پذیرش روایت فرد منحرف و عدم پذیرش اجتهاد و رای او
پذیرش روایت فرد منحرف و عدم پذیرش اجتهاد و رای او 1.وقال أبوالحسین بن تمام: حدّثنی عبد اللّه الکوفیّ خادم الشیخ الحسین بن روح رضی الله عنه قال: سئل الشیخ - یعنی أباالقاسم رضی الله عنه عن کتب ابن أبی العزاقر بعد ما ذمّ وخرجت فیه اللّعنة، فقیل له: فکیف نعمل بکتبه وبیوتنا منها ملاء؟ فقال:أَقُولُ فِیها ما قالَهُ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام وَقَدْ سُئِلَ عَنْ کُتُبِ بَنِی فَضّال، فَقالُوا: کَیْفَ نَعْمَلُ بِکُتُبِهِمْ وَبُیُوتَنا مِنْها ملاء؟فَقالَ علیه السلام: «خُذُوا بِما رَوَوْا وَذَرَوْا ما رَأَوْا». ابو حسین بن تمام گفته است: عبداللّه کوفی خادم شیخ بزرگوار حسین بن روح رحمه الله به ما خبر داد که پس از آن که ابن ابی عزاقر مورد سرزنش قرار گرفت و درباره اش از ناحیه مقدّس لعن صادر شد، در خصوص کتاب هایش از شیخ اباالقاسم سؤال شد که خانه های ما پر از کتب اوست، با این کتاب ها چه کنیم؟ایشان در جواب گفتند: همین سؤال از ابومحمّد امام حسن عسکری علیه السلام در مورد بنی فضال پرسیده شد که خانه های ما از کتب بنی فضال پر است، با آن ها چه کنیم؟ حضرت فرمودند: آنچه را که روایت کرده اند بگیرید و آنچه را که خودشان نظر داده اند، ترک کنید. من هم درباره ابن ابی عزاقر همین را می گویم. الغیبة طوسی،حدیث355،ص676. 2.وأخبرنی الحسین بن إبراهیم، عن أحمد بن علیّ بن نوح، عن أبی نصر هبة اللّه بن محمّد بن أحمد، قال: حدّثنی أبوعبد اللّه الحسین بن أحمد الحامدیّ البزّاز المعروف بغلام أبی علیّ بن جعفر المعروف بابن زهومة النوبختیّ - وکان شیخا مستورا - قال: سمعت روح بن أبی القاسم بن روح یقول:لمّا عمل محمّد بن علیّ الشلمغانی کتاب التکلیف، قال [الشیخ] یعنی أباالقاسم رضی الله عنه: اطلبوه إلیّ لأنظره، فجاءوا به فقرأه من أوّله إلی آخره، فقال: ما فیه شیء إلاّ وقد روی الأئمّة إلاّ موضعین أوثلاثة، فإنّه کذب علیهم فی روایتها لعنه اللّه. ابو عبداللّه حسین بن احمد حامدی بزاز، معروف به غلام ابی علی بن جعفر، مشهور به ابن زهومه نوبختی که پیرمرد گوشه گیری بود، گفت: از روح پسر ابوالقاسم حسین بن روح شنیدم که می گفت: وقتی که محمّد بن علی شلمغانی کتاب تکلیف را انجام داد و نوشت، شیخ ابوالقاسم رضی الله عنه گفت: کتاب را برایم بیاورید تا آن را ببینم. کتاب را برایش آوردند و او هم آن را مطالعه کرد و گفت: چیزی [خلافی] در آن نبود إلاّ این که در دو یا سه جا به ائمّه علیهم السلام روایاتی نسبت داده است که دروغ است و بر اهل بیت دورغ بسته است، خدا لعنتش کند. الغیبة طوسی،حدیث382،ص709.