نشریه زمان ظهور 98
جملات * (به آنچه در ملکوت آسمانها میشنوید و میبینید، شهادت دهید.) (نامۀ هدایت). (مردم را بهوسیلۀ حق بشناسید و مردم را به حق دعوت کنید. همه را به سفرهای که از آسمان نازل شده، دعوت کنید.) (نامۀ هدایت). (شاید کسانی که با طولانیکردن نماز و دعا، تظاهر میکنند، بر سر این سفره حاضر نشوند؛ اما زناکار و شرابخوار، و خطاکاران بر سر این سفره حاضر میشوند و بهسوی خداوند توبه میکنند و بازمیگردند.)(نامۀ هدایت). (در برابر کسانی که شما را به «اول خودم یا برادرم یا عمویم یا پسرعمویم قبل از شخصی غریبه، یا اول شهرم یا استانم یا کشورم» فرامیخوانند، بنده شما را به شعار «اول انسانیتم» فرامیخوانم.)(صفحه رسمی فیسبوک فیسبوک، ۳ مارس ۲۰۱۳) (انسانیت شما در گروِ متمایز بودنتان از دیگر حیوانات است.) (صفحه رسمی فیسبوک، ۳ مارس ۲۰۱۳). (آنچه شما را بهواقع از دیگر حیوانات متمایز میکند تنها مغز نیست؛ زیرا «مغز» محصول تکاملی است که سایر حیوانات نیز ـگرچه در سطحی پایینترـ دارا هستند). (صفحه رسمی فیسبوک، ۳ مارس ۲۰۱۳). (آنچه شما را متمایز میکند ایثار واقعی بیچشمداشتی است که میتوانید به آن متصف شوید و با آن «بشر» شمرده شوید.) (صفحه رسمی فیسبوک، ۳ مارس ۲۰۱۳). (وقتی به شرافت و انسانیت خود میرسی که عهدهدار فقیر و یتیمی شوی که ارتباط فامیلی با تو ندارند، در حالی که خودت نیاز مالی داشته باشی؛ ببخشی بیآنکه توقع سودی در آینده داشته باشی.)(صفحه رسمی فیسبوک، ۳ مارس ۲۰۱۳). (شما را به بنیاننهادن «انسان» در وجودتان دعوت میکنم.) (صفحه رسمی فیسبوک، ۳ مارس ۲۰۱۳). (شما را به کشتن «من» فرامیخوانم؛ و به شعار «همسایهام قبل از من» و «شهر همسایه قبل از شهر خودم»)(صفحه رسمی فیسبوک، ۳ مارس ۲۰۱۳). (شما را فرامیخوانم به ترکگفتن آنچه چنین افرادی به آن دعوت میکنند؛ متأسفانه آنها شما را به اقتدا به شیطانی دعوت میکنند که گویندۀ «اول خودم» و پیوستهایش ـمثل «اول شهر خودم» و «اول استان خودم»ـ است). (صفحه رسمی فیسبوک، ۳ مارس ۲۰۱۳) (در چشم آنکس که یقین دارد هیچ نیرویی جز به خداوند نیست (لا قوّة إلا بالله)، فراعنه ـآمریکا و جیرهخواران حقیرشـ پستتر و حقیرتر از مگسی میشود). (متشابهات، ج3، بنگرید با امانت امام مهدی ع در نزد خویش چه میکنید). (خویشتن را بسنجید و آن را بر حق عرضه بدارید تا وسعت یقینی را که دست یازیدهاید، بشناسید). (متشابهات، ج3، بنگرید با امانت امام مهدی ع در نزد خویش چه میکنید). (راضی به حکمیت خدا هستیم و... و... وعدهگاه ما قیامت، و جهنم منتظر آنهاست که به آن میرسند؛ و چه بد جایگاهی برای وارد شوندگانش است!)(متشابهات، ج 3، بنگرید با امانت امام مهدی ع در نزد خویش چه میکنید) (مردم میگویند ما با انتخابات، حاکم را تعیین میکنیم و گویی آنها این سخن خدا را نشنیدهاند که میفرماید: (بگو: بارخدايا! تويی دارندۀ مُلک و پادشاهی. به هرکه بخواهی مُلک میدهی). )(متشابهات، ج3، س79) (کلمۀ (لا اله الا الله) کلمۀ توحید است، و هرکس غیرِ خدا را در مُلک خدا شریک سازد، مشرک و غیرموحد است؛ حتی اگر بگوید لا اله الا الله.)(متشابهات، ج3، س79) (هر مسلمانی باید از داستان سامری و گوساله مطلع باشد و از آن پند گیرد.)(متشابهات،ج3، س82) (سامری در این امت، عالم بیعامل گمراهی است که دین خدا را تحریف میکند، و گوساله هم، همان عقیدۀ فاسد و گمراهی است که علمای سوء بین مردم منتشر میکنند.)(متشابهات،ج3،س82) (شایسته است هر مسلمانی به نفْس خویش رجوع کند تا مبادا در روز قیامت از پیروان سامریِ عالمِ بیعملِ گمراه باشد، و مبادا در روز قیامت در زمرۀ پرستندگان گوساله برانگیخته شود.)(متشابهات،ج3، س82) (عالِمی که جهاد دفاعی را تعطیل میکند، سامری این امت است، و تعطیلکردن جهاد دفاعی، همان گوسالهای است که بهجای خداوند پرستیده میشود.)(متشابهات،ج3، س82) شرايع پرسش: آیا مقدمداشتن شخص فقیهتر در نماز جماعت به معنی فقیهتر به طور مطلق است یا کسی است که فقط در احکام نماز فقیهتر است؟ پاسخ: فقیهتر به طور مطلق. [پاسخهای فقهی، کتاب نماز، پرسش ۱۴۵] پرسش: آیا بین سجده بر آن طرف از تربت که چیزی رویش نوشته شده با طرفی از آن که خالی است، تفاوتی وجود دارد؟ پاسخ: سجده هم بر طرفی که نوشته دارد و هم بر طرف خالی جایز است. [پاسخهای فقهی، کتاب نماز، پرسش ۵۱] پرسش: حکم سجده بر کاشی و سرامیک که امروزه کف خانهها با آن پوشانده میشود چیست؟ پاسخ: اگر قطعات آشکاری از سنگ درون آن باشد، حکمش همانند حکم زمین خواهد بود. [پاسخهای فقهی، کتاب نماز، پرسش ۴۷] پرسش: آیا آرام اذانگفتن زن فقط برای جاهایی است که در آنجا مردانی حضور دارند که میشنوند، یا بهطور مطلق است؟ پاسخ: اگر مردی حضور داشته باشد که میشنود یا در مکانی عمومی باشد که احتمال واردشدن مردان در هر زمانی به آنجا وجود داشته باشد. [پاسخ های فقهی، کتاب نماز، پرسش ۵۵] پرسش: گاهی اوقات پیش میآید که نمازگزار برای جبران قسمتی از نماز در حِین نماز، نمازش را قطع و آن را تکرار میکند، در حالی که حکم آن را نمیداند. آیا اجازه انجام چنین عملی را دارد؟ پاسخ: جایز نیست نمازش را به دلیل شک قطع کند. [پاسخ های فقهی، کتاب نماز، پرسش ۱۰۳] پرسش: یکی از مؤمنان مبلغ 10هزار بهعنوان اجرت نماز پدر فوتشدهاش به من داده است. حکم این امانت چیست؟ پاسخ: دریافت اجرت در برابر نمازخواندن یا روزهگرفتن به نیابت از مرده باطل است؛ چراکه در چنین نماز و روزهای نیت نزدیکشدن به خداوند سبحان نیست؛ زیرا اگر اجرتی نباشد برای این متوفی نمازی خوانده و روزهای گرفته نمیشود؛ بنابراین چنین نماز و روزهای با نیت نزدیکی به مال انجام میشود نه با نیت نزدیکی به خداوند. اگر مرده پسر بزرگی ـکه قضای آنچه بر ذمۀ والدینش است بر او واجب باشدـ نداشته باشد یا پسری دارد ولی توانایی قضای آنچه بر ذمهشان است را نداشته باشد و داوطلبی هم یافت نشود که ذمۀ این متوفی را بری کند، بهجای هر روز روزه یک مُد طعام و بهجای نماز یک شبانهروز نیز یک مد طعام صدقه بدهد و با این مال براساس تفصیلی که پیشتر گفته شده است عمل نماید. والحمد لله. [پاسخهای فقهی، کتاب نماز، پرسش ۱۳۶] شعر تمام آسمان امشب پر از نوری فریبا شد شب جشن و سرور آمد، شب میلاد مولا شد کتاب قصه بگشودم و نام مرتضی آمد یکی بودونبود آنیک و نور حق هویدا شد علی ای چشمۀ رحمت چه رازی با خدا داری که قطره بودی و اکنون همان یک قطره دریا شد چه کردی پیش معبودت که او هم مبتلایت شد که در پاداش اعمالت نصیبت عشق زهرا شد و گفتا بیعلی حتی محمد بیاثر باشد ببین مولا که احمد هم به امید تو پیدا شد میان کعبه چشمانت گشودی تا بدانم من که حتی کعبه هم از بهر میلاد تو برپا شد ولای تو شده محور برای سنجش ایمان برای مؤمنین تو جواز عشق امضا شد تو هستی اولین مؤمن تویی مأمون، تویی مهدی تو صدیقی تو فاروقی، حرام از غیر ات اینها شد هر آن کس که ولای تو نباشد در دلش جانا نه خیری در جهان دارد نه محصولش در عُقبا شد بیا و روی لطف خود بهسوی «کامیارت» کن که تو درگاه رحمانی و رحمت از تو معنا شد اگر برای عبارت «تاریخ» میتوانستم معادل دیگری بگویم به آن «تکرار» میگفتم به این دلیل که انگار همهچیز مدام تکرار میشود، حتی رنج و مصائب بهترین خلق نزد خدا؛ یعنی محمد(ص) و آل محمد(ص). «دشمنی مردم با یمانی اوّل» کلبی گفت: «اهل مکّه نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمدند و گفتند: خدا پیامبر دیگری غیر از تو نیافته است که بفرستد؟! ما کسی را نمیبینیم که گفتههای تو را باور کند.» [بحار الأنوار، ط مؤسسةالوفاء، ج۱۸، ص۲۳۵] دشمنی مردم با این قوم عجیب و شگفتآور است؛ امام صادق (ع) فرمودند: «نَحْنُ وَ اللَّهِ النَّاسُ الْمَحْسُودُونَ» «به خدا ما هستیم آن مردم که مورد حسد واقع شدهاند.» [کافی، ج۱، ص۲۰۶] «شباهت اشکالتراشیها از محمد(ص) و آل محمد (ع) به یکدیگر» اما امروز، بر یمانی آخرالزمان اشکال میگیرند که تمام القاب را برای خود میداند؛ این در حالی است که او این القاب را به خود نداده است؛ بلکه این اوصاف و القاب بهواسطۀ معصومین و صادر شده از سوی خداست و احمدالحسن(ع) حقانیت خود را از طریق ثقلین اثبات کرده است و روایات همچون پازل متصل به یکدیگرند و به شخصیت او اشاره دارند؛ اما این همه دلیل مانع از بلندشدن اعتراضات دشمنان خدا نشد؛ بهراستی اعتراض آنان برای ما یادآور اعتراض حارث بن عمرو فهری است: ابوبصیر از امام صادق(ع) روایت