انتشارات انصار امام مهدی (ع)
پاسخهای فقهی
(مسائل متفرقه - جلد 3)
پاسخهای وصی و فرستادۀ امام مهدی (ع)
سید احمدالحسن (ع)
گردآوری و تنظیم:
علا سالم
مترجم:
گروه مترجمان انتشارات انصار امام مهدی (ع)
نام کتاب: پاسخهای فقهی (مسائل متفرقه - جلد 3)
نویسنده: احمدالحسن (ع)
گردآوری و تنظیم: علا سالم
مترجم: گروه مترجمان انتشارات انصار امام مهدی (ع)
نوبت انتشار: اول
تاریخ انتشار: 1396
کد کتاب: 130/1
ویرایش ترجمه: اول
جهت کسب اطلاعات بیشتر در خصوص دعوت مبارک
سید احمدالحسن (ع) به تارنماهای زیر مراجعه نمایید.
www.almahdyoon.co/ir
www.almahdyoon.co
فهرست
طهارت 11
نماز 20
روزه 36
خمس 37
حج 40
نذر و عهد 43
خوردنیها و نوشیدنیها 44
تجارت و معاملات 47
بیتالمال و امور مالی 52
پرسشهای مربوط به اموات 60
ارث 62
احکام عمومی مردان و زنان 64
پرسشهای مربوط به بانوان 67
ازدواج دائم و موقت 74
طلاق 88
پرسشهای مربوط به خانواده ولیّ امر 93
تربیت کودکان 94
برخورد با مخالفان 97
موارد متفرقه 100
پاسخهای فـقهی
(مسائل متفرقه - جلد 3)
بسمالله الرحمن الرحیم
و صلیالله علیمحمد و آله الطاهرین الائمه و المهدیین و سلّم تسلیماً
این کتاب شامل 156 پرسشی است که بهطورمعمول بیشترِ مردم مبتلابهشان هستند؛ پرسشهایی که در رابطه با احکام فقهی مختلف به سید احمدالحسن (ع) ارائهشده و مضمون بیشترشان در صفحۀ ارتباطی سایت انصارالله مطرحشده است؛ ازآنجاکه اینها پرسشهای مهمی هستند، مدوّن کردن این پاسخها و گنجانیدن آنها در این کتاب بسیار مفید میباشد. برای وضوح و دستهبندی بهتر قدری مرتبسازی بر روی این پرسشها انجام دادهام.
از خدای سبحان مسألت دارم و امیدوارم که برای بر پا شدن دین و حاکمیتش شمارا در زمینش تمکین دهد.
و سپاس و ستایش تنها از آنِ خداوند، پروردگار جهانیان است.
5 ذیالقعده 1434(
[1]) ه ق
علا
-طهارت:
پرسش 1:
آیا پوششی که روی موی سر قرار داده میشود حین مسح سر در وضو مانع رسیدن آب میشود؟
پاسخ:
هر جسمی که پس از قرار گرفتن در محل خود دارای جرم ظاهری باشد، یعنی پیدا و آشکار بماند بهگونهای که آن قسمت از بدن را که روی آن قرارگرفته است بپوشاند ـمثل مومـ عایق و پوششی محسوب میشود که مانع رسیدن آب به بدن یا مو ـاگر روی آن قرارگرفته باشدـ میشود؛ اما معمولاً چیزی که روی موی سر قرار میگیرد همۀ آن را نمیپوشاند و قسمتهایی از مو یا پوست سر برهنه میماند و آب میتواند به آن قسمتها برسد؛ همین مقدار برای مسح سر در وضو کفایت میکند. امّا در خصوص جسمی (پوششی) که شما پرسیدی باید مشخص کنی این مادهای که استفاده میکنی جرم دارد یا بدن آن را جذب میکند بهگونهای که دیگر حجاب و پوششی که مو پوست سر را بپوشاند محسوب نمیشود. اگر بهمرور جذب شود، پوشش و عایق محسوب نمیشود و اگر همانند لایهای باشد که مو پوست را میپوشاند، در این صورت اگر قسمتهایی از سر و پوست ـهرچند بهصورت قطعهقطعه و تکّه تکّهـ برهنه مانده باشد رسیدن آب به آنها برای مسح در وضو کفایت میکند، امّا اگر عایق باشد و همۀ مو پوست سر را بپوشاند، در این صورت چارهای جز برطرف کردن آن عایق برای صورت پذیرفتن مسح وجود ندارد.
پرسش 2:
آیا منظور از دو برجستگی پا، بالاترین نقطۀ روی پا است یا دو برجستگی دو طرف پا؟
پاسخ:
دو جستگی در بالاترین نقطۀ دو پا میباشند.
پرسش 3:
درنتیجۀ عملیات جراحی پیشگیری، لولۀ دفع منی در آلتَم قطع گردید بهطوریکه هنگام ممارست جنسی پرتاب منی صورت نمیگیرد و فقط انزال منی به بیضهها انجام میشود. هنگام نزدیکی یا احتلام، حکم واجب بودن یا نبودن غسل، چگونه است؟
پاسخ:
در صورت انجام نزدیکی، در هر دو حالت، غسل بر شما واجب است اما در حالت غیر جماع اگر سستی و شهوت وجود داشتـه باشد، غسل بر شما واجب میگردد.
پرسش 4:
حکم زنی که مُحتلم شده، نشسته و در لباسش چیزی دیده، ولی نمیداند همان ترشحاتی است که معمولاً از او خارج میشود یا مایعی است که در اثر احتلام جاریشده چیست؟ با علم به اینکه هنگام ادرار چیزی از او خارج نشده است.
پاسخ:
پیشتر کیفیت بیرون آمدن منی از زن (امناء) که غُسل را واجب میکند بیان گردید، ولی اگر زن مُحتلم شود وجود نشانهای بر سرازیر شدن مایعی روان به سمت فرج کفایت میکند؛ بنابراین اگر چیزی در لباسش یافت که میتوانست در اثر محتلم شدن باشد، ترجیح برتر آن است که آن چیز همان مایع سیال سرازیر شده در اثر احتلام است که با وجود آن غُسل بر او واجب میشود، مگر اینکه علم یا شک به خلاف آن داشته باشد.
اینها پاسخهایی است که پیشتر بیان شده است، که چه هنگام غسل واجب و چگونه این حالت (اِمنا) تشخیص داده میشود:
پرسش 18:
وَذی، ودی و مَذی که از مرد بیرون میآید وضویش را باطل نمیکند، ولی آنچه از زن هنگام بازی و نوازش کردن شوهرش بیرون میآید آیا وضو را باطل میکند یا با بیرون آمدن آن، غسل بر زن واجب میشود؟
پاسخ:
اگر منی از زن بیرون بیاید غسل میکند، امّا آنچه هنگام بازی و نوازش کردن همسرش از او بیرون میآید وضو را باطل و غسل را بر او واجب نمیکند، مگر آنکه همراه با لرزش یا شهوت جنسی باشد.
پرسش 60:
بیرون ریختن منیِ مرد (اِمنا) روشن است؛ اِمنای زن چگونه است؟
پاسخ:
اِمنا در زن به دو صورت محقق میشود: 1- غالب شدن شهوت جنسی یا رَخوَت و سستی و لرزش در بدن، 2- سرازیر شدن مایع روان به فرج.(
[2])
پرسش 5:
زنی با عادت ماهیانۀ مضطربه هرماه بیشتر از بیست روز خون میبیند؛ در روزهای نخستین تنها چند قطره خون است و این وضعیت بیش از ده روز ادامه دارد، پسازآن خون شدّت پیدا میکند و این حالت نیز بیش از ده روز ادامه مییابد و گاهی به یک ماه هم میرسد. آیا عادت روزهای نخستین معتبر است یا عادت روزهای پایانی؟ او در این وضعیتی چهکار کند؟
پاسخ:
شروع روزهای عادتش را هنگام شدّت یافتن خروج خون قرار دهد و تعداد روزهای عادتش را همانند روزهای عادت زنان (نزدیکانش) محاسبه کند ـالبته اگر همه در عادت به یکشکل هستندـ و اگر باهم اختلاف داشتند هفت روز را ایام عادت خود محاسبه کند و بقیّۀ ایامی که خون از او خارج میشود ـخواه پیش از روزهای حیض باشد یا پسازآنـ استحاضه بهحساب میآورد. تفصیل احکام آن را پیشتر بیان کردم، میتوان به کتاب شرایع مراجعه نمود.
پرسش 6:
به علت حالات بیماریِ مشخصی که برای زن باردار وجود دارد، از رَحِمَش مایعی روان بهیکباره بیرون میریزد. این مایع غالباً همان مایعی است که در اطراف جنین در داخل رحم وجود دارد و یکمرتبه در پایان ماه هفتم و بار دوم در وسط ماه هشتم بارداری بیرون میریزد. پرسش: حکم این مایع ازنظر پاک یا نجس بودن چیست؟
پاسخ:
پاک است.
پرسش 7:
آیا استمنا بدون واردکردن در یک شیء سفت و محکم حرام است؟ منظورم فقط سطحی است، حتی اگر نیّت، جلوگیری از وقوع در حرام باشد؟ و آیا پسازآن غسل واجب میشود؟
پاسخ:
استمنا شرعاً حرام است ولی اگر بخواهید آن را با ارتکاب فاحشۀ زنا ـالعیاذ باللهـ قیاس کنید، حرمت زنا بیشتر و شدیدتر است؛ چراکه از گناهان کبیره میباشد. اینکه شخصی گمان کند بهوسیلۀ استمنا میخواهد از زنا دور بماند باعث حلال شدن استمنا نمیشود.
بر کسی که منی از او خارج شود (منی با جستن و با شهوت از او خارج گردد) غسل جنابت واجب است. همچنین اگر از زن نیز منی خارج شود غسل بر او واجب میگردد. این مطلب را در کتاب شرایع بیان داشتهام.
پرسش 8:
حکم کسی که نمیدانیم بر چه دینی است یا نمیدانیم بر دینی هست یا نه ـازنظر نجس یا پاک بودنـ چیست؟ با توجه به اینکه من در کشوری اقامت دارم که بیشتر آنان بیدین یا بودائی هستند؛ عدّهای نیز مسیحی هستند ولی نسبت آنها در برابر بیدینها بسیار اندک است.
پاسخ:
وقتی وضعیت بیشترشان به این صورت است (بیدین یا بودائی هستند) کسی که وضعیتش ناشناخته است جزو گروه اکثریت به شمار میآید تا وقتیکه وضعیتش مشخص شود. این حکم از نظر نجس یا پاک بودن برای آنچه به غذا، نماز و سایر موارد مربوط میشود، میباشد؛ امّا شما با احسان و نیکوکاری با مردم رفتار کنید؛ چراکه اخلاق پاک و طیبه، سفیر شما در میان مردم است تا حق را به آنان بشناساند.
پرسش 9:
ما در دولتهای بیگانه که در آنها کفّار و غیر کفّار وجود دارند زندگی میکنیم. ما در منازل این دولتها سکونت داریم و در هر دورهای از خانهای به خانهای دیگر نقلمکان میکنیم. آیا این خانهها را پاک فرض بگیریم یا نه؟ از نظر استفاده از برخی از ظرفهای موجود در این خانهها یا تماس بدن با درها و یا چیزهای دیگر.
پاسخ:
این خانهها پاک شمرده میشوند مگر جاهایی که با رطوبت تماس داشته باشند ـمثل حمامهاـ که اگر عین نجس در آنها نباشد متنجّس محسوب میشوند. شایانذکر است که مُتنجّس غیر از خودش را نجس نمیکند، حتّی اگر آن را بهصورت مرطوب لمس کند.
پرسش 10:
فهمیدهام که برخی کشورهای اروپایی آبهای بازیافتی را به آب شُرب تبدیل میکنند. آیا نوشیدن و استفاده از این آبها جایز است؟ با توجه به اینکه بعضی از انصار در این کشورها زندگی میکنند.
پاسخ:
تبدیل آبهای بازیافتی به آب شرب جایز است و در استفاده از این آبها پس از تبدیلشان اشکالی وجود ندارد.
پرسش 11:
حکم یخی که توسط سگ لیسیده شده باشد چیست؟ آیا نجس شمرده میشود یا پاک؟ و اگر نجس باشد به چه صورتی پاک میشود؟
پاسخ:
اگر منظور شما این باشد که سگ آب دهانش را بر روی یخ بهجا گذاشته است، پاک شدن یخ با شُستن آن با آب امکانپذیر میباشد. در تطهیر آن، علم به اینکه باقیماندههای آب دهان سگ از روی یخ شُسته شده است کفایت میکند؛ یعنی یکبار شستن آن برای برطرف شدن نجاست و دو بار آب کشیدن پسازآن کفایت میکند.
پرسش 12:
عبارتی که در کتاب شرایع آمده است: (طهارت با آبی که بهوسیلۀ تابش مستقیم خورشید گرم شده باشد مکروه است). آیا منظور از این عبارت، تعمّد در گرم کردن آب با تابش خورشید است یا این حکم برای هر آبی است که در برابر خورشید قرارگرفته باشد؛ مانند آبگرمکنهای خورشیدی که بر بام خانهها قرار دارند؟
پاسخ:
منظور از (طهارت با آبی که بهوسیلۀ تابش مستقیم خورشید گرم شده باشد مکروه است) این است که آب بهوسیلۀ تابش مستقیم خورشید گرم شده باشد؛ بنابراین اگر آب پوشیده باشد کراهتی در آن نخواهد بود، حتّی اگر بهعمد با تابش خورشید گرم شده باشد.
پرسش 13:
آیا میتوان بهجای ریختن کاغذهایی که آیات قرآنی یا نام یکی از اولیای الهی ـکه نجس کردنشان حرام استـ بر آنها نوشتهشده در آب رودخانهها، آنها را به صنایع بازیافت کاغذ بازگرداند؟
پاسخ:
اگر دانسته شود که این نوشتهها طی فرآیند بازیافت بههیچوجه نجس نمیشوند، میتوان فرستاد.
پرسش 14:
آیا میتوان کاغذهایی که رویشان بسمله یا آیۀ قرآن نوشتهشده است را به جهت حفظ کردنشان از نجس نشدن سوزاند؟
پاسخ:
سوزاندن کاغذهایی که قرآن یا بسمله رویشان نوشتهشده است، جایز نیست و جایز است در آب پاک افکنده شوند.
پرسش 15:
آیا سوزاندن قرآن کریم یا کتابهایی که اسمهای جلالۀ خدا (الله) یا اسمهای پیامبر و اهلبیت گرانقدرش (ع) را در بردارد، به دلیل کهنه شدن و از بین رفتن کتاب ورقورق شدنش جایز است؟ یا غیر از سوزاندن ـبه جهت گرامی داشت اسمهای خدا و محمد و آل پاک محمد (ع)ـ راه دیگری وجود دارد؟
پاسخ:
سوزاندن جایز نیست و باید در آب پاک ـمثل رودخانهها و دریاچههاـ افکنده شود.
پرسش 16:
پرسش من دربارۀ ستارۀ ششپر است: آیا همراه داشتن آن هنگام ورود به حمام و سرویسهای بهداشتی جایز است؟
پاسخ:
جایز است.
-نماز:
پرسش 17:
حکم کسی که در انجام دادن اعمال عبادی ـبهویژه نمازهای واجبـ سُستی و تنبلی میکند چیست؟ یمانی موعود (ع) برای انصار در خصوص اعمال عبادی ـبهویژه واجباتـ چه نصیحتی دارند؟ و آیا برای این عادتی که گریبانگیر بسیاری از مردم است راهحلی وجود دارد؟
پاسخ:
حکم او این است که استغفار کند، بسیار استغفار کند؛ و راهحل، یاد خدا است؛ به عنوانمثال تسبیحی به دست گیرد و هر وقت زمان به او اجازه داد استغفار کند و بگوید: «استغفرالله» یا خدا را ستایش کند و بگوید: «الحمدالله» یا هر ذکری که خواست بگوید، و با بسیار شدن ذکر انشاءالله قلبش برای بهجا آوردن نماز متمایل میشود؛ بهعلاوه نماز جماعت و گردآمدن با مؤمنان از فراخوانهای توجّه به عبادت و نماز هستند.
پرسش 18:
بسیاری مواقع دو واجب با هم تعارض پیدا میکنند؛ مثل مادری کردن ـنظیر آرام کردن، شیر دادن و توجه به کودکـ و محافظت بر نماز اول وقت. گاهی زن در تنگنای زمانی میان برآوردن نیازهای کودک شیرخوارش و بهجا آوردن فریضۀ واجب در اول وقتش قرار میگیرد، در این صورت این زن چه باید بکند و کدامیک را پیش اندازد؟
پاسخ:
کسی که چیزی را میخواهد خود را برای به دست آوردنش مهیا میکند؛ بنابراین اگر زنی بخواهد بهعنوانمثال نماز ظهر را در اوّل وقتش بهجا آورد و ترسِ آن دارد که کودک شیرخوارش همان موقع از او شیر بخواهد، میتواند بهعنوانمثال نیمساعت پیش از داخل شدن بهوقت نماز بچه را شیر بدهد، و به همین ترتیب سایر موارد (را مدیریت کند)؛ امّا درصورتیکه تعارضی پیش آید، ابتدا باید کودک شیرخوارش را آرام کند سپس به نمازش بپردازد؛ چراکه اگر زن چنین نکند چهبسا در میان نمازش، فکرش مشغول کودک شیرخوار بیقرارش میگردد.
پرسش 19:
اگر نمازگزار بداند که خوابش سنگین است یا بهآسانی بیدار نمیشود آیا واجب است چیزی را قرار دهد که او را برای نماز آگاه کند؟
پاسخ:
واجب نیست، ولی بهتر است.
