متن کتاب

نام کتاب: پیک صفحه، مجموعۀ منتشر‌شده در صفحۀ رسمی فیس‌بوک سید احمدالحسن(ع) گردآوری و تنظیم: انصار امام مهدی(ع) مترجم: گروه مترجمان انتشارات انصار امام مهدی(ع) انتشار کتاب اصلی: 1439ق‌ـ 2018 م تاریخ انتشار: 1399 نوبت انتشار: اول کد کتاب: 1/135 ویرایش ترجمه: اول جهت کسب اطلاعات بیشتر در خصوص دعوت مبارک سید احمدالحسن(ع) به تارنماهای زیر مراجعه نمایید. www.almahdyoon.co www.almahdyoon.co/ir

-این کتاب

مجموعه‌ای است از آنچه سید احمدالحسن(ع) در صفحۀ شخصی خود در فیس‌بوک از زمان افتتاح این صفحه در تاریخ 12/12/2012 تا پایان سال 2017 منتشر فرموده است. این مجموعۀ منتشرشده عناوین متنوع دینی، علمی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و ... را در خود جای داده است.

-وفات ابراهیم مغربی

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 12 دسامبر 2012: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آل‌محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیما خداوند پاداش شما را در وفات عالم فاضل ـ‌شیخ ابراهیم مغربی‌ـ بزرگ بدارد. او حقیقتاً همچون پیامبر خدا ابراهیم(ع) جویای حق بود. وی به بررسی مذاهب سنی پرداخت و ادیان را موردمطالعه قرار داد. سپس به تصوف پرداخت و صوفی شد. پس از آن خداوند خواست که او شیعه‌بودن محمد و آل‌محمد(ع) را بشناسد؛ و به کِسوَت تشیع درآمد و به دوازده امام از آل‌محمد(ع) ایمان آورد. سپس خداوند چنین اراده فرمود که او را ختم به آن خیری کند که از زمان ولادتش به او بشارت داده بود؛ پس خداوند او را به حق ما آگاه کرد و او نیز به دعوت حق مهدوی ایمان آورد. خداوند تو را رحمت کند ای شیخ ابراهیم! تو تا آخرین لحظات زندگانی‌ات از طلب علم و معرفت و حق، و یاریِ حق دست برنداشتی. بیماری تو که در طول عمر بزرگوارانه‌ات همراهت بود تو را از علم‌آموزی و جست‌وجوی حق مانع نشد تا آن هنگام که به امن و امان رسیدی. سلام بر تو، روزی که مادرت تو را زایید و ـ‌به وحی الهی‌ـ تو را ابراهیم نام نهاد. و سلام بر تو، روزی که در راه حق درگذشتی و خداوند تو را ختم به خیر فرمود. و سلام بر تو، روزی که زنده، برانگیخته می‌شوی. ** ** **

-احمدالحسن بشری است مثل شما

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 12 دسامبر 2012: (اى پسرکم! اگر [عمل تو] هم‌وزن دانۀ خَردلى و در تخته‌سنگى يا در آسمان‌ها يا در زمين باشد خدا آن را مى‌آورد، كه خدا بس دقيق و آگاه است. * اى پسرکم! نماز را به پا دار و به كار پسنديده فرمان بده و از كار ناپسند بازبدار و بر آنچه بر تو وارد آمده است شكيبا باش که اين از مصادیق عزم و اراده در امور است. * متکبرانه از مردم روی برمگردان، و در زمین با ناز و غرور راه مرو، همانا خدا هیچ خودپسند فخرفروشی را دوست ندارد. * و در راه رفتن خود ميانه‌رو باش و صدايت را آهسته ساز، كه بدترين آوازها بانگ خران است) ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 14 دسامبر 2012: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. خداوند برای هر کلمۀ پاکی که انگشتان مبارکتان می‌نویسد به شما پاداش خیر عطا فرماید! حق‌تعالی می‌فرماید: (قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکمْ‏ یوحى‏ إِلَی أَنَّما إِلهُکمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یشْرِک بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً) (بگو من فقط بشرى هستم همچون شما که به من وحى مى‏شود؛ اینکه معبود شما معبودی است یگانه. پس هرکس به دیدار پروردگار خود امید دارد باید به کاری شایسته بپردازد و هیچ‌کس را در پرستش پروردگارش شریک نگرداند).[1] احمدالحسن، بشری همچون شماست که خدا خواست حقیقت را بشناسد؛ سپس او را فرستاد تا حق را به مردم بشناساند. آنچه برای همۀ مردان و زنان مؤمن آرزو می‌کنم این است که بهتر از من باشند. این «درب» برای همۀ شما مردان و زنان مؤمن باز است تا به «عِلّیّون» برسید و همچون انبیا و فرستادگان شوید. بنابراین از شما می‌خواهم مدح و ستایش اضافه را رها کنید. هیچ‌یک از شما نباید گمان کند این‌چنین ستایش‌گویی یا مدحی مرا خوشحال می‌کند؛ بلکه باعث می‌شود از خواندن کامل آنچه می‌نویسید روی‌گردان شوم. آمده‌ام تا شالوده و اساس باطل و شیطان را نابود کنم؛ به همین دلیل همۀ کارهای طاغوت‌ها و متکبران از نظر من ناپسند و مردود است. چطور از من توقع دارید به این امور برای خودم رضایت دهم؟ آیا تصور می‌کنید من پشت دستم را جلو می‌آورم تا بر آن بوسه زنند؟! یا تصور می‌کنید عکس‌هایم را مانند این متکبرهایی که شیعیان علی(ع) را می‌ربایند در کوچه‌ها و خیابان‌ها پخش خواهم کرد؟! نه، به خدا سوگند هرگز چنین نیست! رهبر، امام و معلم من جدم رسول خدا محمد(ص) است که وقتی نزد اصحابش می‌رفت و آن‌ها برایش به پا می‌خاستند در چهره‌اش خشم دیده می‌شد. پیشوای من پدرم علی بن ابی‌طالب(ع) است که همراه اصحاب و شیعیانش بر زمین می‌نشست و پشت دستش را جلوی اصحاب و شیعیانش دراز نمی‌کرد تا ـ‌‌به همان صورتی که امروز برخی از این مراجع و نمایندگان متکبرشان انجام می‌دهند‌ـ بر آن بوسه بزنند. خداوندا، من به تو پناه می‌آورم از هر متکبری که به روز حساب ایمان ندارد. عزیزان من! بنده افتخار می‌کنم آنچه را می‌نویسید مطالعه کنم و به خواست خدا تلاش می‌کنم نوشته‌های شما را بخوانم؛ ولی در پاسخ‌دادن ـ‌به دلیل کمبود وقت‌ـ عذرخواهم و به عکس‌العمل نشان‌دادن به برخی از نوشته‌های شما از طریق سرفصل‌هایی که طرح خواهم نمود بسنده خواهم کرد. خداوند به شما پاداش خیر عطا فرماید! و از خدا می‌خواهم شما و مرا ختم به خیر و ختم به دین حقی که خود می‌پسندد بفرماید. اوست منزه و بلندمرتبه. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند. ** ** **

-درخواست از مراجع برای دفاع از عقیدۀ واجب‌بودن تقلید

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 14 دسامبر 2012: «ما: حجتِ خود را با دلیل شرعی و عقلی ثابت کردیم و این دلایل در کتاب‌ها منتشر شده است و آخرینِ این کتاب‌ها نیز کتاب «وصیت مقدس» است. آن‌ها هیچ ردیه‌ای ندارند جز روی آوردن به‌دروغ و تلاش‌های مذبوحانه و بی‌ثمر که همان اشکال واردکردن به سند وصیت است؛ وصیتی که متواتر و دارای قراین صحت صدور است. بالاتر از همۀ این‌ها، همین‌که طوسی رجال وصیت را به خاصه توصیف کرده، یعنی سند آن را صحیح دانسته است[2]. این در حالی است که آن‌ها و تمام علمای متأخر، ریزه‌خوار گفته‌های طوسی در رجال هستند و شایسته نیست که نظر طوسی در رجال را به دلیل نظر متأخرین رد کنند که در این صورت همان اندک چیزی را که در دست دارند و نام علم رجال بر آن می‌نهند نابود ساخته‌اند. در حقیقت گفتار متأخرین در مورد رجال بود و نبودش یکسان است؛ زیرا صرفاً گفتاری خالی از هرگونه دلیل شرعی است. آن‌ها: از ارائۀ دلیل شرعی یا عقلی بر عقیده‌شان مبنی بر وجوب تقلید که دین مرجع‌گرای خود را بر پایۀ آن بنا می‌کنند عاجزند؛ زیرا هیچ آیۀ قرآنی محکم الدلاله و هیچ روایت قطعی الصدور و قطعی الدلاله و نیز هیچ دلیل عقلی تامی برای تأیید این عقیده در دست ندارند. و قاعدۀ وجوب مراجعه به عالم ـ‌که از آن دم می‌زنند‌ـ بر ایشان منطبق نیست؛ زیرا آن‌ها ـ‌در بهترین حالت‌ـ عرضه‌کنندۀ ظن و گمان هستند، و ظان و گمان‌کننده محسوب می‌شوند[نه عالم و کسی که یقین دارد]. حقیقت آن است که ایشان بعضاً فقط اوهام و خیالات خود را ارائه می‌کنند، مثل احکام نماز در مناطق نزدیک به قطب. حتی برخی از این افراد ـ‌که خود را مرجع نام می‌نهند‌ـ قادر به درک آنچه به آن‌ها گفته می‌شود نیز نیستند؛ در حالی‌ که ما از آن‌ها اقامۀ دلیل بر عقیده‌شان را برای واجب بودن تقلید از غیرمعصوم خواستاریم می‌بینیم آن‌ها دلیل خود را در باب رجوع به متخصص ارائه می‌کنند! این سخن در بهترین حالت خود به معنی جایز بودن رجوع است، نه وجوب؛ حتی در همین جواز هم بحث و اشکال وجود دارد. اینکه آن‌ها چنین سخنی را به‌عنوان دلیل عقلی ارائه می‌کنند به این معنا است که یا نمی‌دانند ما به ایشان چه می‌گوییم یا خود اذعان دارند که عقیده‌شان باطل و بدعت و بی‌دلیل است و پس از آنکه ما بطلان آن را نمایان ساختیم، از عقیدۀ واجب بودن به عقیدۀ جواز یا استحباب عقب‌نشینی کردند. اگر قضیه این‌چنین است پس باید چشم‌پوشی از عقیدۀ باطلشان را علنی کنند و بگویند از وجوب، به جواز کوچ کرده‌اند تا ما نیز بحث و مناقشۀ خود را با ایشان به همین وادی سوق دهیم و در باب عقیدۀ جدیدشان با آن‌ها به بحث و مناظره بپردازیم». منتظر پاسخ مراجع و دفاعشان از عقیدۀ وجوب تقلید از غیرمعصوم هستم یا اینکه برای مردم بیان کنند که این عقیده، عقیده‌ای است ناصحیح و آن‌ها در بنا‌نهادن این عقیده، ره به خطا پیموده‌اند. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 14 دسامبر 2012: / ای فرزند آدم! وقتی خشمگین می‌شوی مرا یاد کن، تا وقتی خشمگین می‌شوم تو را یاد کنم و تو را در میان کسانی که نابود می‌کنم نابود ننمایم؛ و وقتی به تو ستمی روا شد به یاری و انتقام من برای خودت راضی باش؛ چراکه یاری و انتقام من برای تو بهتر از یاری و انتقام خودت برای خودت است. ** ** **

-یادآوری معرکۀ صفین و ورود اسیران به شام

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 15 دسامبر 2012: امروز شنبه ـ‌اولین روز از روزهای ماه صفر‌ـ واقعۀ صفین و نیز ورود دختران اسیرشدۀ محمد(ص) به شام را به یاد می‌آوریم: اول صفر سال 37 ه.ق: کارزار صفین بین سپاه مسلمانان به رهبری امام علی بن ابی‌طالب(ع) و سپاه سرسپردگان هبل به رهبری معاویه پسر ابوسفیان (خدا لعنتش کند) آغاز شد. اول صفر سال 61 ه.ق: ورود قافلۀ به اسارت گرفته‌شدگان از خاندان پیامبر اسلام ـ‌محمد(ص)‌ـ به شام و [کاخ] یزید بن معاویة بن ابوسفیان (لعنت خدا بر همگی‌شان) رهبر بندگان هبل است. امروز می‌بینیم که شیطان همان چهره‌های گرفته، عبوس و خبیث را ـ‌که با علی(ع) به نبرد برخاستند و ذریۀ پیامبر خدا محمد(ص) را اسیر کردند‌ـ در سرزمین شام گردآورده است. همان گناهکارانی آدم‌کش و قاتلانی که در سوریه ویرانی و کشتار و آزار و اذیت در حق سنی و شیعه به بار آوردند. مسجدها و حسینیه‌ها را ویران می‌کنند، جوانان را ـ‌بی‌هیچ ترحمی‌ـ با چاقو سر می‌بُرند و درعین‌حال ادعای مسلمانی می‌کنند! همان کسانی که از غیرت و شرف و ترحّم و انسانیت ـ‌به‌طور کامل‌ـ محرومند. درست مثل پیشینیان خود ـ همان قاتلان حسین(ع)ـ که سید جوانان اهل بهشت و حبیب رسول خدا محمد(ص) را سر بریدند و درعین‌حال به او می‌گفتند آبی نخواهی خورد تا اینکه وارد جهنم شوی؛ در حالی‌ که خود، مُدعی اسلام و پیروی از محمد(ص) بودند و به اسم محمد(ص) فرامی‌خواندند! اینان همان کسانی هستند که امروز آمریکا و غرب آن‌ها را پشتیبانی می‌کند؛ همان ‌طور که قبلاً در افغانستان ـ‌ در دوران اشغال شوروی‌ـ از القاعده و بن‌لادن حمایت می‌کردند. چه کسی مسئولیتِ رسیدن موشک‌های ضد هوایی به این افراد نادان را بر عهده دارد؟ آیا آمریکا واقعاً نمی‌داند چه کسی این موشک‌های ضد هوایی را به این افراد می‌رساند؟! و آیا آمریکا واقعاً نمی‌داند رسیدن چنین موشک‌هایی به دست ‌چنین افرادی به‌معنای تهدید هواپیماهای مسافربری در سوریه و عراق و لبنان و حتی اردن است؟! و آیا آمریکا نمی‌داند این آدم‌کش‌های القاعده ـ‌که خود را زیر نقاب القاب مختلف مخفی کرده‌اند‌ـ اگر در ساقط کردن نظام حکومتی در سوریه با نیروی سلاح و سربریدن با چاقو به پیروزی برسند به تخریب عراق و لبنان و اردن و کشتن سنی‌ها و شیعیان این کشورها روی خواهند آورد؟! ** ** **

-یادآوری ورود دختر اسیرشدۀ علی(ع) ـ‌زینب‌ـ به شام

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 15 دسامبر 2012: در یادآوری ورود اسیرانۀ زینب، دختر فاطمه، دختر محمد(ص) به شام: به یاد می‌آوریم که یزید پسر معاویه پسر ابوسفیان (لعنت خدا بر همۀ آن‌ها) ـ‌به‌اسم اسلام و به‌اسم محمد‌ـ حسین را ذبح و دختران محمد(ص) را اسیر کرد. هدف شیطان از این کار، بازگشت به عبادت هبل بود؛ همان هبلی که معاویه و ابوسفیان (لعنت خدا بر آن‌ها) پیش از این به‌خاطرش جنگیده بودند؛ اما بازگشت به عبادت هبل، به‌شکلی دیگر. وارثان امروزینِ راه و روش یزیدی، همین وهابی‌های سفیانی قاتل و آدم‌کش‌هایی هستند که خون مسلمانان را حلال می‌شمارند. امروز این وهابیونِ سفیانیِ عاری از هرگونه عقل را چنین می‌بینیم که به‌وضوح تمام هبل را عبادت می‌کنند و عبادتِ او را به‌اسم اسلام منتشر می‌سازند. علمای آن‌ها می‌گویند: پروردگارشان فقط دو چشم و دو دست، و در هر دستی پنج انگشت دارد. لازم نیست صفات پروردگار آنان ـ‌هبل‌ـ را که به‌جای خدا عبادت می‌کنند کامل کنم. امامِ آن‌ها ابن‌عثیمین گفته است: «ما ایمان داریم که الله متعال، دو چشم حقیقی دارد.» و نیز گفته است: «به‌راستی‌که خداوند دو چشم دارد که واقعاً با آن‌ها نگاه می‌کند.»[3] پیشوای آن‌ها ابن‌جبرین گفته است: «انگشت‌ها در دست هستند؛ با این حال لازم نیست از نظر سرانگشتان، طول و...، مثل انگشت مخلوقات باشد. ما فقط دست و همچنین وجود انگشتان را در دست اثبات می‌کنیم.»[4] هرکس خواهانِ دیدنِ شرحِ اوصافِ هبلِ آن‌هاست کافی است به گفته‌های «بن‌باز»، «ابن‌عثیمین»، «ابن‌جبرین» و بزرگان علمایشان مراجعه نماید تا یقین حاصل کند که شیطان وقتی از رویارویی با اسلامی که محمد بن عبدالله(ص) آورده است، به‌وسیلۀ بت تراشیده‌شده با دست ناتوان بشود، به‌وسیلۀ بت مجسّم‌شده در عقل‌های سفیانی‌ها و وهابی‌ها با آن رویارو می‌شود و آن‌ها تلاش می‌کنند عبادت هبلِ خود را منتشر کنند؛ آنهم به‌اسم اسلام! این همان ابزار شیطان برای ویران‌کردن اسلام به‌اسم اسلام و ویران‌کردن توحید به اسم توحید است. اینان ادعای توحید دارند در حالی‌ که بتی را می‌پرستند که دو دست دارد و در هر دستی پنج انگشت، و دو چشم دارد و... . شما را به پروردگارتان سوگند، این چیست؟! چه موجودی است؟! آیا این خودِ هبل نیست؟! آیا این همان عبادت خودِ هبل نیست که با اسم اسلام، قرآن و محمد(ص) نقاب به چهره زده است؟! کارزار «عبادت هبل یا عبادت الله» که محمد(ص) آغازش کرد هنوز به پایان نرسیده و صفین جز قسمتی از قسمت‌های این نبرد نبوده است. کربلا و به اسارت برده شدن خاندان پیامبر خدا محمد(ص) به شام نیز تنها پرده‌ای از پرده‌های این پیکار بوده و ما نیز امروز در یکی از پرده‌های همین کارزار زندگی می‌کنیم. ** ** **

-فراخوان مسلمانان به‌جمع‌شدن گِرد پرچم حق مهدوی

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 15 دسامبر 2012: به‌مناسبت: ـ نبرد صفین ـ ورود اسیران آل‌محمد به شام ـ آنچه امروز در سوریه روی می‌دهد دعوت خود را بار دیگر تکرار و آن را متوجه مسلمین در هر مکانی ـ‌به‌خصوص در عراق‌ـ می‌کنم تا گرد این پرچم حق مهدوی برای رویارویی با آدم‌کش‌های القاعدۀ سفیانی یکپارچه شوند؛ آدم‌کش‌هایی که در سوریه با پشتیبانی حکومت آمریکایی و پیروانش جمع شده‌اند و عراق را به‌عنوان گام بعدی خود در نظر دارند. ** ** **

-مباهلۀ مدعی کذّاب ناصر محمد

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 17 دسامبر 2012: من در همین صفحه دیدم یکی از آنان نامه‌ای از طرف شخصی به نام ناصر محمد خطاب به بنده رونویسی کرده است. این شخص ـ‌ناصر محمد‌ـ با دروغ و فریب‌کاری و بدون هیچ دلیل شرعی ادعای مهدویت می‌کند و شخصیتی همچون مسیلمه، سجاح و دیگر کذاب‌های زمان محمد رسول خدا(ص) است. این دروغ‌گو ـ‌ناصر محمد‌ـ در بیانیۀ خود درخواست مباهله با بنده را می‌کند و در بیانیه‌اش مباهله‌ای با سبک و سیاقی غیر از سیاق شرعی، نوشته است که از جهل و نادانی او به صیغۀ شرعیِ مباهله پرده برمی‌دارد. وی ـ‌به‌طور کلی‌ـ با این مباهله و با شرطی که برای خودش تعیین کرده است اثبات حق ما را برای خودش و کسانی که در مورد صداقت و راستی او دچار توهم شده‌اند آسان، و اثبات باطل بودن و کذب خودش برای آنان را برای ما هموار نموده است. ناصر محمد در بیانیۀ خود گفته است: «پس از اینکه مباهله کردیم ـ‌در عرض یک ثانیه بعد از مباهله‌ـ اگر خداوند تو را به‌صورت خوک مسخ نکند، من مهدی منتظر حقیقی نیستم.» همچنین گفته است: «و خداوند در شأن محمد حسن عسکری هیچ دلیل آشکاری نازل نفرموده و همچنین در شأن احمدالحسن عراقی؛ همان کسی که خودش را یمانی می‌نامد. و هنگامی‌که احمدالحسن عراقی برای مباهله در این صفحه یا در صفحۀ بنده ـ‌یعنی صفحۀ امام ناصر یمانی‌ـ حاظر[5] شود و پس از حظور و پایان‌یافتن مباهله اگر در اولین ثانیه، احمدالحسن به خوک تبدیل نشود ناصر محمد یمانی کذابی است خودخواه، و مهدی منتظر و امام نیست.» وی همچنین گفته است: «ناصر محمد الیمانی و احمدالحسن را رها کنید تا ببینیم کدام‌یک از ما کذابِ خودخواه است. او هرگز، هرگز و هرگز حاظر نخواهد شد.» پس از اینکه بیانیۀ ناصر محمد به من رسید، اینک این من هستم که برای مباهله حاضر شده‌ام. و با حاضر‌شدنم مشخص شد که او کذاب است. چون او سه بار عبارت «لَن» به‌معنی «هرگز» را تکرار کرده است. طبق گفتۀ برخی از آن‌ها این کلمه در عربی «جاودان و ابدی‌بودن» را می‌رساند؛ یعنی گوینده‌اش می‌گوید حادثه‌ای که پس از این کلمه گفته می‌شود به‌هیچ‌وجه رخ نخواهد داد؛ هرقدر هم که زمان بسیاری سپری شود. ناصر محمد گفته است «هرگز، هرگز و هرگز حاضر نمی‌شوی». اینک این من هستم که حاضر شده، با او مباهله کرده‌ام و به‌این‌ترتیب مشخص شد که ناصر محمد، کذاب است. این مباهلۀ بنده است برای شخص دعوت‌کننده (ناصر محمد). خودم این مباهله را می‌نویسم و در صفحۀ خودم و نیز در سایت او ـ‌همان‌ گونه که خودِ او درخواست کرده است‌ـ منتشر می‌سازم تا ثابت کنم که من راست‌گو هستم و ناصر محمد ـ‌طبق شرط‌هایی که خودش مقرر داشته‌ـ کذابی است خودخواه؛ [اما متن مباهله]: «بارخدایا! ای پروردگار آسمان‌های هفت‌گانه و زمین‌های هفت‌گانه! ای دانای غیبت و آشکار! ای رحمان و رحیم! اگر احمدالحسن حقی را انکار و باطلی را ادعا کرده است بر او صاعقه‌ای از آسمان یا عذاب دردناکی فرو بفرست؛ و اگر ناصر محمد، حقی را انکار و باطلی را ادعا کرده است بر او صاعقه‌ای از آسمان یا عذابی دردناک فرو بفرست.»[6] این مباهله موافق با متن قرآنی است. حق‌تعالی می‌فرماید: (فَمَنْ حَاجَّک‏ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَى الْکاذِبین‏)[7] (پس هرکه در این [باره‏] پس از دانشى که تو را [حاصل‏] آمده است با تو محاجه کند، بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فراخوانیم؛ سپس مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغ‌گویان قرار دهیم). پس از اینکه بنده، مباهله را با صیغۀ شرعی[8] نوشتم و منتشر ساختم، جز خیر و خوبی برایم حاصل نشد و اینک پس از مباهله با این کذاب، در نعمت و روزی خداوند بهره‌مند هستم. اکنون برای ناصر محمد و کسانی که او فریبشان داده است معلوم شد که من حق هستم و ناصر محمد ـ‌طبق شرطی که خودش برای خودش مقرّر داشته‌ـ کذابی است خودخواه؛ زیرا ناصر محمد گفته بود: «شایسته نیست کسی جز احمدالحسن یمانی ـ‌یعنی همان کسی که می‌گوید فرستادۀ امام مهدی است‌ـ با من مباهله کند؛ و من خدا را گواه می‌گیرم که او فرستادۀ شیطانِ رانده شده است. پس وقتی او مباهله کند و خداوند او را در اولین ثانیۀ پس از مباهله به خوک مصخ[9] نکند ثابت کرده که او حق و فرستادۀ امام مهدی محمد حسن عسکری است و وجودِ خود را در سرداب سامری ثابت کرده و ثابت کرده که ناصر محمد یمانی کذّابِ خودخواه است». اینک این من هستم که با ناصر محمد مباهله کردم و به‌این‌ترتیب به ناصر محمد و کسانی که فریبشان داده است ثابت کردم که من حق هستم و محمد بن الحسن حق و موجود است و ثابت کردم که ناصر محمد ـ‌طبق شرطی که خودش برای خودش مقرّر داشته‌ـ کذاب خودخواه است. به‌این‌ترتیب دعوت او ـ‌به‌طور کلی و جزئی‌ـ باطل شد و کسی که پس از امروز ـ‌‌و پس از آنکه با دلیل قطعی ثابت کردم که او طبق شروط خودش، کذّاب خودخواه است‌ـ از او پیروی یا او را تصدیق کند، حجتی در پیشگاه خداوند نخواهد داشت. اما اینکه این کذاب ـ‌محمد ناصر‌ـ دروغ وهابیت و ابن‌تیمیه را تکرار می‌کند و می‌گوید شیعیان اعتقاد دارند امام محمد بن الحسن العسکری(ع) در سرداب است،‌ بصیرت مردم را به دروغ و انحراف او از حق بیشتر می‌کند. اکنون دورۀ اینترنت است و هر شخصی می‌تواند به هر معلوماتی به‌آسانی دست پیدا کند. کتاب‌های شیعه موجود است و هرکسی می‌تواند به آن‌ها مراجعه کند تا بداند شیعیان معتقد نیستند امام محمد بن الحسن در سرداب است و این دروغی است که وهابی‌ها و این کذاب ـ‌ناصر محمد‌ـ بر زبان می‌رانند؛ خداوند رسوایش سازد! در پایان، ناصر محمد را به توبه و دست‌برداشتن از ادعای شیطانی باطلش دعوت می‌کنم؛ زیرا عاقبت او بدتر از عاقبت کذاب‌هایی خواهد شد که در زمان جدم رسول خدا محمد(ص) ادعای نبوت کردند و خداوند او را ـ‌در دنیا و آخرت‌ـ خوار و رسوا خواهد فرمود. حق‌تعالی می‌فرماید: (وَ إِذا جاءَتْهُمْ آیةٌ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى‏ نُؤْتى‏ مِثْلَ‏ ما أُوتِی رُسُلُ اللهِۗ اللهُ أَعْلَمُ حَیثُ یجْعَلُ رِسالَتَهُ سَیصیبُ الَّذینَ أَجْرَمُوا صَغارٌ عِنْدَ اللهِ وَ عَذابٌ شَدیدٌ بِما کانُوا یمْکرُونَ)[10] (و چون آیتى برایشان بیاید گویند: «ما هرگز ایمان نمى‏آوریم تا نظیر آنچه به فرستادگان خدا داده شده است به ما داده شود». خدا بهتر مى‏داند رسالتش را کجا قرار دهد. به‌زودی کسانى را که مرتکب گناه شدند ـ‌به آنچه نیرنگ مى‏کردند‌ـ در پیشگاه خدا خوارى و شکنجه‏اى سخت خواهد رسید). ** ** **

-موضوعات علمی مرتبط با خلقت و اثبات وجود خدا

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 17 دسامبر 2012: به‌زودی تلاش خواهم کرد موضوعات علمی مرتبط با آفرینش و اثبات وجود یا عدم وجود خدا را مطرح کنم. این مباحثِ علمی، بسیار مهم هستند و آنچه من در عرصۀ علمی می‌بینم عبارت است از پیروزی علمی الحاد (بی‌خدایی) ـ‌آن‌هم با برتری بسیار زیادـ بر کسانی که مدعی نمایندگی ادیان هستند؛ این کسانی که عالم نام نهاده شده‌اند چه مسلمان شیعه باشند، چه سنی، چه وهابی و چه مسیحی یا یهودی؛ به موضوعات علمی پاسخ می‌دهند بدون اینکه بدانند دانشمندان زیست‌شناسی تکاملی و دیگران چه مطرح کرده‌اند. آن‌ها همچون کسانی هستند که به‌قول‌معروف بد شنیدند و بد پاسخ دادند. به همین دلیل کتابی به نگارش درآورده‌ام که اکنون تقریباً کامل شده و در آن به بحث و بررسی مهم‌ترین نظریات علمی که به‌لحاظ آزمایشگاهی، ریاضی و نظری به اثبات رسیده است پرداخته‌ام. به خواست خدا در آینده ـ‌در صورت وجود افرادی که بُعد معرفتی کتابی را که نگاشته‌ام درک کنند‌ـ کتاب را منتشر خواهم کرد؛ زیرا درک آن به‌ناچار نیازمند اطلاعاتی در زمینه‌های زمین‌شناسی تاریخی (تاریخ زمین)، تاریخ باستان، باستان‌شناسی، علم زیست‌شناسی تکاملی، فیزیک نظری، کیهان‌شناسی، انسان‌شناسی، مهندسی ژنتیک، پزشکی، فلسفه و ... است. پرسش‌های موردبحث: نظر علمای شیعه، سنی، وهابی و مسیحی در خصوص دو نظریۀ پیدایش و دگرگونی گونه‌ها یا همان ‌طور که بین عامۀ مردم شایع است نظریۀ تکامل یا نظریۀ داروین چیست؟ پاسخ علمیِ کسانی که این نظریه را رد می‌کنند چیست؟ از دید کسانی که نظریۀ تکامل را قبول دارند، راه اثبات وجود خدا در چهارچوب زندگی زمینی کدام است؟ عقیدۀ آن‌ها در خصوص نظریۀ ژن خودخواه چیست؟ نظر آن‌ها دربارۀ هیگز و بوزون‌هیگز که به‌عنوان عامل جرم‌دهنده به ذرات در این عالم مادی شناخته می‌شود چیست؟ ذره‌ای که به‌تازگی با برخوردهای بزرگ هادرونی کشف شده است. آن‌ها دربارۀ نظریۀ پوسته‌ها یا نظریۀ اِم[11] و نیز وجود بیش از چهار بعد در این هستی و اینکه تاکنون یازده بعد شناسایی شده است چه دیدگاهی دارند؟ آن‌ها در خصوص آنچه پروفسور استیون هاوکینگ اخیراً در باب خاستگاه کیهان و پیدایش آن مطرح کرده و گفته نظریۀ اِم و نظریۀ فیزیک کوانتوم برای تفسیر «پیدایش هستی از هیچ» کفایت می‌کند چه ایده‌ای دارند؟ اینکه ظاهر‌شدن کیهان از هیچ، به وجود چیزی فراتر از قانون گرانش نیاز ندارد؛ قانونی که طبق نظریۀ «همه‌چیز» یا نظریۀ «اِم» از همان ابتدا وجود داشته است و اینکه کیهان بدون فرض‌گرفتن وجود «اله» می‌تواند پا به عرصۀ ظهور بگذارد؟ آن‌ها در خصوص سخن فیزیکدان‌ها مبنی بر اینکه مجموع انرژی مثبت و ماده با انرژی منفی و ماده تاریک (پادماده) در جهان مادی برابر با صفر است چه نظری دارند؟ حضرت آدم(ع) چه‌ هنگام بر این زمین زندگی می‌کرده است؟ من تاریخ دقیقی از آن‌ها نمی‌خواهم؛ بلکه به‌طور اجمالی مثلاً بگویند ده‌ها هزار یا صدها هزار یا میلیون‌ها سال پیش. طوفان نوح در کجا اتفاق افتاده است؟ طوفان نوح چه هنگام رخ داد؟ تاریخ دقیقی از آن‌ها نمی‌خواهم بلکه به‌طور اجمالی مثلاً بگویند ده‌ها هزار یا صدها هزار یا میلیون‌ها سال پیش. این طوفان به چه صورتی روی داده و چگونه ـ‌همان ‌طور که در قرآن ذکر شده‌ـ امواج آن کوه‌آسا بوده است؟ آیا طوفان همۀ زمین را دربرگرفت؟ آیا با طوفانِ نوح همۀ موجودات زندۀ روی زمین از بین رفتند؟ اگر پاسخشان این است که طوفان همه‌جای زمین را درنوردید و تمام موجودات زنده یا دست‌کم حیوانات روی زمین را به کام مرگ کشاند، توجیه آن‌ها برای وجود حیواناتی در جزیره‌های جدا‌افتاده مانند کیسه‌داران استرالیا و حیوان فوسا (fossa) در ماداگاسکار و بسیاری موارد مشابه دیگر چیست؟ این پرسش‌های علمی، با اثبات یا انکار وجود خدا در ارتباط است و به همین دلیل کسانی که ادعای نمایندگی ادیان را دارند باید به همۀ آن‌ها پاسخ بدهند؛ آن‌هم پاسخ‌هایی سازگار با علم نوین و نه پاسخ‌هایی روایی یا متون دینی ظنی‌الصدور یا ظنی‌الدلاله که با امور علمی کاملاً ثابت‌شده ـ‌مانند واقعیت‌های تاریخ زمین‌شناسی و آنچه در لایه‌های زمین قرار دارد‌ـ سرِ ناسازگاری داشته باشد؛ اما متون دینی، یا صحیح نیستند یا باید تأویل شوند؛ زیرا با حقایق علمی ثابت‌شده ناسازگارند. بنابراین بر فقهای ادیان [لازم] است که برای پرسش‌های فوق‌الذکر پاسخ‌های علمی ارائه کنند. البته من بر این باورم که آن‌ها قادر به ارائۀ هیچ پاسخ علمی ارزشمندی نیستند؛ بلکه هر آنچه من به آن برخورد کردم عبارت بود از درک نادرست موضوعات علمی، و پاسخ آن‌ها نیز از همین درک و فهم غلط ناشی می‌شود؛ یعنی مثلاً آن‌ها فرض می‌گیرند نظریۀ تکامل قائل به فلان مسئله است و سپس خودشان به این قول پاسخ می‌دهند و پیش خود چنین در نظر می‌گیرند که به نظریۀ تکامل پاسخ داده‌اند؛ در حالی‌ که آن‌ها در واقع به تفکر و فهم غلطی که نسبت به نظریۀ تکامل دارند پاسخ داده‌اند؛ نه آنچه حقیقتا نظریۀ تکامل از آن سخن به میان می‌‌آورد. به نظر من این بُرهه‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم و آنچه در این زمینه‌های علمی مطرح می‌شود، از این کسانی که ادعا می‌کنند علمای ادیان هستند به دین و وجود خدای سبحان ارتباط مستقیم‌تری دارد. نوشته‌ها و گفته‌های فقهای شیعه، سنی و مسیحی که من از آن‌ها آگاهی یافته‌ام در واقع نوشته‌ها و گفته‌هایی بی‎مایه است که فقط به درد بازارگرمی خودشان می‌خورد و فقط به کار فریفتن برخی پیروانشان می‌آید که تخدیر‌ و بی‌هوش شده و به جهل راضی‌اند، نه بیشتر؛ و ردیه‌های آنان نمی‌تواند شخصی را که به‌طور جدی از علومی چون زیست‌شناسی تکاملی، علم ژنتیک و فیزیک سررشته دارد قانع کند؛ بلکه چنین فردی آن‌ها را افرادی ساده‌، جاهل و دروغ‌گو می‌بیند، نه چیز دیگر. به خواست خدا در این صفحه به بحث و بررسی بخشی از گفته‌ها و نوشته‌های آن‌ها خواهم پرداخت تا خودتان سطح علمی آن‌ها را دریابید و خودتان خواهید فهمید که چرا آن‌ها در رویارویی با احمدالحسن فاقد اسلوب علمی هستند و در نتیجه به ‌دروغ و افترا متوسل می‌شوند، یا با کمک نیروهای نظامی هوادار خود برای یورش به مکتب احمدالحسن در نجف یا حمله به خانۀ وی با استفاده از انبوه نیروهای مسلح روی می‌آورند. اکنون دلیل این اقدامات به‌روشنی برای شما آشکار خواهد شد؛ به‌این‌ترتیب که وجود آشکار احمدالحسن در بین مردم،آن‌ها را رسوا کرده و جهل و نادانی‌شان را برملا خواهد ساخت. ان‌شاء‌الله در این صفحه، بی‌مایگی علمی و فکری آن‌ها را به شما نشان خواهم داد. از جویندگان علم درخواست دارم ـ‌که همگام با من‌ـ اندکی به خودشان زحمت بدهند و به آموختن و مطالعه بپردازند. به خدا سوگند برای ما دردآور است که ببینیم مردم در دام افراد حیله‌گری می‌افتند که با سوءاستفاده از جهل مردم نسبت به مسائل خاص علمی یا دینی، آن‌ها را از حق دور می‌سازند؛ همان ‌طور که امروزه در عمل می‌بینیم فقهای گمراه با دروغِ واجب‌بودن تقلید از غیرمعصوم، آن‌ها را فریب داده‌اند. اگر کسی نظر و ایدۀ خاصی بر پایۀ نظرات آن‌ها دارد آن را عرضه کند؛ به خواست خدا از نوشته‌های او اطلاع خواهم یافت و با مکتوباتم با او به تعامل خواهم پرداخت. در کتاب «وهم‌الحاد»[12] ـ‌که ان‌شاء‌الله به‌زودی منتشر خواهم کرد‌ـ بنده به سهم خودم به این پرسش‌ها و بسیاری پرسش‌های دیگر پاسخ داده‌ام. این کتاب همچنین حاوی مطالبی است که شاید بتوان آن را مناظرۀ علمی با پروفسور ریچارد داوکینز در نظر گرفت که از بزرگ‌ترین دانشمندان زیست‌شناسی تکاملی در عصر حاضر است، و نیز [مناظره] با پروفسور استیون هاوکینگ، از برجسته‌ترین دانشمندان فیزیک نظری و ریاضیات کاربردی، متخصص در حوزۀ کیهان‌شناسی و صاحب نظریۀ ثابت‌شدۀ پرتوزایی سیاه‌چاله‌ها. منتظر پاسخ مراجع به این پرسش‌ها و مسائل هستم تا مناظرۀ میان من و آن‌ها آغاز شود؛ اگر آن‌ها ردیه‌ای در زمینه‌ها و موضوعاتی که پیش‌تر علیه آن‌ها مطرح نموده بودم داشته باشند. همچنین به آن‌ها پیشنهاد می‌کنم برای فهم این موضوعات و اصطلاحات، از اساتید دانشگاه‌ها کمک بگیرند تا مرا در مناظره به ‌زحمت نیندازند. ** ** **

-ماجرای ملا ابوحیّه (حیة = مار)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 17 دسامبر 2012: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما مایلم اتفاقی را که روزی برایم رُخ داد برای شما نقل کنم: در یکی از روزها شیخ حیدر زیادی ـ‌خدا حفظش کند‌ـ را دیدم که اندوهگین و رنجور به نظر می‌رسید. گفتم چرا این‌چنین هستی؟ گفت: از آنچه می‌بینم که بر شما می‌گذرد. شما در میان این جاهلانی هستی که مردم را فریب داده‌اند همان ‌طور که ملا ابوحیه (حیّه یعنی مار) مردم را فریب داده بود. گفتم: داستانش چیست؟ شیخ حیدر ـ‌خدا حفظش کند‌ـ گفت: «در روستایی در ریف، ملایی (یعنی مردی دینی) وجود داشت که در مسجد برای مردم سخنرانی می‌کرد و گاهی هم به آنان دروغ می‌گفت. وقتی نظام آموزشی تغییر کرد دولت، معلمی به روستا فرستاد تا به اهالی روستا خواندن و نوشتن بیاموزد. وقتی ملا این را شنید، با خود اندیشید اگر این‌ها خواندن و نوشتن بیاموزند، کتاب می‌خوانند و خواهند فهمید که من به آن‌ها دروغ می‌گفتم و چه‌ بسا دیگر به من احترام نگذارند و کارم به پایان خواهد رسید؛ پس تصمیم گرفت مردم را فریب دهد. او مردم و معلمی را که دولت برای آموزش خواندن و نوشتن به‌سویشان فرستاده بود جمع کرد و به مردم گفت: ای مردم! این معلم خواندن و نوشتن نمی‌داند؛ پس چگونه می‌خواهد به شما و فرزندانتان بیاموزد؟ معلم به او گفت: چگونه من نمی‌دانم در حالی‌ که فارغ‌التحصیل دانشگاه تربیت‌معلم هستم. ملا به او گفت: اکنون خواهیم دید و مردم قضاوت خواهند کرد. ملا یک کاغذ و قلم به معلم داد و به او گفت: بنویس مار. معلم کلمۀ مار را با سه حرف به‌شکل صحیح نوشت. سپس ملا شکل مار را در برگه‌ای دیگر کشید و هر دو برگه را در برابر مردمی که خواندن و نوشتن نمی‌دانستند قرار داد و گفت: ای مردم، شما قضاوت کنید؛ آیا آنچه در برگۀ من هست «مار» است یا آنچه در برگۀ این معلم؟ گفتند: البته آنچه در برگۀ تو هست، ای ملا. ملا به آن‌ها گفت: آیا به شما نگفتم این معلم خواندن و نوشتن نمی‌داند؟ حالا برخیزید و او را بیرون کنید؛ زیرا در او هیچ سودی نیست. آن‌ها هم برخاستند و آن معلم را بیرون کردند.» امیدوارم کسانی که خود را مراجع می‌نامند یا همان ملا ابوحیه‌ها این بار در برابر من پیروز نشوند، نیرنگ خود را برای مردم را تکرار نکنند و مردم را در جهل و نادانی نگه ندارند. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 17 دسامبر 2012: / ای سخت‌نیرو، و ای سخت کیفر‌دهنده! ای عزیز، ای عزیز، ای عزیز! همۀ خلقت در برابر بزرگی‌ات خوار و ذلیل شدند؛ پس کفایت کن مرا از شرّ خلق خودت. ای نیکوکار! ای عطاکننده! ای نعمت‌بخش! ای فضیلت‌بخش! ای که معبودی جز تو نیست! منزّهی تو! به‌راستی که من از ظالمان هستم. پس ما اجابتش کردیم و از غم نجاتش دادیم؛ و ما مؤمنان را این‌چنین نجات دهیم؛ و صلوات خدا بر محمد و آل پاک و طاهرش. ** ** **

-تسلیت به‌مناسبت شهادت امام حسن بن علی (ع)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 20 دسامبر 2012: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آل‌محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیما طبق معمولِ عراق، در روز هفتم صفر، عزای امام حسن بن علی ـ‌صلوات خدا بر او‌ـ برگزار می‌شود. خداوند پاداش شما را با یاد شهادت او بزرگ بدارد. ** ** **

-توقفگاه‌هایی برگزیده از چشم‌اندازهای سومر و اکد

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 20 دسامبر 2012: سومر و اکد را برگزیدم؛ چراکه از نظر باستانی، تاریخی و دینی ثابت شده است که نوح و ابراهیم (ع) از ایشان هستند؛ بنابراین آن‌ها اصل و ریشۀ دین هستند و در ابتدای زمان، دین از آن‌ها آغاز شده و در آخرالزمان نیز از آن‌ها آغاز خواهد شد. آن‌ها ملتی هستند که هزاران سال بر دموزی یا «فرزند نیکوکار» نوحه‌سرایی کردند و در انتظار گیلگمش یا «جنگجویی که پیشاهنگ است» به سر بردند و پیوسته کسانی که پس از آن‌ها در سرزمین بین‌النهرین آمدند نیز بر حسین(ع) نوحه‌سرایی کردند و در انتظار مهدی به سر می‌برند؛ همان گیلگمشی که هزاران سال است به ظهور او در سرزمینشان وعده داده شده است. از خدا می‌خواهیم وضعیت آن‌ها را اصلاح کند و آن‌ها را به راه راست خودش هدایت فرماید و ختم به خیرشان گرداند. اما کسانی که در جایی غیر از سرزمین سومر و اکد ـ‌سرزمین پدران مهدی، نوح و ابراهیم (ع)‌ـ منتظر ظهور مهدی هستند انتظارشان به درازا خواهد کشید و انتظاری بی‌پایان خواهند داشت.

-توقفگاه اول: حماسه‌های سومر و اکد و دین الهی

برخی یا بیشتر پژوهشگران تاریخ خاور نزدیک یا خاورمیانۀ باستان، دین را صرفاً زاییدۀ طبیعت انسانی می‌دانند که شروع آن از مقدس‌سازی ایشتار ـ‌الهۀ زن‌ـ آغاز شده است؛ با نام‌های متفاوتی که داشته و مجسمه‌هایی که از او در اندازه‌های مختلف در تمدن‌های خاور نزدیک باستان یافت شده است و تاریخ آن به بیش از نُه هزار سال پیش از میلاد می‌رسد. آن‌ها تحلیلی بر سرآغاز دین ارائه کرده‌اند به این صورت که در ابتدا، جنس ماده در قالب مادر، بر جامعۀ انسانی سیطره و تحکم داشته است؛ زیرا فرزندان به دور مادر اجتماع می‌کردند و وابستگی و انتساب دیگری غیر از او نمی‌شناخته‌اند؛ به‌این‌ترتیب از دید این عده، جنس مؤنث (ایشتار، مادر والا) مقدس شمرده و برای او پیکره‌هایی ساخته شد. جامعۀ انسانی پس از کشف کشاورزی و به‌دنبال آن، دست‌یافتن به ثبات و نیز ساختن خانه و خانواده، به جامعه‌ای مردسالار تبدیل شد؛ و این تغییر به‌نوبۀ خود خدایان مذکر را وارد معابد کرد. به‌این‌ترتیب، دینی پایه‌گذاری شد که مدتی بعد به یهودیت، مسیحیت، اسلام و... تکامل یافت. ولی این‌ها که نظریۀ خود را بر پایۀ پیکره‌های باستانی زنانه استوار می‌سازند، از یاد می‌برند که نظریۀ آن‌ها می‌تواند به‌راحتی مورد تردید و خدشه قرار گیرد؛ با این فرض که این پیکره‌ها برای تحریک غریزۀ جنسی ساخته شده و به چیز مقدسی اشاره ندارد. یک کاوشگر زبده و دانا با دیدن مؤنث مقدسی که در زمانی مشخص برای او مجسمه‌ای ساخته شده، نتیجه نمی‌گیرد که هر تمثال زنانه‌ای که پیش از آن ساخته شده نیز برای چنین مقصودی بوده است. این نظریه که «انسانِ دورۀ باستان ابزاری برای تحریک غریزۀ جنسی می‌ساخته» موجود است و برخی باستان‌شناسان آن را مطرح نموده‌اند. علاوه بر این، در برخی متون باستانی، ایشتار یا اینانا در سرزمین سومر و اکد با ویژگی‌های «دنیا»یی که انسان در آن زندگی می‌کند، توصیف شده است و در این متون، ایشتار نه‌تنها مادر نیست، بلکه حتی یک مؤنث واقعی هم به شمار نرفته است. این دنیا بود که پادشاهی دُموزی را هنگامی ‌که بر تخت نشست و تاج به سر گذاشت و برخلاف دیگر پادشاهان از خضوع و کرنش در برابر او سر باز زد، نپذیرفت و دنیا، دموزی (فرزند نیکوکار) را به شیاطین تحویل داد تا او را به قتل برسانند: «اینانا (ایشتار) رهسپار دو شهر سومری "اوما" و "بدتی‌بیرا" می‌شود و خدایان این دو شهر ـ‌همان ‌طور که پیش‌تر گفتیم‌ـ با خضوع و خشوع او را سجده می‌کنند و به‌این‌ترتیب، خود را از چنگال اهریمن نجات می‌دهند. سپس به شهر کلاب می‌رسد که خدای حامی آن، دموزی است. دنبالۀ منظومه از این قرار است: دموزی (تموز) لباسی فاخر به تن کرد و بر تخت تکیه زد. شیاطین ران‌هایش را گرفتند. ...، هفت شیطان به‌سویش حمله بردند؛ آن‌گونه که بر بالین بیماران حمله‌ور می‌شوند. چوپانان از نواختن نی در پیشگاه او دست کشیدند. (اینانا) چشم بر او دوخت. با دیدۀ مرگ به او خیره شد. با خصومت با او صحبت کرد. کلماتی از روی خشم و عصبانیت، به‌گونه‌ای که گویا گنه‌کار است بر او فریاد زد و گفت: "اما این، ببریدش»[13] این همان دنیایی است که وقتی گیلگمش بر تخت نشست و تاج به سر گذاشت، از خضوع و کُرنش در برابرش امتناع ورزید: «گیلگمش لب به سخن گشود و به ایشتار شکوهمند پاسخ داد: ... چنانچه با تو ازدواج کنم، به چه خیری خواهم رسید؟ تو! تو جز آتشدانی که در سرما خاموش می‌شود، نیستی. تو چون دربِ ناقصی می‌مانی که بوران و باد را مانع نیست. تو کاخی هستی که درون آن شیرمردان شکست می‌خورند. و فیلی هستی که کجاوه‌اش را ویران می‌سازد. تو همچون قیر هستی که حامل خود را به آلودگی می‌کشاند و مَشکی هستی که حاملش را خیس می‌کند. تو سنگ مرمری هستی که دیوارش فرومی‌ریزد، تو چون سنگ یشمی هستی که دشمنش رو به آن کرده، فریبش را می‌خورد. تو کفشی هستی که پوشنده‌اش را می‌گَزَد، بر عشق کدام‌یک از عاشقانت پایدار مانده‌ای؟ و از کدام‌یک از بندگانت همیشه راضی بوده‌ای؟ ...»[14] به‌طور کلی این نظریه که اصل دین عبارت است از الوهیت قائل‌شدن برای مؤنث مادر، فاقد دلایل علمی استوار است و به گمانم نیازی به ارائۀ ردیۀ تفصیلی برای آن نیست. با این حال ضروری می‌بینم اشاراتی به خاستگاه الهی دین سومری داشته باشم و دلایلی را بر آن بیان کنم؛ بنابراین موضوع برمی‌گردد به اینکه ثابت شود دین سومری، دینی است الهی، با‌سابقه و تحریف‌شده. در اینجا به‌دنبال آن هستیم نشان دهیم سومریانی که وضو‌گرفتن با آب، نماز، روزه، دعا و تضرع را می‌دانسته‌اند، ملتی دین‌دار بوده‌اند و دین آن‌ها نیز دینی الهی بوده است. در حماسه‌ها و داستان‌سرایی‌های مردم سومر، پیشگویی‌هایی غیبی وجود دارد که هزاران سال پس از زمان پرداختن سومریان به آن‌ها به وقوع پیوسته است. البته ممکن است دین آن‌ها در برخی دوره‌ها تحریف شده باشد؛ ولی به هر حال این دین، الهی است؛ همان ‌طور که مردم مکه نیز پیرو دین حنیف ابراهیمیِ تحریف‌شده بودند و بت‌ها را عبادت می‌کردند و آن‌ها را مقدس می‌شمردند. امروزه نیز سلفی‌ها یا وهابی‌ها ـ‌که بت‌پرست و وارثان بت‌پرستان قدیم مکه هستند‌ـ می‌گویند مسلمان هستند؛ حال آنکه آن‌ها بت بزرگی را می‌پرستند که به باورشان در آسمان است و در زمین وجود ندارد؛ بتی که واقعاً دو دست دارد و در هر دست، انگشتانی، و دو پا دارد و دو چشم. مقولۀ تحریف دین الهی، ‌پیش‌تر وجود داشته است و همچنان نیز ادامه دارد. اگر ما به سرآغاز پیدایش دین الهی بازگردیم می‌بینیم آدم(ع) اولین دین الهی را به زمین آورد. در این دین داستان‌هایی از فرزندان نیکوکار وی ـ‌که پس از او آمدند‌ـ درج شده است. فرض بر این است که مردم، طبق سنت دیرینۀ خود این داستان‌ها را به یاد بسپارند، روایت کنند و برای یکدیگر به ارث بگذارند. گاهی اوقات حکایات و حماسه‌های سومریان، چیزی جز نقل برخی از این داستان‌های مقدس موروثی نیست. سومری‌ها داستان طوفان را با جزئیات فراوان، مدت‌های مدیدی پیش از تورات روایت کرده‌اند: «طوفان نخستین؛ نوح: پس از آنکه "جورج اسمیت" از کارکنان موزۀ بریتانیا لوح یازدهم منظومۀ گیلگمش را کشف کرد و رموز آن را گشود، معلوم شد داستان طوفان نوح که در تورات آمده، ساخته و پرداختۀ ذهن نویسندگان اسفار تورات نبوده است. داستان طوفان بابلی هم اصل و منشأ سومری دارد. در سال 1914 "ارنوپوبل" قطعه‌ای را که یک‌سوم پایینِ یک لوح شش‌ستونی از مجموعۀ "نیپور" موزۀ دانشگاه پنسیلوانیاست، منتشر کرد. مضمون این لوح بیشتر مربوط به داستان طوفان است. تاکنون نسخۀ دیگری از این سند منحصر‌به‌فرد،‌ به دست نیامده است ... با همۀ شکستگی‌ها و نواقص لوح، مطالب آن بسیار ارزشمند است. ... مسئلۀ آفرینش انسان و اصل حکومت سلطنتی در این لوح بیان شده و از آن چنین برمی‌آید که پیش از طوفان حداقل پنج شهر وجود داشته است.»[15] البته ممکن است بعضی از این داستان‌ها ـ‌خصوصاً از دیدگاه ادیان دیگر‌ـ تحریف‌شده باشند و دلیل آن هم گذشت زمان و ورود خلق و خوی متغیر انسانی و وسوسه‌هایش در آن باشد؛ ولی آیا هر متن تحریف‌شده‌ای کاملاً عاری از حقیقت است؟! آیا هیچ از خود پرسیده‌ایم: میراث آدم و نوح (ع) کجا رفته است؟! عاقلانه نیست حضرت نوح(ع) و همراهانش به انتقال بز و گاو اهتمام بورزند، ولی از انتقال دین الهی از زمان حضرت آدم(ع)که در سینه‌هایشان بود، غفلت کرده باشند. حتماً می‌بایست انسانیت پس از حضرت نوح(ع) ـ‌که در سومریان یا اکدیان و وارثان آن‌ها یعنی بابلیان و آشوریان نمایان بود‌ـ و میراث نوح و آدم (ع) و آرمان‌های مقدس، در داستان‌هایی که گرچه به‌صورت تحریف‌شده، نسل‌به‌نسل دست‌به‌دست می‌شد، به آیندگان به ارث می‌رسید؛ همان طور که تاریخ پادشاهان و کشاورزان به ایشان انتقال یافت. نتیجه اینکه دین سومری یا اکدی، دین آدم و نوح (ع) و به‌شکل تحریف‌شده است؛ چه بسا با معبود‌دانستن هرچیزی بوده که به آن توجه می‌شده است؛ مانند دنیا و افراد شایسته و نیکوکار. مثالی دربارۀ تحریف: ‌تحریف حماسۀ گیلگمش که از طریق کاوش آثار باستانی به دست آمده است، بر دو مطلب دلالت دارد: اول اینکه حماسۀ گیلگمش متنی دینی است؛ زیرا به‌طور معمول کسی پیدا نمی‌شود که بخواهد متون ادبی را دست‌کاری و تحریف کند. دوم اینکه متن حماسۀ گیلگمش که به دست ما رسیده است، قطعاً خالی از تحریف نیست. طه باقر می‌گوید: «شاید جالب‌ترین چیزی که کاوشگران اخیراً در سایت باستانی معروف به سلطان‌تپه در جنوب ترکیه نزدیک به حران به دست آورده‌اند، بخش‌هایی از حماسه و نیز نامۀ شگفت‌آوری است که یک نویسندۀ قدیمی در سدۀ دوم قبل از میلاد دست به جعل آن زده است. این نامه از زبان گیلگمش خطاب به یکی از پادشاهان باستانی آمده و در آن گیلگمش از او خواسته است برای تعویذ دوستش "انکیدو" سنگ‌های قیمتی به وزن سی من ارسال کند.»[16] « با مقایسۀ این قطعه‌های اصلی متنوع با متن نینوایی، اطلاعات گران‌بهایی به دست آمد. نه‌فقط خلل و نواقص متن پر شده بود، بلکه کاملاً مشخص شد که در دورۀ آشوریان، قصیدۀ گیلگمش به یک صورت نبوده است. این خود دلیلی است قاطع بر اینکه اسطورۀ مزبور نسل‌به‌نسل، به‌میزان قابل‌توجهی تکامل و تغییر یافته است؛ به‌عبارت دیگر نویسندگان تنها به نسخه‌برداری از متن قدیمی به‌صورتی امانت‌دارانه و حرفه‌ای بسنده نکرده‌اند؛ بلکه در آن دست برده، بر متن افزوده یا از آن کاسته‌اند. این خود دلیل یا بخشی از دلایلی است بر تأیید این نظریۀ متنشر‌شده (گرچه با اشکال و ایراد) مبنی بر اینکه شرق هیچ‌گاه در خود فرورفته و ایستا نبوده و نیست.»[17] اگر برای متون مکتوب، تلاش‌هایی هدفمند وجود داشته است، قطعاً دربارۀ متون شفاهی مربوط به دوران پیش از عصر نوشتن، اوضاع وخیم‌تر بوده و یقیناً در معرض تحریف بزرگ‌تری قرار گرفته و به هنگام نوشته‌شدن در دورۀ ابتدایی تدوین و کتابت، به همان صورتِ تحریف‌شده نگارش یافته‌اند؛ بنابراین می‌توانیم با اطمینان بگوییم که داستان طوفان، ماجرای دموزی، قصۀ گیلگمش و دیگر داستان‌هایی که خاستگاه سومری‌ـ‌‌اکدی داشته‌اند، پیش از دورۀ کتابت به همان صورت اولیه‌ای که داستان‌سرایان بیان کرده‌اند نوشته نشده‌اند. ** ** **

-توقفگاه دوم: دین سومر و اکد و ادیان سه‌گانه

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 20 دسامبر 2012: توقفگاه دوم: دین سومر و اکد و ادیان سه‌گانه: اسلام، مسیحیت و یهودیت. واقعیت این است که هرکس با تورات، انجیل و قرآن آشنا و از مندرجات الواح گلین سومری نیز مطلع باشد، قطعاً یکی از این دو حکم را ـ‌که به هر حال از یکی از آن‌ها گریزی نخواهد بود‌ـ صادر خواهد کرد: حکم اول: خاستگاه دین، تألیفات انسان سومری است و تورات و انجیل و قرآن، فقط بازمانده‌ای از دین سومری به شمار می‌رود (آفرینش اولین انسان ـ‌آدم‌ـ داستان هابیل و قابیل، داستان طوفان، گناه(خطیئه)، زندگی پس از مرگ، بهشت، جهنم و غیره). حکم دوم: دین سومری همان دین آدم و نوح (ع) است؛ ولی به‌صورت تحریف‌شده انتقال‌یافته و سومریان و اکدیان (بابلیان و آشوریان) نیز به‌صورت تحریف‌شده با آن به عبادت می‌پرداختند؛ و این همان چیزی است که من می‌خواهم بیان کنم. داستان‌های سومری در واقع پیشگویی‌های غیبی است که آدم آن‌ها را به زمین آورد و این‌ها همان حکایات فرزندان صالح او(ع) است و آنچه بر آن‌ها می‌گذرد؛ به‌ویژه کسانی که سمبل نشانه‌های مهمی در راه دین هستند؛ مانند دموزی (فرزند نیکوکار) یا گیلگمش. دکتر سموئیل کریمر متوجه شباهت‌های فراوان مندرجات تورات با الواح سومری شد؛ حتی کار به جایی کشید که وی در کتب خود فصل‌هایی را برای بیان شباهت‌های موجود بین الواح گلین سومری و تورات تنظیم کرد؛ به عنوان مثال: فصل هفدهم (بهشت) نخستین مسئله‌ای که در شباهت با تورات یافتم.[18] ازدواج مقدس و غزلِ غزل‌های سلیمان.[19] سومریان از امور دقیق دین الهی شناخت و آگاهی داشتند و به آن عمل می‌کردند؛ از قبیل اعتقاد به رؤیا -و اینکه رؤیا کلام خداوند است-، توسّم و اعتقاد به اینکه خدا می‌تواند از طریق هرچه که بر آدمی می‌گذرد، با وی گفت‌وگو کند. شارل در اساطیر بابل می‌گوید: «اکنون دانستیم که انسان برای خدمت‌گزاری به خدایان آفریده شد و آن‌ها انسان را به‌خاطر ناچیزترین گناهان مجازات می‌کنند؛ بنابراین بر انسان‌هاست که خواسته‌های آسمان را با وسواس و دقت اطاعت کنند و خواسته‌های خدایان را برآورده سازند. حال چطور دانستند که چگونه بر سر این پیمان بمانند و از خشم خدایان دوری گزینند؟ و اگر خواب‌هایی ببینند ـ‌که خدایان به‌وسیلۀ خواب آنچه را که در ذهن دارند به آن‌ها وحی می‌کنند‌ـ چگونه آن را به‌گونه‌ای که رضایت خدایان را در پی داشته باشد تفسیر کنند؟ این در صورتی است که خوابی در کار باشد؛ اگر خوابی وجود نداشته باشد چه می‌شود؟ پاسخ: به تأییدات و راهنمایی‌های طبیعی اعتماد می‌کردند و آن‌ها نیز به حقیقت راهنمایی‌شان می‌نمودند؛ بنابراین نه‌فقط به تغییر و تحول ماه باید توجه کلی نشان داد، بلکه شکل و شمایل ابرها را نیز باید با دقت زیر‌نظر داشت. هر حرکت و انتقال از خزندۀ زیر چمن گرفته تا سیاره‌های شناور در میدان ستارگان همگی به خواست و اراد‌ۀ خدایان ـ‌چه خوب باشد و چه بد‌ـ اشاره دارد و اینجاست که هنر و علم، نبوغش را آشکار می‌سازد و مشخص می‌کند که این خواست نیکوست یا خیر. جادوگران می‌بایست دخالت می‌کردند و آمدن بخت فرخنده را شتاب می‌بخشیدند یا نیروهای خصمانه‌ای را که تهدیدی برای زندگی بودند دفع می‌کردند. در اینجا مراد از زندگی، حیات عموم مردم نیست؛ بلکه منظور زندگی پادشاهی است که سرنوشت تمام امت به او سپرده شده است. و این پادشاه که خدایان، علم را به او سپرده‌اند ـ‌همان ‌طور که اشاره شد‌ـ هفتمین پادشاه از حکومت پیش از طوفان بود و او طبق سلسلۀ مراتب وراثتی با اخنوخ (ادریس) مطابقت دارد که جایگاه هفتم از سلسلۀ آدم ـ‌سلسلۀ پیامبران پیش از طوفان‌ـ را به خود اختصاص داده بود. شایان‌ذکر است که هیچ وجه اشتراکی بین این دو اسم وجود ندارد، هر چند اعمال و رفتار آن‌ها دقیقاً یکی است. حق آن است که گفته شود متن تورات مربوط به هفتمین پیامبر (اخنوخ) بسیار کوتاه است که گفته: «اخنوخ در حالی که رابطۀ نزدیکی با خدا داشت ناپدید شد؛ زیرا خدا او را برد.» و به این ترتیب اخنوخ به قهرمان بخشی از افسانه‌ها تبدیل شد که او را پدید‌آورندۀ کتابت، مؤلف اولین کتاب، پدید‌آورندۀ علم ستارگان و سیارات، یعنی دانش اخترشناسی و تمام فلکیات معرفی کرد؛ بنابراین واضح است و می‌توانیم به‌راحتی بپذیریم که این اسطورۀ یهودی صرفاً نقل یا توسعۀ اسطورۀ کلدانی است که پیش‌تر بوده است. این اسطوره بیان می‌کند که دیگر پادشاهان و پیامبران ـ‌نیاکان شش‌گانۀ اخنوخ و سه جانشین او‌ـ خصوصیات مشترکی داشتند که برای ما غیر از شخصیت دهم که در زمان طوفان می‌زیسته، باقی فاقد اهمیت است.»[20] داستان‌های سومریان ـ‌مانند دیگر ادیان الهی‌ـ به‌وضوح از زندگی پس از مرگ حکایت دارد و اینکه خوبان و نیکوکاران به بهشت می‌روند و بدکاران به جهنم: «تأکید شده است که این‌ها پس از مرگ زندگی خواهند کرد، ولی در تاریکی مطلق؛ و ایشان را هیچ پاداشی نیست، مگر در صورتی که در دارِ دنیا رفتار خوب در پیش گرفته باشند؛ یعنی تقوا؛ همان ‌طور که برای اوتناپیشتیم (نوح(ع)) اتفاق افتاد، یا همان ‌طور که حمورابی با اجرای قوانین بین مردم انجام داد.»[21] ** ** **

-توقفگاه سوم: آیا این همان داستان ایوب، پیامبر خداست که سومریان آن را پیش از وقوعش روایت می‌کنند؟!

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 20 دسامبر 2012: توقفگاه سوم: آیا این همان داستان ایوب پیامبر خداست که سومریان آن را پیش از وقوعش روایت می‌کنند؟! شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد قصه‌های سومریان در واقع داستان‌سرایی و اخبارات غیبی در خصوص ماجراهایی در مسیر دین الهی است که پس از سومریان واقع خواهند شد. هرکس الواح گلی سومری را بخواند درمی‌یابد که این الواح، از پیامبران و فرستادگانی خبر می‌دهد که بعدها خواهند آمد؛ مانند آنچه در قصۀ حضرت ایوبِ پیامبر(ع) آمده است؛ پیش از آنکه ایوب(ع) بیاید و پیش از آنکه ماجرایش در تورات و قرآن درج شود. «زمان تمام الواح و نیز لوح‌های شکسته‌ای که این نوشته‌های سومری در آن نگاشته شده است به بیش از هزار سال قبل از اینکه سِفر ایوب نوشته شود بازمی‌گردد.»[22] گزیده‌ای از داستان ایوب(ع) آن‌گونه که در الواح سومری ـ‌مدت‌زمانی بسیار طولانی پیش از تولد وی‌ـ نگاشته شده، به شرح زیر است: «من که فرزانه و عاقلم، چرا در بندِ جوانان کم‌مایه باشم؟ من که خردمند و دانایم، چرا در زمرۀ نابخردانم می‌پندارند؟ غذا همه‌جا فراوان است، اما بهرۀ من گرسنگی است. آن روز که قسمت‌ها و نصیب‌ها تقسیم شد سهم من رنج و درد شد. خداوندا! می‌خواهم در پیشگاه تو بایستم. می‌خواهم با تو سخن بگویم. ... و سخن من آه و حسرت‌هاست. می‌خواهم رازم را به تو بگویم و از تلخ‌کامی خود در پیشگاه تو بنالم. می‌خواهم پریشان بنالم، ... از مادرم که مرا زایید، تا از بیان درد و رنجم در پیشگاه تو کوتاهی نکند. از خواهرم که دیگر آن ترانه‌های خوشبختی را نخوانَد و زمزمه نکند و به درگاه تو با چشمانی اشک‌بار از درد و رنج من نوحه‌سرایی کند، و همسرم به زاری از درد من سخن بگوید، بگذار نغمه‌پردازی خوش‌الحان، نصیب تلخ مرا زمزمه کند ... اشک و غم و افسردگی و ملال همراه من شده است. رنج و درد چنان بر من چشم دوخته است که گویی جز اشک نصیبی ندارم. بیماری جانکاهی بر من چیره شده است، ... خداوندا! تو که پدر من هستی و مرا به دنیا آوردی، مرا یاری ده تا به پا خیزم، ... تا کی مرا وامی‌نهی و بی‌هیچ هدایتی باقی می‌گذاری؟ سخنی راست و درست گفته‌اند که ‌هیچ مادری، کودک بی‌گناه نزایید. از دیرباز کودکِ بی‌گناه دیده به جهان نگشود، ... او مردی است که خداوند اشک‌ها و گریه‌اش را دید و شنید. جوانی که شِکوه و ناله‌اش توانست دل خدایگانش را به دست آورد، ... شیطانِ‌بیماری که او را دربرگرفته و بر او سایه افکنده بود دور نمود، آن بیماری که او را چون ... زمین‌گیر کرده بود، زایل نمود و پراکنده ساخت. سرنوشت شومی را که برایش مقدر شده بود، با حکمش تغییر داد، و رنج و درد آن مرد را به شادی و خوشی مبدل ساخت.»[23] توقفگاه چهارم: سرزمین سومر و اکد بر دموزی گریست و اکنون بر حسین(ع) می‌گرید؟! ان‌شاء‌الله به‌زودی ارائه می‌شود. ** ** **

-توقفگاه چهارم: سرزمین سومر و اکد بر دموزی گریست و اکنون بر حسین(ع) می‌گرید.

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 21 دسامبر 2012: توقفگاه چهارم: سرزمین سومر و اکد بر دموزی گریست و اکنون بر حسین(ع) می‌گرید؟! سومریان یا اکدیان هزاران سال بر دموزی (دمو:‌فرزند،‌ زی: نیکوکار) گریستند و مویه کردند. گریه و زاری سرزمین بین‌النهرین بر دموزی تا زمان حزقیال نبی ادامه یافت. در تورات نقل شده است که ساکنان بین‌النهرین بر تموز (دموزی) نوحه‌سرایی می‌کردند: «سپس گفت بیا تا گناهان بزرگتری که اینها انجام داده‌اند به تو نشان دهم * آنگاه مرا به دروازۀ شمالیِ خانۀ خداوند آورد و زنانی را نشان داد که آنجا نشسته بودند و بر تموز گریه می‌کردند * خداوند به من فرمود: ‌آیا این را می‌بینی، ای فرزند آدم؟ ولی از این بدتر را هم به تو نشان خواهم داد * سپس مرا به حیاط داخلی خانۀ خداوند آورد. آنجا در کنار دروازۀ خانه ـ‌هیکل خداوند‌ـ و بین ایوان و قربانگاه، در حدود بیست‌و‌پنج مرد پشت به هیکل خداوند و رو به مشرق، در شرق، آفتاب را سجده می‌کردند.»[24] عملی که در اینجا گناه و پلیدی خوانده شده، همان قتل تموز (دموزی) است که آن زنان را به گریه و مردان را کنار قتلگاهش به سجده واداشته است. قصۀ مرگ دموزیِ پادشاه با پرداختن هزینۀ قبول‌نکردن سجده برای ایشتار/‌اینانا (دنیا) آغاز می‌شود: «پس آن هنگام که "اینانا" (ایشتار) بخواهد از جهان زیرین خارج شود، بگذار تا کسی را به جانشینی برگمارد. اینانا از جهان زیرین بالا آمد. شیاطین کوچک چون نیشکر و شیاطین بزرگ چون نی دابان از هر سو گرداگرد او حرکت می‌کردند. شیطانی که پیشاپیش او گام برمی‌داشت، گرچه وزیر نبود، عصای سلطنتی در دست داشت، و آن که در کنارش می‌آمد، گرچه جنگاور نبود ولی غرق در سلاح بود. آنان که وی را همراهی کردند، آنان که با اینانا (الهۀ ایشتار یا دنیا) هم‌سفر بودند، موجوداتی بودند که نه نان می‌شناختند و نه آب، نه آرد بو داده می‌خوردند، و نه آبی که برای قربانی تقدیم شده بود می‌نوشیدند. آن‌ها زن را در آغوش شوهر می‌ربودند، و نوزاد شیرخوار را از سینۀ مادرش جدا می‌نمودند... .» اینانا (ایشتار) رهسپار دو شهر سومری "اوما" و "بدتی‌بیرا" می‌شود و خدایان این دو شهر، همان ‌طور که پیشتر گفتیم، با خضوع و خشوع برای او (ایشتار یا دنیا) سجده می‌گزارند و به این ترتیب خود را از چنگال اهریمنان نجات می‌دهند. سپس به شهر "کلاب" که خدای حامی آن، دموزی است می‌رسد. دنبالۀ منظومه به‌صورت زیر ادامه پیدا می‌کند: «دموزی (تموز) لباسی فاخر به تن کرد و بر تخت تکیه زد، شیاطین ران‌های او را گرفتند. ...، هفت شیطان به‌سویش حمله بردند؛ آن‌گونه که بر بالین بیمار حمله‌ور می‌شوند. چوپانان از نواختن نی در پیشگاه او دست کشیدند. اینانا چشم بر او دوخت. با دیدۀ مرگ به او خیره شد. با خصومت با او صحبت کرد. ‌کلماتی از روی خشم و عصبانیت. با صدای بلند او را گنهکار خواند: "سزای اوست، ‌ببریدش." و این‌گونه اینانای پاک، دموزی شبان را به آنان سپرد. آنان که با او همراه بودند، آنان که با دموزی (تموز) همراه بودند، موجوداتی بودند که نه نان می‌شناختند و نه آب، نه آرد بو داده (سویق) می‌خوردند، و نه آب تقدیم شده به عنوان قربانی،‌ می‌نوشیدند، ...»[25] و این‌گونه ایشتار (اینانا) ـ‌همسر پادشاه دموزی‌ـ وی را به شیاطین تسلیم کرد تا او را به قتل برسانند. در پارادوکسی که برای کسانی که معنای حاکمیت خدا را درنمی‌یابند، درکش سخت است؛ یا همان تعیین الهی یا آن‌طور که سومریان‌ـ‌اکدیان از آن تعبیر می‌کنند «سلطنتی که از آسمان نازل شد». اما این حقیقت در دین الهی بسیار تکرار شده که ایشتار/‌دنیا در مواقع بسیاری مطیع و سرسپردۀ پادشاهانی است که خدا آن‌ها را تعیین و تنصیب ننموده است؛ چراکه آن‌ها برای دنیا سجده می‌کنند و در مقابل او خاضع هستند و شهوات دنیوی‌شان را می‌پرستند. ایشتار _دنیا_ بر کسانی که از طرف خدا برای حکمرانی در آن تعیین می‌شوند سرکش است؛ زیرا در حقیقت این‌ها بر دنیا سرکشی و نافرمانی کرده‌اند. سهم حضرت علی(ع) پنج سال تلخ بود که در آن، تمام شیاطین زمین برای دشمنی با حضرت(ع) در جمل و صفین و نهروان به پا خاستند و تا هنگامی که او را در کوفه به قتل رساندند از پا ننشستند. سهم حسین(ع) ـ‌حاکم برگزیده برای حکمرانی در دنیا‌ـ کشتاری بود که حتی طفل شیرخوار نیز از آن جان سالم به در نبرد. این‌ها برخی متونی است که در الواح گلین سومریان آمده است و در آن از مصیبت و فاجعۀ دموزی و خواهرش صحبت می‌کند. خواهیم دید که این متون تا چه حد شبیه واقعه‌ای است که بر حسین(ع) گذشته است؛ در حالی که اینها متونی باستانی هستند که سومریان‌ـ‌اکدیان هزاران سال پیش از ولادت امام حسین(ع) نقل کرده‌اند: «قلبش ظرف اندوه و اشک شد، تا به آنجا که دشت‌ها امتدادی دور دست دارند رفت، قلب چوپان مالامال از اندوه و اشک است، به دشت‌های دوردست رفت، قلب دموزی غرق در اندوه و اشک است، از دشت‌های دوردست و وسیع گذشت، نی را بر گردنش آویخت و بختش را با تأسف فریاد زد، ای دشت‌های پهناور دور‌دست،‌ گریه‌ام را تکرار کنید، گریه‌ام را تکرار کنید، ای دشت‌ها، باید غم و اندوه و اشک‌ریختن را فرابگیرید، گریه‌ام را تکرار کنید، با من نوحه سر دهید، ای خرچنگ‌های رودخانه، بر من دردمند شوید، ای قورباغه‌های رودخانه، برایم آواز سر دهید، تا مادرم شیون و زاری سر دهد، تا مادرم (سرتور) فریاد شیون و زاری سر دهد، تا مادرم که پنج قرص نان ندارد،‌ فریاد شیون و زاری سر دهد، تا مادرم که ده قرص نان ندارد،‌ فریاد شیون و زاری سر دهد، آن هنگام که مرا از دست دهد، کسی را که به او توجه کند نخواهد یافت، و تو ای چشم من که در دشت‌ها حیرانی، چونان چشم مادرم گریان شو، و تو ای چشم من که در دشت‌ها حیرانی، چونان چشم خواهرم گریان شو، میان غنچه‌ها و گل‌ها دراز می‌کشم، میان غنچه‌ها و گُل‌های دشت بر پشت می‌خوابم، دموزی چوپان در دشت دراز کشید، هنگامی که چوپان دموزی خوابیده بود رؤیایی دید، هر پاره‌ای از بدنش به لرزه درآمد، بعد از خواب‌دیدن بیدار شد، چشمانش را مالید، سرگیجۀ شدیدی احساس کرد، دموزی بیدار شد و گفت: او را نزدم بیاورید، او را بیاورید، خواهرم را بیاورید، جشتی اینانا خواهر کوچکم را بیاورید، آن نویسندۀ دانا به رمز ارواح را بیاورید، خواهرم را که معانی کلمات را می‌داند، آن زن عاقله‌ای که معنای خواب‌ها را می‌داند، باید با او سخن بگویم، باید از خوابی که دیده‌ام باخبرش سازم، دموزی با خواهرش (جشتی اینانا) سخن گفت: دربارۀ خواب،‌ خواهرم به خوابی که دیده‌ام گوش فرا ده. اَسَل[خیزران] در تمام اطراف من می‌روید، اسل به انبوه از درون زمین بالا می‌آید، یکی از آن گیاهان به‌تنهایی ایستاده سرش را در برابرم خم کرد، تمام اسل‌ها جفت‌جفت ایستاده بودند به جز یکی که از جایش کنده شده بود، در آن باغ گرداگرد من روی زمین، درخت‌های بلند ترسناکی برخاستند، بر زمین رؤیایم آبی فرو نمی‌ریزد، کیسۀ آذوقه‌ام خالی گشته و همه‌چیز آن به تاراج رفت، جام مقدسم از میخی که به آن آویزان بود افتاد، عصای چوپان ناپدید شد، کرکس، بره‌ای را با چنگال‌هایش می‌بَرَد، و باز، گنجشک را از حصار نِیین ربود، خواهرم، ماده شترهای کوچک من غبارآلود ناله سرمی‌دهند، بره‌های آغلم با پاهایی لنگان روی زمین حرکت می‌کنند، مَشک شیر متلاشی شده و خالی است، جامم خرد شده، دموزی دیگر بین زنده‌ها نیست، آغل بره‌هایش بر باد هوا رفت، جشتی اینانا گفت: آه ای برادر من، خوابت را برایم بازمگو، شادمان‌کننده نیست، اسل[خیزران] در تمام اطرافت می‌روید، اسل به انبوه از درون زمین بالا می‌آید، جمعی از قاتلان کار را بر تو یکسره خواهند کرد، این خواب توست، یکی از آن گیاهان به‌تنهایی ایستاد و سرش را در برابرت خم کرد، او مادر توست، به‌خاطر تو سرش را خم خواهد کرد، تمام اسل‌ها جفت‌جفت ایستاده بودند به جز یکی که از جایش کنده شده بود، من و تو، یکی از ما پنهان خواهد شد و از بین می‌رود، در باغ در گرداگرد زمین اطرافت درختان بلند ترسناک افراشته شدند، دیوسیرتان تو را خواهند ترساند، بر زمین رؤیایت آبی فرو نمی‌ریزد، آغل بره‌ها ویران خواهد شد، شیاطین، عرصه را بر تو تنگ خواهند کرد، کیسۀ آذوقه‌ات خالی گشته و همه‌چیز آن به تاراج رفت، و جام مقدست از میخی که به آن آویزان بود،‌ فرو افتاد، از زانوی مادرت که تو را آبستن شد، خواهی افتاد، آذوقۀ چوپان، مشک چوپان، همه‌چیز ناپدید می‌گردد، دیو‌صفتان، هر کاری انجام خواهند داد تا تو را ناتوان سازند، جمع شدند، جغد، کرکس، باز، عفریت بزرگ، همه می‌خواهند تو را برانند، در آغل بره‌ها، کار تو را یکسره خواهند کرد، ماده‌شتر‌های کوچکت غبار آلود، ناله سرمی‌دهند، خشم چونان گردباد در آسمان پایدار می‌ماند، تو بر زمین خواهی افتاد، هنگامی که بره‌های آغلت با پاهایی لنگان بر روی زمین حرکت می‌کنند، هنگامی که مشک، متلاشی شده و خالی است، شیاطین هرچیزی را پژمرده خواهند کرد، آن هنگام که کرکس، برۀ کوچک را می‌بَرَد، «گالا» گونه‌هایت را خواهد خراشید، آن هنگام که باز، گنجشکی را از حصار نیین، می‌رباید، گالا از حصار بالا می‌رود تا تو را به دوردست ببرد، دموزی، گیسوانم به‌خاطر تو در آسمان پریشان خواهد شد. بره‌ها زمین را با سُم‌های خود خواهند کند، آه، دموزی، من با تأسفِ بر تو گونه‌هایم را خواهم درید، جام دروغ شکسته شد، .......................... دموزی از شیاطین گریخت، به سوی آغل بره‌های خواهرش جشتی اینانا گریخت، وقتی جشتی اینانا، دموزی را در آغل بره‌ها دید گریست، دهانش را به‌سوی آسمان کرد، دهانش را به‌سوی زمین کرد، غم و اندوهش چونان جامه، افق را پوشاند، چشمانش را درید، دهانش را درید، ران‌هایش را درید، «گالا» بالای حصار چوبی رفت، «گالا»ی اول دموزی را بر گونه‌اش زد و چنگال‌هایش را در او فرو برد، «گالا»ی دوم دموزی را بر گونۀ دیگر زد، «گالا»ی سوم پایه‌های مشک شیرده را درهم کوبید، «گالا»ی چهارم جام را از میخ پایین آورد و خُرد کرد، «گالا»ی پنجم مَشک را در هم کوبید، «گالا»ی ششم جام را خُرد کرد، «گالا»ی هفتم گریست، دموزی! برخیز، ای همتای اینانا! پسر «سرتور»،‌ برادر جشتی اینانا، از خواب دروغینت برخیز، گوسفندانت غارت شدند، بره‌هایت غارت شدند، بزهایت غارت شدند، کودکانت را می‌گیریم (بزغاله‌هایت غارت شدند) تاج مقدست را از سر درآور، رَخت‌های پادشاهی‌ات را از تن به درآر، بگذار عصای پادشاهی‌ات بر زمین افتد، نعلین مقدست را از پای درآور، عریان، با ما می‌روی «گالا» دموزی را گرفت، او را احاطه کردند، دستانش را بستند، گردنش را بستند، مشک شیرده آرام گرفت، شیری از آن پایین نمی‌آید، جام، خرد شده است، بعد از این دیگر دموزی نخواهد بود، آغل بره‌ها به باد هوا رفت.»[26] «همان ‌طور که در تقویم‌های بابلی می‌خوانیم اندوه و زاری بر الهۀ "دُموزی" از روز دوم ماه Du uzi یعنی تموز[27] آغاز، و کاروان‌های عزاداری تشکیل می‌شد و در آن‌ها مشعل‌هایی حمل می‌کردند. این مراسم در روز نهم و شانزدهم و هفدهم بود. در سه روز آخر از این ماه مجلسی تشکیل می‌دادند که نام اکدی آن تالکیمتو (Talkimto) بود. در این مراسم، عروسکی را که نماد الهۀ تموز بود نمایش می‌دادند و به‌طور نمادین دفن می‌کردند. با وجود تأثیری که عقیدۀ مرگ الهۀ دموزی بر جامعۀ کهن بین‌النهرین و خارج از آن بر جای گذاشته بود، حزن و اندوه بر او هیچ‌‌گاه جزوِ تشریفات رسمی معبد نشد؛ بلکه سالانه در بین مردم برگزار می‌شد... ما به تعدادی از نوحه‌هایی که شاعران سومری و بابلی در رثای الهۀ جوان دموزی تألیف کرده‌اند و در کاروان‌های عزا در شهرهای مختلف خوانده می‌شد دست پیدا کرده‌ایم.»[28] مرثیه سرایی سومریان بر تموز یا دموزی: «قدح تکه تکه بر زمین افتاد، دموزی دیگر زنده نیست، و آغل بر باد هوا رفت.»[29] در قصیده‌ای دیگر، شاعر سومری برای دموزی (پسر نیکوکار) نوحه‌سرایی کرده، می‌گوید: «قلبم سوگوار و غم‌زده رو به دشت نهاد، منم بانوی عالی‌مقام، همان که سرزمین دشمنان را در هم می‌کوبد. منم نانسونا، مادر آن سرور بزرگ. منم کشتِن، خواهر جوانمرد مقدس. قلبم سوگوار و غم‌زده رو به دشت نهاد. به مکان جوانمرد رفت. به جایگاه دموزی، به جهان زیرین، مأوای چوپان. قلبم سوگوار و غم‌زده رو به دشت نهاد. به جایی که جوانمرد آنجا به بند کشیده شد. به جایی که دموزی در آن اسیر شد ... قلبم سوگوار و غم‌زده رو به دشت نهاد.»[30] واقعیت آن است که سومریان کسانی هستند که به بشریت نوشتن را آموختند؛ قوانین و مبانی علوم را بنیان نهادند؛ اولین کسانی بودند که چرخ را ساختند و ریاضیات و جبر و هندسه را پایه‌گذاری کردند؛ بنابراین دکتر کریمر و به‌دنبال او برخی کارشناسان تمدن سومری ستم بزرگی بر سومری‌ها روا می‌دارند، آنگاه که می‌گویند: «سومری‌ها بر چیزی موهوم یا داستانی افسانه‌ای که ساخته‌وپرداختۀ خودشان است، نوحه‌سرایی می‌کنند. چیزی که صرفاً تعبیری است از سرسبزی یا خشک‌سالی که همه‌ساله یکی پس از دیگری فرامی‌رسد. گویا این‌ها امتی هستند که تمام افرادش مادۀ مخدری استفاده کرده‌اند که خِرَد را از ایشان گرفته؛ به‌طوری ‌که ایشان و وارثان بابلی‌شان، هزاران سال بر شخصیتی داستانی که از ابتدا تا انتهایش را خود ساخته ‌و پرداخته‌اند، گریه و زاری می‌کنند و مجالس عزا به پا می‌دارند.» مردم بین‌النهرین هزاران سال و نسل بعد از نسل، همه‌ساله نعش دموزی را به تصویر می‌کشند و هرسال بر دموزی گریه می‌کنند و بر او مرثیه می‌خوانند. آیا همۀ این‌ها اوهام است؟! و فقط داستانی است که خودشان بافته‌اند؟! برای چه؟! برای اشاره به سرسبزی و طراوتی که در بهار پدید می‌آید و خشک‌سالی‌ای که در فصل دیگری از همان سال فرامی‌رسد؟! انتظار می‌رود برای عزاداری هزاران سالۀ اولین تمدن انسانی بر دموزی (فرزند نیکوکار) یا تموز، پاسخ معقولی وجود داشته باشد. در خصوص آنچه به میراث دینی تعلق دارد، روایاتی از ائمه(ع) وجود دارد که با بیان نقل خبر گریه و مویۀ پیامبران سومری، یعنی نوح(ع) و ابراهیم(ع) بر امام حسین(ع) آشکارا نشان می‌دهند که سومریان بر امام حسین( گریه و نوحه‌سرایی می‌کرده‌اند. فضل بن شاذان مى‏گوید از حضرت رضا( شنیدم که فرمود: «آن زمان که خداوند عزوجل به حضرت ابراهیم( امر فرمود به‌جای فرزندش اسماعیل، گوسفندی را که خداوند فروفرستاده بود ذبح نماید، حضرت ابراهیم( در دل آرزو کرد ای کاش فرزندش اسماعیل را به‌دست خود ذبح می‌کرد و دستور ذبح گوسفند به‌جای ذبح فرزندش به او داده نشده بود، تا به این وسیله احساس پدری را داشته باشد که عزیزترین فرزندش را به‌دست خود ذبح می‌کند و در نتیجه شایستۀ بلندمرتبه‌ترین درجات پاداش اهل صبر بر مصائب شود. خداوند عزوجل به او وحی فرمود: ای ابراهیم، محبوب‌ترین خلق من نزد تو کیست؟ ابراهیم( گفت: خدایا مخلوقی خلق نکردی که از حبیبت محمد نزد من محبوب‌تر باشد. خداوند متعال به او وحی فرمود: آیا او را بیشتر دوست داری یا خودت را؟ گفت: او را بیشتر از خودم دوست می‌دارم. خداوند فرمود: آیا فرزند او را بیشتر دوست داری یا فرزند خودت را؟ عرض کرد: فرزند او را. خداوند فرمود: آیا بریده‌شدن سر فرزند او از روی ظلم، به‌دست دشمنانش دل تو را بیشتر به درد می‌آورد یا بریدن سر فرزندت به‌دست خودت به‌خاطر اطاعت از فرمان من؟ گفت: بریده‌شدن سر فرزند او، از روی ستم و به‌دست دشمنانش دل مرا بیشتر به درد می‌آورد. خداوند فرمود: ای ابراهیم، گروهی که خود را از امت محمد می‌پندارند، پس از وی فرزندش حسین را با ظلم و ستم، مانند گوسفند ذبح خواهند کرد و با این کار مستوجب خشم و غضب من خواهند شد. ابراهیم( بر این مطلب بی‌تابی نموده، دلش به درد آمد و شروع به گریه کرد. خداوند عزوجل به او چنین وحی فرمود: ای ابراهیم، به‌خاطر این ناراحتی و بی‌تابی‌ات بر حسین و قتل او، ناراحتی و اندوهت بر اسماعیل را ـ‌در صورتی که او را به‌دست خود ذبح می‌کردی‌ـ پذیرفتم و بلندمرتبه‌ترین درجات پاداش اهل صبر بر مصائب را به تو خواهم داد؛ و این همان فرمایش خداوند عزوجل است که می‌فرماید: (وَ فَدَیناهُ‏ بِذِبْحٍ عَظیمٍ) (و او را در ازاى قربانىِ بزرگى باز رهانیدیم). دو چیز بر پا هستند و دو چیز روان و دو چیز جایگزین هم هستند و دو چیز دشمن یکدیگر.»[31] از علی بن محمد از امام صادق(ع) روایت شده است که در تفسیر بیماری ابراهیم(ع) که در کلام خدا به آن اشاره شده است: (فَنَظَرَ نَظْرَةً فِی النُّجُومِ * فَقالَ إِنِّی سَقیمٌ) (نگاهی به ستارگان کرد * و گفت من بیمارم)[32] فرمود: «او بر مصائبی که بر حسین( وارد می‌شود اندیشه نمود و گفت: من از آن بلایی که بر حسین(ع)می‌آید بیمار گشته‌ام.»[33] علامه مجلسی در بحار روایت کرده است: «وقتی آدم به زمین پای نهاد، حوا را ندید. به جست‌وجوی او در زمین می‌گشت تا اینکه به کربلا رسید. بی‌دلیل غمگین شد و سینه‌اش تنگ گردید و در همان مکانی که حسین به قتل رسید، لغزید و خون از پایش جاری شد. سر به آسمان برداشت و گفت: خدایا، از من گناهی دیگر سر زده که به آن عقوبتم نمودی؟ من تمام زمین را گشته‌ام، ولی در هیچ‌کجا مثل اینجا چنین مصیبتی به من نرسید! خداوند به او وحی فرمود: ای آدم، از تو گناهی سر نزده است؛ ولی در این سرزمین فرزندت حسین از روی ستم کشته می‌شود و خون تو به‌‌جهت موافقت با خون او جاری شد. آدم گفت: آیا حسین پیامبر است؟‌ خطاب آمد نه، او سبط محمد پیامبر است. آدم گفت: قاتل حسین کیست؟ وحی آمد که قاتل او یزید، ملعون اهل آسمان‌ها و زمین است. آدم گفت: ای جبرئیل چه کنم؟ جبرئیل گفت: ای آدم، او را لعن کن. آدم چهار مرتبه بر یزید لعن فرستاد و چند قدم به‌سمت کوه عرفات رفت و حوا را در آنجا یافت.»[34] «و روایت شده است هنگامی که نوح(ع) در کشتی نشست در همه جای دنیا به گردش درآمد. هنگامی که به کربلا رسید زمین آن را گرفت و نوح از غرق شدن هراسید. خدایش را خواند و گفت:‌ الهی همه جای دنیا را گشتم ولی در هیچ جا مثل اینجا چنین فزعی به من نرسید. جبرئیل نازل شد و گفت: ای نوح در این مکان حسین سبط محمد خاتم انبیا و پسر خاتم اوصیا کشته می‌شود. نوح گفت: ای جبرئیل قاتل او کیست؟ گفت: قاتلش ملعون اهل هفت آسمان و هفت زمین است. نوح چهار بار او را لعن کرد و کشتی به گردش درآمد تا به جودی رسید و بر آن آرام گرفت» [بحار الانوارـ‌مجلسی: ج44 ص243[ «و روایت شده است که ابراهیم(ع) در حالی که سوار بر اسب بود از زمین کربلا گذشت. پای اسبش لغزید و ابراهیم(ع) افتاد و سرش شکست و خون جاری شد. شروع به استغفار کرد و گفت: الهی، چه‌چیزی از من سر زده است؟ جبرئیل به‌سوی او نازل شد و گفت: ای ابراهیم، گناهی از تو سر نزده است؛ ولی در اینجا سبط خاتم انبیا و پسر خاتم اوصیا کشته می‌شود و خون تو به‌جهت موافقت با خون او جاری شد. [ابراهیم] گفت: ای جبرئیل، قاتل او چه‌کسی است؟ گفت: ملعون اهل آسمان‌ها و زمین‌ها؛ قلم بدون اذن خدا با لعنت بر لوح جاری شد. پس خدای متعال به قلم وحی فرمود: تو با این لعن، مستحق ثنا شدی. ابراهیم(ع) دستانش را بالا برد و یزید را بسیار لعن کرد و اسبش با زبان فصیح آمین گفت. ابراهیم به اسبش گفت: تو چه می‌دانی که به دعای من آمین گفتی؟ گفت: ابراهیم، من به سوار‌شدن تو بر خودم افتخار می‌کنم؛ هنگامی که پایم لغزید و از پشتم افتادی بسیار خجل شدم و دلیل آن نیز یزید است که لعنت خدا بر او باد.»[35] آنچه ارائه شد خوانندۀ آگاه را مطمئن می‌سازد که حماسه‌های سومر و اکد در واقع عبارت‌اند از خبررسانی‌هایی دینی که برخی از آن‌ها پیش‌گویی‌هایی غیبی در آینده ـ‌نسبت به زمان نگاشته‌شدن آن‌ها‌ـ تلقی می‌شود و این جای هیچ شک‌و‌شبهه‌ای برای ما باقی نمی‌گذارد که قسمت عمده‌ای از محتوای حماسه‌ها و داستان‌های سومری‌ـ‌اکدی (بابلی و آشوری) را دین تشکیل می‌دهد. اکنون به اینجا رسیدیم به‌نظرم مروری داشته باشیم بر حماسۀ اوروک جاودان یا حماسۀ گیلگمش. پس سعی می‌کنیم این دو را با هم بخوانیم و به شیوه‌ای که شاید نامعمول باشد آن را مطالعه و بررسی کنیم؛ به گونه‌ای که آدم(ع) برای فرزندانش و نوح(ع) برای فرزندانش و ابراهیم(ع) برای فرزندانش خوانده و بین سومریان و ملت‌های دوران باستان و به ویژه در خاور نزدیک انتشار یافت و به قصۀ مورد‌‌علاقۀ مردم بین‌النهرین (mesopotamia) تبدیل شد که نسل‌ها آن را یکی پس از دیگری بازگو کردند تا پس از هزاران سال به ما رسید؛ ولی چه بسا هنگامی که بین مردم در گردش بود، همان ‌طور که پیش‌تر شرح داده شد، در معرض تحریف و دست‌کاری قرار گرفته باشد. داستان گیلگمش ـ‌که روزی خواهد آمد تا عدالت را تحقق بخشد و گونۀ انسانی را از حیوانیت خویش نجات دهد‌ـ در آثار کهن مصری این‌گونه معرفی شده است: «مردی قائم (ایستاده) که با کمال سنگینی و متانت، دو گاو نرِ ایستاده را بر دست گرفته است؛ یکی در طرف راست و دیگری در طرف چپش.»[36] سرزمین بین‌النهرین (سومر) یا جنوب عراق هزاران سال است که منتظر گیلگمش است تا روزی روزگاری ظهور کند. ** ** **

-توقفگاه پنجم: گیلگمش پسر نانسونا، مادر گریان بر دموزی!

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 21 دسامبر 2012: توقفگاه پنجم: گیلگمش پسر نانسونا، مادر گریان بر دموزی! دموزی: «قلبم سوگوار و غم‌زده رو به دشت نهاد، منم بانوی عالی‌مقام ـ‌همان ‌که سرزمین دشمنان را درهم می‌کوبد، منم نانسونا، مادر آن سرور بزرگ منم کِشِتن، خواهر جوانمرد مقدس، قلبم سوگوار و غم‌زده رو به دشت نهاد، به مکان جوانمرد رفت، به جایگاه دموزی، به جهان زیرین، مأوای چوپان، قلبم سوگوار و غم‌زده رو به دشت نهاد، به ‌جایی که جوانمرد، آنجا به بند کشیده شد، به ‌جایی که دموزی در آن اسیر شد... قلبم سوگوار و غم‌زده رو به دشت نهاد.»[37] گیلگمش: خطاب انکیدو به گیلگمش: «تو همان یگانه‌مردی، تویی که مادرت تو را آبستن شد، مادرت نانسون تو را به دنیا آورد، ... انلیل تو را برتر از مردم قرار داد، و پادشاهی بر مردمان را برایت مقدر ساخت.»[38] در حماسۀ گیلگمش می‌توان تاریخ آیندۀ بشریت را خواند، نه ـ‌آن‌گونه که برخی شارحان حماسه چنین گمان کرده‌اندـ تاریخ گذشته را. همچنین در این حماسه می‌توان داستان نجات‌دهندۀ نوع انسان از حیوانیتش را خواند؛ حیوانیتی که متأسفانه همیشه و به‌گونه‌ای مقتدرانه در صحنه حضور دارد؛ به‌ویژه هنگام وقوع رویارویی‌های بزرگ: (کمَثَلِ الْحِمَارِ یحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ ...) (مانند آن خر است که کتاب‌هایی را حمل می‌کند، بد داستانی است داستان مردمی که...).[39] (کمَثَلِ الْکلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیهِ یلْهَثْ أَوْ تَتْرُکهُ یلْهَث ذَلِک مَثَلُ الْقَوْمِ ...) (مَثَل او چون مَثَل آن سگ است که اگر به او حمله کنی، زبان از دهان بیرون آورد و اگر رهایش کنی، باز هم زبان از دهان بیرون آورد؛ مثل آنان که...).[40] (وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِیرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولَئِک شَرٌّ مَّکانًا ...) (و برخی از آنان را به‌صورت بوزینه و خوک درآورده و طاغوت را پرستیدند؛ اینان‌اند که در بدترین جایگاهند...).[41] آن منجی‌ای که طی هزاران سال نام نیکش منتشر و معروف شده و خبرش قاره‌ها را درنوردیده و از بین‌النهرین به شمال آفریقا رسیده است، تصاویر رمزگونه‌اش در آثار باستانی مصر مشاهده می‌شود: «تصویر مردی قائم (ایستاده) که با کمال سنگینی و متانت، دو گاو نرِ ایستاده را بر دست گرفته است؛ یکی در طرف راست و دیگری در طرف چپش. این تصویر را بر تعداد زیادی از آثار باستانی بابلی می‌بینیم و به‌طور معمول به نبرد "گیلگمش" با حیوانات وحشی اشاره دارد.»[42] گیلگمش در این حماسه‌ (دو سومش خداست) و داستان او را که صاحب طوفان دوم است‌، با ماجرای جد سومری‌اش، زیوسودرا (نوح‌(ع)) و اوتناپیشتیم بابلی (نوح‌(ع))، صاحب طوفان اول، مرتبط می‌یابیم؛ حتی چه‌بسا مهم‌ترین سفر گیلگمش در حماسه، سفر وی برای دیدار با جدش نوح‌(ع) (اوتناپیشتیم جاودان) همراهِ خدایان است و از او رازی را می‌پرسد که با آن می‌تواند از یک‌سوم انسانی‌اش رهایی یابد تا همچون جدش نوح‌(ع) با خدایان جاودان بماند؛ یا به‌عبارت‌دیگر: با شایستگی، اسمش را در طومار زندگی ابدی درج کند و از لحاظ روحی جزوِ جاودانان باشد؛ بنابراین مسئله به روحش ـ‌‌که دو‌سومش الهه است‌ـ بستگی دارد و او می‌خواست یک‌سوم باقیمانده‌ را نیز مانند آن دو‌سوم کند. برخلاف پندار برخی مفسران حماسه، این موضوع هیچ ارتباطی با جاودانگی جسمانی ندارد. در بعضی متون به‌روشنی می‌بینیم که گیلگمش همان منجی و نماد عدالت است که همه منتظر او هستند و قصه‌اش دهان‌به‌دهان بازگو می‌شود: «دلاوران اوروک ناگزیر در اتاق‌های خود، مغموم و معترض ماندند. گیلگمش هیچ فرزندی برای پدر خویش باقی نگذاشت، و ستم‌های شبانه‌روز او بر مردم پایانی نداشت؛ اما گیلگمش حامی و نگهدار اوروک است، حصار و حامی؛ او پشتیبان ماست: نیرومند، زیبا و حکیم؛ گیلگمش هیچ دوشیزه‌ای را برای محبوبش باقی نگذاشت، نه دختر جنگجو و نه نامزد قهرمان... .»[43] برخلاف تصور برخی سومرشناسان، معقول نیست مراد از این قطعه‌ها، دست‌درازی گیلگمش به ناموس‌های مردم یا ستم‌ورزی به آن‌ها باشد؛ چرا‌که در این صورت حماسه کاملاً متناقض خواهد شد؛ زیرا گیلگمش در ابتدا با والاترین صفاتی که می‌توان یک حاکم عادل را با آن‌ها توصیف کرد، یاد می‌شود؛ حتی در همین سطرها نیز او حکیم توصیف می‌شود. حال چگونه ممکن است یک پادشاه حکیم، به ناموس‌های رعیت خود تجاوز کند و به آن‌ها ظلم و ستم روا دارد؟! بخش بعدی حماسه نیز گیلگمش را با صفاتی والا همچون ایثار، شجاعت و اخلاص می‌ستاید؛ بنابراین چنین متونی یا عمداً تحریف شده‌اند یا رمزگونه‌اند و در نتیجه به تفسیر و توضیح نیاز دارند. اگر متن را با دقت بخوانیم درمی‌یابیم که منظور، همان نجات‌دهندۀ نوع انسان از حیوانیتش است؛ نجات‌دهندۀ نوع انسان ‌که همۀ امت‌ها، قصۀ او را بازگو می‌کنند؛ زیرا اگرچه امت‌هایی که پیش از زمان مبعوث‌شدن او زندگی می‌کرده‌اند، فاقد آمادگی کافی برای استقبال از او بوده‌اند، ولی دست‌کم افرادی در آن امت‌ها وجود داشته که چه‌بسا این داستان ‌که آن را سینه‌به‌سینه بازگو می‌کنند، آن‌ها را نجات دهد. او همان‌ کسی است که ایشان را به خدا مرتبط می‌سازد و دروازۀ آسمان را می‌گشاید تا هر کس بخواهد، وحی عظیم را که آشنا‌کنندۀ وی با حقیقتی وجدآور است، بشنود؛ همان حقیقتی که ما را از عدم پدیدار ساخت؛ همان حقیقتی که ما آفریده شدیم تا آن را بشناسیم؛ بنابراین او همه را به خدا مشغول خواهد ساخت، نه به خودش؛ چراکه اگر وی ایشان را به خودش مشغول و سرگرم سازد ـ‌بدون آنکه هوشیارشان نماید‌ـ میان او و هر طاغوت ستمگری که در پیِ شهرت و آوازه است تفاوتی نخواهد بود. اکنون به‌‌خوبی می‌توانیم دریابیم که چرا «دلاوران اوروک ناگزیر در اتاق‌های خود، مغموم و معترض ماندند» و چرا «گیلگمش هیچ فرزندی برای پدر خویش باقی نگذاشت ... و گیلگمش هیچ دوشیزه‌ای را برای محبوبش باقی نگذاشت و نه دختر جنگجو و نه نامزد قهرمان»؛ زیرا آن‌ها جملگی دل‌بستۀ خداوند سبحان شدند و به او تعلق‌خاطر یافتند. گیلگمشِ نجات‌‌دهنده آمد و برای این نجات‌یافتگان که در زمانی مشخص پدیدار خواهند شد، دروازۀ وحی عظیم را گشود و به آن‌ها آموخت که چگونه به خدا دلبسته شوند، چگونه خدا را دوست بدارند و او را در همه‌چیز ببینند و بشنوند. اگر به آثار سومریان مراجعه کنی اشتیاق آن‌ها را نسبت به این امور درخواهی یافت: «او گیلگمش است یعنی: جنگجویی که پیشاهنگ است و مردی که بذرهای درختی جدید خواهد بود.» گیلگمش شخصیت مقدس سومریان یا اکدیان (بابلیان و آشوریان) و بسیاری از ملل جهان باستان به شمار می‌رود. در حماسۀ گیلگمش وی به‌‌دقت توصیف شده است: «دو‌سوم او از خدایان است و یک‌سوم از انسان»؛ یعنی در وجود او، نور بر جنبۀ تاریکی یا منیت غالب است؛ ولی در نهایت، او به‌دنبال یافتن رمز نهایی رهایی از این ظلمت و تاریکی است. حتی معنای اسم گیلگمش نیز به وظیفۀ او دلالت دارد: جنگجویی که پیشاهنگ است. در حماسه: او جنگجویی است که شیطان هومبابا را کشت؛ و او جنگجویی است که ایشتار (دنیا) را تحقیر کرد؛ و او جنگجویی است که بر نفْسش پا گذاشت؛ و نیز او همان‌ کسی است که بذر درخت انسانیت جدیدی خواهد بود که بر حیوانیتش پیروز می‌شود. «معنای دقیق اسم گیلگمش مشخص نیست. در بعضی متون اکدی به "جنگجویی که پیشاهنگ است" معنا شده است. احتمالات دیگری برای این اسم سومری وجود دارد، به‌معنای "مردی که بذرهای درخت جدید خواهد بود" یعنی مردی که خانواده‌ای خواهد ساخت.»[44] شاید یکی از بزرگ‌ترین تخریب‌هایی که گریبان‌گیر این حماسه شده، پایین‌آوردن سطح شخصیت‌های حماسه و انطباق نادرست آن‌ها بر مصادیق غلط باشد؛ مانند پایین‌آوردن آن‌ها در حد پادشاهانی که اسامی آن‌ها در فهرست پادشاهان قید شده است. مثلاً وقتی شخصیت گیلگمش حماسی، به گیلگمش پادشاه نسبت داده می‌شود ـ‌‌با وجود تفاوت در اسامی پدران و نسب آن‌هاـ دقیقاً مانند این است که کسی امروز داستان مهدیِ حماسی را که حضرت محمد(ص) در روایات بسیاری ذکر فرموده‌اند، بخواند و بگوید بیش از هزار سال پیش پادشاهی در دولت عباسی وجود داشته که نامش مهدی بوده و مقصود از مهدی در حماسۀ اسلامی همان پادشاه عباسی است. این اتفاقی است که متأسفانه به ‌دفعات برای گیلگمش رخ داده است. حال آنکه برخی کارشناسان متخصص در آثار باستانی سومری تصریح کرده‌اند که فقط با استناد به تشابه اسامی، صحیح نیست گیلگمشِ حماسی را همان گیلگمشِ تاریخی بدانیم. شارل ویرلو می‌گوید: «بنابراین دلایلی وجود دارد که ما را مطمئن می‌سازد به اینکه در زمان‌های بسیار دور، پادشاهی به‌نامِ (گیلگمش) بوده و این اسم در فهرست پادشاهان اوروک که به‌تازگی کشف شده مندرج است؛ ولی برخلاف انتظار، در ابتدای فهرست قرار ندارد؛ بنابراین گیلگمش تاریخی، هیچ سلسله‌ای بنیان ننهاده، بلکه در شمار پادشاهانی بوده است که ما از لحاظ تاریخی به‌جز اسامی‌شان چیز دیگری از آن‌ها نمی‌دانیم ... به‌هرحال (گیلگمشی) که تاریخ دو خط دربارۀ او مطلب نگاشته، نظر ما را به خود جلب نمی‌کند؛ برخلاف گیلگمشی که شعر اسطوره‌ای او به ما رسیده است.»[45] به نظر من حماسۀ گیلگمش که پادشاهان سومر، اکد، بابل و حتی آشور آن را در کتابخانه‌هایشان قرار می‌داده‌اند و به آن توجه ویژه‌ای داشته‌اند و از دید ایشان و مردم جایگاهی همچون تعویذ یا کتاب مقدس داشته، در خورِ آن است که مورد اهتمام قرار گیرد و درباره‌اش تحقیق و پژوهش شود که آیا این حماسه، بیان داستان شخصیتی است که خواهد آمد و سومریان، اکدیان، بابلیان و آشوریان به‌عنوان یک منجی و رهایی‌بخش منتظر او هستند؟ طه باقر می‌گوید: «گیلگمشِ قهرمان، همان کسی است که نامش به بسیاری از آداب و رسوم امت‌های کهن راه یافته یا کارهای او به قهرمانان دیگر ملت‌ها منتسب می‌گردد؛ مانند هراکلیوس، اسکندر، ذوالقرنین و ادیسیوس قهرمان ادیسه.»[46] وی همچنین می‌گوید: «شگفتا! این گیلگمش کیست که چون الگویی نمونه، مقتدای قهرمانان دیگر امت‌هاست؟!» و دکتر شارل ویرلو می‌گوید: «مصریان در زمان‌های کهن شخصیتی را که ما در پیِ آن هستیم می‌شناخته‌اند. در بیابان نیل در کوه اراک خنجری پیدا شده که تیغ آن از سنگ خاراست، نه از معدن، و دستۀ آن از عاج است. بر یک طرف آن تصویر مردی ایستاده قرار دارد که با کمال سنگینی و متانت، دو گاو نرِ ایستاده را بر دست گرفته است؛ یکی در طرف راست و دیگری در طرف چپش؛ و این تصویر را در بسیاری از آثار باستانی بابلیان می‌بینیم که به نبرد (گیلگمش) با حیوانات وحشی اشاره دارد.»[47] بنابراین گیلگمش صرفاً شخصی عادل یا نیکوکار یا پادشاه یا کسی که در روزگاری پادشاه خواهد شد، نیست؛ بلکه وی شخصیتی جهانی بوده و طبق آنچه آثار کهن برای ما نقل کرده‌اند، الگویی است که قهرمانان ملت‌ها به او اقتدا می‌کرده‌اند. جهانی‌بودن شخصیت گیلگمش، تنها توضیحی است که می‌تواند وجود نسخه‌های مختلفی از حماسۀ گیلگمش در کشورهای مختلف و حتی به دیگر زبان‌ها را تفسیر و رمزگشایی کند. «شاید بهترین دلیل بر تأثیرگذاری عمیق و شگرف این حماسه بر تفکرات مردم تمدن‌های کهن، گسترۀ وسیعی است که این حماسۀ دنیای کهن در آن منتشر شده است. در خصوص ساکنان عراق باستان، دست‌به‌دست‌‌شدن این حماسه فقط به مردم بخش‌های جنوبی و میانی عراق یعنی همان‌ جایی که به‌نام سرزمین سومر و اکد معروف است، محدود نشد؛ بلکه به بخش شمالی یعنی سرزمین آشور نیز سرایت کرد. از هزارۀ دوم قبل از میلاد، زمان شکوفایی تمدن بابلی در دوران بابل باستان، نسخه‌های بسیاری از آن در شهرهای بزرگ عراق باستان یافت شده است. در خصوص سرزمین آشور طبق آخرین گزارش کاملی که به ما رسیده، متون حماسه در خزانۀ کتاب‌های پادشاه آشوری آشور بانی‌پال معروف یافت شده است. ... در خصوص مراکز تمدن‌های کهن، پیش‌تر گفتیم که کاوشگران نسخه‌های زیادی از قسمت‌هایی از این متون را در مناطق دورافتاده‌ای همچون آناتولی، خاستگاه تمدن هیتی‌ها پیدا کرده‌اند. برخی از این متون به زبان بابلی کهن نگاشته شده است؛ همچنین ترجمه‌هایی از آن به زبان‌های هیتی و هوری نیز به دست آمده است. اخیراً در جریان کشفی هیجان‌انگیز، نسخه‌ای از برخی فصول حماسه در یکی از شهرهای فلسطین باستان به‌نام (مجدو) که در تورات نیز معروف است پیدا شده که تاریخ این نسخۀ کوچک به حدود قرن چهاردهم قبل از میلاد بازمی‌گردد... .»[48] قصۀ حماسی گیلگمش در مطلع خود، گیلگمش را به‌صورت زیر توصیف می‌کند و دربارۀ او همه‌چیز را خلاصه‌وار در چند سطر کوتاه بیان می‌دارد که به‌مثابه شناساندن شخصیت و وظیفۀ گیلگمش است: «لوح اول: او کسی است که همه‌چیز را دید؛ پس ای سرزمین من، با یاد او آواز سر ده! او کسی است که از هرچیز خبر داشت و از عبرت‌هایش بهره‌مند شد، و او حکیم و عارف به هر چیزی است، رازها را دید و باطن‌های پنهان را شناخت، و اخبار روزهای پیش از طوفان بزرگ را آورد، راه درازی به دوردست‌ها سفر کرد تا رنج‌ها و سختی‌ها بر او فرود آمد، همۀ رنج‌ها و خبرهایش را بر سنگ نقش کرد.» روشن است که این متن، فردی عالم را توصیف می‌کند که: «همه‌چیز را دید... همه‌چیز را دریافت... حکیم دانا... رازها را دید و باطن‌های پنهان را شناخت» یا آموزگار مهمی است که علوم بااهمیتی را همراه خود آورده و آن‌ها را به‌گونه‌ای نقش خواهد کرد که بین مردم باقی بماند: «همۀ رنج‌ها‌ و خبرهایش را بر سنگ نقش کرد». اگر به متن دینی وارد‌شده دربارۀ مهدی مراجعه کنیم درمی‌یابیم که امام صادق‌(ع) می‌فرماید: «علم بیست‌وهفت حرف است و همۀ آنچه پیامبران آورده‌اند تنها دو حرف است و مردم تاکنون جز آن دو حرف را نشناخته‌لند. هنگامی‌که قائم ما قیام کند، بیست‌وپنج حرف دیگر را نمایان نموده و آن را بین مردم نشر می‌دهد و آن دو حرف را نیز ضمیمه می‌کند و بیست‌وهفت حرف را منتشر می‌سازد.»[49] ** ** **

-توقفگاه ششم: گیلگمش شخصیتی دینی

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 21 دسامبر 2012: توقفگاه ششم: گیلگمش، شخصیتی دینی حماسۀ گیلگمش آکنده از نمادها و رازها است. در این حماسه رؤیاهایی رمزآلود به همراه توضیح برخی از رموزش نهفته است. در آن، سخنان و رویدادهایی سمبلیک بیان شده است. مثلاً در میانۀ نبردی که بین گیلگمش و انکیدو برپا شد می‌بینیم که همه‌چیز آرام می‌شود، انکیدو می‌ایستد و در کمال احترام به گیلگمش می‌گوید: «تو همان یگانه‌مردی، تویی که مادرت تو را آبستن شد، مادرت نانسون تو را به دنیا آورد، ... انلیل تو را برتر از مردم قرار داد، و پادشاهی بر مردمان را برایت مقدر ساخت.»[50] سؤالی در اینجا پیش می‌آید: اگر انکیدو این را از همان ابتدا می‌دانست، چرا با وی به نبرد برخاست؟! بنابراین معقول نیست که مقصود از این نبرد، جنگ جسمانی بین گیلگمش و انکیدو بوده باشد. آری، می‌توانیم بگوییم این یک جنگ عقیدتی بود که انکیدو را در پایان واداشت اعتراف کند که گیلگمش همان پسر نانسونا و انلیل است که وصیت نموده گیلگمش پادشاه شود. گفته‌های انکیدو ـ‌‌پس از جنگ‌ـ با این جملات به‌روشنی بیان می‌دارد که انکیدو، هم نانسونا و هم انلیل را مقدس می‌شمارد؛ ولی اقرار نمی‌کند که گیلگمش از نوادگان آن‌هاست و اینک معترف است که: «تو همان یگانه‌مردی، تویی که مادرت تو را آبستن شد، مادرت نانسون تو را به دنیا آورد، ... انلیل تو را برتر از مردم قرار داد و پادشاهی بر مردمان را برایت مقدر ساخت.» بر این اساس ما باید این متون را رمزگونه به شمار آوریم و آن‌ها را متونی صریح و صرفاً تحت‌اللفظی گمان نکنیم. در حقیقت، این طبیعت عموم متون دینی است؛ چرا‌که این متون از عوالم دیگری می‌آیند و حاوی حکمت‌اند و هدف آن‌ها گاهی رساندن پیامی به اهلش است و چه ‌بسا در بسیاری اوقات مراد از این رمز و رازها که غیر‌اهلش آن را نمی‌شناسند، محافظت آن پیام از دست کسانی باشد که بر مبنای این رازها به فریب‌کاری روی می‌آورند. به‌طور مثال بی‌تردید رؤیاها، متونی دینی هستند. چه‌کسی از ما در اینکه معمولاً رؤیاها پر رمز و رازند شک دارد؟! اولین سفر گیلگمش برای قتل شیطان هومبابا و ریشه‌کن‌کردن ظلم و ستم و شرّ از زمین: «گیلگمش، انکیدو را خطاب قرار داده، به او گفت: هومبابای دهشتناک در جنگل سکنا گزیده است؛ پس آن را بکشیم و شرّ را از روی زمین ریشه‌کن سازیم.» و قبل از آنکه گیلگمش شیطان را بکشد، رؤیاهای بسیاری می‌دید که پیروزی وی در مأموریت اولش را به او بشارت می‌داد: «... و در خواب دومم دیدم که کوه نیز سقوط کرد، به من برخورد و پایم را گرفت؛ سپس نوری متجلی شد و نور و درخشندگی‌اش همۀ زمین را دربرگرفت و مرا از زیر کوه به در آورد و به من آب نوشاند و دلم را شادمان ساخت.»[51] از دید سومریان هر چیزی که قابل‌توجه باشد «اله» محسوب می‌شود. از دید آن‌ها دنیا اله است، منیّت اله است، جماعت اله است و افراد صالح و مقدس نیز اله هستند؛ بنابراین ما می‌توانیم کلمۀ «اله» را به پیامبران و صالحان، دنیا یا منیت تبدیل کنیم و با تأمل در متن، حکمت سرشارِ نهفته در آن را دریابیم: «و گیلگمش دهان گشود و به انکیدو گفت: دوست من! چه‌کسی می‌تواند به درجات آسمان اوج بگیرد؟ و تنها الهه‌ها (صالحان) کسانی هستند که با شاماش تا ابد زندگی می‌کنند، اما نسل بشر روزگارش شمرده‌شده است، و هر آنچه انجام دادند بر باد هواست.»[52] در قرآن نیز آمده است: (وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَّنثُورًا) (و به اعمالی که کرده‌اند بپردازیم و همه را چون غبار بر باد دهیم).[53] و گیلگمش که دو سومش خدا‌گونه است، در نهایت خواست از یک‌سوم تاریکی‌اش خلاص شود، پس به‌سوی کسی که از تاریکی رها و با خدایان جاوید شده بود رفت و او، جدش اوتناپیشتیم (نوح (ع)) بود؛ بنابراین برخلاف تصور برخی خوانندگان حماسه، سفر گیلگمش به‌سوی نوح (ع)، سفری برای کسب جاودانگی جسمانی نبود، بلکه سیری با هدف کسب جاودانگی روحانی بوده است. با توجه به مجموع مطالب پیشین، آیا اگر بگوییم حماسۀ گیلگمش کاملاً دینی و گیلگمش نیز شخصیتی دینی است شایسته خواهد بود کسی بر ما خرده بگیرد؟! ** ** **

-توقفگاه هفتم: گیلگمش و یوسف(ع)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 21 دسامبر 2012: توقفگاه هفتم: گیلگمش و یوسف (ع) گیلگمش در سفر اولش پیروز شد و شیطان هومبابا را کشت. سپس به اوروک بازگشت و تاجش را بر سر گذاشت تا جنگ دوم با دنیا (الهۀ ایشتار یا اینانا) را آغاز کند: «وقتی گیلگمش تاج خود را به سر گذاشت، ایشتار شکوهمند سر بالا گرفت و زیبایی گیلگمش را دید و او را گفت: گیلگمش به حضور من بیا و داماد من باش، ثمره‌ات را به من عطا کن تا از آن بهره‌مند گردم، بگذار من عروس تو و تو داماد من باشی، برای تو مرکبی از سنگ لاجورد و طلا مهیا خواهم کرد، با چرخ‌هایی از طلا و دسته‌های برنزین، و دیوهای توانمندِ صاعقه به‌جای قاطران بارکش آن را خواهند کشید. وقتی به خانۀ ما وارد شوی، می‌بینی رایحۀ برنج در آن پیچیده است، وقتی به خانۀ ما وارد شدی، آستانه و سریر آن به پاهایت بوسه خواهند زد، پادشاهان حکمرانان و شاهزادگان در برابرت تعظیم خواهند کرد. ... گیلگمش لب به سخن گشود و به ایشتار شکوهمند پاسخ داد: ... چنانچه با تو ازدواج کنم، به چه نکویی‌ای خواهم رسید؟ تو! تو جز آتشدانی که در سرما خاموش می‌شود، نیستی، تو چون دربِ ناقصی می‌مانی که بوران و باد را مانع نیست، تو کاخی هستی که درون آن شیرمردان شکست می‌خورند، و فیلی هستی که کجاوه‌اش را ویران می‌سازد، تو همچون قیری هستی که حامل خود را به آلودگی می‌کشاند و مَشکی هستی که حاملش را خیس می‌کند، تو سنگ مرمری هستی که دیوارش فرو می‌ریزد، تو چون سنگ یشمی هستی که دشمنش با روی کردن به آن، فریبش را می‌خورد، تو کفشی هستی که پوشنده‌‌اش را می‌گزد، بر عشق کدام‌یک از عاشقانت پایدار مانده‌ای؟ و از کدام‌یک از بندگانت همیشه راضی بوده‌ای؟ ... ایشتار با شنیدن این سخنان بسیار عصبانی شد و به آسمان بالا رفت، ایشتار صعود کرد و به محضر پدرش انو و مادرش آنتوم رفت و گریه‌کنان گفت: ای پدرم، گیلگمش مرا تحقیر کرد و به من اهانت روا داشت، مرا ناسزا گفت و اعمال پلیدم را نکوهش کرد. انو زبان به سخن گشود و به ایشتار شکوهمند گفت: تو خود به او تعرّض کردی و از این رو گیلگمش به تو اهانت کرد، و بدی‌ها و اعمال آلوده‌ات را بازشمرد. ایشتار زبان به سخن گشود و به (انو) گفت: ای پدر، برای من گاوی آسمانی بیافرین تا گیلگمش را نابود کند، و اگر از آفریدن گاو آسمانی امتناع ورزی، درب عالم زیرین را در هم خواهم شکست، و هر دو لنگه‌اش را باز خواهم کرد و مردگان را اجازه می‌دهم تا برخیزند و زندگان را بخورند، و شمارِ مردگان بیش از زندگان شود، انو دهان گشود و به ایشتار شکوهمند پاسخ داد: اگر آنچه را خواهانی به انجام برسانم، هفت سال خشک‌سالی خواهد آمد که هیچ محصولی باقی نخواهد ماند. آیا تو به ‌قدر کافی محصول برای مردم گرد آورده‌ای؟ و آیا علوفه‌ای برای چهارپایان به انبار گذاشته‌ای؟ ایشتار دهان گشود و پدرش انو را پاسخ داد: خرمن‌های غلات برای مردم و علوفه برای چهارپایان انبار کرده‌ام، و اگر هفت سال بی‌حاصل فرا آید، حبوبات و علوفه به‌قدر کافی برای مردم و حیوانات هست.»[54] در قرآن نیز آمده است: (وَرَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَیتَ لَک قَالَ مَعَاذَ اللهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَای إِنَّهُ لَا یفْلِحُ الظَّالِمُونَ) (و آن [زن] كه وى در خانه‌اش بود خواست از او كام گيرد، و درها را [پياپى‌] بست و گفت: بيا كه از آنِ توام! [يوسف‌] گفت: پناه بر خدا! او آقاى من است. به من جاى نيكو داده است. قطعاً ستمكاران رستگار نمى‌شوند).[55] (قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِینَ دَأَبًا فَمَا حَصَدتُّمْ فَذَرُوهُ فِی سُنبُلِهِ إِلَّا قَلِیلًا مِّمَّا تَأْکلُونَ * ثُمَّ یأْتِی مِن بَعْدِ ذَلِک سَبْعٌ شِدَادٌ یأْکلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِیلًا مِّمَّا تُحْصِنُونَ * ثُمَّ یأْتِی مِن بَعْدِ ذَلِک عَامٌ فِیهِ یغَاثُ النَّاسُ وَفِیهِ یعْصِرُونَ) (گفت هفت سال با جدیت زراعت می‌کنید و آنچه را درو کردید، جز کمی که می‌خورید، در خوشه‌های خود باقی بگذارید [و ذخیره کنید]. بعد از آن، هفت سال سخت و دشوار می‌آید که آنچه را برای آن [سال‌ها] ذخیره کرده‌اید، مگر اندکی که نگهداری می‌کنید، می‌خورید. سپس سالی فرامی‌رسد که باران فراوان نصیب مردم می‌شود؛ و در آن سال، مردم عصاره [میوه‌ها و دانه‌های روغنی را] می‌گیرند).[56] ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 22 دسامبر 2012: / کور باد چشمى که تو را نبیند که تو بر آن مراقب هستى، زیانبار باد داد و ستد بنده‌ای که از محبت خویش به او بهره‌اى نداده‌اى. خدایا! مرا به رجوع به آثار فرمان دادی؛ پس در پوششى از انوار و هدایتی بصیرت‌جو به‌سوی خود بازگردان، تا پس از دیدن آثار به‌سویت بازگردم، همچنان که از راه آنها به بارگاهت بار یافتم، به‌طوری که درونم را از نگاه به آنها نگاهدارم و همتم از اتکا به آن‌ها خالی باشد، که به راستى تو بر هر چیز توانایى. ** ** **

-توقفگاه هشتم: کسانی هستند که در سفر جاودانگی سقوط می‌کنند یا می‌لغزند

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 23 دسامبر 2012: توقفگاه هشتم: کسانی هستند که در سفر جاودانگی سقوط می‌کنند یا می‌لغزند توضیح دادم که سفر گیلگمش از جاودانگی روحانی و زندگی جاودان اخروی سخن می‌گوید، نه جاودانگی جسم که فانی است و حتی بی‌خردان نیز به فانی‌بودن آن واقف هستند، چه برسد به گیلگمش که در حماسه، حکیم و دانا به حقایق امور توصیف شده است. از آنجا که منظور از جاودانگی و مرگ در داستان، جاودانگی و مرگ روح است، مرگ انکیدو نیز بر همین منوال است. انکیدو نتوانست سفر جاودانگی‌اش را بدون اینکه سقوط کند یا لغزشی یابد یا مرتکب محرمات شود و وصیت‌های گیلگمش به خودش را زیر پا بگذارد به پایان برساند. نتیجه این شد که او به تاریکی‌های جهان زیرین سقوط کرد و گیلگمش کوشید وی را از این تاریکی‌های جهان زیرین و بازایستادن پس از لغزیدن، نجاتش دهد: «انکیدو به جهان زیرین سقوط کرد، چرا‌که به سخنان سرورش گوش فرا نداد، و جامۀ پاکیزه‌ای به تن کرد، صاحبان قدرت چونان دشمنان بر او هجوم بردند، و او به تَنَش روغن تازۀ جام مالید، بر اثر بویش گرد وی جمع شدند، عصا را چون تیری به جهان زیرین پرتاب کرد، و کسانی که تیر به آن‌ها اصابت نمود، از هر سو احاطه‌اش نمودند، عصا را به دست گرفت، اشباح مردگان پیرامونش به جنب‌وجوش افتادند، و نعلین به پا کرد، و صدایی در جهان زیرین به پا نمود، و همسری را که دوست می‌داشت بوسید، و همسری را که ناپسند می‌داشت سیلی بنواخت، و فرزندی را که دوست می‌داشت بوسید، و فرزندی را که ناپسند می‌داشت سیلی بنواخت، صیحه‌ای از عالم زیرین، با نیرو او را گرفت، ..................... ..................... او در آوردگاه به جایگاه مردانگی سقوط نکرد، عالم زیرین بود که او را با قدرت گرفت.»[57] «مرگ انکیدو و دفن‌شدن او به احتمال قوی ریشۀ بابلی دارد نه سومری. از آنچه در شعری با عنوان "گیلگمش، انکیدو و جهان زیرین" آمده، چنین برمی‌آید که مرگ انکیدو عادی نبوده است؛ بلکه وی از طرف "کور" شیطان جهان زیرین (که به‌شکل اژدهاست) به‌خاطر سرپیچی از آیین‌های آن جهان (که او نسبت به آن‌ها آگاهی داشت) دستگیر شد. مؤلفان بابلیِ "حماسۀ گیلگمش"، داستان مرگ "انکیدو" را ساخته‌اند تا بتوانند شوق و حرارت گیلگمش را در جست‌وجوی زندگی جاودانی که اوج منظومه است به نحو مؤثرتری توصیف کنند... به هر حال، ادیبان بابلی صرفاً کپی‌برداران و تقلیدکنندگان کور مادۀ اولیۀ سومری نبوده‌اند. شعرای بابلی آن‌چنان مضمون و شیوۀ داستان سومری را بر حسب مقتضیات محیطیِ خود دگرگون کرده‌اند که جز هستۀ سومریِ حکایت چیزی باقی نمانده است.»[58] ** ** **

