وصی سیزدهم، رازی از رازهای اهل بیت (ع) و سِر فاطمه (س)

بسم الله الرحمن الرحيم   و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آلِ محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً کثیرا   در وصیت رسول اکرم خواندیم که اوصیاء بعد رسول خدا (ص) دوازده امام و دوازده مهدی می باشند و همچنین ذکر نام تنها سیزده نفر در وصیت شده که اولین ائمه امام علی، حسن، حسین، سجاد………… حسن عسکری، امام مهدی محمد بن الحسن و احمد می باشند. اینک روایتهایی که این تعداد را تصدیق می کنند را تقدیم می کنیم که یکی از رازهای اهل بیت (ع) می باشد.   عن أمير المؤمنين قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله في اللّيلة الّتي كانت فيها وفاته لعليّ عليه السّلام: (يا أبا الحسن أحضر صحيفة ودواة فأملى رسول اللّه صلّى اللّه عليه وآله وصيّته حتّى انتهى إلى هذا الموضع فقال: يا عليّ إنّه سيكون بعدي إثنا عشر إماماً، ومن بعدهم إثنا عشر مهديّا… فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه محمّد المستحفظ من آل محمّد عليهم السّلام، فذلك إثنا عشر إماماً، ثمّ يكون من بعده إثنا عشر مهديّاً؛ فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه أوّل المقرّبين له ثلاثة أسامي اسم كاسمي واسم أبي، و هو عبد اللّه وأحمد والاسم الثّالث المهديّ وهو أوّل المؤمنين).   از امير مؤمنان عليه السّلام از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه آن حضرت در همان شبى كه رحلتش واقع شد به على عليه السّلام فرمود: (اى ابا الحسن كاغذ و دواتى بياور و حضرت رسول اكرم (ص) وصيت خود را املاء فرمود و على مى نوشت تا بدين جا رسيد كه فرمود: يا على! بعد از من دوازده امام مى باشند و بعد از آنها دوازده مهدى… و چون وفات او برسد آن (خلافت) را به فرزندش محمد كه مستحفظ از آل محمّد (ص) است، تسليم مى كند، و ايشان دوازده امامند. بعد از آن دوازده مهدى مى باشند. پس وقتى كه وفات او رسید آن (خلافت) را به فرزندش كه نخستین مهديین است مى سپارد، و براى او سه نام است؛ یک نامش مانند نام من، و نام ديگرش نام پدر من است و آنها عبد الله و احمد هستند، و نام سوّمين مهدى است و او اوّلين مؤمنان است).غیبت شیخ طوسی – متن عربی فارسی ص ۳۰۰.   نا گفته نماند که این روایتها بصورت متواتر در منابع اصلی شیعیان مانند اصول کافی و … نقل شده اند، و شیخ نعمانی باب کاملی تحت عنوان “اوصیای رسول الله (ص) دوازده امام می باشند” تخصیص داده است اما می بینیم که اولین روایات در همان باب اشاره به سیزده وصی می کند.   همچنین در دعاها می خوانیم: [اللهم بفاطمة و أبیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها]، این سِر به ودیعه گذاشته شده در حضرت فاطمه (س) که هیچ کس نمی داند کیست، آیا کس دیگری جزء احمد است که روایات زیر او را بصورت مرموز ذکر می کنند.   ۱- عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع)، عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ: (دَخَلْتُ عَلَى فَاطِمَةَ (ع) وَ بَيْنَ يَدَيْهَا لَوْحٌ فِيهِ أَسْمَاءُ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ وُلْدِهَا فَعَدَدْتُ اثْنَيْ عَشَرَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ (ع) ثَلَاثَةٌ مِنْهُمْ مُحَمَّدٌ وَ ثَلَاثَةٌ مِنْهُمْ عَلِيٌّ). جابر بن عبدالله انصاری گوید: (بر حضرت فاطمه (س) داخل شدم در حالیکه لوحی در دست آن حضرت بود که در آن، نام اوصیاء پیامبر (ص) که از فرزندان حضرت فاطمه (س) بودند نوشته شده بود، پس من آنها را شمردم که دوازده نفرند که آخرینشان قائم (ع) بود، سه تن از ایشان محمد و سه تن دیگر علی نام داشتند).اصول كافى ج ۱ ص ۵۳۲.   طبق روایت فوق، در آن لوح اوصیای رسول الله (ص) از فرزندان حضرت فاطمه (س) نوشته شده بودند، در حالیکه فرزندان فاطمه از اوصیای رسول الله (ص) یازده وصی می باشند و نه دوازده وصی، و البته توجه داشته باشید که امام علی (ع) در این روایت شمرده نمی شود از آنجا که ایشان (ع) فرزند حضرت فاطمه (س) نیستند. ودلالت بر صحت روایت و شمارش جابر این است که بر حسب نام های ائمه (ع) سه تن از ائمه نامشان علی است، پس اين دلالت می كند بر اينكه جابر در شمارش اشتباه نكرده زيرا ائمه ای كه بنام محمد و از فرزندان حضرت فاطمه (س) هستند عبارتند از : ۱- محمد باقر (ع) ۲- محمد جواد (ع) ۳- محمد مهدی (ع).   و ائمه ای كه بنام علی از فرزندان حضرت فاطمه (س) سه تن اند که عبارتند از: ۱- علی بن الحسين سجاد (ع) ۲- علی بن موسى الرضا (ع) ۳- علی بن محمد هادی (ع).   ۲- عن رسول الله (ص) في حديث طويل قال فيه: (بعد أن عدد الأئمة من أهل بيته ثم يغيب عنهم إمامهم ما شاء الله، ويكون له غيبتان إحداهما أطول من الأخرى. ثم التفت إلينا رسول الله صلى الله عليه وآله فقال رافعاً صوته: الحذر إذا فقد الخامس من ولد السابع من ولدي…). در يک حديث طولانى از رسول الله (ص) پس از آنكه امامان اهل بيت (ع) خود را شمرد، فرمود: (هر گاه خداوند بخواهد، امام آنها از ايشان غائب خواهد شد و او دو غيبت دارد كه يكى طولانى تر از ديگرى خواهد بود. آنگاه حضرت رسول (صلى الله عليه و آله) متوجه ما شد و با صداى بلند فرمود: بر حذر باشيد زمانى كه فرزند پنجم از فرزند هفتم از فرزندانم پنهان شود…).بحار الأنوار ج ۵۲ ص ۳۸۰. بحارالأنوار ج ۳۶ ص ۳۳۳، بحارالأنوار ج ۵۲ ص ۳۷۹، الصراط المستقيم ج ۲ ص ۱۵۴، كفاية الأثر ۱۴۶.   و مانند همان روایت در دیگر منابع نیز آمده است که بدین شکل است:   عن عبدالرحمان بن أبي ليلى، قال علي (ع): (كنت عند النبي (ص) في بيت أم سلمة… الى أن قال (ع): ثم التفت إلينا رسول الله (ص) فقال رافعاً صوته: الحذر إذا فقد الخامس من ولد السابع من ولدي. قال علي: فقلت: يا رسول الله، فما تكون هذه الغيبة؟ قال: الصمت حتى يأذن الله له بالخروج).البحار للمجلسي- ج۳۶ ص۳۳۵.   از عبدالرحمان بن ابی ليلى از علی (ع): نزد پيامبر در منزل ام سلمه بودم …. تا آنكه (ع) فرمود: (حضرت رسول (ص) رو به ما كرده با صدای بلند فرمود: بر حذر باشید از آن وقتی كه فرزند پنجم از فرزند هفتم از فرزندانم مفقود شود. پس علی (ع) فرمود: عرض کردم ای رسول خدا چگونه باشد اين غيبت؟ فرمود: سكوت تا زمانيكه خدا به او اذن خروج دهد).كفاية الأثر للخزاز القمي- ۱۵۸.وفي الكافي – الشيخ الكليني / ج۱: ۳۳۶.   حضرت رسول اکرم (ص) با امام علی (ع) درباره فتنه ای [امتحانی سخت و دشوار] كه هنگام از دست دادن فرزند پنجم از فرزند هفتم امام علی (ع) پيش می آيد صحبت می كرد و می فرمود: فرزندت! پس بنگریم درباره كدام فرزند امام بر حسب ترتیب صحبت فرمودند؟   ۱- حسن (ع). ۲- حسين (ع). ۳- سجاد (ع). ۴- باقر (ع). ۵- صادق (ع). ۶- كاظم (ع). ۷- رضا (ع).   امام رضا (ع) هفتمین فرزند رسول الله (ص) می باشد. اکنون پنجمین فرزند بعد از امام رضا (ع) را ببینیم، او کیست؟   ۱- جواد (ع). ۲- هادی (ع). ۳- عسكری (ع). ۴- محمد المهدی (ع). ۵- او كيست؟؟؟   آری، ایشان همان احمد است، که در وصیت مقدس رسول الله (ص) ذکر شده است.   اکنون به روایت زیر دقت کنید، آن هنگام که خاندان امام کاظم (ع) در مورد این شخص سؤال کردند و در پاسخ امام کاظم (ع) فرمود درک و عقل و فهم این موضوع برای شما سخت و دشوار است، حال ما چگونه می توانیم این مورد را درک نمائیم؟   قال إن الإمام الكاظم (ع) قال لأولاده وأرحامه: (إذا فقد الخامس من ولد السابع فالله الله في أديانكم، لا يزيلنكم عنها أحد. يا بني إنه لابد لصاحب هذا الأمر من غيبة حتى يرجع عن هذا الأمر من كان يقول به!؟ إنما هي محنة من الله عز وجل امتحن بها خلقه، لو علم أباؤكم وأجدادكم ديناً أصح من هذا لأتبعوه. فقلت: يا سيدي من الخامس من ولد السابع؟ فقال: يا بني عقولكم تصغر عن هذا، وأحلامكم تضيق عن حمله، ولكن إن تعيشوا فسوف تدركونه).   از امام كاظم (ع) هنگامی كه با فرزندان و نزدیکان صحبت می كرد فرمود: (اگر ناپديد شد فرزند پنجم از فرزند هفتم پس به دینتان چنگ بزنید و كسی شما را از آن بر كنار نكند. ای فرزندانم بايد برای صاحب اين امر غيبتي باشد تا بر آن هر كس كه به وجود ایشان ايمان داشت پشت دهد!!! و آن محنتی است از طرف خداوند برای امتحان بنده گانش، اگر پدرانتان و اجدادتان بهتر از اين دين پيدا می كردند از آن پيروی می كردند. پس عرض کردم: ای مولای من، فرزند پنجم از فرزند هفتم کیست؟ فرمود: ای فرزندم عقلتان در درک و فهم آن كوچکند، و بردباريتان قادر به حملش نيستند، ولی اگر زنده مانديد او را درک خواهيد كرد).اصول كافی، شيخ كلينی ج ۱ ص۳۳۶.   حضرت كاظم (ع) برای فرزندان و نزدیکان خود درباره ی صاحب اين امر سخن می گوید، يعنى قائم (ع)، و آنها را از امتحانی كه هنگام ناپديد شدن فرزند پنجم از فرزند هفتم بر حذر می كند، ولی در اين روايت نمی گويد از فرزند امير مؤمنان (ع) است، پس آيا اينجا منظور حضرت مهدی محمد ابن الحسن (ع) است؟ حال سؤالی پيش می آيد!!! آن چيست كه عقل فرزندان امام كاظم (ع) و نزدیکانش برای آن كوچک و بردباريشان قادر به حملش نيستند؟ آنها درباره ی فرزند پنجم از فرزند هفتم می پرسند.   آيا شناختن اسم امام مهدی محمد ابن الحسن (ع) كه همه او را می شناسند و در روايات ذكر شده و غيبتی كه ده ها روايت درباره اش گفته شده برای فرزندان و نزدیکان امام سخت است كه آنها او را نمی توانند تحمل كنند؟ بی شک اين امر متعلق به شخص ديگری است كه خدا آن را كنار گذاشته تا اينكه مردم را مبتلا به امتحان كند، و در واقع شاهد این امتحان سخت و دشوار اکنون هستیم، پس خوشا به حال کسانی که به وصیت مقدس رسول الله (ص) نوشته ی بازدارنده از گمراهی چنگ جستند.   ۳- جنادة بن أبي أميّة محمّد بن عليّ قال: حدّثني محمّد بن وهبان البصريّ قال: حدّثني داود بن الهيثم بن إسحاق النّحويّ قال: حدّثني جدّي إسحاق بن بهلول قال: حدّثني أبو البهلول بن حسّان قال: حدّثني طلحة بن زيد الرّقّي عن الزّبير بن عطا عن عمر بن عطا عن عمر بن هاني العبسيّ عن جنادة بن أبي أميّة قال: (دخلت على الحسن بن عليّ بن أبي طالب عليه السّلام في مرضه الّذي توفّي فيه و بين يديه طشت عليه الدّم و يخرج كبده قطعة قطعة من السّمّ الّذي أسقاه معاوية بن أبي سفيان لعنه اللّه، فقلت: يا مولاي ما لك لا تعالج نفسك؟ فقال: يا أبا عبد اللّه بماذا أعالج الموت، فقلت: إنّا للّه وإنّا إليه راجعون، ثمّ التفت إلىّ فقال: واللّه إنّه لعهدٌ عهده إليّ رسول اللّه صلّى اللّه عليه وآله إنّ هذا الأمر يملكه إثنا عشر إماماً من ولد عليّ و فاطمة ما منّا إلّا مسموم أو مقتول). جنادة بن ابى اميه حديث كند كه گفت: (وارد شدم بر حسن بن على عليه السّلام در آن مرضى كه به آن ارتحال فرمود، و در پيش روى او طشتى بود كه در آن خون ريخته بود، و جگر حضرت در اثر زهرى كه معاويه بن ابى سفيان- خدا‏ لعنتش كند- به آن حضرت خورانده بود قطعه قطعه بيرون مى‏ آمد، عرض كردم: اى مولاى من! چرا خود را معالجه نمى‏ كنى؟ فرمود: اى ابا عبد اللَّه مرگ را به چه چيز علاج كنم. گفتم: انّا للَّه و انّا اليه راجعون سپس حضرت به جانب من توجه كرده فرمود: به خدا سوگند اين پيمانى است كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله با من فرموده كه اين امر (امامت) را دوازده نفر پيشوا و امام از فرزندان على و فاطمه مالک شوند، که همه ی آنها یا مسموم می شود یا کشته).الإنصاف ص ۱۸۵.   فرزندان علی و فاطمه علیهم السلام تنها یازده نفر می باشند، بنابراین دوازدهمین امام چه کسی است؟؟؟   ۴- عن ابي حمزه عن ابي جعفر عليه السلام قال: ان الله تبارك وتعالى ارسل محمد (ص) الى الجن والانس وجعل من بعده اثنى عشر وصياً منهم من مضى ومنهم من بقى وكل وصي من الأوصياء الذين بعد محمد (ص) جرت فيه سنة على سنة اوصياء عيسى عليه السلام وكانوا اثني عشر وصيّاً وكان امير المؤمنين على سنة المسيح). از ابی حمزه از حضرت ابی جعفر عليه السلام فرمود: (خداوند متعال محمد (ص) را برای جن و انس فرستاد و بعد از او دوازده وصی قرار داد، بعضی از آنها در گذشتند و بعضی ديگر مانده اند و هر كدام از اوصيايی كه بعد از او آمدند سنت اوصيای عيسى بر آنها گذشت و آنها دوازده تا بودند و امير المؤمنين عليه السلام بر سنت عيسى بود).کمال الدین ج۱ ص۳۲۶.       ۵- قال رسول الله (ص) لعلي (ع): (يا علي إني مزوجك فاطمة ابنتي سيدة نساء العالمين وأحبهن إلي بعدك وكائن منكما سيدا شباب أهل الجنة والشهداء المضرجون المقهورون في الأرض من بعدي والنجباء الزهر الذين يطفئ الله بهم الظلم ويحيي بهم الحق ويميت بهم الباطل عدتهم عدة أشهر السنة، أخرهم يصلي عيسى ابن مريم (ع) خلفه). پيغمبر (ص) به حضرت على فرمود: (اى علىّ مى‏ خواهم دخترم فاطمه را كه بانوى زنان جهانيان است و پس از تو از همه نزد من محبوب‏تر است را به تو تزویج کنم، و از شما دو سرور جوانان بهشتى و شهيدان به خون آغشته به دنیا می آیند كه پس از من به آنان ستم خواهد شد. و نجيبان تابان كه خداوند بوسيله ی آنان تاريكى‏ ها را از ميان بردارد و حقّ را با آنان زنده سازد و باطل را با آنان بميراند شماره ی آنان شماره ماه هاى سال است و عيسى بن مريم پشت سر آخرينشان به نماز خواهد ايستاد).غيبت شیخ نعمانی ص: ۵۸.   و در این روایت رسول خدا(ص) خطاب به امیرمؤمنان می کند که تعداد آنها شماره ی ماههای سال که دوازده نفر هستند و به اضافه ی امیرمؤمنان سیزده نفر می شوند که رسول خدا می فرمایند عیسی بن مریم پشت سر آخرینشان به نماز خواهد ایستاد.   ۶- في حديث ليلة المعراج عن النبي محمد (ص) انه قال: (اوحى الله الي اني اخرج من صلب علي اثتي عشر اماماً آخرهم من يصلي خلفه عيسى بن مريم (ع) ويملأ الارض قسطا وعدلا بعدما ملئت ظلما وجوراً). در حديث شب معراج از حضرت محمد (ص) روايت شده كه فرمود: (خدا به من وحی كرد كه من از صلب علی (ع) دوازده امام خارج می سازم و آخر آنها كسی است كه عيسى فرزند مريم پشت سرش نماز می خواند و زمين را پر از عدل و داد می كند بعد از اينكه از ظلم و ستم پر شود).كتاب بيان الأئمه ج ۱ص ۱۳۶.       ۷- عن رسول الله (ص) قال: ألا وإن الله نظر إلى أهل الأرض نظرة فاختار منهم رجلين: أحدهما أنا فبعثني رسولا ونبيا، والآخر علي بن أبي طالب، وأوحى إلي أن أتخذه أخاً وخليلاً ووزيراً ووصياً وخليفة. ألا وإنه ولي كل مؤمن بعدي، من والاه، والاه الله ومن عاداه، عاداه الله. لا يحبه إلا مؤمن ولا يبغضه إلا كافر. هو زر الأرض بعدي وسكنها، وهو كلمة الله التقوى وعروته الوثقى. [يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ].الصف:۸. ألا وإن الله نظر نظرة ثانية فاختار بعدنا اثني عشر وصياً من أهل بيتي، فجعلهم خيار أمتي واحداً بعد واحد، مثل النجوم في السماء، كلما غاب نجم طلع نجم. هم أئمة هداة مهتدون لا يضرهم كيد من كادهم ولا خذلان من خذلهم. هم حجج الله في أرضه، وشهداؤه على خلقه، وخزان علمه، وتراجمة وحيه، ومعادن حكمته. من أطاعهم أطاع الله ومن عصاهم عصى الله. هم مع القرآن والقرآن معهم، لا يفارقونه حتى يردوا علي الحوض. فليبلغ الشاهد الغائب. اللهم اشهد، اللهم اشهد – ثلاث مرات).كتاب السقيفة، لسليم بن قيس ص ۳۸۰.   