پرسش 20:
پرسشی در خصوص شهری است که برادران مؤمن در آن سکونت دارند و شامل دو بخش است:
بخش نخست: بعضی از برادران مؤمن به علت مخفی بودن فجر در فصل تابستان در کشورهای اسکاندیناوی، یک ساعت و نیم پیش از طلوع خورشید نماز میخوانند ـو من نیز با آنها نماز میگزارمـ و امساک میکنند ـو من نیز با آنها امساک میکنمـ ولی برخی دیگر این حکم را در فصل زمستان هم پیاده میکنند، یعنی در فصل زمستان هم یک ساعت و نیم پیش از طلوع خورشید نماز میخوانند و یک ساعت و نیم پیش از طلوع خورشید امساک میکنند با اینکه فجر در فصل زمستان ـبرخلاف فصل تابستانـ بهخوبی واضح و روشن است! آیا آنچه این برادران انجام میدهند درست است؟
بخش دوم: برای کسانی که تابع اُفُق سوئد هستند، اختلاف بسیاری در دو فصل تابستان و زمستان وجود دارد و مقدار این اختلافها با توجه به موقعیت هر شهر از شهری به شهر دیگر متفاوت است. پرسش: آیا در تعیین وقت فجر در فصل زمستان میتوان صرفاً به اطلاعاتی که مرجعشان برخی رصدخانهها است اعتماد نمود؟ یا به مراکز اسلامی مانند مرکز امام علی (ع)؟ یا ما باید خودمان رأساً اُفُق را دنبال کنیم؟
پاسخ:
پرسش نخست که دربارۀ وضعیت شماست؛ به آنچه پیشتر بیان کردهام مراجعه کنید که واضح و روشن است. امّا در خصوص شناختن وقت فجر، پیشتر راه آن را بیان کردهام، که پاسخ را در اینجا برای شما نقل میکنم:
در مورد وقت فجر (نماز صبح) اگر بتواند آن را با توجه به علامتش ـکه در کتاب شرایع بیان کردهام تشخیص دهدـ چنین کند، وگرنه وقت آن را موقعی که خورشید ۱۹ درجه زیر افق قرار دارد محاسبه مینماید و اگر این امکان فراهم نباشد وقتش یک ساعت و نيم ـیا ۹۰ دقیقهـ پیش از طلوع میباشد.(
[3])
میتوان به محاسبات علمیِ درست اعتماد کرد و اینکه مرجع آنها چه کسی است اهمیتی ندارد.
پرسش 21:
آیا گفتن «أشهد أنّ علیّاً و أولاده المعصومین» بهجای شهادت چهارم در اذان کفایت میکند؟
پاسخ:
در صورت تقیه کفایت میکند، وگرنه باید شهادتهای چهارگانه ـبه همان صورتی که در کتاب شرایع بیان کردهامـ گفته شود.
پرسش 22:
در نماز و در هنگام سجده، روی مُهرْ خونی دیدم که از پیشانیام بود. نماز اول را تمام کردم و آن را قطع نکردم. سپس صورتم را شستم، وضو گرفتم و برای تکمیل نماز دوم بازگشتم. آیا این خون موجب باطل شدن نماز شده است و باید آن را تکرار کرد؟
پاسخ:
مکان سجده باید پاک باشد تا نماز صحیح باشد؛ پس با علم به نجس بودن موضع سجده ـحتی در حین نمازـ باید از آن موضع کنار رفت و بر مکانی پاک سجده کرد ـحتی اگر قسمتی از لباس باشدـ و اگر چنین نکند باید نماز را تکرار کند؛ اما اگر نجاست عبارت باشد از خونی که به سبب زخم یا جراحتی در پیشانی یا صورت یا بینی که در حین نماز یا سجده از خودِ شخص سجدهکننده خارجشده باشد، اشکالی ندارد که نمازش را تمام کند و نمازش صحیح است واجب نیست آن را تکرار کند.
پرسش 23:
آیا غیر عرب میتواند در نمازش به زبان مادری دعا کند، مثلاً در قنوت یا سجده؟ و آیا فرقی بین نماز واجب و مستحب وجود دارد؟
پاسخ:
میتوانی در قنوت، رکوع و سجده به هر زبانی که میخواهی دعا کنی.
پرسش 24:
آیا لعنت کردن علمای فاسد و فقهای گمراه در قنوت نماز جایز است؟
پاسخ:
اگر منظور شما کسانی هستند که هنوز در دنیای امتحان هستند، فایدهای از لعنِ آنها در قنوت نماز حاصل نمیشود، چون لعنت کردن عبارت است از نفرین برای دوری از رحمت خدا و اگر آنها در همین وضعیت خود بمیرند از رحمت خدا راندهشده هستند. چهبسا بهتر، دعا کردن برای هدایت باشد؛ برای هدایت کسی که امید است هدایت شود و حق را بشناسد، تا آن هنگامیکه او در قید زندگانی این دنیا و در دنیای امتحان قرار دارد.
پرسش 25:
اگر کسی در نماز جماعت برای سجده خم شود و سجدۀ اول را پیش از امام انجام دهد و از آن سر بردارد و منتظر امام شود، سپس در سجدۀ دوم به امام ملحق شود، چه حکمی دارد؟
پاسخ:
پیشتر این مسئله را با جزئیات در کتاب شرایع بیان کردهام و این متن آن است: (متابعت از امام واجب است؛ پس اگر مأموم ندانسته یا از روی فراموشی سرش را بلند کند باید برگردد و از امام تبعیت کند، و همچنین اگر ندانسته، قبل از امام برای رکوع یا سجده خم شود با این گمان که امام خمشده است باید برگردد و به امام ملحق شود، اما اگر مأموم با علم به حالت امام قبل از او به رکوع رود، اگر نیّت فرادا کرده باشد، باید نمازش را فرادا تمام کند وگرنه نمازش باطل است).
بنابراین در مورد وضعیت شما، اگر سهوی بوده باشد باید (از امام) پیروی میکردی یعنی اگر پیش از امام به سجده یا رکوع رفته باشی باید بلافاصله سر بر میداشتی، از امام پیروی میکردی و با او به رکوع یا سجده میرفتی، اما اگر به دلیل ناآگاهی از حکم شرعی در پیروی (از امام) تأخیر داشتهای ـکه از ظاهر توصیف شما دربارۀ آنچه برایت اتفاق افتاده است چنین برمیآیدـ تا هنگامیکه از امام پیروی کرده باشی چیزی بر عهدۀ شما نیست و نمازت صحیح است.
پرسش 26:
قبل از وارد شدنم به دعوت، علاوه بر تشهد و سلام آخر، بین هر دو رکعت تشهد میخواندم. در نماز صبح دو تشهد، مغرب سه تشهد و نمازهای چهار رکعتی را با چهار تشهد میخواندم. آیا نمازهای پیشینم را قضا کنم؟ حکم شرعی آن چیست؟
پاسخ:
نمازهایت را اعاده نکن.
پرسش 27:
در شهرهای بزرگ ـمثل سیدنیـ نماز از نظر شکسته یا کامل خواندن چه حکمی دارد؟ با توجه به اینکه خانههای این شهر به هم پیوسته است. محاسبۀ مبدأ مسافت در اینگونه شهرها چگونه خواهد بود؟
پاسخ:
شهرهای بزرگ ـهرقدر هم که وسیع باشندـ یک شهر محسوب میشوند و هر مسافتی هم که در آن طی کند مسافر محسوب نمیشود، پس نمازش را کامل میخواند و روزه میگیرد. همچنین اگر ساختار دو شهر به یکدیگر متصل باشد در این دو شهر نمازش را کامل میخواند و روزه میگیرد حتی اگر مسافت شرعی را از یکی به دیگری طی کرده باشد و اگر ساختار دو شهر، پیوسته نباشد ولی فاصلۀ بین آن دو شهر خیلی نزدیک باشد بهگونهای که نقطهای که وسط آن دواقع میشود برای هیچیک از آن دو حد ترخص محسوب نشود، در این صورت در این دو شهر نمازش را تمام میخواند و روزه میگیرد حتی اگر مسافت شرعی را حین جابهجایی بین آن شهر دو طی کرده باشد.
پرسش 28:
نماز و روزۀ زندانی درحالیکه پیوسته جابهجا میشود و این جابهجایی اجباری است، چه حکمی دارد؟
پاسخ:
اما در مورد نماز و روزۀ زندانی، تا زمانی که نمیداند چقدر در زندان میماند، در هرحال نمازش را تمام میخواند و روزۀ واجب را میگیرد؛ اما اگر از وضعیت خودآگاهی دارد طبق آن عمل میکند؛ بنابراین اگر کمتر از ده روز در زندان میماند و زندان از حداقل مسافت سفر از مکان استقرار یا خانهاش دور باشد، نمازش شکسته است و روزهاش را افطار میکند، و اگر ده روز یا بیشتر بماند، نمازش را تمام میخواند و روزه میگیرد؛ اما صِرف جابهجا شدن او از زندانی به زندانی دیگر چیزی را تغییر نمیدهد.
پرسش 29:
در کار رسمی خود کثیرالسفر بودم، بهگونهای که مسافت شرعی را بیشتر از چهار روز در هفته طی میکردم. مداومت کارم تبدیل به شیفتی شد و طبق قانون رسمی اداره، طی کردن مسافت شرعی برای من بیشتر از چهار روز در هفته است؛ اما دستورهای زیادی در مداومت کارم خلل ایجاد میکند، و من بنا را بر این گذاشته بودم که کثیرالسفر هستم.
سؤال: حکم روزهایی که بنا را بر کثیرالسفر بودن گذاشته بودم، چیست؟ و حکم روزۀ ماه رمضان در حین مداومت چیست؟
پاسخ:
مسئلۀ کثیرالسفر را بهتفصیل بیان کردهام و شما میتوانی به آن مراجعه کنی و ببینی کثیرالسفر هستی یا نه و طبق تکلیف خودت عمل کنی. این مسئله را از کتاب شرایع برای شما بیان میکنم تا بهسادگی آن را بر وضعیت خودت تطبیق دهی:
شرط پنجم: سفرش بیش از در وطن ماندنش (کثیرالسفر) نباشد.
مانند کوچنشینانی که به دنبال مراتع مناسب می روند و کسی که با کرایه، باری را حمل میکند (راننده) و کشتیرانان و تاجران دورهگرد و نامهرسانان.
ضابطه و ملاک تشخیص کثیرالسفر این است کسی که سفرش به شکل مستمر چهار روز در هفته، یا شانزده روز در ماه یا شش ماه و یک روز در سال باشد باید نمازش را در سفر کامل بخواند و روزه بگیرد، و از زمانی که بفهمد وضعیتش چنین است حکم نماز و روزه اش اینگونه خواهد بود، حتی اگر اولین روز سفرش باشد.(
[4])
اما آنچه پیشتر طبق تصور خودت مبنی بر اینکه کثیرالسفر هستی انجام دادهای، صحیح است و نماز و روزهات را تکرار نکن؛ حتی اگر خودت را کثیرالسفر بهحساب آورده باشی و اکنون برایت روشنشده باشد که محاسبهات درست نبوده است.
پرسش 30:
نمازخواندن در مسجدی که در جلو یا کنار آن قبرستانی وجود دارد چه حکمی دارد؟ چه حائلی بین مسجد و قبرستان وجود داشته باشد و چه نباشد.
پاسخ:
نماز در آن جایز است.
پرسش 31:
حمام از جمله اماکنی است که نماز در آن مکروه میباشد. سؤال من این است: هنگامیکه وقت نماز فرا میرسد و جایی غیر از حمام برای اقامۀ نماز در دسترس نباشد، آیا نماز اول وقت در حمام با وجود کراهت داشتن مکان بهتر است؟ یا باوجود از دست رفتن زمان بهتر (اول وقت) خواندن نماز در جایی شایسته؟
پاسخ:
در صورت وجود اضطرار، نماز در اول وقت در حمام بهتر از به تأخیر انداختن نماز است. همچنین نماز نشسته یا ایستاده در حالت روبهقبله یا پشت به آن در هواپیما یا ماشین در اول وقت بهتر از به تأخیر انداختن نماز است ـبهخصوص هنگامیکه احتمال دارد وقت ادای آن فوت شودـ و اگر نماز خوانْد، واجب نیست آن را تکرار کند حتی اگر وقت باقیمانده باشد.
پرسش 23:
خدای متعال میفرماید: (حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ والصَّلاَةِ الْوُسْطَى)(
[5]) (بر نمازها و نماز وسطی محافظت کنید)؛ نماز وسطی چیست؟
پاسخ:
نماز وسطی، نماز جمعه است، ولایتی است که بهواسطۀ آن فلک میچرخد؛ یعنی امامت و هدایت.
پرسش 33:
امامت شخص مسافر برای نماز جماعت در نماز جمعه و سایر نمازها چه حکمی دارد؟
پاسخ:
جایز است که مسافر نماز جمعه را اقامه کند و کسان دیگر میتوانند در نماز جمعه و جماعت به او اقتدا کنند، ولی کراهت دارد که حاضر به مسافر در نماز جماعت اقتدا کند.
پرسش 34:
آیا شخصی که مؤمن بهحق نیست در نماز جمعه، جزو تعداد نفرات مطلوب محاسبه میشود؟ با توجه به اینکه او دشمنی با دعوت حق نداشته باشد؟
پاسخ:
محسوب نمیشود مگر اینکه مؤمن باشد.
پرسش 35:
آیا شخصی میتواند متولی دو خطبۀ نماز جمعه بشود ولی به دلیل مشکل سلامتی، شخص دیگری نماز را اقامه کند؟
پاسخ:
جایز نیست مگر در حال ضرورت؛ اما اگر خطیب یا امامجمعه مریض یا شبیه آن باشد و نتواند نماز یا خطبه بخواند، خطبه و نماز را با هم به دیگری واگذار میکند و دلیلی ندارد که خطبه بخواند و شخص دیگری نماز را اقامه کند یا برعکس.
پرسش 36:
بعد از مشخص شدن ائمۀ جمعه، حضور در آن واجب است، اما در مورد کسانی که مشغول کار در ادارهجات هستند یا کسانی که با اصحاب محلهها در ارتباط هستند و نمیتوانند کار خود را ترک کنند، تکلیفشان چیست؟
پاسخ:
مؤمن باید کارش را بهگونهای ترتیب دهد که ساعت استراحتی در وقت نماز داشته باشد ـبا این عنوان که ساعت خوردن ناهار یا شبیه آن استـ و بتواند در نماز حضور یابد. امامجمعه باید وضعیت مؤمنان را مدنظر قرار دهد و خطبه یا نماز را طولانی نکند و بهطورکلی ائمۀ جمعه در همهجا نباید خطبه را طولانی کنند و باید بر مؤمنان آسان بگیرند و شرایط آنها را مراعات کنند. خداوند بهترین پاداش نیکوکاران را به آنها عطا فرماید.
پرسش 37:
وقتی نماز جماعت مستحبی یا نماز جمعه در خانهای اقامه شود و برخی از مکلفین در خانه یا خیابان دیگری باشند، آیا در این حالت نیز حضور داشتن بر آنها واجب است؟
پاسخ:
در صورتیکه از اقامۀ نماز جمعه مطلع باشند، حضور پیدا کردن واجب است.
پرسش 38:
خداوند نعمت مداوای روحی را به من داده است و معمولاً در روز جمعه مشغول کسانی هستم که از استانهای دیگر و فقط در روز جمعه نزد من میآیند. من این دعوت مبارک را به هرکسی که برای درمان میآید تبلیغ میکنم و این مانع از حضور من در نماز جمعه میشود. آیا این کار جایز است؟
پاسخ:
اگر شروط نماز جمعه از جمله مسافت برای شما محقق شود، حضور یافتن در نماز بر شما واجب میگردد. کسی که کاری دارد میتواند خودش را یک ساعت یا کمتر برای نماز جمعه فارغ کند و خطیبان باید خطبههایشان را مختصر و شرایط مؤمنان ـخداوند حفظشان کندـ را مراعات کنند. خداوند بهترین جزای نیکوکاران را به شما عطا فرماید.
پرسش 39:
از بیماری قلبی رنج میبرم که حرکت زیاد و هر تلاش و کوششی را برایم دشوار کرده است. آیا میتوانم به جای حضور در نماز جمعه، نماز ظهر روز جمعه را بهجا آورم چراکه حضور در نماز مبارک جمعه برایم بسیار دشوار است؟ و آیا این سببی شرعی محسوب میشود که ذمهام را نزد خداوند متعال بری نماید؟
پاسخ:
نماز جمعه بر بیماری که بیماریاش مانع حضورش در نماز جمعه باشد، واجب نیست و هر انسانی از وضعیت خودش آگاه است. او خودش وضعیتش را معین میکند؛ اگر به علت بیماریاش توانایی حضور در نماز جمعه را داشته باشد، معذور است و اگر مشخص شود که بیماریاش مانع حضورش در نماز جمعه میشود، نماز ظهر را بهجا میآورد.
پرسش 40:
بین من و مکان نماز جمعه موانعی از قبیل رودخانه و دریاچه وجود دارد و بهوسیلهای برای عبور از آنها دسترسی ندارم و اگر بخواهم پیاده طی مسیر کنم باید بیش از 20 کیلومتر راه طی کنم. آیا نماز جمعه بر من واجب است یا نماز ظهر بهجای آن کفایت میکند و عوض آن محسوب میگردد؟
پاسخ:
اگر بین شما و نماز جمعه 20 کیلومتر فاصله باشد حضورتان واجب نیست هرچند اگر وسایل عبور و مرور برایتان فراهم باشد، حضورتان بهتر است. بدان که اجر و ثواب متناسب با مشقت و سختی خواهد بود.
