امتحان الهی
1.سعد بن عبد اللّه، عن الحسین بن عیسی العلوی، عن أبیه، عن جدّه، عن علیّ بن جعفر، عن أخیه موسی بن جعفر علیه السلام قال:إِذا فُقِدَ الْخامِسُ مِنْ وُلْدِ السّابِعِ مِنَ الأَئِمَّةِ، فَاللّه َ اللّه َ فِی أَدْیانِکُمْ لا یَزیلَنَّکُمْ عَنْها أَحَدٌ.یا بُنَیَّ إِنَّهُ لابُدَّ لِصاحِبِ هذَا الأَمْرِ مِنْ غَیْبَةٍ حَتّی یَرْجِعَ عَنْ هذَا الْأَمْرِ مَنْ کانَ یَقُولُ بِهِ، إِنَّما هِیَ مِحْنَةٌ مِنَ اللّه ِ امْتَحَنَ (اللّه ُ تَعالی) بِها خَلْقَهُ. علی بن جعفر از برادر بزرگوارش موسی بن جعفر علیهماالسلام نقل می کند که حضرت فرمودند: وقتی که امام پنجمین از اولاد امام هفتم مفقود گردد، در خصوص دین خود به خداوند متعال توکل کنید تا کسی نتواند دینتان را از شما بگیرد.پسرم! صاحب این امر را حتما غیبتی خواهد بود تا این که به سبب آن حتی کسانی که به وجود آن حضرت اعتقاد دارند از عقیده خودشان برمی گردند. غیبت آن حضرت امری است که خداوند متعال به وسیله آن بندگانش را امتحان می کند. الغیبة طوسی،حدیث284،ص589. 2.أحمد بن إدریس، عن علیّ بن محمّد بن قتیبة، عن الفضل بن شاذان، عن ابن أبی نجران، عن عمرو بن مساور، عن المفضل بن عمر قال: سمعت أباعبد اللّه علیه السلام یقول:إیّاکُمْ وَالتَّنْوِیهَ! أَما وَاللّه ِ لَیَغِیبَنَّ اِءمامُکُمْ سِنِینَ مِنْ دَهْرِکُمْ وَلَیُمَحِّصَنَّ حَتّی یُقالُ: ماتَ، قُتِلَ، (هَلَکَ)، بِأَیِّ وادٍ سَلَکَ وَلَتَدْمَعُنَّ عَلَیْهِ عُیُونُ الْمُؤْمِنِینَ وَلَتَکْفَأَنَّ کَما تَکْفَأُ السُّفُنُ بِأَمْواجِ الْبَحْرِ، فَلا یَنْجُو إِلاّ مَنْ أَخَذَ اللّه ُ مِیثاقَهُ وَکَتَبَ فِی قَلْبِهِ الإِیمانُ وَأَیَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ وَلَتَرْفَعَنَّ اثْنَتا عَشْرَةَ رایَةَ مُشْتَبِهَةُ لا یُدْری أَیًّ مِنْ أَیٍّ.قالَ: فَبَکَیْتُ وَقُلْتُ: فَکَیْفَ نَصْنَعُ؟ فَقالَ: یا با عَبْدِ اللّه ِ - وَنَظَر إِلَی الشَّمْسِ داخِلَةً إِلَی الصُّفَة - قالَ: فَتَری هذِهِ الشَّمْسَ؟ قُلْتُ: نَعَمْ.قالَ: وَاللّه ِ لأََمْرُنا أَبْیَنُ مِنْ هذِهِ الشَّمْسِ. مفضل بن عمر گفته است: از امام صادق علیه السلام شنیدم، می فرمودند: از فاش کردن و منتشر کردن [آنچه که می گویم] حذر کنید، آگاه باشید، به خدا قسم امام شما سال های چندی از روزگار شما غایب خواهد شد، و حتما همه امتحان می شوند، تا این که گفته می شود: او کشته شده، مرده، معلوم نیست به کدام بیابان رفته است؟ چشم های مؤمنان برای او اشک می ریزند و مثل کشتی که در موج دریا از مکانی به مکانی می رود، از حالی به حالی متحول می شوید. پس از آن ورطه کسی نجات نمی یابد به جز کسی که خداوند از او عهد و پیمان گرفته و ایمان را در دل او نوشته و او را با بشارتی از جانب خودش مؤّید فرموده باشد و [در زمان غیبت] دوازده پرچم و بیرق به اهتزاز در می آید که مشتبه بوده و هیچ کدام قابل تشخیص نیست [که کدام حقّ وکدام باطل است].وقتی که سخن حضرت به اینجا رسید، من گریه کردم و عرض کردم: در آن وضعیت و اوضاع سخت، ما چه کنیم؟ حضرت در حالی که به خورشید نگاه می کردند که نورش وارد ایوان می شد، به من فرمودند: ای اباعبداللّه! این خورشید را می بینی؟ عرض کردم: بله. حضرت فرمودند: به خدا قسم! ولایت ما از این خورشید روشن تر است. الغیبة طوسی،حدیث285،ص590. 3.حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَبَّادُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ يَحْيَى بْنِ يَعْلَى عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ لِلْقَائِمِ ع غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ فَقُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هُوَ الَّذِي يُشَكُّ فِي وِلَادَتِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ مَاتَ أَبُوهُ بِلَا خَلَفٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ حَمْلٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ غَائِبٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ وُلِدَ قَبْلَ وَفَاةِ أَبِيهِ بِسِنِينَ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ غَيْرَ أَنَّ اللَّهَ يُحِبُّ أَنْ يَمْتَحِنَ قُلُوبَ الشِّيعَةِ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ يَا زُرَارَةُ قَالَ زُرَارَةُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ الزَّمَانَ أَيَّ شَيْءٍ أَعْمَلُ قَالَ يَا زُرَارَةُ مَتَى أَدْرَكْتَ ذَلِكَ الزَّمَانَ فَادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ لَا بُدَّ مِنْ قَتْلِ غُلَامٍ بِالْمَدِينَةِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ وَ لَيْسَ الَّذِي يَقْتُلُهُ جَيْشُ السُّفْيَانِيِّ قَالَ لَا وَ لَكِنْ يَقْتُلُهُ جَيْشُ بَنِي فُلَانٍ يَخْرُجُ حَتَّى يَدْخُلَ الْمَدِينَةَ وَ لَا يَدْرِي النَّاسُ فِي أَيِّ شَيْءٍ دَخَلَ فَيَأْخُذُ الْغُلَامَ فَيَقْتُلُهُ فَإِذَا قَتَلَهُ بَغْياً وَ عُدْوَاناً وَ ظُلْماً لَمْ يُمْهِلُهُمُ اللَّهُ فَعِنْدَ ذَلِكَ يُتَوَقَّعُ الْفَرَجُ- قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ وَ ذَكَرَ مِثْلَهُ وَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ قَالَ حَدَّثَنَا عُثْمَانُ بْنُ عِيسَى عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِيحٍ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ ذَكَرَ هَذَا الْحَدِيثَ بِعَيْنِهِ وَ الدُّعَاءَ وَ قَالَ أَحْمَدُ بْنُ هِلَالٍ سَمِعْتُ هَذَا الْحَدِيثَ مُنْذُ سِتٍّ وَ خَمْسِينَ سَنَةً. زراره گويد: شنيدم امام صادق ع مىفرمايد: «حضرت قائم ع پيش از آنكه قيام كند غيبتى خواهد داشت، عرض كردم: براى چه؟ فرمود: مىترسد- و در اين حال با دست خويش به شكم خود اشاره كرد- سپس فرمود: اى زراره او همان كسى است كه منتظرش خواهند بود و اوست كه در ولادتش ترديد خواهند كرد پس بعضى از آنان مىگويند: پدرش بدون فرزند وفات يافته است و ديگر از ايشان كسى مىگويد: او در شكم مادر خويش است (هنوز به دنيا نيامده) و باز كسى از ايشان گويد: او پنهان است و ديگرى مىگويد: او چند سال پيش از وفات پدرش به دنيا آمده است، او همان است كه به انتظارش هستند جز اينكه خداوند دوست مىدارد كه دلهاى شيعيان را مورد آزمايش قرار دهد، در آن حال اى زراره كسانى كه بر باطلاند شكّ خواهند كرد. زراره گويد: عرض كردم: فدايت شوم اگر آن زمان را دريافتم چه كارى انجام دهم (چه كنم؟) فرمود: اى زراره هر گاه بدان زمان برخوردى خدا را به اين دعا بخوان: «خدايا خويشتن را بر من آشنا ساز و اگر تو خود را به من نشناسانى من فرستاده تو را نخواهم شناخت؛ بار خدايا رسول خدا خويش را به من بشناسان كه اگر تو رسول خود را به من نشناسانى من هرگز از حجّت تو آگاه نخواهم شد؛ پروردگارا مرا از حجّت خويش آگاه ساز كه اگر تو حجّت خود را به من نشناسانى در دينم دچار گمراهى خواهم گشت». سپس فرمود: اى زراره كشته شدن پسر بچهاى يا جوانى در مدينه ناگزير است و حتما رخ خواهد داد. عرض كردم: فدايت شوم اين همان نيست كه لشكريان سفيانى او را مىكشند؟ فرمود:نه، بلكه سپاه بنى فلان او را به قتل مىرساند، او خروج مىكند تا داخل مدينه گردد و مردم نمىدانند براى چه منظورى داخل مدينه شده است، پس آن پسر را مىگيرد و او را به قتل مىرساند، همين كه او را از روى نابكارى و دشمنى و ستم به قتل رسانيد ديگر خداوند مهلتشان نمىدهد (قلع و قمعشان مىسازد) پس در آن حال منتظر فرج باشيد». محمّد بن يعقوب كلينى- رحمه اللَّه- از طريق ديگرى از زراره روايت كرده كه گفت: شنيدم امام صادق ع مىفرمود:- و مانند حديث قبل را ذكر كرده است- و باز از طريق ديگرى محمّد بن يعقوب كلينى- رحمه اللَّه- از زرارة بن أعين نقل كند كه گفت: امام صادق ع فرمود:- و اين حديث و دعا را كاملا همانند او ذكر مىكند- و احمد بن هلال گويد: تاكنون 56 سال است كه اين حديث را شنيدهام. غیبت نعمانی،فصل(وإنه قدعلم الله أن أاولیاءه )،حدیث6.