نشریه زمان ظهور شماره 11
به نام – الله – مبداء و معدن بی نهایت مهربانی سه شنبه22 تیر1395/7 شوال1437/12جولای2016/شماره11/ 4 صفحه قسمت دوم: وصیت از ادم تا خاتم خداوند متعال می فرماید: «لقدکان فی قصصهم عبره لاولی الالباب (یوسف 111) در داستانهای آنان، عبرتی برای خردمندان است... » حضرت محمد)ص( فرمود: «همه شما مسئول و همه در مقابل افراد تحت تکفل مسئول هستید. » این کلامی است گوهر بار از کتب و روایات اهل بیت)ع( و جمع آوری شده تا یادآوری باشد برای مومنینزيرا که مي بينيم در اين زمان )آخرالزمان( فتنه ودروغ ونيرنگ موجود. همانگونه که پیامبر )ص( فرمود: «هرک سی که بر دین حق ثابت بماند، مانند گرفتن آهن گداخته در دست است. » و نیز دشمنان دین ناب محمدی با وارد کردن شبهات، مردم را از امانت گرانبهای رسول اکرم )قرآن وعترت( دور ساخت هاند. و هر سنتی غیر از عترت و کلام خداوند بدعت می باشد و هر بدعتی باطل است. پس با استفاده از عبرت گذشتگان حجت خدا را بشناسیم تا در هنگام ظهور صاحب حق در مسیر وی قرار بگیریم و او را تکذیب نکنیم؛ زیرا که خداوند م یفرماید: «هرگاه فرستاده ای برای شما فرستادیم و با هوای نفسانی شما خوش نیاید، تکبر کرده. بع ضی را کشته وبع ضی را تکذیب کردید. » عن أبی عبد الله )ع( فی خبر طویل قال: «... یعرف صاحب هذا الأمر بثلاث لا تكون فی غیره: هو أولى الناس بالذی هو قبله، و هو وصیه وعنده سلاح رسول الله و وصیته ... »الكافی : ج 1 ص 428 امام صادق)ع( م یفرمایند: « صاحب اين امر با سه چيز شناخته ميشود که در غير او نيست 1-او سزاوارترین فرد به شخص قبل از خود می باشد 2- و او وصيش مي باشد 3- ٢ با اون سلاح رسول الله و وصيت رسول الله ص مي باشد. » وفی احد مناجاة الإمام الصادق )ع( قال: «یا من خصنا بالكرامة ووعدنا الشفاعة وحملنا الرسالة وجعلنا ورثة الانبیاء وختم بنا الامم السالفة وخصنا بالوصیة. » مستدرك الوسائل : ج 1ص 231 ، ثواب الأعمال : ص 95 و در مناجاتی از امام صادق)ع( که م یفرماید: «ای آن که کرامت را مختص ما گرداند و به ما وعده شفاعت دادی و رسالت را بر دوش ما نهادی و ما را وارث انبیاء گردانیدی و امتها را با ما ختم کردی ومارا باوصيت اختصاص نمودي. » محور کلام ما وصیت است. آن هم از آدم تا خاتم )ص(می باشد و با کلام خداوند شروع م یکنیم که م یفرماید: تَُّقِینَ » ْ عَْرُوفِ حَقّاً عَلَى ال ْ وَْتُ إِن تَرَكَ خَیرًا الْوَصِیةُ لِلْوَالِدَینِ وَالأقْرَبِینَ بِال ْ حَدَكُمُ ال َ «کُتِبَ عَلَیكُمْ إِذَا حَضَرَ أ «به شما دستور داده شده که چون یکی از شما را مرگ فرا رسد، برای پدر و مادر وخویشاوندان به چیزی شایسته و عدل وصیت کند. این کار سزاوار مقام پرهیزکاران است. » )البقره 180 ( وَْتُ حِینَ الْوَصِیةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ ْ حَدَكُمُ ال َ یهَا الَّذِینَ آمَنُواْ شَهَادَةُ بَینِكُمْ إِذَا حَضَرَ أ َ و گفتار خداوند متعال: «یا أ وْ آخَرَانِ مِنْ غَیرِكُمْ » )المائده از ایه 160 ( َ مِّنكُمْ أ «ای اهل ایمان! چون یکی از شما را مرگ رسد، برای وصیت خود دو شاهد عادل از خودتان گواه گیرد یا غیر از خودتان. » امام صادق )ع( بعداز اینکه سخن رسول خدا)ص( در مورد وصیت در هنگام مرگ را ذکر کرد، فرمود: «تصدیقش در سوره مریم می باشد که خداوند م یفرماید: «لا یملكون الشفاعة إلا من اتخذ عند الرحمن عهداً « » شفاعتی برای آن ها نیست، جز کسانی که نزد رحمان عهدی داشته باشند. » و این همان عهد است. » )بحارالانوار 100 / 200 ( و رسول خدا)ص( به علی )ع(فرمود: «شما آن را یاد بگیر و به اهل بیت و شیعیان خود بیاموز. آنگاه گفت: جبرائیل آن را به من یاد داد. » )بحارالانوار 100 / 200 ( «وابراهیم ویعقوب فرزندان خود را به همان آیین وصیت نمودند. ای فرزندانم، خدا برای شما این آیین پاک را برگزید و هنگام جان سپردن، فقط تسلیم رضای خدا باشید. شما کجا بودید، هنگامی که یعقوب را مرگ در رسید؟ هنگامی که به فرزندان خود گفت: شما پس از مرگ من، چه ک سی را می پرستید؟ گفتند: خدای تو را و خدای پدران تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را که معبود یگانه است و ما مطیع اوهستیم. » )البقره 132 - 133 ( رسول الله)ص( فرمود: «هرکس در حالی که وصیت نکند بمیرد، مرگش مرگ جاهلیت است. » رسول الله)ص( فرمود: «وصیت حقی بر هر مسلمان است. » و فرمود: «هرکس در حالی که وصیت نکرده بمیرد، عملش را با معصیت ختم نموده است. » )اثبات الهداه ج 1 ص 143 ( ابی صالح می گوید: «در مورد وصیت از امام صادق)ع( پرسیدم. ایشان فرمودند: «حقی بر هر مسلمان است. » )اثبات الهداه ج 1 ص 99 ( امام علی)ع( فرمود: «وصیت نقص زکات را کامل م یکند. » )همان کتاب( رسول الله)ص( فرمود: «هرکس بر وصیت حسنه ای از دنیا برود، شهید به حساب م یآید. » )بحارالانوار 100 - )200 رسول الله)ص( فرمود: «اگرمردی هفتاد سال به کار بهشت عمل کرده، آنگاه در وصیت خود کوتاهی کند، پایان کار او با اهل آتش است و اگرمردی هفتاد سال به کار آتش عمل کرده، آنگاه عدالت را در وصیت خود پیشه کند، پایان کار او با اهل بهشت ختم می شود. «ومن یتعدحدودالله « » واگر ک سی از حدود خداوند بگذرد. » و فرمود: وصیت همان حدود خداوند است. » )بحارالانوار 100 - 200 ( وغیر از آن، روایات زیادی هستند که بر ضرورت نوشتن وصیت هنگام مرگ تاکید دارد. و به این شکل کیفیت وصیت و آنچه در آن وصیت نوشته شود، بنا نهاده شده است. شرع حنیف از امر خانواده کوچک غافل نمانده و بر بزرگ قوم یا پدر، نوشتن وصیت را قبل از وفات واجب کرده است بلکه ترک وصیت قبل از وفات انسان بر مرگ جاهلیت قرار داده و پایان اعمالش را معصیت م یداند. واین اشار های به اهمیت وصیت دارد و پایان زمان دین و دنیاست و آن هم سنتی از سنت های خداوند متعال در خلقش می باشد و هیچگاه برای سنت خداوند تغییری پیدا نم یکنی و نیز برای سنت خداوند تبدیلی پیدا نم یکنی. وصیت به عنوان سنگ اساس جهت تشکیل خلافت وشناخت خلیفه بر زمین است و از زمان آدم )ع( و تا روز قیامت خواهد بود و حجتی برمردم جهت استدلال انبیاء و اوصیاء باشد و انبیاء اهتمام زیادی بر آن داشتند و هیچ پیامبری به سوی خدا نشتافت، مگر اینکه وصیت خود را هنگام وفاتش باقی گذاشت که در آن خلیفه یا پیامبری که بعد از او م یآید را مشخص کرده است. و در ضمن اگر امور در وصیت رعایت شود، مانع اختلافات و مشکلات شده و باعث می شود که افراد تحت تکفل به آسانی وظایف خود را در محافظت بر وحدت و صلاح بندگان و وطن خود بدانند. و رعیت یا افراد تحت تکفل گاهی به منظور کل جهان وگاهی به منظور کشور و گاهی به عنوان قبیله و گاهی به عنوان خانواد های کوچک و گاهی به منظور خود انسان می باشد. پس امام یا رهبر جهان حتماً قبل از وفاتش نیاز است که خلیفه خود را معین و امتش را به مسیر صحیح راهنمایی کند و مشکلات و عقوباتی را که در زمان حیاتش با آن برخورد کرده است، مشخص کند و راه بیرون رفتن از آن و سرپیچی هایش را تعیین کند. و بر هر مومنی واجب است که بعد از وفاتش از افراد تحت تکفل خود غافل نماند وحتماً