پرسش 41:
گاهی زلزلههای بسیار یا متعدد در یک روز یا یک ساعت رخ میدهد. آیا یک نماز برای همۀ آنها کفایت میکند؟ یا برای هر زلزله یک نمازی لازم است؟
پاسخ:
یک نماز کفایت میکند و لرزشهایی که بعد از لرزش اول میآیند، معمولاً پسلرزههای حرکتهای همان لرزش اول محسوب میشوند؛ و حتی اگر اینگونه نباشد نیز، یک نماز برای زلزلههایی که در همان روز اتفاق میافتند کفایت میکند.
پرسش 42:
چطور پشت سر امامی که به دعوت ایمان ندارد نماز بخوانم؟
پاسخ:
در نمازت به فرد غیر مؤمن اقتدا نکن. نمازت را فرادی بخوان یا امام باش و یا به پیشنماز مؤمن اقتدا کن.
پرسش 43:
آیا حرام است کسی که خالکوبی دارد امام جماعت شود؟
پاسخ:
حرام نیست.
پرسش 44:
روی بازوی راستم 10 سال پیش خالکوبی کردم و خالکوبی از کتف تا بازو است. اکنون 31 سال دارم. میخواهم بدانم حکم نماز با این خالکوبی چیست؟ زیرا برداشتن آن به جراحی نیاز دارد و آیا برداشتن آن ضروری است؟ من چه کنم؟!
پاسخ:
در حال حاضر ضرورتی ندارد که آن را برداری. وجود آن در دستت آسیبی متوجه نماز نمیکند.
پرسش 45:
بسیاری مواقع نمیتوانیم نماز را بهصورت صحیح و کامل ادا کنیم زیرا ما با خانوادهمان زندگی میکنیم و آنها مسلمان نیستند. آیا میتوانیم از روی تقیه نشسته نماز بخوانیم ـمانند حالت فکر کردن و بدون حرکت بدنـ یا واجب است که آن را به طریق صحیح در وقت دیگری که توانایی نمازخواندن داشته باشیم قضا کنیم؟ اگر تا چند هفته توانایی نمازخواندن نداشته باشیم چه تکلیفی داریم؟
پاسخ:
میتوانی نشسته نماز بخوانی و هر طور میتوانی برای رکوع و سجده اشارهکن حتی اگر با چشمانت باشد، اگر بیش از آن توانایی نداشته باشی.
پرسش 46:
انصار در پالتاک گفتهاند که برای قضای نمازها در شب قدر از نماز ظهر آغاز و به نماز صبح ختم کنیم؛ آیا به این صورت صحیح است؟
پاسخ:
با نماز صبح آغاز کنید.
-روزه:
پرسش 47:
ما از ساکنان سوئد هستیم و در اینجا زمان افطار ما تقریباً چهار ساعت است و در روزه گرفتن با سختی مواجه هستیم؛ زیرا وقت افطار کم است و نمیتوانیم غذایی بخوریم که بیست ساعت روزه را کفایت کند، به همین دلیل دچار خستگی و ضعف میشویم و در طول روز احساس کسالت و سرگیجه داریم. علاوه بر این نمیتوانیم کاری جز خواب انجام دهیم و به خاطر احساس خستگی، خواب مناسب هم نداریم. آیا این مجوزی برای روزه نگرفتن ما میباشد؟ اینکه چند روزی استراحت کنیم و دوباره روزه بگیریم؟
پاسخ:
اگر خستگی و ناتوانی شدید باشد، میتوانید افطار کنید و قضای آن را در وقت مناسب بهجا آورید؛ و خداوند هیچکس را بیش از تواناییاش تکلیف نمیکند.
پرسش 48:
سفر غیرضروری در ماه رمضان که مستلزم افطار روزهدار باشد چه حکمی دارد؟
پاسخ:
جایز است ولی بهتر است از آن اجتناب شود.
پرسش 49:
شخصی کفارۀ روزۀ ماه رمضان برگردن دارد. اگر بخواهد شصت فقیر را اطعام کند آیا باید خودش به این کار اقدام کند یا میتواند قیمت غذا را به مسئول بیتالمال بدهد و او اقدام به اطعام فقیران کند یا میتواند در مبلغ بهطورکلی دخل و تصرف کند مثلاً بهعنوان حقوق ماهیانه به مستحقان بپردازد؟
پاسخ:
باید با آن شصت مسکین را اطعام کند و میتواند به بیتالمال بدهد یا درجایی قرار بدهد که آنجا اطعام شصت مسکین انجام شود؛ مثلاً اگر در بین کسانی که بیتالمال به آنها حقوق ماهیانه میدهد، شصت مسکین یا بیشتر وجود داشته باشد، بیتالمال میتواند این اموال را با نیت اطعام شصت فقیر در حقوقها قرار دهد و در نتیجه این اموال برای اطعام شصت مسکین به مصرف میرسد.
-خمس:
پرسش 50:
آیا در زمان غیبت کبری، خمس برای شیعیان حلال است؟
پاسخ:
هیچکس حق ندارد خمس را که مخصوص امام (ع) است بگیرد، مگر امام یا کسی که امام به او اجازه داده باشد؛ و امام (ع) به احدی اجازه نداده است که به نیابت از او خمس بگیرد؛ بنابراین کسانی که ادعای فقه میکنند، حق ندارند مال مخصوص امام را تصاحب کنند و در آن ـآنگونه که ادعا میکنند مورد رضایت او استـ دخل و تصرف نمایند درحالیکه آنها نمیدانند رضایت امام (ع) در چیست!
پرسش 51:
مایلم دربارۀ خمس بپرسم. مقداری پول دارم که آن را پسانداز نمودهام. برخی از این پول هدیه، بخشی از آن مهریه و قسمتی از آن هم از معاشم (درآمدم) تأمینشده است. بر قسمتی از آنیک سال گذشته و بر بخشی دیگر از آنیک سال نگذشته است. آیا واجب است خمس آن را خارج کنم؟ و آیا باید از معاش (درآمد) ماهانهام خمس بدهم؟
پاسخ:
مال اضافه بر هزینۀ سالانه خمس دارد و خمس آنیک بار خارج میشود و تکرار نمیگردد، حتی اگر چندین سال پس از خارج نمودن خمس، آن مال باقی بماند.
خارج کردن خمس آنچه شما در هرماه کسب میکنی، در هرماه واجب نیست بلکه خمس بر مال اضافی در پایان سال محاسبه میشود؛ یعنی شما یک روز را در سال تعیین نما و در این روز از هر سال، خمس مال اضافی از درآمد سال را محاسبه و خارج کن. خداوند شما را بر هر خیری موفّق بدارد و بر حق ثابتقدم گرداند و شما را در زمرۀ کسانی که با آنها دینش را یاری میرساند قرار دهد.
پرسش 52:
شخصی خمس بر او واجب شده و آن را حساب کرده است؛ اما به خاطر وضعیت مادی ضعیفش نمیتواند مبلغ خمس را به یکباره بپردازد. آیا میتواند هر ماه قسمتی از آن را بپردازد تا اینکه کل مبلغ خمس قبل از سررسید سال خمسیِ جدید تسویه شود؟
پاسخ:
مقداری که توانایی پرداختنش را دارد و به هر صورتی میتواند، بپردازد؛ و خداوند هیچکس را تکلیف نمیکند مگر بهقدر تواناییاش.
پرسش 53:
زنی قبلاً خمس نمیداده است و میخواهد امسال خمس بدهد؛ ولی سؤال این است که: چگونه میتواند ذمهاش را سالهای قبل بری کند و آنچه مشغولالذمهاش شده است را بَری و حلال نماید؟
پاسخ:
چیزی از گذشته بر عهدۀ او نیست؛ ازآنجاکه شروع به محاسبۀ خودش کرده پس ذمهاش از گذشته بَری است.
پرسش 54:
آیا میتوانم خمس جنسی را که خریدهام و احتمال میدهم تا یک سال از آن استفاده نمیکنم بپردازم؟ یا برای دوری از فراموش کردن خمس آن، چنین کنم؟
پاسخ:
جایز است.
پرسش 55:
زنی که در خارج زندگی میکند قطعه زمینی در عراق خریده و خانهای در آن ساخته و هرسال خمس مالش را میپرداخته است، ولی مطمئن نیست خمس مالی را که با آن زمین خریده و خانه ساخته، پرداخته بوده است یا نه.
سؤال: تکلیف شرعی او نسبت به خمس این زمین و خانه چیست؟ و اگر خمس آن واجب است، بر اساس مقدار مبلغی که زمین را خریده خمسش را بدهد یا طبق مبلغ فعلی آن؟
پاسخ:
اگر این خانه تنها خانهای است که مالک آن است، خمس ندارد؛ و اگر خانۀ دیگری دارد میتواند یکی را بهعنوان محل سکونت در نظر بگیرد ـکه خمس نداردـ و خمس خانۀ دیگر را بپردازد؛ اما آنچه خمس به آن تعلق میگیرد، قیمت تقریبی خانه هنگام پرداخت خمس است.
-حج:
پرسش 56:
حکم کسی که نمیتواند در وقت شرعیِ تعیینشده از سوی امام معصوم در عَرَفه وقوف کند چیست؟ به این معنی که روز عرفه از دیدِ امام حق، یک روز پس از آنها است و انصار پس از وقوف آنها (جماعت باطل) نمیتوانند قبل از وقت شرعی به عرفه بروند.
پاسخ:
عبادات واجب باید تا آنجا که امکانپذیر میباشد در وقت خودش ادا گردد، و کسی که در عرفات، وقوف در روز عرفه برایش ممکن نیست و حتی در شب، میتواند پس از فجر در مشعر وقوف کند؛ و اگر به دلیل ممانعت ستمگران نتواند در عرفات و مشعر با هم وقوف نماید، چنین کسی «مصدود» محسوب میشود و باید طبق حکم «مصدود» عمل کند. این موارد را به تفصیل در کتاب «شرایع الاسلام» بیان داشتهام. میتوانید به آن مراجعه و طبق آن عمل نمایید ـخداوند توفیقتان دهدـ و اگر چیز دیگری هست که برایتان روشن نیست میتوانید بپرسید.
پرسش 57:
زمانی که به حج رفتم سعی کردم حین انجام اعمال حج ـبهخصوص طوافـ توجه داشته باشم، اما وجود مردان نامحرمی که مزاحم من بودند خشوع را از من میگرفت. یک زن چگونه میتواند اعمال حج را بهجا آورد؟ احساس میکنم حجّم ناقص بوده و به این سبب قلبم آزردهخاطر است.
پاسخ:
از خداوند مسئلت دارم اعمال و حج شمارا قبول کند. او سرپرست من و سرپرست شایستگان است؛ اما در مورد حج زنان هنگامیکه مزاحمت مردان وجود دارد، اجتناب از مزاحمت مردان برتر از خود حج میباشد؛ پس باید آنچه را که امکانپذیر است بدون اصطکاک با مردان انجام دهد؛ حتی اگر به خاطر حفظ عفت و دوری از برخورد با مردان مجبور به کوتاهی در اعمال حج شود؛ و انشاءالله که حجش صحیح است. وقوف یک زن در عرفات و انجام دادن آنچه از اعمال حج که میتواند بدون اصطکاک با مردان انجام دهد، برایش کفایت میکند.
پرسش 58:
حین طواف ششم یا هفتم به دلیل ازدحام شدید و فشار مردم کتفم تقریباً بهصورت عمود از جهت کعبۀ مشرفه منحرف شد و بهسختی توانستم وضعیتم را متعادل کنم و طواف را کامل کردم. آیا چیزی بر عهده من است؟
پاسخ:
چیزی بر عهدۀ شما نیست.
پرسش 59:
در طواف خانۀ خدا اشتباهاً هشت مرتبه طواف کردم. تکلیفم چیست؟
پاسخ:
پاسخ این مسئله را در کتاب شرایع بیان کردهام: (کسی که بهطور سهوی بیش از هفت مرتبه طواف کند، آن را با چهارده مرتبه طواف تکمیل میکند، سپس نماز واجب اول را بهجا میآورد، و دو رکعت نافله بعد از سعی بین صفا و مروه بهجا میآورد)؛ ولی اگر حکم این مسئله را نمیدانستی و از مناسک حج یا عمره خارجشدهای اگر توانستی دوباره برگردی هفت مرتبه طواف دوم را تکمیل کن، در غیر این صورت چیزی بر عهدۀ شما نیست.
پرسش 60:
وهابیهای عربستان نمادی که در مناسک حج به آن سنگ میزدند (جمرات) را تغییر داده و تبدیل به دیواری کردهاند. در چنین وضعیتی چطور باید سنگ بزنیم؟
پاسخ:
زدن سنگ به دیوارکفایت میکند.
پرسش 61:
زنی برای عمره مُحرِم شد و قبل از اینکه با انجام تقصیر از عمره بیرون بیاید ـبا عدم آگاهی از حکمـ برای پسرش تقصیر کرد. آیا چیزی بر عهدهاش است؟
پاسخ:
برای زن بعد از ذبح، حلق یا تقصیر برای خودش یا برای غیر خودش حلال است؛ همانطور که در کتاب شرایع بیان کردهام.
-نذر و عهد:
پرسش 62:
نذر کردم 100 متر از اولین زمینی که در طول عمرم میخرم را به آقا و سرورم امام حسین (ع) هدیه کنم. پسازاین نذر، خداوند سبحان به من توان مالی عنایت فرمود و توانستم زمینی به مساحت 600 متر خریداری نمایم. برادران انصار خواستند قطعه زمین برای ساخت حسینیه خریداری کنند. قیمت 100 متر زمین را محاسبه و پول آن را به انصار برای ساخت حسینیه پرداخت کردم. آیا به نذر خود وفا کردهام؟ و اگر اکنون قصد کرده باشم که تمام زمینم را بفروشم، آیا میتوانم چنین کنم؟
پاسخ:
انشاءالله شما به نذرت وفا کردهای و میتوانی زمینت را بفروشی یا هر کار دیگری که خواستی انجام بدهی. از خداوند میخواهم برای شما برکت قرار دهد و خیر آخرت و دنیا را به شما عنایت فرماید.
پرسش 63:
زنی نذر کرده است که چشمهای پسرش را در سن 11 سالگی در کنار خانۀ خدا با آب زمزم بشوید. پدر آن پسر طلاقش داده است و نمیپذیرد که او را برای عمره به مکه ببرد تا به نذرش وفا کند. چه تکلیفی بر عهدۀ این زن است؟
پاسخ:
چیزی بر عهدۀ این زن نیست.
سؤال 64:
کفارۀ شکستن عهد چیست؟
پاسخ:
کفارۀ شکستن عهد: اختیار دارد یک بنده آزاد کند یا دو ماه پیدرپی روزه بگیرد یا شصت فقیر اطعام کند.
-خوردنیها و نوشیدنیها:
پرسش 65:
آیا خوردن ماهی سپیداج (نوعی ماهی مرکب = cuttlefish) جایز است؟
پاسخ:
جایز نیست.
پرسش 66:
حکم خوردن جانوران نرمتن دریایی و گشنیز ـکه در تهیۀ بسیاری از غذاها استفاده میشودـ چیست؟
پاسخ:
خوردن نرمتنان ـازجمله هشتپا و موارد دیگرـ جایز نیست، ولی خوردن گشنیز حلال است و اشکالی ندارد.
پرسش 67:
من در روزنامۀ «میدل ایست» (middle-east) خواندهام یک مفتی کویتی خوردن ماهیهایی که در مزارع اروپایی با اجزای زائد خوکها ـکه به مواد دیگری تبدیلشدهاندـ تغذیهشدهاند را جایز دانسته است. پرسش من: آیا خوردن این ماهیها که بهوفور در بازار یافت میشوند جایز است؟
پاسخ:
حلال هستند و خوردن آنها جایز است اگر شرایط دیگر حلال بودن مثل تذکیه ـیعنی زنده از آب خارج شدنـ در آنها رعایت شده باشد.
پرسش 68:
حکم پنیرهای بستهبندیشدۀ خارجی بهخصوص پنیر کرافت چیست؟ حکم پنیرمایهای که در آن استفاده میشود چیست؟
پاسخ:
پنیرمایه برای تهیۀ پنیر اشکالی ندارد چه از حیوان ذبحشدۀ شرعی به دست آید یا غیر ذبح شرعی.
پرسش 69:
در خصوص ماءالشعیر، آیا برای بیمار حلال است یا حرام؟ و آیا برای حلال بودنش شروطی وجود دارد؟
پاسخ:
اگر آبجو تخمیر نشده باشد، خوردنش جایز است، اما اگر تخمیر شود، نوشیدن آن حتی برای فرد بیمار نیز جایز نیست (بهعبارتدیگر، امکان استخراج و استفاده از آبجو با استفاده از فشردن یا با هر روش دیگری وجود دارد ولی باید قبل از ظاهر شدن حالت تخمیر در آن صورت گیرد).
پرسش 70:
آیا استفاده از ادرار شتر در درمان بیماری تنگی نفس برای شخص مؤمن جایز است؟ یکی از پزشکان از آن برای درمان این بیماری تعریف و تمجید میکرد با این دلیل که امام صادق (ع) از آن برای درمان این بیماری توصیه فرموده است؟
پاسخ:
اگر میخواهی مثل بزرگان دین وهابی و پیروان فریبخوردهشان ادرار شتر بنوشی، بدان که این کار زشت و منفوری است و نوشیدن ناپاکی جایز نیست؛ اما امام صادق ـکه درود خداوند بر او بادـ هرگز نوشیدن ناپاکی را حلال نفرموده است.
پرسش 71:
پرسش من در خصوص مهندسی ژنتیک گیاهان، حیوانات، قارچها و باکتریها از طریق بیوتکنولوژی است. آیا این کار جایز است؟
آنچه از پاسخهای پیشین صادرشده از امام (ع) فهمیدهام، این است که خوردن غذاهایی که اصلاح ژنتیکی شدهاند حرام نیست، ولی میخواهم بدانم آیا این کار ازاینجهت که تغییر در خلقت خداوند سبحانومتعال محسوب میشود، حرام نیست؟
پاسخ:
اصلاح ژنوم گیاهان و حیوانات و حتی اصلاح ژن انسانها نیز جایز است اگر از ضوابط اخلاقی و احکام کلی شرعی خارج نشود. این بدنها تنها ابزارهایی هستند که ارواح ما آنها را برای امتحان در این عالم جسمانی به کار میگیرند.
