بررسی آیات جهاد در قرآن - عیسی و جهاد

بارهاشده است که مسیحیان را دیده‌ایم که در مقابل مسلمانان از موضوع عدم جهاد عیسای مسیح و عدم پیکار وی سخن به میان آورده‌اند تا در راستای آن اثبات نمایند که عیسای مسیح مخالف جهاد بوده و منادی صلح و آرامش بوده است و اسلام این‌چنین نبوده است؛ به برکت احمدالحسن به‌ این ادعای آنان جواب خواهیم داد؛ اما در این قسمت سخن احمدالحسن را تقدیم شما خواهیم نمود که از هر حیث بسیار مفید و قابل‌توجه می‌باشد، ایشان در بخشی از سخنانشان دریکی از کتبشان این‌گونه فرمودند: (آیا (عیسی (ع)) نگفت هر کس می‌خواهد دنباله‌رو من باشد، صلیبش را با خودش حمل کند؟! به اعتقاد شما او از این سخن چه قصدی داشت؟ آیا می‌توانی این‌گونه تصور کنی که منظور او این بوده هر که می‌خواهد از او از حقی که از سوی خدا سبحان آورده است، پیروی کند، حق را تسلیم کافران کند تا او را بکشند و به صلیب بکِشند؟! یا منظور او از این سخن که(هرکسی می‌خواهد از من پیروی کند، باید صلیبش را با خودش حمل کند) قیام علیه کفر و ظلم و عصیانگری می‌باشد؟! غیر از پیشوایان کفر و گمراهی و سرکشی، کس دیگری با عیسی (ع) به نبرد برنخاست؛ چه پیشوایان علمای بی‌عمل یا رومیان. جنگ و نبرد به عِده و عُده نیاز دارد درحالی‌که به همراه عیسی (ع) هیچ عِده و عُده‌ای نبود و آن‌کسانی هم که به او ایمان آورده بودند، چه کسانی بودند و چقدر آماده بودند که زندگی خودشان را فدای او نمایند؟! پاسخ این سؤال را پیدا کن، در این صورت خواهی دید که عیسی (ع)چاره‌ای جز پناه بردن به خدا سبحان نداشت تا او را به‌سوی خودش بالا ببرد. آیا عیسی (ع) از کسانی که ادعای ایمان آوردن به او را داشتند نخواست که از پرداخت مالیات (سکه‌ها) به قیصر خودداری کنند؟! آیا آن‌ها خودداری نمودند؟!! آنان او را در چنین فرمانی تنها گذاشتند؛ پس یاری ندادنش در جنگ و نبرد از سوی آن‌ها بسیار واضح‌تر و آشکارتر می‌باشد. باید در مقولۀ دعوت‌های فرستادگان علیهم السلام به‌دقت نظر بیفکنی؛ اینکه عیسی (ع) با شمشیر در برابر دشمنان خدا نایستاد به‌ این معنی نیست که انبیای الهی که در برابر دشمنان خدا قیام مسلحانه نمودند، بر باطل بودند؛ که هرگز چنین نیست، سلام‌وصلوات خدا بر همه‌شان باد. من در نوشته‌های پیشین، بارها گفته‌ام: همانا دعوت عیسی (ع) به‌سوی خدا سبحان و متعال، خصوصیت‌ها و شرایط محیطی ویژه‌ای داشت که آن را در ردۀ مشکل‌ترین دعوت‌های الهی قرار می‌دهد. عیسی (ع) با مردمی که بت‌های سنگی را پرستش می‌کردند، روبرو نشد و همچنین با قومی که کافر به خدا باشند نیز مواجه نگردید، بلکه با مردمی روبه‌رو شد که ادعای توحید و ایمان به خدا و انبیای او را داشتند، با علمای بی‌عمل یهود که ادعای اصلاح‌گری داشتند و مردم را این‌گونه متوهم کرده بودند که آن‌ها وارثان انبیای فرستاده‌شدۀ پیشین علیهم السلام می‌باشند و درعین‌حال، با رومیان بت‌پرست که سرزمین مقدس را اشغال کرده بودند، سازش می‌کردند. عیسی (ع) آمد تا با این گمراهانِ گمراه‌کننده مواجه شود. علمایی که مردم، آنان را علمای اصلاح‌گری که تمثیلی از موسی (ع) و انبیاء علیهم السلام بودند، می‌دانستند و هیچ راهی برای رسوا کردن و بیان فساد و گمراهی آنان نبود جز زهد و پرهیزگاری عیسی (ع) و درد و رنج به صلیب کشیده شدن که قساوت قلب آن‌ها و دور بودنشان از رحمت الهی که مدعی آن بودند را آشکار نمود).([1]) بنابراین عیسی اگر می‌توانست علیه دشمنان خدا جهاد می‌کرد، افسوس که بسیاری از یارانش او را رها کردند.([2]) و تنها حواریون ماندند و حتی در آخرین ساعات طبق (متی 26: 33 – 34) مکالمه‌ای بین پطرس (یکی از حواریون عیسای مسیح) و عیسای مسیح شکل می‌گیرد که بدین گونه است: (۳۳ پطرس در جواب وی گفت: هرگاه همه درباره تو لغزش خورند، من هرگز نخورم. ۳۴ عیسی به وی گفت: هرآینه به تو می‌گویم که در همین شب قبل از بانگ زدن خروس، سه مرتبه مرا انکار خواهی کرد!). و در اینجا دوباره سخن احمدالحسن را برای یادآوری خواهیم آورد که بیان نمود: (به همراه عیسی (ع) هیچ عِده و عُده‌ای نبود و آن‌کسانی هم که به او ایمان آورده بودند، چه کسانی بودند و چقدر آماده بودند که زندگی خودشان را فدای او نمایند؟! پاسخ این سؤال را پیدا کن، در این صورت خواهی دید که عیسی (ع) چاره‌ای جز پناه بردن به خدا سبحان نداشت تا او را به‌سوی خودش بالا ببرد).([3]     [1]- احمدالحسن، پاسخ‌های روشنگرانه، ج. 2، صص. 122 - 123. [2]- یوحنا 6: 56 - 69. [3]- احمدالحسن، پاسخ‌های روشنگرانه، ج 2، ص 122.