ائمه و مهدیین علیهم السلام قوام و هدایت کنندگان
بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیما در اینکه ائمه (ع)، هدایت کنندگان خلق و قیام کنندگان به امر خدا هستند شکی در آن نیست، اما بسیاری از مردم متأسفانه لقب “قائم” یا “مهدی” را تنها به حجت بن الحسن (ع) اختصاص می دهند، که این مورد و تصور اشتباه را در اینجا روشن می سازیم. شیخ کلینی باب کاملی در کتاب خود جلد ۲ [متن عربی فارسی] و جلد ۱ [متن عربی] را تحت عنوان “الائمة عليهم السلام كلهم قائمون بأمر الله تعالى هادون اليه” “همه ی امامان عليهم السلام به امر خداى تعالى قائم و بسويش رهبرند” اختصاص داد. عـِدَّةٌ مـِنْ أَصـْحـَابـِنـَا عـَنْ أَحـْمـَدَ بـْنِ مـُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ زَيْدٍ أَبِي الْحَسَنِ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ أَبِى نُعَيْمٍ قَالَ: (أَتَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) وَهُوَ بِالْمَدِينَةِ فَقُلْتُ لَهُ عَلَيَّ نـَذْرٌ بـَيـْنَ الرُّكـْنِ وَالْمـَقَامِ إِنْ أَنَا لَقِيتُكَ أَنْ لَا أَخْرُجَ مِنَ الْمَدِينَةِ حَتَّى أَعْلَمَ أَنَّكَ قَائِمُ آلِ مـُحـَمَّدٍ أَمْ لَا فـَلَمْ يـُجـِبـْنـِى بـِشـَيْءٍ فَأَقَمْتُ ثَلَاثِينَ يَوْماً ثُمَّ اسْتَقْبَلَنِى فِى طَرِيقٍ فـَقـَالَ: يـَا حـَكـَمُ وَإِنَّكَ لَهَاهُنَا بَعْدُ؟ فَقُلْتُ نَعَمْ إِنِّى أَخْبَرْتُكَ بِمَا جَعَلْتُ لِلَّهِ عَلَيَّ فَلَمْ تـَأْمـُرْنـِي وَلَمْ تـَنـْهـَنِي عَنْ شَيْءٍ وَلَمْ تُجِبْنِى بِشَيْءٍ. فَقَالَ: بَكِّرْ عَلَيَّ غُدْوَةً الْمَنْزِلَ. فـَغـَدَوْتُ عـَلَيـْهِ. فـَقـَالَ (ع): سَلْ عَنْ حَاجَتِكَ. فَقُلْتُ: إِنِّى جَعَلْتُ لِلَّهِ عَلَيَّ نَذْراً وَصِيَاماً وَصَدَقَةً بَيْنَ الرُّكْنِ وَالْمَقَامِ إِنْ أَنَا لَقِيتُكَ أَنْ لَا أَخْرُجَ مِنَ الْمَدِينَةِ حَتَّى أَعْلَمَ أَنَّكَ قَائِمُ آلِ مـُحـَمَّدٍ أَمْ لَا فـَإِنْ كـُنـْتَ أَنـْتَ رَابـَطـْتـُكَ وَ إِنْ لَمْ تَكُنْ أَنْتَ سِرْتُ فِى الْأَرْضِ فَطَلَبْتُ الْمـَعـَاشَ. فـَقـَالَ: يـَا حـَكَمُ كُلُّنَا قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ. قُلْتُ: فَأَنْتَ الْمَهْدِيُّ. قَالَ: كُلُّنَا نَهْدِى إِلَى اللَّهِ. قـُلْتُ: فـَأَنـْتَ صـَاحـِبُ السَّيـْفِ. قـَالَ: كُلُّنَا صَاحِبُ السَّيْفِ وَوَارِثُ السَّيْفِ. قُلْتُ: فـَأَنـْتَ الَّذِى تـَقـْتـُلُ أَعْدَاءَ اللَّهِ وَ يَعِزُّ بِكَ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ وَيَظْهَرُ بِكَ دِينُ اللَّهِ. فَقَالَ: يَا حـَكـَمُ كـَيـْفَ أَكُونُ أَنَا وَقَدْ بَلَغْتُ خَمْساً وَ أَرْبَعِينَ سَنَةً وَإِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ أَقْرَبُ عَهْداً بِاللَّبَنِ مِنِّى وَ أَخَفُّ عَلَى ظَهْرِ الدَّابَّةِ). حـكـم بن ابى نعيم گويد: (در مدينه خدمت امام باقر عليه السلام رسيدم و عرض كردم: من بين ركن و مقام نذر كرده و به عهده گرفته ام كه اگر شما را ملاقات كنم، از مـديـنـه بـيـرون نـروم تـا زمـانـى كـه بـدانـم شـمـا قـائم آل محمد هستى يا نه. حضرت هيچ پاسخى به من نفرمود: من سی روز در مدينه بودم، سپس در بـين راهى به من برخورد و فرمود: اى حكم! تو هنوز اين جائى؟ گفتم آرى، من نذرى كه كرده ام به شما عرض كردم و شما مرا امر و نهى ننموده و پاسخى نفرمودى. فرمود: فردا صبح زود منزل من بيا. فردا خدمتش رفتم، فرمود: مطلبت را بپرس. عـرض كـردم: مـن بـه ايـن ركـن و مـقـام نظر كرده و روزه و صدقه اى براى خدا به عهده گرفته ام كه اگر شما را ملاقات كردم از مدينه بيرون نروم، جز آنكه بدانم شما قائم آل مـحـمـد هـسـتـى يـا نـه؟ اگـر شما هستى ملازم خدمتت باشم و اگر نيستى، در روى زمين بـگـردم و در طـلب مـعاش بر آيم. فرمود: اى حكم! همه ی ما قائم به امر خدا هستيم. عرض كردم: شما مهدى هستى؛ فرمود: همه ی ما به سوى خدا هدايت مى كنيم. عرض كردم: شما صاحب شمشيرى: فرمود همه ی ما صاحب شمشر و وارث شمشيريم. عـرض كـردم: شـما هستى آنكه دشمنان خدا را مى كشى و دوستان خدا به وسيله ی شما عزيز مـى شوند و دين خدا آشكار مى گردد؟ فرمود: اى حكم! چگونه من او باشم، در صورتى كـه به چهل و پنج سالگى رسيده ام؟ و حال آنكه صاحب اين امر (كه تو مى پرسى) از من به دوران شـيـر خوارگى نزديكتر و هنگام سوارى چالاک تر است).اصول کافی جلد ۲ صفحه ۴۸۶ روایت ۱. الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَائِذٍ عَنْ أَبِى خـَدِيـجـَةَ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ (ع): (أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْقَائِمِ فَقَالَ: كُلُّنَا قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ حَتَّى يَجِى ءَ صَاحِبُ السَّيْفِ فَإِذَا جَاءَ صَاحِبُ السَّيْفِ جَاءَ بِأَمْرٍ غَيْرِ الَّذِى كَانَ). (ابـو خديجه از امام صادق عليه السلام راجع به امام قائم عليه السلام پرسيد، فرمود: همه ی ما قائم به امر خدائيم؛ يكى پس از ديگرى تا زمانى كه صاحب شمشير بيايد، چـون صاحب شمشير آمد، امر و دستورى غير از آنچه بوده مى آورد).اصول کافی جلد ۲ صفحه ۴۸۷ روایت ۲. عـَلِيُّ بـْنُ مـُحـَمَّدٍ عـَنْ سـَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عـَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ الْبَطَلِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: (قُلْتُ لِأَبِى عَبْدِ اللَّهِ (ع) [يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ]. قَالَ: إِمَامِهِمُ الَّذِى بَيْنَ أَظْهُرِهِمْ وَ هُوَ قَائِمُ أَهْلِ زَمَانِهِ). عبدالله بن سنان گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: (مقصود از اين آيه چيست؟ [روزى كـه هـر مردمى را به امامشان خوانيم] فرمود: مقصود امامى است كه در ميان آنهاست و او قائم اهل زمان خود است).