بررسی آیات جهاد در قرآن - قسمت اول

از اشکالات مسیحیان بر قرآن، آیاتی است که در مورد جهاد بیان‌شده است؛ در این مورد، «احمدالحسن» آیات جهاد در قرآن را با توضیحات آن در کتاب «سیزدهمین حواری» بیان کرده است که بخش‌هایی از آن را ارائه خواهیم نمود: (... (باکسانی از اهل کتاب که نه به خدا، و نه به‌روز جزا ایمان‌دارند، و نه آنچه را خدا و رسولش تحریم کرده حرام می‌شمارند، و نه ‌آیین حق را می‌پذیرند، پیکار کنید تا زمانی که با خضوع و تسلیم، جزیه را به دست خود بپردازند!).([1]) معنى: قرآن یکپارچۀ کامل است و آنچه وهابیون انجام می‌دهند برای تصویب باورهای نادرست خود و فتوا به کشتن مردم است، و آنچه مسیحیان و دیگران در چالش قرآن در این روزها انجام می‌دهند، ازجمله بریدن آیاتی از کتاب درحالی‌که آن‌یک واحد یکپارچه و نمی‌توان بخشی به‌طور جداگانه از کل و یا بقیه قطعات در نظر گرفته شود، خدا در قرآن بیان کرده که آن واحد یکپارچه است و تکه‌تکه کردن آن درست نیست، و کسی که آن‌ها را مجزا می‌کند یک آدم مغرض است؛ یا اینکه او می‌خواهد به‌طور تصادفی پوچ به قرآن طعنه بزند شبیه به گفتن آنکه گفت: «هیچ خدایی نیست، جز الله» شما کافر وجود خدا را انکار کردید، چون‌که شما گفتید: «هیچ خدایی نیست»، و یا آنکه او شخصی است که می‌خواهد یک عقیده یا فتوای باطلی را تصویب کند که برای رسیدن به هدفی که در نفس خود دارد همان‌طوری که وهابیون انجام دادند (آن‌هایی که به نام سلفی می‌نامند). و این آیاتی از قرآن که از این راه و منش منحرف مغرضانه در تجزیه قرآن نهی می‌کند: (... آيا شما به پاره‌اى از كتاب ايمان مى‌آوريد، و به پاره‌اى كفر مى‌ورزيد؟ پس جزاى هر كس از شما كه چنين كند، جز خوارى در زندگى دنيا چيزى نخواهد بود، و روز رستاخيز ايشان را به سخت‌ترين عذاب‌ها باز برند، و خدا ازآنچه مى‌كنيد غافل نيست...).([2]) (همانا كه قرآن را جزء جزء كردند. پس سوگند به پروردگارت كه از همه آنان خواهيم پرسيد، ازآنچه انجام مى‌دادند!).([3]) اما در مورد آیۀ 29 از سورۀ توبه، نیاز به‌ این داریم که‌ آیات بعدازآن را بخوانیم تا ببینیم که چرا خدا در اینجا از مؤمنان خواسته که مبارزه کنند و آن‌ها را به مبارزه کردن تحریک کرده است؟ سورۀ توبه، (باکسانی از اهل کتاب که نه به خدا، و نه به‌روز جزا ایمان‌دارند، و نه آنچه را خدا و رسولش تحریم کرده حرام می‌شمارند، و نه‌ آیین حق را می‌پذیرند، پیکار کنید تا زمانی که با خضوع و تسلیم، جزیه را به دست خود بپردازند! یهود گفتند: «عزیر پسر خداست!» و نصاری گفتند: «مسیح پسر خداست!» این سخنی است که با زبان خود می‌گویند، که همانند گفتار کافران پیشین است؛ خدا آنان را بکشد، چگونه از حق انحراف می‌یابند؟! دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایی در برابر خدا قراردادند، و مسیح فرزند مریم را؛ درحالی‌که دستور نداشتند جز خدا یکتایی را که معبودی جز او نیست، بپرستند، او پاک و منزه است ازآنچه همتایش قرارمی‌دهند! آن‌ها می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند؛ ولی خدا جز این نمی‌خواهد که نور خود را کامل کند، هرچند کافران ناخشنود باشند! او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه ‌آیین‌ها غالب گرداند، هرچند مشرکان کراهت داشته باشند!).([4]) حال، خدا می‌خواهد با آن‌ها مبارزه کنیم زیرا آن‌ها جنگ را آغاز کردند (آن‌ها می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند؛ ولی خدا جز این نمی‌خواهد که نور خود را کامل کند، هرچند کافران ناخشنود باشند!). و من اعتقاد ندارم که به کشتن دیگران تحریک کند، یا به آماده شدن برای کشتن دیگران، یا به آماده‌سازی افراد برای مبارزه، جنگ محسوب نمی‌شود، و من اعتقاددارم که خواستۀ آن‌ها برای خاموش کردن نور خدا با دهان خود، تحمل این چیزها و بیشتر از آن را دارد. اگرچه ‌آیات پیش مضمونی بردادن و گرفتن‌اند و آن‌ها متشابه هستند، در آنجا یک آیه روشن و محکم وجود دارد که بیان می‌کند خدا برای مبارزه باکسانی که با آن‌ها مبارزه می‌کنند تحریک می‌کند، و مؤمنان را از تجاوز به دیگران نهی می‌کند و متشابه به محکم بازمی‌گردد، خدا می‌فرماید: (و درراه خدا، باکسانی که با شما می‌جنگند، نبرد کنید! و از حد تجاوز نکنید، که خدا تعدی‌کنندگان را دوست نمی‌دارد!).([5]) از طرفی عمل پیامبر حضرت محمد (ص) روشن است، و یهودیان -بااینکه آن‌ها اهل کتاب‌اند- در شهر مدینه با امنیت با او زندگی می‌کردند و هیچ بدی در حق آن‌ها نکرد، تا وقتی‌که آن‌ها شروع به جنگ با او (ص) کردند و به دشمنان او (ص) کمک کردند).([6])     [1]- توبه: 29. [2]- بقره: 85 [3]- حجر: 91 - 93 [4]- توبه: 29 - 33 [5]- بقره: 190 [6]- سیزدهمین حواری، احمدالحسن، صفحه 19 – 26.