نسبی گمنام یا آشکار، نسب غیرمخفی
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ قَالَ حَدَّثَنَا عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع إِنَّا نَرْجُو أَنْ تَكُونَ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ وَ أَنْ يَسُوقَهُ اللَّهُ إِلَيْكَ عَفْواً بِغَيْرِ سَيْفٍ فَقَدْ بُويِعَ لَكَ وَ قَدْ ضُرِبَتِ الدَّرَاهِمُ بِاسْمِكَ فَقَالَ مَا مِنَّا أَحَدٌ اخْتَلَفَتِ الْكُتُبُ إِلَيْهِ وَ أُشِيرَ إِلَيْهِ بِالْأَصَابِعِ وَ سُئِلَ عَنِ الْمَسَائِلِ وَ حُمِلَتْ إِلَيْهِ الْأَمْوَالُ إِلَّا اغْتِيلَ أَوْ مَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ حَتَّى يَبْعَثَ اللَّهُ لِهَذَا الْأَمْرِ غُلَاماً مِنَّا خَفِيَّ الْمَوْلِدِ وَ الْمَنْشَإِ غَيْرَ خَفِيٍّ فِي نَسَبِهِ. ايّوب بن نوح گويد: به امام علىّ بن موسى الرّضا عليهما السّلام عرض كردم: «ما اميدواريم شما صاحب اين امر باشيد، و خداوند متعال آن را از روى بخشش و بدون خونريزى و نياز به شمشير به سوى شما سوق دهد كه هم اكنون با شما بيعت شده است، و به نام شما سكّه زده شده، پس آن حضرت فرمود: كسى از ما خاندان نيست كه به او نامهها ارسال شود و به انگشتان به او اشاره گردد (شهرت بهم رساند) و مورد سؤال و پرسشها قرار گيرد و مالها به سوى او سرازير گردد، مگر اينكه به مرگ ناگهانى كشته شود (ترور) يا اينكه در بسترش بميرد، تا آنگاه كه خداوند براى اين كار پسرى از ما را برانگيزد كه زاده شدن و محلّ پرورش يافتنش پنهان باشد ولى نسبش آشكار باشد (بديهى است چون قبلا ائمّه معصومين عليهم السّلام آن را متذكّر شدهاند ديگر نمىتواند آشكار نباشد) غیبت نعمانی،فصل(وإنه قدعلم الله أن أاولیاءه )،حدیث9.