-توقفگاه نهم: سفر گیلگمش به‌سمت جدش نوح(ع)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 23 دسامبر 2012: توقفگاه نهم: سفر گیلگمش به سمت جدش نوح(ع) سفر گیلگمش به‌سوی جدش نوح(ع) (اوتناپیشتیم) آغاز می‌شود و او در این سفر در جست‌وجوی جاودانگی است؛ جاودانگی روح، نه جاودانگی جسم. گیلگمش از همان ابتدا می‌دانست که هیچ جاودانگی برای جسم نیست و به این سخن او اشاره شد که: «و تنها الهه‌ها (صالحان) کسانی هستند که با شاماش تا ابد زندگی می‌کنند؛ اما نسل بشر روزگارش شمرده‌شده است و هر آنچه انجام داده‌اند بر باد هواست.» و جدش نوح (ع) سالیان دراز است که مرده و او این مطلب را به‌خوبی می‌داند. بنابراین سفر مزبور، سفری به دنیایی دیگر است. و در این سفر گیلگمش بر نفْس خویش پای می‌گذارد و آن جاودانگی‌ای که برای رسیدن به آن، سفرش را آغاز کرده بود، به دست می‌آورد. در همان سفر و حتی پیش از آنکه به جدش نوح‌(ع) (اوتناپیشتیم) برسد به خواسته‌اش می‌رسد: «موهایم را رها می‌سازم و پوست شیر به تن می‌کنم و در صحراها سرگردان می‌شوم.»[59] گیلگمش وارد عالم حقیقت می‌شود و در سفرش به‌‌سوی جدش اوتناپیشتیم (نوح(ع)) امور را همان ‌گونه که هست مشاهده می‌کند: «سرانجام به کوه "ماشو" رسید، کوهی که هر روز طلوع و غروب خورشید را نگهبانی می‌کند، همان‌که بلندایش به پهنۀ آسمان می‌رسد، و در پایین، دامنه‌اش به جهان زیرین می‌رسد، بر دروازۀ آن "مردان سخن‌چین" به نگهبانی ایستاده‌اند، کسانی که ترس و وحشت ایجاد می‌کنند و نگاهشان مرگبار است، بزرگی آن‌ها بر کوهستان سایه افکنده است، آن‌ها که خورشید را در طلوع و غروبش نگهبانی می‌کنند، وقتی گیلگمش آن‌ها را دید از ترس و وحشت، چهره‌اش به زردی گرایید، سپس به خود شجاعت داد و نزدیک رفت. "مرد سخن‌چین" همسرش را خطاب کرد و گفت: آن‌ که به‌سوی ما می‌آید جسمش از جنس خدایان است. همسر "مرد سخن‌چین" به او پاسخ داد: آری، دوسوم او از خدایان است و یک‌سومش از انسان. سپس "مرد سخن‌چین" گیلگمش را خطاب کرد، و به فرزند خدایان چنین گفت: چه‌چیز تو را به این سفر دراز واداشت؟ چرا راه پیمودی و با گذر از دریاهای صعب‌العبور به‌سوی من آمدی؟ قصد خود را از آمدنت، به من بازگوی. گیلگمش پاسخ داد: به قصد دیدار با پدرم (اوتناپیشتیم-نوح) به اینجا سفر کرده‌ام، همو که به جمع خدایان راه جسته است، آمده‌ام تا از او معمای زندگی و مرگ را جویا شوم. مرد سخن‌چین زبان به سخن گشود و خطاب به گیلگمش گفت: تاکنون هیچ‌کس نتوانسته چنین کند، ای گیلگمش، هیچ بشری از مسیر کوه‌ها عبور نکرده است، زیرا مسافتِ دو‌برابر دوازده ساعت تاریکی بر آن سایه افکنده، طوری که نوری وجود ندارد، ... بخشی از حماسه شکسته شده است، ... گیلگمش پاسخ داد: قصد رفتن دارم حتی اگر بهره‌ام غم و درد باشد، چه در سرما و چه در گرما و چه آه و زاری و نوحه، حالا دروازۀ کوهستان را برایم بگشای، مرد سخن‌چین دهان گشود و به گیلگمش پاسخ داد: گیلگمش، عبور کن و نترس، به تو اجازه می‌دهم از کوهستان "ماشو" عبور کنی، باشد که کوه‌ها و رشته‌کوه‌ها را بپیمایی، باشد که پاهایت تو را سالم بازگرداند، این هم دروازۀ کوهستان! پیشِ رویَت باز است.»[60] سفر گیلگمش ادامه می‌یابد تا به بانوی مهماندار می‌رسد که گویی نمادی برای مستی مردم از دلباختگی به دنیا و منیت است. بانوی مهماندار او را به دنیا، توجه به خود و رها‌کردن این سفر ملالت‌آورِ در طلب جاودانگی دعوت می‌کند: «بانوی مهماندار به گیلگمش پاسخ داد و گفت: تو هیچ‌گاه آن زندگی‌ای را که در پی‌اَش هستی نخواهی یافت، چرا‌که وقتی خدایان انسان را آفریدند، مرگ را قسمتش قرار دادند، اما زندگی را برای خود نگاه داشتند، اما تو ای گیلگمش، اندرون خود را از طعام آکنده ساز، شب و روز، در جشن و طرب باش، هر روزت را پایکوبی کن، شب و روز به رقص و سرگرمی بپرداز، جامه‌های پاکیزه و درخشنده به تن کن، سرت را بشوی و در آب استحمام کن، به کودک خردسالی که دست‌هایت را گرفته است مهر بورز، و همسری را که در آغوش داری، شادمان ساز، این همان نصیب انسان است. اما گیلگمش این‌گونه ادامه داد و بانوی مهماندار را مخاطب قرار داده، گفت: ای بانوی مهماندار، راه اوتناپیشتیم کدام است؟ راهنمایی‌ام کن، چگونه به او برسم؟ اگر راهی باشد که به او برسم، از دریاها نیز خواهم گذشت، اگر رسیدن به او ناممکن باشد همچنان در بیابان‌ها سرگردان خواهم رفت.»[61] با توجه به این عبارت‌های آخر، گویی موسی(ع) در قرآن، منظورش را از گیلگمش اقتباس کرده است آنجا که می‌گوید: (لَا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَینِ أَوْ أَمْضِی حُقُبًا) (من همچنان خواهم رفت تا به آنجا که یا به محل تلاقی دو دریا برسم یا سالیان طولانی بگذرد).[62] و سفر گیلگمش ادامه پیدا می‌کند تا به جدش اوتناپیشتیم (نوح (ع)) می‌رسد و جدش قصۀ طوفان را برای او حکایت می‌کند. گیلگمش راز زندگی را از جدش فرامی‌گیرد: «اوتناپیشتیم به گیلگمش گفت: مرگ سنگدل است و بی‌رحم، کی خانه‌ای ساخته‌ایم که تا ابد بر جای مانَد؟ کی عهدی بسته‌ایم که تا ابد ادامه یابد؟ آیا برادران، میراثی را که تقسیم می‌کنند تا ابد خواهند داشت؟ آیا کینه تا ابد بر زمین باقی خواهد ماند؟ آیا رودخانه بالا می‌رود و طوفان تا ابد باقی می‌ماند؟ پروانه هنوز از پیله‌اش خارج نشده و چشم به چهرۀ خورشید نگشوده، اجلش فرامی‌رسد، از روزگاران کهن تاکنون زندگی جاوید نبوده است، و چقدر بین خفتگان و مردگان شباهت است! آیا همچون مردگان نیستند؟! هنگامی‌که اجل فرارسد، کیست که توانَد سروَر و بنده را از هم بازشناسد؟»[63] حماسه‌ها، داستان‌ها و اشعار سومریان ثابت می‌کند که سومری‌ها، قبل از ظهور ادیان یهودی، مسیحی و اسلام، داستان دین الهی را با تمام جزئیات، شخصیت‌ها و نمادهای آن به‌طور کامل در اختیار داشته‌اند. در الواح گِلین سومریان، خداوندگارِ حقیقیِ یکتا بر همه‌چیز غالب است. آن‌ها دارای عقاید، ارزش‌های اخلاقی، آرمان‌های مقدس، عبادت و شیوه‌های آن، روش‌های پیروزی بر شیطان و بر دنیا و بر منیت و حب ذات هستند. بنابراین سومریان، تمام دین از الف تا یاء را در اختیار داشته‌اند. این‌ها را از کجا آورده‌اند؟ این مجموعۀ پیچیده و کامل را که به‌طور ناگهانی در تاریخ سرزمین بین‌النهرین پدیدار شده است از کجا آورده‌اند؟ واقعیتی که برای افراد عاقل ـ‌همچون خورشید تابان‌ـ روشن و نمایان است این است که یک جهش فرهنگی و تمدنی، فرهنگ و تمدن سومریان را برای ما پدیدار ساخته است. هر‌کس می‌خواهد با وجود آنچه به آن‌ها اشاره شد منکر این مطلب شود، به خودش مربوط است و خودش می‌داند. همان ‌طور که اشاره شد فرضیات و نظریه‌هایی برای تفسیر این جهش فرهنگی ارائه شده است؛ که اگر این‌طور نبود، کار به طرح نظریۀ آمدن موجوداتی از فضا نمی‌کشید! شگفتا و حیرتا از کسانی که برای شرح این جهش فرهنگی به ورود موجودات فرازمینی با مرکب‌‌ها و قدرت‌های کیهانی‌شان استناد می‌کنند که البته هیچ اثری از آن‌ها بر زمین نمی‌بینیم؛ ولی نمی‌پذیرند که نفْس آدم در بدنش دمیده، یا به آن متصل شد، سپس تکامل یافت و به سطحی بالاتر، در ایجاد و سازماندهی و توانایی اندیشیدن و ادراک ارتقا یافت. ** ** **

-توقفگاه دهم: سومریان و حاکمیت خدا

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 23 دسامبر 2012: توقفگاه دهم: سومریان و حاکمیت خدا دکتر کریمر در خصوص حکومت می‌گوید: «حکومت به‌صورت نخستین پارلمانِ دارای دو مجلس: پیشرفت اجتماعی و روحی انسان معمولاً کند و پیچ‌‌در‌پیچ است و دنبال‌کردن آن بسیار دشوار. درخت بارور تمدن با بذر اصلی خود هزاران مایْل و سال فاصله دارد. به‌عنوان ‌مثال شیوۀ زندگی معروف به دموکراسی و نهادهای آن یا اساسنامۀ آن که همان مجلس سیاسی است را در نظر مجسم کنید. ظاهراً چنین به نظر می‌رسد که این‌گونه حکومت عملاً در انحصار تمدن‌های غرب و محصول قرون اخیر است؛ اما کسی تصور آن را هم نمی‌کند که هزاران سال پیش پارلمان‌های سیاسی وجود داشته باشد؛ آن هم در گوشه‌ای از جهان ‌که رابطه‌اش با نهادهای دموکراتیک ناچیز است. یک باستان‌شناس شکیبا بی‌خبر از آنچه در دل خاک خواهد یافت، همواره عمق و پهنای زمین را می‌کاود. بر اثر این‌گونه کاوش‌ها با بیل و کلنگ بود که ما توانستیم از تشکیل یک مجلس سیاسی در حدود پنج هزار سال پیش پرده برداریم. چنین مجمعی نخستین بار در خاور نزدیک منعقد شده است. آری، حدود 3000 سال پیش از میلاد، اولین پارلمان سیاسی تاریخ مدون نسل بشر، به‌شکل پر‌ابهت و پر‌شوری بر پا شد. این مجمع مانند پارلمان‌های امروزی از دو مجلس تشکیل می‌شد؛ یکی مجلس سنا یا مجلس شیوخ و دیگری مجلس عوام (نمایندگان) که جوانانِ قادر به حمل سلاح به عضویت آن درمی‌آمدند. اعضای دو مجلس در یک جلسۀ مشترک برای اخذ تصمیم دربارۀ مسئلۀ مهمی که سرنوشت صلح و جنگ به آن بستگی داشت، شرکت می‌جستند. مجلس در وضعی قرار گرفته بود که ناچار باید یکی از دو راه را انتخاب می‌کرد: صلح به هر قیمت، یا استقلال به قیمت جنگ. نمایندگان محافظه‌کار و سال‌خوردۀ مجلس سنا به نفع صلح به هر قیمت رأی دادند؛ اما پادشاه تصمیم آنان را نقض کرد و موضوع را در مجلس عوام مطرح ساخت. این مجلس به نفع جنگ و آزادی رأی داد و پادشاه تصمیم آن‌ها را تصویب نمود. در کجای جهان، نخستین مجمع سیاسی که انسان شناخته، تشکیل جلسه داده است؟ برخلاف تصور و استنباطی که امروزه رواج دارد، این مجلس در مغرب‌زمین و در قارۀ اروپا نبود؛ مجالس سیاسی یونان و جمهوری روم مدت‌ها بعد به وجود آمد. شگفتا که چنین مجلس کهنی در سرزمین جباران و خودکامگان سرکش منعقد شد؛ جایی که گمان نمی‌رفت با مجامع سیاسی آشنایی و پیوندی داشته باشند، یعنی خاور نزدیک. آری، نخستین مجلس سیاسی شناخته‌شده در سرزمینی تشکیل شد که در شمال خلیج فارس میان دو رود دجله و فرات قرار دارد و پیشینیان آن را سومر می‌نامیدند. بی‌مناسبت نیست بدانیم انعقاد آن، چه زمانی بوده است. در هزارۀ سوم پیش از میلاد. در آن روزها در سرزمین سومر ـ‌منطقۀ جنوبی عراق امروز‌ـ مردمی سکونت داشتند که بی‌گمان از درخشان‌ترین تمدن شناخته‌شدۀ آن دوره در کشور خود برخوردار بودند.»[64] رابطۀ سومریان و حاکمیت خدا موضوعی است که کریمر و بسیاری از باستان‌شناسان از درک آن عاجزند؛ زیرا آن‌ها یا به حاکمیت خدا اعتقاد ندارد یا خداناباورند و دین را از اختراعات سومریان به شمار می‌آورند و تورات و قرآن را صرفاً کپی‌برداری‌هایی از داستان‌های تخیلی سومریان ـ‌مانند قصۀ طوفان‌ـ در نظر می‌گیرند. به همین دلیل هنگامی‌که این افراد دریافتند پادشاه سومری موضوع جنگ را در دو مجلس به شور گذاشت، این‌گونه حکم قطعی صادر کردند که عملکرد سومری‌ها دموکراسی و مشابه دموکراسی امروز غرب بوده است. این در حالی است که عملکرد سومری‌ها به‌هیچ‌وجه دموکراسی غربی نبود و ارتباطی هم با آن نداشت؛ چرا‌که متون سومریِ بسیاری وجود دارد که در آن‌ها تأکید شده است حاکم، مشروعیت خود را از تنصیب الهی به دست می‌آورد. بنابراین نظام حکمرانی سومریان، نظامی است که از نوح‌(ع) و پیامبران به ارث برده‌اند؛ همان ‌طور که دین الهی را از آنان به ارث برده‌اند. سومریان از یک سیستم حکمرانی الهی تحریف‌شده برخوردار بودند؛ همان ‌طور که دین الهیِ تحریف‌شده داشتند؛ بنابراین سیستم حکومتی سومریان نه دیکتاتوری بود و نه دموکراسی به‌معنای دموکراسی شناخته‌شدۀ غرب امروز. نظام حکومتی سومریان به این صورت بود که پادشاه را الهه‌ها (خدایان) تعیین می‌کردند؛ همان ‌طور که در سیستم حکومت الهی نیز پادشاه یا حکم‌فرما از سوی خداوند تعیین می‌شود. وظیفۀ این حاکم، تحقق‌بخشیدن به خواست و ارادۀ الهی، اجرای قانون خدا و برخورد عادلانه با ستمدیدگان است؛ بنابراین هدف از تعیین حکم‌فرمای الهی، خودِ حکمرانی نیست و این نظام حکمرانی الهی می‌تواند حتی با اشراف حاکمی معین‌‌شده از سوی خدا، بر اجرای قوانین و نظارت بر اجرای قوانین عملی شود و در هنگام به‌خطا‌رفتن این فرایند، به‌گونه‌ای صحیح مداخله نماید و ضرورتی ندارد که حاکم معین‌شده از سوی خداوند به حکمرانی مبادرت ورزد تا هدف از تنصیب و تعیینش عملی شود. ما این مطلب یا قریب به آن را در نمونۀ سومری که دکتر ساموئیل کریمر آورده است می‌بینیم. جایی که بین کیش و اوروک بر سر حکمرانی و ادعای تنصیب الهی نزاع بود و حاکم اوروک برای انتخاب جنگ یا صلح به آرای ملت مراجعه کرد، ولی او خود را به گردن‌نهادن به آن رأی ملزم نمی‌دیده است؛ همان ‌طور که در مطلب پیشین این موضوع به‌وضوح مشاهده می‌شود: «اوضاع و احوال سیاسی که موجب انعقاد نخستین مجلس سنا در تاریخ شد، اخبارش مدون شده و می‌تواند از این قرار باشد: سرزمین سومر در 3000 سال پیش از میلاد ـ‌مانند یونانِ چندین قرن بعد‌ـ از چند دولت‌ـ‌شهر تشکیل می‌شد که برای احراز برتری بر سراسر سومر با یکدیگر همواره رقابت و کشمکش داشتند. یکی از این شهرهای مهم در آن زمان کیش بود که ـ‌طبق اساطیر سومری‌ـ سلطنت را بلافاصله پس از طوفان، از آسمان دریافت کرده بود؛ ولی در همان زمان دولت‌ـ‌شهر دیگری به‌نام ارک (اوروک) در دوردست‌های جنوب کیش وجود داشت. ارک روز‌به‌روز بر نفوذ و اعتبار خود می‌افزود و برتری کیش در سومر را به مخاطره می‌انداخت. پادشاه کیش متوجه خطر شد؛ بنابراین از کشور ارک خواست که حاکمیت او را بپذیرد؛ در غیر این صورت، آمادۀ جنگ باشد. در چنین شرایط بحرانی‌ای بود که مجلس شیوخ و مجلس مردانِ قادر به حمل سلاح (جنگجویان) تشکیل جلسه دادند. دو مجلس می‌بایست یکی از دو راه را برمی‌گزیدند: به زیر یوغ پادشاه کیش رفتن و بهره‌مندی از صلح و آرامش، یا به‌دست‌گرفتن سلاح و نبرد در راه حفظ استقلال.»[65] این درست است که برخی از پادشاهان سومری فقط ادعای تعیین شدن از سوی خداوند را داشتند، ولی آنچه برای ما اهمیت دارد این است که عموم سومریان به تنصیب الهی معتقد بوده‌اند. آنچه از الواح گِلین به دفعات به دست ما رسیده، مبنی بر اینکه پادشاهان، نوادگان خدایان هستند و از سوی خدایان تعیین می‌شوند، مؤیّد این مدعاست. قرآن داستانی نقل کرده که نشان‌دهندۀ منازعه‌ای است که در سومر یا سرزمین بین‌النهرین بین یکی از پادشاهان مدعی حکمرانی، با ابراهیم خلیل‌(ع) ـ‌که حاکمی منصوب‌ از طرف خدا بود‌ـ روی داده است: (أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللهُ الْمُلْک إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّی الَّذِی یحْیی وَیمِیتُ قَالَ أَنَا أُحْیی وَأُمِیتُ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ اللهَ یأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کفَرَ وَاللهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ) (آیا ندیدی آن کسی را که با ابراهیم ـ‌که خدا به او پادشاهی ارزانی کرده بود‌ـ دربارۀ پروردگارش محاجه کرد؟ آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من زنده می‌کند و می‌میراند. او گفت: من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم. ابراهیم گفت: خدا خورشید را از مشرق برمی‌آورد، تو آن را از مغرب برآور. در این زمان آن کافر حیران شد؛ و خدا ستمکاران را هدایت نمی‌کند).[66] می‌توانیم با مراجعه به متون سومریان، اکدیان و بابلیان این موضوع را به‌وضوح در بسیاری از متون آن‌ها مشاهده کنیم که آن‌ها معتقد بودند حکومت و پادشاهی باید با تنصیب الهی صورت گیرد؛ همان ‌طور که در باور دین الهی صحیح در تورات، انجیل و قرآن نیز همین ‌گونه است. این مطلب آشکارا حکایت از آن دارد که سومریان دین الهیِ کهن را به ارث برده‌اند و به تعالیم آن نیز ‌ـ‌که مهم‌ترین قسمتش قوانین شرعی مقدس و تعیین مجری آن بودـ پایبند بوده‌اند؛ ولی با گذشت زمان، همان چیزی اتفاق افتاد که همیشه رخ می‌دهد و آن تحریف دین الهی، غصب حکمرانی الهی و مقهور‌ساختن حاکم تعیین‌شده از سوی خداوند است؛ همان ‌طور که در ماجرای حضرت ابراهیم‌(ع) شاهدیم که وی در نهایت مجبور شد سرزمین پدرانش را ترک گوید تا در زمانی که خدا اراده فرموده بود، فرزندانش بازگردند؛ یعنی بازگشت پسرش علی بن ابی‌طالب‌(ع) به سرزمین سومر و اکد یا شومر یا شنعار یا سرزمین بین‌النهرین یا عراق فعلی. این یکی از متونی است که دکتر کریمر از کتیبه‌های سومریان نقل کرده و در آن، اعتقاد آن‌ها به دین الهی و تعیین پادشاه یا حاکم از سوی خدا را بیان می‌دارد: «ای سومر، ای سرزمین عظیم، در بین تمام سرزمین‌های جهان، تو در نور ثابت و راسخ غوطه‌ور هستی، که از محل طلوع آفتاب تا محل غروب آن قوانین الهی را بین همۀ مردم منتشر می‌سازد، به‌راستی قوانین الهی مقدس تو، قوانینی برجسته و والاست و درک آن دست‌نیافتنی. قلبت چنان ژرف است که درک عمق آن ممکن نیست، معرفت درست از آن سرچشمه می‌گیرد، ... چونان آسمان است که نمی‌توان لمسش کرد، و پادشاه تاجدار که با تاج ابدی به دنیا می‌آید، و آقایی که هنگام به‌دنیا‌آمدن، تاج را برای ابد بر سر خود می‌گذارد، آقایت، آقایی بس ارجمند است و پادشاهی‌ات با خدایگان بر تخت آسمانی جلوس می‌کند. به‌راستی پادشاهی‌ات مانند کوه عظیم است... .»[67] ** ** **

-مراجع با بازداشت سید حمامی می‌خواهند مناظره کنند

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 24 دسامبر 2012: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما از خداوند می‌خواهم همۀ بازدید‌کنندگان این صفحه، در خیر و عافیت باشند و خطاکارانِ آن‌ها را بیامرزد و عقل کسانی را که به‌شکلی ناشایست رفتار می‌کنند اصلاح فرماید. مدتی پیش نامه‌ای از طرف یکی از مراجع به ما رسید که به‌طور کلی نزد شیعیان و به‌طور خاص در حوزه‌های نجف و قم مشهور است. او ـ‌که خداوند پاداش خیر عطایش فرماید‌ـ گفت که در حال حاضر به‌شکلی دقیق و مفصل در حال مطالعۀ دعوت است و امید دارد که به حقیقت برسد. از خداوند می‌خواهم او را توفیق عطا فرماید و گام‌هایش را استوار بدارد؛ چرا‌که گام‌هایی به‌سوی خدا برداشته و با «من/ أنا»، دنیا و شیطان به مبارزه برخاسته است و خداوند چنین شخصی را هرگز رها نمی‌کند، ان‌‌شاء‌الله. از خدا می‌خواهیم او را ختم به خیر فرماید و توان و استواری عطایش فرماید تا اگر خداوند به او توفیق داد و ایمان آورد، ایمانش را علنی سازد. از خداوند مسئلت داریم که به او برکت عنایت کند و با رحمت خود بر او رحم آوَرَد؛ که او مهربان‌ترین مهربانان است. او سرپرست من است و نیکوکاران را سرپرستی می‌کند. این مطالب را می‌گویم تا همگان بدانند؛ سخن پیشین و آتی بنده متوجه مثل چنین مرجعی ـ‌خداوند توفیقش دهد‌ـ یا کسانی که با دعوت حق به ستیز برنمی‌خیزند نیست. روی سخن ما فقط متوجه مراجع و علمای بی‌عملی است که با حق ستیز می‌کنند؛ در حالی که بر باطلی که در آن به سر می‌برند اصرار می‌ورزند؛ حتی پس از آنکه باطل‌بودنش را با ردیه‌ای تام و تمام که توان پاسخ دادن به آن را ندارند بیان نمودیم. چند روز پیش درخواستی برای مناظره با مراجع ارائه کردم و از آن‌ها خواستم تا عقیدۀ واجب‌بودن تقلید از غیر‌معصوم را که به آن اعتقاد دارند ـ‌پس از آنکه این عقیده را به‌طور کامل نقض نمودم‌ـ اثبات کنند و از آن‌ها درخواست کردم دلیلِ دعوت مهدوی ما را ـ‌که در کتاب «وصیت مقدس» منتشر شده است‌ـ پاسخ گویند. سپس ادامه دادم و برخی از پرسش‌های علمی مرتبط با اثبات وجود خدا را برای آن‌ها طرح کردم و منتظر پاسخشان ماندم تا مناظرۀ علمی میان من و آن‌ها آغاز شود و ما و مردم ببینیم که آن‌ها چه خواهند کرد. متأسفانه دیروز پاسخ مراجع را دریافت کردم؛ یعنی بازداشت سیدِ پاک ـ‌حسن حمامی‌ـ فرزند مرجع فقید محمد علی حمامی(. آن‌ها همچنین شیخ بزرگوار کاظم ناصری را در نجف اشرف دستگیر کردند. و اینکه پدر سید حسن حمامی یکی از مشهورترین مراجع شیعه و جدش نیز یکی از فقهای مشهور شیعه بوده است؛ از نظر آن‌ها شفاعتی برای سید حسن حمامی محسوب نشد. و اینکه حسن حمامی امام نماز‌جماعتی است که در حرم امام علی(ع) برپا می‌شود نیز برای او فایده نداشت؛ و اینکه خودِ او یکی از فقهای شیعه است و رو‌به‌روی حرم امام علی(ع) «محلی آزاد» برای تدریس علوم حوزه و تامین معیشت فقرا و طلاب حوزه دارد نیز به حالش سودی نبخشید. همچنین کهن‌سالی و بیماری‌اش نیز شفیعش نشد. این‌چنین این سیدِ بزرگوارِ پاک مرتب بازداشت می‌شود تنها به این دلیل که ایمان دارد احمدالحسن حق است؛ وگرنه سید حسن حمامی ـ‌که فقرا را دستگیری می‌کند و به کسی تعدی نمی‌کند‌ـ چه جرمی دارد؟ آیا به‌خاطر گناهی او را دستگیر می‌کنید تا هرچند وقت یک‌بار به زندان انداخته شود؟! به خدا سوگند این کاری که با این سیدِ پاک ـ‌حسن حمامی‌ـ می‌کنید، به‌زودی ننگ بزرگی خواهد شد که بر شما سایه خواهد افکند. ای مردم! ای کسانی که انصاف دارید! دقت کنید من چه پیشنهاد می‌دهم و اینانی که خود را مراجع می‌نامند چگونه پاسخ می‌دهند! من دانش و معرفتی را که امامان و پدران بزرگوارم(ع) ارائه کرده‌اند تقدیم می‌کنم؛ ولی این کسانی که خود را «مراجع» می‌نامند جهل و نادانی را تقدیم می‌کنند و بر نادان نگه‌داشتن مردم اصرار می‌ورزند. پاسخ آن‌ها به من همانند پاسخ طاغوت‌ها به انبیا و فرستادگان و به پدرانم ـ‌ائمه(ع)ـ است: زندان و قتل: (وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسى‏ وَ قَوْمَهُ لِیفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ یذَرَک وَ آلِهَتَک قالَ سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْیی‏ نِساءَهُمْ وَ إِنَّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ * قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ اسْتَعینُوا بِاللهِ‏ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ للهِ یورِثُها مَنْ یشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ) (و سران قوم فرعون گفتند: آیا موسى و قومش را رها مى‏کنى تا در این سرزمین فساد کنند و او، تو و خدایانت را ترک گوید؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده نگاه مى‏داریم، و ما بر آنان مسلطیم * موسى به قوم خود گفت: از خدا یارى بجویید و پایدارى ورزید که زمین از آنِ خداست و آن را به هرکس از بندگانش که بخواهد به میراث مى‏دهد؛ و فرجام [نیک] از آنِ پرهیزگاران است).[68] موسی بن جعفر(ع) در زندان درگذشت؛ چون عمامه‌داران بنی‌عباس از رد‌کردن دلیل و علمش ناتوان بودند و چاره‌ای جز به‌زندان‌انداختن و به‌‌قتل‌رساندنش نیافتند؛ تا به این ترتیب از گرفتاری و تنگنایی که در آن گرفتار بودند رها شوند. آیا در شباهت امر من به پدرانم ـ‌ائمه‌ـ برای کسی که طالب حقیقت باشد ابهام و پوشیدگی باقی مانده است؟ متأسفانه جهل مردم، علی(ع) را بیست‌و‌پنج سال خانه‌نشین کرد و سهم او چنین شد: پنج سال تلخ که همۀ شیاطین انس و جن برای کشتنش به تکاپو افتادند و هشت سال ناسزا و دشنام بر بالای منبرهایی که معادل شبکه‌های دینی ماهواره‌ای امروز است. ولی ـ‌در نهایت‌ـ نسلی پدید آمدند، سخنان علی(ع) را خواندند، حقیقت را فهمیدند و بر قبر معاویه آب دهان انداختند. اینان امروز بر سر اینکه سهم احمدالحسن همچون سهم علی(ع) باشد، شرط‌بندی می‌کنند؛ ولی آیا ایمن خواهند بود از اینکه نسلی بیاید و آنچه را که احمدالحسن نوشته است بخوانند، حقیقت را درک کنند و بر قبرهایشان آب دهان بیندازند؟ البته این در صورتی است که قبری برایشان باقی مانده باشد! ** ** **

-تسلیت به‌مناسبت یادبود شهادت رسول خدا(ص)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 10 ژانویه 2013: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. سلام بر تو ای رسول خدا. از خدایی که تو را برگزید، انتخابت کرد، تو را هدایت کرد و ما را با تو هدایت فرمود مسئلت دارم که بر تو صلوات بفرستد. خداوندا درود فِرِست بر محمد و آل‌محمد در روز آنگاه که روز آشکار می‌شود، و درود فرست بر محمد و آل‌محمد در شب هنگامى كه مى‏پوشاند، و درود فرست بر محمد و آل‌محمد در عالم آخرت و عالم اولیٰ، و درود فرست بر محمد و آل‌محمد آنگاه که شب و روز نمایان می‌شوند،[69] و درود فرست بر محمد و آل‌محمد آنگاه که مشرق و مغرب در پى هم مى‏آيند ،[70] و درود فرست بر محمد و آل‌محمد آنگاه که دو ستاره مشخّص طلوع مى‏كنند ،[71] و صلوات فرست بر محمد و آل‌محمد آنگاه که شب روى مى‏آورد و مى‏رود، و به شدت تاريک مى‏گردد، و صبح آشكار گشته و سپيده‌دم روشن مى‏شود.[72] بارخدایا! محمد (ص) را سخنور مؤمنانى كه بر تو وارد مى‏شوند قرار داده و هنگامى كه در پيشگاهت مى‏ايستد، جامه‏هاى نور را بر تنش بپوشان، و هنگامى كه زبانها لال مى‏شوند زبان او را به مدح و ثناى خويش بگشاى. خداوندا! مقام و منزلت او را بالا ببر، درجه‌اش را رفیع گردان، حجت او را آشکار نما، شفاعتش را پذیرا باش، او را به آن مقام ستایش‌شده‌ای که به او وعده داده‌ای مبعوث فرما و آنچه را که بدعت‌گزارانِ امتش پس از او به انجام رساندند، بر وی ببخشای [و محو کن]. (وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِکمْ وَ مَنْ ینْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَیهِ فَلَنْ یضُرَّ اللهَ شَیئاً وَ سَیجْزِی اللهُ الشَّاکرینَ) (و محمد جز فرستاده‌ای از سوی خدا که پیش از او هم فرستادگانی [آمده و] گذشته‌اند، نیست. پس آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، به روش گذشتگان و نیاکان خود بازمی‌گردید؟! و هرکس به روش گذشتگان خود بازگردد، هیچ زیانی به خدا نمی‌رساند؛ و یقیناً خدا سپاسگزاران را پاداش می دهد).[73] خداوند پاداش شما را در یادبود شهادت رسول خدا محمد(ص) بزرگ بدارد. در مثل چنین شبی، رسول خدا(ص) وصیتِ مقدسِ بازدارنده ازگمراهی خود را نوشت. با وجود دردی که داشت این وصیت را در شب وفاتش نوشت و آن را به «بازدارنده‌بودن امت از گمراهی تا روز قیامت» توصیف فرمود؛ حتی در برابر آن‌هایی که در «مصیبت روز پنجشنبه» این وصیت را نپذیرفتند و مانع از نوشتن آن در برابر عموم شدند. پس خوشا به حال کسانی که وصیت رسول خدا را نقل کردند و خوشا به حال آنانی که به آن چنگ زدند و چنگ می‌زنند. ** ** **

-روشنگری از اخلاص داوود(ع)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 16 ژانویه 2013: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله روشنگری از اخلاص داوود: (فَهَزَمُوهُمْ‏ بِإِذْنِ اللهِ وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ آتاهُ اللهُ الْمُلْک وَ الْحِکمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا یشاءُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لکنَّ اللهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمینَ) (پس آنان را به اذن خدا شکست دادند و داوود، جالوت را کُشت، و خداوند به او پادشاهى و حکمت ارزانى داشت، و از آنچه مى‏خواست به او آموخت؛ و اگر خدا [تجاوز و ستم] برخی از مردم را به‌وسیلۀ برخی دیگر دفع نمی‌کرد، قطعاً زمین را فساد فرا‌می‌گرفت؛ ولی خدا نسبت به جهانیان دارای فضل و احسان است).[74] داوود کوچک‌ترین فرزند پدرش بود و پدرش او را بر گوسفندان گمارده بود تا آن‌ها را بچراند. او حتی در شمارِ سپاهیان نیز نبود. او با فلاخن (قلاب‌سنگ) سنگ پرتاب می‌کرد. طبق حساب و کتاب هیچ کسی، ممکن نبود پایان کارزار، با او و فلاخنش باشد! تعدادی که به حساب نمی‌آمد «یعنی داوود» و ابزاری که در حساب مردم جایگاهی نداشت «یعنی سنگ‌ها» در نظر خدا تمامی «عِدّه و عُدّه» (تعداد نفرات و ابزار و وسایل) بود. سنگی که بنّاها دور انداختند تبدیل به سنگ زاویه شد. آن محاسبات مردم بود و این حساب خداوند سبحان و متعال است. مردم، ماده و اجسام را می‌بینند، ولی خدا به ارواح و اخلاص می‌نگرد. خدای سبحان به اخلاص این جوانمرد بزرگوار ـ‌داوود(ع)ـ نگریست و پیروزی را به دست او رقم زد. این چه درس بزرگ و رسایی است برای کسانی که همراه طالوت(ع) بودند؛ همان‌هایی که برای اسباب و علل مادی جایگاه بزرگی متصور بودند؛ پس هنگامی که: (وَ قالَ‏ لَهُمْ‏ نَبِیهُمْ‏ إِنَّ اللهَ قَدْ بَعَثَ لَکمْ طالُوتَ مَلِکاً قالُوا أَنَّى یکونُ لَهُ الْمُلْک عَلَینا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْک مِنْهُ وَ لَمْ یؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ قالَ إِنَّ اللهَ اصْطَفاهُ عَلَیکمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللهُ یؤْتی‏ مُلْکهُ مَنْ یشاءُ وَ اللهُ واسِعٌ عَلیمٌ) (و پیامبرشان به آنان گفت: به‌راستی که خداوند، طالوت را بر شما به پادشاهى گماشته است. گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهى باشد حال آنکه ما برای پادشاهى از وى سزاوارتریم و به او از مال، چندان داده نشده است؟ پیامبرشان گفت: خداوند او را بر شما برترى داده، و او را در دانش و نیروی جسمانی بر شما برترى بخشیده است، و خدا پادشاهىِ خود را به هرکه بخواهد مى‏دهد، و خدا گشایشگر داناست).[75] و زمانی که تعداد و تجهیزات سپاه جالوت را دیدند: (قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْیوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ) (گفتند امروز ما را یاراى مقابله با جالوت و سپاهیانش نیست).[76] در این درسِ رسا، خداوند سبحان‌و‌متعال بیان می‌فرماید که در عمل و در آوردگاه رویارویی، اسباب مادی در برابر اخلاص برای او ارزشی ندارد. در حقیقت خداوند سبحان‌و‌متعال در برابر سپاه انبوه و پرتعداد جالوت که مجهز به جدیدترین و کشنده‌ترین سلاح‌های آن زمان بود، با اخلاصِ داوود(ع) مقابله کرد. امروز ما چه بسیار به این درس رسا نیازمندیم تا معنای اخلاص و توکل به خداوند سبحان را ـ‌بی‌آنکه معادلات زمینی ما را از رویارویی با شیطان و سپاهش رویگردان کند‌ـ بیاموزیم. ** ** **

-تبریک به‌مناسبت ولادت رسول خدا(ص)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 29 ژانویه 2013: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما از خداوند می‌خواهم در یادبود ولادت رسول خدا حضرت محمد(ص) و فرزندش امام جعفر بن محمد (سلام و صلوات خدا بر او) به شما برکت عنایت فرماید و با رحمت فراگیر خود بر شما رحم آوَرَد؛ که او مهربان‌ترین مهربانان است. او سرپرست من است و نیکوکاران را سرپرستی می‌کند.. ** ** **

-وصیت رسول خدا(ص) به علی(ع)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 29 ژانویه 2013: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله در وصیت رسول خدا حضرت محمد(ص) به علی (صلوات خدا بر او): «از محمد بن یحیی از احمد بن محمد بن عیسی از علی بن نعمان از معاویة بن عمار نقل شده است: شنیدم امام صادق(ع) می‌فرمود: در وصیت پیامبر(ص) به علی( آمده است: «اى على! تو را دربارۀ خودت به خصلت‏هایى سفارش مى‏کنم؛ آن‌ها را از من [بگیر و] حفظ کن. سپس فرمود: خداوندا، او را یاری فرما! اما اولین خصلت، راست‌گویى است و مبادا از دهانت دروغى برآيد. دوم، پاک‌دامنى در پيش گير و هرگز جسارت خيانت مياب. سوم، ترس از خداوند عزیز‌الذکر آن‌چنان که گویی او را مى‏بینى. چهارم، بسیار گریستن از خوف خداوند، که در برابر هر قطره از آن، برایت هزار خانه در بهشت ساخته مى‏شود. پنجم، بخشش مال و جانت در راه دینت. ششم، پيروى از سنت و روش من در نماز و روزه و صدقه؛ اما نماز پنجاه رکعت است؛ و اما روزه، سه روز در هر ماه است: پنجشنبۀ اول ماه، چهارشنبۀ وسط ماه و پنجشنبۀ آخر ماه؛ اما صدقه؛ بسیار کوشش کن؛ تا جایی كه بگويند زیاده‌روی كردى، در حالی که زیاده‌روی نکرده‌ای. بر تو باد به نماز شب. بر تو باد به نماز ظهر، بر تو باد به نماز ظهر، و بر تو باد به نماز ظهر؛ و بر تو باد به تلاوت قرآن در همه حال. بر تو باد به بلند‌کردن دست‌ها هنگام نماز و برگرداندن آن‌ها. بر تو باد مسواک‌زدن هنگام هر وضو، و بر تو باد رعایت اخلاق نیک و دورى از اخلاق زشت؛ پس اگر چنین نکردی کسى غیر از خودت را ملامت و سرزنش نکن.»[77] ** ** **

-گفتار رسول خدا(ص) به ابوذر غفاری

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 29 دسامبر 2013: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله پیامبر خدا حضرت محمد(ص) به ابوذر غفاری ( فرمود: «در دنیا چنان باش که گویا غریب هستی، و خودت را از مردگان بشمار، در وقت صبح با خودت دربارۀ شب سخن مگو، و شب‌هنگام با خودت از صبح سخن مگو، و از تندرستی‌ات برای بیماری‌ات [توشه[ برگیر، و از جوانی‌ات برای کهن‌سالی‌ات، و از زندگانی‌ات برای مُردنت.»[78] ** ** **

-پشتیبانی حکومت آمریکا از وهابیت در سوریه

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 13 فوریه2013: حکومت آمریکا، وهابی‌های قصاب را در سوریه پشتیبانی می‌کند و همان اشتباه گذشتۀ خود در افغانستان در دوران اشغال شوری را ـ‌که منجر به تأسیس القاعده و بن‌لادن شد‌ـ تکرار می‌کند. ** ** **

-ابراز انزجار از تصویب قانون ازدواج هم‌جنس‌گرایان در فرانسه و انگلستان

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 13 فوریه 2013: ما به‌شدت از تصویب قانون ازدواج هم‌جنس‌گرایان در کشورهای فرانسه و بریتانیا، توسط مجلس ملی فرانسه و مجلس عوام بریتانیا ابراز انزجار می‌کنیم.[79] ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 13 فوریه 2013: تصویب قوانین ازدواج هم‌جنس‌ها لکۀ ننگ و رسوایی در تاریخ انسانیت است. ** ** **

-حوزۀ علمیۀ مهدوی، بنیادی علمی و مبارک.

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 14 فوریه 2013: حوزۀ علمیۀ مهدوی، بنیاد علمی مبارکی است که علمایی پرورش می‌دهد که از دین خدا دفاع خواهند نمود. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 14 فوریه 2013: برادران و خواهران مؤمن! علما و طلاب حوزۀ مبارک مهدوی، نمایندگان و فرستادگان شما به‌سوی خدا هستند؛ پس آن‌ها را گرامی بدارید. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 14 فوریه 2013: متأسفانه در سال‌های اخیر کسانی هستند که ـ‌با رفتارهایی ناشایست‌ـ به عمامه اهانت می‌کنند؛ ولی این توجیهی برای بی‌احترامی به عمامه یا افراد معمم پاک نمی‌شود. ** ** **

-علما سزاوارترین مردم برای رهبری هستند؛ اگر اخلاص داشته باشند و زهد بورزند

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 14 فوریه 2013: علما، سزاوارترین مردم برای رهبری هستند؛ اگر اخلاص داشته باشند و از دنیا و زینت‌هایش رویگردان باشند. ** ** **

-تأسیس حوزه‌های علمیۀ خواهران برای اقتدا به زینب عالِم و دانشمند

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 14 فوریه 2013: زینب دختر علی(ع) زنی عالِم و دانشمند بود و برای اینکه خواهران مؤمن به او اقتدا کنند باید حوزه‌هایی تأسیس شود که مسئولیت آموزش زنان مؤمن را عهده‌دار گردد. ** ** **

-پشتیبانی آمریکا، فرانسه و انگلستان از آدم‌کش‌های القاعده در سوریه

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 15 فوریه 2013: تقریباً دو سال است که حکومت آمریکا، فرانسه و انگلستان، از منطق کشتار و سر بریدن در سوریه پشتیبانی می‌کنند؛ در حالی که آن‌ها به‌خوبی می‌دانند این کار، همانند پشتیبانی از آدم‌کش‌های القاعده است. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 15 فوریه 2013: هیگ[80] اعتراف کرده است که آن‌ها به‌خوبی می‌دانند وهابیونِ آدم‌کش از اقصا‌نُقاط زمین برای کشتار در سوریه جمع شده‌اند؛ اما می‌بینیم حکومت او و هم‌پیمانانشان، حامی این کشتارها هستند. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 15 فوریه 2013: مردم فرانسه، بریتانیا و آمریکا باید بدانند حکومت‌هایشان ـ‌که حامی آدم‌کش‌ها هستند‌ـ گناهان کشتاری را که وهابی‌های قصاب در سوریه مرتکب می‌شوند به دوش می‌کشند. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 15 فوریه 2013: مردم فرانسه، بریتانیا و آمریکا باید بدانند حکومت‌هایشان ـ‌که حامی آدم‌کش‌ها هستند‌ـ شریک اصلی تمام نتایج مصیبت‌باری هستند که در اثر وقایع سوریه به وجود می‌آید. ** ** **

-انفجارهای کویته و بغداد

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 17 فوریه 2013: بمب‌گذاری‌های مصیبت‌بار کویته و بغداد[81] تأکید می‌کند که دین شیطانی وهابی‌های آدم‌کش، بر دشمنی با آل‌محمد (صلوات خدا بر آنان) و بد‌نام‌کردن اسلام و پیامبرش حضرت محمد(ص) بنا شده است. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 17 فوریه 2013: خداوندا! از وهابی‌های آدم‌کش انتقام بگیر و سوریه را ـ‌که در آن برای تخریبش جمع شده‌اند‌ـ قبر آن‌ها و قبر دین شیطانیِ مبتنی بر تکفیر و کشتارشان قرار بده! ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 17 فوریه 2013: دین وهابیون، دین شیطانیِ ناتوان از رویارویی با دین اسلامِ حقیقیِ محمدی است؛ دینی که آل‌محمد(ع) نمایندۀ آن هستند. به همین دلیل آن‌ها همان راه فرعون ـ‌یعنی کشتار و سر بریدن‌ـ را می‌پیمایند. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 17 فوریه 2013: در موضع‌گیری بسیار احمقانه و متناقض، وهابیون آدم‌کش را می‌بینیم که در مصر برای تظاهرات علیه خشونت خارج شده‌اند، در حالی که عکس‌های بن‌لادن خون‌ریز (لعنه‌الله) را برافراشته‌اند.[82] ** ** **

-تأویل رؤیای استاد ضیاء منصوری

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 27 فوریه 2013: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله سلام علیکم و رحمةالله و برکاته استاد ضیاء منصوری ـ‌خدا حفظش کند و گام‌هایش را استوار فرماید‌ـ رؤیایی را در صفحۀ بنده حکایت کرده و خواستار تفسیرش شده است. ان‌شاء‌الله از رمزهایش روشنگری خواهم کرد. ضیاء منصوری: بسم الله الرحمن الرحیم. سلام و رحمت و برکات خدا بر شما، سید احمدالحسن یمانی، خداوند برقرارت بدارد، حفظت کند و در پناه خود بگیرد. چشم‌انتظار پاسخ شما و تفسیر رؤیایم هستم. این رؤیایی است که تأثیری قوی بر من داشته و مفسران نتوانسته‌اند تفسیر قانع‌کننده‌ای برایش ارائه کنند و حتی در کتاب‌های تعبیر رؤیا نیز تفسیری نیافتم؛ پس روی به جنابتان نهادم که ان‌شاء‌الله ـ‌به‌حول و قوۀ الهی‌ـ تفسیر آن را تمام و کمال نزد شما خواهم یافت. بسم الله الرحمن الرحیم. «دیدم گویی بر ساحل دریا نشسته‌ام؛ ولی دریا در حال جزر است. من به‌صورت نشسته نماز می‌خواندم، با سجده و بدون قیام، در حالی که بر گِل سجده می‌کردم. در زمین حفره‌هایی کوچک وجود داشت که آب دریا در آن‌ها باقی مانده بود. در یکی از سجده‌هایم هنگام سجده‌کردن موی سرم ـ‌که اندازۀ متوسط داشت‌ـ در حفرۀ پر از آب فرو رفت و چون سرم را بالا آوردم دیدم یک خرچنگ دریایی به یکی از موهای سمت پیشانی‌ام چنگ انداخته و آن را گرفته است. با ضربه‌ای اقدام به انداختنش کردم و افتاد. خرچنگ بسیار کوچکی بود. مجدداً به سجده رفتم و وقتی سر برداشتم؛ در حالی که نشسته بودم، برف‌هایی به اندازۀ گلوله‌های کوچک پنبه‌ای دیدم و من در حالی که می‌نگریستم، سبحان‌الله می‌گفتم. برای اولین بار می‌دیدم که در منطقۀ ما برف می‌بارید و محل بارش برف از سمت مشرق بود. برف روی سرم ریخت، من به آن دست کشیدم و در پشت سرم ریخته شد. برف به همه جای زمین نمی‌بارید. خورشید بالا نیامده بود و روشنایی آسمان مانند طلوع فجر بود.» این بود رؤیایی که دیدم و از محضرتان تقاضا دارم بنده را مستفیض فرمایید. خداوند شما را با علم خودش زیادت بخشد و با نور خودش بر شما روشنی بخشد؛ و سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. ضیاء منصوری از بصره. تفسیر: ان‌شاء‌الله از رمزهای رؤیایی که دیده‌ای برایت روشنگری می‌کنم تا دیگران هم از تفسیر این نمادها بهره‌مند شوند؛ و بنده اعتقاد دارم اگر شما نمادهای رؤیایت را بشناسی به‌محض اینکه معانی آن‌ها در ذهنت جمع شود رؤیایت را خواهی فهمید. دریا: اشاره به خلفای خدا و علمشان دارد؛ به‌خصوص محمد و آل‌محمد(ص). جزر: اشاره به دور‌شدن موقت خلیفۀ خدا در زمین و دور‌شدن علم او از همۀ مردم دارد؛ درست به همان صورتی که آب در حالت جزر از ساحل و از مکان زندگی مردم دور می‌شود و ساحل به خشکی تبدیل می‌شود. سجده‌گزاردن: اشاره‌ای است به اطاعت خدا و ایمان‌آوردن به جانشینانش، همچون سجده‌گزاردن فرشتگان برای آدم(ع). پس هرکس خودش را در حال سجده‌گزاردن در برابر دریا ببیند به این معنا خواهد بود که موفق به اطاعت از خلیفۀ خدا و برگرفتن از علمش خواهد شد. مو:‌ اشاره‌ای است به افکار انسان و آنچه در ذهنش می‌چرخد. بنابراین بلندبودن مو در مقابل خدا می‌تواند مذموم و نکوهیده باشد؛ و در جاهای دیگر بلندی مو می‌تواند پسندیده باشد؛ چرا‌که نمایانگر علم و معرفت و افکار انسان است؛ همچنان که نوع مو در رؤیا می‌تواند با توجه به مرتب‌بودن یا شانه‌شده‌بودن یا مجعد‌بودن مو؛ اشاره به منظم‌بودن یا آشفتگی و پریشانی این افکار داشته باشد. در رؤیایی که شما حکایت کردی طول مو اشاره‌ای است به نیکو‌بودن افکار انسان و معرفتش. خرچنگ: نمایان‌گر انسان منحرف از دین خداست که صفت حسادت را در خود دارد. خرچنگ شباهتی با عقرب دارد که نماد حسادت در ملکوت است و چنگال‌های خرچنگ نمادی است که توانایی این شخص حسود برای اشکال‌تراشی نسبت به افکار و معلومات تو را نشان می‌دهد. وی با این چنگال‌ها یا اشکال‌ها به موی تو یا بهتر است بگویم به افکار تو چنگ انداخته است؛ زیرا این خرچنگ یا انسان حسود در تلاش برای ممانعت از سجدۀ توست؛ همانگونه که فرشتگان به خلیفۀ خدا سجده کردند. او حتی موی نزدیک به محل سجده‌ات را گرفته بود. اینکه خرچنگ را به‌سرعت از موی خودت دور کردی و به سجده بازگشتی، نشان می‌دهد این خرچنگ یا انسان حسود در دور‌کردن تو از حق و سجودی که همچون سجود فرشتگان برای آدم بوده، ناکام مانده است. ** ** **

-انسان این‌چنین ویران می‌شود

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 3 مارس 2013: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. انسان، این‌چنین ویران می‌شود: علت پرداختن به این موضوع، این بود که امروز در حین دیدارم با یکی از انصار ـ‌خدا حفظش کند‌ـ خبری به دستم رسید که مفادش چنین بود: یکی از احزابی که ـ‌آن‌گونه که نامیده می‌شوند‌ـ نمایندۀ مرجعیت است شعاری انتخاباتی در عراق مطرح کرده که مضمونش ‌چنین است: «اول، استانِ خودم.» اخیراً در آزمایش‌های دانشمندی ژاپنی از دانشگاه کیوتو مشخص شد که ابزار هوشمندی شامپانزه می‌تواند در برخی جنبه‌ها ـ‌مثل حافظۀ کوتاه‌مدت‌ـ از ابزار هوشمندی انسان برتر باشد. دیگر حیوانات حتی در انواع دیگر ایثارگری با ما شریک هستند؛ مانند ایثارگری در مبادلۀ غذا که خفاش‌های خون‌آشام در آن با ما شریک هستند، یا ایثارگری خانواده و فرزندان و نزدیکان که ژن‌ها در بدن‌ها ایجاد کرده‌اند؛ نوعی از ایثارگری که حتی موش‌هایی که در لانه‌های خود زندگی می‌کنند نیز با ما در آن شریک هستند. آنچه ما را به‌عنوان بشر به‌طور واقعی از دیگر حیوانات منتشر شده بر روی این زمین جدا می‌کند، ایثارگری واقعیِ بی‌چشمداشت و آگاهانه است. ایثارگری واقعی بی‌چشمداشت، تفسیر علمی منطقی و پذیرفته‌شده را زیر سؤال برده است؛ چه این تفسیر از ناحیۀ علم زیست‌شناسی تکاملی بوده باشد و چه علم زیست‌شناسی اجتماعی. به همین دلیل ایثارگری واقعیِ بی‌چشمداشت، تمام‌قد همچون کوه _از جهت علمی‌ـ در برابر رشد نظریۀ الحادی [ژن خودخواه] ایستاده است. آنچه ما نوع بشر را متمایز می‌سازد، این نکته است که ما در حالاتی ـ‌برخلاف دیگر حیوانات‌ـ در برابر خودخواهیِ ژنتیکی فردی و بنای استواری که در بدن‌هایمان بنیان نهاده‌اند نافرمانی می‌کنیم. ژن‌ها در طول صدها میلیون سال اقدام به ساختن کالبدهای ما کرده‌اند؛ کالبدهایی که به‌صورتی خودخواه رفتار می‌کنند تا برای ژن‌ها سود و منفعت کسب کنند. منفعتی که با بقا و انتقال طی نسل‌ها خودنمایی می‌کند. ژن‌ها می‌توانند در بدن‌ها سیستم‌هایی مانند غده‌ها و محصولاتی مانند آنزیم‌ها را تولید کنند که جسم را وادار به ایثار دروغین و غیرحقیقی نماید ـ‌ایثاری که سود و منفعت برای ژن‌ها را به‌دنبال داشته باشد، مثل ایثارگری خانواده برای فرزندان خودش‌ـ ولی ممکن نیست ژن‌ها کاری بر ضد مصحلت خودخواهانۀ فردی انجام دهند و ایثار حقیقی بی‌چشمداشت را در بدن‌ها بنیان نهند یا حتی به چنین ایثاری اجازه دهند به‌عنوان یک فرهنگ در نسل‌ها استمرار داشته باشد؛ زیرا چنین ایثاری -در طبیعت-، به‌معنای انقراض آن بدن‌ها و نیست و نابود‌شدن آن مجموعۀ ژنتیکی و منتقل‌نشدنشان در طول نسل‌هاست. هویت ما ـ‌به‌عنوان نوع بشر‌ـ که ما را از سایر حیوانات متمایز می‌سازد، همان ایثارگری واقعی بی‌چشمداشت است که بدون توقع چیزی در آینده به انجام می‌رسد، نه به آن صورتی که خفاش‌های خون‌آشام ـ‌هنگامی که مجبور می‌شوند مقداری خون به همسایگان خود بدهندـ توقع دارند و نه آن نوع ایثارگری که بر اساس غریزه‌ای است که ژن‌ها در ما به وجود آورده‌اند تا ما را ـ‌‌به‌عنوان مثال‌ـ وادار به ایثارگری نسبت به فرزندانمان کند؛ زیرا آن‌ها وسیله‌ای برای انتقال ژن‌ها به نسل بعدی و باقی‌ماندن هستند. ایثارگری واقعی بی‌چشمداشت، والاترین شاخصه‌ای است که یک موجود زنده می‌تواند در خود داشته باشد ـ‌نه فقط در زمین بلکه در سطح کل جهان جسمانی مادی‌ـ و جای تأسف دارد که بیشتر مردم از آن تهی شده‌اند؛ در حالی که خود نمی‌دانند با تهی‌شدن از چنین ایثاری، اجازه می‌دهند وضعیت میمون‌سان بر آن‌ها تسلط یابد و به این ترتیب به دیگر انواع میمون‌های نخستین ـ‌مثل شامپانزه، گوریل یا اورانگوتان‌ـ تبدیل شوند. حق‌تعالی می‌فرماید: (وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذینَ اعْتَدَوْا مِنْکمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ کونُوا قِرَدَةً خاسِئینَ) (و كسانى از شما را كه در روز شنبه [از فرمان خدا] تجاوز كردند نيک شناختيد، پس به آنان نهیب زدیم که به‌صورت بوزینگانی خوار و رانده‌شده درآیید).[83] و می‌فرماید: (قُلْ هَلْ أُنَبِّئُکمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِک مَثُوبَةً عِنْدَ اللهِ مَنْ لَعَنَهُ اللهُ وَ غَضِبَ عَلَیهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازیرَ وَ عَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولئِک شَرٌّ مَکاناً وَ أَضَلُّ عَنْ سَواءِ السَّبیل‏) (بگو آیا شما را از کسانی که کیفرشان نزد خدا بدتر است، خبر دهم؟ کسانی که خدا لعنتشان کرده، و بر آنان خشم گرفته، و برخی از آنان را به‌صورت بوزینه و خوک درآورده، و [نیز آنان که] طاغوت را پرستیدند؛ اینان‌اند که جایگاه و منزلتشان بدتر و از راه راست گمراه‌ترند).[84] و می‌فرماید: (فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ کونُوا قِرَدَةً خاسِئین) (و هنگامی که از آنچه نهی شدند سرکشی کردند، به آنان گفتیم به‌شکل بوزینگانی رانده‌شده درآیید).[85] این یعنی آن‌ها کلیدها را از دستان خود انداختند و روحی انسانی که خدا در پدرشان آدم(ع) جریان داد و آنان را برای به‌دست‌آوردن آن ترغیب فرموده بود از کف دادند و جز روح حیوانی در آن‌ها باقی نماند؛ بنابراین به همان اصول حیوانی و بهیمیّت و بدن‌هایی که در خدمت خودخواهی ژن‌ها هستند بازگشتند، نه چیز دیگر. به همین دلیل در برابر کسانی که شما را به «اول خودم یا برادرم یا عمویم یا پسر‌عمویم قبل از شخصی غریبه، یا اول شهرم یا استانم یا کشورم» فرامی‌خوانند، بنده شما را به شعار «اول انسانیتم» فرامی‌خوانم. و انسانیت شما در گروِ متمایز‌بودنتان از دیگر حیوانات است. آنچه شما را به‌واقع از دیگر حیوانات متمایز می‌سازد، تنها مغز نیست؛ زیرا «مغز» محصولی تکاملی است که سایر حیوانات نیز ـ‌گرچه در سطحی پایین‌تر‌ـ دارا هستند. آنچه شما را متمایز می‌سازد، ایثار واقعی بی‌چشمداشتی است که می‌توانید به آن متصف گردید و با آن «بشر» محسوب شوید. وقتی به شرافت و انسانیت خود می‌رسی که: ـ عهده‌دار فقیر و یتیمی شوی که ارتباط فامیلی با تو ندارد؛ در حالی که خودت نیاز مالی داشته باشی. ـ ببخشی بی آنکه توقع سودی در آینده داشته باشی. شما را به بنیان‌نهادن «انسان» در وجودتان دعوت می‌کنم. شما را به کشتن «من» فرامی‌خوانم و به شعار «همسایه‌ام قبل از من» و «شهر همسایه قبل از شهر خودم»؛ به همان صورتی که رسول خدا(ص) و ائمه (صلوات خدا بر آنان) و انبیا (صلوات خدا بر آنان) وصیت فرموده‌اند: اول همسایه، اول فقیر، اول یتیم، اول بیوه‌زنان؛ و شما را به ترک‌گفتن آنچه چنین افرادی به آن دعوت می‌کنند فرامی‌خوانم؛ متأسفانه آن‌ها شما را دعوت می‌کنند به اقتدا به شیطانی که گویندۀ «اول خودم» و پیوست‌هایش ـ‌مثل «اول شهر خودم» و «اول استان خودم»ـ‌ است. این‌ها شما را دعوت می‌کنند به اینکه مصداق این سخن حق‌تعالی باشید: (فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ کونُوا قِرَدَةً خاسِئین) (و هنگامی که از آنچه نهی شدند سرکشی کردند، به آنان گفتیم به‌شکل بوزینگانی رانده‌شده درآیید). این‌ها با جهل خود و شعارهایشان، انسان را به ویرانی می‌کشانند و وقتی انسان ویران شود، نمی‌تواند به‌‌عنوان یک مولّد و عنصر سودرسان و فعال در زندگی اجتماعی سالم، ایفای نقش کند؛ بلکه بمبی ساعتی خواهد بود که منتظر وقت یا فرصت مناسب است تا سمومش را در دیگران منتشر نماید. این همان واقعیتی است که امروزه مردم در آن زندگی می‌کنند و متأسفانه بسیاری از دزدها و کارمندان فاسد، قربانی این افراد و شعارها و رهبری نابکارشان هستند. فرد عاقل باید بداند که حتی رفاه اجتماعی دنیوی را هم نمی‌توان از طریق این افراد به دست آورد؛ زیان آخرتی که با پیروی از آن‌ها حاصل می‌شود جای خود دارد. ** ** **

-کمردرد

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 9 مارس 2013: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله سلام و رحمت و برکات خدا بر شما. کمردرد: در بسیاری اوقات، پزشکی نوین در تشخیص علت کمردرد ناتوان می‌شود؛ به همین دلیل خواستم توضیح مختصری دربارۀ اسباب آن بنویسم تا خود شما بتوانی معالجه‌شان کنی. سبب بیولوژیکی: بدن‌هایی که ما به‌عنوان نوع بشر برای امتحان در این دنیا به کار می‌گیریم، طی میلیون‌ها سال اخیر در دشت‌های نرم ساوانای آفریقا تکامل یافته است؛ در نتیجه مفاصل بدن‌های ما بر این پایه ساخته شده‌اند؛ یعنی برای حرکت روی زمین نرم. به همین دلیل مفصل‌های ما برای مقاومت در برابر آسیب‌هایی که بر اثر حرکت روی زمین سخت پدید می‌آیند مناسب نیست؛ زمین سختی که امروزه پس از ساختن خانه‌ها، شهرها و راه‌هایی که با مواد ساختمانی سخت پوشیده شده‌اند بر آن حرکت می‌کنیم. این مشکل را می‌توان با پوشیدن کفشی با کفی انعطاف‌پذیر درمان نمود که صدمات را به‌خود بگیرد و تأثیر این صدمات را بر ستون فقرات و مفاصل کم کند. سبب روحی: جن یا حسادت و امور مشابه آن: معاینه: شروع کن به خواندن سورۀ فلق (سه بار)، سپس سورۀ ناس (سه بار)، سپس آیة‌الکرسی (هفت بار)؛ اگر حین خواندن، خمیازه کشیدی به این معنا خواهد بود که شما نیاز به درمان داری. درمان: در طول سه روز این کارها را انجام بده: ـ سورۀ نور را بخوان و وقتی به آیۀ نور رسیدی آن را هفتاد مرتبه تکرار کن. ـ خدا را با این ذکر یاد کن: «سبحانه هو الله الواحد القهار» ده‌هزار مرتبه. ـ در کاغذی سفید با گلاب و زعفران، فاتحه، معوذتین (سوره‌های فلق و ناس) و آیة‌الکرسی را بنویس. سپس نوشته را در سه تا پنج لیتر آب حل کن و با آن آب، غسل نما و اجازه نده آب غسل به مکان نجس برود. آب غسل را جمع کن و در جای پاکی (مثل باغچه) بریز. پس از آنکه این اعمال را در سه روز انجام دادی هر شب پیش از خوابیدن، آیة‌الکرسی را بخوان: (اللهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَی الْقَیومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ و ما بَینَهُما و مَا تَحتَ الثَّری عَالِمُ الغَیبِ و الشَّهَادَةِ هُو الرَّحمنُ الرَّحِیمُ مَنْ ذَا الَّذی یشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یعْلَمُ ما بَینَ أَیدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یحیطُونَ بِشَی‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ کرْسِیهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِی الْعَظیم‏) (الله، همان خدایی که معبودی جز او نیست؛ زنده و برپاست؛ نه خوابى سبک او را فرو مى‏گیرد و نه خوابى گران؛ آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین هست، و آنچه در میان آن دو و آنچه زیر زمین هست از آنِ اوست. آن دانای غیبت و آشکار. اوست رحمان و رحیم. کیست آن‌کس که جز به‌اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ آنچه در پیش روى آنان و آنچه را در پشت سرشان است مى‏داند؛ و به چیزى از علم او ـ‌جز به آنچه خود بخواهد‌ـ احاطه نمى‏یابند. کرسىِ او آسمان‌ها و زمین را فراگرفته، و نگهدارى آن‌ها بر او دشوار نیست، و اوست والاىِ بزرگ).[86] و آیۀ سخره: (إِنَّ رَبَّکمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی‏ سِتَّةِ أَیامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ یغْشِی اللَّیلَ النَّهارَ یطْلُبُهُ حَثیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَک اللهُ رَبُّ الْعالَمینَ * ادْعُوا رَبَّکمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیةً إِنَّهُ لا یحِبُّ الْمُعْتَدینَ * وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رحمة الله قَریبٌ مِنَ الْمُحْسِنینَ) (در حقیقت، پروردگار شما آن خدایى است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید؛ سپس بر عرش، استیلا یافت. روز را به شب ـ‌که شتابان آن را مى‏طلبد‌ـ مى‏پوشاند، و خورشید و ماه و ستارگان را که به فرمان او رام شده‏اند [پدید آورد]. آگاه باش که خلقت و امر از آنِ اوست. فرخنده خدایى است پروردگار جهانیان * پروردگار خود را به زارى و نهانى بخوانید که او از حد‌گذرندگان را دوست نمى‏دارد * و در زمین پس از به‌اصلاح‌درآمدنش فساد نکنید و با بیم و طمع او را بخوانید. به‌راستی که رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است).[87] و آیۀ ملک: (قُلِ اللَّهُمَّ مالِک الْمُلْک تُؤْتِی الْمُلْک مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْک مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیدِک الْخَیرُ إِنَّک عَلى‏ کلِّ شَی‏ءٍ قَدیرٌ * تُولِجُ اللَّیلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیلِ وَ تُخْرِجُ الْحَی مِنَ الْمَیتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیتَ مِنَ الْحَی وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیرِ حِسابٍ) (بگو: بارخدایا! تویى که مالک سلطنت هستی؛ هر آن‌کس را که خواهى سلطنت دهی؛ و از هرکس که بخواهى سلطنت را بازستانى؛ و هرکه را که بخواهى عزت بخشى؛ و هرکه را که بخواهى خوار گردانى؛ همۀ خوبی‌ها به دست توست، و تو بر هرچیز توانایى * شب را به روز مى‏آورى و روز را به شب؛ و زنده را از مرده بیرون مى‌آورى و مرده را از زنده خارج مى‏سازى؛ و هرکه را که بخواهى ـ‌بى‏حساب‌ـ روزى مى‏دهى).[88] از خداوند برای همگان، سلامتی و عافیت را خواستارم. ** ** **

-نصیحتی به مادران

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 9 مارس 2013: نصیحتی برای مادران: بر حفظ کودک خود از شرارت‌های انس و جن و هر جنبده‌ای با استفاده از قرآن و دعا اهتمام داشته باش؛ هر شب وقتی او به خواب می‌رود با «معوذتین» (سورۀ ناس و فلق) و آیة الکرسی او را محافظت کن و سعی کن او نیز همراه شما بخواند که به این ترتیب با گذشت روزها او نیز [این آیات را] حفظ خواهد کرد. وقتی کودک ـ‌به عنوان مثال‌ـ از خانه خارج می‌شود تا به مدرسه برود به او بیاموز خدا را یاد کند تا برایش عادتی شود که با آن بزرگ گردد و هر زمان از خانه بیرون برود خدا را یاد کند. می‌توانی به اینکه او هنگام بیرون رفتن «یا الله» بگوید بسنده کنی. یاد خدا فقط آخرت کودک تو را اصلاح نمی‌کند بلکه یاد خدا دنیای کودک شما را نیز ـ‌از شر انس و جن و هر بدی‌ـ محفوظ می‌دارد. همۀ شما خواستار سلامتی فرزندانتان هستید و بنده گمان می‌کنم پرداخت چنین هزینه‌ای برای یکایک شما امکان‌پذیر باشد. ** ** **

-تقلید از غیر‌معصوم و دلایل دعوت حق

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 11 مارس 2013: Nazar Nazar نوشته است: سلام و رحمت و برکات خدا بر شما. من ابواحمد از بصره، روی سخنم را خطاب به سید احمدالحسن می‌کنم. آقای فداکار ما! من بر ادلۀ شما مطلع شدم. در آن‌ها امور حیرت‌انگیزی وجود دارد. به شما راست می‌گویم ‌و به خدا قسم می‌خواهم به شما ایمان بیاورم، ولی در کار خودم حیرانم و نمی‌دانم چه کنم‌. شما می‌فرمایی استخاره کنیم؛ انجام دادم و میانه شد. شما قائل به رؤیا هستید؛ من رؤیای خوب و نیز رؤیای بد دیدم‌. همۀ درها را زدم تا حجتی بر من نباشد. از اهل علم سؤال کردم، گفتند این مرد دجال است؛ ولی من به سخنشان اهمیت ندادم؛ اما نمی‌خواهم مخالفت کنم و پشیمان شوم. آقای من! می‌گویید شما می‌توانید معجزه کنید ـ‌مثل زنده‌کردن مردگان و...‌ـ چون این امر متعلق به غیب است ـ‌منظورم دعوت شماست‌ـ پس اگر معجزه‌ای برایم نشان دهید که بر دعوتتان دلالت داشته باشد، به خدا قسم یکی از سپاهیان شما، و برای شهادت به‌خاطر شما و دین و مذهب، راغب خواهم بود؛ وگرنه دعوت شما سست‌تر از خانۀ عنکبوت است. پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. ابواحمد! خداوند تو را توفیق دهد و گام‌هایت را استوار بدارد و از هر بدی‌ای حفظت فرماید. از همان جایی شروع می‌کنم که تو سخنت را به پایان رساندی: «سست‌تر از خانۀ عنکبوت.» آن‌طور که از گفتۀ شما پیداست ادلۀ دعوت احمدالحسن ـ‌که همانند ادلۀ جدش محمد(ص) است‌ـ تو را فقط دچار حیرت کرده، ولی به قطع‌و‌یقین برای اینکه احمدالحسن حق است نرسانده. با علم به اینکه تو نیز همانند دیگر شیعیان، به واجب‌بودن تقلید از فقها ـ‌آن‌گونه که به شما گفته‌اند‌ـ معتقد هستی، بدون هیچ دلیل شرعی یا حتی عقلی، ولی شما متحیر نشدید و از آن‌ها دربارۀ دلیل قطعی، پرس و جو نکردید بلکه ـ‌متأسفانه‌ـ چشم‌بسته از آن‌ها پیروی کردید! آنچه را آن‌ها مطرح می‌کنند، به‌طور کلی برایت بررسی می‌کنم و برای شما بیان خواهم کرد که آن‌ها چه جهل و دروغی به شما ارائه می‌کنند و امیدوارم پس از امروز، دیگر به فریب‌دادن شما ادامه ندهند و ان‌شاء‌الله امید من به‌زودی ـ‌یا در یک زمانی‌ـ محقق خواهد شد؛ زیرا مطمئنم که عقل و علم و نور، بر جهل و تاریکی و تلاش برای فریب‌دادن و گمراه‌کردن مردم، غلبه خواهد کرد. بیایید ببینیم این کسانی که شما از آن‌ها سؤال کردید و اهل علم نامیدید چه کسانی هستند! آیا آن‌ها واقعاً اهل علم هستند؟! یا اهل جهل و دروغ؟! حَکَم میان ما و آن‌ها «دلیل» است، نه «دشنام و ناسزاگویی» که آن‌ها انجام می‌دهند: دینِ مبتنی بر مرجعیتِ آن‌ها ـ‌همان دینی که با آن، شیعۀ آل‌محمد را فریب می‌دهند و می‌خواهند با نیرنگ‌های خود ادامه‌اش بدهند‌ـ مبتنی بر عقیدۀ واجب‌بودن تقلید از غیرمعصوم است؛ ولی هیچ دلیلی نقلی برای اثبات آن در اختیار ندارند و این در حالی است که خودِ فقهایشان به این نکته اعتراف می‌کنند! آن‌ها هیچ آیه‌ای با دلالت محکم یا روایتی با سند و دلالت قطعی در دست ندارند و شما در این زمینه می‌توانید به سخنان سید خویی و سید خمینی (رحمت خدا بر آن دو باد) و سایر فقها مراجعه کنید.[89] در نتیجه امروز این‌ها به «دلیل عقلی» روی می‌آورند که عبارت است از «واجب‌بودن مراجعۀ جاهل به عالم» و بنده این دلیل آن‌ها را به‌طور کامل نقض و بیان کردم که همان ‌طور که شما گفتی «سست‌تر ازخانۀ عنکبوت است»؛ زیرا آن‌ها فقط بر اساس ظن‌و‌گمان خود عمل می‌کنند و ظنّیاتی اجتهادی ارائه می‌دهند؛ در حالی که خودشان نیز به این نکته اعتراف دارند و کسی از آن‌ها پیدا نمی‌شود که بگوید «یقین» ارائه می‌دهد. در نتیجه این دلیل بر آن‌ها منطبق نمیشود؛ زیرا آن‌ها عالمانی که «یقین» ارائه کنند محسوب نمی‌شوند تا رجوع جاهل به آن‌ها واجب شود! عُلمایی که یقین ارائه می‌کنند و عقل به واجب‌بودن مراجعه به آنان حکم می‌کند، فقط خلفا و جانشینان خداوند هستند و این همان مطلبی است که ما به آن اعتقاد داریم: آنچه واجب است فقط تقلید از معصوم است. آنان وقتی دیدند آنچه گذشت در اثبات عقیده‌شان سودی به حالشان ندارد، تلاش می‌کنند عموم مردم را این‌چنین فریب دهند: دلیل بر عقیده‌شان در واجب‌بودن تقلید از غیرمعصوم یا فقها، همان رجوع غیرمتخصص به متخصص است؛ ولی این چیزی که آن‌ها پیش می‌کشند عقیدۀ باطلشان را از جایی که خودشان نمی‌دانند نابود می‌کند: (وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ‏ حُصُونُهُمْ مِنَ اللهِ فَأَتاهُمُ اللهُ مِنْ حَیثُ لَمْ یحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فی‏ قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یخْرِبُونَ بُیوتَهُمْ بِأَیدیهِمْ وَ أَیدِی الْمُؤْمِنینَ فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصارِ) (گمان داشتند دژهایشان در برابر خدا مانع آن‌ها خواهد بود! ولی خدا از آنجا که گمان نمی‌کردند به سراغشان آمد و در دل‌هایشان رعب و ترس افکند؛ به‌گونه‌ای که خانه‌هایشان را به دست خود و به دست مؤمنان ویران کردند. پس ای صاحبان بینش و بصیرت! عبرت گیرید).[90] نهایت آنچه در رجوع غیرمتخصص به متخصص می‌توان گفت «جایز‌بودن» است نه «واجب‌بودن»؛ و این به آن معناست که آن‌ها با طرح این گفتار برای استدلال بر عقیدۀ خویش، از عقیدۀ باطلی که طرح می‌کنند ـ‌یعنی وجوب تقلید از غیرمعصوم یا فقها‌ـ کوتاه آمده‌اند. آن‌ها برای شما مراجعۀ بیمار به پزشک را مثال می‌زنند تا بر عقیدۀ خود ـ‌یعنی وجوب تقلید از غیرمعصوم یا فقها‌ـ دلیل بیاورند؛ در حالی که مراجعۀ بیمار به پزشک و عمل به گفتۀ او واجب نیست، بلکه جایز است. آیا وقتی شما بیمار می‌شوی واجب است به پزشک مراجعه کنی؟ و آیا واجب است به ظن‌و‌گمان پزشک عمل کنی؟! یک پزشک از آنجا که نسخه‌ای که می‌پیچد بر اساس ظن‌و‌گمان است به شما می‌گوید درصد موفقیت چقدر است و درصد شکست چه مقدار، و شما اختیار داری. او به شما نمی‌گوید واجب است به آنچه من می‌گویم عمل کنی یا واجب است درمانی را که من تعیین کرده‌ام انجام دهی یا واجب است عمل جراحی‌ای که به گمان من باعث درمان شما می‌شود، حتماً انجام شود. بسیاری از بیماران زیرِ دست پزشکان در اتاق‌های عمل یا در اثر خطای پزشک در تشخیص نوع درمان یا دوز لازم برای دارو، فوت کرده‌اند. برخی از بیماران با گله و شکایت از درد نزد پزشک می‌آیند؛ ولی با فلج‌شدن و ناتوانی از ایستادن بیرون می‌روند و این وضعیت، نتیجۀ خطای پزشک جراحی بوده که دارای مدرک دکتری در تشخیص مقدار پلاتین لازم برای شکسته‌بندی استخوان‌ها بوده است! در نتیجه بنده گمان نمی‌کنم شخص عاقل به این مطلب معتقد باشد که مراجعۀ بیمار به پزشک و عمل به گفتۀ او واجب باشد. حال آیا در این افرادی که خود را «مراجع» می‌نامند شخص شریف و شجاعی وجود دارد که در برابر همگان اعتراف کند آن‌ها در برابر احمدالحسن شکست خورده‌اند و عقیده‌ای که دین مرجع‌گرای فقها را بر آن پایه‌گذاری کرده‌اند سقوط کرده و کارش یکسره شده است؟ کسی که بهره‌ای از شجاعت و شرافتِ اعتراف به حقیقت را داشته باشد باید اقرار و اعتراف کند که احمدالحسن عقیدۀ آن‌ها را ویران کرده و این عقیده ـ‌بی هیچ بازگشتی‌ـ به زباله‌دان تاریخ پیوسته است. آری، در حال حاضر این عقیده به‌عنوان ابزارِ نادانی و به‌نادانی‌کشیدن و فریب‌دادن شیعۀ اهل‌بیت باقی است؛ اما کار، یکسره شده و برای کسانی که خواستار حق و حقیقت‌اند هیچ مصداق عِلمی‌ای دربرندارد و ـ‌دیر یا زود‌ـ روزی خواهد آمد که شیعۀ اهل‌بیت آگاه شده، خواهد دانست «دجال» همان کسی است که از آن‌ها می‌خواهد به واجب‌بودن تقلید از غیرمعصوم یا فقها اعتقاد داشته باشند؛ چراکه وی (دجال) آن‌ها را به عقیدۀ باطلی امر می‌کند که هیچ دلیل نقلی یا عقلی برایش وجود ندارد! بنده عبارت «واجب‌بودن» را تکرار می‌کنم تا هوشیار باشید؛ ‌خدا توفیقتان دهد‌. ای شیعیان، چشمان خود را باز کنید و نیک بنگرید و این‌هایی که خود را «فقیه» می‌نامند توجه داشته باشند که آن‌ها معتقد به وجوب تقلید از غیرمعصوم یا فقها هستند، پس باید این واجب‌بودن را برای ما اثبات کنند پس از اینکه ادله‌شان نقض گردید و روشن شد که دلایل آن‌ها همچون خصوصیتی است که شما بیان کردی: «سست‌تر از خانۀ عنکبوت.» این‌ها شما را با کشاندن بحث به مقولۀ اجتهاد یا جایز‌بودن تقلید یا حجت‌بودن عمل بر اساس ظن‌و‌گمان فریب ندهند؛ زیرا تمامی این مسائل از دایرۀ عقیدۀ باطلشان ـ‌که اثباتش از آن‌ها خواسته شده است‌ـ خارج است. عقیدۀ آن‌ها واجب‌بودن تقلید از غیر‌معصوم است؛ پس باید یا آن را اثبات کنند یا به باطل‌بودنش اقرار نمایند و اعتراف کنند که احمدالحسن این عقیده را ویران کرده و عقیدۀ باطل آن‌ها را به‌کلی لگدکوب کرده، کارش را یکسره کرده؛ به‌طوری که دیگر چیزی از آن باقی نمانده است. اما ادلۀ این دعوت، تمامیِ دلایلی است که برای تشخیص خلیفۀ خدا گرد آمده است و من تمامی این دلایل را ارائه کرده‌ام و با اختصاری که شایستۀ این جایگاه است، برای شما بیان خواهم کرد که این دلایل چه چیزهایی هستند و چه کیفیتی دارند: نص تشخیصی: متنی است که خلیفۀ خدا را مشخص می‌کند؛ از جمله: بیان صریح توسط خدا: مانند تصریح خدا بر آدم در حضور فرشتگان، و همچنین است رؤیاهای متواتری که اطمینان ایجاد می‌کند کسانی که ادعا می‌کنند رؤیا دیده‌اند بر کذب و دروغ تبانی نکرده‌اند و باید این رؤیاها مطابق متن تشخیصی باشند. نص از ناحیۀ خلیفۀ خدا که بر دو نوع است: نص بی‌واسطه: که تصریح مستقیم خلیفۀ خدا بر وصی‌اش است؛ همان ‌طور که رسول خدا(ص) بر علی(ع) تصریح کرد؛ و در خصوص امام مهدی(ع) که رفع شده و غایب است و راه‌های ارتباط او با کسانی که به او ایمان دارند، مکاشفه و رؤیا و ملاقات است؛ و به واسطۀ این راه‌ها برای تعدادی از افراد که هم‌دستی‌شان بر دروغ‌گفتن ناممکن است شهادت داده‌است احمدالحسن، فرزند و وصی او و از آل محمد(ع) است. نص باواسطه: این نوع نص، تصریح خلیفۀ خدا بر وصی‌اش به‌صورت غیرمستقیم (با واسطه) است؛ همان ‌طور که رسول خدا(ص) بر علی بن موسی‌الرضا(ع) تصریح فرموده است. چنین متنی برای آنکه متن تشخیصی باشد ناگزیر باید تضمینی الهی برای محفوظ‌ماندنش از ادعای افراد باطل وجود داشته باشد و در نتیجه کسی که آن را ادعا می‌کند صاحب آن خواهد بود؛ مثال چنین نصی، وصیت رسول خدا حضرت محمد(ص) است که خداوند از زبان پیامبرش محمد(ص) آن را نوشتاری بازدارنده از گمراهی ـ‌برای کسی که به آن متمسک شودـ توصیف فرموده است. نحوۀ احتجاج به وصیت را و اینکه وصیت، نصی است که مدعی‌اش را به‌عنوان خلیفۀ خدا مشخص می‌کند به‌طور مفصل در چندین پاسخ بیان نموده‌ام؛ همچنین بیان کرده‌ام که چگونه تنها ادعا‌کردن من به وصیت، مشخص می‌کند که من از خلفای خداوند هستم؛ زیرا خداوند این نص را ـ‌به‌خودیِ‌خود‌ـ به بازدارنده‌بودن از گمراهی برای کسی که به آن تمسک جوید توصیف فرموده است. پس ناگزیر او سبحانِ دانای توانایِ راست‌گوی حکیم مطلق باید نصی را که به بازدارنده‌بودن از گمراهی برای تمسک‌‌جوینده به آن توصیف فرموده است از ادعای اهل باطل حفظ فرماید تا صاحبش آن را ادعا کند و هدف از آن محقق شود؛ [چرا]که در غیر این صورت، او نادان یا ناتوان یا دروغ‌گوی حیله‌گری خواهد بود که متمسکین به سخنش را با پیروی از باطل فریب داده است؛ در حالی که محال است او نادان یا ناتوان باشد؛ زیرا او دانا و توانای مطلق است و محال است از ناحیۀ حق سبحان‌و‌متعال، دروغ صادر شود؛ زیرا او راست‌گو و حکیم است و نمی‌توان او را به دروغ‌گویی توصیف کرد که در این‌صورت، اعتماد‌کردن به هیچ چیزی از سخنان او امکان‌پذیر نخواهد بود و دین، نقض خواهد شد. شیخ علاء سالم ـ‌خدا حفظش کند‌ـ این پاسخ‌ها را در کتاب «وصیت مقدس» گردآوری کرده و بنده از فقها خواسته‌ام که برای مناظره با من و پاسخ به آنچه به آن‌ها گفته‌ام اقدام کنند؛ ولی آن‌ها از انجام آن ناتوان شدند و حق ما به اثبات رسید؛ و الحمد لله. اما معجزه: نشانه‌ها و معجزاتی در این دعوت حاصل شده است؛ از جمله هلاکت خطیب، علی شکری. این شخص پس از اینکه به احمدالحسن دشنام گفت و بر او اظهار برتری کرد بر فراز منبر و در برابر هزاران نفر خدا را بر گفته و کردۀ خود گواه گرفت. خداوند خواست که به او مهلت ندهد و در طی روزهایی بسیار کم، هلاکش گرداند و او را نشانه‌ای برای اهل عالم قرار دهد. کسی که از این واقعه پند نگیرد هیچ معجزۀ دیگری سودی به حالش نخواهد داشت. چه تفاوتی وجود دارد بین هلاکت این ظالم و هلاکت کسی که درخواست عذاب کرد و به تحدی با رسول خدا(ص) برخاست؟ و چه فرقی است بین هلاکت این ستمگر و هلاکت کسانی که در روز عاشورا حسین(ع) را دشنام دادند و با وی تحدی کردند که فرجامش آتش است؟ خداوند خواست به او مهلت ندهد و او را نشانه‌ای قرار دهد و عاقبت وی این شد که در آتش سقوط کند و خودش آتش بگیرد! بنده اعتقاد دارم تمامی این‌ها نشانه‌هایی هستند که بیان می‌کنند خدا از اولیای خود دفاع می‌کند تا با این آیات و نشانه‌ها بگوید این افراد اولیای من هستند و من ـ‌خدای یکتای یگانه‌ـ برای آن‌ها گواهی می‌دهم. خدا را شکر شیخ علی شکری ـ‌که مراجعتان خبر مرگش را اطلاع‌رسانی کردند ـ از فراز منبر گواهی خدا را درخواست کرد و خدا را شاهد گرفت، خداوند به او مهلت نداد و برخلاف میل منافقان، با نشانۀ معجزۀ واضح و آشکار برای من گواهی داد و همان ‌طور که برای جدم رسول خدا و جدم حسین (صلوات خدا بر آنان) حاصل شد برای من نیز این‌چنین شد؛ و خداوند برای شهادت میان من و شما کافی است. این نشانه، با سند و به‌صورت تصویری موجود است و شما می‌توانید از آن اطلاع حاصل کنید.[91] اگر شخص منافقی بگوید: چرا خدا همۀ کسانی را که به تو دشنام می‌گویند و تعرض می‌کنند هلاک نمی‌کند؟ پاسخ می‌دهم: زیرا حکمت از معجزه، اثبات متصل‌بودن من به خداست و این حکمت با هلاکت یک نفر محقق شده است. خدا همۀ کسانی را که در روز عاشورا با امام حسین پیکار کردند با معجزه هلاک نکرد بلکه تنها کسانی را هلاک کرد که می‌خواهد نشانه‌ای باشند. حتی خداوند شمر یا حرمله را ـ‌با اینکه بزرگ‌ترین بدی‌ها را در حق امام حسین(ع) انجام دادند از جمله دشنام‌گفتن و متهم‌کردن وی به اهل آتش بودن‌ـ هلاک نکرد. اما اینکه شما نشانه‌ای مخصوص به خودت می‌خواهی، پس بدان ـ‌خداوند توفیقت دهد، گام‌هایت را استوار بدارد و به زینت عقل آراسته‌ات فرماید‌ـ خلفا و جانشینان خدا نه دلقک هستند نه بازیگر سیرک و نه پهلوان‌های دوره‌گرد در چهارراه‌ها و خیابان‌ها تا حرکت‌ها و کارهایی انجام دهند که نفس را در سینه‌ها حبس می‌کند! نهایت آنچه در خصوص معجزه می‌توان گفت، این است که معجزه، نشانه‌ای از سوی خداست و ثابت می‌کند کسی که معجزه برایش حاصل شده، یکی از اولیای خداوند است و اینکه خدا از او دفاع و او را تأیید می‌فرماید. این امر در این دعوت حق بارها محقق شده است؛ از جمله در واقعه‌ای که برای شیخ علی شکری اتفاق افتاد. او شخصیتی شناخته‌شده در حوزۀ نجف و قم بود و وقتی خداوند او را هلاک فرمود برخی فقها خبر مرگش را اطلاع‌رسانی کردند! خداوند توفیقت دهد و گام‌هایت را استوار فرماید! هوشیار باش که خداوند در قرآن تصریح فرموده که خواهانِ ایمان به غیب است و از همین رو حتی وقتی معجزاتی به پا می‌دارد، در این معجزات مجالی برای ایمان به غیب باقی می‌گذارد و آن‌ها را معجزاتی قهری ـ‌که مجالی برای ایمان به غیب باقی نمی‌گذارد‌ـ قرار نمی‌دهد. اگر او نشانه‌ای قهری ـ‌که جایی برای ایمان به غیب باقی نمی‌گذارد‌ـ انجام دهد، ایمان کسی را که در اثر چنین نشانه‌ای ایمان آورده است نخواهد پذیرفت. قصۀ فرعون در قرآن معروف است و علتی برای پذیرفته‌نشدن ایمان فرعون وجود ندارد، مگر قهری‌بودن نشانه که مجالی برای غیب باقی نگذاشته بود و بنده این مطلب را به‌طور مفصل در کتاب «تفسیر آیه‌ای از سورۀ یونس» بیان کرده‌ام؛ می‌توانی مراجعه کنی. اگر خدا خواهان ایمان‌آوردن مردم با معجزه‌های انفرادی قهری بود، که مجالی برای ایمان به غیب باقی نمی‌گذارند فرستاده‌اش حضرت محمد(ص) را اینگونه قرار می‌داد تا فرستادگان خود را با معجزات شخصی به‌سوی حاکمان زمان خویش بفرستد و ـ‌به‌عنوان مثال‌ـ هر فرستاده‌ای در برابر حاکم بایستد و اسبش را به قطعه‌ای طلا یا آهن تبدیل کند و از حاکم می‌خواست تا این معجزه را نزد خود نگهدارد. اگر آن فرستاده چنین می‌کرد قطعاً آن‌ها ایمان می‌آوردند و سایر مردم در ایران یا اروپا به‌یک‌باره ایمان می‌آوردند و کار فیصله می‌یافت. یا ـ‌دست‌کم‌ـ حضرت محمد(ص) نامه‌های خود را طبق گویش آن مردم می‌نوشت نه به زبان عربی! یا خداوند قرآن را به همۀ زبان‌ها نازل می‌فرمود یا دست‌کم به صد زبان! آیا این کار برای اتمام‌حجت بر مردم استوارتر نبود؟ که اگر چنین کارهایی را انجام می‌داد نشانه‌ای آشکار برای محمد(ص) و متصل‌بودنش به خدا می‌بود یا ـ‌دست‌کم‌ـ چه خوب می‌شد اگر محمد(ص) قرآن را به همۀ زبان‌ها ترجمه می‌فرمود؛ به جای اینکه این کار را برای وارد‌شدن اجتهادهای شخصی رها کند که در نتیجه چندین ترجمۀ انگلیسی به‌صورت ترجمه‌های متفاوت و متضاد برای ما باقی بماند! به‌خصوص اینکه برخی از این دروغ‌گوها بر بالای منبر به شما می‌گویند که محمد و امامان به همۀ زبان‌ها سخن می‌گفتند؛ پس چرا رسول خدا و ائمه(ع) قرآن را ترجمه نکرده‌اند؟! آیا مثلاً حضرت محمد و ائمه (صلوات خدا بر آنان) بخیل بوده‌اند؟! چنین نسبت‌هایی از ساحت آنان بسی به‌دور است! یا ترجمه‌کردن قرآن در حالی که غیرعرب به‌شدت به آن نیاز داشتند موافق حکمت نبود؟! یا حدود 250 سال، زمانی کافی محسوب نمی‌شود تا رسول خدا و ائمه اقدام به ترجمه کنند؟! یا اینکه تسلط یک شخص به صدها زبان، معجزه‌ای آشکار و حجتی کامل و استوار در طول زمان محسوب نمی‌شود؟! من به شما اطمینان می‌دهم که بسیاری از ملحدان وقتی می‌گویند اگر خدا وجود دارد چرا برای ما معجزۀ کوچکی برای اثبات وجود خود ارائه نمی‌دهد تا به او ایمان بیاوریم، در گفتار خود کاملاً راست می‌گویند. بنده در اینجا به نیابت از پروفسور ریچارد داوکینز، درخواستی برای معجزه ارائه می‌کنم. او می‌گوید: چرا خداوند دست قطع‌شدۀ انسان متدین را مثل دوزیستان ـ‌وقتی بخشی از اعضای بدنشان قطع می‌شود‌ـ از نو رشد نمی‌کند تا وجودش را تصدیق کنیم؟! آیا شما که مؤمن به وجود خدا هستی می‌توانی به او توضیح بدهی چرا خدا درخواست او را اجابت نمی‌کند؟ درخواست او خطاب به همۀ مؤمنان به‌خصوص به کسانی است که به معجزات مفت و مجانی ایمان دارند و خود را به آب و آتش می‌زنند تا مردم فقط ایمان بیاورند؛ هرچند ایمانی خالی از هرگونه مجالی برای غیب باشد! کسانی که می‌گویند احمدالحسن باید برایشان معجزۀ درخواستی‌شان را بیاورد و اگر چنین نکند بر حق نیست، لازم است خودشان معجزه‌ای از پروردگارشان ـ‌که به او ایمان دارند‌ـ به پروفسور داوکینز ارائه دهند! اعتقاد دارم پروردگار تواناتر از بنده است و اگر معجزه‌ای برای داوکینز ارائه نمی‌کند ‌طبق قانون خودِ آن‌ها دکتر داوکینز صد‌در‌صد حق دارد و طبق همان قاعده‌ای که خودِ آن‌ها قبولش دارند، الحاد (بی‌خدایی) کاملاً صحیح است. آیا آن‌ها این نتیجه را می‌پذیرند؟! یا این قانون شیطانیِ آن‌ها فقط در رویارویی با احمدالحسن کاربرد دارد؟! ** ** **

-چگونه اهالی بحرین و وضعیت کنونی‌شان تغییر می‌کند؟

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 12 مارس 2013: Suad Al Hende: پدرجان! ما از بحرین هستیم. تکلیف شرعی ما در برابر آنچه در کشورمان روی می‌دهد چیست؟ ما چه کنیم؟ احزاب سیاسی خواستار حاکمان ظالم هستند؛ و جوانان رودروی اسلحه شکاری دشمن قرار می‌گیرند. آیا ما همراه جوانان در تظاهرات شرکت کنیم؟ یا در خانه بنشینیم؟ من به نیابت از شوهرم نیز سخن می‌گویم. ما زنان در این شرایط چه حقی و چه تکلیفی بر عهده‌مان است؟ آیا بیرون برویم یا در خانه‌های خود بمانیم؟ زیرا این جماعت هیچ سخنی را نمی‌فهمند و میان جوان، زن یا پیر و سال‌خورده تفاوتی قائل نمی‌شوند. حتی بیشتر آن‌ها به عربی هم حرف نمی‌زنند. مقصودم این است که زنان مورد هتک‌حرمت و... قرار می‌گیرند. پاسخ: Suad Al Hende بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما از خدا می‌خواهم شما را از همه بدی‌ها حفظ، و گام‌هایتان را در آنچه او –سبحانه- می‌پسندد استوار فرماید. خداوند به شما توفیق دهد، وضعیت کنونی بحرین با آمریکا و آل سعود در ارتباط است و آن‌ها هرگز آمادۀ خروج از بحرین به نفع اهالی آن ـ‌که غالباً شیعه هستند‌ـ نیستند حتی اگر خیابان‌های بحرین را با خون، رنگین سازند. متأسفانه شرایط برای در‌بند‌کشیدن اهل بحرین، فراهم است و کسانی که مراجع نامیده می‌شوند ـ‌و بحرینی‌ها پیروشان هستند‌ـ آنها را رها کرده‌اند و برای یاری بحرینی‌ها یا دفاع از آن‌ها به‌شکل مؤثری عمل نمی‌کنند؛ در حالی که دشمنشان بر آن‌ها هجوم آورده‌است. به همین دلیل بحرینی‌ها اگر خواستار تغییر وضع فعلی‌شان هستند ـ‌پیش از هر چیز دیگری‌ـ نیازمند یک رهبریِ الهی هستند که گِردش جمع شوند و به او امکان دفاع از بحرینی‌ها و سخن‌گفتن به نامشان را بدهند و این راه‌حلی است که ما آن‌ها را به‌سویش فرامی‌خوانیم: جمع شدن گِرد پرچم مهدی؛ پرچمی که ما آن را برمی‌افرازیم؛ باشد که خدا به آن‌ها رحم آورد و از قوم ستمگر نجاتشان دهد. مسئلۀ دیگر: تغییر وضعیت منطقه‌ای و جهانی؛ به‌گونه‌ای که وضعیت جدید منطقه‌ای و جهانی به نفع اهالی بحرین ـ‌‌خداوند حفظشان فرماید‌ـ باشد و این وضعیت ـ‌ان‌شاء‌الله‌ـ در آیندۀ نزدیک واقع خواهد شد و رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است و ان‌شاء‌الله وضعیت بحرین تغییر خواهد کرد؛ خدا برایتان گشایش خواهد فرمود و ستمگران از بحرین فرار خواهند کرد و به پشت سرشان هم نگاه نخواهند کرد. اما در خصوص شرکت در تظاهرات به نفع احزاب و گروهی از صاحبان نفوذ و منفعت، و وکلای مراجع یا بدون هیچ برنامه‌ریزی و محاسبات قبلی، در چنین تظاهرات‌هایی شرکت نکنید و خودتان را در معرض کشتار و هتک‌حرمت قرار ندهید ـ‌خداوند شما را توفیق دهد و گام‌هایتان را استوار فرماید‌ـ و خون‌هایتان را به‌عنوان بهایی برای کرسی‌هایی که این شبیهان به آل زبیر ـ که با خون‌های شما تجارت می‌کنندـ خواهانش هستند نپردازید. به هم‌قطاران آن‌ها در عراق بنگرید که چقدر با خون مسکینان ستمدیدۀ شیعۀ اهل بیت تجارت کردند و چقدر شیعیان عراق در انتفاضۀ شعبانیه و دیگر موارد قربانی‌ها دادند و دستان خود را ـ‌در نهایت‌ـ خالی از هر چیزی جز رحمت خدا دیدند که البته بهتر از چیزی است که می‌اندوزند؛ ولی آیا آن‌ها و خانواده‌های قربانیان، حقوق واجبی ندارند که باید پرداخت شود؟ آیا حق مردم نیست؛ کسانی که مراجع نامیده می‌شوند ـ و مردم از آنها پیروی می‌کنندـ حقوق مردم را مطالبه کنند و از سال 2003 و حتی پیش از اینکه مردم حقوقشان را مطالبه کنند، دست‌کم درخواست جبران مالی برای آن‌ها می‌کردند؟ بلکه اساساً کسانی که مراجع نامیده می‌شوند و آنان که امروز در عراق حکومت می‌کنند باید دست این افراد را ـ‌قبل از پرداخت حقوقشان‌ـ ببوسند؛ زیرا خون این افراد و قربانی‌هایی که دادند بهای کرسی‌هایی است که کسانی که امروز به‌اسم مرجعیت حکومت می‌کنند بر آن می‌نشینند و خون این مردم مسکین بهایی شد تا کسانی که مراجع نامیده می‌شوند بعد از 2003 در عراق امر و نهی کنند. پس ببینید کسانی که مراجع نامیده می‌شوند و کسانی که حکومت می‌کنند چگونه پاداش این مسکینان را دادند؟ اینک این مسکینان پس از گذشت بیش از ده سال، ساده‌ترین حقوق خود را درخواست می‌کنند و گویا گداهایی هستند که از کسانی که بر آنها برتری دارند درخواست می‌کنند. خداوند توفیقتان دهد! بر حذر باشید که همان افعی از همان سوراخ شما را نگزد و بدانید که خداوند توفیق تحقق آنچه را گفتم به شما خواهد داد. حق را به مردم بشناسانید و آن‌ها را به حق دعوت کنید و ان‌شاء‌الله گشایش را خواهید دید. و اگر خواستار شتاب در گشایش خود و گشایش بحرین و اهالی بحرین هستید لازم است هر فرصت و وقت خالی را با عبادت خدا، اخلاص برای خداوند سبحان‌و‌متعال، بیان حق برای مردم و دعا و توسل به او ـ‌سبحان‌ـ پُر کنید تا شما را در هر خیری وارد و از هر شری خارج کند و بر شما با خیر آخرت و دنیا، منّت نهد. شما ای انصار خدا ـ‌نه دیگر مردم‌ـ نگاه خداوند به شماست؛ پس در عبادت و دعا و تبلیغ، کوشا باشید که گشایش و فرج شما در آن است، و فرج مردم به فضل شما و به فضل طاعت و عمل شماست. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 12 مارس 2013: Sun Rise: سلام بر شما ای آقای من! چقدر نیازمند گفت‌وگو با شما هستم. واقعاً ضروری است ولی نمی‌توانم در محل عمومی سخن بگویم. چند بار از شما درخواست کردم ولی به من پاسخ ندادید. خداوند شما را توفیق دهد و گام‌هایتان را استوار سازد. تمنای پاسخ دارم. پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما خداوند شما را توفیق دهد. می‌توانی خواسته یا نامه‌ای را که نمی‌خواهی در محل عمومی منتشر شود، برای دخترم ـ‌دکتر ابتسام احمد‌ـ ارسال کنی. ** ** **

-وصیت رسول خدا(ص) و اسباب هجوم به خانۀ فاطمه(ع)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 18 مارس 2013: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله سلام و رحمت و برکات خدا بر شما نیمۀ ماه جمادی‌الاول مصادف با یاد شهادت فاطمۀ زهرا (صلوات خدا بر او) است؛ در حالی که متأثر از جراحتی بود که در اثر تعرض به خانۀ محمد فرستادۀ خدا(ص) ـ‌به‌واسطۀ هجوم عمر و جماعت همراهش‌ـ به ایشان وارد شد. امیدوارم خداوند به مؤمنان توفیق برپایی مجالس عزا در سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم جمادی‌الاول و بیان ماجرا و چگونگی حملۀ عمر به خانۀ رسول خدا(ص) و تهدید به سوزاندن آن همراه کسانی که در آن بودند ـ‌‌یعنی علی و فاطمه و کودکانشان (صلوات خدا بر آنان)‌ـ عطا فرماید. انتظار دارم بزرگواران و مشایخ طلاب حوزۀ مهدوی ـ‌خداوند محفوظشان بدارد‌ـ و دیگر مردان و زنان مؤمن ـ‌خداوند حفظشان فرماید‌ـ حقیقت واقعۀ هجوم به خانۀ فاطمه (صلوات خدا بر او) را بیان کنند؛ آن‌گونه که هست و آن‌گونه که رخ داده است و با دلایل و اثبات تاریخی از کتاب‌های مخالفان[92] بدون گفتن ناسزا یا دشنام یا لعن و نفرین به مهاجمان. اجازه دهیم مسلمانان شریف با خود انصاف پیشه کنند و بر اساس عدالت میان فاطمه دختر محمد(ص) سیدۀ بانوان جهانیان و کسانی که به خانه‌اش یورش برده، مسبب آزار و شهادتش شدند، حکم کنند، و به جست‌وجوی اسباب و عللی بپردازند که منجر به این هجوم شد؛ اسبابی که محور و اساسش وصیت رسول خدا حضرت محمد(ص) بود؛ همان وصیتی که آن را بازدارندۀ امت از گمراهی توصیف فرمود؛ آن هنگام که رسول خدا(ص) خواست وصیت را برای عموم مردم در روز پنجشنبه ـ‌در حالی که در بیماری منجر به وفاتش قرار داشت‌ـ بنویسد و عمر و دار‌و‌دسته‌اش به جنابش اعتراض کرده، رسول خدا(ص) را به اینکه هذیان می‌گوید (یعنی خرفت و کودن شده است) متهم می‌کنند؛ و مصیبت مشهور پنجشنبه واقع شد. در نتیجه رسول خدا(ص) از نوشتن این نوشتار بازدارنده برای کسانی که در روز پنج‌شنبه آن را نپذیرفتند روی گرداند و پس از آن، در شب وفاتش برای کسانی نوشت که آن را پذیرا بودند. شکر خدا که علی(ع) ـ‌نگارندۀ این نوشتار‌ـ و امامان از فرزندانش (صلوات خدا بر آنان) آن را حفظ و برای امت بیان کردند و این نوشتار به شیخ طوسی( رسید و او آن را در کتاب «الغیبة»[93] نقل کرد و راویانش را با صفت «خاصه» ‌یعنی شیعیان مؤمن‌، توصیف کرد و به این صورت صدق و راست‌گویی‌شان اثبات می‌شود؛ چراکه هیچ نکوهشی برای آنان ثابت نشده است. به این ترتیب «وصیت» برای کسی که با سند استدلال می‌کند «صحیح‌السند» است؛ کما اینکه وصیت، قرینه و تواتر معنوی هم دارد و به این ترتیب صحت صادر‌شدنش اثبات می‌شود؛ و از آنجا که چنین توصیف شده که به‌تنهایی کافی است تا امت را از گمراهی بازبدارد، محال است توسط افراد دیگری غیر از صاحبانش که در آن ذکر شده‌اند مورد ادعا قرار گیرد؛ زیرا اگر امکان ادعای وصیت توسط غیر صاحبانش وجود داشته باشد خداوند سبحان‌و‌متعال که آن را ـ‌به‌تنهایی‌ـ به اینکه برای بازداشتن از گمراهی کافی است توصیف فرموده، متهم به کذب و دروغ‌گویی خواهد شد؛ چراکه او به بازدارنده‌بودن آن از گمراهی خبر داده، در حالی که بازدارنده نبوده است! یا متهم می‌شود به جهل و نادانی نسبت به غیب یا ناتوانی از حفظ و نگهداری از ادعا توسط افراد باطل قبل از ادعای آن توسط صاحبش؛ در حالی که ساحت او ـ‌سبحان‌ـ از آنچه باطل‌پیشگان می‌گویند بسی به‌دور است! خوشا به حال کسانی که به وصیت رسول خدا محمد(ص) تمسک می‌جویند، و وای بر کسانی که با وصیت رسول خدا محمد(ص) در همان ابتدا به نبرد برخاستند و برای جلوگیری از نوشتنش تلاش کردند و گفتند او هذیان می‌گوید؛ به این دلیل که اسم علی(ع) ـ‌نخستینِ اوصیا‌ـ در آن بود. و وای بر کسانی که امروز در مبارزه علیه وصیت از آن‌ها تبعیت می‌کنند و به هر تلاش زشتی ـ که علت آن نحوستشان است ـ برای اشکال‌گرفتن به وصیت رسول خدا حضرت محمد(ص) متوسل می‌شوند؛ تنها به این دلیل که اسم احمد اولین مهدیین در آن است‌. ** ** **

-ترور شیخ البوطی توسط وهابی‌های تبهکار در سوریه

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 22 مارس 2013: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. پیش‌تر گفته‌ام و امروز نیز تکرار می‌کنم: این کسانی که برای تخریب سوریه چنگ‌اندازی کرده‌اند و مردمش را به قتل می‌رسانند، گروه‌های وهابی تبهکار و آدم‌کش‌هایی هستند که نمی‌توان آن‌ها را در زمرۀ گونۀ انسانی به شمار آورد؛ بلکه آن‌ها عبارت‌اند از مسخ‌شدگانی شیطانی که سگ‌ها و خوک‌ها در مقایسه با آن‌ها ستایش‌شده به حساب می‌آیند؛ همان ‌طور که رسول خدا(ص) فرموده است: «در روز قیامت، گروهی از کسانی که خود را به امت من نسبت می‌دهند به خِلقَتی مبعوث می‌شوند که خوک‌ها در برابرشان ستایش می‌شوند.» آن‌ها امروز با ترور شیخ البوطی،[94] نه‌فقط برای انسانیت، بلکه برای هر وهابی فریب‌خورده‌ای که اندک‌بهره‌ای از انسانیت داشته باشد قطعی ساخته‌اند که آن‌ها عبارت‌اند از مسخ‌شدگان و اینکه دین وهابی‌شان عبارت است از مسخی شیطانی، و لازم است آن‌ها به خود مراجعه کرده، پیروی از این دین وهابی شیطان را ـ‌که به عبادت هبلی که در آسمان است دعوت می‌کند و هرکسی را که عبادت این بت را نمی‌پذیرد سر می‌بُرد‌ـ رها کنند؛ همان بتی که دو دست دارد، انگشت‌هایی دارد و دو چشم دارد و تمامی این‌ها را حقیقتاً دارد؛ یعنی بتی همانند هبل، با این تفاوت که طبق عقیدۀ وهابی‌ها اکنون در آسمان قرار دارد. ترور شیخ البوطی، علامتی واضح در تشخیص تبهکار‌بودن این گروه‌های وهابی است؛ گروه‌هایی که برای تخریب سوریه و هتک‌حرمت بیشتر مردمش چنگ‌اندازی کرده‌اند؛ همان ‌طور که جنایت ترور شیخ البوطی علامتی واضح برای تشخیص تبهکار‌بودن حامیان این وهابی‌های آدم‌کش و فاقد غیرت و شرف و انسانیت است. خداوندا! این وهابی‌های آدم‌کش را که برای تخریب سوریه و کشتن مردمش هجوم آورده‌اند، خوار و رسوا فرما. خداوندا! سوریه را قبر خودشان و دین شیطانی‌شان قرار ده. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 14 ژوئن 2013: / بار خدایا! تویی بلند مقام، با جبروت بزرگ، با تدبیر استوار، بی‌نیاز از خلایق، کبریایی‌ات پهناور، توانا به هر چیز که بخواهی، رحمتت نزدیک، وعده‌ات راست و درست، با نعمت‌هایی بسیار، امتحانت نیکو، وقتی خوانده می‌شوی نزدیک هستی، به مخلوقاتت احاطه داری، پذیرندۀ توبۀ هر کسی که به درگاهت بازگردد، به هر چه اراده کنی توانایی، هر چه را که طلب کنی بیابی، آنگاه که شکرت به جا آید شکرگزاری کنی، یاد کننده‌ای آنگاه که یادت شود، تو را می‌خوانم در حالی که نیازمندم، فقیرانه به درگاهت مشتاقم، هراسناک به درگاهت نالانم، از رنج و درد به سوی تو گریانم، عاجزانه از تو یاری می‌طلبم، و بر تو توکل می‌کنم که کفایت کننده‌ای. میان ما و قوم ما داوری فرما، که این قوم ما را فریفتند، با ما خدعه کردند، به ما خیانت کردند و با ما جنگیدند، در حالی که ما عترت نبی تو و فرزندان حبیب تو محمد بن عبد الله هستیم؛ همان کسی که تو او را به رسالت برگزیدی و بر وحی خود امین قرار دادی؛ پس در امر ما گشایش و برون‌رفتی عطا فرما! به لطف و رحمت تو ای مهربان‌ترین مهربانان.[95] ** ** ** تبریک و تهنیت به‌مناسبت ولادت حسین بن علی(ع) Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 14 ژوئن 2013: سلام و رحمت و برکات خدا بر شما. حلول این روزهای با کرامت که حسین و خاندان حسین ـ‌صلوات خدا بر همه‌شان‌ـ را به ما عطا کرده است بر شما مبارک باد! سلام بر حسین و بر فرزندان حسین و بر اصحاب حسین که همراه حسین به شهادت رسیدند ـ‌صلوات خدا بر همه‌شان‌ـ و لعنت خدا بر یزید و پیروانش تا روز قیامت. در «المصباح» آمده است: توقیع (دست‌نوشت) شریفی برای قاسم بن علاء همدانی وکیل حضرت امام حسن عسکری(ع) آمد؛ با این مضمون که مولایمان امام حسین(ع) در روز پنجشنبه سوم شعبان متولد شد؛ پس آن روز را روزه بگیر و این دعا را بخوان: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ فِي هَذَا الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ بِشَهَادَتِهِ قَبْلَ اسْتِهْلالِهِ وَ وِلادَتِهِ بَكَتْهُ السَّمَاءُ وَ مَنْ فِيهَا وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ عَلَيْهَا وَ لَمَّا يَطَأْ لابَتَيْهَا قَتِيلِ الْعَبْرَةِ وَ سَيِّدِ الْأُسْرَةِ الْمَمْدُودِ بِالنُّصْرَةِ يَوْمَ الْكَرَّةِ الْمُعَوَّضِ مِنْ قَتْلِهِ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ نَسْلِهِ وَ الشِّفَاءَ فِي تُرْبَتِهِ وَ الْفَوْزَ مَعَهُ فِي أَوْبَتِهِ وَ الْأَوْصِيَاءَ مِنْ عِتْرَتِهِ بَعْدَ قَائِمِهِمْ وَ غَيْبَتِهِ حَتَّى يُدْرِكُوا الْأَوْتَارَ وَ يَثْأَرُوا الثَّارَ وَ يُرْضُوا الْجَبَّارَ وَ يَكُونُوا خَيْرَ أَنْصَارٍ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِمْ مَعَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ اللَّهُمَّ فَبِحَقِّهِمْ إِلَيْكَ أَتَوَسَّلُ وَ أَسْأَلُ سُؤَالَ مُقْتَرِفٍ مُعْتَرِفٍ مُسِي ءٍ إِلَى نَفْسِهِ مِمَّا فَرَّطَ فِي يَوْمِهِ وَ أَمْسِهِ يَسْأَلُكَ الْعِصْمَةَ إِلَى مَحَلِّ رَمْسِهِ، اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ وَ احْشُرْنَا فِي زُمْرَتِهِ وَ بَوِّئْنَا مَعَهُ دَارَ الْكَرَامَةِ وَ مَحَلَّ الْإِقَامَةِ اللَّهُمَّ وَ كَمَا أَكْرَمْتَنَا بِمَعْرِفَتِهِ فَأَكْرِمْنَا بِزُلْفَتِهِ وَ ارْزُقْنَا مُرَافَقَتَهُ وَ سَابِقَتَهُ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ يُسَلِّمُ لِأَمْرِهِ وَ يُكْثِرُ الصَّلاةَ عَلَيْهِ عِنْدَ ذِكْرِهِ وَ عَلَى جَمِيعِ أَوْصِيَائِهِ وَ أَهْلِ أَصْفِيَائِهِ الْمَمْدُودِينَ مِنْكَ بِالْعَدَدِ الاثْنَيْ عَشَرَ النُّجُومِ الزُّهَرِ وَ الْحُجَجِ عَلَى جَمِيعِ الْبَشَرِ اللَّهُمَّ وَ هَبْ لَنَا فِي هَذَا الْيَوْمِ خَيْرَ مَوْهِبَةٍ وَ أَنْجِحْ لَنَا فِيهِ كُلَّ طَلِبَةٍ كَمَا وَهَبْتَ الْحُسَيْنَ لِمُحَمَّدٍ جَدِّهِ وَ عَاذَ فُطْرُسُ بِمَهْدِهِ فَنَحْنُ عَائِذُونَ بِقَبْرِهِ مِنْ بَعْدِهِ نَشْهَدُ تُرْبَتَهُ وَ نَنْتَظِرُ أَوْبَتَهُ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ.» «خدایا از تو می‌خواهم به حق مولودِ در این روز که به شهادتش پیش از برخاستن صدایش و ولادتش، وعده داده شد و آسمان و هرکه در آن است و زمین و هرکه بر آن است بر او گریست؛ در حالی که هنوز قدم در جهان نگذاشته بود. کشتۀ اشک، سرور خاندان، مدد‌یافته به یاری در روز بازگشت[عالم رجعت]. پاداش شهادتش این است که امامان از نسل اویند و شفا در تربت اوست و پیروزی هنگام بازگشتش با اوست و بعد از قائم و غیبتش اوصیا از عترت اویند تا آنان انتقام گیرند و خون‌خواهی کنند و حضرت جبار را خشنود سازند و بهترین انصار باشند؛ صلوات خداوند بر آنان در تمام روزگار. بار‌الها!به حق‌ آن‌ها به درگاه تو توسل مى‌جويم و درخواست مى‌كنم مانند گناه‌كارى كه معترف به گناه خود است و به خودش بد کرده است و از افراط‌كارى روزوشب بر خويش ستم كرده، از تو درخواست مى‌كند كه ايمانش را تا وقت مرگ محفوظ‍‌ دارى. خدایا! بر محمد و خاندانش درود فرست، و ما را در جمع او محشور کن، و همراه وى در بهشت و جایگاه ابدى جاى ده. خدایا! همچنان که ما را با شناختنش گرامى داشتى، پس ما را با تقرّب به آن حضرت گرامى دار، و همراهی و سابقۀ محبت با او را روزی ما فرما، و ما را از کسانى قرار بده که تسلیم فرمانش می‌شوند، و هنگام بردن نامش بسیار بر او صلوات می‌فرستند، و نیز بر همۀ جانشینان و خاندان برگزیده‌اش، آن یارى‌شدگان از سوى تو، دوازده نفر، آن ستارگان درخشان، و حجت‌هاى الهى بر تمام بشر. خدايا! در اين روز بهترين موهبت را به ما عطا فرما و همۀ نیازمندی‌های ما را برآورده ساز؛ چنان که حسین را به جدش محمد عطا فرمودی؛ و فطرس به گهواره‌اش پناهنده شد، ما [هم] پس از شهادتش پناهنده به مزار اوییم. بر تربتش حاضر مى‌شویم و بازگشتش را انتظار می‌کشیم. آمین اى پروردگار جهانیان.[96] ** ** **

-ستارۀ شش‌پر و رابطۀ آن با صهیونیسم

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 14 ژوئن 2013: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما از خدا می‌خواهم در خیر و عافیت باشید، و خداوند در این روزهای مبارک ماه شعبان به شما برکت دهد، توفیقتان دهد و گام‌هایتان را استوار بدارد و زنده‌کردن این روزهای مبارک را هر سال با یاد خدای سبحان و اطاعت او روزی ما و شما فرماید. سپاس و ستایش مخصوص خداوندی است که حسین را به ما شناساند. از خدا می‌خواهیم در اقتدا به سیرۀ او به ما توفیق عطا فرماید و گام‌هایمان را استوار بدارد. در روزهای گذشته، از نوشتن فاصله گرفتم. چه بسا تقصیرکار باشم، ولی از آگاهی‌یافتن ـ‌گرچه برای مدت‌های کوتاه و بر برخی از عناوینی که مؤمنان در برخی از صفحات ارتباطات اجتماعی می‌نویسند‌‌ـ فاصله نگرفتم. در این روزها نوشته‌هایی دربارۀ ستارۀ شش‌پر و ارتباط آن با صهیونیسم دیدم و اینکه دولت یهودی مقیم در فلسطین ستارۀ شش‌پر را در پرچم خود قرار می‌دهد. ظاهراً جمعیتی از بزرگان وهابی و بزرگان شیعۀ مرجع‌گرا و برخی از نادان‌های پیرو آن‌ها و نیز کسانی که همراهشان مشغول سوت‌ و کف زدن هستند، همواره اصرار دارند بر اینکه ستارۀ شش‌پر، نمادی صهیونیستی و مخصوص صهیونیسم و یهود است و نه چیز دیگر؛ با اینکه ما؛ بیش از هشت سال است تلاش می‌کنیم به آن‌ها بفهمانیم که ملازمتی همیشگی میان ستارۀ شش‌پر و صهیونیسم وجود ندارد و این افرادی که فلسطین را اشغال کرده‌اند فقط یک عده از کسانی هستند که ـ‌در طول دوران‌‌ـ از این ستاره استفاده کرده‌اند. ما تلاش می‌کنیم حقایق موجود و ملموس را به آن‌ها بفهمانیم؛ مثل وجود این ستاره روی صندوقچۀ حضرت فاطمه(ع) در ترکیه و موزۀ امام حسین(ع) در کربلا،[97] و آیا آن‌ها [با چنین ادعاهایی] فاطمه دختر پیامبر اسلام را متهم به صهیونیسم می‌کنند؟! ما تلاش می‌کنیم به آن‌ها بفهمانیم که ستارۀ شش‌پر در کهن‌ترین تمدن‌های روی زمین در عراق نوح و ابراهیم و سومر و اکد[98] یافت شده است؛ یعنی پیش از آنکه شخصی یهودی روی زمین وجود داشته باشد. ما تلاش می‌کنیم به آن‌ها بفهمانیم که این ستاره، کاربردی اسلامی داشته و برخی از حکومت‌های اسلامی از این نماد در پرچم خود استفاده می‌کرده‌اند.[99] و ما تلاش می‌کنیم و ما تلاش می‌کنیم ... ولی همواره «فهمیدن»، برای گروه نادان نافرمانی محسوب می‌شود؛ گروهی که برخی بزرگان دینی نادان پیشاهنگشان هستند. آیا عاقلانه است که درک نبود ملازمت دائمی بین ستارۀ شش‌پر و صهیونیسم، تا این اندازه فهمیدنش دشوار باشد؟ هشت‌سال‌و‌اندی سپری شده در حالی که آن‌ها هنوز مسئله‌ای به این سادگی را از طرف ما متوجه نشده‌اند؟! تعجب می‌کنم، گویا با جماعتی... سخن می‌گویم که حتی یک حرف از گفته‌هایم را درک نمی‌کنند! بر تو اندوهگینم ای حسین که تو در میان مردمی این‌چنین، ایستاده سخن گفتی، بر تو اندهگینم ای علی که تو در میان مردمی این‌چنین، ایستاده سخن گفتی؛ بر تو اندوهگینم ای محمد که تو در میان مردمی این‌چنین، ایستاده سخن گفتی؛ خداوندا! تو به حقایق آن‌ها داناتر هستی: (أَمْ‏ تَحْسَبُ‏ أَنَ‏ أَکثَرَهُمْ یسْمَعُونَ أَوْ یعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ کالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبیلاً) (آیا گمان دارى بیشترشان مى‏شنوند یا مى‏اندیشند؟ آنان جز مانند چهارپایان نیستند؛ بلکه گمراه‌ترند).[100] آیا با وجود چنین وضعیتی که گرفتارش هستند نیاز به دلیلی برای صحت نظریۀ تکامل خواهیم داشت؟! ** ** **

-وظیفۀ اخلاقی مردم عراق در برابر مردم سوریه

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 14 ژوئن 2013: بنده معتقدم مردم عراق در برابر مردم سوریه ـ‌که امروز نیازمند هرگونه یاری و مساعدتی هستند‌ـ وظیفۀ اخلاقی بر گردن دارند. انفاق ماهانه چند میلیون دلار از درآمدهای نفتی برای کمک به تأمین غذا و دارو برای مردم سوریه مبلغ زیادی نیست. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 9 جولای 2013: چهارشنبه، اول ماه رمضان است. هر سال در خیر و عافیت باشید. از خداوند مسئلت دارم روزه‌داری و شب‌زنده داری این ماه کریم را روزیِ شما فرماید. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 9 جولای 2013: ای مؤمنان مصر، خداوند شما را حفظ فرماید و در کارتان برکت قرار دهد. از خداوند مسئلت دارم که ماه رمضان برای شما و مردم بزرگوار مصر گشایندۀ خیر باشد. ** ** **

-با اشک‌هایتان غسل کنید که آب زندگانی است

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 9 جولای 2013: این ماه، ماهِ رحمت و مغفرت و عطای گسترده است. آن را با یاد خدا ـ‌هرچند با گفتن یا الله‌ـ زنده بدارید. یتیمان و فقیران را یاد کنید. با اشک‌هایتان در پیشگاه خدا غسل کنید که آب زندگانی است. ** ** **

-تبریک به‌مناسبت عید با‌برکت فطر

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 8 آگوست 2013: هر سال در خیر و عافیت باشید. عید با برکتِ فطر مبارکتان باد. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 8 آگوست 2013: خداوند اعمالتان را قبول فرماید. از خدا می‌خواهم شما را نزد خودش از برترین بندگانی قرار دهد که از هر خیری ‌که در ماه رمضان کریم و در این سال نازل فرموده است‌ بهره‌مند هستند. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 8 آگوست 2013: از خدا می‌خواهم این سال را بهترین سالی که برایتان نازل شده است قرار دهد و خیرش را روزی‌تان و از شرّش کفایتتان فرماید. ** ** **

-درخواست بنای ضریح امام حسن بن علی(ع)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 17 آگوست 2013: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. خداوند شما را به‌واسطۀ محمد و آل‌محمد (صلوات خدا بر آنان) پاداش خیر دهد! شما نزد خداوند ـ‌ان‌شاء‌الله‌ـ فراوانید و این موضع‌گیری شما ـ‌ان‌شاء‌الله‌ـ در ملأ اعلی یاد می‌شود. از خدا می‌خواهم برای شما و فرزندانتان برکت قرار دهد و شما را در پناه خود حفظ فرماید و در غار مستحکم خود پناه دهد. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند. این پرسش خطاب به فضلای اهل‌سنت (خدا توفیقشان دهد) است، نه وهابی‌هایی که با آل‌محمد دشمنی می‌کنند: چرا از ضریح حسن بن علی (صلوات خدا بر او) دفاع نمی‌کنید؟ چرا بازگرداندن بنای آن را ـ‌پس از آنکه وهابیون تکفیری دشمنان آل محمد، آن دشمنان محمد و دشمنان خدا، نابودش کردندـ مطالبه نمی‌کنید؟ آیا اینکه حسن بن علی سرور جوانان اهل بهشت است از نظر شما صحیح نیست؟! پس چرا از او دفاع نمی‌کنید و از باقی‌ماندن ضریح وی به همین شکل ویران‌شده ـ‌که تا همین امروز نیز این‌چنین است‌ـ ابراز انزجار نمی‌کنید؟! روز قیامت وقتی رسول خدا از شما سؤال کند چگونه جانشینانی برایم در میان اهل‌بیتم بودید به او چه خواهید گفت؟! آیا عاقلانه است شما برای فقیهی همچون ابوحنیفه، ضریحی آن‌چنانی بسازید، در حالی که برای دفاع از پسر رسول خدا و سرور جوانان اهل بهشت ـ‌حسن بن علی (صلوات خدا بر او)‌ـ در تردید به سر ببرید و پس از آنکه دشمنان خدا به این ضریح تجاوز کردند، قبول کنید ویران باقی بماند؟ / ** ** **

-خودداری کمیتۀ رسانه و ارتباطات از افتتاح رادیویی برای ما در عراق

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 19 آگوست 2013: بسم الله الرحمن الرحیم سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. در عراق اداره‌ای به‌نام «کمیتۀ رسانه و ارتباطات» وجود دارد که جماعتی اندک از سر‌سپردگان مراجع بر آن سیطره دارند و آن‌طور که به بنده خبر رسیده است مدتی طولانی است که انصار امام مهدی برای کسب مجوز رسمی جهت افتتاح رادیو در عراق و خرید تجهیزات و نصب دکل جهت پخش امواج اقدام کرده‌اند؛ ولی این کمیته از دادن مجوز برای افتتاح رادیو سر باز می‌زند و علت این است که مراجع آن‌ها در برابر ادلۀ دعوت مهدوی مبارک و پاسخ به این ادله ـ‌از نظر‌علمی‌ـ ناتوان هستند؛ به همین جهت آن‌ها ترجیح می‌دهند شبکه‌های وابسته به مراجعشان به‌تنهایی با نشر اکاذیب و سخن‌پراکنی بر ضد دعوت مهدوی مبارک و فریب‌دادن افراد مسکین ستمدیده‌ای که در جهل نگهداشته شده‌اند پیروزی‌هایی به دست بیاورند؛ بی‌آنکه هیچ‌گونه دفاعیه یا بیانیه‌ای از طرف کسانی که علیه‌شان دروغ‌سازی می‌کنند وجود داشته باشد. آن‌ها از هرگونه شبکۀ رادیویی یا ماهواره‌ای یا شبکۀ اعلام‌جمعی که ادلۀ این دعوت مبارک را منتشر و عرصه را برای بحث و مناظره باز کند تا حق از باطل تمییز داده شود می‌ترسند و وحشت دارند؛ زیرا چنین شبکه‌ای رادیویی یا ماهواره‌ای، جهل و نادانی کسانی را که با این دعوت مقابله می‌کنند آشکار می‌سازد و تو‌خالی‌بودن اعتقادشان را روشن می‌کند؛ وگرنه اگر توانایی رویارویی و پاسخ‌گفتن دلیل با دلیل، و حجت با حجت را داشتند مانع انصار امام مهدی از افتتاح شبکۀ رادیویی یا ماهواره‌ای نمی‌شدند. بنده این را بیان می‌کنم تا تاریخ، سرکوبگری حکومت مرجع‌گرای عراق را نسبت به عقیدۀ حقی که ما آورده‌ایم و مراجع آن‌ها ناتوان از رویارویی علمی با آن هستند ثبت نماید. ما مسئولیت کامل این سرکوب فکری را متوجه آقای نوری مالکی می‌دانیم؛ زیرا اگر او نمی‌خواهد مسئولیت این وضعیت را بر عهده بگیرد باید طبق قانون نوشته‌‌شدۀ خودشان عمل کند. ** ** **

