می جنگد یا خیر؟ هشت ماه شمشیر را به دوش می کشد

1.وَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ الْبَاقِرَ ع يَقُولُ‌ فِي صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ سُنَنٌ مِنْ أَرْبَعَةِ أَنْبِيَاءَ سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى‌ وَ سُنَّةٌ مِنْ عِيسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ يُوسُفَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ فَقُلْتُ مَا سُنَّةُ مُوسَى قَالَ خَائِفٌ يَتَرَقَّبُ قُلْتُ وَ مَا سُنَّةُ عِيسَى فَقَالَ يُقَالُ فِيهِ مَا قِيلَ فِي عِيسَى قُلْتُ فَمَا سُنَّةُ يُوسُفَ قَالَ السِّجْنُ وَ الْغَيْبَةُ قُلْتُ وَ مَا سُنَّةُ مُحَمَّدٍ ص قَالَ إِذَا قَامَ سَارَ بِسِيرَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص إِلَّا أَنَّهُ يُبَيِّنُ آثَارَ مُحَمَّدٍ وَ يَضَعُ السَّيْفَ عَلَى عَاتِقِهِ ثَمَانِيَةَ أَشْهُرٍ هَرْجاً هَرْجاً  حَتَّى‌ رَضِيَ اللَّهُ قُلْتُ فَكَيْفَ يَعْلَمُ رِضَا اللَّهِ قَالَ يُلْقِي اللَّهُ فِي قَلْبِهِ الرَّحْمَةَ. ابو بصير گويد: شنيدم امام باقر ع مى‌فرمود: «در صاحب اين امر روشها و شيوه‌هائى از چهار پيامبر است: سنّتى از موسى؛ سنّتى از عيسى؛ سنّتى از يوسف و سنّتى از محمّد- صلوات اللَّه عليهم اجمعين- من عرض كردم: سنّت موسى كدام است؟ فرمود:ترسان و نگران است، پرسيدم: سنّت عيسى كدام است؟ فرمود: آنچه در مورد عيسى گفته شده در باره او نيز گفته مى‌شود. عرض كردم: سنّت يوسف چيست؟ فرمود:زندانى شدن و ناپديد گشتن. پس عرض كردم: سنّت محمّد ص كدام است؟ فرمود:چون قيام كند همچون پيامبر خدا ص رفتار خواهد كرد، جز اينكه او آثار رسول‌ خدا ص را روشن مى‌سازد (مأموريّتش دنباله همان مأموريّت پيامبر است) و شمشير برگردن خويش حمايل ساخته و هشت ماه به شدّت مبارزه مى‌كند تا اينكه خدا راضى شود، پرسيدم: چگونه از رضايت خاطر خداوند آگاه مى‌گردد؟ فرمود: خداوند به دل او رحمت مى‌اندازد». غیبت نعمانی،فصل(وإنه قدعلم الله أن أاولیاءه )،حدیث5. 2.أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ يَحْيَى بْنُ زَكَرِيَّا بْنِ شَيْبَانَ عَنْ يُونُسَ بْنِ كُلَيْبٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‌ لَا يَخْرُجُ الْقَائِمُ ع حَتَّى يَكُونَ تَكْمِلَةُ الْحَلْقَةِ  قُلْتُ وَ كَمْ تَكْمِلَةُ الْحَلْقَةِ قَالَ عَشَرَةُ آلَافٍ جَبْرَئِيلُ عَنْ يَمِينِهِ وَ مِيكَائِيلُ عَنْ يَسَارِهِ ثُمَّ يَهُزُّ الرَّايَةَ وَ يَسِيرُ بِهَا فَلَا يَبْقَى أَحَدٌ فِي الْمَشْرِقِ وَ لَا فِي الْمَغْرِبِ إِلَّا لَعَنَهَا وَ هِيَ رَايَةُ رَسُولِ اللَّهِ ص نَزَلَ بِهَا جَبْرَئِيلُ يَوْمَ بَدْرٍ ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا هِيَ وَ اللَّهِ قُطْنٌ وَ لَا كَتَّانٌ وَ لَا قَزٌّ وَ لَا حَرِيرٌ قُلْتُ فَمِنْ‌ أَيِّ شَيْ‌ءٍ هِيَ قَالَ مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ نَشَرَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص يَوْمَ بَدْرٍ ثُمَّ لَفَّهَا وَ دَفَعَهَا إِلَى عَلِيٍّ ع فَلَمْ تَزَلْ عِنْدَ عَلِيٍّ ع حَتَّى إِذَا كَانَ يَوْمُ الْبَصْرَةِ نَشَرَهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فَفَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ ثُمَّ لَفَّهَا وَ هِيَ عِنْدَنَا هُنَاكَ لَا يَنْشُرُهَا أَحَدٌ حَتَّى يَقُومَ الْقَائِمُ فَإِذَا هُوَ قَامَ نَشَرَهَا فَلَمْ يَبْقَ أَحَدٌ فِي الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ إِلَّا لَعَنَهَا وَ يَسِيرُ الرُّعْبُ قُدَّامَهَا شَهْراً وَ وَرَاءَهَا شَهْراً  وَ عَنْ يَمِينِهَا شَهْراً وَ عَنْ يَسَارِهَا شَهْراً ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّهُ يَخْرُجُ مَوْتُوراً غَضْبَانَ أَسِفاً لِغَضَبِ اللَّهِ عَلَى هَذَا الْخَلْقِ يَكُونُ عَلَيْهِ قَمِيصُ رَسُولِ اللَّهِ ص الَّذِي عَلَيْهِ يَوْمَ أُحُدٍ وَ عِمَامَتُهُ السَّحَابُ وَ دِرْعُهُ دِرْعُ رَسُولِ اللَّهِ ص السَّابِغَةُ وَ سَيْفُهُ سَيْفُ رَسُولِ اللَّهِ ص ذُو الْفَقَارِ يُجَرِّدُ السَّيْفَ عَلَى عَاتِقِهِ ثَمَانِيَةَ أَشْهُرٍ يَقْتُلُ هَرْجاً فَأَوَّلُ مَا يَبْدَأُ بِبَنِي شَيْبَةَ فَيَقْطَعُ أَيْدِيَهُمْ وَ يُعَلِّقُهَا فِي الْكَعْبَةِ وَ يُنَادِي مُنَادِيهِ هَؤُلَاءِ سُرَّاقُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَنَاوَلُ قُرَيْشاً فَلَا يَأْخُذُ مِنْهَا إِلَّا السَّيْفَ وَ لَا يُعْطِيهَا إِلَّا السَّيْفَ وَ لَا يَخْرُجُ الْقَائِمُ ع حَتَّى يُقْرَأَ كِتَابَانِ كِتَابٌ بِالْبَصْرَةِ وَ كِتَابٌ بِالْكُوفَةِ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ عَلِيٍّ ع. ابو بصير گويد: امام صادق ع فرمود: قائم خروج نخواهد كرد مگر حلقه سپاه به كمال و تمام رسيده، عرض كردم: آنكه حلقه بدان كامل شود چقدر است؟ فرمود: ده هزار است كه جبرئيل از سوى راست آن و ميكائيل از طرف چپ آن قرار دارند، سپس پرچم را به اهتزاز در آورد و با آن روان گردد، پس هيچ كس در مشرق و مغرب نماند مگر اينكه آن پرچم را لعنت كند و آن همان پرچم رسول خدا ص است، كه جبرئيل در روز بدر آن را فرود آورد. سپس فرمود: اى ابا محمّد به خدا قسم آن پرچم نه از پنبه است و نه از كتان و نه از ابريشم و نه از حرير، عرض كردم: پس از چه چيزى است؟ فرمود: از ورق (برگ) بهشتى است، رسول خدا ص در روز بدر آن را برافراشت، و بعد آن را در پيچيد و به علىّ ع داد، پس همچنان نزد علىّ ع بود تا هنگامى كه روز بصره فرا رسيد آن را برافراشت پس خداوند پيروزى نصيب او ساخت، سپس آن حضرت آن را در هم پيچيد و آن اينجا نزد ما است، هيچ كس آن را نخواهد گشود تا آنگاه كه قائم قيام كند، و چون او قيام نمود آن را بر خواهد افراشت پس هيچ كس در مشرق و مغرب باقى نماند مگر اينكه آن را لعنت كند (يعنى بيزارى از آن جويد) و ترس و هراس به مقدار يك ماهه راه پيشاپيش آن و يك ماه از پس آن و يك ماه از جانب راست آن و يك ماه از چپ آن پرچم در حركت باشد، سپس فرمود: اى أبا محمّد او در حالى كه خون (نياكان خويش كه) مطالبه نشده دارد و خشمگين و متأسّف است به خاطر خشم خداوند بر اين مردم، خروج خواهد كرد، پيراهن رسول خدا ص كه در روز احد به تن داشت بر تن او است و نيز عمامه سحاب او، و زره بلند رسول خدا ص و شمشير او [شمشير رسول خدا ص‌] ذو الفقار، و هشت ماه شمشير برهنه بر دوش دارد و بى‌باكانه مى‌كشد، نخستين مرحله شروعش با بنى شبيه است (پرده‌داران خانه كعبه) پس دستهاى ايشان را مى‌برد و آنها را در كعبه مى‌آويزد و منادى آن حضرت اعلام مى‌كند: اينان دزدان خدايند، سپس به قريش مى‌پردازد، از ايشان جز شمشير دريافت نمى‌كند و به ايشان جزشمشير ارزانى نمى‌دارد (فقط شمشير ردّ و بدل مى‌كند) و قائم خروج نخواهد كرد تا آنگاه كه دو فرمان مبنى بر بيزارى از علىّ ع خوانده مى‌شود: فرمانى در بصره و فرمانى در كوفه». غیبت نعمانی،باب19،حدیث2.