آیا داستان پیدایش دفعی موجودات زنده قابل قبول است؟!!

آیا داستان پیدایش دفعی موجودات زنده قابل قبول است؟!! (قسمت اول) وقتی وارد یک موزه نمایش سنگواره ها می شویم یا سنگواره های دوره های مختلف زمین شناسی را می بینیم با سیر تدریجی شکل گیری حیات مواجه می شویم. به وضوح دیده می شود که موجودات قدیمی تر ساده تر از موجودات جدید می باشند و به مرور هم بر تنوع موجودات افزوده می شود و هم بر پیچیدگی آنها. توضیح معتبری که برای این فکت (واقعیت) توسط دانشمندان زیست شناس ارائه می شود چیزی نیست جز نظریه تکامل حیات، که به مرور نظریه های ارائه شده تصحیح و تکمیل می شوند و فهم ما را از چگونگی این سیر اعجاب انگیز تطور حیات روز به روز بیشتر می شود. اما برخی علمای ادیان بدون هیچ دلیلی و صرفا با استناد به آیاتی متشابه و قابل تاویل (یعنی سلسله ای از دلایل ظنی) در مقابل این واقعیت مشاهده شده موضع می گیرند!! و تکامل انوع را نمی پذیرند! اما همانطور که ما و همه انسان ها تغییرات فسیل ها و همچنین شواهد ژنی و کالبد شناسی تطبیقی را می بینیم آنها نیز می بینند ولی چه توضیحی برای این مشاهدات تائید شده ارائه می دهند؟؟ داستانی که آنها ارائه می دهند آن است که موجودات زنده در هر دوره، ناگهان از عدم و مواد بی جان شیمیایی خلق می شود یعنی وقوع تعداد بسیار زیادی معجزه در هر دوره زمین شناسی که کاملا رخ دادن آن ها در بازه زمانی حیات زمینی غیرممکن می باشد و البته این علمای مخالف دانشمندان زیست شناسی، برای خلقت آدم ع داستانی متفاوت تر از سایر موجودات دارند و قائل هستند جسم آدم ع ناگهان از ترکیب آب و خاک بوجود آمده است!! و از سایر جانوران متفاوت می باشد. در نتیجه اگر قائل به تطور گونه ها نباشیم باید بپذریم که در هر دوره ای موجودات جدید، به صورت دفعی ایجاد شده اند و از آنجا که در هر دوره که به سمت جلوتر می آییم جانوران و گونه های متنوع تر و پیچیده تر می شوند ما باید شاهد رخ دادن تعداد بسیار زیادی معجزه باشیم!! رویداد هایی که کاملا در محدوده عمر زمینی غیرمحتمل و غیرممکن می باشند، امروزه با محاسبات دقیق می دانیم که پیدایش همانند ساز اولیه (که نسبت به حیوانات و گیاهان امروزی بسیار ساده تر بود) به صورت کاملا تصادفی غیرمحتمل می باشد چه برسد به اینکه مثلا حدودا در 200 میلیون سال پیش یکدفعه دایناسورها از مواد شیمیایی بی جان بوجود بیایند!! و همینطور در هر دوره ناگهان موجوداتی با همان شکل و ساختار خودشان به صورت دفعی خلق شوند!! قطعا هر انسان عاقلی این داستان را بسیار غیر علمی، تخیلی و حتی مضحک می داند. برای درک بیشتر این موضوع مطلبی از کتاب ساعت ساز نابینای پروفسور ریچارد داوکینز را نقل می کنیم: هر مولکول هموگلوبین از چهار رشته به هم پیچیده اسیدهای آمینه ساخته شده است بیایید نگاهی به یکی از این چهار رشته داشته باشیم. این رشته شامل 146 اسید آمینه است. در جانداران معمولا 20 نوع اسید آمینه مختلف وجود دارد. تعداد ترتیب های ممکن برای قرار گرفتن این 20 نوع اسید آمینه در رشته ای که 146 حلقه دارد بسیار بسیار زیاد است و آیزاک آسیموف آن را عدد هموگلوبین می نامد. محاسبه تعداد حالات ممکن کار مشکلی نیست ولی پیش بینی این که جواب چیست غیر ممکن است. اولین حلقه این رشته 146 حلقه ای ممکن است هر یک از آن ها، 20 نوع اسید آمینه باشد و حلقه دوم ممکن است هم هر یک از آن ها باشد. بنابراین تعداد حالت های ممکن