تحقق یکی از علامات مهم و حتمی (ظهور یمانی)، آغاز ظهور

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل على محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیما   اینک طلیعه بهار مردمان، اینک آغاز ظهور امام العصر و الزمان عج اینک، رایة الیمانی، رایة الهدی و اهدی الرایات پرچم یمانی، پرچم هدایت است و آن هدایت یافته‌ترین پرچم است.   انتظار هزاران ساله بشریت به سر آمد… اینک یمانی؛ طلیعه ظهور امام زمان‌مان ای مردمان، سفیر امام زمان مان رسید.   ای شیعیان، فرزند و فرستاده امام زمان مان رسید. اینک یمانی رسیده و ما در دوره دعوت یمانی قرار گرفته ایم… به همین سادگی… یمانی آمده است…   اما یمانی کیست؟ و دوره دعوت یمانی کدام است؟ طبق روایات و احادیث، یمانی، داعی الى الحق (دعوت کننده ی بسوی حق)، و هدایت کننده است که همزمان با سفیانی و سید خراسانی، خروج (قیام) خواهد کرد. اما یمانی قبل از خروجش، یک دوره دعوت خواهد داشت؛ دوره ای که طی آن مردم را به سوی حق و صراط مستقیم، و به سوی امام زمان (عج) و پیوستن به لشگر ده هزار نفره برای قیام، دعوت خواهد کرد. پرچم او هدایت یافته ترین پرچم خواهد بود که ائمه دستور داده اند که شیعیان و منتظران و یاران امام زمان به او بپیوندند:   قال الباقر (ع): (و لیس فی الرایات أهدى من رایة الیمانی، هی رایة هدى لأنّه یدعو إلى صاحبکم…، و إذا خرج الیمانی فانهض إلیه، فإنّ رایته رایة هدىً، و لا یحلُّ لمسلمٍ أن یلتوی علیه، فمن فعل فهو من أهل النّار؛ لأنّه یدعو إلى الحقّ و الى طریقٍ مستقیم).   (در پرچـمها پرچـمى هدايت يافـته تر از پرچم يمانى نيست و آن پرچم هدايت است زيرا كه شما را به سوی صاحبـتـان دعوت می کند، و اگر يمانى خروج کرد فروختن اسلحه حرام مى شود، و اگر يمانى خروج کرد، بپا خيز بسوی او، زيرا که پرچمش پرچم هدايت است، و جايز نيست مسلمانان از او سرپيچى كنند، و اگر كسى اينكار را انجام دهد از اهل جهنم است، زيرا که او دعوت به حق و هدايت به راه راست مى كند).غیبت نعمانی ص ۲۶۴ و بحار ج٥٢، ص٢٣٢.   و اما معنا و مضمون حدیث: * در پرچمهائی- که قبل از ظهور بر افراشته می شوند- هیچ پرچمی هدایت یافته تر از پرچم یمانی نیست. * و آن، همان پرچم هدایت است. (تأکید دوباره بر هدایتگر بودن پرچم او). * چرا که او شما را به سوی صاحبتان دعوت می کند، یعنی به صاحب العصر و الزمان (عج) … * و آنگاه که یمانی خروج کرد پس بپا خیز و بشتاب به سوی او. * زیرا که پرچم او، پرچم هدایت است. (تأکید سه باره بر هدایتگر بودن پرچم یمانی). * و بر هیچ مسلمانی سزاوار و حلال نیست که با او به مخالفت بر خیزد! * و هر کس این کار را انجام دهد، از اهل آتش است. * چرا که او تنها به سوی حق و حقیقت و به سوی راه مستقیم خدا دعوت می‌ کند.   یک بار دیگر حدیث را بخوانید و تعمق کنید، آیا در اهمیت و حقانیت و بزرگی شخصیت یمانی و پرچم یمانی، بیش از این می توان گفت که حضرت امام باقر علیه السلام فرموده اند؟ آمدن یمانی و شروع دعوت مبارک او یعنی آغاز ظهور، چرا که این یمانی است که نیروهای جوان و داوطلب را جمع کرده و با سفیانی خواهد جنگید و مقدمات ظهور امام زمان (عج) را به طور کامل آماده کرده و حکومت را طبق احادیث، مثل عروسی که به داماد تحویل می‌ دهند، به حضرت تحویل خواهد داد.   