اصول کافی جلد ۲ صفحه ۴۸۷ روایت ۳. عن أمير المؤمنین (ع)، أنه قال: (وإنما الأئمة قوام الله على خلقه، وعرفاؤه على عباده، لا يدخل الجنة إلا من عرفهم وعرفوه، ولا يدخل النار إلا من أنكرهم وأنكروه). از امیر مؤمنان (ع) فرمود: (جز این نیست که امامان (بر حق) پاسداران (قوام) الهى بر خلق خدا هستند، و آگاهان مراقب از طرف او بر بندگانش، کسى به بهشت نخواهد رفت مگر اینکه آنان را بشناسد، و هیچکس به دوزخ نخواهد رفت جز آنکه پیشوایان (بر حق) را انکار کند، و آنها او را جزو پیروان خود ندانند).نهج البلاغة: ج۲ ص۴۱ –۴۰. بنابراین طبق روایات اهل بیت نبوت و طهارت (ع)، همه ی ایشان (ع) قائم و هدایت کننده می باشند، و طبق روایت چهارم هر امام، هدایت کننده و قائم اهل زمان خود می باشد. مهدیین علیهم السلام طبق روایات ثابت شد که ائمه (ع) نیز قیام کنندگان و هدایتد کنندگان هستند، مهدیین (ع) نیز در روایات احیاناً، مهدیین، قیام کنندگان، خلفاء، حجت های خدا و ائمه ذکر می شوند، که آنها را در مباحث قبل به اثبات رساندیم، و در این مبحث قصد داریم، از روایات ثابت کنیم که آنها نیز، مهدیین [هدایت کنندگان] و قیام کنندگان می باشند. عن أمير المؤمنين قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله في اللّيلة الّتي كانت فيها وفاته لعليّ عليه السّلام: (يا أبا الحسن أحضر صحيفة ودواة فأملى رسول اللّه صلّى اللّه عليه وآله وصيّته حتّى انتهى إلى هذا الموضع فقال: يا عليّ إنّه سيكون بعدي إثنا عشر إماماً، ومن بعدهم إثنا عشر مهديّا… فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه محمّد المستحفظ من آل محمّد عليهم السّلام، فذلك إثنا عشر إماماً، ثمّ يكون من بعده إثنا عشر مهديّاً؛ فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه أوّل المقرّبين له ثلاثة أسامي اسم كاسمي واسم أبي، و هو عبد اللّه وأحمد والاسم الثّالث المهديّ وهو أوّل المؤمنين). از امير مؤمنان عليه السّلام از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه آن حضرت در همان شبى كه رحلتش واقع شد به على عليه السّلام فرمود: (اى ابا الحسن كاغذ و دواتى بياور و حضرت رسول اكرم (ص) وصيت خود را املاء فرمود و على مى نوشت تا بدين جا رسيد كه فرمود: يا على! بعد از من دوازده امام مى باشند و بعد از آنها دوازده مهدى… و چون وفات او برسد آن (خلافت) را به فرزندش محمد كه مستحفظ از آل محمّد (ص) است، تسليم مى كند، و ايشان دوازده امامند. بعد از آن دوازده مهدى مى باشند. پس وقتى كه وفات او رسید آن (خلافت) را به فرزندش كه نخستین مهديین است مى سپارد، و براى او سه نام است؛ یک نامش مانند نام من، و نام ديگرش نام پدر من است و آنها عبد الله و احمد هستند، و نام سوّمين مهدى است و او اوّلين مؤمنان است).