محمد بر طبق قرآن گناهکار بوده است

در قرآن در ارتباط با حضرت محمد آمده است: (تا خدا از گناه گذشته و آينده تو درگذرد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهى راست هدايت كند). یکی از شبهات مسیحیان که در ارتباط با حضرت محمد بیان می‌دارند، ازاین‌قرار است که برحسب تفسیر ظاهری از این آیۀ قرآن، حضرت محمد را گنه‌کار دانسته و معتقدند که حتی بر طبق قرآن او معصوم نبوده است و عیسای مسیح تنها کسی بوده است که از گناه مصون مانده است، و او همان خدا است.  اما در ارتباط با آن آیه توضیح احمدالحسن را خواهیم آورد که به‌وضوح معنای حقیقی آن را شرح داده‌اند: (قضیۀ حمل بعضی از گناهان امت به‌وسیلۀ پیامبرانشان تا همه به‌سوی خدا سِیر کنند در دین خدا وجود دارد و از چیزی پوچ به وجود نیامده است، برای شما امکان‌پذیر است که به‌عنوان‌مثال به متون تورات مراجعه کنی تا نسبت به تحمل درد بیشتر موسی j نسبت به اشتباهاتی که قومش انجام دادند، آگاه شوی، و فرستادۀ خدا محمدص خطای مؤمنین را حمل کردند و خدای متعال می‌فرماید: (تا خدا از گناه گذشته و آينده تو درگذرد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهى راست هدايت كند).([1]) و تفسیر آن در ظاهر: همانا او گناهان و خطاهای امت خود را تحمل کرد و خدا آن‌ها را برای او بخشید، از عمر بن یزید بیاع سابری نقل است: به ابی‌عبدالله ع، عرض کردم: دربارۀ قول خدا در کتابش (تا خدا از گناه گذشته و آينده تو درگذرد) فرمودند: (گناهی نکرد و به فکر گناه کردن نبود، ولی خدا گناهان شیعه او را بر او تحمیل کرد سپس او را بخشید).([2]) و تحمل پیامبران برای گناهان امت‌های خود بدین معنی نیست که آن‌ها گناه نقض عهد و پیمانِ منکرین جانشین خدا را که بر این انکار می‌میرند، متحمل می‌شوند بلکه آن‌ها گناه کسی را بر دوش می‌گیرند که از یادآوری این عهد و پیمان غفلت ورزیده و مدت‌زمانی در این زندگی دنیوی، نقض عهد نموده است. همان‌طوری که حمل گناه و خطای امت‌های خود به معنای این نیست که آن‌ها به‌جای امت‌ها صاحب گناه و خطا می‌شوند، بلکه معنای آن... آن‌ها سختی‌های اضافی و تلاش اضافی در رساندن رسالت خود به مردم در این دنیا تحملمی­کنند، و این به‌طور طبیعی بااراده خود آن‌هاست؛ زیرا خودشان چنین چیزی را درخواست می‌نمایند، چه بسیار پیش می‌آید که یک پدر مهربان و دلسوز پیامدهای خلاف‌کاری و اشتباه فرزندانش را بر عهده می‌گیرد، هرچند ممکن است این کار زحمت و مشقت برای او در پی داشته باشد و حتی گاهی اوقات رنج‌ها و کشته شدن درراه خدا را برای او رقم بزند، همان‌طور وضعیت حسین ع نیز همین‌گونه است، و این ازآن‌رو است که پدر چشم امید دارد که درنهایت فرزندانش اصلاح شوند، چه‌بسا که بسیاری عهد را به خاطر نمی‌آورند مگر آنگاه‌که خون پدرشان یعنی ولّی خدا بر زمین ریخته شود و این کار عاملی می‌شود بر این‌که آن‌ها عهد و پیمان را به یادآورند، ازاین‌رو می‌بینیم که حسین ع که خدا اراده فرمود تا او را سببی برای یادآوری عدۀ بسیاری از خلایق قرار دهد، حج را رها می‌کند و مسیری را که به مکان ذبح شدنش منتهی می‌شود، در پیش می‌گیرد).([3])   [1]- فتح: 2. [2]- تفسیر قمی: ج 2 ص 314. [3]- احمدالحسن، سیزدهمین حواری، صص. 206 - 207.