دلیل شما بر بطلان دموکراسی و انتخابات مردمی چیست؟
سؤال : سید احمدالحسن و پیروانش انتخابات را قبول ندارند چرا که اعتقاد دارند انتخابات حاکمیت مردم است و میگویند حکمی جز حکم خداوند وجود ندارد. چگونه حکومت مختص خداوند میشود و دلیل شما بر بطلان انتخابات چیست؟ پاسخ: حضرت رسول اکرم (ص) میفرماید: (وای بر امتم از شورای کبری و شورای صغری، وقتی از ایشان پرسیدند که این دو چه هستند فرمود: و اما شورای کبری در دیار من و بعد از وفاتم برای غصب خلافت برادرم و حق دخترم صورت میگیرد. و شورای صغری در زمان غیبت کبری و در زوراء و برای تغییر سنت من و تبدیل احکام من صورت خواهد گرفت).[1] میگوییم: اگر شما در زمانی که شورای کبری صورت گرفت، بودید آیا به خود این حق را میدادید که خلافت را از علی (ع) غصب کنید؟ مسلماً جواب شما خیر است. پس چگونه است که امروز شورای صغری را برای غصب خلافت امام مهدی (ع) برپا میدارید و شما ایمان دارید که ایشان (ع) خلیفه خداوند بر روی زمین و حجت خداوند بر شماست. و اما این قسمت از سؤال (انتخابات را حاکمیت مردم میدانید) بله هر چیزی که مخالف قرآن و سنت باشد از جانب مردم است. قرآن و سنت پیامبر (ص) مخالف انتخابات است چگونه آن را از جانب مردم ندانیم؟ و خداوند سبحان میفرماید: و من لم يحكم بما أنزل الله فأولئك هم الكافرون ـ الظالمون ـ الفاسقون (و هر کس مطابق چیزی که خدا نازل کرده حکم نکند همانا آنها خود کافران و ظالمان و فاسقان هستند). [2] و این قسمت از سؤال که (چگونه حکم مختص خداوند است) در واقع حق انتخاب خلیفه برای خداوند است زیرا حاکمیت برای خداوند محسوب میشود و پیروی از امام زمان (ع) که از جانب خداوند منصوب میشود واجب است و هیچ کس حق ندارد که از او پیشی گیرد و نه از پیروی او باز ماند همان گونه که در دعا آمده (خدایا صلوات بفرست بر محمد و آل محمد (ص) همان کشتیهای جاری در امواج بلند و غرق کننده که هر کس بر آنها سوار شود امنیت مییابد و هر کس آنها را ترک کند غرق خواهد شد کسی که از آنها پیشی جوید گذشته و کسی که از رسیدن به آنها باز ماند نابود خواهد شد و کسی که ملازم یا پا به پای آنها حرکت کند همیشه به مقصد رسیده است). در خاتمه به شما خواهیم گفت چیزی را که خداوند سبحان در کتابش میفرماید: يا أهل الكتاب قد جاءكم رسولنا يبين لكم كثيرا مما كنتم تخفون من الكتاب ويعفو عن كثير قد جاءكم من الله نور وكتاب مبين. يهدي به الله من اتبع رضوانه سبل السلام ويخرجهم من الظلمات الى النور بأذنه ويهديهم الى صراط مستقيم. (ای اهل کتاب رسول آمد تا حقایق و احکام بسیاری از آنچه از کتاب آسمانی (تورات و انجیل) را پنهان میدارید و برای شما بیان کند و از سر بسیاری از خطاهای شما در گذرد و همانا از جانب خدا برای هدایت شما نوری عظیم و رسولی بزرگ و کتابی به حقانیت آشکار آمد. خدا بدان کتاب هر کس را که از پی رضا و خشنودی او راه سلامت پوید هدایت کند و او را از تاریکی جهل و گناه بیرون آورد و به عالم نور داخل گرداند و به راه راست هدایت کند).