-تجارت و معاملات:
پرسش 72:
ما چند برادر هستیم که در تجارت مصنوعات طلا مشغول میباشیم و میخواهیم از ماهیت کار خود مطمئن شویم. از چند جهت:
1- آیا جایز است بر مبلغی که قبلاً بعد از بررسی قیمت مثقال طلا توافق کردهایم مقداری اضافه کنیم؛ این افزایش قیمت واقعی نیست و ما آن را تنها برای ملاحظات کاری و چانهزدن با مشتری لحاظ میکنیم و به دنبال آن، قیمت را برای مشتری پایین میآورم و منتی بر سرش میگذارم، ولی درواقع منتی بر مشتری نیست چراکه من چیزی از قیمتی که پیشتر توافق کرده بودیم کم نکردهام.
2- آیا جایز است طلاهایی را که از مشتریها خریدهام بدون اینکه اجرتی پرداخت کرده باشم و درحالیکه نو استفادهنشده هستند، با طلاهایی که بابت آنها به تاجر اجرت پرداخت کردهام به یک قیمت بفروشم؟
3- آیا جایز است طلاهای دستدوم را به قیمت طلای نو بفروشم؛ یعنی به همان قیمت ولی با پرداخت در طول مدتی که دو طرف بر آن توافق میکنند بدون هیچ افزایش قیمتی؟
پاسخ:
سؤال 1- جایز است.
سؤال 2- جایز است.
سؤال 3- جایز است.
پرسش 73:
هنگامیکه نیروهای آمریکایی در عراق بودند و پیش از ایمان آوردنم به این دعوت مبارک، با نیروهای آمریکایی تعاملهایی داشتم؛ مثلاً: تهیۀ مبلمان یا تجهیزات الکترونیکی یا نصب و نگهداری پایههای ژنراتور و...؛ و مقداری پول به دست آوردم که اکنون در اختیاردارم. حکم این کار و این پولها چیست؟
پاسخ:
حکم کار کردن برای آمریکاییها و کمک کردن به آنها در زمان اشغال عراق را پیشتر بیان کردهام که جایز نیست؛ ولی پرسش شما دربارۀ اموالی که به دست آوردهای: اشکالی در آن نیست و میتوانی آن را به هر صورت که مایل هستی و به هر صورتی که خداوند برای شما حلال کرده است مصرف کنی.
پرسش 74:
آیا دریافت اجرت در برابر تدریس قرآن جایز است؟
پاسخ:
گرفتن اجرت برای تدریس قرآن جایز است. از خداوند متعال میخواهم به شما برکت عنایت کند و خیر آخرت و دنیا را به شما توفیق عطا فرماید.
پرسش 75:
برخی برادران در بعضی از مناصب حکومتی یا دفتر مراجع یا اماکن مقدس به کار مشغول هستند، ولی به جهت ضرورت و خطری که آنها را تهدید میکند مانع آنها در علنی کردن ایمانشان میشود و آنها پنهانی مؤمن به دعوت هستند. آیا جایز است به همین صورت عمل کنند یا نه؟
پاسخ:
جایز است و اشکالی در کتمان ایمانشان نیست، اگر ناچار باشند یا از این مخفی کردن هدف خاصی را دنبال کنند؛ مثل هدایت بعضی از مردم یا دعوت آنها بهحق.
پرسش 76:
آیا ضمانت کسی که وام رَبَوی میگیرد جایز است یا نه؟ و آیا خرید وام ربوی جایز است؟
پاسخ:
اگر وام (قرض) ربوی باشد از آن دوریکنید؛ و گشایش تنها نزد خداوند است.
پرسش 77:
آیا پیشخرید فلزات گرانبها جایز است؟ اینکه پول را بپردازم و بعد از 30 تا 50 روز محصول را دریافت کنم؟ با توجه به اینکه این فلز گرانبها معمولاً طلا و نقره است.
پاسخ:
جایز است. از خداوند متعال میخواهم به شما برکت عنایت کند و خیر آخرت و دنیا را به شما توفیق عطا فرماید.
پرسش 78:
من بهعنوان پزشک در یک کشور اروپایی کار میکنم. طبق عرف اینجا وقتی پزشکی برای معاینۀ بیمارش میرود دستش را برای مصافحه (دست دادن) به سمت بیمار دراز میکند و اگر چنین نکند عملی ناشایست محسوب یا برداشت زشتی از آن میشود؛ چراکه من مسلمان هستم یا توهین از سوی دکتر محسوب میشود، و این بستگی به شخصیت خود بیمار دارد. حال اگر بیمار زن باشد وضعیت چگونه خواهد بود؟ مایلم از وضعیت مشابهی نیز سؤال کنم؛ اینکه پزشک، یک زن مسلمان باشد؛ در این صورت آیا جایز است با مردان مصافحه کند، با توجه به اینکه او نیز در چنین شرایطی کار میکند؟
پاسخ:
اگر دست ندادن باعث سختی و مشقت شود، اگر زن غیرمسلمان اول دستش را بهسوی شما دراز کرد میتوانی دستت را برای مصافحه بهسوی او دراز کنی ولی خودت نباید در ابتدا دستت را بهسوی او دراز کنی؛ اما در مورد دکتر زن مسلمان، جایز نیست با مرد مسلمان یا غیرمسلمان مصافحه کند، و اگر مصافحه نکردن برایش موجب سختی و مشقت میشود میتواند دستکش بپوشد و با آنان مصافحه کند. از خداوند متعال میخواهم به شما برکت عنایت کند و خیر آخرت و دنیا را به شما توفیق عطا فرماید. او سرپرست من است و سرپرست شایستگان.
پرسش 79:
آیا شرکت، آموزش یا مشاهدۀ ورزشهایی رزمی مثل بوکس، کُشتی، هنرهای رزمی، کاراته و غیره، جایز است؟ و حکم بازیهای ورزشی که شامل ضربه زدن به حریف با دستوپا میشود چیست؟
پاسخ:
جایز است، اگر همراه با پوشیدن پوششهای محافظتکننده از آسیبهای جدی باشد.
پرسش 80:
من معلم مدرسه هستم و اداره، وظیفۀ تشکیل کمیسیون عالی برای انتخابات را بر عهدۀ ما گذاشته است. آیا جایز است بهعنوان مأمور صندوقهای رأیگیریِ انتخابات فعالیت کنم؟
پاسخ:
برای شما بهتر است از این کار دوریکنید.
-بیتالمال و امور مالی:
پرسش 81:
یکی از برادران مبلغی پول بخشیده است تا به دست کسی که مستحقش است برسانم. ازآنجاکه من و برادرم بیکار هستیم و شغلی نداریم و کسی هم نداریم تا نیازهای مادیمان را تأمین کند و به کمک مالی هم نیاز داریم ولی اینکه به کسی بگوییم ما محتاج هستیم نیز برایمان سخت است، آیا میتوانم مقداری از این پول را برای خودم بردارم و بقیه را در راه خدا خرج کنم ـمثل کمک به یکی از برادران انصارـ همانطور که صاحب این پول مقرّر کرده است؟
پاسخ:
اگر بخشنده، این مال را برای مصرف خاصی به شما داده است، بر شما واجب است در همان جهت خاص مصرف کنید؛ بنابراین اگر گفته است به بیتالمال برسانید باید چنین کنید، اگر گفته است برای ایتام هزینه کنید باید چنین کنید، اگر گفته است بین فقرا تقسیم کنید باید چنین کنید، و اگر شما جزو فقرا و نیازمندان به این پول محسوب میشوید میتوانید مقداری از این پول را برای خودتان بردارید، درست مثل فقرا و نیازمندان دیگری که این پول را بینشان توزیع میکنید.
پرسش 82:
پرسشهای زیر در خصوص بیتالمال:
1- همیشه برایم در مورد چگونگی برخورد با بیتالمال سؤالاتی مطرح بود؛ اینکه چگونه آن را در جامعه مصرف کنیم. چه کسانی میتوانند از آن استفاده کنند. آیا بیتالمال عبارت است از محل جمعآوری همۀ انواع زکات غیر از خمس؟ و همچنین انفاقی از سوی اهداکننده است؟
2- امیدوارم مرا از چگونگی مصرف بیتالمال در قالب مثالی توصیه فرمایید؟
پاسخ:
اموال چه واجب باشند ـمثل زکات و خمسـ و چه اهدایی، همه را در بیتالمال گرد آورید و اقدام به مصرف کردن آنها در جهاتی کنید که برایتان بیان کردهام؛ یعنی دعوت مردم بهحق، به مؤمنان نیازمندان و سرپرستی یتیمان مؤمن.
ولی در مورد جامعه، اگر مقدار زیادی از اموال بیتالمال نزد شما جمع شده است میتوانید بهعنوانمثال اقدام به سرپرستی یتیمان کنید حتی اگر خانوادهشان از مؤمنان نباشند، یا میتوانید جمعیتی برای سرپرستی از یتیمان بازکنید. از خداوند مسألت دارم به شما و در کارهایتان برکت عنایت فرماید و برای شما راهی برای شناساندن حق به مردم قرار دهد، خصوصاً در مناطقی که زبان آنها را میفهمید یا در مناطقی که افرادی وجود دارند که شما میتوانید حق را به آنها برسانید؛ مثل مالزی، برونویی، سنگاپور، جنوب تایلند، اندونزی و جاهای دیگر. خداوند به شما بهترین پاداش نیکوکاران را عنایت فرماید، و انشاءالله خداوند به شما برای رساندن حق به آنان و کسانی که امید به هدایتشان دارید، توفیق عنایت فرماید.
پرسش 83:
در جهت گردن نهادن به توصیۀ امام احمدالحسن (ع) خانهای را برای اموال در منطقۀ خودمان بهمنظور خدمترسانی به مردان و زنان انصار مؤمن به دعوت حق یمانی و کمک مالی به آنان تأسیس کردهایم.
و پرسش من: آیا میتوانیم خمس و حقوق شرعی که جمعآوری کردهایم را در ایجاد یک مرکز و حسینیه برای انصار در این منطقه مصرف کنیم؟ و همچنین در کمک به خانوادههایی که ازنظر مالی نیازمند هستند؟
با توجه به اینکه ما درگذشته نیازمند چنین مرکزی بودهایم تا تمام انصار را در آن جمع، در آن نماز جماعت بر پا و دروس دینی برگزار کنیم، و توان مالی انصار در جمعآوری مبلغ موردنیاز برای خرید زمین و ساخت مرکز و حسینیه در حال حاضر محدود است و نتیجۀ مطلوب از این طریق به دست نمیآید.
پاسخ:
جایز است؛ و از خداوند درخواست دارم به شما برکت عنایت فرماید و امور شمارا در جهتی که مورد رضایش است آسان گرداند.
پرسش 84:
اموالی از «صله به امام» در اختیار من است. آیا میتوانم آن را به انصار نیازمند بدهم؟ بهخصوص وقتی رساندن این اموال به انصاری که مسئول بیتالمال هستند خیلی سخت باشد.
پاسخ:
جایز است.
پرسش 85:
من بسیار غمگین و ناراحت هستم؛ زیرا دِینی از مالی که متعلق به امام مهدی (ع) است بر ذمهام میباشد و مالی هم ندارم تا دِینم را ادا کنم. متحیرم چه کنم؟ همیشه به آن فکر میکنم و نمیدانم چه کنم؟
پاسخ:
تا هنگامیکه این اموال را به دست نیاوردهای اشکالی وجود ندارد. خداوند به شما توفیق دهد و گامهایت را استوار سازد. از خداوند مسئلت دارم که به فضل خودش گشایشی در کارهای شما ایجاد کند.
پرسش 86:
آیا کمک مالی به شخصی که نه نماز میخواند، نه روزه میگیرد و مؤمن به این دعوت مبارک نیست جایز است؟ این شخص فقیر است. آیا کمک مالی به او ـبه خاطر خودش یا فرزندانشـ پاداش دارد؟ و آیا در این جهت فرقی بین خویشان و سایرین وجود دارد؟
پاسخ:
میتوان به کسی که مؤمن نیست کمک مالی کرد؛ اما در مورد اجر و پاداش، بله؛ (کمک) به هر موجود زندهای پاداش دارد، یعنی اگر بهعنوانمثال نیاز به غذا داشته باشد و همچنین میتوان به فرزندانش کمک مالی کرد. قطع ارحام (بریدن از خویشاوندان) جایز نیست و افضل (بهتر) کمک مالی به آنها است اگرچه مؤمن هم نباشند، و اگر بین کمک کردن به مؤمن و غیر مؤمن مُردّد شدی، کمک به مؤمن برای شما بهتر است.
پرسش 87:
شخصی مؤمن بهحق است. پدرش از او خواست تا برای ساختن مسجدی در آمستردام 1000 یورو اهدا کند و او نمیداند چه کند؛ زیرا ملازمان آن مسجد از پیروان مراجع هستند و اگر کسی در آن مسجد بخواهد مردم را به دعوت امام احمدالحسن (ع) فرابخواند او را از مسجد بیرون میکنند و مانعش میشوند؟
پاسخ:
جایز نیست مؤمن چیزی به این گمراهان اهدا کند. حق بر آنان عرضه شد و آن را نپذیرفتند؛ پس آنها تاجران دنیا هستند، و این ازنظر خدا مسجد محسوب نمیشود بلکه دکانی برای تجارت و جمعآوری اموال مردم برای نمایندگان مراجع است تا از آن بهرهمند شوند. چهبسا وابستگانی از این نمایندگان در اروپا بیهیچ عملی بر این اموال تسلط دارند و بخشی از آنها را برای مراجعشان میفرستند. مراجعی که اموال برایشان فرستاده میشود یکسوم یا نیمی از این اموال را به همین کسانی که اموال شمارا جمعآوری میکنند پرداخت میکنند و به همین دلیل آنها را میبینی که دیوانهوار به دنیای چرک و پلید خود چنگ زدهاند؛ همان دنیایی که میخواهند با زشتترین روشها به آن دست پیدا کنند ـیعنی فریب و نیرنگ مردم به اسم دینـ و اگر کسی بخواهد مطمئن شود میتواند به نجف برود تا خودش این وضعیت را مشاهده کند. هر مرجعی نصف یا ثلث اموال را به نمایندگان خود که این اموال را برایشان جمع کردهاند میدهند. برای اطمینان، شما بهسادگی میتوانید به نجف بیایید و از شیوخ معمم پیروانِ مراجع سؤال کنید. اگر عدهای از آنها جرئت کردند به شما دروغ بگویند و این قضیه را انکار کنند، کسانی در حوزه هستند تا حقیقت را به شما بگویند و از تصرفات مراجع و نمایندگانشان در اموال، پرده بردارند. بنده خودم شخصاً در قضیۀ اصلاح مالی حوزه که پیگیر آن بودم، در آن زمان تعداد زیادی از معممین مرا یاری میکردند. بسیاری از طلبههای حوزه از این فساد مالی مراجع و فرزندان و نمایندگانشان آگاهی داشتند ولی نمیتوانستند راهحلی برای از بین بردن فساد مالی حوزه پیدا کنند؛ و یا آنها وقتی خود از این مراجع پیروی میکردند، درواقع خود را در جایگاه استضعاف قرار داده بودند.
برای شخصِ من ماجرای زیر پیش آمد: چندی پیشازاین، خداوند خواست تا یکی از کسانی که برای برخی از این مراجع در یکی از کشورهای دیگر (غیر از عراق) اموال جمع میکرد به بعضی از مؤمنان اعلام کند که به حقانیت دعوت مبارک مهدوی ایمان آورده است ـاز خداوند میخواهم که به او توفیق دهد و آفات را از او دور نمایدـ ایشان از طریق عدهای از مؤمنان به دعوت، پرسشی را برایم فرستاد مبنی بر اینکه مقداری از اموال مراجع در اختیارش است. این اموال بالغ بر میلیونها دلار بود و میخواست این اموال را به بیتالمال انصار تسلیم کند. پرسش او این بود که چقدر از این مبلغ را مجاز است برای خودش و کسانی که به او در جمعکردن این اموال کمک کردهاند بردارد چراکه این کار در سیستم مراجع یکرویۀ طبیعی به شمار میآمد. او ـکه خداوند توفیقش دهدـ نپرسید ثلث یا نصف اموال را بردارد و فقط از جایز بودن برداشتن سهم خودش از اموال پیش از تسلیم کردن آن به بیتالمال انصار پرسیده بود. به او گفتم این کار را ترک کند و آن اموال را به صاحبانش برگرداند و دعوت را به آنان برساند؛ اگر آنها پذیرفتند اموالشان را بگیرد اگر نپذیرفتند ما نیازی به اموال آنها نداریم، آن اموال را به خودشان برگردان و هر طور که خودشان خواستند آنها را مصرف کنند. این، شاهد و گواهی بود که بهتازگی برای خودم به وجود آمد که روشن میکند این مراجع، قانونی برای نمایندگان خود وضع کردهاند که طبق آن، میتوانند نصف یا ثلث اموال شرعی (خمس) را بردارند تا جایی که مردم این موضوع را بیهیچ تردیدی بهعنوان امری مشروع پذیرفتهاند؛ این در حالی است که هیچ دلیلی مبنی بر اینکه شخصی که خمس را جمع میکند بتواند نصف یا ثلث اموال را بردارد، وجود ندارد.