برای دو حلقه 20  ×20 و تعداد حالات ممکن برای سه حلقه 20 × 20 × 20 یا 8000 است. تعداد حالات ممکن برای 146 حلقه برابر است با 20 به توان 146 که عدد فوق العاده بزرگیست، یک میلیون یک است با شش تا صفر. یعنی احتمال تصادفی ساخته شدن هموگلوبین که جزء بسیار کوچکی از پیچیدگی های یک جاندار را تشکیل می دهد. معلوم است که غربال کردن ساده نمی تواند جوابگوی آن همه نظم در جاندار باشد، غربال کردن لازم است ولی همه داستان نیست چیز دیگری لازم است. برای توضیح این نکته، لازم است بین انتخاب تک مرحله ای و انتخاب انباشتی (تراکمی) تمایز قایل شویم... جانداران حاصل انتخاب انباشتی (تراکمی)  هستند. [1] همانطور که می بینید بوجود آمدن یک هوموگلوبین به صورت تصادفی و با انتخاب تک مرحله ای در طول بازه زمانی حیات زمینی غیرممکن می باشد. همان‌طور که در بخش قبل بررسی کردیم پیدایش دفعی و تک‌مرحله‌ای برای یک مولکول هموگلوبین غیرممکن است چه برسد به تنوع پیچیده گونه‌های موجودات زنده. و سید احمدالحسن در این موضوع می‌نویسند: مثالی برای توضیح بیشتر: مولکول هموگلوبین را در نظر می‌گیریم. هر مولکول از چهار رشتۀ به‌هم‌پیچیده ساخته شده که هر رشته از ۱۴۶ اسیدآمینه تشکیل یافته است. ۲۰ نوع اسیدآمینۀ مختلف نیز وجود دارد؛ بنابراین احتمال ترکیب و تشکیل فقط یک رشته، بر اساس شیوۀ مطلوب و مورد نظر -بدون اینکه از نقشۀ درست باخبر باشید- برابر است با ۲۰ به توان ۱۴۶ یا 20146. این عدد بسیار بزرگ و سرسام‌آور است (۱۰189×92/8) یعنی تقریباً یک با ۱۹۰ صفر جلوی آن. در نتیجه احتمال اینکه این فرآیند به این صورت، از طریق تکامل پدیدار شده باشد، غیرممکن است؛ زیرا به زمانی طولانی‌تر از نه‌فقط عمر زمین که تقریباً 6/4 میلیارد سال است، بلکه بیشتر از عمر همة هستی که تقریباً 7/13 میلیارد سال است نیاز دارد. اگر فرض کنیم زمان مورد نیاز برای تکامل، یک میلیارد سال باشد، تعداد رویدادها در هر سال عددی برابر خواهد بود با ۱ و تقریباً ۱۸۱ صفر جلوی آن؛ و این یعنی10172 × 179/3 رویداد در هر ثانیه؛ یعنی ۱ و پس ‌از آن ۱۷۲ صفر احتمال در هر ثانیه طی یک میلیارد سال؛ اینها همه برای به دست آوردن تعداد فرآیندهایی است که می‌تواند راه‌حل درست تشکیل شدن فقط یک رشته در هموگلوبین باشد. مسلماً چنین چیزی امکان‌پذیر نیست و تحقق آن در دوره‌های زندگی ما ممکن نیست! آنچه گذشت، از تکامل با یک گام صحبت می‌کند. در طبیعت چنین چیزی وجود ندارد، بلکه آنچه یافت می‌شود، تکامل با گام‌های انباشتی است که در آن، هر مرحله از مرحلۀ پیشین خود بهره می‌برد و فرآیند، هر بار از صفر شروع نمی‌گردد، بدین معنا که ارقام و اعداد پیش گفته شده، به اعدادی معقول که امکان محقق شدن را دارا می‌باشند، تبدیل خواهند شد. (سید احمدالحسن: کتاب توهم بی‌خدایی، ص 110 – 111) پس در نتیجه برای هر انسان عاقلی تنها برداشت صحیح از این واقعیت مشاهده شده، صرفا تکامل حیات، آن هم با انتخاب انباشتی هدف‌دار می باشد. و سید احمدالحسن می‌نویسند: زمین‌شناسی تاریخی به‌طور قطعی ثابت کرده است که حیوانات و نباتات در فواصل زمانی متوالی رو به تکامل نهاده‌اند. در ابتدا باکتری به وجود آمد، سپس با گذشت زمانی طولانی سلول‌های یوکاریوت (سلول دارای هستۀ حقیقی) پدیدار شد و به دنبال آن موجودات چند سلولی پا به عرصۀ وجود نهاد، و به‌این‌ترتیب حیات آرام‌آرام رو به تکامل گذاشت. اگر آفرینش به‌صورت دفعی و یک‌باره