راه شناخت یمانی چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم و الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیما بسیاری از مردم شناخت حجت را با معجزه یا با حرکات خارق العاده تصور می کنند، غافل از اینکه حجت خدا با چنین اموری شناخته نمی شود بلکه با قانونی که در نزد غیر او پیدا نخواهد شد شناخته می شود. خداوند با لطف و عنایت خود، قانونی را قرار داده است تا مردم به وسیله ی آن حجت های الهی و خلیفة الله در زمین را بشناسند و بتوانند ایشان را از مدعیان دروغین تشخیص دهند. این قانون از كجا آمده است و چگونه قابل انطباق بر خلیفة الله است؟ مقاله ی حاضر به بررسی این موضوع می پردازد. خداوند انسان را برای هدف و غایتی آفرید، و آن معرفت اوست، همان گونه كه امام صادق (ع) می فرماید: (اساس خلقت معرفت است، و عبادت بدون معرفت، عبادت نیست؛ و برای تحقق و رسیدن به آن غایت و هدف و عبادت؛ خداوند كسانی را برای راهنمایی و ارشاد انسانها قرار داد و آنها حجت او بر مردم هستند كه با آنها مردم را به سر منزل وصال برسانند).اصول كافی: ج۸ ص۳۸۷، بحار الأنوار: ۷۴ ص۳۶۶. و جهت شناخت آنها، كتاب و میزان را نازل كرد؛ تا بوسیله ی آن، انسانها را هدایت كنند تا هر كه حق را بخواهد با بینه و دلیل روشن به حق برسد و آنكه باطل را بخواهد نیز با بینه و دلیل روشن باطل را انتخاب كند.. و با لطف و عنایتش برای مردم قانونی را قرار داد تا با آن حجت ها و خلیفه ی خود را بشناسند و بتوانند آنها را از مدعیان دروغین در هر زمان تشخیص دهند. و آن قانون این است كه اول: همواره خلیفة الله با وصیت و نص می آید و دوم: با علم و حكمت میآید و سوم: دعوت او به سوی حاكمیت خداست. پس معرفت خداوند تحقق نمی یابد الا با معرفت و پیروی از حجت خدا در هر زمان، همان گونه كه از اهل بیت نقل شده است… با ما خداوند شناخته شد.اصول كافی: ج۱ ص ۱۴۵. … و این خود مستلزم آن است كه اول حجت خدا را باید شناخت و گر نه جهالت نسبت به حجت، گمراهی از هدف و گمراهی از راه خداوند است. و این حجت یا خلیفه، شامل تمام انبیاء و اوصیاء و ائمه و مهدیین (ع) می باشند كه همگی به امر خداوند انتخاب شده تا مردم را به هدایت و معرفت خویش آگاه سازند. و خداوند با كرم و منت خویش، خلافت آنها را در روز اول و با اختیار اولین خلیفه ی خود در زمین مشخص نمود، پس برای چنین امر حكیمانه باید قانونی وجود داشته باشد تا بتوان با آن خلیفه ی خداوند را در هر زمان شناخت، و این قانون در روز اولی كه خلیفه ی خداوند انتخاب شد، باید وضع شده باشد و نمی توان گفت كه چنین قانونی با تأخیر پیدا شده است یا با پیدایش یک امر اضطراری این قانون خلق شده است، زیرا كه از روز اول مكلفینی مانند ابلیس بودند كه باید از این خلیفه پیروی می كردند و آنها اگر چنین قانونی را نداشته بودند، می توانند بر خدا احتجاج كنند كه قانونی برای شناخت خلیفه ی او نداشته اند پس برای جهالت نسبت به او نزد خداوند معذور هستند. آن چه كه به یقین برای همه روشن است، اولین روزی كه خداوند خلیفه ی خود را انتخاب می كند، موارد ذیل را دقیقاً مشخص می فرماید: ۱- وصیت خداوند بر آدم (ع): خداوند به آدم (ع) وصیت می كند كه خلیفه ی خویش در زمین است، آنهم در محضر ملائكه و ابلیس. ۲- نشانه ی علم