اینجانب پیشتر پیگیر این مسئله شده بودم ـاینکه مراجع یکسوم یا نیمی از اموال را به نمایندگان خود که اموال را جمعآوری میکنند میدهندـ و حتی برخی از این نمایندگان عادت کردهاند که پیش از تحویل دادن این اموال به مراجع، سهم خود را جدا کنند. در آن موقع بعضی از طلبههای حوزه را متوجه این مطلب کرده بودم و آنها را ترغیب کردم بروند و از مراجع در مورد دلیل شرعی مبنی بر پرداخت ثلث یا نصف این اموال به وکیلی که آنها را جمعآوری میکند سؤال کنند. آنها از پاسخ گفتن ناتوان بودند. برخی از آنان به آیۀ زکات استشهاد میکردند، درحالیکه نمیفهمیدند که این آیه مخصوص زکات است نه خمس؛ عدهای دیگر میگفتند: ما از پیشینیان خود پیروی میکنیم؛ و به همین ترتیب پاسخهایی میدادند که کمترین توصیف در موردشان، جهل و نادانی بود.
خداوند شمارا توفیق دهد. بهطورکلی این شخص انصاری که در هلند است ـخداوند حفظش کندـ اگر خواست مالی را اهدا کند به حسینیهها و مساجد مهدوی انصار در اروپا یا سایر کشورها یا برای کمک به یتیمان اهدا کند، یا برای گشایش شبکۀ ماهوارهای انصار امام مهدی (ع) اهدا کند، و جایز نیست مالی را برای تقویت شوکت این گمراهانی که شب و روز حجتی از حجتهای الهیِ واجبالاطاعه را در شبکههای خود دشنام میدهند ببخشد؛ همان کسانی که از برگزار کردن مناظره با انصار در شبکههای خود فرار میکنند؛ زیرا میترسند عقاید باطلشان رسوا شود و از آوردن دلیل بر دینِ مرجعیگرایِ منحرف از دین محمد و آل محمد (ع) ناتوان گردند. به همین دلیل آنها را چنین مییابی که به فحش و ناسزا و دروغ و تهمت و افترا بر دعوت و مؤمنانِ به دعوت بسنده میکنند و سعی در فریب دادن مردم با دروغهایشان مینمایند.
سؤال:
آیا دریافت و خرج کردن مبالغی (خمس یا سهم امام) که از مراجع میگیریم ـمثل شهریۀ حوزهـ جایز است؟
پاسخ:
کسانی که مراجع نامیده میشوند جایز نیستند خمس بگیرند و هیچ دلیلی بر آنچه انجام میدهند ندارند؛ ولی اگر آنها با خواست خودشان به دلیل طلبه بودن شما در حوزه، چیزی به شما دادند آن را بگیر؛ چراکه اگر این اموال به شما برسد برای آنها بهتر است، باشد که خداوند آنها را بهحق و ترک باطلی که بر آن هستند هدایت فرماید.
-پرسشهای مربوط به اموات:
پرسش 88:
من فرزند شهید شیخ مهدی سماوی هستم که توسط نظام صدامیِ کافر همراه شهید سید محمدباقر صدر ( زندانیشده بود. جسد پدر شهیدم به ما تحویل داده نشد، اما از طریق اهل خیر به ما خبر رسید که جسد پدر شهیدم در «مقبرة الحضیری» در سماوه است و نمیدانم تکلیف شرعیام چیست؟ با توجه به اینکه میدانم تدفین ایشان شرعی نبوده و ما یقین نداریم که آیا این جسد، جسد پدر شهیدم هست یا نه؟ بلکه تنها یک خبر است.
پاسخ:
اگر تنها یک گفته (خبر) است به آن اعتماد نشده، رها میشود، اما اگر شهادت و گواهی محسوب میشود میتوان به آن اعتماد کرد و آن مکان را قبر او (خدایش بیامرزد) بهحساب آورد و به زیارت او در آن قبر رفت؛ اما اگر میخواهی مطمئن شوی که آن جسد، جسد پدرتان است میتوانید نبش قبرکنید و برای آزمایش DNA و حصول اطمینان، نمونهبرداری کنید. درصورتیکه برای مطمئن شدن نبش قبر کردید، میتوانید آن جسد را جابهجا کرده، بهصورت صحیح دفن کنید. اگر از عهدۀ مخارج آزمایش DNA برنمیآیید بیتالمال میتواند مخارج آن را تقبّل کند.
پرسش 89:
اگر کسی در خارج فوت کند آیا در خارج دفن میشود یا واجب است او را به کشورهای اسلامی منتقل کرد تا در آنجا دفن شود؟
پاسخ:
اگر منتقل کردنش ممکن باشد، بهتر است چنین شود.
پرسش 90:
زمینهای مزروعی که در زمان صدام غصب و در قالب زمینهای دولتی تقسیم شد و صاحبانشان اکنون آنها را نمیخواهند و خانههایی در آنها ساختهشده است؛ آیا سکونت در آنها جایز است؟ آیا جایز است در چنین خانههایی وارد شوم و در آنها نماز بخوانم؟ برخی از این زمینها تبدیل به جاده شده، آیا عبور از آنها جایز است؟
پاسخ:
اگر صاحبانشان این زمینها را نمیخواهند ـکه از ظاهر سؤال شما چنین برمیآیدـ اشکالی ندارد و سکونت در آن و عبور از آنها جایز است.
پرسش 91:
آیا شریک کردن چند میت در یک قربانی جایز است؟ و اگر جایز است آیا میتوان نیت ذبح را تغییر داد و دیگران را در قربانی شریک کرد؟
پاسخ:
بز و گوسفند برای یک نفر و گاو برای هفت نفر کفایت میکند. پیش از ذبح و نحر کردن تغییر دادن نیت ذبح و شریک کردن دیگران ـبهشرط اینکه از تعدادی که بیان کردم تجاوز نکندـ جایز است.
-ارث:
پرسش 92:
آیا حقوق بازنشستگیِ میت جزو ارث حساب میشود؟ آیا حقوق عقبافتاده، حق همۀ خانوادۀ میت هست؟ با توجه به اینکه قانون، حق دختری که ازدواجکرده و پسری که در حال تحصیل نیست را از حقوق بازنشستگی منتفی میداند. آیا در این مورد، شرع برای آنها حقی واجب میکند؟ حق پسری که در کشوری دیگر در حال تحصیل است و ما نمیتوانیم ثابت کنیم که او در حال تحصیل است و حقوقش نیز قطعشده و درنهایت حق او بین همسر و پسر کوچکش تقسیمشده و اکنون حقوق بازنشستگی فقط به اسم همسر و پسر کوچک میآید چطور؟
پاسخ:
دیگران باکسانی که آن مال به آنها دادهشده است شریک نیستند.
پرسش 93:
مردی از دنیا رفته و خانهای برای فرزندانش (پنج پسر و دو دختر) منزلی بهجا گذاشته است و همۀ آنها با مادرشان در آن خانه ساکن هستند. سه پسر در این خانه ازدواجکردهاند که هر کدامیک اتاق دارند. یکی از پسران که ازدواجکرده است اقدام به ساختن طبقۀ بالاییِ ساختمان کرد که با مخالفت یکی از برادرانش مواجه شد، مبنی بر اینکه اگر خانه فروخته و سهمها تقسیم شود تو نمیتوانی از ما هزینههای ساخت (آن طبقه) را بگیری. او بااینکه چیزی نگیرد موافقت کرد و بعد از چند سال به اتاقی که در آن ازدواجکرده بود رفت و طبقۀ بالایی را اجاره داد، با توجه به اینکه اجارهبها را خودش دریافت میکرد؛ و چند سال به همین ترتیب سپری شد. امروز او از دیگر برادرانش میخواهد خانه را بدون طبقۀ بالایی قیمتگذاری کنند تا بتواند مابهالتفاوت قیمت خانه و طبقۀ بالایی را علاوه بر سهمش از خانه بگیرد. حال سؤال این است:
1- آیا تصرف در سقف خانۀ ارثی از سوی یکی از ورثه جایز است؟
2- آیا باقی ورثه در اجارهبهای طبقۀ بالایی سهمی دارند؟ و اگر سهم دارند چگونه آن را بگیرند درحالیکه چند سال از این موضوع گذشته و (ارزش) پول کشور تغییر کرده است.
3- طبقۀ بالایی از آنِ کیست؟ آیا او میتواند آن را تخریب کند یا نه؟
4- او همیشه ساکن آن طبقه بوده است. آیا میتواند در خانهای که این طبقه رویش ساختهشده است تصرف کند؟ و اگر دیگر ورثه جمع شوند تا تصرفی در خانه کنند آیا او میتواند مانع شود؟
پاسخ:
بهای آنچه او ساخته از آنِ او است؛ پس سؤال شما از اینکه آیا شما از آن چشمپوشی کنی صحیح نیست؛ اما شما در بهرهبرداری از سایر موارد (جدا ازآنچه او بناکرده است) حقدارید؛ یعنی ارزش زمین جداگانه و قیمت بنایی که او ساخته نیز جداگانه محاسبه و اجارهبها با توجه به قیمت زمین و بنایی که او ساخته است، قسمت میشود؛ هر مقدار که مختص بنا است از آن او هر مقدار از اجارهبها که به زمین تعلق دارد، برای تمام ورثه و همچنین او (که از ورثه است) میباشد.
در مورد تقسیم ارث، هرزمانی که یکی از ورثه یا بعضی از آنها خواستار تقسیم شوند باید ارث را تقسیم نمود، یا حداقل حق کسی را که خواستار تقسیمشده است باید داد و مخالفت یک نفر یا بیشترِ آنها با تقسیم کردن، اثری در متوقف کردن تقسیم ارث ندارد. ارث حق وارث است و بعضی از ورثه حق به تأخیر انداختن استفادۀ سایرین از ارث را ندارند.
-احکام عمومی مردان و زنان:
پرسش 94:
حکم حضور در مکانهای مختلط چیست؟
پاسخ:
جایز است.
پرسش 95:
آیا درحالیکه بعضی از مردم پاک و طاهر نیستند نامگذاری فرزندان به بعضی از صفات خداوند بزرگ و بلندمرتبه مثل «طاهر» جایز است؟
پاسخ:
در اسم طاهر اشکالی وجود ندارد، و انشاءالله مؤمن، پاک و طاهر است.
پرسش 96:
آیا سوراخ کردن هرجایی از بدن و قرار دادن حلقه در آن جایز است؟
پاسخ:
سوراخ کردن پایین گوش (لالۀ گوش) و قرار دادن حلقه در آن برای زن و مرد جایز است.
پرسش 97:
حجامت برای زنان چه حکمی دارد؟ از یکی از برادران شنیدم او روایتی خواند که میگفت حجامت بهخودیخود برای زن مکروه است.
پاسخ:
میتوان بهجای حجامت خون داد، چه برای مرد و چه برای زن؛ خداوند شمارا توفیق عطا فرماید و گامهایتان را استوار سازد.
پرسش 98:
ازنظر بیولوژیکی چرا بعضی از اشخاص چپدست هستند (با دست چپ مینویسند)؟ آیا شما به ازدواج نکردن با این افراد توصیه میفرمایید؟
پاسخ:
به کار گرفتن دست چپ ـدر بیشتر کارهاـ بهجای دست راست یک ویژگی ژنتیکی است و ارث برده میشود؛ و حکم ازدواج با چپدست مثل ازدواج با دیگران است.
پرسش 99:
از امام آموختهایم که بوسیدن دست والدین و بچههای کوچک جایز است. آیا این حکم در مورد برادر، خواهر و معلم هم جاری است؟ یعنی آیا بوسیدن دست غیر فقها جایز است؟
پاسخ:
از این کار بپرهیزید؛ خداوند شمارا توفیق عطا فرماید و گامهایتان را استوار بدارد. این سنت بدی است و غالباً تکبر را برمیانگیزد. والدین، فرزندان و زن و شوهر فقط به دلیل رابطۀ بسیار نزدیک بدنی است (که بوسیدن دستشان اشکال ندارد) و بعید است که بوسیدن دست پدر، مادر، فرزند، شوهر و زن باعث برانگیختن تکبرشان گردد.
پرسش 100:
حکم پاسور بازی و تختهنرد چیست؟
پاسخ:
این پرسشی است که پیشتر پاسخ گفتهام ولی منتشرنشده است:
پرسش 1:
حکم شطرنجبازی کردن ـاگر مرا از نماز و واجبات بازنداردـ چیست و همینطور اگر به دلیل شرطبندی و مسائل دیگر و همچنین به جهت اعتیاد به آن نباشد و گاهی فقط برای گذران وقت با دوستم و برای آرامش باشد؟
پاسخ:
بسمالله الرحمن الرحیم.
و الحمدالله ربالعالمین، و صلیالله علیمحمد و آل محمد الأئمـﺔ و المهديين و سلم تسلیماً کثیراً.
خداوند توفیقت دهد و گامهایت را استوار بدارد. بازی شطرنج جایز است؛ اگر حرامی مانند شرطبندی و قمار همراهش نباشد. خداوند توفیقتان دهد و گامهایتان را استوار بدارد.
والسلام علیکم و رحمـﺔ الله و برکاته.
احمدالحسن
صفر 1433 هـ
-پرسشهای مربوط به بانوان:
پرسش 101:
بعضی از وسایل سونوگرافی مجهز به دوربینی هستند که برای تشخیص وضعیت بیمار و دیدن داخل رحم و تخمدان داخل شکم زن میشود. سؤال:
1- اگر این نوع سونوگرافی را پزشک زن انجام دهد، آیا جایز است زن مؤمن به آن رضایت دهد؟
2- اگر جایز باشد آیا روزۀ زن باطل میشود؟
پاسخ:
اگر معاینه توسط پزشک زن انجام شود جایز است، واردکردن ابزار معاینه در مجاری تناسلی ـبهخودیخودـ باطل کنندۀ روزه نیست.
پرسش 102:
حکم استفادۀ زن از پودر آرایشی چیست؟ آیا میتوان این پودر یا مقدار کمی از آن را بهصورت خفیف و ملایم بهصورت زد و از منزل خارج شد؟ و آیا حکم زن ازدواجکرده با زن ازدواجنکرده متفاوت است؟
پاسخ:
آرایش کردن صورت و خارج شدن با آن در برابر نامحرم و غیر شوهر جایز نیست، و تفاوتی نمیکند که زن ازدواجکرده باشد یا نه.
پرسش 103:
آیا آرایش (آرایش صورت) برای غیر از شوهر مثل غریبهها و محارم جایز است؟
پاسخ:
آرایش کردن زن جلوی شوهر و محارم مثل پدر جایز است، ولی جایز نیست جلوی نامحرم آرایش کند.
پرسش 104:
آیا جایز است زن با پای پیاده به زیارت ائمه (ع) برود؟
پاسخ:
اگر راه، امن باشد و ترسی از هتک حرمت و نظایر آن وجود نداشته باشد، جایز است.
پرسش 105:
در زمان ما اینکه پزشکان هنگام زایمان برای کم شدن درد، بیهوشیِ اپیدورال (epidural anesthesi) را برای خانمها تجویز میکنند زیاد شده است. آیا شما به انجام آن توصیه میفرمایید؟ آیا ـآنگونه که روایتشده استـ این عمل قسمتی از پاداشِ به دنیا آوردن فرزند را از بین میبرد؟
پاسخ:
در صورت عدم ضرورت بهتر است از آن اجتناب شود.
پرسش 106:
حکم باز گذاشتن صورت برای زن در کشوری که پوشاندن صورت در آن مرسوم است چیست؟ آیا باز گذاشتن صورت بهتر است یا پوشاندن آن؟ و آیا حضرت زهرا (ع) صورت خود را میپوشاند؟
پاسخ:
باز گذاشتن صورت برای زن جایز است و حضرت زهرا ـکه سلاموصلوات خدا بر او بادـ صورت خود را نمیپوشاند و حضرت محمد (ص) نیز همسران خود را به پوشاندن صورتهایشان فرمان نمیداد. بله اینکه زنها در شبهجزیرۀ عربستان صورتهایشان را در سفر میپوشاندند بنا به دلیلی شرعی نیست و فقط به علت گرمای خورشید انجام میشود؛ اما در کشور یا جامعهای که مرسوم در آن پوشاندن صورت است، به جهت مراعات عرفِ غالب، پوشاندن صورت بهتر است ولی واجب نیست. آیا نمیبینید که زن در حج صورت خود را باز میگذارد؟ اگر واجب یا مستحب میبود هنگامیکه او در حج و در حال عبادت و در میان انبوهی از مردان است وجوب و استحبابش شدیدتر میشد. اسلام نقش زن را بهطور کامل به او داده است و پوشاندن صورت از انجام بیشتر کارهایی که زن میتواند انجامشان دهد و در آن نوآوری داشته باشد و خدمت بزرگی به جامعه برساند، مانع میشود.
پرسش 107:
من زنی باردار هستم و خونی با درد شدیدی از من خارج شد. نمیدانم آیا جنین در شکم من مرده است یا نه و نمیتوانم به بیمارستان مراجعه کنم تا از مرگش مطمئن شوم و (جنین) هنوز در شکم من است. در مورد نماز و روزهام چگونه عمل کنم؟
پاسخ:
نماز و روزه بر شما واجب است.
پرسش 108:
آیا برای زن جایز است در مکانهای مختلط کار کند؟ و آیا این حکم با رضایت یا عدم رضایت شوهر متفاوت میشود؟ با توجه به اینکه او از حقوقی که از این راه به دست میآورد بینیاز است و شوهرش اسباب زندگی محترمانه را برایش فراهم میکند. در ضمن نبودن این زن در منزل گاهی منجر به کشف عورت بچۀ زیر چهار سال میشود.
پاسخ:
کار کردن زن حلال است و اشکالی ندارد، ولی در صورت نارضایتی شوهر نسبت به کار زن و به عهده گرفتن معیشت همسرش، جایز نیست از شوهرش نافرمانی کند و بدون اجازۀ او از منزل خارج شود.
