آیا یمانی از یمن است؟
بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالميين و صلی الله علی محمد و ال محمد الأئمة و المددیین و سلم تسلیما در روایت های اهل بیت (ع) در حد تواتر به این نکته اشاره می شود که یمانی، زمینه سازی ساز، انقلابگر، فرزند امام، مردی از ما از اهل بیت و ... از مشتاق است که می رود و احضار از ایشان واجب است و این روایت ها از حد تواتر همچنین گذاشته اند. در این مطلب قصد داریم برخی از روایت هایی را که بیش از سه یا چهار روایت ندارند و اشاره به این دارند که یمانی از یمن است، بررسی و تحریف شده توسط انتشارات انجام شده روشن. عن محمد عن محمد بن على الله فيها عنبى جعفر (عليه السلام) ذكر القائم فقال (عليه السلام): (... وعنى أنس بالسيف ولهرعب، وأنه لا ترد له له و وإن من علامتهاى خروج، خروج السفياني من الشام و الميزى (من اليمن) وصيحة من السماء در شهر رمضان، ومناد ينادي باسمه من السماء واسم أبييه). از محمد بن محمد بن مصمم نقل شده از ابی جعفر علیه السلام نقل کرده است در ذکر قائم (ع) فرمود: (او با شمشیر و رعب نصرت می شود و هیچ پرچمی از او باز نمی گردد و از علامت خروج از خروشان صافی از شر و خروج یمانی (از یمن) و صیحه از آسمان در شهر رمضان و ندایی ندا به نام و نام پدرش ...) كتاب كمال الدين ص 319. دقت فرمایید روایت فوق ذکر یمانی است که از علائم ظهور امام مهدی (ع) است و عبارت "از یمن" را در پرانتز قرار داده است بدون اشاره به این عبارت از کجا آمده است و در اکثر روایت ها که در کتب متنوع و متفاوتی نقل شده است عبارت "یمن" در روایت و همچنین مؤلفات قدیمی کتابها در تمام طول یمن حتی در پرانتز نیز نبوده است. اکنون به همین روایتى که در بالا قرار داده ایم دقیق، منتهى چاپ قدیمی تر و قبل از تحریف. عن محمد بن مصلام قال دخول علیى أبي جعفر عليه السلام وعنا أريد أنأله عن القائم من المغلام العالم :( (عليه السلام): (... ولا لله ترد له له و و من من علامت هاى خروج السفياني من الشام و القرآن الىمان و من السماء در شهر رمضان ومناد ينادي باسمه واسم أبيه ) از محمد بن محمد بن مصلام که از ابی جعفر علیه السلام نقل کرده است در ذکر قائم (ع) فرمود: (... و از علامت های خروج از خروج صبایانی از شام و خروج یمانی و صیحه از آسمان در ماه رمضان و ندایی ندا به نام و نام پدرش ...) .اعلام الوری باعلام الهدی شیخ طبرسی ج 2 ص 233. ملاحظه بفرمایید روایت فوق در کتاب اعلام الوری باعلام الهدی شیخ طبرسی ج 2 ص 233 نقل شده است که عبارت (از یمن) در آن نیست. و همچنین روایت های مختلفی با همان مضمون در مورد عدم وجود عبارت (از یمن) ذکر شده است، که آنها را با هم بررسی می کنیم. محمد بن مصلم الصقفي قال: (دخيل علي أبي جعفر عليه السلام وعنا أريد أن أسوعله عنققم من ال محمد صلى الله عليه وهلم فقال ليبدادياء يا محمد بن مسلم، إن في القائم من ال محمد ...