بند دوم قانون شناخت خلفای الهی - علم و حکمت
بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیما دومین بند یا دلیلی که حجت خدا بعد از وصیت [بند اول: وصیت] باید داشته باشد، علم و حکمت است. همواره اولیای خدا همیشه بعد از بند اول [وصیت] با علم و حکمتی می آمدند و با آن بزرگان ادیان را عاجز می ساختند، اما مدعیان علم و معاندین چیزی جز سفسطه و مغالطه و رد علوم اولیای خدا بدون دلیل نداشتند، همانگونه که تاریخ حکایت میکند. امام صادق (ع) در باره ی علم قائم (ع) نکات قابل اعتنایی را ارائه فرمود: ـ(الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَعِشْرُونَ حَرْفاً فَجَميعُ ما جاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفانِ؛ فَلَمْ يَعْرِفِ النّاسُ حَتّى الْيَوْمِ غَيْرَ الْحَرْفَيْنِ فَإذا قامَ قائِمُنا أخرج خَمْسَ وَعِشْرينَ حَرْفاً فَبثّها فى النّاسِ وَضَمَّ إِلَيْها الْحَرْفَيْنِ حَتّى يَبُثَّها سَبْعه وَعِشْرينَ حَرْفاً)ـ (علم و دانش بیست و هفت حرف است. تمام آنچه پیامبران الهی برای مردم آوردند، دو حرف بیش نبود و مردم تاکنون جز آن دو حرف را نشناخته اند. اما هنگامی که قائم ما قیام کند، ۲۵ حرف دیگر را آشکار و در میان مردم منتشر می سازد و دو حرف دیگر را با آن ضمیمه می کند تا بیست و هفت حرف انتشار یابد).علامه مجلسی . بحار الانوار. ج ۵۲. ص ۳۳۶. و این قائم آل محمد (ع) در بین دستان شماست که علم اولین و آخرین را برای شما روشن ساخت، و اسرار قرآنی را بر ملاء ساخت، و بزرگان ادیان الهی را دعوت به مناظره ی علنی نمود اما هیچ کس پاسخگو نبود، و همچنین آنها را دعوت به مباهله کرد و همه عاجزانه با گذشت سالها پاسخگو نبودند. آیا این علم اعجازی و عاجز شدن بزرگانی که مدعی علم هستند دلیلی بر حقانیت ایشان (ع) نیست؟ بیانیه ی گروه ها و یاد آوری به چند تن از علماء بیانیه ی مباهله دعوت مجدد امام احمد الحسن (ع) به مناظره از علماء و همچنین امام صادق علیه السلام محاجه ی فرزندش قائم علیه السلام بر مردم را ذکر نمودند، و فرموده ی ایشان به آنها: (…أجيبوا إلي مسألتي، فاني أنبئکم بما نبئتم به و ما لم تنبئوا به. و من کان يقرأ الکتب و الصحف فليسمع مني، ثم يبتدئ بالصحف التي أنزلها الله على آدم و شيث عليهما السلام، و يقول أمة آدم و شيث هبة الله: هذه و الله هي الصحف حقا، و لقد أرانا ما لم نکن نعلمه فيها، و ما کان خفي علينا، و ما کان أسقط منها و بدل و حرف، ثم يقرأ صحف نوح و صحف إبراهيم و التوراة و الانجيل و الزبور فيقول أهل التوراة و الانجيل و الزبور: هذه و الله صحف نوح و إبراهيم عليهما السلام حقا، و ما أسقط منها و بدل و حرف منها هذه و الله التوراة الجامعة و الزبور التام و الانجيل الکامل و إنها أضعاف ما قرأنا منها. ثم يتلو القرآن فيقول المسلمون: هذا و الله القرآن حقا الذي أنزله الله تعالى على محمد (ص)…). (…دعوت مرا بپذيريد، و پاسخ دهيد، که به تحقيق، شما را از آنچه آگاه شده ايد و به آنچه خبردار نشده ايد مطلع خواهم ساخت. پس به درخواست من پاسخ مثبت دهید، زیرا من در مورد چیزهایی که تاکنون شنیدید و آن چیزهایی که تاکنون نشنیدید، اخباری دارم. و هر کس که اهل خواندن کتابها و صحیفههای آسمانی است، پس به حرف من گوش فرا دهد. پس از آن ابتدا (قائم) شروع به خواندن آن کتاب آسمانی که بر حضرت آدم و شیث نازل شده است میکند و از امّت حضرت آدم و شیث میگویند: این صحیفه ى آسمانی به خدا قسم همان کتابهای آسمانی است که بر آدم و شیث نازل گردید البتّه خدا از طریق آن کتاب در مورد بسیاری از چیزها که ما نمیدانستیم و بسیاری دیگر از علوم که بر ما پوشیده بود، به ما آگاهی داد .این را که میخوانید، اصل آن کتابهاست و هیچ کلمهای از آن کم نشد و از دست نرفت و نیز جابجایی در مطالب آن و تحریف در آن راه نیافت. سپس شروع میکند به قرائت کتابهای نوح و ابراهیم و نیز تورات و انجیل و زبور به گونهای که اهل تورات و انجیل و زبور میگویند :به خدا قسم به راستی این اصل کتاب های حضرت نوح و حضرت ابراهیم است و هیچ کلمه ای از آن حذف نشده و نیز تبدیل و تحریف در آن انجام نگرفته است .