پرسش 109:
خواهری 12 ساله دارم. شکر خدا او بهحق ایمان دارد و میخواهد ملتزم به شرع خداوند سبحانومتعال شود. مدتها پیش به او گفتهام که از نهسالگی (هجری قمری) مکلف شده است. او میخواهد حجاب داشته باشد ولی پدر و مادرم بهشدت معترض هستند و هر بار بر سر همین موضوع مشاجرۀ سختی درمیگیرد. من این را میدانم که شما برادران و خواهران را نصیحت فرمودهاید که کارهایی که موجب تنفر مردم از دعوت میشود را انجام ندهند، ولی از حدود آن اطلاع ندارم. حجاب، واجب و تکلیف الهی است و میدانیم که در قرآن کریم خداوند سبحانومتعال میفرماید: (وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا وَإِنْ جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ) (و به انسان سفارش کرديم که به پدر و مادر خود نيکی کند، و اگر آن دو بکوشند که تو چيزی را که به آن علم نداری شريک من قرار دهی، اطاعتشان مکن. بازگشت همۀ شما تنها بهسوی من است. پس شمارا به آنچه انجام میدادید خبر میدهم).
آیا بحث و مجادله با آنها را (که هر بار به مشاجره ختم میشود) ادامه دهیم؟ یا راه دیگری برای قانع کردن آنها وجود دارد؟ یا اینکه خواهرم حجاب خود را بپوشد و آنها را در برابر عمل انجامشده قرار دهد؟ (همانطور که برای من چنین شد).
پاسخ:
از خدا میخواهم بر شما و خانوادهتان برکت عطا فرماید و خیر آخرت و دنیا را روزیتان کند. او سرپرست من است و سرپرست شایستگان. در طاعت خداوند منتظر رأی و نظر والدین خود نباش، ولی در هر وضعیتی با آنها با احسان و نیکویی رفتار کن. خداوند شمارا موفق و گامهایتان را استوار بدارد. حجاب را بپوش و انشاءالله خداوند کارهایتان را در آنچه خیر آخرت و دنیایتان است آسان میگرداند.
پرسش 110:
مرا در مشکل بداخلاقی و اعتیاد همسرم به مواد مخدر و اینکه او نماز نمیخواند کمک کنید. او را نصیحت کردم ولی فایده ندارد. چه توصیهای میفرمایید؟ من چه کنم؟
پاسخ:
اگر معتاد به مواد مخدر است و نماز نمیخواند او را نصیحتکن و اگر نصیحت فایده نداشت، از بعضی مؤمنان بخواه تا او را نصیحت کنند، چهبسا خداوند او را اصلاح و به ایمان هدایت کند. اگر دیدی به بنبست رسیدی و خواستی از او جدا شوی، این جایگاه و حق تو است. از خدا میخواهم که به تلاشهای شما برکت دهد که او مهربانترین مهربانان است.
پرسش 111:
شخصی همسرش را بهشدت کتک زده است طوری که اثر آن در بدنش باقی است، و همینطور دخترش را برای به هم زدن نامزدیاش کتک زده است. آیا دیه بر او واجب است؟ حکم کتک زدن چیست؟
پاسخ:
او باید برای کارش استغفار و درخواست بخشش کند؛ اما در مورد دیه، کسی که آسیبدیده است میتواند به دادگاه شرعی شکایت کند و ببیند آیا دیه به او تعلق میگیرد یا خیر.
پرسش 112:
آیا عکس انداختن زن بهصورت بیحجاب برای دریافت گذرنامه جایز است؟ با توجه به اینکه این مسئله از سوی دولتهایی که در آنها زندگی میکنند شرط است.
پاسخ:
اگر ناچار باشد با کلاهگیس یا موی مصنوعی عکس بگیرید و جایز نیست که در حضور نامحرم حجاب از سرش بردارد.
پرسش 113:
میدانم آرایش کردن حرام است، اما در صورت بودن عیوبی در پوست صورت که موجب جلبتوجه میشود ناچار به پوشاندن عیبها با کرم صورت به شکلی ملایم بر روی لکهها میشوم تا از مشکلات جلوگیری کنم. آیا این کار جایز است؟
پاسخ:
جایز است.
پرسش 114:
کدام بهتر است: درس خواندن در حوزۀ مهدوی یا ماندن در کنار شوهر (برای انس)؟ انتخاب کردن حوزه یا ماندن در کنار مادر، تنها برای همان هدف قبلی؟
با توجه به اینکه من از حوزۀ مبارک مهدوی بهرههای فراوانی بردهام و با توجه به اینکه هردوی آنها (شوهر و مادر) مؤمن نیستند و صحبت با آنها دربارۀ این دعوت حق فایدهای ندارد.
پاسخ:
میان احسان و نیکوکاری به شوهر، مادر یا والدین و درس خواندن تعارضی وجود ندارد. میتوانی هر دو را تا حد امکان داشته باشی. خداوند شمارا موفق و گامهایت را در آنچه مورد رضایش است استوار بدارد.
-ازدواج دائم و موقت:
پرسش 115:
آیا اجرای عقد نکاح ـدائم یا موقتـ از طریق تلفن یا برنامههای گفتوگوی اینترنتی ـمثل پالتاک و نظایر آنـ درحالیکه شاهدها، شوهر و زن در یک اتاق هستند، صحیح و عقد کامل است؟
پاسخ:
اگر با وجود قرینهای تشخیص کامل از هر دو طرف شوهر و زن وجود داشته باشد ـبا شکل یا با اسم یا با هر وسیلۀ تشخیصی دیگری که انسان را از دیگر همنوعانش متمایز میکندـ جایز است. برای شهود هم شرط است که آنها نیز آنچه برای مشخص نمودن هر یک از زوجین لازم است را در اختیار داشته باشند، خواه توانایی آنها بر شناسایی باشد یا معلوماتی که این مشخص شدن را برساند مثل اسم و شکل. حکم مسئله در اعلان هم به همین صورت است.
این موارد بهطورمعمول در عقدی که بین دو زوجی که همدیگر را ملاقات میکنند و همچنین در جامعهای که در آن زندگی میکنند در دسترس میباشند؛ زیراکسانی که شاهد هستند یا کسانی که این ازدواج میانشان مشهور میشود، زوجین را میشناسند و آنها را شناسایی میکنند؛ اما اگر عقد بهوسیلۀ وسایل ارتباط از راه دور ـمثل تلفن و اینترنتـ باشد، باید شرایط آن رعایت شود و از معلوماتی که برای همه برای تشخیص دادن کافی است، اطمینان حاصل شود.
در اینجا مسئلهای وجود دارد که باید به آن توجه داشته باشیم؛ اینکه توثیق ازدواج بهصورت کتبی بهتر از شفاهی بودن آن است. هدف، حفظ نَسَب و حقوق است و این هدف با نوشتن بهصورت بهتری محقق میشود؛ نسبت به وضعیتی که عقد و شاهد گرفتن فقط بهصورت شفاهی باشد.
پرسش 116:
سخن حقی در این فتواهای فقهای گمراهی نمیبینم که به جایز بودن عقد با دختر کوچک به دلیل وارد شدن به خانۀ مادرش برای نگاه کردن به او نظایر آن فتوا میدهند. آیا این کار جایز است؟
پاسخ:
عقد کردنِ زن، به جهت ازدواج است، نه برای لهو لعب: (سخن حقی در این فتواهای فقهای گمراهی نمیبینم که به جایز بودن عقد با دختر کوچک به دلیل وارد شدن به خانۀ مادرش برای نگاه کردن به او نظایر آن فتوا میدهند). این کار عبث و لهو لعب است و ارتباطی با دین و اخلاق ندارد.
وقتی اسلام ازدواج با دختر کوچک را تشریع میفرماید به معنای دختری است که نزدیک بلوغ است، نه دختری که شیرخوار یا طفلی کوچک است، و حتی ازدواج با دختر صغیر یا بالغ کم سنوسال به جهت ضرورت تشریع شده است؛ چهبسا حادثهای برای مردم رخ دهد مثلاینکه تعداد کمی از نوع بشر باقی بماند و ترس از انقراض بشر یا مؤمنان وجود داشته باشد که در این صورت ازدواج با کم سنوسال باعث بیشترین زادولد ممکن و حفظ نوع بشر یا مؤمنان میشود. تشریعات عبث و بیهوده نیست؛ خداوند شمارا موفق بدارد؛ بنابراین ازدواج با صغیره معنایی ندارد و تنها برای ضرورت، تشریع شده است و نه بیهوده و برای لهو لعب.
پرسش 117:
مردی تقریباً دو هفته است که ازدواجکرده و خواهان ذریۀ صالحی است که قائم و مهدیین (ع) را یاری کنند. آیا آدابی برای پیش از جماع یا دعا یا نماز خاصی وجود دارد؟
پاسخ:
این مورد را در کتاب شرایع بیان کردهام. متن آن را برای شما نقل میکنم:
مستحب است کسی که میخواهد نزدیکی کند، دو رکعت نماز بخواند و بعدازآن دعا کند، و هنگامیکه به همسرش گفت که نزدش بیاید، به او نیز امر کند دو رکعت نماز بخواند و دعا کند. مستحب است هر دو با طهارت باشند، و هنگامیکه زن نزد او آمد دستش را روی پیشانی او قرار دهد و این دعا را بخواند: (اللهمَّ عَلى كِتابِكَ تَزوَّجتُها، وفِي أمانَتِكَ أَخَذتُها، وبِكلِماتِك استَحلَلتُ فَرجَها، فَإن قَضَيتَ لي في رَحِمِها شيئاً فَاجعَله مُسلِماً سَويّاً، ولا تَجعلهُ شِركَ شَيطان) (خدایا! بر اساس کتاب تو با او ازدواج کردم و او را بهعنوان امانت از تو گرفتم، و با کلمات تو فرج او را بر خود حلال کردم و اگر برای من در رحم او فرزندی مقدّر فرمودی او را مسلمانی درست قرار بده و شیطان را در او شریک نکن).
مستحب است نزدیکی در شب انجام شود، بانام خدا شروع کند، و از خداوند متعال بخواهد که فرزندی پسر و سالم روزیشان گرداند.(
[6])
پرسش 118:
مردی با زن شوهردار سالها پیش زنا کرده است. سپس آن دو از هم جداشده و توبه کردهاند و پس از مدتی اتفاقی همدیگر را دیدهاند و مرد فهمیده که شوهر آن زن چند سال است که فوت کرده است. آیا میتواند با او ازدواج کند؟
پاسخ:
کسی که با زنی زنا کند ازدواج با او برایش حرام نمیشود؛ ولی اگر با زن شوهردار یا کسی که در عدۀ رجعی است زنا کند برای همیشه بر او حرام میشود.
پرسش 119:
جوانی با زن شوهرداری زنا کرده و از کار خویش پشیمان است. بعد از گذشت چند سال آیا میتواند با یکی از خواهرهای آن زن ازدواج کند؟
پاسخ:
جایز است.
پرسش 120:
شخصی دوستدختری داشت که بدون عقد با او نزدیکی میکرد. سپس با وی عقد موقت و پسازآن عقد دائم جاری کرد، حکمش چیست؟
پاسخ:
اگر نزدیکی آنها زنا بوده باشد (قبل از عقد) و زن دارای شوهر بوده باشد یا مطلقهای بوده که هنوز روزهای عدّهاش تمام نشده باشد، آن زن بر مرد زناکار حرام میشود؛ اما اگر زن، شوهر نداشته باشد و در عده نیز نبوده باشد، آن مرد میتواند با او ازدواج نماید.
پرسش 121:
آیا جایز است یک زن انصاری با مردی که مؤمن به دعوت حق و صاحب آن نیست، ازدواج کند؟
پاسخ:
جایز است اگر مسلمان باشد ولی ناصبی نباشد؛ اما مکروه است.
پرسش 122:
شخصی ازدواجنکرده است. آیا میتواند با زن عامی (اهل سنت) ازدواج کند؟ یا منتظر فرج و گشایشی باشد؟
پاسخ:
در ازدواج با زن مسلمان مخالف که دشمنی با اهلبیت ندارد اشکالی وجود ندارد، و اگر خواهان بهتر هستی به این سخن رسول خدا (ص) عمل کن: (... أظفر بذات الدین تربت یداک)(
[7]) (... تو قطعاً زن دیندار را برگزین).(
[8])
پرسش 123:
آیا ازدواج با بیش از یک زن بدون اینکه مرد رضایت همسرش را در این خصوص بگیرد صحیح است؟ آیا همسر در این خصوص صاحبرأی و نظر است یا اینکه شرعاً صحیح است که مرد بدون مراجعه به همسرش مجدداً ازدواج نماید؟
پاسخ:
مرد میتواند بدون اینکه زن اولش را باخبر سازد، ازدواج دومش را انجام دهد.
پرسش 124:
آیا جایز است زن علوی با مردی که نَسَبش به رسول خدا (ص) نمیرسد ازدواج کند؟
پاسخ:
جایز است.
پرسش 125:
حکم ازدواج مَرد بدون موافقت والدینش چیست؟
پاسخ:
جایز است مرد باکسی که قصد کرده است ازدواج کند؛ حتی اگر والدینش موافق نباشند.
پرسش 126:
آیا عزل (بیرون ریختن منی از رحم) جایز است؟
پاسخ:
عزل از زن آزاد اگر در عقد شرط نشده باشد و زن نیز اجازه ندهد حرام است.
پرسش 127:
شخصی با دیگری لواط کرده است؛ آیا میتواند با یکی از محارم کسی که لواط شده ازدواج کند؟
پاسخ:
مادر، خواهر و دختر کسی که لواط شده بر او حرام هستند؛ ولی اگر قبلاً یکی از آنها را عقد کرده باشد، حرام نمیشوند.
پرسش 128:
شوهر زنی جنون ادواری دارد و دارو مصرف میکند تا در حالت طبیعی بماند، ولی در حال نزدیکی با همسرش حالت جنون به او بازمیگردد. حکم امتناع زن از نزدیکی با شوهرش چیست؟
پاسخ:
جایز نیست مانع شوهرش شود مگر اینکه بهعنوانمثال برای مدتزمانی باشد که امید بهبودی وجود داشته باشد.
پرسش 129:
اگر ازدواج دائم بهصورت شرعی انجامگرفته و در دفاتر رسمی دولت ثبتشده باشد که زن یا مرد بتواند در دولت اقامت داشته باشد، آیا مرد میتواند حقوقش بر زن ـمثل تمکین و سایر مواردـ را ساقط کند یا زن حقوقش بر مرد ـمثل نفقه و موارد دیگرـ را ساقط کند و ازدواج به این شکل بین آنها برقرار باشد؟
پاسخ:
جایز است.
پرسش 130:
آیا امکان دارد که عقد موقت برای شش ماه با تعیین مهر و شهادتِ شهود خوانده شود و شرط شود که نگاه کردن، صحبت کردن و مسافرت انجام شود ولی دخول و لمس کردن نباشد؟
پاسخ:
جایز است.
پرسش 131:
آقای من! اَمان اَمان از کار بزرگ و زشتی که انجام دادهام. توبه توبه ازآنچه انجام دادهام.
ازدواج موقت کردم و بدون گرفتن شهود یا اعلان، با همسرم نزدیکی کردم وقتی به این مسئله در پاسخهای فقهی مراجعه کردم، خطایی که انجام داده بودم برایم آشکار شد؛ ولی من در آن موقع از حکم شرعی آگاه نبودم. اکنون چه کنم؟ بعد از آگاهی از کاری که انجام دادهام چه چیزی بر عهدۀ من است؟ آیا آنچه انجام دادهام زنا محسوب میشود؟
خداوند متعال و ملائکهاش را گواه میگیرم که شاهد گرفتن یا علنی کردن را از روی عمداً ترک نکردم؛ من فقط بهحکم وجوب آن آگاه نبودم و اگر میدانستم هرگز آن را ترک نمیکردم.
آقای من! پشیمانی و حزن و اندوه وجودم را فراگرفته و قصد توبه دارم. مرا از عذابی که بر من سایه افکنده نجات بده! از جهلی که باعث ترک واجب و انجام حرام شده است!
پاسخ:
انشاءالله چیزی بر عهدۀ شما نیست، اگر از حکم شرعی آگاه نبوده باشی. خداوند شما را موفق و گامهایتان را استوار بدارد. از خدا میخواهم که با رحمتش شمارا سرپرستی کند و ثواب عظیم به شما عطا فرماید؛ به جهت ترسی که از تعدّی حدودش داری. او سرپرست من است و سرپرست شایستگان.
پرسش 132:
مردی، زنی را دو سال به عقد موقت خود درآورده و به دلیل وضعیت خاص زن و ترس از خانواده و اولادش و همچنین به دلیل جلوگیری از جدا شدن از خانوادهاش، شخص سومی در جریان کار آنها نبوده است. حکم آنها چیست؟
پاسخ:
در این حالتی که شما بیان کردید چهبسا «اشهار» (اعلان عمومی) مشکل باشد ولی گرفتن شهود سخت نیست. باید با شاهد گرفتن، دوباره عقد را با او جاری کند و به شاهدها توصیه شود که این موضوع پنهان بماند مگر برای ضرورت یا اثبات حقوق.
پرسش 133:
زنی ـبدون اینکه دخولی صورت گرفته باشدـ ازدواج موقت کرده و در زمان صیغۀ عقد موقت، عقد دائم خوانده است. حکم شرعی این مسئله چیست؟
پاسخ:
جایز و ازدواج دائمش صحیح است.
پرسش 134:
حکم ازدواج موقت چیست؟ آیا جایز است فقط به جهت حلال شدن صحبت کردن (زوجین) خوانده شود؟ یعنی اگر به دلیل وجود خصوصیت خاصی در این شخص و عدم امکان ارتباط، ازدواجی به این صورت انجام شود. هدف از این سؤال فقط عدم ارتکاب فعل حرام است.