-حمایت آمریکا از القاعده در سوریه

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 28 آگوست 2013: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. اخبار از تصمیم دولت آمریکا و دولت‌های غربی برای حمله به سوریه خبر می‌دهند؛ در حالی که ما امروز در سوریه نبردهایی را بین ارتش سوریه و آدم‌کش‌های القاعده شاهد هستیم. پس کسی که به ارتش سوریه یا به‌طور کلی به سوریه حمله کند، همان کسی خواهد بود که از ساماندهی القاعده حمایت می‌کند و آن را برای مسلط‌شدن بر گردۀ مسلمانان یاری می‌رساند. این یک معادلۀ بسیار ساده است و به هیچ تحلیل دیگری نیاز ندارد؛ بنابراین ما امروز ـ‌به‌روشنی کامل‌ـ آمریکا و برخی از دولت‌های غربی را می‌بینیم که القاعده را در سوریه و منطقۀ خاورمیانه پشتیبانی می‌کنند. ** ** **

-سخنی در حق دکتر محمد عطیه

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 8 سپتامبر 2013: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. تبریک و تحیتی پاک به همۀ بازدیدکنندگان این صفحۀ مبارک. دکتر محمد ـ‌خدا حفظش کند‌ـ نوشت: دکتر شیخ محمد عطیه سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. آقا و مولای من،‌ ای قائم آل محمد(ع) احمدالحسن! خداوند شما را گرامی بدارد، با فتح مبین تأییدت فرماید، شما و انصارت را جمع نماید، دشمنانت را هلاک گرداند و مرا همیشه و تا ابد همراه شما قرار دهد! از شما می‌خواهم بنده را عفو کنید و از تقصیر و کوتاهی‌ام در حق شما اهل‌بیت(ع) گذشت نمایید. پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله و سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما دکتر محمد عطیه، خداوند شما و خانوادۀ گرامی و همۀ کسانی را که به شما پناه می‌آورند حفظ فرماید. از خداوند می‌خواهم به شما برکت ارزانی دارد و از فضل خودش بر شما زیادت فرماید. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند. این سیرۀ پاکِ مبارک، گوارایتان باد. سخن و همراهی تو با حق، همواره موجب رنج و به‌سختی‌افتادنت می‌شود و این از فضل خداوند بر توست. پس خدا را به‌خاطر فضلش شکرگزار باش. وقتی در زمان حکومت دیکتاتوری در مصر، گوشه‌ای از حق را بر زبان راندی تو را زندانی و آزار و اذیت کردند و از سرزمین خودت ـ‌مصر‌ـ اخراجت کردند، و وقتی در ایران، حق را بر زبان راندی، به این دعوت مبارک ایمان آوردی و تقلید از مراجع را ترک گفتی، برخی از مراجع حوزۀ قم، شنیدن صدای تو را تحمل نکردند و حکومت ایران را برای به‌زندان‌اندختن و اخراج تو از ایران، تحریک کردند. تو رنج و سختی را تحمل کردی و به یاری حق متمسک شدی و زندان و اخراج، پشت تو را از همراهی با حق خم نکرد. گوارایت باد، و از خدا می‌خواهم تو را با محمد و آل‌محمد ـ‌صلوات خدا بر همه‌شان‌ـ مبعوث فرماید. ** ** **

-تعدد همسر

ان در زمان پیامبر(ص)">

-تعدد همسر

ان در زمان پیامبر(ص) Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 14 سپتامبر 2013: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. تبریکی پاک به همۀ بازدیدکنندگان این صفحۀ مبارک. از خداوند می‌خواهم در خیر و عافیت باشید. استاد Najmat Aljadi: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای مولای من. از خداوند عزوجل امید دارم که برای شما ـ‌مولای من‌ـ به‌زودی فرج حاصل کند و قلب مادرت فاطمۀ زهرا(ع) را خوشحال گرداند، که خداوند نزدیک و اجابت‌کننده است. آقا و مولای من! بسیاری از اوقات که با مسیحیان دربارۀ ادلۀ دعوت سخن می‌گوییم مشاهده می‌کنیم به سراغ امور شخصیِ رسول خدا(ص) می‌روند. از جمله این سؤال که چرا رسول خدا(ص) نُه همسر اختیار کرد؟ مولای من، امیدوارم سبب را بیان فرمایید. پاسخ: و سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما به‌طور کلی گفت‌وگو با هر مخالفی باید در چهارچوب موضوع معینی قرار گیرد؛ وگرنه فقط به این شاخه و آن شاخه پریدن منجر خواهد شد؛ بی‌آنکه بهره‌ای از این گفت‌وگو حاصل شود. اما موضوع ازدواج در زمان رسول خدا محمد(ص) و به‌طور خاص در محیط زندگی آن حضرت، حتی پیش از اسلام نیز به‌دلیل زیاد‌شدن نسبت زنان به مردان ازدواج‌های متعدد وجود داشته و ـ‌همان ‌طور که مشخص است‌ـ هیچ راه حل قابل قبول اجتماعی دیگری جز تعدد همسران برای حل این مشکل وجود نداشته است. سبب بروز چنین مشکلی در آن دوران این بود که در آن زمان‌ها جنگ‌ها و معرکه‌های دایمی و راهزنی‌ها وجود داشت و این شرایط همواره باعث کشته شدن تعداد زیادی از مردان می‌شد در حالی که زنان در خانه‌ها می‌نشستند و به‌طور معمول خارج نمی‌شدند و خطری تهدیدشان نمی‌کرد. حتی در میدان‌های جنگ نیز به اسارت گرفته می‌شدند و ـ‌مثل مردها‌ـ کشته نمی‌شدند. این زیاد بودن نسبت زنان در آن محیط باعث بروز مشکلی اجتماعی ـ‌تا آن حدی‌ـ می‌شد که بسیاری از زنانی که شوهری پیدا نمی‌کردند پرچم‌هایی برای اعلام تمایل به انجام عمل جنسی با مردان برمی‌افراشتند و زنانی که پرچم‌های سرخ داشتند در آن جامعه مشهور بودند. بسیاری از مردها دختران خود را در خردسالی می‌کشتند؛ پدیده‌ای که به زنده‌به‌گور کردن دختران معروف بود و علت بروز این پدیده افزون شدن زنان در آن جامعه و دست نیافتن بسیاری از آن‌ها به ازدواج و پناه بردن به انجام عمل شهوانی به دور از چهارچوب قانون اجتماعی ـ‌مثل ازدواج‌ـ بود. رسول خدا محمد(ص) قانونی برای ساماندهی ارتباط جنسی در چنین جامعه‌ای برای ازدواج قانونمند آورد به گونه‌ای که نَسَب‌ها از بین نرود. تعدد همسران را با قانونی اجتماعی به صورتی تشریع فرمود که در چنین وضعیتِ اجتماعیِ نامتعادلی، کرامت زن را تضمین نماید به‌طوری که زن کالایی ـ‌مثل دارندگان پرچمی که در بالا گفته شد‌ـ برای دست به دست شدن میان مردان نباشد بلکه به عنوان همسر محترمی برای یک مرد تلقی گردد که از حقوق قانونی برخوردار است. قانون تعدد همسران که رسول خدا محمد(ص) آورد تأثیر به سزایی برای حل این پدیدۀ اجتماعیِ روزافزون از خود بر جای گذاشت و فقط در عرض چند سال پدیدۀ زنده‌به‌گور کردن دختران و همچنین زنان با پرچم‌های قرمز مَحو گردید. این در خصوص قانون‌گذاری رسول خدا حضرت محمد(ص) برای تعدد همسران به جهت حل مشکلی اجتماعی یعنی فراوان بودن آمار زنان در آن جامعه بود. اما در خصوص عملکرد شخصی آن حضرت (صلوات خدا بر او) سببش این بود که بیشتر مردها از ازدواج با چند همسر به دلیل سختی زندگی، تأمین غذا و موارد دیگر، خودداری می‌کردند و اقدام رسول خدا به ازدواج با چند زن ـ‌آن هم با وجود دارایی کم آن حضرت(ص)ـ تشویقی برای دیگران بود و این عملکرد آن حضرت خارج از حد و مرزهای زندگی اجتماعی محیطی که در آن زندگی می‌کرد نبود؛ محیطی که بر مردانی که در آن بودند لازم می‌گرداند با چند زن ازدواج کنند تا معضل نسبتِ زیاد زنان به مردان ـ‌به صورتی اخلاقی‌ـ حل شود و نیاز بیولوژیکی جنسی زن برطرف، و کرامتش با ازدواج متعدد، حفظ شود. با این توضیح معتقدم اشکال گرفتن به مردی که با هفت زن ازدواج کرده در حالی که در محیطی زندگی می‌کند که نسبت زنان به مردان هفت به یک است، از مصادیق سفاهت و بی خردی است؛ زیرا شما در قرن بیست و یکم در جامعه‌ای زندگی می‌کنی که نسبت زنان به مردان یک به یک است و بیشتر مردان با یک زن ازدواج می‌کنند. ازدواج شما با هفت زن در زمان خودت و در جامعۀ خودت اشتباه است و ازدواج آن مرد نیز با یک زن در زمان و جامعۀ خودش درست نبود و حتی خطایی بزرگتر بود و ویران کنندۀ جامعه محسوب می‌شد؛ زیرا مسبب پدیده‌هایی مثل زنده‌به‌گور کردن دختران و زنان پرچم‌دار می‌شد. ** ** **

-باطل‌بودن عقیدۀ تقلید از غیرمعصوم

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 16 سپتامبر 2013: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. تحیتی پاک به همۀ بازدیدکنندگان این صفحۀ مبارک. از خداوند می‌خواهم در خیر و عافیت باشید. گفتۀ پیشین خودم را تکرار می‌کنم: آن‌هایی که خود را فُقَها و مراجع می‌نامند از ارائۀ دلیل شرعی یا عقلی بر عقیده‌شان مبنی بر وجوب تقلید ـ‌که دین مرجع‌گرای خود را بر پایۀ آن بنا می‌کنند‌ـ عاجزند؛ زیرا هیچ آیۀ قرآنی محکم‌الدلاله و هیچ روایت قطعی‌الصدور و قطعی‌الدلاله و نیز هیچ دلیل عقلی تامی برای این عقیده در دست ندارند. قاعدۀ وجوب رجوع به عالم که از آن دم می‌زنند بر ایشان منطبق نیست؛ زیرا آن‌ها ـ‌در بهترین حالت‌ـ عرضه‌کنندۀ ظن‌و‌گمان هستند، و جزو گمان‌برندگان محسوب می‌شوند. حقیقت آن است که این عده بعضاً فقط اوهام و خیالات خود را عرضه می‌دارند؛ مثل احکام نماز در مناطق نزدیک به قطب. برخی از این افراد که خود را مرجع می‌نامند ـ‌مثل صادق شیرازی و کمال حیدری‌ـ حتی قادر به درک آنچه به آن‌ها گفته می‌شود نیز نیستند؛ چراکه وقتی ما از آن‌ها اقامۀ دلیل بر عقیده‌شان بر وجوب تقلید از غیرمعصوم را خواستاریم، می‌بینیم آن‌ها دلیل خود را در باب رجوع به متخصص ارائه می‌کنند! این سخن در بهترین حالت خود به‌معنی صدور جواز است و نه وجوب؛ حتی در همین جواز هم جای اما و اگر وجود دارد. اینکه آن‌ها چنین سخنی را به‌عنوان دلیل عقلی ارائه می‌کنند به این معناست که یا نمی‌دانند ما به ایشان چه می‌گوییم یا خود اذعان دارند که عقیده‌شان باطل و بدعت است و دلیلی بر آن ندارند و پس از آنکه ما بطلان آن را نمایان ساختیم از عقیدۀ واجب‌بودنش دست کشیدند و آن را به جواز یا استحباب تنزل داده‌اند. اگر قضیه چنین است پس باید چشم‌پوشی از عقیدۀ باطلشان را علنی کنند و بگویند از وجوب به جواز کوچ کرده‌اند تا ما نیز بحث و مناقشۀ خود را با ایشان به همین وادی سوق دهیم و در باب عقیدۀ جدیدشان با آن‌ها به بحث و مناظره بپردازیم. منتظر پاسخ این کسانی که خود را مراجع می‌نامند و دفاعشان از عقیدۀ وجوب تقلید از غیرمعصوم، هستم؛ یا اینکه برای مردم علنی کنند که این عقیده، عقیده‌ای ناصحیح است و آن‌ها در بنا‌نهادنش، ره به خطا پیموده‌اند. ** ** **

-تبریک به‌مناسبت ولادت امام رضا(ع)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 17 سپتامبر 2013: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. ولادت امام علی بن موسی‌الرضا (صلوات خدا بر او) بر شما مبارک باد و خداوند اعمالتان را قبول فرماید. از علی بن فضال از پدرش از ابوالحسن علی بن موسی‌الرضا (صلوات خدا بر او) روایت شده است: مردی از اهل خراسان به ایشان عرض کرد: ای پسر رسول خدا! رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که گویا به من می‌فرمود: «چگونه خواهید بود وقتی پارۀ تنم در زمین شما دفن شود و شما از امانت من نگهداری می‌کنید و ستارۀ من در زمین شما غایب شود؟!» امام رضا (صلوات خدا بر او) به او فرمود: «من در زمین شما دفن خواهم شد، و من همان پارۀ تن پیامبر شما هستم، و من همان امانت و ستاره هستم. آگاه باشید هرکس مرا زیارت کند، در حالی که به آنچه خداوند تبارک‌و‌تعالی از حق من و اطاعت از من واجب فرموده است عارف باشد، من و پدرانم در روز قیامت شفیعان او خواهیم بود، و هرکس که ما شفیعان او باشیم نجات خواهد یافت، حتی اگر گناه جن و انس بر گردنش باشد! حقیقتاً که پدرم از جدم از پدرش( مرا حدیث کرد که رسول خدا(ص) فرمود: هرکس مرا در خواب خود ببیند قطعاً مرا دیده است؛ زیرا شیطان به‌صورت من یا به‌صورت یکی از اوصیای من یا به‌صورت یکی از شیعیانشان متمثل نمی‌شود و رؤیای صادقه جزئی از هفتاد جزءِ نبوت است.»[101] ** ** **

-بررسی درک نادرست شیرازی در خصوص دشنام‌دادن و آزار و اذیت زبانی

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 27 سپتامبر 2013: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خداوند می‌خواهم در خیر و عافیت باشید. تحیتی پاک به بازدیدکنندگان این صفحۀ مبارک. در این صفحۀ مبارک سخنی یافتم به‌قلم شخصی که اسم خودش را به‌صورت واضح ننوشته بود؛ شاید به‌دلیل ترس از رسوایی یا مسائل مشابه دیگر بوده باشد. قسمتی از نوشتۀ او را نقل می‌کنم. این تنها بخشی از نوشتۀ اوست که من کپی کردم. بقیۀ نوشتۀ وی الفاظی زشت و قبیح در خود داشت که پس از نوشتن این پاسخ، دیگر آن را نیافتم و ظاهراً یکی از مؤمنانی که این صفحه را از الفاظ زشت و قبیح پاک‌سازی می‌کند آن را حذف کرده است؛ خداوند به او پاداش خیر دهد. بخشی از آنچه وی نوشته است: «Talwar Zani احمد اسماعیل، تو نشسته‌ای و سخن مرا می‌بینی... می‌خواهم نظر تو را دربارۀ عایشه بدانم! اولین بار است که می‌بینم یک امام، زنی را که قاتل جدش است لعنت نمی‌کند! ای الاغ! ای بی‌غیرت! این زن، قاتل رسول خداست! تو خجالت نمی‌کشی اجازه می‌دهی ناظم عقیلی دربارۀ عایشه بگوید سلام خداوند متعال بر او باد! ای بیییی‌غیرت! اگر تو یک مرد هستی از سخن عقیلی اظهار بیزاری کن! اما تو نمی‌توانی؛ زیرا تو خودت می‌دانی که هیزم دعوت تو حمامی و عقیلی و صادق است.» پاسخ: این خُلق و خویی است آشنا.[102] به نظر می‌رسد این پاسخ صادق شیرازی به نقض علمی‌ای باشد که بنده بر عقیدۀ وجوب تقلید از غیرمعصوم ارائه کرده‌ام. در هر صورت، ای کسی که این مطلب را نوشته‌ای، تو چه خودِ صادق شیرازی باشی و چه یکی از وکیلان او یا یکی از جاهلانی که به این جاهل اجازۀ فریب‌دادنتان را می‌دهد، برایت بهتر می‌بود ـ‌اگر عقلی در سر داشتی‌ـ به دلیل علمی‌ای پاسخ می‌دادی که در این صفحه برای نقض عقیدۀ وجوب تقلید از غیرمعصوم ارائه کردم و ـ‌از این طریق‌ـ جهل و نادانی صادق شیرازی و ضعف ادراک و کوتاه‌بودن فهمش را نیز بیان نمودم؛ که این کار برای او و کسانی که او آن‌ها را به دشنام و ناسزاگویی و بیان الفاظ زشت و قبیح تشویق می‌کند بهتر می‌بود؛ الفاظی که او و برادران و وکیلانش عادت به استفاده از آن‌ها دارند؛ در حالی که هر شخص آزاده و پاک‌سرشتی، خودش را از چنین الفاظی خوددرای می‌کند. حق‌تعالی می‌فرماید: (وَ الْبَلَدُ الطَّیبُ‏ یخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذی خَبُثَ لا یخْرُجُ إِلاَّ نَکداً کذلِک نُصَرِّفُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یشْکرُون‏) (و زمینِ پاک، گیاهش به‌اذن پروردگارش بیرون می‌آید؛ و از زمینی که ناپاک است، جز گیاهی اندک و بی‌سود بیرون نمی‌آید؛ برای گروهی که سپاس‌گزارند این‌گونه نشانه‌ها را بیان می‌کنیم).[103] ای دوستانی که از این صفحۀ مبارک بازدید می‌کنید، از این آیۀ مبارک حکمتی مبارک، قرآنی و الهی برگیرید: «آن‌ها را از میوه‌هایشان می‌شناسید.» چه بسا بگویی من انسانی ساده‌دل هستم و نمی‌توانم تشخیص بدهم آیا احمدالحسن حق است و این افرادی که با او دشمنی می‌کنند باطل و پیشوایان گمراهی هستند! اما قرآن به‌سادگی به شما می‌فرماید به میوه نگاه کن؛ زیرا میوه، نوع درخت را به تو می‌شناساند؛ حتی اگر متخصص شناخت انواع درخت‌ها با توجه به شاخه‌ها یا برگ‌هایشان نباشی. کیست که نتواند درخت سیب را بشناسد وقتی ببیند سیب از شاخه‌های آن درخت آویزان است؟! همین‌طور در خصوص درختی که میوۀ سمّی یا تلخ می‌دهد؛ شما وقتی به میوه‌اش نگاه می‌کنی درخت را از روی میوه‌اش خواهی شناخت. (کذلِک نُصَرِّفُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یشْکرُون‏) (برای گروهی که سپاس‌گزارند این‌گونه نشانه‌ها را بیان می‌کنیم). «آن‌ها را از میوه‌هایشان می‌شناسید.» امامِ صالح، علمی پاک و مبارک نتیجه می‌دهد، و نتیجۀ پایبند‌بودن به علم او، پدید‌آمدن بندگان صالحی است که از سرِ حکمت سخن می‌گویند. اما امامان آتش ـ‌که شیطان آن‌ها را خوار و سبک نموده است و آن‌ها از او پیروی کرده‌اند‌ـ سخنی سفیهانه و فاسد نتیجه می‌دهند و در نتیجه پیروانی پدید می‌آورند که با زبان شیطان سخن می‌گویند؛ ناسزا، دشنام و سخن زشت و قبیح، فحش، دروغ و افترا! «آن‌ها را از میوه‌هایشان می‌شناسید.» زمین پاک، گیاه پاک و میوۀ پاک نتیجه می‌دهد و زمین ناپاک، میوۀ خبیث. منظور از زمین، امامی است که یاران و پیروانش را با توجه به علم و طرح و برنامه‌ای که ارائه می‌دهد تربیت می‌کند؛ پس امامِ هدایت را از طرح برنامه و میوه‌ای که نتیجه می‌دهد می‌شناسی: (وَ الْبَلَدُ الطَّیبُ‏ یخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ) (و زمینِ پاک، گیاهش به‌اذن پروردگارش بیرون می‌آید). و امام گمراهی را نیز می‌توانی از طرح و برنامه و میوه‌ای که نتیجه می‌دهد بشناسی؛ به‌خصوص وقتی چیزی وجود دارد که به‌روشنی بیان می‌کند آن امام و طرح و برنامۀ فاسدش، سبب به‌بار‌آمدن این میوۀ فاسد بوده است. اینجاست که هر عاقلی حق دارد تعجب کند، وقتی می‌بیند چنین شخص منحرفی با اخلاق فاسد و گفتاری زشت و قبیح ـ‌یا کسی که به گفتار قبیح دعوت می‌کند‌ـ کسانی را می‌یابد که از او پیروی کنند و سخنش را بپذیرند؛ اما حکمت خداوند این‌چنین است که وقتی بخواهد حق را ـ‌به‌روشنی‌ـ آشکار سازد، افراد خبیث را ـ‌یکی را بدتر از دیگری‌ـ نشان می‌دهد تا خباثت و زشتی‌اش را به‌روشنی نشان دهد. (وَ الَّذی خَبُثَ لا یخْرُجُ إِلاَّ نَکِداً) (و از زمینی که ناپاک است، جز گیاهی اندک و بی‌سود بیرون نمی‌آید). برای اینکه حجت را بر کسانی که صادق شیرازی و برادرانش فریبشان داده‌اند تمام کنم، دلیل او برای کارهایی که خودش و برادرانش به‌طور مستقیم انجام دادند یا دیگران را تشویق بر دشنام و ناسزا‌گفتن کردند آنهم با کثیف‌ترین الفاظی که جانهای سلیم انسانی از آن فراری است؛ مورد بحث و بررسی قرار خواهم داد. این نمونه‌ای تصویری است که در آن، صادق شیرازی علت کارهایی را که خودش به‌طور مستقیم یا توسط برادران و وکیلانش انجام می‌دهد ـ‌مثل زبان‌گشودن با الفاظی زشت و ناشایستی که اخلاق سلیم انسانی از آن فراری است‌ـ بیان می‌کند: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​H​o​R​9​m​6​z​5​4​T​M و این هم نمونۀ تصویری دیگری برای برادرش مجتبی شیرازی است که در آن، وی همین روش منحرف را ترویج می‌کند؛ با الفاظی که نفْس‌های سالم انسانی از آن بیزار هستند ـ‌چه برسد به صاحبان اخلاق و دین‌ـ ناسزا می‌دهد و دشنام می‌گوید. مصیبت اینجاست که او بعضی از این دشنام‌ها را با دروغ و تزویر به امیر‌المؤمنین علی بن ابی‌طالب( نسبت می‌دهد؛ به آن پاک و طاهر، فرزندِ پاک و طاهری که در اوج دردمندی در میدان نبرد، در حالی که هنوز خون عزیزانش که در آن میدان از دست داده بود خشک نشده بود، از دهان پاکش یک کلمۀ ناشایست که عایشه را مخاطب قرار دهد خارج نشد. او به عایشه ناسزا نمی‌گوید در حالی که می‌بیند عایشه مسبب کشتار بزرگی شده که دولت اسلامی را ضعیف و یارانش را پراکنده کرده است. کلیپ مجتبی شیرازی در حال ترویج راه و روش دشنام‌گفتن و ناسزاگویی: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​(​ع​)​B​O​5​Q​E​_​P​Z​b​I h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​4​8​(​ع​)​f​C​0​T​v​N​s​E شما را به پروردگارتان قسم، این صادق شیرازی و مجتبی شیرازی که در این کلیپ‌ها مشاهده‌شان می‌کنید، آیا طرحی دینی یا اخلاقی ارائه می‌کنند؟! شما را به پروردگارتان قسم، آیا این افراد برای ارائۀ اسلام به میلیاردها بودایی، مسیحی و ملحد در سرتاسر جهان، شایستگی دارند؟! در فیلم فوق صادق شیرازی برای اینکه روش منحرف خود را در به‌کار‌بردن الفاظ زشت و قبیح ـ‌و نیز دشنام و ناسزاگویی که در کلیپ دیگر از برادرش شنیدید‌ـ توجیه کند، به خداوند تهمت می‌زند که در قرآن ناسزا می‌گوید، دشنام می‌دهد و الفاظی زشت و ناشایست به کار می‌گیرد! این تهمتی که وی به خداوند سبحان نسبت می‌دهد بنا بر فهم پیشین خودش از کلمۀ «زنیم» است که در قرآن آمده. او به‌خاطر جهل و نادانی که دارد این کلمه را «محکم‌المعنی»[104] به حساب می‌آورد و اینکه منظورش «ناسزا، و عبارت ناشایست» است و سپس سراغ آیۀ محکمی در نهی از ناسزا‌گفتن می‌رود؛ آنجا که حق‌تعالی می‌فرماید: (وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ فَیسُبُّوا اللهَ عَدْواً بِغَیرِ عِلْمٍ کذلِک زَینَّا لِکلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَینَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یعْمَلُونَ) (و به آن‌هایى که غیر از خدا را مى‏خوانند دشنام ندهید که آنان از روی دشمنی و نادانی خدا را دشنام خواهند داد. این‌گونه براى هر امتى کردارشان را آراستیم. آنگاه بازگشتشان به‌سوى پروردگارشان خواهد بود، و ایشان را از آنچه انجام مى‏دادند آگاه خواهد ساخت).[105] صادق شیرازی می‌گوید این آیه منظوری خاص دارد و به‌طور کلی از «ناسزا‌گفتن و دشنام‌دادن» نهی نمی‌کند. این جاهل، با برداشتی متشابه از کلمۀ «زنیم» این آیه را این‌چنین مقیّد کرده است! در حالی که ظاهر آیه در نهی از دشنام‌دادن و به‌کار‌بستن الفاظ قبیح و ناشایست، روشن است. پس این اخلاق درست انسانی نیست و هیچ انسان سلیم متعادلی امکان ندارد به این خصوصیت آراسته شده باشد که خدا را به ناسزا و دشنام‌گویی متهم کند. پاک و مقدس است او. از ساحت او بسی به دور است! اوست نیرومندِ توانایی که بر همه‌چیز مسلط است و هیچ نیازی به دشنام و ناسزا‌گفتن ندارد! او منبع اخلاق، ارزش‌ها و سخن پاک و طاهر است. او سبحانی است که می‌فرماید: (ادْعُ إِلى‏ سَبیلِ‏ رَبِّک‏ بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی‏ هِی أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّک هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ) (با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن، و با آنان به نیکوترین شیوه به بحث [و مجادله] بپرداز. یقیناً پروردگارت به کسانی که از راه او گمراه شده‌اند و نیز به راه‌یافتگان داناتر است).[106] راه و روش کلی قرآن این‌چنین است؛ همان راه و روشی که اوامر الهی باید در چهارچوبش فهمیده شود. ای عزیزان! ای شیعیان آل‌محمد! هوشیار باشید؛ خدا توفیقتان دهد! این، محکم است؛ اینکه خداوند امر می‌فرماید دعوت شخص مخالف باید با حکمت و موعظۀ حسنه باشد، نه با دشنام و ناسزاگویی و الفاظ ناشایست و قبیح: (ادْعُ إِلى‏ سَبیلِ‏ رَبِّک‏ بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی‏ هِی أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّک هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ) (با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن، و با آنان به نیکوترین شیوه به بحث [و مجادله] بپرداز. یقیناً پروردگارت به کسانی که از راه او گمراه شده‌اند و نیز به راه‌یافتگان داناتر است). ای عزیزان! ای شیعیان آل محمد! هوشیار باشید؛ خدا توفیقتان دهد.‌ این آیه محکم است؛ و خداوند به وضوح و روشنی به ناسزا نگفتن امر می‌فرماید: ﴿وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ فَیسُبُّوا اللهَ عَدْواً بِغَیرِ عِلْمٍ کذلِک زَینَّا لِکلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَینَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یعْمَلُونَ﴾ (و آنهایى را که به جای خدا مى‏خوانند دشنام مدهید که آنان از روى دشمنى ـ‌ندانسته‌ـ خدا را دشنام خواهند داد. اینگونه براى هر امتى کردارشان را آراستیم. آنگاه بازگشت‌شان به سوى پروردگارشان خواهد بود، و ایشان را از آنچه انجام مى‏دادند آگاه خواهد ساخت). ای عزیزان، ای شیعیان آل محمد‌؛ این آیه محکم است: ﴿وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ... ادْعُ إِلى‏ سَبیلِ‏ رَبِّک‏ بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی‏ هِی أَحْسَنُ﴾ (و آنهایى را که به جای خدا می‌‏خوانند دشنام مدهید... با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن، و با آنان به آنچه نیکوتر است مجادله کن). این آیه محکم است و این همان است که عقل و انسانیت می‌گوید، و این همان است که ما از اخلاق والای الهی می‌دانیم؛ اخلاقی که از محمد(ص) یاد گرفته‌ایم. اما کلمۀ «زنیم» ـ‌در بهترین حالت‌ـ کلمه‌ای با معنای متشابه است. معنایی از این کلمه که از امام صادق (صلوات خدا بر او) روایت شده و نیز معناهایی که در برخی از لغت‌نامه‌ها آمده است تقدیم حضور می‌شود. این معانی از تفسیر نادرستی که صادق شیرازی بیان داشته است به‌دورند: شیخ صدوق در معانی‌الاخبار روایت کرده و گفته است: «پدرم( گفت: سعد بن عبدالله از احمد بن محمد بن عیسی از عباس بن معروف از صفوان بن یحیی از ابن‌مسکان از محمد بن مسلم برایمان نقل کرده است که به امام صادق(ع) عرض کردم: (عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِک زَنیم‏) فرمود: «عُتُل یعنی کسی که کفر زیاد دارد و زَنیم کسی است که در کفر خود غرق شده است.»[107] و در برخی از لغت‌نامه‌ها: «زنم: زَنَمَتا الأُذن: هنتان تلیان الشحمة، و تقابلان الوترة. و زَنَمَتا القُوقِ و زُنْمتاه. و الأول أفصح: أعلاه و حرفاه. الزَّنَمَتان: زَنَمتا الفُوق، و هما شَرَجا الفُوق، و هما ما أشرف من حرفیه. و المُزَنَّمُ و المُزَلَّمُ: الذی تقطع اذنه و یترک له زنمة. و یقال: المُزَلَّم و المُزَنَّمَ الکریم. و المُزَنَّمُ من الإبل: المقطوع طرف الأُذن؛ قال أبو عبید: و إنما یفعل ذلک بالکرام منها؛ و التَّزْنیمُ: اسم تلک السِّمَةِ اسم کالتَّنْبیت. الأحمر: من السِّمات فی قطع الجلد الرَّعْلة، و هو أَن یُشَقَّ من الأُذن شيء ثم یترک معلَّقاً؛ و منها الزَّنَمةُ، و هو أَن تَبِین تلک القطعة من الأُذن، و المُفْضاة مثلها. الجوهری: الزَّنَمَةُ شیء یقطع من أُذن البعیر فیترک معلقاً، و إنما یفعل ذلک بالکِرام من الإبل. یقال: بعیر زَنمٌ و أزْنَمُ و مُزَنَّم و ناقة زَنمَةٌ و زَنْماء و مُزَنَّمةٌ. و الزَّنَمُ: لغة فی الزَّلَمِ الذی یکون خلف الظِّلُفِ، و فی حدیث لقمان: الضائنة الزَّنِمةُ أی ذات الزَّنَمَةِ و هی الکریمة، لأن الضأْن لا زَنَمَةَ لها و إنّما یکون ذلک فی المعز؛ قال المُعَلِّی بن حَمَالُ العبدی: و جائت خُلْعَةٌ دُهْس صَفایا، یَصُوعُ عُنُوقَها أَحْوی زَنِیمُ یُفَرِّقُ بینها صَدْعٌ رَباع، له ظَأْبٌ کما صَخِبَ الغَریمُ و الخَلْعَةُ: خیار المال. و الزَّنِیمُ: الذي له زَنَمَتان في حلقه، و قیل: المُزَنَّمُ صغار الإبل، و یقال: المُزَنَّمُ اسم فحل؛ و قول زهیر: فأَصْبَحَ یَجرِي فیهمُ، مِن تِلادِکُمْ، مَغانم شَتَّی من إِفالٍ مُزَنَّمِ. قال ابن سیده: هو من باب السِّمام المُزعِف و الحِجال المُسَجَّف لأن معنای الجماعة و الجمع سواء، فحمل الصفة علی الجمع، و رواه أبوعبیدة: من إِفال المُزَنَّمِ، نسبه إِلیه کأَنه من إِضافة الشیء إِلی نفسه. و قوله تعالی: عُتُلٍّ بعد ذلک زَنیمٍ؛ قیل: موسوم بالشر لأن قطع الأُذن وَسمٌ» [لسان العرب: ج 12 ص 275[. ای عزیزان! ای شیعیان آل محمد! از خدا بترسید و از این نادان ـ‌صادق شیرازی‌ـ قبول نکنید؛ زیرا برای شما با دلیل ثابت شد او جاهلی است که محکمی از قرآن را ـ‌که در آن نهی از ناسزاگویی آمده‌ـ به برداشت متشابهی از کلمه‌ای که دارای چندین معناست بازمی‌گرداند؛ و در نتیجه این کلمه [زنیم] ـ‌در بهترین حالت‌ـ متشابه است و متشابه به محکم بازگردانده می‌شود! و به این ترتیب برای این کلمه، معنایی حتمی خواهد شد که معنای آن را از این سخن حق‌تعالی «لا تسبوا = ناسزا نگویید» خارج نکند؛ یعنی همان معنایی که امام صادق(ع) فرموده است: «زَنیم کسی است که بسیار در کفر خود غرق شده است.» عزیزان! متشابه به محکم برگردانده می‌شود و آل‌محمد کسانی هستند که متشابهات را به محکمات بازمی‌گردانند نه امثال صادق شیرازی؛ جاهلی که مسئله را به کلی برای شما واژگونه می‌کند و کلام محکم قرآنی را به فهم بیمارگونه‌ای که خودش بنا کرده است بازمی‌گرداند و به این ترتیب خداوند را به ناسزاگویی و دشنام‌دادن متهم ‌می‌کند تا برای خودش، برادرانش و اعوان و انصارش دلیل بتراشد، جهت ناسزاگویی و بیان‌ الفاظ رکیکی که هیچ انسان سلیمی چنین عباراتی را نمی‌پذیرد، ‌چه برسد به اینکه متدین باشد‌. اما ـ‌ای کسی که به سخنان زشت و ناروای صادق شیرازی آراسته شده‌ای‌ـ آنچه در خصوصِ سخن شیخ بزرگوار و عالم فاضل، ناظم عُقیلی ـ‌خدا حفظش کند‌ـ نوشته‌ای که وی گفته است «عایشه (علیها‌السلام)»، بنده از این سخن وی آگاهی یافتم. شیخ ناظم عقیلی در حال مناظره با یک شیخ وهابی سلفی بود و بیشتر سخن شیخ ناظم عقیلی دربارۀ آل‌محمد (صلوات خدا بر آنان) بود تا حق آن‌ها را برای خلافت اثبات کند و هروقت یادی از آن‌ها به‌میان می‌آورد به آن‌ها سلام می‌داد ـ‌خداوند به او پاداش نیک عطا فرماید‌ـ سپس نام عایشه در میان کلامش آمد و بدون هیچ منظوری، زبانش به سلام بر او چرخید. اما در خصوص موضع‌گیری من دربارۀ عایشه: این مطلب را به‌طور عمومی در جاهای بسیاری بیان کرده‌ام. عایشه همچون همۀ کسانی است که با امیر‌المؤمنین (صلوات خدا بر او) مخالفت کردند؛ در حالی که امیر‌المؤمنین، یکی از خلفای خداوند در زمینش است. پس عایشه اگر مؤمن می‌بود لازم بود از علی(ع) ـ‌که آقا و امام او بوده است‌ـ اطاعت کند و بر او واجب بود به فرمان او گردن نَهَد؛ چراکه او امام منصوب از طرف خداوند بر مردان و زنان مؤمن است؛ ولی بنده ناسزا نمی‌گویم و دشنام نمی‌دهم و به راه و روش قرآنی گردن می‌نهم ‌که همان روش پدرانم، امامان پاک و طاهر است؛ همان راه و روشی که شما نیز در آیات بالای همین صفحۀ مبارک می‌بینی‌. و آن شیوه، دعوت بر اساس حکمت و اخلاق پاک است، نه شیو] ناسزا و دشنام‌گفتن و استفاده از عبارات زشت و قبیحی که صادق شیرازی و برادران و اعوان و انصارش بنیان می‌نهند! درخصوص این سخنان زشتی که این شخص در این صفحۀ مبارک نوشته است من آنها را دعوت می‌کنم تا توبه کنند و این اخلاق زشت و سخنان ناپسند را ترک گویند. همچنین صادق شیرازی را به توبه و ترک فریب‌دادن مردم با عقیدۀ وجوب تقلید از غیرمعصوم دعوت می‌کنم؛ همان عقیده‌ای که او حتی از ارائۀ یک دلیل برایش ناتوان است و هیچ آیه‌ای با دلالت محکم یا روایتی قطعی‌الصدور با دلالت محکم برای عقیدۀ وجوب تقلید از غیرمعصوم در اختیار ندارد. خودِ فقهای اصولی نیز این آیات و روایات را مورد بحث و بررسی قرار داده و بیان کرده‌اند که این‌ها شایستگی مطرح‌شدن به‌عنوان «دلیل» را ندارند و به همین دلیل به آن چیزی پناه برده‌اند که خودشان «دلیل عقلی» یا «وجوب مراجعۀ جاهل به عالم» نام نهاده‌اند. بنده این ادعا را با این گفته که آن‌ها تنها ظانّ(گمان‌کننده) هستند نقض نمودم؛ زیرا عالِم در اینجا کسی است که یقین ارائه کند، نه ظن‌و‌گمان! برخی از آن‌ها ـ‌از جمله صادق شیرازی‌ـ گفته‌اند که دلیل عقلی‌شان مراجعه به متخصص است و بنده نیز بیان کردم که او با طرح چنین مسئله‌ای به‌عنوان دلیل، بر طبل جهل و نادانی خود کوبیده و بیان داشته است که نمی‌داند چه می‌گوید؛ زیرا او از یک طرف معتقد به وجوب تقلید از غیرمعصوم یا فقیه است و از سوی دیگر دلیل خود را ارائه می‌کند که در بهترین حالت فقط بر جایزبودن دلالت می‌کند نه واجب‌بودن! چرا‌که مراجعه به متخصص واجب نیست. من منتظر پاسخ آن‌ها هستم؛ پاسخی که هرگز نخواهد آمد‌؛ زیرا آن‌ها خود می‌دانند عمر عقیده‌شان ـ‌پس از اشکالاتی که بیان کردم‌ـ به پایان رسیده و چیزی از آن باقی نمانده است. ** ** **

-سخنی در خصوص انصار امام مهدی(ع) در ایران

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 10 اکتبر 2013: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خداوند می‌خواهم در خیر و عافیت باشید. درودی پاک به بازدیدکنندگان این صفحۀ مبارک. تحیتی پاک و مبارک به عزیزان مؤمن در تمامیِ شهرهای ایران. سلام بر عزیزان زندانی‌شده به‌خاطر فکر و عقیده‌شان در همۀ شهرهای ایران. خداوند شما را به‌جهت آزار و اذیتی که به‌خاطر خدا متحمل می‌شوید یاری فرماید؛ ولی این از نعمت‌های خداوند بر شماست؛ پس خدا را برای فضلش شکرگزار باشید. شما ان‌شاء‌الله همان امت موعودی هستید که در آخرالزمان میوه می‌دهد. پس صبر کنید، [بر کار خود] مواظبت کنید، و آزار و اذیت و سختی را به‌خاطر خدا تحمل کنید. آن‌ها پس از اینکه خود را ناتوان از رویارویی اعتقادی و فکری با شما ببینند چقدر از شما را به زندان خواهند افکند؟ و آیا آن‌ها خواهند توانست وعدۀ محمد بن عبدالله ـ‌صلوات خدا بر او و خاندانش‌ـ همان وعدۀ خداوند سبحان‌و‌متعال را تکذیب کنند؟! چقدر نادان‌اند! به خدا قسم اگر من بر حق، و دعوت‌کننده به حق در این زمان و همان مهدی اول یاد‌شده در وصیت رسول خدا حضرت محمد(ص) باشم، آن‌ها هر کاری انجام دهند، هرچقدر که به زندان بیفکنند و هرچقدر هم که مؤمنان به دعوت حق را شکنجه کنند، هرگز نخواهند توانست نور خدا را خاموش کنند. متأسفانه امروز در ایران، مؤمنان به دعوت مبارک مهدوی را فقط به‌خاطر عقیده و فکرشان بازداشت می‌کنند و پیش از آن‌ها همین کار را در عراق انجام می‌دادند. من آن‌ها را نصیحت می‌کنم که بیندیشند؛ زیرا بازداشت مؤمنان یا یورش‌‌بردن به مؤمنان ـ‌در حالی که در یزد، تبریز، تهران یا دیگر شهرهای ایران نماز‌جمعه به پا می‌دارند‌‌ـ آنچه آرزویش را دارند برایشان محقق نخواهد کرد. آن‌ها ده نفر را زندانی می‌کنند و صد نفر ایمان می‌آورند، و صد نفر را بازداشت می‌کنند و هزار نفر ایمان می‌آورند. من به آن‌ها راه‌حلی ارائه می‌دهم که اگر عاقل باشند از من می‌پذیرند؛ آن‌ها باید از آزار مؤمنان دست بردارند؛ چراکه اگر احمدالحسن فردی باطل باشد، دعوتش بی هیچ زحمتی به پایان خواهد رسید؛ اما اگر احمدالحسن بر حق باشد آن‌ها هر کاری انجام دهند دعوتش به پایان نخواهد رسید و هر بار که بخواهند با دهان‌هایشان آن را خاموش کنند خواهند دید که شدت می‌گیرد و فروزان‌تر می‌شود: (یریدُونَ‏ أَنْ‏ یطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یأْبَى اللهُ إِلاَّ أَنْ یتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کرِهَ الْکافِرُون‏) (می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند؛ ولی خدا جز این نمی‌خواهد که نور خود را کامل کند؛ هرچند کافران خوش نداشته باشند).[108] سلام بر عزیزان مؤمن در ایران، و سلام بر زنان مؤمن پاک در ایران. خوشا به شما و گوارای وجودتان باد که فرستادۀ خدا محمد(ص) ـ‌بیش از هزار سال پیش‌ـ شما را یاد کرده و فضل شما را بیان فرموده است. گوارایتان باد که شما در ملأ اعلی یاد شدید. من به‌خوبی می‌دانم شما مردمی پاک و سخت ـ‌همچون سنگ‌ـ هستید و می‌دانم شما کوه بلندی هستید که در برابر سرکشان گردن خم نمی‌کنید. شما نیازی به کلامی از طرف من برای هم‌دردی یا تشویق و دل‌گرمی ندارید؛ ولی به خدا سوگند این سخنی است که با آن، رضای خداوند سبحان‌و‌متعال را اراده کرده‌ام و در آزار و اذیتی که تنها به‌دلیل ایمان به دعوت مبارک مهدوی متعرض شما شده است با شما شریک می‌شوم. گوارایتان باد ای عزیزان؛ زیرا به خدا سوگند این بهشت و راه خداوند سبحان است که با ناخوشایندی‌ها احاطه شده تا خدا بداند چه‌کسی او و فرستادگانش را در نهان یاری می‌کند؛ و اگر این راه، وحشت‌زا و پوشیده با ناخوشایندی‌هاست، خوشا به حال شما که چه نیکو سرانجامی است: (تِلْک‏ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ) (آن سراى آخرت را براى کسانى قرار مى‏دهیم که در زمین خواستار هیچ برترى و فسادی نیستند، و فرجام از آنِ پرهیزگاران است).[109] به‌زودی یاری خواهید شد و زندانبانان زیان خواهند دید. و سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. خادم شما احمدالحسن ** ** **

-تسلیت به‌مناسبت روزهای همیشه جاوید حسین(ع)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 4 نوامبر 2013: بسم الله الرحمن الرحیم سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما از خداوند می‌خواهم که در خیر و عافیت باشید. خداوند پاداش‌های شما را بزرگ بگرداند و اعمالتان را بپذیرد. خواستم با نقل ابیات زیر در این روزهای بزرگ ـ‌روزهای جاودان امام حسین که کودتا علیه تنصیب الهی را خوار و رسوا کرد‌ـ با شما مشارکت داشته باشم. / سلامی بر حرّ در میدان‌های نبرد تو و بر ورودش که بزرگ باد آن ورود سلامی بر او به مقدار عذاب و زجر و مقدار چاک‌چاک‌شدن‌های با شهامتش سلامی بر او... و عتابی بر او عتابی از دوستدارش و عاشقش چگونه؟ با هزار شمشیر مهارت کردند به جان تو ای حُر که متوقفت نکردند و چگونه تو مانع شدی با آن هزار شمشیر؟ که اگر من تنها بودم مانع نمی‌شدم و منتظر آنان نمی‌شدم تا بچرخد بر تو گروه‌هایشان، ای خون من که مرزهای عراق را سخت می‌کاویدم حتی اگر از مهارهاشان در دهانم بود به راستی تاریخ این خاک را تغییر دهم تا فرزندان ملجم دستشان به آن نرسد ابیات از شاعر عراقی: استاد عبد‌الرزاق عبد‌الواحد ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 13 نوامبر 2013: / بار خدایا! تویی بلند مقام، با جبروت بزرگ، با تدبیر استوار، بی‌نیاز از خلایق، کبریایی‌ات پهناور، توانا به هر چیز که بخواهی، رحمتت نزدیک، وعده‌ات راست و درست، با نعمت‌هایی بسیار، امتحانت نیکو، وقتی خوانده می‌شوی نزدیک هستی، به مخلوقاتت احاطه داری، پذیرندۀ توبۀ هر کسی که به درگاهت بازگردد، به هر چه اراده کنی توانایی، هر چه را که طلب کنی بیابی، آنگاه که شکرت به جا آید شکرگزاری کنی، یاد کننده‌ای آنگاه که یادت شود، تو را می‌خوانم در حالی که نیازمندم، فقیرانه به درگاهت مشتاقم، هراسناک به درگاهت نالانم، از رنج و درد به سوی تو گریانم، عاجزانه از تو یاری می‌طلبم، و بر تو توکل می‌کنم که کفایت کننده‌ای. میان ما و قوم ما داوری فرما، که این قوم ما را فریفتند، با ما خدعه کردند، به ما خیانت کردند و با ما جنگیدند، در حالی که ما عترت نبی تو و فرزندان حبیب تو محمد بن عبد الله هستیم؛ همان کسی که تو او را به رسالت برگزیدی و بر وحی خود امین قرار دادی؛ پس در امر ما گشایش و برون‌رفتی عطا فرما! به لطف و رحمت تو ای مهربان‌ترین مهربانان.[110] ** ** **

-اضافه مبلغ هزینه‌های کتاب «توهم بی‌خدایی» (وهم الإلحاد) برای کفالت ایتام

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 3 دسامبر 2013: سلام و رحمت و برکات خدا بر شما. از شما می‌خواهم در خیر و عافیت باشید. تحیتی پاک به بازدیدکنندگان این صفحۀ مبارک. امروز یکی از دوستان در عراق دربارۀ مسئلۀ قیمت کتاب «توهم بی‌خدایی» با من صحبت کرد و اینکه اضافه‌مبلغی علاوه بر قیمت تمام‌شدۀ کتاب روی کتاب درج شده است. از آنجا که این موضوعی است عمومی و مخصوص همۀ کسانی که به خرید کتاب اهتمام می‌ورزند، مایل بودم در این خصوص توضیحی ارائه دهم: مبلغی اضافه بر هزینۀ چاپ این کتاب منظور شده است و این اضافه‌مبلغ به سرپرستی یتیمان اختصاص دارد؛ به‌خصوص در بغداد و مناطقی که انفجارهای مجرمانه صورت می‌گیرد و پدران، قربانی می‌شوند و کودکان بدون سرپرست باقی می‌مانند. اگر بازدید‌کنندگان این صفحه معتقد باشند این اضافه‌مبلغ، پذیرفتنی نیست، می‌توانند نظراتشان را در همین‌جا بگذارند و من مطلع خواهم شد و به خواست خدا راه‌حل مناسبی برای همگان وجود خواهد داشت. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ اربعین حسین ص ـ سوئد/26 دسامبر 2013: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خدا می‌خواهم در خیر و عافیت باشید. خداوند بهترین پاداش نیکوکاران را به شما عطا فرماید که پرچم «البیعة لله» را به مردم رساندید. از خدا می‌خواهیم هرکدام از مردم را که خود بخواهد به پذیرفتن آن توفیق عطا فرماید. / / / ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ اربعین حسین ص ـ عراق/26 دسامبر 2013: خداوند بهترین پاداش نیکوکاران را به شما عطا فرماید که حق را به مردم می‌رسانید. / ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ اربعین حسین ص ـ عراق/26 دسامبر 2013: خداوند بهترین پاداش نیکوکاران را به شما عطا فرماید که حق را به مردم می‌رسانید. / ** ** **

-جایگاه زبان، و طعنه به رسالت محمد(ص)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 31 دسامبر 2013: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. خداوند پاداش شما را در یادبود شهادت حضرت محمد(ص) بزرگ بدارد؛ همان انسان پاکی که به‌جهت طهارت و پاکی نفسش، سزاوار مقام والا و بلندمرتبه در پیشگاه خداوند سبحان شد. در این روزها شاهد هستیم که رسالت رسول خدا محمد(ص) ـ‌و به‌خصوص قرآن‌ـ از جهت نسبت‌داشتن به خداوند سبحان در معرض طعنه و تشکیک قرار می‌گیرد. این ایراد‌گرفتن‌ها حول زبان عربی می‌چرخد و اینکه در عبارت‌های قرآنی سخنان پوچ و بی‌معنایی وجود دارد یا الفاظ قرآن در پاره‌ای موارد مخالف قواعد نحو و اعراب یا مخالف شیوایی و بلاغت است و اینکه سخنان و اشعار عربی‌ای وجود دارند که بسیار شیواتر از قرآن هستند؛ مثل سخن امریء القیس در شعرش: مِکَرِّ مِفَرٍّ مُقبِلٍ مُدبِرٍ مَعاً ... کَجُلمُودِ صَخرٍ حَطَّهُ السَّیلُ مِن عَلِ ... و دیگر ابیات. چند روز پیش عده‌ای از انصار ـ‌خدا حفظشان کند‌ـ با من دیدار و مرا از ویدئویی از یک شخص معمم شیعه به‌نام «سید احمد قبانچی» آگاه کردند که در منتسب‌بودن قرآن به خدا اشکال وارد می‌کرد. در حقیقت روش او در ایراد‌گرفتن، تفاوتی با اسلوب وهابی‌ها و مراجع شیعه یا نمایندگانشان در ماهواره‌ها ندارد؛ ایراد‌گرفتن به این دعوت مبارک با استفاده از خدعه و دروغ‌پردازی، بر اساس آنچه آن‌ها مخالفت قواعد نحوی و بلاغت زبان عربی نامیده‌اند؛ مثل طعنه‌زدن به قرائت احمدالحسن در کلمۀ «ضیزی» و ایرادگیری‌های بیهودۀ مشابه دیگر که با آن‌ها افراد نادان را فریب می‌دهند و می‌گویند احمدالحسن زبان عربی نمی‌داند یا [سخنانش] فصیح نیست. مؤمنان از جهل و نادانی این افراد حتی نسبت به قواعد استقرایی زبان عربی پرده برداشته‌اند؛ مؤمنانی که برخی از آن‌ها در زبان عربی مدارکی با سطوح عالی دارند و در دانشگاه‌های عراق سِمَت استادی را دارا هستند. شکر خدا که این مؤمنان، جهل و نادانی این افراد را حتی نسبت به قواعد استقرایی زبان عربی بیان کردند و حتی جهل آن‌ها را نسبت به قرائت‌های هفت‌گانۀ مختلف قرآن و نیز به وجود قرائت اهل‌بیت(ع) بیان نمودند؛ قرائتی که از آن در روایات بسیاری سخن به میان آمده، و آمده است که این قرائت با قرائت‌های هفت‌گانۀ مشهور تفاوت دارد و... . اکنون نوبت پاسخ‌گویی آن‌هاست. ما منتظر پاسخ تفصیلی این وهابی‌ها و مراجع (یا کسانی که این افراد آن‌ها را به طعنه‌زدن به دعوت حق ـ‌بر اساس مخالفت با زبان عربی‌ـ سوق داده‌اند) هستیم و تکرار می‌کنم: پاسخ تفصیلی به همۀ مطالبی که احمد قبانچی گفته است؛ یعنی طعنه‌هایی به زبان عربی و فصاحت قرآن و نیز اشکال‌تراشی‌های مسیحیان نسبت به قرآن مبنی بر اینکه قرآن، مخالف زبان عربی است، بلیغ نیست و عباراتش پوچ و بی‌معناست. چه بسا نیازی به بیان این نکته نباشد که پاسخ‌ها باید با پرداختن به اشکال‌گرفتن‌ها و ارائۀ پاسخ به یکایک آن‌ها باشد، نه آن‌گونه که برخی از کسانی که پر از نابخردی هستند انجام می‌دهند و عبارتی از قرآن را ـ‌که کسی به آن طعنه‌ای نزده است‌ـ برمی‌گیرند و می‌گویند قرآن، بلیغ‌ترین کلام است و توجیهاتی از این دست. آنچه خواسته شده این نیست که ثابت کنند برخی از عبارت‌های قرآن، فصیح یا بلیغ است ـ‌زیرا چنین مطالبی در پاسخ‌دادن به اشکالی که بر دیگر عبارات است، هیچ مزیتی ندارد‌ـ بلکه آنچه خواسته شده پاسخ تفصیلی به طعنه‌هایی است که مسیحیان و سید احمد قبانچی و دیگران مطرح کرده‌اند؛ یعنی پرداختن به اشکال و پاسخ دادن با پاسخی علمی. ما منتظر پاسخ آن‌ها هستیم. و بنده اعلام می‌کنم اگر آن‌ها به همان روشی که ما اشکالاتشان را پاسخ داده‌ایم پاسخ دهند معلوم می‌شود دجال هستند و در دین با دو پیمانه سنجش می‌کنند. وقتی آن‌ها نسبت به ما و دعوت حق اشکال‌تراشی می‌کنند اشکالاتی مطرح می‌کنند که معتقدند هیچ ارزشی ندارد. آن‌ها تنها به یک علت چنین اشکالاتی را مطرح می‌کنند و آن، فریب‌دادن و در نادانی نگاه‌داشتن مردم است نه بیشتر! در پایان: بیان می‌کنم و تکرار می‌کنم که پاسخ‌دادن بر آنان واجب و حتمی است؛ زیرا آن‌ها قواعد استقرایی زبان عربی را مقدس و معصوم می‌شمارند و به اعتقاد آن‌ها جایز نیست شخص معصوم با این قواعد مخالفت کند. ـ نظرت درخصوص خدای سبحان چیست؟ـ و در نتیجۀ پاسخ ندادن آنها به‌صورت رسمی به‌معنای نقض‌کردن ایمانشان به قرآن و حُکم‌دادن به اینکه قرآن از سوی خدا نیست خواهد بود و به این ترتیب رشتۀ اسلامشان را به دست خودشان پنبه کرده‌اند. ـ کلیپ ویدئویی زیر اشکالاتی را که وهابی‌ها و برخی از مراجع شیعه یا عمامه‌داران نادانی که مراجع، آنها را برای اشکال‌گرفتن به قرائت قرآنیِ احمدالحسن در ماهواره‌ها و دیگر رسانه‌ها به کار گفته‌اند بیان می‌کند، و اینکه احمدالحسن عربی را به‌خوبی نمی‌داند و برخی از مؤمنان به دعوت حق پاسخ آن‌ها را داده و جهلشان را حتی نسبت به قواعد زبان و قرائت‌های هفت‌گانه آشکار کرده‌اند: h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​q​C​9​T​S​R​F​u​k​0​Q ـ کلیپ بعدی مروبط به احمد قبانچی است که در فصاحت و عربیت قرآن طعنه وارد می‌کند: h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​r​y​5​l​w​f​e​D​q​(​ع​)​I ـ کلیپ زیر نیز فیلم دیگری از احمد قبانچی است: h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​K​k​_​K​S​1​K​r​P​W​A و در اینجا اشکال‌تراشی‌های خیلی زیادی در زمینۀ مخالف‌بودن قرآن با نحو و بلاغت و فصاحت وجود دارد که به‌طور معمول ارائه می‌شود و این تنها یک نمونه از آن‌هاست. در دو آیه یک مرتبه «صابئین» و بار دیگر «صابئون» را شاهد هستیم، در حالی که این دو کلمه ـ‌طبق قواعد زبان عربی‌ـ جایگاه نحوی یکسانی دارند: (إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هادُوا وَ النَّصارى‏ وَ الصَّابِئینَ‏ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُونَ...) (در حقیقت، کسانى که ایمان آوردند و آنان که یهودى شده‏اند و ترسایان و صابئان، هرکس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد پس اجرشان را نزد پروردگارشان خواهند داشت و نه بیمى بر آنان است و نه اندوهناک خواهند شد...).[111] (إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هادُوا وَ الصَّابِئُونَ وَ النَّصارى‏ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُونَ) (کسانى که ایمان آوردند و کسانى که یهودى و صابئى و مسیحى‏اند، هرکس به خدا و روز بازپسین ایمان آوَرَد و کار نیکو کند، پس نه بیمى بر ایشان است و نه اندوهگین خواهند شد...).[112] سخن خود را با بیان این نکته به پایان می‌رسانم که راه و روش ما در پاسخ به احمد قبانچی و آنچه مسیحیان و دیگران دربارۀ قرآن و صحت نسبتش به خدا از طریق اشکال‌تراشی در آن از نظر نحو و بلاغت ـ‌یا به‌طور کلی مخالفت قرآن با قواعد عربی‌ـ مطرح می‌کنند، هرکسی می‌تواند آن را در کتاب‌های بنده بیابد. ما معتقد به قداست زبان نیستیم و اعتقاد داریم که زبان، تحت سیطرۀ قانون عمومیِ تکاملِ جهان قرار دارد و صحیح‌بودن این اعتقاد پیرو صحیح‌بودن اثبات نظریۀ تکامل است که در کتاب «توهم بی‌خدایی» ـ‌به‌طور مفصل‌ـ صحت آن و بی‌ارزش‌بودن پاسخ‌های جاهلانی که آن را رد کرده‌اند بیان کرده‌ام. به این ترتیب اعتقاد به اینکه قواعد بی‌نقص و ثابتی برای زبان وجود دارد که زبان باید از این قوانین پیروی کند ساده‌لوحانه است. روی سخن من تنها منحصر به زبان عربی نیست، بلکه به‌طور کلی هر زبان انسانی یا حیوانی را شامل می‌شود. حال که این نکته به‌شکل علمی و با ادلۀ صحیح ثابت شد، امام صادق(ع) در بیش از هزار سال قبل، بی‌ارز‌بودن اعتقاد به وجود قواعد ثابت یا بی‌نقص برای زبان عربی یا دیگر زبان‌ها را بیان فرموده است: محمد بن مسلم می‌گوید: امام صادق(ع) قرائت کرد: (وَ لَقَدْ نادانا نُوحاً) (و نوح ما را ندا کرد). عرض کردم: نوحٌ! سپس عرض کردم: فدایت شوم، ای کاش در‌این‌باره دقت می‌فرمودید! مقصودم زبان عربی است. فرمود: «مرا از این بوی گندتان رها کنید.»[113] ** ** **

-فایل صوتی که منتسب‌بودن این صفحه به سید احمدالحسن را ثابت می‌کند

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 13 ژانویه 2014: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما[114] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​h​m​e​d​.​A​l​h​a​s​a​n​.​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​v​b​.​4​5​7​3​9​7​0​0​4​3​0​7​9​6​8​/​6​1​8​3​2​6​3​7​8​2​1​5​0​2​9​/​?​t​y​p​e​=​3​&​t​h​e​a​t​e​r ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 19 ژانویه 2014: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. یابود ولادت رسول خدا حضرت محمد(ص) و فرزندش جعفر صادق(ع) بر شما مبارک باد، و از خداوند خواستارم که آن را برای شما خیر دنیا و آخرت گرداند. ** ** **

-تسلیت به شیخ محمد حریشاوی به‌مناسبت فقدان دو برادرش

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 20 ژانویه 2014: خداوند پاداش شما را در مصیبت شهادت دو تن از برادرانتان ـ‌خدا مقامشان را رفیع گرداند‌ـ بزرگ بدارد. شیخ محمد حریشاویِ پاک و عزیز؛ خداوند پاداش شما و پدر پاک و خانوادۀ بزرگوارتان را بزرگ بدارد. از خداوند خواستارم به شما صبر عنایت فرماید. غم من به این دلیل بیشتر می‌شود که در این روزها در کنار شما نیستم؛ دوست و یار عزیزم و برادر گران‌قدرم شیخ محمد حریشاوی! خداوند شما را از هر بدی حفظ فرماید. به خدا قسم این قاتلان برای ما از صدام بدترند و اینان تلخ‌تر از آنچه صدام به ما چشانید، به ما چشاندند. مَثَل صدام و مَثَل آن‌ها همچون بنی‌امیه و بنی‌عباس است. از خداوند خواستارم دردهای ما را سبب تعجیل در پایان‌یافتن روزگار اینان و آزاد‌شدن عراق از شرّ آن‌ها قرار دهد. به خدا قسم آنان گنهکاران و دزدانی هستند که به هیچ قانونی پایبند نیستند؛ حتی اگر خودشان بنیان‌گذارش بوده باشند! هر روز رسوایی و آبروریزی عده‌ای از آنان را می‌شنویم و می‌خوانیم؛ اینکه اموال مردم را به یغما می‌برند یا جماعتی تروریست ایجاد می‌کنند. آنان کاری ندارند جز انتشار فرهنگ کشتار، دزدی، انتقام، کینه‌توزی و ایجاد فتنه‌های طایفه‌ای در سراسر عراق به‌صورت شبانه‌روز. آنان نیز مانند سَلَف خود، صدام، هیچ کاری را جز قتل و غارت و انتقام، به‌خوبی انجام نمی‌دهند. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 20 ژانویه 2014: شاعر و قاری:[115] خداوند به شما بهترین پاداش نیکوکاران را عطا فرماید. h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​o​I​Z​T​s​r​0​U​k​y​E ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 5 فوریه 2014: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. برادران و خواهران مؤمن در مصر: خدا شما را حفظ و بهترین پاداش نیکوکاران را به شما عطا فرماید که حق را به مردم می‌رسانید.[116] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​U​i​3​i​J​l​Q​p​h​y​M ** ** **

-حکم هاسکی، و نگهداری و لمس‌کردن و بازی با سگ

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 9 فوریه 2014: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خداوند متعال خواستارم همگی در خیر و عافیت باشید. پرسشی را در این صفحه دیدم و پاسخش را دادم. پرسش و پاسخ را اینجا می‌آورم: Howa Ya Howa Ya نوشته است: سلام بر شما اى خاندان نبوت و رحمت، و معدن علم و جایگاه رسالت. مولای من! از من خواسته‌اند این سؤال را از شما بپرسم، و خواستار پاسخ از طرف شخص خود شما هستند. آقای من: ـ آیا «هاسکی» نجس شمرده نمی‌شود؟ زیرا گفته می‌شود این حیوان،‌ نتیجۀ زاد‌و‌ولد سگ و گرگ است... اگر صحت این مطلب ثابت شود... آیا این حیوان نجس نخواهد بود؟ ـ آیا بازی‌کردن با سگ‌ها جایز است؟ آیا نگهداری و تربیت سگ برای این منظور (یعنی بازی) ـ‌درصورت وارد‌نکردن آن به منزل‌ـ جایز است؟ ـ کسی که سگ را لمس کند چگونه پاک ‌می‌شود؟ آیا مانند ظرفی که سگ آن را لیسیده است پاک می‌شود؟ یا شستن معمولی ـ‌به همان صورتی که از هر نجاست دیگری پاک می‌شود‌ـ کفایت خواهد کرد؟ خدا به شما بهترین پاداش را عطا فرماید. پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله و سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. همۀ سگ‌ها با چشم‌پوشی از ریشه‌ای که از آن آمده یا از آن حاصل شده‌اند نجس هستند؛ اما در کتاب «شرایع»[117] روشن ساختم که «صفات» بر دسته‌بندی و نام‌گذاری حیوان و در نتیجه ملحق‌کردن آن در دستۀ سگ‌ها و اطلاق حکم شرعی بر نجس‌بودن یا نبودن، تأثیرگذار است. به‌طور خاص دربارۀ «هاسکی» این حیوان از نظر احکام نجاست به سگ‌ها ملحق نمی‌شود. می‌توان این حیوان را تربیت و تکثیر کرد و برای منظوری به فروش رساند؛ مثل انتقال و کشیدن سورتمه روی یخ یا مراقبت از کودکان و آرام‌ساختن کودکان، همان‌ گونه که بعضی از افراد چنین می‌کنند. این حیوان نجس شمرده نمی‌شود و حکمش از نظر نجس‌العین‌بودن همانند گرگ است و مثل سگ‌های دیگر «نجس‌العین» نیست. باید توجه داشت اطمینان‌حاصل‌کردن از اینکه این حیوان، هاسکی است و از لحاظ شرعی کاملاً پاک هست، واجب است، و این اطمینان‌حاصل‌کردن را می‌توان با توجه به زوزه‌کشیدن حیوان ـ‌شبیه گرگ‌ها‌ـ به‌جای پارس‌کردن، و شکل دُم و پوستش یا از طریق یک مربی که می‌توان به خُبرگی و گواهی‌اش اعتماد کرد به دست آورد. اما در خصوص مسئلۀ نگهداری از سگ به‌طور کلی (غیر از هاسکی) جایز نیست؛ مگر برای هدفی عقلانی مثل نگهبانی یا هوشیار‌کردن مانند هوشیار‌کردن اهل خانه یا اطلاع دادن از وجود مواد منفجره یا مواد مخدر یا راهنمایی نابینا یا نگهبانی از گوسفندان یا اهداف منطقی و عقلانی مشابه دیگر ‌و نه‌فقط برای بازی و لهو و لعب؛ و اگر کسی سگی را برای هدفی عقلانی ـ‌مانند مواردی که بیان کردم‌ـ نگهداری کند بازی با آن مانعی نخواهد داشت. همچنین می‌توان سگ‌ها را تربیت و برای فروش به قصد موارد ذکر‌شدۀ فوق تکثیر کرد و واجب نیست از مشتری علت و هدف خرید سگ را بپرسد؛ بلکه کافی است نوع سگ‌هایی که اقدام به تربیت و تکثیر و فروششان می‌کند برای اهداف عقلانی ـ‌که بعضی از مثال‌هایش را بیان کردم‌ـ صلاحیت داشته باشد. اگر با دست خشک، سگِ خشکی را لمس کند دستش نجس نمی‌شود؛ بلکه فقط وقتی نجس می‌شود که رطوبتی سرایت‌کننده (آب) ـ‌که از یکی به دیگری منتقل می‌شود‌ـ وجود داشته باشد. اگر دست یا موضعی از لباس یا بدنش توسط سگ نجس شده باشد کافی است فقط با آب آن را پاک کند، و مانند پاک‌کردن ظرف غذا یا نوشیدنی که سگ آن را لیسیده است نخواهد بود. وارد کردن سگ به منزل یا ماشین جایز است اما اگر با وجود رطوبتِ سرایت‌کننده، چیزی را لمس کند آن محل، نجس خواهد شد و متنجس به شمار می‌رود که نیاز به پاک‌شدن دارد؛ اما خودش چیز دیگری را نجس نمی‌کند. ** ** **

-اعلام رسمی مکتب در نجف اشرف

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 14 فوریه 2014: سلام رحمت و برکات خداوند بر شما. از خداوند متعال مسئلت دارم همگی در خیر و عافیت باشید. سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. به فضل خداوند سبحان مکتبی رسمی در نجف اشرف وجود دارد که نمایندۀ من است و افراد زیر آن را اداره می‌کنند: سید حسن حمامی، سید واثق حسینی و شیخ ناظم عقیلی. آن‌ها ان‌شاء‌الله بیانات رسمی موافق با دلایل شرعی را صادر خواهند کرد؛ بیاناتی که بنده روشن ساخته‌ام یا پاسخ‌هایی که به پرسش‌های آن‌ها دربارۀ تفسیرهای درخواستی‌شان به آن‌ها می‌رسانم. من با آن‌ها در ارتباط هستم و ان‌شاء‌الله به‌صورت مستقیم بر کار این مکتب مبارک نظارت خواهم داشت. احمدالحسن 13‌ربیع‌الثانی‌1435ق ** ** **

-حکم تغییر جنسیت و ناهنجاری‌های جنسی

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 16 فوریه 2014: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. تحیتی پاک و مبارک به بازدیدکنندگان این صفحۀ مبارک. Hashem Abdullah نوشته است: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل‌محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً کثیرا آقا و مولای من، احمدالحسن! پرسشی دارم که شخصی از من خواسته است آن را از شما بپرسم. او می‌گوید: من از کودکی احساس می‌کردم مؤنث هستم، و حتی از این موضوع مطمئنم و احساس می‌کنم در بدنی غیر از بدن خود قرار دارم. می‌خواهم بدانم آیا فتوای خمینی در مورد انجام عمل تغییر جنسیت، صحیح و شرعی است یا خیر؟ و آیا جایز است من اقدام به این عمل کنم و آیا این کار برای من بهتر است؟ زیرا من عملاً نمی‌توانم با این احساس که مونث هستم بجنگم. با توجه به اینکه من از مؤمنان به دعوت مبارک هستم، از عبد الله هاشم خواستم این پاسخ را به شما ارسال کند؛ زیرا برای خودم دشوار بود که از شما بپرسم. اگر عمل تغییر جنسیت جایز نباشد آیا کاری وجود دارد که مرا اصلاح کند و تبدیل به مردی عادی نماید که تمایلی به مردان نداشته باشم؟ د. ی پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله در انسان، آنچه جنسیت را مشخص می‌کند وضعیت بدن و داشتن اعضای تناسلی است که به رشد کامل رسیده باشد. اگر اعضای تناسلی، نَرینه باشد او مذکر است و جایز نیست تغییر جنسیت دهد، و همچنین اگر اعضای تناسلی ماده بوده باشد وی مؤنث است و نباید تغییر جنسیت دهد؛ اما اگر اعضای تناسلی رشد کاملی نداشته یا با یکدیگر آمیخته شده یا نقص‌های آفرینشی مشابهی داشته باشد می‌تواند جنسیت خود را انتخاب و عمل جراحی که او را به صورت مشخص مذکر یا مؤنث کند انجام دهد. این پاسخ از منظر حکم شرعیِ این کار است. اما اینکه انسان احساس کند درونش مونثی قرار دارد در حالی که مذکر است ـ‌یا بر عکس‌ـ این مورد را می‌توان با توجه به دانستن این نکته که جنسیت در مراحل بعدی تکامل بر روی زمین حاصل شده است درک کرد، زیرا زندگی با تولید مثل جنسی آغاز نشد بلکه در ابتدا با تکثیر غیرجنسی آغاز شد و سپس تکثیر جنسی پدید آمد. در این خصوص نکاتی شایان توجه است؛ از جمله: دو جنسیتی بودن حیوان؛ یعنی حیوان هم دارای اعضای تناسلی نر و هم اعضای تناسلی ماده است. از جمله: رفتار بعضی از ماهی‌ها؛ ماهی‌هایی که در یکی از مراحل زندگی خود نری با اعضای تناسلی کامل هستند و اقدام به تلقیح می‌کنند و سپس در مرحله‌ای دیگر به حیوانی ماده با اعضای تناسلی کامل تبدیل می‌شوند و تخم‌گذاری می‌کنند. از جمله: وضعیتی که ما در آن به سر می‌بریم؛ یعنی مذکر و مؤنث جدا از هم با جنسیتی معیّن در طول زندگی‌شان. در این حالت جنین قابلیت اینکه مذکر یا مؤنث شود را دارا است و آنچه رشد اعضای تناسلی معینی ـ‌و نه دیگری‌ـ را مشخص می‌کند کرموزوم‌های جنسیتی است و این یعنی در داخل هر بدنی، یک مذکر و یک مؤنث، یا بهتر است بگوییم قابلیت مذکر یا قابلیت مؤنث بودن وجود دارد، و آنچه حاصل شده تنها این فرایند است که یکی از آن‌ها هنگام اجرای نقشۀ ژنتیکی مخصوص به آن بدن، بر دیگری تسلط پیدا کرده و در نتیجه فرد، مذکر یا مؤنث شده است. این نکته در بعضی از حالات بیماری یا اختلال در کرموزوم‌ها واضح است، مثل وضعیتی که در سندرم حساسیت آندروژنی وجود دارد، به‌طوری که گاهی اوقات مونث، دارای اعضای مذکر پنهان در بدن می‌شود. بنده این نکته را در کتاب «توهم بی‌خدایی» بیان کرده‌ام. متن زیر، این مسئله را برای شما روشن خواهد ساخت: «جهشی ژنتیکی وجود دارد که بر گیرنده‌های آندروژنی یا سندرم هورمون مردانۀ جنین (XY46) تأثیر می‌گذارد. این جهش، تأثیر ژن جنسی مردانه را بیشتر می‌کند و به این ترتیب دستگاه تناسلی زنانه تشکیل می‌شود؛ و بر حسب نوع جهش و میزان تأثیرگذاری آن در گیرنده‌های آندروژنی، وضعیت موجود در این سندرم شکل می‌گیرد. به این ترتیب اندام مردانه و زنانه تکمیل نمی‌شوند و تنها یکی از آن‌ها کامل می‌گردد که معمولاً ظاهری زنانه دارد. اگر جنین حامل ژن‌های مذکر یا XY46، به سندرم حساسیت کامل آندروژن مبتلا باشد، از نظر ظاهری به‌طور کامل مؤنث خواهد شد و حتی معمولاً در ابتدا و بدون معاینۀ دقیق نمی‌توان وضعیت او را تشخیص داد. در چنین جنینی اعضای ظاهری زنانه وجود دارد؛ بنابراین یک مونث معمولی خواهد بود، اما بدون رحم و تخمدان؛ یعنی جنس مونث با دستگاه تناسلی زنانۀ ناقص شکل گرفته است. در چنین جنینی، دستگاه تناسلی مردانۀ پنهان و پوشیده‌ای نیز در داخل شکم وجود دارد»[118]. یعنی طبق آنچه تقدیم شد می‌توانیم درک کنیم که هر مذکری درون خود مؤنثی مُرده، و هر مؤنثی درون خود مذکری مرده حمل می‌کند، و آنچه افرادِ ناهنجار انجام می‌دهند بیدار کردن این باطن جسمانی خفته در مرحله نمو ژن است، آنهم با تلقین نفْسانی؛ با وجود اینکه این باطن خفته، به واقع و در عَمَل هیچ تاثیر قابل اعتنایی بر بدن ندارد، که بتواند یک نر را مجبور کند نقش ماده را ایفا کند، یا اینکه ماده نقش نر را. و در حقیقت تنها انسان نیست که چنین کاری را انجام می‌دهد بلکه حیوانات دیگر نیز به نسبت ده درصد ـ‌یا اندکی بیشتر یا کمتر‌ـ چنین کاری را انجام می‌دهند، و علت، همان است که در آنچه گذشت بیان کردم. به این توضیح روشن می‌شود همجنس‌گرایی ـ‌تنها به این دلیل که حیوانات دیگر نیز آن را انجام می‌دهند‌ـ مساله‌ای طبیعی نیست بلکه حالتی ناهنجار و خارج شدن از طبیعت مسلط بر بدنِ موجودِ زنده محسوب می‌شود و وضع کردن قوانینی که بازدارنده از این انحراف باشد و فرد را محدود کند امری است طبیعی نه بر عکس! اما متأسفانه این بهانه ـ‌که ناهنجاری جنسی، صفتی موجود و شایع در دایرۀ حیوانیت است‌ـ برای قانع کردن برخی سیاست‌مداران در بریتانیا و فرانسه ـ‌که بیشتر آن‌ها اطلاعی از زیست‌شناسی تکاملی ندارند‌ـ استفاده شد تا قوانین مربوط به ازدواج همجنس‌گراها رایج شود. حقیقتِ علمی این است که ما و دیگر حیواناتی که بدن آن‌ها تنها به یک سیستم تناسلی اختصاص دارند در طول زندگی خود به‌طور کامل تک‌جنسیتی هستند و تلاش برخی افراد در راستای همجنس‌گرایی، این انحراف را تبدیل به چیزی طبیعی نمی‌کند بلکه همجنس‌گرایی، خارج‌شدن از طبیعت جسمانی و فیزیولوژیکی محسوب می‌شود. موجود زنده ـ‌به خصوص موجود هوشمندی مثل انسان‌ـ می‌تواند از این انحراف به آسانی جلوگیری کند. به همین دلیل، درست آن است که قوانینی وضع شود که از همجنس‌گرایی جلوگیری و به دور شدن از این انحراف کمک کند نه برعکس؛ آنگونه که ـ‌با تاسف بسیار‌ـ امروز شاهدش هستیم، تا آنجا که اخباری که پشت سر هم می‌رسد حکایت از تصویب ازدواج همجنس‌گراها توسط حکومت‌ها دارد! بنابراین علاج در دست خود شخصی است که خودش را متمایل به همجنس‌گرایی می‌بیند؛ اگر الهامی شیطانی وجود دارد که به او می‌گوید درون او یک مونث خفته وجود دارد و او را به زنده کردن مونث خفته برمی‌انگیزاند، خودش به خوبی می‌داند که درونش نری آشکار با اعضای تناسلی کامل وجود دارد. در مورد فرد مؤنث نیز وضعیت به همین صورت است. اگر بخواهیم این وضعیت را در قالب یک مثال روشن‌تر کنیم: می‌گوییم در هر مذکری نود درصد نر و ده درصد ماده وجود دارد و همچنین در هر مؤنثی، نود درصد ماده و ده درصد نر وجود دارد، طبیعی است که صفات و تمایلات مردانه، بر مذکر چیره می‌شوند ـ‌زیرا مردانگی نسبت بیشتری را در ترکیب بدنی او از آنِ خود کرده است‌ـ و همین وضعیت در مورد مؤنث نیز وجود دارد و به ناچار باید صفات زنانه بر او چیره شوند. پس ده درصد را بر بدن مسلط کردن و بدن را از مذکر به مؤنث ـ‌یا بر عکس‌ـ تبدیل کردن وضعیتی ناهنجار و منحرف محسوب می‌شود و فرض این است که انسان توانایی جلوگیری از انحراف و تسلط بر آن را داراست؛ زیرا این عمل، عبارت است از خروج از طبیعت بدنیِ مسلط بر بدن در اثر الهاماتی فریبنده که می‌توان در رویارویی با حقیقتِ جنسیِ مسلط بر بدن، آن را مجاب و از آن جلوگیری کرد. آنچه باقی می‌ماند این نکته است که ممکن است حالاتی ناشی از بیماری وجود داشته باشد که بر بدن تأثیر بگذارد ـ‌مانند کم یا بسیار بودن ترشح برخی هورمون‌ها یا موارد دیگر‌ـ که چنین حالت‌هایی را می‌توان با مراجعه به پزشک متخصص معالجه کرد. ** ** **

-پیام صوتی دیگری که منتسب‌بودن این صفحه را به سید احمدالحسن ثابت می‌کند

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 17 فوریه 2014: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما[119] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​h​m​e​d​.​A​l​h​a​s​a​n​.​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​v​b​.​4​5​7​3​9​7​0​0​4​3​0​7​9​6​8​/​6​3​4​1​3​1​7​1​6​6​3​4​4​9​5​/​?​t​y​p​e​=​3​&​t​h​e​a​t​e​r ** ** **

-مدل‌های فریدمان

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 22 فوریه 2014: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خدا می‌خواهم در خیر و عافیت باشید. به‌جهت بهره‌مند‌شدن، در این صفحه به انتشار بعضی از قسمت‌های کتاب «توهم بی‌خدایی» خواهم پرداخت؛ ان‌شاء‌الله. مدل‌های فریدمان: نسبیت عام، جهانی ناایستا (پویا) را پیش‌بینی می‌کند. اینشتین هنگام وارد کردن ثابت کیهانی در معادلۀ خود می‌کوشید از این موضوع اجتناب ورزد. اینشتین و بسیاری از فیزیکدان‌های آن زمان معتقد بودند کیهان ایستا و ثابت است، و تا زمانی که انرژی یا نیرویی که در برابر گرانش ماده و نیروی کیهانی تاب بیاورد وجود نداشته باشد، جهان ایستا (استاتیک) ـ‌لاجَرَم‌ـ در خود فرو می‌ریزد. الکساندر فریدمان فیزیکدان روسی این مسئله را به روشی دیگر حل کرد. وی به جای اینکه ثابت کیهانی را وارد معادله نماید، راه حلی برای مدل غیرثابتِ کیهان که با نسبیت عام هماهنگی داشته باشد ارائه نمود. در نهایت اینشتین موافقت خود را با راه حل فریدمان ابراز داشت و اعتراف کرد که با وارد کردن ثابت کیهانی و ایستا فرض گرفتن جهان هستی، دچار اشتباه شده است. ولی در ادامه اشاره خواهیم کرد که پس از این ماجرا، انرژی تاریک کشف شد. انرژی تاریک ضد گرانش عمل می‌کند؛ یعنی هم‌ارز عملکرد ثابت کیهانی در مقاومت کردن در برابر نیروی گرانش ماده و انرژی است. سپس سه مدل فریدمان برای جهان غیرثابت که ـ‌به‌طور معمول مدل‌های فریدمان نامیده می‌شود‌ـ کامل شد. به این ترتیب درها به روی کیهانِ گسترش یافته -که آغاز و ابتدایی دارد- گشوده شد. مدل‌های فریدمان بر این نظر است که کیهان دارای انبساط و گستردگی است؛ پیش از آنکه ادوین هابل از طریق نتایج رصد کهکشان‌ها دریابَد که تغییر بسامد نور ساطع شده از آن‌ها به سمت رنگ سرخ تمایل دارد و هر چه فاصله بیشتر شود، این تغییر رنگ شدت می‌یابد. این به آن معنا است که بر اساس پدیدۀ دوپلر کهکشان‌ها به سرعت در حال دور شدن از یکدیگر هستند. مدل‌های فریدمان عبارت اند از: مدل اول: جهان مانند سطح کره دارای انحنای مثبت است و اگر انبساط داشته باشد، عملکرد جاذبه باعث می‌شود در نهایت کارش به انقباض کشیده شود و انبساطِ بدون توقف جهان، ادامه نخواهد یافت. مدل دوم: جهان مانند سطح هذلولی سهموی یا زین اسب انحنای منفی دارد و اگر انبساط داشته باشد، انبساطش بدون توقف ادامه خواهد داشت. مدل سوم: جهان فاقد انحنا یا به عبارت دیگر مسطح است و اگر انبساط داشته باشد، میانگین انبساطش به تدریج کم شده، به صفر میل می‌کند ولی هیچگاه به صفر نمی‌رسد؛ یعنی آهنگ انبساطش کند می‌شود ولی به ایست کامل نمی‌رسد و به این ترتیب انرژی مثبت آن که توسط ماده پدید می‌آید، با انرژی منفی که از جاذبه سرچشمه می‌گیرد برابر خواهد شد. تمام مدل‌های فریدمان پیش‌بینی می‌کنند که در ابتدای تشکیل جهان، فاصلۀ بین کهکشان‌ها صفر بوده، زیرا حجم جهان صفر و در نتیجه تراکم آن بی‌نهایت بوده است و این به معنی آن است که مدل‌های فریدمان که بر اساس نظریۀ نسبیت بنا شده‌اند می‌گویند: نقطه‌ای وجود داشته است که جهان از آن آغاز شده است و در این نقطه، نظریۀ نسبیت عام از اعتبار ساقط می‌گردد. این نقطه، نقطۀ تکینگی (sin(ع)ularity) نامیده می‌شود و انفجار بزرگ از این نقطه آغاز شده است. / ** ** **

-انرژی تاریک

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 23 فوریه 2014: بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله رب العالمین. سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. انرژی تاریک: مشاهدات نجومی در قرن بیستم به کشف یک اَبَرنواختر (یا سوپرنوا) از نوع Ia که پس از انفجار یک کوتولۀ سفید با جرم ۴/۱ برابر جرم خورشید به وجود آمده بود انجامید. این نوع سوپرنوا استانداردی در ستاره‌شناسی است که با آن می‌توان فواصل کیهانی را به دقت تعیین نمود؛ زیرا این نوع کوتوله‌های سفید به هنگام انفجار و تبدیل شدن به ابرنواختر، همه یک میزان روشنایی از خود ساطع می‌کنند و با سرعت یکسانی درخشندگی خود را از دست می‌دهند؛ چراکه تقریباً همگی از یک ترکیب برخوردار هستند و هنگام رسیدن به همان جرم مزبور یعنی ۴/۱ برابر جرم خورشید منفجر می‌شوند؛ این جرم به این صورت حاصل می‌شود که اجسام دوردست خوراکی برای این کوتوله‌های سفید می‌شوند. آن‌ها شروع به جذب گازهای غنی از هیدروژن ستارۀ پیری که همراهشان است می‌کنند و در نتیجه چگالی و حرارتشان به‌طور مرتب زیاد می‌شود، تا به دمایی بیش از 10 میلیون درجه می‌رسد و در نتیجه برای کل کوتولۀ سفید یک همجوشی هسته‌ای رخ می‌دهد؛ ستاره مشتعل شده، انفجار بزرگی رخ می‌دهد و در نتیجۀ ستارۀ شعله‌ور و ازهم‌گسیخته، اَبَرنواختری از نوع Ia پدید می‌آید. اما آنچه باعث افزایش یا کاهش میزان درخشندگی آن‌ها می‌شود فاصلۀ بین آن‌ها تا ناظر، یا دوری و نزدیکی ابرنواختر نسبت به رصدکننده است؛ و همین نکته ـ‌همان طور که پیشتر شرح داده شد‌ـ استانداردی برای تعیین دقیق فواصل کیهانی در نظر گرفته می‌شود. به عنوان مثال اگر ما بدانیم ابرنواختری چقدر با ما فاصله دارد، سپس بخواهیم فاصلۀ خودمان تا یک ابرنواختر دیگر را که یک‌چهارم ابرنواختر اول درخشندگی دارد اندازه‌گیری کنیم، به این معنی است که فاصلۀ ما تا ابرنواختر دوم، دو برابر فاصله‌مان تا ابرنواختر اول است؛ زیرا میزان تابش متناسب با عکس مربع فاصله است؛ به عبارت دیگر اگر ما فاصلۀ میان خود و ابرنواختری را بدانیم می‌توانیم میزان درخشندگی آن را نیز محاسبه نماییم. از آنجا که ابرنواخترها در هستیِ پیرامون ما به‌طور پیوسته در حال انفجار هستند، اطلاعات زیاد و دقیقی از فواصل کیهانی برای ما فراهم شده است. همچنین بررسی آن‌ها سرعت انبساط هستی (ماده و انرژی) را نیز نشان می‌دهد. در پایان قرن بیستم گروهی از پژوهشگرانی که به رصد ابرنواخترها می‌پرداختند متوجه شدند یکی از ابرنواخترهای دور از ما سریع‌تر از آنچه مورد انتظار بود، درخشندگیش را از دست داد. این به آن معنا است که هستی با سرعتی بیش از آنچه پیشتر گمان می‌رفت، در حال انبساط است. این هم به نوبۀ خود به این معنی است که یک انرژی بزرگ و غول‌پیکر مجهول وجود دارد که در برابر گرانش جرم مادۀ کیهانی ایستادگی می‌کند و هستی را به سمت انبساط با شتاب بیشتر سوق می‌دهد. پس از فراهم آمدن ابزارهایی برای اندازه‌گیری دقیق مسافت‌های کیهانی، با اندازه‌گیری فاصله‌های کهکشان‌ها و سرعت دور شدن آن‌ها، کیهان‌شناسان دریافتند انرژی بزرگ ناشناخته‌ای وجود دارد که با نیروی گرانش ماده در هستی مقابله می‌کند و در فرایند انبساط دایمی و پرشتاب هستی مشارکتی فعال دارد. این انرژی را «انرژی تاریک» نام نهادند. با توجه به مبانی ریاضی، و بر اساس مطالب گفته‌شده و نتایج رصدهای صورت‌گرفته، اخترشناسان توانستند مقدار اختلاف  را با دقت ۰۳/۰ اندازه‌گیری کنند.  عبارت است از نسبت چگالی انرژی تاریک به چگالی بحرانی.  عبارت است از نسبت میانگین چگالی کل مادۀ موجود در هستی به چگالی بحرانی. چگالی بحرانی، یعنی چگالی که طبق معادلات اینشتین، انحنای کیهان در آن چگالی صفر می‌شود. طبق یافته‌های به دست آمده از مشاهدات نجومی، در کیهان مرئی میانگین نسبت چگالی کل مادۀ موجود در هستی به همراه مادۀ تاریک ـ‌که بر اساس جاذبه‌اش در این فرایند مشارکت دارد‌ـ به چگالی بحرانی تقریباً برابر است با ۲۵/۰ یعنی تقریباً: و از معادلۀ فوق مقدار  قابل محاسبه است:  و به‌طور تقریبی:  یعنی  و این مقدار از نظر برخی دانشمندان فیزیک و اخترشناسان تقریباً برابر «یک» است و این یعنی انحنای جهان برابر با صفر است. از معادلات نسبیت اینشتین در مورد شکل هستی و انبساط یا پایداری آن می‌توان مقدار چگالی بحرانی ماده در کیهان را به دست آورد. چگالی بحرانی یعنی چگالی ماده در هستی که در آن، انحنای فضا صفر می‌شود. ولی در حال حاضر چگالی محاسباتی هستی از طریق جرم معادل مقدار انرژی که معادلۀ اینشتین یعنی  به دست می‌دهد، محاسبه می‌شود، که به چگالی واقعی معروف است. اگر چگالی واقعی بیشتر از چگالی بحرانی باشد، یعنی هستی انحنای مثبت دارد ـ‌مانند سطح کره‌ـ و این خود به آن معنا است که اگر هستی ما منبسط و گسترده شود، نهایت کارش به انقباض کشیده خواهد شد و انبساط بدون توقف آن ادامه نخواهد یافت. اگر چگالی واقعی کمتر از چگالی بحرانی باشد، به مفهوم این است که جهان انحنای منفی پیدا می‌کند ـ‌مانند سطح هذلولی سهموی یا زین اسب‌ـ و انبساط آن بی‌توقف ادامه خواهد داشت. معنای مساوی بودن چگالی واقعی و چگالی بحرانی هم این است که هستی فاقد انحنا است یا به عبارت دیگر مسطح است. در این حالت انبساط آن ادامه خواهد یافت؛ ولی میانگین انبساطش به تدریج کم خواهد شد تا در نهایت به صفر نزدیک شود. بر اساس نتایج پیشین، این نسبت تقریباً برابر یک است، یعنی چگالی فعلی برابر با چگالی بحرانی است یا به عبارت دیگر، هستی بدون انحنا یا مسطح است. علاوه بر اطلاعات به دست آمده از اَبَرنواخترها -که پیشتر بحث شد- رصد تابش پس‌زمینۀ کیهانی و ترسیم نقشۀ دقیق انحرافات آن، در پایان قرن بیستم و آغاز قرن بیست‌ویکم، به وسیلۀ ابزارهای پیشرفته‌ای که بر بالن‌ها و ماهواره‌های فضایی سوار می‌شوند، دانشمندان توانستند مجموع  و  را که تقریباً 02/۱ بود، با دقت احتمالی به میزان 02/۰ دریابند. اگر ما برای درک تفاوت مقدار بین این دو، به نتیجۀ به دست آمده از ابرنواخترها مراجعه کنیم، تقریباً به همین نتیجه می‌رسیم یعنی اینکه مجموع این دو تقریباً عدد صحیح «یک» است و این یعنی: ثابت کیهانی در معادلۀ اینشتین بر خلاف آنچه قبلاً انتظار می‌رفت، صفر نیست؛ بلکه در این بین انرژی ناشناخته‌ای -یا آن‌طور که نام گرفته انرژی تاریک- وجود دارد که در واقع بخش اعظم انرژی مؤثر در هستی است؛ و اگر آن را به جرم تبدیل کنیم، سهم بیشتری نسبت به جرم هستی خواهد داشت. موضوع دیگر اینکه جهان بدون انحنا یا مسطح است. ** ** **

-اگر جهان مسطح است، چرا اشیاء کروی‌شکل دیده می‌شوند؟

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 24 فوریه 2014: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خدا می‌خواهم در خیر و عافیت باشید. Noor Ala Noor نوشته است: وعلیکم السلام و رحمة الله و برکاته. با احترام، پرسشی دارم: اگر جهان مسطح است، چرا هرچیزی در هستی کروی‌شکل دیده می‌شود؛ همان گونه که اینشتین اثبات کرده است که کوتاه‌ترین فاصلۀ بین دو نقطه، خط مستقیم نیست؛ بلکه کمانی منحنی‌شکل با زاویه‌ای معین است. با تشکرِ خالصانه. پاسخ: اینکه جهان انحنا ندارد به این معنا نیست که دو بعدی است؛ بلکه جهان سه بُعد مکانیِ قابل‌مشاهده برای ما دارد و بُعد زمان به آن اضافه می‌شود و به این ترتیب حداقل‌ چهار‌بعدی می‌شود. به همین دلیل مسطح‌بودن جهان مانع از آن نمی‌شود که جرم اجسام در جهان، در بافت داخلی یا بافت چهار‌بُعدیِ جهان ایجاد انحنا کند. به‌طور کلی این مسئله به‌تفصیل در کتاب «توهم بی‌خدایی» شرح داده شده است و قسمتی از توضیح این مطلب را از کتاب «توهم بی‌خدایی» نقل می‌کنم. شما می‌توانی به کتاب مراجعه کنی و مطالب بیشتری از آن را بخوانی؛ ان‌شاء‌الله. «نظریۀ نسبیت عام: طبق قوانین نیوتن، نیروی جاذبۀ گرانش بین دو جسم، به جرم آن‌ها و نیز فاصلۀ بین آن دو در یک لحظه بستگی دارد. مفهوم این سخن آن است که اگر یکی از این دو جسم حرکت کند به گونه‌ای که مسافت بین این دو تغییر یابد، نیروی گرانش بر جسم دوم فوراً تغییر خواهد کرد؛ به عبارت دیگر تغییر در لحظه و به صورت آنی ایجاد می‌شود. این به آن معنا است که اثرگذاری نیروی گرانش با سرعت بی‌نهایت منتقل می‌شود، و این با نسبیت خاص ـ‌که می‌گوید سرعت نور، بالاترین سرعت‌ها است‌ـ سر ناسازگاری دارد. از این رو اینشتین ده سال تمام در کارِ ارائۀ نظریۀ گرانشی بود که با نسبیت خاص در تعارض نباشد. وی در سال 1915 میلادی نظریۀ نسبیت عام را مطرح کرد که کیهان را از نظر تأثیر گرانش ماده و نیروی آن و نیز تأثیر مواد بر یکدیگر، به صورت یک مجموعۀ کلی و یکپارچه در نظر می‌گیرد که با آنچه اینشتین در نسبیت خاص مطرح کرده بود، در تعارض ناست؛ اینکه در کیهان سرعتی بالاتر از سرعت نور نیست، و زمان به‌طور مطلق از دیگر ابعاد کیهانی ـ‌که ما آن‌ها را مکان می‌نامیم‌ـ مستقل نیست، ما با یک بافت کیهانی که از ابعاد چهارگانه تشکیل شده است، مواجه می‌باشیم. در نظریۀ نسبیت عام، تأثیر گرانش در نتیجۀ خمیدگی ابعاد چهارگانۀ کیهانی زمان‌ـ‌‌مکان به دلیل وجود ماده و انرژی است؛ گویا بافت موجود در هستی به صورتی است که می‌توان در آن خمیدگی ایجاد کرد و هر ماده‌ای در جهان با مقدار جرم خود، این بافت را خمیده می‌سازد. هر انرژی نیز به همین صورت این بافت را به اندازه‌ای که معادل مقدار مشابه مادیِ آن طبق معادله‌ای که اینشتین در نظریۀ نسبیت خاص مطرح کرده است  خم می‌کند. به عنوان مثال جرم و انرژی خورشید، بافت زمان‌ـ‌مکان را خم می‌کند و زمین در این مسیر منحنی که بسیار شبیه به مسیر مستقیم و در واقع کوتاه‌ترین فاصله بین دو نقطه در ابعاد چهارگانه است حرکت می‌کند. ما در جهان سه‌بُعدی، این مسیر را تقریباً به صورت دایره‌ای شکل می‌بینیم. دقیقاً مشابه هواپیمایی که در ابعاد سه‌گانه، بر خط مستقیمی بین دو نقطه در هوا حرکت می‌کند، ولی مسیر سایۀ آن بر روی سطح دو بعدیِ زمین الزاماً خط مستقیم نیست و در نتیجۀ پستی و بلندی‌های سطح زمین، مسیر سایه منحنی می‌شود. بسیاری از برنامه‌ها و آزمایش‌ها ثابت کرده است که پیش‌بینی نظریۀ نسبیت عام، با واقعیت همخوانی دارد. به عنوان مثال تفسیری که این نظریه از مدار عطارد به دست می‌دهد، دقیق‌تر از تفسیر قانون گرانش نیوتن است. این نظریه همچنین توانسته انحراف پرتو نور و تأثیرگذاری آن بر میدان‌های گرانشی را مشخص کند، که در عمل درستی آن در آزمایش ثابت شده است. نسبیت عام همچنین وجود سیاهچاله‌ها را پیش‌بینی کرده بود که با کشف سیاه‌چاله‌ها، این پیش‌بینی نیز تایید شد. مهم‌ترین چیزی که نسبیت عام در خصوص موضوع مورد بحث ما مطرح کرده، این است که زمان و مکان فضای منجمدی که رویدادها در آن واقع می‌شود، نیست بلکه زمان و مکان خم می‌شوند و از چیزهای موجود در خود تأثیر می‌پذیرند؛ به عبارت دیگر وجود آن‌ها دینامیکی و متحرک است. برخی کیهان‌شناسان با استناد به همین نظریه، چنین فرض گرفته‌اند که گسترۀ هستی فقط به ماده و انرژی محدود نمی‌شود؛ بلکه فضایی را که این دو را در بر می‌گیرد نیز شامل می‌گردد». پایان نقل قول از کتاب توهم بی‌خدایی. توجه: آنچه در مطالب پیش‌گفته قصد بیانش را داشتم این نکته است: نتیجه‌گیری علمی از رصدها و معادلات ریاضی این نکته است که جهان، مسطح است و آغازی ساده داشته و پس از آن، رو به افزونی نهاده و پیچیده شده است؛ به‌گونه‌ای که شخص پیگیرِ این مسئله، تأثیر این نتایج را در مباحثی که در آینده دربارۀ نظریۀ تکامل مطرح خواهد شد و تلاش برخی نادان‌ها برای رد این نظریه را خواهد شناخت. ** ** **

-مجموعۀ دگرگونی، انتخاب طبیعی و وراثت قطعاً به تکامل می‌انجامد

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 27 فوریه 2014: بسم الله الرحمن الرحیم سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خداوند مسئلت دارم که در خیر و عافیت باشید. پس از اینکه به اختصار بیان کردم که جهان مسطح است و طبق دستاوردهای علمی دقیق‌، آغازی داشته و پس از آن گسترش یافته و هنوز هم در حال گسترش است، اکنون می‌خواهم به‌اختصار، صحت نظریۀ تکامل را بیان کنم. پس از این توضیح، ارزش نظرات بزرگان دین و جهالت‌هایی را که پیش کشیده و پنداشته‌اند با آن ادله، نظریۀ تکامل را رد کرده‌اند خواهیم شناخت. در حقیقت آن‌ها تا به امروز، ناتوان از فهم این نظریه هستند، چه برسد به توانایی برای ارائۀ هرگونه اشکال ارزشمندی بر نظریه‌ای علمی که از موارد ثابت‌شدۀ علم جدید است و در مدارس و دانشگاه‌های معتبر جهان تدریس می‌شود و به‌عنوان یگانه تفسیر‌کنندۀ علمیِ تکامل حیات و تنوع آن روی کرۀ زمین شمرده می‌شود. در این صفحه به طرح برخی ادلۀ ژنتیکی بر صحت نظریۀ تکامل، بسنده خواهم کرد. همچنین ـ‌قبل از این ـ قطعی‌بودن تکامل و تنوع حیات در صورت فراهم‌شدن عناصر تکامل و تنوع را بیان خواهم داشت. هرکس خواهان دلایل بیشتری است می‌تواند کتاب «توهم بی‌خدایی» را مطالعه نماید. دلایل نظریۀ تکامل: ترکیب دگرگونی، انتخاب طبیعی و وراثت قطعاً به تکامل می‌انجامد برای ساده کردن موضوع چند مثال می‌آورم: مثال: نیاکان انسان اروپایی افرادی بودند که پوست تیره‌ای (سیاه) داشته‌اند. با این حال می‌بینیم امروزه پوست اروپایی‌ها سفید و حتی با درجات مختلفی از سفیدی است. مثلاً سفیدی پوست مردم جنوب اروپا کمتر از شمال آن است. دلیل این موضوع آن است که طبیعت، نژادهای برتر را انتخاب می‌کند؛ اما انتخاب شدن پوست سفید توسط طبیعت می‌تواند علت ساده‌ای داشته باشد؛ اینکه نور خورشید باید از پوست عبور کند تا ویتأمین D ساخته شود. پوست تیره مانع عبور نور خورشید می‌شود یا شدت نور را کاهش می‌دهد. در اروپا که نور خورشید کمتر است، کسانی که پوست تیره دارند به شدت در معرض خطر کمبود ویتأمین D قرار می‌گیرند و این مسئله، تهدیدی برای زندگی و تولید مثل آن‌ها به شمار می‌رود. به این ترتیب بقای اصلح، شکل می‌گیرد. از آنجا که دگرگونی در رنگ پوست قطعاً وجود دارد، پوست روشن برگزیده می‌شود چراکه دارندۀ آن قادر است در محیطی که نور خورشید در آن کم است باقی بماند و زندگی کند. به این ترتیب فرایند غربالگری که فرایندی حتمی است، نسلی پس از نسل دیگر روی می‌دهد تا رنگ پوست به آنچه که با محیط تناسب دارد برسد. این موضوع در مورد اندازۀ بینی، قد و دیگر صفات نیز صادق است. مثال: در جریان انقلاب صنعتی، رنگ پروانه‌ها از سفید به سیاه تغییر یافت، چراکه پروانه‌ها از رنگ سفید خود برای استتار بر پوستۀ سفید رنگ درختان سود می‌جستند و از دید پرندگان مخفی می‌شدند ولی پس از وقوع انقلاب صنعتی در اروپا، در برخی مناطق صنعتی، آلودگی ناشی از سوخت ذغال سنگ، باعث سیاه شدن پوست درختان شد و پروانه‌های سفید رنگ در معرض دید پرندگان قرار گرفتند. گروهی از پروانه‌ها از جهشی که رنگ آن‌ها را تیره می‌ساختند برخوردار شدند و این دسته توانستند به خوبی مخفی شوند و باقی بمانند. به این ترتیب رنگ پروانه‌ها در دورانی نه چندان طولانی تغییر یافت؛ چراکه دورۀ زندگی پروانه‌ها کوتاه است و تغییر رنگ به زمان‌های طولانی -مثلاً میلیون‌ها سال- نیاز ندارد؛ بلکه یک دورۀ نسبتاً کوتاه برای پدید آمدن صدها و هزاران نسل از آن‌ها و نیز پدید آمدن تکامل زیستی در آن‌ها کفایت می‌کند. مثال: طول گردن اجداد زرافه‌ها مختلف و گردن برخی درازتر از دیگری بوده است. اگر فرض کنیم این زرافه‌های اولیه در محیطی زندگی می‌کردند که زرافه‌های گردن‌درازتر بیش از زرافه‌هایی با گردن کوتاه‌تر می‌توانستند غذا به دست آورند؛ طبیعت، زرافه‌هایی را که برای زندگی در آن محیط سازگاری بیشتری داشتند انتخاب می‌کرد و به همین دلیل زرافه‌های گردن‌کوتاه از گرسنگی می‌مردند یا به علت کمبود غذا نمی‌توانستند جفت‌گیری و تولید مثل نمایند و یا قادر به تغذیۀ فرزندان خود نبودند. به این ترتیب در این محیط تعداد زرافه‌های گردن‌کوتاه رو به کاستی می‌گذارد و چه بسا به‌طور کلی منقرض شوند، در حالی که زرافه‌های گردن‌دراز زنده می‌مانند و به خوبی زاد و ولد می‌کنند. در نتیجه تعداد زرافه‌هایی که از ویژگی درازی گردن برخوردارند افزایش می‌یابد و آن‌ها این ویژگی‌های ژنتیکی را برای فرزندان خود به ارث می‌گذارند. نقشۀ ژنتیکی زرافه‌ها، ویژگی کوتاهی گردن را نسل به نسل کنار می‌گذارد. این امور بدیهی به نظر می‌رسند و امروزه استدلال به آن‌ها با استفاده از ژن‌ها، همانند استدلال به چرخش زمین به دور خورشید طبق تصاویر گرفته شده، واضح است. با این حال، بسیاری از مردم فقط به این دلیل که اعتقاد دارند این مطالب با متون دینی در تعارض است، آن‌ها را انکار می‌کنند! مثالی دیگر: حیوانات درنده. به عنوان مثال گرگ‌ها همانند دیگر موجودات زنده در همه چیز تفاوت‌هایی دارند. اگر گرگ‌ها در محیطی قرار بگیرند که شکار از سرعت بالایی برخوردار باشد، گرگ‌های پا کوتاه و کُند از گرسنگی می‌میرند و در نتیجه صفات خود را به نسل بعدی منتقل نمی‌کنند. با گذشت زمان، در اثر انتخاب طبیعی در آن محیط گرگ‌هایی با پاهای بلند و سرعت زیاد شکل خواهند گرفت. در محیط برفی، فقط گرگ‌های سفید باقی خواهند ماند زیرا گرگ‌های تیره در معرض دید حیوانات شکارشونده قرار می‌گیرند و در نتیجه نمی‌توانند غذای خود را صید کنند و از گرسنگی می‌میرند. به همین دلیل رفته رفته رنگ موی گرگ، سفید می‌شود. چه بسا این وضعیت برای حیوانات شکارشونده نیز پدید آید، مثلاً رنگ سفید موی خرگوش، حیوان را در استتار کمک می‌کند. شاید اگر رنگ سفید خرس‌های قطبی نبود، این حیوانات در به دست آوردن غذا ناتوان می‌ماندند، زیرا این رنگ، حیوان را در مخفی شدن، بسیار کمک می‌کند و هنگامی شکار، او را می‌بیند که دیگر بسیار دیر شده است. حیوان این رنگ سفید را یک شبه به دست نیاورده است بلکه قطعاً فرایند تکاملی مشابه تکامل پروانه‌های انقلاب صنعتی رخ داده است. هر دو این فرایندها پس از بروز جهش‌های ژنتیکی که گزینۀ مناسب برای زنده ماندن، و زیاد شدن یک ویژگی و تثبیت آن نسبت به سایر ویژگی‌ها را در اختیار قرار می‌دهد حاصل شده است. البته بنا به گفتۀ دکتر ایان استرلینگ، زمان مورد نیاز برای به وجود آمدن خرس قطبی از خرس قهوه‌ای تقریباً 150 هزار سال است؛ که بسیار طولانی‌تر از زمان مورد نیاز در تکامل پروانه‌های انقلاب صنعتی است؛ و همان ‌طور که پیشتر اشاره کردم، دلیل آن به درازی و کوتاهی دورۀ زندگی حیوان بازمی‌گردد. یک مثال دیگر: امروزه همۀ ما می‌گوییم با اینکه از لحاظ معماری، فن‌آوری و پزشکی به پیشرفت‌های زیادی دست یافته‌ایم، ولی مشکلات بهداشتی و سلامتی ما بیشتر شده و بیماری‌ها فراوان‌تر و پیچیده‌تر شده‌اند. همۀ ما ـ‌و چه بسا برخی پزشکان نیز‌ـ یک صدا می‌پرسیم: علت چیست؟! در حالی که یکی از دلایل این موضوع، واضح و بسیار ساده است: ما با پیشرفت خود، یکی از طرفین معادلۀ تکامل در خصوص نوع انسانی (از نظر جسمانی) را به هم زده و ملغی نموده‌ایم و آن، همان انتخاب طبیعی است. بیشتر توضیح می‌دهم: یک بیماری ارثی مانند دیابت را در نظر می‌گیریم. رعایت کردن مراقبت‌های بهداشتی (پزشک + آزمایشگاه + کارشناسان + داروساز + دارو...) باعث می‌شود زندگی بیمار مبتلا به دیابت طولانی‌تر شود؛ تا جایی که وی می‌تواند به حد بلوغ رسیده، تولید مثل کند و ژن‌های خود را به فرزندانش منتقل نماید. این موضوع باعث می‌شود تعداد افرادی که دارای این ژن‌ها هستند، بین ما افزایش یابد. به این ترتیب ما با پیشرفت خود، انتخاب طبیعی را ملغی کرده‌ایم. اگر ما مراقبت‌های بهداشتی و درمانی را در این معادله دخالت نمی‌دادیم انتخاب طبیعی روی می‌داد و در نتیجه بسیاری از افراد مبتلا به دیابت پیش از آنکه بالغ شوند و بتوانند تولید مثل کنند می‌مردند و به این ترتیب آرام آرام تعداد افراد حامل این نوع ژن‌ها، رو به کاستی می‌گذاشت. همچنین از آنجا که ما امروزه در خانه‌هایی عموماً مستحکم زندگی می‌کنیم، بسیاری از افراد نمی‌توانند مشکلات زندگی در محیط طبیعی از قبیل مقاومت در برابر میکروب‌ها یا نیش حشرات را تحمل کنند. تحقیقاتی دربارۀ قتل عام بیولوژیکی که قبلاً برای ساکنان بومی قاره‌های جدید روی داده، صورت گرفته است. این کُشتار به دلیل وجود میکروب‌های نهفته در حیوانات خانگی که مهاجران جدید آن‌ها را با خود به قاره‌های مزبور آورده‌اند، روی داده است. در حالی که اروپایی‌ها برای زندگی با آن میکروب‌ها سازگاری یافته و در برابر آن‌ها مقاوم بودند، ساکنان بومی قاره‌های جدید نتوانستند در مقابل این میکروب‌ها مقاومتی از خود نشان دهند که باعث تغییر و بازسازی ساختار بدن آن‌ها بر اساس نظام تکامل گردید. ** ** **

-دلایل ژنتیکیِ تکامل

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 28 فوریه 2014: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خداوند می‌خواهم که در خیر و عافیت باشید. دلایل ژنتیکی بسیاری برای تکامل وجود دارد؛ از جمله: ـ همجوشی (ادغام) کروموزوم شمارۀ دو در انسان که عبارت است از ادغام یک جفت از کروموزوم‌های جدا از هم در شامپانزه، اورانگوتان و گوریل. انسان دارای 23 جفت کروموزوم است، در حالی که باقی اعضای خانوادۀ انسان‌واره‌ها 24 جفت کروموزوم دارند. The data we present here demonstrate that a telomere-to-telomere fusion of ancestral chromosomes occurred, leavin(ع) a patho-(ع)nomonic relic at band 2q13. This fusion accounts for the reduction of 24 pairs of chromosomes in the (ع)reat apes (chimpanzee, oran(ع)utan and (ع)orilla) to 23 in modern human and must, therefore, have been a relatively recent event. Comparative cyto(ع)enetic studies in mammalian species indicate that Robertsonian chan(ع)es have played a major role in karyotypeevolution (23,24). This study demonstrates that telomere-telomere fusion,rather than translocation after chromosome breaka(ع)e, is responsible for the evolution of human chromosome 2 from ancestral ape chromosomes. داده‌هایی که در اینجا ارائه می‌کنیم نشان می‌دهد که همجوشیِ صورت‌گرفته بین دو تلومر (که اطراف کروموزوم‌ها هستند) در کروموزوم‌های نیاکان، اثری ثابت و قدیمی در عصب 2q13 برجای گذاشته است. این همجوشی باعث شد 24 جفت کروموزوم‌های شامپانزه، اورانگوتان و گوریل، به 23 جفت کروموزوم در انسان امروزی کاهش یابد؛ بنابراین، روشن است که این رویداد باید به‌تازگی رخ داده باشد. مطالعات سیتوژنتیک تطبیقی در گونه‌های پستانداران، حاکی از آن است که تغییرات روبرتسونی در تکامل کاریوتیپ نقش عمده‌ای ایفا کرده‌اند. این پژوهش نشان می‌دهد که همجوشی بین دو تلومر (به‌جای تغییر موضعی پس از شکست کروموزومی) دلیل اصلی تکامل کروموزوم شمارۀ دو از کروموزوم‌های نیاکان میمون است.[120] این پژوهش توسط دکتر یاکوب ایجدو[121] از دانشگاه آیوا در آمریکا صورت گرفته است. همچنین ویدئوی توضیحی زیر که توسط دکتر کِنِت میلر[122] تهیه شده است، موضوع ادغام کروموزوم شمارۀ دو در انسان را توضیح می‌دهد: شبکۀ ویدئویی کتاب وهم‌الحاد، کروموزوم شمارۀ دو، کنت میلر. قابل‌دسترس در نشانی: h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​w​y​S​V​o​j​m​2​x​3​Q / شکل ۳: تصویری که همجوشی کروموزم شمارۀ دو انسان را نشان می‌دهد. ـ مشترک بودن انسان و دیگر سرتیره‌ها در ویروس‌های پسگرد (رتروویروس) All but two (CERV 1/PTERV 1 and CERV 2) of the 42 families of chimpanzee endo(ع)enous retroviruses were found to have ortholo(ع)s in humans. تمام 42 خانوادۀ ویروس‌های پسگرد داخلی شامپانزه، به جز دو مورد (که عبارتند از CERV 1/PTERV1 و CERV 2[123]) به صورت همساخت اورتولوگ در انسان نیز یافت شده است. پژوهشی از پروفسور جان مک دونالد.[124] برای توضیح این موضوع و اینکه چطور می‌تواند دلیلی بر تکامل باشد، فرض می‌کنیم یک نوار (صوتی یا ویدئویی) که در آن رویدادهای زندگی گونۀ انسان و بقیۀ انسان‌واره‌ها ضبط شده است، در اختیار داریم. با مطالعۀ این نوار درمی‌یابیم که اینها جملگی نشانه‌های یکسانی را که آثار آسیب‌های خاصی است و از میلیون‌ها سال قبل بر آنان وارد شده است، دارا می‌باشند. برای یکی بودن این آثار هیچ تفسیری نمی‌توان ارائه کرد جز اینکه همۀ گونه‌های امروزی، نیای مشترکی داشته باشند؛ چراکه در غیر این صورت بر اساس محاسبۀ احتمالات، تقریباً ناممکن است که کمیّت و کِیفیّت این آسیب‌ها یکسان باشد تا همان آثار در یک زمان و یک مکان ایجاد شده باشد. مثالی جهت روشن‌تر شدن: فرض می‌کنیم ما دو نفر به نام‌های «الف» و «ب» داریم. همچنین سوابقی در اختیار ما هست که در آن‌ها تاریخ اجداد هر یک از این دو ثبت شده است. با بررسی این تاریخ‌ها موارد زیر را مشاهده کرده‌ایم: یکی از اجداد «الف» -مثلاً جد صدم وی- در فلان تاریخ، جراحتی به طول یک سانتی‌متر در فلان قسمت از بازوی راستش پدید آمده است. یکی از اجداد «ب» -باز مثلاً جد صدم وی- در همان تاریخ، جراحتی به طول یک سانتی‌متر در همان قسمت از بازوی راستش پدید آمده است. یکی از اجداد «الف» -مثلاً جد هفتادم وی- در فلان تاریخ ضربه‌ای به چشم چپش وارد شده و او نابینا گشته است. یکی از اجداد «ب» -باز مثلاً جد هفتادم وی- در همان تاریخ ضربه‌ای به چشم چپش وارد شده و او هم نابینا گشته است. و به همین ترتیب، این رویدادهای مشترک و کاملاً همسان، ده‌ها بار بین اجداد این دو تکرار شده است. اکنون هر کس این تاریخ را مطالعه کند خواهد گفت که این اجداد در واقع یک گروه از اشخاص هستند، و آن‌ها نیاکان مشترکی بین «الف» و «ب» می‌باشند. حقیقت آن است که دلایل علم ژنتیک برای تکامل، بسیار است و من در اینجا قصد ندارم همۀ این دلایل را بررسی کنم. از این رو مبحث را با سخنان یکی از متخصصان ژنتیک خاتمه می‌دهم. دکتر فرانسیس کالینز در مورد برخی شواهدی که خود وی هنگام مطالعۀ نقشه ژنتیکی انسان، گروهی از پستانداران و دیگر موجودات به دست آورده است، اشاره می‌کند: When I contracted malaria in West Africa in 1989, that was despite havin(ع) taken the recommended prophylaxis (chloroquine). Randomly occurrin(ع) natural variations in the (ع)enome of the malarial parasite, subjected to selection over many years of heavy use of chloroquine in that part of the world, had ultimately resulted in a patho(ع)en that was resisted to the dru(ع), and therefore spread rapidly. Similarly, rapid evolutionary chan(ع)es in the HIV virus that causes AIDS have provided a major challen(ع)e for vaccine development, and are the major cause of ultimate relapse in those treated with dru(ع)s a(ع)ainst AIDS. Even more in the public eye, the fears of a pandemic influenza outbreak from the H5N1 strain of avian flu are based upon the hi(ع)h likelihood that the current strain, devastatin(ع) as it already is to chickens and a few humans who have had close contact with them, will evolve into a form that spreads easily from person to person. Truly it can be said that not only biolo(ع)y but medicine would be impossible to understand without the theory of evolution. در سال 1989 در آفریقای غربی، با وجود پیشگیری‌های توصیه‌شده (استفاده از کلروکوین[125]) به بیماری مالاریا مبتلا شدم. تغییرات طبیعی تصادفی در ژنوم انگل مالاریا به دلیل مصرف بسیار زیاد کلروکوین در آن قسمت از دنیا طی چندین سال، در نهایت، منجر به پیدایش نوعی انگل بیماری‌زای مقاوم به دارو شد و در نتیجه بیماری به سرعت گسترش یافت. به‌طور مشابه، تغییرات تکاملی سریع در ویروس HIV (عامل بیماری ایدز) چالش اصلی برای کشف واکسن آن است و همین طور، علت اصلی عدم موفقیت داروهای ضد ایدز به شمار می‌آید. حتی در بین عموم مردم، نگرانی از شیوع آنفلوآنزای ناشی از ویروس H5N1 (آنفلوآنزای مرغی) وجود دارد. در مورد این بیماری که در پرندگان و نیز تعداد کمی از انسان‌هایی که تماس نزدیک با آن‌ها داشته‌اند، مشاهده شده است، نگرانی از این است که این ویروس به شکلی تکامل یابد که به آسانی از یک شخص به شخص دیگر منتقل شود. در حقیقت می‌توان گفت نه تنها درک زیست‌شناسی بلکه فهم پزشکی نیز بدون نظریۀ تکامل، غیرممکن خواهد بود... The study of (ع)enomes leads inexorably to the conclusion that we humans share a common ancestor with other livin(ع) thin(ع)s. از بررسی ژنوم‌ها این نتیجۀ قطعی به دست می‌آید که ما انسان‌ها اجداد مشترکی با دیگر موجودات زنده داریم. This evidence alone does not, of course, prove a common ancestor; from a creationist perspective, such similarities could simply demonstrate that (ع)od used successful desi(ع)n principles over and over a(ع)ain. As we shall see, however, and as was foreshadowed above by the discussion of "silent" mutations in protein-codin(ع) re(ع)ions, the detailed study of (ع)enomes has rendered that interpretation virtually untenable-not only about all other livin(ع) thin(ع)s, but also about ourselves. البته از دیدگاه خلقت‌گرایان (متدیّنین)، این نتیجه به تنهایی وجود یک نیای مشترک را ثابت نمی‌کند. از دید آنان این شباهت‌ها به سادگی نشان می‌دهد که خداوند بارها و بارها از اصول طراحی موفقی استفاده نموده است. به هر حال همان طور که خواهیم دید و با توجه به بحث قبلی در مورد جهش‌های خاموش[126] در نواحی رمزگشای پروتئین، مطالعۀ دقیق ژنوم‌ها، نه تنها برای سایر موجودات زنده، بلکه حتی در مورد خود ما انسان‌ها، بیانگر این است که این دیدگاه یک تفسیر تخیلی غیرقابل دفاع است. As a first example, let us look at a comparison of the human and mouse (ع)enomes, both of which have been determined at hi(ع)h accuracy. The overall size of the two (ع)enomes is rou(ع)hly the same, and the inventory of protein-codin(ع) (ع)enes is remarkably similar. But other unmistakable si(ع)ns of a common ancestor quickly appear when one looks at the details. به عنوان اولین مثال، نگاهی به مقایسۀ ژنوم‌های انسان و موش می‌اندازیم که هر دو به صورت کاملاً دقیق مشخص شده‌اند. اندازۀ کلی هر دو ژنوم تقریباً مشابه است و فهرست ژن‌های رمزگشای آن‌ها تشابه چشمگیری دارد، اما با نگاهی به جزئیات، سایر نشانه‌های قطعی اجداد مشترک به سرعت ظاهر می‌گردند... Unless one is willin(ع) to take the position that (ع)od has placed these decapitated AREs in these precise positions to confuse and mislead us, the conclusion of a common ancestor for humans and mice is virtually inescapable. This kind of recent (ع)enome data thus presents an overwhelmin(ع) challen(ع)e to those who hold to the idea that all species were created ex nihilo. مگر آنکه انسان بخواهد این موضع را اتخاذ کند که خداوند این عناصر تکراری قدیمی را در این محل‌های معین جهت گیج ساختن و گمراه کردن ما قرار داده است؛ بنابراین پذیرفتن این نتیجه که انسان و موش دارای اجداد مشترکی هستند، گریزناپذیر است؛ بنابراین کشف اینگونه اطلاعات جدید در مورد ژنوم، بیانگر چالش عظیمی است که در برابر معتقدان به «پیدایش بی‌واسطۀ همۀ گونه‌های مختلف از عدم» قرار گرفته است. When one compares chimp and human, occasional (ع)enes appear that are clearly functional in one species but not in the other, because they have acquired one or more deleterious mutations. در مقایسۀ شامپانزه و انسان به نظر می‌رسد برخی ژن‌ها در یک گونه به‌طور واضحی دارای عملکرد هستند، در حالی که در گونۀ دیگر این طور نیست؛ زیرا این ژن‌ها دچار یک یا چند جهش زیانبار شده‌اند. The human (ع)ene known as caspase-12, for instance, has sustained several knockout blows, thou(ع)h it is found in the identical relative location in the chimp. The chimp caspase-12 (ع)ene works just fine, as does the similar (ع)ene in nearly all mammals, includin(ع) mice. If humans arose as a consequence of a supernatural act of special creation, why would (ع)od have (ع)one to the trouble of insertin(ع) such a nonfunctional (ع)ene in this precise location? به عنوان مثال ژنی در انسان به نام کاسپاس-12 چندین ضربۀ فنی مخرب را متحمل شده است. این ژن در شامپانزه نیز در محل متناظری وجود دارد. ژن کاسپاس-۱۲ در شامپانزه همانند ژن مشابه تقریباً همۀ پستانداران دیگر، از جمله موش، به درستی عمل می‌کند. اگر انسان در نتیجۀ عمل آفرینش خاص ماوراءالطبیعه ظاهر شده است، چرا خداوند زحمت وارد کردن چنین ژن فاقد عملکردی را در این مکان مشخص متحمل گشته است؟![127] سپس فرانسیس کالینز، دانشمند ژنتیک، دلایلی را که علم ژنتیک برای اثبات نظریۀ تکامل ارائه نموده است، فهرست کرده، چنین بیان می‌دارد: At this point, (ع)odless materialists mi(ع)ht be cheerin(ع). If humans evolved strictly by mutation and natural selection, who needs (ع)od to explain us? To this, I reply: I do در اینجا، مادی‌گرایان مُلحد ممکن است سرمست شوند که انسان حقیقتاً بر اثر جهش‌ها و انتخاب طبیعی تکامل یافته است، پس برای توضیح آن، چه کسی به خداوند نیاز دارد؟ من در پاسخ به این پرسش می‌گویم: من نیاز دارم! The comparison of chimp and human sequences, interestin(ع) as it is, does not tell us what it means to be human. In my view, DNA sequence alone, even if accompanied by a vast trove of data on biolo(ع)ical function, will never explain certain special human attributes; such as the knowled(ع)e of the Moral Law and the universal search for (ع)od. Freein(ع) (ع)od from the burden of special acts of creation does not remove Him as the source of the thin(ع)s that make humanity special, and of the universe itself. It merely shows us somethin(ع) of how He operates. مقایسۀ ترتیب ژنتیکی انسان و شامپانزه در عین حال که جالب است، به ما نمی‌گوید که انسان بودن به چه معنا است. از دیدگاه من، ترتیب و توالی DNA به تنهایی، حتی اگر با گنجینه‌های وسیعی از اطلاعات در مورد عملکرد زیست‌شناختی همراه گردد، هرگز صفات ویژۀ انسانی همانند قانون اخلاقی و مطالبۀ همگانی برای وجود خداوند را توضیح نخواهد داد. مبرا ساختن خداوند از آفرینش مستقیم اشیاء سبب نمی‌شود او مبدأ آنها نباشد که به انسانیت و همچنین خود کائنات، هویت می‌بخشد! این علم صرفاً چیزهایی را در مورد چگونگی عملکرد خداوند به ما می‌آموزد.[128] ** ** **