و ورد عنهم (ع): (ان الامامة تزف الى الامام المهدی (ع) کما تزف العروس الى زوجها). و ورد: (تأتیه الخلافة و هو جالس فی بیته).   خلافت همانگونه که عروس را به داماد تحویل می دهند، به دست امام (ع) می رسد). (خلافت در صورتی که در منزل است به ایشان می رسد).البحار ج۵۲ ص ۲۶۹ – عصر الظهور للشیخ الکورانی ص۲۰۸.   و لذا یمانی در ارتباط مستقیم با حضرت بوده و مستقیماً از ایشان دستور می گیرد و بمثابه ی فرستاده و سفیر و وزیر حضرت عمل می کند. علی کورانی (حدیث شناس برجسته در زمینه ظهور) در المعجم الموضوعی لأحادیث الامام المهدی ع، ص ٦٠٤چنین می‌ گوید:     «یمانی هدایت یافته ترین پرچم است… یمانی این ویژگی را دارد که مستقیماً و بلا واسطه توسط امام مهدی توجیه و راهنمائی می‌ شود، پس یمانی سفیر خاص حضرت است، به ملاقاتش می رسد و از او دستور و راهنمائی می‌ گیرد».   اینک احمد الحسن یمانی چند سالی است که طبق دستور مستقیم حضرت مهدی (عج) دعوت مبارکش را شروع کرده، به سران جهان و به بزرگان شیعه نامه نوشته و رسماً «سید یمانی» بودنش را اعلام کرده و همه را به سوی حق و به سوی آمادگی برای ظهور حضرت مهدی، صاحب العصر و الزمان (عج)، دعوت کرده است. و اینک این پرچم هدایتگر یمانی است که به اهتزاز در آمده و همگان را، به سوی لشگر صاحب الزمان (عج) فرا می‌ خواند. لشگری که بیشتر آن از جوانان خواهند بود، جوانانی که هنوز به دارائی‌ های فکری و مادی خود نچسبیده‌ اند و اندیشه‌ های باطل، افکار بلندشان را در حبس نیاورده؛ و می‌ توانند اسلام نابی را که توسط امام زمان ارائه می‌ شود، که چون دین جدید به نظر خواهد رسید، به راحتی بپذیرند. آری سخن از ارائه‌ ی دین جدیدی است که مهمترین رکن دین جدید، همان اعلان وصیت پیامبر (ص) در خصوص مهدیین است.   عن أبي بصير قال: قال أبو جعفر (ع): (يقوم القائم بأمر جديد و كتاب جديد و قضاء جديد على العرب شديد ليس شأنه إلا السيف لا يستتيب أحدا و لا يأخذه في الله لومة لائم). ابو بصیر گوید: امام باقر علیه السّلام فرمود: آن قائم، به امرى جدید و کتابى جدید و قضایى جدید قیام خواهد نمود، بر عرب سخت گران است، او را کارى جز با شمشیر نیست، توبه ى هیچ کس را نمى پذیرد، و در کار خدا از ملامت هیچ شخص خرده گیرى باک ندارد).غیبت نعمانی، ص۲۳۸.   اندیشه ها و احکامی که در انطباق کامل و صد در صد با ثقلین بوده اما نسبت به دین تحریف شده و آلوده زمان، جدید و کفر آمیز به نظر می آید. جوانانی که هنوز در بند پُست، جاه، مقام، شهرت و مال دنیا نیستند و ظهور و آمدن امام زمان (ع) را تهدیدی علیه خود و دنیای شکل گرفته شان تلقی نمی کنند. اینک دعوت مبارک یمانی شروع شده و پرچم هدایتگرش در نقاط مختلف جهان و حتی در اینترنت و دنیای مجازی در اهتزاز است و روز به روز با استقبال جوانان و انسانهای پاک حقیقت جو روبرو گشته و در حال رشد و گسترش و ارتقاء است، و دور نیست که با تکمیل حلقه ی ده هزار نفره و خروج لشگر سفیانی از شام و همچنین لشگر خراسانی، چونان سیلی خروشان و شیرانی شکست ناپذیر به حرکت در آیند و پرچم هدایت (رایة الهدى) را با پیروزی، تسلیم صاحبشان، صاحب العصر و الزمان و خلیفة الرحمن حضرت حجة ابن الحسن المهدی (ع) نمایند.   