، وأنه لا ترد له رية، وإن من علامت اخراج: خروج السفياني من الشام و القرآن اليماني، وصحح من السماء در شهر رمضان، ومناد ينادي باسمه واسم أبييه) و در كتاب بيار الأنوار - المعلم مجلسي - ج 51 - ص 218 - 217 اين روايت نيز ذكر شده است. إكمال الدين: الهمداني، عن علي بن إبراهيم، عن محمد بن عيسى، عن سليمان بن داود، عن أبي بصير، وحدثنا ابن عصام، عن الكليني، عن القاسم بن العلا، عن إسماعيل بن علي، عن علي بن إسماعيل، عن عاصم بن حميد، عن محمد بن مسلم قال: (دخلت على أبي جعفر عليه السلام وأنا أريد أن أسأله عن القائم من آل محمد صلى الله عليه وآله فقال ………….وأن من علامات خروجه خروج السفياني من الشام وخروج اليماني وصيحة من السماء في شهر رمضان ومناد ينادي باسمه واسم أبيه).شرح إحقاق الحق للسيد المرعشي – ج ۱۳. و روایتهای زیادی در این مورد هستند، لذا به این روایتها بسنده می کنیم، این روایت متواتر است اما عبارت “از یمن” در آن نیست و تواتر آن بر عدم وجود عبارت “از یمن” و محل عدم خروج یمانی از یمن بیان شده است. حال به روایت زیر دقت کنید. حال به روایت دیگر که قوم به آن استدلال می کنند دقت فرمایید. عن أبي جعفر قال: (… ثم يسير إليهم منصور اليماني من صنعاء بجنوده وله فورة شديدة يستقبل الناس قتل الجاهلية، فيلتقي هو والأخوص، وراياتهم صفر، وثيابهم ملونة، فيكون بينهما قتال شديد، ثم يظهر الأخوص السفياني عليه، …). از امام محمد باقر (ع) فرمود: (سپس منصور یمانی از صنعاء با لشگرش به سوی آنها با جنبشی شدید می آید که مردم را مانند قتل جاهلیت استقبال می کند، او با اخوص ملاقات می کند و پرچمهای آنها زرد رنگ است و لباسهایشان رنگی است و در بین آنها جنگی شدید رخ می دهد سپس اخوض سفیانی بر آن خروج می کند…).شرح إحقاق الحق ج۲۹ ص ۵۱۵. عن نعيم ابن حماد في كتاب الفتن ص۱۷۴. دقت کنید منصور یمانی مردم را مانند زمان جاهلیت استقبال می کند و آن هم با قتل!!! روایت زیر را دقت کنید که اثبات می کند که… وعن كعب: (لابد من نزول عيسى عليه السلام إلى الأرض، ولا بد أن يظهر بين يديه علامات وفتن. فأول ما يخرج ويغلب على البلاد الأصهب، يخرج من بلاد الجزيرة، ثم يخرج من بعده الجرهمي من الشام، ويخرج القحطاني من بلاد اليمن، قال كعب الأحبار: بينما هؤلاء والثلاثة قد تغلبوا على مواضعهم بالظلم، وإذ قد خرج السفياني من دمشق). از کعب نقل است می گوید: (عیسی (ع) باید بر زمین نزول کند و باید در بین دستانش علامتها و فتنه هایی باشد و اولین نفری که بر بلاد خروج می کند اصهب است که از بلاد جزیره خروج می کند سپس بعد از آن جرهمی از شام و قحطانی از بلاد یمن است، کعب الأحبار گفت: همه ی آن سه نفر بر موضع هایشان با ظلم منقلب می شوند و سفیانی از دمشق خروج می کند).شرح إحقاق الحق – للمرعشي ج۲۹ ص۵۳۰. دقت فرمایید که از دو روایت فوق واضح می شود که شخص یمانی که از یمن خروج می کند غیر از یمانی موعود است چرا که یمانی موعود پرچمش پرچم هدایت است و او هدایتگرترین پرچمهاست ولی قحطانی یمانی یا منصور یمانی با ظلم و قتل منقلب می شود و کاملاً با روایت یمانی موعود مخالف و تناقض دارد. با این حال روایتهای زیادی بر متعدد بودن شخصیت های یمانی است. لطفاً دقت بفرمایید. فقد روي عن عبيد بن زرارة، قال: ذُكر عند أبي عبدالله السفياني فقال: (أنى يخرج ذلك ولما يخرج كاسر عينيه في صنعاء). از عبیده بن زراره، گوید: در نزد امام جعفر صادق ذکر سفیانی شد، پس فرمود: (او کجا خروج نموده؟ و حال آنکه شکننده ی چشمش در صنعاء خروج نکرده است).