-علم کالبدشناسی تطبیقی تکامل را تأیید می‌کند

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 1 مارس 2014: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین از خداوند می‌خواهم در خیر و عافیت باشید. حقیقت آن است که می‌خواستم به دلایل ژنتیکی که در این صفحه بیان کردم بسنده کنم و به جهالت‌های رد‌کنندگان نظریۀ تکامل بپردازم؛ ولی وقتی برخی اظهار‌نظرها را مشاهده کردم تصمیم گرفتم اندکی بر دلایل ژنتیکی که پیش‌تر آورده بودم بیفزایم و هرکس خواهان مطالب بیشتری است می‌تواند به کتاب «توهم بی‌خدایی» مراجعه کند و دلایل مفصل بر صحت نظریۀ تکامل را در آنجا خواهد یافت. علم کالبدشناسی تطبیقی: کالبد‌شناسی تطبیقی، تأییدکنندۀ تکامل است. در این خصوص مثال‌های فراوانی وجود دارد ولی من به موضوع عصب حنجره که در ماهی‌ها، دو زیستان، آهو، انسان و زرافه وجود دارد بسنده می‌کنم. در ماهی این عصب از مغز حرکت کرده، به دور قلب می‌پیچد و وارد آبشش می‌شود. حال اگر جسم هر حیوان به صورت جداگانه و مجزا طراحی شده باشد و همچنین اگر دیگر حیوانات از ماهی تکامل نیافته باشند، عصب آن‌ها باید به‌طور مستقیم از نزدیکی مغز به انتهای بالای حنجره -‌که مسافتی کوتاه است- رفته باشد، ولی آنچه در طبیعت مشاهده می‌شود آن است که این عصب در سایر حیوانات همان شیوه‌ای را در پیش گرفته است که در ماهی‌ها دیده می‌شود. این به آن معنا است که این حیوانات از ماهی تکامل یافته‌اند. دراز شدن گردن و فاصلۀ زیاد آن از قلب باعث شده که به ناچار عصب مزبور تا اعماق بدن حیوان به پیش رود تا به دور سرخرگی که از قلب بیرون می‌آید بپیچد؛ همان ‌طور که در ماهی چنین است. این عصب حتی در زرافه نیز مسافتی بسیار طولانی را طی می‌کند، بدون آنکه در عمل ـ‌آنگونه که زیست‌شناسان و متخصصان کالبد‌شناسی تطبیقی می‌گویند‌ـ هیچ فایده‌ای در بر داشته باشد. دلیل پیمودن این مسافت طولانی آن است که عصب به دور سرخرگی که از قلب خارج می‌شود می‌پیچد سپس تقریباً همانند این مسافت را درمی‌نوردد تا به بالای گردن رفته، از بالا به حنجره وارد شود؛ بنابراین، این عصب که در ماهی پیچ خورده است، به دلیل تکامل، همین پیچ خوردگی را در دیگر حیوانات نیز دنبال کرده است؛ به عبارت دیگر این پیچ‌خوردگی در واقع یک میراث تاریخی است. بنابراین از آنجا که اصولاً این عصب برای هر حیوان به صورت جداگانه طراحی و ساخته نشده است، این چرخش و گردش غیرضروری یعنی پیمودن مسافت از مغز تا ابتدای قفسۀ سینه، سپس پیچیدن و برگشت به سمت قسمت بالایی حنجره، وجود تکامل و ارتقا را ثابت می‌کند. در هر مرحله از تکامل، کشیده شدن بسیار اندک عصب، بسیار آسان‌تر از ورود مستقیم آن است؛ در حالی که اگر جسم هر حیوان به‌طور جداگانه‌ای طراحی و خلق شده بود، می‌بایست عصب به‌طور مستقیم وارد حنجره می‌شد و دلیلی برای زیاده‌روی در انتخاب این مسیر طولانی -مثلاً در زرافه- وجود نمی‌داشت. عده‌ای مطالب پیش‌گفته را به عنوان دست‌آویزی برای انکار طراحی هوشمند در نظر می‌گیرند، چراکه از دید آن‌ها این نقص در طراحی که در جریان فرایند تکامل نمودار گشته است، ثابت می‌کند که این طراحی، هوشمند نیست و به عنوان مثال برای تمام حیوانات ایده‌آل ناست. طراحی اولیه باعث کشیدگی عصب حنجره در بسیاری از حیوانات و به ویژه در حیوانات گردن‌درازی از قبیل زرافه شده است، بدون اینکه مزیت و ثمری به همراه داشته باشد. این موضوع از باطل بودن طراحی هوشمند در تکامل حکایت دارد! آنچه بیان شد، خلاصه‌ای از شیوه‌های استدلال از طریق کالبد‌شناسی تطبیقی برای اثبات تکامل و همچنین اشکالی که ملحدان به طراحی هوشمند می‌گیرند، بود. من کوشیده‌ام تا حد ممکن مطلب را به زبانی ساده بیان کنم و تصاویر نیز در این ساده‌سازی کمک‌کار خواهند بود. به خواست خدا در آینده این اشکال را حلاجی نموده و خواهم گفت انتقاداتی که در جریان تکامل در اندام‌ها دیده می‌شود، نمی‌تواند اشکال قابل قبولی بر قانونمداری و هدفدار بودن این نظریه محسوب گردد. نقشۀ ژنتیکی اولیه، هدفمند و ساخت‌یافته است و بر وجود طراح و سازنده‌ای که آن را برای دستیابی به نتیجه‌ای مشخص طرح‌ریزی کرده، دلالت دارد. آری، اِشکال عصب حنجره -که به آن اشاره شد- برای کسانی که مدعی آفرینش یک‌باره هستند و تکامل را انکار می‌کنند الزام‌آور است؛ زیرا در طراحی و اجرای یک مرحله‌ای نباید چنین نقصی که در کشیدگی عصب حنجره می‌بینیم وجود داشته باشد. حتی اگر ما معتقد باشیم که کشیدگی عصب حنجره به هر حال مزیتی در پِی دارد، این اعتقاد نفی‌کنندۀ دلالت روشن آن بر این نکته نیست که چنین چیزی یک میراث تکاملی باستانی است و آفرینش دفعی را رد می‌کند. من عصب حنجره را مثال زدم؛ زیرا نه فقط برای اثبات نظریۀ تکامل بلکه به عنوان شاهدی بر نقض قانونمندی و هدفدار بودن تکامل مطرح می‌شود. در بخش‌های بعدی با اشاره به نادرست بودن این استدلال، بیان خواهد شد که ایده‌آل نبودن نتایج تکامل به معنای قانونمند نبودن آن نیست، بلکه حداکثر دلالتی که دارد این است که آفرینش به یک باره صورت نگرفته بلکه در آن، مراحل و تکاملی وجود داشته است. / شکل ۱: این تصویر کشیدگی عصب حنجره در زرافه را در جریان مسیر تکامل توضیح می‌دهد؛ چراکه این عصب به دور رگ‌های خونی قلب می‌پیچد؛ سپس به حنجره در بخش پایینی سر بازمی‌گردد.[129] / شکل ۲: این تصویر کشیدگی عصب حنجره (رنگ سیاه) در زرافه را در جریان مسیر تکامل توضیح می‌دهد؛ چراکه این عصب به دور رگ‌های خونی می‌پیچد؛ سپس به حنجره در بخش پایینی سر بازمی‌گردد.[130] ** ** **

-خلاصه‌ای در خصوص نظریۀ تکامل

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 2 مارس 2014: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خداوند می‌خواهم در خیر و عافیت باشید. پیش از آنکه به ساده‌لوحانه‌بودن اعتراضات به نظریۀ تکامل بپردازم، خلاصۀ زیر را از کتاب «توهم بی‌خدایی» نقل می‌کنم. خلاصه: دلایل صحیح‌بودن نظریۀ تکامل بسیار زیادند. از سوی دیگر اشکالات بنیادین بر ایدۀ آفرینش یکباره نیز فراوانند؛ مانند اشکال عصب حنجره ـ که گذشت ـ و دیگر اشکالات مشابهی که در کالبد‌شناسی تطبیقی یافت می‌شود و نیز اشکالات زمین‌شناسی تاریخی که به‌طور قطعی ثابت کرده است حیوانات و نباتات در فواصل زمانی متوالی رو به تکامل نهاده‌اند. در ابتدا باکتری به وجود آمد، سپس با گذشت زمانی طولانی سلول‌های یوکاریوت (سلول دارای هستۀ حقیقی) پدیدار شد و به دنبال آن موجودات چندسلولی پا به عرصۀ وجود نهاد، و به این ترتیب حیات آرام آرام رو به تکامل گذاشت. اگر آفرینش به صورت دفعی و یک باره صورت گرفته، و هدف خدا آفرینش انسان، محیط و موجودات پیرامون او بوده باشد، و اگر انسان در زمانی بسیار نزدیک در مقایسه با تاریخ زمین‌شناسی به وجود آمده باشد، چرا خدا دسته‌های اولیه را با نظم و ترتیب آفریده به گونه‌ای که هر دستۀ جدید، مشابه دستۀ قبلی ولی تکامل‌یافته‌تر و تطابق‌یافته‌تر از آن است؟! آیا مثلاً به این دلیل خدا آن‌ها را طی دوره‌های زمانی و تکاملی آفرید، چون قصد فریب انسان را دارد و می‌خواهد هنگامی که او فرایند آفرینش را در لایه‌های زمین به گونه‌ای که منظم و مرتب بوده و به تدریج رو به تکامل و پیشرفت می‌نهد، می‌بیند به تکامل معتقد گردد؟! مسلماً چنین نیست! خدا می‌خواهد انسان حقیقت را همان گونه که هست بشناسد، و می‌خواهد آدمی به خدا و خلقت همان گونه که خدا آن را پدید آورده است، ایمان بیاورد. تنها پاسخ قانع‌کننده، منطقی و قابل قبول که با مراجعه به زمین‌شناسی تاریخی به آن می‌رسیم، این است: زندگی به گونه‌ای ساده آغاز شد، سپس به تدریج تکامل و ارتقا یافت. اگر معتقدان به آفرینش دفعی جواب منطقی و قانع‌کننده‌ای دارند که از ارزش علمی برخوردار است و پژوهش‌های ژنتیکی، کالبد‌شناسی تطبیقی و زنجیرۀ جانداران موجود و غیره آن را تأیید می‌کند، به ما ارائه نمایند. این افراد یا چون نظریۀ تکامل را دوست نمی‌دارند، آن را رد می‌کنند و یا اقدام آن‌ها به این دلیل است که برخی از ملحدان از این نظریه برای انکار وجود خدای سبحان بهره‌برداری می‌کنند و این عده نیز از پاسخ‌گویی به آن‌ها ناتوانند؛ بنابراین به عناد و لجاجت و رد نظریۀ تکامل روی می‌آورند؛ علی رغم دلایلی که برای درستی آن ارائه می‌شود. همچنین اشکالات علمی فراوانی برای ایدۀ آفرینش دفعی، با وجود دلالت متون دینی بر تکامل وجود دارد. این، بی‌انصافی و لجاجتی کورکورانه است. برای مجادله‌کنندگانی که از سر جهل یا لجاجت نظریۀ تکامل را رد می‌کنند دیگر چه باقی مانده است؟! یک چیز باقی مانده است: هر کسی می‌تواند این نظریه را نقض کند، به این صورت که یا آن را از اعتبار علمی ساقط نماید یا به محض یافتن شاهد و مدرکی که با پیش‌بینی‌های این نظریه سر ناسازگاری داشته باشد، به آن استناد نماید. نظریۀ تکامل، استوار ایستاده است و تمام انکارکنندگانش را به تحدی و مبارزه دعوت می‌کند و از آن‌ها می‌خواهد که فقط یک شاهد و دلیل ارائه کنند که با پیشگویی‌های این نظریه همخوانی نداشته باشد؛ فقط یک دلیل نه بیشتر. واقعیت آن است که چنین سرنخی وجود ندارد و هزاران پژوهش و آزمایش صورت گرفته در علم زیست‌شناسی، کالبد‌شناسی تطبیقی و ژنتیک، از زمان پیدایش نظریۀ تکامل تا امروز نتوانسته است مدرکی در علم زمین‌شناسی تاریخی بیابد که با پیش‌بینی‌های نظریۀ تکامل متعارض باشد. این به آن معنا است که نظریۀ تکامل کاملاً صحیح بوده است و هیچ نقص و خللی در آن راه ندارد. گذشت بیش از یک‌صد سال که سرشار از هزاران آزمایش، پژوهش و مشاهدات عینی بوده است و جملگی بدون استثنا با مبانی یک نظریۀ مشخص مطابقت داشته‌اند، بر اثبات درستی آن نظریه کفایت می‌کند. ** ** **

-آیا روش علمی، نظریۀ خلقت یک‌باره یا چندباره را می‌پذیرد؟

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 4 مارس 2014: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خداوند می‌خواهم در خیر و عافیت باشید. آیا روش علمی، نظریۀ خلقت یک‌باره یا چندباره را می‌پذیرد؟ کسی که دارای پیشینۀ علمیِ هرچند اندک در موضوع تکامل و چگونگی وقوع آن باشد، یا کتاب‌های یک دانشمند متخصص در موضوع تکامل را مطالعه کرده و به پاسخ‌های او به اشکالات دقت نموده باشد، یا حتی کتاب داروین را که در قرن نوزدهم نوشته شده و در آن تعداد زیادی اشکال مطرح نموده و خودش به آن‌ها پاسخ داده است، بخواند، سپس نوشته‌های افرادی که خود را مرجع و رجال دینی به شمار می‌آورند مطالعه نماید، درمی‌یابد که این‌ها افرادی هستند که دربارۀ آنچه اطلاعی از آن ندارند سخن می‌رانند. آن‌ها حتی نمی‌دانند تکامل طبق آنچه زیست‌شناسان تکاملی مطرح می‌کنند، چیست و چگونه رخ می‌دهد! و حتی آن را به گونه‌ای نادرست و معکوس درک کرده، سپس بر اساس همین فهم نادرست، اشکالاتی را به صورت کاملاً ابتدایی و سطحی ایراد می‌نمایند. این عده گاه حتی همان اشکالات داروین را که خودش در کتاب خویش مطرح نموده و به آن‌ها پاسخ داده است، بیان می‌کنند. البته ما این موضوع را در بیان اشکالات سطحی و بی‌مایۀ آن‌ها بر قوانین و سازوکارهای زمین‌شناسی تاریخی در خصوص طبقه‌بندی دقیق لایه‌های قدیمی‌تر زمین با اینکه نیاز به استدلال چندانی ندارد، شرح دادیم. یا اشکال آن‌ها بر نظریۀ تکامل که به ختنه کردن کودکان و اینکه چرا به ارث برده نمی‌شود؛ و یا به میمونی که راه رفتن را تعلیم می‌بیند، چرا این صفت راه رفتن را به فرزندانش ارث نمی‌دهد! هنگامی که مردم عامه که چیزی از معنای تکامل نمی‌دانند، این مطالب را بخوانند ممکن است فریفته شوند، ولی این اشکالات از دید کسانی که نظریۀ تکامل را می‌دانند و با چگونگی وقوع آن آشنا هستند، بسیار سطحی و پیش پا افتاده به شمار می‌روند. صفاتی که از طریق وراثت به نسل بعدی منتقل می‌شود، صفاتی است که در نقشۀ ژنتیکی جاندار ثبت شده است، نه صفات اکتسابی، مانند راه رفتن میمون آموزش دیده یا ختنه شدن نوزاد. این موضوعات برای زیست‌شناسان تکاملی کاملاً بدیهی و پیش پا افتاده است. این کسانی که بر نظریۀ تکامل ردیه می‌زنند، چنین می‌پندارند که زیست‌شناسان تکاملی می‌گویند اندام مرکب و پیچیده نظیر چشم از طریق یک جهش پدیدار شده است؛ در حالی که حتی داروین نیز قائل به چنین سخنی نیست، چه برسد به دانشمندان کنونی! این معترضان ابتدا باید برای آنچه در دانشگاه‌های معتبر سراسر جهان تدریس می‌شود پاسخ ارائه کنند؛ حال آنکه در این دانشگاه‌ها گفته نمی‌شود که اندام مرکب و پیچیده نظیر چشم از طریق یک جهش پدیدار شده است؛ و نه حتی با ده‌ها یا صدها جهش. حقیقت آن است که این افراد از الفبای تکامل بی‌اطلاعند و آن را به صورت تحریف شده عرضه می‌دارند و می‌خواهند بر مبنای فهم غلط خود این نظریه را رد کنند. چنین شیوه‌ای باعث می‌شود خوانندگان این کتاب‌ها احساس نفرت و بیزاری کنند و چنین دریابند که گویندگان چنین کلماتی، به‌طور کامل نه تنها در برابر تکامل، بلکه حتی در برابر جریان الحادی و خدا ناباوری نیز به‌طور کامل شکست خورده‌اند؛ همان کسانی که می‌کوشند جریان خدا ناباوری را با نظریۀ آفرینش ناگهانی به جای تکامل رو به رو کنند؛ تکاملی که هیچ تعارضی با علم زیست‌شناسی، زمین‌شناسی تاریخی و باستان‌شناسی ندارد. حتی متون صریح دینی نیز با گفته‌های آنان در تعارض است. هنگامی که در بخش‌های بعدی به متون دینی (نظیر قرآن) برسیم به وضوح روشن خواهد شد که آفرینش به صورت مرحله‌ای و طی فرایند تکامل صورت پذیرفته است. فقط یک پرسش می‌تواند نظریۀ آفرینش دفعی و بدون تکامل را از اعتبار بیاندازد؛ اینکه در زمین‌شناسی تاریخی به‌طور قطعی ثابت شده است که هر چه لایه‌های زمین قدیمی‌تر باشد، دربرگیرندۀ جانواران ساده‌تر و هر چه این لایه‌ها جدیدتر باشد، حاوی موجوداتی پیشرفته‌تر از قبلی‌ها است. این موضوع از باکتری شروع می‌شود و به یوکاریوت، چندسلولی‌ها، ماهی‌های باستانی، مهره‌داران، ماهی‌ها، دوزیستان، حیوانات خشکی و سپس به پستانداران می‌رسد، و در ادامه از گوناگونی پستانداران و حجیم شدن بدن آن‌ها سر درمی‌آورد. چرا خداوند موجودات را به صورت تدریجی در دوره‌های زمانی مختلف آفریده و در هر دوره، گروه بزرگی از حیوانات متعدد را که از پیشینیان خود پیشرفته‌تر و تکامل‌یافته‌ترند، خلق کرده است؛ به گونه‌ای که هر کس آن‌ها را ببیند تصور می‌کند که از پیشینیان خود تکامل یافته‌اند؟ آیا همان طور که این منکران نظریۀ تکامل مدعیند خداوند می‌خواهد ما را فریب دهد؟! شأن خداوند بالاتر از این است. آیا می‌توانند برای وقوع این دوره‌ها که از لحاظ زمانی، پیشرفت و پیچیدگی، به دنبال هم صورت گرفته است، یک تفسیر علمی و منطقی به غیر از تکامل ارائه نمایند؟ یک مثال دیگر: احتمال می‌رود نهنگ‌ها و دلفین‌ها که امروزه در آب زندگی می‌کنند، از موجوداتی که پیشتر در خشکی می‌زیسته‌اند تکامل یافته باشند. در سنگواره‌هایی که تاکنون کشف شده است، زنجیره‌ای از حیوانات واسطه که پی در پی ظاهر شده‌اند شناسایی شده که از لحاظ زمانی، بعضاً میلیون‌ها سال با هم فاصله دارند. این زنجیره، از پستانداران خشکی شروع می‌شود؛ سپس به تدریج به وارد شدن در آب و زندگی کردن در آن می‌رسد. ما می‌بینیم که هر گروه برای زندگی در آب سازگاری بیشتری پیدا می‌کند، تا اینکه در نهایت به نهنگ می‌رسیم. آیا برای اینکه چرا خدا این موجودات را در دوره‌های زمانی متوالی و پشت سر هم آفریده هیچ دلیل یا پاسخ معقولی وجود دارد؟!! این در حالی است که هر کس این موجودات را ببیند، مطمئن می‌شود که نهنگ ثمرۀ حتمی این زنجیرۀ پی‌در‌پی است و اینها از لحاظ زمانی پشت سر هم آمده‌اند و یکی پس از دیگری به تدریج برای زندگی در آب تکامل یافته‌اند. من معتقدم به جز تکامل هیچ پاسخ منطقی دیگری وجود ندارد؛ وگرنه پاسخ‌های دیگری که با علم نیز متعارض است، خداوند سبحان را متهم می‌کند که وی تمام این کارها را برای فریب دادن انسان انجام داده است! خداوند از این تهمت‌ها به دور است! با نگاهی دوباره به نهنگ‌ها و دلفین‌ها درمی‌یابیم که این حیوانات با موج‌دار کردن جسم خود و حرکت به سمت بالا و پایین شنا می‌کنند؛ یعنی دقیقاً همانند شیوۀ دویدن پستانداران خشکی؛ و نه آنگونه که ماهی‌ها عمل می‌کنند زیرا ماهی‌ها عموماً با موج‌دار کردن دو طرف خود به جلو حرکت می‌کنند. در ضمن نهنگ‌ها بچه می‌زایند و از غدد شیری، به نوزاد خود شیر می‌دهند، دقیقاً مشابه پستانداران خشکی. اینان گاهی اوقات به کتاب‌ها و تألیفات آن دسته از زیست‌شناسان و دانشمندان ژنتیک که با نظریۀ تکامل سر مخالفت داشته و یا آن را به نقد کشیده‌اند مراجعه می‌کنند؛ حال آنکه متوجه نیستند که این عده به بطلان نظریۀ تکامل قائل نیستند؛ بلکه این نظریه را قابل اصلاح می‌دانند و یا نظریۀ تکامل را در شکل و ساختار جدیدی مطرح می‌نمایند. مثلاً در مکانیسم جهش (سرعت، توقف آن و ...) که در گوناگونی زیستی اثرگذار است، با هم اختلاف دارند و فرق زیادی است بین کسی که می‌گوید نظریۀ تکامل درست است ولی خدایی وجود دارد که فرایند تکامل را هدایت می‌نماید، با کسی که نظریۀ تکامل را از اساس نادرست می‌داند. در واقع آنچه بین این دو گروه مشترک است، اذعان به وجود خدا است، نه باطل دانستن نظریۀ تکامل. ضمناً این گونه نیست که عقیده و سخن هر زیست‌شناسی، از لحاظ علمی ارزشمند و معتبر به شمار رود. فرض بر این است که شخص، فقط به طرح دیدگاه خود بسنده ننماید -به ویژه هنگامی که شخص دیگری نیز آن را عرضه کرده و بر آن تأکید ورزیده است -بلکه باید استدلال آن را نیز عرضه نماید تا مردم قضاوت کنند که آیا این یک نظر علمی و ارزشمند است یا نظری است که پیش‌تر پاسخ علمی به آن داده شده و قضیه‌اش فیصله یافته است. در نقاط مختلف جهان دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی وجود دارند که بر اساس استانداردهای دقیق علمی فعالیت می‌کنند و در آنجا کسانی هستند که پژوهش‌ها، کتاب‌ها و انتقاداتی را که به نظریه‌های علمی وارد می‌شود ارزیابی می‌نمایند. اگر یک کارشناس، به نظریه‌ای نقد علمی و معتبری وارد نماید، این دانشگاه‌ها و مراکز علمی، آن را با اشتیاق می‌پذیرند و آن را منتشر و ترویج کرده، در مورد آن نشست‌های علمی برگزار می‌نمایند؛ ولی آنچه ما شاهد آن هستیم، دقیقاً عکس این مطلب است؛ چراکه اکنون در تمام دانشگاه‌های وزین و معتبر جهان، نظریۀ تکامل تنها مفسر پیدایش حیات بر روی زمین تلقی می‌شود؛ بنابراین کسی که می‌خواهد خودش در این خصوص به تحقیق بپردازد و دست به کاوش‌های علمی بزند، حداقل اولاً باید در علم زمین‌شناسی تاریخی، زیست‌شناسی تکاملی، علم ژنتیک، انسان‌شناسی و باستان‌شناسی، از بُن‌مایۀ علمی برخوردار باشد و ثانیاً انتقادات علمی صورت‌گرفته به نظریۀ تکامل و پاسخ‌های داده شده را مطالعه کند تا موضع‌گیری وی در نظر اندیشمندان، علمی و ارزشمند تلقی گردد؛ اما اینکه کسی بیاید و بگوید فلان زیست‌شناس در فلان کتاب نظریۀ تکامل را رد کرده و از همین رو، این نظریه باطل است، یا بگوید فلان دانشمند در مورد تکامل فلان چیز را گفته، لذا نظریه بی‌اعتبار است، یا اینکه احیاناً کار به جایی برسد که به موضع‌گیری‌های افراد غیرکارشناس استدلال کند، در واقع دیدگاهی سرهم‌بندی‌شده و غیرعلمی ارائه نموده است. به هنگام خواندن نقد علمی این پاسخ‌ها، درمی‌یابیم که گاهی پاسخ‌هایی بدون مصداق خارجی هستند؛ به‌طوری که برخی از این افراد نظریۀ تکامل را به گونه‌ای واژگونه و تحریف‌شده ارائه می‌کنند و بر آن ردیه می‌نویسند؛ گویی این پاسخ‌ها برای عامۀ مردم که از نظریۀ تکامل چیزی نمی‌دانند، تهیه شده است. اسباب جا انداختن این بحث‌های بی‌ارزش بین عموم مردم این نیست که این‌ها ردی علمی به حساب می‌آیند، بلکه این است که مؤلف آن صرفاً مدرکی در علم زیست‌شناسی دارد و یا حتی مدرکی دارد که از این تخصص فاصله دارد، مانند کیهان شناسی. مَخلص کلام: اگر کسی مدعی است که می‌خواهد نظریۀ تکامل را رد کند و به آن پاسخ دهد، نیازی نیست زمین و آسمان را به هم ببافد، بلکه کافی است این نظریه را همان گونه که امروز در دانشگاه‌های معتبر و وزین سراسر جهان مطرح است به نقد بکشد، نه بر اساس توهماتی که او از ارائۀ اشتباه این نظریه توسط برخی مخالفان به دست می‌آورد! تذکر: من متوجه شده‌ام تمام کسانی که به نظریۀ تکامل معترضند، به سراغ همان اشکالاتی می‌روند که زیست‌شناسان تکاملی خودشان مطرح کرده و می‌کنند و به آن‌ها پاسخ داده‌اند. چنین رفتاری زیبندۀ کسی که ادعای علم می‌کند و ادعا دارد که نظریۀ تکامل را به شیوه‌ای علمی رد می‌نماید نیست. چنین کسی باید بخواند و ببیند که اشکلات او را پیش‌تر زیست‌شناسان تکاملی پاسخ داده‌اند و حتی برخی از این اشکالات را خود داروین در قرن نوزدهم مطرح کرده و به آن‌ها پاسخ داده است؛ بنابراین کسی که این انتقادها را تکرار می‌کند، یا توانایی مباحثه با زیست‌شناسان تکاملی و رد کردن نظرات آن‌ها را ندارد، یا چیزی از نوشته‌های این زیست‌شناسان نخوانده و نمی‌داند که خودِ آن‌ها اولین کسانی بوده‌اند که این اشکالات و ده‌ها اشکال دیگر را مطرح نموده و به آن‌ها پاسخ داده‌اند. در هر دو حالت او نباید قلم به دست بگیرد و از روی جهل بنویسد! ** ** **

-سید محمد شیرازی و ماجرای او با داروین

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 5 مارس 2014: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خداوند می‌خواهم در خیر و عافیت باشید. پس از آنکه روشن ساختم نظریۀ تکامل از نظر علمی ثابت‌شده است به بررسی جهالت‌های مخالفان این نظریه خواهم پرداخت و روشن خواهیم کرد آیا پاسخ‌های آن‌ها از کمترین ارزش علمی برخوردار است؟ یا آن‌ها در مسئله‌ای علمی سَرَک کشیده‌اند که از درک آن عاجزند؛ حال چه برسد به اینکه توانایی بررسی یا پاسخ‌دادن به آن را داشته باشند. سید محمد شیرازی و ماجرای او با داروین: سید محمد شیرازی در کتابی که آن را «مناظرۀ بین اسلام و داروین» نام نهاده، ردیه‌ای بر نظریۀ داروین نگاشته است[131] و در ابتدای کتاب خودش را این‌گونه معرفی نموده است: «مرجع دینی اعلی، حضرت امام شیرازی -دام ظله-» بد نیست برخی اشکالات را که وی به علم زمین‌شناسی تاریخی و نظریۀ تکامل وارد کرده مرور کنیم، تا ببینیم آیا از ارزش علمی برخوردار است؟ یا به قول معروف مصداق «بد شنید و بد پاسخ داد» است؟! در نظر داشته باشید که شیرازی به نام داروین مطالبی می‌نگارد و جملاتی را به او نسبت می‌دهد. سپس با این پندار که جملات گفته شده، سخنان داروین است، به آن‌ها پاسخ می‌دهد. وی در این داستان خود را «مسلمان» نام نهاده است. شیرازی در کتاب خود نوشته است:[132] داروین (آنچه به گمان شیرازی کلام داروین است): تجربه یعنی استقرا و دیگر دلایل. استقرا: هنگامی که انسان لایه‌های زمین را کاوش می‌کند، در آن سنگواره‌های گیاهان، حیوانات و انسان‌هایی را می‌یابد. اغلب فسیل‌های هر لایه، از فسیل‌های دیگر لایه‌ها متفاوت است. هر چه فسیل به پوستۀ زمین نزدیک‌تر باشد، به کمال نزدیک‌تر است و بر عکس، هر چه فسیل از پوستۀ زمین دورتر باشد، از کمال دورتر است. مسلمان (شیرازی به آنچه گمان کرده کلام داروین است پاسخ می‌دهد): این موضوع چه ربطی دارد به تکامل، درک منشأ چیزها و اینکه انسان میمون بوده است؟! داروین (آنچه به گمان شیرازی کلام داروین است): الآن عرض می‌کنم. ارتباطش در این است که: 1- لایۀ زیرین زمین شامل فسیل‌های «صدف»، «اسفنج»، «مرجان»، «میگو»، «ماهی»، «حیوان صدف‌دار تک سلولی» و «یونجه» است. 2- لایۀ دوم شامل «کاج»، «نخل»، «خزندگان»، «پرندگان»، «ماهی‌ها» و «حیوانات کیسه‌دار» است. 3- لایۀ سوم شامل «مارها»، «یاک‌ها»، «میمون» و «درختان امروزی» است. 4- لایۀ چهارم شامل «ماموت‌های منقرض شده»، «چهارپایان پشم‌دار»، «انسان» و «تمام درختان امروزی» است. ........... مسلمان (شیرازی): اول: این فسیل‌های طبقه‌بندی شده را که مورد ادعای شما است چگونه ثابت می‌کنی؟ و همچنین ادعای خود را مبنی بر اینکه فسیل‌های هر لایه تکامل‌یافته‌تر از فسیل‌های لایۀ قبلی است، چگونه ثابت می‌کنی؟ ........... پنجم: اگر فرض کنیم در لایه‌های زیرین هیچ انسانی وجود نداشته باشد، آیا این طبقه‌بندی فسیل‌ها دلیلی است بر تکامل مورد گمان شما؟ اگر کسی به شما بگوید که خدا در لایه‌های پایینی اسفنجی... خلق کرده است، پاسخ شما چه خواهد بود؟ آیا وجود یک خودروی کوچک در طبقۀ اول ساختمانی، و خودروی بزرگ‌تر در طبقۀ دوم و خودروی بزرگ‌تر در طبقۀ سوم و ... که همۀ آن‌ها در شکل و شمایل با هم متفاوت هستند، دلالت بر تکامل یافتن خود به خودی خودرو دارد، بدون در نظر گرفتن این موضوع که هر خودرو به‌طور مستقل ساخته شده است؟ اگر فرض کنیم نیویورک در زمین فرو رود و بعد از هزار سال کسی بیاید و ساختمانی را که خودروها در طبقات آن قرار دارد، کشف کند، آیا حق دارد که همانند تو سخن بگوید؟ و اگر چنین گفت، چگونه پاسخش را می‌دهی؟ بین سخنان شما و او چه تفاوتی وجود خواهد داشت؟![133] پاسخ: اینگونه است که نویسنده با حرکت بی‌محابای قلم و اشکالاتی بسیار کوته‌فکرانه می‌خواهد علم زمین‌شناسی تاریخی را با تمام دقت و توانایی که در تعیین عمر لایه‌های زمین دارد به چالش بکشد و به دنبال آن، عمر موجودات زندۀ فسیل شده در زمین را از اعتبار ساقط کند. شیرازی می‌گوید: «این فسیل‌های طبقه‌بندی‌شده را که شما مورد ادعای شما است چگونه ثابت می‌کنی؟» سپس می‌پندارد که در این بحث، علم یا داروین یا طرف مقابل او ناتوان شده و نمی‌تواند به این اشکال یا پرسش پاسخ دهد! از مثال زدن ساختمان توسط سید محمد شیرازی، به نظر می‌رسد که او می‌پندارد زمین‌شناسان لایه‌های زمین را فقط بر اساس قرار گرفتن هر یک بر دیگری طبقه‌بندی می‌کنند و در این کار هیچ ملاک علمی یا قوانینی را که از بروز خطا تا حد بسیار زیادی جلوگیری کند، در نظر نمی‌گیرند. گویی آن‌ها در این فرایند به حوادث طبیعی از قبیل به زمین فرو رفتن، زلزله، آتشفشان و حرکت لایه‌های پوستۀ زمین بی‌اعتنایند و بدون اینکه با استفاده از یک سری ضوابط علمی که برای طبقه‌بندی مقرّر کرده باشند، وقوع این حوادث را در نظر نمی‌گیرند! وی ابتدا می‌بایست از نحوۀ طبقه‌بندی لایه‌های زمین در علم زمین‌شناسی مطلع می‌شد و چگونگی تعیین عمر لایه‌ها و سازوکارهای آن و شیوۀ کاوش و ابزارآلات مربوط به این کار را می‌دانست و مشخص می‌کرد که آیا از نظر علمی دقیق است یا خیر. تا او ـ‌که خودش را امام و آیت الله می‌نامد- اشکالی به این سادگی و بی‌محتوایی را مطرح نمی‌نمود! به‌طور معمول، هر فرد جویای حقیقت باید بداند که تعیین عمر لایه‌های زمین بر اساس شیوه‌های علمی صورت می‌گیرد، از جمله: روش تاریخ‌گذاری نسبی[134]: در این روش از بعضی امور استفاده می‌شود؛ از جمله مقایسۀ سنگ‌های طبقه طبقه که دچار خرد شدن یا به هم ریختگی نشده باشند. لایه‌ای که در زیر است، قدیمی‌تر از لایۀ بالایی است و به همین ترتیب؛ بنابراین تعیین سن لایۀ زیرین بر خلاف پندار شیرازی تصادفی نیست بلکه بر اساس ملاک‌های علمی صورت می‌پذیرد. به‌طور کلی این روش برای تعین سنّ لایه‌های سنگی نسبت به یکدیگر کاربرد دارد و در آن سن واقعی هر لایه مشخص نمی‌شود. روش تاریخ‌گذاری مطلق[135]: این روش از ایزوتوپ پرتوزای عناصر استفاده می‌کند. با گذشت زمان هستۀ اتم تحلیل می‌رود و به صورت پرتو واپاشی می‌کند. در هر عنصر، این تغییر در میانگین زمانی ثابتی رخ می‌دهد. بر این اساس می‌توان سن لایۀ سنگی حاوی ایزوتوپ پرتوزا را از طریق مقایسه با اصل شناخته شدۀ آن، به دست آورد. مدت‌ها پیش از آنکه شیرازی کتابش را به نگارش در آورد، ده‌ها سال است که این روش مشهور و شناخته‌شده است و اکنون نیز در تاریخ‌گذاری دقیق لایه‌های زمین کاربرد دارد. از ایزوتوپ‌های مختلفی برای تعیین سن صخره‌ها، سنگواره‌ها و مواد آلی استفاده می‌شود که از آن جمله کربن (C)، آرگون (Ar) و ... قابل ذکر است. اما این سخن شیرازی خطاب به دانشمندان تکاملی یا داروین که می‌گوید: «ادعای خود را مبنی بر اینکه فسیل‌های هر لایه تکامل‌یافته‌تر از فسیل‌های لایۀ قبلی است، چگونه ثابت می‌کنی؟» پاسخ بسیار ساده‌ای دارد. ما لایه‌های زمین را که برخی بر روی برخی دیگر قرار دارد، در اختیار داریم. آن‌ها را با روش‌های بسیار دقیق علمی که خطاناپذیر است کاوش کرده‌ایم و مشخص شده که لایه‌های زیرین قدیمی‌تر و لایه‌های بالایی جدیدتر هستند. تفاوت سنّ این دو گاهی اوقات به صدها میلیون سال می‌رسد. همچنین دریافته‌ایم که لایه‌های قدیمی‌تر دربرگیرندۀ موجودات ابتدایی هستند و هر چه به سمت زمان حال بیاییم، در لایه‌ها موجودات پیشرفته‌تر و کامل‌تری دیده می‌شود؛ بنابراین نمی‌توان گفت تمام آفرینش یک‌باره و یک‌جا حادث شده است؛ زیرا برخی از این موجودات صدها میلیون سال پس از برخی موجودات دیگر ظاهر شده‌اند؛ بنابراین با استناد به داده‌های دقیق علمی چاره‌ای نیست جز اینکه بگوییم برخی از این موجودات پس از برخی دیگر آمده‌اند، و ازدیاد و پیچیدگی در اجسام صدها میلیون سال پس از سادگیِ پیشینِ آن‌ها، حاصل شده است. سپس با بررسی، تاریخ‌گذاری و مقایسۀ فسیل‌ها که بر اساس علوم دقیقی همچون کالبد‌شناسی تطبیقی و با استفاده از جدیدترین ابزار کاوش صورت گرفته، به استناد دلایل علمی و پژوهشی مشخص شده است که برخی از آن‌ها نسل‌های پیشرفتۀ برخی دیگر هستند. پس اکنون هر کس نتیجۀ این بررسی‌ها و تحقیقات علمی را نپذیرد، خواهد گفت: اینها بی‌درنگ و ناگهانی خلق شده‌اند؛ ولی باید توضیح دهد که چرا خدا آن‌ها را در دوره‌های مختلف آفریده و آن‌ها را به گونه‌ای قرار داده که گویی برخی از برخی دیگر تکامل یافته‌ترند. آیا برای این است که بشر را فریب دهد؟ خداوند سبحان از چنین نسبتی به دور است! بنابراین، مسئله ساده است: اینکه برخی از برخی دیگر تکامل یافته‌اند. ما می‌توانیم این موضوع را در آزمایشگاه به بوتۀ آزمایش گذاریم و با دستکاری ژن‌ها، گونه‌های جدیدی از جانداران به وجود آوریم. شیرازی می‌گوید: نهم: فرض موجود بودن سلول اولیۀ زنده، برای زندگی بخشیدن به میلیون‌ها میلیون موجود زنده کفایت نمی‌کند. پس این جانداران از کجا حیات یافته‌اند؟ آیا وجود یک قطعه آهن برای اثبات و توضیح وجود میلیون‌ها تن آهن کفایت می‌کند؟ هرگز![136] پاسخ: نمی‌دانم آیا شیرازی با چیزی به نام تکثیر شدن آشنا هست یا خیر؟! و آیا می‌داند که در آزمایشگاه می‌توان یک سلول باکتری را به میلیون‌ها سلول باکتری دیگر تبدیل کرد؟! به نظرم همین مقدار برای توضیح دادن این مسئله کافی باشد که اگر مواد اولیه و شرایط مناسب برای رشد و ازدیاد حیات فراهم گردد، وقوع آن یک مسئلۀ طبیعی و کاملاً عادی است. من معتقدم کسی شک ندارد که آنچه برای افزایش حیات بر زمین مورد نیاز است، در آن به فراوانی وجود دارد. این موضوع را می‌توان به آسانی در آزمایشگاه محک زد. اگر بدانیم نقشۀ ژنتیکی اساس زندگی جسمانی را تشکیل می‌دهد، قضیۀ تنوع حیات، موضوعی کاملاً طبیعی بوده و وقوع آن نیز حتمی است. جهش‌هایی در این نقشه روی می‌دهد که می‌تواند همیشگی باشد و به دگرگونی و تمایز منجر گردد، و وقتی دگرگونی و ازدیاد به وجود آید، طبیعت آن را که بر زندگی تواناتر است برمی‌گزیند و با منتقل کردن ژن‌ها توسط موجود زنده به نسل‌های بعدی، به‌طور قطع تکامل حاصل خواهد شد. شیرازی می‌گوید: دوم: اگر طبیعت بهترین‌ها را انتخاب می‌کند، چرا گیاهان و حیوانات اولیه به حال خود باقی مانده‌اند؟ چرا میمون‌ها به حال خود باقی مانده‌اند؟ و چرا طبیعت آن‌ها را به جانوران بهتری تبدیل نکرده است؟ سوم: چرا دیده می‌شود[137] که غیرشایسته‌تر بر شایسته‌تر غلبه می‌کند و او را از بین می‌برد؟ همان طور که شیر انسان را می‌دَرَد، و حیوانات سمی نظیر عقرب و مار انسان یا حیوان برتر را نیش می‌زنند و از بین می‌برند و میکروب‌ها جان انسانی را که برتر از آن‌ها است، می‌گیرند. چهارم: چرا موجودات شایسته‌تر به چیزهای غیرشایسته‌تر عقب‌گرد می‌کنند؟ همان طور که انسان ضعیف شده، می‌میرد و سپس به خاک تبدیل می‌گردد؛ همین طور در مورد گیاه و حیوان؟ پنجم: چرا در فسیل‌ها، حیوانات منقرض‌شده‌ای که از برترین نوع حیوانات هستند (مانند داشتن جثۀ بزرگ و برتر بودن وضعیت بدنی) یافت می‌شود؟ ششم: طبیعتی که انتخاب می‌کند چیست؟ اگر دارای عقل و فهم و شعور است، ماهیتش چیست؟ و اگر فاقد عقل و ادراک است، پس چگونه گزینش می‌کند؟ آیا اگر کسی بگوید: «این آهن، آن آجر را به عنوان هم‌نشین خودش برگزیده است» خود را در معرض خنده و تمسخر دیگران قرار نداده است؟ پس چگونه می‌توان به طبیعت، چنین انتخابی را (که مورد ادعا است) نسبت داد؟ به‌طوری که بهتر از تمام دانشمندان، حکما، فلاسفه و صاحبان دانش و درک و تجربه دست به گزینش می‌زند؟[138] پاسخ: سخن محمد شیرازی که می‌گوید: «میمون‌ها و گیاهان تکامل نیافته‌اند» نادرست است. این مسائل، تاریخی هستند و به آسانی و از طریق کاوش سنگواره‌ها، می‌توان بطلان آن را نشان داد. در این امور می‌توان به داده‌های باستانی و فسیل‌های کشف شده مراجعه کرد. به عنوان مثال ثابت شده گیاهانی که قبلاً بدون گل بودند، اکنون گلدار شده‌اند و این یعنی گیاهان تکامل پیدا کرده‌اند. میمون‌ها نیز تکامل و تغییر یافته‌اند. میمون‌هایی که امروزه مشاهده می‌کنیم به‌طور کلی با میمون‌های اولیه تفاوت دارند. به عنوان مثال قبل از هفتاد میلیون سال پیش هیچ انسان‌واره‌ای وجود نداشته است و حتی هیچ نوع میمونی وجود نداشت بلکه پستانداران کوچکی وجود داشتند که از آن‌ها پستانداران تکامل‌یافتۀ دیگر بروز کرده‌اند و پس از انقراض دایناسورها، میمون‌ها از آن‌ها متولد شده‌اند. اما این ایراد او در خصوص اینکه حیوانی از مرتبۀ پست‌تر، حیوان با مرتبۀ بالاتر از خود را از بین می‌برد با این سخن خود: «همان طور که شیر انسان را می‌دَرَد، و حیوانات سمی نظیر عقرب و مار انسان یا حیوان برتر را نیش می‌زنند و از بین می‌برند و میکروب‌ها جان انسانی را که برتر از آن‌ها است، می‌گیرند» شیرازی این مثال را نقض انتخاب طبیعی به شمار می‌آورد و این خود به این معنا است که وی چیزی از انتخاب طبیعی نمی‌داند. شیر، عقرب، مار، باکتری و ویروس همگی بخشی از ابزار طبیعتی هستند که پیرامون موجود گزینش شده (در مثال وی انسان) را احاطه کرده‌اند. اینها آن دسته از افراد گونه را که برای بقا شایسته‌ترند یا می‌توانند خود را بهتر نجات دهند و از آن گردنه‌های دشوار عبور کنند و ژن‌های خود را به نسل بعدی منتقل سازند، انتخاب می‌نمایند. بلکه حتی برخی از افراد یک گونه این نقش را با درندگی و خشونتی بیشتر از دیگر گونه‌ها، به افراد دیگری از همان نوع خود اعمال می‌کنند؛ زیرا آن‌ها همگی از یک گونه هستند و اشتراکات زیست محیطی بین آن‌ها بیشتر است. مثال دیگری مشابه مثال‌های شیرازی به کار می‌برم تا کسانی که فریب سخن او را خورده‌اند، کلامم را درک کنند: فرض کنیم ما به دو میلیون سال پیش برگردیم. در آن زمان، گونۀ انسانی هومواِرِکتوس[139] (انسان راست‌قامت) که دارای مغز کوچکی است (بزرگ‌تر از مغز شامپانزه و کوچک‌تر از مغز هوموساپیِنس[140] یا انسان امروزی) زندگی می‌کرده است. پیش فرض آن است که هوموساپینس از هوموارکتوس تکامل یافته تا اینکه در حدود 200 هزار سال پیش، از لحاظ گونه‌ای، از آن مستقل شد و به صورت یک گونۀ انسانی جدید درآمد. اکنون تصور می‌کنیم که ما گروهی از هوموارکتوس‌ها شامل ده مونث غیربالغ و ده مذکر غیربالغ را که اطرافشان پر است از حیوانات درنده از قبیل شیر و حیوانات سمی و کشنده نظیر افعی و عقرب و میکروب‌های کشنده، زیر نظر گرفته‌ایم. فرض ما این است که این ده نفر با هم تفاوت‌هایی دارند؛ همان طور که همیشه نیز همین گونه بوده است. برخی بلند‌قد هستند و برخی کوتاه‌قد. برخی راست‌قامت هستند و پای برخی دارای انحنا است و گویی آن را از پیشینیان به ارث برده و این، سرعتش را کم می‌کند. برخی قوی هستند و برخی بنیۀ ضعیفی دارند. برخی ذاتاً در مقابله با میکروب‌ها بسیار قوی هستند و عده‌ای دیگر در این خصوص ضعیف‌ترند. مغز برخی از آن‌ها نسبت به میانگین بزرگ‌تر است و برخی مغز کوچک‌تری دارند. حال اگر حیوانات وحشی و درنده به اعضای این گروه حمله کنند، قاعدتاً فرد قوی‌تر، سریع‌تر و باهوش‌تر نجات می‌یابد و فرد کم هوش‌تر، ضعیف‌تر و کندتر از بین می‌رود؛ چراکه به عنوان مثال افراد باهوش می‌توانند بیش از افراد با درجۀ هوشی کمتر راهی برای محافظت از خود در برابر نیش افعی پیدا کنند. بر همین اساس فرد باهوش (آنکه مغز بزرگ‌تر و برتری دارد) زنده می‌ماند، بالغ می‌شود، جفت‌گیری می‌کند و ژن‌های خود را به نسل بعدی منتقل می‌نماید. همین طور با گذشت نسل‌های متوالی، دگرگونی، انتخاب و ازدیاد باعث می‌شود اندازۀ مغز بزرگ‌تر شود، پاها راست و استوار گردند، مقاومت بدن به باکتری افزایش یابد... و الخ. بر همین اساس انسان، آهو، عقرب، افعی و باکتری جزئی از ابزارهای گزینشگر طبیعت در خصوص گونۀ شیرها به شمار می‌روند. اگر ما دو شیر را در نظر بگیریم که یکی قوی است و سریع و دیگری ضعیف است و کُند به صورتی که سرعت دومی از میانگین سرعت آهوها و بز کوهی موجود در طبیعت پیرامون‌شان کمتر باشد، به‌طور معمول، شیر ضعیف از بین می‌رود یا بنیۀ ضعیفی پیدا خواهد کرد، به گونه‌ای که نمی‌تواند با دیگر جنس‌های نر رقابت کند و به جفت‌گیری، تولید مثل و انتقال ژن‌های خود به نسل بعدی بپردازد. این در حالی است که شیر قوی و سریع غالباً می‌تواند جفت‌گیری و تولید مثل کند و ژن‌های خود را به نسل بعدی انتقال دهد. به این ترتیب طبیعت، جانور قوی‌تر را برای نجات و بقا برمی‌گزیند. از آن طرف، شیر خود یکی از ابزارهای گزینش‌گر طبیعت در خصوص آهوها به شمار می‌رود؛ چراکه طبیعت آهوی قوی‌تر و سریع‌تر را که بهتر می‌تواند از آروارۀ حیوانات درنده رهایی یابد، گزینش می‌کند. به این ترتیب ژنی که بتواند خود را بهتر با محیط اطرافش وفق دهد، باقی می‌ماند و ژنی که از این کار ناتوان باشد، حذف می‌گردد. این همان انتخاب طبیعی و بقای اصلح است. نه آن گونه که شیرازی تصور کرده که می‌گوید انتخاب طبیعی یعنی ناتوان بودن فردِ یک گونۀ پایین‌تر و کم‌تکامل‌یافته‌تر برای آسیب رساندن به افراد گونۀ بالاتر و تکامل‌یافته‌تر؛ و اینگونه طرح اشکال بر این اساس، ناشی از فهم غلط او است. سایر اشکالاتی که شیرازی در این خصوص مطرح نموده، از برداشت نادرست وی از انتخاب طبیعی ناشی شده است؛ چراکه اگر می‌دانست انتخاب طبیعی یعنی بقای موجود قوی‌تر برای زندگی و تولید مثل در محیط طبیعی پیرامون موجودات، این مجموعه از اشکالات سطحی را مطرح نمی‌نمود. مفهوم انتخاب طبیعی به عنوان مثال برای حیوان بلندقدی که در محیطی جای دارد که غذا در ارتفاع مشخصی در اختیارش قرار می‌گیرد، این است که حیوانی باقی می‌ماند که قدّش به غذا می‌رسد و صفت بلند بودن قد را برای فرزندانش به ارث می‌گذارد. این موضوع همچنین مردن حیوان کوتاه قد یا ناتوان شدن او در دسترسی به غذای موجود، و نیز عدم توانایی وی بر تولید مثل و انتقال ژن‌های خود به نسل بعد را به دنبال دارد. همچنین محیطی که غذای فراوانی در اختیار حیوانی خاص قرار می‌دهد، باعث افزایش حجم آن حیوان می‌شود؛ هنگامی که جهش ژنتیکی مناسب با افزایش حجم آن روی دهد. بنابراین معنای انتخاب طبیعی برای اصلح این است که شرایط طبیعی اجازه می‌دهد که برخی افراد از یک گونه که دارای ژن‌های برتر هستند، بقا یابند؛ و دیگران خیر. چراکه این شرایط برای بازمانده‌ها مناسب است ولی برای حیوانات از میان رفته یا گروهی که به دلیل ناتوانی در زاد و ولد نتوانسته‌اند ژن‌های خود را به نسل آتی منتقل سازند، مناسب نبوده است. شیرازی همچنین گفت‌وگویی خیالی را با عنوان تکامل میان خود و داروین به نگارش درآورده است. بیایید به آنچه شیرازی نوشته است نگاهی بیفکنیم: داروین: دلیل دوم، تکامل: آنچه که در بسیاری از گونه‌های مختلف حیوانات رخ می‌دهد. ما می‌بینیم انسانی که در اقلیم سردسیر به دنیا بیاید، سفید پوست می‌شود. این موضوع در مورد حیوانات نیز صادق است؛ بنابراین تیرۀ خاصی از یک گونۀ حیوان در هر اقلیم، حالات، شکل و عادت‌های خاصی پیدا می‌کند. در مورد گیاهان نیز همین طور است. اگر چنین چیزی روی دهد، تفاوتی بین تکامل عرضی یعنی تغییر در رنگ، اندازه و عادت‌های یک نوع حیوان به دلیل تفاوت آب و هوا و سایر شرایط، و تکامل طولی، به سبب تبدیل شدن سلول به گیاه، گیاه به حیوان و حیوان به انسان وجود نخواهد داشت. مسلمان (شیرازی): استدلال شما واقعاً عجیب است. اینجا دو موضوع وجود دارد: تفاوت داشتن در یک نوع حیوان، گیاه یا انسان به دلیل متفاوت بودن اقلیم و آب و هوا، تفاوت‌هایی جزئی است؛ ضمن اینکه همۀ افراد تحت یک تیره قرار می‌گیرند؛ مثل انسان‌ها که یکی سیاه است، یکی سرخ و دیگری زرد. یا تمام افراد آن از گونۀ خرس باشند؛ ولی خرس قطبی دارای ویژگی‌های مشخصی است و خرس مناطق گرمسیری نیز ویژگی‌های خاص خود را دارا است. یا تمام افراد آن گندم هستند؛ ولی گندم عراقی ویژگی‌های خودش دارد و گندم استرالیایی ویژگی‌هایی دیگر. اینکه یک چیز به دلیل دگرگونی‌های محیط زیست، واجد تفاوت‌های بنیادین شود. مثلاً این یکی میمون شود، و آن دیگری انسان، و این گیاه؛ در حالی که همگی از یک نیای مشترک نشات گرفته باشند. آنچه ما مشاهده می‌کنیم و همگان می‌دانند، از نوع اول است. اما نوع دوم؛ دلیل شما در این مورد چیست؟ این مانند آن است که بگویی: همان طور که از گِل می‌توان آجر و سفال و خشت ساخت، می‌توان آهن و عاج و آب نیز پدید آورد. آیا چنین قیاسی امکان‌پذیر است؟ داروین: تأمّل می‌کنم! مسلمان (شیرازی): بنابراین دلیل دوم شما باطل شد. دلیل سوم شما چیست؟[141] پاسخ: این گفت‌وگوی خیالی که شیرازی با داروین به تصور کشیده است، در واقع توهین و افترا به داروین است؛ چراکه داروین نه تنها تکامل را به دو بخش عرضی و طولی تقسیم نمی‌کند بلکه وی از تبدیل سلول به گیاه، گیاه به حیوان و حیوان به انسان هیچ سخنی به میان نیاورده است. وی همچنین به جهش از گونه‌ای به گونۀ دیگر نیز قائل نیست و حتی بین زیست‌شناسان تکاملی و حتی سایر زیست‌شناسان امروزی نیز کسی یافت نمی‌شود که معتقد به جهش گونه‌ای باشد. اما این سخن شیرازی که می‌گوید: «آنچه ما مشاهده می‌کنیم و همگان می‌دانند، از نوع اول است» به این معنا است که شیرازی بدون اینکه خودش متوجه باشد، تکامل را تأیید نموده ولی آن را به حد و مرز تیره‌ها -مانند تیرۀ خرس‌ها- محدود کرده است. ولی هنگامی که بحث تکامل به طبقات بالاتر می‌رسد، آن را رد می‌کند. به همین دلیل اینجا است که وی باید برای توقف تکامل در مرز دگرگونی تیره‌ها دلیل بیاورد و بگوید که چرا این تکامل به مرحلۀ بالاتر (جدا شدن تیره‌ها) نمی‌رسد، در حالی که رسیدن به این مرحله با گذشت زمان اجتناب‌ناپذیر است؛ چراکه این مرحله حاصل زیاد شدن دگرگونی در طول زمان است. ما می‌گوییم جهش ژن‌ها قطعاً به دگرگونی منجر می‌شود و اگر در کنار جهش ژنتیکی و انتخاب طبیعی، تولید مثل نیز وجود داشته باشد، مجموع اینها به بروز صفات جدید و ویژه برای موجود زنده از قبیل تغییر در اندازه، شکل، نوع موها و پنجه‌ها و ... منجر می‌گردد؛ و با گذشت زمان و با تجمع تغییرات، این تفاوت‌ها بیشتر و بیشتر خواهد شد. شیرازی و همفکران او همۀ اینها را فقط در یک تیره قبول دارند؛ یعنی با انباشتگی در فاصلۀ زمانی صدها هزار سال یا بعضاً چند میلیون سال. ولی هنگامی که این تغییرات به حد دگرگونی تیره می‌رسد، تکامل را رد می‌کند! با وجود اینکه این دگرگونی نتیجۀ قطعی انباشت دگرگونی‌هایی است که در مدت زمان طولانی‌تری -مثلاً ده‌ها میلیون سال- رخ داده است، به گونه‌ای که زمان کافی برای ظهور این نوع تفاوت‌های بنیادین فراهم گردد، تا طبق مباحث علم زیست‌شناسی، بتوان جاندار را در یک تیرۀ دیگر جای داد. او پذیرفته است که بازشکل‌گیری و تجدید ساختار جاندار که به تبعیت از شرایط محیطی آن صورت می‌گیرد، فرایندی است مستمر و همین فرایند است که باعث ایجاد تمایز و تفاوت بین خرس قطبی و خرس آفتاب می‌شود؛ این دو از نظر شکل، اندازه، وزن، رنگ، نوع غذا و سوخت و ساز (متابولیسم) تفاوت‌های فاحشی با یکدیگر دارند. ولی او (شیرازی) نمی‌پذیرد که این بازشکل‌گیری به حدی از تفاوت و تمایز برسد که مثلاً آن‌ها را در دو تیرۀ مختلف قرار دهد. این همان چیزی است که شیرازی باید بر آن دلیل اقامه کند؛ زیرا طبقه‌بندی نتیجۀ انباشت بازشکل‌گیری و تجدید ساختاری است که مبتنی بر جهش ژنتیکی روی می‌دهد. به لحاظ نظری، جهش ژن‌ها در طبیعت به شرط فراهم بودن زمان کافی، می‌تواند به ایجاد انواع جانداران، دامنه‌ها و تیره‌ها منجر شود. تغییر ترکیب ژنتیکی موضوعی است که در آزمایشگاه به اثبات رسیده است. این کار شدنی است، چه به شکل کنترل نشده ـ‌همان طور که در بمباران پرتویی شاهد هستیم‌ـ یا به شکل کنترل شده ـ‌که در حال حاضر به شکل گسترده‌ای صورت می‌پذیرد‌ـ. اکنون کار به جایی رسیده که می‌توان از مواد شیمیایی غیرزنده نقشۀ ژنتیکی کامل باکتری را تولید نمود. بر این اساس به لحاظ تئوری می‌توانیم در آزمایشگاه، از تخمک و اسپرم شامپانزه یا فقط از هسته‌های سلول شامپانزه و تخمک یک زن که هستۀ آن بیرون آورده شده است، انسانی به وجود آوریم. تنها چیزی که نیاز داریم عبارت است از اصلاح ساختار کروموزوم‌های شامپانزه به گونه‌ای که از لحاظ تعداد و ترکیب، با کروموزوم‌های انسان برابر شود؛ و این کار نیز از لحاظ تئوری امکان‌پذیر است. موضوع بسیار فراتر از اینها رفته است. همان طور که در آزمایشگاه، پس از تولید نقشۀ ژنتیکی کامل باکتری از مواد شیمیایی غیر زنده و کاشت آن در سیتوپلاسم باکتری، کروموزوم‌ها توانستند به حیات و تولید مثل خود ادامه دهند[142]، به همین ترتیب، امکان تولید نقشۀ کامل کروموزوم‌های آدمی از مواد شیمیایی غیرزنده امکان‌پذیر است؛ چراکه بین کروموزوم‌های باکتری و کروموزوم‌های انسان تفاوتی وجود ندارد، مگر تفاوت‌هایی که بین یک ساختمان کوچک و یک ساختمان بزرگ که هر دو از مواد یکسانی ساخته شده باشند، مشاهده می‌گردد. از سوی دیگر علم زیست‌شناسی، انسان، شامپانزه، گوریل و اورانگوتان را جملگی در یک تیره که همان تیرۀ انسان‌واره است، جای می‌دهد. همان طور که تمام خرس‌ها نیز در تیرۀ یکسانی به نام تیرۀ خرس‌ها قرار می‌گیرند. تفاوت انسان و شامپانزه، از جنس همان تفاوتی است که بین خرس آفتاب و خرس قطبی وجود دارد؛ و چه بسا تفاوت‌های جسمانی شامپانزه و انسان کمتر از تفاوت‌هایی باشد که در اندام خرس قطبی و خرس آفتاب وجود دارد. بر این اساس، اذعان پیش‌گفتۀ شیرازی به اینکه تکامل وجود دارد و او آن را در داخل افراد یک تیره می‌بیند، باعث می‌شود شیرازی بدون اینکه بداند چه می‌گوید، قبول داشته باشد که شامپانزه، بونوبو و انسان همگی از یک اصل مشترک تکامل پیدا کرده‌اند؛ چراکه همگی آن‌ها افراد یک تیره می‌باشند. این سخن شیرازی که می‌گوید: «این مانند آن است که بگویی: همان طور که از گِل می‌توان آجر و سفال و خشت ساخت، می‌توان آهن و عاج و آب نیز پدید آورد. آیا چنین قیاسی امکان‌پذیر است؟» سخنی است بی‌معنا؛ چراکه ساختن آجر از گل، تغییری در ساختار ذرات هسته‌ای آن به وجود نمی‌آورد، تا به عنوان مثال گفته شود: آیا می‌توان بر این اساس تبدیل شدن گل به مادۀ دیگری همچون آهن را بسنجیم؟ اصولاً فرایند تبدیل عنصری به عنصر دیگر، به تجدید ساختار اتم‌ها نیاز دارد و لذا ما با دو موضوع متفاوت روبه‌رو هستیم و این قیاس از ریشه بی‌معنا است. این مقایسۀ شیرازی و استفاده از این مثال سطحی، هیچ ربطی به آنچه از تکامل حاصل می‌شود ندارد؛ زیرا گوناگون شدن در تکامل در سطحی از مولکول‌های جانداران صورت می‌گیرد که هم‌ساختار با آن دسته از کروموزوم‌هایی است که دارای ترکیب مولکولی یکسانی هستند. آنچه در این خصوص از جانداری تا جاندار دیگر تفاوت دارد، ترکیب این ساختار مولکولی است. واقعیت آن است که اگر شیرازی این مقایسه را بیان نمی‌کرد، برای او بهتر بود. در اینجا پاسخ به اشکال شیرازی پایان یافت، ولی اندکی موضوع را بیشتر شرح می‌دهم: به نظر می‌رسد شیرازی نمی‌داند از چه سخن می‌گوید؛ چراکه ما در تکامل حیات، از تجدید ساختار اجزای تشکیل‌دهندۀ عناصر زندگی‌ساز یعنی کروموزوم‌ها صحبت می‌کنیم و معادلی که برای آن در سطح عناصر برای بازشکل‌گیری ساختار یک عنصر می‌توان پیدا کرد، هستۀ اتم‌ها می‌باشند، و عناصر شیمیایی از قابلیت بازشکل‌گیری و شکل‌دهی برخوردار هستند. وی می‌توانست از یک کیهان‌شناس یا فیزیک‌دان دربارۀ آهن بپرسد، تا دریابد که آهن خود از عناصر دیگری که در مقادیر انبوه، در هستی پیرامون ما وجود دارد تشکیل یافته است. آهن و بسیاری دیگر از عناصر، از فرایند همجوشی هسته‌ای در ستارگان پیرامون ما به وجود آمده است و این فرایند منجر به پیدایش و تشکیل عناصر شده است. هنگامی که سخن ما دربارۀ ذرات زیراتمی و بازشکل‌گیری هستۀ اتم‌ها است، بین آهن، اکسیژن، کربن، هلیوم و هیدروژن تفاوتی وجود نخواهد داشت؛ چراکه همۀ اینها از همان اجزای سازنده به وجود آمده‌اند و بر همین اساس امکان بازشکل‌دهی یا تجدید ساختار آن‌ها برای تولید مواد دیگری از همان مواد سازندۀ اولیۀ عناصر وجود دارد. این همان چیزی است که در ستارگان نیز روی می‌دهد. در ستارگان هیدروژن و هلیوم می‌سوزد و به دنبال وقوع همجوشی هسته‌ای، عناصر سبک به هسته‌های سنگین‌تری که در آن‌ها پروتون و نوترون بیشتری وجود دارد، تبدیل می‌گردد. به این ترتیب کربن، اکسیژن و دیگر عناصر تولید می‌شود و به عنصر پایدارتر که همان آهن است، منجر می‌شود. سپس با انفجار اَبَرنواختری ستاره، فرایند همجوشی هسته‌ای به عناصر سنگین‌تری همچون اورانیوم منجر می‌گردد. بنابراین اگر ما بتوانیم بر ذرات تشکیل دهندۀ هستۀ اتم (پروتون و نوترون) تسلط یابیم، می‌توانیم از دیگر عناصر، آهن به وجود آوریم. آنچه در این فرایند نیاز داریم، انرژی عظیمی است که عناصر را به فاصلۀ اندک و مناسبی که در آن، نیروی هستۀ اتمی به شدت اثرگذار است و همجوشی هسته‌ای روی می‌دهد بکشاند، که به عنوان مثال این وضعیت در ستارگان فراهم می‌شود. بر این اساس تولید عنصری از یک عنصر دیگر، فرایندی است که در جهان پیرامون ما به‌طور مرتب در حال وقوع است. البته راه آسان‌تری هم برای تولید اتم‌های سبک از اتم‌های سنگین‌تر وجود دارد که شکافت هسته‌ای است. در این فرایند برای نزدیک ساختن ذرات به هم به انرژی زیادی نیاز نداریم، بلکه تنها چیز مورد نیاز، واداشتن هسته‌های ناپایدار مانند اتم‌های اورانیوم ۲۳۵ به شکافت هسته‌ای است. این همان فرایندی است که در نیروگاه‌های هسته‌ای به صورت کنترل شده رخ می‌دهد؛ مثلاً با افزودن ماده‌ای همچون آلیاژ کادمیوم برای جذب نوترون‌های اضافی جهت کنترل فرایند شکافت هسته‌ای تا در حد قابل قبولی باقی بماند، و شکافت هسته‌ای به میزان غیر قابل کنترلی نرسد که به بمب اتمی تبدیل گردد. ** ** **

-وجوب رسوا کردن دین وهابی و اینکه آنچه پیروانش انجام می‌دهند ایثار نیست

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 6 مارس 2014: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خداوند می‌خواهم در خیر و عافیت باشید. Khalil AL-alwani نوشته است: موضوع پرسش. پس از تحیت و سلام به سید احمدالحسن، موضوع دربارۀ کتاب «توهم بی‌خدایی» است. در صفحۀ 279 این کتاب آمده است: «از چه ایثاری سخن می‌گوییم». با اینکه من مخالف افکار تکفیری‌ها هستم و اینکه هرکسی را که مخالف اعتقادشان است به قتل می‌رسانند، و با اینکه آن‌ها مرا تکفیر و خونم را حلال می‌دانند زیرا به خلافت علی ابن ابی طالب(ع) و نه غیر او ایمان دارم ، با وجود این، آنان ـ‌یعنی تکفیری‌ها و سلفی‌ها‌ـ را می‌بینم که در چچن، صربستان، افغانستان، مالی، عراق و سوریه، ایثار حقیقی دارند؛ زیرا همه‌چیز را از مال و فرزند و همسر رها می‌کنند و در پیِ یاری دینی می‌روند که معتقدند درست است! ما می‌بینیم آن‌ها خود را منفجر می‌کنند در حالی که به هیچ‌ چیزی اهمیت نمی‌دهند و طوری می‌جنگند که گویا بهشت را با چشم خود می‌بینند و گویا به‌سویش می‌شتابند. آیا از نظر شما بزرگوار، اسلوب یا راه نفوذی برای گفت‌وگو وجود دارد تا بتوانیم افکار آن‌ها را تغییر دهیم و آن‌ها را زیر پرچم بیعت به‌سوی خدا گرد آوریم تا اسلام از ایثار و اقدامات آن‌ها و اینکه دیگران را بر خود مقدم می‌دارند بهره‌مند گردد؟ چندین سؤال اینجا مطرح کرده‌ام ولی پاسخی نگرفتم؛ شاید به‌خاطر زیادی توضیحات و نبود وقت برای خواندن همۀ آن‌ها توسط شما بوده باشد. ارادتمند شما، خالد العلوانی. پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین هیچ ملازمتی بین قربانی‌کردن خود و ایثارگری واقعی بی‌چشمداشت وجود ندارد. این امکان وجود دارد که یک موجود زنده به‌جهت مصلحت معینی ـ‌ که به‌عنوان مثال ژن‌ها به‌خاطر آن با ایجاد غددی که هورمونی معین ترشح می‌کنند آن موجود زنده را وادار کنندـ خود را به کشتن دهد. وقتی زنبور کارگر خود را به کشتن می‌دهد عامل محرک این قربانی‌کردن، ژنتیکی است؛ زیرا مهم‌ترین شاخصه در مجموعه ژن‌های فردی، حساب سود و زیان در مسیر تکامل و انتخاب طبیعی است؛ بنابراین ژنی که در محیط خود از بقای مجموعه‌ای از ژن‌های معین محافطت می‌کند، تا امکان عبور آن‌ها از فیلترهای انتخاب طبیعی از نسلی به نسل دیگر را فراهم کند، در ضمن آن مجموعۀ ژنتیکی فردی، ثابت و استوار می‌شود، حتی اگر عمل این ژن، واداشتن جسم به خودکشی و هلاکت در موقعیت‌های معین باشد که این مطلب را در کتاب توهم بی‌خدایی روشن ساخته‌ام. زیان‌دیدن بدن یک زنبور که مجموعه‌ای از ژن‌های فردی را حمل می‌کند در برابر حفظ بدن هزاران زنبور دیگر که همان ژن‌ها را حمل می‌کنند بی‌شک سودی بسیار برای آن مجموعه ژن‌ها فراهم می‌کند. وضعیت در خصوص خانواده یا به‌طور خاص راجع به مادر به همین صورت است؛ وقتی مادر به‌خاطر فرزندانش، خود را به کشتن می‌دهد. آری این مصلحت ژنتیکی است که مادر و زنبور را به‌سوی قربانی‌کردن خود سوق می‌دهد؛ بنابراین قربانی‌شدن مادر ـ‌به‌خودیِ‌خود‌ـ ایثار حقیقی نیست؛ بلکه قربانی‌شدنی است که مصلحت ژن‌های فردی، آن را مقرر می‌کند تا بتوانند به نسل بعدی منتقل شوند؛ بنابراین هروقت موضع‌گیری خاصی، سودی برای بقای مجموعۀ ژن‌های فردی حاصل کند ملاحظه می‌کنیم که بدن به‌سوی آن می‌شتابد، حتی اگر هلاکت و پایان‌یافتن زندگی‌اش در این مسیر رقم بخورد؛ زیرا این عمل باعث بقای بدن‌ها یا بدنی دیگر می‌شود که آن ژن‌ها را در خود حمل می‌کند. پس ژن‌ها در بدن، ساز‌و‌کارهایی را بنیان نهاده‌اند که بدن را به‌سوی این عمل می‌کشاند، حتی اگر باعث هلاکتش شود؛ زیرا این کار باعث حفظ مجموعه‌ای از ژن‌های فردی، ضمنِ مجموعۀ ژن‌های عمومی موجودات زنده می‌شود. متن زیر از کتاب «توهم بی‌خدایی» است که این مطلب را روشن می‌کند. هرکس خواهان تفصیل بیشتری است می‌تواند به کتاب مراجعه نماید: «اگر به پیرامون خود نگاهی بیندازیم، می‌بینیم برخی حیوانات بعضاً رفتارهای ایثارگرانه‌ای از خود نشان می‌دهند. مثلاً می‌توانیم نمود آن را در رفتار پدران و مادران در قبال فرزندانشان، رفتار زنبورهای کارگر در برابر ملکه و دیگر کارگران و نیز کل کندو مشاهده کنیم؛ ولی آیا این، ایثارگری واقعی است یا به ظاهر ایثار کردن و در واقع خودخواهی ژنتیکی است؟! چراکه خاستگاه چنین رفتارهایی خودخواهی ژن‌ها، یا خویشاوندسالاری و یا تمایل به حفاظت کردن بدن‌های حامل این نوع ژن‌ها است که اینها چنین رفتارهای ایثارگرایانه‌ای از خود بروز می‌دهند؛ به عبارت دیگر نرمش و مدارای والدین نسبت به فرزندان و خوراندن غذا به آن‌ها و نیز فداکاری زنبورهای کارگر برای محافظت از کندو و ملکه و خواهرانش، بر اساس خودخواهی ژن‌هایی است که از ویژگی موفقیت در انتقال، استمرار و بقا برخوردارند. واقعیت بیولوژیکی آن است که پدر و مادر به این دلیل از فرزندان خود مراقبت می‌کنند که ژنی در ژنوم آن‌ها، ایشان را به چنین رفتاری سوق می‌دهد مثلاً از طریق تأثیری که بر ساخت سیستم عصبی، مغز، غدد و یا هورمون‌ها از خود بر جای می‌گذارد و یکی از دلایل موفقیت ژنوم آن‌ها در انتشار و بقا، وجود این ژن است که ایشان را به آن رفتار ایثارگرایانه سوق می‌دهد. سؤالی که در اینجا پیش می‌آید این است که چگونه ژنوم والدین، در بقا و استمرار فرزندان بهره‌مند می‌گردد؟ پاسخ این سؤال را می‌توان به سادگی بیان کرد: زیرا فرزندان، حامل درصد معینی از ژن‌های والدین خود هستند. به عنوان مثال بچۀ انسان، حامل نیمی از ژن‌های مادر و نیمی از ژن‌های پدرش است. بنابراین آن دسته از والدینی که در ترکیب ژنتیکیشان، ژن ایثار نسبت به فرزندان و برآورده ساختن نیازهای آن‌ها یافت می‌شود، به گونه‌ای که فرزندان را شایسته و آمادۀ رسیدن به سن بلوغ و تولید مثل می‌نماید، این والدین استمرار و بقای ژن‌های خود را در نسل‌های آتی، محقق خواهند نمود. در نتیجه این نوع ایثارگری (ایثار والدین برای فرزندان) در واقع ژنتیکی و خودخواهانه است؛ یعنی خودخواهی ژن‌ها آن را به وجود آورده و ایثار واقعی محسوب نمی‌گردد. آن دسته از والدینی که توجه کافی به فرزندان خود ندارند و از آن‌ها حمایت نمی‌کنند، یا به عبارت دیگر والدینی که ژنوم آن‌ها شامل ژن‌هایی نیست که آن‌ها را به حمایت از فرزندان وادارد (از قبیل فراهم نمودن لانه، غذا و مراقبت) نمی‌توانند ژن‌های خود را به نسل‌های بعد انتقال دهند؛ زیرا به‌طور خلاصه آن‌ها در تربیت فرزندانی که به سن بلوغ، تولید مثل و انتقال ترکیب ژنتیکی خود به نسل‌های بعد برسند، ناموفقند. به این ترتیب این والدین یا به عبارت دیگر این ترکیب ژنتیکی یا نقشۀ ژنوم، مجازات شده و در این زندگانی، ژن‌های خاص آن‌ها استمرار نیافته، از گردونۀ رقابت حذف می‌شود. مسئلۀ توجه و اهتمام والدین به فرزندان، به‌طور کامل دلیل ژنتیکی دارد و اگر ژن‌ها راهبرد موفق دیگری به جز توجه مستقیم والدین به فرزندان بیابند، چه بسا همان را به کار بگیرند. این قضیه در مورد پرنده‌ای به نام کوکو اتفاق افتاده است. این پرنده تخم‌هایش را در لانۀ قربانیانش جا می‌دهد تا آن‌ها فرزندانش را تربیت کنند. او خودش نسبت به فرزندانش بی‌توجه است و نسبت به آن‌ها هیچ عاطفه‌ای نشان نمی‌دهد. این پرنده به محض برآورده ساختن نیاز جوجه‌ها، با قرار دادن آن‌ها در لانۀ پرندۀ قربانی که به جای وی آن‌ها را پرورش می‌دهد، رابطه‌اش را با جوجه‌هایش پایان می‌دهد. این مثال دلیل واضحی است مبنی بر اینکه مسئلۀ بدن‌ها، به حیطۀ ژن‌ها مربوط می‌شود. همین مسئله در مورد زنبورهای کارگر نیز وجود دارد. آن‌ها نزدیکی بسیار زیادی با خواهران خود دارند و از مادر به آن‌ها نزدیک‌ترند، زیرا خواهران همگی نسخۀ همانندی از ژن‌های پدر را دارا می‌باشند. از این رو در فداکاری و پیشی گرفتن برای حمله به دشمن، دلیل منطقی وجود دارد؛ با وجود اینکه زنبور کارگر پس از نیش زدن می‌میرد. این ژن ایثارگر در ازدیاد، استمرار و بقا موفق بوده زیرا توانسته است در محافظت از کندو بهتر عمل کند. منفعتی که مرگ زنبور کارگر برای ژن‌های او به دنبال دارد بیش از منفعت زنده ماندن آن است؛ زیرا آن‌ها با سبقت گرفتن در مرگ به جای خواهرانشان و نیز با دفاع از مادر (زنبور ملکه)، در بقا و استمرار نسخه‌های زیادی از ژن‌های موجود خویش در بدن همۀ خواهران کارگر نقش دارند و همچنین در بقای ژن‌های موجود در تخمک‌ها و اسپرم‌های موجود در بدن مادر (زنبور ملکه) نیز تأثیرگذارند. بی‌تردید چنین ترکیب ژنتیکی از آن ترکیبی که در فداکاری بر یکدیگر پیشی نمی‌گیرند، برای بقا و استمرار تواناتر است. طبیعت، آنهایی را انتخاب خواهد کرد که در فداکاری، شجاع و ... پیش‌قدم هستند؛ یا باید بگوییم آن نوع ترکیب ژنتیکی که به خوبی می‌تواند بقا و استمرار یافته، در برابر شرایط طبیعی محیط پیرامونش مقابله کند. به‌طور کلی تا زمانی که فداکاری، برای ژن‌ها منفعت بیشتری همراه داشته باشد ـ‌حتی با چشم‌پوشی از قرابت بین آن‌ها‌ـ خودخواهی ژن‌ها می‌تواند ویژگی ایثارگری در قبال یک موجود دیگر را تفسیر کند». اما در خصوص انسان به‌طور خاص، در کتاب «توهم بی‌خدایی» مسئلۀ اخلاق انسانی را مورد بحث و بررسی قرار داده‌ام، و اینکه مؤلفۀ جدیدی در معادلۀ انسان وجود دارد که همان ایثار حقیقی بی‌چشمداشت است و هرکس خواهان جزئیات بیشتری است می‌تواند به کتاب «توهم بی‌خدایی» مراجعه نماید؛ اما در اینجا می‌خواهم به مسئلۀ اقدام به نابود‌کردن «بدن» برای اهدافی معین بپردازم؛ چه این اهداف دینی باشد، چه لیبرالی، چه مارکسیستی، میهنی، انسانی یا حتی نفسانی بوده باشد، و برای همۀ این جوانب ـ‌و نیز جنبه‌های دیگر‌ـ می‌توانیم مثال‌هایی از قربانیانی ارائه دهیم که خود و زندگی خود یا حتی مهم‌ترین شاخصه‌ای را که موجودات زنده به آن اهتمام دارند تقدیم کرده‌اند؛ ‌یعنی انتقال ژن‌های فردی به نسل بعد‌. بنده معتقدم شناسایی این نمونه‌ها به‌آسانی امکان‌پذیر است؛ به‌طوری که هیچ‌کس در فهمیدنشان دچار اشتباه نمی‌شود. بسیاری از مردم در سرتاسر جهان به چیزهایی اعتقاد دارند که آن‌ها را «ایثارگرایانه» ارزیابی می‌کنند؛ در حالی که این موارد هیچ ارتباطی با دین ندارند ـ‌مانند «چه‌گوارا»[143]‌ـ و با چشم‌پوشی از مثال‌های فردی، ایثار حقیقی ـ‌به ‌اعتبار اینکه صفتی است که هر نفْس انسانی می‌تواند به آن متصف شود‌ـ مسئله‌ای حقیقی و واقعی است. آنچه در بسیاری موارد رخ می‌دهد این است که این صفتِ نفْسانی، وقتی جایگاه صحیحِ طراحی‌شدۀ خود را ـ‌که خیر آخرت و دنیایش را تأمین می‌کند‌ـ نیابد، انسان را به‌سوی زیان و خسران زودگذر در دنیا و آخرت سوق می‌دهد و به این ترتیب می‌تواند او را به‌سوی خودکشی به منظوری پوچ و بیهوده بکشاند یا او را به آنجا برساند که خود را در میان جمعیتی از مردم در خیابان منفجر کند؛ همان‌گونه که ـ‌چه در گذشته و چه حال‌ـ سلفی‌ها می‌کرده‌اند و می‌کنند؛ پس مهم‌ترین نقش این صفت نفسانی ـ‌که هر انسانی می‌تواند ‌در نتیجۀ منتشر‌شدن نفْس آدمی در او‌ به آن متصف شود‌ـ این است که این صفت، اهمیت جسم و بقای آن را برای انسان در برابر نقش ژن‌هایی که برای بزرگداشت اهمیت جسمِ حامل ژن، وارد عمل شده و مانع از قربانی کردن جسم می‌شوند کاهش دهد مگر برای هدف ژنتیکیِ بالاتری که این هدف، عبارت است از محافظت از مجموعۀ ژن‌های فردی به‌طور عمومی؛ یعنی همان ‌گونه که دربارۀ زنبورهای کارگر و خانواده‌شان مطرح است. اگر مطالب پیش‌گفته برایتان روشن شود خواهید دید که خودکشی و انتحار مجموعه‌های سلفی (وهابیت) هیچ شاخصۀ به‌خصوصی ندارد تا برای هدایت آن‌ها و شناساندن حق به آن‌ها، خواهان سخنِ خاصی خطاب به آن‌ها باشی؛ زیرا این قاتلانی که می‌بینیم مردان و کودکان و زنان را با چاقو و با سنگدلی ـ‌که هیچ نظیری برایش پیدا نمی‌شود‌ـ ذبح می‌کنند و جگرهای انسان‌ها را به دندان می‌گیرند، به‌طور قطع‌و‌یقین چیزی از عطوفت یا اخلاق نمی‌شناسند و به این دلیل این عده دورترین افراد از هدایت و شناخت حقیقت و دین الهی هستند. یک نکته باقی می‌ماند که پیش‌تر به آن پرداختم و آن بیان فساد دین سلفی و انحرافش از اسلام، در راستای بیدار‌کردن مردم و شناساندن حقیقت به آن‌هاست؛ زیرا طبق عقیدۀ سلفی وهابی، خداوند دو دست حقیقی دارد و در هر دستش، پنج انگشت حقیقی و دو چشم حقیقی دارد و ... به همین ترتیب دیگر جهالت‌ها و نادانی‌های دین سلفی بت‌پرستانه؛ پس ناگزیر باید به اعتقادات آن‌ها و ریشۀ اختلاف بین دین سلفی و دین اسلام، یا حتی تفاوت آن با عقاید کنونی سنی و شیعه پرداخته شود. منظور از اختلاف این نکته نیست که کلمۀ «ید = دست» در متن دینی آمده است یا نه؛ بلکه اختلاف در فهم نادرست سلفی وهابی از متون دینی است؛ فهمی که دربارۀ پروردگار سبحان محال است‌؛ همان برداشتی که آن‌ها را به عقیدۀ جسم‌انگاریِ بت‌پرستانه می‌کشاند؛ به‌طوری که هیچ تفاوتی میان آن‌ها و عبادت هبل در جاهلیت وجود ندارد. مسلمانان سنی و شیعه خدایی را می‌پرستند که از صفت «دو دست» یا انگشتان یا دو چشم حقیقی منزّه است و متن‌هایی که وارد شده است ـ‌از نظر سنی و شیعه‌ـ حمل بر معنای ظاهری نمی‌شود؛ زیرا دربارۀ آن معبود سبحان‌و‌متعال محال هستند. مثال چنین صفاتی، مثال نسیان و فراموشی است که در حق آن معبود سبحان‌و‌متعال محال است؛ در حالی که در متن آمده است: (فَالْیوْمَ نَنسَاهُمْ کمَا نَسُواْ لِقَاء یوْمِهِمْ هَـذَا) (پس همان‌ گونه که دیدار امروزشان را فراموش کردند، ما نیز امروز فراموششان می‌کنیم).[144] آیا وهابیون ـ‌همان ‌طور که متن‌های صورت و دست و چشم را حمل بر ظاهر می‌کنند و می‌گویند خدا دو دست دارد و در هر دستی پنج انگشت، و دو چشم و صورت دارد، و همۀ این‌ها حقیقی هستند‌ـ این متن را نیز حمل بر ظاهر می‌کنند و می‌گویند خدا فراموش م-ی‌کند؟! سلفی‌ها حتی از صِرفِ توصیف‌کردن پروردگارشان با صفت دو دست و دو چشم حقیقی هم فراتر می‌روند. آن‌ها برای پروردگارشان ـ‌که او را می‌پرستند‌ـ صفاتی ردیف می‌کنند و او را ـ‌به‌طور خاص‌ـ همانند «شکل انسان» توصیف می‌کنند و می‌گویند او صورت، و فقط دو چشم دارد (نه یک چشم و نه سه چشم) با اینکه متن قرآنی می‌گوید: (لِتُصْنَعَ عَلَى عَینِی) (تا در برابر چشم من ساخته شوی).[145] و می‌فرماید: (وَاصْبِرْ لِحُکمِ رَبِّک فَإِنَّک بِأَعْینِنَا) (برای حکم پروردگارت صبر کن که تو در برابر دیدگان مایی).[146] پروردگار آن‌ها دو دست دارد (نه یک دست و نه سه دست)؛ با اینکه آنکه خداوند سبحان و متعال می‌فرماید: (وَالسَّمَاء بَنَینَاهَا بِأَیدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ) (و آسمان را با دستان خود بنا کردیم و ما قطعاً توسعه‌دهنده‌اش هستیم).[147] واضح است اینان، بتی را می‌پرستند که با صفات جسم انسانی توصیفش می‌کنند. او دو دست دارد و در هر دست پنج انگشت یعنی مثل انسان است و تعداد انگشتانش بیشتر یا کمتر از تعداد انگشتان انسان نیست. او دو چشم و صورت دارد و می‌گویند او در آسمان است و... . برای دقیق‌بودن در بیان عقیدۀ آن‌ها [عرض می‌کنم که] آنان تنها در خصوص اینکه دو چشم پروردگارشان در صورت قرار دارد یا جایی دیگر، اطمینانی ندارند؛ اما تأکید می‌کنند که انگشتان در دست قرار دارد و تعدادشان همانند تعداد انگشتان دست انسان ـ‌یعنی پنج انگشت‌ـ است؛ ولی از طول انگشتان مطمئن نیستند. این سخن یکی از فقهای بزرگ سلفی وهابی ـ‌یعنی ابن‌جبرین‌ـ در پاسخ ضمیمه‌شده به شرح کتاب «لمعة العقائد» است؛ آنجا که او می‌گوید: «پرسش: این سؤال ‌کننده می‌گوید: آیا صحیح است که گفته شود در صورت خدای متعال دو چشم و در دست او انگشتان و غیره وجود دارد؟ یا اینکه اینها از باب تشبیه است؟ پاسخ: در این خصوص چیز قابل اعتمادی وارد نشده است لیکن دربارۀ انگشت‌ها، حدیثی وارد شده که در آن آمده است یک یهودی نزد پیامبر(ص) آمد و به دست و انگشتان خود اشاره نمود و گفت: «ما در کتاب‌های خود چنین یافته‌ایم که خداوند آسمان را بر این می‌گذارد و زمین‌ها را بر این می‌گذارد و کوه‌ها را بر این می‌گذارد و آب‌ها و دریاها را بر این می‌گذارد و مخلوقات را بر این می‌گذارد؛ و آن یهودی در هر مرتبه به انگشتانش اشاره می‌کرد. پیامبر(ص) پس از آن این آیه را خواند: ﴿وَمَا قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِيعًا قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ﴾ (خدا را نشناختند آن چنانکه شایستۀ شناخت او است و در روز قیامت زمین یکجا در قبضۀ او است) و به جهت تصدیق گفتۀ یهودی، خندید». پس اگر وی اینگونه آن مطلب را تایید کرده باشد چنین رسانده است که خدا انگشتانی در دست دارد، ولی با این حال الزامی وجود ندارد که در سرانگشتان و طول انگشتان و فلان و فلان خصوصیت همانند انگشتان مخلوقین باشد بلکه آنچه ثابت می‌شود، وجود دست و انگشتان در وی است». بنده اعتقاد دارم بیان این امور برای مردم، واجب است تا مردم بدانند که دین سلفی تکفیری ـ‌که خون مردم را مباح می‌شمرد و امروز کشتن نیکوکاران را ترویج می‌کند‌ـ در سطح اصل اعتقاد به خدای اسلام هیچ ارتباطی با دین اسلام ندارد؛ پس ظالمانه است که جرایم دین سلفی بر اسلام حمل شود؛ به همین دلیل از واجبات شرعی این است که اسلام را از نسبت‌دادن به مسخ‌شده‌ای شیطانی به‌نام «دین سلفی وهابی» منزه بداریم. روشن شده است که در سطح عقیده، دین سلفی وهابی ـ‌از همان گام نخست‌ـ جدای از اسلام است. آری، پروردگار سلفی وهابی غیر از پروردگار اسلام است؛ یا می‌توانیم بگوییم غیر از پروردگار اهل‌سنت و شیعه است ـ‌که روشن شد‌ـ و در سطح اخلاق نیز دین سلفی وهابی عبارت است از کارخانۀ تولید قاتلان، خون‌ریزها و خون‌خوارهایی که از سر‌بریدن کودکان و زنان و خوردن جگر کسانی که می‌کُشند سیر نمی‌شوند؛ درست به همان صورتی که در سوریه رفتار کردند و پیرو سیرۀ مادرشان ـ‌هند‌ـ که مشهور به زناکاری است شده‌اند؛ همان زنی که در معرکۀ مشهور احد، جگر حمزه را به دندان گرفت! و حتی اعتقاد دارم عریان‌کردن دین سلفی و بیان برائت اسلام از آن، بر هرکسی که امروز ادعای مسلمان‌بودن دارد واجب است؛ ‌چه سنی باشد و چه شیعه‌؛ زیرا تسامح در برابر دین سلفی وهابی و تکفیری در انتساب‌ این دین به اسلام، قطعاً به‌معنای نابود‌کردن اسلام و به لجن‌کشیدن آبروی اسلام و هر مرد و زن مسلمانی محسوب می‌شود ـ‌چه سنی باشند و چه شیعه‌ـ آن هم با زشت‌ترین جنایت‌ها مانند کشتار و تکه‌تکه‌کردن بدن‌ها که نفْس‌های راست و استوار انسانی از آن بیزار هستند! ** ** **

-تسلیت به‌مناسبت شهادت صدیقه فاطمۀ زهرا(ع)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 15 مارس 2014: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خداوند می‌خواهم در خیر و عافیت باشید. خداوند اجر شما را در شهادت برادرتان عباس[148] (رحمت خدا بر او باد) بزرگ گرداند و از خدا می‌خواهم او را به صورتی نیکو پذیرا شود؛ که او ارحم‌الراحمین است. در این روزهای دردناکی که مصادف با روزهای شهادت فاطمه دختر محمد (صلوات خدا بر او) است آنچه را پیش‌تر در این صفحۀ مبارک منتشر نموده بودم، دوباره نشر می‌دهم. خداوند پاداش‌های شما را بزرگ بگرداند و اعمالتان را بپذیرد. «بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله سلام و رحمت و برکات خدا بر شما نیمۀ ماه جمادی‌الاول مصادف با یاد شهادت فاطمۀ زهرا (صلوات خدا بر او) است؛ در حالی که متأثر از جراحتی بود که در اثر تعرض به خانۀ محمد فرستادۀ خدا(ص) ـ‌به‌واسطۀ هجوم عمر و جماعت همراهش‌ـ به ایشان وارد شد. امیدوارم خداوند به مؤمنان توفیق برپایی مجالس عزا در سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم جمادی‌الاول و بیان ماجرا و چگونگی حملۀ عمر به خانۀ رسول خدا(ص) و تهدید به سوزاندن آن همراه کسانی که در آن بودند ـ‌‌یعنی علی و فاطمه و کودکانشان (صلوات خدا بر آنان)‌ـ عطا فرماید. انتظار دارم بزرگواران و مشایخ طلاب حوزۀ مهدوی ـ‌خداوند محفوظشان بدارد‌ـ و دیگر مردان و زنان مؤمن ـ‌خداوند حفظشان فرماید‌ـ حقیقت واقعۀ هجوم به خانۀ فاطمه (صلوات خدا بر او) را بیان کنند؛ آن‌گونه که هست و آن‌گونه که رخ داده است و با دلایل و اثبات تاریخی از کتاب‌های مخالفان[149] بدون گفتن ناسزا یا دشنام یا لعن و نفرین به مهاجمان. اجازه دهیم مسلمانان شریف با خود انصاف پیشه کنند و بر اساس عدالت میان فاطمه دختر محمد(ص) سیدۀ بانوان جهانیان و کسانی که به خانه‌اش یورش برده، مسبب آزار و شهادتش شدند، حکم کنند، و به جست‌وجوی اسباب و عللی بپردازند که منجر به این هجوم شد؛ اسبابی که محور و اساسش وصیت رسول خدا حضرت محمد(ص) بود؛ همان وصیتی که آن را بازدارندۀ امت از گمراهی توصیف فرمود؛ آن هنگام که رسول خدا(ص) خواست وصیت را برای عموم مردم در روز پنجشنبه ـ‌در حالی که در بیماری منجر به وفاتش قرار داشت‌ـ بنویسد و عمر و دار‌و‌دسته‌اش به جنابش اعتراض کرده، رسول خدا(ص) را به اینکه هذیان می‌گوید (یعنی خرفت و کودن شده است) متهم می‌کنند؛ و مصیبت مشهور پنجشنبه واقع شد. در نتیجه رسول خدا(ص) از نوشتن این نوشتار بازدارنده برای کسانی که در روز پنج‌شنبه آن را نپذیرفتند روی گرداند و پس از آن، در شب وفاتش برای کسانی نوشت که آن را پذیرا بودند. شکر خدا که علی(ع) ـ‌نگارندۀ این نوشتار‌ـ و امامان از فرزندانش (صلوات خدا بر آنان) آن را حفظ و برای امت بیان کردند و این نوشتار به شیخ طوسی( رسید و او آن را در کتاب «الغیبة»[150] نقل کرد و راویانش را با صفت «خاصه» ‌یعنی شیعیان مؤمن‌، توصیف کرد و به این صورت صدق و راست‌گویی‌شان اثبات می‌شود؛ چراکه هیچ نکوهشی برای آنان ثابت نشده است. به این ترتیب «وصیت» برای کسی که با سند استدلال می‌کند «صحیح‌السند» است؛ کما اینکه وصیت، قرینه و تواتر معنوی هم دارد و به این ترتیب صحت صادر‌شدنش اثبات می‌شود؛ و از آنجا که چنین توصیف شده که به‌تنهایی کافی است تا امت را از گمراهی بازبدارد، محال است توسط افراد دیگری غیر از صاحبانش که در آن ذکر شده‌اند مورد ادعا قرار گیرد؛ زیرا اگر امکان ادعای وصیت توسط غیر صاحبانش وجود داشته باشد خداوند سبحان‌و‌متعال که آن را ـ‌به‌تنهایی‌ـ به اینکه برای بازداشتن از گمراهی کافی است توصیف فرموده، متهم به کذب و دروغ‌گویی خواهد شد؛ چراکه او به بازدارنده‌بودن آن از گمراهی خبر داده، در حالی که بازدارنده نبوده است! یا متهم می‌شود به جهل و نادانی نسبت به غیب یا ناتوانی از حفظ و نگهداری از ادعا توسط افراد باطل قبل از ادعای آن توسط صاحبش؛ در حالی که ساحت او ـ‌سبحان‌ـ از آنچه باطل‌پیشگان می‌گویند بسی به‌دور است! خوشا به حال کسانی که به وصیت رسول خدا محمد(ص) تمسک می‌جویند، و وای بر کسانی که با وصیت رسول خدا محمد(ص) در همان ابتدا به نبرد برخاستند و برای جلوگیری از نوشتنش تلاش کردند و گفتند او هذیان می‌گوید؛ به این دلیل که اسم علی(ع) ـ‌نخستینِ اوصیا‌ـ در آن بود. و وای بر کسانی که امروز در مبارزه علیه وصیت از آن‌ها تبعیت می‌کنند و به هر تلاش زشتی ـ که علت آن نحوستشان است ـ برای اشکال‌گرفتن به وصیت رسول خدا حضرت محمد(ص) متوسل می‌شوند؛ تنها به این دلیل که اسم احمد اولین مهدیین در آن است‌.» ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 19 مارس 2014: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما از خدا می‌خواهم در خیر و عافیت باشید. Ahmad Alyamany نوشته است: سلام بر شما، آقا و مولای من، احمدالحسن! پدرم از انصار کویت ـ‌حاج حبیب یوسف حبیب چراغ‌ـ امروز به رحمت خدای متعال رهسپار شد. از خدا می‌خواهم او در دنیا و آخرت از انصار شما باشد و از شما ـ‌ای پدرم‌ـ خواستار دعا برای بخشایش پدرم هستم؛ بخشایش و مغفرت برای کوتاهی ما؛ و الحمد لله وحده. به خدا سوگند که او ـ‌با وجود تمامی چیزهایی که با آن‌ها رویارو شد‌ـ برای یاری حق احمد(ع) خستگی‌های بسیاری متحمل گردید ولی ثابت‌قدم ماند. پاسخ: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته خداوند پاداش‌های شما را بزرگ بدارد و اعمالتان را بپذیرد. رحمت خدا بر پدر پاکتان باد. از خدا می‌خواهم منزلت او را بالا ببرد و او را با محمد و آل‌محمد مبعوث فرماید و او را شفاعتگری شفاعت‌کننده قرار دهد؛ چرا‌که او در زمانی که یاور اندک بود، حق را یاری کرد و بر حق ثابت‌قدم ماند. خداوند او را به‌خاطر محمد و آل‌محمد، بهترین پاداش نیکوکاران عطا فرماید. ** ** **

-پاسخی جز بدزبانی ندیدم

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 27 مارس 2014: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خدا می‌خواهم در خیر و عافیت باشید. برای بحث علمی و دقیق و منصفانه‌ای که بر نوشتۀ مرجع پیشین ـ‌شیرازی‌ـ داشتم پاسخی جز بدزبانی ندیدم. شما می‌توانید به‌عنوان خوانندگان و بازدید‌کنندگان این صفحه حکم کنید که پاسخ‌گفتن با بدزبانی به یک طرح دقیق علمی چه معنایی دارد: h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​Y​U​Q​M​K​f​B​K​D​J​(​ع​) پس از آنکه روشن ساختم نظریۀ تکامل از نظر علمی ثابت‌شده است، به بحث دربارۀ جهالت‌ها و نادانی‌های رد‌کنندگان این نظریه پرداختم تا روشن شود آیا پاسخ‌های آن‌ها کوچک‌ترین ارزش علمی دارد یا آن‌ها خود را گرفتار مسئله‌ای علمی کرده‌اند که حتی از فهمیدن آن نیز عاجزند، چه برسد به اینکه توانایی بحث و بررسی یا دادن پاسخ علمی به آن را داشته باشند. پیش‌تر در همین صفحه آنچه را که محمد شیرازی در کتاب خود ـ‌به‌نام «مناظرۀ بین اسلام و داروین»‌ـ آورده بود مورد بحث و بررسی قرار دادم و با دلایلِ علمیِ دقیقِ غیر‌قابل‌انکار روشن ساختم که این کتاب عبارت است از جهلی مرکب و نه بیشتر؛ با اینکه نویسندۀ متوفای این کتاب، مرجع و شیرازی اول به‌حساب می‌آید و آن‌ها او را امام خود می‌دانند و کسانی که پس از او آمدند آنچه را که او ارائه کرده است برگرفته‌اند. این چیزی است که در صفحۀ رسمی آن‌ها برای معرفی او آمده است: h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​a​l​s​h​i​r​a​z​i​.​c​o​m​/​a​u​t​o​b​i​o​(​ع​)​r​a​p​h​y​/​s​h​i​r​a​z​i​/​s​h​i​r​a​z​i​.​h​t​m و این صفحۀ تألیفات اوست و کتاب «مناظرۀ میان اسلام و داروین» در این صفحه به‌عنوان یکی از تألیفات او درج شده است: h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​a​l​s​h​i​r​a​z​i​.​c​o​m​/​c​o​m​p​i​l​a​t​i​o​n​s​/​n​i​r​a​i​/​n​i​r​a​i​.​h​t​m من منتظر ماندم تا کسی که او را امام می‌نامند و طرحش را علمی می‌داند پیش قدم شود و به آنچه مطرح کردم و گفتم که عمدۀ کتاب وی عبارت است از جهل و نادانی نه چیزی بیشتر، پاسخ بدهد؛ ولی جز بدزبانی ـ‌که البته در این کار مهارت دارند‌ـ نیافتم. نظر مرجع فعلی آن‌ها صادق شیرازی و وکیلان او بر همان اساس است و اوست که آن‌ها را به همان کار دعوت می‌کند و آن‌ها نیز اجابت می‌کنند. این ویدئویی است که برخی از مؤمنان ـ‌خدا حفظشان کند‌ـ گردآوری کرده‌اند و حاوی سخنی از صادق شیرازی است که وکلای خود را به بدزبانی فرمان می‌دهد و از برادران و وکلایش می‌خواهد فرمان او را اجابت، و الفاظ ناشایست بر زبان جاری کنند! شاید کلمۀ «ناشایست» توصیف دقیقی برای الفاظ آن‌ها نباشد. h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​Y​U​Q​M​K​f​B​K​D​J​(​ع​) اکنون به بحث و بررسی آنچه دیگران پیشنهاد یا اتخاذ کرده‌اند خواهیم پرداخت و منتظر می‌مانیم (هرچند انتظاری ناامیدانه است) صادق شیرازی یا حتی وکیلانش از جهلی که امامشان محمد شیرازی در کتاب «مناظرۀ بین اسلام و داروین» مطرح کرده است دفاع نمایند. ** ** **

-بررسی آنچه سیستانی در خصوص نظریۀ تکامل اتخاذ کرده است

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 27 مارس 2014: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. بررسی آنچه سید علی سیستانی در خصوص نظریۀ داروین اتخاذ کرده است: «سید علی سیستانی: سایت مرکز پژوهش‌های اعتقادی، وابسته به آقای سیستانی و بیانگر افکار اعتقادی مرجع شیعه آقای سیستانی است و تحت اشراف ایشان است. در صفحۀ معرفی این مرکز در سایت آن آمده است: و می‌بینیم که مرجع عالیقدر آیت‌الله‌العظمی سید علی حسینی سیستانی (مد ظله) دارای برنامه‌ها و پروژه‌هایی برای دفاع از مذهب تشیع و نشر معارف اهل بیت(ع) در اقصی نقاط جهان است که برترین نمونه در این حوزه به شمار می‌رود. «مرکز پژوهش‌های اعتقادی» یکی از این پروژه‌های مبارک است که با نظارت و پشتیبانی جناب حجت الاسلام و المسلمین سید جواد شهرستانی تأسیس شده است و افتتاح رسمی این مرکز همزمان با سالگرد میلاد امام رضا(ع) در یازدهم ماه ذی‌القعده سال 1419 ه‍. ق، صورت پذیرفت و هدف آن پاسداری از عقیده، گسترش مفاهیم استوار و یاری مذهب اهل بیت(ع) از طریق فعالیت‌های گوناگون است. ... با هدف لبیک گفتن به رهنمودهای مرجع دینی عالیقدر آیت الله العظمی سید علی حسینی سیستانی (سایه‌شان مستدام باد) دربارۀ ضرورت مقابله با افکار سکولار و پاسخ به شبهات آن‌ها، مقرر شده که مرکز ما انجام مأموریت اشاره شده را بر عهده بگیرد.[151] در این سایت همچنین آمده است: نظرات وارد شده در سایت مرکز پژوهش‌های اعتقادی الزاماً نشان‌دهندۀ نظر جناب آقای سیستانی نیست. یعنی ممکن است بیانگر نظر وی باشد یا نباشد، و به‌طور کلی در خصوص این موضوع مهم، این تنها چیزی است که من در سایت اعتقادی وابسته به آقای سیستانی یافته‌ام. اگر اینها بیانگر نظرات وی نباشد، می‌تواند آن‌ها را رد کند و نظر خودش را اعلام نماید؛ وگرنه اینها همان نظرات وی محسوب می‌شود و این پاسخ، او را نیز مُلزم خواهد نمود. در مرکز عقایدی سیستانی موسوم به مرکز پژوهش‌های اعتقادی آمده است: پرسش: بطلان نظریۀ تکامل سلام علیکم و رحمة الله و برکاته مایلم نظر حضرتعالی را درباره نظریۀ علمی داروین در خصوص تکامل و ارتقا بدانم. این نظریه می‌گوید موجودات زنده از موجوداتی ساده‌تر پدیدار شده‌اند. مثلاً حیوانات در طول قرن‌ها در معرض جهش‌هایی قرار گرفته‌اند و به موجوداتی پیچیده‌تر تبدیل شده‌اند. نظر شما دربارۀ این نظریه چیست؟ آیا با اسلام تعارض دارد؟ و آیا بر انسان هم انطباق دارد؟ از شما متشکرم و از خدا می‌خواهیم شما را حفظ فرماید و همواره ما را در کسب معارف سودمند از شما موفق بدارد. مصطفی از آمریکا پاسخ: برادر محترم مصطفی سلام علیکم و رحمة الله و برکاته باطل بودن این نظریه از نظر علمی ثابت شده است و شاید ساده‌ترین استدلالی که این نظریه را رد می‌کند، این باشد که از نظر احتمالات تبدیل شدن سلولی ساده به سلولی پیچیده‌تر، به میلیون‌ها سال زمان نیاز دارد. این در مورد یک سلول است، چه برسد به تبدیل شدن حیوانی به حیوان دیگر! چراکه به میلیاردها سال زمان نیاز خواهد داشت و این چیزی است که بطلان آن ثابت شده است. این یکی از استدلال‌هایی است که با آن نظریۀ مزبور رد می‌شود و البته دلایل دیگری هم اقامه شده که بر اساس آن‌ها نظریۀ تکامل در برابر نقد علمی کاملاً رنگ می‌بازد. ما در عقیدۀ اسلامی خود دیدگاه روشنی درباره چگونگی آغاز آفرینش انسان داریم. این قرآن کریم است که به آن تصریح می‌کند و می‌فرماید: «الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِينٍ»[152] (آن که هر چه را آفريد به نيکوترين وجه آفريد و خلقت انسان را از گل آغاز کرد)؛ بنابراین آغاز آفرینش انسان از گِل بوده است، نه آنگونه که هواداران نظریۀ تکامل می‌گویند، از انسان یا حیوانی دیگر. خداوند متعال می‌فرماید: «خَلَقَ الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ»[153] (آدمی را از گِل خشک‌شده‌ای چون سفال بیافرید) و نیز می‌فرماید: «وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلآئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ»[154] (و شما را بیافریدیم، و صورت بخشیدیم، آنگاه به فرشتگان گفتیم: آدم را سجده کنید همه سجده کردند جز ابلیس، و ابلیس در شمارِ سجده‌کنندگان نبود) و نیز می‌فرماید: «إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّن طِينٍ لَّازِبٍ»[155] (ما آن‌ها را از گِلی چسبنده آفریده‌ایم) و نیز می‌فرماید: «إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِينٍ* فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ»[156] (و پروردگارت به فرشتگان گفت: می‌خواهم بشری از گِل خشک بیافرینم * چون آفرینشش را به پایان بردم و از روح خود در آن دمیدم، در برابر او به سجده بیفتید). علاوه بر این اخباری از پیامبران و اوصیا(ع) وارد شده است که در آن‌ها کیفیت آفرینش آدمِ ابوالبشر شرح داده شده است. آنچه نظریۀ تکامل آورده است با اینها هم‌خوانی ندارد. همواره در پناه خدا باشید. ذیلِ این پاسخ فردی با نام ابوحسین چنین نوشته است: در خصوص پاسخ: خدا شما را بر هر خیر موفق گرداند، لطفاً پاسخ را مفصل‌تر بیان دارید. از شما بسیار سپاسگزارم. پاسخ: برادر محترم ابوحسین سلام علیکم و رحمة الله و برکاته در کتاب «میوه‌های اندیشه‌ها»[157] به قلم شیخ علی کورانی عاملی ص 354 تا 357 آمده است: نظریۀ تکامل با برخی از علوم جدید ناسازگار است. ... و این موضوع، آن را در وضعیت نامطلوبی قرار می‌دهد. یکی از این تناقضات، ناسازگاری این نظریه با واقعیت‌های علم فیزیک است...؛ مانند این تناقض: خورشید و ستارگان دیگر می‌سوزند و مقادیر بسیار عظیمی انرژی حرارتی، تابشی و نورانی به اعماق هستی می‌فرستند، ولی نمی‌توان توقع داشت که این انرژی‌های بسیار انبوه به وسیلۀ فرایندهای خودکار، به‌سوی خورشید و دیگر ستارگان بازگردند. هر چیزی را که مدت زمانی به حال خود رها کنی، آسیب و نابودی به سراغش می‌آید. ... اگر تکه‌ای گوشت یا مقداری میوه یا غذا را به حال خود بگذاری، می‌بینی که پس از مدت زمان مشخصی فاسد می‌گردد و مجبور می‌شوی با استفاده از راهکارهایی خاص، آن را از فساد محافظت کنی (مثلاً آن را در یخچال قرار دهی). حتی این تدبیر هم فقط در مدت زمان معینی کاربرد دارد. اگر خانه یا کاخی را به حال خود واگذاری، پس از چند سال فرسایش و ویرانی به سراغش می‌آید. ... و همین طور ... همه چیز در مسیر حرکت به سمت یک هدف گام برمی‌دارد؛ در جهت فرسایش، ویرانی، تجزیه شدن و فساد. آنتروپی؛ دانشمندان برای اینکه بتوانند مفهوم نظم یا آشفتگی در هستی یا در هر سامانه‌ای[158] را شرح دهند، به استفاده از اصطلاح «آنتروپی»[159] روی آورده‌اند. آنتروپی به مقدار بی‌نظمی و آشفتگی اشاره دارد؛ یعنی مقداری از انرژی که نمی‌توان از آن استفاده کرد. به همین دلیل قانون دوم ترمودینامیک را به نام قانون افزایش آنتروپی می‌شناسند. پروفسور «ف. بوش» می‌گوید: «وقوع تمام تغییرات خود به خودی، به سمت افزایش آشفتگی در جهان هستی است، و این به سادگی همان شکل قانون دوم است که بر تمام هستی انطباق دارد». دانشمند آمریکایی «آیزاک آسیموف»[160] می‌گوید طبق دانسته‌های ما، تمام تغییرات و تحولات، جملگی به سمت افزایش آنتروپی، افزایش بی‌نظمی، افزایش آشفتگی و به‌سوی فرو پاشی و متلاشی شدن است». وی این موضوع را در همان مقاله بیشتر توضیح داده، می‌گوید: «روش دیگری برای شرح قانون دوم وجود دارد؛ اینکه هستی با آهنگی ثابت به سمت افزایش آنتروپی حرکت می‌کند و ما تأثیر قانون دوم را در اطراف خود در همه چیز شاهد هستیم. (مثلاً) ما بسیار می‌کوشیم تا اتاق را مرتب و منظم کنیم ولی به محض اینکه آنجا را ترک و به حال خود رها کنیم، آشفتگی و هرج و مرج به سرعت و به آسانی در آن منتشر می‌شود. حتی اگر وارد اتاق نشویم، باز هم غبار و آلودگی همه جا را می‌گیرد، و هنگامی که خانه و ماشین‌آلات را نظافت و نگهداری، و یا بدنمان را تمیز می‌کنیم و آن را در بهترین حالت قرار می‌دهیم، با مشکلات بسیاری روبه‌رو می‌گردیم. ولی رها کردن آن‌ها برای تلف شدن و ویران گشتن، کار بسیار آسانی است. در حقیقت آنچه ما باید انجام دهیم، این است که دست به هیچ کاری نزنیم؛ چراکه همه چیز به خودی خود به سمت ویرانی، زوال و نابودی در حرکت است؛ و این همان قانون دوم است. می‌توانیم قانون اول و دوم را به این صورت خلاصه کنیم: زیست‌شناس تکاملی جرمی ریفکین[161] دربارۀ قانون دوم می‌گوید: «آلبرت اینشتین گفته است: این قانون، قانون بنیادی برای تمامی دانش‌ها است و سِر آرتور ادینگتون آن را قانون متافیزیکیِ همۀ هستی به شمار آورده است». این قانون جامع تأکید دارد که تمام تغییرات و تحولاتی که در هستی صورت می‌گیرد، جملگی به سمت افزایش آنتروپی است. ... یعنی به سمت افزایش آشفتگی، و تحلیل‌رفتگی و نابودی. ... یعنی هستی به سمت مرگ و نیستی رهسپار است. فیزیکدان‌ها می‌گویند: «جهان در حال حرکت به سمت مرگ گرمایی است». این به آن جهت است که انتقال حرارت و گرما از اجسام داغ (از ستارگان) به اجسام سرد (مثلاً سیارات و غبار کیهانی) روزی متوقف می‌شود و آن زمانی است که دمای تمام اجرام و اجسام در هستی با یکدیگر برابر شود. ... در این حالت انتقال گرما بین اجسام متوقف خواهد شد و به عبارت دیگر تمام واکنش‌ها متوقف می‌گردد. این به معنای مرگ جهان هستی است. می‌توانیم دو نظریۀ تکامل و علم فیزیک را با هم بررسی کرده، در قالب یک جمله بیان داریم: بین این دو نظریه، تناقضی آشکار وجود دارد: نظریۀ تکامل می‌گوید که تغییرات و تبدیل‌شدن‌هایی که در دنیای ما و در هستی رخ می‌دهد، به سمت پیچیده‌تر شدن و افزایش ساخت‌یافتگی حرکت می‌کند؛ یعنی تکاملی هست که به‌طور فزاینده با آهنگی مستمر در حال جریان است. ولی علم فیزیک بر این باور است که تمام تغییر و تبدیلاتی که در هستی (و در دنیای ما) جاری است، به سمت زیاد شدن «آنتروپی» یعنی افزایش بی‌نظمی، تحلیل رفتگی و نابودی گام برمی‌دارد. یعنی جهان به سمت برتر و بهتر شدن نمی‌رود بلکه به‌سوی افول و بدتر شدن گام برمی‌دارد؛ به سمت مرگ؛ و هیچ فرایند خود به خودی یافت نمی‌شود که به افزایش نظم و پیچیدگی و ترکیب منجر گردد. از اینجا معلوم می‌شود که زمان، عامل ویرانی است و نه عامل سازندگی. به علاوه تمام تکامل‌گراها برای توضیح تمامی اعتراضات و مشکلاتی که نظریۀ تکامل با آن روبه‌رو است، به زمان پناه می‌برند. اگر بگویی بعید است که حادثه‌ای کور بتواند چنین نظم، پیچیدگی و زیبایی را که جهان سرشار از آن است بیافریند، به شما می‌گویند: «البته این طی یک میلیون سال اتفاق نیفتاده بلکه در طول صدها و بلکه هزاران میلیون سال صورت گرفته است!» گویی وقتی آن‌ها از یک مسیر طولانی در زمان سخن می‌گویند، می‌پندارند تمام مشکلات و پیچیدگی‌ها را حل می‌کنند و راه حلی برای تمام معجزاتی که به فراوانی در کیهان دیده می‌شود ارائه می‌نمایند! این نادانی و حتی جهل مرکب است. ما از این افراد تقاضا می‌کنیم برخی کتاب‌های فیزیک را ورق بزنند تا بدانند این زمانی که آن را عامل سازندگی و تکامل می‌دانند، چیزی جز عامل ویرانی و تجزیه و تفکیک نیست! حال ما از کدام نظریه طرفداری کنیم؟! آیا به سراغ یک فرضیه (یا در بهترین حالت یک نظریه) که تاکنون درستی آن ثابت نشده است و بسیاری از دانشمندان با آن مخالفت می‌کنند برویم؟ یا در کنار یک قانون علمی بایستیم که به وسیلۀ هزاران آزمایش ثابت شده است؟! هر دستگاه و ابزار مورد استفاده، شاهدی است بر درستی این قانون؛ قانونی که تمام دانشمندان بدون استثنا آن را قبول دارند. بنابراین نظریۀ تکامل ذاتاً با علم ناسازگار است. بنابراین در جهانی که تمام حرکت‌ها و واکنش‌هایش به سمت تجزیه و از هم پاشیده شدن می‌رود، احتمال وقوع رویدادی به سمت بهتر شدن، امکان‌پذیر ناست؛ بنابراین از دیدگاه علمی، تکامل غیرممکن به شمار می‌رود. «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ»[162] (بلکه حق را بر سر باطل می‌زنیم، تا آن را در هم کوبد؛ و باطل نابودشونده است و وای بر شما از آنچه به خدا نسبت می‌دهید). در پناه خدا باشید.[163] پاسخ: آنچه تقدیم شد، نشان دهندۀ دیدگاه آقای سیستانی در خصوص نظریۀ تکامل و پاسخ وی به آن است، یا حداقل این پاسخ مورد تأیید آقای سیستانی است؛ بنابراین ایرادی ندارد که ارزش و اعتبار این پاسخ و سطح آن را ارزیابی نمایم. 1- وی گفته است: «باطل بودن این نظریه از نظر علمی ثابت شده است و شاید ساده‌ترین استدلالی که این نظریه را رد می‌کند، این باشد که از نظر احتمالات تبدیل شدن سلولی ساده به سلولی پیچیده‌تر، به میلیون‌ها سال زمان نیاز دارد. این در مورد یک سلول است، چه برسد به تبدیل شدن حیوانی به حیوان دیگر! چراکه به میلیاردها سال زمان نیاز خواهد داشت و این چیزی است که بطلان آن ثابت شده است». او می‌گوید: بطلان نظریۀ تکامل از نظر علمی ثابت شده است. من نمی‌دانم کجا علم چنین چیزی را ثابت کرده است؟! این فقط پندارهای آن‌ها است؛ زیرا در واقع نظریۀ تکامل از لحاظ علمی ثابت و تأیید شده است ـ‌به ویژه پس از پیدایش علم ژنتیک و پیشرفت صورت گرفته در آن‌ـ و اکنون این نظریه در مدارس کشورهای پیشرفته و تمام دانشگاه‌های معتبر سراسر جهان تدریس می‌شود. علاوه بر این بسیاری از واکسن‌ها و درمان‌های پزشکی بر اساس مبانی همین نظریه تولید و توسعه می‌یابند. وی در ادامه، دلایل علمی خود را به ما ارائه کرده که کلامی بسیار ساده و سطحی است و این خود از جهل نویسندۀ مطلب نسبت به تکامل خبر می‌دهد. نظریۀ تکامل قائل به جهش از گونه‌ای به گونۀ دیگر و از حیوانی به حیوان دیگر و یا پیدایش ناگهانی اندام پیچیده نیست ـ‌مثلاً جهش از حیوان فاقد چشم به حیوان چشم دار و... ‌ـ تا از این طریق بتوان اشکال احتمالات ریاضی را به نظریه وارد نمود. تکامل طی گام‌های کوتاه و بسیار متعدد صورت می‌پذیرد و از آنجا که این مراحل به صورت انباشتی هستند، هیچ اشکال ریاضی در احتمال وقوع هر کدام از این گام‌ها به صورت تک به تک، رخ نمی‌دهد. بلکه احتمال وقوع هر مرحله پس از مرحلۀ پیش از آن بسیار بالا خواهد بود و این به دلیل وجود دگرگونی، تولید مثل و انتخاب طبیعی در طول مسیر است. اگر این سه با هم جمع شوند، قطعاً تکامل به وجود می‌آید. این، یک مسئلۀ علمی است که کسی را یارای انکار آن نیست؛ مگر کسانی که از مفاهیم دگرگونی، تولید مثل، انتخاب طبیعی و معانی آن‌ها بی‌اطلاع باشند. من آقای سیستانی و مرکز پژوهش‌ها را به خواندن کتاب‌هایی که زیست‌شناسان تکاملی به رشتۀ تحریر درآورده‌اند توصیه می‌کنم؛ تا شاید پیش از نوشتن این جملات ـ‌که از بی‌اطلاعی آن‌ها نسبت به تکامل و ساز و کارهای آن حکایت دارد‌ـ این نظریه را درک کنند و بشناسند. 2- اشاره کردن به آیات متشابه قرآنی برای رد کردن یک نظریۀ علمی ـ‌که خود با دلایل علمی ثابت شده است‌ـ از منظر علمی برای زیست‌شناسان فاقد ارزش است، و حتی از نظر دینی هم اعتباری ندارد. هیچ یک از این آیات مطلقاً تعارضی با نظریۀ تکامل ندارند تا مثلاً گفته شود: دین با نظریۀ تکامل یک جا جمع نمی‌شود. به عنوان مثال این سخن آن‌ها که «آغاز آفرینش انسان از گِل بوده است» و استدلال به آیات قرآنی در این خصوص را می‌توان با اشاره به اینکه منظور از این آیه، خلقت نفْس است به سادگی رد کرد؛ چراکه خلقت از گِل در بهشت رخ داده است و این موضوع در همان آیاتی که داستان آفرینش را شرح می‌دهد، آمده و در روایات هم ذکر شده است. بهشت، عالم اَنفُس است و یک عالم جسمانی مادی مشابه این عالم به شمار نمی‌رود. ما در آینده به خواست خدا این موضوع را تبیین خواهیم نمود. به علاوه می‌توان اینگونه پاسخ داد که آفرینش انسان از زمانی آغاز شد که خداوند نقشۀ ژنتیکی اولیه یا پروتئین ابتدایی را که از قابلیت رونویسی برخوردار بود خلق نمود؛ به این صورت که خداوند از مواد شیمیایی موجود در این زمین یا در خاکِ آن یا از پاره‌ای صلصال (گِل خشک شده) انسان را خلق کرد، و به این ترتیب این سخن که خدا انسان را از گِل آفرید و از خاک، از گِل خشک شده و از زمین آفرید، تصدیق می‌شود؛ چراکه انسان، هدف نهایی از آفرینش ـ‌که مطلوب، رسیدن به آن بوده است‌ـ است. بنابراین آن دسته از آیاتی را که به طرح آفرینش انسان از گِل و خاک می‌پردازند می‌توان به صورتی تماماً موافق با نظریۀ تکامل، درک کرد. ما همچنین آیات دیگری می‌یابیم که به روشنی تئوری تکامل را تأیید می‌نماید. خداوند می‌فرماید: «وَقَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا * أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا * وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا * وَاللَّهُ أَنبَتَكُم مِّنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا»[164] (و شما را به گونه‌های مختلف بيافريدیم * آیا نمی‌بینید چگونه خداوند هفت آسمانِ طبقه طبقه را بیافرید؟ * و ماه را روشنی آن‌ها، و خورشید را چراغشان گرداند؟ * و خدا شما را چون نباتی از زمین رویانید). آیات کاملاً روشن است «وَقَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا ... وَاللَّهُ أَنبَتَكُم مِّنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا» (و شما را به گونه‌های مختلف بيافريد. ... و خدا شما را چون نباتی از زمین رویانید). شرح معنی آیات در بخش‌های بعدی خواهد آمد. 3- خلاصۀ عبارتی که از کتاب کورانی نقل کرده‌اند چنین است: آنتروپی در هر صورت سامانه‌های پیچیده را به سمت نابودی سوق می‌دهد. هستی به‌طور کلی به سمت نابودی در حرکت است. همین طور زمین و آنچه در آن است؛ بنابراین به گمان آن‌ها، اینجا بازگشت به قهقرا و انحطاط رخ می‌دهد و نه تکامل و پیشرفت. خلاصه‌ای که آن‌ها در نهایت از کلام پیشین خود ارائه کرده‌اند چنین است: بنابراین نظریۀ تکامل ذاتاً با علم ناسازگار است. بنابراین در جهانی که تمام حرکت‌ها و واکنش‌هایش به سمت تجزیه و از هم پاشیده شدن می‌رود، احتمال وقوع رویدادی به سمت بهتر شدن، امکان‌پذیر ناست؛ بنابراین از دیدگاه علمی، تکامل غیرممکن به شمار می‌رود. «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ»[165] (بلکه حق را بر سر باطل می‌زنیم، تا آن را در هم کوبد و باطل نابودشونده است و وای بر شما از آنچه به خدا نسبت می‌دهید). در حقیقت دکتر هنری موریس[166] اولین کسی است که این اشکال را مطرح نموده است. وی بیان می‌دارد: قانون دوم ترمودینامیک می‌گوید همه چیز به سمت آشفتگی و بی‌نظمی میل می‌کند؛ که فرایند تکامل را غیرممکن می‌سازد. The second law of thermodynamics says that everythin(ع) tends toward disorder, makin(ع) evolutionary development impossible. برخی مسیحیان متدیّن در آمریکا و اروپا این مطلب را برای رد نظریۀ تکامل دستآویز قرار دادند و برخی عرب‌ها نیز پس از ترجمه‌های خود، همین مسیر را پیمودند. کورانی نیز این اشکال را نقل کرده است ولی ای کاش آن را به حال خود وامی‌گذاشت؛ چراکه او کلامی را به آن افزوده که از جهل شدید وی حکایت دارد. کورانی این مطلب را گرفته و در کتابش قرار داده و سایت اعتقادی وابسته به آقای سیستانی هم از آن اقتباس کرده و چنین پنداشته که یک واقعیت (علمی) است و دلیلی بر نقض نظریۀ تکامل است. به هر حال، این اشکال، یک اشکال بی‌اهمیت و ناقص محسوب می‌شود و از دیدگاه علمی نیز نادرست به شمار می‌رود. هرچند در بخش‌های بعدی این کتاب اشاره خواهد شد که نتیجۀ مشاهدات و بررسی‌ها که علم نیز آن را پذیرفته و به ویژه اکنون تأیید کرده است، آن است که جهان مسطح و باز بوده و به سرعت در حال گسترش است؛ ولی کوتاه می‌آییم و همراه این افراد، فرض می‌کنیم عالم جسمانی سیستمی بسته باشد و قانون دوم ترمودینامیک بر آن صدق می‌کند. از آنجا که در یک سیستم بسته، آنتروپی نمی‌تواند رو به کاهش باشد، و با فرض اینکه آنتروپی در هستی در حال افزایش است، این به آن معنا نیست که تمام اجزای موجود در هستی در این مسیر یعنی افزایش آنتروپی حرکت می‌کنند؛ چراکه هیچ مانعی وجود ندارد که بخش‌هایی از هستی (سیستم بسته، طبق فرض) مانند زمین، روزی روزگاری به سمت ساخت‌یافتگی و نظم بیشتر حرکت کند؛ هرچند که بخش‌های دیگر آن به سمت افزایش آنتروپی گام برمی‌دارد. مهم این است که سیستم به عنوان یک مجموعۀ کامل، قانون دوم ترمودینامیک را نقض نمی‌کند. از اینجا معلوم می‌شود اشکالی که بر زمین گرفته شده، منطقی نبوده است و از درک سطحی قانون دوم ترمودینامیک سرچشمه می‌گیرد. این در حالی است که ما می‌دانیم زمین به خودی خود یک سیستم بسته نیست؛ زیرا بیش از یک سیستم برای تبادل انرژی در زمین و با زمین وجود دارد. خورشید به زمین گرما و نور می‌بخشد. بخش‌های زمین نیز پی در پی با شب و روز مواجه می‌شوند و اینها زمین را به سامانه‌های مختلفی تقسیم می‌کنند، که در آن تبادل انرژی به صورت متغیر و دایمی در حال رخ دادن است؛ چراکه زمین دارای چندین سیستم است و سیستمی یکتا نیست. درون زمین که شامل ماگما است، داغ است بنابراین بین درون زمین با پوسته و جوّ آن، یک سری عملیات تبادل انرژی به صورت بی‌قاعده جریان دارد. فضای اطراف زمین نیز خود یک سیستم است و بین آن و زمین تبادل انرژی برقرار است. ماه نیز با جاذبه‌اش بر زمین اثر می‌گذارد؛ البته تأثیرات ماه بر زمین با زمان تغییر می‌کند زیرا ماه به‌طور مداوم در حال دور شدن است[167]. بنابراین بر اساس وضعیت‌های زمین ما که پیشتر شرح آن رفت، قانون ترمودینامیک در بین دو سیستم به این صورت است: «هنگامی که بین دو سیستم انرژی گرمایی مبادله شود، آنتروپی کلی دو سیستم کاهش نمی‌یابد» و این به این مفهوم است که افزایش نظم در زمین، شدنی است؛ چراکه زمین با جهان پیرامون خود به تبادل انرژی می‌پردازد. افزایش نظم در برخی قسمت‌های زمین نیز امکان‌پذیر است؛ زیرا در زمین سیستم‌های متعددی وجود دارد که تبادل انرژی بین آن‌ها برقرار است. مهم این است که اولاً آنتروپی کلی برای این دو سیستم کاهش نمی‌یابد و ثانیاً آنتروپی فقط به یکی از این دو سیستم تعلق ندارد. زمین، نه یک سیستم بسته است و نه فقط یک سیستم یکتا، بلکه سیستم‌های متعددی در آن وجود دارد و هیچ مانعی نیست که آنتروپی در بخشی از زمین افزایش یابد و در جایی دیگر از آن رو به کاهش نَهَد. همچنین مانعی نیست که حیات رو به زوال یا ویرانی نهد و زلزله و سیل در بخشی از زمین رخ دهد، در حالی که همزمان، سازندگی و رشد و پیشرفت در بخش دیگری از آن حادث گردد؛ و این چیزی است که ما همه روزه شاهد آن هستیم و قانون دوم ترمودینامیک را نقض نمی‌کند. علاوه بر این ما می‌دانیم که هستی نه در گذشته و نه در حال حاضر به سمت فروپاشی کامل حرکت نمی‌کند. ضمناً از طریق رصد یکی از انواع اَبَرنواخترها، تابش پس‌زمینۀ کیهانی و اثر دوپلر به لحاظ علمی ثابت شده که جهان مسطح است و به سرعت در حال انبساط بوده و تا مدت‌های مدیدی نیز این وضعیت ادامه خواهد داشت. هنگام پرداختن به انرژی تاریک به این موضوع خواهیم پرداخت. فکر می‌کنم آنچه در خصوص آنتروپی و قانون دوم ترمودینامیک بیان داشتیم، برای برطرف ساختن اشکال سادۀ پیشین کافی باشد. اکنون برای ساده‌سازی مطلب، آنتروپی را رها می‌کنیم و به نتیجه‌ای که به آن رسیده‌اند و به آن نیز سخت معتقد شده‌اند می‌پردازیم؛ اینکه آن‌ها می‌گویند هستی در گذشته و حال به سمت زوال و نابودی و فروپاشی حرکت می‌کند. این نتیجه‌گیری آن‌ها نه تنها درست نیست بلکه طبق مشاهدات و رصد دقیق کیهان که صحت یافته‌های آن نیز به اثبات رسیده است موضوع کاملاً برعکس است. با توجه به اثر دوپلر، تابش پس‌زمینۀ کیهانی و رصد اَبَرنواخترها جملگی حاکی از آن است که کهکشان‌ها به سرعت در حال دور شدن از یکدیگر هستند و جهان مادی که ما در آن زندگی می‌کنیم، در گذشته و حال رو به رشد، انبساط و ازدیاد بوده است. حتی کهکشانی که در آن زندگی می‌کنیم یعنی کهکشان راه شیری نیز همچون گذشته دارای ابرهای گازی و غبار است و به همین دلیل ستارگان جدیدی در آن متولد می‌شود و تا آینده‌های بسیار دور نیز تولد ستارگان ادامه خواهد یافت. این یک واقعیت علمی ثابت شده و غیر قابل تردید است که برای نقض آنچه کورانی در کتاب خود آورده، کفایت می‌کند. این مطلب را نیز اضافه می‌کنم که جهان بر اساس مدل استاندارد یا تئوری انفجار بزرگ، در آغاز پیچیده و مرکب نبوده و این مطلب به لحاظ علمی ثابت شده است. بر اساس مستندات علمی همچون دور شدن کهکشان‌ها از یکدیگر و سرد شدن هستی در طول زمان، هستی از یک تکینگی [sin(ع)ularity] یا یک رویداد کوانتومی آغاز شده است. سپس انفجاری رخ داد و ماده آرام آرام شکل گرفت. اکنون هستی در حال انبساط و افزایش است و مرحلۀ جوانی خود را می‌گذراند و بر اساس محاسبات متقن علمی ـ‌که از رصدهای دقیق سرچشمه گرفته است‌ـ نه در گذشته و نه در حال به سمت نابودی و فروپاشی حرکت نمی‌کرده و نمی‌کند؛ بلکه با سرعت در حال گسترش است. حتی اگر فرض کنیم جهان مسطح نیست بلکه مانند سطح یک توپ دارای انحنا باشد و در پایان نیز به انقباض و فروپاشی برسد، این مطلب از نظر علمی تا زمانی که هستی به حداکثر انبساط نرسیده باشد و سپس به سمت انقباض و متلاشی شدن روی نیاورد، صحیح نخواهد بود؛ یعنی تا هنگامی که انرژی که جهان را به سمت انبساط سوق می‌دهد یا همان انرژی مثبت جهان، دیگر نتواند در برابر جاذبۀ ماده مقاومت کند. جهان تا کنون به حداکثر انبساط ممکن نرسیده است، بلکه همچنان به سرعت در حال گسترش است. بنابراین سخن آن‌ها مبنی بر اینکه با توجه به قانون دوم ترمودینامیک، هستی در گذشته و حال به سمت زوال و فروپاشی پیش می‌رود از لحاظ علمی فاقد دقت و اعتبار است و با واقعیت‌های ناشی از مشاهدات نجومی و محاسبات علمی ریاضی همخوانی ندارد. اثر دوپلر و تابش پس‌زمینۀ کیهانی نشان می‌دهند که در حال حاضر جهان به سمت نابودی حرکت نمی‌کند و نیز هستی در ابتدا پیچیده و مرکب نبوده که بعداً به نقصان و زوال دچار شود، بلکه برعکس، جهان در ابتدا بسیط (ساده) بوده و سپس به سمت افزایش و ترکیب و پیچیدگی حرکت کرده و تا کنون نیز مسیر آن به همین صورت بوده است. اگر ما همۀ آنچه را که در هستی بر زمین رخ داده و رخ می‌دهد یک‌پارچه در نظر بگیریم -که از صفر شروع شد و سپس انبوه گشت- و موجودات زندۀ آن را نیز رصد کنیم ـ‌همان ‌طور که منظور کورانی و سیستانی و مرکزش بوده است‌ـ درمی‌یابیم که تکامل بر روی زمین و حرکت به سمت ازدیاد حیات یا موجودات زنده و نیز افزایش پیچیدگی آن، فاقد اشکال است و با مسیر عمومی هستی در انبساط و ازدیاد از گذشته تا کنون کاملاً همخوانی دارد. با اینکه در آنچه پیشتر اشاره شد، اشتباه کورانی را در کتابش و اشتباه آقای سیستانی را در سایت اعتقادیش پاسخ دادم و بیان داشتم که عالم هستی پیوسته در حال انبساط و ازدیاد است و تا آینده‌های بسیار دور نیز همین گونه خواهد بود؛ ولی برای پاسخ دادن به اینها کافی است بگوییم رشد و افزایش و ازدیاد، و حرکت از سادگی به سمت پیچیدگی و فراوانی و بهینه شدن، چیزی است که هر روز آن را در حیات زمینی مشاهده می‌کنیم. اگر تکامل، ناقض قانون دوم ترمودینامیک باشد باید نتیجه گرفت که رشد و ازدیاد گیاهان نیز ناقض آن است و اگر به این دلیل تکامل را غیرممکن می‌دانند پس رشد و ازدیاد گیاهان نیز باید غیرممکن تلقی شود. زندگی گیاهان از بذری که در واقع نقشۀ ژنتیکی آن است شروع می‌شود و سپس گیاه با گذشت زمان رشد می‌کند و انبوه می‌گردد. رشد جنین و بچه‌های حیوانات نیز بر همین منوال است. هیچ فرقی بین رشد جنین، رشد گیاهان و رشد نوزاد و تکامل وجود ندارد؛ چراکه اینها همگی عبارت‌اند از زیاد شدن و حرکت از سادگی به‌سوی پیچیدگی در طول زمان. نقض شدن قانون دوم ترمودینامیک توسط قانون تکامل ـ‌آنگونه که مدعای اینان است‌ـ از نقض شدن آن توسط رشد جنین و گیاهان و نوزادان بیشتر نیست. با این حال ما می‌بینیم همچنان جنین‌ها، گیاهان و نوزادان رشد می‌کنند و افزون و تکثیر می‌گردند. توضیح: نمی‌دانم کورانی و مرکز اعتقادی سیستانی و خود سیستانی -که به سخنی که پیش‌تر ارائه شد معتقدند- چگونه علم فیزیک را به عنوان یکی از محورهای این شیوۀ گفتمان به کار می‌گیرند. در واقع این اولین بار است که می‌شنوم علم فیزیک با همۀ زیر و بَم‌هایش در چنین گفتمانی، نقش محوری دارد. از آن‌ها خواهش می‌کنم نبوغ خود را از مردم دریغ ننمایند و این نوع استدلال را به دانشگاه‌های معتبر سراسر جهان بفرستند؛ تا این دانشگاه‌ها دریابند چگونه علم فیزیک می‌تواند نقش محوری در چنین گفتمانی بر عهده بگیرد، تا منفعت آن فراگیر شود. اگر هم نمی‌دانند علم فیزیک چیست، بد نیست تعریف ساده‌ای از آن را به ایشان ارائه نمایم. علم فیزیک علم مطالعۀ رفتار ماده، انرژی و ابعاد (مانند سه بعد فضا و یک بعد زمان) و واکنش‌ها و روابط قانونمندی است که آن‌ها را به هم مرتبط می‌سازد. من در اینجا آن‌ها و آنچه را که از روی جهل به نگارش درآورده‌اند، به ریشخند نگرفته‌ام؛ آنچه بر سر ما آمده است، ما را در وضعیتی قرار داده است که فرصت مسخره کردن دیگران را نداریم! من فقط دوست داشتم توجه شیعیان مظلوم اهل بیت که فریب این افراد را خورده‌اند به میزان درک این افراد جلب کنم و نشان دهم که اینها از سخن‌پردازی بدون دانش هیچ اِبایی ندارند؛ بنابراین بر هر کس به محمد و آل محمد(ع) ایمان دارد و ‌بر دین و آخرتش بیمناک است‌ لازم است برای تعیین وضعیت خود در آخرت، بر امثال این افراد تکیه نکند». ** ** **