غیبت شیخ طوسی – متن عربی فارسی ص ۳۰۰. عن الإمام الصادق (ع) قال: (إن منا بعد القائم (ع) اثنى عشر مهدياً من ولد الحسين). از امام صادق ع فرمودند: (از ما بعد از قائم (ع) دوازده مهدی از فرزندان حسين (ع) خواهند بود).مختصر بصائر الدرجات-لحسن بن سليمان الحلی ص ۴۸. عن الإمام السجاد (ع) قال: (يقوم القائم منا ثم يكون بعده اثنا عشر مهدياً). امام سجاد (ع) می فرمايد: (قائم ما قيام می كند سپس بعد از او دوازده مهدی خواهند بود).شرح الأخبار قاضی النعمان المغربی ج۳ ص۴۰۰. عن أبي عبد الله الصادق (ع): (إن منا بعد القائم أحد عشر مهدياً من ولد الحسين). از ابي عبد الله صادق (ع ): (از ما بعد از قائم يازده مهدی از فرزندان حسين (ع) خواهند بود).غیبت شیخ طوسی. عن أبي بصير قال: قلت للصادق جعفر بن محمد (ع): (يا ابن رسول الله (ص)، سمعت من أبيك (ع) أنه قال يكون بعد القائم اثنا عشر اماماً. فقال: إنما قال اثنا عشر مهدياً ولم يقل اثنا عشر إماماً و لكنهم قوم من شيعتنا يدعون الناس إلى موالاتنا و معرفة حقنا). از ابی بصير گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: (ای فرزند پيامبر (ص) از پدرت شنیدم كه فرمود: بعد از قائم دوازده امام می باشند. امام (ع) فرمود: ایشان فرمود دوازده مهدی و نفرمود دوازده امام، ولی آنها گروهی از شيعيانمان هستند كه مردم را به ولايت و شناخت ما دعوت می كنند).بحار الأنوار ج: ۵۳ ص: ۱۴۵. در مباحث قبل اشاره داشتیم که مهدیین (ع) نیز ائمه و خلفای رسول الله و… می باشند، و لفظ مهدیین بدان معنا آمده است که به امر خدا هدایت می کنند مانند دیگر خلفای خدا، و طبعاً کسی نمی تواند مردم را هدایت کند مگر اینکه خود هدایت شده باشد. عن أبي جعفر (ع) قال: (الكوفة هي الزكية الطاهرة… فيها مسجد سهيل الذي لم يبعث الله نبيا إلا وقد صلى فيه، ومنها يظهر عدل الله، وفيها يكون قائمه والقوام من بعده). از ابی جعفر (ع) فرمود: (كوفه است پاک و طاهر… در آن مسجد سهيل است كه خداوند پيامبري را مبعوث نكرد مگر اينكه در آن مسجد نماز خواند، و از آنجا عدل خدا پديدار می شود، و در آن است قائمش [امام مهدی (ع)] و قائمين بعد از او خواهند بود).كامل الزيارات لجعفر بن قولويه ص ۷۶. در این روایت امام محمد باقر (ع) مهدیین را به لفظ قائمین بعد از او يعنی بعد از امام محمد فرزند امام حسن عسكری (ع) نام می برد، که در دولت عدل الهی وعده داده شده حکم می کنند. السيد المرتضى (رحمه الله ) قال تعليقاً على رواية: (… القائم والقوام من بعده …). قال: (إنا لانقطع بزوال التكليف عند موت المهدي (ع) بل يجوز أن يبقى بعده أئمة يقومون بحفظ الدين ومصالح أهله ولايخرجنا ذلك عن التسمية بالإثني عشري لأنا كلفنا أن نعلم إمامتهم وقد بيّنا ذلك بياناً شافياً فانفردنا بذلك عن غيرنا). سید مرتضی (ره) در توضیح و تعلیق روایت: (… قائم و قوام بعد از او …) می گوید: (تکلیف با وفات امام مهدی(ع) منقطع و زوال نمی یابد بلکه جایز است ائمه ای بعد از او حضور یابند تا به حفظ دین و مصالح اهل آن، حکومتداری کنند و این امر ما را از تسمیه ی اثنی عشری خارج نمی سازد بلکه ما مکلف به شناخت امامت ایشان هستیم و آن را با تبیانی شافی بیان کردیم پس به همین سبب از غیرمان منفرد گشتیم).