لفظ صاحب الأمر در روایات

بسم الله الرحمن الرحيم   و الحمد لله رب العالمین   و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیما   مقدمه:   در اینکه ائمه (ع)، هدایت کنندگان خلق و قیام کنندگان به امر خدا هستند شکی در آن نیست، اما بسیاری از مردم متأسفانه لقب “قائم” یا “مهدی” را تنها به حجت بن الحسن (ع) اختصاص می دهند، که این مورد و تصور اشتباه را در اینجا روشن می سازیم.    شیخ کلینی باب کاملی در کتاب خود جلد ۲ [متن عربی فارسی] و جلد ۱ [متن عربی] را تحت عنوان “الائمة عليهم السلام كلهم قائمون بأمر الله تعالى هادون اليه” “همه ی امامان عليهم السلام به امر خداى تعالى قائم و بسويش رهبرند” اختصاص داده است.       عـِدَّةٌ مـِنْ أَصـْحـَابـِنـَا عـَنْ أَحـْمـَدَ بـْنِ مـُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ زَيْدٍ أَبِي الْحَسَنِ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ أَبِى نُعَيْمٍ قَالَ: (أَتَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) وَهُوَ بِالْمَدِينَةِ فَقُلْتُ لَهُ عَلَيَّ نـَذْرٌ بـَيـْنَ الرُّكـْنِ وَالْمـَقَامِ إِنْ أَنَا لَقِيتُكَ أَنْ لَا أَخْرُجَ مِنَ الْمَدِينَةِ حَتَّى أَعْلَمَ أَنَّكَ قَائِمُ آلِ مـُحـَمَّدٍ أَمْ لَا فـَلَمْ يـُجـِبـْنـِى بـِشـَيْءٍ فَأَقَمْتُ ثَلَاثِينَ يَوْماً ثُمَّ اسْتَقْبَلَنِى فِى طَرِيقٍ فـَقـَالَ: يـَا حـَكـَمُ وَإِنَّكَ لَهَاهُنَا بَعْدُ؟ فَقُلْتُ نَعَمْ إِنِّى أَخْبَرْتُكَ بِمَا جَعَلْتُ لِلَّهِ عَلَيَّ فَلَمْ تـَأْمـُرْنـِي وَلَمْ تـَنـْهـَنِي عَنْ شَيْءٍ وَلَمْ تُجِبْنِى بِشَيْءٍ. فَقَالَ: بَكِّرْ عَلَيَّ غُدْوَةً الْمَنْزِلَ. فـَغـَدَوْتُ عـَلَيـْهِ. فـَقـَالَ (ع): سَلْ عَنْ حَاجَتِكَ. فَقُلْتُ: إِنِّى جَعَلْتُ لِلَّهِ عَلَيَّ نَذْراً وَصِيَاماً وَصَدَقَةً بَيْنَ الرُّكْنِ وَالْمَقَامِ إِنْ أَنَا لَقِيتُكَ أَنْ لَا أَخْرُجَ مِنَ الْمَدِينَةِ حَتَّى أَعْلَمَ أَنَّكَ قَائِمُ آلِ مـُحـَمَّدٍ أَمْ لَا فـَإِنْ كـُنـْتَ أَنـْتَ رَابـَطـْتـُكَ وَ إِنْ لَمْ تَكُنْ أَنْتَ سِرْتُ فِى الْأَرْضِ فَطَلَبْتُ الْمـَعـَاشَ. فـَقـَالَ: يـَا حـَكَمُ كُلُّنَا قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ. قُلْتُ: فَأَنْتَ الْمَهْدِيُّ. قَالَ: كُلُّنَا نَهْدِى إِلَى اللَّهِ. قـُلْتُ: فـَأَنـْتَ صـَاحـِبُ السَّيـْفِ. قـَالَ: كُلُّنَا صَاحِبُ السَّيْفِ وَوَارِثُ السَّيْفِ. قُلْتُ: فـَأَنـْتَ الَّذِى تـَقـْتـُلُ أَعْدَاءَ اللَّهِ وَ يَعِزُّ بِكَ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ وَيَظْهَرُ بِكَ دِينُ اللَّهِ. فَقَالَ: يَا حـَكـَمُ كـَيـْفَ أَكُونُ أَنَا وَقَدْ بَلَغْتُ خَمْساً وَ أَرْبَعِينَ سَنَةً وَإِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ أَقْرَبُ عَهْداً بِاللَّبَنِ مِنِّى وَ أَخَفُّ عَلَى ظَهْرِ الدَّابَّةِ). حـكـم بن ابى نعيم گويد: (در مدينه خدمت امام باقر عليه السلام رسيدم و عرض كردم: من بين ركن و مقام نذر كرده و به عهده گرفته ام كه اگر شما را ملاقات كنم، از مـديـنـه بـيـرون نـروم تـا زمـانـى كـه بـدانـم شـمـا قـائم آل محمد هستى يا نه. حضرت هيچ پاسخى به من نفرمود: من سی روز در مدينه بودم، سپس در بـين راهى به من برخورد و فرمود: اى حكم! تو هنوز اين جائى؟ گفتم آرى، من نذرى كه كرده ام به شما عرض ‍ كردم و شما مرا امر و نهى ننموده و پاسخى نفرمودى. فرمود: فردا صبح زود منزل من بيا. فردا خدمتش رفتم، فرمود: مطلبت را بپرس. عـرض كـردم: مـن بـه ايـن ركـن و مـقـام نظر كرده و روزه و صدقه اى براى خدا به عهده گرفته ام كه اگر شما را ملاقات كردم از مدينه بيرون نروم، جز آنكه بدانم شما قائم آل مـحـمـد هـسـتـى يـا نـه؟ اگـر شما هستى ملازم خدمتت باشم و اگر نيستى، در روى زمين بـگـردم و در طـلب مـعاش بر آيم. فرمود: اى حكم! همه ی ما قائم به امر خدا هستيم. عرض كردم: شما مهدى هستى؛ فرمود: همه ی ما به سوى خدا هدايت مى كنيم. عرض كردم: شما صاحب شمشيرى: فرمود همه ی ما صاحب شمشر و وارث شمشيريم. عـرض كـردم: شـما هستى آنكه دشمنان خدا را مى كشى و دوستان خدا به وسيله ی شما عزيز مـى شوند و دين خدا آشكار مى گردد؟ فرمود: اى حكم! چگونه من او باشم، در صورتى كـه به چهل و پنج سالگى رسيده ام؟ و حال آنكه صاحب اين امر (كه تو مى پرسى) از من به دوران شـيـر خوارگى نزديكتر و هنگام سوارى چالاک تر است).اصول کافی جلد ۲ صفحه ۴۸۶ روایت ۱.       الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَائِذٍ عَنْ أَبِى خـَدِيـجـَةَ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ (ع): (أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْقَائِمِ فَقَالَ: كُلُّنَا قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ حَتَّى يَجِى ءَ صَاحِبُ السَّيْفِ فَإِذَا جَاءَ صَاحِبُ السَّيْفِ جَاءَ بِأَمْرٍ غَيْرِ الَّذِى كَانَ). (ابـو خديجه از امام صادق عليه السلام راجع به امام قائم عليه السلام پرسيد، فرمود: همه ی ما قائم به امر خدائيم؛ يكى پس از ديگرى تا زمانى كه صاحب شمشير بيايد، چـون صاحب شمشير آمد، امر و دستورى غير از آنچه بوده مى آورد).اصول کافی جلد ۲ صفحه ۴۸۷ روایت ۲.       عـَلِيُّ بـْنُ مـُحـَمَّدٍ عـَنْ سـَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عـَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ الْبَطَلِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: (قُلْتُ لِأَبِى عَبْدِ اللَّهِ (ع) [يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ]. قَالَ: إِمَامِهِمُ الَّذِى بَيْنَ أَظْهُرِهِمْ وَ هُوَ قَائِمُ أَهْلِ زَمَانِهِ). عبدالله بن سنان گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: (مقصود از اين آيه چيست؟ [روزى كـه هـر مردمى را به امامشان خوانيم] فرمود: مقصود امامى است كه در ميان آنهاست و او قائم اهل زمان خود است).اصول کافی جلد ۲ صفحه ۴۸۷ روایت ۳.       عن أمير المؤمنین (ع)، أنه قال: (وإنما الأئمة قوام الله على خلقه، وعرفاؤه على عباده، لا يدخل الجنة إلا من عرفهم وعرفوه، ولا يدخل النار إلا من أنكرهم وأنكروه).   از امیر مؤمنان (ع) فرمود: (جز این نیست که امامان (بر حق) پاسداران (قوام) الهى بر خلق خدا هستند، و آگاهان مراقب از طرف او بر بندگانش، کسى به بهشت نخواهد رفت مگر اینکه آنان را بشناسد، و هیچکس به دوزخ نخواهد رفت جز آنکه پیشوایان (بر حق) را انکار کند، و آنها او را جزو پیروان خود ندانند).نهج البلاغة: ج۲ ص۴۱ –۴۰.   بنابراین طبق روایات اهل بیت نبوت و طهارت (ع)، همه ی ایشان (ع) قائم و هدایت کننده می باشند، و طبق روایت چهارم هر امام، هدایت کننده و قائم اهل زمان خود می باشد.   بعد از مقدمه، نیاز به زمینه سازی دیگری وجود دارد تا مطلب کاملاً موضوعی باشد، و به بهترین شکل بیان شود.   مطلبی که باید همه ی منتظران بدانند این است که قاعده ای وجود دارد به نام “إثبات الشئ لا ينفي ما عداه” یعنی “اثبات موضوعی، موضوعِ دیگر را نفی نمی نماید”، به عبارتی دیگر در نزد همه معروف است ائمه (ع) قوام و مهدیین می باشند، و امام مهدی (ع) نیز مهدی و قائم می باشد، و اگر بر اساس روایات نیز ثابت شد یمانی فرزند و زمینه ساز امام مهدی (ع) نیز مهدی، قائم و صاحب امر می باشد، این اثبات بدان معنا نیست که این موارد [مهدی، قائم و صاحب الأمر] از امام مهدی (ع) نفی می شوند زیرا برای ایشان (ع) به اثبات رسیده اند و جای بحث و جدل در این باب نیست، اما متأسفانه برخی از روی بی اطلاعی از روایات اهل بیت (ع) یا این مطلب را بی دلیل رد، یا گفته می شود که این اگر این القاب را به شخص دیگری منتسب کنید، بنابراین برای امام مهدی (ع) چه چیزی باقی ماند؟ و لذا بر اساس همان قاعده ای که در بالا به آن اشاره شد و قاعده ی روائی زیر مطلب را آغاز می کنیم.   عن أبي خديجة قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: (قد يقوم الرجل بعدل أو يجور وينسب إليه ولم يكن قام به، فيكون ذلك ابنه أو ابن ابنه من بعده، فهو هو). ابی خدیجه گوید: شنیدم امام صادق (ع) مى فرمود: (گاهى شخصی با صفت عدالت يا ستم سنجيده مى شود و به آن نسبتش مى دهند، در صورتى كه خودش آن صفت را دارا نيست، بلكه پسرش يا پسر پسرش بعد از او داراى آن صفت مى باشد، پس او همان است).الكافي: ج ۱ ص ۵۳۵.   قبل از ورود به بحث اصلی لازم به ذکر علامات حتمی است، زیرا با دانستن آنها مطلب ما قابل درک تر و روشن تر می شود.   عن الصادق (ع): قبل قيام القائم (عج) خمس علامات محتومات: (اليماني والسفياني والصيحة وقتل النفس الزكية والخسف بالبيداء). از امام صادق (ع) فرمود: (قبل از قیام قائم پنج علامت حتمی خواهند بود: یمانی و سفیانی و صیحه و کشتن نفس زکیه و فرو رفتگی در سرزمین بیداء).إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب ج ۲ ص ۱۱۹.   و همانطور که در روایت متوجه شدید این علامات حتمی قبل از ظهور قائم (امام مهدی ع) می باشند و نه بعد یا همزمان، و به روایت بالا دقت لازم داشته باشید زیرا اصل روایات زیر بر اساس روایت فوق خواهند بود، لذا تأمل در روایات و صبر و شکیبایی خوانندگان از نکات بسیار مهم رسید به حق و شناخت حقیقت است که حق طلبان را به آن دعوت می کنیم.   عن ابي جعفر (ع): (ليس صاحب هذا الأمر من جاز الاربعين…)   از محمد باقر (ع) فرمود: (صاحب اين امر كسى كه از چهل سال تجاوز کند نمی باشد).موسوعة السيد الصدر ج۳ ص۳۵۹.   قبلاً ثابت نمودیم که شخصی قبل از امام مهدی (ع) از خاندان ایشان ظهور می کند، و زمینه ساز ظهور مقدس است که مسلماً فرزند باید کوچکتر از پدر باید باشد و این روایت دقیقاً بر امام احمد الحسن (ع) صدق می کند زیرا در سنی که از چهل سالگی تجاوز نمی کند ظهور کردند.   زمینه ساز ظهور مقدس کیست؟   عن أبي خالد الكابلي قال: (لما مضي علي بن الحسين دخلت على محمد بن علي الباقر عليه السلام فقلت: جعلت فداك، قد عرفت انقطاعي إلى أبيك وانسي به ووحشتي من الناس، قال: صدقت يا ابا خالد تريد ماذا؟ قلت: جعلت فداك قد وصف لي أبوك صاحب هذا الامر بصفة لو رأيته في بعض الطرق لاخذت بيده قال: فتريد ماذا يا با خالد؟ قال: أريد أن تسميه لي حتى أعرفه باسمه، فقال: سألتني والله يا با خالد عن سؤال مجهد ولقد سألتني عن أمر ما لو كنت محدثا به أحدا لحدثتك ولقد سألتني عن أمر لو أن بني فاطمة عرفوه حرصوا على أن يقطعوه بضعة بضعة).    ابو خالد كابلى مى گويد پس از شهادت امام زين العابدين عليه السلام خدمت امام باقر عليه السلام رسيده و عرض كردم: (فدايت شوم من با پدرت مأنوس شده و از مردن گريزان گشتم، امام باقر عليه السلام فرمود: راست مى گويى اى ابو خالد، چه مى خواهى؟ عرض كردم: فدايت شوم، پدرت صاحب اين امر را چنان براى من توصيف كرده كه اگر او را در راه ببينم شناخته و دستش را مى گيرم حضرت فرمود: چه مى خواهى اى ابو خالد؟ عرض كردم: مى خواهم اسم او را نيز برايم بگوئى تا نامش را هم بدانم، حضرت فرمود: به خدا سوگند سؤال سختى از من كردى چنانچه مى خواستم نام او را براى كسى بگويم برا تو نيز مى گفتم تو چيزى را از من پرسيدى كه اگر، بنى فاطمه، آنرا بدانند و بشناسند دلشان مى خواهد او را قطعه قطعه كنند).بحار الأنوار – العلامة المجلسي – ج ۵۱ – ص ۳۱.   و کسی گمان یا تصور نکند که سؤال ابا خالد در مورد امام مهدی (ع) بود، زیرا آنها به خوبی امام مهدی (ع) را می شناختند و روایات بسیاری نام و نام پدرش، نسب و کنیه و حتی غیبتش را رسول الله (ص) و اهل بیت (ع) به فراوانی در كتب فريقين ذکر نمودند و بعنوان مثال:   قال ابو عبد الله الحسين عليه السلام: (يظهر الله قائمنا فينتقم من الظالمين فقيل له: يابن رسول الله من قائمکم قال: من ولد ابني محمد بن علي، و هو الحجة بن الحسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي ابني و هو الذي يغيب مده طويله ثم يظهر و يملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما).   