اما سید احمد الحسن الیمانی کیست؟ ایشان طبق فرمایش حضرت امام زمان (ع)، فرزند حضرت بوده و مدتی مستقیماً تحت تربیت، تزکیه و تعلیم حضرت قرار گرفته و سپس طبق دستور آن حضرت دعوتشان را علنی کرده اند. ایشان در یکی از روستاهای اطراف بصره در عراق متولد شده، درس خوانده و وارد دانشگاه بصره شد. جوانی – مثل اکثر جوانان ساده دلِ با منشأ روستائی- ساکت و سر به زیر و گوشه گیر، ایشان (ع) در خطبه ی حج مى فرماید: «همیشه و تا به حال تنهائى را دوست می داشتم و از مردم کناره مى گرفتم و با خداوند سبحان اُنس مى گرفتم. و خداوند می داند که چقدر آمدنم در بین مردم بر من سنگینى مى کند. مگر اینکه براى امر به معروف و نهى از منکر و یا ارشاد و توجه دادنشان بسوى خداوند و تفکرشان به خداوند سبحان و بشارتشان به بهشت و هشدارشان از آتش باشد».   اما مثل دوران جوانی جدش رسول خدا (ص) اهل امانت و تقوی و مملوء از عشق به خدا و اهل اُنس با خدا، با ایمان و اهل نماز شب، که نماز شبش را با همه آداب و ترتیب و مستحباتش به جا می آورد و در صفای دل و نورانیت باطن و خلوص ایمان بجائی رسیده بود که امام زمانش را مرتب در خواب ملاقات می کرد، ایشان در خطبه ی داستان ملاقات می فرماید:   «در شبی از شبها در عالم رؤیا دیدم که امام مهدی (ع) نزدیک ضریح سید محمد (ع) برادر امام عسکری (ع) ایستاده بود و به من امر فرمود که به ملاقاتش بروم و از خواب بیدار شدم. ساعت دو نصف شب بود که، چهار رکعت از نماز شب را خواندم و سپس خوابیدم و رؤیای دیگری دیدم شبیه به همان رؤیای اول و همچنین امام مهدی (ع) ملاقاتی را با من تعیین فرمود».   آری او خود نیز خبر نداشت که خداوند، مأموریت خاص و عظیمی را برای او در نظر گرفته است، و برای تولدش از حدود دویست سال پیش از طرف خداوند، نقشه و برنامه ریخته شده و اجرا شده است. آری، آنطور که بعداً از طرف حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به او اطلاع داده می شود، حدود دویست سال پیش از این، یعنی پنج نسل قبل از ایشان، حضرت حجت (ع)، بصورت جوانی ناشناس، با دختری از طائفه ی ایشان ازدواج می کند، دختری که بناست یمانی آل محمد از نسل او به دنیا بیاید، آری او چهارمین نوه ی آن دختر و حضرت مهدی (ع) می‌باشد:   احمد ابن اسماعیل ابن صالح ابن حسین ابن سلمان ابن الامام مهدی (ع).   او و پدرانش هرگز خبر دار نشده بودند که جد پنجمش کسی نیست جز موعود اُمَم منجی عالم بشریت، چشم و چراغ عالم و هستی، حضرت حجة ابن الحسن العسگری علیه السلام. اما در رفتار و ایمان و تقوی و حرکات و سکنات او، این حقیقت و این نور آشکارا دیده می شد و مشهود بود. او بعد از سال‌ ها که در خواب و خلوتش و تنهائی اش با مولایش در رابطه بود و با او اُنس گرفته بود و سر و سرّی داشت، شبی در عالم رؤیا بشارت عظیم و باور نکردنی را از مولایش دریافت می کند: قرار ملاقات در بیداری و عالم واقع! بناست مولا و محبوبش را در بیداری ملاقات کند! امری شگرف و تصور ناپذیر!   ملاقات با امام زمان علیه السلام و بعد از بیداری عازم محل و میعاد ملاقات می‌ شود، چونان موسائی که عازم طور است برای لقاء محبوب.   