جایگاه رویای صادقه و استخاره
بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین اللهم صلِ على محمدٍ و آلِ محمد الأئمة و المهديين و سلم تسليماً اعتقاد ما به رؤیا (نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِن كُنتَ مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ). (ما نيكوترين سرگذشت را به موجب اين قرآن كه به تو وحى كرديم بر تو حكايت مى كنيم و تو قطعا پيش از آن از بى خبران بودى).یوسف: ۳. خداوند عز و جل در قرآن و دقیقاً در سوره ی یوسف، رؤیا را ذکر می کند و حال یعقوب و فرزندانش و یوسف (ع) به همراه رؤیا را به تصویر می کشد و همچنین در همین سوره، رؤیای انبیاء و رؤیای مردم عامه و بخصوص رؤیای فرعون کافر را ذکر می کند و تمام آن رؤیاها بر زمین تحقق یافت و در قالب واقعیت پدیدار گشت؛ و همچنین علتش این است که منبع و مصدر آن تنها از جانب خداوند متعال است؛ و ما انصار امام مهدی (ع) هنگامی که به مردم می گوییم، مؤمنانِ بسیاری هستند که هر کدام در عالم رؤیا، رسول الله (ص) یا ائمه ی اطهار (ع) را دیدند که برای آنها بیان می کردند، امام احمد الحسن (ع) حق و غیر او باطل است، خواهان گفتن این نیستیم و نمی گوییم ما بواسطه ی آن حکم شرعی فقهی را جاری می کنیم و نمی گوییم که آن عقیده یا مفهوم عقیده را دارد، بلکه ما از طریق آن، مصداق در باب عقیده به خلافت الهی بر زمین را تشخیص می دهیم و بیان می داریم که مصداق این عقیده در عالم رؤیا می باشد همانگونه که در قرآن موجود است و یعقوب نبی (ع) بواسطه ی رؤیا، تشخیص داد که خلیفه ی الهی بعد از او، فرزندش یوسف می باشد. (إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ * قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ). ([ياد كن] زمانى را كه يوسف به پدرش گفت اى پدر من [در خواب] يازده ستاره را با خورشيد و ماه ديدم ديدم [آنها] براى من سجده مى كنند * [يعقوب] گفت اى پسرك من خوابت را براى برادرانت حكايت مكن كه براى تو نيرنگى مى انديشند زيرا شيطان براى آدمى دشمنى آشكار است). یوسف: ۵-۴. و ما می گوییم تشخیص مصداق این عقیده، رؤیا می باشد همانگونه که در قرآن آمده، از طریق رؤیا و سجود یعقوب برای یوسف بر مبنای همین رؤیا بوده است: (وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بَي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاء بِكُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِّمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ). (و پدر و مادرش را به تخت برنشانيد و [همه آنان] پيش او به سجده درافتادند و [يوسف] گفت اى پدر اين است تعبير خواب پيشين من به يقين پروردگارم آن را راست گردانيد و به من احسان كرد آنگاه كه مرا از زندان خارج ساخت و شما را از بيابان [كنعان به مصر] باز آورد پس از آنكه شيطان ميان من و برادرانم را به هم زد بى گمان پروردگار من نسبت به آنچه بخواهد صاحب لطف است زيرا كه او داناى حكيم است).یوسف: ۱۰۰. و در سیره ی صالحین محمد و آل محمد (ع) مصداق تشخیص خلیفه ی خدا بر زمین بواسطه ی عالم رؤیا نیز موجود است و داستان ایمان خالد بن سعید عاص اموی به رسول الله (ص)، و نیز وهب نصرانی به امام حسین (ع)، و نرجس خاتون مادر امام مهدی (ع) به امام حسن عسکری (ع) نیز تجلی همین مصداق بوده اند. پس بر مردم است که بین سه امری که خاص رؤیا می باشد، تمایز ایجاد کنند و آن - اخذ حکم شرعی در مورد رؤیا می باشد که ما این را نمی گوییم؛ زیرا رسول الله (ص) تمام شرع را بیان کردند و این امر در آنچه که از اهل بیت (ع) روایت نقل شده، بسیار واضح است - و همچنین اخذ عقیده بواسطه ی رؤیا تا اینکه آن را کسی نگوید؛ زیرا قرآن تمام عقیده را بیان کرده و رسول الله (ص) و آل بیتش (ع) آن را آشکار کردند - و مصداق تشخیص عقیده به خلافت الهی در رؤیا را محدود کردند که قرآن نیز در سوره ی یوسف (ع) به آن تصریح کرده است: (إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ * قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ). ([ياد كن] زمانى را كه يوسف به پدرش گفت اى پدر من [در خواب] يازده ستاره را با خورشيد و ماه ديدم ديدم [آنها] براى من سجده مىكنند * [يعقوب] گفت اى پسرك من خوابت را براى برادرانتحكايت مكن كه براى تو نيرنگى مىانديشند زيرا شيطان براى آدمى دشمنى آشكار است).یوسف: ۵-۴. و از هر کسی که رؤیا را بعنوان دلیل (مصداق) تشخیص صاحب حق و خلیفه ی خدا در زمین، انکار می کند سوالی داریم ، آیا یعقوب (ع) بر اساس رؤیا تشخیص نداد که آن دلیلی است بر اینکه یوسف خلیفه ی خدا بر زمین و صاحب مقام برتر از خود می باشد؟! و این معنای سجده ی یعقوب برای اوست؛ زیرا آن سجده، همانند سجود ملائکه در برابر آدم بوده؛ زیرا او صاحب مقامی بالاتر از آنان است. و اگر بگویید که آن دلیل نیست، می گوییم آیا یعقوب در هنگام مطابقت مصداق و اعتماد به رؤیای یوسف، نمی دانست که رؤیا دلیل و راه تشخیص مصداق خلیفه ی خدا بر زمین و برتری مقامش نمی باشد؟ پس چگونه یعقوب سجده کرد و چرا خداوند رؤیای یوسف را ذکر کرد و چرا آن هنگام که رؤیا محقق شد و بر مصداق منطبق گشت، فرمود: وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بَي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاء بِكُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِّمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ). (و پدر و مادرش را به تخت برنشانيد و [همه آنان] پيش او به سجده درافتادند (و [يوسف] گفت اى پدر اين است تعبير خواب پيشين من به يقين پروردگارم آن را راست گردانيد و به من احسان كرد آنگاه كه مرا از زندان خارج ساخت و شما را از بيابان [كنعان به مصر] باز آورد پس از آنكه شيطان ميان من و برادرانم را به هم زد بى گمان پروردگار من نسبت به آنچه بخواهد صاحب لطف است زيرا كه او داناى حكيم است).یوسف: ۱۰۰. ماهیّت رؤیا رؤیا دلیلی برای تشخیص مصداق است پس قانونی که خداوند برای معرفت و شناخت خلیفه ی خود بر زمین قرار داد، وصیّت و علم و پرچم بیعت برای خدا یا همان (حاکمیت الله) می باشد، و آل محمد علیهم السلام این قانون را بیان کردند و این سنّت و طریقه ی معرفت و شناخت حجت الهی در هر زمان می باشد و خداوند از طریق عالم غیب، مکاشفه و گواهی ها، نداها و فریادها و رؤیای صادقه، مؤید و مسدد صاحب حق می باشد. چگونه بدانم که یمانی (ع) حق است – راه صحیح شناخت یمانی رؤیای صادقه یكی دیگر از راه های حجت های الهی در هر زمان، وحی الهی به وسیله ی رؤیاهای صادقه به مؤمنین همان زمان بوده است. و در خصوص یمانی (ع) نیز آیات و روایات متعددی یكی از روش های شناخت حجت خدا در آخر الزمان را رؤیای صادقه ذكر نموده اند. و بیش از هزاران رؤیای صادقه برای حقانیت یمانی (ع) توسط مؤمنین دیده شده است. هر كسی بخواهد این رؤیای صادقه را شخصاً نیز تجربه كند با خواندن دعایی می تواند خود این شهادت ملكوتی را تجربه نماید. دعای رؤیا (دعایی از امام احمد الحسن علیه السلام) متأسفانه بیشتر مردم در طول تاریخ به نشانه های ملكوتی خدا و رؤیا و مكاشفه در ملكوت آسمانها ایمان نمی آورند. زیرا نگاه خود را محدود بر زمین و ماده كرده اند و این نهایت علم آنان است و بالاتر از آن را نمی بینند. (ذلكَ مَبْلغُهُمْ منَ الْعلْم ِ إنَّ رَبَّكَ هُوَ َأعْلمُ بمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیله وَهُوَ َأعْلمُ بمَن اهْتَدَى). (و آن، نهایت فهم آنان از علم است. همانا پروردگارت به آنان كه از راهش گم شدند و نیز به هدایت یافتگان آگاهتر است).نجم: ۳۰. و از طرف دیگر انبیاء و اوصیاء و رسولان و یارانشان به نشانه های خدا و رؤیا و مكاشفه در ملكوت آسمانها و زمین ایمان آوردند و همانا اینها راه های وحی خدای سبحان و متعال است و اگر ایمانشان اینگونه نبود، خدا آنان را نبی نمی كرد. و به همین دلیل خدا آنان را مدح كرده است و فرمود: (وَنَادَینَاهُ َأن یا ِإبْرَاهیمُ * َقدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا ِإنَّا َ كذلكَ نَجْزی الْمُحْسِنینَ). (و ابراهیم را ندا دادیم * رؤیا را تصدیق كردی همانا ما به این ترتیب تو را پاداش می دهیم).الصافات: ۱۰۵-۱۰۴. و فرمود: (وَمَرْیمَ ابْنَتَ عمْرَان الَّتی َأحْصَنَتْ َفرْجَهَا َفنَفخْنَا فیه منْ رُوحنَا وَ صَدَّقتْ ِبكَلمَات رَبِّهَا وَ كُتُبه وَ كانَتْ منَ الْقَاِنتینَ). (و مریم دختر عمران را به یاد آور كه عفت پیشه كرد پس در رحمش از روح خود دمیدیم و كلمات پروردگارش و كتبش را راست پنداشت و از اطاعت كنندگان شد).تحریم: ۱۲. و خدای متعال در مورد رؤیا فرمود: (نَحْنُ نَقُصُّ عَلیكَ َأحْسَنَ الْقصَص ِبمَا أوْحَینَا إَلیكَ هَذا الْقرْان وَإنْ كُنْتَ منْ َقبْله َلمنَ الْغَافلینَ). (ما بر تو با وحی این قران بهترین قصه ها را آوردیم هر چند قبل از آن از غافلین بودی).یوسف: ۳. و ابراهیم (ع) را ستود چون رؤیا را راست پنداشت و به همین ترتیب مریم (س) را ستود زیرا رؤیا را راست پنداشت و یوسف (ع) را ستود زیرا رؤیا را راست پنداشت و آن را تأویل نمود. خدای متعال فرمود: (یوسُفُ َأیهَا الصِّدِّیقُ َأْفتنَا فی سَبْع بَقَرَاتٍ سمَانٍ یأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عجَافٌ وَسَبْع سُنْبُلاتٍ خُضْر وَأُخَرَ یاِبسَاتٍ لعَلِّي َأرْجعُ ِإَلى النَّاس َلعَلَّهُمْ یعْلَمُون). (ای یوسف! ای راستگو. به ما خبر بده از خوابی به این مضمون: هفت گاو درشت را هفت گاو لاغر خوردند و هفت خوشه سبز كه پس از آن هفت خوشه زرد آمد تا شاید به سوی مردم بازگردم باشد كه بدانند).