حضرت امام حسين عليه السلام فرمود: (ظاهر می کند خداوند قائم ما را، پس (بوسيله او) از ظالمين انتقال می کشد پس گفتند او را: اي فرزند رسول خدا قائم شما کيست فرمود: از اولاد پسرم محمد بن علی، و او حجت بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی است پسرم و او (يعنی حضرت امام مهدی عليه السلام) کسی است که مدت طولانی غايب و سپس ظاهر می شود و زمين را پر از داد و عدل می کند چنان که از ستم و ظلم پر شده باشد).معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام ج ۳ ص ۱۸۱.       شيخ صدوق در كمال الدين و تمام النعمة از حضرت علی (ع) چنين نقل كرده است: پيامبر (ص) نام امامان را بعد از حضرت علی يكی پس از ديگری برای آن حضرت بر شمرد تا اينكه فرمود: (… مَهْدِيُّ أُمَّتِي مُحَمَّدٌ الَّذِي يَمْلأُ الأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً….)، (مهدی امتم (عج) در ميان ايشان محمد است كه زمين را از عدل و داد آكنده سازد….).   حضرت علی (ع) از پيامبر نقل كرده كه او هنگام نام بردن از ائمه دوازده ‏گانه فرمود: (… فَإِذَا حَضَرَتْهُ (الحسن) الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّد…)، (پس هنگام رحلت حسن، آن [خلافت] را تسليم به فرزندش محمد می كند…).   همچنين طبرسی در الاحتجاج از رسول اكرم (ص) چنين نقل می كند: از جبرئيل شنيدم: (… ثُمَّ ابْنُهُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ مَهْدِيُّ أُمَّتِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ صَاحِبُ الزَّمَانِ…)، (… سپس فرزندش قائم به حق، مهدی امتم، محمد بن حسن صاحب الزمان…).   شيخ صدوق در كمال الدين و تمام النعمة آورده است: حضرت علی (ع) بر فراز منبر درباره حضرت مهدی (ع) چنين فرمود: (… لَهُ اسْمَانِ اسْمٌ يَخْفَى وَ اسْمٌ يُعْلَنُ فَأَمَّا الَّذِي يَخْفَى فَأَحْمَدُ وَأَمَّا الَّذِي يُعْلَنُ فَمُحَمَّدٌ…)، (… برای او دو نام است: يكی نهان و ديگرب آشكار؛ اما نهان احمد و نام آشكار محمد است…).   در بخشی از حديث معروف لوح حضرت زهرا (س) (كه هديه‏ ای از پيامبر به حضرت زهرا (س) بود آمده است: (… وَ أُكْمِلُ ذَلِكَ بِابْنِهِ مُحَمَّدٍ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ عَلَيْهِ كَمَالُ مُوسَى وَ بَهَاءُ عِيسَى وَصَبْرُ أَيُّوب‏…)، (… و اوصيا را به وجود فرزندش محمد، رحمت بر جهانيان، تكميل خواهم كرد؛ كسی كه كمال موسی و بهای عيسی و صبر ايوب را داراست…).   