بر طبق [متی 17:5] تمام نبوت ها و پیشگویی ها بوسیله عیسی تمام شد، او آمد و تمام کرد و دیگر نیازی به محمد نبود!
یکی دیگر از شبهات مسیحیان آیهای است که در انجیل (متی 5: 17) آمده است که آن اینچنین است: (گمان مبرید که آمدهام تا تورات یا صُحُف انبیا را باطل سازم. نیامدهام تا باطلنمایم بلکه تا تمام کنم)؛ مسیحیان معتقدند که این آیه به این نکته اشاره مینماید که با آمدن عیسای مسیح نبوتهای عهد قدیم تحقق پیدا نمود و دیگر شخصی پس از عیسای مسیح بهعنوان نبی نخواهد آمد. در نادرستی این برداشت غلط چند نکته را بیان خواهیم نمود: نکته اول: در این آیه و نه در هیچیکی از بخشهای عهد جدید هیچ اشارهای را نمیبینیم از اینکه عیسای مسیح گفته باشد پس از وی، جانشین و نبیای نخواهد آمد. نکته دوم: معنای آیه این است که عیسای مسیح نیامد تا تورات و صحف را باطل سازد بلکه با آمدن وی «برخی» نبوتهای عهد قدیم تحقق پیدا کرد به طرقی که بر حقانیتش شهادت میداد؛ و اینکه میگوییم او تنها تمامکننده «برخی از نبوتهای عهد قدیم» بوده است، آن را با توجه به شواهد کتاب مقدسی اثبات مینماییم؛ و برای نمونه: عیسی مسیح تمامکننده نبوت (حبقوق 3: 3) نبوده است و ما ذکر نمودیم که حبقوق خبر از شخصی میدهد که از فاران خواهد آمد و کسی جز حضرت محمد نمیتواند تمامکننده این نبوت باشد چراکه بعد از حبقوق هیچ حادثه خاصی از فاران موردنظر مسیحیان به وقوع نپیوست؛ بلکه از فاران واقع در عربستان که مکه و اطراف آن را شامل میگشت، نبیای ظهور نمود که آمدن وی، همچون آمدن خدا بود (از آن جنبه که تجلی خدا در بین خلق بود) و همچنین آنچه که در ارتباط با «شبیه پسر انسان» در (دانیال 7: 13) بیان گشته است گویای این است که این شخصیت عیسای مسیح نمیتواند باشد، بلکه عیسای مسیح بر طبق عقیده مسیحیان، «پسر انسان» میباشد؛ پس نتیجه این است که «شبیه پسر انسان» شخص دیگری میباشد و به نزد «قدیمالایام» که او نیز یک انسان میباشد میرسد؛ و حتی ذکر این شخصیت یعنی «شبیه پسر انسان» در کتاب (مکاشفه یوحنا 14: 14) تکرار میشود و مثالهای بسیار دیگر که اگر آن را بیاوریم متن به درازا خواهد کشید. همچنین در (یوحنا 1: 19 - 21) آمده است: (۱۹ و این است شهادت یحیی در وقتیکه یهودیان از اورشلیم کاهنان و لاویان را فرستادند تا از او سؤال کنند که تو کیستی؛ ۲۰ که معترف شد و انکار ننمود، بلکه اقرار کرد که من مسیح نیستم. ۲۱ آنگاه از او سؤال کردند: پس چه؟ آیا تو الیاس هستی؟ گفت: نیستم. آیا تو آن نبی هستی؟ جواب داد که نی). و همچنین در (یوحنا 1: 24 - 25) آمده است: (24 و فرستادگان از فریسیان بودند 25 پس از او (یحیی) سؤال کرده، گفتند: «اگر تو مسیح و الیاس و آن نبی نیستی، پس برای چه تعمید میدهی؟»). ر آن زمان یهود علاوه بر مسیح و الیاس میدانستند که نبی دیگری نیز میآید آنان بشارتش را در کتاب مقدس خوانده بودند و متوجه آن نکته شده بودند و او را با لفظ (آن نبی) خطاب کردهاند! آمدن الیاس اشاره به یحیای نبی داشت هم چنانکه عیسای مسیح آن را تبیین کرد،([1]) و مسیح که آن عیسی بن مریم بود، اما آن نبی سوم که یهود منتظرش بودند چه کسی بود؟! و اگر برداشت یهود در تفکیک بندی این سه شخصیت در آن زمان درست نبود، پس چرا یحیی موضع نگرفت؟ مگر یحیی یک نبی و یک اصلاحگر نبود؟ چطور میتوان قبول کرد که یحیی این اشتباه را به آنان گوشزد نکرده باشد؟ و فقط اشاره مینماید که من آن نبی نیستم! آیا جز این است که یحیی نیز میدانست نظر آنان در این تفکیک سازی درست است؟ پس نتیجه آن است که اگرچه آمدن عیسای مسیح تمامکننده بخشی از نبوتها بوده است اما تمامکننده تمام نبوتها نمیباشد و عیسای مسیح نیز هرگز این ادعا را مطرح نکرد که تمام نبوتها با آمدن وی تمام میشود؛ پس آن تفسیری که مسیحیان از آیه برداشت مینمایند بسیار سست و شکننده است و با آوردن مثالهای کتاب مقدس بهراحتی رد میشود. [1]- متی 11: 14.