غيبت نعمانی: ۲۷۷. روايت فوق اشاره بر شخصی از صنعاء یمن که قبل از قیام سفیانی، خروج می کند، دارد. عن محمد بن مسلم: (يخرج قبل السفياني مصري ويماني). شیخ طوسی در کتاب غیبت، از محمد بن مسلم روایت می کند که گوید: (قبل از سفیانی مصری و یمانی خروج می کنند).غيبت شیخ طوسی ص۴۴۷. کسی که در این روایتها تأمل کند نتیجه را می بیند که یمانی شخصیت های متعددی دارد و همه ی ما می دانیم که خروج یا قیام سفیانی و یمانی در یک روز و ماه و سال واحد است در حالیکه روایت فوق خروج مصری و یمانی را قبل از سفیانی بیان کرده است و از این موضوع پی می بریم که یمانی ذکر شده در روایتهای فوق غیر از یمانی موعود است. در روایتهای سابق اگر آنها را با دو روایت فوق مطابقت دهیم وجه مشترکی پیداست و آن این است که اولاً می دانیم که یمانی با سفیانی خروج همزمانی دارند ولی روایتهای فوق خروج مصری و یمانی و قحطانی را قبل از خروج سفیانی بیان کرده اند، لذا معلوم می شود که همان قحطانی که از صنعاء خروج می کند و قبل از سفیانی است همان کسی است که ظلم را جاری می کند و روایت مصری و یمانی نیز از عبارت یمانی استفاده شده، چون که از یمن خروج می کند و باز هم با روایت امام باقر (ع) در تضاد است چرا که خروج یمانی موعود و سفیانی در یک روز است، لذا اگر آنها را در مطابقت روایی قرار دهیم می بینیم که همان یمانی که برای او جنبشی شدید است و مردم را به قتل جاهلیت سوق می دهد، غیر ممکن است یمانی موعود باشد که مردم را در قتل جاهلیت وا بدارد!!! و همانطور که در روایت معلوم است یمانیی که از یمن خروج می کند قبل از سفیانی است و می دانیم که سفیانی و یمانی در یک سال و ماه و روز واحد خروج می کنند. و در مورد پرچمهای زرد رنگ و لباسهای رنگی آنها اصلاً با اصحاب یمانی موعود در خلاف است چرا که اصحاب یمانی موعود با پرچمهایی سیاه میباشند و همچنین خوب است بدانیم که اشاره مبنی بر اینکه شخصی که از صنعاء (کاسر عینیه، شکننده ی چمشش) یا یمن یا مصری که قبل از سفیانی خروج می کنند مردم را هدایت می کنند، نیست!!! و فقط گفته شده است که از یمن قبل از سفیانی خروج می کند و بر هدایت او اشاره ای نشده است و حتی نگفته شده برای امام مهدی (ع) هدایت می کند، چون اگر آنها را با روایتهای سابق مطابقت دهیم همان کسی که از صنعاء خروج می کند ظلم را جاری می کند و همان قحطانی یمانی که از یمن خروج می کند نیز این چنین است، بنابراین کلاً با روایت امام باقر (ع) در تضاد است چه در موقع خروجشان و چه در مطابقت روایی و هدایتشان!!! عن الصادق (عليه السلام) انه لما خرج طالب الحق باليمن قال له بعض الصحابة نرجوا ان يكون هذا هو اليماني فاجابهم بقوله: لا اليماني يتوالى علياً وهذا يبرأ منه). در روایتی از امام صادق علیه السلام زمانی که طالب حق از یمن خروج کند بعضی از اصحاب به وی عرض کردند: (امیدواریم این همان یمانی باشد. پس امام صادق (ع) فرمود: خیر. یمانی دوستدار امام علی (ع) است لیکن این از ایشان (ع) برائت جسته است).