پاسخ:
ازدواج موقت، جایز است.
1- در ازدواج موقت و دائم حضور شهود (دو شاهد عادل) یا اِشهار (علنی کردن) شرط است و محقق شدن یکی از این دو شرط کفایت میکند.
2- کمترین مدت برای ازدواج موقت، شش ماه است.
گفتوگوی زن با مردان حرام نیست و حلال شدنش نیازی به ازدواج ندارد.
پرسش 135:
آیا مخفی بودن ازدواج موقت، باطل کنندهاش است؟ و آیا وجود شاهد لازم است؟ یا عقد تنها با طرفین عقد کامل میشود؟
پاسخ:
در عقد ازدواج، حضور دو شاهد شرط است و یا آنکه ازدواج مشهور گردد (اعلان شود) و اگر دو شاهد حضورداشته باشند مشهور کردن ازدواج، مستحب است. اگر دو شاهد نبود مشهور کردن ازدواج قبل از نزدیکی، واجب است. بدون شاهد، عقد ازدواج، متوقف بر مشهور شدن است و اگر بدون در نظر گرفتن این شرایط زن و مرد نزدیکی کنند کار حرام مرتکب شدهاند و اگر این کار تکرار شود معصیت تکرار شده است تا موقعی که ازدواج، مشهور شود؛ اما فرزند، مانند موارد شبهه به پدر منسوب میشود.
شهادت بهوسیلۀ دو شاهد انجام میشود؛ مشهور کردن و اعلان ازدواج بعد از بستن عقد و قبل از نزدیکی انجام میشود و بهوسیلۀ آنچه در عرف، اعلان و مشهور کردن نامیده میشود ـمثلاً دعوت به ولیمۀ عروسی یا شناساندن مردم بهوسیلهای که رایج استـ تحقق مییابد.
پرسش 136:
حقوق زن در ازدواج موقت چیست؟ و چه چیزهایی بر او واجب است؟
پاسخ:
در این نوع ازدواج، زوجین از یکدیگر ارث نمیبرند ولی اگر هر دو یا یکی از آنها ارث را شرط کند عمل کردن بهشرط لازم میشود. مرد میتواند برای زن شرط کند که شب یا روز پیش او باشد. جایز است که شوهر عزل کند (منی را در رحم نریزد) و (این کار) منوط به اجازۀ زن نیست. در این ازدواج، طلاق وجود ندارد و با انقضای مدت، از هم جدا میشوند. لعان، ظهار و ایلا در آن واقع میشود و ترک نزدیکی با زن بیش از چهار ماه ـهمانند ازدواج دائمـ حرام است؛ و همچنین زن نفقه دارد.
پرسش 137:
آیا بعد از پایان مدت، عدّه دارد یا اگر شوهرش در دوران عقد فوت نماید، باید عده نگه دارد؟
پاسخ:
عدۀ آن دو حیض است. بعد از زمان وفات حتی اگر دخول صورت نگرفته باشد، چهار ماه و ده روز است اگر حائل باشد؛ اگر حامله باشد از این دو مدتزمان، طولانیتر میباشد.
پرسش 138:
آیا مردی از انصار که به شما ایمان دارد میتواند با زنان مخالف یا زنان اهل کتاب ازدواج موقت کند؟ و آیا ازدواج دائم با زن اهل کتاب صحیح است یا خیر؟
پاسخ:
جایز است که مرد مؤمن با زن مسلمان مخالف و زن اهل کتاب ازدواج کند ولی ازدواج با زن ناصبی جایز نیست.
پرسش 139:
آیا زن باکره باید ولیاش را از ازدواج موقت مطلع کند اگر بالغ باشد، 35 ساله باشد، پدرش فوت کرده باشد و برادر بزرگتری هم نداشته باشد؟
پاسخ:
زن بالغ رشید (کسی که به 18 سال رسیده باشد و رسیدن به سن تکلیف بهتنهایی کفایت نمیکند) میتواند خودش ازدواج کند (چه دائم باشد، چه موقت) ولی او نمیتواند اعتراض نماید، چه باکره باشد و چه قبلاً شوهر کرده باشد.
پرسش 140:
میخواهم با دختری که پدرش سنّی و مادرش شیعهای است که فوت کرده (خداوند رحمتش کند) ازدواج کنم. وی با مادربزرگش یعنی مادر مادرش زندگی میکند و بر محبت اهلبیت بزرگشده و اکنون شیعۀ جعفری است ولی وقتی در این مورد اقدام کردیم پدرش گفت من دخترم را به ازدواج یک شیعه درنمیآورم. آیا راه خروجی از این مشکل وجود دارد؟ متذکر میشوم که دختر 21 ساله است و او خود با ازدواج موافق میباشد.
پاسخ:
اگر دختر 21 ساله است نیازی نیست که برای ازدواج کردن موافقت پدر یا پدربزرگش را به دست آورد، و او این حق را دارد که ازدواج کند حتی اگر پدرش با آن مخالفت نماید.
ولایت پدر یا پدربزرگ (بهشرط ایمان و عدالت) بر دختر بالغ، تا قبل از سن 18 سالگی است، خواه دختر بیوه باشد خواه باکره.
ولایت این دو بر دختر باکرۀ رشیده (دختری که به سن 18 سالگی رسیده) پابرجا نیست و او در ازدواج دائم یا موقت بر خودش ولایت دارد.
و اگر حتی یکی از این دو او را ازدواج دهد، عقد او فقط با رضایت دختر صحیح و معتبر است. البته اینکه دختر بهخودیخود و بدون اذن ولیاش ازدواج کند مکروه میباشد.
و اگر ولیّ، دختر بالغ را از ازدواج منع کند و اجازه ندهد باکسی که همسنگ اوست و دختر هم به وی رغبت دارد ازدواج کند، جایز است دختر خودش ازدواج کند حتی برخلاف میل ولیاش.
پرسش 141:
برای دختر کدامیک بهتر است: ازدواج یا درس خواندن؟ و اگر کسی از انصار به خواستگاری او بیاید بهتر است درس را ترک کند و ازدواج نماید یا اینکه درسش را ادامه دهد؟ و اگر او از ازدواج خودداری ورزد آیا به خاطر اینکه اولیای خداوند را رد کرده است گناهی بر او خواهد بود؟ زیرا آنها قبول نمیکنند که این دختر درسش را تکمیل کند؛ و آیا او میتواند با غیر انصار ازدواج کند؟ و آیا برای مرد نیز جایز است که با غیر انصار ازدواج کند؟
پاسخ:
اگر تعارضی بین ازدواج و درس خواندن باشد، برای زن ازدواج کردن بهتر است ولی اگر درس خواندن را ترجیح میدهد میتواند ازدواج را ترک گوید و به درس خواندن ادامه دهد، و اگر تعارضی بین این دو نباشد ازدواج کند و درسش را ادامه دهد.
زن مؤمن بهحق میتواند با مرد مؤمن به ائمه و مهدیین (ع) از اهل حق، یا با مسلمان مخالفی که با ائمه یا مهدیین (ع) دشمنی نداشته باشد ازدواج کند.
کراهت دارد که زن مؤمن با مرد غیر مؤمن ازدواج کند و برای او بهتر است که همنشین غیر مؤمن نشود.
اما مرد مؤمن میتواند با زن مؤمن یا زن مسلمان مخالف که با ائمه یا مهدیین (ع) دشمنی نداشته باشد ازدواج کند و همچنین او میتواند از اهل کتاب ـچه مسیحی و چه یهودیـ همسر اختیار کند.
-طلاق:
پرسش 142:
آنچه در عقد ازدواج متعارف است این است که برای زن مبلغی را بهعنوان مقدّم (پیشپرداخت) و مؤخّر (پرداخت بعدی) قرار میدهند. سؤال این است که اگر مؤخر زنی مثلاً هزار دینار عراقی و نزدیک سی سال از عقد او گذشته باشد و بخواهد از شوهرش جدا شود، آیا مبلغ مؤخر او همان هزار دینار در زمان فعلی است یا بهصورت دیگری محاسبه میشود؟
همچنین: آیا زن میتواند مؤخر خود را بعد از گذشت مدتزمانی از ازدواج از شوهرش درخواست کند درحالیکه مشغول زندگی با او است؟
پاسخ:
اگر طلاق با توافق هر دو طرف است یا مرد میخواهد زنش را طلاق بدهد و زن خواهان طلاق نیست، مرد باید حقوق زن را بهطور کامل بدهد و اگر قسمتی از مهر، مؤخر بوده و آن را به زن نپرداخته است، باید آن را به همان قیمتِ زمان پرداخت بپردازد؛ این در صورتی است که ارزش پول به نسبت ده درصد یا بیشتر تغییر کرده باشد و این تغییر با مقایسه با قیمت طلا یا پول دیگری که جهانی و پایدار است سنجیده میشود، و کسی که مال را میپردازد برای محاسبۀ تغییر میتواند به هر روشی که مناسب حالش است اعتماد کند.
اگر زن خواهان طلاق است و علت شرعی معقولی هم نداشته باشد، مرد میتواند او را طلاق ندهد و زن میتواند از او درخواست خلع کند و بهطور مثال از بعضی از حقوق مالی خود کوتاه بیاید یا مبلغی را بهعنوان عوض به مرد پرداخت کند. جزئیات خلع در کتاب شرایع موجود است.
اما اینکه زن، مؤخر یا قسمتی از مهریه را که نگرفته است درخواست کند، جایز است و حق او است و هر وقت بخواهد میتواند مطالبه کند.
خداوند شما را توفیق عطا فرماید و گامهایتان را استوار بدارد. بهطورکلی طلاق عبارت است از عملیات ویران کردن بنیان خانواده در جامعه و درنتیجه، طلاق، ویرانکنندۀ کل جامعه است؛ پس تا حد امکان باید از آن اجتناب کنید. به خودتان فرصت بدهید و پیش از اقدام به طلاق بسیار فکر کنید. من به خانمها سفارش میکنم که برای خانوادۀ خود مجال و راه نفوذی برای دخالت کردن میان او همسرش قرار ندهد؛ زیرا با تأسف، مادرها سبب بسیاری از طلاقها هستند، چون بعضی از آنها در برابر پسرها و دخترهایشان با منیّت برخورد میکنند و این خطای بزرگی است و کمتر از خطای بدی کردن و نافرمانی دختر و پسر نسبت به مادرش نیست. مادر حقی دارد؛ اینکه پسر و دخترش به او نیکی کنند و مرتّب با او در ارتباط باشند ـحتی اگر زندگی مستقلی داشته باشندـ و همچنین مادر یا پدر باید با حکمت برخورد کنند و در زندگی فرزندانشان بهگونهای دخالت نکنند که خانههایشان ویران و کارشان در نهایت به طلاق و جدایی منجر شود.
همچنین زن باید احترام خانه و شوهرش را داشته باشد و عفت خود را حفظ کند. مبالغه نمیکنم اگر بگویم بیشتر مردم به زن بیعفت همچون یک کیسۀ زباله مینگرند. مرد نیز باید احترام همسرش را داشته باشد و هر دو باید درک کنند که آنها دو شریکی هستند که در دو محیطی که تا حدودی متفاوت بوده است تربیتشدهاند. آنها دو شخصیت هستند و شخص واحدی نیستند؛ به همین دلیل هر یک از آن دو خصوصیاتی دارد که باید طرف دیگر آن را مراعات کند و هر دو باید در مواردی کوتاه بیایند تا زندگی مسیر صحیح را طی کند و فرزندان صالحی از آن خانواده حاصل شود که از آنها نیز فرزند صالح متولد شوند. زن باید به شوهرش اهتمام و توجه داشته باشد و با او مجادله نکند؛ چراکه بهطورمعمول مرد بیشتر از زن درگیر فشارهای اجتماعی است و به همین دلیل زن باید او را مراعات و تحمل کند.
پرسش 143:
زنی میخواهد از شوهرش که محکوم به حبس ابد است جدا شود و دادگاه نیز این حکم را تأیید کرده است. مرد به خاطر فرزندانش حاضر به طلاق دادن نیست، زیرا میداند که حتی اگر از زندان آزاد شود زن حاضر به برگشتن بهسوی او نیست. تکلیف این مرد چیست؟
پاسخ:
اگر منظور از پرسش این است که آیا شوهر باید همسرش را طلاق بدهد، پاسخ این است که بر او واجب نیست، و اگر پرسش از وضعیت زن و تکلیف او است، بهتر است که زن درنگ کند و با تأنی بیشتری در کارش بنگرد. بههرحال اگر اصرار بر طلاق دارد و شوهر حاضر به طلاق دادن نیست، زن باید مشکلش را به قاضی شرعی ارجاع دهد تا در آن نظر کند. محکمۀ شرعیِ انصار امام مهدی در نجف اشرف وجود دارد و میتواند قضیهاش را به آنجا ارجاع دهد؛ و انشاءالله که خیر است.
پرسش 144:
طلاقی رجعی واقع شد و در ایام عده آنها مجبور به ملاقات باهم شدهاند و در این حین، میان آنها بوسه و لمس کردن با شهوت صورت گرفته درحالیکه در نیت آنها رجوع نبوده است؛ زیرا تصور میکردند که رجوع با نزدیکی حاصل میشود. آنها پس از اتمام سه ماه از طریق کتاب «احکام نورانی اسلام» (شرایع الاسلام) فهمیدهاند که رجوع با بوسه یا لمس کردن با شهوت نیز حاصل میشود (اگر او را ببوسد یا با شهوت لمس کند رجوع محسوب میشود. پیش از رجوع لازم نیست زن را بر خودش حلال کند). آیا اکنون زن میتواند با شخص دیگری ازدواج کند یا هنوز در ذمۀ شوهر اول است؟
پاسخ:
خداوند شما را موفق و گامهایت را استوار بدارد. معنی این سخن: (اگر او را ببوسد یا با شهوت لمس کند رجوع محسوب میشود. پیش از رجوع لازم نیست زن را بر خودش حلال کند) این است که اگر این عمل بین آنها اجرا شود، با این کاری که آن دو کردهاند (بوسیدن یا لمس کردن با شهوت) رجوع اتفاق افتاده و فرقی ندارد که رجوع در نیت آنها بوده است یا نه و منظور از این سخن: (پیش از رجوع لازم نیست زن را بر خودش حلال کند) یعنی بوسیدن یا لمس کردن با شهوتی که بین آن دو به وقوع پیوسته، مباح است و نیاز نیست که پیش از آن رجوع به روش دیگری حاصلشده باشد؛ مثلاً پیش از آن مرد به زن بگوید «به تو رجوع کردم» زیرا خودِ بوسیدن و لمس کردن با شهوت، همان رجوع محسوب میشود. پس در این وضعیتی که این زن توصیف کرده، او ازدواجکرده محسوب میشود و حق ندارد ازدواج کند تا اینکه شوهرش او را طلاق دهد و دوباره عده نگه دارد یا اینکه بهسوی شوهرش که اکنون بر ذمۀ اوست بازگردد.
پرسش 145:
همسر من مؤمن بهحق است و از من به دلیل نداشتن فرزند تقاضای طلاق دارد. من بعدازاینکه سه مرتبه جراحی لوله انجام دادهام از پزشکان ناامید شدهام. سؤالم این است اکنونکه او خواهان طلاق است، حقوقی که بر عهدۀ من است که باید به او بپردازم چیست؟
پاسخ:
احکام طلاق و خلع موجود است و میتوانید به کتاب شرایع مراجعه کنید و من حقوق را با جزئیات در آنجا بیان کردهام. اگر موردی واضح نبود میتوانید سؤال کنید. خداوند شمارا موفق بدارد و گامهایتان را استوار کند؛ اما ازآنجاکه شما مؤمن بهحق هستید سعی کنید رابطۀ میان خود را نیکو گردانید و تا هنگامیکه راهی برای فرزنددار شدن وجود دارد، دست از تلاش برندارید، که روزی به دست خداوند سبحان است.
-پرسشهای مربوط به خانواده ولیّ امر:
پرسش 146:
آیا ولی امر (پدر یا شوهر) حق دارد چیزی را بر دختر یا همسرش حرام کند؟ منظور نماز، روزه یا موارد شبیه به آنها نیست بلکه تحریم انجام فلان کار یا وجوب ترک فلان کار از امور دنیوی است؛ و اگر تحریم کند آیا انجام دادن آن برای من جایز نیست؟ و بهطورکلی حقوق پدر بر پسرها و دخترها چیست؟
پاسخ:
هیچکس نمیتواند آنچه خداوند حلال کرده است را حرام کند، اما جایگاه ولایت پدر مؤمن را بیان کردهام ـمانند مسئلۀ ازدواج، و حقوق شوهر و زنـ که در کتاب شرایع توضیح دادهشده است.
پرسش 147:
سرپرست خانوادهای دچار بیماری آلزایمرِ حاد شده و اکنون چیزی را درک نمیکند و همسرش متکفل مخارج شده و به او گفتهشده است که حق ندارد در اموال شوهر تصرف کند، مگر برای درمان و غذای او و دیگر امور شخصی. بهاینترتیب امور بهشدت در تنگنا قرار میگیرد و این باعث به وجود آمدن تنگناهای بسیاری برای زن مثل هزینههای مربوط به مهمانها و دیگر امور منزل میشود؛ با توجه به اینکه همسر درآمد دیگری نیز ندارد.
مسئلۀ دیگر: خانه در وضعیت بدی قرار دارد و زن (همسر) میخواهد آن را بفروشد و خانۀ دیگری بخرد و با اضافۀ مبلغ، درآمدزایی کند و سود آن را خرج خودش و شوهرش کند؛ آیا این کار جایز است؟
پاسخ:
جایز است که اموال شوهرش را در آنچه مورد رضایت خداوند است و همانگونه که شوهرش در ایام سلامتی هزینه میکرده است خرج کند؛ اما در مورد فروختن اموال مرد ـمثل خانهـ جایز نیست مگر برای ضرورتی مثل درمان شوهرش.