-درخواست کمک به انجمن سرپرستی ایتام و کودکان مبتلا به سرطان

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 9 مِی 2014: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله[168] https://youtu.be/nCv7IHJbjQ8 آیا بعد از دیدن این ویدیو کلمۀ سگ را ناسزا تعبیر خواهید کرد؟ در رابطه با وضعیت کودک بینوا؛ معتقدم گذشتن تو از کنار بیمارستانی که کودکان مبتلا به سرطان در آن هستند (همانگونه که امروز وضعیت در عراق اینگونه است) بدون اینکه تلاش به پرداختن چیزی کنی، تفاوت زیادی با رفتار آن افراد تیره‌روز با این کودک نمی‌کند. درمورد خودم، من مدتی پیش از مکتب نجف اشرف درخواست کردم که انجمنی برای سرپرستی ایتام و حمایت از کودکان مبتلا به سرطان ایجاد کنند؛ هرکسی توان کمک‌کردن یا کارهای خیرخواهانه دارد می‌تواند با مکتب ارتباط برقرار کند. نکته: از شما معذرت‌خواهی می‌کنم که فیلم به زبان انگلیسی است و بطور کلی وضعیت سگی را که اقدام به نجات سگ مجروح دیگری می‌کند، بیان می‌کند که بعد از آن سگ مجروح مداوا می‌شود و نجات می‌یابد و همچنین وضعیت کودکی دوساله را که اتومبیلی به او برخورد کرده است بیان می‌کند و متاسفانه چندین نفر از کنار او عبور می‌کنند بدون اینکه از او دستگیری کنند تا اینکه مرد. ** ** **

-به تنهایی فکر نکن و تصمیم های خود را انفرادی نگیر

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 11 مِی 2014: بسم الله الرحمن الرحیم «حصحص‌الحق»[169] نوشته است: «بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل على محمد و آل‌محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا سلام علیکم و رحمة الله و برکاته آقای من! پدرم! این پرسشی است در خصوص حدود صلاحیت‌های مکتب نجف اشرف و دیگران در سیستم جدید. آقا و پدرم! ما این پرسش را به‌صورت صوتی و تصویری مطرح کرده‌ایم تا به‌شکل بهتری به شما برسد. عنوان این ویدئو در یوتیوب "پانورامای دعوت یمانی، قسمت اول، پیام صوتی برای سید احمدالحسن" است. h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​d​(​ع​)​l​I​K​3​T​y​U​8​I علی‌ الغریفی علیاء‌ شریف از سوئد» پاسخ: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. وظایفی که مکتب نجف انجام می‌دهد بسیار است؛ از جمله تعیین ائمۀ نمازجمعه، تعیین وکیلان مکتب در اقصانقاط عالم، انتشار بیانیه‌ها در قضایای مختلفی که در آنها نیاز به بیان نظر احمدالحسن وجود دارد، پاسخ به سؤالات شرعی، استقبال از مردم، ارتباط با آن‌ها و همکاری برای حل برخی مشکلاتشان و تا جایی که امکان داشته باشد یاری کسانی که نیاز به مساعدت دارند ـ‌چه مساعدت مادی باشد و چه غیرمادی‌ـ و نظارت بر برخی مؤسسات پیرو دعوت. شما می‌توانید از مسئولین دفتر در خصوص وظایف دفاتر دیگر و جزئیات کار و صلاحیت‌های آن‌ها سؤال کنید و بنده فکر نمی‌کنم آن‌ها در پاسخ‌گویی به شما تأخیر کنند؛ ان‌شاء‌الله. در خصوص بیانات یا ارشاداتی که از طرف ادارۀ مکتب صادر می‌شود ـ‌همان ‌طور که پیش‌تر بیان داشتم‌ـ ناگزیر باید مستند به متن شرعی باشد و اگر خلاف این بود، اعتراض‌کننده می‌تواند سؤالی برای من بنویسد و از مکتب بخواهد اعتراضش را به من برساند. به‌طور کلی توصیۀ من به هر انسان عاقل و متعادلی این است که به‌تنهایی فکر نکند و تصمیم‌های خود را به‌صورت انفرادی نگیرد. خدا در قرآن، حاکم الهی معصوم و منصوب از طرف ایشان را پیش از گرفتن تصمیم به مشورت فراخوانده است. حال وضعیت در خصوص شخص دیگری غیر از او [یعنی حاکم الهی] به چه‌ صورت خواهد بود؟! حق‌تعالی می‌فرماید: (فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِک فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یحِبُّ الْمُتَوَکلِینَ) (پس به‌واسطۀ رحمتی از سوی خداست که با آن‌ها مهربان شدی و اگر خشمگین و سنگ‌دل بودی قطعاً آن‌ها از اطرافت پراکنده می‌شدند. پس، از آن‌ها درگذر و برای آن‌ها طلب مغفرت کن و در امور با آن‌ها مشورت نما و آن‌گاه که تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن. به‌راستی خدا توکل‌کنندگان را دوست دارد).[170] فرستادۀ خدا محمد(ص) در بسیاری امور که مربوط به ادارۀ زندگی جامعه و دفاع از آن بود، با مؤمنان مشورت می‌کرد ـ‌داستان مشورت سلمان فارسی دربارۀ کندن خندق برای دفاع از مدینه روایت شده است‌ـ و نیز می‌توانید به آنچه خلفای قبلی خدا (صلوات خدا بر آنان) در تشویق مردم بر مشورت بیان کرده‌اند مراجعه نمایید. وقتی می‌خواهی تصمیمی بگیری، به سخن دیگران دربارۀ اقدام یا قضیۀ مطرح‌شده، گوش بده و شنونده‌ای خوب باش ـ‌شنونده‌ای که تا بالاترین حد ممکن از آنچه می‌شنود بهره می‌برد‌ـ و مبادا به نفْس خود فریفته شوی؛ زیرا مثلاً چه بسا شما در مسائل آکادمیک بسیار باهوش و دقیق باشی، اما در راه‌حل‌های عملی چندان مهارت نداشته باشی، و چه بسا شما دارای مدرک دکترای مهندسی و استاد دانشگاه باشی، ولی در ارائۀ راه‌حل عملی برای مشکلی دربارۀ مسئله‌ای معین موفق نباشی؛ در حالی که شاید مهندسی با مدرک تحصیلی پایین‌تر، راه‌حل عملی بهتر و موفق‌تری برای این مشکل بیابد. اما در خصوص کار در دعوت: اول و پیش از هرچیز، پذیرفته نیست که انسان با این بهانه که برای دعوت کار می‌کند یا اقدام به تبلیغ می‌کند؛ در کار اجتماعی خود کوتاهی کند ـ‌مثلاً در خصوص دکتر علیا شریف و دکتر علی غریفی (خدا حفظشان کند) پذیرفته نیست که مثلاً در عرصۀ پزشکی یا افزودن معلومات پزشکی یا درمان بیماران، از ناحیۀ آن‌ها کوتاهی شود و بعد بهانه بیاورند که برای دعوت کار و تبلیغ می‌کنند! و ان‌شاء‌الله آن‌ها بزرگ‌تر، حکیم‌تر و متعادل‌تر از آن هستند که به این صورتِ بیهوده عمل کنند. بنابراین راجع به دعوت‌کردن به‌سوی حق و شناساندن حق به مردم، هر شخصی می‌تواند بخشی از وقت خود و زندگی‌اش را به آن اختصاص دهد ولی در افزایش توان معرفتی و فرهنگی و توسعۀ آنها و قرائت و اطلاع بر هر مطلبی که مفید است تا حد امکان نباید کوتاهی کند و همین طور در عمل اجتماعی‌اش نیز نباید کوتاهی نماید و در رابطه با خانواده‌اش (شوهر، همسر یا فرزندان) نیز نباید کوتاهی کند، حتی در خصوص رفاه کودکانش یا بردن آن‌ها به مکان‌های علمی یا طبیعی برای بالا‌بردن افق اندیشه و معرفتشان. از سوی دیگر فعالیت برای دعوت، محدودیتی ندارد و هر انسانی می‌تواند هرطور صلاح و مناسب می‌داند یا هر کاری که عمل به آن برایش امکان‌پذیر باشد عمل نماید، حتی اگر احمدالحسن آن را مناسب نداند؛ و این، به آن معنا نخواهد بود که این شخص مرتکب معصیتی شده یا آن شخص به هیچ حسنه‌ای دست نیافته است. اعمال تنها بر اساس نیت‌ها سنجیده می‌شود و خداوند در ورای همۀ قصدها و نیت‌هاست. آری! اگر بنده شخصی را به‌طور مشخص نهی کرده باشم باید از آن کار دست بردارد؛ ولی به‌طور کلی و در خصوص هر عملی و به‌عنوان نصیحتی از طرف خدمتگزار شما ـ‌احمد‌ـ عرض می‌کنم: همواره بکوشید همۀ نظرات را بشنوید و نیز باید طریقۀ طرح آرا و نظرات در میان شما و در گردهمایی‌های شما (حتی در میدان عمل) به‌صورت همسو و نه متعارض انجام شود تا به خود و برادرانتان برای شنیدن نظر مخالف کمکی کرده باشید؛ مثلاً به‌جای اینکه بنشینیم و مجادله کنیم و یکی از ما بگوید این روش شکست می‌خورد چون چنین است و دیگری بگوید این روش موفق است چون چنان است، بهتر است همه با هم بنشینیم و نکات مثبت این روش را بیان کنیم و همه با هم نکات مثبت را بگوییم و هرکدام از ما مثلاً بر اساس تصور خودش، نکات مثبتی را برای این روش بیان کند؛ سپس بگوییم نکات منفی چیست و همه با هم نکات منفی را مطرح کنیم و نیز تلاش کنیم تا به راه‌حل‌های پیشنهادی و اصلاحاتی که امکان‌پذیر است دست یابیم و ...الخ. به این ترتیب عمل کنیم تا ـ‌در نتیجه‌ـ این اجتماع و مباحثه، در تصمیم‌گیری درست و پُر ثمر به ما کمک کند. واجب است هرکدام از ما بیندیشد و آنگاه که سخن دربارۀ نکات مثبت است، نکات مثبت را مطرح و آنگاه که سخن دربارۀ نکات منفی است، به نکات منفی بیندیشد و آن‌ها را مطرح کند ـ‌ وهمین‌طور در خصوص بقیۀ مسائل مطرح‌شده‌ـ و فرد نباید تنها به یک جنبه بسنده نماید. به این ترتیب می‌‌توانیم به نتیجه‌ای خوب برسیم و عملی نیکو را تحقق بخشیم؛ اما اینکه یک شخص، به‌صورت خشک و تنها بر اساس یک طرز تفکر، به‌طور کاملاً بسته و تنها با نگاه کردن به مسایل از یک دیدگاه بماند، متأسفانه این روش او را به تصمیماتی می‌رساند که در بیشتر اوقات نادرست است و در نتیجه حتی اگر در عمل پیروزی هم به دست آورد می‌توانم با تأکید بیان کنم اگر به دیگران گوش می‌سپرد و از نظرات و رویکردهای آن‌ها و طرز تفکرشان استفاده کرده بود پیروزی بیشتری به دست می‌آورد و بیش آنچه به انجام رسانده بود می‌توانست محقق سازد. راجع به دکتر علی و دکتر علیا، اگر برنامه‌ای دربارۀ موضوع الحاد (بی‌خدایی) دارید یا پرداختن به کتاب «توهم بی‌خدایی» یا کتاب‌های دیگر است باید یکی از اهداف شما این باشد که در شبکه‌های اطلاع‌رسانی عمومی که در دسترس همگان قرار دارد ـ‌مثل شبکۀ ماهواره‌ای‌ـ پخش شود و بنده معتقدم می‌توانید با شنیدن نقد موجه بر برنامه‌تان، آن را به برنامه‌ای مفید و موفق برای همگان تبدیل کنید؛ مثلاً برنامه‌های آماده‌شده تا این لحظه را که در اختیار دارید به دیگران ـ‌مثل برادران‌تان در شبکۀ ماهواره‌ای یا حوزۀ علمیه یا مکتب و دیگران‌ـ عرضه کنید و از آن‌ها بخواهید هرگونه نقدی را که امکان‌پذیر است ـ‌‌چه علمی باشد و چه فنی‌ـ بر برنامۀ شما وارد آورَند و نیز بر اساس تفکراتی که دارند نکات مثبت موجود در برنامه را مشخص کنند و نیز راه‌حل‌هایی را که پیشنهاد می‌کنند بیان بدارند و اگر در کار شما نقص هست، حتی اگر نقص فنی مانند کارگردانی و مونتاژ که مربوط به غیر از شما است، سعی کنید از اول کارتان را شروع کنید و نیز ضرورتی ندارد که به همه یا برخی نظرات عمل کنید؛ زیرا ممکن است این نظرات یا برخی نظراتشان اشتباه باشد؛ ولی نقدی را که بر شما و عملکرد شما وارد می‌شود با گوشی شنوا و قلب گشوده و فکری باز نظرات مخالف را بشنوید و بکوشید در هر عملی که به شما سپرده می‌شود به حد کمال برسانید. در پایان: امیدوارم نقص در عمل، شما را از انجام وظیفه بازندارد و به‌صورت عام بگویم که «عمل کنم»؛ حتی اگر در عملم نقص‌هایی باشد بهتر از آن است که در نهایت از عمل بازایستم. امیدوارم نصیحتم به فضل خدای سبحان سودمند باشد، که فضل او بر من بزرگ است. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته گناهکار تقصیرکار احمدالحسن 11 رجب رحمت و مغفرت 1435ق ** ** **

-السلام علیک یا موسی بن جعفر

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 21 می 2014: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله سلام بر تو به‌اندازۀ درد و ستمی که جُرعه‌جُرعه نوشیدی. سلام بر تو که در سیاه‌چال‌های تاریک زندانی شدی تا آنجا که وفات تو با صفت «فرج و گشایش» توصیف شد. سلام بر تو به اندازۀ صبری که داشتی؛ چنان صبری که هنوز زندانبان‌هایت را تازیانه می‌زند. سلام بر تو در روز زفاف آسمانی‌ات در حالی که شادمان بودی که بعد از این همه سال‌‌های سپری‌شده در پلیدی‌های این دنیا، با جامه‌ای سپید و خالص ـ‌که لیاقت شخصی همچون تو را دارد‌ـ از آن خارج شدی. سلام بر تو ای موسی بن جعفر و رحمت و برکات خدا بر تو باد! بر تو گریه می‌کنم، اگر گریه به سوزش درون ‌سوختۀ من تسکین دهد؛ و به یاد تو سخن می‌گویم، اگر گفتن سخن، درد مرا التیام بخشد. برای تسلّی دل به صبر جمیل‌ پناه می‌برم، اگر صبر جمیل تسلّی‌‌بخش دل من باشد. آنچنان می‌گریم که اشک‌هایم فراوان شود و گاهی به بزرگواری و شرم و حیای خود پناه می‌برم. چه بسیار اشکی که با سرانگشتانم پنهان کردم، و آن اشک‌ها را با ردایم پوشاندم. به دشمن، صبر و شکیبایی نشان می‌دهم، که اگر او از بی‌تابی من باخبر می‌شد خوشحال می‌شد و تسلی می‌یافت.[171] ** ** **

-با شنیدن شکایت یا انتقادی، سینه‌ام تنگ نمی‌شود

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 21 می 2014: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله Hani Shaker AlYamani نوشته است: «آقا و مولای من، احمدالحسن! شما امام ما هستی و ما پیرو شما هستیم و بر شما واجب است در برخی امور مهم دخالت کنی؛ زیرا بلاها و مصیبت‌های بزرگی وجود دارد که شاکلۀ دعوت ضربه وارد می‌کند و این آخرین مرتبه‌ای است که بنده در این صفحه مطلب می‌نویسم؛ زیرا بسیار بسیار نوشتم و هیچ پاسخی ندیدم. شاید کسی این سخنان را به شما نرسانده باشد؛ زیرا آن‌ها جرئت ندارند یا می‌کوشند بسیاری از امور را از شما پنهان کنند. آقای من! آیا شما می‌پذیری برخی کسانی که خود را مسئول می‌نامند جاسوس‌هایی داخل حسینیه‌ها و مکتب‌ها بگمارند؟! آیا ما تشکیلات حزبی هستیم؟! یا یک حزب سیاسی؟! این دعوت، دعوت خداست، دعوت قائم آل‌محمد است، همان دعوت وعده‌داده‌شده‌ای که انبیا و اولیا از هزاران سال قبل در انتظارش بوده‌اند. چگونه چنین چیزی ممکن است؟ چگونه؟! چگونه چنین وضعیتی در دعوت آل‌محمد وجود دارد؟! آقای من! بنده با صراحت تمام به شما بیان می‌کنم؛ چرا‌که به‌سبب چنین رفتارهای غیرمسئولانه خطری بزرگ برای این دعوت وجود دارد. آقای من! در این مسئله مداخله فرما و ما را از آتش جهنمی که ـ‌پیش از آخرت‌ـ در دنیا خواهد سوزانده نجات بده و بنده تصور نمی‌کنم شما هرگز راضی به چنین کاری باشی و راضی نیستی ما را رها کنی تا بعضی از ما بر بعضی دیگر غضب، و بعضی بر بعضی دیگر دشمنی پیشه کنند. برای دین خدا عزا خواهم گرفت و سیاه خواهم پوشید تا آنکه پاسخ شما به من برسد؛ و سلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد.» پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. این دعوت، دعوت خداوند سبحان‌و‌متعال است و این مسیری که به خدای سبحان‌و‌متعال می‌رساند ما را دور هم گِرد می‌آورد و جز به‌واسطۀ تقوا، هیچ‌کس بر دیگری برتری ندارد. اگر بر اساس نظر یکی از شما، احمدالحسن، روزی از روزها عدالت پیشه نکند یا به‌صورتی نادرست دخل‌و‌تصرفی نماید، رو‌در‌روی من بِایست و هرچه می‌خواهی بگو و هیچ خیری در احمدالحسن نخواهد بود اگر به سخن مؤمنان گوش ندهد. بنده در نجف زندگی‌ می‌کردم و درب منزلم برای مؤمنان و مخالفان باز بود؛ در حالی که بسیاری از مخالفان فقط به‌منظور جدل و بیهوده‌گویی ـ‌و نه هیچ منظور دیگری‌ـ می‌آمدند و با این وجود درب منزل من برای آن‌ها گشوده ماند و من با آن‌ها همچون میهمانانی گرامی رفتار می‌کردم، به آن‌ها گوش می‌سپردم و پاسخشان را می‌دادم. پس کسی از شما گمان نکند که سینۀ من از شنیدن شکایت‌ها یا نقد یا هر سخنی از هر انسانی ـ‌چه مؤمن باشد و چه مخالف‌ـ تنگ می‌شود. اما دربارۀ شکایتی که شما در نامۀ بزرگوارانه‌ات مطرح نمودی، به‌هیچ‌وجه پذیرفته نیست که احدی، در احوال مردم تجسس کند. همه در دعوت الهی یکسان‌اند و اگر یکی از وکیلان مکتب اشتباهی انجام دهد حسابرسی می‌شود و هیچ‌کس مسئولیت تفتیش از باطن مردم را ندارد. ما فقط امر شده‌ایم طبق ظاهر مردم و آنچه برای خود ادعا می‌کنند با آن‌ها رفتار کنیم. امیدوارم شما با مکتب در نجف اشرف ارتباط برقرار کنی و بنده از ادارۀ مکتب در نجف اشرف می‌خواهم در‌این‌باره تحقیق کند و نتیجۀ تحقیق را به من برساند. خدا به همۀ شما جزای خیر دهد و توفیق و پایداری برای همۀ شما را از خدا آرزومندم. اما اینکه شما در این صفحه مطلبی نوشتی و بنده پاسخ ندادم، از همۀ کسانی که می‌نویسند ولی پاسخی دریافت نمی‌کنند عذرخواهی می‌کنم و عذرخواهی را انسان‌های بزرگ می‌پذیرند. امیدوارم همۀ شما متوجه باشید که من نیز کارهایی برای انجام‌دادن دارم ـ‌همان ‌طور که شما نیز کارهایی برای انجام‌دادن دارید‌ـ و به همین دلیل تقریباً به‌صورت روزانه، مدتی نسبتاً کوتاه صفحه‌ام در فیس‌بوک را مطالعه می‌کنم که اجازۀ خواندن همۀ نظرات را نمی‌دهد. ** ** **

-هیتی برای ادارۀ بیت‌المال وجود دارد

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 8 ژوئن 2014: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله سلام علیکم و رحمة الله و برکاته هیئتی برای ادارۀ بیت‌المال عمومی، مسئولیت نظارت مالی بر بیت‌المال‌های پیروِ دعوت حق را در کل جهان بر عهده دارد و هیچ بیت‌المال یا ادارۀ رسمی دیگری پیروِ دعوت حق، از این نظارتِ مالی معاف نیست. این کمیته حق دارد ماهانه یا سالانه هر مبلغی را که در هر بیت‌المال یا ادارۀ رسمی پیرو دعوت حق، وارد یا مصرف می‌شود کشف و ثبت نماید و تخلف یا درنگ‌کردن و تعلل در پاسخ‌گویی به آن‌ها ـ‌به هر دلیلی‌ـ جایز نیست. همچنین مایلم توجه داشته باشید که اقدام به درخواست کمک مالی تحت عنوان فعالیت برای دعوت، بدون اجازه‌گرفتن از این هیئت یا یکی از بیت‌المال‌ها جایز نیست. همه بدانند که احمدالحسن، خودش را تحت‌نظر این نظارت مالی قرار می‌دهد و از آن معاف نیست و این هیئت از هر مبلغی که به‌صورت شخصی به من می‌رسد مطلع می‌شود. ** ** **

-دفاع از خود به اجازه نیاز ندارد

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 12 ژوئن 2014: سلام علیکم و رحمة الله و برکاته امیدوارم همگی در خیر و عافیت باشید. اندکی پیش پرسش زیر از طرف شیخ ناظم عقیلی (خدا حفظش کند) در مکتب نجف اشرف به من رسید، و این پرسش و پاسخش را در اینجا نقل می‌کنم؛ زیرا این کوتاه‌ترین راه برای رساندن پاسخ به شیخ و به انصار است؛ خدا حفظشان کند و از هر مکروهی دورشان گرداند‌. «پرسش: انصار امام مهدی(ع) در تلعفر و بلد و مناطقی که مورد هجوم تروریست‌ها و داعش قرار گرفته‌اند، آیا جایز است انصار به عشایر یا نیروهای امنیتی مدافع مناطقی که تروریست‌ها مورد هجوم قرار داده‌اند ـ‌از باب دفاع از خود‌ـ ملحق شوند؟! به‌خصوص وقتی این مناطق محاصره می‌شوند و ارتشی برای دفاع از آن‌ها وجود نداشته باشد؟ طبق آنچه بنده مطلع شدم، مردم تلعفر و بلد در محاصره قرار گرفته‌اند و چندین سؤال در‌این‌باره در مکتب به ما رسیده است.» پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله دفاع از خود نیاز به اجازه ندارد. خدا به شما توفیق دهد و گام‌هایتان را استوار بدارد. هرکس ببیند به سرزمینش هجوم شده یا ممکن است مورد هجوم قرار گیرد، حق دارد هر کاری که می‌تواند برای دفاع انجام دهد. خدا شما را حفظ و از هر بدی دور فرماید. مؤمنان (خدا حفظشان کند) در مناطق دیگر مانند بغداد باید مهیا و آمادۀ وضعیت بدتری باشند. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته ** ** **

-زندگی علی(ع) سرشار از درد و رنج

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 16 جولای 2014: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. در چنین روزهایی زندگانی علی بن ابی‌طالب (صلوات خدا بر او) خاتمه یافت؛ زندگانی سرشار از درد و رنج که در آن هیچ آسایشی ندید. وقتی کودک بود فرصتی نیافت تا همچون هر کودک دیگری ـ‌که از دوران کودکی خود بهره می‌برد‌ـ بازی کند. خداوند خواست که پرورش دهندۀ او را یک پیامبر، مبعوث فرماید تا آن حضرت خود را در مشاجرات کلامی ببیند که بیشتر اوقات به پرتاب سنگ و حتی گاهی به پاره کردن شکم‌ها با نیزه نیز منجر می‌شد. در چنین اوضاع و احوالی به دوران جوانی رسید تا خود را ناگزیر از شمشیر به دست گرفتن ببیند که از دین جدید و پیامبر خود و ایمان آورندگان به او دفاع می‌کند. پیش از اینکه محمد(ص) رحلت کند خداوند علی را جانشین و خلیفۀ خود در زمینش بعد از خلیفۀ خود محمد منصوب فرمود همان ‌طور که سنت همیشگی و جاری خدا این‌چنین بوده است. محمد وفات کرد. و به این ترتیب علی خود را ناگزیر چنین دید که حقِ الهی خود را ـ‌که قوم برای غصب کردنش جمع شده بودند‌ـ درخواست نماید؛ درخواستی که باعث شد قوم بر وی یورش آورند و سپاهیان و گروه‌های خود را جمع کنند تا به منزلش هجوم برده، ایشان را با طناب بسته، بکشند و حضرتش را تضعیفش کنند، مورد اهانت قرار دهند و باعث آزار و اذیت همسر بزرگوارش فاطمه دُخت محمد[172](ص) شوند که ـ‌بنابه روایت صحیح‌ـ هر کس او را آزار دهد پدرش پیامبر خدا محمد را آزرده و خشم خدای سبحان را برافروخته است.[173] فاطمه درگذشت، و علی بیش از بیست سال مظلومانه خانه‌نشین باقی ماند. اشتباهات، فزونی یافت و فریادهای مظلومان بلند شد و بعد از آن سه نفر، مردم راه حلی جُز علی برای وضعیتی که در آن به سر می‌بردند پیدا نکردند. شیطان با سه جنگ با او رو به رو شد. سپاهیانی از تمامی شیاطین زمین گرد آورد: یک مرتبه آن‌ها را عایشه رهبری می‌کند، یک بار معاویه و ابن عاص، و در انتها، خودِ شیطان آن‌ها را رهبری کرد. این جنگ‌ها هنوز به پایان نرسیده بود که علی(ع) خون‌آلود در بسترش بود. سلام بر تو ای ابا الحسن به مقدار آن دردها و رنج‌هایی که جرعه جرعه نوشیدی. سلام بر تو ای ابا الحسن؛ چقدر سبقت گرفتى و آیندگانِ پس از خود را چه بسیار به دشواری افکندى. به راستی که مصیبت تو در آسمان‌ها بزرگ است و ماتم تو مردم را در هم کوفته است. همه از خداییم و به‌سوی او بازمی‌گردیم. خداوند پاداش‌های شما را در یادبود مصیبت امیر‌المؤمنین علی بن ابی طالب (صلوات خدا بر او) بزرگ بدارد. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/20 جولای 2014: خدایا از تو درخواست مى‌کنیم در آن فرمان بی‌بازگشت و تبدیل‌نشدنی حتمى که در شب قدر حکم مى‌کنى و مقدّر مى‌نمایى ـ‌به لطف و رحمت خودت‌ـ بیشترین نصیب بندگانت را از هر خیری که نازل یا شرّی که دفع می‌فرمایی برای ما مقرر بداری؛ زیرا هرگز به خیری نرسیده‌ایم جز از سوی تو و هیچ کس هرگز از ما بدى دفع نکرده مگر تو. خداوندا امسال را بهترین سالی که بر ما نازل شده است قرار بده! به رحمتت ای مهربان‌ترین مهربانان. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/29 جولای 2014: هر سال در خیر و عافیت باشید و عید بابرکت فطر، مبارکتان باد. از خدا می‌خواهم اعمالتان را با به بهترین شکل، پذیرا باشد. ** ** **

-روز تَرویه، خارج‌شدن حسین از مکه

Ahmed Alhasan احمدالحسن/2 اکتبر 2014: سلام علیکم و رحمة الله و برکاته روز هشتمِ ذی‌ حجه یا ـ‌آنگونه که در مناسک حج معروف است‌ـ روز ترویه، می‌بینیم حسین فرزند علی( و فرزند فاطمه ـ دُخت محمد(ص)ـ و سرور جوانان اهل بهشت و یکی از افراد عترت ـ‌که طبق فرمایش صریح رسول خدا بازدارنده از گمراهی هستند‌ـ و وارث اذان جدش ابراهیم(ع) ﴿وَ أَذِّنْ‏ فِی‏ النَّاسِ‏ بِالْحَجِّ یأْتُوک﴾ (در میان مردم براى حج بانگ برآور تا به سوى تو بیایند) [حج: 27[ از مکه به‌سوی عراق خارج می‌شود و به مراسم حج پشت کرده و آن را ترک می کند در حالی که ‌از چندین ماه قبل در آنجا اقامت داشت‌. این‌چنین حسین(ع) مدعیان اسلام را در جایگاهی قرار داد که بر او حسادت نمی‌کنند، و حج آنان را تا همین روز سوت کشیدن و کف زدن قرار داد؛ ﴿وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ‏ عِنْدَ الْبَیتِ إِلاَّ مُکاءً وَ تَصْدِیةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کنْتُمْ تَکفُرُونَ﴾ (و نمازشان در خانه‌ [ی خدا] جز سوت کشیدن و کف زدن نبود. پس این عذاب را بچشید، به سزاى آنچه کفر مى‌ورزیدید) [انفال: 35[. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/5 اکتبر 2014: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خدا می‌خواهم در خیر و عافیت باشید. هر ساله در خیر باشید؛ و از خدا می‌خواهم در این روز کریم، به شما برکت دهد و شما را از بندگانی با بیشترین نصیب از هر خیری که نازل و هر شری که دفع می‌کند قرار دهد. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/13 اکتبر 2014: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. همیشه و در سالگرد اعلان رسول خدا(ص) به فرمان خداوند سبحان که علی(ع) نخستینِ خلفای خداوند پس از اوست؛ در خیر و خوبی باشید. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/24 اکتبر 2014: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. هر انسانی ـ‌غیر از آن کس که خدا به او رحم آوَرَد‌ـ به حبس کردن خودش در صندوق حافظه مبتلا است و به‌طور معمول حافظه نیز کوتاه مدت است. او را می‌بینی که خود را در صندوقی تنگ، با مجموعه‌ای از مشکلات یا قضایایی که در هر لحظه از زندگی‌اش با آن‌ها مواجه است حبس می‌کند و با توجه به اینکه مشکلات و قضایایی که انسان به آن‌ها مبتلا است به پایان نمی‌رسد؛ ‌مگر با مردنش‌. پس هر انسانی را ـ‌جز آن کسی که خدا به او رحم آوَرَد‌ـ چنان می‌بینی که حتی هنگام نماز، به صندوقی که نفس خود را در آن حبس کرده است می‌اندیشد و حتی درحالی می‌میرد که خود را در این صندوق تنگ و خفه کننده، زندانی کرده است. به‌مناسبت نزدیکی حلول ماه حسین، ماه آزادی حقیقی، ماه محرم الحرام، این فراخوانی است برای هر انسانی تا این صندوق را بشکند و از آن خارج شود. آزادیِ موجود در خارج از صندوق مشکلات و قضایایی که با آن‌ها در این دنیا مواجه می‌شوی، ارزش رنج کشیدن را دارد؛ بلکه یقین داشته باش که در این آزادی، راه حل تمامی مشکلات و قضایای زندگی تو به بهترین صورت وجود دارد. این صندوق را بشکن و نفس خود را از این حبس انفرادی که در طول حیات گذشته‌‌ات برگزیده‌ای بیرون بیاور. با خدا باش و همیشه خدا را یاد کن و در فضای رحمت خدا، فضای آزادی حقیقی و فراگیر، شنا کن. این صندوق را بشکن و هرگاه افکار و مشکلات و قضایایی که در دنیا با آن‌ها مواجه هستی تو را به حبس شدن همراه خودش در این زندان انفرادی فرابخواند، با یاد خدا با آن‌ها روبه‌رو شو و بکوش تا بار دیگر در این صندوق وارد نشوی. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/26 اکتبر 2014: سلام بر حسین بن علی. سلام بر زینب دخت علی. سلام بر تو ای آقای من عباس بن علی. سلام بر علی بن حسین. سلام بر عبد‌اللهِ شیرخوار. سلام بر اصحاب حسین. سلام بر آنان که حسین را یاری دادند. سلام بر آنان که همراه حسین به شهادت رسیدند. انا لله و انا الیه راجعون؛ و کسانی که بر آل‌محمد ستم کردند به‌زودی خواهند دانست به کدامین بازگشتگاه بازخواهند گشت و فرجام از آنِ پرهیزگاران است. ** ** **

-قتل مالک بن نویره

Ahmed Alhasan احمدالحسن/30 اکتبر 2014: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. حکایت اول: پیامبر ما محمد(ص) پس از جنگ بدر، اسیران کفار را فقط در برابر دریافت فدیه‌ای ساده آزاد کرد. این فدیه تا به آنجا رسید که هرکدام از این اسیران به جمعی از مسلمانان خواندن و نوشتن بیاموزد.[174] این اسیران که رسول مهربان و کریم و نمونۀ انسانیت، آزادشان کرد به محمد(ص) ایمان نداشتند؛ بلکه بالاتر از این؛ در جنگی بودند که می‌خواستند حضرتش را به قتل برسانند و کارش را یکسره کنند؛ اما آنچه پیامبر خدا محمد(ص) انجام داد دقیقاً همان چیزی است که از اخلاق انبیا و صالحان می‌دانیم و انتظار داریم و حتی از هرکسی که در اخلاقِ انسانی جهت اقتدا‌کردن به بعضی از رفتارهایشان مثال‌هایی زده شده است ـ‌مثل گاندی و ماندلا[175]‌ـ[نیز انتظار داریم]. حکایت دوم: مالک بن نویره تمیمی از اشراف عرب، مُطیعانه به‌سوی پیامبر خدا محمد(ص) آمد، حرف‌های او را شنید، به او ایمان آورد و به‌سوی قومش برگشت و پس از ابلاغ دعوت پیامبر(ص) به آن‌ها، آن‌ها نیز ایمان آوردند. پس مالک نه‌تنها یک مسلمان بود بلکه دعوت‌کننده‌ای بزرگ بود که باعث شد تعداد بسیاری هنگام فراخوان او به اسلام، مسلمان شوند. مالک از جمله کسانی است که در بیعت غدیر حاضر بود و دانست که علی خلیفۀ خدا بعد از رسول خدا محمد(ص) است. او مردی متدین و معتمد قومش و نیز رسول خدا(ص) بود. پیامبر او را مسئول صدقات قوم خود قرار داد[176] و به همین دلیل آن‌ها زکات خود را تسلیم او نمودند تا به پیامبر برساند. وقتی مالک به مدینه وارد شد دانست پیامبر وفات یافته و به رحمت خدا پیوسته است و ابوبکر را دید که در مسجد نشسته و پیراهن خلافت پیامبر را به تن کرده است. وی غصب خلافت توسط ابوبکر را کاری ناشایست دانست و آن را نپذیرفت و به‌سوی قوم خود بازگشت و اموال زکات را به صاحبانش بازگرداند و ابیات معروف زیر را سرود: فقلت خذوا أموالکم غیر ناظر ولا خائف فیما یجیء من الغد فان قام بالأمر المخوف قائـم منعنا وقلنا الدین دین محمد (پس گفتم اموالتان را بدون ترس بگیرید و از آنچه فردا رخ می‌دهد ترسان نباشید. اگر کسی به کاری هراسناک اقدام کند، او را مَنع کرده، خواهیم گفت: دین تنها دین محمد است). این ابیات واضح است و تمام حکایت را در خود دارد. مالک می‌گوید دین را محمد(ص) آورد و در نتیجه جانشین، کسی است که محمد(ص) جانشین‌بودنش را در غدیر اعلام کرد. این شخص همان علی بن ابی‌طالب (صلوات خدا بر او) است، نه کسی همچون ابوبکر که خودسرانه اقدام به کار بسیار ترسناکی کرده است. به همین دلیل من اموال زکات را به صاحبانش برمی‌گردانم و به خلیفۀ غیر‌شرعی تحویل نمی‌دهم. واکنش ابوبکر این بود که خالد بن ولید را فرستاد تا مالک بن نویره را به قتل برساند؛ اما مالک و قومش به اعتبار اینکه آنان مسلمان هستند با خالد به جنگ برنخاستند؛ ولی خالد به آن‌ها خیانت کرد و آنان را به اسارت گرفت و سپس آن‌ها را ـ‌در حالی که اسیر بودند‌ـ به قتل رساند و بعد زن مالک را غصب کرد. او به این کار بسنده نکرد؛ بلکه کاری وحشیانه و زننده انجام داد و سر مالک بن نویره را در اجاق سوزاند.[177] حال بیایید تمام این حکایت را از یاد ببریم و فرض کنیم مالک بن نویره شخصی مؤمن به پیامبر خدا محمد(ص) نبود، و ابوبکر، خالد را برای قتل او نفرستاده بود. آیا هیچ توجیهی برای قتل مالک، تجاوز به همسرش و سوزاندن سرش وجود دارد، جز اینکه او تنها مشتی اموال را به حاکم (ابوبکر) نداده است؛ و آیا عذری برای ابوبکر وجود دارد که خالد را به‌خاطر این رفتار وحشیانه‌ای که هیچ پیوندی با انسانیت ندارد ـ‌یعنی قتل مالک، تجاوز به همسر او و پختن سرش‌ـ بازخواست نکند؟! آیا واقعاً شما اعتقاد دارید که یک حاکم حکومت اسلامی که رهبر سپاهش، انسانی را کشته و به زنش تجاوز کرده، ولی او را بازخواست نمی‌کند، حاکمی عادل بوده است؟! آیا واقعاً می‌پذیرید که دین خالد و ابوبکر همان دین محمد(ص) است که اسیران کفار را آزاد کرد؟! در آنچه نوشتم هیچ سخن ناروا و ناسزا و تجاوز و تعدی به کسی نیست و به همین دلیل من توقع پاسخ‌های مؤدبانه دارم؛ اما راجع به داد‌و‌قال و ناسزاگویی، بدانید دین شما را وصله‌‌پینه و دردهایتان را کمتر نخواهد کرد؛ بلکه دلیلی روشن بر سردرگمی شما خواهد بود.[178] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​R​f​X​f​Z​T​O​(​ع​)​o​d​A h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​P​k​b​5​K​l​S​5​Y​K​8 ** ** **

-ازدواج دختربچه در قانون ازدواج

Ahmed Alhasan احمدالحسن/2 نوامبر 2014: سلام علیکم و رحمة الله و برکاته Hadil El-Khouly نوشته است: «سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، آقای و مولای من، احمدالحسن! از دوران کودکی به مسائل مربوط به عدالت اجتماعی و حقوق بشر علاقه‌مند بودم. همواره درد و رنج و ظلم در جوامع ما، مرا آزار می‌داده است و می‌دهد. در برخی از نهادهای اجتماعی در زمینۀ حقوق بشر، و در دوره‌های اخیر به‌طور مشخص در زمینۀ حقوق زن در اسلام شروع به کار کرده‌ام. من ایمان دارم که تمام شریعت و احکام خداوند سبحان‌و‌متعال، رحمت و عدل، و در هر زمان و مکان عهده‌دار کرامت انسان است؛ اما با توجه به حرفه‌ام با بعضی از سؤالات مربوط به حقوق زن در اسلام مواجه شدم؛ سؤالاتی که مرا به حیرت واداشت و پاسخی برایشان پیدا نکردم‌. آقای من! برخی از این سؤالات را تقدیم حضور شما می‌کنم؛ زیرا چه بسیار از دین برای توجیه ظلم به زنان و تباه‌کردن حقوقشان بهره‌برداری می‌شود. آقای من! به شما رو می‌کنم، زیرا واقعاً در جست‌وجوی مشیت و حکمت خداوند هستم و واقعاً می‌خواهم بفهمم؛ چراکه تنها راه برطرف‌شدن درد و رنج و ظلم از بشریت، در مشیت و حکمت خدا وجود دارد. پیشاپیش از جهل و نادانی‌ام عذرخواهم و سعی می‌کنم تا با عِلم شما پاک و پیراسته گردم. از خداوند متعال خواستارم که برای شما اهل‌بیت، زینتی باشیم و خداوند با فتح آشکار شما را استوار بدارد؛ ان‌شاء‌الله. ۱. در کتاب شرایع (احکام نورانی اسلام) در قسمت ازدواج نوشته شده است: «نزدیکی با زن قبل از اینکه به سن نُه‌سالگی برسد حرام است.» از این مطلب چنین برداشت کردم که از ابتدای سن نه‌سالگی نزدیکی با زن جایز است. با توجه به حرفه و محیط اطرافم در بسیاری اوقات با دخترانی روبه‌رو شده‌ام که با توجه به اینکه بدنشان تحمل رابطۀ جنسی با شوهر را ندارد، دچار آسیب‌های بدنی می‌شوند. همان طور که در جامعۀ امروزی شاهد هستیم که دختران در این سن‌و‌سال کودک محسوب می‌شوند و هنوز آمادگی عقلی و جسمانی کافی برای بر‌عهده‌گرفتن واجبات و مسئولیت‌های سنگین با این درجه از اهمیت را ندارند؛ پس چرا خداوند سبحان‌و‌متعال ازدواج با دختران را در این سن‌و‌سال کم مجاز فرموده است؟ و آیا صحیح است که ازدواج با دختران از زمان ولادتشان جایز است؟ ۲. آیا با توجه به تغییر شرایط اجتماعی و اقتصادی در طول زمان، برخی احکام شرعی مربوط به ازدواج و خانواده در برخی حالات تغییر می‌کند؟ این‌طور متوجه شده‌ام که حقوق مردان بیشتر از حقوق زنان است؛ زیرا مسئولیت‌ها و تکالیف مرد بیشتر از زن است؛ اما چه می‌شود اگر مرد در انجام وظایفش کوتاهی کند و به آنها عمل نکند؟ آیا در این صورت حقوقش همچنان پابرجا خواهد بود یا ساقط می‌شود؟ به‌عنوان مثال مردی که خرجی خانواده‌اش را نمی‌دهد و اهمیتی برای فرزندانش قائل نمی‌شود؛ گویی او هیچ وجود مادی یا معنوی در زندگی آن‌ها ندارد و اگر قوام خانواده و تربیت، همگی بر عهدۀ زن باشد، آیا باز هم این شوهر چنین حقوقی دارد؟ حقوقی مثل اطاعت‌شدن، سرپرستی و ...؟ متأسفانه در جوامع عربی و اسلامی خانواده‌هایی یافت می‌شوند که به‌دلیل کوتاهی شوهر یا نبودش، این خانواده‌ها را زنان به‌تنهایی اداره می‌کنند یا به‌دلیل وجود شرایط سخت اقتصادی و تسلط طاغوتیان، با شوهرانشان مشارکت دارند. تأثیر این وضعیت بر معادلۀ مذکور چیست؟ (اینکه شوهر حقوق بیشتری دارد، چون او مسئول است). ۳. حق‌تعالی می‌فرماید: ﴿وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَیهِمَا أَنْ یصْلِحَا بَینَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَیرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللهَ کانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا﴾[179] (و اگر زنی از بی‌مهری یا بیزاری شوهرش بیمناک باشد، بر آن دو گناهی نيست که هر دو در ميان خود طرح سازش و آشتی افکنند، که سازش بهتر است؛ ولی بُخل و فرومايگی در نفوس، حضور [و غلبه] دارد، و اگر نيکی و پرهيزگاری پیشه کنيد قطعاً خدا به هرچه انجام می‌دهید آگاه است). تعریف «نشوز: نافرمانی» مرد چیست؟ و آیا در شریعت، عقوبتی برای مرد ناشز (نافرمان) وجود دارد؟ و حکم مردی که نسبت به خانه، همسر و فرزندانش بی‌توجهی می‌کند چیست؟ ۴. وقتی دربارۀ زدن زنِ ناشزه (نافرمان) در حوزۀ دین صحبت می‌کنیم، همه اتفاق‌نظر دارند که زدن باید بدون شکنجه و عذاب باشد؛ ولی وقتی به واقعیت زندگی می‌رسیم مشاهده می‌کنیم وضعیت بسیار متفاوت است و ضرب‌و‌شتم بدنی همسر بسیار اتفاق می‌افتد. به‌طور دقیق حدودِ زدن زن ناشزه چیست؟ و سزای مردی که از این حدود تجاوز می‌کند چیست؟ آیا ارزش قائل شدن و اصلاح نفوس با صبر و رفتار نیکو شایسته‌تر است از آزار جسمانی ـ‌که احساس خواری و زبونی را به‌دنبال دارد‌ـ نیست؟ به‌خصوص هنگامی که طرف مقابل ضعیف‌تر از شما و تحت حمایت و پشتیبانی شما باشد؟ ۵. نقش زنان مؤمن به دعوت مبارک یمانی هنگام قیام قائم( و شروع جنگ‌ها علیه دشمنان آل‌محمد(ع)(ع) چیست؟ آیا ایشان در میدان جنگ حضور خواهند داشت؟ و در آن مرحله چگونه سربازانی واقعی برای امام مهدی( باشند؟ هدیل الخولی ـ مصر» پاسخ: وعلیکم السلام و رحمة الله و برکاته ۱. موضوع جایز‌بودن ازدواج دختر نُه‌ساله در اسلام عبارت است از بیان حدود وضعیت شرعی، و اگر شرایط حکم‌رانی برای خلیفۀ خداوند مهیا گردد و قانون ازدواج را وضع نماید، این قانونی نیست که (الزاماً) حکومت الهی طبق آن عمل کند. بنابراین اگر حکومت به خلیفۀ خدا داده شود می‌تواند قیدهایی را برای منع از ازدواج دختر در سنی که به‌طور معمول اعضای تناسلی زنانه‌شان کامل نشده باشد وضع نماید، مثل اینکه شرط می‌کند وجود ضرورتی برای این نوع ازدواج وجود داشته باشد و این[شرط]که وضعیت جسمانی دختران از نظر معاینات پزشکیِ قانونی برای ازدواج مناسب باشد و...؛ و به‌طور کلی حلال دانستن این نوع ازدواج در شریعت اسلام ـ‌همان ‌طور که بیان شد‌ـ دلالتی بر طبیعی بودن این وضعیت ندارد بلکه این تشریع تنها بیانگر نهایت سنی است که در آن سن دختران جوان ـ‌در صورت وجود ضرورت‌ـ امکان ازدواج پیدا می‌کنند. به عنوان مثال اگر تصور کنیم فاجعه‌ای روی زمین رخ بدهد و تنها اندکی از نوع بشر یا از مؤمنان باقی بمانند، در چنین وضعیتی مسئلۀ ازدواج و زادآوریِ زود هنگام ـ‌با در نظر گرفتن اقدامات احتیاطی‌ـ به جهت ضرورت حفاطت از نوع بشر و یا حفظ مؤمنان خواهد بود وگرنه احتمال انقراض نوع بشر بیشتر خواهد شد. کسی که نظریۀ تکامل و چگونگی عملکرد مجموعۀ ژن‌ها را در طبیعت درک می‌کند آنچه من می‌گویم را (به خوبی) خواهد فهمید. در این موردِ به خصوص اگر ضرورتی برای ازدواج زود هنگام ـ‌یا به عبارت دیگر آمادگی جنس مادۀ نوع بشر برای لقاح در سنین پایین‌ـ در محافظت از نوع بشر در ادوار پیشینِ تکاملِ «هومو»ها وجود نمی‌داشت، بدن نوع مؤنث به این صورت تکامل نمی‌یافت؛ یعنی به صورتی که آمادگی تلقیح در سنین پایین را داشته باشد. اما در مورد اینکه برخی طبق نظر شخصیِ خودشان این حکم شرعی را پیاده می‌کنند آن هم بدون ضوابطش و باعث آسیب رساندن به جسم دختران کم سن و سال می‌شوند، این خطایی از سوی آن‌ها است و خطای شریعت نیست. آن‌ها و فقهایشان، نه شایستگی پیاده‌سازی شریعت را دارند و نه شناخت حدود آن را به صورت کامل؛ از همین رو خداوند موضوع تطبیق و پیاده‌سازی را بر عهدۀ خلیفه و جانشین خود در زمینش قرار داده است. 2. تغییر احکام در هر زمان به خلیفه و جانشین خدا بازمی‌گردد؛ بنابراین احکام می‌توانند تغییر کنند یا منسوخ شوند؛ و بنده پیش‌تر این مطلب را یادآور شده‌ام.[180] 3- مسئلۀ «نشوز: نافرمانی» شوهر را در کتاب «شرایع»[181] بیان کرده‌ام و به این معناست که هرگاه مرد، از ادای همه یا برخی از حقوق زن خودداری کند در این هنگام زن، حق مطالبه و دریافت آن‌ها را دارد. 4. کتک‌زدن زن، یک وضعیت طبیعی یا وضعیتی نیست که به‌طور معمول عمل به آن صحیح باشد؛ بلکه در حکومت الهی اگر زن به‌دلیل کتک‌خوردن از شوهر اقامۀ دعوی کند به شکایت او رسیدگی می‌شود و اگر ثابت شد که مرد خطایی مرتکب شده، مجازات خواهد شد. 5. اگر خدا بخواهد و حکومت الهی در یک زمانی بر پا شود، زن می‌تواند در بسیاری از جایگاه‌ها در دولت الهی نقش داشته باشد. شایستگی زن در بسیاری از جایگاه‌ها و کارها کمتر از مرد نیست و حتی در برخی از کارها، زن بسیار بهتر از مرد است. اسلام قیدی برای متولی شدن زن قرار نمی‌دهد؛ حتی در مناصبی که جامعه را رهبری می‌کند؛ اگر شایستگی این کار را داشته باشد و کار را به شکل تمام و درست به انجام برساند. ** ** **

-حسین و مدافعانش، آهنگ و نوای دوران‌ نخستین هستند

Ahmed Alhasan احمدالحسن/4 نوامبر 2014: سلام و رحمت و برکات خدا بر تو ای حسین بن علی! گواهی می‌دهم که تو خلیفۀ خدا در زمینش و حجت او بر بندگانش هستی. به‌راستی که رسول خدا محمد(ص) در شب وفاتش به تو وصیت فرمود؛ در همان وصیتی که آن را [این‌گونه] توصیف فرمود: نوشتار بازدارنده از گمراهی تا روز قیامت برای کسی که به آن تمسک جوید. و گواهی می‌دهم که تو ـ‌ای حسین‌ـ و زنان و مردان و کودکانی که از تو دفاع کردند، جزو برترین برگزیدگان خداوند از میان خلقش هستید و اینکه شما آهنگ و نالۀ دوران‌های نخستین هستید. دین‌های نخستین از زمان آدم و از هزاران سال پیش ـ‌قبل از اینکه نوح و ابراهیم و اقوامشان متولد شوند بر مصیبت تو نوحه سر دادند‌ـ و به‌پای عزا نشستند. ** ** **

-شهید جلال اسدی، تو نسیمی از بهشت‌ها هستی.

Ahmed Alhasan احمدالحسن/5 نوامبر 2014: شیخ مجاهد فاضل و عالم بزرگوار، جلال اسدی: دوست و عزیز و نور دیدگانم! کسی که تو را بشناسد چاره‌ای جز دوست‌داشتنت ندارد. تو نسیمی از بهشت‌ها هستی که این دنیا لیاقتت را ندارد. ای محبوب من، چه بسیار مشتاق تو هستم. / ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/7 نوامبر 2014: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. به کسانی که درست‌بودن نظریۀ تکامل را انکار می‌کنند: از غار تاریک جهالتی که در آن زندگی می‌کنید خارج شوید! ** ** **

-نمونه‌ای برای مصداق این سخن حق‌تعالی: «إن هم إلا کالأنعام...»

Ahmed Alhasan احمدالحسن/7 نوامبر 2014: (أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکثَرَهُمْ یسْمَعُونَ أَوْ یعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ کالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبیلاً) (آیا گمان دارى بیشترشان مى‏شنوند یا مى‏اندیشند؟ آنان جز مانند چهارپایان نیستند؛ بلکه گمراه‌ترند).[182] هر ابلهی ـ‌که چقدر هم بسیار هستند‌ـ می‌تواند این آیه را قرائت کند یا معنایش را بخواند و با استفاده از آن، مخالفان عقیدتی خود را قصد کند، و این‌چنین ـ‌با حماقتی بی‌نظیر‌ـ تصور کند حق‌بودن خودش و ناحق‌بودن مخالفانش را اثبات کرده است؛ بی‌آنکه توجه داشته باشد اگر دلایل مخالفان خود را نشنود و خودش را بشخصه مورد کنکاش قرار ندهد و بدون شناخت کامل آنچه مخالفش مطرح می‌کند تصمیم‌گیری کند یا به شخص دیگری به این دلیل که او عالم و متخصص است یا بنا به دیگر دلایلی که در امت‌های گذشته‌ای که با انبیا و اوصیا رویارو می‌شدند وجود داشت اعتماد کند تا برای سرنوشتش تصمیم بگیرد، خودِ او اولین مقصودِ این آیه خواهد بود. این‌چنین شخصی ـ‌که به این صورت عمل می‌کند‌ـ نمونه‌ای برای مصداق این آیه خواهد بود: (أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکثَرَهُمْ یسْمَعُونَ أَوْ یعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ کالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبیلاً) (آیا گمان دارى بیشترشان مى‏شنوند یا مى‏اندیشند؟ آنان جز مانند چهارپایان نیستند؛ بلکه گمراه‌ترند). من هرچه هستم و هرچه باشم نصیحت من به شما این است: از مخالفت بخوان، بشنو و تفکر کن تا در پایان، خودت را در حالی نبینی که زندگی‌ات را در این توهم که «حقیقت مطلق را در خود داشته‌ای» سپری کرده‌ای، حال آنکه «تو فقط یکی در میان ناحق‌ها بوده‌ای»! ** ** **

-آدرس الکترونیکی مطالعۀ رایگان کتاب «توهم بی‌خدایی»

Ahmed Alhasan احمدالحسن/9 نوامبر 2014: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. آدرس الکترونیکی مطالعۀ رایگان کتاب «توهم بی‌خدایی»:[183] h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​a​r​a​b​i​c​/​d​o​c​u​m​e​n​t​s​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d ** ** ** تغییر عکس پروفایل شخصی توسط Ahmed Alhasan احمدالحسن در 23 دسامبر 2014 انجام شد: / ** ** **

-تسلیت به‌مناسبت وفات مهندس «موفق اعرجی»

Ahmed Alhasan احمدالحسن/25 ژانویه 2015: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. (وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِک الْخُلْدَ أَفَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ * کلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوکمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیرِ فِتْنَةً وَ إِلَینا تُرْجَعُون‏) (و ما پیش از تو براى هیچ بشرى جاودانگى قرار ندادیم. آیا اگر تو از دنیا بروى آنان جاودان‌اند؟ * هر نفْسى چشندۀ مرگ است، و شما را از راه آزمایش به بد و نیک خواهیم آزمود؛ و به سوى ما بازگردانده مى‏شوید).[184] خداوند اجر شما را در وفات برادر و دوست عزیزم مهندس «سید موفق اعرجی» بزرگ بدارد. خداوند به حق محمد و آل‌محمد به او بهترین پاداش نیکوکاران را عطا فرماید که تا آخرین لحظه از زندگانی مبارکش ـ‌که آن را با یاد خدای سبحان لبریز کرده بود‌ـ حق را یاری کرد و بر حق ثابت‌قدم ماند. پس سلام و رحمت و برکات خداوند بر او روزی که به دنیا آمد، روزی که به‌سوی پروردگارش بازگشت و روزی که زنده مبعوث می‌شود. ** ** **

-تسلیت به‌مناسبت وفات مادر عقیل کعبی

Ahmed Alhasan احمدالحسن/28 ژانویه 2015: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد. خداوند پاداش‌های شما را بزرگ گرداند.[185] خداوند رحمتش کند که ضعف و ناتوانی و بیماری و پیری، او را از یاری حق بازنداشت. از خدا می‌خواهم مقام او را رفیع گرداند و به حق محمد و آل‌محمد او را جزای خیر عطا فرماید. h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​h​m​e​d​.​A​l​h​a​s​a​n​.​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​v​b​.​4​5​7​3​9​7​0​0​4​3​0​7​9​6​8​/​7​9​1​9​3​3​5​8​4​1​8​7​6​4​0​/​?​t​y​p​e​=​3​&​t​h​e​a​t​e​r ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/1 فوریه 2015: خدا را بخوان تا قلب تو را از محبت خودش ـ‌سبحانه‌و‌تعالی‌ـ لبریز کند؛ زیرا هیچ‌چیز دیگری ارزش سختی‌کشیدن را ندارد. ** ** **

-ذکر شهادت فاطمۀ زهرا(ع) و هجوم به خانه‌اش

Ahmed Alhasan احمدالحسن/2 مارس 2015: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. این روزها مصادف با یاد شهادت فاطمۀ زهرا بانوی زنان جهانیان است. خداوند پاداش‌های شما را بزرگ بدارد. متأسفانه پس از شهادت رسول خدا، ابوبکر و عمر به خانۀ فاطمه یورش بردند تا علی بن ابی‌طالب را مجبور به بیعت با ابوبکر کند. این حادثه منجر به مصدوم‌شدن فاطمه (صلوات خدا بر او)، سقط‌شدن محسن و مرگ آن حضرت پس از مدت کوتاهی شد؛ به همان صورتی که رسول خدا محمد(ص) به او بشارت داده بود که فاطمه(ع) اولین کسی است که به او خواهد پیوست.[186] به این ترتیب او اولین شهید وصیت مقدس نبوی شد. پس خوشا به حال آنان که به وصیت رسول خدا(ص) در شب وفاتش تمسک جستند و تمسک می‌جویند؛ همان وصیتی که فاطمه دختر محمد(ص) بانوی زنان جهانیان و جنینش، اولین قربانیانش شدند. حافظان و مورخان اهل سنت در کتاب‌های خود، حادثۀ حمله به خانۀ فاطمه دختر محمد(ص)[187] و حتی تهدید عمر به سوزاندن خانۀ فاطمه(ع) را ـ‌با اینکه آن حضرت و کودکانش در خانه بودند‌ـ روایت کرده‌اند و بهترین شعرای اهل‌سنت در حادثۀ هجوم به خانۀ فاطمه، اشعاری سروده‌اند. حافظ ابراهیم ملقّب به شاعر نیل در قصیدۀ عمریۀ خود ـ‌که در آن عمر بن خطاب را ستایش می‌کند‌ـ گفته است: و آن سخنی که عمر به علی گفت؛ همان که شنونده‌اش کریم و گوینده‌اش بزرگ است. که خانه‌ات را آتش زدم تا بر این نمانی که بیعت نکنی؛ هرچند دختر مصطفی در آن باشد. غیر از پدر حفصه کسی نتواند چنین بگوید در برابر دلاور بی‌نظیر عدنان و حامی آن‌ها.[188] پشیمانی ابوبکر در پایان عمرش را ببینید؛ به‌خاطر کاری که با فاطمه کرده و منجر به شهادت آن حضرت در اثر یورش به خانه‌اش شده بود. این حدیث را مورخان و راویان حدیث اهل‌سنت مثل طبرانی در «المعجم‌الکبیر»، طبری در کتاب تاریخش، ابن‌زنجویه در «الاموال»، و متقی هندی در «کنز‌العمال»، ابن عبد ربه در «العقد‌الفرید» و دیگران روایت کرده‌اند؛ آنجا که ابوبکر می‌گوید: «... ای کاش به خانۀ فاطمه تعرض نمی‌کردم و رهایش می‌کردم... .»[189] اما اینکه برخی از آن‌ها می‌گویند این روایت به‌دلیل ضعف یکی از راویانش ـ‌یعنی علوان بن داوود‌ـ ضعیف است واقعیت این است که علوان بن داوود به‌هیچ‌وجه ضعیف نیست و ضعف فقط در عقل‌های آن‌هاست! این دو کلیپ ویدئویی از دکتر سعد‌الدین هلالی ـ‌یکی از علمای معاصر اهل‌سنت‌ـ است. وی در این دو فایل به روشی علمی خطای آن‌ها را در تلاش برای ضعیف‌انگاشتن علوان بن داوود بیان می‌کند و او در حقیقت در این دو فایل از بازی آن‌ها ـ‌که هیچ ارتباطی با بحث علمی جدی ندارد‌ـ پرده برمی‌دارد. h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​N​p​y​N​H​5​j​9​l​1​Q h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​M​6​M​N​O​U​8​k​e​O​Q ** ** **

-اشکال در خصوص عمر پیامبر خدا نوح(ع)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/25 مارس 2015: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. Ali Alansari نوشته است: «سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خداوند عزوجل می‌خواهم که به‌زودی برای شما گشایش قرار دهد و قلب مادرت فاطمۀ زهرا(ع) را شاد فرماید، که او نزدیک و اجابت‌کننده است. آقا و مولای من! چه بسیار وقتی دربارۀ ادلۀ اثبات وجود خداوند با ملحدان گفت‌وگو می‌کنیم می‌بینیم آن‌ها سمت‌و‌سوی بحث را به مسائلی که درخصوص معجزه‌های ذکر شده در قرآن است می‌کشانند ؛ از جمله سال‌های طولانی که انبیا(ع) و به‌خصوص پیامبر خدا نوح(ع) زندگی کرده‌اند. بنده پرسش زیر را در تالار گفت‌وگوی انصار امام مهدی(ع) دیدم که برادرمان عیسی از جمهوری صربستان از شما پرسیده بود و مایلم آن را نقل‌قول کنم و امیدوارم شما تفضل فرموده، پاسخ دهید؛ چراکه در بحث و مناقشه با ملحدان سودمند خواهد بود. مولای من! از اینکه وقت شما را گرفتم عذر می‌خواهم و از خدا مسئلت دارم ما را از متمسکین به ولایت محمد و آل‌محمد ـ‌صلوات پروردگارم بر همۀ آنان باد‌ـ و از شهیدان زیر پرچم شما قرار دهد. پرسش: «سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای مولای من! از شما می‌خواهم پاسخ این پرسش را به بنده مرحمت فرمایید؛ زیرا در تلاش برای فهمیدنش با دشواری مواجه شده‌ام... هوموساپینس ـ‌از طریق فرایند تکامل‌ـ از گونه‌های پست‌تر از خودش تکامل یافته است ـ‌از نسلی به نسلی دیگر با تکاملی بیشتر‌ـ تا اینکه مغزش به حجم و توانایی (گنجایش) مطلوب رسید. حال چگونه می‌توان برای سال‌های طولانی که انبیای گذشته مثل نوح(ع) زندگی کرده‌اند تفسیری ارائه کرد؛ چراکه خداوند سبحان در قرآن کریم می‌فرماید او قوم خود را 950 سال دعوت کرد. آیا این سال‌ها از سال‌های همین جهان‌اند؟ همچنین روایاتی وجود دارد مبنی بر اینکه نوح 2000 تا 2500 سال زندگی کرده است و کتاب مقدس تصریح می‌کند که انسان‌های نخستین مدت‌زمان بیشتری نسبت به بشر امروزی زندگی می‌کرده‌اند... آقای من! آیا این صحیح است؟ و آیا خداوند سبحان عمر برگزیدگان خودش ـ‌مثل نوح‌ـ را افزایش می‌دهد؟ و اگر چنین است آیا اجداد نزدیک آدم زندگی طولانی‌تری داشته‌اند؟ یا این مسئله جزو متشابهات است؟ و چگونه با نظریۀ تکامل تناسب دارد؟ از شما تقاضا دارم روشن فرمایید. خداوند سبحان‌و‌متعال در فرج شما تعجیل فرماید؛ ان‌شاء‌الله. بسیار مشتاق شما هستم... عیسی، جمهوری صربستان.» پاسخ: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خداوند می‌خواهم شما و عیسی را توفیق عنایت کند و گام‌هایتان را استوار فرماید. خداوند به شما بهترین پاداش نیکوکاران را عطا فرماید. از آنجا که با ادلۀ علمی، ضرورت وجود خدا را اثبات، و الحاد علمی را نیز در حوزۀ علم نقض کردیم و پاسخ گفتیم، پس هرکس که بر اساس استدلال علمی، خداناباور و منکر وجود خداست، باید مباحث و استدلال علمی ما را به‌صورت علمی و درست و دقیق نقض کند؛ یا اقرار کند آنچه ما اثبات کرده‌ایم، درست است؛ وگرنه معاندی ستیزه‌جو خواهد بود که طالب شناخت حقیقت نیست؛ بلکه شخصی پوچ‌گراست، نه بیشتر. اما عمر انسان در گذشته از نظر علمی دقیقا معلوم است. چراکه امروزه ژن‌های انسانی بدون هیچ تردیدی و با جزئیات شناخته شده است. دانشمندان علت‌های ژنتیکی را به‌خوبی می‌شناسند و می‌فهمند که چرا و در چه زمانی سلول‌ها پیر می‌شوند و بدن انسان از بین می‌رود. آنان تحقیقاتی را در دست بررسی دارند تا با استفاده از جهش‌های ژنتیکی عمر انسان را طولانی‌تر کنند و ممکن است روزی به این هدف دست یابند. در نتیجه دانشمندان به‌صورت قطعی می‌دانند انسان در زمان نوح(ع) و قبل از آن، عمر هزار‌ساله یا حتی نزدیک به آن نداشته است؛ دقیقاً همان‌گونه که ما طول خط‌کشی را که در دست داریم، به دقت می‌دانیم. اما مسئلۀ عمر نوح(ع) و دیگر مسائلی که با واقعیت‌های علمی موجود انطباق ندارد، نمی‌تواند اثبات وجود خدا را دچار اشکال کند؛ چون ما می‌توانیم به‌اختصار زیاد بگوییم: هیچ اشکالی ندارد که خداوند معجزاتی را انجام دهد؛ گرچه برخی از آن‌ها مخالف واقعیت‌های علمی موجود باشند؛ زیرا این معجزات حالاتی استثنایی هستند که هدف از آن‌ها در ابتدای راه انسانیت قرار‌دادن انسانیت نوع انسان در مسیر ایمان به خدایِ خالقِ هستی است؛ به علاوه بعضی از این امور اساساً معجزه نیست؛ بلکه گزاره‌هایی است که فهم آن‌ها برای کسانی که زبان متکلّم را نمی‌دانند دشوار است؛ زیرا کسانی که عوالم فوقانی را که قرآن از آنجا نازل شده، نمی‌شناسند، زبان قرآن را نیز نمی‌دانند. برای توضیح علمی مسئله به‌اختصار باید عرض کنم: آنچه یک ناظر خارجی از یک سیستم فیزیکی می‌بیند، با آنچه یک ناظر داخلی می‌بیند متفاوت است. مثلاً هنگام انبساط یا انقباض در یک سیستم فیزیکی، قیاس‌های ناظر واقع در داخل سیستم، به‌طور کامل از قیاس‌های ناظر خارجی مجزاست؛ چراکه ناظر داخلی خودش جزئی از سیستم است و در نتیجه مشمول انبساط و انقباض سیستم است؛ پس اسباب و عوامل قیاس او نیز مشمول همین انبساط و انقباض سیستم خواهد بود. این فرایند باعث می‌شود او نتواند هر تغییرِ کلّیِ شاملِ همۀ سیستم را بشناسد یا قیاس کند. البته اگر خود آن موجود مانند ما یک زندگی نفسانی داشته باشد، مانعی نخواهد داشت که خودش هم احساس کند که در سیستم جهانی وی تغییر، افزایش سرعت یا کاهش سرعتی وجود دارد؛ همچنان که امروز بسیاری از مردم احساس می‌کنند زمان شتاب گرفته است؛ با اینکه آن‌ها وقتی زمان را اندازه‌گیری می‌کنند، نشانه‌ای از تغییر پیدا نمی‌کنند. برای توضیح این سخن مثالی بیان می‌کنم: فرض می‌کنیم انسانی در اتاقی زندگی می‌کند و وسیله‌ای مانند خط‌کش برای سنجش طول در اختیار دارد. از او می‌خواهیم طول یک میزِ قرار‌گرفته در اتاق را با استفاده از آن خط‌کش اندازه‌گیری کند. فرض می‌کنیم پس از این اندازه‌گیری اتاق و آنچه در آن است، به‌صورت یکسان در همۀ ابعاد به یک نسبت منبسط شود. حال اگر از آن شخص بخواهیم دوباره طول آن میز را اندازه‌گیری و با مقدار اولیه مقایسه کند، خواهیم دید اندازه‌گیری وی هیچ تغییری را در طول میز نشان نمی‌دهد؛ چرا‌که خود خط‌کش نیز منبسط شده است و ابعاد میز نیز به همان نسبت طول خط‌کش افزایش یافته است. حال که این مطلب روشن شد، می‌توان فهمید اندازه‌گیری‌های ناظری که می‌تواند از خارج از سیستم جهانی که ما در آن زندگی می‌کنیم، این جهان را مشاهده کند، قطعاً با اندازه‌گیری‌های خود ما که در درون این عالم زندگی می‌کنیم متفاوت و مختلف خواهد بود. پس اگر رفتار جهان مادی به‌طور کلی تغییر کند ـ‌مثل اینکه زمان (به‌عنوان بعد چهارم جهان) منبسط یا منقبض، یا به بیان ساده‌تر کندتر یا تندتر شود‌ـ ما که در درون این جهان زندگی می‌کنیم نمی‌توانیم این تغییر را بسنجیم یا آن را تشخیص دهیم؛ اما ناظری که از بیرون سیستم جهانی که ما در آن زندگی می‌کنیم می‌تواند جهان را مشاهده کند، به ما ارقامی خواهد داد که با اندازه‌گیری‌های ما بسیار متفاوت خواهد بود. این موضوع به‌اختصار برای ما روشن می‌کند که ناظر خارجی (مثلاً خداوند سبحان یا فرشتگان) هنگامی که دربارۀ عمر نوح(ع) و قومش از آن‌ها سؤال کنید یا خودشان سخن بگویند، به شما عددی می‌دهند که با آنچه شما در داخل این سیستم آفرینش اندازه‌گیری کرده‌اید بسیار متفاوت است. همچنین هنگامی که از آن ناظر خارجی بخواهی عمر انسان امروزی را با عمر انسان 15000 سال قبل مقایسه کند، به شما اعداد مختلفی خواهد داد، با اینکه شما (که داخل سیستم هستید) هیچ اختلاف ملموسی را در اندازه‌ها و حدود مادی نمی‌بینید. ** ** **

-اعمال ماه رجب

Ahmed Alhasan احمدالحسن/20 آوریل 2015: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. امیدوارم همۀ بازدیدکنندگان و دوستداران این صفحۀ مبارک در خیر و عافیتِ دین و دنیا باشند. ماه رجب‌الحرام، ماه مغفرت و رحمت است و در آن، پاداش چند برابر می‌شود؛ پس به‌سوی تجارت با خداوند بشتابید که تجارتی سودبخش است و نابود‌نشدنی. روزهایش را روزه بگیرید و در آن، خدا را بسیار یاد کنید. صد مرتبه از خداوند استغفار بطلبید و او را صد بار شکر گویید و صد بار بگویید: «سُبحَانَهُ هُو اللهُ الواحِدُ القَهّار.» هر روز سه مرتبه یا هفت مرتبه یا به مقداری که در توان دارید آیة‌الکرسی، آیۀ مُلک،[190] آیۀ شهادت،[191] آیۀ سخره،[192] آیۀ نور[193] و آخرین آیۀ سورۀ کهف[194] را قرائت کنید، و دعاها و اذکار ماه رجب را از دست ندهید. از خدا بخواهید شما را ختم به خیر فرماید و از وسوسه‌ها و تشویق‌های شیطان و توطئه‌ها و فریب‌هایش دورتان گردانَد. چه بسیار عابدی که با عبادتش به عِلّیّون ارتقا یافت، در حالی که در غفلتی از سوی او، شیاطین انس و جن او را در «اسفل‌السافلین» انداختند. از خدا بخواهید هنگامی که سختی‌ها بر شما شدت می‌گیرد و فتنه‌ها همچون پاره‌های شب تار ـ‌یکی پس از دیگری‌ـ بر شما سایه می‌اندازد، غار شما، دژ استوار شما و پناهگاه شما از حیله‌های شیاطین و تاریکی‌های منافقان و آزار ستمگران باشد. مبادا این روزهای مبارک را از دست داده، بهرۀ خود را تباه کنید. حتی در حین کارهای روزمره می‌توانید تسبیح بگویید، استغفار کنید و ذکر بگویید. بیاموزید، بدانید، خالص شوید و از خدا بخواهید از بندگانی باشید که نزد او بیشترین بهره را از هر خیری که فرو می‌فرستد و هر شری که دفع می‌فرماید دارا هستند. به خدا سوگند این روزها، روزهای مسابقه و رقابت در نزدیک‌شدن به خدا و رسیدن به مقامات بالا نزد اوست؛ وچه نیکو مسابقه‌ای است! پس بار خود را ببندید، گام‌ها را سریع کنید و به‌سوی خدا حرکت کنید و با عمل و اخلاصتان جز به بالاترین درجات نزد خدا رضایت ندهید. پیوسته منتظر شنیدن صدای گام‌هایتان در ملأ اعلی هستیم؛ پس برای مامایۀ افتخار باشید. و در اول و آخر، و ظاهر و باطن سپاس و ستایش تنها از آن خداوند است، او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/5 مِی 2015: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین خداوند پاداش‌های شما را بزرگ گرداند و اعمالتان را قبول فرماید. بانوی شاعر و قاری،[195] خداوند به شما بهترین پاداش نیکوکاران را عطا فرماید. h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​i​6​6​5​H​O​d​U​6​J​M ** ** **

-بحث آیۀ اکمال‌الدین

Ahmed Alhasan احمدالحسن/20 می 2015: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. به‌مناسبت حلول ماه مبارک شعبان، هر سال در خیر و عافیت باشید. از خدا می‌خواهم روزه و به‌پا‌داشتن آن و دعا در شب‌ها و روزهای این ماه را روزی شما فرماید. فایل زیر بحث «آیۀ اکمال‌ دین» است که در «دانشکدۀ عالی پژوهش‌های دینی و زبان‌شناسی» به‌صورت صوتی ضبط شده است:[196] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​h​m​e​d​.​A​l​h​a​s​a​n​.​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​v​b​.​4​5​7​3​9​7​0​0​4​3​0​7​9​6​8​/​8​4​0​9​4​8​8​5​5​9​5​2​7​7​9​/​?​t​y​p​e​=​3​&​t​h​e​a​t​e​r ** ** **

-تشکیل نیروهای مبارز برای دفاع از سرزمین عراق و مقدسات

Ahmed Alhasan احمدالحسن/22 مِی 2015: (أُذِنَ لِلَّذینَ یقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللهَ عَلى‏ نَصْرِهِمْ لَقَدیرٌ * الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ یقُولُوا رَبُّنَا اللهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یذْکرُ فیهَا اسْمُ اللهِ کثیراً وَ لَینْصُرَنَّ اللهُ مَنْ ینْصُرُهُ إِنَّ اللهَ لَقَوِی عَزیزٌ * الَّذینَ إِنْ مَکنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ) (به کسانى که جنگ بر آنان تحمیل شد، رخصت [جهاد] داده شد؛ چراکه مورد ظلم و ‌ستم قرار گرفته‏اند، و البته خدا بر یاری آنان سخت تواناست * همان کسانى که به ناحق از خانه‏هایشان بیرون رانده شدند. جز این نبود که مى‏گفتند «پروردگار ما خداوند است» و اگر خدا بعضى از مردم را به‌وسیلۀ بعضی دیگر دفع نمى‏کرد، قطعاً صومعه‏ها، کلیساها، کنیسه‏ها و مساجدى که نام خدا در آن‌ها بسیار برده مى‏شود ویران مى‏شد، و قطعاً خدا به کسى که او را یارى مى‏کند، یارى می‌رساند، که خداوند سخت نیرومندِ شکست‏ناپذیر است * همان کسانى که چون در زمین به آنان توانایى دهیم نماز را به پا مى‏دارند، زکات مى‏دهند، به کارهاى پسندیده امر می‌کنند و از کارهاى ناپسند بازمى‏دارند؛ و فرجام همۀ کارها از آنِ خداست).[197] مدت‌ها پیش از تسلط‌یافتن برخی از وهابی‌ها ـ‌تحت تشکیلات معروف به «داعش»‌ـ بر برخی از مناطق و استان‌های عراق، بیان کردم که این اتفاق خواهد افتاد. مطلب زیر را بنده در تاریخ 16‌دسامبر‌2012 در همین صفحۀ مبارک کنشتم: «به‌مناسبت: ـ نبرد صفین ـ ورود اسیران آل‌محمد به شام ـ آنچه امروز در سوریه روی می‌دهد دعوت خود را بار دیگر تکرار و آن را متوجه مسلمین در هر مکانی ـ‌به‌خصوص در عراق‌ـ می‌کنم تا گرد این پرچم حق مهدوی برای رویارویی با آدم‌کش‌های القاعدۀ سفیانی یکپارچه شوند؛ آدم‌کش‌هایی که در سوریه با پشتیبانی حکومت آمریکایی و پیروانش جمع شده‌اند و عراق را به‌عنوان گام بعدی خود در نظر دارند» و پس از وقایعی که در عراق اتفاق افتاد پرسش‌های افسران و سربازان عراقی که به دعوت حق مهدوی ایمان آورده‌اند بسیار شد. آن‌ها پرسش‌های فراوانی دربارۀ تکلیف خود می‌پرسند و من در همان زمان گفتم تکلیف آن‌ها جنگ و جلوگیری از سلطۀ این مجرمان بر سرزمین عراق و مقدسات است؛ و خداوند چنین خواست که برخی از این افسران و سربازانی که از سرزمین و ناموس و آبرو و مقدساتشان دفاع می‌کنند به شهادت برسند. همان ‌طور که انصار از «بلد» و نیز «تلعفر» پیش از آنکه سقوط کند دفاع می‌کردند و آن‌طور که به من خبر دادند انصار در نجف آمادگی خود را برای دفاع از نجف به حکومت محلی اعلام کرده‌اند؛ اما در کربلا ـ‌طبق آنچه مؤمنان به من خبر رسانده‌اند‌ـ حکومت محلی که بر کربلا حکم می‌راند اقدام به بستن حسینیۀ انصار امام مهدی کرده است؛ آن هم به این دلیل که مؤمنان در کربلا آمادگی خود را برای دفاع از کربلا و فدا‌کردن خون خود اعلام کرده بودند؛ اما پاسخ حکومت محلی یا اندک‌جماعت حاکم بر کربلا ـ‌در عمل‌ـ بستن حسینیۀ انصار امام مهدی در کربلا بود. متأسفانه این وضع عمومی عراق است. عراق محکوم به منطق گروه‌ها یا کسانی است که بر هر کاری که غالب شوند همان را انجام می‌دهند. هیچ قانونی وجود ندارد تا بر کسانی که بر عراق حکومت می‌کنند حاکم باشد یا آن‌ها بر اساس آن حکم کنند، و نه حتی قانونی که خودشان وضع کرده باشند. آشفتگی، بی‌برنامگی و تفکرات وابسته به ذهنیت‌های احزاب که شاخصۀ حکمرانی در عراق است ـ‌چه در سطح حکومت مرکزی و چه منطقه‌ای‌ـ از زمان ورود آمریکا تا امروز مهم‌ترین عامل سقوط تلعفر و دیگر مناطق عراق بوده است. بنده در اینجا نمی‌خواهم نقدی به کسی وارد کنم. وضعیت، در نهایتِ خطرناک‌بودن است؛ به‌طوری که نیاز به سخن‌پردازی بسیار نیست. از ما و دیگران تنها فداکاری و قربانی‌شدن خواسته می‌شود تا مقدسات و سرزمین و ناموس و آبرو حفظ شود. هرآنچه گفتم ـ‌به دلیلی که در ادامه خواهد آمد‌ـ در نهایتِ خلاصه‌گویی بود. آنچه می‌خواهم امروز بگویم و حجت را تمام کنم: پس از سیطرۀ تشکیلات وهابی بر الانبار عراق و تدمر در سوریه، وضعیت واقعاً خطرناک شده است. آن‌ها شروع به پیشروی به‌سوی بغداد کرده‌اند و زمان به نفع بغداد و کربلا و نجف و دیگر استان‌های عراق نیست؛ به همین دلیل، ما آمادۀ تشکیل نیروهای مبارز برای دفاع از سرزمین عراق و مقدسات هستیم. پس اگر حکومت مرکزی عراق، آمادۀ همکاری با انصار امام مهدی برای دفاع از سرزمین عراق و مقدسات باشد، لازم است نخست‌وزیر عراق یا نمایندۀ رسمی او، یا وزیر دفاع یا نمایندۀ رسمی او، یا وزیر کشور یا نمایندۀ رسمی او، با مکتب رسمی در نجف اشرف تماس حاصل کند تا برای تشکیل نیروهای جنگی و مسلح‌کردن و تجهیز آنان به‌منظور دفاع از سرزمین عراق و مقدسات همکاری به عمل آید. خدایا شاهد باش که ما رساندیم و حجت کامل را اقامه کردیم؛ به‌طوری که در آن هیچ پوشیدگی‌ای نیست. ** ** **

-تشکیل سرایا القائم

Ahmed Alhasan احمدالحسن/2 ژوئن 2015: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. هر سال در خیر و عافیت باشید و ان‌شاء‌الله بر خلاف کینه‌توزانی که مایل نیستند امروز پرچم قائم برافراشته شود، به فتح و پیروزی نزدیک باشید. مایلم به دنبال‌کنندگان این صفحۀ مبارک عرض کنم که ما در پیِ تشکیل «سرایا القائم» برای دفاع از سرزمینمان هستیم؛ زیرا ما عراقی هستیم و این حق شرعی ماست؛ چه حکومت عراق راضی باشد، چه راضی نباشد. ما حجت را بر آنان اقامه کردیم و از آن‌ها خواستیم در صورتی که تمایل داشته باشند به‌صورت رسمی با مکتب همکاری کنند. سرزمین عراق، سرزمین ما و امام حسین(ع) و امام علی(ع) و امام موسی کاظم(ع) است. آن‌ها امامان ما و مقدسات ما هستند. ارتش عراق ـ‌‌در چشم بر‌هم‌زدنی‌ـ استان‌ها را به‌طور کامل تسلیم کرد و ما یک روز بیدار شدیم و دیدیم ارتش، موصل و دیگر جاها را تسلیم کرده و سلاح‌های پیشرفته‌ای را که با اموال بصره و نفت جنوب خریداری کرده بود تسلیم داعش کرده است. ارتش، تلعفر را تسلیم کرد و حتی اقدام به مسلح‌سازی انصار مؤمن در تلعفر نیز نکرد تا از سرزمین خود دفاع کنند و آن‌ها پس از اتمام مهمات خود ناگزیر به عقب‌نشینی شدند تا خانواده‌های خود را به مکان‌های امن منتقل کنند. عراقی‌ها در همین روزهای اخیر بیدار شدند و دیدند ارتش، «رمادی» را در چشم برهم‌زدنی تسلیم کرده و داعش را در سَرحدّات کربلا و نجف قرار داده است و این سفیانی‌های ملعون شروع کرده‌اند به عربده‌کشی و تهدید به تخریب ضریح امام حسین(ع). به همین دلیل ما بیش از این ـ‌حتی یک لحظۀ دیگر نیز‌ـ منتظر نمی‌مانیم تا شاهد باشیم در یکی از همین روزها ارتش، داعش را وارد نجف و کربلا یا بغداد کند تا مرقدهای امامان ما نجس و آلوده شود. بنده عراقی‌های مظلوم و ستمدیده را مخاطب قرار می‌دهم: ما می‌خواهیم از عِرض و آبروی خود و شما و کشورمان و مقدساتمان دفاع کنیم. این حق شرعی ماست؛ به خصوص وقتی که خطر ـ‌درست مثل وضعیتی که امروز وجود دارد‌ـ بزرگ باشد؛ زیرا داعش استراتژی عمیقی دارد که تا دوردست در عمق سوریه کشیده می‌شود. هر افسری که از دانشکدۀ نظامی یا دانشکدۀ افسری فارغ‌التحصیل می‌شود ـ‌و از افسران شِبه‌نظامی که امروز ارتش عراق با آنان عجین شده است نباشدـ به‌خوبی می‌فهمد من چه می‌گویم. اگر این نکته را نیز در نظر بگیریم که نیروهای زمینی ـ‌‌در نهایت‌ـ کار را به جایی رساندند که داعش به مرزهای کربلا و نجف و بغداد رسید، این مسئله روشن‌تر خواهد شد. دوستان بزرگوارم، فرزندان ستمدیدۀ عراق: ما تصمیم به تشکیل «سرایا القائم» برای دفاع از کشور و مقدسات گرفتیم و ما می‌دانیم احزاب بسیاری وجود دارند که شما آن‌ها را می‌شناسید و می‌دانید که آن‌ها خواهان این امر نیستند؛ بنا به علتی که برای کسانی که وقایع ظهور را دنبال می‌کنند شناخته‌شده است. ما برای حمایت از برادران و فرزندان مؤمن شما ـ‌انصار امام مهدی‌ـ به شما نهیب می‌زنیم و من با اطمینان کامل می‌گویم در میان شما افراد نیکوکار و پاک‌سرشت بسیاری وجود دارند که در کنار ما خواهند ایستاد و همراه ما در یک صف به نبرد برخواهند خاست؛ ان‌شاء‌الله. مایلم از برخی اشخاص یا رهبران «حشد‌الشعبی» [نیرهای بسیج مردمی عراق] تشکر کنم که به‌صورت تلفنی تماس گرفتند یا با مکتب در نجف اشرف دیدار کردند و احساسات و تمایل خود را برای حمایت از انصار امام مهدی(ع) جهت تشکیل نیروهای مبارز برای دفاع از سرزمین عراق و عِرض و آبرو و مقدسات ابراز نمودند. و سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. ** ** **

-هدف از تشکیل سرایا القائم

Ahmed Alhasan احمدالحسن/5 ژوئن 2015: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. «سرایا القائم» با هدفی که آن را به صراحت و روشنی اعلام کرده‌‌ام تأسیس شد که عبارت است از حمایت از مقدسات، ناموس و نیز کشورمان در برابر هجوم آنچه داعش نامیده می‌شود؛ گروهی که کشور ما عراق را در هم کوبیده است. ما هیچ هدف یا تمایلی برای رو‌به‌رو‌شدن با پلیس یا ارتش یا آزار و اذیت آن‌ها نداریم؛ بلکه ـ‌بر‌عکس‌ـ دشمن ما و دشمن شما یکی است؛ یعنی همین سفیانی‌هایی که کشور ما را در هم کوبیده‌اند و می‌خواهند مقدسات ما را آلوده کنند. همچنین ما حزب سیاسی که مثلاً در انتخابات عراق شرکت کند نیستیم تا یکی از سیاسیون تصور کند ما می‌خواهیم [به این وسیله] برای رقابت با آنان برای به اشغال‌درآوردن منصب‌ها و کرسی‌ها تبلیغات سیاسی انجام دهیم. به همین دلیل همۀ شما را فرا می‌خوانم که برادران و فرزندان خود را در سرایا القائم یاری کنید، اینان کسانی هستند که جز حفظ مقدسات، ناموس و سرزمین‌ها از هجوم این وهابی‌های سفیانی، خواهان هیچ‌چیز دیگری از اموال فناپذیر این دنیا نیستند. و برای آنکه همگان بدانند [می‌گویم که] ما مجبور به تأسیس «سرایا القائم» شدیم؛ پس از آنکه ارتش، الرمادی را به داعش ـ‌لعنت خدا بر آنان‌ـ تسلیم کرد و این سفیانی‌ها شروع به پیشروی به‌سوی بغداد و تهدید به ویران‌کردن ضریح امام حسین(ع) کردند، پیش روی ما بیش از یک انتخاب باقی نماند که به‌هیچ‌وجه نمی‌توانیم از آن چشم‌پوشی کنیم و آن، عبارت است از دفاع از سرزمین و مقدساتمان در برابر تهاجم وهابی‌های سفیانی. همچنین می‌خواهم برادران سنی و دیگران مطمئن باشند که سرایا القائم هدفی جز دفاع از عراق و مقدساتش ندارد و هدفش در عراق فقط این وهابی‌های سفیانی است که به کشورمان هجوم آورده‌اند و به نابود‌کردن مقدساتمان تهدید می‌کنند. ** ** **

-توصیه‌هایی به سرایا القائم

Ahmed Alhasan احمدالحسن/5 ژوئن 2015: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. عزیزان مؤمن در سرایا القائم: از شما می‌خواهم از هرگونه تظاهرات مسلحانه در داخل شهرها پرهیز کنید؛ مگر با هماهنگی نیروهای امنیتی آن شهرها در صورت ضرورت یا نیاز به این کار. و از شما ـ‌ای عزیزان من‌ـ می‌خواهم هیچ دلیل یا بهانه‌ای به دست شیاطین ـ‌برای طعنه‌زدن به شما و پاکی و دور‌بودنتان از زینت‌های دنیوی، خودنمایی، فخرفروشی و صفات نکوهیده‌ای که خداوند سبحان‌و‌متعال دوستشان نداردـ ندهید. بر عبادت‌ها و نماز خود ـ‌به‌خصوص نماز شب‌ـ محافظت کنید و نیز بر نظم، آموزش و به دست آوردن درجۀ بالایی از استقامت جسمانی و روانی محافظت کنید. از فرماندهان جنگی می‌خواهم از مؤمنان فارغ‌التحصیل دانشکده‌های تربیت بدنی یاری بگیرند و برنامه‌ای دقیق برای آمادگی جسمانی تنظیم کنند. عزیزان: به فرماندهان جنگی خود اعتماد کنید؛ چرا‌که آن‌ها متخصص و بسیار باکفایت هستند؛ ان‌شاء‌الله. دیشب به‌طور رسمی یکی از مؤمنان را مکلف به فرماندهی عملیاتی «سرایا القائم» کردم. او یکی از فارغ‌التحصیلان اولین دانشکدۀ نظامی و نیز دانشکدۀ فرماندهان است. برادران شما در مکتب را نیز مکلف کردم که پرچم سرایا القائم را در اولین فرصت ممکن به او واگذار کنند؛ ان‌شاء‌الله. از شما می‌خواهم با برادرتان «ژنرال ابو حمزه» ـ‌خدا حفظش کند‌ـ همکاری و از او اطاعت کنید. همچنین: ان‌شاء‌الله برادر عزیزم محمد ـ‌خدا حفظش کند‌ـ با شما مشارکت خواهد کرد. او نیز فارغ‌التحصیل اولین دانشکدۀ نظامی و متخصص تانک است. به فضل خدا بسیاری از برادران متخصص شما وجود دارند که این سرایا (پیش‌قراولان) را بی‌وقفه به پیش خواهند برد ـ‌ان‌شاء‌الله‌ـ تا شایستگی رویارویی نظامی با هجوم وهابی‌های سفیانی (یا آنچه داعش خوانده می‌شود) را برای عراق و مقدساتش و یکسره‌کردن کار آنان به دست آورند؛ ان‌شاء‌الله. سفارش من به شما در این روزها، عبادت، سپس آموزش جسمانی و نفسانی و مطیع‌کردن خویش به فرمانبرداری از فرماندۀ نظامی ناحیه‌ای، و گردن‌نهادن به اوامر است؛ و دل‌مشغولی همیشگی شما باید یاد خدا و اطاعت از خدا و جاری‌ساختن خواستۀ خداوند سبحان‌و‌متعال باشد. و سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد. ** ** **

-شعار و سرود رسمی «سرایا»

Ahmed Alhasan احمدالحسن/6 ژوئن 2015: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. عزیزان در «سرایا القائم» ـ‌که خدا حفظتان کند و گام‌هایتان را استوار بداردـ: شعار رسمی شما باید: «لا قوة الا بالله» (نیرویی نیست مگر با خداوند) باشد. و سرود رسمی شما باید: قصیدۀ سید حسینی باشد؛[198] خداوند او را حفظ و عمرش را به‌عنوان یاری‌گری برای حق و آل‌محمد ـ‌صلوات خدا بر همه‌شان‌ـ طولانی فرماید. خداوند خوانندۀ مجاهد، یاریگر آل‌محمد (صلوات خدا بر آنان) «مسلم جیاشی» را پاداش خیر عطا فرماید، او را حفظ و گام‌هایش را استوار بدارد. و خداوند به کسانی که در موسسۀ یمانی کار می‌کنند بهترین پاداش نیکوکاران را عطا فرماید: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​8​_​s​c​p​(​ع​)​o​K​(​ع​)​B​o ** ** **

-فرم نام‌نویسی فرماندۀ میدانی

Ahmed Alhasan احمدالحسن/7 ژوئن 2015: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. فرم نام‌نویسی برادر عزیز، فرماندۀ عملیاتی سرایا القائم که خداوند حفظش بفرماید: / ** ** **

-فرم نام‌نویسی سید محمد

Ahmed Alhasan احمدالحسن/7 ژوئن 2015: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. فرم نام‌نویسی برادر عزیزم محمد که خداوند حفظش فرماید: / ** ** **

-با شادمانی به عرصه‌های کارزار رو می‌کنید

Ahmed Alhasan احمدالحسن/8 ژوئن 2015: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما شما نور دیدگانید. شما تاج سرهایید. جایگاه شما در قلب‌ها و در ملکوت آسمان‌هاست. ای پادشاهان آخرت، ای غیرتمندان، ای شرافتمندان، ای کسانی که برای دفاع از مقدسات خود، آبروی خود و از عراقِ علی و حسین که وهابی‌های سفیانی از تمامی نقاط زمین بر آن حمله‌ور شده‌اند، ندای واجب را لبیک گفتید. کلمات از وصف شما ناتوان‌اند. بشارت داده‌شده، شادمان و خندان به عرصه‌های کارزار رو می‌کنید تا با خون‌هایتان دلیرانه‌ترین قصه‌های ایثار را به نگارش درآورید. / پِی نوشت/ 9 ژوئن 2015: Ahmed Alhasan احمدالحسن: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. وقتی آب بالا بیاید موش‌ها و موش‌صفتان سرهای خود را بیرون می‌آورند. منافق و خواهان دنیا و جاه و منصب، امروز نمی‌تواند سر به گریبان بگیرد؛ زیرا آب خیلی بالا آمده است. همۀ شما ـ‌به فضلی که خداوند بر ما دارد‌ـ دیدید که دعوت خداوند ـ‌از مدتی پیش و در این روزها‌ـ با شتاب، از منافقان خالص می‌شود؛ کسانی که اگر در میان شما می‌ماندند جز فساد و تباهی بر شما نمی‌افزودند. (لَوْ خَرَجُوا فیکمْ ما زادُوکمْ إِلاَّ خَبالاً وَ لَأَوْضَعُوا خِلالَکمْ یبْغُونَکمُ الْفِتْنَةَ وَ فیکمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَ اللهُ عَلیمٌ بِالظَّالِمینَ) (اگر با شما بیرون آمده بودند جز فساد بر شما نمى‏افزودند، و قطعاً خود را میان شما مى‏انداختند تا در میانتان فتنه‏جویى کنند، و در میان شما جاسوسانى برای خویش دارند، و خدا به ستمکاران داناست).[199] پس شادمان باشید به‌خاطر رها‌شدنتان از این کسانی که آفت آنها را پوسانده، عقل‌هایشان متعفن شده و بوی گند گرفته‌اند و خداوند و فرشتگان آسمان راه‌افتادن آنها را برای جهاد خوش نداشتند. (کرِهَ‏ اللهُ‏ انْبِعاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَ قیلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقاعِدینَ) (خداوند راه‌افتادن آنان را خوش نداشت؛ پس ايشان را منصرف کرد و [به آنان‌] گفته شد: «با ماندگان بمانيد.»).[200] پی‌نوشت / 13 ژوئن 2015: Ahmed Alhasan احمدالحسن: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آل‌محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیما. چند روز پیش نوشتم: وقتی آب بسیار بالا بیاید موش‌ها چاره‌ای نخواهند داشت جز اینکه سرهایشان را بالا بیاورند. پس از اعلام تشکیل «سرایا القائم» منافقان نتوانستند پنهان شوند. آن‌ها تنها با یک انتخاب ـ‌‌و نه بیشتر‌ـ محاصره شدند؛ اینکه چهره‌های خود را عیان کنند تا مردان و زنان مؤمن آن‌ها را بشناسند و دعوت حق از آن‌ها خلاص شود و آن‌ها به زباله‌دان تاریخ بپیوندند و گفته شود: الحمد لله رب العالمین. اخیراً «علی غُریفی» سر خودش را بالا آورده است و ما چنین انتظاری از او داشتیم. خداوند از مدتی پیش ـ‌به فضل خودش‌ـ ما را از کار این منافق آگاه کرده بود و اکنون این منافق اقدام به بارگزاری ویدئویی کرده و آن را پر از اشکالات و بی‌خِرَدی‌هایی نموده است که بزرگان ناصبی‌اش علیه دعوت و حرکت حق تکرار می‌کنند. و او نیز که ـ‌دنبالۀ آن‌هاست‌ـ همین اشکال‌تراشی‌ها را نُشخوار کرده که سراسر مغالطه‌گری‌ها، اشکال‌تراشی‌ها و بی‌خردی‌هایی هستند که در سیرۀ انبیا و ائمه و روایت‌هایشان و اعتقادات ثابت‌شده و شرعی، پاسخ داده شده‌اند. این پاسخ‌ها برای مؤمنان ـ خداوند جزای خیرشان دهد‌ـ پوشیده نیست؛ همان کسانی که جهل علی غریفی را بیان کرده و می‌کنند؛ همان ‌طور که جهل و نادانی بزرگان او را ـ‌از شیاطین انس و جن که متصدی پیکار با این دعوتِ یاری‌شده توسط خداوند هستند‌ـ بیان نموده‌اند. از سوی دیگر علی غریفی این ویدئو را با دروغ‌ها، افتراها، اتهامات و نتیجه‌گیری‌هایی مبتنی بر توهمات پُر کرده است و حتی برادر عزیزم محمد ـ‌خدا حفظش کند‌ـ نیز از تیر تهمت‌های او در امان نمانده است! این منافق چیزی در دعوت حق یا رکنی از ارکانش را باقی نگذاشته است، جز اینکه تلاش کرده به‌صورتی کور، عبث، کودکانه و ابلهانه به آن حمله کند؛ تلاشی از سر تیره‌روزی و بیچارگی از سوی ابلیس و سپاهیانش، و آن‌ها در آخرین نَفَس‌ها و آخرین لحظات برای آسیب‌رساندن به دعوت حق به سر می‌برند؛ اما هیهات! آن‌ها چگونه می‌توانند چنان کنند. همان ‌طور که چند روز پیش عرض کردم این غربال و جداسازی و خالص‌سازی برای خالص‌کردن دعوت حق از منافقان و خواهندگان دنیا و هوا و هوس و بندگان شهوات است. خداوند خوارشان کند! از خداوند مسئلت داریم برادران و خواهران مؤمن را در پناه خویش محفوظ بدارد و آن‌ها را از شرّ منافقان، تاریکی‌ها و بی‌خردی‌هایشان در امان بدارد. «علی غریفی» ‌کسی است که ابلیس لگامش زده و زبانش را علیه تمامی کسانی که با من در ارتباط هستند دراز کرده است؛ همان کسانی که ـ‌پس از اینکه خودم از آن‌ها خواستم‌ـ مرتبط‌بودنشان با من را برای همۀ مردم اعلام کردند. او تنها به‌سبب جهل و نادانی خود زبان طعن علیه دکتر عبد الرزاق هاشم دیراوی گشوده است؛ این آیت بزرگ و برادر و دوست عزیز! کسی که همۀ زندگی مبارکش را نذرِ یاریِ دعوت حق کرده است و کتاب‌ها و برنامه‌هایش در این خصوص برای او گواهی می‌دهند. همان کسی که بنده به‌طور مستمر و مستقیم با او در ارتباط هستم و محتوای کتاب «توقف‌گاه‌هایی برگزیده از چشم‌اندازهای سومر و آکد» را در این صفحه منتشر کردم و این پس از آن بود که او در دیداری حضوری با من صحبت کرد و از من خواست که به برخی از سؤالاتش در رابطه با بحث علمی آکادمیک پاسخ دهم. من نیز به‌طور مختصر پاسخ دادم و به او گفتم پاسخ تفصیلی به شما را از طریق صفحه‌ام در فیس‌بوک ارائه خواهم کرد ـ‌زیرا پاسخ‌ها طولانی بود‌ـ و در این صفحه، پاسخ او را از طریق انتشار بحث «چشم‌اندازها» ارائه کردم؛ و الحمد لله رب العالمین. اما رحمت آل‌محمد (صلوات خدا بر همه‌شان) که تو از آن سؤال می‌کنی، تو و منافقانِ امثال تو ـ‌که خداوند رسوایشان کند‌ـ در جایگاه رحمت آنان قرار ندارید. جایگاه رحمت، مؤمنان و مخالفانی هستند که دشمنی را «نصب‌العین» خود نکرده‌اند (آشکار نکرده‌اند)؛ اما منافقان دروغ‌زنی همچون تو و نواصبی (دشمنان) که دشمنی خود را آگاهانه اعلام می‌کنند و بر آن اصرار می‌ورزند و با حق به پیکار برمی‌خیزند، چنین افرادی در جایگاه این رحمت قرار ندارند. پس خداوند همۀ شما را لعنت می‌کند و به شما وعدۀ فرود‌آمدنِ بدترین عقوبت‌ها را می‌دهد: (وَعَدَ اللهُ الْمُنافِقینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْکفَّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدینَ فیها هِی حَسْبُهُمْ وَ لَعَنَهُمُ اللهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقیمٌ) (خدا آتش دوزخ را به مردان و زنان منافق و کافران وعده داده است؛ در آن جاودانه‌اند؛ همان برای آنان بس است و خدا لعنتشان کرده و برای آنان عذابی پایدار است).[201] (إِنَّ الَّذینَ یؤْذُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهیناً) (قطعاً آنان که خدا و پیامبرش را می‌آزارند، خدا در دنیا و آخرت لعنتشان می‌کند، و برای آنان عذابی خوارکننده مهیا ساخته است).[202] (وَ یعَذِّبَ الْمُنافِقینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِکینَ وَ الْمُشْرِکاتِ الظَّانِّینَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللهُ عَلَیهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصیراً) (و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد می‌برند عذاب کند؛ پیشامد بدِ زمانه فقط بر خودشان باد. خدا بر آنان خشم گرفته، لعنتشان کرده و دوزخ را برای آنان آماده نموده و بد بازگشت‌گاهی است).[203] این را نوشتم تا حجت را اقامه کنم و تا اینکه پس از امروز، موضع‌گیری هیچ فرد یا جماعتی ناواضح باقی نمانَد؛ زیرا منافقان در میان ما جایی ندارند. به همین دلیل از عبد‌الله هاشم و جماعتی که در مصر با او همکاری می‌کنند می‌خواهم از علی غریفی ـ‌خدا خوارش گردانَد‌ـ و نیز از گمراهی و انحرافی که او به‌سویش دعوت می‌کند به‌طور علنی و به‌سرعت، بدون هیچ فوت وقتی و یک‌به‌یک، اعلام بیزاری کنند. متأسفانه عبد‌الله هاشم خودش را به‌وسیلۀ اموری مالی به علی غریفی مرتبط ساخته است؛ آن هنگام که علی غریفی در تلاشی ـ‌به وضوح و آشکارا‌ـ این مطلب را به آن‌ها عرضه داشت تا از عبدالله هاشم و همراهانش بهره‌کشی کند. به همین دلیل من آن‌ها را مخاطب قرار داده، به آن‌ها می‌گویم امروز می‌توانید در نهایت کم‌ارزشی باشید و قیمتتان ـ‌حتی با معیارهای مادی‌ـ اندک و ناچیز باشد و این همان چیزی است که علی غریفی ـ‌که دشمنی را نصب‌العین خود کرده است‌ـ تقدیم می‌کند و به این ترتیب همراه او و دشمنان انبیا و اوصیا به‌سوی جهنم و زباله‌دان تاریخ رهسپار شوید؛ یا انتخاب کنید جواهری ملکوتی باشید و بهایتان بهشت و رضایت خداوند سبحان‌و‌متعال همراه با احمدالحسن باشد. ** ** **

-پاسخ به شبهات سید حسن نصرالله دربارۀ دعوت یمانی

Ahmed Alhasan احمدالحسن/14 ژوئن 2015: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. دکتر علاء‌السالم، خداوند تو را پاداش خیر عطا فرماید که ـ‌با‌ وجود مشغله‌های فراوانت‌ـ از حق دفاع می‌کنی:[204] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​z​s​a​E​j​4​4​s​w​l​A​&​f​e​a​t​u​r​e​=​y​o​u​t​u​.​b​e ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/17 ژوئن 2015: Ali Alali نوشته است: «مدیریت برنامۀ «الحقیقة» افتخار می‌کند که سید و امام احمد الحسن(ع) به‌صورت ویژه در برنامۀ «الحقیقة» دعوت کند و امید است سیدمان این دعوت را بپذیرد. با تشکر فراوان از شما. با تحیات، خدمتگزار شما، عاملی.» پاسخ: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. اصولاً مانعی وجود ندارد و دعوت شما ان‌شاء‌الله مقبول است و اگر عمری باقی باشد در خدمت شما خواهم بود؛ شاید در ماه مبارک رمضان. فقط لطفاً با مکتب نجف گفتگو و با آنان همکاری کنید و ان‌شاء‌الله آن‌ها را به این کار توصیه خواهم کرد.[205] ** ** **

-عدالت پیشه کنید که به تقوا نزدیک‌تر است

Ahmed Alhasan احمدالحسن/17 ژوئن 2015: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. به‌مناسبت حلول ماه مبارک رمضان، هر سال در خیر و عافیت باشید. روزه‌تان مقبول و گناهانتان آمرزیده باد؛ ان‌شاء‌الله. قرائت قرآن، هم‌نشین روزۀ این ماه کریم است. پس باید قرائت قرآنِ ما، همراه با تدبر باشد و باید از اکنون تلاش کنیم به مضامین قرآن عمل نماییم. حق‌تعالی می‌فرماید: (یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا کونُوا قَوَّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یجْرِمَنَّکمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‏ أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‏ وَ اتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ) (ای اهل ایمان! همواره قیام‌کننده برای خدا و گواهان به عدل‌و‌داد باشید. و نباید دشمنی با گروهی، شما را بر آن دارد که عدالت نورزید؛ عدالت پیشه کنید که این به تقوا نزدیک‌تر است. و از خدا پروا کنید؛ زیرا خدا به آنچه انجام می‌دهید آگاه است).[206] دلیل بر اینکه قرآن از سوی خداوند است، حکمت والایی است که قرآن آورده. از نظر بنده همین سخن حق‌تعالی که «عدالت پیشه کنید که این به تقوا نزدیک‌تر است» به‌تنهایی کافی است تا ثابت کند قرآن از سوی خداوند است. عدالت پیشه کنید که این به تقوا نزدیک‌تر است... محمد(ص) با ناملایمات و دشمنی بسیاری از افراد پیرامونش احاطه شده بود؛ زیرا آن حضرت ـ‌از دید آن‌ها‌ـ آمده بود تا شکوه و بزرگی یا سلطۀ دینی یا حکومت دنیوی آن‌ها را نابود کند؛ علاوه بر منافقانی که درصدد به‌دام‌انداختن آن حضرت بودند. ملاحظه می‌کنیم که آن حضرت این کلمات را آورد؛ کلماتی که به او و پیروانش دستور می‌دهد با دشمن به عدالت و انصاف رفتار کند، حتی در سخن‌گفتن. عدالت پیشه کنید که این به تقوا نزدیک‌تر است... آیا می‌خواهید بدانید میزان حکمت نهفته در این آیه را و اینکه این آیه دربردارندۀ چه معنای بزرگی در نبرد با نفْس و «من» یا روزه در بالاترین درجاتش است؟ اعمال خود را به آن عرضه بدارید. به خودتان بنگرید و اینکه با دشمنتان یا کسی که دشمنی خود را با شما علنی می‌کند چگونه رفتار می‌کنید و نفْستان چه دستوری به شما می‌دهد. آیا با کسی که با شما دشمنی می‌کند به عدالت و انصاف رفتار می‌کنید؟ ‌آیا از دروغ‌بستن و افترا‌زدن بر او خودداری می‌کنید؟ آیا او را فقط به همان چیزی که هست توصیفش می‌کنید؟ آیا اگر او کار خوبی کرد می‌گویید کار خوبی انجام داد همان‌طور که به‌دنبال شکار هر خطایی از او هستید، یا از هر کاری، برای او گناهی نابخشودنی می‌سازید؟! آیا می‌خواهید بدانید عمل‌کردن به این آیه چقدر دشوار است؟ بنگرید بیشتر مردم چگونه با دشمنان خود رفتار می‌کنند. خواهید دید بیشترشان مخالفان خود را تحمل نمی‌کنند و آن‌ها را با زشت‌ترین اوصاف، افتراها و دروغ‌ها توصیف می‌کنند. پس با کسانی که با آن‌ها دشمنی می‌کنند چگونه رفتار خواهند کرد! عدالت پیشه کنید که این به تقوا نزدیک‌تر است... در این ماه رمضان باید تلاش کنیم به این آیه عمل کنیم. خواندن قرآن بدون عمل، هیچ ارزشی ندارد. چه فایده‌ای خواهد داشت اگر قرآن بخوانی و بی‌تفاوت از کنار آن عبور کنی! ای عزیزان: خواندن الفاظ به‌تنهایی، هیچ بهره یا منفعتی حقیقی ندارد. حفظ قرآن، حمل قرآن و دانستن قدر قرآن، عمل به مضامین قرآن است. ** ** **

-یادی از شهادت امیر‌المؤمنین(ع)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/5 جولای 2015: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. در چنین روزهایی یکی از خوارج ـ‌یعنی عبدالرحمن بن ملجم منافق‌ـ ضربتی بر سر مبارک امام علی (صلوات خدا بر او و خاندانش) زد؛ در حالی که او در محراب بود و امام در اثر این ضربه، به شهادت رسید. خداوند خوارج اول‌الزمان و خوارج آخر‌الزمان را لعنت کند؛ سفیهانی که سوار‌شدن شیطان بر گرده‌هایشان و فرماندهی‌اش را تا آنجا که بخواهد آسان می‌گردانند. اینان ستوران ابلیس و سپاهیانش هستند. شیطان در دهان‌هایشان آب دهان انداخت تا با بی‌خردی و کلام او لب به سخن بگشایند، و در عقل‌های متعفن آنان لانه کرد تا او را به خواسته‌اش برسانند، و سوارشان شد تا با سپاه خدا و اولیای خدا به نبرد برخیزند. ملعون‌هایی که با دین، دنیا را می‌خواهند یا دین خود را به دنیای دیگران می‌فروشند. آن‌ها باقی نخواهند ماند و از انتقام و لعنت خدا رهایی نخواهند یافت؛ لعنتی که پی‌گیرشان است و نابودشان می‌سازد. آنچه را که پیش‌تر منتشر کرده بودم دوباره منتشر می‌کنم: «بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. در چنین روزهایی زندگانی علی بن ابی‌طالب (صلوات خدا بر او) خاتمه یافت؛ زندگانی سرشار از درد و رنج که در آن هیچ آسایشی ندید. وقتی کودک بود فرصتی نیافت تا همچون هر کودک دیگری ـ‌که از دوران کودکی خود بهره می‌برد‌ـ بازی کند. خداوند خواست که پرورش دهندۀ او را یک پیامبر، مبعوث فرماید تا آن حضرت خود را در مشاجرات کلامی ببیند که بیشتر اوقات به پرتاب سنگ و حتی گاهی به پاره کردن شکم‌ها با نیزه نیز منجر می‌شد. در چنین اوضاع و احوالی به دوران جوانی رسید تا خود را ناگزیر از شمشیر به دست گرفتن ببیند که از دین جدید و پیامبر خود و ایمان آورندگان به او دفاع می‌کند. پیش از اینکه محمد(ص) رحلت کند خداوند علی را جانشین و خلیفۀ خود در زمینش بعد از خلیفۀ خود محمد منصوب فرمود همان ‌طور که سنت همیشگی و جاری خدا این‌چنین بوده است. محمد وفات کرد. و به این ترتیب علی خود را ناگزیر چنین دید که حقِ الهی خود را ـ‌که قوم برای غصب کردنش جمع شده بودند‌ـ درخواست نماید؛ درخواستی که باعث شد قوم بر وی یورش آورند و سپاهیان و گروه‌های خود را جمع کنند تا به منزلش هجوم برده، ایشان را با طناب بسته، بکشند و حضرتش را تضعیفش کنند، مورد اهانت قرار دهند و باعث آزار و اذیت همسر بزرگوارش فاطمه دُخت محمد[207](ص) شوند که ـ‌بنابه روایت صحیح‌ـ هر کس او را آزار دهد پدرش پیامبر خدا محمد را آزرده و خشم خدای سبحان را برافروخته است.[208] فاطمه درگذشت، و علی بیش از بیست سال مظلومانه خانه‌نشین باقی ماند. اشتباهات، فزونی یافت و فریادهای مظلومان بلند شد و بعد از آن سه نفر، مردم راه حلی جُز علی برای وضعیتی که در آن به سر می‌بردند پیدا نکردند. شیطان با سه جنگ با او رو به رو شد. سپاهیانی از تمامی شیاطین زمین گرد آورد: یک مرتبه آن‌ها را عایشه رهبری می‌کند، یک بار معاویه و ابن عاص، و در انتها، خودِ شیطان آن‌ها را رهبری کرد. این جنگ‌ها هنوز به پایان نرسیده بود که علی(ع) خون‌آلود در بسترش بود. سلام بر تو ای ابا الحسن به مقدار آن دردها و رنج‌هایی که جرعه جرعه نوشیدی. سلام بر تو ای ابا الحسن؛ چقدر سبقت گرفتى و آیندگانِ پس از خود را چه بسیار به دشواری افکندى. به راستی که مصیبت تو در آسمان‌ها بزرگ است و ماتم تو مردم را در هم کوفته است. همه از خداییم و به‌سوی او بازمی‌گردیم. خداوند پاداش‌های شما را در یادبود مصیبت امیر‌المؤمنین علی بن ابی طالب (صلوات خدا بر او) بزرگ بدارد.» ** ** **

-الهی به درگاه تو ایستاده‌ام

Ahmed Alhasan احمدالحسن/16 جولای 2015: خدایا این ماه بزرگ تو بود که روزهایش به پایان رسید؛ در حالی که من عملی ندارم که بر آن تکیه کنم. به فقرم رحم فرما و دستان خالی‌ام را که به ساحت تو بلند است پُر کن؛ چراکه تو بدون درخواست می‌بخشی. خدایا به درگاه تو ایستاده‌ام. اگر بر من تفضل فرمایی و مرا در خدمت خویش به کار گیری، چه بسیار که با من کریم و نیکوکار بوده‌ای. و اگر مرا به کار نگیری، از آن روست که من شایستگی‌اش را نداشته‌ام. همین که مرا توفیق ایستادن بر درگاهت عطا فرمودی و با وجود کوتاهی و کم‌بودن عملم، مرا از درگاهت نراندی، بر من بسیار است. پی‌نوشت /18 جولای 2015: Ahmed Alhasan احمدالحسن: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. هر سال در خیر و عافیت باشید. خداوند اعمالتان را بپذیرد و از خداوند مسئلت دارم که شما را جزو آن بندگانش قرار دهد که در هر خیری که نازل و هر شری که دفع می‌فرماید بیشترین سهم را دارند. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند. ** ** **

-اولین دیدار در برنامۀ پالتاک

Ahmed Alhasan احمدالحسن/15 آگوست 2015: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خدا می‌خواهم دنبال‌کنندگان این صفحه در خیر و عافیت باشند. فایل زیر مربوط به دیدار روز پنجشنبه در برنامۀ پالتاک است؛ برای کسانی که شنیدن این برنامه در پالتاک یا مشاهده‌اش در شبکۀ المنقذ را از دست داده‌اند: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​X​L​P​8​(​ع​)​V​I​O​w​l​k​&​f​e​a​t​u​r​e​=​y​o​u​t​u​.​b​e ** ** **

-استحباب روزه‌گرفتن روزهای نه‌گانۀ پیش از عید قربان

Ahmed Alhasan احمدالحسن/15 سپتامبر 2015: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آل‌محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیما سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. مستحب است نُه روز از ذی‌الحجه پیش از عید قربان، روزه گرفته و گفته شود: «السلام علی الحسین الذی ذبح عطشانا» «سلام بر حسینی که تشنه سر بریده شد» و گریه‌کردن بر مصیبت حسین مستحب است. اگر نتوانستی روزه‌ بگیری، سلام‌دادن بر حسین و یاد تشنگی او را در این روزهای ذی‌الحجه ترک نکن. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/15 سپتامبر 2015: آنچه را که در سال گذشته در این صفحه منتشر کردم بازنشر می‌کنم: « روز هشتمِ ذی‌ حجه یا ـ‌آنگونه که در مناسک حج معروف است‌ـ روز ترویه، می‌بینیم حسین فرزند علی( و فرزند فاطمه ـ دُخت محمد(ص)ـ و سرور جوانان اهل بهشت و یکی از افراد عترت ـ‌که طبق فرمایش صریح رسول خدا بازدارنده از گمراهی هستند‌ـ و وارث اذان جدش ابراهیم(ع) ﴿وَ أَذِّنْ‏ فِی‏ النَّاسِ‏ بِالْحَجِّ یأْتُوک﴾ (در میان مردم براى حج بانگ برآور تا به سوى تو بیایند) [حج: 27[ از مکه به‌سوی عراق خارج می‌شود و به مراسم حج پشت کرده و آن را ترک می کند در حالی که ‌از چندین ماه قبل در آنجا اقامت داشت‌. این‌چنین حسین(ع) مدعیان اسلام را در جایگاهی قرار داد که بر او حسادت نمی‌کنند، و حج آنان را تا همین روز سوت کشیدن و کف زدن قرار داد؛ ﴿وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ‏ عِنْدَ الْبَیتِ إِلاَّ مُکاءً وَ تَصْدِیةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کنْتُمْ تَکفُرُونَ﴾ (و نمازشان در خانه‌ [ی خدا] جز سوت کشیدن و کف زدن نبود. پس این عذاب را بچشید، به سزاى آنچه کفر مى‌ورزیدید)[209]» ** ** **

-به‌سوی تو حج می‌گزارم ای قبلۀ خدا

Ahmed Alhasan احمدالحسن/15 سپتامبر 2015: ای حسین! در روز ترویه آن را ترک کردی[210] و هنوز هم لعنت غضب آن روز را بر آنان فرود می‌آوری. پس به‌سوی تو حج می‌گزارم ای قبلۀ خدا! ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/21 اکتبر 2015: ای دیده، گریان بر آنان اشک بریز... چراکه زمان بسیار‌گریستن و اشک‌ریختن رسیده است.[211] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​h​m​e​d​.​A​l​h​a​s​a​n​.​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​v​b​.​4​5​7​3​9​7​0​0​4​3​0​7​9​6​8​/​9​0​8​0​8​0​2​9​5​9​0​6​3​0​1​/​?​t​y​p​e​=​3​&​t​h​e​a​t​e​r ** ** **

-چرا ستمگران حسین(ع) را کشتند.