باید مصالح دنیا و آخرت آنها را تعیین ومشخص کند و از چیزهایی که در دوران حیاتش به دست آورده -اعم از عقاید واخلاق وتجارب- را به آنها واگذار کند. تا رعیتش یا افراد تحت تکفلش مسیر او را کامل کنند و مجبور نشوند که از صفر شروع نموده و همه سنت ها را از اول تجربه کنند. در حالی که انسان دوبار زندگی نم یکند تا با اولی تجربه کند و با دومی نتیجه بگیرد و حتماً وِْلی ُ ِ بْرَةٌ لّ صَصِهِمْ عِ ی قَ ف قَدْ كَانَ َ باید از تجارب گذشتگان و عبرت آنها استفاده کند. خداوند متعال می فرماید: «ل لْبَابِ... »)یوسف 111 ( َ الأ وصیت بر هرمسلمانی واجب و حق بوده و تر ککننده آن، مرگش مرگ جاهلیت است. حال به خلافت روی زمین می آیم. اولاً مشخص می کنیم اولین خلیفه بر زمین چطور تعین شده است. سپس کیفیت استمرار این خلافت از شخ صی به شخص دیگر را مشخص م یکنیم. اینکه به چه طریقی خلیفه تعیین می شود؟ هنگامی که خداوند متعال آدم را خلیفه خویش در زمین قرار داد، باک سی مشورت نکرد و برای جانشینی آن، ک سی را وکیل قرار نداد؛ نه فرشتگان ونه غیر از آنها. بلکه آن را به عنوان فریضه یا امری واجب بر فرشتگان رْضِ خَلِیفَةً َ یِ جَاعِلٌ فِی الأ نّ ةِ إِ كَئِلْمَلاَ لِ ذْ قَالَ رَبُّكَ إِ قرار داد و آنها را به سجود برای آدم)ع( امرنمود و فرمود: «وَ عْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ » َ یِ أ نّ الَ إِ كَ قَ َ تَجْعَلُ فِیهَا مَن یفْسِدُ فِیهَا وَیسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ ل َ قَالُواْ أ «و آنگاه که پروردگار تو فرشتگان را فرمود: من در زمین خلیفه ای خواهم گماشت.گفتند: آیاک سی را در آن خواهی گماشت که در زمین فسادکند و خون ها ریزد؟ وحال آن که ما خود تو را تسبیح وتقدیس م یکنیم. فرمود: من چیزی می دانم که شما نم یدانید. » )البقره/ 30 ( تَجْعَلُ فِیهَا مَن یفْسِدُ فِیهَا وَیسْفِكُ َ فرشتگان به صورت استفهام، بر این تعیین اعتراض نمودند وگفتند: «أ عْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ » )البقره/ 30 ( َ یِ أ نّ الَ إِ كَ قَ َ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ ل «آیاک سی را در آن خواهی گماشت که در زمین فسادکند و خون ها ریزد و حال آنکه ما خود تو را تسبیح وتقدیس م یکنیم؟ فرمود: من چیزی می دانم که شما نم یدانید. » )البقره/ 30 ( هُ َ یِ خَالِقٌ بَشَراً مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ فَإِذَا سَوَّیتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُواْ ل نّ ةِ إِ كَئِلْمَلاَ لِ ذْ قَالَ رَبُّكَ إِ «وَ ن یكُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ » )الحجر 28 - 31 ( َ بَى أ َ جْمَعُونَ إِلاَّ إِبْلِیسَ أ َ لَآئِكَةُ كُلُّهُمْ أ ْ سَاجِدِینَ فَسَجَدَ ال «آنگاه پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشری از گل خشکیده که از گل بدبوی گرفته شده، خلق خواهم کرد. پس چون کار آن را به پایان رساندم، در او از روح خویش بدمم. همگی بر او سجده کنید. همه فرشتگان سجده کردند؛ مگر ابلیس که امتناع ورزید که از سجده کنان باشد. » )الحجر 28 - 31 ( خداوند متعال علت و راز اختیار آدم)ع( برای خلافت بر زمین را برای فرشتگان مشخص وحجت را بر آنها اتمام نمود و آن فطرت وسیع و علم اوست. بعد از آن، فرشتگان بر اعتراض خود نسبت به تعیین و اختیار خداوند متعال توبه کرده و استغفار نمودند و به خاطر کفاره اعتراض خود برتنصیب خداوند متعال به طواف بیت الحرام )بیت المعمور وضراح( مشغول شدند. سردبیر – احمد الحسن – این مَثل ها را برای مردم م یزنیم وک سی جز اهل علم آن را درک نم یکند. » از شما برادران وخواهران انصاری خواه شی دارم که بین خویش با رحمت و رئفت صادقه که از ایمان به خداوند سبحان نشأت گرفته باشد، معامله کنید. و از ریاء و تملُّق و دوست داشتن ظاهر و فخر فرو شی و دروغ وحرص دوری کنید....