میکند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای علی! اگر بیم آن نداشتم که مردم همان چیزهایی را که دربارۀ عیسی مسیح(ع) گفتند دربارۀ تو بگویند، امروز سخنی دربارهات میگفتم که از هرجا بگذری مسلمانان خاکپای تو را بهعنوان تبرّک بردارند.» حارث بن عمرو فهری به جمعی از دوستانش گفت: «محمّد مشابهی برای پسر عموی خود جز عیسی بن مریم(ع) نیافت و کم مانده او را پس از خود پیامبر کند، به خدا سوگند خدایان ما که میپرستیدیم بهتر از اوست.» پس خدا این آیات را نازل کرد: «و چون داستان پسر مريم آورده شد، قوم تو فرياد زدند * و گفتند: آيا خدايان ما بهترند يا او؟ و اين سخن را جز براى جدال با تو نگفتند؛ بلکه آنها مردمى ستيزهجويند. * او (عیسی) جز بندهاى نبود كه ما نعمتش ارزانى داشتيم و مايۀ عبرت بنىاسرائيلش گردانيديم. * و ما اگر بخواهیم برخی از شما را در زمین فرشتگانی قرار میدهیم که جانشین باشند. * و همانا آن (تعیین الهی) علمی برای شناخت ساعت قیامت است پس در آن شك مكنيد، و از من متابعت كنيد. اين است راه راست.» و در روایت دیگر است که این آیه نیز نازل شد: «او جز بندهاى نبود كه ما نعمتش ارزانى داشتيم.» پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای حارث! از خدا بترس و سخنت را پس بگیر، زیرا آنچه گفتی از دشمنی تو با علی بن ابی طالب(ع) نشئت میگیرد.» حارث گفت: «اگر تو رسول خدا هستی و علی وصیّ بعد از توست و فاطمه دخترت سرور زنان جهان است و دو پسرت حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت هستند و حمزه عمویت سیدالشهداست و پسر عمویت جعفر طیّار با دو بال در بهشت با فرشتگان پرواز میکند و منصب سِقایت را هم به عمویت عبّاس دادهای، دیگر چه چیزی برای قریش که فرزندان پدرت هستند، باقی گذاشتهای»؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «وای بر تو حارث، من این کارها را در حق فرزندان عبدالمطلّب نکردهام؛ بلکه خداوند چنین کرده است.» [بحارالأنوار، ج۳۵، ص۳۲۰؛ المناقب، ج۲، ص۳۴۲] اشکالگیری حارث را با اشکالگیری دشمنان احمدالحسن(ع) مقایسه کنید، خواهید یافت که فرق چندانی ندارند! احمدالحسن(ع) فرمود: «به خدا سوگند، بهسوی آنها نیامديم مگر پس از اینکه هر صبح و شام ما را با تضرّع و زاری بهسوی خود فراخواندند. در حالی که از ظلم و جور ظالمان و فراعنه، به تنگ آمده بودند؛ اما آن هنگام که در میانشان آمديم با ما به ستیز پرداختند و شمشیری آخته بهسوی ما کشیدند و بهجای دوستدارانشان، یاوری برای دشمنانشان شدند؛ پس وای بر کسی که در روز قیامت دوستانش دشمنانش باشند، و دشمنشان، جدّم رسول خدا(ص) باشد.» [متشابهات، ج3، بنگرید که با امانت امام مهدی(ع) در نزد خویش، چگونه رفتار میکنید] «نتیجهگیری» اشکال معاندان از احمدالحسن(ع) بهموجب القابی که خدا به او داده است، اتفاق جدیدی نیست و متأسفانه عمل همیشگی ظالمان بوده است؛ داستانها و اتفاقات همچنان در این زمین تکرار میشود! انبیا و اوصیا با دلایل محکم و شهادت خدا میآیند و دشمنان آنها با شبهات پوچ و سست و اشکالتراشیها و عبارات گستاخانه! بخوانیم و دقت کنیم و تدبر کنیم تا مبادا دشمنی از دشمنان خدا گردیم! وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى. بسم الله الرحمن الرحیم عدالت علوی و تبلیغ پیامبر خدا حضرت محمد(ص) فرمود: «من همان بیمدهنده هستم؛ و هر قومی هدایتگری دارند و با دستش اشاره به شانه علی کرد و فرمود: ای علی، هدایتیافتگان پس از من بهوسیلۀ تو هدایت میشوند.» [ابنحجر عسقلانی در کتاب فتح الباری، ج 8، ص 285 میگوید این حدیث به سند نیکو روایتشده است.] پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «اِنَّ السَّعیدَ کُلَّ السَّعیدِ حَقَّ السَّعیدِ مَن أحَبَّ عَلیّاً فى حَیاتِهِ و بَعدَ مَوتِهِ و إنَّ الشَّقِىَّ کُلَّ الشَّقىِّ حَقَّ الشَّقىِّ مَن أَبغَضَ عَلیّاً فى حَیاتِهِ و بَعدَ وَفاتِهِ» «خوشبخت کامل و واقعى کسى است که على را در زندگى و بعد از مرگش دوست بدارد و بدبخت کامل و واقعى کسى است که دشمن على در زندگى و بعد از مرگش باشد.» [الأمالى، صدوق، ص ۲۴۹، ح ۸] بر محبان علی(ع) است که خود را آراسته به صفاتی کنند که این هدایتگر عالم