ما فاران مورد ادعای شما را قبول نداریم

شبهات حول حقانیت حضرت محمد ; ما فاران مورد ادعای شما را قبول نداریم: در دو قسمت پیشین سعی شد تا دو آیه از آیاتی که در کتاب مقدس در ارتباط با حضرت محمد وجود دارد، آورده شود و همچنین سعی نمودیم تا بسیاری از نکات لازم که در بحث‌ها ممکن است نیاز شود را بیان نماییم. نبوتی که ابتدا حدود 1400 سال پیش از میلاد توسط موسای نبی بیان گردید،([1]) و حدود 800 سال بعدازآن دوباره به زبان حبقوق جاری شد ([2]) تا حجتی بر همگان باشد که ‌این آیات خبر از ظهور شخصی را می‌دهند که قرار است در آینده ظهور نماید و مربوط به اتفاقاتی که در سال‌های زندگانی موسای نبی رخ‌داده است، نمی‌باشد و مسیحیان به‌خوبی می‌دانند که بعد از حبقوق کسی از فاران موردنظر آنان (که در سینا است) ظهور نکرده است که آمدنش، آمدن خدا تلقی شود و هیچ اتفاق خاصی از فاران مدنظر آنان به وقوع نپیوست؛ بدین ترتیب آن‌ها در جواب هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای در اختیار ندارند تا با آن به رد سخنان ما بپردازند. همچنین آنان چاره‌ای ندارند جز آنکه به فاران دیگری معتقد باشند که در سرزمین دیگری قرار داشته است؛ به‌عنوان‌مثال: یاقوت حموی جغرافیدان و تاریخ‌نویس مشهور قرن هفتم هجری می‌گوید: (فاران نام سه جایگاه است؛ یکی: دهكده‏‌اى است در سغد سمرقند. از منسوبان بدان: ابومنصور محمد پسر بكر پسر اسماعيل سمرقندى فارانى. دوم -به نقل از ابوعبدالله قضاعى: بلوكی از بلوك‌هاى روبروی مصر است. سوم: -به نقل از ابن ماكولا-: من شنیده‌ام كه: ابوبکر نصر پسر قاسم پسر قضاعه قضاعى فارانى اسكندرانى منسوب به همين كوه‌هاى فاران است كه كوه‌هاى حجاز است).([3]) اما مسیحیان ممکن است بگویند ما منابع اسلامی را نمی‌پذیریم و برای ما ارزشی ندارد؛ در 3 گام جواب مسیحیان را خواهیم داد: گام اول: معنای نبوت حبقوق را به‌صورت صحیح بیان نمایند و به ما نشان دهند که بعد از حبقوق کدام قدوس از فاران آمده است؟ گام دوم: به مسیحیان باید گفت شما که منابع غیر را قبول نمی‌کنید، پس به‌ این مثال توجه نمایید: اگر شما مسیحیان به‌ آیه‌ای در عهد قدیم یعنی (اشعیا 7: 14) احتجاج می‌نمایید تا مریم را مصداق آن باکره قلمداد نمایید، ابتدا باکره بودن مریم را از عهد قدیم اثبات نمایید چراکه اناجیل در دید یهودیان بی‌ارزش است و همچنین در تلمود بابلی متعلق به یهودیان، سخنانی البته در مورد او بیان‌شده است که مخالف عقیده شما می‌باشد پس شما نیز باید ابتدا این موارد را فقط و فقط از عهد قدیم اثبات نمایید نه از منابع مسیحی اگر نتوانید اثبات نمایید پس هیچ حقی نخواهید داشت تا بر حجیت داشتن منابع اسلامی، ایراد وارد نمایید: (ای ریاکار، اول چوب را از چشم خود بیرون کن، آنگاه نیک‌خواهی دید تا خس را از چشم برادرت بیرون کنی!)([4]) پس تدبر نمایید که چگونه مسیحیان با هر شبهه‌ای که همچون یهودیان طرح می‌نمایند در باتلاق شبهات خویش غرق می‌شوند و اساس اعتقادی خودشان را زیر سؤال می‌برند. (همچنین هر درخت نیکو، میوه نیکو می‌آورد و درخت بد، میوه بد می‌آورد. نمی‌تواند درخت خوب میوه بد آورد، و نه درخت بد میوه نیکو آورد).([5]) گام سوم: به‌ آیات زیر دقت نمایید: در (یوحنا 8: 16 - 18) آمده است: (و اگر من حکم دهم، حکم من راست است، ازآن‌رو که تنها نیستم بلکه من و پدری که مرا فرستاد. و نیز در شریعت شما مکتوب است که شهادت دو کس حق است. من بر خود شهادت می‌دهم و پدری که مرا فرستاد نیز برای من شهادت می‌دهد). و همچنین در (متی 18: 16) آمده است: (و اگر نشنود، یک یا دو نفر دیگر با خود بردار تا از زبان دو یا سه شاهد، هر سخنی ثابت شود). بر مسیحیان است که‌ این قاعده کلی را بپذیرند که شهادت دو یا سه نفر برای اثبات هر ادعایی کافی است؛ و عیسای مسیح نیز از این قاعده به جهت حقانیت خویش استفاده نموده است؛ نتیجه آن است که منابع متعدد اسلامی بر طبق قاعده کتاب مقدسی به جهت اینکه از زبان چندین شاهد بیان‌شده‌اند غیرقابل رد می‌باشند.     [1]- تثنیه 33: 2. [2]- حبقوق 3: 3. [3]- الحموی، شهاب‌الدین ابی‌عبدالله یاقوت، معجم البلدان، ج‏4، ص 225. [4]- متی 7: 5. [5]- متی 7: 17 - 18.