از رسول الله (ص) فرمود: (بدانيد كه خداوند نظرى به اهل زمين نمود و از بين آنان دو نفر را انتخاب كرد: يكى من كه بعنوان فرستاده و پيامبر مبعوثم نمود، و ديگرى علىّ بن ابى طالب. و به من وحى كرد كه او را برادر و دوست و وزير و وصی ام و خليفه ‏ام قرار دهم. على عليه السّلام ولىّ هر مؤمن و سكون زمين و كلمه ی تقوى است. بدانيد كه او صاحب اختيار هر مؤمنى بعد از من است. هر كس او را دوست بدارد خدا او را دوست دارد، و هر كس با او دشمنى كند خدا با او دشمنى مى ‏كند. او را جز مؤمن دوست نمى ‏دارد و جز كافر مبغوض نمى ‏دارد. او قوام زمين بعد از من و باعث آرامش آن است. او كلمه ی تقواى خداوند و ريسمان محكم اوست. [مى‏ خواهند نور خدا را با دهانشان خاموش كنند ولى خداوند نور خود را به كمال مى‏ رساند اگر چه كافران را خوش نيايد]. بدانيد كه خداوند نظر دومى نمود و بعد از ما، دوازده وصى از اهل بيتم انتخاب نمود، و آنان را برگزیدگان امّتم قرار داد. آنان يكى پس از ديگرى مثل ستارگان در آسمان هستند كه هر ستاره ‏اى غائب شود ستاره ی ديگرى طلوع مى ‏كند. آنان امامان هدايت‏ كننده هدايت شده‏ اند كه حيله ی كسانى كه بر آنان حيله كنند، و خوارى كسانى كه ايشان را خوار كنند به آنان ضرر نمى‏ زند. آنان حجّتهاى خداوند در زمين، و شاهدان او بر خلقش، و خزانه داران علمش، و بيان ‏كنندگان وحيش و معدنهاى حكمتش هستند. هر كس از آنان اطاعت كند خدا را اطاعت كرده است و هر كس از آنان سرپيچى كند معصيت خدا كرده است. آنان با قرآن، و قرآن با آنان است. از قرآن جدا نمى ‏شوند تا در حوض كوثر بر من وارد شوند. پس شاهدان به غائبان برسانند. پروردگارا شاهد باش، پروردگارا شاهد باش، و اين را سه مرتبه فرمود)كتاب السقيفة، [اسرار آل محمد (ع)] لسليم بن قيس ص ۳۸۰.       ۸- عن أبي جعفر (ع) قال: قال رسول الله: (إني واثني عشر من ولدي وأنت يا علي زر الأرض، يعني أوتادها وجبالها، بنا أوتاد الأرض أن تسيخ بأهلها فإذا ذهب الاثني عشر من ولدي ساخت الأرض بأهلها ولم ينظروا). رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: (من و دوازده تن از فرزندانم و تو اى على بند و قفل زمين هستيم – يعنى ميخها و كوه هاى زمين-. به سبب ما خدا زمين را ميخ كوبيده تا اهلش را فرو نبرد، چون دوازده فرزندم از دنيا بروند، زمين اهلش را فرو برد و مهلت داده نشوند به سوى آنها ننگرند).الكافي ج۱ ص۵۳۴.       ۹- عن أبي جعفر الباقر قال: قال رسول الله (ص): (من ولدي اثنى عشر نقيبا نجباء محدثون مفهمون، آخرهم القائم يملأها عدلاً كما ملئت جورا). رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: (از فرزندان من دوازده نفرند كه نقيب (شناسنده و سر پرست) و نجيب (اصيل و خوش گوهر) و محدث و مفهم مي باشند، آخرين آنها قائم به حق است، كه زمين را از عدالت پر كند چنان كه از ستم پر شده باشد).شرح أصول الكافي للمازندراني ج۷ ص۳۷۳، من لا يحضره الفقيه ج۴ ص۱۸۰، كشف الغمة ج۳، وسائل الشيعة بسندين ج۱۱ ص۴۹۰ ، ج۱۶ ص۲۴۴.   و از فرزندان پيامبر (ص): ۱- حسن (ع). ۲- حسين (ع). ۳- سجاد (ع). ۴- باقر (ع). ۵- صادق (ع). ۶- كاظم (ع). ۷- رضا (ع). ۸- جواد (ع). ۹- هادی (ع). ۱۰- عسكری (ع). ۱۱- محمد المهدی (ع). ۱۲- او كيست؟؟؟ و جواب ایشان وصی امام مهدی (ع) كه نامش احمد (ع) است. و امام علی (ع) شمرده نمی شود زيرا ایشان (ع) برادر پيامبر به حساب می آید و نه فرزند ایشان!   ۱۰- ورد عن أنس بن مالك، قال: (سئلت رسول الله (ص) عن حواري عيسى، فقال: كانوا من صفوته وخيرته، وكانوا أثني عشر – إلى أن قال – فقلت: فمن حواريك يا رسول الله؟ فقال: الأئمة بعدي اثنا عشر من صلب علي و فاطمة، وهم حواري وأنصاري، عليهم من الله التحية والسلام). كفاية الأثر عن ما جاء عن انس بن مالك ، وكتاب لمحات- للشيخ الصافى ص۲۲۰. انس بن مالک حديث كند كه گفت: (از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله راجع به حواريين عيسى پرسيدم؟ فرمود: آنها منتخب و برگزيدگان وى و دوازده نفر بوده ‏اند كه كوشاى در يارى خداوند و رسول او بودند. عرض كردم: اى رسول خدا حواريون شما چه کسانی هستند؟ فرمود: امامان بعد از من دوازده نفر از صلب على و فاطمه هستند. اينان حواريون و ياوران دين من اند، درود و سلام خداوند بر آنها باد).   پس اوصياء رسول خدا بر سنت اوصيای عيسى (ع) هستند و آنها دوازده نفرند و علی بر سنت عيسى (ع)، بنابراين علی (ع) در دوازه تن وارد نمی شود.   ۱۱- سمعت أبا جعفر (ع) يقول: (الاثنا عشر إمام من آل محمد (ع) كلهم محدثون من ولد رسول الله ومن ولد علي، ورسول الله وعلي (ع) هما الوالدان). شنیدم حضرت باقر عليه السلام مى ‏فرمود: (دوازده امام از آل محمد تمامى آنها فرشتگان با ایشان حديث كنند، و از فرزندان رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و على عليه السّلام هستند، و رسول خدا و على آن دو پدران هستند).كتاب الكافي: باب الحجة، الاستنصار: للكراجكي: ص۱۷، غيبة الطوسي ص۱۵۲، مناقب آل أبي طالب ج۱: ص۲۵۶، بحار الأنوار ج۲۶: ص۷۲، و دیگر مصادر حديث مانند أعلام الورى للطبرسي، وكشف الغمة.       ۱۲- قال يهودي لأمير المؤمنين (ع): (أخبرني عن هذه الأمة كم لها من إمام هدى؟ وأخبرني عن نبيكم محمد أين منـزلته في الجنة؟ وأخبرني من معه في الجنة؟ فقال له أمير المؤمنين (ع): إن لهذه الأمة اثني عشر إمام هدى من ذرية نبيها وهم مني. وأما منزل نبينا في الجنة ففي أفضلها وأشرفها جنة عدن وأما من معه في منزله فيها فهؤلاء الاثنا عشر من ذريته وأمهم وجدتهم وأم أمهم وذراريهم، لا يشركهم فيها أحد). يهودى به حضرت على (ع) عرض کرد: (با خبرم کن برای اين امت چند تن رهبر و امام بر حق است؟ جایگاه و منزلت پيغمبر شما در كجاى بهشت است؟ چه كسانى در جايگاه ويژه ایشان در بهشت همراه او باشند؟ على (ع) فرمود: براى اين امت دوازده رهبر و امام بر حق است از ذريه ی پيغمبر كه همه از من هستند و جايگاه پيغمبر ما در بهشت در بهترين و شرافتمندترين بخش آن است كه بهشت عدن است، و اما كسانى كه در آن جايگاه ويژه‏ به همراه اويند دوازده امام اند كه از ذريه ی اويند با مادرشان و مادر مادرشان و فرزندانشان كسى در آنجا با آنها شريک نيست‏).الكافي للشيخ الكليني ج ۱ ص ۵۳۲، الغيبة للطوسي ص۱۳۵ محقق به صحت سند اشاره کرد پس به تحقيق عبد الله الطهراني واحمد ناصح مراجعه شود، المناقب ج۱ ص۲۵۶، بحار الأنوار ج۲۰ ص۱۰۸، ج۳۶ ص۳۸۱، معجم أحاديث الإمام المهدي ج۳ ص۱۵۸.       ۱۳- روى بسنده عن عباس بن عبد المطلب انّ النبي صلى الله عليه وآله قال له: (يا عم يملك من ولدي اثنا عشر خليفة ثم يكون امور كثيرة وشدة عظيمة ثم يخرج المهدي من ولده يصلح الله امره في ليلة فيملأ الأرض عدلاً كما ملئت جوراً فيمكث في الارض ما شاء الله ثم يخرج الدجال). به سندی از عباس ابن عبد المطلب از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روایت شده که فرمود: (ای عمو از فرزندانم دوازده خليفه حاكم می شوند پس مسائلی بس زياد و سخت پيش آيد. سپس مهدی از فرزندانش خروج می کند، خدا امر او را در يک شب اصلاح می كند و زمين را پر از عدل می كند بعد از اينكه پر از ظلم و ستم شده، پس در آن هر چقدر كه خدا بخواهد زندگی می كند تا اينكه دجال خروج کند).فرائد السمطين ج ۲ ص۳۲۹.       ۱۴- أبن كثير وهو من علماء اهل السنة فيما يؤيد ان الخلافة في ذرية رسول الله (ص) وهذا نص ما كتبه: (وقد وجدت البشارات به صلَّى الله عليه وسلَّم في الكتب المتقدِّمة وهي أشهر من أن تذكر، وأكثر من أن تحصر… ففي السّفر الأوَّل من التَّوراة التي بأيديهم في قصَّة إبراهيم الخليل عليه السلام ما مضمونه وتعريبه‏:‏ إنَّ الله أوحى إلى إبراهيم عليه السلام بعد ما سلَّمه من نار النَّمرود أن قُم فاسلك الأرض مشارقها ومغاربها لولدك، فلمَّا قص ذلك على سارة طمعت أن يكون ذلك لولدها منه، وحرصت على إبعاد هاجر وولدها حتَّى ذهب بهما الخليل إلى بريَّة الحجاز وجبال فاران، وظنَّ إبراهيم عليه السلام أنَّ هذه البشارة تكون لولده إسحاق، حتى أوحى الله إليه ما مضمونه‏:‏ أمَّا ولدك إسحاق فإنَّه يرزق ذرية عظيمة، وأما ولدك إسماعيل فإنِّي باركته وعظَّمته وكثَّرت ذريته، وجعلت من ذريته ماذ ماذ يعني‏:‏ محمَّداً صلَّى الله عليه واله سلَّم وجعلت في ذريته اثنا عشر إماماً، وتكون له أمة عظيمة‏).‏ ابن كثير كه او يكى از علماى اهل سنت است در حاليكه تأييد مى كند در اينكه خلافت در نسل و ذريه ى حضرت رسول (ص) است مى گويد: (و ديدم كه بشارتها درباره ی حضرت رسول (ص) در كتابهاى پيشينيان و آنها بيش از آنست كه ذكر و ثبت شوند. در سِفر اول از توراتى كه در دستشان است در قصه ى حضرت ابراهيم خليل (ع) با مضمونى و ترجمه اين گونه آمده است كه: خداوند به ابراهيم (ع) بعد از اينكه از آتش نمرود او را نجات داد وحى كرد كه بپا خيز و مشرق و مغرب زمين را برای فرزندانت بپـيما. پس وقتی كه حضرت ابراهيم موضوع را با سارا در ميان گذاشت طمع او را گرفت و اين مقام را براى پسر خود خواست و سعی بر دور كردن هاجر و پسرش كرد تا آنكه حضرت خليل (ع) آنها را به بيابان حجاز و كوه فاران برد و ابراهيم گمان كرد كه اين بشارت براى پسرش اسحاق است تا آنكه خدا به او وحى كرد: اما پسرت اسحاق پس باشد برای او ذريه ای عظيم. و اما پسرت اسماعيل پس او را مبارک و عظيم كردم و در نسل او فراوانی دادم و در ذريه ی او قرار دادم ماذ ماذ [يعنى محمد (ص)]- و قرار دادم در نسل او دوازده امام و برای او امتی عظيم باشد).كتاب البداية والنهاية ‏ج۶ ص‏۱۹۹‏‏ لأبن كثير.     و الحمدلله رب العالمين