و امام باقر (ع) خود نیز در تفسير آيه شريفه: (إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً) يک يک ائمه را نام برد تا اينكه فرمود: (… وَإِلَى ابْنِهِ الْحَسَنِ وَإِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْهَادِي الْمَهْدِيِّ اثْنَا عَشَرَ إِمَاما…)، (… و به فرزندش حسن و به فرزندش محمد، هدايت كننده هدايت شده، دوازده امام هستند…).   بنابراین چگونه ممکن است رسول الله (ع) و امام محمد باقر (ع) در حدیثی نام امام مهدی (ع) را آشکار سازد و آن را فاش کند، و در حدیثی دیگر در هنگام سؤال از نام ایشان، از تصریح به نام ایشان (ع) امتناع ورزد؟   حدثنا أبي رضي الله عنه قال: حدثنا محمد بن يحيى العطار قال: حدثنا جعفر بن محمد بن مالك قال: حدثني حمدان بن منصور ، عن سعد بن محمد، عن عيسى الخشاب قال: قلت للحسين بن علي عليهما السلام: أنت صاحب هذا الامر؟ قال: لا ولكن صاحب الأمر الطريد الشريد الموتور بأبيه، المكنی بعمه، يضع سيفه على عاتقه ثمانية أشهر).   عیسی خشاب گوید: (به امام حسین بن علی (ع) گفتم: آیا شما صاحب این امر هستید؟ فرمود: خیر، ولیکن صاحب این امر فراری و بی خانمان است. کسی که خونخواهی پدرش را می کند. و کنیه اش به عمویش است. شمشیرش را هشت ماه بر دوشش حمل می کند).كمال الدين وتمام النعمة – الشيخ الصدوق – ص ۳۱۸- ص۳۰۳ – ص۲۹۸ – الامامة والتبصرة ص ۱۱۵ . کمال الدین ج ۱ ص ۳۱۸ . بحار الانوار ج ۵۱ ص ۱۳۳.   و در روایت فوق چند نکته لازم به یاد آوری می باشند و آنها اینکه صاحب این امر فراری و بی خانمان است در حالی که امام مهدی (ع) را کسی نمی شناسد که بخواهد در تعقیب و گریز قرار بگیرد، و ثانیاً امام مهدی (ع) کنیه اش به عمویش نمی باشد، و در روایات کنیه ی ایشان به ابا صالح و ابا القاسم ذکر شده است و هیچ کنیه ای که نام عمویش باشد برای ایشان ذکر نشده است. و همچنین طبق روایات صریح اهل بیت (ع) امام مهدی هیچ جنگی ندارد بلکه خلافت بدست ایشان بدون اینکه هیچ قطره ی خونی بریزد خواهد رسید و آن کس که شمشیر را به مدت هشت ماه بر دوش خود می نهد فرزند ایشان است.   (ان الإمامة تزف الى الامام المهدی (ع) کما تزف العروس الى زوجها). (خلافت همانگونه که عروس را به داماد تحویل می دهند، به دست امام (ع) می رسد).   و نقل شده است: (تأتیه الخلافة و هو جالس في بیته).   (خلافت در صورتی که در منزل است به ایشان می رسد).البحار ج۵۲ ص ۲۶۹ – عصر الظهور للشیخ الکورانی ص۲۰۸.   عن أمير المؤمنين (ع): (… و يخرج قبله – أي الإمام المهدي – رجل من أهل بيته، بأهل المشرق، و يحمل السيف على عاتقه ثمانية أشهر). از حضرت على عليه السلام فرمود: (مردى از اهل بيت آن حضرت به اهل شرق خروج كرده و مدت هشت ماه شمشير را بر دوش خود حمل مى كند).الملاحم ابن طاووس ص ۶۶ باب ۱۳۳ . الفتن ابن حماد ص ۹۶ . عقد الدرر ص ۱۲۹ . جمع الجوامع ج ۲ ص ۱۰۳ . برهان المتقي ص ۱۰۳ . كنز العمال ج ۱۴ ص ۵۸۹.   