یوسف: ۴۶. و امروز می بینیم كه بیشتر مردم حقیقت رؤیا را منكرند در حالیكه آن وحیی از طرف خدای متعال و سبحان است و این بدان علت است كه نفوس خبیثِ آنان منكر رؤیا است و مؤمن به خدای سبحان و متعال نیست در حالیكه نمی دانند و آنان در عالم ذر به خدا كفر ورزیدند و به ولایت الهی كافر شدند و به ولی ای از اولیای خدا حتی در قلبشان مؤمن نشدند، پس خدا آنان را مقر به بعضی از حق قرار داد تا به این وسیله از اولیایش شر را دفع نماید. قال الصادق (ع): (… إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ أَقْوَاماً لِجَهَنَّمَ وَالنَّارِ فَأَمَرَنَا أَنْ نُبَلِّغَهُمْ كـَمَا بَلَّغْنَاهُمْ وَاشْمَأَزُّوا مِنْ ذَلِكَ وَنَفَرَتْ قُلُوبُهُمْ وَرَدُّوهُ عَلَيْنَا وَلَمْ يَحْتَمِلُوهُ وَكَذَّبُوا بِهِ وَقَالُوا سَاحِرٌ كَذَّابٌ فَطَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَأَنْسَاهُمْ ذَلِكَ ثُمَّ أَطْلَقَ اللَّهُ لِسَانَهُمْ بـِبـَعـْضِ الْحَقِّ فَهُمْ يَنْطِقُونَ بِهِ وَقُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ لِيَكُونَ ذَلِكَ دَفْعاً عَنْ أَوْلِيَائِهِ وَأَهْلِ طـَاعـَتـِهِ وَلَوْ لَا ذَلِكَ مَا عُبِدَ اللَّهُ فِى أَرْضِهِ فَأَمَرَنَا بِالْكَفِّ عَنْهُمْ وَالسَّتْرِ وَالْكِتْمَانِ فـَاكـْتـُمـُوا عـَمَّنْ أَمَرَ اللَّهُ بِالْكَفِّ عَنْهُ وَاسْتُرُوا عَمَّنْ أَمَرَ اللَّهُ بِالسَّتْرِ وَالْكِتْمَانِ عَنْهُ …). امام صادق (ع) فرمود: (همانا خدا اقوامی را برای جهنم و آتش آفرید و به ما فرمان داد تا پیام را به آنان ابلاغ كنیم همانگونه كه كردیم و از آن بیزاری جستند و دلهایشان منكرش شد و آن را به خودمان بازگرداندند و آن را حمل نكردند و دروغش پنداشتند و گفتند گوینده اش ساحر و كذاب است. پس خدا بر دلهایشان مهر زد و آن را فراموششان نمود سپس خدا زبانشان را به بعضی از حق به سخن در آورد در حالی كه دلهایشان منكر بود تا به این وسیله شر را از اولیاء و اهل طاعتش باز دارد و اگر اینگونه نبود، خدا در زمین پرستش نمی شد. پس به ما دستور داد تا از آنان بپوشانیم پس شما هم از آنان كه خدا دستور به نرساندن پیام به آنان داده است، آن را (كتمان كرده و) بپوشانید).كافی جلد ۱ ص ۴۰۲. و رؤیا راهی است كه خدا با آن با همه ی بندگان و انبیاء و فرستادگان سخن می گوید چه از اولیای خدا باشند چه از دشمنانش، چه مؤمن و چه كافر. خدا به فرعون، كافر مصر وحی كرد از طریق رؤیایی كه یوسف (ع) با استفاده از آن اقتصاد دولت را بنا نهاد. (وَقَال الْمَلكُ ِإنِّي َأرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سمَانٍ یأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلاتٍ خُضْر وَأُخَرَ یاِبسَاتٍ یا َأیهَا الْمَلأُ أْفتُوِنی فی رُؤْیای ِإن ُ كنْتُمْ للرُّؤْیا تَعْبُرُون). (و پادشاه گفت همانا من در رؤیا دیدم كه هفت گاو چاق هفت گاو لاغر را خوردند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه زرد پس از آنان دیدم. ای درباریان! مرا از رؤیایم خبر دهید اگر توان تعبیر رؤیا را دارید).یوسف: ۴۳. و خدا به محمد (ص) رؤیایی وحی فرمود كه نشان می داد پس از او بر اهل بیتش چه می رود و بنی امیه بر امت مسلط می شوند: (وَإذْ ُقْلنَا َلكَ ِإنَّ رَبَّكَ َأحَاط ِبالنَّاس وَمَا جَعَلنَا الرُّؤْیا الَّتی َأرَینَاكَ ِإلَّا فتْنَة للنَّاس وَالشَّجَرَة الْمَلْعُونَة في الْقرْآن وَنُخَوِّفُهُمْ َفمَا یزِیدُهُمْ ِإلَّا طُغْیانًا كَبِیرًا). (و آنگاه كه به تو گفتیم همانا پروردگارت به مردم احاطه دارد و رؤیایی كه نشانت دادیم نبود مگر فتنه ای برای مردم و نبود مگر درختی لعنت شده در قرآن و آنان را می ترسانیم پس جز طغیان بزرگ بر آنان نمی افزاید).الإسرا: ۶۰. علی (ع) خطاب به معاویه فرمود: و این سخن خدا در مورد شما نازل شد: (وَمَا جَعَلنَا الرُّؤْیا الَّتی ارَینَاكَ ِإلَّا فتْنَة للنَّاس وَالشَّجَرَة الْمَلْعُونَة في الْقرْآن)، (و رؤیایی كه نشانت دادیم نبود مگر آزمایشی برای مردم و نبود مگر درختی لعنت شده در قرآن) و آن هنگامی بود كه رسول الله (ص) دوازده امام از ائمه گمراهی را دید كه بر منبرش نشستند و مردم را به پیشینیان باز می گرداندند، دو مرد از قریش و ده نفر از بنی امیه. اولین ده نفر دوست تو عثمان است كه به دنبال خون اویی و تو و فرزندت و هفت نفر از فرزندان حكم ابن ابی عاص كه اولین آنان مروان است كه رسول الله (ص) حكم و همه فرزندانش را آنگاه كه پشت درب خانه پیامبر از زنان ایشان استراق سمع می كرد، لعن نمود و تبعید كرد).كتاب سلیم ابن قیس ص ۳۰۸. و خدای سبحان و متعال خودش را شاهد بر كفار به نبوت نبی اكرم (ص) می گیرد اگر شهادتش را بخواهند و شهادت خدای سبحان و متعال جز از طریق رؤیا چگونه ممكن است؟ ﴿وَیقُول الَّذینَ َ كَفرُوا َلسْتَ مُرْسَلا ُقلَ كَفى ِباللَّه شَهیدًا بَیني وَبَینَكُمْ وَمَنْ عنْدَهُ علْمُ اْلكتَاب﴾. (و كافران گفتند رسول نیستی. بگو شهادت خدا برای من و آنكه نزدش علم كتاب است، بین من و شما كافی است).الرعد: ۴۳. خدای متعال فرمود: ﴿سَنُریهمْ آیاتنَا فی الْآفَاق وَفي َأنْفُسِهمْ حَتَّى یتَبَینَ لهُمْ َأنَّهُ الْحَقُّ َأوَ لمْ یكْف برَبِّكَ َأنَّهُ عَلى كُلِّ شَیءٍ شَهِیدٌ﴾. (به زودى نشانه هاى خود را در افقهای (گوناگون) و در خودشان بدیشان خواهیم نمود، تا برایشان روشن گردد كه او خود حقّ است. آیا كافى نیست كه پروردگارت خود شاهد هر چیزى است؟).فصلت: ۵۳. خدای متعال فرمود: ( قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيراً بَصِيراً) (ای رسول(پس از اتمام حجت به امت) بگو خدا شاهد میان من و شما کافی است که او به احوال بندگانش آگاه و بصیر است)(اسراء:96) خدای متعال فرمود: (ُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً) (او خدائیست که رسول خود را با قرآن و دین حق به عالم فرستاد تا او را بر همه ادیان دنیا غالب گرداند و بر حقیقت این سخن گواهی خدا کافیست) (فتح:28) خدای متعال فرمود: (لَّـكِنِ اللّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنزَلَ إِلَيْكَ أَنزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَالْمَلآئِكَةُ يَشْهَدُونَ وَكَفَى بِاللّهِ شَهِيداً) (لیکن خدا به آنچه برای تو فرستاد گواهی دهد که به علم ازلی خود فرستاده و فرشتگان نیز گواهی دهند و گواهی خود، تو را کفایت است)(نساء:166). و در روایات اهل بیت (ع) آمده است كه «انه الحق»، قیامِ قائم است و نشانه هایی كه در آفاق و انفس می بینند، همانگونه كه اهل بیت (ع) تبیین كرده اند در آفاق، فتنه ها و بلاء از آسمان است و در انفس مسخ است. و آیات در آفاق ملكوتی یعنی آفاق آسمانها و در نفسهای آنان (رؤیا و مکاشفه) است و خدا به آنان آیات ملكوتی را می نمایاند تا آنكه بدانند خروج قائم، حق است و آنكه با آنان سخن می گوید این قائم است. (یعنی مهدی اول از مهدیین دوازده گانه) و این آیات، نشانه هایی بر مهدی اول است و برای مردم آشكار می كند كه او حقی از طرف پروردگارشان است. و اما از احادیث رسول الله (ص): ایشان به رؤیا به شدت توجه داشت و اهمیت می داد تا آنجا كه هر روز پس از نماز صبح به اصحابش توجه می كرد و می پرسید (هل من مبشّرات هل من رؤیا)، (آیا بشارتی بر شما نرسید؟ آیا رؤیایی ندیدید؟).الكافی: ج ۸ ص ۹۰، بحار الأنوار: ج ۶۸ ص ۱۷۷. و وقتی كسی از اصحابش رؤیایی نمی دید می فرمود: (هم اكنون جبرئیل نزد من بود كه می گفت چگونه ما به سوی آنان برویم و به آنان رؤیا نشان دهیم و به سمت ناخن های آنان اشاره نمود، [كنایه از اینكه آنان مستحق دیدن بشارت نبودند]). رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ: (مَنْ رَآنِي فِي الْمَنَامِ فَقَدْ رَآنِي فَإِنَّ الشَّيْطَانَ لَا يَتَمَثَّلُ بِي فِي نَوْمٍ وَ لَا يَقَظَةٍ وَ لَا بِأَحَدٍ مِنْ أَوْصِيَائِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة). پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: (هر كس مرا در خواب ببيند مرا ديده است، چرا كه شيطان نه در خواب و نه در بيدارى بصورت من و هيچ كدام از جانشينانم تا روز قيامت در نمى آيد).سليم بن قيس هلالى ص ۸۲۳. بحار الأنوار: ج ۳۰ ص ۱۳۲، دار السلام: ج ۱ ص۵۹. عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ أَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: (الرُّوْيَا الصَّالِحَةُ جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وَأَرْبَعِينَ جُزْءًا مِنْ النُّبُوَّةِ). از ابو سعید خدری که همانا از رسول الله (ص) شنید که می فرمود: (رؤیای صالحه جزئی از چهل و شش جزء نبوت است).صحیح البخاري – كتاب التعبير – باب الرُّوْيَا الصَّالِحَةُ جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وَأَرْبَعِينَ جُزْءًا مِنَ النُّبُوَّةِ – ح ۷۰۷۵. رسول خدا (ص)فرمودند : (هر کس مرا در خواب ببیند به درستی مرا دیده است چرا که شیطان نمی تواند به صورت من و هیچ کدام از جانشینانم در آید.) من لا یحضره الفقیه ، ج2 ، ص585 رسول خدا (ص) فرمودند : (هر کس مرا در خواب ببیند ، به راستی که مرا دیده است ، پس من به هر صورتی دیده می شوم.)بحارالانوار ، ج58 ، ص235 رسول خدا (ص) فرمودند : (رویای آخرالزمان به صاحب خود دروغ نمی گوید.) شرح اصول کافی ، ج11 ، ص476 رسول خدا (ص) فرمودند : (رویای صالحه بشارتی از خداوند است و آن جزئی از هفتاد جزء نبوت است) بحارالانوار ، ج85، ص192 فرموده های آل محمد (ع) در مورد رؤیا: و عن المفيد في کتابه الاختصاص قال: قال الصادق (ع): (اذا كان العبد على معصية الله عز وجل واراد الله به خيراً اراه في منامه رؤيا تروعه فينزجر بها عن تلك المعصية). امام صادق عليه السّلام فرمود: (چون بنده بر گناه باشد و خداوند عزّ و جلّ است خيرش را خواهد به او خوابى نمايد كه او را بترساند و از آن گناهش كنار كشد).بحار الانوار ج ۵۸ ص ۱۱۸. امیرالمومنین ع فرمودند : (رویای مومن مانند کلامی است که پروردگار از نزد خویش بوسیله آن سخن می گوید.) کنزالفوائد ص211 – بحارالانوار ج58ص210 امام حسن عسگری (ع) فرمودند : (به درستی که کلام ما در خواب مثل کلام ما در بیداری است.) سفینة البحار ، ج 10 ، ص199 و ... آیا رؤیا فقط مخصوص اولیای الهی است؟ ۱- داستان دو زندانی به همراه یوسف نبی (ع) و خداوند می فرماید: (وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانَ قَالَ أَحَدُهُمَآ إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ). (و دو جوان با او به زندان در آمدند [روزى] يكى از آن دو گفت من خويشتن را [به خواب] ديدم كه [انگور براى] شراب مى فشارم و ديگرى گفت من خود را [به خواب] ديدم كه بر روى سرم نان مى برم و پرندگان از آن مى خورند به ما از تعبيرش خبر ده كه ما تو را از نيكوكاران مى بينيم).یوسف: ۳۶. پس به آنان فرمود: (يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِن رَّأْسِهِ قُضِيَ الأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ). (اى دو رفيق زندانيم اما يكى از شما به آقاى خود باده مى نوشاند و اما ديگرى به دار آويخته مى شود و پرندگان از [مغز] سرش مى خورند امرى كه شما دو تن از من جويا شديد تحقق يافت).یوسف: ۴۱. و رؤیا همانگونه که یوسف نبی (ع) خبر داده بود، در واقع تحقق یافت. ۲- رؤیای فرعون مصر: خدای متعال فرمود: (وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنبُلاَتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِن كُنتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ). (و پادشاه [مصر] گفت من [در خواب] ديدم هفت گاو فربه است كه هفت [گاو] لاغر آنها را مى خورند و هفت خوشه سبز و [هفت خوشه] خشگيده ديگر اى سران قوم اگر خواب تعبير مى كنيد در باره خواب من به من نظر دهيد).یوسف: ۴۳. و سبحان الله فرعون یکی از فراعنه ی کافر مصر به واقعیت رؤیا اقرار می کند؛ زیرا نمی خواهد خود را فریب دهد. پس کسانی که آنان را متخصص تفسیر و تأویل رؤیا می دانست، دعوت کرد اما به عدم معرفت و شناخت این امر اقرار کردند و تنها در گفتار مبالغه می کردند پس گم گشته به سر منزل نمی رسد تا اینکه امر تأویل به حاکم تعیین شده از سوی خداوند متعال برای این مقام می رسد پس مقصود رؤیا را دانسته و پاسخ می دهد و اقتصاد امپراطوری مصر را بر اثر رؤیای این کافر، بنا می سازد. ۳- رؤیایی که خداوند متعال در کتاب خویش ثابت کرده و آن را وحی نامیده است و آن رؤیای مادر موسی (ع) می باشد که فرمود: (وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ). (و به مادر موسى وحى كرديم كه او را شير ده و چون بر او بيمناك شدى او را در نيل بينداز و مترس و اندوه مدار كه ما او را به تو باز مى گردانيم و از (زمره) پيمبرانش قرار مى دهيم).القصص:۷. و تفاسیر شیعه نیز آن را ثابت کرده و صاحب بحار الأنوار (علامه مجلسی) ذکر کرده که در آن اختلافی وجود ندارد. رؤیا و ارتباط آن با صاحب امر: عَنِ الْبَیزَنْطِيِّ قَالَ: (سَأَلْتُ الرِّضَا (ع) عَنْ مَسْأَلَةٍ لِلرُّؤْيَا فَأَمْسَكَ ثُمَّ قَالَ إِنَّا لَوْ أَعْطَيْنَاكُمْ مَا تُرِيدُونَ لَكَانَ شَرّاً لَكُمْ وَ أُخِذَ بِرَقَبَةِ صَاحِبِ هَذَا الْأَمْر). احمد بن ابى نصر بزنطى گفت: (از امام رضا عليه السّلام در باره ی رؤیا سؤالى نمودم. حضرت از پاسخ دادن خوددارى كردند. سپس فرمود: اگر آنچه شما از ما می خواستيد به شما بدهيم يا بگوئيم براى شما بد بود و گردن صاحب الأمر به باد می رفت).مختصر بصائر الدرجات – الحسن بن سليمان الحلي ص ۱۰۴. سؤال بزنطی در مورد رؤیا بود، و امام (ع) در پاسخ فرمود: [اگر آنچه شما از ما می خواستيد به شما بدهيم يا بگوئيم براى شما بد بود و گردن صاحب الأمر به باد می رفت,، و در اینجا واضح می شود که رؤیا ارتباط وثیقی با صاحب الأمر دارد. عن عبد الله بن عجلان قال: (ذكرنا خروج القائم (علیه السلام) عند أبي عبد الله (علیه السلام) فقلت له: كيف لنا أن نعلم ذلك؟ فقال: يصبح أحدكم وتحت رأسه صحيفة عليها مكتوب طاعة معروفة). و عبدالله بن عجلان گوید: (خروج قائم (ع) را نزد ابی عبدالله (ع) ذکر کردیم پس عرض کردم: چگونه از ایشان مطلع شویم؟ فرمودند: هر یک از شما صبح می کند در حالیکه زیر سر خود صحیفه ای می یابد که بر آن نوشته شده: طاعتش معروف است، بشنوید و اطاعت کنید).