الأمالي للطوسي:۶۶۱. روایت فوق می گوید طالب حق و نگفته است صاحب حق در یمن خروج کند و ممکن است این همان منصور یمانی در روایتهای سابق باشد. لذا امام صادق علیه السلام در ادامه روایت در سؤال اصحاب می فرماید: خیر، یمانی دوستدار امام علی علیه السلام و این از ایشان (ع) برائت می جوید، و این شخصی که در روایت گفته شده است برائت می جوید همان کسی است که اصحاب در مورد او گمان داشته اند که او همان یمانی است که از یمن می آید؛ و این مسأله به واقعیت بسیار نزدیک است همانگونه که می دانید شیعیان یمن زیدی می باشند و نه اثناعشری، در صورتی که یمانیی که به امام مهدی (ع) دعوت می کند باید به ائمه ی دوازده گانه ایمان داشته باشد، واین نیز از آن طرف که اهل بیت (ع) فرمودند: “الناکر لأخرنا کالناکر لأولنا – منکر آخر ما، منکر اول ماست”. حال به روایت زیر خوب دقت کنید. عن النبي (ص): (… وسيخرج من هذا – أي علي (ع) – فتى يملأ الأرض قسطاً وعدلاً فإذا رأيتم ذلك فعليكم بالفتى اليمني، فإنه يُقبل من المشرق، وهو صاحب راية المهدي). از رسول خدا (ص): (… و از این – امام علی (ع) – جوانی خارج می شود که زمین را پر از عدل و داد می کند پس اگر آن جوان یمنی را دیدید به سوی او بروید پس او از مشرق می آید و او صاحب پرچم امام مهدی (ع) می باشد).المهدي المنتظر الموعود/ ب۴: ۱۰۷. در روایتهای سابق خروج اشخاصی را ذکر کرد که از یمن خروج می کنند و امری بر پیوستن به آنها نشده است و آنها را نیز در مطابقت روایی قرار دادیم و نتیجه را کسب کردیم لذا روایت فوق ما را به همان جوان یمنی که از مشرق خروج می کند امر کرده است و اوست که صاحب پرچم امام مهدی (ع) می باشد و کسی که صاحب پرچم امام مهدی (ع) می باشد یمانی موعود است، و روایت فوق محل خروج یمانی را برای ما ذکر نمود که از مشرق است. و خوب است بدانیم، کسی که از یمن یا حجاز یا مدینه به سمت مشرق حرکت کند کوفه سمت مشرق آن می شود و آمدنش از مغرب به مشرق است نه مشرق به مغرب همانطوری که روایت بیان کرد!!! و روایت فوق خروج آن جوان از مشرق را بیان می کند و نتیجه می گیریم که آن جوان از یمن خروج نمی کند. و یمن مغرب می شود. حدثنا عبد الله بن مروان عن العلاء عن عتبة عن الحسن أن رسول الله صلي الله عليه وآله و سلم: (ذکر بلاء يلقاه أهل بيته حتي يبعث الله راية من المشرق سوداء، من نصرها نصره الله، و من خذلها خذله الله حتي يأتوا رجلاً اسمه کاسمي، فيوليه أمرهم، فيؤيده الله و ينصره). رسول خدا (ص) در ذکر بلاها که اهل بیتش می بینند فرمود: (تا اینکه خداوند پرچمی سیاه از مشرق را مبعوث کند؛ هر کس آن را نصرت بخشید خداوند نصرتش دهد و هر کس از آن رو کرد خداوند از او رو خواهد کرد تا اینکه به نزد مردی که نامش مانند نام من است امر را تسلیمش می کنند و خداوند با نصرتش آن را تائید می کند).فتن ابن حماد ص ۲۴۷. روایت فوق اشاره ای مستقیم روایت باقر علیه السلام دارد. چون که روایت یمانی می گوید: “جایز نیست از او سرپیچی شود” این روایت می گوید: “هر کس از او رو کرد خداوند از او رو خواهد کرد” روایت امام باقر علیه السلام فرمود: ” هدایتگرترین پرچمهاست ” این روایت می گوید: ” تا اینکه خداوند پرچمی سیاه از مشرق را مبعوث کند؛ هر کس آن را نصرت بخشید خداوند نصرتش دهد” لذا هر دو روایت ما را از عدم تبعیت این پرچم بر حذر کردند که مبادا از آنها سرپیچی کنیم. لذا با مطابقت کردن روایتها