آدم (ع) در كلام خداوند: بعد از خلق آدم (ع) خداوند اسماء را به او تعلیم میدهد. ۳- حاكمیت و اطاعت امر خداوند: بعد از آن خداوند به تمام كسانی كه در آن زمان او را عبادت می كردند (ملائكه و ابلیس) دستور داد برای آدم (ع) سجود نمایند. این سه نشانه همان قانون خداوند سبحان جهت شناخت خلیفه ی خداوند بر مردم در زمین می باشد، این قانون سنت خداوند در روز اول بود و تا قیام قیامت باقی خواهد ماند: (سُنَّةَ اللَّـهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلُ ۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّـهِ تَبْدِیلًا). (این سنّت الهی است كه در گذشته نیز بوده است؛ و هرگز برای سنّت الهی تغییر و تبدیلی نخواهی یافت!).فتح:۲۳. سپس قائم آل محمد (ص)، این قانون را برای مردم روشن ساخت و برای مردم، احتجاج انبیاء و اوصیاء به آن را روشن نمود: نشانه ی اول: وصیت یا نص خداوند می فرماید: (وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِیفَةً). (آنگاه كه پروردگارت به فرشتگان فرمود من در روی زمین، جانشینی (خلیفه ای) قرار خواهم داد).بقره:۳۰. امیر المؤمنین (ع) در تفسیر این آیه چنین فرمود كه خدا به ملائكه هنگام نصب خلیفه ی خود و اعتراض آنان چنین فرمود: (به درستی كه من می خواهم مخلوقی را به دست خودم بیافرینم و از فرزندان او انبیاء و فرستادگان و عباد صالحی كه امامان هدایت كننده هستند را قرار دهم و آنها را جانشینان خویش بر خلق قرار دهم تا آنها را از معصیت من بازدارند و آنها را از عذابم بترسانند و آنها را به اطاعت خویش دعوت كنند و به وسیله ی آنها راه من را بپیمایند و آنها را حجت خویش بر آنها (مردم) قرار دهم).تفسیر القمی، ج۱، ص: ۳۷. پس اولین خلیفه و جانشین خدا، با نص صریح، توسط خداوند انتخاب شد، و كسانی در این امتحان نجات یافتند كه تسلیم این نص و وصیت شدند و این امتحان تا روز قیامت ادامه خواهد یافت. اما ابلیس در این امتحان، به خاطر غرور و تكبر نسبت به خلیفه ی منصوب خدا باز ماند. آن هم با گفتن (أنا خیرٌ مِنهُ)، (من از او بهترم). معیار رد و قبول در این امتحان، پذیرش سجود (اطاعت محض) نسبت به خلیفه ی خداست. (یعنی پذیرش حاكمیت خلیفة الله بر روی زمین) و این معیار تا آخر الزمان باقی خواهد ماند. و همانگونه كه اطاعت و تسلیم ملائكه نسبت به سجود به خلیفة الله سبب پیروزی ملائكه در این امتحان عظیم شد؛ مؤمنین نیز تنها با همین تسلیم و اطاعت محض نسبت به خلیفة الله پیروز می شوند. و بزرگترین سببی كه باعث شد ابلیس در این امتحان باز ماند، جز تكبر او نسبت به خلیفه ای كه خدا تعیین كرده، نبود؛ یعنی او خود را از خلیفه ای كه خدا منصوب كرده بود، به حسب ظاهر بالاتر می دید و پیروان او از انس و جن اینگونه باز می مانند یعنی خود را از خلیفه ای كه خدا انتخاب كرده بالاتر و سزاوارتر می پندارند و لذا از پذیرش او سر باز می زنند. و خداوند فرمود: (وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّیتَهُ أَوْلِیاء مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا). (یاد آر وقتی را كه به فرشتگان فرمان دادیم همه بر آدم سجده كنید و آنها تمام سر بر سجده آوردند جز شیطان كه از جن بود به این جهت از اطاعت خدا سرپیچی كرد. آیا مرا فراموش كرده و شیطان و فرزندانش را دوست خود گرفته اید در صورتی كه آنها شما را دشمنند و ظالمان كه به جای خدا شیطان را برگزیدند، بد مبادله ای كردند).