به خدا قسم! این را که در اختیار دارد، همان تورات است که توسّط حضرت موسی جمع آوری گردید و اینهایی که در دست دارد، همان زبور کامل ابراهیم و همه ى انجیل حضرت عیسی است و این مطلبی را که قرائت کرد، در هر موضوعی چندین برابر آن مطالبی است که ما قرائت میکردیم و در اختیار داریم. سپس شروع به خواندن قرآن میکند، که در این جا مسلمانانی که آگاهی به قرآن دارند میگویند: به خدا قسم که این عین قرآن است که میخواند، همان قرآنی که خداوند بر حضرت محمّد (ص) نازل کرده است و یک حرف از آن کم و یا جابجا نکرده است و هیچ تحریفی در آن ایجاد نکرده است).مختصر بصائر الدرجات: ص ۱۸۳. و اکیداً محاجه ی قائم (ع) با آن صحیفه ها [صحیفه های آدم و شیپ، نوح و ابراهیم، تورات و انجیل، زبور و فرآن] تصور نشود که اگر قائم با آنها منفرد می شد در نزد آنها معروف نبود، و مثلاً آیا آسانتر از رد آن در آن زمان به حجت اینکه ساخته و پرداخته است وجود داشت؟! لذا حکمت خدا اقتضاء کرد، که دعوت کننده ی الهی مؤید به آنچه در بین دستان منتظران است بیاید، و ندای ایشان همیشه: (مُصَدِّقاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ)، (در حالى كه مؤيد [كتابهاى آسمانى] پيش از آن است)، و هر کس بر اساس کتاب و متن هایی که به آنها ایمان دارد، پس آنها حتی اگر در معرض تحریف و تغییر و جابجایی به دستان علمای بدکار یا دخالت سلطه گران ظالم فرض شدند، اما ماندن آنچه برای اقامت حق و حجت بر آنها باشد، کفایت می کند، و این امری است که هیچ عاقل حکیم به آن شک نمی کند. و بر این اساس، سید احمد الحسن (یمانی موعود، و منجی منتظر)، حجت و برهان صدق دعوت جهانی اش بر مسلمانان را با احتجاج به قرآن و سنت، و بر یهودیان با متن های اسفار تورات، و بر مسیحیان با متن های آمده در آن، اضافه بر آن متن های عهد جدید، را مطرح ساختند. و این نمونه های از علوم امام احمد الحسن (ع) و بر ملاء ساختن حقیقت الواح سومریان و اکد که نادانان آن را افسانه ای بیش نمی دانستند، در صورتی که احمد الحسن (ع) از طریق همین الواح یا کتیبه ها حقیقت این ادیان الهی تحریف شده، اخبارهای غیبی طوفان نوح، قصه ی حضرت یوسف (ع) و زلیخا، سفر حضرت موسی (ع)، حضرت ادریس و… را آشکار ساختند. حماسه های گیلگمش- میراث آدم و نوح (ع)- ۱ حماسه های گیلگمش- میراث آدم و نوح (ع)- ۲ بنابراین از طریق علم و حکمت اولیای خدا نیز شناخته شدند، همانطور که قرآن این مسأله را به روشنی بیان ساخته است: از طریق علم: ابراهیم (ع) شناخته شد: ﴿يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطاً سَوِيّاً﴾، (اى پدر به راستى مرا از دانش [وحى حقايقى به دست] آمده كه تو را نيامده است پس از من پيروى كن تا تو را به راهى راست هدايت نمايم).مريم: ۴۳. و موسی (ع): ﴿وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْماً وَعِلْماً وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ﴾، (و چون به رشد و كمال خويش رسيد به او حكمت و دانش عطا كرديم و نيكوكاران را چنين پاداش مى دهيم).القصص: ۱۴. و عيسی (ع): ﴿وَلَمَّا جَاء عِيسَى بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُم بِالْحِكْمَةِ وَلِأُبَيِّنَ لَكُم بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ﴾، (و چون عيسى دلايل آشكار آورد گفت به راستى براى شما حكمت آوردم و تا در باره بعضى از آنچه در آن اختلاف مى كرديد برايتان توضيح دهم پس از خدا بترسيد و فرمانم ببريد).الزخرف: ۴۳. و محمد (ص): ﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ﴾، (اوست آن كس كه در ميان بى سوادان فرستادهاى از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت بديشان بياموزد و [آنان] قطعاً پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند).الجمعة: ۲. آیا این کافی نیست که امام احمد الحسن (ع) این همه علوم را آشکار ساختند، و از همه مهمتر همه در برابر ایشان عاجز ماندند به گونه ای که هیچ کس نتوانست تاکنون به یک کتاب از ایشان پاسخ دهد؟ آیا مطرح ساختن سؤالات برای مناقشه جهت اثبات وجود خدا و عجز همه کافی نمی باشد؟ سؤالاتی برای مناقشه: رأی و نظرات علمای شیعه، سنی، وهابیت و مسیحیان در مورد نظریه ی تکامل داروین چیست؟ و پاسخ منکر علمی به آن چیست؟ راه اثبات وجود الله ضمن حدود زندگی زمینی برای کسانی که نظریه ی تکامل را می پذیرند چیست؟ رأی و نظر آنها در مورد نظریه ی ژن خودخواه چیست؟ رأی و نظر آنها در مورد هیگز یا بوزون هیگز که مسؤل پیدایش ذرات ماده در این جهان است که اخیراً با تجربه ی برخورد دهنده ی هادرونی بزرگ کشف شده است، چیست؟ رأی و نظر آنها در مورد نظریه ی ممبران (غشاء) یا ام تئوری و وجود بیش از چهار بُعد در این جهان، و یازده بُعد تا الان، چیست؟ رأی و نظر آنها در مورد آنچه اخیراً پروفسور استیون هاوکینگ در مورد اصل جهان و آغازش مطرح ساخت و اینکه ام و کوانتوم تئوری برای تفسیر ظهور جهان از عدم کافی هستند و اینکه آن نیاز به ظهور جهان از عدم به غیر از وجود قانون جاذبیت موجود از ابتدا بر حسب نظریه ی همه چیز یا نظریه ی ام ندارد، و اینکه جهان ممکن است بدون نیاز به فرضیه ی وجود خدا ظاهر گردد، چیست؟ رأی و نظر آنها در مورد آنچه علمای فیزیک می گویند که مجموع انرژی مثبت و ماده با انرژی منفی و ماده تاریک (یا ضد ماده) در جهان مادی مساوی با صفر است، چیست؟ آدم بر روی این زمین چه موقع شروع به زندگی کرد، و از آنها تاریخ دقیق نمی خواهم بلکه کلی بیان کنند، یعنی مثلاً بگویند ده ها هزار سال یا صدها هزار یا میلیون ها سال پیش. طوفان نوح (ع) در کجا واقع شد؟ طوفان نوح (ع) چه موقع واقع شد و از آنها تاریخ دقیق نمی خواهم بلکه کلی بیان کنند، یعنی مثلاً بگویند ده ها هزار سال یا صدها هزار یا میلیون ها سال پیش. طوفان نوح چگونه واقع شد و چگونه امواج مانند کوه ها بودند همانگونه که در قرآن ذکر شد؟ آیا طوفان شامل کل نقاط زمین شد؟ آیا با طوفان نوح تمامی جانداران زمین به هلاکت رسیدند؟ و اگر پاسخ آنها این بود که شامل تمامی زمین و تمامی جانداران یا حداقل حیوانات بر روی زمین شد، پس تعلیل آنها بر وجود حیوانات در جزیره های دور دست مانند حیوانات کیسه دار و حیوان فوسا FOSSA در استرالیا در ماداگاسکار و غیره چیست؟ این سؤالات علمی مرتبط به اثبات یا انکار وجود خداست، و لهذا بر کسانی که مدعی نمایندگی ادیان هستند آنها را با جوابهایی که موافق با علم حدیث و نه جوابهای روائی یا متن های دینی گمانی الصدور یا دلالت و متعارض با واقع علمی ثابت شده به شکل قطعی، پاسخ دهند؛ مانند حقائق تاریخی جیولوژی زمین و محتویات طبقات آن، پس مانند این متن های دینی یا غیر صحیح می باشند یا اینکه تأویل می شوند زیرا که با حقائق علمی به اثبات رسیده در تعارض اند. بنابراین آنچه از فقهای ادیان خواهانیم پاسخ های علمی بر سؤالات بالا می باشند، و گمان می کنم که آنها کاملاً از پاسخگوئی به آنها بصورت علمی معتبر عاجزند، بلکه به هر آنچه نوشته شد مطلع شدم و دیدم که فهم و درک اشتباه از مسائل علمی است و پاسخگوئی بر اساس فهم و درک اشتباه خودشان، یعنی اینکه مثلاً نظریه ی تکامل را بر اساس فهم و درکشان به گونه ای می پندارند سپس بر اساس همان فهم و درک اشتباه از مسئله، پاسخ اشتباه می دهند، و گمان می کنند که بر نظریه ی تکامل پاسخ دادند در حالیکه آنها به قول و فهم اشتباهشان از نظریه ی تکامل پاسخ می دهند و نه پاسخ به آنچه در حقیقت نظریه ی تکامل داروین می گوید. جهت مطالعه ی متن کامل اینجا را لطفاً کلیک کنید و آیا علومی بیشتر از این می خواهید؟ به چه چیز دیگری نیاز است که با آن حقانیت خود را ثابت کنند؟ با تمامی ادله ی پیامبران و فرستادگان سابق بر شما احتجاج کردند، پس بعد از این به چه چیز دیگری ایمان می آورید؟ و الحمد لله وحده