در خطبه‌ ی داستان ملاقات می‌ فرماید: «در شبی از شب‌ها در عالم رؤیا دیدم که امام مهدی (ع) نزدیک ضریح سید محمد (ع) برادر امام عسکری (ع) ایستاده بود و به من امر فرمود که به ملاقاتش بروم و از خواب بیدار شدم. ساعت دو نصف شب بود که، چهار رکعت از نماز شب را خواندم و سپس خوابیدم و رؤیای دیگری دیدم شبیه به همان رؤیای اول و همچنین امام مهدی (ع) ملاقاتی را با من تعیین فرمود. از خواب بیدار شدم، ساعت چهار نصف شب بود نماز شب را کامل کردم و نماز صبح را خواندم و پس از دو روز به سامراء مسافرت کردم و امام عسکری و امام هادی (ع) را زیارت نمودم سپس به شهر بَلَد برگشتم و سید محمد (ع) را زیارت کردم و سپس به بغداد رفتم و امام کاظم و امام جواد (ع) را زیارت نمودم و در همان شب امام مهدی (ع) را در حرم امام حسین (ع) ملاقات کردم. سپس صبح روز بعد نیز با ایشان (در مقام امام مهدی (ع) که در انتهای خیابان سِدْره می باشد) ملاقات کردم. و به تنهایی در آن مکان نشستیم که خلوت بود و کسی به غیر از خدمت گذار نمازخانه ی زنانه (که تقریباً از آنجایی که ما بودیم جدا بود) در آنجا نبود…».   آن جا بود که اولین مأموریت خویش را برای اصلاح حوزه های علمیه از حضرت امام مهدی (ع) دریافت کرده و عازم حوزه ی علمیه ی نجف می شوند که با مقاومت برخی از بزرگان حوزه مواجه شدند و این در اواخر سال ۹۹ میلادی بود. پس ایشان سالها قبل از سال ۱۹۹۹ میلادی با پدرشان (جدّشان) امام مهدى (ع) در ارتباط بودند و از پدر خویش علوم الهى را دریافت می‌ کرده و با راه و روش ایشان (ع)، رشد می یافتند. در اواخر سال ۱۹۹۹ به امر امام مهدى (ع) به نجف هجرت کرده و دریافتند روش تدریس در حوزه ی علمیه داراى خلل بزرگى است. چرا که در حوزه ی علمیه، بجای توجه و تمرکز بر ثقلین یعنی قرآن کریم و سخنان رسول خدا (ص) و ائمه معصومین (ع)؛ به تدریس و آموزش منطق و فلسفه و اصول فقه و علم کلام (عقائد) و فقه (احکام شرعی) و زبان عربى، می‌ پرداختند. گو اینکه اساس ایمان یک مؤمن بر اخلاق و آموزه های الهى استوار می باشد؛ یعنی وحی و محافظان وحی. ایشان در طی سالهای حضورشان در نجف، با حوزه در تماس بوده، اما در آن تحصیل نمی کردند. همانند حضرت مریم (ع) که در بین علمای یهود زندگى می کردند ولی از آنها چیزی یاد نمی گرفتند. با به حقیقت پیوستن تمام اموری که امام مهدی (ع) در رؤیاهای صادقه بدیشان امر می فرمودند، ایشان شروع به نقض هیکل باطل و ابطال بدعتها و اصلاح علمى و مالى در حوزه ی علمیه برخاستند و از آنها خواستند که خود را اصلاح کنند؛ که این امر تا سال ۲۰۰۲ ادامه داشت. پس از نشر دعوت مخفیانه و ایمان آوردن بسیاری از طلبه ها به دلیل رؤیاهای صادقه و بیعت با ایشان در این مدت، امام مهدى (ع) دستور دادند که سید احمد الحسن (ع) علناً به مردم اعلام کند که او فرستاده ی حضرت مهدى (ع) است و این اعلان در ماه هفتم سال ۲۰۰۲ موافق با ماه جمادى اول سال ۱۴۲۳ هجرى در نجف اشرف آغاز شد، پس امام مهدى (ع) به ایشان امر کردند که به تمامى مردم ابلاغ کند که ایشان وصى و فرستاده ی امام مهدى (ع) هستند و ایشان همان احمد مذکور در وصیت رسول الله (ص) در شب وفاتشان می باشند.   توضیح کامل این موضوع در خطبه‌ ی داستان ملاقات و خطبه‌ ی حج از زبان خود ایشان (ع) ذکر شده است.   و الحمدلله وحده