كهف: ۵۰. (سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلُ وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا). (سنت الهى از پیش همین بوده و در سنت الهى هرگز تغییرى نخواهى یافت).فتح: ۲۳. و این سنت از آدم تا خاتم ادامه دارد و این سنت یعنی استمرار وصیت و اعتراض بر آن ادامه دارد و خواهد ماند… وقتی آدم (ع)، هابیل را انتخاب می كند، شیطان اعتراض می كند و قابیل را تحریک به قتل خلیفة الله می كند. خداوند به آدم وحی كرد كه میراث نبوت و علم را به فرزندش هابیل بدهد. و او این گونه عمل می كند و وقتی قابیل از این ماجرا آگاه می شود، با ناراحتی به پدرش می گوید آیا مگر من از او بزرگ تر نیستم، و این امر حق من است. آدم (ع) به او می گوید فرزندم این امر جانشینی، به انتخاب خداوند است و او هابیل را مختص این امر قرار داد و اگر باور نمی كنی قربانی را برای خدا قرار دهید و هر كس كه خدا قربانی اش را قبول كرد او صاحب امر خلافت خواهد شد و نشانه ی قبول این قربانی این است كه توسط آتش برده خواهد شد… قربانی هابیل كه صاحب گوسفند بود یک قوچ، و قربانی قابیل كه صاحب زمین بود، گندم مانده بود! و آتش، قربانی هابیل را گرفت. در این هنگام ابلیس آمد و گفت ای قابیل اگر صاحب فرزندانی شدید، فرزندان برادرت بر فرزندانت تفاخر می كنند، آن هم بخاطر كار پدرت و قبول كردن آن آتش قربانی برادرت و اگر او را بكشی، دیگر پدرت كسی را به جز تو برای وصیت و جانشینی پیدا نمی كند و قابیل، هابیل را كشت. و عن أبی عبدالله (ع) فی قول الله عز وجل: (اِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِ) قال: هی الوصیة یدفعها الرجل منا الى الرجل). و از امام صادق (ع) در تفسیر این آیه: (امانات را به اهلشان باز دهید) را پرسیدند و ایشان فرمود: این وصیت است كه از امام به فرزند و وصی بعد از او منتقل می شود).غیبت شیخ نعمامی ص۶۰. و حضرت عیسی (ع) بر محمد (ص) وصیت نمود و به نامش بشارت داد: (وَإِذْ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ یا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّـهِ إِلَیكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَینَ یدَی مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ ۖ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَینَاتِ قَالُوا هَـٰذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ). (و (به یاد آورید) هنگامی را كه عیسی بن مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده ی خدا به سوی شما هستم در حالی كه تصدیق كننده ی كتابی كه قبل از من فرستاده شده (تورات) می باشم، و بشارت دهنده به رسولی كه بعد از من می آید و نام او احمد است! هنگامی كه او (احمد) با معجزات و دلایل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: این سحری است آشكار!).صف: ۶. و در خصوص صاحب این امر نیز چون او خلیفه و جانشین خداوند روی زمین است، در روایات چنین آمده است: امام صادق (ع) در حدیثی فرمود: (… پس با او بین ركن و مقام بیعت می كنند و همراه او وصیت رسول خدا (ص) است كه فرزند بعد از فرزند به ارث نهاده است).