[3] يا أهل الكتاب قد جاءكم رسولنا يبين لكم على فترة من الرسل أن تقولوا ما جاءنا من بشير ولا نذير فقد جاءكم بشير ونذير والله على كل شيء قدير. وإذ قال موسى لقومه يا قوم إذكروا نعمة الله عليكم إذ جعل فيكم أنبياء وجعلكم ملوكا وآتاكم ما لم يؤت أحدا من العالمين. يا قوم ادخلوا الأرض المقدسة التي كتب الله لكم ولا ترتدوا على أدباركم فتنقلبوا خاسرين. قالوا يا موسى إن فيها قوما جبارين وإنا لن ندخلها حتى يخرجوا منها فإن يخرجوا منها فإنا داخلون قال رجلان من الذين يخافون أنعم الله عليهما أدخلوا عليهم الباب فإذا دخلتموه فإنكم غالبون وعلى الله فتوكلوا إن كنتم مؤمنين. قالوا يا موسى إنا لن ندخلها أبدا ما داموا فيها فأذهب أنت وربك فقاتلا إنا ها هنا قاعدون قال ربي أني لا أملك إلا نفسي وأخي فافرق بيننا وبين القوم الفاسقين. قال فآنها محرمة عليهم أربعين سنة يتيهون في الأرض فلا تأس على القوم الفاسقين. (ای اهل کتاب رسول ما آمد تا برای شما حقایق دین را بیان کند در روزگاری که پیغمبر نبود تا نگویید به ما رسولی که بشارت و بیم به ثواب و عقاب دهد نیامد (که ما هدایت یابیم) پس آن رسول بشارت و بیم آور به سوی شما آمد و خدا بر هر چیز (از فرستادگان و رُسل) و غیره تواناست یاد کن آن هنگام که موسی به قوم خودش گفت ای قوم نعمت خدا را به خاطر آورید آنگاه که در میان شما پیغمبران فرستاد و شما را پادشاهی داد و به شما آنچه را که به هیچ یک از اهل عالم نداد و عطا نکرد ای قوم به سرزمین مقدسی که خدا سرنوشت شما مقرر گردانید داخل شوید و پشت به حکم خدا نکنید که زیانکار شوید. قوم موسی گفتند در آن سرزمین مقدس گروهی مقتدر و قاهر و ستمکار هستند و هرگز تا آنها از آنجا بیرون نشوند ما داخل نخواهیم شد هرگاه آنان بیرون شدند ما داخل میشویم دو نفر مرد خدا ترس (یوشع و کالب) که مورد لطف خدا بودند. گفتند شما بر آنها از این در که خدا فرمود: در آیید چون در آمدید. آنگاه محققاً بر آنها غالب خواهید شد و نترسید و بر خدا توکل کنید اگر به او گرویدهاید. باز قوم گفتند ای موسی هرگز ما در آنجا مادامیکه آنها باشند ابداً در نیاییم پس تو برو به اتفاق پروردگارت با آنها قتال کنید ما اینجا خواهیم نشست موسی گفت؛ خدایا من جز بر خود و برادر خود مالک و فرمانروا نیستم تو میان ما و این قوم فاسق (که فرمان نمیبردند) جدایی انداز خدا گفت: چون مخالفت امر کردند شهر را بر آنان حرام کرده تا چهل سال بایستی در بیابان سرگردان باشند پس بر این گروه فاسق متاسف مباش).[4] و حمد و سپاس خدایی را که جز او خدایی نیست خداوند یکتا. و ما تسلیم امر او هستیم جز خداوند بزرگ خدایی نیست کسی جز او را عبادت نخواهیم کرد و در دین او خالص و مخلص هستیم حتی اگر کافران نخواهند خدایی جز خدای بزرگ نیست خدای ما و خدای پدران و گذشتگان ما خدایی جز خدای بزرگ نیست واحد و تنها و یکتا خدایی که وعدهاش را محقق کرد و بندهاش را یاری بخشید و یارانش را عزت بخشید و تمامی احزاب را به تنهایی نابود کرد و حمد و سپاس ملک هستی از برای اوست میمیراند و زنده میکند و میمیراند و خود زندهای است که نمیمیرد خیر هستی همه در دست اوست و به همه چیز قادر و تواناست. ابی جعفر (ع) فرمود: (همانا حدیث شما مشمئز کننده قلب مردان است و هر کس به حقانیت آن اقرار کرد بیشتر به او بدهید و هر کس منکر آن شد رهایش کنید مسلماً باید فتنه و امتحانی باشد که به واسطه آن هر پوشش و نقابی ساقط شود تا کسانی که در این امر خود را خبره و آگاه میدانند شکست بخورند تا این که جز ما و شیعه ما کسی باقی نماند.).[5] پی نوشت ها : [1] کتاب 250 علامت. [2] المائده: 47-45-44. [3] المائده 15-14. [4] المائده: 25-18. [5] اصول کافی ج 1-ص 481.