-تربیت کودکان:
پرسش 148:
در زمانهای که لهو لعب بسیار شده است چگونه فرزندانمان را تربیت کنیم؟
چگونه آنها را بهجای برنامههای تلویزیون ـکه سودی ندارد و چهبسا مضر هستندـ متوجه قرآن کنیم؟
چگونه حسین و عباس و زینب (ع) را در دل آنها جای دهیم؟
چگونه آنها را از خطرها رهاییبخشیم؟ خطرهایی مثل تکبر، منیّت و چیزهای دیگر؟
وظیفۀ مادر برای اینکه فرزندش حسینی و شیعۀ حقیقی شود چیست؟
بهترین راه تعامل با کودکان چیست؟
پاسخ:
تربیت صحیح، واجبی است که والدین متحمل اَدای آن هستند. دربارۀ اموری مثل بازی یا مشاهدۀ تلویزیون یا حتی اینترنت و بازیهای کامپیوتری و نظایر آنها، بر والدین واجب است که مراقب فرزندانشان باشند و آنها را از امور فاسدکننده بازدارند؛ مثلاً وقتی بچه برای بازی به سراغ اینترنت میرود باید زیر نظر والدینش باشد، ولی جایز نیست که او را از بازی یا کارهای کودکانه بازدارند؛ چراکه این کار در بزرگسالی تأثیراتی به دنبال خواهد داشت.
بهعلاوه بعضی از بازیها جنبۀ آموزشی دارند. میتوان کودک را به سمت بازیهای مفید هدایت و تشویق کرد؛ مثلاً میتوان او را به بازیهای فکری یا بازیهای حل معماهای هندسی یا شبیه آنها تشویق نمود. بسیاری از کودکان چنین تواناییهایی را دارند و این کار درنهایت منجر به تکامل گستردۀ قدرت عقلی آنها میشود. بهعلاوه این بازیها میتوانند باعث بازداشته شدن نوجوانان از فکر کردن به امور فاسد دیگر گردند.
میتوان به کودک یا نوجوان، تحقیق کردن را آموخت تا یاد بگیرد و تواناییهایش ارتقا یابد. والدین میتوانند او را به تحقیق دربارۀ مباحث معین علمی یا موارد مربوط به زندگی روزانه یا تاریخی تشویق کنند؛ اما در مورد امور دینی، بهعنوانمثال کودک را وادار به بیشتر از نماز جماعت همراه با والدینش نکنید. آرام آرام او را تشویق کنید که دو رکعت نماز بهتنهایی بخواند و در آن برای رفع نیاز معینی دعا کند و هنگامیکه احساس کند نیازش برآورده شده است ارتباطش باخدا قوی میشود و ایمان آرام آرام در قلبش رسوخ میکند.
خدا را در همهچیز به یاد آنها بیاورید. هنگامیکه با هم درگیر میشوند بهعنوانمثال به یکی از آنها بگویید: با برادر یا خواهرت به نرمی رفتار کن تا خداوند تو را مثل انبیا ـسلاموصلوات خداوند بر آنهاـ قرار دهد؛ و اینگونه اخلاق پاک را در جانهایشان زنده و در عین حال کمالطلبی را نیز برایشان احیا کنید.
اگر یکی از آنها کار خوبی کرد ـبهعنوانمثال نماز خواند یا طاعتی انجام دادـ به او تبریک و سخن نیکو بگویید و بگویید: خداوند به تو عطا میکند، تو را مبارک میدارد و در حضور ملائکهاش از تو یاد میکند.
همچنین میتوانید برنامۀ روزانه برای آنها تنظیم کنید؛ مثلاً یک ساعت یا نصف ساعت برای حفظ سورههای کوچک قرآن، به این صورت که هرروز آنها به دنبال شما بخوانند و بهمرور سورهها را حفظ خواهند کرد.
برای کودکان بالای ده سال برنامۀ هفتگی تنظیم کنید؛ مثلاً سه یا چهار روز اجازۀ بازی نداشته باشند و حتی اگر به آنها اجازۀ ورود به اینترنت یا سرگرمیهای غیردرسی میدهید برای امور علمی یا تاریخی یا خواندن کتاب یا خواندن موارد مخصوص درسیشان یا خواندن داستانهای انبیا و ائمه (ع) و شبیه آنها باشد. بهاینترتیب با توجه و تنظیم زمان آنها نتیجۀ خوبی از آنها حاصل میشود، اما با کوتاهی کردن، چهبسا منحرف شوند و شما زیان ببینید و در این صورت، زیان شما بزرگ خواهد بود. متأسفانه بسیاری از پدران مهاجر که دور از سرزمینهای عربی زندگی میکنند با کوتاهی کردن در آموزش دادن آنها به زبان عربی و خواندن و نوشتن آن، در حق فرزندان خود بدی میکنند؛ درحالیکه آنها میتوانند هرروز ساعتی از وقتشان را برای آموزش دادن فرزندان خود به زبان عربی که در خواندن امور دینیشان و اطلاع از جزئیاتش به آن احتیاج دارند صرف کنند و گمان نمیکنم کار مشکلی باشد، زیرا در زمانۀ ما کتابها و روشهای آموزش اینترنتی بهوفور یافت میشود و دسترسی به آنها بهآسانی امکانپذیر است.
-برخورد با مخالفان:
پرسش 149:
آیا جایز است توصیفاتی را که خداوند در قرآن کریم و در احادیث محمد و آل محمد (ع) برای مخالفین بهکاربرده است استفاده کنیم؟
(وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون)(
[9]) (و حقا که بسیاری از جن و انس را برای جهنم بيافريديم. اینان را دلهايی است که با آن نمیفهمند و چشمهايی است که با آن نمیبينند و گوشهايی است که با آن نمیشنوند. اينان همانند چهارپاياناند حتی گمراهترند. اينان همان غافلاناند).
مثلاً کسی که ادعای علم دارد و فرق بین ناقه و جمل (شتر نر و ماده) را نمیداند، میآید و مشغول گفتوگو میشود و هنگامیکه در پاسخ درمیماند میخواهد از موضوع فرار کند تا بر موضوع دیگری اشکال بگیرد، در این هنگام ما نادانی او را روشن و او را رسوا میکنیم؛ اما آیا میتوان به او گفت: تو چهارپا یا پستتر از چهارپا هستی؟
آیا جایز است کسی که ابراز دشمنی میکند و ناصبی است را فرزند زنا یا نجستر از سگهای نجس بنامیم؟
آیا جایز است فقهای گمراهی را که (حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها)(
[10]) (تورات بر آنها بار شد، اما به آن عمل نمیکنند) الاغ و سگ بنامیم؟
مردمان ناآگاه و سادهلوحی وجود دارند که میشنوند درحالیکه خودشان حق را از باطل تشخیص نمیدهند و علت اینکه ما این نامها را به کار میبریم را نمیدانند و فقط نامیده شدن با این اوصاف را میشنوند و سپس میگویند شما اخلاق ندارید و فحش میدهید و آیا این اخلاق انصار است و...؛ و...؛ و دشمنان نیز از این موضوع سوءاستفاده کرده، نزد پیروانشان و جاهلان آنان قیلوقال راه انداخته، قرآنها را بر سرنیزه میکنند. این سنگی میشود سرِ راه برخی از مردم؛ بر سر راه کسانی که از این شخصیتها تأثیر میپذیرند و حق را از جایگاهش نمیگیرند.
کار صحیح چیست؟
حدود تعامل و رفتار با این ناصبیها، جاهلان یا گمراهان در برابر مردم سادهدل چیست؟
پاسخ:
کسی را که بهطورقطع و یقین تشخیص دادهاید که مصداق کسانی است که خداوند آنها را به الاغ و شبیه آن توصیف فرموده است، بهطورقطع توصیف او به چنین صفاتی جایز است ولی بهتر است تنها به پیادهسازی قانون اکتفا شود. خداوند شمارا موفق و گامهایتان را استوار بدارد.
پرسش 150:
ما خانوادهای ششنفره هستیم و استقلال مادی نداریم. نماز جمعه و عید حاضر نمیشویم و زکات فطریه نمیدهیم؛ زیرا سرپرست خانواده مؤمن نیست و او کسی است که از سوی ما پرداخت میکند. چند پرسش:
آیا نماز جمعه و عید بر ما واجب است؟
چگونه زکات مال را بدهیم؟ آیا هریک از ما از سوی خودش زکات بدهد؟ و اگر پول نداشته باشد، میتواند قرض بگیرد و بعداً قرضش را ادا کند؟ تکلیف سالهایی که گذشته و ما مؤمن بودهایم و زکات ندادهایم چه میشود؟
آیا جایز است بدون اجازۀ سرپرست خانواده برای امور مربوط به دعوت خارج شویم؟
گاهی از فرزندانم میخواهد با او برای حضور در نماز جمعه یا عید یا بعضی مناسبتها همراه مخالفان به مسجد بروند. کار درست چیست؟ رفتن یا نرفتن؟
پاسخ:
جایز نیست که انسان مؤمن پشت سر غیر مؤمن نماز بخواند. زکات و حقوق شرعی تنها بر کسی واجب است که مالی برای ادای آن دارد، اما بر کسی که مالی ندارد واجب نیست. طاعت خدا را میتوانید بدون باخبر کردن و اجازه گرفتن از شوهر یا پدر غیر مؤمن انجام دهید و بهطورکلی در معصیت و نافرمانی از خالق هیچ اطاعتی از مخلوق وجود ندارد.
-موارد متفرقه:
پرسش 151:
کیفیت نوشتن وصیتنامه برای یک شخص عادی چگونه است؟ و پرسشهایی در این رابطه وجود دارد:
1- آیا شخصِ مکلف باید وصیت خاص وصیت عام بنویسد؟ وصیت خاص وصیت عام چیست؟
2- فرض کنیم شخصی وفات یافته و 1000 دینار به ارث گذاشته است. آیا شخص متوفی نصیبی از این مبلغ برای غسل و تدفین و مراسم عزاداری دارد؟
3- در روایتی از امیرالمؤمنین (ع) آمده است که مکلف میتواند خمس (یکپنجم) تا ثلث (یکسوم) از مایَملکش را برای خلیفۀ خدا در زمین وصیت کند. در اینجا چند پرسش مطرح میشود:
الف: آیا این مقدار خمس تا ثلث از مجموع اموال متوفی مثل پول نقد، زمین و املاک است؟
ب: این مقدار از ارث (خمس تا ثلث) قبل از توزیع ماترک میان همسر و پسران و دختران خارج میشود یا همزمان با توزیع ماترک خارج میگردد؟
4- آیا حضور شهود در حین نوشتن وصیت واجب است؟ یا کافی است به شهود اعلام کند که وصیت نوشتهشده و در فلان مکان است؟
پاسخ:
انشاءالله جزئیات مربوط به وصیت را برایتان خواهم نوشت و بعدازآن اگر سؤالی داشتید در خدمتتان هستم.
پرسش 152:
آیا ممکن است در بعضی شرایط، امام را فرزندی از فرزندانش دفن کند که جانشین بعدازآن امام نباشد؟ یا کسی دیگری از غیرِ اهلبیت او این کار را انجام دهد؟
پاسخ:
بله چنین چیزی ممکن است.
پرسش 153:
حماد بن عثمان و دیگران از امام صادق (ع) روایت کردهاند که فرمود: (در شب، شعر نگو در شب و روز ماه رمضان نیز شعر نگو) اسماعیل به ایشان فرمود: پدر جان، این شعر دربارۀ ما است! ایشان (ع) فرمود: (حتی اگر دربارۀ ما باشد). حکم شعر گفتن در ماه رمضان چیست؟
پاسخ:
مشغول شدن به شعر گفتن بهجای عبادت کردن در اوقات عبادت ـمثل شب جمعه و ماه رمضانـ مکروه است ـمثل کسی که در این اوقات مجلس مخصوصی برای شعر تشکیل دهد و در آن شعر سروده شودـ و این کار در آن زمان رایج بوده است؛ اما اگر سرودن شعر برای بیان حق محمد و آل محمد (ع) و برای زمانی کوتاه در مجلسی معین باشد و به شکلی نباشد که مجلس خاصی برای شعر سرودن تدارک دیده شود، اشکالی در آن وجود ندارد و کراهتی ندارد و فرقی ندارد در شب جمعه یا ماه رمضان باشد؛ چراکه برای مدتزمان کوتاهی است بهطوریکه در آن مدت از عبادت و ذکر خدا در این اوقات مبارک (که شایسته است مؤمن مشغول عبادت خداوند سبحان و یاد او شود) بازنمیماند.
پرسش 154:
مرا در برابر بیماریهای نفسانی و عقلی یاری دهید. دچار غم شدیدی هستم و بخشی از عقلم کاسته شده است. دچار هیستری و آشفتگی ذهنی هستم، حافظهام کم شده و افکارم خارج از کنترل و ادراک است. پیشتر درمانی را که برای بیمارانی مثل من تجویز میشود انجام دادهام. این روشی است که بعضی از جوانانی که شرابخوار افراطی هستند (پناهبرخدا) به کار میبندند؛ ولی این درمان اِفاقه نکرد و درمان قویتری برایم تجویز کردند که مرا آرام میکند ولی باعث میشود کارهایی انجام دهم که از اراده و کنترلم خارج و از ادراک من به دور باشد. گاهی به خودم میآیم و خودم را درجایی میبینم که عقلم به یاد نمیآورد یا خود را در حال انجام امور شرمآور میبینم. آیا خوردن آن جایز است؟
پاسخ:
از خداوند میخواهم که با شفا بر تو منت بگذارد که او ارحمالراحمین است. برای شما بهتر است که از انصار امام مهدی در سوئد بخواهی که بر (ظرفی از) آب قرآن بخوانند و صورت و سرت را با آن بشویی و برای تو قرآن بخوانند؛ اما در مورد راه درمان، اگر پزشکان برایت تجویز کردهاند به آن پایبند باش و امید است که خداوند بر تو رحم کند و با شفا بر تو منّت گذارد، ولی ـاول و آخرـ شفای تو به دست خودت است؛ پس باید قرار بگذاری که میخواهی شفا پیدا کنی و در آن هنگام نزد انصار امام مهدی بروی. اگر حسینیهای دارند در آنجا حاضر شو بگو برایت قرآن بخوانند و برایت دعا کنند و انشاءالله خداوند با شفا بر تو منّت میگذارد. از رحمت خدا ناامید نشو. خداوند تو را موفق بدارد و گامهایت را استوار سازد.
پرسش 155:
نوعی استخارۀ الکترونیکی در اینترنت وجود دارد به این صورت که بعضی از سورههای قرآن را خوانده، سپس روی ماوس کلیک میکنیم و آیهای برای شما نمایان میشود. آیا استخاره گرفتن با این روشها صحیح است؟ با توجه به اینکه روشهای مختلفی وجود دارند ولی همگی الکترونیکی هستند.
پاسخ:
بدون اینکه این مورد بهطور دقیق مشخص شود نمیتوان پاسخ داد. بهطورکلی شما مجبور به این کار نیستید. شما میتوانید قرآن را بخوانید و با قرآن استخاره بگیرید و به آنچه بالای صفحۀ سمت راست که برایتان میآید نگاه کنید؛ اگر بشارت بود بر خدا توکل کنید و اگر انذار و تحذیر و تهدید بود از آن کار اجتناب کنید.
پرسش 156:
توریه، یعنی شخصی سخنی بگوید و غیر از ظاهر آن را قصد کند؛ مثلاً بگوید «او برادر من است» و مقصودش برادر بودن در اسلام باشد یا نظایر آن. آیا ممکن است معنای توریه را با تفصیل بفهمیم؟ و اینکه آیا جایز است یا خیر؟
پاسخ:
توریه یعنی انسان حقیقت را از شخصی دیگر مخفی کند بدون اینکه دروغ بگوید، گویی او را در وضعیتی قرار دهد که چیزی غیرازآن واقعیت را متوهم شود. توریه در برابر کسی که گمان میرود باعث ضرر و زیانی برایش شود، جایز نیست و در این حالت فرقی بین توریه و دروغ وجود ندارد. توریه راهی برای دفع ضرر یا به دست آوردن منفعت است بهگونهای که از دروغ در برابر خداوند سبحان پرهیز شود.
* * *
این آخرین مطلبی است که از پاسخهای فقهی متفرقۀ امام احمدالحسن (ع) در این مُجلّد گردآوری کردهام. از خداوند سبحان مسئلت دارم که او را در زمینش تمکین دهد و او را نصرتی شکستناپذیر عطا فرماید و بندگان مؤمنش را از او بهرهمند گرداند!
والحمدالله ربالعالمین و صلیالله علیمحمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا.
5 ذی القعده 1434 ه ق(
[11])
[1] - 19 شهریور 1392 هجری شمسی (مترجم).
[4] - کتاب احکام نورانی اسلام ـ جلد 1.
[6] - احکام نورانی اسلام (شرایع الاسلام) ـ جلد 3.
[8] - توضیح عبارت «تربت یداک»: تربت یداه، یعنی او به خیر نرسد؛ و این کلمهای است که عرب گاه در مدح و گاه در ذم آورد، مانند لا اب لک و لا ام لک و لا ارض لک و نظایر آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). صاحب اقرب الموارد گوید این از سخنانی است که عرب آن را به صورت دعا استعمال کنند ولی مرادشان دعا نیست بلکه تحریک و تشویق است و گویند: فعلیک بذات الدین تربت یداک؛ و در صحاح آمده که این جملهی دعائیه است یعنی به خیر نرسی، ولی معنی اول صحیح است. (منبع: ویکی پارسی ـ مترجم).