غیبت نعمانی ص۲۸۲. بحار الأنوار ج۵۲ ص۲۳۷ – ۲۳۹. حرث بن المغیره گوید: (به امام صادق (ع) عرض كردم صاحب این امر با چه چیزی شناخته می شود؟ فرمود: با آرامش و وقار و علم و وصیت).بصائر الدرجات ص ۵۰۹. امام صادق (ع) فرمود: (صاحب این امر با سه خصوصیت شناخته می شود كه در هیچ كس جز او نیست. او نزدیک ترین مردم به كسی كه قبل از او است می باشد و او وصیش است. با او سلاح رسول الله (ص) است. با او وصیت رسول الله (ص) میباشد).بصائر الدرجات ص ۲۰۲. الكافی ج ۱ ص ۳۷۹. از عبد الاعلی نقل شده كه گفت: به امام صادق (ع) عرض كردم: (حجت ما در مدعیان دروغین برای صاحب این امر چیست؟ فرمود: سه نشانه است كه در هیچ مردی جز او جمع نمی شود، آن كه او نزدیک ترین مردم به كسی كه قبل از او است می باشد، در نزد او سلاح رسول خدا (ص) است، و او صاحب وصیتی است كه (در كتاب ها) آشكار است).الخصال: ۱ / ۱۱۷ ح ۹۹، بحارالانوار: ج۲۵ / ۱۳۸ ح ۸، الكافی: ج۱ / ۲۸۴ ح ۲. نشانه ی دوم: علم و حكمت بعد از وصیت و نص خداوند در انتخاب خلیفه؛ و اعتراض ملائكه به این كه ما تو را حمد و تسبیح می كنیم و می خواهی كسی را قرار دهی كه خون ریزی و فساد را به راه اندازد، خداوند به آنها فرمود: (من چیزی را میدانم كه شما نمی دانید و به آدم (ع)، علم تمام اسماء را یاد داد و سپس آن را به ملائكه عرضه كرد و فرمود اگر راست می گویید اسماء اینها را به من بگویید و آنها از این علم بازماندند). (وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها). (و [خدا] همه [معانى] نامها را به آدم آموخت).بقره: ۳۱. همه ی انبیاء (ع) و اوصیای آنان نیز، با علم شناخته شدند. در قرآن از قول حضرت ابراهیم (ع) آمده است: (یا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِی مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ یأْتِكَ فَاتَّبِعْنِی أَهْدِكَ صِرَاطاً سَوِیا). (ای پدر! علمی برای من آمده كه برای تو نیامده است؛ بنا بر این از من پیروی كن، تا تو را به راه راست هدایت كنم!).مریم: ۴۳. و موسی (ع): (وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوَىٰ آتَینَاهُ حُكْمًا وَ عِلْمًا وَ كَذَٰلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ). (و هنگامی كه (موسی) نیرومند و كامل شد، حكمت و علم به او دادیم؛ و این گونه نیكوكاران را جزا می دهیم!).القصص: ۱۴. و عیسی (ع): (وَلَمَّا جَاءَ عِیسَىٰ بِالْبَینَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُم بِالْحِكْمَةِ وَلِأُبَینَ لَكُم بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِیهِ ۖ فَاتَّقُوا اللَّـهَ وَأَطِیعُونِ). (و هنگامی كه عیسی دلایل روشن (برای آنها) آورد، گفت: من برای شما حكمت آورده ام، و آمده ام تا برخی از آن چه را كه در آن اختلاف دارید روشن كنم؛ پس تقوای الهی پیشه كنید و از من اطاعت نمایید!).الزخرف: ۶۳. و محمد (ص): (هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِي الْأُمِّیینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَكِّیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ). (و كسی است كه در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت كه آیاتش را بر آنها می خواند و آنها را تزكیه می كند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت می آموزد هر چند پیش از آن در گمراهی آشكاری بودند!).