صورت گرفته و هدف خدا آفرینش انسان، محیط و موجودات پیرامون او بوده باشد و اگر انسان در زمانی بسیار نزدیک در مقایسه با تاریخ زمین‌شناسی به وجود آمده باشد، چرا خدا دسته‌های اولیه را با نظم و ترتیب آفریده به‌گونه‌ای که هر دستۀ جدید، مشابه دستۀ قبلی ولی تکامل‌یافته‌تر و تطابق‌یافته‌تر از آن است؟! آیا مثلاً به این دلیل خدا آنها را طی دوره‌های زمانی و تکاملی آفرید، چون قصد فریب انسان را دارد و می‌خواهد هنگامی‌که او فرآیند آفرینش را در لایه‌های زمین به‌گونه‌ای منظم و مرتب بوده و به‌تدریج رو به تکامل و پیشرفت می‌نهد، می‌بیند به تکامل معتقد گردد؟! مسلماً چنین نیست! خدا می‌خواهد انسان، حقیقت را همان‌گونه که هست بشناسد و می‌خواهد آدمی به خدا و خلقت، همان‌گونه که خدا آن را پدید آورده است، ایمان بیاورد. تنها پاسخ قانع‌کننده، منطقی و قابل‌قبول که با مراجعه به زمین‌شناسی تاریخی به آن می‌رسیم، این است: زندگی به‌گونه‌ای ساده آغاز شد، سپس به‌تدریج تکامل و ارتقا یافت. اگر معتقدان به آفرینش دفعی جواب منطقی و قانع‌کننده‌ای دارند که از ارزش علمی برخوردار است و پژوهش‌های ژنتیکی، کالبدشناسی تطبیقی و زنجیرۀ جانداران موجود و غیره آن را تأیید می‌کند، به ما ارائه نمایند. این افراد یا چون نظریۀ تکامل را دوست نمی‌دارند، آن را رد می‌کنند و یا اقدام آنها به این دلیل است که برخی از ملحدان از این نظریه برای انکار وجود خدای سبحان بهره‌برداری می‌کنند و این عده نیز از پاسخگویی به آنها ناتوان‌اند؛ بنابراین به عناد و لجاجت و رد نظریۀ تکامل روی می‌آورند، علی‌رغم دلایلی که برای درستی آن ارائه می‌شود؛ همچنین اشکالات علمی فراوانی برای ایدۀ آفرینش دفعی، با وجود دلالت متون دینی بر تکامل وجود دارد. این بی‌انصافی و لجاجتی کورکورانه است. (سید احمدالحسن: کتاب توهم بی‌خدایی، ص 107 – 110) اما اینکه علمای ادیان و اتباعشان قائل به خلقت دفعی تعداد بسیاری از موجودات پیچیده در دوره‌های مختلف هستند، دو علت دارد: 1- تعصب دارند و می‌خواهند تفسیر باطلشان از متون دینی را به هر نحوی بر حقایق علمی ترجیح دهند! 2- فهمی از طبیعت و غیرمحتمل بودن پیدایش دفعی جانداران مختلف در برهه‌های مختلف ندارند. که در این مورد سید احمدالحسن می‌نویسند: آیا برای این سوال که چرا خدا این موجودات را در دوره‌های زمانی متوالی و پشت سر هم آفریده، هیچ دلیل یا پاسخ معقولی وجود دارد؟! پس در نتیجه برای فهم و درک شواهد فسیلی که از سادگی به سمت پیچیدگی سیر کردند نیازی به تفکر زیادی نیست. اگر تخیلات و توهمان خلقت دفعی موجودات پیچیده که حاصل داستان‌های اساطیری موجود در سفر پیدایش است را از ذهنمان خارج کنیم، آن‌وقت داستان حقیقی تکامل حیات را به‌راحتی خواهیم پذیرفت. «وَقَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَاراً* أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقاً * وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجاً * وَاللَّهُ أَنبَتَكُم مِّنَ الْأَرْضِ نَبَاتا»؛ (و حال آن‌كه شما را مرحله‌به‌مرحله خلق كرده است * آيا نمي‌دانيد چگونه خداوند هفت آسمان را يکي بالاي ديگري آفريده است؟ * و ماه را در ميان آن‌ها روشنایی‌بخش گردانيد و خورشيد را [چون] چراغى قرار داد * و خدا [ست كه] شما را [مانند] گياهى از زمين رويانيد). (نوح: ۱۷–۱۴)                       [1]ریچارد داوکینز، ساعت ساز نابینا، ص 85 - 86