طعن بر مداخله کردن نا اهلان در کتب حدیث و اخبار و ادعیه

یکى آن‏که تصرفاتى که این شخص به سلیقه خود کرده، آن را کمال دانسته، و خلافش را نقص فرض کرده، درحالى‏که آن‏ چیزى که او کمال دانسته باعث نقصان شده است، بنابراین از اینجا قیاس کنیم به چیزهایى که ما از روى جهل و نادانى در دعاها داخل مى‏کنیم، یا به سلیقه ناقص خود بعض تصرفات مى‏نماییم، و آن را کمال فرض مى‏کنیم بدانیم که‌‌ همان چیزها نزد اهلش سبب نقصان، و بى‏اعتبارى آن دعاها، یا زیارت خواهد بود، پس شایسته است، که ما به هیچ وجه در این‏ باب مداخله نکنیم، و هرچه دستور العمل دادند، به‌‌ همان رفتار کرده و از آن تخطّى نکنیم، و دیگر غرضم آن بود که معلوم گردد هرگاه نسخه‏اى که مؤلفش زنده، و حاضر، و نگهبان او باشد، با آن این گونه رفتار کنند، پس با سایر نسخه‏ها چه کردند، و به کتابهاى چاپى دیگر چه اعتماد است؟ مگر کتابى که از مصنّفات مشهور علماى معروف باشد، و به نظر ثقه‏اى از علماى‏ آن فن رسیده، و امضا فرموده باشد. در حال ثقه جلیل، فقیه پیشین در اصحاب ائمه علیهم السّلام یونس بن عبد الرحمن روایت‏ شده است که کتابى در اعمال شبانه‏روز نوشته بود، جناب ابو هاشم جعفرى آن کتاب را به نظر مبارک حضرت عسگرى‏ رساند، حضرت تمام آن را مطالعه و به دقت بررسى نمود، پس از آن فرمود: هذا دینى و دین ابائى کلّه و هو الحقّ کلّه‏ این دین من و دین پدران من است، و تمامش حق مى‏باشد، ملاحظ کن که ابو هاشم جعفرى، با آن‏که بر کثرت علم و فقاهت‏ و جلالت و دیانت جناب یونس مطلّع بوده، در عمل کردن به کتاب او اکتفا نکرده، تا آن‏که آن را به نظر مبارک امام خود رسانید. و نیز روایت شده از بورق شنجانى هراتى که مردى معروف به صدق و صلاح و ورع بوده، در سامره خدمت‏ امام حسن عسگرى علیه السّلام رسید، و کتاب «یوم و لیله» شیخ جلیل القدر فضل بن شاذان نیشابورى را به آن حضرت داد و گفت: فدایت شوم، مى‏خواهم در این کتاب نظر فرمایى، و ورق ورق آن را ملاحظه کنى، حضرت فرمود: هذا صحیح ینبغى ان تعمل به این کتاب صحیح است و شایسته است به آن عمل کنى الى غیر ذلک. و این احقر با اینکه مذاق مردم این زمان، و عدم اهتمامشان را در امثال این امرو مى‏دانستم، براى اتمام حجت سعى و کوشش بسیار کردم‏ که دعاها و زیارات منقول در این کتاب حتى الامکان، از نسخه‏هاى اصل نقل شود، و بر نسخه‏هاى متعددى عرضه گردد و به اندازه‏اى که از عهده بر آید تصحیح آن نمایم، تا عامل به آن از روى اطمینان عمل کند ان شاء الله، به شرط آن‏که‏ کاتبان و ناسخان، در آن تصرف ننمایند، و خوانندگان، اختراع و سلیقه‏هاى خو را کنار گذارند. شیخ کلینى رحمه الله از عبد الرحیم قصیر نقل کرده: خدمت امام صادق علیه السّلام رسید، و عرض کرد: فدایت شوم، من از پیش خود دعایى اختراع‏ کرده‏ام، حضرت فرمود: مرا از اختراع خود بگذار، یعنى آن را کنار گذار، و براى من نقل مکن، و اجازه نداد، دعاى‏ جمع‏کرده‏اش را نقل کند و خود حضرت براى اودستور العملى عنایت فرمود. شیخ صدوق رحمه الله از عبد الله بن سنان روایت‏ کرده: امام صادق علیه السّلام فرمود: به همین زودى به شما شبهه‏اى مى‏رسد، پس مى‏مانید بدون نشانه و راهنما و پیشواى هدایت‏گر و در آن شبه نجات نمى‏یابد مگر کسى‏که دعاى غریق را بخواند، گفتم: دعاى غریق چگونه است؟ فرمود: مى‏گویى:
یَا اللهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ

اى خدا، اى بخشنده، اى مهربان، اى زیر و رو کننده دلها، دلم را بر دینت پا برجا کن
پس گفتم
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ

اى زیرورو کننده دلها و دیده‏ها، دلم را بر دینت پا برجا کن
حضرت فرمود: خداى عزّ و جلّ مقلّب قلوب و ابصار است، ولى چنان‏که من مى‏گویم بگو: یا مقلّب القلوب ثبّت قلبى على دینک تأمل در این دو حدیث شریف، براى بیدارى‏ کسانى که در دعاها به سلیقه خود، بعضى کلمات را زیاد مى‏کنند، و پاره‏اى تصرّفات مى‏نمایند کافى است، و الله العاصم