آیا هر مدعی را باید تکذیب کرد؟

بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا   شاید، بلکه قطعاً و اکیداً یکی از مواردی که مردم بر اساسش رد ادعای هر مدعی می کنند عدم اطلاع از قانون شناخت حجت الهی است. از باب (كُلُّ مَولودٍ يُولَدُ على الفِطرَةِ، و إنّما أبَواهُ يُهَوِّدانِهِ أو يُنَصِّرانِهِ)، (هر نوزادى بر فطرت زاده مى شود، و اين فطرت همچنان هست تا پدر و مادر او را به آيين يهود يا نصرانيت بار آورند)، هر شخصی خود را بر عقیده ای می یابد اما نمی داند دلیل اینکه او بر آن عقیده است چیست. حتی بسیاری از شیعیان اگر از آنها سؤال شود چرا حضرت علی (ع) را بعنوان خلیفه ی اول و شرعی قبول و به ایشان (ع) اقرار داری و حجیت ایشان با چه چیزی برایت ثابت شد، پاسخی برای گفتن ندارد، زیرا که دستش از قانون معرفت الهی خالی است، همانطور که در هر زمان هر گاه شخصی بیاید با رد شدید بدون اطلاع از دعوتش مواجه می شود، بدون اینکه حتی به آیه ی شریفه نظری افکنده شود:   (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا…)، (اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد اگر فاسقى برايتان خبرى آورد نیک وارسى كنيد…).الحجرات: ۶   و در اینجا آیه بسیار واضح است که، حتی اگر آن شخص فاسق باشد، خبر او را بررسی نمایید؛ اما متأسفانه بر خلاف این آیه ی مبارک مردم حتی کمترین توجه به بررسی نمی کنند، و دائم بدنبال تهمت و رد دعوت و شنیدن حرف این و آن هستند، که در نهایت به خود ضرر می رسانند.   (حَشْرٌ مَعَ النَّاسِ عِيدٌ وَهَلْ حَشْرٌ مَعَ النَّاسِ الى النَّار عيدٌ).   (آميختن با مردم نوعى عيد است ولى آيا حشر و نشر با مردمى كه روى به سوى آتش دارند، نيز عيد است؟!).   (مَّنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا…).   (هر كس به راه آمده تنها به سود خود به راه آمده و هر كس بيراهه رفته تنها به زيان خود بيراهه رفته است).الإسراء: ۱۵       دلایلی که احمد الحسن یمانی (ع) با آنها مردم را محاجه کرد (قانون شناخت)   - وصیت رسول الله (ص) در شب وفاتشان - علم و حکمت - دعوت مردم به حاکمیت خدا - رؤیای صادقه و استخاره   در زمان غیبت کبری نیز برخی یا بسیاری از فقهای بی عمل و مردم نیز از روی بی اطلاعی و یا بهتر است بگوییم جهل و نادانی بر اساس یک توقیع متشابه جزم می کنند که، هر کس در غیبت کبری ادعای مشاهده نمود دروغگو است، و در واقع آنها نه تنها از روی جهل و نادانی نسبت به این توقیع و نسبت به روایات دیگر اهل بیت (ع) که متواترند جزم می کنند، بلکه آنان خواهان نائل شدن به امام (ع) از آنجائی که می خواهند هستند، و این نا ممکن است زیرا مشیت خداوند سبحان اقتضاء کرد تا همیشه مردم توسط وصی مورد امتحانی سخت قرار گیرند همانند اوصیای پیشین (ع)، ما و شما را از سوء عاقبت و خذلان مصون بدارد.   سؤال: آیا روایت علی بن محمد سمری محکم است یا متشابه؟ پس اگر گفته شد محکم و معنیش آشکار است، می گویيم بسیاری از علماء معانی بی شماری در فهم آن، بر شمرده اند، از جمله سید مصطفی کاظمی (رحمه الله) و سید صدر (رحمه الله) و غیر آنها. و این بر عدم واضح بودن معنی آن برای آنان، بصورتی که هیچ ابهامی در آن نباشد، دلالت دارد، بنابراین محکم نمى باشد بلکه متشابه است، پس آیا ممکن است که شما برداشت نادرستی از روایت داشته اید؟ بعلاوه آیا نمی دانید روایات محکم و واضح المعنی دال بر وجود سفیری (فرستاده) قبل از قیام امام، دارند، و این روایات بسیار زیاد هستند، و فقط جهت یاد آوری، مثالی از آن ها می آوريم:   عن الباقر (ع) قال: (يكون لصاحب هذا الأمر غيبة في بعض هذه الشعاب – و أوما بيده إلى ناحية ذي طوى حتى إذا كان قبل خروجه أتى المولى الذي كان معه حتى يلقى بعض أصحابه، فيقول: كم أنتم ها هنا؟ فيقولون: نحو من أربعين رجلاً، فيقول: كيف أنتم لو رأيتم صاحبكم؟ فيقولون: والله لو ناوى بنا الجبال لناويناها معه، ثم يأتيهم من القابلة ويقول: أشيروا إلى رؤسائكم أو خياركم عشرة، فيشيرون له إليهم، فينطلق بهم حتى يلقوا صاحبهم، ويعدهم الليلة التي تليها).   از اسماعیل بن جابر، از ابی جعفر محمد بن علی (ع) فرمود: (صاحب اين امر را در يكى از اين درّه ‏ها غيبتى است- و با دست خود به ناحيه ذى طوى اشاره نمود- تا آنكه قبل از خروجش مولائى كه امر او را بدست می گیرد و پيوسته با اوست بيايد تا با پاره ‏اى از اصحاب وى ملاقات كند و گويد: شما در اينجا چند نفريد؟ و آنان مى ‏گويند: حدود چهل مرد، پس گويد: اگر شما صاحب خود را ببينيد چه خواهيد كرد؟ آنان پاسخ دهند: به خدا سوگند اگر ما را دستور فرمايد كه كوه ها را از جا بر كنيم در ركاب او خواهيم كَند. سپس سال بعد نزد آنان آمده گويد: ده تن از سر كردگان و برگزيدگان خود را نشان دهيد، و آنان براى او ده نفر را معيّن مى ‏كنند، پس با ايشان (از آن جمع جدا شده) روانه مى ‏گردد، تا صاحب خويش را ملاقات كنند، و او ايشان را وعده فردا شب مى ‏دهد).غیبت نعمانی ص ۱۸۷   و در داستان جزیره ى خضراء (سبز) که ثقه هایی از علمای شیعه، آن را نقل کردند و آن را بزرگان علمای شیعه در کتب خویش روایت کردند: ( از جمله آنان: میرزا نوری در نجم الثاقب ج۲ ص۱۷۲، و سید نور الله تستری در مجالس المؤمنین ج۱ ص۷۸، و شیخ علی حائری در الزام الناصب ج۲ ص۸۵، و مقدس اردبیلی در حدیقة الشیعه ص۷۲۹، فیض کاشانی در نوادر الاخبارص۳۰۰ و شهید اول، محمد بن مکی و هاشم بحرانی در تبصرة الوالی فی رأی القائم المهدی (ع)، و نیز علامه میرزا رضا اصفهانی در تفسیر الائمة لهدایة الامة، و همچنین حر عاملی در اثبات الهداة ج۷ ص۳۷۱، و همچنین محقق کرکی، و همچنین مؤسس مدرسه اصولیة، وحید بهبهانی در بحث نماز جمعه ص۲۲۱، و سید عبد الله شبّر در جلاء العیون، و نیز سید مهدی بحر العلوم صاحب کرامات ومقامات، در فوائد الرجالیة ج۳ ص۱۳۶ بیانی از سوی امام مهدی (ع) برای روایت علی بن محمد سمری نقل می شود، و این متن آن است:   (فقلت يا سيدي قد روينا عن مشايخنا أنه روي عن صاحب الأمر (ع) أنه قال لما أمر بالغيبة الكبرى من رآني بعد غيبتي فقد كذب فكيف وفيكم من يراه فقال صدقت إنه (ع) إنما قال ذلك في ذلك الزمان لكثرة أعدائه من أهل بيته و غيرهم من فراعنة بني العباس حتى إن الشيعة يمنع بعضها بعضا عن التحدث بذكره و في هذا الزمان تطاولت المدة و أيس منه الأعداء و بلادنا نائية عنهم و عن ظلمهم و عنائهم و ببركته (ع) لا يقدر أحد من الأعداء على الوصول إلينا).   (پس گفتم: سرورم، از بزرگانمان به ما روایت رسیده است که از صاحب امر (ع) روایت شده است زمانی که به وی فرمان به غیبت کبری داده شد، گفته اند کسی که مرا پس از غیبتم دید، دروغ گفته است، پس چگونه است در حالی که از شما هستند کسانی که وی را می بینند؟ پس گفت: راست گفتی، ايشان (ع) بدلیل کثرت دشمنانش از اهل بیتش و غیر از آنان، مثل فراعنه ى بنی العباس، آن مطلب را در آن زمان فرمود، تا این حد که شیعه یکدیگر را از سخن گفتن راجع به وی منع می کردند، و در این زمان مدت زیادی گذشته است و دشمنان از وی نا امید گشته اند و بلاد ما از آن ها و ظلمشان و رنجشان بدور است، و به برکت حضرتش (ع) کسی از دشمنان امکان رسیدن به ما را ندارد).بحار الانوار ج۵۲ ص:۱۷۲.   و اگر تا این حد شما را کفایت نمى کند، از باب آنچه که خود را به آن پایبند ساخته اند، شما را پایبند مى سازیم، و می گویيم: قاعده و قانون عقلی که آنان در منطق و اصول به آن اقرار دارند این است: (قضیه ى مهمله، در قوه ى قضيه حکم جزئیه دارد)، و قضیه موجود در روایت سمری: (فمن ادعی المشاهده قبل خروج السفیاني و الصیحة فهو کذاب مفتر)، (پس کسی که ادعای مشاهده قبل از خروج سفیانی و صیحه کند، پس وی کذاب مفتر است)، قضیه ای مهمله است پس حکم جزئیه دارد، یعنی اینگونه خواهد بود: (فبعض من ادعی المشاهده قبل خروج السفیاني و الصیحة فهو کذاب مفتر)، (پس بعضی از کسانی که ادعای مشاهده قبل از خروج سفیانی و صیحه کنند، پس آن ها کذاب مفتر هستند)، و قرینه ى خارجی که کلیّت آن را اثبات کند، وجود ندارد، بلکه قرینه خارجی دال بر جزئیت آن وجود دارد و آن روایاتی است که دال بر فرستاده شدن کسی توسط امام مهدی (ع) است، که به مثابه ى وی در زمان ما است. و از جمله آن روایات، روایتی که گذشت و روایت یمانی و بسیاری دیگر.   و برای روشن تر شدن موضوع و خصوصاً برای کسی که به منطق و اصول آگاهی ندارد، می گویيم: قضیه یا مسوره (محصور) است یا مهمله. و مسوره (محصور) یا کلیه است یا جزئیه، پس اگر گفت شد: (کل من یدعی المشاهدة … فهو کاذب يعنى هر كس ادعاى مشاهده کند… او کذاب است؛ پس این یک قضیه ى کلیه است زیرا آن را با کل آغاز کردی). و اگر گفته شد: (بعض من یدعی المشاهدة… فهو کاذب، يعنى بعضى اگر ادعاى مشاهده کنند… کذاب می باشند، پس این یک قضیه جزئیه است زیرا آن را با بعضى آغاز کردی). اما اگر قضیه را مهمل ساختید و برای آن سور (ادات حصر) کل یا بعض قرار ندادید، پس در حکم جزئیه خواهد بود، و کلیّت را اثبات نمی کند مگر اینکه قرینه ى خارجی وجود داشته باشد که دال بر کلیّت آن باشد، پس اگر این قرینه وجود نداشت و قرینه ای بر جزئیت آن پیدا شود، به قضیه جزئیه تبدیل خواهد شد، و قضیه ى فوق مهمله است و قرینه ای دال بر کلیّت آن وجود ندارد، بلکه قرینه وجود دارد که جزئیت آن را می رساند (و آن روایات ائمه (ع) است) پس نتیجه اين می شود که آن جزئیه است، و از این رو روایت سمری به هیچ وجهی من الوجوه بر انقطاع سفارت دلالت نمی کند، و ستایش تنها مخصوص خدا است.   پس چگونه محکم به متشابه ارجاع داده می شود؟! و چگونه محکم به عرض دیوار کوبیده می شود؟!   خداوند متعال فرمود:   (فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ)، (اما کسانی که در دل های آنان انحراف (از حق) است، برای فتنه جویی و طلب تأویل (یافتن معنی نادرست)، از این کتاب از آنچه متشابه است پیروی می کنند).آل عمران ۷.    و الحمد لله وحده