Ahmed Alhasan احمدالحسن/24 اکتبر 2015: «اَلسَّلامُ عَلَیک یا اَبا عَبْدِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلَیک یا بْنَ رَسُولِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلَیک یا بْنَ امیر‌المؤمنین وَ ابْنَ سَیدِ الْوَصِیینَ اَلسَّلامُ عَلَیک یا بْنَ فاطِمَةَ سَیدَةِ نِساءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیک یا ثارَ اللهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلامُ عَلَیک وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِک عَلَیکمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیلُ وَ النَّهارُ یا اَبا عَبْدِ اللهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیةُ وَجَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِک عَلَینا وَ عَلى جَمیعِ اَهْلِ الاِْسْلامِ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُک فِى السَّمواتِ عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیکمْ اَهْلَ الْبَیتِ وَ لَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْکمْ عَنْ مَقامِکمْ وَ اَزالَتْکمْ عَنْ مَراتِبِکمُ الَّتى رَتَّبَکمُ اللهُ فیها و لَعَنَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتْکمْ وَلَعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکمْ بَرِئْتُ اِلَى اللهِ وَ اِلَیکمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِیاِئهِم یا اَبا عَبْدِ اللهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکمْ اِلى یوْمِ الْقِیامَةِ...» سلام بر تو اى ابا عبدالله!سلام بر تو اى فرزند رسول خدا!سلام بر تو اى فرزند امير‌المؤمنين و اى فرزند سيد اوصيا! سلام بر تو اى فرزند فاطمۀ زهرا، سيدۀ زنان اهل عالم! سلام بر تو اى كسى كه خداوند خون‌خواه خون پاک تو و پدر بزرگوارت است و از ظلم و ستم وارد بر تو دادخواهى مى‌كند! سلام بر تو و بر ارواح پاكى كه در حرم مطهرت با تو مدفون شدند. بر جميع شما تا ابد از من درود و تحيت و سلام خدا باد؛ تا من هستم و شب و روز برقرار است. اى اباعبدالله!همانا تعزيتت بزرگ و مصيبتت در جهان بر ما شيعيان و تمام اهل اسلام سخت و عظيم و ناگوار و دشوار بود و تحمل آن مصيبت بزرگ در آسمان‌ها بر جميع اهل آسمان‌ها سخت و دشوار بود. پس خدا لعنت كند امتى را كه اساس ظلم و ستم را بر شما اهل‌بيت رسول بنيان نهادند و خدا لعنت كند امتى را كه شما را از جایگاه‌تان دور کرد و از مراتبی ـ‌که خداوند شما را در آن مراتب قرار داده بود‌ـ کنار زد؛ خدا لعنت كند امتى را كه شما را كشتند و خدا لعنت كند آن مردمى را كه از اُمَراى ظلم و جور براى قتال با شما تمكين و اطاعت كردند. من به‌سوى خدا و به‌سوى شما از آن ظالمان و شيعيان آن‌ها و پيروان و دوستانشان بيزارى مى‌جويم؛ اى اباعبدالله، من تا قيامت در صلحم با هركه با شما صلح است و در جنگ و جهادم با هركه با شما در جنگ است... .» امام باقر (صلوات خدا بر او) در سرآغاز زیارت معروف عاشورا بیان می‌فرماید که چرا ستمگران اقدام به کشتن حسین (صلوات خدا بر او) کردند. این همان قصه‌ای است که با خلفای خدا تکرار می‌شود: «خدا لعنت کند امتی را که شما را از جایگاه‌تان دور کرد و از مراتبی ـ‌که خداوند شما را در آن مراتب قرار داده بود‌ـ کنار زد.» پی‌نوشت / 19 نوامبر 2015: مصطفی حمید: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای سید و مولای من، جانم به فدای تو... الحمد لله که پیروز شدی و خدا را شکر. روح و روانم به فدای شما ای آقای من! و برای کوتاهی‌ام عذرم را پذیرا باش... اللهم صل علی محمد و آل‌محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته... خداوند بهترین پاداش نیکوکاران را به شما عطا فرماید. از خداوند برای شما دوام توفیق و پیروزی و استواری را خواستارم. پی‌نوشت/ 19 نوامبر 2015: کرار صالحی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر تو ای حبیب من! اگر تمام فلک بگردد و تو تنها باشی ـ‌مولای من‌ـ انصار تو باقی خواهیم ماند ای احمد؛ و تو ای دنیا، شاهد باش. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته... ان‌شاء‌الله من خدمتگزار شما هستم؛ و خداوند به شما بهترین پاداش نیکوکاران را عطا فرماید. پی‌نوشت/ 19 نوامبر 2015: ام‌زینب احمد: سلام بر شما ای اهل‌بیت نبوت و رحمت، و معدن علم، و جایگاه رسالت. از خداوند سبحان‌و‌متعال خواستارم که شما ای پدرِ بزرگِ ما، و اهل‌بیت پاک و طاهرت در خیر و عافیت باشید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته... دکتر ابتسام، خداوند تو را زنده بدارد و بهترین پاداش نیکوکاران را عطایت فرماید. پی‌نوشت/ 19 نوامبر 2015: نسمة العامری: به تو پناه آوردم ای احمدالحسن. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته... خداوند شما را زنده بدارد. همۀ ما به خدای سبحان پناه می‌جوییم و بر او وارد می‌شویم و در غار او پناه می‌گیریم و از او توفیق و استواری را خواستاریم. امیدوارم مرا در دعا و استغفار فراموش نکنید. خداوند به شما بهترین پاداش نیکوکاران را عطا فرماید! پی‌نوشت/ 19 نوامبر 2015: Ahmed Eqabi: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای پسر رسول خدا! Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته؛ و خداوند بهترین پاداش نیکوکاران را به تمامی شما عطا فرماید. سلام من به همۀ کسانی که در این صفحه هستند. امیدوارم مرا در دعا و [طلب] استغفار فراموش نکنید. پی‌نوشت/ 19 نوامبر 2015: Adil Abdullah Al-Saeedy عادل عبدالله السعیدی: بسم الله الرحمن الرحیم. و الحمد لله رب العالمین و صلی علی محمد و آل‌محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیما. سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. سید من، ای یمانی آل محمد(ص)! از خدا می‌خواهم شما و هرکس که به شما پناه می‌آورد در خیر و عافیت باشید. پرسشی از شما دارم؛ گرچه همچون منی شایستۀ پرسیدن از همچون شمایی نیست؛ زیرا همچون منی آنچه را که در گذشته محکم شده، تباه کرده است؛ پس چطور حق دارد از چیزی که در آینده متشابه می‌شود سؤال کند؛ اما از آنجا که بزرگواری همچون شما، بَخیلی همچون مرا رد نمی‌کند، به جود و بخشش شما و علم شما اهل‌بیت (صلوات خدا بر آنان) امیدوار شدم؛ هرچند بر شخصی همچون من واجب است از همچون شمایی بپرسد. سؤال‌کردن بر ما واجب است، ولی پاسخ‌دادن بر شما واجب نیست: (هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِک بِغَیرِ حِساب‏) (این بخشش ماست، آن را بى‏شمار ببخش یا نگاه دار).[212] در معنای جهاد با اموال و جان‌ها گفت‌وگو می‌کردیم و اینکه کدام یک اولویت دارد و به یاد واقعه‌ای افتادیم که بخشی از آن را روایت می‌کنم: «حسین(ع) حرکت کرد تا اینکه در قصر بنی‌مقاتل فرود آمد. آنجا خیمه‌ای برپا، نیزه‌ای نصب‌شده، شمشیری آویزان و اسبی ایستاده بر آخور بود. امام حسین(ع) فرمود: این خیمه از آنِ کیست؟ گفتند: برای مردی است به نام عبیدالله بن حر جُعفی. گفت‌وگویی میانشان انجام شد... امام حسین(ع) فرمود: ای ‌ابن‌حر، بدان که خداوند در برابر کارهایى که انجام داده‌اى و گناهانى که در ایام گذشته مرتکب شده‌اى، از تو بازخواست خواهد کرد، و من در این لحظه از تو مى‌خواهم که با آب توبه، گناهانت را شست‌وشو دهى و تو را به یارى خاندان اهل‌بیت فرا‌مى‌خوانم. اگر حقمان را به ما دادند خدا را بر آن شکر کرده و مى پذیریم و اگر آن را از ما بازداشتند و به ظلم و ستم بر ما چیره شدند تو در طلب حق، از یاوران من خواهى بود و در هر دو صورت زیانى نخواهى دید. عبیدالله بن حر عرض کرد: به خدا سوگند! اى فرزند رسول خدا، اگر در کوفه کسانى بودند که تو را یارى کرده و در رکابت پیکار مى‌کردند، من سرسخت‌ترینِ آنان در برابر دشمنانت بودم؛ ولى من در کوفه شاهد بودم که مدعیان پیروى تو از ترس بنى‌امیه و شمشیرهایشان، به خانه‌هاى خود خزیدند. تو را به خدا سوگند که این خواهش را از من مکن. من هرچه بتوانم ـ‌از کمک هاى مالى‌ـ از تو دریغ نخواهم کرد. این اسب را از من بپذیر که با آن در پىِ کسى روان نشدم مگر آن که بر او دست یافتم و با آن از مهلکه‌اى نگریختم جز آن که نجات یافتم، و این شمشیر را تقدیم تو مى‌کنم که به هرچه فرود آوردم آن را برید. حسین(ع) فرمود: اى ابن‌حر! ما به‌قصد اسب و شمشیرت نیامدیم؛ ما آمدیم تا از تو یارى بطلبیم. اگر از تقدیم جانت در راه ما دریغ مى‌ورزى، هیچ نیازى به مالت نداریم. من کسی نیستم که از گمراهگران یاوری برگزینم؛ زیرا از رسول خدا(ص) شنیدم که می‌فرمود: هرکس دعوت اهل‌بیتم را بشنود و آن‌ها را برای حقشان یاری نکند، خداوند او را با صورت به آتش اندازد.» همان ‌طور که می‌بینیم در حادثۀ فوق، جان بر مال مقدم شده است و حتی مال پذیرفته نشده است و همان ‌طور که دانسته‌ایم بخشیدن جان، نهایت بخشش است... پس کلام آخر در آیات زیر چیست که مال بر نفْس مقدم شده است؟ برخی از این آیات را بیان می‌کنم: (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی‏ سَبیلِ اللهِ أُولئِک هُمُ الصَّادِقُون‏) (در حقیقت، مؤمنان کسانى‏اند که به خدا و پیامبر او گرویده‌اند و سپس شک نمی‌آورند، و با مال و جانشان در راه خدا جهاد کرده‏اند؛ اینان‌اند که راست‌کردارند).[213] (لکنِ الرَّسُولُ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ أُولئِک لَهُمُ الْخَیراتُ وَ أُولئِک هُمُ الْمُفْلِحُون‏) (ولی پیامبر و کسانی که با او ایمان آوردند با اموال و جان‌هایشان به جهاد برخاستند. اینان‌اند که همۀ خیرات برای آنان است و اینان‌اند که رستگارند).[214] (لا یسْتَوِی الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ غَیرُ أُولِی الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فی‏ سَبیلِ اللهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللهُ الْمُجاهِدینَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدینَ دَرَجَةً وَ کلاًّ وَعَدَ اللهُ الْحُسْنى‏ وَ فَضَّلَ اللهُ الْمُجاهِدینَ عَلَى الْقاعِدینَ أَجْراً عَظیماً) (مؤمنان خانه‏نشین ـ‌که زیان‏دیده نیستند‌ـ با آن مجاهدانى که با مال و جان خود در راه خدا جهاد مى‏کنند یکسان نیستند. خداوند کسانى را که با مال و جان خود جهاد مى‏کنند ـ‌به درجه‏اى‌ـ بر خانه‏نشینان برتری بخشیده، و همه را خدا وعدۀ [پاداش‏] نیکو داده است، ولى مجاهدان را بر خانه‏نشینان به پاداشى بزرگ، برترى بخشیده است).[215] Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. زنده باشی حاج عادل. از خداوند برای شما توفیق و استواری را مسئلت دارم و امیدوارم مرا از دعای خود فراموش نکنی. جهاد اکبر (مجاهده با نفس) به‌طور قطع بر جهاد اصغر (جهاد بوسیلۀ نفس) مقدّم است؛ زیرا کسی که با نفْس خود مجاهده نمی‌کند نمی‌تواند به توفیق جهاد بوسیلۀ نفسش در کنار خلیفۀ خداوند در زمینش دست یابد؛ و جهاد با مال، از جملۀ جهاد نفس است و به همین دلیل مقدم بر جهاد با نفس است؛ به همین دلیل از کسی که از دادن اموالش خودداری می‌کند توقع نداری به توفیق جهاد همراه با خلیفۀ خداوند در زمینش نایل شود؛ زیرا کسی که مالش برایش عزیز است، جانش برایش عزیزتر خواهد بود. از سوی دیگر هرکس که اموالش را می‌دهد الزاماً شخصی نخواهد بود که با نفس خود به مجاهده برخاسته و موفق به جهاد با خلیفۀ خدا در زمینش شود. اسباب فراوانی وجود دارد که موجب می‌شود انسان بدون اخلاص برای خدای سبحان‌و‌متعال، مالش را بدهد؛ به همین دلیل گاهی انسان مالش را می‌دهد ولی جانش برایش عزیز است. اگر اموالش را با اخلاص تقدیم خداوند می‌کرد، قطعاً جانش را نیز می‌داد و برای جهاد همراه با خلیفۀ خداوند در زمینش توفیق می‌یافت. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/19 نوامبر 2015: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. خداوند پاداش‌های شما را بزرگ بدارد و اعمالتان را قبول فرماید.[216] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​u​n​3​I​M​z​2​E​F​K​Q​&​f​e​a​t​u​r​e​=​y​o​u​t​u​.​b​e ** ** **

-دیدار در خصوص مسائل مربوط به الحاد علمی در برنامۀ پالتاک

Ahmed Alhasan احمدالحسن/28 دسامبر 2015: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. هر سال در خیر باشید. به‌مناسبت یادبود ولادت رسول خدا محمد(ص): هـذه آمنـــة بنــت وهـب اقبلت تحمل لاهوت الابد فاسجدوا ذلاً له فیمن سجد فله الامـلاک خرت سجدا اذ تجلی نوره فی آدم ایــن آمنــه اســــت دُخــت وهـــب آمده و لاهوت ابد را حمل می‌کند در میان سجده‌کنندگان، خاضعانه سجده‌اش کنید کــه پادشاهان برایش به سجده درافتادند وقتی نور او در آدم تجلی یافت فایل پیوست، برنامۀ ضبط‌شدۀ دیدار اخیر است[217] برای کسانی که شنیدن آن را از دست دادند و مایل به شنیدنش هستند: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​O​2​o​t​t​F​(​ع​)​d​R​L​E ** ** **

-تبریک به‌مناسبت فرارسیدن سال 2016 میلادی

Ahmed Alhasan احمدالحسن/31 دسامبر 2015: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. به‌مناسبت حلول سال جدید میلادی ، هر سال در خیر و عافیت باشید. از خداوند می‌خواهم در روزها و شب‌هایش برایتان برکت قرار داده، آن را بهترین سالی که بر شما فرود می‌آید مقرّر بدارد و شما را از بندگانی قرار دهد که نزدش بیشترین بهره را از هر خیری که فرو می‌فرستد و از هر شری که دفع می‌شود به دست می‌آورند. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند. ** ** **

-تسلیت به‌مناسبت کشته‌شدن شیخ نمر

Ahmed Alhasan احمدالحسن/2 ژانویه 2016: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. انا لله و انا الیه راجعون. اظهار تسلیت صمیمانه دارم به خانواده و دوستداران «شیخ نمر باقر النمر»؛ کسی که مقامات وهابی آل سعود ستمگرانه و بی هیچ حقی، به کشتن وی اقدام کردند. از خدا می‌خواهم به خانوادۀ او صبرِ بر مصیبت عطا فرماید. پی‌نوشت/ 3 ژانویه 2016: ت. محمود علی بهادلی: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته... خداوند شما را زنده بدارد ای مولای من و پاداش شما را بزرگ گرداند و ـ‌به حق محمد و آل‌محمد(ع)ـ به قلب خانواده‌اش صبر عنایت فرماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. خداوند شما را زنده بدارد و به شما بهترین پاداش نیکوکاران را عطا فرماید. از خدا می‌خواهم پدر گرامی شما را حفظ کرده، گا‌م‌هایش را برای هر خیری استوار بدارد. سلام من به او و خانوادۀ بزرگوارتان و همۀ برادران مؤمنتان. پی‌نوشت/ 3 ژانویه 2016: زکریا فیصلی زکی: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم؛ و فرجام از آنِ پرهیزگاران است. خداوند آل‌سعود را لعنت کند. Ahmed Alhasan احمدالحسن: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. خداوند شما را زنده بدارد و به شما پاداش نیکو عطا فرماید. سلام من به پدر عزیزت ـ‌خدا حفظش کند‌ـ و به خانوادۀ بزرگوارت. پی‌نوشت/ 3 ژانویه 2016: Sarmed Alyamani: آقا و مولای من، خداوند پاداش شما را در فقدان کودک برادرمان مهندس شوقی عبد‌الکریم بزرگ گرداند. امروز اجلش فرارسید؛ پس از اینکه اهل و عیالش او را به‌سبب دعوت حق ترک کردند، این کودک در این دنیا مایۀ دل‌خوشی او بود. تقاضا دارم او را در دعای خود فراموش نفرمایید ای آقا و مولای من. خداوند شما را و اهل‌بیت و خانواده و انصارت را حفظ فرماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. انا لله و انا الیه راجعون. خداوند پاداش مهندس شوقی را در مصیبت پسرش، بزرگ گرداند. از خدا می‌خواهم در مصیبتی که به او وارد شده است صبر الهام فرماید و به او جزای خیر دهد. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌فرماید. پی‌نوشت/ 3 ژانویه 2016: مصطفی حمید علی الوائلی: سلام عليكم و رحمة الله و بركاته. برادرانم، می‌خواهم امروز همه را به هم بزنم، هرچه بادا باد؛ چون دیگر حوصله‌مان از صبر‌کردن سر رفته و حتی صبر هم حوصله‌اش از من سر رفته است. من از برادران شما هستم که به گروه عملیات خاص ملحق شدم. ما را در منطقۀ «طوز خرماتو» انداختند. نه از سیاستمداران، نه از افسران ارشد و نه از حکومت، هیچ‌کس به ما سر نمی‌زند یا حال ما را جویا نمی‌شود. ما اگر بمانیم حالمان این است. نامه‌ای را برای هر صاحب حقی می‌فرستم تا آن را به مولایم یمانی برساند، شاید نامه‌ام را بخواند. چون به خدا قسم حوصله‌مان سر رفت و خسته شدیم. هر ساعت می‌گوییم همه‌چیز را رها کنیم و سربازی را کنار بگذاریم؛ ولی فقط این خداوند است که به ما صبر داده. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته. Ahmed Alhasan احمدالحسن: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. فرزند عزیزم علی وائلی و همۀ فرزندان عزیزم که عزیزترین داشتۀ خود را برای دفع خطر از مقدسات، عِرض و آبرو و سرزمین عراقِ عزیز و پاک‌شده به‌وسیلۀ انبیا و اوصیا از زمان آدم و نوح و ابراهیم تا رسیدن به مهدی، قربانی می‌کنند؛ به خدا قسم وضعیت شما مرا اندوهگین می‌کند و ما می‌دانیم بسیاری از این‌هایی که بیان کردی اشخاصی هستند که همّ‌و‌غمّشان دنیا و خوشی‌هایش است؛ اگرچه بهایش خون‌های شما باشد؛ اما من چیزی جز دعا برای شما در اختیار ندارم. ای عزیز من! شما نمی‌توانید عرصه را برای این وهابی‌های پلید داعش و دیگرانی که همّتشان تجاوز به مقدسات و ناموس شماست، خالی بگذارید. ان‌شاء‌الله دوستان در مکتب و نیز در فرماندهی سرایا القائم را توجیه خواهم کرد تا هرچه در توان دارند برایتان تقدیم کنند؛ از جمله پشتیبانی و حمایت مادی و معنوی.

-پی‌نوشت / 3 ژانویه 2016:

حیدر نور الموسوی: سلام بر شما ای آل‌محمد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خدا می‌خواهم شما و کسانی را که به شما پناه می‌آورند حفظ، و گام‌هایتان را برای هر خیری استوار فرماید و از هر شرّی دورتان گرداند. ** ** **

-ارتباط با رادیو المنقذ دیترویت.

Ahmed Alhasan احمدالحسن/21 ژانویه 2016: سلام و رحمت و برکات خدا بر شما. ارتباط با رادیو المنقذ از دیترویت، برای کسانی که تمایل به شنیدن دارند: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​1​E​f​y​6​I​U​U​D​0​A ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/26 فوریه 2016: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. عزیزان مؤمن، اساتید، سادات و شیوخ فاضل در ایران: خداوند بخاطر همۀ کارهایی که برای رساندن حق به مردم انجام می‌دهید به شما پاداش خیر عنایت فرماید.[218] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​h​m​e​d​.​A​l​h​a​s​a​n​.​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​v​b​.​4​5​7​3​9​7​0​0​4​3​0​7​9​6​8​/​9​6​4​3​7​2​6​7​3​6​1​0​3​9​6​/​?​t​y​p​e​=​3​&​t​h​e​a​t​e​r ** ** **

-تبریک به ملت‌هایی که عید نوروز را جشن می‌گیرند

Ahmed Alhasan احمدالحسن/21 مارس 2016: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. به‌مناسبت اعیاد نوروز، به مردمانی که این مناسبت را جشن می‌گیرند، تبریک عرض می‌کنم. هر سال در خیر باشید. / ** ** **

-بارخدایا! قلب‌های ما را به حضور در ساحت قدسی‌ات مشغول بدار.

Ahmed Alhasan احمدالحسن/8 آوریل 2016: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. ماه رجب‌الحرام فرا رسیده است؛ پس فرصت را غنیمت شمارید. روزهایش را روزه بدارید و شب‌هایش را با دعا و تضرع به درگاه الهی زنده نگه دارید تا شاید از نگاه رضایت آن حبیب سبحان بهره‌ای ببرید. بارخدایا! قلب‌های ما را در هر لحظه‌ای با حضور در ساحت قدسی‌ات مشغول بدار تا دلباختۀ محبت تو شود. ** ** **

-تظاهرات و اعتصاب‌ها یأس و ناامیدی را از زندگی بسیاری از عراقی‌ها دور کرده است

Ahmed Alhasan احمدالحسن/13 آوریل 2016: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. خداوند طاعات شما در ماه رجب عزیز را قبول فرماید. به کسانی که از حوادث عراق در این روزها[219] هراس دارند می‌گویم: نتایج تظاهرات و اعتصاب‌های گذشته و کنونی هرچه بوده باشد دست‌کم یأس و ناامیدی را از زندگی بسیاری از عراقی‌ها دور کرده است. نتیجه‌های وضعیت زایمانی که هم‌اکنون در جریان است هرچه باشد دست‌کم پس از سال‌های متوالی، از هیمنه و تسلط ظلم و ستم و سرکشی، افقی برای ورود به وضعیت جدید گشوده است. ** ** **

-به همین دلیل است که عاشق علی هستیم و محبت او در رگ‌های ما جاری است

Ahmed Alhasan احمدالحسن/21 آوریل 2016: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. هر سال در خیر، و به علی(ع) نزدیک‌تر باشید. اینکه زندگی‌ات را برای رفاه خود یا برای خانواده و نزدیکانت یا حزب و گروهت سپری کنی، این‌گونه زندگی‌کردن تو را از زندگی هیچ حیوان دیگری ـ‌که در زندگی بر روی این زمین با ما مشترک است‌ـ چندان متفاوت نمی‌کند. آنچه به زندگی تو معنایی انسانی و ارزشی حقیقی می‌افزاید این است که زندگانی‌ات را با اخلاص برای دیگرانی بگذرانی که هیچ ارتباط نزدیک یا منفعتی با آن‌ها نداری. علی بن ابی‌طالب زندگی‌اش را این‌‌گونه سپری کرد. به همین دلیل است که عاشق علی هستیم و محبت او در رگ‌های ما جاری است.[220] ای هند عشق نورزیدم و فردی چون من عشق زنان را دیانت و دوری ازگناه نمی‌داند  امـا مـحـبت من بـه وصـــی‌ای اسـت که در سینه خیمه می‌زند و فوران می‌کند  اوســت چــــراغ روشــنی‌بخـــش و اوست سبب نجات از عذابِ آنکه نجات‌یافت  ** ** **

-هشدار در خصوص وضعیت کرکوک

Ahmed Alhasan احمدالحسن/30 آوریل 2016: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما در سایۀ شرایط سختی که بر عراق می‌گذرد، واجب می‌دانم همۀ کسانی را که به عراق اهمیت می‌دهند از موضوع زیر آگاه سازم: اول: وضعیت واقعی امروز به این صورت است که عراق یک حکومت یکپارچه نیست؛ بلکه عبارت است از دو دولت؛ دولت کردستان در شمال که فقط احزاب کُرد بر آن حکومت می‌کنند، و دولتی عراقی در مرکز و جنوب که برخی از ساکنان آن‌ها بر آن حکومت می‌کنند و احزاب کُرد در ادارۀ حکومت آن و نابود کردنش با آن‌ها مشارکت می‌کنند. دوم: کرکوک شهری با قومیت‌های چندگانه است و هیچ‌یک از بخش‌های آن ـ‌حتی اگر از اکثریتِ آنجا برخوردار باشد‌ـ حق ندارد پیوستن به حکومت وابسته به قومیت آن بخش را بر دیگر ساکنانش الزامی کند. چنین کاری طبق تمام معیارهای انسانی، اخلاقی و قانونی، قضیه‌ای ناعادلانه است و باید موضوع کرکوک، به همین شکل مورد بحث و بررسی قرار گیرد؛ زیرا چنین وضعیتی یک همه‌پرسی برای استقلال کرکوک از عراق نیست تا کرکوک، دولتی با قومیت‌های گوناگون ـ‌که کرد و عرب و ترکمن در آن زندگی می‌کنند‌ـ باشد؛ بلکه آن‌ها می‌خواهند همه‌پرسی را برای پیوستن کرکوک به دولتی با قومیت کُردی به اجرا درآورند؛ یعنی آن‌ها می‌خواهند از طریق همه‌پرسیِ کردها در کرکوک، صدها هزار ترکمن و عرب را مجبور کنند زیر سایۀ حکومتی با قومیت کُرد زندگی کنند و چنین کاری، ظالمانه و ناعادلانه است؛ بنابراین بر هر عراقی و انسان شریفی که ظلم و سرکشی را ناخوش می‌دارد واجب است برای اینکه احزاب کرد، ترکمن‌ها و عرب‌ها و دیگر قومیت‌های کرکوک را برای زندگی در سایۀ دولتی با قومیت کُردی مجبور نکنند، در راستای حق آن‌ها موضع‌گیری کند. ** ** **

-دولت به‌دنبال گوسفند قربانی است تا هیمنۀ خودش را بازگرداند

Ahmed Alhasan احمدالحسن/1 مِی 2016: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. #عراق #انقلاب تقریباً سیزده سال است مجموعه‌ای بر عراق حکومت می‌کنند که ثروت‌های مردم ستمدیدۀ عراق را چپاول می‌کنند و به هدر می‌دهند. سیزده سال است که آن‌ها مردم عراق و بینوایان عراق را روی زمین می‌کشند، بینی و دهان و سر و دست و پاهای مردم را می‌شکنند و تا آخرین نفس اقدام کشیدن مردم در کوچه‌های تنگ و باریک می‌کنند و هیچ ابهتی برای مردم باقی نگذاشته‌اند؛ و خودشان هیچ اندوهی به دل راه نمی‌دهند. مردم قیام کردند تا بخشی از حق خود را مطالبه کنند. آن‌ها هم گفتند: مردم موجب چرکین کردن کرسی‌ها و سیلی خوردن نماینده شده‌اند و ابهت دولت را از بین برده‌اند.[221] و اکنون در میان بینوایان سرکوب‌شده به‌دنبال قوچی قربانی هستند تا محاکمه‌اش کنند و به این ترتیب «ابهت» به دولت بازگردد. مرگ بر شما باد. ** ** ** 3 مِی / تصویر صفحۀ شخصی، توسط Ahmed Alhasan احمدالحسن تغییر داده شد: / ** ** ** 6 مِی / تصویر صفحۀ شخصی توسط Ahmed Alhasan توسط احمدالحسن تغییر داده شد: / ** ** **

-آیا باید مسئولین برای امنیت داخلی عراق بازخواست شوند؟

Ahmed Alhasan احمدالحسن/11 می 2016: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. #عراق #انقلاب ویرانی و خون‌ها در عراق پایانی ندارد. آیا نباید مسئولین امنیت داخلی عراق (نخست‌وزیر و وزیر کشور) به‌جهت کوتاهی در انجام وظایفشان بازخواست شوند؟! همان گونه که آن‌ها می‌خواهند مردم را بازخواست کنند و گوسفندی قربانی پیدا کنند و به اتهام حمله به مجلس ملی، او را محاکمه کنند؟ در حمله به مجلس حتی یک نفر هم کشته نشد؛ در حالی که امروز ده‌ها فقیر و بینوا کشته شدند.[222] پیام‌های شما به مردم عراق رسید و آن را خوب درک کردند؛ شما در حال کشیدن مردم در خیابان هستید. پی‌نوشت / 17 می 2016: Alaa Alkadhmi: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما... آقای من! ای پسر رسول خدا! هیچ روزی به فکرم خطور نمی‌کرد که شما را اندوهگین کنم؛ ولی آنچه نقل می‌کنم تنها امانتی از طرف کسانی است که شما را دوست دارند و حسرت دیدار شما را دارند. اینان انصار شما در سراسر زمین هستند، ای پسر پاکیزگان! برخی از آن‌ها انصار جنوب تایلند و دیگر جاهایش هستند که مرتب از من می‌خواهند سلامشان را به شما ـ‌ای آقای من‌ـ برسانم؛ چراکه آن‌ها شما را دوست می‌دارند و مشتاق شما هستند (از جمله کسی که از دست داده‌ایم). امروز یکی از آن‌ها به نام «انصار» درگذشت و بر من گران است این خبر را به شما برسانم؛ ولی این دنیایی است که راحتی در آن راه ندارد. انا لله و انا الیه راجعون و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم. خداوند به شما جزا دهد که امام رئوف و رحیم هستی و از کسی که ستم بر تو روا داشته است درمی‌گذری و کسی را که به تو بدی کرده است می‌بخشی و با کسی که از تو بریده است پیوند برقرار می‌کنی. در حالی که ما مرکب‌های آرزویمان را به ساحت کَرَم شما فرود آورده‌ایم، پس بر برادر ما «انصار» و بر ما تصدقی فرما به آنچه که شما اهلش هستی ـ‌ای فرزند کریمان‌ـ که تو بهترین صدقه‌دهنده‌ای. از خداوند سبحان مسئلت دارم در پیروزی و تمکینی که به شما وعده داده است شتاب فرماید؛ و صلی الله علی النبی الامین و علی آله الطاهرین الائمة و المهدیین و سلم تسلیما. Ahmed Alhasan احمدالحسن: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. خداوند پاداش‌های همۀ شما را در وفات برادرتان «انصار» بزرگ بدارد. از خدا می‌خواهم بر خانواده و همۀ دوستدارانش و مؤمنان در تایلند، مالزی و استرالیا با صبر بر مصیبتی که بر آنان وارد شده است منت بگذارد؛ و از خدا می‌خواهم مقام او را نزد خودش رفعت دهد و نصیب او را بهشت جاودان قرار دهد و در روزی که سایه‌ای جز سایۀ خداوند سبحان‌و‌متعال نیست او را در میان امنیت‌یافتگان همراه محمد و آل‌محمد مبعوث فرماید. ** ** **

-تسلیت به‌مناسبت وفات یکی از انصار تایلند

Ahmed Alhasan احمدالحسن/17 می 2016: به رحمت فراگیر خداوند.[223] / ** ** **

-انتشار روز مقابله با ترس از هم‌جنس‌گرایی در رسانه‌های اجتماعی و بررسی آن از نظر علمی

Ahmed Alhasan احمدالحسن/17 می 2016: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. «در رسانه‌های ارتباطات‌جمعی، روز 17/5 به‌عنوان روز حمایت از هم‌جنس‌گرایی یا آن‌گونه که آن‌ها می‌نامند «روز مقابله با ترس از هم‌جنس‌گرایی» منتشر شده است و پوشیده نیست که بسیاری از دولت‌های جهان، قانون ازدواج هم‌جنس‌گرایان را تصویب کرده‌اند یا در حال تصویبش هستند. ما پیش‌تر به این مطلب اعتراض کردیم و معتقدیم نه‌فقط از دیدگاه دینی، بلکه حتی از دیدگاه اجتماعی و بیولوژیکی نیز کاری زشت و ویران‌کننده است. شخصاً این مسئله را از نظر علمی مورد بحث و بررسی قرار دادم و به‌روشنی بیان کردم توجیهاتی که برای انحراف جنسی مطرح می‌کنند باطل است. آنچه پیش‌تر نوشتم: مشخص‌شدن جنسیت در مراحل بعدی تکامل بر روی زمین حاصل شده است؛ زیرا زندگی با تولیدمثل جنسی آغاز نشد؛ بلکه در ابتدا با تکثیر غیرجنسی آغاز شد و سپس تکثیر جنسی پدید آمد. در این خصوص نکاتی شایان‌توجه است؛ از جمله: دوجنسیتی‌بودن حیوان؛ یعنی حیوان، هم دارای اعضای تناسلی نر و هم اعضای تناسلی ماده باشد. از جمله: رفتار بعضی از ماهی‌ها؛ ماهی‌هایی که در یکی از مراحل زندگی خود موجود نری با اعضای تناسلی کامل هستند و اقدام به تلقیح می‌کنند و سپس در مرحله‌ای دیگر به ماده‌ای با اعضای تناسلی کامل تبدیل می‌شوند و تخم‌گذاری می‌کنند. از جمله: وضعیتی که در آن به سر می‌بریم؛ یعنی مذکر و مؤنث جدا از هم با جنسیتی معیّن در طول زندگی‌شان. در این حالت، جنین توانایی این را دارد که مذکر یا مؤنث شود و آنچه رشد یکی از اعضای تناسلی معین ـ‌و نه دیگری‌ـ را مشخص می‌کند، کروموزوم‌های جنسی است و این یعنی در داخل هر بدنی، یک مذکر و یک مؤنث، یا بهتر است بگوییم قابلیت مذکر یا مؤنث‌بودن وجود دارد، و آنچه حاصل شده تنها عبارت است از اینکه یکی از آن‌ها هنگام اجرای نقشۀ ژنتیکیِ مخصوص به آن بدن، بر دیگری تسلط پیدا کرده و در نتیجه فرد، مذکر یا مؤنث شده است. این نکته در بعضی از حالات بیماری یا اختلال در کروموزوم‌ها واضح است؛ مثل وضعیتی که در سندرم عدم‌حساسیت آندروژنی وجود دارد؛ به‌طوری که گاهی اوقات مؤنث، دارای اعضای مذکر پنهان در بدن می‌شود. این نکته را در کتاب «توهم بی‌خدایی» بیان کرده‌ام. متن زیر، این مسئله را برای شما روشن خواهد ساخت: «یک [نوع] جهش ژنتیکی وجود دارد که بر گیرنده‌های آندروژنی یا سندرم هورمون مردانۀ جنین (XY46) تأثیر می‌گذارد. این جهش، تأثیر ژن جنسی مردانه را بیشتر می‌کند؛ به این ترتیب دستگاه تناسلی زنانه تشکیل می‌شود، ولی بر حسب نوع جهش و میزان تأثیرگذاری آن در گیرنده‌های آندروژنی، حالت شخص دچار‌شده به این سندرم مشخص خواهد شد. این شخص ممکن است اندام‌های مردانه و زنانۀ ناقصی داشته باشد و ممکن است تنها به یکی از آن‌ها اکتفا کند؛ ولی به‌طور معمول ظاهری زنانه خواهد داشت. اگر جنینِ حامل ژن‌های مذکر یا XY46، به سندرم عدم‌حساسیت کامل آندروژن مبتلا باشد، از نظر ظاهری به‌طور کامل مؤنث خواهد شد و حتی معمولاً در ابتدا و بدون معاینۀ دقیق نمی‌توان وضعیت او را تشخیص داد. در چنین جنینی اعضای ظاهری زنانه وجود دارد؛ بنابراین یک مؤنث معمولی خواهد بود؛ اما بدون رحم و تخمدان؛ یعنی جنس مؤنث با دستگاه تناسلی زنانۀ ناقص شکل گرفته است. در چنین جنینی، دستگاه تناسلی مردانۀ پنهان و پوشیده‌ای نیز در داخل شکم وجود دارد.» یعنی طبق آنچه تقدیم شد می‌توانیم درک کنیم که هر مذکری در درون خود، مؤنثی مُرده و هر مؤنثی، در درون خود مذکری مرده را حمل می‌کند، و آنچه افرادِ ناهنجار انجام می‌دهند بیدارکردن این باطن جسمانی خفته در مرحلۀ نمو ژن، با تلقین نفْسانی است؛ با وجود اینکه این باطن خفته، به‌واقع و در عمل، بر بدنی که در آن قرار دارد هیچ اثر حقیقی و عملی ندارد و به این ترتیب یک نر می‌تواند مجبور شود نقش ماده را ایفا کند، یا اینکه ماده نقش نر را. در حقیقت تنها انسان نیست که چنین رفتاری را انجام می‌دهد؛ بلکه حیوانات دیگر نیز به نسبت 10% ـ‌یا اندکی بیشتر یا کمتر‌ـ چنین کاری را انجام می‌دهند و علت، همان است که در آنچه تقدیم شد بیان کردم. به این ترتیب روشن می‌شود ناهنجاری جنسی ـ‌تنها به این دلیل که حیوانات دیگر نیز آن را انجام می‌دهند‌ـ مسئله‌ای طبیعی نیست؛ بلکه حالتی ناهنجار و خارج‌شدن از طبیعتِ چیره‌شده بر بدنِ موجودِ زنده محسوب می‌شود و وضع‌کردن قوانینی که بازدارنده از این انحراف باشد و فرد را محدود کند، امری است طبیعی نه برعکس! اما متأسفانه این بهانه ـ‌که ناهنجاری جنسی، صفتی موجود و شایع در ویژگی‌های حیوانی است‌ـ برای قانع‌کردن برخی سیاست‌مداران در بریتانیا و فرانسه ـ‌که بیشتر آن‌ها اطلاعی از زیست‌شناسی تکاملی ندارند‌ـ به خدمت گرفته شد تا قوانین مربوط به ازدواج هم‌جنس‌گرا‌ها رایج شود. حقیقتِ علمی این است که ما و دیگر حیواناتی که بدنشان تنها به یک سیستم تناسلی اختصاص دارد، در طول زندگی خود از نظر جنسی به‌طور کامل تخصصی می‌شویم و تلاش برخی افراد برای انجام کارهای ناهنجار و منحرف، این انحراف را به‌صورت امری طبیعی توجیه نمی‌کند؛ بلکه این انحراف، وضعیت خروج از طبیعت جسمانی و فیزیولوژیکی محسوب می‌شود. موجود زنده ـ‌به‌خصوص موجود هوشمندی مثل انسان‌ـ می‌تواند از این انحراف به‌آسانی جلوگیری کند. به همین دلیل درست آن است که قوانینی وضع شود که از این انحراف جلوگیری و به دورشدن از این انحراف کمک کند نه ـ‌برعکس‌ـ آن‌گونه که ـ‌با تأسف بسیار‌ـ امروز شاهدش هستیم؛ تا آنجا که اخباری که پشتِ‌سرهم می‌رسد حاکی از تصویب ازدواج هم‌جنس‌گرا‌ها توسط حکومت‌هاست. بنابراین علاج در دست شخصی است که خودش را متمایل به انحراف جنسی می‌بیند؛ اگر خواسته‌ای شیطانی وجود دارد که به او می‌گوید درون او یک مؤنث مرده وجود دارد و او را به زنده‌کردن مؤنث مرده برمی‌انگیزاند، او به‌خوبی می‌داند که درونش نری آشکار با اعضای تناسلی کامل وجود دارد. در خصوص مؤنث نیز وضعیت به همین صورت است. می‌توانیم وضعیت را در قالب یک مثال روشن‌تر کنیم: مثلاً اگر بگوییم در هر مذکری 90% نر و 10% ماده وجود دارد، همچنین در هر مؤنثی، 90% ماده و 10% نر وجود دارد، طبیعی است که صفات و تمایلات مردانه، بر مذکر چیره می‌شود ـ‌زیرا در ترکیب بدنی او مردانگی نسبت بیشتری را از آنِ خود کرده است‌ـ و همین وضعیت در خصوص مؤنث نیز وجود دارد و به‌ناچار باید صفات زنانه بر او چیره شود. حال 10% را بر بدن مسلط‌کردن و بدن را از مذکر به مؤنث ـ‌یا برعکس‌ـ تبدیل‌کردن وضعیتی ناهنجار و منحرف محسوب می‌شود و فرض این است که انسان توانایی جلوگیری از انحراف و تسلط بر آن را داراست؛ زیرا این عمل، عبارت است از خروج از طبیعت جسمانیِ مسلط بر بدن در اثر وسوسه‌های فریبنده که می‌توان در رویارویی با حقیقتِ جنسیِ مسلط بر بدن، آن را مجاب ساخت و از آن جلوگیری کرد. آنچه باقی می‌ماند این نکته است که امکان دارد حالاتی ناشی از بیماری وجود داشته باشد که بر بدن تأثیر بگذارد ـ‌مانند کم یا بسیاربودن ترشح برخی هورمون‌ها یا مسائل دیگر‌ـ که چنین حالت‌هایی را می‌توان با مراجعه به پزشک متخصص معالجه کرد.» پی‌نوشت/ 18 می 2016: Warethin Malakoot: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. انا لله و انا الیه راجعون. جوان انصاری «ولید عیسی مزرعه» از طالقان به رحمت خداوند رفت. مولای من! برای او دعا و از خداوند طلب مغفرت فرمایید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. خداوند پاداش‌های شما و پاداش پدر پاک و خانوادۀ گرامی او را بزرگ بدارد. از خدا می‌خواهم برای مصیبتشان به آن‌ها صبر عطا فرماید و بهرۀ او را بهشت‌های جاودانی قرار دهد که برای پرهیزگاران مهیا فرموده است. ** ** **

-وقتی ساختمانی در حال سقوط یا فروپاشی باشد، نابود‌کردنش بهترین راه‌حل است

Ahmed Alhasan احمدالحسن/20 می 2016: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. #عراق #انقلاب وقتی ساختمانی در حال سقوط یا فروپاشی باشد، نابود‌کردنش بهترین راه‌حل برای ایجاد یک خانۀ ایمن است که برای ساکنانش زندگی کریمانه‌ای تأمین کند. / ** ** **

-بر آنان که در زمین‌اند رحم آورید تا آن‌که در آسمان است بر شما رحم آوَرَد

Ahmed Alhasan احمدالحسن/6 ژوئن 2016: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما به‌مناسبت حلول ماه مبارک رمضان هر سال در خیر باشید. رمضان، ماه رحمت است؛ نه‌فقط به‌جهت اینکه ما در آن، توقع رحمت خدا را در روزی‌دادن خیر به ما و دفع شر از ما در روزهای آینده از سال جدیدمان بعد از شب مبارک قدر داریم‌ـ بلکه رمضان ماه رحمت است چون روزه در آن ما را به این سو سوق می‌دهد که درد و رنج دیگران را درک کنیم و در نتیجه به مهربانی با آنان و تلاش برای رفع زورگویی و ستم از آن‌ها توجه کنیم. پس نباید بهرۀ شما از این ماه، [صرفاً] گرسنگی و تشنگی باشد؛ بلکه باید رحمت و مهربانی باشد. بر آنان که در زمین‌اند رحم آورید، تا آن‌که در آسمان است بر شما رحم آوَرَد. ** ** **

-دعای روز اول ماه رمضان

Ahmed Alhasan احمدالحسن/7 ژوئن 2016: (قُلْ ما یعْبَؤُا بِکمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکم‏) (بگو اگر دعاى شما نباشد پروردگارم هیچ اعتنایى به شما نمى‏کند).[224] «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی دَانَ لَهُ کُلُّ شَیْ‏ءٍ، وَ بِرَحْمَتِکَ الَّتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ، وَ بِعَظَمَتِکَ الَّتِی تَوَاضَعَ لَهَا کُلُّ شَیْ‏ءٍ، وَ بِعِزَّتِکَ الَّتِی قَهَرَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ، وَ بِقُوَّتِکَ الَّتِی خَضَعَ لَهَا کُلُّ شَیْ‏ءٍ، وَ بِجَبَرُوتِکَ الَّتِی غَلَبَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ، وَ بِعِلْمِکَ الَّذِی أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ، یَا نُورُ یَا قُدُّوسُ، یَا أَوَّلا قَبْلَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ، وَ یَا بَاقِیا بَعْدَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ، یَا اللهُ یَا رَحْمنُ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ، وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ، وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَقْطَعُ الرَّجَاءَ، وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُدِیلُ الْأَعْدَاءَ، وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَرُدُّ الدُّعَاءَ، وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی یُسْتَحَقُّ بِهَا نُزُولُ الْبَلاءِ، وَ اغْفِرْلِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ غَیْثَ السَّمَاءِ، وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَکْشِفُ الْغِطَاءَ، وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ، وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُورِثُ النَّدَمَ، وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ، وَ أَلْبِسْنِی دِرْعَکَ الْحَصِینَةَ الَّتِی لا تُرَامُ، وَ عَافِنِی مِنْ شَرِّ مَا أُحَاذِرُ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فِی مُسْتَقْبَلِ سَنَتِی هَذِهِ، اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ، وَ رَبَّ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ، وَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ، وَ رَبَّ السَّبْعِ الْمَثَانِی وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ، وَ رَبَّ إِسْرَافِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ جَبْرَائِیلَ، وَ رَبَّ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ وَ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ، أَسْأَلُکَ بِکَ وَ بِمَا سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَکَ یَا عَظِیمُ، أَنْتَ الَّذِی تَمُنُّ بِالْعَظِیمِ، وَ تَدْفَعُ کُلَّ مَحْذُورٍ، وَ تُعْطِی کُلَّ جَزِیلٍ، وَ تُضَاعِفُ الْحَسَنَاتِ بِالْقَلِیلِ وَ بِالْکَثِیرِ، وَ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ یَا قَدِیرُ یَا اللهُ یَا رَحْمَنُ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ، وَ أَلْبِسْنِی فِی مُسْتَقْبَلِ سَنَتِی هَذِهِ سِتْرَکَ، وَ نَضِّرْ وَجْهِی بِنُورِکَ، وَ أَحِبَّنِی بِمَحَبَّتِکَ، وَ بَلِّغْنِی رِضْوَانَکَ، وَ شَرِیفَ کَرَامَتِکَ، وَ جَسِیمَ عَطِیَّتِکَ، وَ أَعْطِنِی مِنْ خَیْرِ مَا عِنْدَکَ وَ مِنْ خَیْرِ مَا أَنْتَ مُعْطِیهِ أَحَدا مِنْ خَلْقِکَ، وَ أَلْبِسْنِی مَعَ ذَلِکَ عَافِیَتَکَ یَا مَوْضِعَ کُلِّ شَکْوَى، وَ یَا شَاهِدَ کُلِّ نَجْوَى، وَ یَا عَالِمَ کُلِّ خَفِیَّةٍ، وَ یَا دَافِعَ مَا تَشَاءُ مِنْ بَلِیَّةٍ، یَا کَرِیمَ الْعَفْوِ، یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ، تَوَفَّنِی عَلَى مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ وَ فِطْرَتِهِ، وَ عَلَى دِینِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سُنَّتِهِ، وَ عَلَى خَیْرِ الْوَفَاةِ فَتَوَفَّنِی، مُوَالِیا لِأَوْلِیَائِکَ، وَ مُعَادِیا لِأَعْدَائِکَ، اللَّهُمَّ وَ جَنِّبْنِی فِی هَذِهِ السَّنَةِ کُلَّ عَمَلٍ أَوْ قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ یُبَاعِدُنِی مِنْکَ، وَ اجْلِبْنِی إِلَى کُلِّ عَمَلٍ أَوْ قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ یُقَرِّبُنِی مِنْکَ فِی هَذِهِ السَّنَةِ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ، وَ امْنَعْنِی مِنْ کُلِّ عَمَلٍ أَوْ قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ یَکُونُ مِنِّی أَخَافُ ضَرَرَ عَاقِبَتِهِ، وَ أَخَافُ مَقْتَکَ إِیَّایَ عَلَیْهِ حِذَارَ أَنْ تَصْرِفَ وَجْهَکَ الْکَرِیمَ عَنِّی فَأَسْتَوْجِبَ بِهِ نَقْصا مِنْ حَظٍّ لِی عِنْدَکَ یَا رَءُوفُ یَا رَحِیمُ، اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی مُسْتَقْبَلِ سَنَتِی هَذِهِ فِی حِفْظِکَ وَ فِی جِوَارِکَ وَ فِی کَنَفِکَ، وَ جَلِّلْنِی سِتْرَ عَافِیَتِکَ، وَ هَبْ لِی کَرَامَتَکَ، عَزَّ جَارُکَ وَ جَلَّ ثَنَاؤُکَ وَ لا إِلَهَ غَیْرُکَ، اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی تَابِعا لِصَالِحِی مَنْ مَضَى مِنْ أَوْلِیَائِکَ، وَ أَلْحِقْنِی بِهِمْ وَ اجْعَلْنِی مُسَلِّما لِمَنْ قَالَ بِالصِّدْقِ عَلَیْکَ مِنْهُمْ، وَ أَعُوذُ بِکَ اللَّهُمَّ أَنْ تُحِیطَ بِی خَطِیئَتِی وَ ظُلْمِی وَ إِسْرَافِی عَلَى نَفْسِی، وَ اتِّبَاعِی لِهَوَایَ، وَ اشْتِغَالِی بِشَهَوَاتِی، فَیَحُولُ ذَلِکَ بَیْنِی وَ بَیْنَ رَحْمَتِکَ وَ رِضْوَانِکَ فَأَکُونَ مَنْسِیّا عِنْدَکَ، مُتَعَرِّضا لِسَخَطِکَ وَ نِقْمَتِکَ، اللَّهُمَّ وَفِّقْنِی لِکُلِّ عَمَلٍ صَالِحٍ تَرْضَى بِهِ عَنِّی، وَ قَرِّبْنِی إِلَیْکَ زُلْفَى، اللَّهُمَّ کَمَا کَفَیْتَ نَبِیَّکَ مُحَمَّدا صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ هَوْلَ عَدُوِّهِ، وَ فَرَّجْتَ هَمَّهُ، وَ کَشَفْتَ غَمَّهُ، وَ صَدَقْتَهُ وَعْدَکَ، وَ أَنْجَزْتَ لَهُ عَهْدَکَ، اللَّهُمَّ فَبِذَلِکَ فَاکْفِنِی هَوْلَ هَذِهِ السَّنَةِ وَ آفَاتِهَا وَ أَسْقَامَهَا وَ فِتْنَتَهَا وَ شُرُورَهَا وَ أَحْزَانَهَا وَ ضِیقَ الْمَعَاشِ فِیهَا، وَ بَلِّغْنِی بِرَحْمَتِکَ کَمَالَ الْعَافِیَةِ بِتَمَامِ دَوَامِ النِّعْمَةِ عِنْدِی إِلَى مُنْتَهَى أَجَلِی، أَسْأَلُکَ سُؤَالَ مَنْ أَسَاءَ وَ ظَلَمَ وَ اسْتَکَانَ وَ اعْتَرَفَ، وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَغْفِرَ لِی مَا مَضَى مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی حَصَرَتْهَا حَفَظَتُکَ، وَ أَحْصَتْهَا کِرَامُ مَلائِکَتِکَ عَلَیَّ، وَ أَنْ تَعْصِمَنِی یا إِلَهِی مِنَ الذُّنُوبِ فِیمَا بَقِیَ مِنْ عُمُرِی إِلَى مُنْتَهَى أَجَلِی، یَا اللهُ یَا رَحْمَنُ یَا رَحِیمُ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ، وَ آتِنِی کُلَّ مَا سَأَلْتُکَ وَ رَغِبْتُ إِلَیْکَ فِیهِ، فَإِنَّکَ أَمَرْتَنِی بِالدُّعَاءِ وَ تَکَفَّلْتَ لِی بِالْإِجَابَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.»[225] «خدایا از تو درخواست می‌کنم به آن نامت که همه‌چیز در برابرش فروتن شده، و به رحمتت که همه‌چیز را فرا‌گرفته، و به عظمتت که همه‌چیز در آستانش تواضع نموده، و به عزّتت که بر همه‌چیز چیره شده، و به نیرویت که همه‌چیز در برابرش خضوع یافته، و به جبروتت که بر همه‌چیز غالب گشته، و به عِلمت که همه‌چیز را فرا‌گرفته، ای نور، اى قدوس، اى اول پیش از هرچیز، اى باقى پس از هرچیز، اى خدا، اى رحمان، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و از من بیامرز گناهانى را که نعمت‌ها را دگرگون می‌سازد، و بر من بیامرز گناهانى را که کینه‌ها را فرو‌می‌فرستد، و بر من بیامرز گناهانى را که امید به تو را قطع می‌کند، و بر من بیامرز گناهانى را که دشمنان را چیره می‌سازد، و بر من بیامرز گناهانى را که دعا را برمی‌گرداند، و بر من بیامرز گناهانى را که مردم به‌سبب آن سزاوار فرود‌آمدن بلا می‌شوند، و بر من بیامرز گناهانى را که بارش آسمان را بازمی‌دارد، و بر من بیامرز گناهانى را که پرده‌ها را کنار می‌زند، و بر من بیامرز گناهانى را که در نابودى شتاب می‌افکند، و بر من بیامرز گناهانى را که سبب پشیمانى می‌شود، و بر من بیامرز گناهانى را که پرده‌ها را می‌درد، و زرۀ محکمت را بر من بپوشان، زرهى که نفوذ‌ناپذیر است، و مرا از شرّ آنچه در شب و روز و آیندۀ این سال از آن حذر می‌کنم عافیت بخش. خدایا، ای پروردگار آسمان‌هاى هفت‌گانه، و ای پروردگار زمین‌های هفت‌گانه و آنچه در آن‌هاست، و آنچه میان آن‌هاست، و پروردگار عرش بزرگ، و پروردگار سبع‌المثانی و قرآن عظیم، و پروردگار اسرافیل و میکاییل و جبرائیل، و پروردگار محمد (درود خدا بر او و خاندانش) آقاى رسولان و خاتم انبیا، از تو می‌خواهم به حق ذات پاکت و به حق آنچه خود را به آن نام نهادى، اى بزرگ، تویی که به نعمت بزرگ تفضّل می‌کنی، و هر محذورى را دفع می‌کنى، و هر نعمت برجسته‌اى را عطا می‌نمایى، و نیکی‌ها را به کم و زیاد دو چندان می‌سازى، و هرکارى بخواهى انجام می‌دهى، اى توانا، اى خدا، اى رحمان، بر محمد و اهل‌بیتش درود فرست، و در آیندۀ این سال لباس سترت را بر من بپوشان، و چهره‌ام را به نورت شاداب ساز، و به دوستی‌ات دوستم بدار، و مرا به خشنودی‌ات، و شرافت کرامتت، و بزرگی عطایت برسان، و به من عطا کن از بهترین چیزی که نزد توست و بهترین چیزى که به بنده‌اى از بندگانت عطا می‌فرمایى، و افزون بر این، لباس عافیت و تندرستى بر من بپوشان، اى جایگاه هر شکایت، اى حاضر در هر گفت‌وگوی پنهان، اى داناى هر نهان، اى دفع‌کنندۀ بلاها آن‌گونه که خود بخواهى، اى بزرگوار گذشت، اى نیکو درگذر، مرا بر آیین ابراهیم و بر فطرت او، و بر دین محمد (درود خدا بر او و خاندانش باد) و روش او، و بر بهترین مرگ‌ها بمیران، بمیران در حالی که دوستدار اولیایت، و دشمن دشمنانت باشم. خدایا مرا در این سال از هر کار یا گفتار یا کردارى که از تو دورم می‌کند برکنار بدار، و به جانب هر عمل یا گفتار یا کردارى جلب نما که مرا در این سال به تو نزدیک می‌کند، اى مهربان‌ترین مهربانان، و بازدار مرا از هر عمل یا گفتار یا کردارى که از من سر می‌زند، و من از سرانجام زیانبارش می‌ترسم، و از خشمت به‌خاطر آن بر خود بیمناکم. ترسم از این است که روى کریمانه‌ات را از من بگردانى، در ثناى تو، و معبودى جز تو نیست. خدایا مرا پیرو شایستگان از اولیاى نتیجه سزاوار کم‌شدن بهره‌اى که پیش تو دارم گردم، اى پرلطف، اى مهربان. خدایا در آیندۀ این سال مرا در حفظ و پناه و حمایت خود قرار بده، و پردۀ تندرستى را بر من بپوشان، و از کرامتت بر من ببخشای، عزیز است پناه تو، و بزرگ است گذشته‌ات قرار بده، و به آنان ملحقم فرما، و تسلیم آن‌که از آنان از طرف تو راست گفت قرارم بده. خدایا به تو پناه می‌آورم از اینکه خطایم و ستمم، و زیاده‌روى بر نفسم، و پیروی از هوا و هوسم، و سرگرمی‌ام به شهوت بر من احاطه کند، در نتیجه همۀ این‌ها میان من و رحمت و خوشنودی‌ات حایل گردد، و من نزد تو فراموش شوم، و در معرض خشم و کینه‌ات قرار بگیرم. خدایا مرا براى هر عمل شایسته‌اى که به‌سبب آن از من خوشنود شوی موفق بدار، و مرا به مقام قربت نزدیک کن. خدایا همچنان ‌که از پیامبرت محمد (درود خدا بر او و خاندانش) هراس از دشمنش را کفایت کردى، و اندوهش را برطرف نمودى، و غمش را زدودى، و وعده‌ات را برای او وفا کردى، و پیمانت را برایش به پایان آوردى، خدایا به همان‌گونه هراس این سال و آفات و امراض و فتنه‌ها و شرور و اندوه‌ها و تنگی معیشت را در آن از من کفایت کن، و به رحمتت مرا به کمال عافیت، با کامل کردن ریزش نعمت بر من تا پایان عمرم برسان. از تو درخواست می‌کنم درخواست کسی که بد کرده و ستم روا داشته و درمانده شده و اعتراف به گناه نموده است، و از تو درخواست می‌کنم مرا بیامرزی از آنچه از گناهان بر من گذشته، که آن‌ها را نگهبانانت ثبت نموده و فرشتگان بزرگوارت برشمرده‌اند و اینکه خدایا در آنچه از عمرم باقى مانده، تا پایان عمر، مرا از گناهان محفوظ بدارى، اى خدا، اى رحمان، اى رحیم، بر محمد و اهل‌بیت محمد درود فرست، و هر آنچه از تو خواستم، و در طلب آن به‌جانب تو رغبت نمودم به من عنایت فرما. به‌درستى که تو مرا به خواستن فرمان دادی و برایم عهده‌دار اجابت شدى، اى مهربان‌ترین مهربانان.» ** ** **

-تظاهرات، واجب اخلاقی است

Ahmed Alhasan احمدالحسن/9 ژوئن 2016: #عراق #انقلاب 13 سال حکومت احزاب در برج‌و‌باروهای خود ایمن هستند؛ در حالی که مردم در فضای باز سر بریده می‌شوند. منطقۀ «خضرا»، منطقۀ «صفرا» و... غریبان به عراق آمده، جا خوش کرده‌اند؛ و در غریب‌بودنشان با سکوت زشتشان درمورد این ملت مظلوم گوشه‌گیرتر نیز شده‌اند. ناکامی مفتضحانه در کنترل وضعیت امنیتی، و نتیجه، کشتار بدون هزینۀ مردم عراق در معابر. ناکامی مفتضحانه در مدیریت وضعیت اقتصادی، و نتیجه، هدر‌دادن صدها میلیارد و اموال چپاول شده. ناکامی مفتضحانه در مدیریت وضعیت اجتماعی، و نتیجه، گسترش فرهنگ تنفر، کینه‌توزی و خون‌ریزی‌ها. از عراق چه باقی گذاشته‌اید؟ عزیزان من و هم‌وطنان عراقی! تظاهرات، واجب اخلاقی است و به‌هیچ‌وجه نمی‌توان از آن شانه خالی کرد. عزیزان من! باقی‌ماندن در خانه ـ‌پس از این بیدادگری و ستم‌ـ قصور و کوتاهی است.[226] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​h​m​e​d​.​A​l​h​a​s​a​n​.​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​v​b​.​4​5​7​3​9​7​0​0​4​3​0​7​9​6​8​/​1​0​2​4​5​5​5​5​4​0​9​2​5​4​4​2​/​?​t​y​p​e​=​3​&​t​h​e​a​t​e​r ** ** **

-پاره‌های عشق از آن توست ای صاحب عصر و زمان

Ahmed Alhasan احمدالحسن/12 ژوئن 2016: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. استاد جعفر، خداوند تو را حفظ و گام‌هایت را در آنچه مورد رضایش است استوار فرماید. از خدا می‌خواهم شما و کسانی که به شما پناه می‌آورند در خیر و عافیت باشند. سلام من به همۀ مردان و زنان مؤمن در قطیف و در تمام سرزمین حَرَمین مبارک. جعفر الشبیب نوشته است: «پاره‌های عشق از آنِ توست ای صاحب عصر و زمان... ای آقای آب... آن را برگیر... مرا برگیر... "سفرۀ آسمانی را". تاریخ را برایت با گِل و ساحل خواهم ساخت و با نجوای هوای تو، بندرهایی خواهم گسترد. در قَدَح‌های وحی تو، خالص‌ترین‌هایم را خواهم ریخت و سطرهای تشنه را با دو دیدگان تو سیراب خواهم ساخت. من زمینم... آیا زمین را سرمه‌ای هست تا آراسته‌اش کند؟ و آیا جامه‌ای از نور را برای گرم‌شدن به تن خواهد کرد؟ چراکه از گذشتۀ دور در سینه، میلیاردها شب جوشیده چاهی پر از قساوت و سنگدلی آماده شده. پس از آنکه باغچه‌ای بودم، غربت را نشانم داد بیابان‌گرد شدن، همه جا را با تمسخر، چون بالش زیر سر نهاد. پس ای سرور خورشید که با هوا آبیاری می‌کند تو را به همان رنگ غدیری، عاری از هر عیبی شناختم. تو هزار روزه گرفتی، و دانه‌ها از پشت دانه‌ها و اینک این صدای گیتار زنگار‌بسته‌ام است که به‌آرامی می‌نوازد. بیا و قلب و صورت خاطرات مرا فرش خود بنمای سفره‌هایی آسمانی... و خادمت را با نوای خود، مقدس کن. خون من محدود است، با شیرینی‌اش عجین شده‌ام در پیری و جوانی، آشتفشان‌ها را به آن خورانده‌ام. بیا و مرا از زندان و غربتم بَر کَن و از فقر روزگارم... و ازدحام زشتی‌ها. و وعده‌ای ـ‌چون وعده‌ای دهم خلافش نمی‌کنم‌ـ تاریخ را برایت مهیا کنم با گِل و ساحل... یکشنبه، 12‌ژوئن‌2016/ 7 رمضان‌1437 جعفر الشبیب.» ** ** **

-بوسۀ یهودای خائن

Ahmed Alhasan احمدالحسن/13 ژوئن 2016: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. #عراق #انقلاب چوپانِ نابکار گوسفندانش را رها می‌کند تا طعمۀ گرگ‌ها شوند. آن‌ها شما را به قربانگاه برده‌اند. آیا اکنون آن‌ها را شناختید؟! اینکه شما را به‌خاطر خدا نپرورانده‌اند؟ شما هیزم آبرو و آسایش آن‌ها هستید. آیا این حقیقت را درک کرده‌اید؟ تصویر پیوست شده به «بوسۀ یهودای خائن» معروف است: این تصویر کشاورزی است که گوساله‌ای را پرورش داد تا گاو شود و در پایان، آن را فروخت تا شکنجه، و به‌شکلی وحشیانه و غیر‌انسانی در میدان گاوبازی کشته شود. گاو مجروح، در اوج هیجان و جوشش خون که بر عقل‌های حاضران سیطره می‌یابد، مربی خود را می‌بیند و به‌سمتش می‌رود تا از او کمک بگیرد؛ ولی قبل از اینکه گاو مسکین به فرجام دردناک خود بازگردد، به‌جای یاری و کمک، این بوسه را از مربی خائن دریافت می‌کند. / ** ** **

-رهایش می‌کنم؛ مادام که امور مسلمانان سالم بماند

Ahmed Alhasan احمدالحسن/17 ژوئن 2016: «واللهِ لَأُسْلِمَنَّ مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمِينَ وَ لَمْ يَكُنْ فِيهَا جَوْرٌ إِلَّا عَلَيَّ خَاصَّةً، الْتِمَاساً لِأَجْرِ ذَلِكَ وَ فَضْلِهِ وَ زُهْداً فِيمَا تَنَافَسْتُمُوهُ مِنْ زُخْرُفِهِ وَ زِبْرِجِهِ»[227] «به خدا قسم آن را رها مى‏کنم؛ مادام که امور مسلمانان سالم بماند، و ستم جز بر من واقع نشود؛ به امید پاداش و فضل آن، و روی‌گردانی از زر و زیور دنیا که شما بر سرِ آن رقابت می‌کنید.» ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/22 ژوئن 2016: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آل‌محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیما سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. به نظر می‌رسد افرادی هستند که فهم گواهی‌جستن بنده به سخن امیر‌المؤمنین (صلوات خدا بر او) بر آنان دشوار باشد: «به خدا قسم آن را رها مى‏کنم؛ مادام که امور مسلمانان سالم بماند، و ستم جز بر من واقع نشود؛ به امید پاداش و فضل آن، و رویگردانی از زر و زیور دنیا که شما بر سرِ آن رقابت می‌کنید» در حالی که معنایش واضح است. این بیان، علت دخالت‌کردن من در امور عمومی و به‌طور خاص ظلم و ستم بر مردم است و دخالت‌کردن من ـ‌همان ‌طور که از تمامی گفته‌های پیشینم و تقریباً از یک سال پیش روشن است‌ـ در چهارچوب تظاهرات مسالمت‌آمیز و مطالبۀ حقوق است، نه فراتر از آن. ما می‌دانیم کسانی که زندگی مخصوص به خود را به‌دور از زندگی فقرا و گرسنگان و یتیمان سپری می‌کنند، چه بسا این سخن را درک نمی‌کنند و به آن اهمیت نمی‌دهند. ولی ما به‌طور مرتب با هزاران یتیم در تماس هستیم؛ کسانی که اغلب به‌علت ناکامی‌های حکومت در ادارۀ کشور، یتیم شده‌اند. ما حال‌و‌روز این یتیمان و فقیران را می‌بینیم که گاه از تأمین ساده‌ترین نیازهای زندگی ناتوان هستند و اگرچه ما متکفل هزاران نفر از آن‌ها شده‌ایم، اما قادر نیستیم به هزاران نفر دیگر که به رسیدگی ما یا به مبلغ مالی اندکی برای رفع گوشه‌ای از نیازهای روزانۀ خود احتیاج دارند رسیدگی کنیم. ما همچنین با بیمارانی در تماس هستیم که می‌توانیم برخی از آن‌ها را یاری کنیم؛ ولی از یاری بسیاری دیگر ناتوانیم. آن‌ها را می‌بینیم که درد می‌کشند و می‌میرند؛ بی‌آنکه این حکومت شکست‌خورده ـ‌که حتی درمان پزشکی را بر آن‌ها سخت گردانده است‌ـ اهمیتی بدهد. ای عزیزان! سخن بسیار است ولی به‌طور خلاصه: ما دردی را که بسیاری از مردم در عراق متحمل می‌شوند می‌بینیم و به همین دلیل مجبور به سخن‌گفتن هستیم؛ زیرا نه دین ما، نه اخلاق ما و نه اصول ما به ما اجازۀ سکوت نمی‌دهد. به همین دلیل ما انگیزه داریم و به تظاهرات مسالمت‌آمیز برای درخواست حقوق، تشویق می‌کنیم. ** ** **

-ای سوار بر مجد و شکوه...

Ahmed Alhasan احمدالحسن/24 ژوئن 2016: / ای سوار بر مجد و شکوه، با قلب‌هایی که از درون تغییر کرده، با آرامی رفتار کن. آن هنگام که سرزمین غریین را دیدی فروتنی پیشه کن، و پاپوشت را به‌درآور که اینجا کم از وادی طور نیست؛ و اگر خواستار قبۀ عالم اعلی هستی، همان جایی که اَنوار پروردگار آن را پوشانده‌، پس فروتنی کن که آنجا همان سرای قدسی است که آسمان‌ها در آرزویش هستد تا آن را در برگیرند. به او بگو در حالی که اشک دامن‌کشان است، در حالی که دل با آتش شاخسارش خود را گرم می‌کند، ای پسر عم پیامبر، تو همان دست خدایی که بخشندگی‌اش همه‌چیز را دربرگرفته است. تو همان قرین دیرینِ اویی، که اوصافت آن آیاتی است که بر او وحی شد. خداوند آثار نیکویی را مخصوصت گرداند، همچون اعدادی که نهایتی ندارد. ای کاش چشمی که به غیر از روضۀ تو دیده بگشاید کور شود و در کوری بماند! / پی‌نوشت / 27 ژوئن 2016: شیخ ابوأشتر طایی: «تهدمت والله ارکان الهدی» «به خدا سوگند، ارکان هدایت نابود شدند». به اسم خود و عشیره‌ام به مولایمان مستحفظ آل‌محمد بقیة‌الله حجت بن الحسن(ع) و وصی و فرستادۀ بر حق او یمانی آل‌محمد سید احمدالحسن (خداوند او را در زمینش تمکین فرماید) و نیز به همۀ مردان و زنان مؤمن، در یادبود شهادت امیر مؤمنان امام علی بن ابی‌طالب(ع) تعزیت عرض می‌کنیم. خداوند پاداش‌های شما را بزرگ و عزاداری شما و ما را به بهترین شکل قرار دهد. از خداوند سبحان‌و‌متعال مسئلت داریم به حرمت صاحب این یادبود(ع) ما را از شیعیان خالصش قرار داده، دین خود را با ما زیر لوای ولیّ و پسر اولیای خود(ع) یاری فرماید. شیخ حکمت امین، شیخ عشیره اللاوند الطائیه Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند پاداش‌های شما را بزرگ گرداند و اعمالتان را پذیرا باشد. شیخ حکمت، خداوند تو و یکایکِ عشیرۀ پاکت را زنده بدارد. از خداوند مسئلت دارم ـ‌با فضل و منت خودش‌ـ تلعفر را به اهل پاکش برگرداند و آن‌ها را با عزت و احترام به آنجا بازگرداند. ** ** **

-درخواست برای حکومت مستقلِ کارآمد

Ahmed Alhasan احمدالحسن/30 ژوئن 2016: دکتر حیدر العبادی در صفحۀ شخصی خود نوشته است: Haider Al-Abadi: اولویت کنونی، آزادسازی موصل و تحقق استقرار سیاسی و اقتصادی و بهبود جریان برق است ـ‌به خصوص در بصره‌ـ و بنده برای اصلاح کابینه اصراری ندارم. می‌گویم: تقریباً یک سال پیش وقتی تظاهرات شروع شد ـ‌و دقیقاً از بصره هم شروع شد‌ـ در دیداری با مدیر شبکۀ ماهواره‌ای المنقذ و در اولین سؤالی که از من پرسیده شد، عرض کردم: «... من مردم عراق را نصیحت می‌کنم تا مشخص شود کسانی که بخشی از این حکومت، و شاهد این شکست و چپاول روشمند و به‌هدر‌دادن ثروت‌ها بودند و در دوران گذشته هیچ تغییری ایجاد نکردند، اینان امین نیستند و توانایی اصلاح یا تغییر ندارند. عزیزان من! شما چطور امید خیر از کسانی دارید که حتی منصب‌های مدیران کل و وزارتخانه‌ها را با یک هدف تقسیم کرده‌اند؛ با هدف دستیابی به امتیازاتی که این منصب‌ها در اختیارشان قرار می‌دهد؟ آن‌ها به‌خوبی می‌دانند وزیری که به کار گماشته‌اند، از وزارتی که در اختیار دارد، چیزی نمی‌داند و با این حال این منصب را با تعیین نمایندگان ناکارآمد وزارتخانه، برای خود نگه می‌دارند. وضعیت در رابطه با مدیران کل نیز به همین صورت است. در نهایت، دزدی‌ها، چپاول اموال، قراردادها و طرح‌های شکست‌خورده‌ای که هیچ حاصلی ندارند! آن‌ها در طول دوازده سال گذشته به همین منوال ادامه داده‌اند. آیا به‌دنبال تجربۀ دوازده‌سالۀ دیگری هستید؟ آیا می‌خواهید باز هم تجربه کنید؟! تجربۀ دوازده سالۀ دیگری با همان مشخصه‌هایی که مسبّب رنج و گرفتاری شما در طول سال‌های گذشته بوده است؟! امیدوارم عزیزانی که دست به تظاهرات می‌زنند به این پرسش پاسخ دهند؟! [پس] یا شما باید برای انقلاب و ایجاد تغییر واقعی آنچه در آن هستید خارج شده باشید، یا باید راضی شوید به اینکه بار دیگر، طعمۀ نیرنگ‌ها و فریب‌های اینان شوید!» ای عزیزان: وزیر، معاونان و مدیران به تقسیم‌بندی‌های حزبی گردن می‌نهند و در نتیجه کارآمد نیستند و بسیاری از آن‌ها نه از نظر علمی شایستگی دارند و نه حرفه‌ای. به علاوه اینکه بیشترشان به نفع احزاب خود عمل می‌کنند، نه به نفع هم‌وطنان عراقی با چشم پوشی از وابستگی‌های دینی، عراقی یا سیاسی. نتیجه‌ای که عراق به‌خاطر ناکارآمدی‌های نزدیک به یک سال به آن رسیده، نتیجۀ طبیعی همین مقدمات بوده است. پس کمترین چیزی که از حکومت افراد مستقل کارآمد انتظار می‌رود، به‌انجام‌رساندن دو وظیفۀ اساسی زیر است: اول، تشخیص عوامل ناکارآمدی با دقت فراوان، مطابق با معیارهای علمی و عملی، و معالجۀ وضعیت عراق به‌طور عام و به‌صورت خاص فسادِ در حال سرایت. دوم: محاکمۀ کسانی که مسبب این شکست در طول دورۀ گذشته شده‌اند و دست‌کم بازخواست و محاکمۀ مسببین اشغال بخش بزرگی از سرزمین عراق و بازخواست مسببین ریخته‌‌شدن خون عراقی‌ها در موصل و اسپایکر[228] و دیگر جاها. امروز دکتر حیدر العبادی به نقطۀ صفر بازگشته است و از ما می‌خواهد او را با همان مقدماتی که منجر به نتایجی شده است که در آن زندگی کرده‌ایم و می‌کنیم بپذیریم و او پایداری سیاسی و اقتصادی و ... را محقق خواهد ساخت. تصور نمی‌کنم هیچ شخص عاقلی از همان مقدمات، توقع نتایج متفاوتی داشته باشد. به‌طور کلی بنده توقع چنین رفتاری را تقریباً از یک سال پیش در دیدار مذکور و نیز در آنچه در همین صفحه در طول این مدت گذشته نوشته‌ام، از آن‌ها داشته‌ام. آنچه امروز می‌خواهم بگویم این است که: نگاه شما واقعاً کوته‌بینانه است. فلوجه و موصل، حلقۀ یا جلیقۀ نجات نیست! پی‌نوشت/ 30 ژوئن 2016: صفا خزعلی: سلام بر تو ای آقای من، یمانی آل‌محمد! شما همیشه بهترین خیرخواه و امین ملت عراق بوده و هستی؛ مردمی که دیر زمانی است از فساد و ستم و فشار حاکمانی که آن را تا رسیدن به مرحله‌ای که دیگر هیچ‌کس به آن غبطه‌ای نمی‌خورد پیش برده‌اند در رنج هستند. اگر وضعیت کشورمان را با دیگر کشورها مقایسه کنیم ـ‌که البته لازم است حکومت‌های همسایه مثل ایران، کویت و...را در مقایسه با خود مورد توجه قرار دهیم‌ـ خواهیم دید در همۀ سطوح اقتصادی، خدماتی، امنیتی و بسیاری سطوح دیگر، تفاوت فاحشی وجود دارد؛ بنابراین باید اشکالات، مشخص و درمان شوند و بنده اعتقاد دارم اشکالات برای عراقی‌ها واضح شده‌اند؛ پس ناگزیر باید به اصلاح آن توجه شود؛ وگرنه سکوت‌کردن سودی نخواهد داشت... اما ربط‌دادن پیروزی‌های قوای امنیتی بر تروریست‌های وهابی داعش، با عملکردها، این تلاشی است ناامیدانه برای پوشاندن ناکارآمدی حکومت؛ زیرا امروز می‌بینیم بسیاری از افراد این پیروزی‌ها را به نفع خود مصادره می‌کنند ـ‌به‌خصوص حکومت و احزاب صاحب نفوذ‌ـ و در مقابل می‌بینیم کسانی که با داعش نبرد کرده و خون خود را قربانی کرده‌اند از ساده‌ترین حقوقی که باید به آن‌ها داده شود محروم هستند... . از خداوند مسئلت دارم شما را ـ‌ای آقای من‌ـ توفیق عطا فرماید و ما را همراه شما و در خدمت شما قرار دهد. ما را از دعای خود فراموش نفرمایید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. مرا نیز از دعای خود فراموش نکنید. پی‌نوشت/ 30 ژوئن 2016: Sajjad Karim: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، ای مولای من... مولای من! شما را بشارت می‌دهم. من در پایۀ ششم علمی با معدل 71/96 موفق شدم و همۀ این‌ها به فضل خدا و به برکت شما آل‌محمد(ع) است. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. موفقیتت مبارک، عزیزم. از خدا می‌خواهم تو را به هر آنچه خیر آخرت و دنیایت در آن است موفق گردانَد. مرا از دعای خود فراموش نکن. پی‌نوشت/ 30 ژوئن 2016: Muthana Al-taee: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. خداوند شما را زنده بدارد، ای سید پاک ما. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد و به شما پاداش خیر عطا فرماید. بنده معتقدم این یک درگاه اجتماعی است؛ پس درست آن است که شخص، اسم خود و نیز عکس خودش را ـ‌در صورت امکان‌ـ قرار دهد. مرا از دعای خود فراموش نکن. پی‌نوشت/ 30 ژوئن 2016: Najeeb Al-Meahy: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما آقایان من، ای اهل‌بیت. از خدا می‌خواهم برای شما فتحی نزدیک قرار بدهد و امرتان را برایتان آسان فرماید... اما حکومت عبادی و حتی حکومت‌های پیشِ رو هرچه باشند ما از آن‌ها امید هیچ خیر و اصلاحی نداریم. آن‌ها این لاشۀ گندیده‌ای را که بر آن چنگال انداخته‌اند رها نخواهند کرد، مگر وقتی که استخوانی پوسیده‌شده باشد یا کسی بیاید که سگ‌ها را از این لاشۀ گندیده براند و زندگی را به آن بازگرداند. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد و بهترین پاداش نیکوکاران را عطایتان فرماید. مرا از دعای خود فراموش نکن. پی‌نوشت/ 30 ژوئن 2016: منسا عباس الربیعی: سپاس و ستایش خدای را که با شما بر ما منت نهاد؛ سپاس و ستایش خدای را که ما را با شما رهانید؛ سپاس و ستایش خدای را که ما را با شما هدایت فرمود؛ سپاس و ستایش خدای را که مستحق ستایش است؛ آن‌گونه که او شایسته‌اش است. Ahmed Alhasan احمدالحسن: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. خداوند بهترین پاداش نیکوکاران را به شما عطا فرماید. مرا از دعای خود فراموش نکنید. پی‌نوشت / 30 ژوئن 2016: Khalid Hussen: سلام بر تو ای آقای من. خداوند در روز ورود، شفاعت شما را روزی ما فرماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. از خدا می‌خواهم توفیق آنچه را که دوست می‌دارد و به آن راضی است به شما عنایت فرماید. پی‌نوشت/ 30 ژوئن 2016: حسن العقیلی: سلام بر شما، مولای من، یمانی آل‌محمد(ص). Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد؛ و سلام من به پدر و مادر پاک شما. امیدوارم مرا در دعایشان یاد کنند.

-خوشامدگویی به همه در این صفحه؛ چه اسم صحیحشان را نوشته باشند چه مستعار

پی‌نوشت/ 1 جولای 2016: Ahmed Alhasan احمدالحسن: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. دیروز یکی از مؤمنان را نصیحت کردم که اسم صحیح خودش را قرار دهد و نیز در صورت امکان، عکس شخصی خودش را. این تنها یک نصیحت در جهت ارتباط صحیح با دیگران در صفحات ارتباط اجتماعی است؛ چون وقتی برای سلام‌دادن به شخصی می‌آیی، لازم است دست‌کم با اسم صحیح خودت سلام کنی تا او بداند شما چه کسی هستی، و اگر ممکن باشد عکس خود را نیز قرار بدهی؛ اما اشکالی هم ندارد که یک شخص صفحه‌ای با یک نام نمادین ـ‌به‌عنوان مثال‌ـ برای بحث و مناقشۀ اعتقادی یا به‌دلیل منطقی دیگری ایجاد کند؛ همچنین اشکالی ندارد که شخص، عکسی نمادین قرار بدهد؛ به‌خصوص برای بانوان. شاید در بسیاری اوقات برای یک خانم مناسب نباشد عکس خودش را قرار دهد. مایلم یادآور شوم همگی محترم هستند و به آنها خوش‌آمد می‌گوییم؛ چه اسم‌های صحیح خود را بنویسند و چه با اسم‌های مستعار بوده باشند، چه عکس خود را قرار بدهند و چه عکس‌های نمادین استفاده کرده باشند. خداوند همۀ شما را زنده بدارد.

-وضعیت زنان در وسایل ارتباطات اجتماعی از نظر شرعی

پی‌نوشت/ 1 جولای 2016: شاعر میثم الطفیلی: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. آری ای مولایم، همان گونه است که تفضل فرمودی... مولای من، پرسش بنده: آیا صحیح است زن عکس پوشیدۀ خود را قرار بدهد یا اشکال شرعی دارد... پروردگارا بر ما لطف کن. Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند شما را زنده بدارد ‌عزیز من؛ اشکال شرعی ندارد. این کار ـ‌به‌خودیِ‌خود‌ـ مباح است. پی‌نوشت/ 1 جولای 2016: عماد حسین عبدالله السویعدی: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. آقای ما، آقای ما! ما تحت امر تو هستیم ـ‌چه با عکس، چه بدون عکس‌ـ جانمان فدای شما. ان‌شاء‌الله همیشه از صابران باشیم. خادم شما صادقانه عرض می‌کند مایل نیست عکس [خود را] بگذارد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند شما را زنده بدارد، عزیز من. اگر مایل نیستی عکست را بگذاری مهم نیست؛ اما اسمت را بگذار و نه‌فقط لقب را. ما به عشیرۀ پاک شما مشرف خواهیم شد، ان‌شاء‌الله. پی‌نوشت/ 1 جولای 2016: Hussain Almoali: سلام بر شما ای سید عزیز ما. جمعه مبارک باشد. از خدا گشایش و فرج سریع را خواستاریم، یا الله... با توضیح شما، برادرانمان را دیدیم و دلمان به آشنایی با آن‌ها مسرور شد... از خدا می‌خواهیم ما و شما را در آینده‌ای نزدیک گِرد هم آوَرَد، ان‌شاء‌الله. Ahmed Alhasan احمدالحسن: علیکم‌السلام. خداوند شما را زنده بدارد عزیز من. از خدا می‌خواهم خیر آخرت و دنیا را روزی‌تان فرماید. پی‌نوشت/ 1 جولای 2016: Ahmed Alhasan احمدالحسن: صدرا علی‌پور[229] خداوند شما را زنده بدارد عزیزم؛ و سلام من به همۀ مؤمنان در تهران و سرتاسر ایران عزیز. مرا از دعای خود فراموش نکنید. از خدا می‌خواهم خیر آخرت و دنیا را روزی‌تان فرماید و شما را از بندگانی که نزدش بیشترین بهره را از هر خیری که در این ماه کریم و این سال فرو می‌فرستد و هر شری که دفع می‌فرماید قرار دهد. از خدا می‌خواهم درهای رحمتش را برایتان باز کند و شما را یاری پیروزمندانه عطا فرماید. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند. پی‌نوشت/ 1 جولای 2016: Hamid Jasim: سلام بر تو ای نور دیده‌ام. ارواح ما فدای تو.‌ ای مولای من! به حق مادرت فاطمۀ زهرا ـ‌بر او و شما برترین صلوات و سلام باد‌ـ خواستار دعا از جنابتان هستم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم‌السلام. خداوند شما را زنده بدارد عزیز من؛ و از خدا می‌خواهم شما را از بندگانی قرار دهد که نزدش بیشترین نصیب را از هر خیری که در این ماه کریم فرو می‌فرستد و از هر شری که دفع می‌کند عطا فرماید.

-حکم روزه با وجود ضعف بنیه برای دختر

پی‌نوشت/ 1 جولای 2016: آه ای زینب: آقای من، جمعه بر شما مبارک باد. مولای من! دختر خواهرم ده سال دارد و روزه بر او واجب است. او ساکن آمریکاست و روزهای آنجا طولانی است. او خیلی ضعیف است و تاب‌وتوان کافی ندارد و حتی نمی‌تواند حرف بزند. خواهرم به من گفت او واقعاً رنجور است و در سن رشد قرار دارد. آیا او باید روزه بگیرد؟ با توجه به اینکه پدرش هم نمی‌پذیرد او روزه نگیرد و مادرش حال و روز دختر را می‌بیند. Ahmed Alhasan احمدالحسن: به‌طور کلی ـ‌ان‌شاء‌الله‌ـ روزه ضرری نمی‌رساند. من نیز دختری نُه‌ساله دارم که بنیۀ جسمانی‌اش قوی نیست و الحمد لله روزه گرفت. به‌طور کلی اگر یقین داشتید که روزه برایش ضرر دارد می‌تواند افطار کند و در زمانی دیگر قضا نماید. پی‌نوشت/ 2 جولای 2016: الیاس الناصری: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. مولای من! برادران در مشرق، از شما درخواست دعا دارند و نمی‌خواهند شناخته شوند. آیا در ایران جایز است اسم‌ها را علنی کنند و عکس‌هایشان را در صفحات فیس‌بوک منتشر نمایند؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. در خصوص ایران و همۀ دولت‌هایی که حکومت‌های دیکتاتوری بر آن‌ها حکومت می‌کنند و مؤمن از ستم آن‌ها بر خود بیمناک است، می‌تواند اسم و نیز عکس خودش را قرار ندهد. توصیۀ بنده این بود که اسم (اسم صحیح) قرار داده شود؛ اما در خصوص عکس، به کسانی توصیه کردم که امکان انتشار عکس را بدون هرگونه به سختی افتادن داشته باشند؛ یعنی مطلوب، اسم و لقبِ صحیح است و مهم، اسم است نه عکس. عکس امری ثانوی است. از همین رو این مطلب را به کسانی گفتم که امکان گذاشتن عکسشان را داشته باشند؛ یعنی عکس، موردی اضافه است؛ ولی عجیب اینجاست که یکی از مؤمنان را دیدم که با اسم سمبلیک مطلب می‌نویسد در حالی که عکس خودش را منتشر می‌کند!

-پاسخ به پرسش‌هایی در خصوص تظاهرات و حمله به مجلس

پی‌نوشت/ 2 جولای 2016: صدام الزاملی: سلام بر شما. آیا شما تظاهرات جریان صدر و حمله به مجلس و هیئت وزیران را تأیید می‌کنید؟ و آیا آن‌ها را حمایت می‌کردید؟ مثلاً با آن‌ها مشارکت داشتید؟ حسین مطر: برادر عزیزم. امام احمدالحسن تظاهرات را از آنجا که یکی از حقوق مردم است تأیید می‌فرماید؛ زیرا احزاب سیاسی، حقوق مردم را سلب کرده‌اند. این تأیید به آن جهت است که امام احمدالحسن، پدری است مهربان و متعلق به شماست و علت دیگری ندارد. شما می‌توانی آنچه را که امام در گذشته نوشته است بخوانی؛ اینکه علت دخالت‌کردنش در امور سیاسی را بیان فرموده است؛ اما در خصوص شرکت انصار در تظاهرات، امام احمدالحسن انصار را توجیه فرموده است، هرکدام از آن‌ها که می‌خواهد در تظاهرات شرکت کنند باید به‌عنوان یک عراقی شرکت کند و حقوق خود را مطالبه نماید، نه به‌عنوان انصار دعوت یمانی. صدام الزاملی: حسین مطر، برادر عزیزم! درست است که تظاهرات حق قانونی مردم عراق برای درخواست حقوقشان است، اما در تظاهرات گذشته شاهد بودیم سیاست‌بازی‌ها تظاهرات را به سمت‌و‌سویی معین هدایت می‌کند و هرکس که شرکت کند چه بخواهد چه نخواهد از آن‌ها به شمار خواهد رفت. درمورد رهبر آنها نمی‌خواهم چیزی بگویم. این نکتۀ اول. دوم: زمان تظاهرات مناسب نبود. به‌‌دلیل [وجود] داعش و حکومت‌هایی که عراق را احاطه کرده‌اند. سوم: در تمام عمرم نشنیده‌ام شخصی از پارلمان، بوسیلۀ تظاهرات‌کنندگان تهدید کند یا رهبر یک حزب، حکومت را با تظاهرات‌کنندگان تهدید نماید. در حالی که خودش قسمتی از فساد است و با تظاهرات‌کنندگان مشارکت می‌کند، گویی هیچ اشکال و لغزشی ندارد. بنده نمی‌دانم به‌طور دقیق دیدگاه و موضعگیری‌های شما دربارۀ جریان صدری ـ‌به‌دور از شفافیت و دیپلماسی‌ـ چیست. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. تشکر می‌کنم از حسین مطر عزیز ـ‌خدا حفظش کند‌ـ به‌خاطر پاسخی ارزشمندی که ان‌شاء‌الله کافی است. اما اگر اجازه دهید به‌عنوان پاسخ به پرسش‌های چهارگانه‌ای که سید صدام الزاملی ـ‌خدا حفظش کند‌ـ مطرح کرده است نکات زیر را اضافه کنم. اول: ما تظاهرات و اعتصاب‌ها را تأیید می‌کنیم و بنده از مدت‌ها قبل به این نکته تصریح داشته‌ام؛ اما در خصوص جزئیاتی که بر آن مترتب است، ضرورتی ندارد با تمامی جزئیاتش موافق باشم. دوم: جهت‌دهی‌های سیاسی به تظاهرات به این معنا که از طرف سمت‌وسوی سیاسی معینی رهبری شده است یا اینکه بگوییم از طرف سید مقتدی صدر و جریان صدر ـ‌به‌طور خاص‌ـ رهبری شده است به این اعتبار که پیروانش بیشترین تعداد تظاهرات‌کنندگان را تشکیل می‌دهند، این برای ما خیلی واضح است؛ ولی شما باید بدانی ما یک حزب و تشکل سیاسی یا یک حزب مشارکت‌کننده در انتخابات نیستیم. تنها نکته‌ای که برای ما اهمیت دارد رفع برخی از ظلم و ستم‌ها و زورگویی‌ها از مردم عراق است نه بیشتر. اگر کسی باشد که از وجود ما ـ‌به عنوان مثال‌ـ در جهت منافع شخصی یا حزب‌گرایی بهره‌برداری کند ما اهمیتی نمی‌دهیم؛ زیرا این به خود او مربوط است نه ما. نهایت آنچه برای ما اهمیت دارد بالاگرفتن خواسته‌هایی است که ممکن است برای همگان مقبول باشد یا دست‌کم طبقۀ سیاسی ستمگر را تحت فشار بگذارد؛ و در صورتی که این مطالبات گرفته شود، منجر به رفع ظلم و ستم از مردم عراق گردد. سوم: نبود امنیت در عراق، چه در اثر این گروه وهابی‌سلفی بوده باشد، چه به علت دیگری؛ این مسئله‌ای است که ما پیش از داعش نیز با آن زندگی می‌کرده‌ایم و با پایان‌یافتن داعش نیز پایان نخواهد پذیرفت و در نتیجه اگر بگویم وجود آن‌ها مانعی برای تظاهرات است، در این صورت هیچ وقت مناسبی برای تظاهرات و مطالبۀ حقوق وجود نخواهد داشت. اضافه می‌کنم این کسانی که ملت عراق برای تظاهرات علیهشان خروج می‌کنند کسانی هستند که مناطق گسترده‌ای از عراق را تسلیم داعش کرده‌اند و امروز این مناطق جز با خون مردم عراق باز پس گرفته نشده است؛ و متأسفانه تا به امروز به‌دلیل این جرمی که مرتکب شده‌اند بازخواست و محاکمه نشده‌اند! چهارم: ما یک گروه سیاسی نیستیم و در انتخابات یا فعالیت‌های سیاسی شرکت نمی‌کنیم و تعامل ما با دیدگاه‌هاست، نه اشخاص و جریانات. در خصوص جریان صدر به‌عنوان یک حزب سیاسی، هیچ‌گونه ارتباط خاصی ما را به آن‌ها پیوند نمی‌دهد. پی‌نوشت/ 2 جولای 2016: Ammar Alansar: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله رب العالمین. اللهم صل علی محمد و آل‌محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا. سلام بر شما ای اهل‌بیت نبوت و معدن علم و جایگاه رسالت. سلام بر تو ای وصی حجت بن الحسن، ای احمدالحسن! ای آن‌که تمام زندگی و امید و نجات من هستی. تو پدر مهربان و غیرتمند من هستی. جان و روحم و ارواح جهانیان فدای خاک قدومت باد. خدایا تو را به اَسمای نیکویت قسم می‌دهم که به این دو قائم عادل از آل‌محمد(ص) لباس سلامت و عافیت بپوشانی و آن‌ها را از تمامی بلایا و بیماری‌ها محفوظ بداری. خدایا! و از تو می‌خواهم قلبشان را از من راضی بگردانی، ای خدا! ای پدرم، ای احمدالحسن المهدی! بابت رنجاندن و طولانی‌شدن سخنم در این نامه عذرخواهم. از شما می‌خواهم نزد خدا همۀ گناهان و جرم و خطاهایی را که مرتکب شده‌ام ببخشایی. از خدا بخواه که مرا از حب دنیا و طلب فراوانیِ مال و زینت زندگی دنیا دور بدارد. مولای من، ای پدرم! چندماهی است برای ادامۀ تحصیل در مدرسه و دانشگاه مردد هستم. من شدیداً مشتاق تحصیل و درس‌خواندن در حوزۀ علمیۀ مهدوی مبارک هستم و اکنون در حال ورود به دانشگاه در رشته‌ای از علوم تجربی در ایران هستم. بنده بنا به دلایل بسیاری تمایلی به تحصیل در این رشته ندارم. من به‌عنوان یک انسان ـ‌که حق تصمیم‌گیری برای آینده‌اش را دارد‌ـ در این خصوص از بسیاری از برادران مؤمن مشورت گرفتم، ولی به نتیجۀ مطلوبی برای آرامش خاطرم نرسیدم. به همین دلیل از خداوند استخاره کردم و به کتاب خدا برای تحصیل در حوزۀ مهدوی مبارک تفأل زدم و پاسخ خیر و نیکو آمد اگر انجامش بدهم؛ ولی نهی نفرمود؛ اما به‌خاطر والدینم از این کار ترسیدم؛ زیرا آن‌ها به این دعوت حق و مبارک ایمان ندارند. از شما خواهشمندم و تمنا دارم برای هدایت آنان دعا بفرمایید تا به این دعوت و راه نجات ایمان بیاورند. پدرم، از شما خواهش می‌کنم برای من دعا فرمایی تا از «منیت» رها شوم و نفْسم را در راه شما فدا کنم، ای مولای من! بیش از یک سال است به شما ایمان آورده‌ام؛ اما در این شهری که من هستم تعداد مؤمنان بیشتر از انگشت‌های دو دست نیست و این واقعاً از کوتاهی من است. پدر مهربان من، از خدا می‌خواهم این پیام من به شما، موجب رنجش و آزردگی خاطر پاکت نشود. ای بهتر از جانم و سزاوارتر به خودم، شما را قسم می‌دهم به علی اکبر فرزند حسین(ع) که پاسخ پیام مرا به‌شکلی واضح و کامل بیان بفرمایی. مولای من! چند مرتبه در این صفحه برای شما نوشتم ولی پاسخم را نفرمودی. شما را قسم می‌دهم به دو دست بریدۀ عمویت عباس که توجه فرموده، پاسخم را بفرمایی... و در همه حال، سپاس و ستایش تنها از آنِ خداوند است؛ و سلام رحمت و برکات خداوند بر شما؛ و هیچ تغییر و نیرویی نیست مگر با خدای بلند مرتبۀ بزرگ. اللهم صل علی محمد و آل‌محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد و از خدا می‌خواهم کارهایت را برای آنچه دوست می‌دارد و به آنچه او ـ‌سبحان‌ـ رضایت دارد آسان بگرداند. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند. دَرسَت را ادامه بده و در آن کوشا باش تا خداوند سبحان‌و‌متعال آنچه را که می‌خواهد برایت میسّر فرماید. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/3 جولای 2016: در پیام قبلی، احزاب حاکم در عراق و به خصوص کسانی را که گمان می‌کنند آزاد‌کردن فلوجه حلقۀ نجاتشان است با این عبارت مخاطب قرار دادم: «نگاه شما واقعاً کوته‌بینانه است. فلوجه و موصل حلقۀ یا جلیقۀ نجات نیستند.» ویدئوی زیر خشم مردم عراق بخاطر ناکارآمدی احزاب حاکم در زمینۀ تأمین امنیت عراقی‌ها در طول 13 سال را نشان می‌دهد. h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​h​m​e​d​.​A​l​h​a​s​a​n​.​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​v​b​.​4​5​7​3​9​7​0​0​4​3​0​7​9​6​8​/​1​0​3​8​2​1​7​2​2​6​2​2​5​9​4​0​/​?​t​y​p​e​=​3​&​t​h​e​a​t​e​r پی‌نوشت/ 3 جولای 2016: حسن الجبر: ناگزیر مردم باید بدانند که راه‌حل در این حکومت فاسد نیست. چیزی که فاسد است هرگز دست به اصلاح نمی‌زند... خداوند شما را جزای خیر عطا فرماید، سید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: شیخ حسن الجبر، خداوند تو را زنده بدارد و شما را برای آنچه در راه یاری حق انجام دادید و انجام می‌دهید پاداش خیر عطا فرماید. از خدا می‌خواهم خیر آخرت و دنیا را روزی‌تان گرداند؛ که او ارحم‌الراحمین است. پی‌نوشت/ 3 جولای 2016: محمد الشرقاوی: صلوات خداوند بر تو ای سید و مولای ما، ای احمدالحسن، و صلوات خداوند بر پدران پاک و فرزندان مقدست. برای شما از خداوند، فتح مبین و تمکین با‌شتاب را خواستارم. ای پدرم و آقای من، از خدا بخواه مرا بهترین سرباز و شهید همراه شما قرار دهد. پدرم، من گناهانی دارم که رویم را سیاه و دعایم را در حجاب کرده است؛ پس درخواستم را فراموش نفرما که دعای شما مستجاب است؛ چون شما از پرهیزگارانی هستی که خداوند از آنان می‌پذیرد؛ اما من از ستمکارانم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: سلام بر شما، خداوند تو را زنده بدارد، عزیز من. از خدا می‌خواهم شما را داخل در هر خیری کند که محمد و آل‌محمد را در آن داخل کرده و از هر شری که محمد و آل‌محمد را خارج کرده است خارج فرماید (صلوات خدا بر او و خاندان او).

-آیا دعوت به حاکمیت خدا جدا از دخالت در امور عامه است؟

پی‌نوشت/ 3 جولای 2016: عارف الحلی الخفاجی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما... آقای ما! شخصی است که می‌گوید سید احمدالحسن چگونه به حاکمیت، پادشاهی خدا و تنصیب الهی دعوت می‌کند، اما در عین حال راه‌حل‌ها و نظرات سیاسی برای حل مشکلات عراق ارائه می‌کند که بر واقعیت سیاسی کنونی عراق متمرکز است و مبتنی بر دموکراسی است؟! همان دموکراسی‌ای که شما آن را جایگزینی شیطانی برای حاکمیت خدا ارزیابی می‌کنید! از خدا می‌خواهم شما را به نهایت آرزویتان برساند. با دعای خالصانه و محبت برای شما. Ahmed Alhasan احمدالحسن: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. خداوند شما را زنده بدارد، حبیب من. بنده عقیدۀ خودمان را در باب «حاکمیت خدا» به‌ روشنی تمام بیان کرده‌ام؛ به‌طوری که برای کسی که در جست‌وجوی حقیقت باشد هیچ پوشیدگی در آن راه ندارد؛ اما علت دخالت در مسائل عمومی را نیز به‌روشنی بیان کرده‌ام و گفته‌ام که این، کاری از سرِ اضطرار برای مطالبۀ حقوق مردم یا پایین‌ترین حد حقوق مردم است، و به این سخن امیر‌المؤمنین (صلوات خدا بر او) گواهی جسته‌ام: «به خدا قسم آن را رها مى‏کنم؛ مادام که امور مسلمانان سالم بماند، و ستم جز بر من واقع نشود؛ به امید پاداش و فضل آن، و روی‌گردانی از زر و زیور دنیا که شما بر سرِ آن رقابت می‌کنید.» شیخ عارف حلی، خداوند شما را حفظ فرماید: تو می‌دانی که من آن‌ها را نصیحت و راه را بیان کردم؛ اما آن‌ها رفتن به سمت‌و‌سوی دیگری را انتخاب کرده‌اند و به آنچه اکنون در آن هستند رسیده‌اند. آیا شما معتقدی من بنشینم و مثلاً به آن‌ها ناسزا بگویم؟ قطعاً نه! این اخلاق ما نیست و به همین دلیل تلاش می‌کنم با هرآنچه می‌توانم کمک کنم. در مطالبۀ حقوق و ارائۀ پیشنهادها، اهداف فراوانی ـ‌غیر از تلاش برای رفع برخی از ظلم‌ها و ستم‌ها از مردم عراق‌ـ وجود دارد؛ از جمله برملا‌کردن فساد راهی که احزاب حاکم، بر آن سِیر می‌کنند و سخت‌گیری بر آن‌ها و بیان پایبندی آن‌ها به مصالح شخصی و حزبی‌شان به قیمت ضربه‌زدن به منافع مردم ستمدیدۀ عراقی . پی‌نوشت/ 3 جولای 2016: اباذر التمیمی: مولای من، خداوند شما را زنده بدارد. چه خوب فرمودید! از خدا می‌خواهم در عافیتی از سوی خدای سبحان باشی و از خداوند برای شما آل‌محمد، تمکین را خواهانم؛ و سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد و به تو بهترین پاداش نیکوکاران را عطا فرماید. پی‌نوشت/ 3 جولای 2016: Sarmed Alyamani: وقایع و چشم‌اندازها گواهی می‌دهند که فلوجه و موصل حلقۀ و جلیقۀ نجات نیستند... پس انفجارها و کشتار و کشیدن مردم روی زمین چه در صورت اشغال فلوجه یا آزاد‌‌کردن آن ادامه خواهد یافت... پس هرگز فرقی وجود نخواهد داشت. Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند تو را زنده بدارد. مقصود بنده این نکته بود که آزادسازی فلوجه حلقۀ نجات برای احزاب حاکم نیست؛ زیرا آن‌ها فلوجه را حلقۀ نجات خود ارزیابی می‌کنند و اینکه موجب راضی‌شدن عراقی‌ها از آنان خواهد شد. پی‌نوشت/ 3 جولای 2016: رؤیا احمد: مولای من با «لا قوة الا بالله »استوار شده است. پروردگارمان تو را یاری فرماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند شما را پاداش خیر عطا فرماید. پی‌نوشت/ 3 جولای 2016: Sara Al-Ameri: آقای عزیز ما... مایلم شما را بشارت دهم که از پایۀ ششم علمی و امتحانات پایانی با موفقیت فارغ‌التحصیل‌شدم؛ و سپاس و ستایش تنها از آنِ خداست... و این به فضل خدا و فضل شما آل‌محمد(ع) بوده است. از خدا می‌خواهم این چیزی که حتی استحقاق آن را هم ندارد که صفت اندک بر آن اطلاق گردد، عامل شادی شما شده باشد و از شما تقاضا دارم ـ‌ای ابا‌العباس‌‌ـ در کاری که موجب دل‌نگرانی‌ام شده است دعایم فرمایید. امیدوارم دعا بفرمایید مرا در دانشگاهی که به آن راغب هستم بپذیرند... اینجا پذیرفته‌شدن در دانشگاه‌ها قدری دشوار است، که اگر خدای‌نخواسته مرا نپذیرند ناگزیر خواهم شد یک سال کامل منتظر بمانم و نمی‌دانم آیا در این یک سال امکان تحصیل در پایتخت را خواهم داشت یا نه؛ اما به‌طور کلی اگر ممکن هم باشد باز هم وضعیت سخت خواهد بود؛ چون پایتخت یک ساعت و نیم از ما دور است و برای رشتۀ داروسازی فقط همین دو دانشگاه وجود دارد... و الحمد لله در همه حال. آقای بزرگوار ما، مرا به‌خاطر کوتاهی‌ام ببخشید. خداوند شما را حفظ و برایتان تمکین و شما را یاری پیروزمندانه عطا فرماید و ما را همراه شما ثابت‌قدم بدارد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند تو را زنده بدارد. موفقیتت مبارک باشد، ان‌شاء‌الله. از خدا می‌خواهم آنچه را که خیر و صلاح آخرت و دنیایت در آن هست برایت میسر فرماید. پی‌نوشت/ 3 جولای 2016: شیخ حسین آل حماد: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. خداوند ماه مبارک رمضان را برایتان مبارک گرداند و شما را با خیر و برکت به سال بعد برساند. با همۀ وجود از خدا آرزو دارم پاسخ سلامم را بفرمایید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد و به شما پاداش خیر عطا فرماید ـ‌شیخ فاضل حسین آل حمادـ برای دعای پاک و طیّبت. از خداوند خواستارم تو را در هر خیری که محمد و آل‌محمد را در آن داخل کرده است، داخل کند و از بندگانی قرار دهد که در هر خیری که امسال نازل می‌فرماید نزدش بیشترین سهم را دارند. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند. پی‌نوشت/ 3 جولای 2016: علی القلاف: سلام بر شما ای آقای ما! شما در کتاب وصیت فرموده‌ای: «در نتیجه، دانای توانای راست‌گوی حکیم مطلق سبحان، باید متنی که آن را به بازدارنده‌بودن از گمراهی برای هرکسی که به آن چنگ بزند توصیف کرده است، از ادعا‌کردن توسط افراد باطل بازبدارد؛ تا اینکه صاحب (اصلی) آن مدعی‌اش شود و هدف از آن نص، محقق گردد.» سؤال: وقتی صاحبش آن را ادعا کند و غرض از آن محقق شود، آیا پس از آن، شخص دیگری قادر به ادعایش (نص تشخیصی) خواهد بود؟! ... یعنی آیا ادعای وصیت، با پیشی‌جستن خواهد بود؟! Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند تو را زنده بدارد، حبیب من. در کتاب «عقاید اسلام» ـ‌که در پایان این ماه بزرگ منتشر خواهد شد‌ـ ان‌شاء‌الله توضیح و تفصیل [آن] خواهد آمد. به این کتاب مراجعه کن. خداوند تو را توفیق دهد و گام‌هایت را استوار بدارد. پی‌نوشت/ 3 جولای 2016: انیس کوتیا: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای آقای ما... این اوضاع ما را به گریه می‌اندازد. ما ساکنان بریتانیا هستیم... آیا چیزی یا مسئولیت خاصی در توان ما هست که انجامش دهیم تا وضعیت برادرانمان در عراق بهتر شود؟ ان‌شاء‌الله تحت فرمان شما. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد، حبیب من، انیس کوتیا؛ و سلام من به همۀ مؤمنان در بریتانیا. مرا از دعای خود در این روزهای مبارک فراموش نکنید و خداوند بهترین پاداش نیکو را به شما عطا فرماید. ** ** **

-دعوت به تظاهرات مسالمت‌آمیز در عراق

Ahmed Alhasan احمدالحسن/3 جولای 2016: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از تمام اقشار ستمدیدۀ ملت عراق تمنا می‌کنم برای رفع ظلم و ستمی که بر تمام ملت سایه افکنده است جهت تظاهرات مسالمت‌آمیز در میدان «التحریر» بغداد در روز جمعۀ پیشِ‌رو خارج شوند؛ و الباقی علی الله.[230] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​h​m​e​d​.​A​l​h​a​s​a​n​.​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​v​b​.​4​5​7​3​9​7​0​0​4​3​0​7​9​6​8​/​1​0​3​8​4​7​6​6​4​6​1​9​9​9​9​8​/​?​t​y​p​e​=​3​&​t​h​e​a​t​e​r پی‌نوشت/ 4 جولای 2016: Ahmed Alhasan احمدالحسن: امنیت داخلی شهرها وظیفۀ پلیس و ارتش است و آن‌ها مادام که در تعامل با فرزندان ملت عراق ـ‌صرف‌نظر از دین و نژاد‌ـ بی‌طرف باشند، نیروهای امنیتی قابل‌احترام از طرف ملت عراق خواهند بود و ما نمی‌پذیریم وظیفۀ امنیت داخل شهرها به گروه‌های مسلح پیرو مقامات سیاسی واگذار شود. پی‌نوشت/ 3 جولای 2016: جواد طاهر الغرابی الحسینی: تا به کِی؟ تا به کِی؟ وعده تا به کی، موعود؟ پرچم‌های ما چه وقت آشکار می‌شود؟ آیا کسی هست صدایم را بشنود و پیام سنگین را از طرف من ابلاغ کند؟ از ستم و تجاوزگر و نفْس‌هایی که بر ما قهر گرفته‌اند، خسته‌ایم. آسیب‌هایی در جان ماست که غم و اندوه را به تلاطم می‌آورد؛ پس لبیک ای که کفایتمان می‌کنی و ای بزرگ‌تر از عنبر. روح من برای فدا‌شدن ساخته شده است و صدایم در هوا می‌غُرّد. مردم را به حق دعوت کردیم، به مهدی، به آن پاک‌ترین؛ پس برخیزید ای حامیان دین، بگویید «هو الاکبر». هویت ما یمانی است، حسینی‌هایی برای محشر.[231] Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند تو را زنده بدارد سید بزرگوار جواد طاهر الغرابی الحسینی. از خدا می‌خواهم تو را حفظ فرماید و از بندگانی قرار دهد که نزد او بیشترین نصیب را دارند. سلام من به شما و به همۀ کسانی که به شما پناه می‌آورند و به سید بزرگوار، پدر گرامی‌تان؛ خداوند حفظش فرماید. پی‌نوشت/ 3 جولای 2016: شیخ ابوحیدر الناصری: صلوات و برکات و رضوان و خیرات و رحمت‌ها بر شما، و سلام تامِ همیشگیِ کامل بر شما آل ‌محمد بن الحسن المهدیِ ستمدیده (صلوات خدا بر او) و رحمت و برکاتش بر شما باد. خداوند شما را تمکین دهد و آن چیزی را به شما عطا فرماید که به احدی از جهانیان پیش از شما نداده و پس از شما [نیز] نخواهد داد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، شیخ ابوحیدر ناصریِ پاک، خداوند تو را زنده بدارد. مرا از دعای خود فراموش نکن. پی‌نوشت/ 3 جولای 2016: ماجد المعالی: ما عده‌ای از طلاب نجف هستیم. می‌خواهیم با شما ملاقاتی داشته باشیم و حجت و دلیل شما را ببینیم. اگر دلیل و حجتی باشد به شما ایمان بیاوریم. اگر تو احمدالحسن صاحب دعوت هستی به ما پاسخی بده؛ با تشکر. Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند شما را زنده بدارد. امام محمد بن الحسن العسکری جدم من است ـ‌ان‌شاء‌الله‌ـ و این مطلب برای عموم نیز منتشر شده و قبلاً پاسخ داده شده است، ان‌شاء‌الله. این پرسش شما پیش‌تر پاسخ داده شده است و مؤمنان می‌توانند اینجا به آن‌ها پاسخ دهند. من به‌زودی دور خواهم شد و نمی‌توانم بیش از این [در این مکان] بمانم. خداوند بهترین پاداش نیکوکاران را به تو عطا فرماید و بار دیگر خداوند شما را زنده بدارد. پی‌نوشت/ 3 جولای 2016: غیث الصائغ: عزیز من، احمدالحسن. اکنون وقت تظاهرات نیست. اجازه بده از داعش خلاص شویم و بعد خدا کریمه. به جان امام حسین قسم که یک نقشۀ صهیونیستی وجود داره و می‌خواد بین ما شیعیان جنگ بندازه؛ چون قضیۀ داعش در حال تمام‌شدنه و انتظار می‌ره این نقشه، هرچه زودتر به دست تو و امثال تو عملی بشه. آیا بس نیست؟ از خدا نمی‌ترسید؟ دنیا رو به پایانه. با کی می‌خواهید مقابله کنید؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من خداوند تو را زنده بدارد. تظاهرات مسالمت‌آمیز است ـ‌ان‌شاء‌الله‌ـ و در خصوص داعش، ما «سرایا القائم» را برای پیکار با آنان تشکیل داده‌ایم. پی‌نوشت/ 3 جولای 2016: Hussain Alhabeb: هیچ فایده‌ای ندارد؛ مگر اینکه پروردگار جهانیان آن را حل کند. Ahmed Alhasan احمدالحسن: حبیب من، خداوند تو را زنده بدارد. آری، با خداوند است؛ اما ما در دنیای امتحان هستیم و ناگزیر باید در آن تلاش کنیم: (وَ أَنْ لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏ * وَ أَنَّ سَعْیهُ سَوْفَ یرى‏ * ثُمَّ یجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفى‏) (و اینکه براى انسان جز حاصل تلاش او نیست * و تلاش او به‌زودى دیده خواهد شد * سپس به تلاشش پاداش کامل خواهند داد).[232] ** ** **

-فراخوان تظاهرات در بغداد، وفاداری به خون عراقی‌ها

Ahmed Alhasan احمدالحسن/5 جولای 2016: حضور تمام اقشار مردم عراق در جمعۀ پیشِ‌رو برای تظاهرات در میدان التحریر بغداد، وفاداری به خون‌هایی است ‌که ـ‌قبل از هرچیز‌ـ فساد احزاب حاکم از 13 سال پیش آن را ریخته است و می‌ریزد. #فساد شما‌ ‌ما را می‌کشد / ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/6 جولای 2016: #بغداد‌ـ‌میدان‌ـ‌التحریر‌ـ‌جمعه تمنا داریم عکس‌های شهدای عراق که در الکرادة[233] بر زمین افتاده‌اند برافراشته شود و در تظاهرات روز جمعه برای تسلی خانواده‌های داغ‌دیده و برملا کردن فساد احزاب حاکمی که ما را کشتند و هر روز می‌کشند، شمع‌هایی افروخته شود. #فساد شما ما را می‌کشد / پی‌نوشت/ 6 جولای 2016: Ahmed Alhasan احمدالحسن: هر سال در خیر باشید. از خدا تمنا می‌کنم برای همۀ شما قبول اعمالتان و خیر آخرت و دنیا را ثبت کند. ای دوستان، مرا از دعایتان فراموش نکنید. پی‌نوشت/ 6 جولای 2016: عباس فتحی: سلام خدا بر تو ای سید و مولای ما، قائم آل‌محمد(ص). ما در عراق زندگی نمی‌کنیم؛ بلکه از سرزمین مقدس به‌دور هستیم و به‌دلیل حکم دادگاه‌های حکومت برای ما، از سفر به عراق محروم و ممنوع شده‌ایم. ای کاش با شما بودیم تا به رستگاری می‌رسیدیم؛ به رستگاری بزرگ! اما هر طوری که باشد، ما ـ‌ان‌شاء‌الله‌ـ سر به فرمان و مطیع امر شما هستیم؛ اما اکنون در مشرق‌زمین آیا چیزی بر ما واجب است تا مطابق امر شما دربارۀ روز جمعه انجام دهیم؟ خداوند ما را از عاملین، رزمندگان و شهیدان همراه شما قرار دهد، ای آقای ما. خداوند به شما هزاران خیر عطا فرماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد و شما را جزای خیر عطا فرماید. از خدا می‌خواهم سرزمین عزیز ما ایران را از شرّ دین وهابی‌سلفیِ تبهکار دور بدارد و شیعیان امیر‌المؤمنین علی(ع) را در همه جا، از شرارت‌های وهابیت سلفی حفظ فرماید. تظاهرات در بغداد فقط برای عراقی‌هاست. پی‌نوشت/ 6 جولای 2016: علی محمد: بارخدایا! آمین، ای مولای من. Ahmed Alhasan احمدالحسن: در ایران عزیز هر سال در خیر باشید. مرا از دعایتان فراموش نکنید. پی‌نوشت/ 6 جولای 2016: حمزة السرای: سبحان‌الله. مَن ـ‌وحید عبد‌الواحد‌ـ اندکی پیش دربارۀ شتافتن به‌سوی خانواده‌های شهیدان گفت‌وگو می‌کردم که شما نوشتید عکس‌های شهدا را برای تسلی خاطر آن‌ها برافرازیم. این مهربانی است؛ ولی کسی خودش را برای تسلیت‌گویی به خانواده‌های قربانیان به‌سختی نینداخت؛ و خودش را فرمانده آن‌ها می‌پندارد. به خدا قسم از تو عذر می‌خواهیم ای سید، چون اهل و عشیره‌های ما و فرزندان سرزمین‌مان بر تو ستم کرده و با تو جنگیده‌اند. به خدا قسم وقتی به خودمان نگاه می‌کنیم از اینکه از سرزمین عراقی هستیم که چه بسیار بر آل‌محمد ستم کرده است خجالت می‌کشیم و آرام و قرار نداریم تا وقتی که خون‌هایمان در نصرت و یاری تو ریخته شود و رویمان نزد نبی و آل‌بیت پاکش ـ‌صلوات پروردگارم بر آنان‌ـ سپید گردد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، شیخ حمزة السرای: خداوند تو را زنده بدارد، و تو و کسانی که به تو پناه می‌آورند هر سال در خیر و عافیت باشید؛ و سلام من به همۀ کسانی که در نزدیکی شما هستند. مرا از دعای خود فراموش نکنید. پی‌نوشت/ 6 جولای 2016: الحقوقی علی العکریش: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای آقای من. هر سال در هزار هزار خیر باشی. از مولای بلندمرتبۀ توانا برای شما ـ‌ای آقای من‌ـ تمکین را خواستارم؛ تا خداوند زمین را با شما لبریز از قسط و عدل کند همان ‌طور که با ظلم و جور پر شده است. آقای من! خداوند ما را بر ولایت تو ـ‌اقرارکنان به حاکمیت تو و زیر پرچم تو‌ـ ثابت‌قدم فرماید. ارواح ما فدای خاک قدمت. کسانی که بر آل‌محمد ستم کردند به‌زودی خواهند دانست به کدامین بازگشتگاه بازخواهند گشت و فرجام از آنِ پرهیزگاران است... خواستار دعای شماییم، ای آقای من... Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد، و هر سال در خیر و عافیت باشی. از خدا می‌خواهم شما را به هر خیری موفق و از هر شری دور فرماید. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند. پی‌نوشت/ 6 جولای 2016: احمد رمضان المنصوری: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. خداوند شما آل‌محمد را با حلول عید فطر مبارک، سعادتمند گردانَد. آقای ما! از خدا می‌خواهم این عید را عید خیری برای شما آل‌محمد و عراقی‌ها قرار دهد؛ عیدی که ما را به‌وسیلۀ شما از افراد فاسد رهایی می‌بخشد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. حبیب من، خداوند تو را زنده بدارد، و هر سال در هزار خیر باشی. از خدا می‌خواهم تو را حفظ کرده، خیر آخرت و دنیا را روزی‌ات فرماید. مرا از دعای خود فراموش نکن. پی‌نوشت/ 6 جولای 2016: ابتسام احمد: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، ای اهل‌بیت نبوت و رحمت، و معدن علم و جایگاه رسالت! ای پدر ما، عید برای شما و اهل‌بیت پاک و طاهرتان مبارک باد. خداوند آن را با همۀ خیر بر شما عید گرداند. آمین رب العالمین. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. دکتر ابتسام، خداوند شما را زنده بدارد. شما و خانوادۀ بزرگوار هر سال در خیر و عافیت باشید. از خدا می‌خواهم خیر آخرت و دنیا را روزی‌تان فرماید. پی‌نوشت/ 6 جولای 2016: مصطفی العقیلی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، مولای من... آیا حضور در تظاهرات، یاری‌دادن حق است ... و در نتیجه بر مؤمنان واجب است در تظاهرات حضور یابند؟ مولای من! خداوند شما را در زمین تمکین عطا فرماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. حبیب من، خداوند تو را زنده بدارد. هر سال در خیر باشید. آیا کسی که واقعاً مرا تصدیق می‌کند گمان می‌کند من به چیز باطل یا بیهوده فرامی‌خوانم؟! پی‌نوشت/ 6 جولای 2016: ابو‌‌طیبه: #پرسش به سید احمدالحسن اول: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. دوم: آیا تقویم هجری صحیح است؟ یا آمیخته با برخی اشکالات است؟ در میان بررسی‌هایم از برخی از سایت‌ها متوجه شدم گفته می‌شود تقویم هجری آمیخته با اشکالاتی است؛ زیرا کسی که تقویم هجری را وضع کرد عمر بن خطاب بوده است. به ما پاسخ بده، خداوند شما را به هر خیری موفق گردانَد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. تقویم قمری عربی ـ‌در اصل‌ـ تقویم عبرانی یا همان یهودی است؛ یعنی تقویم قمریِ شمسی است و نه ـ‌بر خلاف آنچه که اکنون عمل می‌شود‌ـ فقط قمری. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/6 جولای 2016: پیامی به دکتر حیدر العبادی نخست‌وزیر عراق: این ویدئو روشن می‌سازد که شما گروهی از جوانان الکراده را ـ‌که داغدار عزیزانشان هستند‌ـ بازداشت کرده‌اید؛[234] به این علت که آن‌ها به خودروهای نظامی شما حمله کرده و خساراتی به خودروهای شما وارد ساخته‌اند. امیدواریم آن‌ها را آزاد کنید یا اینکه من ـ‌احمد اسماعیل صالح‌ـ در برابر آزادی فوری آن‌ها شخصاً حاضرم هرگونه خسارت مالی‌ای را که این جوانان مسببش شده‌اند بپردازم و برای جبران هرگونه خسارتی که برآورد می‌کنید به خودروهای شما وارد شده است آمادۀ امضای قراردادی با شما یا حکومت عراق هستم. این قرارداد به نیابت از من توسط سید حسن حمامی در دفتر بنده، در نجف اشرف امضا می‌شود. h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​h​m​e​d​.​A​l​h​a​s​a​n​.​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​v​b​.​4​5​7​3​9​7​0​0​4​3​0​7​9​6​8​/​1​0​3​9​9​8​4​7​2​9​3​8​2​5​2​3​/​?​t​y​p​e​=​3​&​t​h​e​a​t​e​r

-حضور بانوان در تظاهرات

پی‌نوشت/ 7 جولای 2016: Ahmed Alhasan احمدالحسن: پرسش‌های فراوانی دربارۀ شرکت زنان در تظاهرات فردا، جمعه، در میدان التحریر بغداد مطرح شده است؛ تظاهراتی که برای مطالبۀ حقوق و برملا کردن فساد احزاب حاکم و تسلی‌خاطر خانواده‌های داغ‌دیدۀ شهدای عراق در الکراده برگزار می‌شود. اما پاسخ: از زنان نمی‌خواهم در تظاهرات شرکت کنند؛ ولی وقتی عمۀ ما، زینب دختر علی(ع) برای مطالبۀ حقوق و رسوا‌کردن حکومت امویِ ستمگر در حضور همگان خارج شد، من نمی‌توانم یک زن را از ایفای چنین نقشی منع کنم. پی‌نوشت/ 7 جولای 2016: ارشد الخالدی: سلام بر حسین زمان ما. سلام بر قائم حق، احمدالحسن. لبیک لبیک لبیک، حبیب من. مولای من، قلب من به‌جهت مشارکت‌نکردنم در این تظاهرات به درد آمده و علت شرکت‌نکردنم وضعیت سلامتی‌ام بوده است. خواهش می‌کنم برایم دعا کنی، ای مولای من. Ahmed Alhasan احمدالحسن: ارشد الخالدی، سلام بر شما. خداوند تو را زنده بدارد عزیزم؛ و خدا را شکر که سلامتید. از خداوند شفای عاجل را برای شما خواستارم؛ به فضل و منت او سبحان! پی‌نوشت/ 7 جولای 2016: حسین احمد الحسینی: آقا و مولای من، یمانی آل‌محمد! اگر حادثه‌ای مثل حادثۀ گذشته ـ‌که برای بینوایان روی داد‌ـ و... رخ دهد، انصار چه وظیفه‌ای دارند و توصیه‌های شما به آن‌ها چیست؟ خداوند شما را با نصرت خودش استوار فرماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: تظاهرات، مسالمت‌آمیز است. پی‌نوشت/ 8 جولای 2016: Farhan Azmi: سلام خداوند بر شما ای آقای من. انصار شما ضعیف هستند. هر سال در خیر باشی. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد، و سلام من به همۀ مؤمنان پاک در مالزی. خداوند شما را حفظ فرماید. هر سال در خیر باشید. از خدا می‌خواهم خیر آخرت و دنیا را روزی‌تان فرماید. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند. ** ** **

-دعوت به راهپیمایی، جمعه، 8‌تیر‌2016 در بغداد

Ahmed Alhasan احمدالحسن/8 جولای 2016: امروز جمعه در میدان التحریر بغداد، عصرگاه، تظاهرات ضد فساد حکومت‌های وابسته به احزاب که عراق را نابود کرده‌اند. در این تظاهرات شرکت کن و در حق کشورت عراق کوتاهی نکن. در حق خون‌های عراقی‌هایی که به‌سبب این افراد فاسد، ریخته شد و هر روز ریخته می‌شود، کوتاهی نکن. در هم‌دردی با خانواده‌هایی که داغ‌دار عزیزانشان هستند، کوتاهی نکن. این تظاهرات، سیاسی‌کاری و مختص حزبی مشخص نیست و حزب خاصی هم آن را جهت‌دهی نمی‌کند و حزب مشخصی هم آن را فرماندهی نمی‌کند. / پی‌نوشت/ 9 جولای 2016: Ahmed Alhasan احمدالحسن: شعارهای دینی و جناحی به ضرر تظاهرات است.

-سلامتی بدن در کم‌خوردن و حرکت‌داشتن است.

پی‌نوشت/ 8 جولای 2016: سید عبدالله الغالبی: پروردگارم توفیقت دهد. به روی چشم مولای من. پسرم را فرستادم؛ چون من خودم بیمار هستم و نمی‌توانم حرکت کنم. برایم دعا کنید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، سید عبدالله. خداوند تو را زنده بدارد. ان‌شاء‌الله شفا می‌یابی. سلامتی جسم در کم‌خوردن و حرکت‌داشتن است. پی‌نوشت/ 8 جولای 2016: ضیاء شاکر الموسوی الانصاری: سلام علیکم. مولای من، با تمام وجودم از خداوند امید دارم که شما پاسخ سلامم را بدهید. حبیب من، کوتاهی‌ام را ببخشید، ای حبیب من، مولای من! از شما می‌خواهم دعا فرمایی برای کارکردن توفیق بیابم، حبیب من! و از شما می‌خواهم برای خانواده‌ام دعا فرمایی تا به‌سوی آل‌محمد هدایت شوند. آقای من، حبیب من، مرا خوشحال کن، ای نور دیدگانم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم تو را به آنچه خیر آخرت و دنیایت در آن است توفیق عطا فرماید. پی‌نوشت/ 8 جولای 2016: ماجد الزیدی: ای آقای من! با نیرو و قوت خدا، ما ـ‌ان‌شاء‌الله‌ـ اکنون در الکراده نزدیک میدان الحریة خروج خواهیم کرد. از شما خواستار دعا هستیم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند تو را زنده بدارد عزیز من، ماجد الزیدی. خداوند شما را جزای خیر عطا فرماید. پی‌نوشت/ 8 جولای 2016: ام‌هاشم احمد: سلام بر شما ای پسر پاکیزگان... خداوند شما را بر قوم ستمگران یاری فرماید. سلامی از سرزمین مغرب. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم شما را حفظ کرده، برای خیر آخرت و دنیا استوارتان بدارد.

-فرج از خداوند است، ولی مانعش مردم هستند.

پی‌نوشت/ 8 جولای 2016: Alaa Qahtan: لبیک ای پسر پاکیزگان. آیا فرج نزدیک است؟ چشم‌انتظار دعا برای دوستم محمد عیدان هستم تا به راه حق و مستقیم هدایت شود. Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند تو را زنده بدارد عزیزم. فرج از خداوند است ولی مردم مانعش هستند. از خدا می‌خواهیم احوال همگان را اصلاح و شما را به خیر آخرت و دنیا توفیق عطا فرماید. پی‌نوشت/ 8 جولای 2016: عرفان الشکری: سلام بر تو و پدران و پسران پاکِ پاکیزه‌ات. ما منتظر یک اشارۀ تو هستیم، ای سید، ای احمدالحسن! لبیک ای قائم آل‌محمد، لبیک ای یمانی آل‌محمد! صلوات پروردگار بر همگی شما، و از شما خواستار دعا هستیم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند تو را زنده بدارد عزیز من، و خداوند به شما بهترین پاداش نیکوکاران را عطا فرماید. پی‌نوشت/ 8 جولای 2016: AJ: والله که از این حرف‌ها دیگر خسته شدیم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند تو را زنده بدارد عزیز من. اگر با من موافق هستی که خون‌های عراقی‌ها به‌سبب فساد حکومت‌های احزاب ریخته می‌شود من به شما می‌گویم این جنبش، برکت دارد و ما تنها آنچه را که بر ما واجب است انجام می‌دهیم و بقیه با خداوند است. پی‌نوشت/ 8 جولای 2016: اکرم الدخیلی: خداوند به شما برکت دهد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند تو را زنده بدارد حبیب من. از خدا می‌خواهم بوسیلۀ تو و برای تو برکت دهد و برای خیرت آخرت و دنیا توفیقت عطا فرماید. پی‌نوشت/ 8 جولای 2016: Safaa Al Battat: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. خداوند شما را زنده بدارد ای سید ما. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند تو را زنده بدارد، عزیز من. پی‌نوشت/ 9 جولای 2016: مازن ولیم: سلام بر شما ای سید و مولای من، ای قائم آل‌محمد(ص). Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند تو را زنده بدارد، حبیب من. پی‌نوشت/ 9 جولای 2016: عباس النداوی: گوش به فرمان تو هستیم ای دلیرمرد. بدان که در کنار رود فرات و رود دجله در الکراده، فداییانی داری، و خداوند یاری‌رسان است. التماس دعا دارم مولای من احمدالحسن؛ وعلیکم السلام. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم تو را به خیر آخرت و دنیا توفیق عطا فرماید.

-تظاهرات، یک گام در جهت صحیح است.

