بر طبق کتاب مقدس عیسی اول و آخر و ابتدا و انتهاست، دیگر به کسی غیر از او نیازی نیست!
مسیحیان عقیده دارند که بر طبق کتاب مقدس، عیسای مسیح، ابتدا و انتها است، و شاید بتوان گفت از متونی که به آن استناد مینمایند آیات (مکاشفه 22: 13 - 16) است: (۱۳ من الف و یاء و ابتدا و انتها و اول و آخر هستم. ۱۴ خوشا به حال آنانی که رختهای خود را میشویند تا بر درخت حیات اقتدار یابند و به دروازههای شهر درآیند، ۱۵ زیرا که سگان و جادوگران و زانیان و قاتلان و بتپرستان و هر که دروغ را دوست دارد و به عمل آورد، بیرون میباشند. ۱۶ من عیسی فرشته خود را فرستادم تا شمارا در کلیساها بدین امور شهادت دهم. من ریشه و نسل داوود و ستاره درخشنده صبح هستم). مسیحیان برداشتهایی از آیات ارائه میدهند که صرفاً ظاهری میباشد و در اصل فهم ناقص خود را از آیات بیان میدارند؛ شاید این عبارات را هنگامیکه با آنها مواجه شدیم به کار برند و بیان دارند که بنابراین لزومی به وجود محمد بعد از عیسی نبود و او یعنی عیسی درواقع اول و آخر است؛ اما آنچه که در عهد جدید با عنوان «ابتدا و انتها و اول و آخر» آمده است، معنایی عمیقتر ازآنچه که مسیحیان تفسیر مینمایند دارد، در این رابطه میخواهیم بخشی از سؤال و جوابی که دریکی از کتب احمدالحسن موجود است را برای شما ارائه نماییم که معنای این عبارات در آنجا واضح بیان میشود: سؤال: معنى این فرموده خدا چيست؟ (آيا نديدند كه ما پيوسته به سراغ زمين میآييم و از اطراف آن كم میكنيم؟! و خدا حكم مىكند؛ و هیچکس را ياراى جلوگيرى يا رد احكام او نيست؛ و او سريع الحساب است).([1])و نیز: (آيا نمىبينند كه ما پيوسته به سراغ زمين آمده، و از اطراف آن میكاهيم؟! آيا آنها غالباند؟).([2]) پاسخ: (با فرود آمدن نطفهها بر زمین، بر آن افزوده و با بالا رفتن نطفهها، از آن کاسته میشود و این زیادت و نقصان به سبب وارد شدن انسانی جدید به این عالم جسمانی یا خروج انسان از این عالم جسمانی به وسیلهی مرگ، میباشد. در آیات ذکر شده فروکاستن زمین، یعنی با خارج شدن نطفه از آن به سبب مرگ ایجاد می شود. اما اطراف و کنارههای زمین همان حجتهای الهی(ع) از انبیا، فرستادگان و ائمه(ع) میباشند و کنارهی چیزی یعنی نهایت و آخر آن یا سرآغاز و اولش. در کنارهی زمین، حجت(ع) بر اهل زمین میباشد؛ چرا که او سبب فیض نازل شونده از آسمان بر زمین است؛ پس موضع اتصال این فیض، همان اطراف و کنارههایی زمین میباشد و این از آن رو است که این فیض همان نوری است که در زمین از یک طرف به طرف دیگر متجلّی میشود و اگر او نبود، زمین اهلش را فرو میبرد و به عدم بازمیگشت. پس حجت، همان طرف و کنارهی زمین است، و او ابتدا است و انتها، و او اوّل است و آخر. ...).([3]) [1]- رعد: 41. [2]- انبیاء: 44. [3]- احمدالحسن، متشابهات، جلد 3، صص 66 - 67، سؤال 104.