جمعه: ۲. برای روشن شدن موضوع به این مثال قرآنی توجه كنید: (وَقَالَ لَهُمْ نَبِیهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى یكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَینَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ یؤْتَ سَعَةً مِنْ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ یؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ). (و پیامبرشان به آنان گفت در حقیقت خداوند طالوت را بر شما به پادشاهى گماشته است گفتند چگونه او را بر ما پادشاهى باشد با آن كه ما به پادشاهى از وى سزاوارتریم و به او از حیث مال گشایشى داده نشده است؟ پیامبرشان گفت: در حقیقت خدا او را بر شما برترى داده و او را در علم و نیروى بدنى بر شما برترى بخشیده است و خداوند پادشاهى خود را به هر كس كه بخواهد مى دهد و خدا گشایشگر دانا است).بقره: ۲۴۷. پس مسأله در این جا نیز فقط علم است نه چیز دیگر و خداوند حجتش را در هر زمان، با سلاح علم مسلح می كند، و این در استدلال تمام ائمه به وضوح ذكر شده كه حقشان را بوسیله علمشان روشن می كردند، مانند احتجاجی كه بین علمای یهود و نصارا در مجلس مأمون شد. از امام رضا (ع) پرسیده شد: (ای فرزند رسول الله به چه چیز امامت به مدعی اش ثابت می شود؟ فرمود: با نص و دلیل می آید…..گفتند دلایل امامت چیست؟ فرمود: علم و استجابت دعا).عیون أخبار الرضا (ع) ج۲ ص۲۱۶. نشانه ی سوم: حاكمیت خداوند یا پیروی و اطاعت امر پرچم خلیفه ی خدا به عنوان حاكم منصوب از سوی خداوند سبحان: سومین راهی كه خداوند متعال، برای شناخت خلفایش در زمین قرار داده است، حاكمیت خداوند است. یعنی خلیفه ی خداوند كسی است كه اقرار و دعوت به حاكمیت الله می كند، و حاكمیت های دیگر مانند شورا و انتخابات و حاكمیت مردم را رد می كند. یعنی حق خودش و دیگر خلفای خداوند را به مردم گوشزد می كند. و روشن می كند كه این خداوند است كه حاكم را انتخاب و نصب می كند. و حاكمانی را كه خداوند، آنها را برای حكومت بر مردم قرار داده است را برای آنها مشخص می كند، همانطور که خلیفه ی خدا مردم را به خدا دعوت می کند. در همان ابتدا و در زمان قرار دادن اولین خلیفه در زمین (حضرت آدم) خداوند متعال این راه شناخت و نیز این امر را اثبات می گرداند، و تمام بندگانش را امر به سجده به خلیفه اش در زمین می كند. سجده یعنی خضوع و اطاعت از خلیفة الله. یعنی خلیفه ی خداوند، حاكم و امیر بر تمام بندگان خداوند متعال است. (وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبَی وَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِینَ). (و چون به فرشتگان گفتیم بر آدم سجده كنید، همه سجده بردند جز ابلیس كه سركشی كرد و تكبر ورزید و از كافران شد).البقرة: ۳۴. (قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء). (بگو خداوندا مالک حكومت ها تویی، به هر كس بخواهی، حكومت می بخشی، و از هر كس بخواهی، حكومت را می گیری).