پی‌نوشت/ 9 جولای 2016: یوسف العکیلی: تظاهرات دسته‌جمعی که ما واردش می‌شویم یا اعتصاب عمومی هیچ سودی نخواهد داشت. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. تظاهرات یک گام در جهت درست است و به‌مثابۀ اعلام نارضایتی و خشم مردم از طبقۀ سیاسی حاکم در عراق امروز به دنیاست؛ اما دربارۀ اعتصاب عمومی یا نافرمانی مدنی، بنده با دیدگاه شما موافقم که این کار، فشار بسیار بیشتری از تظاهرات دارد و این را در نوشته‌هایم[235] از سال 2001 بیان کرده‌ام؛ نافرمانی مدنی یک راه‌حل مؤثر برای ساقط‌کردن حکومت‌های ستمگر است. پی‌نوشت/ 9 جولای 2016: حسین یاسر: تظاهرات چه کاری می‌تواند انجام دهد؟ و چه فایده ای دارد؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: حبیب من، خداوند تو را زنده بدارد. تظاهرات گامی در جهت درست است و دست‌کم نشان‌دهندۀ نارضایتی مردم است و به وجود شکاف در سیستم حکومتی و حکومت‌های پی‌درپیِ عراق از سال 2003 تا‌کنون اشاره دارد و این شکاف را به همۀ عالم اعلام می‌دارد. ان‌شاء‌الله نتیجۀ خوبی خواهد داشت. رحمت خدا فراگیر است. ** ** **

-تظاهرات‌کنندگان در عراق مجبور به تظاهرات هستند تا کمترین حقوق خود را مطالبه کنند

Ahmed Alhasan احمدالحسن/9 جولای 2016: تظاهرات در عراق نه از سرِ گردن‌کشی است و نه کاری اختیاری. ما ناگزیر به تظاهرات هستیم. این کار برای مطالبۀ کمترین حد از حقوق انسان یعنی حق زندگی است. مردم عراق هر روز به‌سبب [اعمال] احزاب فاسد مسلط بر حکومت در عراق، کشته می‌شوند؛ در حالی که آن‌ها ثروت‌ها را میان خود تقسیم می‌کنند تا بسیاری از فرزندان عراق در ادامۀ قتل و مهاجرت اجباری و گرسنگی و خواری، روزگار سپری کنند. در ادامه مبحث یا گفتاری بسیار کوتاه را نقل می‌کنم که در کتابچه‌ای کوچک به‌نام «حاکمیت الله» نوشتم و در سال 2004 چاپ و نشر شد: «دموکراسی و ثروت کسی که پولی برای هزینه‌کردن در تبلیغات، دروغ‌پراکنی، پوشاندن حقایق و اجیر‌کردن جیره‌خواران و اراذل در اختیار ندارد، جایگاهی هم در دموکراسی ندارد و این‌چنین قدرتِ ثروت در نظام دموکراسی به‌شکلی غیرطبیعی آشکار می‌شود. احزاب و سازمان‌ها ابتدا به هر روشی، اموال فقرا و نیازمندان را چپاول می‌کنند و از طبقۀ کارگر آغاز می‌نمایند.» پی‌نوشت9 جولای 2016: Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیزان من! اندکی پیش با شیخ ناظم عقیلی صحبت می‌کردم و او به من گفت متأسفانه دو‌سوم انصار در تظاهرات روز جمعه در میدان التحریر حضور نیافته‌اند، و اکنون چندین سؤال از اشخاص متخلف دیدم. می‌گویم: ان‌شاء‌الله از تظاهرات آینده شانه خالی نکنید و این کار، هر جمعه ادامه خواهد یافت تا اینکه خداوند امر را به پایان برساند. کسی که نمی‌تواند در میدان التحریر بغداد حضور یابد ـ‌مادام که سایر فرزندان عراق تظاهرات می‌کنند‌ـ در استان خودش به تظاهرات بپردازد.

-مطالبۀ حکومت افراد کارآمد مستقل، خواسته‌ای مرحله‌ای است

پی‌نوشت/ 9 جولای 2016: Muhammad Fadil: پیش از آنکه این کشور دچار فساد شود و قتل و ویرانی در آن فراوان گردد، پیامی آسمانی برای نجات این کشور وجود داشت... ای مولای من! من به آن‌ها خیانت نکردم و [این کار] از شما نیز به‌دور است. من بهترین نصیحت‌کننده بودم. من این بحث را که در سال 2004 چاپ شده است شمعی برای نورانیت راه و هدایت آن‌ها به صراط مستقیم قرار دادم؛ اما برخی از آن‌ها تکبر ورزیدند و برخی از میراث بت‌گونۀ پدری بی‌نیاز نشدند. ای مولای من! یک پرسش: آیا راه‌های معینی غیر از تظاهرات وجود دارد تا ما را با آن نصیحت بفرمایی و بتوانیم برای شتاب‌گرفتن به‌سوی حکومت تکنوکرات و رساندن افراد کارآمد به سکان حکومت به کار ببندیم؟ خداوند اجر شما را با آنچه در منطقۀ سید محمد سبع الدجیل واقع شد بزرگ بدارد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیزم، خداوند تو را زنده بدارد. مطالبۀ حکومت افراد کارآمد مستقل (وزیران، وکیلان، مدیران و ...) خواسته‌ای مرحله‌ای و از طرف عموم مردم پذیرفته‌شده است. در خصوص خودم ـ‌بشخصه‌ـ از این خواسته فراتر خواهم رفت؛ به‌خصوص پس از سپری‌شدن یک سال به بازیچه گرفتن مردم عراق توسط آن‌ها. ان‌شاء‌الله راه‌های بسیاری برای تغییر وضعیت تلخ فعلی مردم عراق وجود دارد. تنها آنچه از مردم، به‌خصوص افراد مستقل و رها از بت‌پرستی ـ‌که اکثریت را تشکیل می‌دهند‌ـ خواسته می‌شود این است که بیرون بروند و حقوق خود را مطالبه کنند. پی‌نوشت/ 9 جولای 2016: Dr-Firas Alsalemy: سید احمد اسماعیل صالح، تشکر بابت واضح‌بودن کلامت؛ به‌طوری که حتی ساده‌ترین شخص مطلع از صفحه‌ات هم درک می‌کند. واضح است که هیچ پوشیدگی و ابهامی در اهدافی که شما توضیح می‌دهی برای آن‌ها وجود ندارد و مادام که شهروندان عراقی به‌صورت جمعی به خیابان‌ها سرازیر می‌شوند، چه بسا به‌طور صحیح این سخنان را درک می‌کنند... Ahmed Alhasan احمدالحسن: دکتر فراس، عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. مرا از دعای خود زیر قبۀ امام حسین(ع) فراموش نکن. پی‌نوشت/ 9 جولای 2016: حسین صاحب علاوی: ان‌شاء‌الله افراد شریف بسیاری خواهی یافت که دعوت شما را لبیک می‌گویند تا راه نجاتشان را بیابند. بسیاری از مردم حتی از شناختن خواستۀ خود نیز ناتوان‌ هستند چه برسد به چگونگی رسیدن به خواسته‌هایشان؛ و این به‌سبب سیاستی مذهبی است که در آن زندگی کرده‌اند. Ahmed Alhasan احمدالحسن: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. ‌حبیب من، خداوند تو را زنده بدارد. ان‌شاء‌الله با تلاش‌های شما. پی‌نوشت/ 9 جولای 2016: حسین المنصوری: متأسفانه عموم مردم با تأثیرپذیری از خِرَد‌ جمعی در مسیری در ورای سراب دموکراسی، مدهوش شده‌اند. گویا این مسئله برای آن‌ها تبدیل به بدیهیات و امور ثابت‌شده‌ای شده است که جای هیچ چون‌و‌چرایی ندارد؛ در حالی که به‌سبب سلوکشان در این راه، به وضعیت کنونی رسیده‌اند، و متأسفانه آن‌ها تا امروز حتی از نظر فکری ـ‌حتی از باب جدل‌ـ به جست‌وجوی راه‌حل دیگری نپرداخته‌اند... در انتهای طرحی که در این خصوص در صفحۀ یکی از دوستان مطرح کردم سخن فوق را به‌صورت پرسشی مطرح کردم و پاسخ من به این شکل داده شد که هنوز وقت پرسش من فرا نرسیده است! Ahmed Alhasan احمدالحسن: حبیب من، ابو فاطمه، خداوند تو را زنده بدارد. مرا از دعای خود فراموش نکن. عزیز من، در دموکراسی امور مثبتی وجود دارد که مردم درکش می‌کنند؛ زیرا مطابق واقعیتی است که در جهان امروز بر آن‌ها احاطه یافته است، و علی‌رغم همۀ جنبه‌های منفی‌ای ـ‌که در واقعیتی که در آن زندگی می‌کنندـ بر چهره‌شان خراش می‌اندازد، هنوز هم خوش‌بینانه به آن نگاه می‌کنند؛ به این امید که یک روز به آن امور مثبت دست یابند؛ اما «حاکمیت الله» همچون پرنده‌ای اسطوره‌ای است که هیچ‌چیزی از آن نمی‌دانند جز اینکه روزگاری علی(ع) در کوفه به آن عمل کرده است. پی‌نوشت/ 9 جولای 2016: الاعلامی ولاءالدین الربیعی: سلام و رحمت خدا بر شما ای اهل‌بیت نبوت. از خدا برای شما تمکین عاجل را خواهانم و از خدا می‌خواهم ما را به وجود و دعای شما بیامرزد، ای پسر پاکیزگان. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. پی‌نوشت/ 9 جولای 2016: Kasem Kasem: سلام بر شما، آقا و مولای من، یمانی آل‌محمد(ع) اجمعین. پرسش: به نظر بزرگوارانۀ شما آیا در ساقط‌کردن حکومت فعلی ـ‌حکومت فساد‌ـ خطری برای عراق از نظر هرج‌و‌مرج و سلب و غارت و احتمالاً تسلط داعش بر برخی از شهرها وجود دارد؟ یا هرگونه خطر دیگری؟ زیرا تظاهرات ـ‌‌به‌طور اجمالی‌ـ با وجود این افراد فاسد هیچ سودی نخواهد داشت؛ چون آن‌ها حیا نمی‌کنند و کنار نمی‌روند، مگر با زور و کشیدن تظاهرات‌کنندگان در خیابان. از اینکه سخنم به درازا کشید عذرخواهم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. دکتر عزیز خداوند تو را زنده بدارد. راه‌هایی برای جلوگیری از هرج‌و‌مرج وجود دارد. پی‌نوشت/ 9 جولای 2016: Fahim Al Asady: سلام و رحمت خدا بر شما. هیچ امیدی نیست جز با شما، ای حبیب من. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند تو را زنده بدارد، عزیز من. ان‌شاء‌الله امید با همۀ شماست و من خادم شما هستم. مرا از دعای خود فراموش نکن. پی‌نوشت/ 9 جولای 2016: ماجد الزیدی: به تظاهرات و انقلاب علیه حکومت فاسد ادامه می‌دهیم تا این واقعیت تلخی که در آن زندگی می‌کنیم تغییر کند. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. خداوند به شما جزای خیر دهد. از خدا می‌خواهم برای شما برکت قرار دهد. ما چیزی بیش از حق زندگی نمی‌خواهیم و این، کمترین حقوق انسان است. فساد آن‌ها ما را می‌کُشد. به عراقی: «منگدر نتحمل ریحتهم بعد.» «دیگر نمی‌توانیم بوی آن‌ها را تحمل کنیم.» پی‌نوشت/ 9 جولای 2016: اوس هاشم الطائی: سلام بر شما هر دعوتی به هر چیزی که فرا بخواند، نیازمند رهبری انقلابی و معتمد است؛ به‌گونه‌ای که شایستگی اعتماد مردم را داشته باشد چراکه چندین بار است مردم به انقلاب دعوت می‌شوند، و رهبران انقلاب یک قدم جلو می‌گذارند و ده قدم برمی‌گردند. من مطمئنم که ما نیازمند دعوت‌کنندۀ به اصلاح نیستیم و واجب است خودمان خروج کنیم؛ اما بیشتر مردم، فقط وقتی خروج می‌کنند که ندایی از رهبران خود و مُمثلانشان بشوند و این خطای بزرگی است. وقتی من ستمدیده باشم نیازی ندارم شخصی به من بگوید تو ستمدیده هستی و خروج کن و در برابر ستمی که بر تو روا شده است دفاع کن. بیشتر مردم نیاز به ادراکی درونی دارند تا از بندگی و دنباله‌روی آزاد شوند. باید آن‌ها آزاد باشند. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. تظاهرات یک گام در جهت درست است؛ تنها یک گام بر این راه است نه همه‌چیز. پی‌نوشت/ 9 جولای 2016: محمد جراغ: ای آقا و مولای من، از خدا می‌خواهم برایتان تمکین عطا فرماید و ما را از عمل کنندگان تحت لوای شما قرار دهد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند شما را زنده بدارد. خداوند به شما جزای خیر عطا فرماید. از خدا می‌خواهم به شما برکت دهد؛ و مرا از دعای خود فراموش نکن. پی‌نوشت/ 10 جولای 2016: Ali Al Hasuna: می‌دانید تمامی حاکمان عراق طی سال‌های پیاپی، یا کشته‌اند یا تظاهرات مسالمت‌آمیز را غبارآلود کرده‌اند. پاسخ نمی‌دهید که سرکشان چه نتیجه‌ای خواهند داشت؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند شما را زنده بدارد. تظاهرات گامی در جهت درست و ان‌شاء‌الله خیر است. پی‌نوشت/ 10 جولای 2016: Zainab Alshammari: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، آقای من! از خداوند می‌خواهم در خیر و عافیت باشی... پرسشی در خصوص این فرمایش شما دارم «شعارهای دینی و جناحی به ضرر تظاهرات است». آیا مقصود شما این است که حاضرین در تظاهرات به‌طور کلی جناح و دین خود را مشخص نکنند؟ همچنین انصار؟ آیا این به آن معناست که پرچم «البیعة لله» و دیگر نمادهای دعوت مبارک برافراشته نشود؟ ای پدر من و آقای من، خداوند به شما جزای خیر دهد. از شما درخواست دعا داریم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. دخترم، خداوند تو را زنده بدارد. آری همین‌طور است. مطلوب این است که فرزندان عراق یا بیشترشان یا بخش اعظم آن‌ها از همۀ طایفه‌ها و نژادها قیام کنند و در نتیجه، برافراشتن شعارهای دینی خاص یا جناحیِ خاص، اشتباه است؛ چون موجب می‌شود افرادی که در این مسائل اختلاف دارند دور شوند و به این صورت آنچه غرض و به‌انجام‌رسیدنش مدنظر است نقض خواهد شد. پی‌نوشت/ 10 جولای 2016: Ali Hasan: هنگام حضورمان در میدان التحریر احساس می‌کنیم عراقی‌ها دسته‌دسته هستند. حتی نحوۀ ایستادن تظاهرات‌کنندگان؛ علی‌رغم اینکه همه‌شان ستمدیده هستند می‌بینیم مردم چند دسته‌اند. حتی نشانه‌های تردید را که در چهرۀ دو گروه هم‌جوار رد و بدل می‌شود می‌توان دید که دقیقا همین احساس را القا می‌کند. متأسفانه بزرگان فاسد دین و سیاست‌مداران مفسد در دسته‌دسته‌کردن مردم به روشی واقعاً مؤثر موفق شده‌اند. ای سید من، از خدا بخواه تو را بر بنا‌کردن آنچه دیگران فاسد کرده‌اند نصرت و یاری دهد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. نیت خود را در جهت‌گیری با دیگران صاف کن و دلت را برایشان گشوده بدار. این چیزی است که از شما خواسته شده است؛ اما در خصوص نیت‌ها و رفتار دیگران، تو مسئولش نیستی. اگر بدی کنند خودشان گناهِ رفتار و نیت‌هایشان را به دوش خواهند کشید. پی‌نوشت/ 10 جولای 2016: نسمة العامری: سلام بر شما ای یمانی آل‌محمد(ص). صبح شما و همۀ خانواده به خیر. در پی‌نوشت قبلی نوشته بودید: «... آنچه از مردم به‌خصوص افراد مستقل و رها از بت‌گرایی ـ‌که اکثریت را تشکیل می‌دهند‌ـ خواسته می‌شود این است که بیرون بروند و حقوق خود را مطالبه کنند.» من متوجه نشدم افراد مستقل و رها از بت‌گرایی، چگونه اکثریت را تشکیل می‌دهند؟ آیا ممکن است این جمله را به‌طور دقیق توضیح بفرمایید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. برای اینکه مقصود من از سخن فوق را دریابی به نسبت مشارکت در انتخابات مجلس استان‌ها در سال 2013 مراجعه کن. با وجود همۀ وعده و وعیدها و ترس و ارعاب‌هایی که جناح‌های سیاسی ـ‌و حتی جناح‌های دینی که انتخابات را واجب کردند‌ـ انجام دادند نسبت مشارکت در بغداد فقط اقلیت 33‌درصدی بود. اگر اکثریت، از آن‌ها اطاعت می‌کردند [در انتخابات هم] شرکت می‌کردند؛ همچنین در بصره نسبت مشارکت اندک بود. تا آنجا که نسبت روی‌گردانی مردم در انتخابات مجلس نواب ـ‌با وجود فشار جناح‌های سیاسی و دینی و خطبای منابرـ واقعاً زیاد بود. حال ـ‌به نظر شما‌ـ امروز وضعیت چگونه است؟ پی‌نوشت/ 10 جولای 2016: Sahar Al Ansari: آقای من، آن‌ها با گفتن اینکه زنان دچار سختی و گرفتاری می‌شوند و سازماندهی آن‌ها دشوار است و شرایط سخت است و... و... قلبم را شکستند. آن‌ها حتی مرا برای تشویق زنان هم نمی‌خواهند؛ با اینکه زنان گرمای شدید و نیز چیزهای دیگری را تحمل کرده‌اند. اکنون اگر زن‌ها این سخن را بفهمند چه فکری خواهند کرد؟! من نرفتم و قلبم به درد آمده است؛ پس وضعیت آن‌ها چگونه خواهد بود... من نمی‌توانم به آن‌ها خبر بدهم چه چیزی به من گفته شده است... نمی‌دانم چه کنم ای آقای من! اعتقاد من این بود همان ‌طور که حسین(ع) زنانش(ع) را فدا کرد، اجازه‌دادن به حضور زنان در تظاهرات ساده‌ترین کاری است که می‌توان انجام داد... نمی‌دانم درست چیست؟ چرا ما خانواده به شمار می‌رویم، نه کمک‌حال و یاور؟! شکایتم را به خدا و به شما ای آل‌محمد(ع) می‌آورم. حتی با وجود اینکه ضعیف هستیم اگرچه تلاش کردیم کمک کنیم، اما با گفتن اینکه شما زن هستید، دل‌شکسته شدیم؛ در حالی که فرصت‌های عمر ما در همراه‌بودن با قائم آل‌محمد(ع) از دست می‌رود. Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند همۀ شما را زنده بدارد. هرکدام از زنان که می‌توانند در جمعۀ پیشِ‌ رو حضور یابد، باید در تظاهرات حاضر شود.

-من در ماه شوال ان‌شاء‌الله وقت خود را به شما اختصاص خواهم داد

پی‌نوشت/ 10 جولای 2016: علاء الطفیلی: سلام بر تو ای پدر و رهبر... در خیر باشی... تردید داشتم بنویسم یا نه... چون می‌دانم مشغله‌ها و کارهای مهم بسیاری داری. خداوند در گرفتاری‌های شما گشایش ایجاد کند... در عالم حقیقت و ملکوت دیدم گویا با شما نامه‌نگاری می‌کنم و شما از طریق این صفحه پاسخ می‌دهی... و بعد از یک شب شروع به پاسخ‌دادن به پیام خانواده‌ات کردی ... از خدایی که تو را به ما شناساند بخواه... که ما را با تو ثابت‌قدم بدارد... ای کسی که از حال من آگاهی، این مرا از سؤال‌کردن بی‌نیاز می‌کند... عذر می‌خواهم در وعدۀ خودم به ننوشتن تخلف کردم و رنجِ خواندن را بر شما تحمیل کردم... اما شور و اشتیاقم کار خودش را کرد...جان منی. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. حبیب من، خداوند تو را زنده بدارد. بنده در ماه شوال ان‌شاء‌الله وقت خود را به شما اختصاص خواهم داد و در طول این ماه در خدمت شما خواهم بود. از خدا می‌خواهم برای شما گشایش ایجاد کند و درهای رحمتش را به رویت باز نماید و خیر آخرت و دنیا را روزی‌ات گردانَد؛ چراکه او ارحم الراحمین است.

-حسین برای انقلاب و رسوا‌کردن باطل، خروج کرد

پی‌نوشت/ 10 جولای 2016: احمد القطرانی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، ای آقای من! شما این مطلب را در فیس‌بوک منتشر فرمودی که امام حسین( برای تظاهرات از مکه به کربلا خارج شد، چون خواهان اصلاح بود و این را در تاریخ، جاودانه فرمود؛ پس حسین( راه را برای شیعیان روشن کرد تا جبت و طاغوت را در هر زمان ترک بگویند. پس ما باید ضد افراد فاسدْ تظاهرات، و در مسیر جاودانۀ امام حسین(ع) زندگی کنیم تا مادام که هستیم در گفتار و کردار، حسینی باشیم. با بیان یکی از وجوه مسیر امام حسین ـ‌صلوات خدا بر او‌ـ بر ما تفضل فرمایید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. حبیب من، خداوند تو را زنده بدارد. حسین برای انقلاب خروج کرد و قطعاً بخش بزرگی از آن، رسوا‌کردن باطل و بیان فساد است؛ همان ‌طور که شما امروز انجام می‌دهید. چه بسیار پند و خطبه‌ای که حسین در راه خود و در کربلا بیان فرمود و چه بسیار نصیحت کرد و چه بسیار فساد نظام حکومتی و حاکم را بیان فرمود. شما امروز خروج کردید و می‌کنید و ان‌شاء‌الله بی‌شک و بی‌تردید بر همان راه حسین(ع) هستید؛ راهی طولانی و نیازمند صبر و درنگ و ثابت‌ماندن بر اصول؛ زیرا خواسته‌ها با خواهش و تمنا به دست نمی‌آید. پی‌نوشت/ 10 جولای 2016: حسنین البارون: آقا و مولای من، احمدالحسن، قائم آل‌محمد.(ص) ای چوپان صالح. از تو می‌خواهم از خداوند سبحان‌و‌متعال صلاح آخرت و دنیایم را بخواهی و اینکه مرا از گناهانی که در آن هستم و کوتاهی و تقصیری که در حق تو دارم و از من جدا نمی‌شود ـ‌مگر به برکت دعای شما به توفیق‌یافتن ما برای عمل‌کردن و اخلاص در عمل‌ـ خالص گرداند... خداوند شما را محفوظ بدارد و طبق آن وعده‌ای که به تو داده است برایت تمکین فرماید و ولایت خودش سبحان‌و‌متعال را به تو دهد و از تو راضی شود. ای آقای من، همۀ ما سربازان و کارگزاران وفادار و مطیع تو هستیم، به حول و قوۀ الهی. آقای من، می‌دانم که من مستحق سلام و دعای مبارک شما ـ‌که حال مرا بسیار تغییر می‌دهدـ نیستم... اما معتقدم رحمت شما به‌گونه‌ای است که گناهکارانی همچون مرا شامل شود و با نیرو و نشاط آن‌ها را فرابگیرد و آنچه ده‌ها سال از عمرم با من نکرده است انجام دهد. دعا و نصیحت شما زندگی مرا به سوی زندگی نورانی و ابدی سوق می‌دهد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم تو را به خیر آخرت و دنیا موفق گرداند. پی‌نوشت/ 10 جولای 2016: حسن رمضان المنصوری: سلام علیکم آقای من. اکنون که پاسخ انصار را می‌دهید آرزو می‌کنم از جمله کسانی باشم که سعادت گرفتن پاسخ از طرف شما را دارند و برای آن‌ها خواهان توفیق یاریِ خودتان هستید. امیدوارم پاسخ مرا هم بدهید؛ چراکه شما سخاوتمندی از تبار سخاوتمندترینان هستی. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. حبیب من، خداوند تو را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم تو را به خیر آخرت و دنیا توفیق عطا فرماید. پی‌نوشت/ 10 جولای 2016: علی ناصر الیمانی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. پدر عزیزم، من قبلاً هر کسی را که برای تظاهرات علیه این حکومت ـ‌که سکان حکومت را به‌دست نگرفته است‌ مگر از طریق همان انتخاباتی که مردم این گروه را انتخاب کرده‌اندـ بیرون می‌رفت مسخره می‌کردم؛ اما امروز علم یقینی دارم به اینکه در فرمان خلیفۀ خدا به تظاهرات برای همگان خیر بسیاری نهفته است؛ اما ای پدر عزیزم این گروهک [حاکم] ظاهراً هیچ خواسته‌ای را هرگز برای مردمش اجرا نخواهد کرد و با این حال از خدای تعالی می‌خواهم از کسانی باشم که برای شما ـ‌مولای گرامی و عزیزم‌ـ قربانی می‌شوند و خود را فدا می‌کنند؛ و به خدا سوگند من خودم را اولین مقصر در قبال شما می‌بینیم. خداوند شما را دوام خیر و عافیت دهد و در تمکین شما شتاب کند و ما را به خدمت شما بگمارد و بر اطاعت از شما و تسلیم‌شدن به شما ثابت‌ قدم نگه دارد، ای پدر عزیزم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. در این خصوص با شما موافقم. قطعاً آن‌ها تحقق هیچ خواسته‌ای را هرقدر هم ساده و پیش‌پا‌افتاده باشد نمی‌خواهند؛ حتی اگر عراقی‌ها بر آن خواسته متفق‌القول شوند؛ اما حق، بدون مطالبه رها نمی‌شود. من در سال 2011 همراه سایر مردم عراق را درخواست کردم و در سال 2015 خارج شدن برای مطالبۀ ساده‌ترین حقوق سلب شده را درخواست کردم؛ اما حکومت‌های احزاب هیچ درخواستی را محقق نکردند و هیچ رفتار مثبتی از خود نشان ندادند و موجب نشد اندکی کوتاه بیایند و گوش فرادهند، مگر از ترس صدری‌ها؛ به این دلیل که آن‌ها فراوان و تأثیرگذار بودند. همان ‌طور که گفته می‌شود این‌ها می‌ترسند ولی هیچ شرم و حیا ندارند. اکنون از شما می‌خواهم به قیام ادامه دهید نه به‌دلیل اینکه تصور می‌کنم احزاب یا حکومت احزاب، خواستۀ مردمی را محقق خواهند کرد، هرگز؛ بلکه به‌خاطر یقینم به اینکه شما حقوق خود را به‌عنوان عراقی‌های ستمدیده به‌زودی یا در زمانی معین خواهید ستاند و تظاهراتْ گامی است در این مسیر؛ ان‌شاء‌الله. پی‌نوشت/ 10 جولای 2016: علی حبیب المختار: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای آقای ما. تا پای جان با تو هستیم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. علی عزیزم، خداوند تو را زنده بدارد. مشتاق تو هستم. ما‌شاء‌الله. پی‌نوشت/ 10 جولای 2016: احمد جاسم العبساوی: سلام بر شما آقای من. بیماری دارم و پزشکان گفته‌اند علاجی ندارد. می‌ترسم نزد پزشکان بروم؛ زیرا پزشک‌ها خودشان موجب بیماری دخترم فاطمه هستند، و از طرفی هم اگر او را نزد پزشکان نبرم، می‌ترسم در حقش کوتاهی کرده باشم و خودم عامل بیماری شوم. آقای من! اکنون با وجود این همه مشکلات نمی‌دانم چه‌کار کنم. درسم از شنبۀ آینده شروع می‌شود و من نمی‌خواهم در این شرایط دشوار، ترک‌تحصیل کنم؛ از طرفی هم نمی‌خواهم به قول قدیمی‌ها از اینجا رانده و از آنجا مانده شوم؛ نه به ادامه تحصیل در مرکز پژوهش برسم و نه به درمان دخترم. همسرم دیروز در رؤیا مردی به نام احمد را دیده که به او گفته درمان دختر شما در بین‌الحرمین است. اینک این درمان را چگونه بیابیم ای یوسف آل‌محمد؟ خداوند را به حق مادرت فاطمه قسم می‌دهم هر آنچه غم و اندوه است از شما دور گرداند و هرچه زودتر به شما تمکین دهد. آمین یا رب‌العالمین. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. حبیب من، خداوند تو را زنده بدارد. معالجۀ او و مراجعه به پزشکان متخصص را ترک نکن؛ اما پیش از هر چیزی او را به زیارت امام حسین( ببر.

-زن نقش بزرگی دارد که مرد نمی‌تواند انجامش دهد

پی‌نوشت/ 10 جولای 2016: ایهام عدنان: سلام و رحمت خدا بر شما. حکم بانوان انصاری که با شوهرانشان که مخالف دعوت هستند زندگی می‌کنند و طبیعتاً شخص مخالف، ما را از شرکت در تظاهرات منع می‌کند چیست؟ زیرا او ـ‌برخلاف یک انصاری‌ـ از اصل و اساس، به امر شما پایبند نیست. نصیحت شما به نحوۀ رفتار من با مادرم چیست که مخالف، ولی مسکین است و ما را دوست دارد و نمی‌خواهم او دلگیر شود؟ و آیا تظاهرات بر ما واجب است؟ و اگر به‌خاطر ناراحتی مادری که سختی‌های زندگی را چشیده است امتناع کنیم چه؟ از شما درخواست دعا دارم؛ چون سینه‌ام تنگ شده و راه گریز ندارم و نمی‌توانم بیش از این تحمل کنم. دختر شما، ای نورِ دیده. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. دخترم خداوند تو را زنده بدارد. قطعاً زن نقش بزرگی دارد و یک مرد نمی‌تواند به‌جای یک زن ایفای نقش کند؛ زیرا زن خصوصیتی دارد که مرد ندارد، و تأثیر اجتماعی زن در برخی موقعیت‌ها بسیار بیشتر از تأثیر مرد است. زنِ خردمند و زنی که قدرت مخاطب قرار‌دادن جامعه و تأثیرگذاری در آن را دارد، قطعاً در برابر جامعه، واجب اخلاقی بر گردن دارد؛ به‌خصوص که می‌بیند ظلم و ستم، مردمش و حقوق آن‌ها را درهم شکسته است و قطعاً زنان دیگر باید او را پشتیبانی و حمایت کرده و همراهش خروج کنند. اما مسئلۀ خروج زنان برای تظاهرات، پاسخی بیش از آنچه در پاسخ قبلی گفته‌ام وجود ندارد. می‌توانی از آن پاسخ مطلع شوی؛ و بنده نگفتم تظاهرات برای زن، واجب شرعی است. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: احمد الکربلائی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما... خداوند شما را از هر بدی حفظ فرماید، آقای ما! پرسش: برخی افراد مطالبۀ حکومت تکنوکرات از طرف ما را قابل فهم نمی‌دانند چراکه ما اصحاب عقیدۀ الهی هستیم و به حاکمیتی ایمان داریم که آن را نقش بر آب می‌کند... بهترین جواب به چنین افرادی چیست؟ خداوند ـ‌به حق محمد و آل‌محمدـ توفیق ثبات ‌قدم و یاری همراه شما را به ما عطا فرماید. التماس دعا. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. آنچه را که پیشتر نوشتم بخوان. بیان کرده‌ام که چرا ما در تظاهرات شرکت می‌کنیم و چرا این خواستۀ ما به‌صورت مرحله‌ای است و هدفمان از آن چیست و...؛ اما آن کسی که می‌گویی این را غیرقابل فهم می‌داند امیدوارم ـ‌اگر شما مؤمن هستی‌ـ وقت خود را با ناصبی‌ها ضایع و تباه نکنی. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: زهرا الحسینی: با دل‌هایی لبریز از یقین حتی با نمرود نیز رویارو خواهیم شد. خداوند از ما پیمان گرفته است که قائم موعودش را یاری کنیم. به ما درس آزادی داده و ما از قیود و زنجیرها رها شده‌ایم. خداوند به قائم، ارتشی از تمامی سرزمین‌ها عطا فرماید؛ سربازانی که به پا خیزند و دعوت‌کننده به خدا را یاری کنند **** صبر نکن که صبر حدودی دارد، صدای اذان بالا گرفته **** اکنون عصر ظهور فرارسیده است. Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند شما را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم با رحمت خود به سید جلیل مجاهد، عبد‌الامام الحسینی رحمت کند و او را در عِلّیون بالا ببرد و مقامش را به فضل و منت خود رفعت بخشد.

-زبان در سیطرۀ قانون تکامل است

پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: حیدر دعیج الکربلائی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. آقای من از خدا می‌خواهم در خیر و عافیت باشی. شما در صفحۀ شخصی خود نوشته‌ای در طول ماه شوال برای ما فرصت خواهید داشت؛ به همین دلیل خواستم برخی از پرسش‌هایی را که چندین ماه است در ذهن خود نگه داشته‌ام از شما بپرسم: پرسش: ملحدان می‌گویند قرآن پر است از تناقضات علمی، جغرافیایی، ... و... و...، و از جملۀ این اشکالات، اشکال تشکیل جنین است که در قرآن آمده است: (جَعَلْناهُ نُطْفَةً فی‏ قَرارٍ مَکینٍ * ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً) (او را نطفه‏اى در جایگاهى استوار قرار دادیم. آنگاه نطفه را به‌صورت علقه درآورديم. پس آن علقه را [به‌صورت‌] مضغه گردانيديم، و آنگاه مضغه را استخوان‌هايى ساختيم، بعد استخوان‌ها را با گوشتى پوشانيديم).[236] و آیات دیگر در همین معنا. اشکالِ آن‌ها می‌گوید قرآن مراحل تکوین جنینی را از نطفه به علقه به مضغه به استخوان‌ها بیان کرده است و پس از مرحلۀ تکوین استخوان، به مرحلۀ پوشاندن آن استخوان با گوشت می‌رسد ﴿بعد استخوان‌ها را با گوشتى پوشاندیم﴾، و این به‌طور کامل با پژوهش‌های علمی در تعارض است؛ اینکه استخوان و گوشت هم‌زمان تکوین می‌یابند. آن‌ها حتی هیچ جایگاهی برای این دیدگاه که این مراحل می‌تواند با فاصلۀ زمانی اندکی هم انجام شود در نظر نمی‌گیرند؛ زیرا این دو مرحله ـ‌جدا‌کردن گوشت از استخوان‌ـ دقیقاً مرحلۀ یکسانی هستند و آن را به مرحلۀ جداسازی کاغذ به دو نیم تشبیه می‌کنند؛ طوری که هر قسمت از دو نیمه در همان لحظه‌ای که قسمت دوم مشتق می‌شود تکوین می‌یابد و جدا می‌شود. در نتیجه برای تکوین استخوان و گوشت هیچ چیزی وجود ندارد که اسمش مرحلۀ قبلی یا مرحلۀ بعدی بوده باشد. فرزند شما، حیدر دعیج. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. الزامی وجود ندارد که حروف عطف، دلالت بر «بَعد‌بودن» داشته باشد. این نکته برای پاسخ به پرسش شما کافی است. به علاوه: ما معتقد به «زبان قانونمند‌شده» نیستیم؛ به این معنا که طبق تصور و دیدگاه ما زبان (یعنی زبان انسانی) تابع قانون تکامل است. در نتیجه محاکمۀ یک زبان مربوط به یک بازۀ زمانی با متن‌هایی از زبان افرادی که در همان منطقه در دوره‌های زمانی قبل یا بعد با همان زبان سخن می‌گفته‌اند و صد‌در‌صد دقیق و صحیح دانستن چنین محاکمه‌ای اشتباه است؛ و متأسفانه این چیزی است که در وضع قواعد زبان عربی ـ‌که در زمان نازل‌شدن قرآن با آن زبان سخن گفته می‌شد‌ـ روی داده است. طبیعتاً این یک مفهوم جدید است؛ به‌خصوص در عرصۀ دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیۀ عربی؛ زیرا آن‌ها به نظریۀ تکامل اعتقاد ندارند. ما به‌طور کلی این مطلب را به‌گونه‌ای که شک‌و‌تردیدی در آن راه ندارد اثبات کردیم و ان‌شاء‌الله افراد بسیاری به آن اعتقاد پیدا خواهند کرد، حتی مخالفان ما. بنده مطلع شده‌ام که افراد بسیاری ـ‌حتی برخی از رجال دین که مخالف ما هستند‌ـ پس از انتشار کتاب «توهم بی‌خدایی» عقیدۀ خود درمورد نظریۀ تکامل را تغییر داده‌اند. مرا از دعای خود فراموش نکن. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: Ali Bajalan: سلام بر تو ای عزیز و مولای من احمدالحسن. سلام از طرف انصار سوئد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. از خداوند می‌خواهم که تو و همۀ مردان و زنان مؤمن در سوئد را به آنچه خیر آخرت و دنیایتان در آن است توفیق دهد. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌فرماید. مرا از دعای خود فراموش نکنید. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: جنان الشهداء: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای آقا و مولای من. از خدا می‌خواهم به‌زودی برای شما تمکین عطا فرماید. سلام مادر و خواهران و عمه و همۀ خانواده‌ام را به شما می‌رسانم. آن‌ها از شما طلب دعا دارند. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: عباس الظاهر: بمب‌گذاری اخیر الکراده در پایتخت ـ‌بغداد‌ـ قطعاً تأثیر دردناکی بر جان عراقی‌ها داشت؛ ولی آنچه مشاهده کردیم ظاهر‌شدن تاجران خون در عرصۀ رسانه است. آن‌ها زنگ‌ها را برای ابراز درد به صدا درمی‌آورند، ردای رهبانیت می‌پوشند و مردم عراق برای اولین مرتبه متعرض چنین ویرانی و تباهی شدند بدون هیچ تفاوتی میان کودک و زن و پیرمرد، به‌طوری که جوی‌های خونی که از زمان سقوط مجسمۀ صدام در مرکز پایتخت ـ‌بغداد‌ـ از این مردم ستمدیده جاری شده است به دست فراموشی سپرده می‌شود. ماحصل قربانی‌های «جسر الائمة» 1500 شهید بود و قربانی‌های تبهکاری اسپایکر 1700 شهید، ملعب بابل 200 شهید، و این آخری ـ‌که آخرین بمب‌گذاری تروریستی نخواهد بود‌ـ در الکراده بود که 500 شهید شد. آنچه من دیدم این بود که زالو‌صفتان با مردم فقط با یک کلمۀ ما موافق این کارها نیستم در رسانه حاضر شدند... می‌خواهم بگویم چراغ رسانه‌ها جادو می‌کند؛ آری، اما تیغ دو‌لبه است و در همان وقت که نقاب از حقیقت برمی‌دارد دروغ مدعیان را از جایی که خودشان نمی‌دانند برملا می‌کند... به همۀ مقدس‌نماهای دروغ‌پرداز و راهبان ریاکاری که با خون بی‌گناهان تجارت می‌کنند می‌گویم اظهاردردهای دروغینتان را رها، و اشک‌های تمساح‌وارتان را پاک کنید. آن کسی که حق دارد در بمب‌گذاری یکی از کنیسه‌های بغداد ـ‌که محل اجتماع مسلمانان نیست ولی آنجا بی‌رحمانه کشته شدند‌ـ بگرید و خوابش نگیرد همان کسی است که خداوند او را رحمتی برای جهانیان قرار داده است و گرسنگان همه جای زمین و بیو‌زنان ماتم‌زدۀ همسران و پسران و دختران و یتیمانشان در انتظارش هستند و منتظرند تا بر سرهایشان دست بکشد... راه را برایش باز کنید زیرا او پس از پدرش حجت بن الحسن(ع) آقای مردم زمانش است... او همراه انصارش به خیابان‌ها خارج شده‌اند و اهمیتی به کسانی که در پی دشمنی هستند نمی‌دهند و سخن خود را رو در روی دزدان و ستمگران فریاد می‌زنند. ما صدایمان و انگشتمان را به‌سوی شما بلند می‌کنیم «میدان را برای اولاد انبیا و اوصیا خالی کنید» تا [همراه انصارش] جراحت‌های مردم را مرهم نهند و سرهای آسیب‌دیدگان را ببندند و بر سرهای یتیمان دست نوازش بکشند. Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند شما را زنده بدارد، و بهترین پاداش نیکوکاران را به شما عطا فرماید. از خدا می‌خواهیم با رحمت خود بر ما رحمت بورزد و با همۀ ما با لطف خودش رفتار کند. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: المنشد حسنین الربیعی: مولای من، خداوند قلبت را یاری کند. شما به اتفاقی که حاصل می‌شود داناتری. کسی که به شما متمسک شود ناکام نمی‌گردد و کسی که به شما پناه بیاورد ایمن می‌گردد و کسی که شما را ترک کند مأیوس و خاموش می‌گردد و کسی که به شما پناه نیاورد سرگردان می‌شود. سلام و رحمت و برکات خداوند بر تو ای حبیب من. سپاس و ستایش خدایی را که برای گناهکارانِ تقصیرکاری چون من این در را باز کرد تا با شما گفت‌وگو کنیم و گفت‌وگو کردیم. سپاس خدای را بر این نعمتِ آمده از طرف پروردگاری کریم و مهربان. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم تو را به آنچه خیر آخرت و دنیایت در آن است توفیق دهد. مرا از دعای خود فراموش نکن. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: منسا عباس الربیعی: سلام و رحمت و برکات خدا بر شما. خداوند امن و امان روزی شما فرماید و همان طور که به شما وعده داده است شما را تمکین دهد. مولای من! خجالت می‌کشم از شما بخواهم قاضی‌الحاجات را قسم دهید؛ ولی می‌دانم شما اهل رحمت و عفو و کرم هستید و سائلی را که به درگاه شما ایستاده است رد نمی‌کنید. امروز من به درگاه شما ایستاده‌ام و توقع کَرَم و مهربانی شما را دارم و می‌دانم که تو کریم و از اولاد کریمان هستی و عفو و کرم، خُلق‌و‌خوی شماست؛ پس با دعا‌کردن به ثبات قدم و یاری آل‌محمد بر من منت بگذار تا آن هنگام که در برابر پروردگارم مبعوث می‌شوم. و سلام و صلوات بر محمد و آل محمد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. از خدا بخواه شما را توفیق دهد و خیر آخرت و دنیا را روزی‌تان فرماید. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: Suehila Smith: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، آقا و مولای من! ای قائم آل‌محمد(ص)! سلام و رحمت و برکات خداوند بر همۀ شما. اللهم صل علی محمد و آل‌محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا. اللهم، آمین یا رب العالمین. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم شما را توفیق دهد و بهترین پاداش نیکوکاران را به شما عطا فرماید. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: زهاء عدنان المحنة: سلام بر شما ای حجت خدا در زمینش... و دلیل او برای بندگانش... شهادت می‌دهم شما بسیار نصیحت کردید... گوارا باد بر انصارت، ای پدر بسیار مهربان و معلم دانا... سپاس و ستایش از آنِ خدایی است که ما را به‌وسیلۀ شما از هلاکت نجات داد و در تاریکی‌های جهل و کوری رهایمان نکرد... پدرم، از شما درخواست دعا داریم برای یاری‌ات و اجرای فرمان‌هایت. از شما پیشی نمی‌گیریم تا از حد بگذریم و از شما عقب نمی‌افتیم تا هلاک شویم... ای پدرم، مرا به خودم وامگذار... Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم مرا توفیق خدمت به شما عطا فرماید و اینکه عملی صالح که مورد رضایتش باشد به انجام برسانم. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: یمانیة الهوی: آری؛ به خدا قسم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند تو را زنده بدارد و بهترین پاداش نیکوکاران را عطایت فرماید. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: احمد یا املی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. به نظرم می‌رسد گناهانم رویم را سیاه کرده‌اند و شما از ما رنجیده خاطر هستی. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. حبیب من، خداوند تو را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم مرا توفیق خدمت به شما عطا فرماید و اینکه عمل صالحی انجام دهم که او را راضی بگرداند.

-جایز‌بودن اینکه خلیفۀ خدا امّی باشد

پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: احمد آلبو حسن: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای سید کریم ما. در کتاب عقاید اسلام چنین نوشته شده است: «اما روایاتی که بیان می‌کنند رسول خدا توانایی خواندن و نوشتن دارد، بیش از این نیست که در مرحلۀ اثبات این توانایی هستند و منظور از آن‌ها تطبیق‌دادن نیست.» ما با برخی از برادران در این خصوص گفت‌وگو کردیم که آیا رسول خدا(ص) امّی بود و توانایی خواندن و نوشتن نداشت؟ برخی از دوستان پیشنهاد کردند در این خصوص از شما سؤال کنیم... و اگر پیامبر خواندن و نوشتن را ـ‌به‌طور کلی‌ـ می‌دانست چرا از نویسندگان وحی و علی( کمک می‌گرفت تا صلح‌نامه بنویسد؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من خداوند تو را زنده بدارد. آنچه در اینجا بررسی می‌کنم این است که اگر فرد مخالف برای اثبات عقیده‌‌اش به این روایت احتجاج کند، با چشم‌پوشی از صحیح‌بودن یا نبودن و صلاحیت یا عدم‌صلاحیت این روایت می‌گویم: نهایت آنچه این روایت در این باب دلالت می‌کند اثبات وجود توانایی است نه تطبیق. اثباتِ داشتن توانایی، سودی برای آن‌ها و نفی جواز امّی‌بودن رسول خدا ندارد؛ زیرا ـ‌فراتر از آن‌ـ جواز امّی‌بودن خلیفۀ خدا ثابت شده است. رسول خدا با آن‌ها مانند یک امی که خواندن و نوشتن نمی‌داند برخورد کرده است و کسانی که با آن حضرت برخورد داشته‌اند این مطلب را دانسته‌اند (با این استدلال، حتی اثبات اینکه او توانایی نوشتن و خواندن دارد در عمل برای نفی جایز‌بودن اینکه رسول خدا ـ‌یعنی فرستاده یا خلیفۀ خدا در زمینش‌ـ نمی‌خواند و نمی‌نویسد ارزشی ندارد؛ یعنی امی است). امیدوارم مرا از دعای خود فراموش نکنی. از شما به‌خاطر این تلاش برای خواندن و دقت و بحث تشکر می‌کنم. از خدا می‌خواهم شما را از علمای با عمل و مدافع محمد و آل‌محمد قرار دهد و درهای رحمتش را برایت بگشاید و توفیقت دهد و گام‌هایت را استوار بدارد. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: انوار الزهراء الطائی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای آقا و مولای من، قائم آل‌محمد! آقا و مولای من! یک نفر با شبهه‌ای اعتراض کرد و پس از اینکه پاسخش را دادیم پی‌نوشت زیر را برایم نوشت: «انوار الزهراء الطائی... آیا احمدالحسن مناظرۀ زنان با مردان را مباح کرده است؟ ... آیا به تعداد کافی مرد ندارد که از زنان کمک می‌گیرد؟ ...» واقعاً از این افراد تعجب می‌کنم! آیا از نقش زینب حورا ـ‌صلوات پروردگارم بر او‌ـ آگاه نیست که این بزرگوار حق را حتی در حضور امام سجاد( یاری می‌داد؟! خداوند قلبت را یاری دهد و تو را یاری فرماید، ای نور دیدگانم. دختر شما و خادم شما: انوار الزهرا. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: محمد عبد الرزاق القطرانی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، ای سید من، یمانی آل‌محمد! گاهی اوقات در خصوص کارهایی که انجام می‌دهیم مسئله‌ای پیش می‌آید و می‌گوییم «شاء الله ذلک: این خواست خدا بود» یا به تعبیر عراقی خودمان «الله رادَها هیج: خدا آن را هیچ کرد»؛ با وجود اینکه گاهی اوقات ما خود را آمادۀ چنین وضعیتی نکرده‌ایم یا اسباب و اَدَوات لازم را برای آن در نظر نگرفته‌ایم. حال آیا درست است بگوییم خدا چنین خواسته است، با وجود اینکه ما اسباب لازم را برای آن آماده نکرده‌ایم؟ و آیا ارادۀ خدا در چنین کاری دخالتی دارد؟ از خدای سبحان می‌خواهم به‌زودی برای شما تمکین عطا فرماید و از خدا و شما به خاطر همه‌چیز عذرخواهم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیزم، خداوند تو را زنده بدارد. کسی که چیزی را بخواهد اسبابش را نیز فراهم می‌کند؛ یعنی آیا عاقلانه است شخصی که می‌داند برای نماز صبح ـ‌جز با قرار‌دادن زنگ هشدار کنار سرش‌ـ بیدار نخواهد شد، هشدار‌دهنده قرار ندهد و وقتی نماز صبحش فوت شد بگوید «خدا هیچش کرد»؟! قطعاً پاسخ منفی است! عزیز من، این خدا نبود که آن را هیچش کرد؛ خودِ تو هیچش کردی. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: نوفل عدنان البصراوی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. پیش‌تر برای شما نوشتم. امیدوارم دعایم فرمایی تا از انصار شما باشم و خودم و خانواده‌ام فدای شما شویم. من از شما درخواستی دارم؛ می‌خواهم کلمۀ «پسرم» را از شما بشنویم. فدایتان شوم. دلم را شاد فرما و مرا رد مکن؛ ای نور دیدگانم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. همۀ شما ـ‌ان‌شاء‌الله‌ـ فرزندان من هستید. از خدا می‌خواهم مرا خدمت توفیق به شما عطا فرماید و اینکه عمل صالحی انجام دهم که او را راضی سازد. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: ساره حسن: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، ای سید بزرگوار ما! مولای من، پرسشی ذهن من و خانواده‌ام را بسیار مشغول کرده است. آقای من، پدر من قربانی نظام سرنگون‌شده گردید... ولی ما بسیار رؤیا می‌بینیم که او زندانی است. آقای من، در رؤیا دیده‌ایم که او با شما بیعت کرده است و گفت: «دعوت را شنیدم و آمدم بیعت کنم.» اما دیدن مرده‌ای که زندانی است چه معنایی دارد؟ دعای خالصانۀ ما و محبت و ولایت ما از برای توست. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. از طرف او صدقه بدهید یا نماز بگزارید یا ثواب کارهایی را که انجام می‌دهید به او هدیه کنید. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: نور احمد: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، ای پدر بزرگوارم... از خدا می‌خواهم شما و خانوادۀ بزرگوار در هزار خیر باشید... مولای من، ای نور دیدگانم، نیازمند دعاهای پاک شما برای آسان‌شدن امورم هستم... از خدا امید آن دارم که سلامم را پاسخ دهید؛ گرچه شایسته‌اش نیستم... Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم خیر آخرت و دنیا را روزی شما فرماید. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: محمد ماجد النصار: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، آقای من. خداوند شما و انصارت را حفظ فرماید. از خدا می‌خواهم هرچه زودتر به شما در زمین تمکین دهد... آقای من، از شما می‌خواهم برای صلاح نفْسم و تغییر حال بدم و حسن عاقبتم و هدایت‌شدن پدرم به دعوتتان دعا فرمایید... Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم خیر آخرت و دنیا را روزی شما بفرماید. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: شیخ مرتضی شریفی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، ای سید عزیز ما! از خدا می‌خواهم در خیر و عافیت باشید و خداوند شما را از هر بدی و ناخوشایندی حفظ فرماید و بر شما با پیروزی و تمکین، منّت نَهَد، به حق محمد و آل محمد! Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، شیخ مرتضی شریفی، خداوند شما را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم خیر آخرت و دنیا را روزی‌‌ات بگرداند. مرا از دعای خود فراموش نکن. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: شیخ علی ابراهیمی Sheikh Ali Alabeahime: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. ای پسر کریمان، این همان روز انقلاب جهانی است؛ همان روزی است که همۀ انبیا و فرستادگان(ع) انتظارش را می‌کشند تا پیروزی و ظفر به‌دست تو حاصل شود و ان‌شاء‌الله همراه تو ای پسر پاکیزگان. مولای ما، ما تا آخرین نفس ایستاده‌ایم تا عدالت سراسر این زمین را فرابگیرد و این از نعمت‌های خداوند بر ماست که حجتی از حجت‌های خداوند سبحان‌و‌متعال در زمان ما باشد تا ـ‌ان‌شاء‌الله‌ـ یاری‌اش کنیم. مولای من، انصار در خیر و برکت و در خدمت شما هستند. امیدوارم با دعا برای ثبات و حسن عاقبت، بر ما تصدُّقی فرمایید که خداوند صدقه‌دهندگان را پاداش می‌دهد. به حضرت زهرا(ع) قسم، من مشتاق دیدار تو هستم، دل‌هایمان برای تو می‌تپد و چشمانمان گریان است. مولای من، خواسته‌ای دارم که امیدوارم به نرمی پذیرایش باشید. پسری دارم به‌نام احمد که به چهار سال و اندی رسیده است و نمی‌تواند سخن بگوید. شما را به مادرت سوگند می‌دهم برایش دعا کنی یا راهی برای معالجه‌اش به من بفرمایی. او قبلاً سخن می گفت، ولی وقتی دو سال داشت ناگهان هنگام مغرب شروع کرد به گریه‌کردن و بعد از آن دیگر صحبت نکرد! نزد پزشک بردم و آن‌ها فکر کردند از گلویش است. به خدا سوگند ـ‌مولای من‌ـ وقتی‌ او را می‌بینم که نمی‌تواند سخن بگوید خیلی ناراحت می‌شوم. فدایت شوم؛ او فرزند شماست و شما خود بهتر می‌دانی. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، شیخ علی ابراهیمی! خداوند تو را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم شما را توفیق دهد و گام‌هایتان را استوار بدارد و یاری پیروزمندانه عطایتان فرماید. پسرت ان‌شاء‌الله سخن خواهد گفت و زبانش به فضل خدای سبحان گشوده خواهد شد. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: غسان الانصاری: سلام بر شما ای آقا و مولای من، قائم آل‌محمد! از خدا می‌خواهم شما و خانوادۀ بزرگوار در خیر و عافیت باشید. از طرف ابو‌محمد (شیخ نصیف) به شما سلام می‌رسانم. او درخواست دعا و حسن عاقبت همراه شما را دارد، ‌ای آل‌محمد؛ او وضعیت سلامتی خوبی ندارد. بنده نیز از شما درخواست دعا و حسن عاقبت دارم و اینکه میان ما و شما یک آن، فاصله نیفتد، به حق محمد و آل‌محمد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: Iyoob Yomyai: سلام بر تو ای سید ما و ای بندگان صالح خدا! اسم من ایوب یومیای متولد شهر «ترانگ» در جنوب تایلند هستم. ما مشتاق شماییم و واقعاً خوشحالیم از اینکه از دوستداران شما هستیم، ان‌شاء‌الله. تعدادمان به‌زودی بیشتر خواهد شد. از شما می‌خواهیم دعایمان کنید ای مولای ما. سلام بر شما از طرف خودم و خانواده و دوستانم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند شما را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم همۀ مردان و زنان مؤمن پاک در تایلند را به آنچه مورد رضای او ـ‌سبحان‌ـ است توفیق عطا، و خیر آخرت و دنیا را روزی‌تان فرماید. مرا در دعای خود فراموش نکنید. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: محمد رمضان المنصوری: سلام بر شما ای آل‌محمد(ص). از خدا می‌خواهم شما و خانواده و انصارت را از هر بدی حفظ فرماید. خداوند به‌زودی شما را تمکین عطا فرماید؛ به حق سیدۀ زنان جهانیان جَدّه‌ات فاطمۀ زهرا! خواستار دعایت هستم، ای پسر کریمان. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند شما را زنده بدارد. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: محمد سعید العطبی: سلام بر شما ای سید و مولای من! از خدا می‌خواهم شما را در زمینش تمکین دهد و به حق فاطمۀ زهرا(ع) شادی و سرور را به دلت وارد فرماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم تو را توفیق دهد و در هر خیری که محمد و آل‌محمد را وارد کرده است وارد فرماید؛ و مرا از دعای خود فراموش نکن. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: علی الحسنی الانصاری: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای آقای من، ای احمد. از خدا تمنا دارم برای من و برادران انصارم جهت ثبات قدم و فرجام نیک، دعا فرمایی، ای نور دیدگانم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم تو را به آنچه دوست دارد و راضی است و آنچه خدای سبحان‌ اهلش است توفیق عطا فرماید. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: عفوکی فاطمة: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، ای سید و مولا و پدر مهربان ما... Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: عباس العثمان: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای مولای بزرگوار من. از خداوند سبحان‌و‌متعال می‌خواهم شما را توفیق عطا فرماید و به حق محبوب‌ترین خلایق ـ‌محمد و آل محمد(ع)‌ـ یاری‌تان نماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند تو را زنده بدارد. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: Nr(ع)es Albatoll: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای سید و مولای من، ای یمانی آل‌محمد(ع)، و بر اهل‌بیت پاک و مطهرت. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: Hadi Al Moheb: سلام بر شما ای سید و مولای من. از خدا می‌خواهیم به‌زودیِ‌زود شما را تمکین عطا فرماید تا در سایۀ حکومت شما، امن و امان و راستی و عدالت فراگیر شود. از خدا می‌خواهیم ـ‌به حق تو ای سید من‌ـ تسلیم تو شدن و اطاعت از اوامرت و عمل همراه تو را روزی ما فرماید. ای پدر مهربان، و تو چه نیکو پدری هستی. از شما درخواست دعا داریم ای مولای من، ای پسر پاکان. روح من و پدر و مادر و فرزندانم و مالم فدای تو. امیدوارم ای مولای من، مرا به‌خاطر کوتاهی‌ام ببخشایی. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. حبیب من، خداوند تو را زنده بدارد. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: Muhammad Al-Matrouk:‌سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای سید و مولای من، قائم آل‌محمد! هر سال در هزار خیر باشی، ای پدر مهربانی که هرکس ولایتش را نداشته باشد، بهرۀ خود در دنیا و آخرت را تباه کرده است. خداوند ما را از ثابت‌قدمان بر ولایتت قرار دهد. من ـ‌و به خدا پناه می‌آورم از من‌ـ بندۀ گنهکار و تقصیرکار، پرسشی در خصوص روایتی از کافی دارم. از شما می‌خواهم ـ‌ای آقای من‌ـ برایم توضیح دهید که معنای «اکثروا من سبهم: آنان را زیاد سب و ناسزا گویید» چیست؟ آیا این حدیث صحیح است یا ناصحیح؟ و معنای این حدیث چیست؟ با تشکر برای هر عملی که به‌جهت یاری دین به انجام می‌رسانید. کافی، ج2، ص375: محمد بن یحیی، از محمد بن حسین، از احمد بن محمد بن ابی‌نصر، از داوود بن سرحان، از اباعبدالله امام حسین(ع) نقل می‌کند که فرمود: رسول خدا(ص) فرمود: «پس از من وقتی تردید کنندگان و بدعت‌گزاران را دیدید، بیزاری از آن‌ها را آشکار کنید و زیاد سب و ناسزایشان گویید و بسیار دربارۀ آن‌ها سخن بگویید و عیب‌جویی کنید و آن‌ها را متهم کنید تا برای ایجاد فساد در اسلام طمع نکنند و مردم از آن‌ها برحذر باشند و از بدعتشان نیاموزند تا خداوند با این کار برایتان حسنه بنویسد و درجاتتان را در آخرت بالا ببرد.» Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند شما را زنده بدارد. نظر خود را دربارۀ مسئلۀ سب و ناسزا به‌وضوح گفته‌ام و در این صفحه منتشر شده است. محکمِ قرآن از سب‌کردن و ناسزا‌گفتن نهی فرموده است. تمام. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: حیدر الکرار: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما... ای مولای من، قائم آل‌محمد(ع). مرا از دعای خود فراموش نفرما... می‌دانم تقصیر و کوتاهی من عاملی است که باعث می‌شود از پاسخ شما محروم شوم؛ اما آرزومند این باقی خواهم ماند که روی کریمت را از من برنگردانی... به‌راستی که دنیا را با روی تیره‌ام تاریک کرده‌ام و شما تنها امید ما هستی؛ پس ما را از کَرَم خود محروم نفرمایید، به حق محمد و آل‌محمد(ع). (دختر مقصر شما، مها العثمان) Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: قدوتنا فاطمه زهرا: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای سید و مولای من، قائم آل محمد(ص)! آقای من، اگر یکی از انصار ـ‌چه مرد، چه زن‌ـ احکام شرایع را مطالعه کند، اما دچار بیماری شک و وسواس باشد و احکام را به‌سبب این بیماری پیاده نکند و نتواند بر نفْس «امرکننده به بدی» غلبه کند، آیا در حالی که عالم به حکم است به خاطر این عمل گناهکار است؟ نصیحت شما به آن‌ها وقتی می‌دانند و به‌سبب شک و وسواس انجام نمی‌دهند چیست؟ ما را روشن فرمایید. خداوند به شما جزای خیر دهد، ای سید ما. چشم‌انتظار پاسخ شما هستم ای مولای من؛ گرچه من مستحق و شایستۀ آن نباشم که پاسخمان را بفرمایید. ما بار گناهان و معاصی را به دوش می‌کشیم ولی شما اهل جود و کرم هستید و کسی را که شما را قصد کرده و از شما خواسته‌ای دارد هرگز رد نمی‌کنید. ای آقای من، از شما می‌خواهم دعا کنید تا از خادمان و انصار شما و از سیرکنندگان بر روش شما آل‌محمد(ص) و از ثابت‌قدمان باشیم و خداوند احوال ما را اصلاح فرماید و در رحمت فراگیرش واردمان کند و ما را از گناهانی که در آن هستیم خارج نماید و خطاها و تقصیراتمان در حق شما را بیامرزد، به حق محمد و آل‌محمد(ص). Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. عمل کند و به شک توجهی نکند. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: مفید المؤمن: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، ای مولای من: از شما فقط خواهان دعا برای توفیق‌یافتن برادران انصارم هستم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند شما را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم با رحمت خود بر شما رحمت آورد. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: Mlak Ahmd: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خدا می‌خواهم در خیر و عافیت باشی و از خدا خواستار ثبات قدم بر ولایت شما اهل‌بیت هستم ... از شما می‌خواهم دعا بفرمایی. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: الشیخ جهاد الغزی jihad al(ع)azy: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خدا می‌خواهم بر شما و اهل‌بیتت با همۀ خیر، منت بگذارد و شما را تمکین دهد، و ما را بر ولایت شما ثابت‌قدم بدارد. التماس دعا برای پدر و مادر و خانواده داریم، ای سید ما. پدرم در شرایطی است که می‌خواهم برای گشایش از آن برایش دعا فرمایی و نیز حُسن‌عاقبت همراه شما، و وضعیت سلامتی مادرم نیز هیچ خوب نیست. او شما را دوست دارد و همیشه یادتان می‌کند، آقای من. خداوند شما را برای ما به‌عنوان ذخیره و عطیۀ الهی حفظ بفرماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من ـ‌شیخ جهاد الغزی‌ـ خداوند شما را زنده بدارد. از خدا برای تو و خانوادۀ کریمت طلب خیر دنیا و آخرت می‌کنم. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: Mohamed A.Alsalehy: مولای من، روحم به فدایت. قَسَمت می‌دهم به حق مادرت فاطمۀ زهرا ـ‌‌ برترین سلام و صلوات بر او و شما‌ـ برایم دعا کنی؛ تو که کریم‌ترینِ کریمان هستی. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم توفیقت دهد و گام‌هایت را به آنچه خیر آخرت و دنیایت در آن است توفیق عطا فرماید. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: سید طالب صافی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، ای سید عزیز ما! خداوند تو را یاری دهد، ای سید من! به خدا سوگند ـ‌ای پسر زهرا(ع)‌ـ که ما مشتاق تو هستیم. «آیا آن روزهای ما دوباره برمی‌گردند و تو را دوباره می‌بینیم؟! آیا آن روزها برمی‌گردند؟!» پروردگارا! ما را به دیدار آل‌محمد مشرف فرما و همراهشان ثابت‌قدم گردان. دعایمان کن ای سید ما، ای نور دیدگانم، که ما با دعای تو توفیق خیر می‌یابیم و رضایت پروردگار سبحان را به دست می‌آوریم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. حبیب من، سید طالب صافی، خداوند زنده‌ات بدارد. از خدا می‌خواهم شما و خانوادۀ کریمت و هرکس که به شما پناه می‌آورد در خیر باشید. مرا از دعای خود فراموش نکنید. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: جعفر الیمانی: سلام بر شما ای اهل‌بیت نبوت، جایگاه رسالت، محل آمد‌‌و‌شد فرشتگان، محل فرود وحی، معدن رحمت، خزانه‌های علم، نهایت بردباری، بنیان‌های جود و کرم، و رهبران امت‌ها. از خدا به حق فاطمۀ زهرا عزیزۀ محمد (صلوات خدا بر آنان) می‌خواهیم که تو و انصارت را از هر بدی حفظ و همۀ شرها را از شما دفع فرماید. سلام و رحمت و برکات خداوند بر ائمۀ بقیع. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند زنده‌ات بدارد. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: سفینة النجاة: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای سید من، نور دیدگانم و پدر بزرگوارم. از خداوند بزرگِ توانا تمنا دارم شما را در زمین تمکین عطا فرماید. آقای من، از شما می‌خواهیم برای ما دعا کنید تا بر ولایت شما ثابت‌قدم باشیم و برای هدایت شوهرم دعا فرمایید. از شما می‌خواهم برای خودم و همۀ خانواده‌ام و انصار در مشرق‌ها و مغرب‌های زمین دعا فرمایی و امیدوارم از ما راضی باشی، به حق سیدۀ زنان جهانیان فاطمۀ زهرا(ع). Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: یهمهأنهیهة وتهأجهیه أحهمهد: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. خداوند شما را زنده بدارد، ای مولای من. ارواح ما فدای تو ای سید و مولای من. از خداوند خواستار تمکین هرچه زودتر شما هستیم، ان‌شاء‌الله. ای مولای من، از شما التماس دعا داریم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: Rasoul Ibrahim Alkaabi: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. حال شما چطور است، ای سید و مولای من. از خدای کریم می‌خواهیم همیشه در صحت و عافیت باشید و خداوند بر عمرتان بیفزاید. ای کسی که حقیقت را به ما آموخت و ما را از بندگی بت‌های سخن‌گو بیرون آورد. محبت خالصانۀ ما برای توست ای سید و مولای من. از شما خواستار دعا هستیم، ای سید و مولای من. ما همیشه برای تمکین شما و اینکه تا آخرین نفس، دوستان طالقانیِ تو باشیم و شعارمان احمد احمد باشد دعا می‌کنیم، ای آقای من. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: Noora AL Lawati: سلام بر شما ای سید و مولا و پدر گرامی‌ام. خداوند کمک‌کار قلبت باشد. آقای من، آنچه از مردم دولت‌های دیگر غیر از عراق خواسته شده است چیست؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. برای برادرانتان در عراق دعا کنید که خداوند برایشان گشایش ایجاد کند و از شرّ ستمگران کفایتشان فرماید. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: Saba Jasim: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. ای سید و امام و پدرم، برایم دعا فرما. من به شما ایمان دارم، اما همیشه احساس می‌کنم نزد شما پذیرفته‌شده نیستم؛ چون در خدمت به شما و یاری‌تان کوتاهی می‌کنم و در نشر دعوت مبارک کم‌کار هستم. تمام آنچه تمنا دارم این است که خداوند مرا بیامرزد و به حق و منزلت شما مرا توفیق خدمت به شما و خدمت به انصارتان را عطا فرماید. از خدا می‌خواهم مرا به‌عنوان خادم خود پذیرا باشید. آنچه مرا بیشتر به درد می‌آورد این است که قدرت رویارویی با خانواده‌ام و اعلام اینکه به شما ایمان آورده‌ام و روحم را فدایتان می‌کنم ندارم و این نیز از تقصیر و گناهان و تاریکی من است. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم خیر آخرت و دنیا را روزی شما بفرماید و گام‌هایت را استوار بدارد و نیروی کافی به تو بدهد تا حق را یاری کنی. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند. پی نوشت/ 11 جولای 2016: فاطمه الحسینی: سلام بر شما ای سید من... از شما خواهان دعا هستیم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. پی نوشت/ 11 جولای 2016: نهجنا الحق: ای سید و مولای من، بسیار امیدوارم که با لطف و احسانت بر من کَرَم فرمایی که تو اهل لطف و کرم هستی، و مرا مشرّف سازی و پاسخم را بدهی، ای مولای من و امید این بندۀ ذلیلی که دارندۀ هیچ سودی و زیانی نیست. تو کسی هستی که بر او عنایت فرمودی و به آفریدگارش نزدیک کردی که اگر تو نبودی در زر و زیور این دنیا سرگردان می‌ماند. Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند شما را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم شما را به خیر آخرت و دنیا توفیقتان دهد. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: عباس العطبی: سلام بر شما ای آقای من. من عباس پسر محمد سعید، مشتاق شما هستم و آرزو دارم در کنار شما باشم. من شما را بسیار دوست می‌دارم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: علی المرتضی: سلام بر شما ای سید و مولای من، احمد(ع). به حق مادرت فاطمۀ زهرا(ع) از تو می‌خواهم برایم دعا کنی. ما بدون شما آل‌محمد(ص) هیچ نیستیم و ان‌شاء‌الله به من حُسن‌ظن داشته باشی و ان‌شاء‌الله دیدگان ما با رویت روشن گردد و مشرف به یاری شما شویم، ای آل‌محمد(ص). Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. پی‌نوشت/ 11 جولای 2016: Mahdi Irani: سلام و رحمت خدا بر شما ای سید ما. اخیراً احساس می‌کنم شما به‌سبب کارهایم از من ناراحت هستید... ای سید ما، مرا مؤاخذه نفرما که شما کریم هستی. از شما التماس دعا دارم، چون من کلام شما را برای برخی از انصار ایران (به زبان فارسی) ترجمه می‌کنم؛ اما این کار برایم سخت است چون زبان عربی را به‌خوبی نمی‌دانم. از شما می‌خواهم دعا کنید که خداوند سبحان در این راه به من توفیق عطا فرماید. فقط خدا می‌داند چقدر دوستتان دارم. ان‌شاء‌الله یکی از انصار شما، امیر از ایران. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم به شما توفیق دهد و کشور عزیزمان ایران را از نیرنگ ستمکاران محفوظ بدارد. خداوند بهترین پاداش نیکوکاران را به شما عطا فرماید. پی‌نوشت/ 12 جولای 2016: حسین صاحب علاوی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خدا می‌خواهم در خیر و عافیت باشید... ای سید و مولای من، سؤالی دارم که بسیار مرا مشغول کرده است. از برادران انصار پرسیدم اما پاسخ قانع‌کننده‌ای ندادند... پرسش من دربارۀ سخن شما در کتاب در محضر عبد صالح، جلد 1 است «... سپس نه در طلب بهشت باشد، نه در طلب دور‌شدن از آتش و نه هیچ چیز دیگر؛ بلکه فقط در درگاه الهی بایستد و به آنچه خواستِ حضرت حق است عمل کند؛ سپس بداند که اگر بگوید مرا شفا بده، به من عطا کن، مرا روزی برسان، با من چنین و چنان کن، در همۀ این دعاها می‌گوید من!» ان‌شاء‌الله از گردن‌نهندگان به دستورات شما باشیم و اعتراضی بر آن نیست؛ اما مولای من، این چگونه است در حالی که خداوند عزوجل به موسی(ع) می‌گوید مرا برای بند کفشت و نمک خمیرت بخوان؟ آیا ارتباطی وجود دارد که سخن شما را به سخن خدای عزوجل به موسی(ع) ربط می‌دهد؟! مضاف بر اینکه دعاها و زیارت‌های بسیاری برای خواستن بهشت و خواستن روزی و خواسته‌های دیگر وجود دارد؟ ممکن است روشن بفرمایید؟ خداوند شما را به هر خیری توفیق دهد... محتاج دعای تو هستم، ای مولای من. از من برای کوتاهی‌ام درگذر. از خدا می‌خواهم بر من برای یاری دینش منت نهد. (بتول خالد) Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. این پرسش در همان کتاب پاسخ داده شده است. به‌طور کلی، چوب و زغال، آتش را به‌اندازۀ شعلۀ آتش نمی‌شناسند. پی‌نوشت/ 12 جولای 2016: صادق الانصاری: سلام بر تو ای بقیة‌الله. من از انصار شما در ایران شکایت دارم. مسئولین ترجمه و انتشار کتاب‌های شما. گویا کتاب شما را به‌صورت (متن همراه ترجمه) منتشر نمی‌کنند و فقط به زبان فارسی ترجمه می‌کنند. پدر من، نظر شما چیست؟ آیا شما می‌خواهی کتاب‌هایتان فقط به زبان فارسی منتشر شود؟ یا به زبان عربی همراه ترجمۀ فارسی؟ ای سید من! نمی‌توانم به زبان شما به‌درستی سخن بگویم، به همین دلیل اشتباهاتم بسیار است. عذرخواهم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. کافی است ترجمه شود و ترجمه‌اش منتشر گردد؛ همان ‌طور که به‌طور معمول در ترجمۀ کتاب‌ها متعارف است؛ و اگر خودتان مایل باشید در برخی نسخه‌های به‌خصوص، اصل عربی همراه ترجمه وجود داشته باشد اشکالی نیست. مرا از دعایت فراموش نکن. کلامت ان‌شاء‌الله واضح است و نیازی به عذرخواهی نیست. خداوند تو را جزای خیر دهد. پی‌نوشت/ 12 جولای 2016: Batool Alkabi: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای مولای من! ای سید من، آیا جایز است زن در عرصۀ طبابت، مرد را به‌قصد معاینه لمس کند در حالی که پزشک مرد وجود دارد، ولی ما به این روش تعلیم نمی‌بینیم؟ گاهی اوقات ما را مجبور می‌کنند مردها را معاینه کنیم با این بهانه که ما به‌طور کلی در عرصۀ پزشکی فعالیت می‌کنیم نه فقط برای زنان. حکم شما چیست ای مولای من؟ ای سید و پدر بزرگوارم، محتاج دعای پاکت هستم. مرا فراموش نکن، ای پسر پاکان. من بسیار نیازمند دعای شما هستم.

-حکم لمس‌کردن مرد توسط زن به‌قصد معاینه

Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. در صورت پوشیدن دستکش جایز است؛ همچنین در صورت وجود ضرورت جایز است؛ مانند اینکه تنها راه معالجه باشد. از خدا برای شما خواهان توفیق هستم. پی‌نوشت/ 12 جولای 2016: Mahdien Vasiat: سلام و رحمت خدا بر شما. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. پی‌نوشت/ 12 جولای 2016: Sayed Rasoul Almousawi Alyamani: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای مولای من. خداوند قلبت را یاری کند... ای مولای من، فراموش نکنید برای ثابت قدم‌ماندنم دعا کنید. مولای من، از خدا بخواه یقینم را به تو و ذریۀ پاکت افزون کند... مولای من، سؤالی دارم و تمنا می‌کنم پاسخ دهید حتی اگر از طرف مکتب آن را برسانید، و عذر می‌خواهم که وقت شما را می‌گیرم... مولای من، آیا ایرانیان ـ‌به‌خصوص اهالی اهواز‌ـ می‌توانند با برادران عراقی خود در تظاهرات شرکت کنند؟ یعنی آیا می‌توانیم به عراق بیاییم و با شما مشارکت کنیم...؟ عفو بفرمایید ای مولای من. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند شما را زنده بدارد. جایز نیست غیر عراقی‌ها مشارکت کنند. خداوند بهترین پاداش نیکوکاران را به شما عطا فرماید. از خدا می‌خواهم شما را به آنچه خیر آخرت و دنیایتان در آن است توفیق دهد. مرا از دعای خود فراموش نکنید. ** ** **

-بیرون برو و سُخنت را رُو‌در‌رُوی فاسدان بگو

Ahmed Alhasan احمدالحسن/ 12 جولای 2016: #فسادـ‌شماـ‌ماـ‌راـ‌می‌کشد بزرگ‌ترین جهاد، سخن حق است در برابر سلطان ستمگر؛ پس این سخن را رُو‌در‌رُوی حکومت‌های احزاب ستمگر بگو. بیرون برو و سخنت را رُو‌در‌رُوی این فاسدان بگو. به‌خاطر یتیمانی که به‌سبب فساد آن‌ها یتیم شدند. به‌خاطر خون‌هایی که به‌سبب فساد آن‌ها ریخته شد. به‌خاطر عراق که فساد آن‌ها نابودش کرد. بیرون برو و سخنت را بگو؛ زیرا زندگی، «موضع‌گیری» است. زندگی بدون موضع‌گیری، یک آش بی رنگ‌و‌روی بی‌ارزش، بدون هیچ طعم و عطر و بویی است.[237] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​h​m​e​d​.​A​l​h​a​s​a​n​.​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​v​b​.​4​5​7​3​9​7​0​0​4​3​0​7​9​6​8​/​1​0​4​3​4​4​6​1​1​2​3​6​9​7​1​8​/​?​t​y​p​e​=​3​&​t​h​e​a​t​e​r پی‌نوشت/ 12 جولای 2016: حسین ابو‌شهد اسماعیلی: سرورم وقاحت این‌ها به جایی رسیده که حتی از حال آن شخصی که از تاج و تختشان دفاع کرده هم نمی‌پرسند. امروز دختر بچه‌ای را دیدم سرِ چهار راه در استان ناصریه، وسط گرمای ظهر گدایی می‌کرد. به او گفتم پدرت مرده؟ گفت نه، زنده است. گفتم چرا کار نمی‌کند و خرج زندگیتان را نمی‌دهد؟ گفت: در حشد الشعبی تیر خورده و نمی‌تواند کار کند. گفتم: چطور زندگی می‌کنید؟ گفت: من و برادر کوچکم گدایی می‌کنیم و خرج خانواده‌مان را می‌دهیم. سرورم بخدا قسم این سیاستمداران، بشر نیستند. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. ان‌شاء‌الله انقلابِ مردم عراق آن‌ها را ریشه‌کن می‌کند. ان‌شاء‌الله چیزی باقی نمانده و رحمت خدا فراگیر است: (وَ مَنْ یتَوَکلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکلِّ شَی‏ءٍ قَدْراً) (و هرکس به خدا اعتماد کند، خدا برایش کافی است. به‌راستی که خدا به‌انجام‌رسانندۀ فرمانش است. خداوند برای هرچیز اندازه‌ای مقرّر کرده است‏).[238] پی‌نوشت/ 12 جولای 2016: Dr-Firas Alsalemy: یا مرگ یا پیروزی بر این‌هایی که شبیهشان در اقوام گذشته نبوده است. اعتقاد ما برگشت‌ناپذیر است؛ پس باید مرگ، جامۀ من از این دنیای متعفن باشد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم شما را حفظ و از نیرنگ و شر ستمگران کفایتتان فرماید.

-پاسخ نامۀ جوانان بصره

پی‌نوشت/ 12 جولای 2016: سجاد القطرانی: بسم الله الرحمن الرحیم سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما و خانوادۀ بزرگوارت، ای سید من، ای قائم آل‌محمد! آقای من، ما گروهی از جوانان بصره هستیم و با تو و فرزندانت ـ‌مهدیون(ع)ـ تجدید میثاق می‌کنیم. ان‌شاء‌الله این بیعت با خون‌های ما نوشته شده است و از خداوند خواهان قبولی آن هستیم. آقای من، ان‌شاء‌الله ما را لبیک‌گو و مطیع اوامرت خواهی یافت و در میدان التحریر حضور یافته، انقلاب بر ستمگران را علنی خواهیم کرد تا خداوند امری را که فرمان داده است به انجام برساند؛ با توفیقی از سوی خدا و به برکت دعای شما برای ما. این‌ها برخی از پیام‌های جوانان بصره است که خواسته‌اند به پدر عزیزشان برسانند: 1. الاعلامی ماهر الحسین: ای سید بزرگوار ما، دوستت دارم و عمرم نذر توست و آن را فدایت می‌کنم، ای پسر فاطمه. 2. رضا الیعقوبی: خون برای توست... و من امانت‌دارش هستم. 3. سید حسام الحسن: ما در خدمت تو هستیم سید ... اول و آخرش مرگ است 4. احمد ماجد: مردن تنها از برای توست و هر آن اشاره کنی دوباره برایت می‌میریم. 5. حیدر العطبی: خداوند حفظت کند سید، و ان‌شاء‌الله هر جمعه ما را خواهی دید. 6. عبدالله الشمری: سلام بر شما ای سید و مولای ما! همۀ انصارت فدای تو هستند. ما برنمی‌گردیم؛ تا دمِ مرگ با تو هستیم. 7. قاسم جعفر: ای سید و مولای من، احمدالحسن! ما ارواح، بدن‌ها و همه‌چیزمان را فدای تو می‌کنیم و از خدا می‌خواهیم از ما بپذیرد. خداوند به‌زودیِ‌زود برایت گشایش حاصل کند و چشم ما با دیدنت روشن شود؛ زیرا انتظار به درازا کشیده و اشتیاق فزونی یافته است. ای مولای من، از تو می‌خواهیم برای حسن عاقبتمان دعا کنی. 8. سجاد القطرانی: جوانان انقلابی بصره می‌گویند: لبیک یا ابن‌الحسن. 9. کاظم التمیمی: ای پدر مهربان ما، همراه تو خواهم بود تا آنچه مستحقش هستم برایم تثبیت شود؛ به امید اینکه آنچه را که تقدیم می‌کنم بپذیری. از کوتاهی‌ام عذر‌خواهم که تو اهل کرم هستی. 10. الاعلامی رعد الشمری: ای سید و مولای من، قائم آل‌محمد! ارواحمان فدای تو. ما در اعلام انقلاب علیه ستمگران، همراه تو هستیم و ان‌شاء‌الله هر جمعه حضور خواهیم یافت تا خداوند آن امری را که فرمان داده است به انجام برساند و با یقینمان پیروز خواهیم شد. لا قوة الا بالله. 11. سید هشام الحسن: مولای من، از خدا می‌خواهم تو را و خانواده‌ات را محفوظ بدارد و در آینده‌ای نزدیک تمکینت دهد. ان‌شاء‌الله همۀ ما را در خدمت خودت می‌بینی. 12. علاء الغانم: سید و مولای من، ما در خدمت تو و در کنارت هستیم، ان‌شاء‌الله. 13. احمد السالم: روحم فدای تو. از خدا می‌خواهیم به‌زودیِ‌زود شما را تمکین عطا فرماید. 14. رحیم العطبی: سلام بر شما ای سید و مولای من. از خدا می‌خواهم برایتان گشایش ایجاد فرماید. 15- وسام العیدانی: سپاس و ستایش خدایی را که شما را به ما شناساند. از خدا می‌خواهم ما را از یاران و اطاعت‌کنندگان شما قرار دهد، و از شما امید آن داریم که از تقصیر و اسراف ما درگذری، و از خدا می‌خواهم تو و همۀ انصارت را از هر ناخوشایندی محفوظ بدارد، به حق حضرت زهرا (صلوات الله علیه). 16. احمد تحسین الموسوی: زراره از امام باقر(ع) روایت کرده است: «نهایت امر و بلندا و کلید آن و دروازۀ تمام چیزها و رضایت رحمان تبارک‌و‌تعالی، اطاعت از امام است پس از شناخت او.» عزیز من، نور دیدگانم! همۀ وجود برای تو و در گرو اشارت توست. 17. محمد قاسم: از خدا می‌خواهیم به‌زودیِ‌زود برای شما تمکین حاصل فرماید و ان‌شاء‌الله تا دمِ مرگ به تظاهرات ادامه می‌دهیم. از خدا می‌خواهیم ما را توفیق اطاعت از شما عنایت فرماید. 18. سید جعفر الحسن: از خدا می‌خواهم در خیر و عافیت باشی و ان‌شاء‌الله ما تا دمِ مرگ با تو هستیم. التماس دعا. 19. مهدی الریاحی: ما تا آخرین نفس با تو هستیم، ای مولای من. 20. حمد عبد‌المطلب: خداوندا، ما را از خادمان تحت فرمانت قرار بده! 21. حیدر الصالح: سلام بر نور هدایت. سلام بر دستاویز استوار. سلام بر ریسمان محکم خدا. سلام بر رحمت پروردگار جهانیان. سلام بر اولین مهدیون، صلوات پروردگارم بر همه‌شان. 22. سید یس حسن: مولای من و نور دیدگانم، از خدا می‌خواهم به‌‌زودیِ‌زود شما را تمکین عطا فرماید و ما را از انصار برگزیده‌ات قرار دهد، به حق فاطمۀ زهرا(ع). 23. سید عبدالله حسن: سید و مولای من، ای قائم آل‌محمد! از خدا می‌خواهم تو را حفظ و ما را تا آخرین نفس، توفیق یاری شما عنایت فرماید، ان‌شاء‌الله. 24. مرتضی القطرانی: سید و مولای من! تو پدر ما هستی و فرزند وقتی عاق شود پدرش او را ترک نمی‌کند. من جز روحم چیزی ندارم که تقدیم شما کنم. آرزو دارم از کسانی باشم که روح خود را فدای تو می‌کنند. 25. حیدر محمد: از خدا می‌خواهیم در خیر و عافیت باشی، ای سید بزرگوار ما. من بیمار هستم و کمردرد دارم و به من گفتند درمانی ندارد. از تو خواستار دعا برای شفا و ثبات قدم هستم و ان‌شاء‌الله ـ‌ای سید ما‌ـ ما در خدمت تو هستیم و ما پیوسته در تظاهرات شرکت می‌کنیم تا تغییرات را لمس کنیم. 26. محمد طارق: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، ای سید و مولای من! از شما خواستار دعا برای انصار زندانی و بیمار هستیم. 27. حسین طارق: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، ای سید و مولای من. 28. سید محمد حسن: تحت امر تو هستیم، ای سید و مولای من! ان‌شاء‌الله در خدمت تو هستیم و تا ساقط‌کردن افراد فاسد و پست و فرومایه تظاهرات می‌کنیم. ای سید من، ما با وجود تو به فساد و مفسده‌ها پایان خواهیم داد. برای خیر و توفیقمان دعا کنید. با عذر تقصیر از برادرانی که اسمشان را بیان نکردم و تأکید کرده‌اند که با ما هستند و سخن ما را تأیید می‌کنند. ای پدر عزیز ما! این میثاقی است که با خداوند بسته‌ایم و با تو نیز بر آن پیمان بستیم و ان‌شاء‌الله با دعای شما برای ما، بر آن استوار خواهیم بود. از خدای سبحان می‌خواهیم به‌زودیِ‌زود به شما تمکین دهد و برای شما فتح مبین حاصل کند و رؤیای انبیا و فرستادگان را با تحقق دولت عدل الهی، محقق سازد و با فرج شما، این اندوه را از این امت بزداید. از او ـ‌سبحان‌ـ می‌خواهیم ما را با تو و زیر لوای تو جمع فرماید، ای عزت‌بخش مؤمنان و ذلیل‌کنندۀ کفار! از خدای سبحان می‌خواهیم ما را از کسانی قرار دهد که شادی را به قلب شما وارد می‌کنند. خدایا ما را داخل در هر خیری بفرما که محمد و آل‌محمد را در آن وارد کردی و از هر شری خارج کن که محمد و آل‌محمد را از آن خارج ساختی. جوانان بصره سه‌شنبه 12/7/2016 مصادف با 7‌شوال 1437ق Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم شما را حفظ و از نیرنگ و شرّ ستمگران حفظ کند. پی‌نوشت/ 12 جولای 2016: علی عدنان النصار: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، ای سید ما. مطلبی است که اگر ممکن باشد می‌خواهم با شما در میان بگذارم و موضوعی شخصی است. نمی‌خواهم در اینجا مطرح کنم و اگر امکان گفت‌وگو وجود داشت بهتر بود. ان‌شاء‌الله شما راه‌حلی دارید. خدا توفیقتان دهد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. گفت‌وگوی خصوصی بسته است ـ‌از شما عذر می‌خواهم‌ـ اما اگر سؤال مهمی داری می‌توانی به دکتر علاء سالم یا دکتر توفیق مغربی برسانی و ان‌شاء‌الله آن‌ها کوتاهی نمی‌کنند و سؤالت را می‌رسانند.

-پاسخ پرسش مربوط به کثیر السفر

پی‌نوشت/ 12 جولای 2016: Hussain Ben Zaid: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خدا می‌خواهم در خیر و عافیت باشید و کارتان را آسان گرداند. سؤالی دارم که امیدوارم کرم فرموده، با پاسخ‌دادن بر من تفضل کنید. من در جایی که کار می‌کنم پنج روز از هفته را داخل کشور مسافت شرعی طی می‌کنم بهمین‌خاطر نماز و روزه‌ام را تمام و کامل انجام می‌دهم. و اکنون من در تعطیلات هستم و می‌خواهم به خارج از کشور مسافرت کنم. آیا در طی هفتۀ اقامت در خارج، کثیر‌السفر به شمار می‌روم؟ حسین از کویت. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. تا وقتی از وضعیت پیشینت خارج نشده‌ای، در تمام حالات، به حالت تمام‌خواندن باقی بمان (پاسخ این مسئله و جزئیات آن را در پاسخ‌های فقهی پیدا می‌کنی که قبلاً پاسخ داده‌ام).[239]

-حکم تکرار استخاره

پی‌نوشت/ 13 جولای 2016، ساعت 5:01 صبح: یمانیة الهوی: مولای من، آیا در موارد خاصی، تکرار استخاره جایز است؟ با این دلیل که شرایط ممکن است تغییر کند و ممکن است در یک وقت مناسب نباشد و در وقت دیگر مناسب باشد؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند شما را زنده بدارد. آری، با توجه به انتظاری که از تغییر شرایط یا علل و موجبات می‌رود، تکرار استخاره امکان‌پذیر است؛ اما تکرار بیهوده ـ‌در حالی که انسان به وضعیت خودش و واقعیت آگاه باشد‌ـ جایز نیست. ** ** **

-حکومتی که بر پایۀ ویران‌کردن قبرهای شما بنا شده، فرجامش نابودی و زوال است

Ahmed Alhasan احمدالحسن/13 جولای 2016: سلام بر امامان هدایت. حکومتی که بر پایۀ ویران‌کردن قبرهای شما بنا شده، فرجامش نابودی و زوال و پیوستن به زباله‌دان تاریخ است. در سال 2013 در این صفحه نوشتم: «این پرسش خطاب به فضلای اهل‌سنت (خدا توفیقشان دهد) است، نه وهابی‌هایی که با آل‌محمد دشمنی می‌کنند: چرا از ضریح حسن بن علی (صلوات خدا بر او) دفاع نمی‌کنید؟ چرا بازگرداندن بنای آن را ـ‌پس از آنکه وهابیون تکفیری دشمنان آل محمد، آن دشمنان محمد و دشمنان خدا، نابودش کردندـ مطالبه نمی‌کنید؟ آیا اینکه حسن بن علی سرور جوانان اهل بهشت است از نظر شما صحیح نیست؟! پس چرا از او دفاع نمی‌کنید و از باقی‌ماندن ضریح وی به همین شکل ویران‌شده که تا همین امروز نیز این‌چنین است، ابراز انزجار نمی‌کنید؟! روز قیامت وقتی رسول خدا از شما سؤال کند دربارۀ اهل‌بیتم چگونه جانشینانی برایم بودید به او چه خواهید گفت؟! آیا عاقلانه است که شما برای فقیهی همچون ابوحنیفه، ضریحی آن‌چنانی بسازید، در حالی که برای دفاع از پسر رسول خدا و سرور جوانان اهل بهشت ـ‌حسن بن علی (صلوات خدا بر او)‌ـ در تردید به سر ببرید و پس از آنکه دشمنان خدا به این ضریح تجاوز کردند قبول کنید ویران باقی بماند؟» / پی‌نوشت/ 13 جولای 2016: سید صالح عزیز صافی: سلام بر شما ای باقی‌ماندۀ آل محمد، و رحمت خدا و برکاتش. از خداوند سبحان می‌خواهم به حق هو ـ‌ای کسی که نیست جز او‌ـ به شما امکان زنده‌کردن سنت پیامبرش(ص) و دل‌های مردم و بازگرداندن حقی که از آل محمد(ص) سلب شده است عطا فرماید و خدای سبحان ما را یاری کند تا تو را بر دل‌هایمان تمکین دهیم و تسلیم شما باشیم و ما را بر این راه ثابت‌قدم بدارد و به ما توفیق صلوات بر محمد و آل‌محمد را با گفتار و کردار و خون‌مان عطا فرماید، و با ولای شما گناهان گذشته و آیندۀ ما را ببخشاید، که او سبحان شنوایی است که اجابت کنندۀ دعاست. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. سید صالح صافی، خداوند تو را زنده بدارد. شکر خدا که سلامت هستید.[240] از خدا می‌خواهم آنچه را که خیر آخرت و دنیایت در آن است روزی‌ات فرماید.

-غسل مس میت واجب نمی‌شود مگر پس از سرد‌شدن مرده بر اثر مرگ

پی‌نوشت/ 13 جولای 2016: محمد جراغ: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای سید و مولای من، ای قائم آل‌محمد! شما پناهگاه ما در این دنیا هستید. سید و مولای من، از خدا می‌خواهم شما را تمکین عطا فرماید و ما را از کارگزاران تحت لوای شما قرار دهد. آقای من، پرسشی دارم: چند روز پیش یکی از نزدیکان ما وفات یافت، خدا رحمتش کند. پیش از وفات و صبح همان روز پزشکان گفتند این بیمار دچار تومور و مرگ مغزی شده است (به ایست مغزی مبتلا شده) یعنی در وضعیت مرگ بالینی است و جسمش با دستگاه کار می‌کند، ولی مرگش را اعلام نکردند و شاید علت این بوده باشد که پزشک‌ها مراعات حال بیمار را کرده بودند تا احساسات خانوادۀ بیمار جریحه‌دار نشود. بنده شخصاً از پزشکان پرسیدم آیا بیمار زنده است؟ پاسخ دادند نمی‌توانند مرگ او را اعلام کنند، مگر پس از برداشتن تجهیزات تنفس مصنوعی و معاینۀ بیمار. این اتفاق پس از چند ساعت روی داد. آن‌ها تجهیزات را از بیمار جدا کردند و بعد از معاینه گفتند فوت کرده است. سؤالم این است که هنگام لمس بیمار در این حالتی که روی تخت است و در وضعیت مرگ بالینی است و پزشکان هنوز وفاتش را اعلام نکرده‌اند آیا غسل مس میت بر ما واجب می‌شود؟ مولای من، نیازمند دعای شما برای شفای دختر هفت‌ساله‌ام هستم که دچار بیماری کم‌کاری غدۀ تیروئید است. در پایان از خداوند می‌خواهم شما را در زمین تمکین عطا فرماید؛ به حق محمد و آل‌محمد، ائمه و مهدیون. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. غسل مس میت واجب نیست، مگر پس از سرد‌شدن بدن میت در اثر مرگ و یقین‌داشتن به مرگش. این مطلب در شرایع گفته شده است: «بر کسی که میتی را قبل از تطهیر و بعد از سرد‌شدنش در اثر مرگ لمس کند، غسل واجب می‌شود.» و از خدا خیر آخرت و دنیا را برای شما خواهانم. پی‌نوشت/ 13 جولای 2016: ابو سارة الموسی معشر: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. ای سید و مولای من و ای نور دیدگانم، گاهی نماز را طوری ادا می‌کنم که احساس می‌کنم حرکاتی خالی از خشوع است و تلاوت سوره‌ها برایم فقط کلماتی است که بر زبان می‌آورم (از خدا طلب بخشایش دارم)، نه چیزی احساس و نه چیزی درک می‌کنم. افکار و مشغول‌شدن به مشغله‌ها مرا از خشوع دور می‌کند؛ تا آنجا که بسیار به تعداد رکعات شک می‌کنم. ‌ای آقای من، آیا راهی هست که مرا راهنمایی فرمایید تا از آنچه اتفاق افتاده عبور کنم؟ خداوند شما را توفیق دهد، استوارتان بدارد و در زمین تمکینتان دهد. خدا می‌داند چقدر مشتاق شما هستم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. در همۀ حالات خدا را یاد کند، نه فقط در نماز.

-حکم استفاده از لنزهای رنگی

پی‌نوشت/ 13 جولای 2016: نور احمد: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای سید بزرگوار ما... حکم لنزهای رنگی چشم اگر در برابر نامحرم گذاشته شود چیست؟ به‌علت ضعف بینایی، نه با هدف آرایش... امیدوارم پرسشم را پاسخ دهی... Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. جایز است.

-دعوت مدعی کذاب ناصر محمد

پی‌نوشت/ 13 جولای 2016: سید محمد باقر الموسوی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. سید! من از کسانی هستم که به دعوت شما ایمان ندارند ولی حق ندارم به دعوت شما اعتراض کنم یا بی‌احترامی در مورد هیچ سخنی را روا بدارم، نه به شخص شما و نه به دعوت شما؛ چون شاید به‌طور کلی من جاهل به حق شما باشم. ای سید، سؤالی دارم؛ نظرتان دربارۀ دعوت شخصی که ناصر محمد الیمانی خوانده می‌شود و با این ادعا که او مهدی است به‌سوی خودش دعوت می‌کند چیست؟ لطفاً نظرتان را بفرمایید، ای سید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. این مدعی، دروغ‌گو و ادعایش بی‌دلیل است. دلیل بر خلافت الهی در زمین خدا عبارت است از: نص و وصیت خلیفۀ الهی قبلی (پیامبر یا امام). امیدوارم کتاب عقاید اسلام را بخوانی تا مسائل برایت روشن‌تر شود. از خدا می‌خواهم به شما توفیق و استواری عطا فرماید. ** ** **

-درخواست از احزاب معین در پادشاهی عمان برای آزادی انصار بازداشت‌شده

Ahmed Alhasan احمدالحسن/14 جولای 2016: سلام بر تو ای آقای من، قائم آل‌محمد... آقای من، فردا ان‌شاء‌الله دو نفر از برادران بازداشت‌شده در اینجا (عمان) ـ‌«ابو‌آدم» و «ابو‌ملاک»‌ـ را ملاقات خواهیم کرد... آیا سفارشی دارید که به آن‌ها توصیه بفرمایید؟ ان‌شاء‌الله سودمند خواهد بود... مولای من، از شما خواستار دعا هستیم. ام‌ملاک... عمان. پاسخ: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. سلام من را به آن‌ها برسان. خداوند از جانب محمد و آل‌محمد بهترین پاداش نیکوکاران را به آن‌ها بدهد. از خدا می‌خواهم در آینده‌ای نزدیک برایشان گشایش ایجاد کند، به برکت صلوات بر محمد و آل‌محمد. از احزابی که در پادشاهی عمان، موظف به اجرای قانون هستند یا احزابی که آن‌ها را بازداشت کرده، به زندان افکنده‌اند انتظار می‌رود و توقع داریم با آن‌ها رفتاری عادلانه داشته باشند و آزادشان کنند؛ زیرا حق اعتقاد و ایمان یکی از مهم‌ترین حقوق انسان است. اما محاکمۀ آن‌ها با اتهام پیوستن به «سرایا القائم» در عراق، اتهامی است نادرست و ساختگی؛ زیرا سرایا القائم مخصوص عراق و دعوتی است برای عراقی‌ها برای دفاع از سرزمین و مقدساتشان و این پس از آن بود که هجوم وهابیت سلفی تکفیری ـ‌معروف به داعش‌ـ عراق را در هم کوبید. این تدبیری است که به‌طور معمول همۀ جوامع انسانی برای دفاع از خود اتخاذ می‌کنند؛ به خصوص هنگام فروپاشی یا ضعیف‌شدن نیروهای اصلی دفاع ـ‌مثل ارتش و پلیس‌ـ و در نتیجه ارتباطی به مؤمنان در عمان عزیز ندارد و درست نیست دولتی که قانون بر آن حاکم است آن‌ها را با چنین اتهامی محاکمه کند. مؤمنان به این دعوت حق تقریباً در تمامی دولت‌های جهان و دیگر کشورهای حوزۀ خلیج عربی پراکنده‌اند و هیچ مؤمنی در هیچ دولتی از دولت‌های جهان با چنین اتهامی محاکمه نشده است، غیر از پادشاهی عمان. امیدوارم در این قضیه تجدید نظر شود، عدالت محقق گردد و آن‌ها آزاد شوند. پی‌نوشت/ 14 جولای 2016: Hussam Al-rubaie: سلام علیکم آیا ممکن است بدانیم این صفحه از آنِ چه‌کسی است؛ و احمدالحسن کیست؟! متشکر می‌شویم اگر لطف بفرمایید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. کتاب‌های «عقاید اسلام» و «توهم بی‌خدایی» را مطالعه کن: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​a​r​a​b​i​c​/​d​o​c​u​m​e​n​t​s​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/ h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​/​2​0​4​-​3​a​q​a​e​d​-​i​s​l​a​m​.​p​d​f ** ** **

-اطلاعاتی مفید برای محافظت در برابر گاز اشک‌آور

Ahmed Alhasan احمدالحسن/14, July 2016: اطلاعاتی سودمند برای محافظت در برابر گاز اشک‌آور یا کاستن از عوارض آن. «کسی که چیزی را بخواهد اسبابش را فراهم می‌کند.» / پی‌نوشت/ 14 جولای 2016: Ahmed Alhasan احمدالحسن: پزشکان و داروخانه‌هایی که می‌توانند، با اطلاعات و راه‌حل‌های عملیِ قابل‌اجرا و مفید، آن‌ها را یاری کنند؛ از مطرح‌کردن داشته‌هایشان مضایقه نکنند.

-حکم تغییر رنگ چشم با استفاده از لنز یا به روش‌های دیگر

پی‌نوشت/ 14 جولای 2016: نور احمد: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای سید بزرگوار من... اول: به‌خاطر اهمیتی که به قضیۀ انصار در عمان می‌دهی از شما بسیار سپاسگزارم... دوم: سؤال واقعاً مهمی دارم: ای پدر بزرگوارم... دیروز دربارۀ جایز‌بودن استفاده از لنز رنگی چشم ـ‌با هدف اصلاح دیدن‌ـ در برابر افراد نامحرم پرسیدم (و تشکر می‌کنم که پاسخ مرا دادید) ... اما اگر فقط با هدف زینت باشد چه حکمی خواهد داشت؟ از خدا می‌خواهم کوتاهی‌ام در برابر شما را ببخشاید. به خدا قسم من ناتوان از دادن پاسخی نیکو به شما هستم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. تغییر رنگ چشم اشکالی ندارد؛ چه به‌وسیلۀ لنز و چه با روشی دیگر، چه دائمی باشد، چه موقت. ** ** **

-پیروز خواهید شد و افراد فاسد شکست خواهند خورد

Ahmed Alhasan احمدالحسن/14 جولای 2016: شما یاری و پیروز خواهید شد و افراد فاسد شکست خواهند خورد. ای عزیزان من، ماندن در خانه‌ها بعد از این همه بیدادگری و ستم، عیب است. / ** ** **

-به قدرت الهی بازخواست خواهید شد

Ahmed Alhasan احمدالحسن/15 جولای 2016: روز مظلوم بر ظالم، شدیدتر از روز ظالم بر مظلوم است. به قدرت الهی بازخواست خواهید شد.[241] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​h​m​e​d​.​A​l​h​a​s​a​n​.​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​v​b​.​4​5​7​3​9​7​0​0​4​3​0​7​9​6​8​/​1​0​4​5​2​8​0​3​1​2​1​8​6​2​9​8​/​?​t​y​p​e​=​3​&​t​h​e​a​t​e​r پی‌نوشت/ 15 جولای 2016: زهراحسینی: مردم از شدت درد شروع کرده‌اند به شیون و فریاد. مُسکن مصرف نکنید. اجازه دهید فریاد شما بر فراز تخت آنان به اهتزاز درآید تا پشت کرده، فرار کنند. Ahmed Alhasan احمدالحسن: احسنت. پی‌نوشت/ 15 جولای 2016: ابو احمد الزیادی الیمانی: اللهم صل علی محمد و آل‌محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا. پدر و مادرم فدای تو ای مولای من، ای پسر رسول خدا. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من ابو‌أحمد بزرگوار، خداوند تو را زنده بدارد، مشتاق تو هستم. سلام من به پدر و مادر پاکت و به خانوادۀ بزرگوارت و همۀ کسانی که به شما پناه می‌آورند. مرا از دعای خود فراموش نکن.

-حکم پرورش و نگهداری گربه

پی‌نوشت/ 15 جولای 2016: لاهوت الابد: سلام بر شما ای سید و مولای من... پرسش: ما در خانه چند گربه داریم و گفته می‌شود موی آن‌ها مکروه است، موجب بیماری‌هایی می‌شود، عده‌ای از آنان نفرت دارند و سخن‌های بسیار دیگر. نظر شما در این خصوص چیست ای سید ما؟ خداوند شما را در زمین تمکین عطا فرماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. پرورش و نگهداریِ گربه جایز است. پی‌نوشت/ 15 جولای 2016: نواف فاضل علی: آری ای سید من، این تظاهرات برای رسوا‌کردن کوتاهی حکومت و بی‌توجهی‌اش به زندگی عراقی‌ها و حوادث از جمله بمب‌گذاری‌ها و نشان‌دادن آن‌ها به جهان است؛ با توجه به اینکه این تظاهرات، دومین تظاهرات پیاپی است؛ یکشنبۀ هفتۀ پیش هم تظاهرات بود. آقای من، خداوند به شما توفیق دهد و شما را یاور و پناهگاه مظلومان قرار دهد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: نواف فاضل علی، اگر چنین بوده است پس به‌طور قطع مشارکت‌کردن با برادران و خواهرانتان بهتر خواهد بود.

-حکم گوش‌دادن به موسیقی و فرق بین گوش‌دادن و شنیدن

پی‌نوشت/ 15 جولای 2016: Ansarallah Yamani: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما اهل‌بیت نبوت. آقای من، سؤالی دارم و پاسخ‌گفتن از طرف شما جز کرم و تفضل نیست. در تمام سالن‌های ورزشی در دسترس، موسیقی پخش می‌شود. آیا حضور من در این اماکن اشکال دارد؟ پدر عزیزم مسئلۀ دیگری فکرم را مشغول کرده است. ما وقتی تهیۀ بخش‌های برنامه یا گزارش‌های شبکه را تحویل می‌گیریم احساس نگرانی می‌کنم که نکند در به‌جا‌آوردن حق موضوعی کوتاهی کرده باشم...یا اینکه به بیننده اطلاعاتی با بیانی غیردقیق و ناکارامد برسانم، در حالی که شاید می‌توانستم به روش دیگری با بیانی بهتر این کار را انجام می‌دادم به خصوص اینکه بارها با برنامه‌هایی بالغ بر 10 صفحه مواجه می‌شویم. می‌دانم در هر حال مقصر هستم، اما در اینجا مسئولیت بزرگی بر دوش ماست؛ زیرا این شبکه، به‌سوی خلیفۀ خدا در زمینش دعوت می‌کند. آقای من، کلام از شماست و ان‌شاء‌الله ما را لبیک‌گویان و اجرا‌کننده خواهی یافت. امیدارم برای خادمتان دعا کنید. به‌خاطر تقصیر و کوتاهی‌ام عذرخواهم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. استماع (گوش‌کردن) به اَغانی (موسیقی و آوازها) حرام است و جزو گناهان صغیره محسوب می‌شود و از جمله اموری است که شرع از آن نهی کرده؛ زیرا چه بسا انسان را به گناهان کبیره ـ‌پناه بر خدا‌ـ بکشاند و از محرماتی است که منظور می‌شود و انسان برای انجامشان بازخواست می‌شود؛ خداوند در امانتان بدارد! اما گوش‌کردن (استماع) مثل شنیدن (سماع) نیست؛ در گوش‌کردن قصد گوش‌دادن و توجه‌کردن مطرح است در حالی که شنیدن بدون هیچ قصد و غرضی صورت می‌پذیرد؛ یعنی مثلاً شما در مکانی عمومی (مثل هواپیما، رستوران، سالن ورزش) هستی که در آن موسیقی پخش می‌شود و شما توجهی به آن نداری. شنیدن حرام نیست، چراکه خالی از هرگونه قصد و نیت و گوش دادن است. پی‌نوشت/ 15 جولای 2016: نواف فاضل علی: سلام بر شما ای آقای من، قائم آل‌محمد(ع). آقای من، ما اولاد و خادمان شما در سیدنی هستیم. اینجا روز یکشنبۀ پیشِ رو، تظاهرات خواهد بود. آیا در این تظاهرات شرکت کنیم؟ توصیه‌های شما به خادمانت چیست، ای مولای من؟ از خدا می‌خواهیم به‌زودیِ‌زود برایتان تمکین عطا فرماید، به حق محمد و آل‌محمد(ع). Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. شرکت‌کردن یا شرکت‌نکردن به خودتان بستگی دارد. ببینید هدف از تظاهرات چیست.

-آشکارشدن دست زن در برابر مرد به‌قصد معالجه

پی‌نوشت/ 15 جولای 2016: رایة القائم ـ ع: لا قوة الا بالله... مولای من قائم، سؤالی دارم. مدتی پیش آزمایش خون دادم و به‌خاطر نبود کادر زن، یک مرد از دست من خون گرفت و این کار مستلزم آشکار‌شدن دستم تا آرنج بود... آیا در این کار گناهی وجود دارد؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند شما را زنده بدارد. در صورت وجود اضطرار، اشکال ندارد.

-کار کنیم تا همۀ مظلومان برای تظاهرات علیه ظالمان جمع شوند

پی‌نوشت/ 15 جولای 2016: حیدر العبد‌الله: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما... ضرب‌المثلی هست که می‌گوید: «اگر کریم را اکرام کنی مالکش می‌شوی و اگر بخیل را اکرام کنی تمرد می‌کند... .» سید و امام من، برترین سلام خدا بر تو. اینان بدترین خلق خدا هستند و متأسفانه انجام تظاهرات به شکل مسالمت‌آمیز را کرمی از طرف این ملت مظلوم تعبیر می‌کنند. شما داناترین مردم به این نکته هستی؛ اینکه آن‌ها قصد ترک مناصب خود را ندارند. حتی اگر همۀ مردم خروج کنند و حتی اگر مردم کشته شوند و در خیابان‌ها کشیده شوند، آن‌ها مناصب خود را تسلیم نخواهند کرد... قسم به ذات خدا ـ‌ای قائم آل‌محمد آن‌ها به‌واقع بر این مردم فقیر، بخل می‌ورزند. بسیاری از کارمندان قراردادی را دیدم ـ‌با وجود نیاز شدیدی که به شغل خود داشتند‌ـ اخراج کردند صرفاً برای اینکه حقوق خودشان ثابت حفظ شود... آقای من، مقصود من از این سخنان اظهار چیزی که شما نمی‌دانید نیست؛ هرگز چنین نیست. به خدا قسم ما از آن‌ها و ستمشان خسته شده‌ایم... از خدای بزرگ توانا می‌خواهیم ما را سنگی در دست تو قرار دهد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند شما را زنده بدارد. درست است عزیز من؛ اما آنچه خواسته شده، «صبر» است و آنچه در این مرحله واجب است جمع کردن همۀ مظلومان برای تظاهرات علیه ظالمان است. آن‌ها را تشویق کنیم و برایشان توضیح دهیم. ما در برابرشان عمل کنیم تا آن‌ها هم عمل کنند... الخ.

-حکم ناسزا‌گفتن و زدن همسر

پی‌نوشت/ 15 جولای 2016: عائلتی سر سعادتی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای سید و مولای من، قائم آل‌محمد! آیا یک انصاری حق دارد به زنش ناسزا بگوید و کتکش بزند و [بابت] هر اشتباهی که در خانه اتفاق می‌افتد او را سرزنش کند؟ مثلاً وقتی چیزی به زنش می‌دهد و بعد از مدتی آن را می‌خواهد و زن می‌گوید فراموش کردم و مرد هم بگوید تو به من اهمیت نمی‌دهی و برای همین است که فراموش می‌کنی. فقط خدا می‌داند چقدر او را دوست دارم و حتی در ساده‌ترین امور به او اهمیت می‌دهم. من از خدا و شما ای سیدم عذر می‌خواهم که باعث شدم اذیت بشوی؛ چون می‌دانم وقتی می‌شنوی یک انصاری خطایی کرده است ناراحت می‌شوی. منتظر پاسخ شما هستم و هر پاسخی بدهید خواهم پذیرفت، ای نور دیدگانم. و شما را به مادرت زهرا قسم می‌دهم مرا از دعای خود فراموش نکنی. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. قطعاً فحاشی و ناسزا جایز نیست، و جای هیچ بحثی ندارد. باید ارتباط بین زوجین، ارتباطی دوستانه و محبت‌آمیز باشد، نه با نفرت. از دو طرف انتظار می‌رود بر این اساس رفتار کنند. پی‌نوشت/ 15 جولای 2016: Oras Alyamani: سید و مولای من، آیا شرکت ما در تظاهرات روز 15/7 در سطح مطلوبی بود یا تقصیر و کوتاهی از ناحیۀ ما در آن وجود دارد؛ چون ما منظم نیستیم و حضور و تأثیر درخوری نداریم؟ امیدوارم این مطلب را روشن فرمایید؛ چون به خدا قسم احساس تقصیر می‌کنیم و از شما خجالت می‌کشیم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. خداوند به شما جزای خیر دهد. ان‌شاء‌الله در شرکت شما در تظاهرات، برکت و خیر هست، و ان‌شاء‌الله با خالص‌کردن نیت‌هایتان برای خدای سبحان، همه‌چیز را تغییر خواهید داد.

-مسائل مربوط به حجاب شرعی

پی‌نوشت/ 15 جولای 2016: Resalet Ahmed: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما آقا و مولای من، قائم آل محمد(ع)! سؤال اول: من در اروپا دانشجوی دندان‌پزشکی هستم. در کار و تحصیل لازم می‌شود دستم را به‌طور کامل تا آرنج نمایان کنم. آقا و مولای من! این کار با توجه به حجاب شرعی که شما بیان فرموده‌اید جایز نیست. چه کار کنم؟ اگر دستم را برهنه نکنم مخالف قوانین درمانگاه دندان‌پزشکی است. سؤال دوم: در حین کار، با آقایان و خانم‌ها برخورد دارم و باید سر آن‌ها بسیار نزدیک به شکم من باشد تا بتوانم کارم را به‌شکل درست انجام بدهم. حکم این مسئله در رابطه با معالجۀ آقایان به این روش چیست؟ خداوند بهترین جزا را به شما بدهد ای آقا و مولای من، ای قائم آل‌محمد. خادم شما، مرسلین الانباری از نروژ. امیدوارم پاسخ سؤالم را بدهید آقا و مولای من، قائم آل‌محمد! Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. التزام به حجاب شرعی واجب است و انتخاب شغلی که لازمه‌اش هتک حجاب شرعی باشد جایز نیست. برهنه‌کردن تا بازو جایز نیست و باید راهی برای پوشاندن آن به‌شکلی قابل‌قبول یافت شود. اشکالی در معالجه‌کردن آقایان وجود ندارد.

-به ذکر مجهز شوید و سکوت کنید، که حتماً کلمات خدا را خواهید شنید.

پی‌نوشت/ 15 جولای 2016: صادق الوعد: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین... سید احمدالحسن! از زمانی که دعوت شما را شناختم و درباره‌اش شنیدم گاهی درباره‌اش جدل می‌کردم و گاهی مناظره؛ تا آنجا که انواع تهمت‌ها را نثار انصار شما می‌کردم. ارتکاب به هیچ گناه صغیره و کبیره‌ای را فروگذار نکردم تا شاید موفق بشوم یا وصله‌پینه‌هایش را باز کنم و گره‌هایش را بگشایم. شروع به تلاش کردم، گاهی نزدیک می‌شدم و گاهی دور. درهای اهل‌بیت را کوبیدم و به آن‌ها توسل کردم تا حقیقت شما و قرابتتان به آن‌ها را برایم بیان فرمایند، اما خدا قلبم را نگشود، و نفْس من که به بدی امر می‌کند به شما اطمینان پیدا نکرد. فکرم سرگردان، و تمرکزم پراکنده شد. گاهی به شما نزدیک هستم و گاهی دور. گویی قلبم در اثر گناهان، در حجاب است و مرا از شما دور می‌کند، یا گناهانم سنگینی می‌کنند و رایحۀ شما را استشمام نمی‌کنم. پس تا کی به این حالت باقی بمانم و تا چه زمانی سرگردان باشم. آیا راهی به‌سوی شما دارم و آیا دارویی هست که سینه‌ام را با شما شفا دهد؟ کی به مرادم می‌رسم و کی قلبم پاک می‌شود؟ آقای من، تو را قسم می‌دهم به حق مادرت زهرا دعایم کنی! قسَمت می‌دهم به امیر‌المؤمنین مرا به‌سوی خودت راهنمایی کن. و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. دلایل را در کتاب‌ها از جمله کتاب «عقاید اسلام» نوشته‌ام؛ می‌توانی بخوانی و تحقیق و تفحص کنی؛ اما در خصوص غیب،[آن] به‌دست خدای سبحان است. انسان باید خود را مجهز کند و درب خدای سبحان را بکوبد. پس به یاد و اخلاص برای خداوند مجهز شوید و یقین داشته باشید که خدای سبحان کسی را که قصدش کند ناامید نمی‌کند و کسی را که دربش را با راستی و خلوص نیت بکوبد رد نمی‌کند که این کار از ساحت او بسی به‌دور است! او حتی گناهکاران را و حتی کسی که از او نمی‌خواهد و او را نمی‌شناسد، از سر رحمت و مهربانی اجابت می‌کند؛ اما سنگینی گوش‌ها و مجهز نبودنشان مانع از شنیدن پاسخش می‌شود. پس به ذکر مجهز شوید و سکوت کنید، که حتماً کلمات خدا را خواهید شنید. پی‌نوشت/ 15 جولای 2016: یمانیة الهوی: کسی که، نه بنا به علتی، بلکه به‌خاطر حزبی که در تظاهرات شرکت دارد و او تأییدش نمی‌کند، حقش را رها کند، دربارۀ چنین شخصی چه نظری دارید؟ چون برخی از افراد به مظلومیت مردم آگاه‌اند، ولی در تظاهرات شرکت نمی‌کنند؛ به این دلیل که جریان مقتدی صدر ـ‌به گفتۀ آن‌ها‌ـ اکثریت را تشکیل می‌دهند و مورد تأییدشان نیست... من معتقدم ـ‌و خدا داناتر است‌ـ که این یک پوشش برای سوء‌استفادۀ احزاب است. Ahmed Alhasan احمدالحسن: منیت، خودنمایی، پیشی‌جستن بر دیگران، ترس، حب بسیار زندگی، منفعت شخصی و ... موانع حقیقی هستند. پی‌نوشت/ 15 جولای 2016: احمد یا أملی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. امیدوارم در خیر و عافیت باشید ای سید من. از زمان ماه رجب مشکلی دارم و نمی‌توانم آن را در جای عمومی بنویسم و یقین دارم شما آن را می‌دانی. با برخی از انصار صحبت کردم ولی راه‌حلی پیدا نکردم. همۀ حرف بنده این بود که منتظر باشید تا شوال بیاید، و پس از آن رؤیای شما را دیدم که نزد ضریح پیامبر (صلی الله علیه و سلم) بودی و به من می‌گفتی به اینجا دعوت کن. پایان رؤیا. سبحان‌الله وقتی ماه شوال آمد شما را دیدم به انصار پاسخ می‌دادی و گویا بشارت خیر بود آقای من و اینکه شما به من پاسخ خواهی داد. ای پسر پاکیزگان چشم امید دارم شما پاسخم را بدهی؛ گرچه من مستحق پاسخ نیستم. مرا عفو بفرمایید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. اگر مشکل یا پرسش خاصی دارید می‌توانید با دکتر علاء سالم یا دکتر توفیق ارتباط برقرار کنید تا به من ارسال شود.

-استفاده از کلیپس زیر حجاب (روسری، شال و ...)

پی‌نوشت/ 15 جولای 2016: برحمتک استجیر: سلام بر شما ای سید و مولای من... من در عرصۀ شغلم به‌عنوان یک معلم زن سوالات بسیاری دارم که با آنها درگیر هستم... و امیدوارم از شما به پاسخ این سوالات برسم، آقای من... 1. گاهی دانش‌آموزان دختر لباس‌هایی می‌پوشند که مطابق قانون نیست و بعد از بارها تنبیه این لباس‌ها و چیزهای دیگر مثل کلیپس‌های بزرگ مو و دستبند را از آن‌ها می‌گیریم. آیا از‌بین‌بردن آن‌ها جایز است؟ یا باید به دانش‌آموز یا ولی او تحویل داده شود؟ و اگر این وسایل زمان زیادی باقی بماند و دانش‌آموز از مدرسه برود با آن‌ها چه باید بکنیم؟ تکلیف وسایلی که قبلا از بین رفته است چیست؟ آیا ما باید به این دانش‌آموزان بازگردانیم و ذمۀ خود را بَری کنیم؟ 2. آیا استفاده از کلیپس‌های بزرگ مو زیر روسری که موجب بزرگ‌شدن سر و شبیه‌شدن آن به دو سر یا شتر دو کوهان می‌شود جایز است یا مکروه؟ یا کاری حرام است؟ مولای من، شما و تمامی دوستدارانت همیشه تندرست باشید... Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. چون اینها وسایل شخصی دانش‌آموز است به او بازگردانده شود؛ اما در خصوص گذشته، از آنجا که مسائل ساده و گسترده‌ای را دربرمی‌گیرد احتیاجی نیست آنچه از بین رفته، بازگردانده شود؛ اگرچه بهتر است عین یا مبلغشان صدقه داده شود. استفاده از چیزی در موها حتی اگر حجاب را برجسته کند مباح است و حرام نیست. به‌طور کلی دین زن را تشویق می‌کند که به زینت خود در چهارچوب خانه و برای شوهرش اهتمام داشته باشد؛ چراکه این کار سبب بسیار مهمی برای حفظ خانواده و بازداشتن شوهر از فکر‌کردن به غیرِ همسرش (پناه بر خدا) است. پی‌نوشت/ 15 جولای 2016: امیر الشمری: ما چرا باید تظاهرات کنیم، وقتی خودمان مسبب این نابسامانی‌ها هستیم؟! خودِ ما این حاکمان را انتخاب کردیم. هرکدام از ما افرادی را که از قوم و قبیله‌اش هستند انتخاب کرده است و من اولین کسی هستم که به این مطلب اعتراف می‌کنم. من خودم از طایفۀ خودم انتخاب کردم. هرچند قسم‌خوردن درست نباشد، ولی به خداوند قسم که مقصر اول و آخر، همۀ ما هستیم. به فرض که ما حکومت را برانداختیم و دوباره انتخابات برگزار شد؛ به نظر شما نامزدهایی از افراد مستقل که به هیچ حزب و گروهی وابسته نباشند یا تکنوکرات‌ها را انتخاب می‌کنیم؟ نه، به خدا که همچون گذشته نامزدهای حزب یا طائفۀ خود را انتخاب می‌کنیم. خلاصه عرض می‌کنم: عیب از خودمان است. خودِ ما آن‌ها را بر سر کار آوردیم؛ پس ما باید تاوانش را پس بدهیم. در آخر دعا می‌کنم خداوند متعال اسباب وحدت کلمه و همبستگی ما را فراهم سازد و بدانیم که ما مثل برادر در کنار هم زندگی کردیم، یک پروردگار داریم، یک پیامبر، یک پیشوا و یک امام. و از خداوند متعال خواستاریم فرج امام ما قائم آل‌محمد را تعجیل فرماید.

-پول و احزابِ حکومتی بر انتخابات تسلط دارند

Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. انتخابات تحت سیطرۀ ثروت، احزاب مسلط و دولت‌های دیگر است و در نتیجه هیچ انتخابات جدیدی، تغییر ارزشمندی ایجاد نخواهد کرد. در ادامه، مبحث یا گفتاری بسیار کوتاه را که در کتابچه‌ای کوچک به‌نام «حاکمیت خدا» نوشتم و در سال 2004 چاپ و نشر شد نقل می‌کنم: «دموکراسی و ثروت کسی که پولی برای هزینه‌کردن در تبلیغات، دروغ‌پراکنی، پوشاندن حقایق و اجیر‌کردن جیره‌خواران و اراذل در اختیار ندارد، جایگاهی هم در دموکراسی ندارد، و این‌گونه است که قدرتِ ثروت در نظام دموکراسی به‌شکلی غیرطبیعی آشکار می‌شود. احزاب و سازمان‌ها ابتدا به طریقی اموال فقرا و نیازمندان را چپاول می‌کنند و از طبقۀ کارگر آغاز می‌نمایند.» تظاهرات یک گام بر راه درست است.

-معالجۀ افکار بد

پی‌نوشت/ 16 جولای 2016: ایهام عدنان: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. پدرم! یکی از خواهران از خانوادۀ سنی از سلیمانیه است و او به‌تنهایی اهل‌بیت(ع) و یمانی آن‌ها را دوست دارد. او دربارۀ معالجۀ وضعیت خودش پرسشی دارد: سؤالش این است که او در طول خواندن نماز و به‌طور خاص خواندن قرآن از افکار بد رنج می‌برد؛ به خصوص هنگام خواندن سورۀ یس. می‌گوید این حالت به‌قدری شدید است که می‌ترسد قرآن بخواند؛ چون مثلاً افکاری برعکس آیه به سراغش می‌آید. آیا راهی برای رهایی از این وضعیت وجود دارد؟ ای پدر ما! برای ما استغفار کن که ما خطاکاریم. التماس دعا. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. خدا را بسیار یاد کن و وقت فراغتت را با ذکر پر کن. حتی هنگام کار‌کردن نیز می‌توانی با ذکر خدا، استغفار، حمد و شکر و تسبیح، ثنا بگویی. پی‌نوشت/ 16 جولای 2016: اریحیا احمد: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. آقای من! آیا می‌توان قرآن، دعا یا نماز خواند و به شخص زنده هدیه کرد؟ إسراء احمد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. جایز است.

-حکم تعامل با پیشگوها و عمل به تعویذ یا حرز و مسائلی از این قبیل

پی‌نوشت/ 16 جولای 2016: عقیل المنصوری: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما... آقا و مولای من، قائم آل‌محمد. از خدا می‌خواهیم توفیق یاری شما را به ما عطا کند و شما را در زمین تمکین فرماید و دشمنانتان را خوار و رسوا سازد. سؤالی راجع به برخی پیشگوها دارم؛ اینکه اقدام به نوشتن آیات یا سوره‌های قرآنی و برخی از طلسم‌ها می‌کنند و ما آن‌ها را پوشانده، زیر سر کودک و حتی بزرگ‌ترها قرار می‌دهیم و این‌ها را به‌نام «تعویذ یا حرز» می‌شناسیم. سؤال این است که آیا تعامل با این افراد یعنی گرفتن نوشته‌های آن‌ها جایز است؟ با علم به اینکه آن‌ها از انصار نیستند. خداوند هدایتشان کند. از خدا می‌خواهم با جواب و پاسخ از طرف شما بر ما منت بگذارد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. اگر آنچه را که روی برگه‌ای که از او می‌گیری نوشته شده، می‌شناسی و می‌دانی قرآن یا دعاست اشکالی ندارد؛ اما در صورت ندانستن، بهتر است از آن پرهیز کنی. به‌طور کلی بهتر است حرز یا قرآن یا دعا توسط مؤمن نوشته شود.

-فراموش کردن نذر

پی‌نوشت/ 16 جولای 2016: فاطمه حسینی: سلام بر شما ای سید من. سؤالی دربارۀ نذر دارم. اگر چندین نذر داشته، ولی فراموش کرده باشم باید چه کار کنم؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: اگر به‌طور کامل فراموش کنی چیزی بر عهده‌ات نیست، و در صورت یادآوری برخی از جزئیات، به آنچه به یاد می‌آوری و آنچه منجر به اطمینان‌یافتن از وفای نذر می‌شود وفا کن. پی‌نوشت/ 16 جولای 2016: نسمة العامری: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، ای امام قائم ما. در غرب از افزودنی‌های حاصل از منشأ حیوانی برای غذاها استفاده می‌شود. این مواد در کیک‌ها، نان و کلوچه‌ها، شیرینی‌جات و موارد بسیار دیگری استفاده می‌شود. این مواد با شماره‌هایی که به E-numbers معروف هستند شناخته می‌شوند. به‌عنوان مثال این ماده: E471 Mono- and di(ع)lycerids Ori(ع)in: Synthetic fats, produced from (ع)lycerol and natural fatty acids, mainly from plant ori(ع)in, but also fats of animal ori(ع)in و این ماده: E452 polyphosphate Phosphate in Europe is also obtained from animal bones و ده‌ها نوع دیگر از ترکیبات و افزونه‌هایی که از منشأ حیوانی گرفته شده‌اند. آیا این‌ها حرام هستند؟ ارادتمند و سلام خالص ما/ انصار خدا از دانمارک.

-حکم مواد از نظر نجس‌بودن پس از انجام فرایند شیمیایی

Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. در استفاده از هر ماده‌ای که ماحَصَلِ فرایندهای شیمیایی باشد ـ‌از نظر نجس‌بودن‌ـ اشکالی وجود ندارد؛ بنابراین حتی اگر اصل و منشأ این مواد از عامل نجس بوده باشد (مثل خوک، مردار، شراب، مست‌کننده و ...) پاک محسوب می‌شوند. پی‌نوشت/ 16 جولای 2016: احمد آلبو حسن: سلام بر شما ای سید کریم ما. خداوند شما را یاری پیروزمندانه عطا فرماید... پسرتان در شُرُف ازدواج است و از شما تمنا دارم او را با دعای کریمانه‌تان برکت دهید. همچنین از شما درخواست می‌کنم دعای خود را شامل دخترتان که ان‌شاء‌الله با او وصلت خواهم کرد نیز بفرمایید؛ به‌خصوص اینکه او شما را خیلی دوست دارد و از خانواده‌ای شریف است... Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند تو را زنده بدارد. از خدای سبحان می‌خواهم به فضل و منت خویش برای شما و با شما مبارک گرداند. پی‌نوشت/ 19 جولای 2016: احمد احمد: سلام بر شما ای سید و مولای من. آیا شرکت در تظاهرات در میدان التحریر توسط انصار، ارتباطی به حوادث ترکیه و فرانسه دارد...؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند تو را زنده بدارد. تظاهرات برای مطالبۀ حقوق عراقی‌های مظلوم است و ان‌شاء‌الله منجر به خیر خواهد شد.