بحار الأنوار ۱۴۸/۵۳. و سید مرتضی از بزرگان علمای معاصر ما می باشد و در حشمت او همین کفایت می کند که شاگرد و تربیت یافته ی دامان شیخ مفید (ره) بوده و شیعه بر علم و فضلیّت او شاهد و گواه است. الشيخ علي النمازي صاحب كتاب مستدرك سفينة البحار قال معلقاً على أحد الروايات التي تنص على ذرية الإمام المهدي (ع): (هذا مبيّن للمراد من رواية أبي حمزة ورواية منتخب البصائر ولا إشكال فيه وغيرها مما دل على ان بعد الإمام القائم (ع) إثني عشر مهدياً وإنهم المهديون من أوصياء القائم والقوام بأمره كي لا يخلو الزمان من حجة). شیخ علی نمازی صاحب کتاب مستدرک سفینة البحار، در گزاره ی یکی از روایاتی که بر ذریه ی امام مهدی (ع) دلالت می کند، می گوید: (این بیانگر مقصود از روایت ابی حمزه و روایت منتخب البصائر می باشد و هیچ اشکالی در آن و غیر آنچه که بر وجود دوازده مهدی بعد از حضرت قائم (ع) که اوصیای ایشان و قائم به امر ایشان هستند، دیده نمی شود، تا زمین و زمان خالی از حجت خدا نباشد).مستدرك سفينة البحار ۱۰ /۵۱۷. الشيخ علي الكوراني قال في كتابه عصر الظهور: (والاعتقاد بالرجعة وأن لم يكن من ضروريات الإسلام ولا من ضروريات مذهب التشيع بمعنى إن عدم الاعتقاد بها لا يخرج الإنسان من مذهب أهل البيت (ع) ولا عن الإسلام. ولكن أحاديثها تبلغ من الكثرة الوثاقة ما يوجب الأعتقاد بها ويذكر بعضها ان الرجعة تبدأ بعد حكم المهدي (ع) وحكم أحد عشر مهدياً بعده ففي غيبة الطوسي ص۲۹۹ عن الإمام الصادق (ع) قال: (إن منّا بعد القائم أحد عشر مهدياً من ولد الحسين (ع) …). شیخ علی کورانی در کتاب خود «عصر ظهور» می گوید: (و اعتقاد به رجعت، با این که از ضروریات اسلام و مذهب تشیع نمی باشد به این معنا که عدم اعتقاد به آن انسان را از مذهب اهل بیت (ع) و اسلام، خارج نمی سازد، اما احادیث در این باب به حد وثاقت و وفور دیده می شوند و مستلزم اعتقاد به آن می باشد، و برخی از این روایات ذکر می کنند که رجعت بعد از حکم مهدی (ع) و حکومتداری یازده مهدی بعد از او آغاز می گردد؛ در غیبت شیخ طوسی ص۲۹۹ از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: (همانا از ما بعد از قائم یازده مهدی از فرزندان حسین (ع) خواهند بود).عصر ظهور ص ۳۳۲. وعن سعد بن عبد الله، عن أبي عبد الله محمد بن أبي عبد الله الرازي الجاموراني، عن الحسين بن سيف بن عميرة، عن أبيه سيف، عن أبي بكر الحضرمي عن أبي جعفر (ع)، قال: قلت له: (أي بقاع الأرض افضل بعد حرم الله عز وجل وحرم رسوله (صلى الله عليه وآله). فقال: الكوفة يا ابا بكر هي الزكية الطاهرة، فيها قبور النبيين المرسلين وغير المرسلين والأوصياء الصادقين، وفيها مسجد سهيل الذي لم يبعث الله نبيا إلا وقد صلى فيه، ومنها يظهر عدل الله، وفيها يكون قائمه والقوام من بعده، وهي منازل النبيين والأوصياء والصالحين). و از سعد بن عبدالله از ابی عبدالله محمد بن ابی عبدالله رازی جامورانی از حسین بن سیف بن عمیره از پدرش سیف از ابی بکر حضرمی از ابی جعفر (ع) نقل می کند: عرض کردم: (کدامین بقعه از زمین بعد از حرم خدای عز و جل و حرم رسولش (ص) برتر است؟ فرمود: کوفه ای ابابکر آن مکان زکی و طاهر است. در آن قبور انبیاء و مرسلین و غیر مرسلین و اوصیای صادق می باشد، در آن مسجد سهله است که خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد مگر اینکه در آن نماز گزارد و از آن عدل الهی ظهور می کند و در آن قائم و قوام [قیام کنندگان] بعد از او حضور می یابند و آن منازل انبیاء و اوصیای صالح می باشد).کامل زیارات ص۷۶. و شریف مرتضی بر روایت فوق، بر جمله ی موجود در آن (قوام بعد از او) و بر روایات مهدیین که بعد از امام مهدی (ع) خلافت و حکومتداری می کنند، نوشت: (قال الشريف المرتضى (رحمه الله) في المجموعة الثالثة من رسائله ۱۴۵: (أن قلنا بوجود إمام بعده خرجنا من القول بالاثني عشرية، وان لم نقل بوجود إمام بعده أبطلنا الأصل الذي هو عماد المذهب، وهو قبح خلو الزمان من الإمام… يجوز أن يبقى العالم بعده زماناً كثيراً، ولايجوز خلو الزمان بعده من الأئمة ويجوز أن يكون بعده عدة أئمة يقومون بحفظ الدين ومصالح أهله، وليس يضرنا ذلك فيما سلكناه من طرق الإمامة لأن الذي كلفنا إياه وتعبدنا منه أن نعلم إمامة هؤلاء الإثنى عشر، ونبينه بياناً شافياً … ولا يخرجنا هذا القول عن التسمي بالإثني عشرية لأن هذا الاسم عندنا يطلق على من يثبت إمامة اثني عشر إماماً، وقد أثبتنا نحن ولا موافق لنا في هذا المذهب، فانفردنا نحن بهذا الاسم دون غيرنا). انتهى. شریف مرتضی (ره) در مجموعه ی سوم از رسایل ۱۴۵ خود می گوید: (اگر از وجود امام و خلیفه بعد از حضرت حجت (ع) سخن گوییم، از قول اثنا عشری خارج شدیم و اگر وجود امام بعد از حضرت را نفی کنیم، اصل دین که ستون مذهب است را باطل کردیم و آن قُبح خالی بودن زمان از امام می باشد… جایز است که عالم بعد از ایشان زمان بسیار طولانی امتداد یابد، و خالی بودن زمین و زمان از ائمه بعد از ایشان جایز نیست بلکه باید عده ای از ائمه در این برهه از زمان حضور یابند تا به حفظ دین و مصالح اهل آن بپردازند و این امر در مسلک و طریق امامت، به ما ضرری نمی رساند؛ زیرا آن کس که ما را مکلف ساخت و او را پرستیدیم شناخت امامت دوازده امام را بر ما ملزم ساخت، و آن را با بیان روشن، بیان می کنیم … و این گفته ما را از نامگذاری اثنا عشری خارج نمی سازد؛ زیرا این اسم نزد ما بر کسی اطلاق می شود که امامت دوازده امام را ثابت کند و ما ثابت کردیم و کسی در این راه هم مسیر ما نیست، پس با این نام از دیگران جدا گشتیم).پایان.حاشیه ی کتاب رجعت- محمد مؤمن آستر آبادی ۹۹. و الحمد لله رب العالمین