مشاهده می کنیم که یمانی موعود و زمینه ساز ظهور مقدس همان صاحب پرچم مشرقی است. عن الصادق (ع) في حديث تعقيب صلاة الظهر في علامات الظهور قال: (خروج راية من المشرق وراية من المغرب، وفتنة تظل أهل الزوراء، وخروج رجل من ولد عمي زيد باليمن،…). از امام صادق (ع) در حدیث تعقیب نماز ظهر در نشانه های ظهور فرمود: (خروج پرچمی از مشرق و پرچمی از مغرب و فتنه ای که اهل زوراء (بغداد) را گمراه می کند و خروج مردی از فرزندان عمویم زید در یمن…).مستدرك سفينة البحار ج ۷ ص۴۷ / فلاح السائل ص۱۷۰-۱۷۱. گفته خروج پرچمی از مشرق و اگر به روایت ما قبل از آن دقت کنید پرچمی که از مشرق خروج می کند به دست آن جوان یمنی می باشد و آن صاحب پرچم امام مهدی (ع) که از مشرق می آید. و اما در مورد خروج مردی که از فرزندان زید باشد و از یمن است اشاره ای به حال و افعال ایشان نشده است چرا که ممکن است این شخص بر ضد اهل بیت و امام مهدی (ع) عمل کند و همچنین می توانیم آن را در مطابقت با روایتهای فوقی که توضیح دادیم نقد کنیم که ممکن است همان شخصی که مردم را با قتل جاهلیت و ظلم منقلب شود باشد که با استناد به روایت زیر می توانیم این استنباط را اثبات کنیم. وباسناده رفعه إلى جابربن يزيد، عن أبي جعفر (عليه السلام) قال: (إذا بلغ السفياني أن القائم قد توجه إليه من ناحية الكوفة، يتجرد بخيله حتى يلقى القائم فيخرج فيقول: أخرجوا إلى ابن عمي…). از امام محمد باقر (ع) فرمود: (هنگامی كه سفيانى متوجه مى شود حضرت قائم عليه السلام از سمت كوفه بسوى او مى آيد، همراه سپاهيانش مى آيد تا حضرت قائم عليه السلام را ملاقات مى نمايد پس می گوید: به طرف عمو زاده ام بروید…).الإمام الثاني عشر ج۲ ص ۴۱۱ المكتبه الشامله. حال می توانیم بگوییم، زید نیز پسر عموی قائم می باشد و می تواند بر ضد قائم عمل کند چرا که روایت تصریحی بر هدایت بودن این شخص نکرده است بلکه خلاف آن را در مطابقت روایی یافتیم، حال به روایت زیر دقت کنید. قال أبو جعفر (ع): (يبايع القائم بين الركن والمقام ثلاثمائة ونيف عدة أهل بدر؛ فيهم النجباء من أهل مصر، والأبدال من أهل الشام، والأخيار من أهل العراق فيقيم ما شاء الله أن يقيم). امام محمد باقر (ع) فرمود: (بین رکن و مقام ۳۱۳ نفر به تعداد اهل بدر و در آنها نجیبان اهل مصر، ابدال شام، و اخیار اهل عراق و خداوند می خواهد چیزی که خواسته است).غيبت طوسی ص ۴۷۷. اگر کمی تأمل کنیم در روایت فوق می بینیم اصحاب امام مهدی (ع) ۳۱۳ نفر هستند در بین آنها از یمن کسی نیست با استناد به روایت فوق، پس اهل یمن کجایند؟ اگر به کرامت فرمانده ی آنها یمانی از یمن باشد پس چرا یادی از آنها در روایت نشده است؟ و مهمترین شخصیت فرمانده ی آنها است نه یاران لذا روایت ذکری از یمن را نیاورده است. می گویم: اتفاقا به نظر می رسد آقای کوریانی در آخرین کتاب اشعانی المعج الموضوعی نیز به نتیجه رسید، چرا که در آن صفحه 604 تیتر "المصری و المیانی الأول" "را انتخاب کرده اند، و در ضمن تأکید بر صحيح السند بودن روایت اضافه کرده اند که زمان مشخصی تا قبل از سیفنی نیست. (و فقط گفته شده قبل از سفياني بر خلاف يماني مويد كه هم زمان با سفياني است). و الحمد لله وحده وحده وحده