قرآن، از تورات و انجیل کپی شده است
در پاسخ به این شبهه مقدمه و نکاتی را بیان خواهیم نمود: مقدمه: به مسیحیان میگوییم که ما معتقدیم که یک خدا وجود دارد و خدای موسی و عیسی و محمد یکی میباشد و دین خدا یکی است و هدفشان یکی بود؛ اما چند نکته را دراینباره بیان مینماییم: نکته اول: در حالی اصل توحید و احکامی همچون محبت کردن به پدر و مادر و همسایه و... در تورات ذکرشدهاند، که صدها سال بعد در انجیل نیز به این موارد اشارهشده است، بهعنوان نمونه میتوان به سخن و یادآوری عیسی مسیح در (متی 22: 37) که برگرفته از (تثنیه 6: 5) میباشد رجوع نمود و یا سخن وی در (مرقس 12: 29) که برگرفته از (تثنیه 6: 4) میباشد رجوع نمود و یا (مرقس 12: 31) که برگرفته از (لاویان 19: 18) است رجوع نماییم و یا آیات دیگر؛ حال تصور نمایید که این مسائل در قرآن نیز ذکر شود؛ آیا این یادآوری ایرادی است بر قرآن؟! و اگر مسیحیان بگویند آن ایراد است پسازآنان میپرسیم که چرا ذکر این موارد در انجیل را بهعنوان ایراد بهحساب نمیآورید؟! آیا اینیک بام و دوهوای شما مسیحیان نیست؟! حال فرض نمایید با توجه به وجود آیات بسیاری از تورات که در انجیل آمده است و تأویلهای صورت گرفته در راستای اثبات حقانیت عیسی و یحیی، یهودیان دقیقاً سخن مسیحیان را تکرار نمایند که انجیل به جهت مشروعیت دادن به خود، احکامی از تورات را بیان کرده است و یا آیاتی از آن را گرفته و به عیسی مسیح و یحیای نبی نسبت داده است تا بهوسیله آن حقانیت خویش را اثبات نماید، (کافی است به قسمتهای پیشین رجوع نمایید تا ازنقطهنظر یهودیان نسبت به تأویلهای انجیل آشنا شوید) حال مسیحیان چگونه میتوانند به این سؤال جواب دهند؟! آیا از این سیاه نمایی خود شرم نمیکنند؟! و میدانیم که مسیحیان به تورات نیز معتقدند، حال آیا مسیحیان میدانند که عدهای میگویند که ده فرمانی که در تورات وجود دارد برگرفته از قوانین حمورابی میباشد؟! و کتاب پیدایش برگرفته از اسطوره «انوما الیش» بابلی است؟! یا عدهای دیگر در ارتباط با عیسی معتقد میباشند که داستان او برگرفته از دیونیسوس میباشد؟! و... و... و... به درخت ابلیس و ثمرههای کلامی آن بیاندیشید که چگونه عمل مینماید و به (متی 7: 20) رجوع نمایید و در سخن عیسی تدبر نمایید که چه میگوید: (لهذا از میوههای ایشان، ایشان را خواهید شناخت). نکته دوم: اگر قرآن رونوشتی از تورات و انجیل است چگونه وقایعی نظیر (فرزند قربانی بودن اسحاق) را از تورات کپی نکرده است بلکه آن را بهگونهای دیگر بیان مینماید؟ و چگونه است در قضیه مصلوب برخلاف ظاهر اناجیل کنونی مسئله را تا حدی میگشاید و بهتصریح بیان مینماید که مسیح کشته نشد؟! درواقع قرآن تحاریف و عقاید باطلی را اصلاح نمود که توسط معتقدین به کتاب مقدس انجامشده بود. نکته سوم: اما از حیث یادآوری اتفاقاتی که در زمان انبیاء گذشته رویداده است و در قرآن بیان میشود، درواقع آن عبرتی است برای مردمان آن زمان و آیندگان، آیا اشکالی از حیث تکرار مسائل مهم وجود دارد؟! آیا از اینکه خدا در تورات بارها به توحید اشاره مینماید میتوان اشکالی وارد نمود؟! (تثنیه 32: 39) و (اشعیا 45: 5) و (اشعیا 46: 9) و (یوئیل 2: 27) و...؛ همچنین در سخن عیسی مسیح نیز یادآوریهایی از تورات وجود داشت؛ پس آیا عیسی مسیح را نیز به جهت یادآوریهایش محکوم مینمایید؟! نکته چهارم: سؤال اساسی این است که چطور میتوانیم به این نتیجه دستیابیم که قرآنی که بهوسیله حضرت محمد آورده شده است، کلام خدا است؟! میگوییم که یکی از راههای شناخت این است که خدا در حبقوق و تثنیه و پیدایش و مکاشفه یوحنا برای حضرت محمد بشارت داده است، و آنها را به برکت وجود احمدالحسن در طول مبحثهای گذشته ارائه نمودیم و همچنین توضیحات احمدالحسن را در ارتباط با معیار عیسی مسیح ارائه نمودیم که در آن بهصورت محکم اثبات میشود که قرآن الهی و از جانب خدا است؛ همچنین (تثنیه 18: 20 – 22) نیز دقیقاً راه مناسبی را پیش روی ما قرار میدهد تا از صداقت حضرت محمد در رسالتش اطمینان حاصل کنیم، درنتیجه هنگامیکه حقانیت حضرت محمد اثبات شد، درستی رسالت و ادعای وی نیز اثبات میشود و درنتیجه الهی بودن قرآن نیز اثبات میشود.