از آنها خواسته و از جمله مهمترین این صفات، عدل است که همه چه شیعه چه سنی، مسلمان یا غیره امیرالمؤمنین علی(ع) را با این صفت میشناسند؛ پس چگونه محب او بدون اینکه آراسته به این صفت باشد میتواند دم از ولایت ایشان بزند مخصوصاً در این زمان که همه در انتظار آمدن برپا کنندۀ عدالت هستند. از شما تقاضا میکنم روایاتی را که در ادامه برایتان قرار دادهایم مطالعه کنید و نتیجه را در خود بیابید که تا چه حد در عملمان که مهمترین آن در این زمان تبلیغ است و دیگر امور برای مولایمان زینت هستیم. امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند : «رَحِمَ اللهُ امْرَءً أحْیا حَقّاً وَأماتَ باطِلاً وَدَحَضَ الجَوْرَ وَاَقامَ العَدْلَ» «خداوند رحمت کند کسی را که حقی را زنده و باطلی را سرکوب کند و ستم را نابود و عدل را برپا دارد.» [غررالحکم و دررالکلم، ص181] امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند : «طوبَی لِمَنْ أخْلَصَ لِلَّهِ عَمَلَهُ، وَعِلْمَهُ، وَحُبَّهُ، وَبُغْضَهُ، وَأخْذَهُ، وَتَرْکَهُ، وَکَلامَهُ، وَصَمْتَهُ، وَفِعْلَهُ، وَقَوْلَهُ» «خوشا به حال آنکه عمل و علمش، دوستی و دشمنیاش، انجامدادن و رهاکردنش، سخن و سکوتش، و کردار و گفتارش را برای خدا خالص گرداند.» [بحار الأنوار، ج77، ص289] پیامبرگرامی اسلام(ص): «یا عمّار! اِنْ رَأَیتَ علیاً قَد سَلَکَ وادیاً و سَلَکَ الناسُ وادیاً غیرَهُ فَاسلُکْ مَعَ عَلِیٍّ وَدَعِ الناسَ.» «عمار! هر وقت دیدی که علی(ع) تنها به راهی میرود و همۀ مردم به راهی دیگر، تو مردم را واگذار و در مسیری برو که علی(ع) میرود.» [کنزالعمال، ج ١١، ص ٦١٣ ؛ تاریخ بغداد، ج ١٣، ص187] امام على(ع): «العَدلُ أساسٌ بِه قِوامُ العالَمِ» «عدالت، شالودهاى است كه جهان بر آن استوار است.» [مطالب السؤول، ۶۱] امام على(ع): «ما عُمِّرَتِ البُلدانُ بِمِثلِ العَدلِ» «با هيچچيز مانند عدالت، شهرها آباد نگرديده است.» [غرر الحكم، ۹۵۴۳] امام على عليه السلام : «العَدلُ زينَةُ الإيمانِ» «عدالت، زيور ايمان است.» [کشف الغمّة، ۳/۱۳۷] امام كاظم(ع) -دربارۀ آيۀ «زمين را بعد از مرگش زنده مىكند»- فرمود : «لَيسَ يُحيِيها بِالقَطْرِ، و لكِنْ يَبعَثُ اللّهُ رِجالاً فيُحيُونَ العَدلَ فتَحيا الأرضُ لإحياءِ العَدلِ، و لَإقامَةُ الحَدِّ لِلّهِ أنفَعُ في الأرضِ مِنَ القَطرِ أربَعينَ صَباحا» «منظور زندهكردن زمين با باران نيست؛ بلكه خداوند مردانى را مىفرستد كه عدالت را زنده مىكنند و با زندهشدن عدالت، زمين نيز زنده مىشود. هر آينه، بر پاداشتن حدود (احكام) خدا در روى زمين، از باران چهل روز سودمندتر است.» [الكافی، ۷/۱۷۴/۲] امام على(ع): «الإيمانُ عَلى أربَعِ دَعائمَ : عَلَى الصَّبرِ، و اليَقينِ، و العَدلِ، و الجِهادِ ... و العَدلُ مِنها عَلى أربَعِ شُعَبٍ: عَلى غائصِ الفَهمِ، و غَورِ العِلمِ، و زَهرَةِ الحُكمِ، و رَساخَةِ الحِلمِ؛ فمَن فَهِمَ عَلِمَ غَورَ العِلمِ، و مَن عَلِمَ غَورَ العِلمِ صَدَرَ عَن شَرائعِ الحُكمِ، و مَن حَلُمَ لَم يُفَرِّط في أمرِه و عاشَ في النّاسِ حَميدا» «ايمان بر چهار پايه استوار است: بر صبر و يقين و عدالت و جهاد... عدالت نيز چهار شاخه دارد: فهم ژرفكاو، دانش عميق، حكمت (حكم) شكوفا و بردبارى استوار و پايدار؛ هركه بفهمد، از ژرفاى دانش آگاه شود، و هركه از ژرفاى دانش آگاه شود، از آبشخورهاى حكمت (احكام درست) سيراب گردد و هركه بردبار باشد، در كار خود كوتاهى نورزد و در ميان مردم با خوشنامى زندگى كند.» [نهج البلاغة، الحكمة ۳۱] امام على(ع): «مَن طابَقَ سِرُّهُ عَلانِيَتَهُ و وافَقَ فِعلُهُ مَقالَتَهُ، فَهُوَ الَّذي أدَّى الأمانَةَ و تَحَقَّقَت عَدالَتُهُ» «هركه نهانش با آشكارش يكسان باشد و كردارش با گفتارش سازگار، او كسى است كه امانت را پرداخته و عدالتش تحقق يافته است.» [غرر الحكم، ۸۶۵۶] امام على(ع): «غايَةُ العَدلِ أن يَعدِلَ المَرءُ في نَفسِهِ» «نهايت عدالت، اين است كه آدمى با خودش به عدالت رفتار كند.» [غررالحكم، 6368] احمدالحسن از دیدگاه دین و علم پاسخ میدهد: کلام مقدس و قوانین دستور زبان بخشی از نقدهای واردشده بر حجتهای الهی و متون مقدس الهی، بر مبنای برخی تضادها میان این متون با قوانین عالم مادی و قراردادهای افراد غیرمعصوم است. چرا حجت الهی با زبان همۀ مردم جهان سخن نمیگوید؟ و ادامه میدهند نهتنها با همۀ زبانها سخن نمیگوید، بلکه زبان عربی قراردادی را هم بهخوبی صحبت نمیکند! اما سؤالی که ذهن ما را درگیر میکند آن است که آیا درست است قوانین نحوی، قانونی قرار داده شود که طبق آن دربارۀ قرآن و کلام انبیا و اوصیا حکم کنیم؟ آیا قوانین نحوی ثابت و بدون تغییر هستند یا آنها نیز در طی گذر زمان دچار تغییر و تطور میشوند؟ ارائۀ پاسخ صحیح به این سؤالات بسیار گرهگشاست و بسیاری از سوءتفاهماتْ رفع و شبهات علمای ادیان را باطل خواهد کرد. برای روشنشدن مسئله توجه شما را به پاسخ احمدالحسن جلب میکنیم: «ما معتقد به «زبان قانونمندشده» نیستیم؛ به این معنا که طبق تصور و دیدگاه ما زبان (یعنی زبان انسانی) تابع قانون تکامل است. در نتیجه این اشتباه است که یک زبانِ نوعی مربوط به یک بازۀ زمانی را که تابع گویش مردم آن زمان بوده است حاکم بر کسانی قرار دهیم که در دورههای زمانی قبل یا بعد با همان زبان سخن میگفتهاند، با این دیدگاه که چنین حکمراندنی صددرصد دقیق و صحیح باشد؛ ولی متأسفانه این چیزی است که در وضع قواعد زبان عربی ـکه در زمان نازلشدن قرآن با آن زبان سخن گفته میشدـ روی داده است. طبیعتاً این یک مفهوم جدید است؛ بهخصوص در عرصۀ دانشگاهها و حوزههای علمیۀ عربی؛ زیرا آنها به نظریۀ تکامل اعتقاد ندارند. ما بهطور کلی این مطلب را بهگونهای که شکوتردیدی در آن راه ندارد اثبات کردیم و انشاءالله افراد بسیاری به آن اعتقاد پیدا خواهند کرد، حتی مخالفان ما. بنده مطلع شدهام که افراد بسیاری ـحتی برخی از رجال دین مخالف ماـ پس از انتشار کتاب «توهم بیخدایی» مخالفت خود دربارۀ نظریۀ تکامل را تغییر دادهاند.»(صفحه فیسبوک، پینوشت، 11جولای2016) بنابراین زبان نیز دچار تطور و تکامل میشود و قواعد آن ثابت نیست که بخواهد معیار سنجش واقع شود؛ بلکه باید به زمان متون و قرائتها توجه داشت. زبان مردمِ زمان نزول متن دینی مقدس، در ظرف وجودی خود آنها و شرایط محیطی و تکاملی خود آنها تعبیر شده است و نزول متن دینی هم تابع این ظرف و گنجایش آن است. (تا بهوسیلۀ مردمان آن زمان درک شود). و نمیتوانیم دربارۀ زبان در بازۀ زمانی خاص با متنهای لغتیای حکم کنیم که تابع گویندگان آن در فاصلههای زمانی دیگر است؛ چه در گذشته یا در آینده. هرچه به عقبتر برگردیم قضیه پیچیدهتر هم میشود؛ زیرا زبان بشری تحت قانون تکامل عام رخ میدهد و به این ترتیب مشخص است زبان قرآن در 1400 سال قبل در مقایسه با زبان کتابهای مقدس قبلی مانند انجیل و تورات و حتی متون مقدس پیش از آن در الواح سومری، نزدیکتر به زبان فعلی ماست. #مثل_زینب_باش یکی از آرزوهای کودکی من شرکت در عزاداری امام حسین(ع) بود... وقتی ماه محرم میرسید تمام ناراحتی و همّوغم خود نسبت به عزای امام حسین(ع) را، در پوشیدن یک چادر ساده و یک پیراهن مشکی خلاصه میکردم. شاید در آن زمان، این تنها کاری بود که میتوانستم با آن عشق و محبتم را نسبت به امام حسین(ع) نشان دهم؛ اما همیشه یک سؤال ذهنم را درگیر میکرد که چطور میتوانم مانند رقیه(س) درکنار امامم بجنگم! مگر رقیه(س) میتوانست پا به میدان بگذارد و سلاح به دست بگیرد؟ هرچه بیشتر گذشت و بزرگتر شدم عمیقتر در این سؤال تأمل کردم و اهداف امام حسین(ع) روزبهروز، برایم روشنتر شد و خود را به نقش حضرت زینب(س) نزدیکتر میدیدم... زینب(س) چطور در کنار امام حسین(ع) جهاد کرد؟ بعد از هر جنگ زنان را به اسارت یا به کنیزی میگیرند، اسارت زینب(س) چطور میتواند در اهداف قیام امام حسین(ع) مؤثر باشد؟ با این حال هنوز نتوانستم چراغ این سؤال را در گوشۀ ذهنم خاموش کنم؛ ولی بهمراتب این را در خود حس میکردم که میتوانم هدف بزرگی را که امام حسین(ع) برایش جنگید بهتر درک کنم؛ چرا که دیگر، حسینیبودن را تنها در: -پوشیدن پیراهن مشکی؛ -نوشتن القابی چون انا کلب الحسین(ع)؛ -خونآلودکردن سر و صورتم و مشابه آن خلاصه نکردم... متأسفانه از آن فاجعه، ۱۳۸۱سال میگذرد و حضور من در این زمان کمکی به آنچه گذشته نمیکند؛ چراکه دیگر نه حسینی هست و نه کربلایی... هرچند گذر زمان مرا به پاسخ سؤالم نرساند، اما آشنایی من با شعار #حسین_زمانت_را_بشناس درب عظیمی را روی سؤالاتم باز کرد و از آن روز وقایع عاشورا برایم ملموستر شد... دعوت سید احمدالحسن(ع) تاریخ را دوباره برای ما رقم زد؛ چراکه این بار فرصت جدیدی است برای تحقق آرزوهایی که در ذهنمان پرورش میدادیم... اینجا مشخص میشود فرق کسانی که آرزوی واهی خود (که تنها پروراندن حسین اوهامشان بود) با کسانی که واقعاً بهدنبال محققشدن هدف حسین(ع) بودند!!! امروز روز عاشوراست در این روز عرصۀ دنیا برایم تنگ خواهد شد... زیرا من در زمانی هستم که گذشتگان، زندگی در این زمانبودن را آرزو میکردند و آیندگان، برای بودن در این روز در حسرت خواهند ماند... من یک زن هستم... زنی که جهاد برایش مکروه است و نمیتواند پا به عرصۀ میدان نبرد بگذارد. پیام گهربار اخیر سید احمدالحسن(ع) پاسخ این پرسشها را برایم روشن ساخت وجایگاه حقیقیام را در قبال حسین زمانم نشان داد... ایشان فرمودند: «زینب دخت علی سببی برای استمرار امامت و خلافت الهی بودند...» زیرا این استمرارِ امامت و خلافت الهی در ادامۀ همان هدفی بود که رسولالله(ص) در روز غدیر برای پیروانش روشن ساخت... پس این امر، وظیفۀ بزرگی بر گردن همۀ ماست، زیرا هر روز میتواند برای ما عاشورایی باشد و هر مکانی کربلا؛ البته اگر بخواهیم... ایشان در ادامه فرمودند: «زینب دخت علی سببی برای استمرار امامت و خلافت الهی بود..... با وجود آنکه امام و خانوادۀ خود را از دست داده بود..... و بهترینهای اهل زمین از یاران برادران و پدر خود را از دست داده بود..... و همۀ اینها در یک لحظه رخ داد..... ولکن شکسته نشد؛ چنانچه حالت طبیعی ژنی انسانی اینطور اقتضا میکند. ایشان بیدرنگ قیام را انتخاب کرد..... و در دهم محرم و بعد از آن بهتنهایی سپاه و امتی شد..... خودش را با کرامت و سخاوت بر مرگ عرضه کرد، و هدف خود را به بهترین وجهی که قابلتصور است به انجام رساند و از زندگانی علی بن حسین سجاد(ع) محافظت کرد؛ به همین سبب ایشان بابت استمرار امامت و سلسله جانشینان و پیامبران خدای سبحان، دارای مقام بزرگی است..... و هر زنی برایش امکانپذیر است که در هر زمان و مکانی از آنچه زینب(ع) انجام داد عبرت و الهام بگیرد، و از ظرفیت جایگاه او بهره ببرد و به ایشان بهعنوان سمبل و نماد عالی زن و انسانیت اقتدا کند، حتی اگر به او ایمان نداشته باشد ..... ... زن، انسان تکاملیافتۀ مستقلی است که گاهی اوقات از مردان تواناتر است؛ بلکه حتی مردان عاجزند از اینکه جایگاه زن را پر کنند یا آنچه [او] توانش را دارد، انجام دهند. مثل_زینب_باش دختر علی صلوات الله علیها.» -انتهای کلام سید احمدالحسن(ع)- امروز ما میتوانیم از زینب(س) الگو بگیریم و این شعار #مثل_زینب_باش را در اعمال و رفتارمان عملی کنیم و هدف ایشان(س) را که همان استمرار خلافت الهی است زنده نگه داریم و از اینکه میتوانیم با اقتداکردن به ایشان(س) نماد و الگویی برای زن باشیم، همیشه مفتخر باشیم... بهمناسبت روز پدر از پدری که عیسی (ع) بر طبق انجیل او را میخواند، چه میدانید؟ روز پدر بهانۀ خوبی است که به موضوع مهمی بپردازم؛ وقتی اولین بار انجیل را میخوانیم شاید برایمان عجیب باشد که عیسی(ع) از عبارت «پدر» یا «پدرم» یا «پدر شما» استفاده کرده است؛ مثلاً: «در آن وقت، عیسی توجّه نموده، گفت: «ای پدر، مالک آسمان و زمین، تو را ستایش میکنم که این امور را از دانایان و خردمندان پنهان داشتی و به کودکان مکشوف فرمودی!» [متّی ۱۱: ۲۵] «عیسی در جواب او گفت: «اگر کسی مرا محبت نماید، کلام مرا نگاه خواهد داشت و پدرم او را محبت خواهد نمود و بهسوی او آمده، نزد وی مسکن خواهیم گرفت.»» [یوحنا ۱۴: ۲۳] «همچنین بگذارید نور شما بر مردم بتابد تا اعمال نیکوی شما را دیده، پدر شما را که در آسمان است تمجید نمایند.» [متّی ۵: ۱۶] و ممکن است به یکی از این دو نتیجه راضی شده باشیم: اول: این سخنان تماماً تحریف شده است و دوم: بهکارگیری عبارت «پدر» از سوی عیسی(ع) ممکن نیست و او همواره از عبارت «خدا» استفاده میکرد؛ اما این دو نتیجه تا چه اندازه درست است؟ «حقیقت ماجرا در کلام فرستادۀ عیسی» به نزد احمدالحسن(ع) یعنی آن فرستاده و تسلیدهندهای میرویم که عیسی(ع) به آمدنش بشارت داد تا بدانیم که آیا عیسی از عباراتی نظیر «پدر» یا «پدرم» استفاده کرده است یا خیر؟ احمد الحسن(ع) فرمود: «بله، نبی خدا عیسی(ع) از کلمۀ پدر، پدر من یا پدر شما استفاده میکرد و این کلمه در تورات نیز موجود است. عیسی(ع)، مولودی بدون پدر بود تا مردم بفهمند که پدر حقیقی و اصل حقیقی آنها، خدای سبحانومتعال است و بدانند که آنچه از آنها خواسته شده است آن است که به صفات خالق و پدرشان آراسته شوند (خلق، خانواده و عیال خداوند است) تا آنکه صورت خدای سبحانومتعال شوند (خدا آدم را بهصورت خود آفرید).» [پاسخهای روشنگرانه، ج۳، س253] «خدا، پدر همگان» احمدالحسن(ع) در کتاب «توحید» و در بخش «پسر» آیاتی از عهد قدیم را ارائه کرد که نشان میدهد که خدا فقط پدر عیسی (ع) نبود؛ به برخی از این آیات توجه کنید: «پسر، پدر خود و غلام، آقای خویش را احترام مینماید. پس اگر من پدر هستم احترام من کجاست؟ و اگر من آقا هستم هیبت من کجاست؟ یهوه صبایوت به شما تکلّم میکند. ای کاهنانی که اسم مرا حقیر میشمارید و میگویید چگونه اسم تو را حقیر شمردهایم؟» [ملاکی ۱: ۶] «ای فرزندان خدا، خداوند را توصیف کنید. جلال و قوّت را برای خداوند توصیف نمایید.» [مزمور ۲۹: ۱] این آیات، نکتهای مهم را در خود داراست و آن اینکه بر اعتقاد مسیحیانی که به الوهیت مطلقداشتنِ عیسی(ع) اعتقاد دارند، خط بطلان میکشد؛ احمدالحسن(ع) در بخشی از توضیحات خود فرمود: «زیرا بعضی از آن متنها، گروهی را، فرزندان خدا مینامند، پس آیا آنها فرزندان حقیقی خدا و خدایان هستند تا براساس آن، گفته شود چون در انجیل آورده شده که عیسی فرزند خداست، پس دلیلی بر الوهیّت و فرزند حقیقیبودن وی برای خدا میشود؟ تعالی الله! (خداوند بلندمرتبهتر است).» [توحید، پسر، پانوشت] «بررسی جایگاه پدر و عیسی» شاید یکی از بزرگترین اشتباهات مسیحیان تثلیثی این باشد که آنها مقام عیسی را با پدر یکی میپندارند، احمدالحسن(ع) در کتاب توحید در بخش «فصلالخطاب از انجیل» آیهای را از انجیل ارائه کردند که نشان از نفی الوهیت مطلقداشتن عیسی(ع) دارد و بهوضوح مشخص میکند که عیسی(ع) با پدر یا خدا برابر نیست: «ولی از آن روز و ساعت غیر از پدر هیچکس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم.» [مَرقُس ۱۳: ۳۲] بیاطلاعی او از ساعت یعنی اینکه فقط پدر یا خدا نور مطلق و عالم مطلق است و علم و دانش پسر یا عیسی(ع) محدود است؛ یعنی او(ع) دارای صفت جهل است و خدا ممکن نیست دارای این صفت باشد؛ چراکه او عالم مطلق است، پس عیسی(ع) ناقص است و خدا نیست و در نتیجه برابر با پدر نیست. «پاسخ به یک باور غلط» مسیحیان ممکن است بگویند پسر، طبیعت دوگانه dual nature دارد و علاوه بر اینکه کاملاً انسان fully human است، همچنین کاملاً خدا fully God است، اما به آنان میگوییم: پس چرا فقط (پدر) از ساعت اطلاع دارد؟ مگر میشود که پسر کاملاً خدا باشد و از ساعت اطلاع نداشته باشد؟ محال است و این اعتقاد اشتباه است! والا عیسی میفرمود: "پدر و پسر از آن ساعت مطلع هستند" یا میفرمود "طبیعت الهیِ پسر از آن ساعت مطلع هستند" اما اینها را نگفتند و این بیانگر آن است که عیسی نور مطلق نیست؛ بلکه نور مطلقی که در آن جهلی نیست، تنها پدر است. «نتیجهگیری» از آنچه تقدیم شد یافتیم که عیسی(ع) خدا را با عبارت پدر صدا زده است و در آن اشکالی نبود و نیز مشخص شد که خدا فقط پدرِ عیسی(ع) نیست؛ همچنین یافتیم که مقام او(ع) با پدر یکسان نیست و او خدای کامل نیست. در پایان توصیه میکنیم به کتاب «توحید» نوشتۀ احمدالحسن(ع) مراجعه کنید تا توضیحات بیشتری را دربارۀ این حقیقت که پسر برابر با پدر نیست بخوانید، این کتاب پرده برمیدارد از علم عظیم احمدالحسن(ع) آن تسلیدهندهای که عیسی(ع) به او وعده داده بود. به شما قول میدهم حتی یکبار هم اسم این رشته را در هیچیک از دانشگاهها یا مراکز علمی ندیدهاید! این رشته از ابتدای آفرینش تا آخرین روز بقای بشریت، دانشجو میپذیرد و برای ثبتنام نیاز به مدارک یا مشخصات خاصی ندارد؛ بلکه حتی سنِّ افراد، برای ورود به دانشگاه مهم نیست. هنگام ورود به دانشگاهِ این رشته، کسی به گذشتۀ شخص یا ظاهر یا جنسیت و... نگاه نمیکند و برای پذیرش فقط کافیست با تمام وجود، دستانت را به دست استاد این رشته بدهی تا مسیر رسیدن به فارغالتحصیلشدن را برایت به بهترین شکل هموار سازد. در این رشته جدید مهندسی قرار است چه چیزی یاد بگیریم؟ پاسخ از زبان استاد: «لباست رو بپوش، لباسی آراسته به اخلاق نیکو؛ قلم را به دست خدا بسپار تا از تو طراحی ماهر بسازد؛ قدم بردار و به انتهای کار فکر نکن؛ ابزارت را فراموش نکنی! منظورم اخلاص و یقین و صبر است؛ حواست به اسباب پرت نشود، مسبّب الاسباب در انتظار حرکت توست؛ آرامآرام زیر لب ذکر خدا را بگو و بدان در این رشته یاد میگیری که: چطور هنگام سختی، در دل مردم جادههایی را بسازی که آنها را به خدا متصل میکند!؟ چطور پُلی برای رسیدن به آزادگی بنا کنی تا اثری از ظلم و بیعدالتی باقی نماند؟! چطور آسمان خراشهایی از رحمت و صداقت برپا کنی تا سایۀ آن، هر دروغگو و ستمگری را شرمسار کند؟! چطور از کویر بدون آب و علف، خانهایی پر از امید و ایمان به خدا بسازی؟! چطور و چطور و... حال که فهمیدی پس عمل کن و عمل کن و عمل کن.» [برگرفته از نصایح سید احمدالحسن(ع)] شغل و تخصص دنیوی فرستادههای خدا قبل از اینکه بگویم چطور با این رشته آشنا شدم، قصد دارم تا نسبت به یک عقیدۀ اشتباه پاسخ مختصری دهم و ذهنتان را برای رونمایی از رشتۀ جدید مهندسی آماده کنم! انبیا و اوصیای الهی مثل بقیۀ مردم برای گذراندن زندگی و مخارجش، شغلی را اختیار میکردند و در برخی مسائل نیاز به یادگیری یا تحصیل داشتند، اما متأسفانه بعضی از افراد نادان قصد دارند با اصرار بر ایجاد صفات خارقالعاده نسبت به جایگاه فرستادههای الهی، حقیقت را برعکس جلوه دهند. «لازم نیست که خلیفۀ خدا به علوم استقرائی یا تجربی یا حتی علوم دینی گذشته مثل رسالتهای خلفای گذشته آگاه باشد؛ بلکه فقط علم لازم برای خلیفۀ خدا این است که متصل به خدا بوده و پروردگار متعال نخستین چیزی را که او در رسالتش به آن نیاز دارد به او بیاموزد، نه به این معنا که باید لزوماً به رسالتهای خلفای گذشته یا علوم تجربی و استقرائی جاهل باشد، اما دانستن آن امور و تفاصیل آنها برایش واجب نیست؛ پس ممکن است او گاهی آنها را از طریق تحصیلات یا حتی با الهام الهی یا از هر دو طریق بداند؛ یعنی مانند بقیۀ مردم آنها را مثلاً با خواندن فرا بگیرد، اما خداوند بر او منت میگذارد به این معنا که چون او خلیفۀ خداست به او الهام میکند، مخصوصاً اگر قضیه متعلق به امر دین باشد؛ مانند اثبات وجود خداوند سبحان یا بهطور کلی دفاع از دین.» [امام احمدالحسن(ع)، کتاب عقایدالاسلام،بخش دوم: علم] مهندس ملکوت تا اینجا واضح شد که علمی که نیازِ فرستادههای الهی است؛ همان وحی همیشگی برای هدایت مردم است و مانعی ندارد که آنها در زندگی شخصی و یادگیری شغل در این عالم جسمانی آموزش ببینند؛ بلکه حتی میتوان با نگاهی متفاوت از ماهیتِ شغل فرستادههای الهی متوجه هدف آنها شد و عبرت گرفت. اولین بار وقتی متوجه شدم که سید احمدالحسن(ع) مدرک رشتۀ مهندسی معماری از دانشگاه بصره را دارند، خیلی راحت گذر کردم، اما بعد از گذشت مدتی نه چندان طولانی، دقیقتر شده و به این موضوع فکر کردم؛ کلماتش را خواندم، صدایش را شنیدم، شاگردانش را دیدم، سیره اش را نظاره کردم و... بعد از اینها، تازه متوجه میشوی که سید احمدالحسن(ع) فقط صاحب مدرک مهندسی معماری در این زمین نیست؛ بلکه این نشانهایی است تا دریابیم او، مدرک رشتهایی را دارد که با آن قرار هست معماری تمام هستی را رقم بزند! رشتهایی که دانشگاهش روی زمین نیست و خدای متعال، مدرک آن را در این زمان برای یک نفر صادر کرده تا این استاد الهی، دانشجویانی را تربیت کند که قلبهایشان جز با محبت خدا پر نشده باشد. بله، درست حدس زدید: "رشته: مهندسی ملکوت" "دانشگاه: عوالم ملکوتی" "استاد:مهندس سید احمدالحسن(ع)" با سرپرستی امام محمد بن الحسن المهدی(ع). نتیجه در آخر هم باید بگویم که با تأملی اندک بر مدرک مهندسی سیداحمدالحسن(ع) میتوان به حقیقت بزرگی دست یافت که در هر دورهای از تاریخ، اساتیدی فارغالتحصیل شده از دانشگاه ملکوت روی زمین قدم میگذارند تا ما را با رشتۀ مهندسی ملکوت آشنا کنند.