هرکس توبه کند از او می گذرد و کسی که بجنگد را می کشد

اخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدِ بْنِ عُقْدَةَ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ التَّيْمُلِيُّ مِنْ كِتَابِهِ فِي صَفَرٍ سَنَةَ أَرْبَعٍ وَ سَبْعِينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ عَامِرِ بْنِ رَبَاحٍ الثَّقَفِيُّ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ بَشِيرٍ النَّبَّالِ وَ أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ الْبَنْدَنِيجِيُّ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى الْعَلَوِيِّ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ بَشِيرِ بْنِ أَبِي أَرَاكَةَ النَّبَّالِ وَ لَفْظُ الْحَدِيثِ عَلَى رِوَايَةِ ابْنِ عُقْدَةَ قَالَ: لَمَّا قَدِمْتُ الْمَدِينَةَ انْتَهَيْتُ إِلَى مَنْزِلِ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع فَإِذَا أَنَا بِبَغْلَتِهِ مُسْرَجَةً بِالْبَابِ فَجَلَسْتُ حِيَالَ الدَّارِ فَخَرَجَ فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ فَنَزَلَ عَنِ الْبَغْلَةِ وَ أَقْبَلَ نَحْوِي فَقَالَ مِمَّنِ الرَّجُلُ فَقُلْتُ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ قَالَ مِنْ أَيِّهَا قُلْتُ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ فَقَالَ مَنْ صَحِبَكَ فِي هَذَا الطَّرِيقِ قُلْتُ قَوْمٌ مِنَ الْمُحْدِثَةِ فَقَالَ وَ مَا الْمُحْدِثَةُ قُلْتُ الْمُرْجِئَةُ فَقَالَ وَيْحَ هَذِهِ الْمُرْجِئَةِ إِلَى مَنْ يَلْجَئُونَ غَداً إِذَا قَامَ قَائِمُنَا قُلْتُ إِنَّهُمْ يَقُولُونَ لَوْ قَدْ كَانَ ذَلِكَ كُنَّا وَ أَنْتُمْ فِي الْعَدْلِ سَوَاءٌ فَقَالَ مَنْ تَابَ تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ مَنْ أَسَرَّ نِفَاقاً فَلَا يُبْعِدُ اللَّهُ غَيْرَهُ وَ مَنْ أَظْهَرَ شَيْئاً أَهْرَقَ اللَّهُ‌ دَمَهُ ثُمَّ قَالَ يَذْبَحُهُمْ وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ كَمَا يَذْبَحُ الْقَصَّابُ شَاتَهُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى حَلْقِهِ قُلْتُ إِنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّهُ إِذَا كَانَ ذَلِكَ اسْتَقَامَتْ لَهُ الْأُمُورُ فَلَا يُهَرِيقُ مِحْجَمَةَ دَمٍ فَقَالَ كَلَّا وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ حَتَّى نَمْسَحَ وَ أَنْتُمُ الْعَرَقَ وَ الْعَلَقَ‌ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى جَبْهَتِهِ. بشير بن أبى أراكه نبّال روايت كرده- و لفظ حديث طبق روايت ابن عقده است گويد: هنگامى كه به مدينه آمدم به منزل امام باقر ع كه رسيدم با استر آن حضرت روبرو شدم كه زين شده بر در خانه آماده بود، پس جلوى خانه نشستم، آن حضرت از منزل بيرون آمد، من به او سلام كردم حضرت از استر پياده شده و به سوى من آمد و فرمود: از كجائى؟ گفتم: از مردم عراق هستم، فرمود: از كجاى آن؟ گفتم: از اهل كوفه هستم، فرمود: چه كسى در اين راه همدم و همراه تو بود؟ گفتم: گروهى از محدثه، فرمود:محدثه كدام است؟ عرض كردم: همان مرجئه، پس فرمود: واى بر اين مرجئه فردا بدان‌ هنگام كه قائم ما قيام كند به چه كسى پناه خواهند برد؟ عرض كردم: ايشان قائلند: اگر چنان واقعه‌اى رخ دهد ما و شما در ميزان عدالت يكسان خواهيم بود، فرمود: هر كس توبه كند خداوند بر او توبه‌پذير است، و هر كه در نهان نفاق ورزد خداوند جز او را از رحمت خود دور نسازد (فقط اوست كه از رحمت خدا به دور افتاده)، و هر كس اندك مخالفتى ابراز كند خداوند خونش را خواهد ريخت، سپس فرمود: آنان را سر خواهد بريد سوگند به آنكه جانم به دست اوست بدانسان كه قصّاب گوسفندش را سر مى‌برد و در اين حال با دستش به گلوى خويش اشاره فرمود- عرض كردم: [آنان‌] مى‌گويند:چون آن امر روى دهد همه كارها براى او درست و برقرار مى‌شود و به اندازه يك حجامت هم خون مردم نخواهد ريخت، فرمود: هرگز چنين نيست، سوگند به آنكه جانم به دست اوست كار به آنجا خواهد كشيد كه ما و شما عرق و خون بسته شده را (كه ناشى از دشواريهائى است كه موجب پديد آمدن عرق و ايجاد زخمهاى خونين مى‌شود) پاك كنيم- و در اين هنگام با دست خود به پيشانيش اشاره فرمود». غیبت نعمانی،باب15،حدیث1