کمال الدین: ۵۶۴. و در این روایت روشن می شود که نحوه ی اطلاع صاحبدلان از امام (ع) از طریق رؤیا می باشد آن هنگام که شخص صبح کند و زیر سر خود صحیفه ای یابد و صحیفه کنایه از رؤیای صادقه است. عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ قَالَ: (دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبَانٌ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ ذَلِكَ حِينَ ظَهَرَتِ الرَّايَاتُ السُّودُ بِخُرَاسَانَ فَقُلْنَا مَا تَرَى فَقَالَ اجْلِسُوا فِي بُيُوتِكُمْ فَإِذَا رَأَيْتُمُونَا قَدِ اجْتَمَعْنَا عَلَى رَجُلٍ فَانْهَدُوا إِلَيْنَا بِالسِّلَاح). ابى بكر حضرمىّ گفت: (من و ابان به خدمت امام صادق عليه السّلام رسيديم و اين به هنگامى بود كه پرچم هاى سياه در خراسان ظاهر شده بود عرض كرديم نظر شما چيست؟ فرمود: در خانه خودتان بنشينيد هر وقت ديديد كه ما به گرد مردى گرد آمديم آن وقت با اسلحه به يارى ما قيام كند).غيبت شیخ نعمانی ص ۱۹۷. و گرد آمد ائمه (ع) در یک وقت و زمان امکان ندارد الا در عالم ملکوت توسط رؤیای صادقه. و اجتماع اهل بیت (ع) ممکن نیست؛مگر بعد از به شهادترسیدن آنها. به دو دلیل: اولین دلیل: آنها در یک زمان زندگی نمیکردهاند. دومین دلیل: یاریکردن او، با سلاح که این موضوع جز برای قائم (ع) یا کسی نماینده اوست نمیباشد. پس اجتماع اهل بیت نمیتواند جز با رؤیای صادقه باشد. اما تفسیر برخی از فقها که میگویند: کسانی که دور قائم (ع) جمع میشوند، همان سادات هاشمی هستند، این سخنشان مرده را به خنده وا میدارد. چگونه ممکن است؟ درحالی که خیلی از آنها دشمنی خود را با اهل بیت (ع) را اعلام کردند؟ واین تنها نمونهای از این دشمنی است: ابیخالد کابلی نقل میکند: (از شهادت امام سجاد (ع) پیش امام باقر (ع) رفتم و گفتم: جانم به فدای شما، شما دلبستگی و اُنسم به پدرتان و دوریجُستنم از مردم را خوب میدانید. امام فرمودند: «اباخالد! راست گفتی. چه میخواهی؟ بفرما. گفتم: جانم به فدای شما. پدرتان، صاحب الامر را به گونهای برایم توصیف کردند که اگر روزی او را در راهی ببینم، دستش را خواهم گرفت. امام فرمودند: ابا خالد! دیگر چه میخواهی؟ گفتم: میخواهم نام او را بگویید تا با نامش او را بشناسم. امام فرمودند: اباخالد! به خدا قسم! سؤال سنگینی از من پرسیدی. درباره امری پرسیدی که به هیچکس نخواهم گفت و اگر قرار بود به کسی بگویم، به تو میگفتم. درباره چیزی از من پرسیدی که اگر فرزندان فاطمه (سادات) او را میشناختند، به او طمع میکردند و او را تکهتکه میکردند.) و در واقع بسیاری از مؤمنان به دعوت مبارک از کشورها و از ادیان و مذاهب مختلف توسط رؤیاهای صادقه به پیامبران و رسول الله (ص) و ائمه (ع) حقانیت وصی و فرستاده ی امام مهدی (ع)، امام احمد الحسن (ع) برای آنها ثابت شد. بنابراین این تواتر رؤیاها چیست که اولیای خدا برای صاحب حق در عالم ملکوت گواهی می دهند؟ استخاره از دیگر دلایل اثبات حقانیت امام احمد الحسن (ع) به اینکه وی وصی و فرستاده ی امام مهدى علیه اسلام است استخاره با قرآن در مورد حقانیت وی است که خداوند متعال در قرآن به ایشان شهادت می دهد. مسلماً تمامی مردم در مسأله ی روایت و غیره تخصصی ندارند و متحیر می مانند لذا این یکی دیگر از دلایل تأیید حقانیت امام احمد الحسن (ع) می باشد. آیا تا الان کسی را دیده اید که بگوید درباره ی من از خدا بوسیله ی شهادت عالم ملکوت و شهادت قرآن سؤال کنید؟؟؟ آیا این دلیلی بر حقانیت ایشان (ع) نمی باشد؟؟؟ از آنجا که استخاره نوعی پرسش و درخواست بنده از پروردگار می باشد و خداوند می فرماید: (وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ)، (هر كس بر خدا اعتماد كند او براى وى بس است).الطلاق:۳. پس استخاره دلیلی برای تشخیص مصداق (حق) می باشد، پس ما می گوییم: قانونی که خداوند برای معرفت و شناخت حجت خویش بر زمین قرار داده، نص (وصیت) و علم و پرچم (بیعت برای خدا) است. و آل محمد (ع) این قانون را برای ما آشکار کردند و آن شیوه و روش شناخت حجت خدا در هر زمان می باشد. و آگاه باشید که خداوند تبارک و تعالی، مؤید صاحب حق در عالم غیب همچون مکاشفه و شهود، الهام به قلب، شنیدن ندا و دیدن رؤیای صادقه می باشد، و حقانیّت او را بواسطه ی قرآن یا استخاره تأیید می کند؛ زیرا قرآن و خلیفه ی الهی تا روز قیامت، هرگز از هم جدا نمی شوند، پس قرآن به خلیفه ی الهی هدایت می کند و خلیفه ی الهی به قرآن؛ و خداوند می فرماید: (إِنَّ هَـذَا الْقُرْآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبِيراً)، (قطعاً اين قرآن به [آيينى] كه خود پايدارتر است راه مى نمايد و به آن مؤمنانى كه كارهاى شايسته مى كنند مژده مى دهد كه پاداشى بزرگ برايشان خواهد بود).الإسراء:۹. و آنچه از اهل بیت (ع) روایت شده این است که هر کس خواهان تکلم و صحبت با پروردگار باشد، دعا کند و هر کس می خواهد که خداوند با او صحبت کند، استخاره کند و استخاره از امور غیبی می باشد. و خداوند سبحان در کتاب کریم خویش روایات بسیاری را ذکر می کند که بر ایمان به غیب تأکید می کند از جمله فرموده های او: (الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ)، (و آنان كه بدانچه به سوى تو فرود آمده و به آنچه پيش از تو نازل شده است ايمان مى آورند و آنانند كه به آخرت يقين دارند).البقرة:۳. و متعال فرمود: (الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ وَهُم مِّنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ)، ([همان] كسانى كه از پروردگارشان در نهان مى ترسند و از قيامت هراسناكند).الأنبياء:۴۹. و می فرماید: (إِنَّمَا تُنذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالغَيْبِ)، (تنها كسانى را كه از پروردگارشان در نهان مى ترسند و نماز برپا مى دارند هشدار مى دهى).فاطر:۱۸. و می فرماید: (إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ)، (بيم دادن تو تنها كسى را [سودمند] است كه كتاب حق را پيروى كند و از [خداى] رحمان در نهان بترسد [چنين كسى را] به آمرزش و پاداشى پر ارزش مژده ده).يس:۱۱. و فرمود: (مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ)، (آنكه در نهان از خداى بخشنده بترسد و با دلى توبه كار [باز] آيد).ق:۳۳. و فرمود: (إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ)، (كسانى كه از پروردگارشان در نهان مى ترسند برایشان مغفرت و پاداش بزرگی است). پس تمام این آیات قرآنی بر ایمان به غیب و رضایت و خشنودی خداوند سبحان در مورد کسانی که به آنچه که بر زبان رسولش نازل کرده، ایمان می آورند دلالت می کند، و در آنچه که اهل بیت (ع) ذکر کرده اند، آمده که هر کس خواستار رضا و خشنودی الهی باشد پس بر اوست که به فرموده ها و اعمال و اقرارشان، تمسک جوید و از جمله ی این اعمال و فرموده ها و اقرار بسیار، ما تنها به بر گرفتن طرفی از آنها بسنده خواهیم کرد و آن از جانب استخاره می باشد: جائیکه استخاره، نوعی درخواست بنده از خداوند می باشد پس این امر مستلزمِ توکل بنده بر خالق خویش است و حُسن ختام و ظن را در آنچه که خداوند برای او رقم زده، مقدم می دارد و در دعایی از امام صادق (ع) آمده است: (اللهم اجعلني اخشاك كأني اراك، واسعدني بتقواك، ولا تشقني بمعاصيك، وخر لي في قضاءك، حتى لا احب تعجيل ما اخرت، ولا تأخير ما عجلت). (بار خدايا مرا از خـود تـرسـان كـن چـنـانـكـه گـويـا تو را به چشم ببينم و با تقواى نسبت به خودت مرا سـعادتمند گردان، و بوسيله ی نشاط در نافرمانيت مرا بدبخت مكن، و خير و سعادت مرا در حكم خود بخواه، و قضا و قدر خود را بر من مبارک گردان تا بدانجا كه پس افتادن آنچه را در آن شتاب دارى دوست نداشته باشم، و شتاب در آنچه پس افتادنش را خواهى نخواهم).اصول کافی ج۴ ص۳۶۸ روایت۱. امام صادق (ع) می فرمايد: (همانگونه كه سوره های قرآن را ياد می گرفتيم استخاره را همانگونه ياد می گرفتيم. و برای من فرقی نمی كرد اگر استخاره گرفتم بر چه وجهی قرار می گرفت).وسائل الشيعةج۱ص۶۷ / بحارالأنوارص۲۲۵ج۸۸ / فتح الأبواب ص۱۵۹. و نيز مى فرمايد: (هر كس استخاره خدا را قبول كند و به آنچه خدا برای او خواسته راضى باشد، خداوند برای او خير خواهد).وسائل الشيعة ج۱ ص۶۳ / وسائل الشيعةج۷ ص۸۰ / الكافي ص۲۴۱ ج۸ / بحارالأنوار ص۲۵۶ ج۸۸. و در مورد امام احمد (ع) استخاره در روایات وارد شده است که در باره ی وی استخاره کنید. در غیبت نعمانی ص ۲۲۲ امام علی (ع) می فرماید: (اگر در مورد وی متحیر شدید با قرآن در مورد حقانیت استخاره گیرید). استخاره در مورد قائم يا مهدى (ع) جاء رجل إلى أمير المؤمنين (عليه السلام)، فقال له: (يا أمير المؤمنين، نبئنا بمهديكم هذا؟ فقال: إذا درج الدارجون، وقل المؤمنون، وذهب المجلبون، فهناك هناك. فقال: يا أمير المؤمنين، ممن الرجل؟ فقال: من بني هاشم، من ذروة طود العرب وبحر مغيضها إذا وردت، ومخفر أهلها إذا أتيت، ومعدن صفوتها إذا اكتدرت، ولا يجبن إذا المنايا هلعت ولا يخور إذا المنون اكتنعت، ولا ينكل إذا الكماة اصطرعت، مشمر مغلولب، ظفر ضرغامة، حصد مخدش ذكر، سيف من سيوف الله، رأس، قثم، نشؤ رأسه في باذخ السؤدد، وعارز مجده في أكرم المحتد، فلا يصرفنك عن بيعته صارف عارض، ينوص إلى الفتنة كل مناص، إن قال فَشَرَ قائل، وإن سكت فذو دعائر. ثم رجع إلى صفة المهدي (عليه السلام) فقال: أوسعكم كهفاً، وأكثركم علماً؛ وأوصلكم رحماً، اللهم فاجعل بعثه خروجاً من الغمة، واجمع به شمل الأمة، فإن خار الله لك فاعزم، ولا تنثن عنه إن وفقت له، ولا تجوزن عنه إن هديت إليه، هاه – وأومأ بيده إلى صدره شوقاً إلى رؤيته). سليمان بن بلال گويد: امام صادق عليه السّلام از پدر خود و او از پدر خويش و او از حسين بن علىّ عليهم السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: (مردى نزد امير المؤمنين عليه السّلام آمد و به او عرض كرد: اى امير مؤمنان ما را از مهدى خود آگاه كنيد، پس آن حضرت فرمود: هنگامى كه رفتنى ها بروند و منقرض شوند و مؤمنان اندک شوند و آشوبگران از ميان بروند پس همان وقت همان وقت است، آن مرد عرض كرد: اى امير مؤمنان اين مرد از كدام قوم است؟ فرمود: از بنى هاشم از بلند مقامترين طوائف عرب است و از دريائى كه از هر سو آبها بر آن سرازير است، اما نگاهى كه پناهگاه پناهجويان است و معدن زلال آن است بدان گاه كه همه تيره و ناصفا شوند، هنگامى كه مرگ شبيخون زند او را ترسى در دل نباشد و چون مرگ روى نمايد سستى و ناتوانى از خود نشان ندهد، و در ميدان نبرد و زور آورى آنجا كه دليران پشتشان به خاک آيد، عقب نشينى نكند، دامن همّت به كمر زده و پر جمعيّت و پيروزمند و شير بيشه شجاعت باشد كه ريشه كن كننده ی ستمگران، پشتوانه اى استوار و مردانه و شمشيرى از شمشيرهاى خدا باشد، سالار و پر خيرى است كه بزرگ شده ی خاندان جلالت و شرف است، و ريشه ی مجد و بزرگواريش در اصيل ترين ريشه ها باشد، پس تو را هيچ موجب انصرافى- آن كسى كه به سوى هر فتنه اى شتابان بگريزد و آن كس كه اگر سخن بگويد بدترين سخنگو است، و اگر خاموش نشيند خباثت ها و فسادها در اندرون دارد- از بيعتش منصرف نكند. سپس آن حضرت به توصيف مهدى عليه السّلام بازگشت و فرمود: ساحت و درگاهش از همه ی شما گشاده تر، و دانش او از همه شما فزونتر است، و خويشان و نزديكان را بيش از همه ی شما سركشى مى كند و حفظ پيوستگى مى نمايد. پروردگارا برانگيخته شدن او را مايه ی به درآمدن و سر رسيدن دلتنگى و اندوه قرار ده و به واسطه ی او پراكندگى امّت را جمع ساز، پس اگر خداوند براى تو خير (توسط استخاره) خواست پس عزم خود استوار گردان و اگر در راه رسيدن به خدمت او توفيق يافتى از او به ديگرى باز مگرد، و هر گاه به سويش راه يافتى از او در مگذر، (پس از اين سخنها) آه برآورد- و در اين حال با دست خويش به سينه ی خود اشاره نمود- و فرمود: چه بسيار به ديدن او مشتاقم).كتاب الغيبة – محمد بن إبراهيم النعماني – ص ۲۲۲ – ۲۲۱. مسلماً همانطور كه در بالا اشاره شد تمامی مردم در مسأله ی بررسی روايات و غيره گمان می كنند چون تخصص ندارند، لذا نمی توانند حقانيت اين موضوع را از طريق روايات درک كنند و لذا متحير می مانند. لازم به ذکر یک مسأله ی مهم می باشد که امام (ع) در روایات فوق در نحوه ی شناخت امام مهدی (ع) ابتدا قانون شناخت حجت الهی را تقدیم کردند که همان [وصیت و علم و دعوت به حاکمیت خدا] است، سپس راه حل دیگری در هنگام عدم شناخت آن مرد از امام مهدی (ع) تقدیم کردند. پس امام (ع) در روایت فوق با نص ایشان [امام مهدی (ع)] را معرفی نمود و امر به اطاعتش فرمود و سپس ایشان را اعلم معرفی کرد. استخاره به قرآن از روشهای امداد غيب خداوند نسبت به بندگان می باشد كه خداوند متعال هر بنده اى را كه بخواهد با آن تأييد می كند، و ما وراى قدرت بشر می باشد، و شما اى بندگان مسلمان به قرآن پناه ببريد و از خداوند نصيحت بخواهيد چونكه قران ناصح امين می باشد، و عجيب است كه انسان از خداوند خواستار نصيحت باشد و سپس به خداوند تهمت بزند، سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله. از امام صادق سؤال شد: (گرامی ترين بندگان در نزد خداوند متعال كيست؟ حضرت فرمود: كسی كه بيشتر به ياد خدا بوده و ييشتر از همه مطيع او باشد. سؤال شد پس مبغوض ترين و منفور ترين بندگان نزد خداوند كيست؟ آن حضرت فرمود: كسی كه خدا را متهم می كند! راوی سؤال كرد: آيا امكان دارد كسی خدای خود را متهم كند!؟ امام فرمود بله؛ كسی كه استخاره كرده و آنچه خيرش بوده پيش آمده ولی او اكراه دارد از آنچه پيش آمده و از نتيجه ی استخاره عصبانی و غضبناک است اين چنين فردی است كه خدای خود را متهم می كند).وسائل الشيعة ج: ۸ ص: ۸۰. بنابراين، اين روش اثبات از ساده ترين و محكم ترين دلايل تأييد حقانيت امام احمد الحسن (ع) می باشد. آيا تا الان كسی را ديده ايد كه بگويد درباره ی من از خدا بوسيله ی شهادت عالم ملكوت و شهادت قرآن سؤال كنيد؟؟؟ آيا اين خود بالاترين دليل بر حقانيت ايشان (ع) نمی باشد؟؟؟ اما آيا با استخاره به قرآن می توان حجت الهی را شناخت و آيا اين موضوع در روايات اهل بيت (ع) سابقه ای دارد؟ علی بن معاذ گفت من به صفوان بن يحيی گفتم چگونه بر (امامت) علی [يعنی امام رضا (ع)] مطمئن شدی، گفت: نماز خواندم و دعاء كردم و استخاره كردم و بر ايشان اطمينان پيدا كردم).كتاب غيبت شيخ طوسی ص ۵۵. و در مورد يمانی (ع) در روايتی از مولا علی (ع) استخاره نيز وارد شده است كه اگر درباره ی وی استخاره كرديد و خدا برای شما نسبت به حقانيت ايشان، خير خواست، هرگز او را رها نكنيد، همانطور که در روایت سابق آن را نقل کردیم. و الحمد لله وحده، وحده، وحده