از اخلاق بد دوری کنید. همانگونه که از نجاسات دوری م یکنید و با صداقت، وفا و رحمت و بخشش وشجاعت وعفت خود را بیارایید؛ همانگونه که خود را با عطرو رایحه خوش معطر می سازید. رفتار کوچکترها وبزرگترها به گون های باشد که خداوند آن را فریضه فرزند بر پدر می داند عمل کنید و معامله بزرگتر بر کوچکتر مانند رحمت وعطوفت پدر بر فرزند باشد )برای آل محمد زینتی باشید نه از زشتکاران( با رحمت، حق را به مردم معرفی کنید و با آنها همانگونه که دوست دارید با شما معامله شود، معامله کنید. شیطانی که در باطن شان است را با سخنانی نیکو به قتل برسانید. با نیکی و حجت کامل با آنها مجادله کنید. نه با شدت و قساوت وگرنه با آن به جهالتشان و ةِ الْحَسَنَةِ َ وَْعِظ ْ كَِ بِالْحِكْمَةِ وَال یلِ رَبّ بِ ى سَ َ شیطان کمک کرد هاید. خداوند م یفرماید: «ادْعُ إِل هُْتَدِینَ » ْ عْلَمُ بِال َ عْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أ َ حْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أ َ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أ )النحل « )125 با حكمت و اندرز نیكو به راهِ پروردگارت دعوت كن و با آنان به ]شیو هاى[ كه نیكوتر است، مجادله نماى. در حقیقت پروردگار تو به ]حال[ ك سى كه از راه او منحرف شده اند، داناتر است و او به ]حال[ راه یافتگان ]نیز[ داناتر است. » از آنها سئوال کنید چرا فقهای آخر الزمان از مناظره با کتاب خدا )قرآن( با من رو یگردانی م یکنند، و آنها خود را حامل علم آن جای داده اند؛ در حالی که من حامل آن هستم. مناظره صاحب اصلی آن که از آن جدا نم یشود را ثابت م یکند. لیکن هرگز همانگونه که امیر مومنان )ع( فرموده است: «بعد از من بر شما زمانى خواهد آمد كه در آن هیچ چیزى پنهان تر از حق وآشكارتر از باطل و بیشتر از دروغ بستن بر خدا و رسولش نخواهد بود و در نزد اهل آن زمان کالایی بی ارزش تر از قرآن اگر تلاوت شود آن گونه که باید تلاوت شود و پر مشتری تر از آن اگر تحریف شود نخواهی یافت و در سرزمینها چیزى نا مأنوس تر از معروف)خوبی ( و مأنوس تر از منكر )بدی( نخواهی یافت. حاملان کتاب، کتاب را پشت سر خود انداختند وحافظان کتاب آن را فراموش کردند. پس در آن زمان، قرآن و اهلش مطرود و کنار گذاشته می شوند و دو رفیقند که در یک راه با هم مسیرند و هیچ پناهگاهی آنها را پناه نم یدهد. پس در آن زمان قرآن و اهلش در میان مردم هستند. ولی نه در بین جمع هایشان و همراهشان؛ زیرا كه گمراهى و هدایت یکجا جمع نمی شوند. مردم بر فرقه فرقه شدن و کنار گذاشتن جماعت با هم توافق کردند. گویی كه آنها امامان كتاب ) قرآن ( هستند نه اینکه كتاب امامشان باشد. پس در نزدشان باقى نخواهد ماند از آن )قرآن ( جز اسمش و نم ىشناسند از آن جز خط و حرکاتش را و از قبل چه بلاهایی که سر بنده های صالح خدا نیاوردند و راستگوئیشان را دروغ بستن بر خدا نامیدند و برای کار خیر پاداش کار شر را قرار دادند. » )نهج البلاغه ج 2 ص 41 ( سبحان الله، آنها فراری شدن از مناظره با من را فضیلت م یدانند. همانگونه که گذشتگانشان فراری شدن از شمشیر علی)ع( را فضیلت م یدانستند.