آل عمران: ۲۶. (أَمْ یحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَینَآ آلَ إِبْرَاهِیمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَینَاهُم مُّلْكًا عَظِیمًا). (آیا مردم بر آنچه خداوند از فضل خویش به ایشان عطا كرده است حسادت می ورزند. همانا ما به آل ابراهیم كتاب و حكمت عطا كرده ایم و به آنان حكومت عظیمی عطا كرده ایم).النساء ۵۴. امام صادق (ع) فرمود: (به درستی كه برای ما اهل بیت پرچمی است، كه هر كس از آن جلو بزند، بیعت شكنی كرده است، و هر كس از آن عقب بماند، نابود می شود، و هر كس كه همراه آن باشد، (به ما) مُلحق (و متصل) شده است. بر روی آن مكتوب است: البیعة لله [حاكمیت از آن خداوند است]).مائتان وخمسون علامة ص ۱۵. در این حدیث، امام صادق (ع) به وضوح حقیقت این پرچم را برای ما روشن می كنند. این پرچم، البیعة لله یا همان دعوت به حاكمیت خداوند است، و اكنون می بینیم كه این امر نیز كاملاً موافق قرآن است. زیرا در آیات قرآن نیز یكی از دلایل روشن برای خلفای خداوند، اعتقاد و دعوت به حاكمیت خداوند، ذكر شده است. امام احمد الحسن (ع) این سه نشان را به همراه خود دارد. سه نشانه ی ویژه به خلفای خدا را از قرآن و روایات بیان کردیم و این سه نشانه را کسی جز خلیفه ی خدا نمی تواند حتی به دروغ ادعاء کند و این قانون قابل نفوذ نمی باشد. امام احمد الحسن (ع) نیز این سه نشانه را تقدیم کرد. ۱- وصیت مقدس رسول الله (ص): امام احمد الحسن (ع) اولین کسی هستند که با وصیت حق خود را ثابت نمودند و فرمودند که رسول الله (ص) به من وصیت کردند و نام من احمد و مهدی اول و اولین ایمان آورندگان می باشم. شاید گفته شود، از کجا معلوم است که احمد در وصیت همان احمد شما می باشد؟! در پاسخ احتجاج امام رضا (ع) را به ایشان می گوییم: امام رضا (ع) در محاجه با علمای یهودی و مسیح به ذكر نام پیامبر اسلام در كتاب های آنان پرداخت و فرمود: (اكنون كه انكار نكردى و به این مطالب اقرار نمودى، سِفر دوم انجیل را نیز بیاور كه در آنجا نام آن پیامبر و جانشینش (على علیه السّلام) و نام دخترش فاطمه و فرزندانش حسن و حسین علیهم السّلام ذكر شده است. وقتى جاثلیق و رأس الجالوت، مشاهده كردند كه حضرت از آنها به كتاب هایشان عالم تر است، عرضه داشتند: قسم به خدا! چیزى فرمودید كه رد و دفع آن براى ما امكان ندارد، مگر این كه منكر تورات و انجیل و زبور بشویم و مطالب شما را موسى و عیسى بشارت داده اند. ولى ما نمى دانستیم او محمّد است. ولى اكنون چون شک داریم كه آیا این محمّد، محمّد شماست و یا محمّد دیگر! لذا نمی توانیم به نبوّت او اقرار كنیم! امام فرمود: «آیا به شک چنگ مى زنید، مگر از ابتداى خلقت تا به حال، خداوند كسى را مبعوث كرده است كه نامش محمّد باشد؟ و آیا غیر از محمّد ما، در كتابهاى آسمانى محمّد دیگرى دیده اید؟» آنها از جواب باز ماندند!).بحار الأنوار (ط – بیروت) ، ج۴۹، ص: ۷۶، الثاقب فی المناقب، ص: ۱۹۱،إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۱، ص: ۲۲۶، مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر، ج۷، ص: ۲۰۷، ریاض الأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار، ج۲، ص: ۳۵۰، عوالم العلوم و المعارف (مستدرك حضرت زهرا تا امام جواد علیهم السلام) ، ج۲۲-الرضاع، ص: ۱۳۸. و ما نیز همین را می گوئیم آیا کسی قبل از احمد ما کسی ادعای وصیت نمود؟ و آیا به شک چنگ مى زنید؟ ۲- علم و حکمت: امام احمد الحسن (ع) اعلم ترین همه می باشد و تمامی علمای ادیان الهی را دعوت به مناظره و مباهله نیز کردند، اما هیچ کدام پاسخگو نبودند. همچنین در بین دستان شما کتابهایی از انوار الهی است که می توانید آنها را مطالعه کنید. امام احمد الحسن (ع) نیز تمامی علمای ادیان الهی را دعوت به پاسخ به کتابها نمودند اما همه در رد یا پاسخ آن تا به این روز عاجز ماندند. کتاب های امام احمد الحسن (ع) بیانیه ی گروه ها و یاد آوری به چند تن از علماء بیانیه ی مباهله دعوت مجدد امام احمد الحسن (ع) به مناظره از علماء ۳- دعوت مردم به حاکمیت خدا و رد حاکمیت مردم [شورا و انتخابات]: امام احمد الحسن (ع) تنها كسی می باشد كه مردم را به حاكمیت خداوند دعوت می كند و حكومت را از آنِ خلیفه ی خدا یعنی امام مهدی (ع) می داند و هر گونه انتخابات و شورا را بر خلاف سنت پیامبر (ص) دانسته و پرچم ایشان را بر افراشته است كه همانا پرچم «البیعة لله» [حاكمیت تنها از آن خداوند است] می باشد. دلیل خونخواهی از قاتلین امام حسین (ع) كه مطابق روایات متعددی، رهبری آن را یمانی (ع) عهدهدار خواهد شد، همان نفی حاكمیت مردم توسط ایشان است. آری، كوفیان بوسیله ی انتخاب خود و بیعت با شخص غیر منصوب از سوی خدا، عملاً حاكمیت خدا را نقض كردند و در آخر الزمان، قائم (ع) به خونخواهی از جدّ بزرگوارشان (ع) از كسانی انتقام خواهند گرفت كه دنباله رو پدران خویش در دعوت به حاكمیت مردم و سقیفه ی جدید و انتخابات و شورا باشند. و یگانگی دعوت به حاكمیت خدا و نفی حاكمیت مردم، مانند روشنی آفتاب در وسط ظهر، جای هیچ گونه تردیدی نسبت به صاحب این امر باقی نمی گذارد. عبد صالح و امین، امام احمد الحسن (ع) فرمود: (فعل امام حسین (ع) در روز عاشوراء چه بود، تا ثابت کـند که او امام معـصوم است و بر مردم اطاعـتـش واجب است، تا از او اطاعت کـنـنـد و مبارزه با ایـشان حرام گردد؟ یا اینگونه سؤال شود، اگر امام حسین (ع) ریش شمر بن ذی الجوشن را در روز عاشوراء سیاه می کرد چه می شد؟ آیا شمر در آن وقت در سپاه یزید باقی می ماند یا اینکه خود را مجبور به ملحق شدن به امام حسین (ع) می دید و سر ابن سعد را جدا می کرد؟ بخدا قسم این حقـیـقتِ زشتی است که در تاریخ دوباره تکرار می شود؛ قدم به قدم و چشم به چشم, سپس مردم حقـیقـت را درک نمی کـنـنـد و توانایی تشخیص بـین محمد (ص) و ابی سفیان، و بـین علی علیه السلام و معاویه، و بـین حسین علیه السلام و یـزید را ندارند. این مصیـبت است، که مردم تا این حد واژگون شده اند، انگار که با جسدهای مرده که نه می شنوند و نه درک می کـنـنـد و نه می فـهمند سخن می گویـیم).خطبه ۵ محرم ۱۴۳۲. این قانون همان قانونی است كه در قرآن و ائمه (ع) در پاسخ به نحوه ی شناخت صاحب این امر به آن تصریح فرموده اند. با دقت به آن چه امام احمد الحسن یمانی آل محمد (ع) آورده است، توجه كنید. آیا غیر از آن چه اهل بیت (ع) فرموده اند، چیزی آورده اند؟ آیا غیر از آن چه اهل بیت (ع) فرموده اند، با چیز دیگری احتجاج نموده است؟ چه كسی این قانون را بعد از فراموشی برای مردم روشن ساخت؟ و آیا مدعی دروغینی با چنین دلایل محكم كه قانون انبیاء و اوصیاء است آمده است، تا امروز برای شک در دلایل یمانی آل محمد عذری باشد؟ و الحمدلله رب العالمین