قال الامام زين العابدين (ع): (كأني بصاحبكم علا فوق نجفكم بظهر كوفان معه انصار ابيه تحت راية رسول الله قد نشرها فلا يهوي بها الى قوم إلا أهلكهم الله عز و جل). امام سجاد (ع) فرمود: (گویا [می بینم] صاحب شما را که بر نجف تان، در پشت کوفه همراه با او انصار پدرش می باشند زیر پرچم رسول خدا افراشته شده. بر هيچ قومى فرود نمى آيد مگر آنکه خداوند صاحب عزت و جلال، (آن قوم را) نابودشان مى سازد).كتاب بحار الانوار ج ۵۱ ص ۱۳۵ – منتخب الاثرص۳۱۲ بلفظ قريب و مثله في الامام المهدي ص۹۰ كتاب يوم الخلاص ص ۲۴۸.   و در روایت فوق می بینیم که فرمود: (گویا [می بینم] صاحب شما را که بر نجف تان، در پشت کوفه همراه با او انصار پدرش می باشند)، صاحب ما کیست که پرچم رسول الله (ص) بر نجف در پشت کوفه همراه با انصار پدرش را بر افراشته است؟ آری ایشان همان انقلابگر، زمینه ساز و فرزند امام مهدی (ع) که زمین را به امر پدرش از عدل پر می کند و سپس خلافت را بدون اینکه قطره ای خون توسط پدرش بریزد، را تحویل ایشان [امام مهدی (ع)] می دهد.   عن محمد بن يحيى عن احمد بن محمد عن ابن محبوب عن يعقوب السراج قال: قلت لأبي عبدالله عليه السلام: (متى فرج شيعتكم؟ قال: اذا اختلف ولد العباس و وهى سلطانهم و طمع فيهم من لم يكن يطمع فيهم و خلعت العرب اعنتها و رفع كل ذي صيصية صيصيته وظهر الشامي واقبل اليماني وتحرك الحسني و خرج صاحب هذا الأمر من المدينه الى مكة بتراث رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم… و يستأذن الله في ظهوره فيطّلع على ذلك بعض مواليه فيأتي الحسني فيخبره الخبر فيبتدر الحسني الى الخروج فيثب عليه اهل مكة فيقتلونه و يبعثون برأسه الى الشامي فيظهر عند ذلك صاحب الامر فيباىعه الناس و يتبعونه…). يعقوب سراج از امام صادق عليه السلام پرسيد: (گشاىش شيعيان شما چه زمانى است؟ حضرت فرمود: وقتى بين بنى عباس اختلاف بيفتد و سلطنت آن ‌ها سست شود و در آن ‌ها طمع كند كسى كه در اىن سطح نيست (كه به تسخير حكومت بپردازند) عرب، از حكومت سرپيچى مى كنند و هر صاحب قدرتى وارد ميدان مى ‌شود. شامى ظهور مى ‌كند و يمانى رو مى ‌كند و حسنى حركت مى ‌كند و صاحب الأمر از مدينه به طرف مكه خروج مى ‌كند، در حالى كه ميراث رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم با او است… و از خداوند، اذن ظهور مى ‌خواهد. برخى دوستان حضرت مطلع مى ‌شوند و خبر به حسنى مى ‌رسد و او به خروج مبادرت مى ‌كند كه اهل مكه بر او يورش مى ‌برند و او را مى ‌كشند و سرش را براى شامى مى ‌فرستند. در اىن زمان، صاحب الأمر ظهور مى ‌كند و مردم با اىشان بيعت كرده و همراه مى ‌شوند….).كليني، کافی: ج ۸، ص ۲۲۴، ح۲۸۵ – بحار الانوار ج ۱۳ ص ۱۸۷.   و همانگونه که در ابتدا اشاره کردیم این علامتها و پرچمها و جنگ و اختلافها قبل از قیام امام مهدی (ع) می باشند، بنابراین چگونه می تواند صاحب این امر قبل از این علامت ها ظهور کرده باشد؟   و الحمد لله وحده