-وسایل آرایش موقت برای زن

پی‌نوشت/ 19 جولای 2016: نور الیمانی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای سید عزیز ما. از خدا می‌خواهم خودت و خانواده‌ات در خیر و عافیت باشی و از خدا می‌خواهم ما را در دنیا و آخرت از شما محروم نگرداند. ای سید ما! پرسشی دارم که امیدوارم تفضل فرموده، پاسخ دهید: پرسش: آیا جایز است زن روی دستانش حنا بگذارد و با آن از خانه خارج شود؟ (یعنی نامحرم آن را می‌بیند. آیا این کار جایز است یا زینت به شمار می‌رود؟) در حالی که ازدواج کرده است؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. در حال حاضر وسایل بسیاری وجود دارد که زن می‌تواند با آن‌ها برای شوهرش آرایش کند و موقتی هستند و می‌توان هنگام بیرون‌رفتن از خانه آن را پاک کرد. پی‌نوشت/ 19 جولای 2016: غالب ابو احمد سعیدی: سلام بر شما، سید و مولای من. احمدالحسن، سلام پدر و مادر و برادرانم را به شما می‌رسانم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، غالب سعیدی، خداوند تو را زنده بدارد. سلام مرا به پدر و مادرت ـ‌خدا حفظشان کند‌ـ و به همۀ برادران برسان. خداوند بهترین پاداش نیکوکاران را به شما عطا فرماید. مرا از دعای خود فراموش نکنید.

-جمع بین اطاعت خداوند و رفتار نیکو با پدر

پی‌نوشت/ 19 جولای 2016: مصطفی حمید: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، آقا و مولای من، قائم آل‌محمد(ص)!... امروز پدرم با من دربارۀ شرکت‌کردنم در تظاهرات صحبت کرد و گفت: اگر به تظاهرات بروی بعد از آن نه من تو را می‌شناسم و نه تو مرا می‌شناسی. به او گفتم: از همین لحظه نه من تو را می‌شناسم و نه تو مرا می‌شناسی، و از خانه خارج شدم. او پشت سرم آمد و مرا به خانه برگرداند. مولای من! به خدا قسم نمی‌دانم چه کنم. خانواده‌ام از انصار نیستند و با من در تمام کارهایی که انجام می‌دهم مخالفت می‌کنند؛ زیرا می‌دانند من از انصار هستم. گاهی از کاری که برای دعوت انجام می‌دهم مطلع می‌شوند و با من مخالفت می‌کنند. نمی‌دانم با آنان چه کنم؟ همین که می‌خواهم برای دعوت کاری انجام دهم آن‌ها با من درگیر می‌شوند و به‌دنبال آن من هم با آنان درگیر می‌شوم. مشکلات بین ما ادامه دارد. به من می‌گویند پس اطاعت از والدین چه می‌شود؟ مولای من! آیا کاری که انجام می‌دهم درست است یا غلط؟ آیا موجب رضایت شماست یا نه؟ و چطور با آنان رفتار کنم؟ خداوند به شما توفیق دهد و امورتان را آسان فرماید؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من خداوند تو را زنده بدارد. قطعاً پدرت با این دید که تو پارۀ تنش هستی به تو می‌نگرد. او تو را دوست دارد؛ چه بسا بیش از خودش دوست داشته باشد. با توجه به این واقعیت‌ها با او به نرمی رفتار کن و با او با درشتی و سنگدلی رفتار نکن. خداوند توفیقت دهد! پدری که طیّب و نیکوست شایستۀ رفتار سنگدلانه از سوی فرزندانش نیست. سعی کن با تمام نیکی و محبت، اطاعت از خداوند و رفتار با والدینت را یک‌جا گرد آوری. از خداوند می‌خواهم آنان را هدایت کند و حق را به آنان بشناساند و آن‌ها یاوران تو باشند. مرا از دعایت فراموش نکن. خداوند توفیقت دهد! پی‌نوشت/ 19 جولای 2016: Esrafil Esrafil: سلام بر شما ای دعوت‌کنندۀ خدا آقای من! برای ایرانی‌ها دعا کنید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم شما را حفظ کرده، از شر ظالمان نگه دارد. پی‌نوشت/ 19 جولای 2016: یمانیة الهوی: سلام و رحمت خداوند بر شما. ای پدرم! من اکنون در قم هستم و نزدیک سیده خواهر امام رضا(ع) ان‌شاء‌الله برایتان دعا می‌کنم. به نیابت از شما به او سلام می‌دهم و در محضرش برای شما، دعا می‌کنم و از خدا می‌خواهم به حق شما از من بپذیرد. من جز محبت شما آل‌محمد آبرویی ندارم که با آن در برابر خدا بایستم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. خداوند به شما جزای خیر دهد و از خدا می‌خواهم خیر آخرت و دنیا را روزی‌تان فرماید.

-پیش از فرود حضرت آدم (ع) حجت در زمین چه کسی بود؟

پی‌نوشت/ 19 جولای 2016: شهد التمیمی: سلام و رحمت خداوند بر تو ای سید من. ای پدر عزیز سؤالی دارم، در یکی از پاسخ‌هایتان فرموده‌اید: «مَثَل امام همانند بند ناف کشیده‌شده از آسمان به زمین است که فیض الهی را به زمین منتقل می‌کند: "به‌وسیلۀ آن‌ها روزی می‌خورید و به وسیلۀ آن‌ها باران بر شما می‌بارد." او ریسمان استوار الهی و ستون نورِ نازل‌شده از آسمان بر زمین است. اگر او نباشد زمین اهلش را می‌بلعد؛ یعنی نور الهی به زمین نمی‌رسد و در نتیجه زمین متلاشی می‌شود و خود و اهلش به عدم بازمی‌گردند؛ از همین رو نمی‌توان بزرگی و عظمت فضل حجت بر تمام خلایق را وصف نمود.»[242] پیش از فرود آدم(ع) وضعیت به چه‌صورت بود، در حالی که زمین وجود داشت و خلقی نیز بر آن بودند؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. موضوع مربوط به وجود آن‌ها (صلوات خدا بر آنان) است که همچون نوری واسطه در خلق هستند و دوام بقای خلق به این نور وابسته است. این وضعیت، پیش از خلقت نفْس آدم و پیش از اینکه نفْس او به این زمین هبوط کند وجود داشته است. پیش‌تر این مطلب را بیان کرده‌ام و شما می‌توانی به کتاب عقاید اسلام مراجعه کرده، معنای این آیات را بخوانی: (وَ السَّماءَ بَنَیناها بِأَیدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ) (و آسمان را با دست‌ها برافراشتیم، و بى‏گمان ما گسترش‌دهنده‌ایم).[243] (أوَ لَمْ یرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَیدینا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِکونَ) (آیا ندیده‏اند که ما با آنچه دست‌هایمان به انجام رسانده‌اند براى اینان چهارپایانى آفریده‏ایم تا آنان مالکشان باشند؟).[244]

-حکم خوردن پروتئین‌ها و هورمون‌ها

پی‌نوشت/ 19 جولای 2016: Moslem Daliri: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما آقا و مولای من، امام احمد‌الحسن(ع). روحم به فدای شما. سؤالی دارم. من ـ‌و به خدا پناه می‌برم از من‌ـ برای پرورش اندام به باشگاه می‌روم و در این باشگاه مکمل‌های غذایی پروتئینی، هورمون و چیزهای دیگر وجود دارد. آیا این مواد حلال هستند یا حرام؟ آیا می‌توانم این پروتئین‌ها را مصرف کنم. خواهش می‌کنم به سؤال بنده پاسخ دهید. و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. اللهم صل علی محمد و آل‌محمد الائمة و المهدیین الطیبین الطاهرین و سلم تسلیما. مسلم ابو امجد الیمانی طالقان، شعار ما احمد احمد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. در خوردن پروتئین خالص و همین‌ طور هورمون اشکالی وجود ندارد؛ ولی باید از مصرف هورمون دوری کرد و مصرف آن باید در چهارچوب دستور العمل پزشک قابل اعتماد باشد. ** ** **

-پذیرفتن استعفای شش وزیر توسط حیدر العبادی، گامی مثبت

Ahmed Alhasan احمدالحسن/20 جولای 2016: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. اقدام دکتر حیدر العبادی برای پذیرفتن استعفا یا عزل شش نفر از وزیران حکومت احزاب که کشور را ویران کرده‌اند، گامی مثبت و خوب ارزیابی می‌کنیم. این اقدام از آنجا که یک خواستۀ عمومی مردم را اجابت کرده است به نفع او به حساب می‌آید. طبیعتاً این در صورتی خواهد بود که موجب شود او وزیران (و وکلا و مدیران و ...) کارآمد و مستقلی تعیین کند، به خصوص وزارت کشور؛ زیرا وزارت کشور، با آزادی و زندگی هر فرد عراقی در ارتباط است و در صورت وجود اشخاصی نامتخصص که خبرگی کافی نداشته باشند و اساساً حزب‌گرا باشند، ناکامی و قتل و ظلم و ستم ـ‌به‌شکل غالب و مسلط‌ بر کشور‌ـ باقی خواهد ماند. آنچه ما می‌خواهیم ادامۀ تظاهرات است؛ زیرا خواستۀ ما محقق‌شدن کمترین حد از حقوق انسان ـ‌ یعنی حق زندگی باکرامت‌ـ است. نکته: مقصود ما از کارآمد بودن: یعنی کمترین میزان تخصص علمی که لازم است یک شخص داشته باشد و نزد عقلا در عرصۀ عملی از تجربۀ کاری کافی برخوردار باشد؛ تجربه‌ای که موجب به انجام رسیدن تکلیف او گردد و منظورم این نیست که معلم یا استاد دانشگاه یا مانند آن باشد. و مقصود ما از مستقل: شخصی است که ثابت نشده باشد به یک حزب معین وابسته یا زیر بیرق آن حزب قرار گرفته است.

-حجاب شرعی در اماکن مقدس

پی‌نوشت/ 20 جولا 2016: Masar M-h: شکر خدایی را که با تو بر ما منت نهاد ای آقای من، احمدالحسن Ahmed Alhasan. از خدا می‌خواهم شما را حفظ فرماید. ای نور دیدگانم سؤالی دارم* «دربارۀ پوشیدن شال کمری ـ‌به‌شکل چادر‌ـ هنگام زیارت اماکن مقدس»: مولای من، آیا پوشیدن آن جایز است؟ چون هنگام وارد‌شدن به محل تفتیش، مانع از پوشیدن آن می‌شوند؛ علی‌رغم اینکه این لباس، پوششی مثل چادر است و فقط رنگش فرق می‌کند و تیره‌رنگ است. التماس دعا... دختر شما. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. پوشیدن چادر، عبا یا هر چیزی بیش از حجاب طبیعیِ شرعی واجب نیست، و الزامی‌کردن پوشیدن چادر هنگام زیارت اماکن مقدس رفتاری است نادرست و چه بسا گاهی ضررش بیش از نفعش است. Bent Al Yamani: آری ای مولای من، در اماکن مقدس حتی جوراب نازک را هم قبول نمی‌کنند و به ما اجازۀ ورود نمی‌دهند، مگر پس از عوض‌کردن آن با جوراب ضخیم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: برای تغییر‌دادن آنچه حاکمان بر این اماکن مقدس واجب می‌کنند، فعلاً کاری از دست من برنمی‌آید. آن‌ها قوانین را طبق نظر خود واجب می‌کنند؛ گرچه واقعاً محدود و سخت‌گیرانه بوده باشد. پی‌نوشت/ 20 جولای 2016: Muhammad Fadil: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. آقا و مولای من، خداوند تو را زنده بدارد. سؤالی است که از طرف افراد بسیاری مطرح می‌شود و این‌ها غیر از کسانی هستند که این پرسش در درونشان هست ولی مطرح نمی‌کنند... پرسش: آیا افراد جایگزین «برای کسانی که امروز حکومت می‌کنند» وجود دارد؟ مثلاً برخی می‌گویند «جعفر پسر محمد باقر صدر». آیا دست‌کم یک یا دو اسم دیگر وجود دارد که معروف به پاکی و وطن‌دوستی باشند ـ‌به آن صورتی که عده‌ای عنوان می‌کنند‌ـ و می‌توان برای حکومت تکنوکرات، آن‌ها را نامزد کرد؟ مولای من، نیازمند دعای شما هستم.

-بسیاری افراد می‌توانند بر جعفر صدر به‌عنوان کاندیدای مستقل اتفاق‌نظر داشته باشند

Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیزم، خداوند تو را زنده بدارد. قطعاً عراقی‌های کارآمد و مستقل بسیاری وجود دارند و مسئله، فقط یک یا دو شخص نیست تا من آن‌ها را در اینجا برای شما نام ببرم؛ ولی نکته در اینجاست که آیا ممکن است احزاب دینی و سیاسی آن‌ها را بپذیرند و... و... و...، یا دست‌کم آیا یکی از آن‌ها از مقبولیت ملی تا آن حدی برخوردار است که منجر شود به اینکه نپذیرفتنش برای آن‌ها دشوار گردد! به نظر من پاسخ روشن است. اما دربارۀ سید جعفر صدر به‌عنوان کاندیدای مستقل برای ادارۀ حکومت عراق، بنده اعتقاد دارم بسیاری از ملت عراق می‌توانند بر او اتفاق‌نظر داشته باشند، و به این ترتیب دست‌کم نگاه مردمی کلی وجود خواهد داشت که هر آدم درمانده‌ای سوار بر حکومت شد؛ پس چه اشکالی دارد اگر پسر سید محمد باقر صدر نیز تجربه شود؛ کسی که حزب الدعوة، مجلس، بدر، محمد باقر صدر و جناح او ـ‌که امروز سید مقتدی صدر آن را رهبری می‌کند‌ـ و دیگرانی که به منسوب‌بودن به او از نظر اندیشه افتخار می‌کنند یا دست‌کم او را به‌عنوان نمادی که برخوردار از محبت و احترام است به حساب می‌آورند. پی‌نوشت/ 20 جولای 2016: Mujtaba Matham: آقای من، احمدالحسن! من 14 سال دارم و از انصار هستم و ان‌شاء‌الله تا دم مرگ، جزو انصار باقی خواهم ماند. امیدوارم پاسخ دهید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم تو را به خیر آخرت و دنیایت موفق گرداند. پی‌نوشت/ 20 جولای 2016: ابوعلی سمیر: استاد شما خیلی خوش‌بین هستید! مگر نه این است که وزارت کشور سهم حزب بدر است؟! یا من اشتباه می‌کنم؟! Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. مسئله، شخص خوش‌بین یا بدبین نیست؛ مسئله مربوط به قبل از استعفا یا عزل وزیران است و ما از او می‌خواهیم افراد کارآمد مستقل را به جای آن‌ها بگمارد و نیز معاونین وزارتخانه‌ها و مدیران کل. قطعاً این درخواست ما به‌معنای توقع برای اجرایی‌شدن نیست؛ بلکه یک اعلام نظر نیز محسوب می‌شود.

-حکم نماز و روزه در صورتی که از واجب‌بودنِ غسلِ واجب آگاه نبوده باشد

پی‌نوشت/ 20 جولای 2016: احمد علی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما آقا و مولای من. یک سؤال شرعی دارم: اینکه وقتی شخصی غسل واجبی بر عهده دارد، اما حکم را نمی‌داند و علم به وجوب غسل ندارد و به این ترتیب غسل نکرده، نماز می‌خوانده و روزه می‌گرفته است، حکم نماز و روزه‌اش چیست؟! آیا واجب است قضا کند؟ و اگر قضا بر او واجب است و تعداد روزهای روزه یا تعداد نمازهایی که از او خواسته می‌شود را نمی‌داند باید چه کار کند؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. پرسش‌های شما در «شرایع»[245] پاسخ داده شده است و نیز ـ‌در این کتاب‌ـ مسائل فقهی بسیاری نیز پاسخ داده شده است و شما می‌توانی در سایت رسمی از آن آگاه شوی یا می‌توانی سؤالاتی را که قبلاً پاسخ داده شده است از مکتب بپرسی؛ بر عهدۀ آن‌هاست که به‌صورت تلفنی پاسخ سؤالات فقهی را بدهند. به‌طور کلی هر زمان که طهارت نباشد نماز باطل می‌شود. وضعیت در خصوص روزه ـ‌وقتی طهارت در آن شرط باشد‌ـ نیز به همین صورت است. در صورتی که شخص از تعداد آگاهی نداشته باشد آن‌قدر قضا می‌کند تا از قضا کردن اطمینان حاصل شود. پی‌نوشت/ 21 جولای 2016: Zainab Ahmed: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، پدرم عزیزم. باید پیامی خصوصی برای شما بفرستم. چه راهی برای این منظور وجود دارد؟ از خدا می‌خواهیم با پاسخ دادن بر ما منت بگذاری؛ زیرا شما اهل جود و کرم هستید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. اگر پیام خاصی داری می‌توانی آن را از طریق مکتب در نجف یا دکتر علاء سالم یا دکتر توفیق برسانی.

-دوری‌گزیدن از بدکار و ستمکار در دوران کنونی

پی‌نوشت/ 21 جولای 2016: Ya Saheb Elmar: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، ای مولای کریم من، ای پدر مهربان! پرسشی دارم: اینجا در ایران وضعیت امنیت واقعاً خسته‌کننده است و شما خود به این مطلب آگاهید. ما در حین تبلیغ یا نشر دعوت ـ‌به هر طریقی که خدا بخواهد‌ـ با کسانی مواجه می‌شویم که برای حکومت طاغوت کار می‌کنند و به ما خبر می‌رسد که این اشخاص اخبار را به حکومت می‌رسانند و حکومت را برای مقابله با ما تحریک می‌کنند. ما این مزدوران را می‌شناسیم و آن‌ها در کنار ما زندگی می‌کنند. سؤال بنده این است که آیا می‌توانیم آن‌ها را تهدید کنیم؟! مثلاً وقتی حادثه‌ای از طرف حکومت برای ما رخ بدهد چنین و چنان کنیم؛ اما اکنون ـ‌مولای من‌ـ ما به‌خاطر وجود ترس و ارعاب چنین نمی‌کنیم. بارالها! احمد و انصارش را حفظ بفرما و مرا از انصارش قرار بده، ای پروردگار! Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. در این دوران کافی است از بدکار و ستمگر دوری گزینید و خداوند از کسانی که ایمان آورده‌اند دفاع می‌کند؛ پس نهراسید و غمگین نباشید اگر از مؤمنان هستید. شما بالاترید و خداوند شما را پیروزمندانه یاری می‌کند و کسی را که شما را آزار می‌دهد و بر شما ستم روا می‌دارد رسوا خواهد ساخت، و فرجام کار آنان خسران در دنیا و آخرت است. پی‌نوشت/ 21 جولای 2016: احمد الخلیجی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما Ahmed Alhasan احمدالحسن. خداوند تو را یاری کند و عزت بخشد. تعدادی از مردان و زنان مؤمن پیام مخصوصی برای شما به من فرستاده‌اند و نمی‌دانم چگونه به دست شما برسد؛ مگر اینکه پروردگار بندگان پیام‌ها را برانگیزد و به تو ـ‌ای پسر رسول خدا‌ـ برساند. بسیار عذرخواهم که وقت شما را می‌گیرم. من یقین دارم که مشغله‌ها و کارهای شما بسیار است، اما نتوانستم خواستۀ این برادران را نادیده بگیرم؛ خداوند توفیقشان دهد. سلام من به تو ای حبیب من، نور دیدگانم و امام من و نیز به خانوادۀ بزرگوارت ... احمد الخلیجی. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. اگر می‌خواهی پیامی را برسانی می‌توانی از طریق مکتب یا دکتر علاء یا دکتر توفیق برسانی. پی‌نوشت/ 21 جولای 2016: Mohaiman Fadel: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای اهل‌بیت رحمت و نبوت و معدن علم و جایگاه رسالت! مولا و آقای من، از خدا می‌خواهم به‌زودیِ‌زود برایتان تمکین دهد و فتح مبین را برایت بگشاید، به حق محمد و آل‌محمد(ص). مولا و آقای من، آیا می‌توانم وضعیت خاصی را به دکتر توفیق یا دکتر علاء بفرستم؟ با تشکر و قدرشناسی بسیار. مولا و آقای من، چرا خداوند سبحان حروف علم و معرفت را «حروف» نامیده است؟ چه‌چیزی از عبارت «حروف» قصد شده است و چرا اسم دیگری ندارد؟ با تشکر و قدرشناسی بسیار. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. می‌توانی چنین کنی، ان‌شاء‌الله. پی‌نوشت/ 21 جولای 2016: حسن الانصاری: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خدا می‌خواهیم به ما توفیق یاری‌رساندن به شما را عطا فرماید و ثابت‌قدم‌بودن بر ولایت شما را روزی ما بگرداند... مولای من، به دعوت ایمان آوردم و از شما خواستار دعا برای ثبات قدم و نیز دعا برای مادرم هستم که روز 27 رمضان به رحمت خداوند منتقل شد. پس ای کریم و ای پسر کریمان، با دعای خود بر ما تفضل فرما... ان‌شاء‌الله باطل نابود‌شدنی است ... و حق استوار می‌گردد. خدایا ما را از ثابت‌قدمان بر ولایت ائمه و مهدیون(ع) قرار بده! تمنا می‌کنم سلامم را بخوانید... Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. ثابت‌بودن تو بر حق را از خدا خواستارم و اینکه خیر آخرت و دنیا را روزی فرماید.

-صبر بر آزار و اذیت و رفتار نیکو با خانواده

پی‌نوشت/ 21 جولای 2016: سید حیدر طباطبایی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. مولای من، آقای من، پدر بزرگوار و نور دیدگانم... سید عزیز، سؤالی دارم و امیدوارم با پاسخ‌دادن، مورد ملاطفت قرار دهید؛ چراکه شما ـ‌ای آل‌محمدـ کریم هستید. صلوات و سلام خدا بر شما. من و برادرم سید حسین طباطبایی از کسانی هستیم که خداوند سبحان‌و‌متعال با ایمان به این دعوت مبارک بر آنان منت نهاده است. ما در منطقۀ خود مورد هجمه قرار گرفته‌ایم و اکنون از ناحیۀ پدر و برادر تحت فشار هستیم؛ چون آن‌ها به این دعوت شریف ایمان ندارند. پدرم فقیر است ولی کسی که او را تحریک می‌کند برادر بزرگتر ماست؛ او هم اقدام به تهدید ما به بیرون‌کردن از خانه می‌کند. برادرم سید حسین گاهی اعصابش به هم می‌ریزد و می‌ترسم کار به جاهایی کشیده شود که فرجامش خوب نیست. ما باید چه کار کنیم؟! از خدای عزوجل می‌خواهیم با عطای شما بر ما منت بگذارد. شما امر می‌فرمایی، و بر عهدۀ ما نیست جز شنیدن و اطاعت‌کردن. از طولانی‌کردن سخن عذرخواهم. التماس دعا از محضرتان. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. صبر داشته باشید و با آن‌ها به نیکی رفتار کنید. اگر واقعاً می‌خواهد شما را از خانه بیرون کند ـ‌ان‌شاء‌الله‌ـ درهای هزاران خانه از برادرانتان به رویتان گشوده خواهد شد. به‌طور کلی می‌توانی با برادرانتان در مکتب ارتباط برقرار کنید و ان‌شاء‌الله آن‌ها در خدمت شما خواهند بود. پی‌نوشت/ 21 جولای 2016: قادر محسن حمیدی: علیکم السلام، سرورم. خداوند یاری‌دهندۀ اهل عراق باشد. عراق، عراقِ همۀ ماست. ما همان اهل طالقان هستیم. مولای من، ای کاش امر می‌کردید تا بر ضد فاسدان و خیانت‌کارانی که ما و همۀ انصار طالقان را زجر می‌دهند تظاهرات بر پا می‌کردیم. ترس و وحشتی که این‌ها در دل خانواده‌های انصار ایجاد می‌کنند بدتر از وحشتِ وارد‌شدن داعش بر ماست. ولی نه، به خدا و به اذن خدا، این‌چنین نخواهد شد. لبیک ای «احمد احمد»، ای یاری‌شده، سلام بر تو و بر پدرت و رحمت و برکات خداوند بر شما باد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من خداوند تو را زنده بدارد. خداوند شما را در برابر ظلم هرکسی که از خدا نمی‌ترسد یاری کند. این از رحمت خداوند است بر شما؛ شما را مبتلا می‌کند تا پاداش یابید و مقامتان را نزد خود و در ملأ اعلایش بالا ببرد. صبر کنید و مواظبت داشته باشید که ان‌شاء‌الله شما بالاتر هستید. با نیروی خداوند به‌زودی یاری خواهید شد.

-روش درست برای رساندن حق

پی‌نوشت/ 21 جولای 2016: Farhan Azmi: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، سید و مولای من! سؤالی دارم که به نحوۀ تبلیغ در مالزی مربوط می‌شود. در مالزی بهترین روشی که دشمنان دعوت مبارک یمانی موعود(ع) برای دور‌کردن مردم از ایمان به دعوت مبارک به کار می‌گیرند این است که به مردم می‌گویند انصار یمانی(ع) از شیعیان هستند و عموم مردم واقعاً از این کلمه وحشت دارند؛ بنابراین اگر مردم با ما ارتباط پیدا کنند با این روش ما را بد جلوه می‌دهند و مردم را از ما دور می‌کنند. به همین دلیل ما همواره می‌گوییم ما انصار امام مهدی(ع) هستیم و شیعه نیستیم؛ اما گفتن این مطلب برایمان سنگین است؛ چراکه مذهب ما تشیّع است و ما نمی‌توانیم آن را انکار کنیم و مردم به‌سادگی به آن پِی خواهند برد. مولای من! این‌طور که فهمیده‌ام انصار، دوست‌دار اهل بیت(ع) هستند؛ زیرا آن‌ها به همۀ حجت‌های الهی از اولین تا آخرینشان ایمان دارند. بفرمایید موضع‌‌گیری صحیح ما در برابر این جامعه چگونه باید باشد؟ آیا بگوییم ما شیعه هستیم ولی مثل سایر شیعیانِ امروزی نیستیم؟ یا بگوییم ما انصار امام مهدی(ع) هستیم و شیعه نیستیم؟ چه کار کنیم و راه بهتر و صحیح‌تر چیست، ای آقای من؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند شما را زنده بدارد. روش درست و بهتر این است که شما جزواتی داشته باشید که به‌طور خلاصه عقیدۀ صحیح را برای مردم جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنید توضیح دهد. با این روش، شما به هر انسانی که رغبتی به حق دارد اجازه می‌دهید عقیدۀ حق را مطالعه کند، بفهمد و بشناسد. مرا از دعایت فراموش نکن، و از خداوند می‌خواهم شما را محفوظ بدارد و یاری شکست‌ناپذیر به شما بدهد و از فضل و منّت خودش شما را گشایشی آشکار عنایت فرماید. پی‌نوشت/ 21 جولای 2016: Eskandar Terziev: اللهم صل علی محمد و آل‌محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا. آقای من، من اخیراً اسلام را پذیرفته‌ام. جایی که من زندگی می‌کنم شیعه وجود ندارد و نمی‌دانم چگونه همسر پیدا کنم. آیا می‌توانی به من نصیحتی بفرمایی؟ به‌‌خاطر قواعد زبان بخشش. من مترجم استفاده می‌کنم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. می‌توانی با برادرانتان در مکتب یا مُمثل مکتب در سرزمینتان ارتباط برقرار کنی و ان‌شاء‌الله در هیچ‌چیز برای تو کوتاهی نخواهند کرد و هر کمک ممکنی را تقدیمت خواهند نمود. پی‌نوشت/ 21 جولای 2016: ام‌ضرغام احمد: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. پدر عزیزم... آقای من، در ابتدای ورودم به دعوت مبارک، دربارۀ مشکلی که مرا بی‌خواب کرده بود پیامی برای شما فرستادم و پاسخ شریف شما وعدۀ کمک در این مشکل بود؛ ولی این مشکل هنوز هم سالیان طولانی است که تا هم‌اکنون ادامه دارد. خدا را بسیار خواندم و اعمال بسیاری از اهل‌بیت برای تقرب به خدا و رفع این بلا انجام دادم و نمی‌دانم به دلیل کدامین گناه در این مشکل گرفتار شده‌ام. امیدوارم شما چیزی بفرمایید تا برای رفع این بلا انجام بدهم؛ چون بر من بسیار سخت شده است. آقای من، از تقصیرم در حق شما عذر می‌خواهم و پناهی جز شما ـ‌ای آقای‌ من‌ـ ندارم. امیدوارم در صورت امکان پاسخ دهید... آقای من، می‌خواهم پیام خاصی به شما ارسال کنم؛ امیدوارم چنین اجازه‌ای به من بدهید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. آری می‌توانی، ان‌شاء‌الله. پی‌نوشت/ 23 جولای 2016: آقای من، می‌خواهم شما را بشارت بدهم و حال اینکه شما خود به آن آگاه‌ترید؛ جانم به فدای شما! به شما می‌گویم که روزگار اینان به سر آمده، به حق علی ـ‌صلوات خدا بر او‌ـ قسم و غم و غصۀ آن‌ها برچیده می‌شود. گفتم عجله نکنم؛ سبحان‌الله! لیوان چای نزدیکم بود و بدون اینکه متوجه باشم پایم به آن برخورد کرد و ریخت. دلشاد شدم و گفتم غم و غصه‌هایشان به پایان می رسد و خدا به شما تمکین می‌دهد. الآن نزد حضرت عباس و برادرش امام حسین(ع) هستم و به نیابت از شما به آن‌ها سلام کردم؛ جانم به فدای شما! Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. خداوند برای زیارتت پاداش خیر عطا فرماید. از خدا می‌خواهم خیر آخرت و دنیا را روزی‌ات گرداند. پی‌نوشت/ 23 جولای 2016: شیخ عدنان عاصمی الیمانی: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته، ای سید عزیز ما! آری تو همیشه قصد نجاتشان را داری و اینکه فقیران در دولتی کریم زندگی کنند و بیوه‌ها و یتیمان برای زندگی خود با عزت و کرامت پناهی بیابند و گرسنگان روزی حلالی را که خداوند برایشان تقسیم کرده است به‌دور از این سارقانِ متقلبِ غاصب صفتِ «اصلاح‌گر» بیابند. خداوند تو و همۀ مردان و زنان مؤمن را حفظ فرماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: شیخ عدنان العاصمی، خداوند تو را زنده بدارد و بهترین پاداش نیکوکاران را عطایت فرماید. پی‌نوشت/ 23 جولای 2016: وسام الوائلی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. آقا و مولای من! بعضی از برادران معتقدند قرار‌دادن تصویر یک شخص در تظاهرات و راهپیمایی‌ها برخاسته از منیت و امتحان الهی است، و برخی دیگر معتقدند این کار باعث یاری مظلوم می‌شود، و عده‌ای دیگر می‌گویند هر طور که خدا بخواهد و هرچه از خدا باشد خیر است و خدا را شکر. کدام صحیح است؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. اعمال تنها بر اساس نیّات سنجیده می‌شود و ماحَصَلِ هرکس هرآنچه است که نیت کرده. پی‌نوشت/ 23 جولای 2016: ولید العبیدی: سلام بر تو ای قائم آل‌البیت، سلام بر تو و پدرانت و پسرانت، مهدیون پاک طاهر. آقای من، بنده یک ارتشی زمین‌گیر، و دچار قطعی عضو از ناحیۀ پای راست پایین‌تر از مفصل مچ پا هستم؛ یعنی روی مفصل پا حرکت می‌کنم؛ اما پزشکی که مرا مورد عمل جراحی قرار داده آن را مقداری اصلاح کرده است تا هنگام راه رفتن اذیتم نکند؛ یعنی استخوان مچ پایم را تغییر داده و آن را از وضعیت عمودی به افقی تغییر شکل داده است تا راه‌رفتن روی مفصل برایم راحت شود. در کتاب «احکام نورانی اسلام» در فصل وضو در توضیح مسح پایی که دچار قطع عضو است خواندم اگر «کعب»[246] نداشته باشد آن پا را مسح نکند، و من طبق آنچه خواندم عمل کردم؛ اما از آن روز تا حالا در حیرتم که آیا مشمول این حکم شرعی هستم یا نه؟ از خداوند سبحان و شما درخواست یاری می‌کنم ای آقای من. مرا راهنمایی بفرما تا از این شک‌هایی که همیشه هنگام وضو‌گرفتن درگیرم می‌کنند رها شوم. خداوند شما را از محمد و آل‌محمد ائمه و مهدیون، پاداش خیر دهد. آقای من، تشکر می‌کنم. از خداوند سبحان می‌خواهم شما را برای رها‌شدن ستمدیدگان، در زمین تمکین دهد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. التماس دعا از شما. با تشکر. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. طبق آنچه در کتاب «شرایع اسلام» آمده، عمل کن و شک و تردید نداشته باش: «اگر قسمتی از پا که باید مسح شود قطع شده باشد باید باقی‌ماندۀ آن مسح شود؛ ولی اگر پا از «کعب» قطع شده باشد، مسح آن ساقط می‌شود.»[247] پی‌نوشت/ 23 جولای 2016: سید حسین طباطبایی: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. مولای من حالت چطور است؟ مشتاقت هستیم ای پسر فاطمۀ زهرا(ع). Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد، و بهترین پاداش نیکوکاران را از محمد و آل‌محمد عطایت فرماید.

-از تو می‌خواهم پیروانت را اصلاح کنی

پی‌نوشت/ 23 جولای 2016: سید علاء سید نور: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. سید ما، تو خواستار اصلاح دولتِ مبتنی بر خرده‌سنگ‌های حکومت ستمگر هستی و این خواست، حق تو و هر عراقی غیوری است که خواهان اصلاح است. اما من از تو می‌خواهم پیروانت و کسانی را که انصار نامیده می‌شوند اصلاح کنی؛ چون به خدا قسم اگر بر رفتار و اخلاق برخی از آن‌ها مطلع شوی به سرشان قسم نخواهی خورد. خواهش می‌کنم و تمنا دارم به آن‌ها درس اخلاق و رفتار نیکو با دیگران بدهی. بعضی از آن‌ها حتی با افراد خانوادۀ خود هم خوش‌رفتار نیستند. امیدوارم خواستۀ من بر شما سنگین نباشد. اگر از پیامم آگاه شدی امیدوارم پاسخ بدهی حتی اگر پاسخ به سلامم باشد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. تعداد کسانی که ادعای ایمان‌داشتن به این دعوت را دارند بسیار است و در دولت‌های جهان پراکنده هستند. برخی از آن‌ها صالح‌اند و برخی بدکار، برخی راست‌گو و برخی کذاب. در میانشان افراد پاکِ شریف وجود دارد و نیز کسانی که ایمان را وسیلۀ عداوت و دشمنی و حیله‌گری و دزدی از دیگران قرار می‌دهند. در میانشان عفیف وجود دارد و نیز شخص زناکار و منحرف اخلاقی؛ مثل دیگر مردمی که در این زمین پراکنده هستند. در خصوص شخصِ بنده، آن‌ها را نصیحت و جهت‌دهی می‌کنم و حتی بر منحرفان اخلاقی سخت می‌گیرم و محدودیت‌هایی بر رفتارشان قرار می‌دهم. به همین دلیل شما می‌بینی افراد منحرف اخلاقی، دزدها، منحرفان دینی و نفسانی، نفاق خود را علنی کرده، از دعوت حق جدا شده، عداوت و دشمنی خود با حق را علنی کرده‌اند. و اگر شما بر آنچه نوشته‌ام و همیشه می‌نویسم آگاه می‌بودی، می‌دانستی من همواره مردان و زنان مؤمن ـ‌و دیگران‌ـ را به پایبندی به اخلاق و خوش‌رفتاری با دیگران نصیحت می‌کنم. به‌طور عمومی ـ‌ان‌شاء‌الله‌ـ بیشتر مردان و زنان مؤمن، پاک، آبرومند، خالص، راست‌گو و خیرخواه مردم هستند و از آنچه خداوند حرام کرده است پرهیز می‌کنند؛ بنابراین بنده حق دارم این افراد را پاک و مطهر بنامم؛ زیرا از آن‌ها خبر دارم و به احوالشان و رفتار پاکشان آگاهم. آن‌ها چه برادران، خواهران و خانوادۀ خوبی برای من هستند! اما کسی که به دیگران ستم روا می‌دارد ـ‌چه این ستمدیده همسر باشد چه پسر، پدر، برادر، فامیل یا غریبه‌ـ قطعاً این شخص ستمگر به‌مقدار ستمی که روا داشته است از حق دور می‌شود و چه بسا «ظلم و ستم» گاهی موجب بیرون‌رفتن ظالم از حق و حتی دشمنی با حق و علنی‌کردن عداوت با حق می‌گردد. یاری‌دادن دعوت مهدوی و ثبات قدم بر یاری حقیقی، موهبتی است عظیم و عطایی است بزرگ و توفیقی است الهی و از این توفیق بهره‌مند نمی‌شود مگر کسی که صبر پیشه کند، و از این توفیق بهره‌مند نمی‌شود مگر کسانی که از بهره‌ای عظیم برخوردار بوده باشند؛ به همین دلیل غربالی که آل‌محمد (صلوات خدا بر آنان) بیان فرموده‌اند وجود دارد. خواستۀ شما بر من سنگین نیست. من از کسانی نیستم که ستایش ستایشگران شادم کند یا نکوهش، غمگینم نماید. بنده شخصاً نکوهش و عیب‌جویی را وسیله‌ای برای ارتقا در همه‌چیز می‌دانم.

-ایجاد هیئت شرعی برای دقیق‌کردن قبله در اماکن مقدس

پی‌نوشت/ 23 جولای 2016: Oras Alyamani: سلام و رحمت و برکات خداوند بر احمد وصی. آقای من! فقهای گمراه قبله را تغییر داده و ما را سرگردان کرده‌اند! وقتی به مرقدهای ائمۀ اطهار می‌رویم با تغییر قبله به‌مقدار تقریباً 30 درجه به‌سمت راست رو‌به‌رو می‌شویم! وقتی از آن‌ها می‌پرسیم می‌گویند: قبلۀ قدیمی صحیح نبود و مراجع فهمیده‌اند که آن قبله اشتباه بوده است! ما چه کنیم؟ به چه سمتی نماز بخوانیم؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من خداوند تو را زنده بدارد. «هیئتی شرعی» برای دقیق‌کردن قبله در مرقدهای ائمه و اماکن مقدس انتخاب شده‌اند، و ان‌شاء‌الله خداوند کارهایشان را برای دقیق‌کردن و اعلان هرگونه خللی در آن ـ‌اگر یافت شود‌ـ آسان می‌گرداند.

-دو نکتۀ اساسی در پروندۀ اقتصادی عراق

پی‌نوشت/ 24 جولای 2016: Nazar Alansari: علی الادیب از مجلس نمایندگان می‌خواهد آموزش در عراق رایگان نباشد. آن‌ها می‌خواهند پس از این فساد طولانی که سالیانی است عراقی‌ها نتایج حاصل از آن را تحمل می‌کنند روش «ملا ابوحیه»[248] را پیاده کنند؛ اما مردم این مرتبه از ابوحیه ـ‌که می‌خواهد مردمش در نادانی باقی بمانند تا حقیقت را متوجه نشوند‌ـ پیروی نخواهند کرد. ای علی الادیب و ای مجلس نمایندگان و ای حکومت «ابوحیه» ـ‌حکومت احزاب‌ـ معلم آمده است و می‌گوید مرگ بر شما که فسادتان ما را می‌کشد. h​t​t​p​:​/​/​l​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​l​.​p​h​p​?​u​=​h​t​t​p​%​3​A​%​2​F​%​2​F​i​n​v​a​l​i​d​.​i​n​v​a​l​i​d​%​2​F​m​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​%​2​F​w​a​t​c​h​%​3​F​f​e​a​t​u​r​e​%​3​D​s​h​a​r​e​%​2​6​v​%​3​D​r​w​l​8​A​j​5​L​T​A​E​&​h​=​U​A​Q​F​0​a​o​(​ع​)​(​ع​) Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. گرچه بنده معتقد نیستم این افراد میان روش‌های اقتصادی تمایزی تشخیص بدهند مگر به مقداری ساده و سطحی ولی کسی که گفته‌های صریح آن‌ها و نحوۀ اداره کردن پروندۀ اقتصادی توسط آن‌ها را دنبال کند برایش به وضوح آشکار می‌گردد که به‌طور کلی دو نکتۀ اساسی وجود دارد که عبارت‌اند از: 1- سردرگمی آن‌ها و نبود هرگونه نگرش اقتصادی روشن نزد آن‌ها. 2- روش مدیریت سرمایۀ رادیکالی توسط آن‌ها که گاه تا حد نفرت‌آمیزی پیش می‌رود. ** ** **

-عمل‌کردن به آنچه امکان دارد، و با دعا و توکل

Ahmed Alhasan احمدالحسن/25 جولای 2016: دعا و توکل بر خدا به‌معنای آن نیست که عمل به آنچه را که امکان‌پذیر است ترک گوییم. انسان خدا را فرامی‌خواند تا کارش را آسان فرماید و در عین حال برای رسیدن به غایت خود، عمل می‌کند و از خداوند سبحان انتظار یاری دارد. کسی که با صدق نیت و اخلاص برای خداوند سبحان، انتظار یاری خدا را دارد حتماً یاری و مدد الهی را در پیش روی خود حاضر می‌یابد. پس ناگزیر باید هر دو با هم باشند؛ یعنی به آنچه امکان‌پذیر است عمل کنیم ـ‌و صحیح نیست آنچه را که انجامش ممکن است ترک گوییم‌ـ و در همان وقت دعا کنیم و بر خدا توکل نماییم. (وَ مَنْ یتَّقِ اللهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لا یحْتَسِبُ وَ مَنْ یتَوَکلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکلِّ شَی‏ءٍ قَدْراً) (و هرکس از خدا پروا کند [خداوند] براى او راه برون‌رفتی قرار مى‏دهد * و از جایى که حسابش را نمى‏کند به او روزى مى‏رساند، و هرکس بر خدا توکل کند او براى وى بس است [و] خدا فرمان و خواسته‌اش را [به هرکس که بخواهد] می‌رساند؛ به راستى خدا براى هر چیزى اندازه‏اى مقرّر فرموده است).[249]

-تعبیر رؤیای شخصی که می‌خواهد عروسی کند و در گریبان خود پَر دارد

پی‌نوشت/ 25 جولای 2016: حسین الفیصلی: سلام علیکم خداوند شما را زنده بدارد آقای ما، دیروز رؤیای یکی از انصار محکوم به اعدام را دیدم. گویا به خانۀ ما آمد در حالی که لباس‌های پاکیزه پوشیده بود و در حالی که می‌چرخید و پشتش به من بود گفت: می‌خواهم موهایم را شانه کنی؛ چون امروز روز عروسیِ من است. تعجب کردم و گفتم تو ازدواج کرده‌ای و کودکی هم داری! چطور امروز روز عروسی توست؟ گفت: موهایم را شانه بزن. در دستم ابزار تراشیدن مو داشتم و خواستم مویش را کوتاه کنم. متوجه شدم گردن و انتهای مویش با پری نرم از طلا پوشانده شده است. گفتم: آیا این را هم بتراشم؟ پاسخ داد: نه، رهایش کن و به آن دست نزن. سال‌ها رنج کشیده‌ام تا این پرها را درآورده‌ام. برگشتم موهایش را شانه کنم دیدم مرتب است و نیازی به شانه زدن ندارد... و الحمد لله رب العالمین... آقای من! امیدوارم وقت کافی برای تفسیر این رؤیا داشته باشی؛ که مرا متحیر کرده است... و سلام من به خانوادۀ بزرگوار. حسین بشار Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. پَر، اشاره به طهارت و پاکی نفس شخص و ارتقای او در عبادت و بندگی است. و عروسی به‌طور کلی ـ‌به خصوص اگر محفلی هم داشته باشد‌ـ به‌معنای انتقال به زندگی جدید است؛ یعنی مرگ و شهادت و انتقال به آخرت. دوست ندارم معنای چنین رؤیایی را بیان کنم اما برای شما بیان کردم تا به دعا برای او و برادرانش که همراه او محکوم شده‌اند توجه داشته باشی تا خداوند آن‌ها را از شرّ ستمگران کفایت فرماید و ان‌شاء‌الله «دعا» دفع می‌کند. امر خود و امر آن‌ها را به خداوند سپردم.

-حکم گذاشتن حلقه در بینی در برابر غریبه‌ها

پی‌نوشت/ 25 جولای 2016: Mohtadin Al-Anbary: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما آقای من، قائم آل‌محمد. از خدا می‌خواهم ـ‌ان‌شاء‌الله‌ـ در خیر و عافیت باشی... آقای من، مدتی است سؤالی دارم اما فرصت پرسیدن از شما برایم فراهم نشده بود. پرسش من دربارۀ حکم انداختن حلقه در بینی است که در زبان انگلیسی Nose Piercin(ع) نامیده می‌شود. خواهش می‌کنم به ما پاسخ دهید و ما را روشن فرمایید، آقا و مولای من. دختر شما، مهتدین الانباری. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. اشکالی در آن نیست. Sahar Al Ansari: آقا و مولای من، آنچه بنده متوجه شدم این است که به‌طور کلی جایز است؛ اما آیا انداختن حلقه در برابر بیگانه‌ها هم جایز است؟ خواهش می‌کنم برای ما بیان فرمایید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: اگر به منظور زینت باشد جایز نیست. پی‌نوشت/ 25 جولای 2016: ابوحسن قصاب: سلام بر سرور و مولا و پیشوایم امام احمد الحسن(ع) که جانم به فدایش. سؤالی پرسیدم و پاسخی نیامد در حالی که شما اهل رحمت هستید؛ شاید بنده لایق پاسخ و دعا نبودم. پدر و مادر و فرزندانم و هرآنچه دارم به فدای تو ای فرزند مظلومۀ فاطمۀ زهرا(ع). فرزند تقصیرکار شما: هادی ابوحسن قصاب. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. پرسشت را یک بار دیگر [اینجا[ قرار بده. وقتی ببینم ان‌شاء‌الله پاسخ خواهم داد. پی‌نوشت/ 25 جولای 2016: ابو حسن قصاب: پروردگارم شما را حفظ کند سرور و مولا و پیشوای من. شما پدر هستید و چه نیکو پدری هستید. آقا و مولای من، برادری انصاری دارم که نامش نزار ابومحمد است و به شما سلام می‌رساند. او همسایه‌ای دارد که انصاری بود و سپس مرتد و با گروه رزاق ملعون همراه شد. او همیشه با برادرم رفت‌وآمد می‌کند، اینکه آیا به چیزی نیاز داری؟ و... و... و... او در محلۀ شعبیه است. برادرم می‌گوید چگونه او را از خانه‌ام برانم در حالی که این نه از خُلق‌و‌خوی انصار است و نه حتی از اخلاق محمد و آل‌محمد و ائمه و مهدیون. برادرم حیران و سرگردان مانده است. سرورم، پدر و مادرم به فدایت، راه‌حلی بفرمایید، چون او خیلی اذیت شده است؛ والحمد لله. آقای من، برایم دعا بفرما به حق عمویت اباالفضل عباس(ع) که مرا شفا بدهد و فرزندی پسر روزی‌ام فرماید تا خدا و شما را یاری کند. به فدای شما ای آقای من. فرزند تقصیرکار شما: هادی ابوحسن قصاب. Ahmed Alhasan احمدالحسن: ناصبی و دشمن آل‌محمد، نه حبی دارد و نه کرامتی. پی‌نوشت/ 25 جولای 2016: احمد الاسدی: عزیز من احمد‌الحسن(ع) خداوند شما را زنده بدارد. آقای من، ای پسر رسول خدا! شاید پرسش بنده موضوع «منشور جدید مبارک» قرار گیرد. قبل از ماه مبارک رمضان متوجه شدیم مادرم ورم مثانه دارد و از شما آقای من و انصار خواستم برای او دعا کنید و تلاش کردیم به درمان پزشکی او نیز بپردازیم؛ به علاوه با توجه به طب سنتی به درمانی که در کتاب ضیاء‌‌الصالحین است نیز پرداختم. این روش درمان عبات بود از پودر حیوان نوعی خرچنگ دریایی (ابو الجنیب) که بعد از کباب‌کردن آن توسط آتش، داخل کپسول قرار می‌دادم و مادرم آن را ‌می‌خورد. پرسش من از شما ای آقای من این است که این روش درمان حلال است یا حرام؟ آقای من، عذر می‌خواهم که سؤالم را دیر پرسیدم. شما ـ‌از خدا‌ـ اهل عفو و رحمت به ما جاهلان هستی. آقای من، ما را به چه‌چیزی نصیحت می‌فرمایی؟

-حکم خوردن خرچنگ

Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. خوردن خرچنگ یا همان حیوانی که «ابو الجنیب» نامیده می‌شود حرام است. پی‌نوشت/ 25 جولای 2016: منتظر الصالحی: آقا و مولای من Ahmed Alhasan احمدالحسن، یکی از پیروان جناح صدری، پیامی به مقتدی صدر فرستاده است که در آن گفته مشارکت ما در تظاهرات مشکوک بوده و برای سَر‌دادن شعارهای مخصوص خودمان، از تظاهرات سوء‌استفاده کرده‌ایم؛ در حالی که ـ‌همان ‌طور که شما امر فرمودید‌ـ ما هیچ شعار دینی یا جناحی سر ندادیم ـ‌ای آقای من‌ـ ولی متأسفانه افرادی وجود دارند که تلاش می‌کنند در نیت‌ها شک‌و‌تردید روا بدارند. متن آنچه را مقتدی صدر پیرو درخواستی که از او پرسیده شده بیان داشته است خدمت شما تقدیم می‌کنم... «با آن‌ها درنیامیزید و منعشان هم نکنید. این خواسته، عمومی است و تنها به شما اختصاص ندارد. تقوای الهی پیشه کنید. من این جناح را نصیحت می‌کنم که هیچ شعاری ندهند یا تابلوی مخصوص خودشان را به کار نگیرند یا هلهله‌ای به راه نیندازند که در غیر این صورت نباید در عرصۀ اصلاحات حضور یابند.» خواهش می‌کنم مرا دعا فرمایید ای مولای من. از طولانی‌شدن سخنم عذر می‌خواهم.

-شرکت شما در تظاهرات برای عموم مردم ستمدیده بوده است؛ پس در نزاع‌ها وارد نشوید.

Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من خداوند تو را زنده بدارد. خداوند بالاتر از همه است. او می‌شنود و می‌بیند و نیت‌های هر شخص و جناحی و آنچه را که می‌خواهند به آن برسند می‌داند؛ و فرجام از آنِ پرهیزگاران است. شما برای عموم مردم ستمدیده خروج کرده‌اید؛ بنابراین از شما می‌خواهم در چنین نزاع‌هایی که تنها ضرر می‌رسانند و هیچ سودی نمی‌رسانند وارد نشوید.

-آیا اظهار فروشندۀ مسلمان دربارۀ نوع گوشت کفایت می‌کند؟ و حکم گوشت وارداتی چیست؟

پی‌نوشت/ 25 جولای 2016: وسام الراجحی: سلام بر شما مولای من. آقای من، بنده و برادران انصار سؤالی داریم: آیا خوردن کباب لقمه و همبرگر آماده که در بازار به فروش می‌رسد جایز است؟ و آیا خوردن کباب ترکی که در بازارها به فروش می‌رسد جایز است؟ با توجه به اینکه وقتی از فروشنده پرسیده می‌شود، می‌گوید گوشت گوسالۀ عراقی است؛ ولی ما نمی‌توانیم مطمئن شویم؛ زیرا آن‌گونه که ما فهمیده‌ایم بیشتر فروشندگان خلاف می‌گویند؛ چراکه تصور ما بر این است که این گوشت‌ها وارداتی است و آن‌ها منبع گوشت را نمی‌دانند. آقای من، از اینکه باعث زحمت شما شدیم عذرخواهی می‌کنیم؛ اما فرزند به پدرش رجوع می‌کند و تو ای آقای من چه نیکو پدری هستی. از شما التماس دعا داریم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. پاسخ فروشندۀ مسلمان کفایت می‌کند و تا هنگامی که دلیلی برخلاف آن نباشد جایز نیست او را در خبری که از نوع گوشت می‌دهد دروغ‌گو به حساب آوریم و دربارۀ گوشت‌های قرمز وارداتی، اگر اطمینان حاصل شود که به‌صورت شرعی تذکیه شده‌اند اشکالی ندارند؛ حتی اگر از کشورهایی وارد شود که بیشتر ساکنینشان مسلمان نباشند. بنده شخصاً از ویدئوهای ذبح حلال که در برخی کشورها مثل فرانسه و استرالیا انجام می‌شود مطلع شدم و دیدم که ذبح به‌صورت شرعی و صحیح است و اشکالی در آن وجود ندارد و در نتیجه اگر این گوشت‌ها وارد شوند حلال هستند و اشکالی در خوردن آن‌ها نیست. پی‌نوشت/ 25 جولای 2016: نور الحسین:‌ ای مولای من، پدرم و رهبرم... از شما التماس درخواست دعا داریم... آقای من، پرسشی دارم... طبق انتظار شما تظاهرات به کجا خواهد رسید... و عراق به چه راهی خواهد رسید؟ به باب‌های خیر اگر پی‌آمدهای دیگری در راه باشد... آیا عراق را غیر از این عراقِ با اوضاع بحرانی و وخیم خواهیم دید... راه‌حل، احمدالحسن Ahmed Alhasan Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. اگر شما تصور می‌کنی خودِ تظاهرات وضعیت عراق را تغییر خواهد داد این تظاهرات به هیچ جا نخواهد رسید. این نکته را پیش‌تر گفته و تکرار کرده‌ام: تظاهرات گامی است در جهت صحیح؛ فقط یک گام.

-حکم خوردن آنچه نمکِ مرغ نامیده می‌شود

پی‌نوشت/ 25 جولای 2016: Ali Kafa(ع)ee: سلام بر شما ای سید و پدر عزیزم. آقای من، پرسشی فقهی دارم: آیا خوردن چیزی که به‌نام نمکِ مرغ (Chicken_Salt) در بازارها فروخته می‌شود جایز است؟ از خدا می‌خواهم شما را حفظ نماید و ولایت و محبتتان را در دل‌های ما و دل‌های همۀ مردم تثبیت فرماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. حلال یا حرام نبودن بر اساس محتویات مشخص می‌شود نه بر اساس نام‌گذاری؛ و به نظر من این نوع نمک، همان نمک معمولی به‌همراه برخی ادویه‌جات و محتویاتی است که اشکالی در خوردنشان وجود ندارد؛ اما شما همواره محتویات هر چیزی را که می‌خری مطالعه کن تا مطمئن شوی حاوی چیزی نباشد که خوردنش حرام یا نجس است.

-تعبیر رؤیای بازگشت شخص مرده

پی‌نوشت/ 25 جولای 2016: حسین احمد الحسینی: سید و مولای من Ahmed Alhasan احمدالحسن، خداوند تو را حفظ فرماید. پرسشی دارم که تمنا می‌کنم به پاسخش برسم؛ چون موضوعی است که ما را بسیار مشغول کرده است. آقای من، در خصوص برادرم مصطفی ـ‌که مدت زمانی پیش درگذشت و شما وفاتش را به ما تسلیت گفتی ای آقای من‌ـ ما رؤیاهای زیادی می‌بینیم که او می‌گوید بازگشته است و به این دنیا بازخواهد گشت و بسیاری از انصار و غیر انصار رؤیاهای بسیاری دیده‌اند و رؤیاها تا همین امروز ادامه دارند. او بسیاری از چیزهایی را که در زندگی ما جریان دارد می‌داند و می‌گوید کارهای قائم را به انجام می‌رساند. در هر رؤیایی که دیده می‌شود او همیشه در مکان وسیعی نشسته است و زیباست. آقای من، ما جز شما را نداریم که از او بپرسیم؛ چراکه شما راهنمای ما هستی ای آقای من؛ به حق مادرت به ما پاسخ بده. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. این رؤیا بشارتی است به شما به نیک‌بودن فرجام و عاقبت او و اینکه او در خیر و حیات نزد پروردگارش است، روزی می‌خورد و برای خداوند سبحان ـ‌همچون ملائکه‌اش‌ـ کار می‌کند؛ زیرا ارواح افراد صالح همراه اولیای خداوند به کار گرفته می‌شوند.

-حکم نوشتن کتاب شعر عاشقانه

پی‌نوشت/ 25 جولای 2016، ساعت 06: 05 عصر: شاعر میثم طفیلی: سلام بر شما ای مولای من. گرچه سؤالم در جایگاه خودش مطرح نمی‌شود، اما کسی که اهل کرم دیده می‌شود بی‌حساب مورد سؤال و پرسش قرار می‌گیرد. پرسش من... آیا نوشتن شعر عاشقانه‌ای که مفتضح نباشد جایز است؟ و آیا قصیده‌های عاشقانۀ امام علی(ع) صحیح است؟ با علم به اینکه به‌طور کامل با نفْس شعری موافق هستند. خداوند بهترین پاداش را به شما عطا فرماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. جایز است، ولی جزو زینت زندگانی دنیاست. با آنچه خداوند به تو بخشیده است خواستار باقیات صالحات باش؛ زیرا ثواب باقیات صالحات نزد پروردگار تو بهتر و پاینده‌تر است.

-استفاده از شوک الکتریکی در ذبح و بازرسی کشتارگاه‌ها

پی‌نوشت/ 25 جولای 2016: داوود عبد‌الیمانی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای آقا و مولای من. از اینکه این پرسش را مطرح می‌کنم از شما پوزش می‌خواهم زیرا پاسخ شما برای این سؤال موجود است؛ ولی متأسفانه این مسئله و تشخیص مصداق آن سبب بروز بحث و اختلاف نظر بین برخی از مؤمنان شده است؛ مسئلۀ جایز یا حرام بودن خوردن مرغ در ایران! ما یقین داریم که مرغ با ماشین ذبح نمی‌شود و به‌طور معمول در کشتارگاه‌ها سایر شروط مثل رو به قبله بودن، بردن نام خدا و قطع رگ‌های چهارگانه رعایت می‌شود؛ ولی در برخی از کشتارگاه‌ها توانِ آب برق‌دار (که در کشتارگاه‌ها برای بی‌حس‌کردن مرغ‌ها استفاده می‌شود) بیش از حد مجاز است که این باعث مردن مرغ می‌شود. پس از فهمیدن این نکته بسیاری از مؤمنان از خوردن مرغ پرهیز می‌کنند و برخی نیز پرهیز نمی‌کنند (که این خود محل بحث و اختلاف شده است). این پرهیز عاملی برای گرفتاری و تنگنا برای مؤمنان شده است؛ زیرا آن‌ها نمی‌توانند در مهمانی‌ها شرکت کنند و با غیر مؤمنان زندگی کنند و نیز عاملی برای عیب‌جویی از دعوت و اشکال‌تراشی به آن و وارد‌کردن عیب و طعنه به انصار شده؛ تا آنجا که می‌گویند انصار، داعشی هستند؛ چراکه شما غیر خودتان را تکفیر می‌کنید و چه بسا مؤمنان به‌عنوان کسانی که مرغ نمی‌خورند شناخته می‌شوند. ما چه باید بکنیم؟ آیا بر ما واجب است در هر کشتارگاهی حاضر شویم و بعینه ببینیم تا به چگونگی ذبح، علم و اطمینان پیدا کنیم یا خیر؟ آیا خوردن مرغ‌های عرضه‌شده در بازارهای ایران جایز است یا خیر؟ اگر این عامل سببی برای تنگنا و گرفتاری یا قطع رحم (بریدن از خویشاوندان) شود حکم چیست؟ آقای من، بر ما منت بگذار و این اختلاف را با سخن پاک خود از میان انصار بردار. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. موضوع استفاده از الکتریسیته یا چیزهای دیگر برای بی‌حس‌کردن یا کم‌کردن رنج و درد حیوان در هنگام ذبح اشکالی ندارد و با این کار، ذبح‌شده حرام نمی‌شود. بر شما واجب نیست به هر کشتارگاهی در شهر سرکشی کنید، اگر می‌دانید و مطمئن هستید که کشتارگاه‌های شهر شروط شرعی برای ذبح را حتماً باید رعایت کنند ـ‌شروطی مثل اینکه جلوی حیوان رو به قبله باشد، قطع رگ‌های چهارگانه توسط دست مسلمان و تسمیه (گفتن بسمله)‌ـ و اگر چنین شرایطی برقرار باشد، می‌توانید از هر کشتارگاهی مرغ تهیه و میل کنید. پی‌نوشت/ 25 جولای 2016: الحسیناوی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. سید و مولای من آن‌ها فقهای بد‌نهاد هستند گرگ‌صفت‌تر از بزرگانشان یعقوبی از حکومت می‌خواهد مانع تظاهرات شود با این بهانه که تظاهرات به نفع داعش است آن‌ها کودکان بی‌گناه را قربانی کردند و ذمۀ این کار بر عهدۀ علمای بد‌نهاد است... با چاقوی سکوت... بر قربانگاه ستم... به اسم دین. لعنت خدا بر انجام‌دهنده و سکوت‌کننده... Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم حق را یاری دهد و هر ستمکارِ مفسدِ دزدِ حقوقِ مردم را رسوا و خوار گرداند.

-نماز خواندن در وسایل نقلیه در حین حرکت

پی‌نوشت/ 26 جولای 2016: Abdalla Alrubrai: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. اللهم صل علی محمد و آل‌محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا. آقا و مولای من، سؤالی دارم اگر ممکن باشد. پرسش: آیا نماز خواندن در قطار ـ‌در حالی که در حرکتِ مستمر است‌ـ جایز است؟ برخی از انصار را دیدم که در قطار نماز می‌گزارند. آیا جایز است؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من خداوند تو را زنده بدارد. بله، نماز در قطار، هواپیما یا هر وسیلۀ نقلیه‌ای جایز است. پی‌نوشت/ 26 جولای 2016: Abo Almahde Alnasary: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای پاکیزه، پسر پاکیزگان! آقای من، پیام خاصی از یک خانوادۀ انصاری دارم. آیا می‌توانم آن را از طریق مکتب مبارکتان یا از طریق برادران عزیز، دکتر علاء سالم یا توفیق مغربی به شما برسانم؟ اگر شما اجازه بفرمایید. با تشکر و قدرشناسی ای پسر کریمان. به حق مادرت فاطمه(ع) مرا از دعای خود فراموش نکن. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. بفرست. پی‌نوشت/ 26 جولای 2016: وصی فرستاده‌شده، احمدالحسن: ای نور دیدگانم، آقای من، ای قائم آل‌محمد! از یک نفر دربارۀ ماجرای کشته‌شدن «القادة» در استان ناصریه سؤال کردم و به او گفتم آیا قاتل فلان شخص را می‌شناسید؟ او یک کلمه به من گفت نه. برای هیچ یک از آن‌ها ثابت نشده که او کشته شده است ولی ما می‌خواهیم این حرکت را با مستندات پایان دهیم. آنچه می‌خواهم عرض کنم این است که برادرانمان بیش از 8 سال است بی‌گناه و حتی بی هیچ اتهامی در زندان به سر می‌برند؛ فقط به این دلیل که از انصار امام مهدی(ع) هستند. آن‌ها چگونه بدون هیچ تهمتی محکوم شده‌اند در حالی که ما می‌دانیم محکوم‌کردن هیچ متهمی بدون اثبات و شهود حق، ممکن نیست. حقیقت را می‌گویم و قصد فریبکاری ندارم: این کارِ احزاب سیاسی حاکم و فاسد است که می‌خواهند پیروان خود را با این کارها راضی نگه دارند و متأسفانه قانون و سیستم قضایی عراق تحت تأثیر احزاب است. لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل

-محکوم‌کردن ده‌ها تن در یک جلسۀ دادرسی، طنزی قضایی است

Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من خداوند تو را زنده بدارد. محکوم‌کردن ده‌ها نفر به اعدام تنها در یک جلسه در ـ‌یک کلام‌ـ نمایشی مسخره و طنزی قضایی بیش نیست. حداقل چیزی که لازم بود انجام شود تکرار محاکمه بود؛ ولی مسئله از دید آن‌ها قضیه‌ای سیاسی و مسئلۀ انتقام‌کشی است نه قضیه‌ای جنایی. پی‌نوشت/ 28 جولای 2016: محمد العطوانی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای آقای ما. از شما سؤالی شرعی پرسیدم و به من پاسخ ندادی. اکنون سؤال را تکرار می‌کنم شاید خداوند مرا توفیق دهد و به من پاسخ دهی! پرسش: کارکنان سالن‌های غذاخوری و رستوران‌های نجف و شهرهای دیگر مرغ تذکیه‌نشده را در کنار دیگر مواد غذایی ـ‌مثل فلافل، بادمجان و سیب‌زمینی‌ـ قرار می‌دهند و وقتی ساندویچ درست می‌کنند از همان ابزاری که مرغ برمی‌دارند و روغن این مرغ‌ها رویشان قرار دارد استفاده می‌کنند. آیا خوردن ساندویچی که از سبزیجاتی که در آن‌ها مقداری از روغن‌های مرغ‌های تذکیه‌نشده قرار دارد درست شده است، حلال است یا خیر؟ به‌علاوه در یک کباب‌پز، مرغ تذکیه‌نشده را بالا و تذکیه‌شده را پایین می‌گذارند و روغن مرغ تذکیه‌نشده روی تذکیه‌شده می‌چکد؛ حکم مرغ تذکیه‌شده در صورتی که رویش روغن مرغ تذکیه‌نشده بیفتد چیست؟

-جایز‌نبودن خوردن اجزای مردار حتی اگر بسیار کوچک باشد

Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. خوردن هیچ قسمتی از مردار جایز نیست، حتی اگر بسیار کوچک باشد؛ چرا‌که نجس محسوب می‌شود؛ اما برای اینکه حکم کنی مرغی در نجف تذکیه شده است یا نه، باید دقیق باشی و از فروشنده دربارۀ مرغ و منبع آن و نحوۀ تذکیه‌شدنش بپرسی؛ سپس حکم کنی که تذکیۀ آن مرغ شرعی و صحیح بوده است یا خیر. ** ** **

-رهنمودهایی خاص به جمعیت‌های اَیتام تابعۀ ما در عراق

Ahmed Alhasan احمدالحسن/28 جولای 2016: این نکات با خطی واضح و خوانا در تمامی محل‌های استقرار جمعیت‌های مراقبت از ایتام تابعۀ ما در عراق منتشر شود. این نکات برای یتیمان، مسئولان امور، و به‌خصوص برای زنان و بیوه‌زنان خوانده و حقوقشان به‌صورت واضح به آن‌ها ابلاغ می‌شود تا راه برای هرگونه سوء‌استفاده‌های احتمالیِ پست و حقیر که ممکن است در حال حاضر یا در آینده اتفاق بیفتد بسته شود. صندوقی برای شکایت‌های مراجعه‌کنندگان نصب می‌شود. سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. به همۀ داوطلبان، مسئولان امور و یتیمان ثبت‌شده در جمعیت‌های مراقبت از یتیمان (انجمن دار‌الزهراء، انجمن سرّ‌الزهراء و نمایندگی‌هایشان در تمامی استان‌های عراق): اول: جمعیت‌های مراقبت از یتیمان برای سرپرستیِ هر یتیمِ فقیری که نیازمند یاری است با چشم‌پوشی از هر عنوان دیگری که دارد ـ‌چه عنوان دینی و چه نژادی‌ـ عمل می‌کند. دوم: هدف از جمعیت‌های اَیتام، سرپرستی بیشترین تعداد ممکن از یتیمان است و امیدوارم در آینده صدها هزار یتیم را سرپرستی کنیم و امیدواریم همۀ یتیمانی را که به این انجمن‌ها می‌رسد سرپرستی کنیم؛ ولی کمک‌ها و مساعدت‌ها محدود است؛ به همین دلیل تعداد کسانی که این انجمن‌ها متکفل می‌شوند بستگی به اموالی دارد که این کمک‌های مالی تأمین می‌کنند و هرقدر مبلغ بیشتری نزد ما جمع شود تعداد ایتامی که سرپرستی و مراقبتشان خواهیم کرد نیز گسترش خواهد یافت؛ بنابراین از کسانی که به این انجمن‌ها مراجعه می‌کنند می‌خواهیم نام خود را در فهرست انتظار به ثبت برسانند. به آن‌ها شمارۀ سریالی داده خواهد شد و وقتی نوبت به شمارۀ آن‌ها برسد وارد مراقبت‌های این جمعیت‌ها خواهند شد، ان‌شاء‌الله. سوم: گاهی برخی از کارکنان کادر ادارۀ انجمن‌های ایتام و نمایندگی‌های آن‌ها اقدام به گرفتن تصویر یا ویدئوهایی برای گردهمایی‌ها یا توزیع کمک‌های مالی و عینی خواهند کرد و انگیزۀ اصلی برای چنین کاری این است که اهداکنندگان بدانند اموالشان در چه جاهایی انفاق می‌شود. ولی هیچ‌کسی حق ندارد بدون رضایت و موافقت شما از شما عکس بگیرد و عکس شما را عرضه کند. شما حق دارید چنین کاری را نپذیرید و این نپذیرفتن شما هیچ تأثیری در ارائۀ مساعدت‌ها به شما نخواهد داشت؛ زیرا این جمعیت‌ها برای خدمت به شما ایجاد شده‌اند. چهارم: کارکنان این جمعیت‌ها با دقت انتخاب شده‌اند؛ ولی برای حصول اطمینان بیشتر و برای جلوگیری از مورد تعرض قرار گرفتن کسانی که به این انجمن‌ها مراجعه می‌کنند (زن یا یتیم) از نظر تحت فشار قرار گرفتن یا ـ‌خدای ناکرده‌ـ تلاش برای سوء استفاده از سوی اداره یا کارکنان این جمعیت‌ها صندوقی برای شکایت‌ها نصب شده است؛ همچنین شما می‌توانید به ادارۀ موسسۀ پژوهش‌ها یا مکتب سید احمدالحسن در نجف اشرف یا ممثل مکتب در شهر خودتان طرح شکایت کنید و از طرح شکایت نگرانی نداشته باشید؛ زیرا همۀ کسانی که در این انجمن‌ها فعالیت می‌کنند در جهت خدمت به شما کار می‌کنند. پنجم: داوطلب‌شدن برای کار در جمعیت‌های ایتام ـ‌که موسسۀ پژوهش‌های عالی بر آن اشراف دارد‌ـ به روی همگان باز و مجاز است و هرکس مایل به مشارکت در این کار باشد می‌تواند ثبت نام کند و هر موقع نیاز به یاری او باشد فراخوانده خواهد شد. ششم: شخص اهدا‌کننده می‌تواند خودش اموال یا عین کالاهایی را که اهدا کرده است توزیع کند و به همین ترتیب اهدا‌کنندگانِ مبالغ ماهیانه می‌توانند در توزیع هدایا به ایتام شرکت داشته باشند. پی‌نوشت/ 28 جولای 2016: حازم احمد: سلام بر شما ای مولای من، قائم آل‌محمد(ع). آقای من، پیغامی خاص برای شما ـ‌سید پاک‌ـ دارم. آیا می‌توانم به دکتر توفیق یا دکتر علاء سالم ـ‌خدا حفظشان کند‌ـ بفرستم؟ شما آل‌محمد (صلوات خدا بر آنان) اهل بخشش و کرامت هستید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. بفرست. پی‌نوشت/ 28 جولای 2016: سید عبدالله الغالبی: خدا قوت مولای من، ای سید عزیز ما! امام رضا را زیارت و برای شما دعا کردم و زیارت خاصه را به‌نیابت از شما به‌جا آوردم. دو رکعت برایت نماز خواندم و دعا کردم خداوند توفیقت دهد، دعوتت را حفظ فرماید و از هر خطری دورت گرداند؛ ای مولای عزیز من. خداوند یاری‌ات فرماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من سید عبدالله الغالبی، خداوند تو را زنده بدارد. خداوند زیارتت را به بهترین شکل قبول فرماید. برای زیارت متشکرم.

-توصیه برای مساعدت مالی به خانواده‌ای نیازمند

پی‌نوشت/ 28 جولای 2016: ارشد الخالدی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما... ای سید عزیز ما. خانواده‌ای هست که دچار ضرر و زیان شده‌اند. آن‌ها ساکن منطقۀ جبایش هستند و در منطقه‌شان مشکلاتی پیش آمده و به بصره نقل مکان کرده‌اند. پدرشان در اثر یک بیماری سخت، فوت کرده و بیش از 7 سال است که هیچ سرپرستی ندارند. بنده اقدام به رساندن بیت‌المال کردم و آن‌ها به من گفتند برگۀ تشخیص هویت می‌خواهیم مثل شناسنامه یا هر چیز دیگری. این خانواده ـ‌به‌وضوح‌ـ هیچ پشتوانه‌ای ندارند و نه حتی هیچ خویشاوندی. آن‌ها منطقۀ خود را ترک کرده، ساکن استان بصره شده‌اند. این خانواده در خانه‌ای که فقط یک اتاق دارد زندگی می‌کنند. سقف این خانه از برگ چینکو است و روشنایی آن‌ها تنها با یک چراغ زرد‌رنگ تأمین می‌شود. دربارۀ افطارشان در ماه رمضان ـ‌به خدا قسم‌ـ تنها با یک کاسۀ ماست به قیمت ربع دینار (250 دینار) افطار می‌کنند. این خانواده پنج نفر هستند. آن‌ها یک مادر و چهار دختر هستند که دو نفرشان بزرگ و دو نفرشان کم‌سن‌و‌سال‌اند. مادر هر ماه فقط نزد ما می‌آید و نزد هیچ‌کس دیگری نمی‌رود. ما برای او مبلغ کمی جمع می‌کنیم که نیازش را رفع نمی‌کند. از شما تقاضا دارم ـ‌ای مولا و آقای من‌ـ به این خانواده نظری فرمایید؛ زیرا شما اهل کرم هستید، ای پسر پاکیزگان. از اینکه سخنم به درازا کشید پوزش می‌خواهم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. التماس دعا از جناب شما؛ شب جمعه است. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. امیدوارم از جمعیت‌های ایتام بخواهی این خانواده را ثبت‌نام کنند و تا هنگام ثبت‌نام و شروع مساعدات می‌توانی ماهانه مبلغ 200 هزار دینار از مکتب نجف برای مدت سه ماه دریافت کنی. بنده این مطلب را ـ‌ان‌شاء‌الله‌ـ به شیخ ناظم عقیلی ابلاغ می‌کنم. از شما می‌خواهم با او ارتباط داشته باشی. خداوند به شما پاداش خیر دهد. اگر این مقدار مناسب نیست می‌توانی آنچه را که مناسب می‌دانی اینجا بنویسی و ان‌شاء‌الله در خدمت شما هستیم. پی‌نوشت/ 28 جولای 2016: عبدالله العراقی: سلام بر شما ای مولای من... در خصوص بند ششم، آیا ما می‌توانیم خودمان به‌طور مستقیم به بیوه‌زنان و یتیمان رسیدگی کنیم؟ یا باید به جمعیتِ رسیدگی به یتیمان مراجعه نماییم؟ و آیا می‌توانیم به خانواده‌ای که به دعوت ایمان ندارد ـ‌بدون مراجعه به جمعیت و مکتب‌ـ کمک کنیم؟ ... خداوند شما را در زمین تمکین دهد و گام‌هایت را استوار بدارد و شما را برای اسلام و اهلش ـ‌با عزتمندی‌ـ ذخیره و پایدار نماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. هر انسانی در خصوص اموالش اختیار دارد و آن را هرجا و به هرکس و به هر طریقی که بخواهد می‌تواند اهدا کند. خداوند شما را توفیق دهد و گام‌هایت را استوار بدارد. پی‌نوشت/ 28 جولای 2016: عباس جلیل‌الناصری: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. مولای من، خداوند شما را زنده بدارد. به‌خوبی اطلاع‌رسانی کردید. خداوند شما را بر هر خیری توفیق دهد و به‌زودیِ‌زود برایتان گشایش فرماید. مولای من، در بیانیۀ قبلی سؤالی فقهی فرستادم و امیدوارم با پاسخ‌دادن به آن تفضل فرمایید. ان‌شاء‌الله بنده یک بار دیگر آن را در پی‌نوشت همین بیانیه قرار می‌دهم. عباس جلیل‌الناصری: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. ای نور دیده. شما کریم و پسر فرزندان کریم هستی. مولای من، یکی از دوستانم از من سؤال شرعی پرسید. به من گفت آیا ما مجاز هستیم در خانه‌ای بخوریم و بیاشامیم که می‌دانیم درآمدشان توسط پسرشان تأمین می‌شود و پسرشان هم به کارهای حرام مثل فروش مواد مخدر و ... دست می‌زند؟ آیا ما مجاز هستیم در خانۀ آن‌ها بخوریم و بیاشامیم؟! و اگر با اصرار آن‌ها بخوریم و بیاشامیم چه حکمی خواهد داشت؟... مولای گرامی من، به‌خاطر سؤالات عذر می‌خواهم؛ بر ما واجب است سؤال کنیم ولی بر شما واجب نیست پاسخ دهید و اگر با پاسخ‌دادن تفضل فرمایید رحمتی از شما به ما خواهد بود. یک بار دیگر عذر می‌خواهم اگر به‌شکلی صحیح یا ... ننوشتم. پسر شما: عباس ابوحمزه.

-حکم خوردن در خانه‌ای که منبع درآمدش حرام یا از راه حرام بوده است (سُحت)

Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. اگر یقین داری که همۀ درآمدشان حرام یا از راه حرام به دست آمده است [مال سُحت بوده است] جایز نیست از آن بخوری و اگر خوردی مبلغ معادل آنچه را که خورده‌ای صدقه بده.

-راه علاج برای خانه‌ای که صداهای عجیب و غریب در آن شنیده می‌شود

پی‌نوشت/ 28 جولای 2016: Ya Saheb Elamr: سلام و علیکم و رحمة الله و برکاته. مولای کریم من، خداوند شما را زنده بدارد. الحمد و لله رب العالمین. به‌خاطر نصیحت‌ها و تذکرات و خارج‌کردن ما از غفلت و بیهودگی، تشکر می‌کنم. پرسش: سرورم، در خصوص خانه‌ای که در آن سکونت دارم، همسرم در این خانه صداهای عجیبی می‌شنود و سایه‌هایی می‌بیند که در خانه گردش می‌کنند. او بسیار ترسیده است به‌خصوص شب‌هنگام. آخرین مرتبه‌ای که او را اذیت کردند کسی او را از پشت سر هُل داد. او تعریف می‌کند که روبه‌رویش را تاریکی پوشاند؛ طوری که دیگر چیزی ندیدم. بعد از آنکه فریادی کشید من به‌سوی او رفتم و او را بی‌هوش دیدم. حال او بسیار بد است. مدتی بعد که موضوع شنیدن صداها را برای من تعریف کرد من نیز چیزهایی دیدم و شنیدم. گاهی شب‌ها می‌ترسیم. مولای من، این خیر است یا شرّ؟ خواهش می‌کنم پاسخ مرا بدهید، ای فرزند فاطمه؟ و سؤال دیگری دارم: سرورم، دربارۀ رؤیایی که از شخصی می‌بینم و خوب نیست؛ ‌مثلاً می‌بینم شخصی نیمه‌عریان یا با لباس زیرش است، یعنی همیشه او را عریان می‌بینم در حالی که مردم به او نگاه می‌کنند و گویا من در رؤیا از او راضی نیستم؛ اما او به من اهمیتی نمی‌دهد. اگر می‌توانید منتظر پاسختان هستم. آقای من، این امر (پاسخ‌دادن) به شما بازمی‌گردد. از خداوند درخواست پیروزی و ثبات قدم و عمل همراه قائم(ع) را دارم. والحمدلله وحده وحده وحده. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. در خانه، قرآن و دعا زیاد بخوانید.

-حکم لوازمی که صاحبانشان فراموششان می‌کنند و جا می‌گذارند

پی‌نوشت/ 28 جولای 2016: Al Buraq Al Muhmady: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای مولای بزرگوارم... از خدای بلند‌مرتبۀ توانا می‌خواهم شما را یاری کند و با شما پیروزی برساند و ما را بهترین یاور شما ـ‌ای آل بیت نبوت‌ـ قرار دهد... آقای من، با توجه به حرفه‌ای که دارم برخی خانم‌ها بعضی از لوازم خود را نزد من می‌گذارند ولی جا می‌گذارند و فراموش می‌کنند... وقتی مرتبۀ دوم مراجعه می‌کنند این وسایل را به آن‌ها بازمی‌گردانم... اما برخی بازنمی‌گردند تا وسایل خود را پس بگیرند. با توجه به اینکه برخی چیزها قیمتی هستند و برخی ارزش چندانی ندارند... با آن‌ها چه کار کنم؟ خداوند شما را مستدام بدارد و شما و همۀ انصارت را حفظ فرماید... از شما درخواست دعا دارم، ای مولای من. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. آن‌ها را صدقه بده. پی‌نوشت/ 28 جولای 2016: Nazar Alansari: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای آقای ما. از خدا می‌خواهم در خیر و عافیت باشید و ما از شما آل‌محمد به اندازۀ یک چشم بر هم زدنی محروم نگردیم، نه در دنیا و نه در آخرت. آقای من، خداوند ان‌شاء‌الله شما را توفیق دهد. نامۀ یکی از خواهران انصاری را در دست داریم که ایشان شدیداً نیازمند رسیدن نامه به دست شما و گرفتن پاسخ از جانب مبارکتان است. آقای من، اگر کسانی سؤال‌هایی همچون این مورد را داشته باشند آیا امکان ارسال این قبیل سؤال‌ها را به شما داریم؟ از شما سپاسگزارم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من خداوند شما را زنده بدارد. بفرست.

-دعای برای برطرف‌کردن درد از کسی که دوست دارد او آن درد را نداشته باشد

پی‌نوشت/ 28 جولای 2016: Louay Al Tamimi: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما آقا و مولای من، احمدالحسن؛ روحم فدای شما. از خدا می‌خواهم به حق جده‌ات فاطمۀ زهرا (علیه السلام) السلام[250] شما و خانواده‌ات را از هر شر و بدی حفظ فرماید، سختی‌ها را برایت آسان گردانَد و فتح مبین را برایت بگشاید تا او را بپرستی و هیچ شرکی نورزی. آقا، مولا و عزیز من، دانستم که شما حق هستی و فضیلت از آنِ خداوند عزوجل است. از خدا می‌خواهم مرا از قُرب و نزدیکی شما در دنیا و آخرت محروم نگرداند. آقای من، اگر با اندکی از وقت خود بر من تفضل فرمایی پرسشی دارم. وقتی انسان در حالت سجده متوجه خداوند است و از او می‌خواهد دردی را تحمل کند که به انسانی که برایش عزیز است وارد شده است، آیا خداوند سبحان چنین دعایی را مستجاب می‌کند؟ مادر و پدر و فرزندان و خانواده و جانم فدای تو باد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. خداوند دعای دعا‌کننده را پاسخ می‌دهد، آن ‌هنگام که او را می‌خواند‌. خداوند سبحان‌و‌متعال، کریم است و در ساحت خداوند بخل جایی ندارد؛ بنابراین بهتر است انسان خدا را به این منظور بخواند که درد را از کسی که دوستش دارد برطرف فرماید، نه اینکه او به‌جای آن شخص متحمل آن درد شود.

-پرسشی دربارۀ وقف

پی‌نوشت/ 28 جولای 2016: ملتقی‌النهرین: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. آقا، من می‌توانم سؤال بپرسم؟ اگر وقفی برای امام داشته باشم و این گاو، گوسالۀ نری بزاید آیا می‌توانم آن را با یک ماده عوض کنم؟ آیا این گوساله هم وقف بیت‌المال به شمار می‌رود؟ یا آن را بفروشم و مبلغ را به بیت‌المال تسلیم کنم؟ انجام کدام‌یک برایم جایز است؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. هر دو جایز است. پی‌نوشت/ 28 جولای 2016: نور احمد: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای آقای من، ای نور دیدگانم... خواهش می‌کنم درخواست مرا مطالعه کن. درخواست بنده این است که به شما پیامی خصوصی بفرستم؛ فرقی نمی‌کند به‌واسطۀ دکتر توفیق باشد یا دکتر علاء السالم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. ان‌شاء‌الله می‌توانی بفرستی. پی‌نوشت/ 28 جولای 2016: Zainab Abdolhosein: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. آیا ما می‌توانیم تبرّعات و هدایا را در ایران مصرف کنیم؟! یا بهتر است آن را برای شما بفرستیم؟ آقا و مولای من. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. هر دو جایز است.

-بهتر است یتیمانی که نیازمند نیستند در جمعیت‌های ایتام ثبت‌نام نشوند

پی‌نوشت/ 28 جولای 2016: محمود البحر: سلام بر شما ای آقای من. ایتامی وجود دارند که نیازی به نذر من ندارند. کسانی وجود دارند که متکفل آن‌ها هستند؛ از جمله عموها، دایی‌ها و نزدیکان. آیا این عده را می‌توان در جمعیت ایتام ثبت‌نام کرد؟ امیدوارم پاسخ دهید. خداوند به شما پاداش خیر دهد، ای آقای من. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. اگر کسانی برای سرپرستی این ایتام هستند و کفایتشان می‌کنند، قطعاً بهتر است در این جمعیت‌ها ثبت نشوند تا عرصه را برای سایر یتیمانی که در حال حاضر نیازمند مساعدت هستند باز بگذارند.

-عوض مالی برای انجام عبادت‌ها صحیح نیست، مگر برای حج نیابتی

پی‌نوشت/ 28 جولای 2016: Hmed Al-Haq: ای پدر عزیزم، امیدوارم به پرسش من پاسخ دهید. آیا دریافت پول در برابر قضای روزۀ اموات جایز است؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. انجام عبادت‌ها در برابر عوض مالی جایز نیست و این موضوع را قبلاً پاسخ داده‌ام، فقط می‌توان برای حج نیابتی پولی دریافت کرد؛ زیرا پول دریافتی برای سفر و توشه است، نه برای خود عبادت. پاسخ‌هایی که قبلی داده شده‌اند: «پرسش 211: یکی از مؤمنان مبلغ 10 هزار به‌عنوان اجرت نماز پدر فوت‌شده‌اش، به من داده است. حکم این امانت چیست؟ فرستنده: حبیب خریبط علی ـ نجف اشرف پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، والحمدلله رب العالمین. دریافت اجرت در قبال نماز‌خواندن یا روزه‌گرفتن به نیابت از مرده باطل است؛ چراکه در چنین نماز و روزه‌ای نیت، تقرب به خداوند سبحان نیست؛ چراکه اگر اجرتی نباشد برای این متوفی نمازی خوانده و روزه‌ای گرفته نمی‌شد؛ بنابراین چنین نماز و روزه‌ای با نیت نزدیکی به مال انجام می‌شود نه با نیت نزدیکی به خداوند. اگر مرده پسر بزرگی دارد که قضای آنچه بر ذمۀ والدینش است بر او واجب می شود، اگر پسری نداشته باشد یا پسری دارد ولی توانایی قضای آنچه را بر ذمه‌شان است نداشته باشد و داوطلبی هم یافت نشود که ذمۀ این متوفی را بر عهده بگیرد، به‌جای هر روز روزه، یک مُد طعام و به‌جای نماز یک شبانه‌روز نیز یک مد طعام صدقه بدهد و با این مال بر اساس شرحی که پیش‌تر گفته شده است عمل نماید. والحمد لله. پرسش 121: آیا دریافت اُجرت در برابر حج به‌نیابت از متوفّی جایز است یا مانند نماز و روزه جایز نیست؟ فرستنده: حسین هلالی پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم،والحمدلله رب العالمین. جایز است.» پی‌نوشت/ 28 جولای 2016: نور احمد: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای آقای من... آیا اجازه می‌دهی نامه‌ای از طریق دکتر توفیق مغربی یا استاد علاء سالم ـ‌خداوند توفیقشان دهد‌ـ برای شما ارسال کنم؟ وضعیت واقعاً اضطراری است... Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. می‌توانی. پی‌نوشت/ 28 جولای 2016: Resalet Ahmet: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای پدر عزیزم. ای پدرم، ‌از شما درخواست دعا می‌کنیم. نمی‌دانم با تحصیلم در نروژ چه کنم! آیا دندانپزشکی را ادامه دهم یا رشته‌ام را تغییر دهم؟ نیازمند دعای شما پدر مهربانم هستم. از خدا می‌خواهم به‌زودیِ‌زود به حق محمد و آل‌محمد(ع) برای شما گشایش ایجاد فرماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. درسَت را ادامه بده؛ ولی حجاب شرعی‌ات را حفظ کن. دانشکده‌های دندانپزشکی در دانشگاه‌هایی با بالاترین رتبه در دانشگاه‌های دنیا، مسئلۀ برهنه‌کردن دست تا بازو را شرط نمی‌کنند و این را من شخصاً بررسی کرده‌ام؛ بنابراین من اعتقاد ندارم که این شرط، شرط درستی باشد یا ارزش بالایی داشته باشد و اعتقاد دارم می‌توانی آن را انجام ندهی یا با اساتید یا دانشکده یا مدیریت دانشگاه در خصوص این مسئله صحبت کنی یا پوششی را ـ‌که از نظر آن‌ها قابل‌قبول باشد‌ـ تا بازوهایت قرار بدهی. پی‌نوشت/ 28 جولای 2016: Maysa Hassan: سلام بر شما مولای من Ahmed Alhasan احمدالحسن. آیا می‌توانم سؤالی به‌طور خصوصی برای شما بفرستم؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام. می‌توانید به مکتب یا به دکتر علاء یا دکتر توفیق بفرستید. پی‌نوشت/ 28 جولای 2016: Almahdyoon Almahdyoon: «مشرف به زیارتتان هستیم». سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. آقا و مولای من، یمانی آل‌محمد(ع). مشرف به زیارت مبارک شما در صفحۀ حقیرانه‌مان هستیم. h​t​t​p​s​:​/​/​m​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​%​D​9​%​8​5​%​D​9​%​8​5​%​D​8​%​A​B​%​D​9​%​8​4​%​D​9​%​8​A​%​D​8​%​A​9​-​%​D​9​%​8​5​%​D​9​%​8​3​%​D​8​%​A​A​%​D​8​%​A​8​-​%​D​8​%​A​7​%​D​9​%​8​4​%​D​8​%​A​5​%​D​9​%​8​5​%​D​8​%​A​7​%​D​9​%​8​5​-​%​D​8​%​A​3​%​D​8​%​A​D​%​D​9​%​8​5​%​D​8​%​A​F​-​%​D​8​%​A​7​%​D​9​%​8​4​%​D​8​%​A​D​%​D​8​%​B​3​%​D​9​%​8​6​-​%​D​8​%​B​9​-​%​D​8​%​A​7​%​D​9​%​8​4​%​D​9​%​8​3​%​D​9​%​8​8​%​D​9​%​8​A​%​D​8​%​A​A​-​1​5​7​3​4​3​8​4​2​6​2​5​7​2​7​6​/​?​h​c​_​l​o​c​a​t​i​o​n​=​u​f​i ممثل مکتب امام احمد الحسن(ع)، کویت. Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند شما را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم با شما و برای شما مبارک بگرداند. پی‌نوشت/ 28 جولای 2016: احمد حبیب جراغ: سلام بر شما ای پدرم. از خدا می‌خواهم در خیر و عافیت باشید؛ همچنین مرا به خاطر طرح سه سؤال عفو بفرمایید. * اول: دربارۀ رنگ قرمزدانه (پودر كارمن)[251] در برخی تولیدات غذایی برای قرمز یا گلی‌رنگ‌کردن یا افزودن شبیه این رنگ‌ها به محصول استفاده می‌شود، و در مواد استفاده‌شده برای شیرینی‌جات کودکان، آب‌میوه‌ها، کیک و برخی محصولات گوشتی مثل مارتادلا و... موجود است. معمولاً نوشته یا علامتی که برای دلالت بر وجود این ماده (حشره) در مادۀ غذایی نوشته می‌شود E120 یا RED40 یا Cochineal یا Carmine است و گاهی به‌جای عبارت‌های مذکور عبارت «رنگ قرمز از مواد طبیعی است» روی محصولات درج می‌شود و به نظر من، منظور همان ماده است؛ اما نمی‌خواهند نامی از آن برده باشند؛ زیرا برخی نسبت به این اسم‌ها حساسیت نشان می‌دهند و محصول به فروش نمی‌رسد، و چه بسا عبارت «مواد طبیعی» باعث جذب مردم نیز بشود. در این اواخر روی برخی از محصولات هیچ عبارتی از این ماده به‌عنوان اجزای محصول آورده نمی‌شود یا نام آن را به همان عبارت گفته‌شده تغییر می‌دهند و بعضی از آن‌ها پس از اینکه این ویدئوها منتشر شد این ماده را به تولیدات خود اضافه نمی‌کنند. با توجه به اینکه این ماده ربطی به طعم و مزۀ غذا ندارد و فقط برای رنگ قرمز و طیف‌های آن رنگ استفاده می‌شود؛ اما طعم یا بوی غذا به همان صورت باقی می‌ماند حتی اگر این رنگ را از بین ببرند. به‌علاوه به نظر من این‌گونه می‌رسد که این ماده، ناشی از فرایندهای شیمیایی نیز نیست ‌و خداوند داناتر است؛ فقط پودر می‌شود و برای رنگی‌کردن به محصول اضافه می‌شود ـ‌که در فیلم ویدئویی مشخص است‌ـ به‌طوری که در برخی از تولیدات نقاط سیاهی از اجزای این حشرۀ پودر‌شده آشکار است تا چنین توهمی را در مردم ایجاد کنند که این لکه‌های سیاه ناشی از لکه‌های توت‌فرنگی هستند و رنگ قرمز نیز ناشی از توت‌فرنگی است. لطفاً در خصوص خوردن و نوشیدن این ماده یا استفاده از آن در محصولات جلدی و پوستی (مثلاً در مرطوب کننده‌های قرمز لب که برخی برای شادابی و مرطوب نگه‌داشتن لب‌ها استفاده می‌کنند یا در وسایل آرایشی بهداشتی مثل رُژ لب خانم‌ها موجود باشد) که احیاناً مقداری از آن بلعیده می‌‌شود ما را روشن فرمایید؟ آدرس پیوستی زیر، نحوۀ کِشت این حشره و اینکه چگونه به غذا اضافه می‌شود و رنگش را تغییر می‌دهد و محصولاتی که حاوی آن هستند و نیز مضراتش را توضیح می‌دهد: h​t​t​p​s​:​/​/​l​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​l​.​p​h​p​?​u​=​h​t​t​p​s​%​3​A​%​2​F​%​2​F​m​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​%​2​F​w​a​t​c​h​%​3​F​v​%​3​D​9​Y​z​M​1​E​d​b​6​m​o​&​h​=​a​A​Q​F​(​ع​)​(​ع​)​P​T​U h​t​t​p​s​:​/​/​l​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​l​.​p​h​p​?​u​=​h​t​t​p​s​%​3​A​%​2​F​%​2​F​m​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​%​2​F​w​a​t​c​h​%​3​F​v​%​3​D​d​R​V​x​K​M​5​E​1​r​c​&​h​=​A​A​Q​E​M​5​k​y​6 h​t​t​p​s​:​/​/​l​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​l​.​p​h​p​?​u​=​h​t​t​p​s​%​3​A​%​2​F​%​2​F​m​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​%​2​F​w​a​t​c​h​%​3​F​v​%​3​D​I​m​o​T​6​w​J​z​_​v​U​&​h​=​E​A​Q​E​_​7​B​4​m h​t​t​p​s​:​/​/​l​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​l​.​p​h​p​?​u​=​h​t​t​p​s​%​3​A​%​2​F​%​2​F​m​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​%​2​F​w​a​t​c​h​%​3​F​v​%​3​D​I​a​w​0​N​5​E​D​8​0​(​ع​)​&​h​=​Q​A​Q​E​K​F​F​2​5 h​t​t​p​s​:​/​/​l​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​l​.​p​h​p​?​u​=​h​t​t​p​s​%​3​A​%​2​F​%​2​F​m​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​%​2​F​w​a​t​c​h​%​3​F​v​%​3​D​T​6​D​F​-​q​i​1​4​3​o​3​&​h​=​Z​A​Q​E​X​T​n​T​4 * دوم: گاهی با شخصی هندو یا مجوس نشست‌و‌برخاست می‌کنیم. آن‌ها با ما دست می‌دهند یا جاهایی ـ‌مثل رستوران، شرکت و ...‌ـ برایمان چای می‌آورند؛ چه بسا ظرف‌ها را می‌شویند یا ما را با دست مرطوب لمس می‌کنند، یا به‌عنوان مثال نجار یا نقاش هستند یا شغل دیگری دارند، وارد خانه‌هایمان می‌شوند و اینجا و آنجا را لمس می‌کنند. حدود تعامل با آن‌ها از نظر نجس و پاک‌بودن چیست؟ آیا به غسل و وضو نیاز داریم یا باید مکان و اشیا را پاک کنیم؟ در خصوص خوردن و نوشیدن چطور؟ چه در صورتی که این شخص از تهیه کنندگان غذا باشد یا صرفاً آورنده‌اش باشد. * سوم: آیا وقتی نماز واجبی به‌جا می‌آورم، جایز است شخص مرده‌ای را در ثوابش و اجرش با خودم شریک گردانم؟ مثلاً نیّت کنم که به‌نیابت از خودم و پدر مرحومم در همان وقت نماز ظهر را بخوانم؟ و همین‌طور در خصوص نوافل؟ و اگر این کار در انجام فرایض جایز نباشد و پیش‌تر این کار را در فرایضم انجام داده باشم، آیا اعاده بر من واجب است؟ آقای من، شما به سؤال و جواب دانا هستی و عذر می‌خواهم که آن را طولانی کردم. خداوند به شما پاداش خیر دهد. پدر و مادرم فدای تو باد، مرا معذور بدار. از شما همیشه درخواست دعا دارم. به خدا قسم مشتاق دعای پدر هستم. Cochineal Bu(ع)s Create Red Dye: A Moment in Science Youtube.com Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند تو را زنده بدارد. در رنگ دانه‌ای که از حشرات به دست می‌آید، اشکالی وجود ندارد. در خصوص هندو و مجوس، تا هنگامی که به خداوند سبحان ایمان داشته باشند حکم به نجس‌بودنشان نمی‌شود؛ و در نتیجه اگر با رطوبتی که سرایت‌کننده باشد شما، غذا یا ظروفتان را لمس کنند اشکالی ندارد. می‌توانی ثواب فریضه‌ای را که می‌خوانی به مرده اهدا کنی؛ ولی جایز نیست که فریضه را اهدا کنی یا آن را با کسی شریک شوی. Ahmed Alhasan احمدالحسن: To prepare carmine, the powdered insect bodies are boiled in ammonia or sodium carbonate solution, the insoluble matter is removed by filterin(ع), and alum is added to the clear salt solution of carminic acid to precipitate the red aluminum salt برای تهیۀ کارمین، جسم پودر شدۀ حشره، در آمونیاک یا محلول کربنات سدیم جوشانده می‌شود. مادۀ حل‌نشدنی با فیلتر‌کردن جدا می‌شود و آلوم (alum) به محلول نمک خالص اسید کارمونیک اضافه می‌گردد تا نمک قرمز آلومینیوم رسوب شود. h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​b​r​i​t​a​n​n​i​c​a​.​c​o​m​/​t​e​c​h​n​o​l​o​(​ع​)​y​/​c​a​r​m​i​n​e / carmine | pi(ع)ment Red or purplish-red pi(ع)ment obtained from cochineal, a red dyestuff extracted ‎from ‎the… britannica.com کارمین | رنگ‌دانه رنگ‌دانۀ قرمز یا سرخ‌‌ارغوانی به‌دست‌آمده از کشینل،[252] رن‌گدانه‌ای است که استخراج می‌شود از... www.britannica.com احمد حبیب جراغ: آقای من! حتی اگر این حشره به‌طور کامل آرد شود و به‌عنوان مثال در شیرینی‌جات استفاده گردد نیز به همین صورت است؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: اگر منظور شما خودِ حشره باشد خوردن حشرات جایز نیست؛ اما رنگی که به‌طور معمول از حشرات گرفته می‌شود ـ‌همان ‌طور که در لینک دایرة‌المعارف بریتانیکای فوق دیده می‌شود‌ـ مجاز است. ** ** **

-تسلیت به‌مناسبت شهادت امام صادق(ع)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/30 جولای 2016: جعفر بن محمد صادق(ع) فرموده است: «در آسمان دو مَلَک موکل بر بندگان وجود دارند؛ این دو کسی را که برای خدا تواضع کند رفعتش می‌دهند و کسی را که تکبر ورزد پستش می‌کنند.»[253] سلام بر تو ای اباعبدالله. شهادت می‌دهم که تو رساندی و در رساندن رسالت خدا به بندگانش بسیار تلاش کردی. خداوند از ما به تو بهترین پاداش نیکوکاران را عطا کند، ای کسی که ما را از تاریکی‌های جهل به نور علم و معرفت خارج گرداندی. پدر و مادرم به فدای تو ای پسر رسول خدا. ای حبیب خدا، ای خزانۀ علم خدا! به راستی که قلب، محزون است و چشم، در روزگار نبودت اشک‌بار. انا لله و انا الیه راجعون؛ و آنان که بر تو ستم روا داشتند و تو را به قتل رساندند به‌زودی خواهند دانست به چه بازگشتگاهی بازخواهند گشت؛ و فرجام از آنِ پرهیزگاران است. / هرکس میان خود و مردم انصاف پیشه کند، به داورى برای دیگران پذیرفته خواهد شد.

پی‌نوشت/ 2 آگوست 2016:

">-

پی‌نوشت/ 2 آگوست 2016:

خادمة العقیلة الکربلائیة: مولای من، پرسشی دارم و نمی‌توانم در جای عمومی بنویسم. آیا اجازه می‌دهید از طریق افراد معتمدی که اسمشان را بیان فرمودید، یعنی دکتر علاء سالم و ... بفرستم؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند شما را زنده بدارد. بفرست.

پی‌نوشت/ 2 آگوست 2016:

حمزة السرای: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای آقای من! آیا از جلسۀ استیضاح وزیر دفاع عراق[254] مطلع شدید؟ پاسخ یا نظر شما در این خصوص چیست؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من خداوند تو را زنده بدارد. در حال حاضر قسمت‌هایی از آن را شنیدم نه همه‌اش را؛ و پس از اندکی پاسخم را در این خصوص قرار خواهم داد ان‌شاء‌الله. مرا از دعایت فراموش نکن.

پی‌نوشت/ 2 آگوست 2016:

محبة الیمانی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. صبحتان به خیر و عافیت ای مولای من. ان‌شاء‌الله در خیر و عافیت باشید. ای نور دیدگانم، ای سیدم، پروردگارم تو را توفیق دهد و حفظت فرماید. مولای من، می‌خواهم پیامی خاص به شما بفرستم. آیا اجازه می‌دهی ای پسر پاکیزگان؟ فدایت شوم ای مولای من، مرا رد نکن. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. بفرست.

پی‌نوشت/ 2 آگوست 2016:

ام‌سجاد الیمانیة: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای مولای ما احمد‌الحسن(ع). سید و مولای من، فرمودی در این ماه برای ما وقت داری و مدت زیادی از این ماه باقی نمانده است. آقای من، بنده فقط سه سؤال دارم... می‌خواهم با پاسخ دادن به آن‌ها بر من منت بگذاری، ای نور خدا در تاریکی زمین... مولای من آیا می‌توانم آن‌ها را از طریق دکتر علاء سالم بفرستم... چون از یکی از خواهران شنیدم می‌گفت علاء سالم ـ‌خدا حفظش کند‌ـ هر سؤالی را نمی‌فرستد مگر با اخذ اجازه از شما، ای نور دیدگانم! آیا به من اجازه می‌دهی سؤال‌هایم را از طریق علاء سالم به شما بفرستم؟ و از پروردگارم می‌خواهم ـ‌به حق پدران پاک و مطهرت(ع)‌ـ نامه‌ام را به شما برساند. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. بفرست.

-آیا حنایی که برای نقش حنا روی بدن استفاده می‌شود حائل (وضو) محسوب می‌شود؟

پی‌نوشت/ 2 اگوست 2016: Habiba Ahmed: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای پدر عزیز... از خدا می‌خواهم شما و خانوادۀ کریمتان در خیر باشید... آقای من، پرسشی دارم و از خدا تمنا می‌کنم که شما ای مولایم با پاسخ‌دادن بر ما منت بگذاری. حنایی هست که با آن بر روی بدن، نقش می‌زنند ولی محتوی مقداری رنگ است. آیا وضو با آن جایز است؟ یا مانع و حائل به شمار می‌رود؟ خداوند همۀ خیر را به شما پاداش دهد و از خدا می‌خواهیم شما را حفظ و در تمکین شما تعجیل فرماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. مادام که خودِ پوست را رنگی می‌کند حائل به شمار نمی‌رود.

-چگونه مؤمن با حکمت آراسته می‌شود؟

پی‌نوشت/ 2 آگوست 2016:

ابوزهراء الیمانی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای سید بزرگوار ما. ما در حسینیه همراه انصار پاک و طاهر نشسته بودیم و طبق معمول بحث می‌کریم. یکی از انصار این سؤال را مطرح کرد که مؤمن چگونه با حکمت آراسته می‌شود؟ ای سید ما، این سؤال ماست و از تقصیر و کوتاهی، از پیشگاه خدا و فرستاده‌اش و آل‌محمد و شما عذرخواهی می‌کنیم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من خداوند تو را زنده بدارد. با علم، عمل و اخلاص برای خدای سبحان، حکمت بر زبان جاری می‌شود.

پی‌نوشت/ 2 آگوست 2016:

صهیب صهیب: سلام بر تو ای عبد صالح. از خدا می‌خواهم ما را یاری کند تا از ثابت‌قدمان باشیم، ای سید ما. چشم‌انتظار محضرتان هستیم تا نظری بر ما بیفکنی. با کلمه‌ای برای ابدال، تا نفسی تازه شود... از خدا می‌خواهم شما را در برابر دیدۀ خود از شرّ هر جنبده‌ای که او پیشانی‌اش را گرفته است حفظ فرماید... ابدال الشام Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. ای عزیزان، خداوند شما را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم شما را با محافظت خود حفظ فرماید، گام‌هایتان را استوار بدارد، شما را یاری پیروزمندانه‌ای عطا فرماید و برای رساندن حق به اهلش توفیقتان بخشد.

پی‌نوشت/ 2 آگوست 2016:

عید عباس: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما می‌خواهم با سید احمدالحسن ارتباط داشته باشم. بسیار مهم است. من از مصر هستم و می‌خواهم پیامی به ایشان برسانم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. می‌توانی پیامتان را از طریق دکتر توفیق یا دکتر علاء سالم یا مکتب نجف اشرف بفرستی.

پی‌نوشت/ 2 آگوست 2016:

جون الانصاری: سلام بر شما ای سید من. رؤیای سید و مولایم اباعبدالله الحسین را دیدم و شما را دیدم که کنارش نشستی و به من فرمودی از طرف شما و دعوت مبارک، کشورم را تبلیغ کنم. سپس نگاه کردم به آقایم امام حسین که به رویم تبسم فرمود. من اکنون می‌خواهم در راه خدا جهاد کنم و به تلاش بپردازم. استخاره کردم و این آیه آمد: بسم الله الرحمن الرحیم. (مِنَ الْمُؤْمِنینَ رِجالٌ‏ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدیلاً) (از میان مؤمنان مردانى‏ هستند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند. برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آن‌ها در انتظارند و تبدیل نکردند). صدق الله العلی العظیم. بنده کمتر از سه ماه است که از مؤمنان به دعوت هستم و در کار خود به حیرت افتادم که چه کار کنم. پس به حضور شما رسیدم ـ‌ای آقای من‌ـ تا راه را بدانم و از شما ـ‌ای آقای من‌ـ چشم امید دارم تا کارم با بینه و روشنی باشد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند تو را زنده بدارد. امور دینت و عقیدۀ حق را بیاموز. سپس هرکسی را که می‌توانی با حق آشنا کنی، آشنا کن.

-تشکیل هیئت خیریه در خصوص شرکت ذوالفقار و شریکش

پی‌نوشت/ 2 آگوست 2016:

احمد ممتاز: ای آقای ما، از خداوند سبحان می‌خواهم شما و هرکس که به شما پناه می‌آورد در خیر و صحت و سلامت باشید. می‌خواهم اگر اجازه بدهید از جنابتان سؤالی بپرسم و اگر با پاسخ‌دادن بر ما تفضل فرمایید شکرگزارتان خواهم بود. پرسش بنده در خصوص بیانیۀ زیر است که انصار، منتشر و به‌طور فراوان نقل کرده‌اند. چنین گفته شده که این بیانیه با علم و آگاهی و موافقت امام احمدالحسن(ع) صادر شده است و شما از آن اطلاع کامل دارید؛ و اگر این سخن صحیح نباشد تقاضا دارم از این پرسش چشم‌پوشی و موضوع را رها کنید. از شما بسیار بسیار عذر می‌خواهم به‌خاطر رنجاندن شما. اگر سخن آن‌ها صحیح است آیا اجازه می‌دهی از خودم دفاع کنم و امور را توضیح دهم. خداوند به شما هزار خیر عطا فرماید. متن بیانیه: «بسم الله الرحمن الرحیم هیئت خیریه در مذاکرات خود با خوانده‌شده «ذوالفقار» صاحب شرکت مورد ادعای «نون» بسیار تلاش کرد تا بتواند اموال و حقوق مردم را که برای مدت طولانی بدون هیچ فایدۀ قابل‌ذکری نزد او مانده بود نجات دهد. او به ما وعده داده بود دارایی‌هایش را بفروشد و هرچه در وسعش باشد انجام دهد تا بتواند اموال مردم را در اسرع وقت به آن‌ها بازگرداند؛ ولی متأسفانه به وعده‌هایش عمل نکرد و ما از او راستی و انصاف و پرهیزگاری ندیدیم. او فقط تلاش می‌کند زمان بخرد، وقت‌کُشی کند و به تأخیر بیندازد. او تنها برای مصالح و تضمین منافع خود حرص می‌ورزد و به منافع مردمی که به آن‌ها زیان وارد می‌کند اهمیتی نمی‌دهد و این با چشم‌پوشی از نگه‌داشتن اموال مردم بی‌هیچ مجوز شرعی بوده است. وی حتی بر آن‌ها منت می‌گذارد و با دادن خرده‌ریزی از اموالشان ـ‌که با روشی پست و با حقه‌بازی و مکاری به چنگ آورده است‌ـ آن‌ها را خوار و ذلیل می‌کند؛ همان ‌طور که طبق شهادت شاهدان عینی وی پیش‌تر در حدود سال 2008 میلادی به دیگران نیرنگ زده بود. شما می‌توانید از طریق پرس‌و‌جو از شرکت «موناکو» و شرک «فیماکس» از این موضوع اطمینان حاصل کنید. علی‌رغم تلاش‌هایی که هیئت مذکور به خرج داد او اکنون با وقاحت تمام می‌آید و تلاش می‌کند به پاکی هیئت خیریه طعنه بزند؛ زیرا همان‌طور که ضرب‌المثل مشهور می‌گوید «کافر همه را به کیش خود پندارد». او خود را به فراموشی زده است که این هیئت تحت‌نظر رسمی پاک و منزه است و هیچ فرد انصاریِ با اخلاصی، متعرض‌شدن به هیئت یا کم‌کردن ارزش این هیئت را نمی‌پذیرد؛ اما گویا او مرشد و معلم این هیئت است و بر اساس خواست و هوس و مصالح و مطامع و حرص و طمع خود برایش تعیین تکلیف می‌کند که چه کار بکند و چه کار نکند. ما چند مرتبه از او خواستیم برای اثبات حسن‌نیتش تنها یک قدم بردارد و فقط یکی از املاک را به‌عنوان گام اول به اسم هیئت به ثبت برساند؛ ولی او پس از آنکه به ما وعده‌اش را داد این کار را انجام نداد و سر باز زد. پس از تفصیلات بسیار، هیئت خیریه مقرر کرد یک روز به او فرصت داده شود تا خانه‌اش در کوی دانشگاه را به‌اسم شخصی که هیئت به عنوان تضمین و اثبات حسن‌نیت او انتخاب می‌کند به ثبت برساند. مهلت تمام شد ولی ما پاسخی از او دریافت نکردیم؛ بلکه حتی وقاحت، دروغ و جسارت علیه هیئت خیریه‌ای را از او شاهد بودیم که بی‌هیچ چشمداشتی، داوطلب انجام کارهای خیریه شده است. لذا این هیئت خیریه، روی‌گرانی و برائت خود را از وساطت و تعامل با این حیله‌گرِ فریبکار و غاصبِ حقوق مردم اعلام کرد و پس از تاریخ صدور این تصمیم، در این موضوع دیگر دخالت نخواهد کرد و کار را به مردم واگذار می‌کند تا حقوق خود را با راه‌های قانونی نجات دهند و هیئت هیچ مسئولیتی را از دو طرف بر عهده نمی‌گیرد. ما از مردم بابت همۀ کوتاهی‌ها و تقصیرها در نجات دادن حقوقشان عذر می‌خواهیم؛ زیرا به فرمودۀ امیر‌المؤمنین(ع) کسی که اطاعت نشود نظری ندارد. و الحمد لله وحده هیئت خیریه 2016/5/29 میلادی.» Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند تو را زنده بدارد. پس از اینکه شکایت‌های بسیاری در خصوص شرکت شما ـ‌شرکت شما و شریکت‌ـ در نجف اشرف به من رسید هیئت خیریه ـ‌پیرو درخواستی که بنده برای مکتب نجف مطرح کردم‌ـ تشکیل شد و مکتب نجف بر کار هیئت خیریه اشراف دارد. اگر شما دفاعیه یا هرچیز دیگری داری خوشامد می‌گویم و می‌توانی یادداشتی بنویسی و جزئیات را در آن بیان کنی و به مکتب برسانی و از آن‌ها بخواهی آن را به من برسانند و ان‌شاء‌الله خودم آن را پیگیری خواهم کرد و پاسخ‌های دیگران و شاکیان و صاحبان حقوق بر یادداشت شما را خواهم دید. اگر شما هرگونه حقی داشته باشی یا کسی در حق شما اشتباه کرده باشد حقت را خواهی گرفت؛ وگرنه باید اموال مردم را به آن‌ها بازگردانی. ** ** **

-وزیر دفاع از فساد احزاب حاکم پرده‌برداری می‌کند

Ahmed Alhasan احمدالحسن/2 آگوست 2016: موقعیت امروزت را در همراهی با حق، و علیه ظلم و ستم به ثبت برسان. موقعیت خود را در همراهی با عراق ـ‌سرزمین تمدن سومر و آکد که تمدن را تأسیس و در همۀ جهان منتشر کرده است‌ـ به ثبت برسان. فریب اینکه خروج‌کردنت هیچ چیزی را تغییر نخواهد داد مخور؛ این سخن درستی نیست. بیرون برو و روز جمعه علیه باطل و فساد حکومت‌های احزاب و مجلسی که آکنده از افراد فاسد است تظاهرات کن؛ و تو همه‌چیز را تغییر خواهی داد. ویدئوی زیر از وزیر دفاع عراق ـ‌خالد العبیدی‌ـ است. این ویدئو پس از آنکه او طبق گفتۀ خودش مشارکت در فساد را ترک کرده است ـ‌و طبعاً دیگر وزیران، مشارکت در فساد توده‌ها و احزاب را ترک نکرده‌اند‌ـ از فساد احزاب پرده برمی‌دارد. شما باید بدانید در انتصاب‌ها، قراردادها و چپاول‌های برنامه‌‌ریزی‌شده‌ای که انجام می‌دهند چه فسادی وجود دارد. حیف‌و‌میل و غارت بیش از 300 میلیارد دلار در دوران حکومت نور مالکی ـ‌به گفتۀ احمد جلبی در دیدار تلویزیونی‌ـ بهترین گواه است. h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​h​m​e​d​.​A​l​h​a​s​a​n​.​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​v​b​.​4​5​7​3​9​7​0​0​4​3​0​7​9​6​8​/​1​0​5​5​6​7​2​9​6​1​1​4​7​0​3​3​/​?​t​y​p​e​=​3​&​t​h​e​a​t​e​r

پی‌نوشت/ 2 آگوست 2016:

ام‌زینب احمد: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای مولای من. باید پیامی خصوصی به شما بفرستم. آیا به من اجازه می‌دهید؟ از خدا می‌خواهم با پاسخ خود بر من منت بگذارد؛ چراکه شما اهل بخشش و رحمت هستید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. پیام خصوصی بسته است. می‌توانی پیامت را برای مکتب یا دکتر توفیق یا دکتر علاء ارسال کنی.

پی‌نوشت/ 2 آگوست 2016:

Sahar Al Ansari: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای آقای من. عذر می‌خواهم؛ اگر اجازه بفرمایید باید پیامی خصوصی به شما بفرستم. ببخشید که وقت شما را می‌گیرم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. بفرست. پی‌نوشت/ 3 آگوست 2016: صفاء الخزعلی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما آقای من، احمد اسماعیل الحسن. ما برنامه‌ای داریم که در شبکۀ تلویزیونی «المنقذ العالمی/ رهایی‌بخش جهانی» با عنوان «#العراق‌ـ‌‌ثورة/ عراق‌ـ‌انقلاب» ارائه می‌شود و به وضعیت کنونی کشور می‌پردازد. تمنا داریم اگر فرصت دست داد میهمان عزیز ما در یکی از نشست‌های این برنامه باشید. تصمیم با شماست، ای آقای من. از خداوند برای شما توفیق خواستاریم. کادر تهیه‌‌کنندۀ برنامۀ #العراق‌ـ‌ثورة Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. مانعی نیست. برای ترتیب دادن این کار می‌توانی با مکتب تماس برقرار کنی؛ ان‌شاء‌الله.

پی‌نوشت/ 2 آگوست 2016:

محمد السویفی الیمانی: سلام بر شما ای سید و مولای من، قائم آل‌محمد. آقای من، پرسشی دارم که اگر ممکن باشد پاسخ دهید، روحم به فدایتان. شما بابی برای پیام‌های خصوصی از طریق دکتر علاء السالم و دکتر توفیق باز کرده‌ای. آیا لازم است برای شما بنویسم و اجازه بگیرم تا پیام‌های مرا بپذیرند؟ آقای من، پیامی نوشتم و به یکی از انصار فرستادم و او به دکتر توفیق فرستاد و او پاسخ زیر را ارائه کرد. این متن پاسخ: سلام بر شما ای برادر پاکیزه. پیام را به دکتر توفیق فرستادم و او می‌گوید باید برای فرستادنش، از صفحۀ امام(ع) اجازه گرفته شود و اگر امام موافقت بفرماید برایش ارسال خواهم کرد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. اگر پیامی داری بفرست.

-حکم گوشت کنسرو شده

پی‌نوشت/ 3 آگوست 2016: منتظر احمد الیمانی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای آقای من و ای پدرم. مولای من، سؤالی داریم و خواهش می‌کنیم پاسخ دهید؛ که شما اهل بخشش و کَرَم هستید. در پاسخ قبلی به یکی از برادران انصار دربارۀ گوشت کنسرو‌شده در استرالیا فرموده بودید که اگر روی آن نوشته باشد «حلال» می‌توان به آن اعتماد کرد. آیا این حکم برای دیگر دولت‌ها ـ‌مانند عراق‌ـ نیز برقرار است؟ عذر می‌خواهم ای پدرم. از خدا می‌خواهم فتح مبین برایت بگشاید؛ با التماس دعا. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند تو را زنده بدارد. عزیز من، این مسئله به اطمینان‌داشتن از منبع تولید تولید‌کنندۀ گوشت قرمز مربوط می‌شود. اگر بدانی دولت تولید‌کنندۀ گوشت تابع قوانین محکم در خصوص این گوشت‌هاست و تولید آن را پیگیری می‌کند می‌توانی به آنچه می‌نویسد اعتماد کنی؛ با توجه به مراقبت‌هایی که سیستم‌های اجرایی دولتی که گوشت در آن تولید شده است به اجرا می‌گذارد. اما در خصوص عراق یا دیگر دولت‌های اسلامی، علاوه بر آنچه گذشت می‌توان بر پیگیری و مراقبت آن‌ها نیز اعتماد کرد. وقتی حکومت اسلامی باشد به پیگیری روش ذبح در دولت تولید و صادر‌کنندۀ گوشت اهمیت می‌دهد و می‌توانی بر پیگیری‌های آن‌ها اعتماد کنی حتی اگر دولت تولید‌کننده تابع قوانین محکم در مراقبت از تولید گوشت نباشد.

پی‌نوشت/ 2 آگوست 2016:

Ihab Jaafar: آقای من، ای فدا‌شده، احمدالحسن! سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از خدا می‌خواهم در خیر و عافیت باشی. موضوعی شخصی و خصوصی دارم. آیا می‌توانم آن را برای شما ارسال کنم؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. بفرست.

-آیا خودکشی باعث جاودان شدن در آتش می‌گردد

پی‌نوشت/ 3 آگوست 2016: شروحیل الانصاری: سلام بر تو ای مولای من! برادرم پیش از این دعوت مبارک به‌دلیل شدت مشکلات خانوادگی خودکشی کرد. آیا او در آتش است؟ او در حالت طبیعی خود نبود؛ بلکه مصیبت‌های دنیا بر او شدت گرفته بود و آنچه نباید، انجام داد. من چه کار می‌توانم برایش انجام دهم؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند تو را زنده بدارد. خودکشی یا آزار‌رساندن به خود حرام است؛ ولی این به آن معنا نیست که هرکس چنین کند از اهل آتش است؛ هرکس بر ولایت کسانی باشد که خداوند فرمان به اطاعت از آن‌ها را در زمانش به او داده است از اهل بهشت خواهد بود. پی‌نوشت/ 2 اگوست 2016: ابومحمد الانصاری: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما پرسشی دارم که اگر اجازه دهید به شما ارسال کنم. با تشکر. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. بفرست. پی‌نوشت/ 3 آگوست 2016: Ali Al(ع)areeb: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای سید کریم من احمدالحسن Ahmed Alhasan (علیه اسلام)، از خداوند متعال می‌خواهم در بهترین حالت و کامل‌ترین نعمت باشید. آقای من، عذر می‌خواهم؛ آیا به من اجازۀ ارسال پیام خصوصی را به برادرانی که بیان فرمودید می‌دهید؟ خداوند بهترین پاداش نیکوکاران را به شما عطا فرماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند تو را زنده بدارد. بفرست. پی‌نوشت/ 3 آگوست 2016: Mohtadian Al-Anbary: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما آقای من، آیا به من اجازه می‌دهی پیامی خاص برایتان ارسال کنم؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. بفرست.

پی‌نوشت/ 2 آگوست 2016:

علی جاسم الخفاجی: سلام بر شما ای سید ما. سؤالی شخصی دارم. آیا می‌توانم از طریق دکتر علاء سالم بفرستم؟ شما اهل جود و کرم هستید. از شما درخواست دعا برای ثبات قدم به‌همراه شما برای یاری حق داریم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. بفرست.

-آیا واجب است ذبح‌کننده نیز رو به قبله باشد

پی‌نوشت/ 3 آگوست 2016: علی القلاف: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما... ای سید ما. شروط ذبح را خواندم... یا ذبح مرغ را به‌طور خاص؛ یعنی واجب است قربانی رو به قبله باشد... اما سرور ما، پرسش بنده این است که آیا واجب است ذبح‌کننده نیز رو به قبله باشد؟!... یا این از جملۀ شروط نیست...؟! ... از شما بسیار متشکریم ای سید عزیز ما... خادم شما: علی/ کویت. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند تو را زنده بدارد. شرط نیست. پی‌نوشت/ 3 آگوست 2016: نور احمد: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای آقای من،... امروز مادرِ «برادر هاشم بهادلی» به رحمت خدا منتقل شد... خداوند پاداش شما را بزرگ گرداند... Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند پاداش‌های شما را بزرگ گرداند و اعمالتان را بپذیرد. از خدا می‌خواهم به هاشم بهادلی و همۀ خانواده و دوستداران آن بانو، صبر بر مصیبتشان عطا فرماید. پی‌نوشت/ 3 آگوست 2016: ابو عماد المحمدی: سلام و رحمت و برکات بر شما. تو سیدی و چه نیکو سیدی هستی! تو امامی و چه نیکو امامی هستی! تو پدری و چه نیکو پدری هستی! تو برادری و چه نیکو برادری هستی! تو دوستی و چه نیکو دوستی هستی! تو رفیقی و چه نیکو رفیقی هستی! خادم، پسر و رفیق شما، ثائر هادی محی العاصمی المحمدی (ابوعماد العاصمی واسط * الزبیدیة). Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. ابوعماد بزرگوار، خداوند تو را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم شما و همۀ کسانی که به شما پناه می‌آورند در خیر و صحت و عافیت باشید. سلام من به همۀ نزدیکانت و به همۀ بزرگواران اهل زبیدیه. خداوند همۀ شما را حفظ فرماید. پی‌نوشت/ 3 اگوست 2016: نور احمد: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای پدرم... یکی از خواهران پرسش زیر را نقل کرده است... و از خداوند امید دارد که شما پاسخش را بدهی... پرسش: وقتی طهارت ندارم، می‌ایستم و جلوی دختر کوچکم ادای نماز‌خواندن درمی‌آورم، چون او با من نماز می‌خواند؛ ولی من گفته‌های نماز را تکرار نمی‌کنم. فقط در حین همۀ کارهای نماز بر محمد و آل‌محمد صلوات می‌فرستم... آیا این کار جایز است؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. جایز است.

-حکم نگاه کردن و لمس کردن زن یا کودک هنگام معالجه

پی‌نوشت/ 3 آگوست 2016: Sinan Hassan: سلام بر شما. آقای من، بنده در اورژانس به‌عنوان پرستار کار می‌کنم و گاهی دختر‌بچه‌هایی را برای تزریق نزد من می‌آورند و من در وضعیت دشواری قرار می‌گیرم؛ چون بعضی از آن‌ها چهار سال یا بیشتر سن دارند؛ با وجود اینکه پرستار زن نیز وجود دارد ولی همۀ آن‌ها (دختر و پسر) را کودک محسوب می‌کنند یا کسی که دختر‌بچه را آورده پدر یا برادرش است و نمی‌تواند به بخش زنان مراجعه کند. آقای من! سؤال من: آیا سن مشخصی برای دختر‌بچه‌ها وجود دارد تا من بتوانم آن‌ها را برای تزریق عضلانی عریان کنم؟ همچنین گاهی اوقات زنانی به ما مراجعه می‌کنند که دچار زخم یا سوختگی یا شکستگیِ تا حدودی پیچیده هستند و پرستار زن نمی‌تواند به معالجۀ آن‌ها بپردازد؛ چون تجربۀ کافی برای چنین وضعیت‌هایی را ندارد و ما پرستاران مرد مجبور به درمانشان و آشکار‌کردن مکان زخم یا سوختگی یا شکستگی هستیم؛ آیا این کار برای ما گناه محسوب می‌شود؟ از خدا می‌خواهم شما را محفوظ بدارد و از هر شری حفظتان فرماید، ای سرور من. ببخشید که وقت شما را گرفتم. والحمد لله رب العالمین. مولای من، از شما التماس دعا دارم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند تو را زنده بدارد. نگاه یا لمس‌کردن، حرام است؛ مگر در حالت اضطرار که این حرمت برداشته می‌شود؛ یعنی مانند وضعیتی که شما بیان کردی؛ هنگامی که به‌دلیل نبودن خانمی که اقدام به درمان کند یا وجود زنی با تجربۀ کم و عدم کفایت کافی، مرد مجبور به درمان زن می‌شود. اما در خصوص دختر‌بچه‌ای که بالغ نشده، در صورت وجود خانمی که اقدام به درمان او کند و اضطراری هم وجود نداشته باشد، اگر درمان او مستلزم نگاه یا لمس‌کردن سینه تا زانوها باشد بهتر است مرد از درمان او اجتناب کند؛ اما درمان یا لمس‌کردن او یا نگاه‌کردن به موضع درمان بدن او حرام نیست. پی‌نوشت/ 3 آگوست 2016: باسم الانصاری: سلام بر شما مولای عزیزم. سؤالی از محضرتان دارم ای پدر عزیز ما. در خصوص حد ترخص، مناطقی وجود دارد که اطرافش خانه‌های پراکنده و کارگاه‌های تولید یخ، مخازن یا موارد مشابه دیگر وجود دارد و تا مسافتی که کوتاه نیست امتداد می‌یابد. آیا این ساختمان‌ها جزو شهر به شمار می‌روند؟ از شما درخواست دعا برای پدرم و خودم و همۀ انصار داریم. ما خیلی نیازمند دعایتان هستیم ای مولای بزرگوار ما. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. اگر میان آن‌ها و شهر، انقطاعی نباشد، ادامۀ شهر محسوب می‌شود.

-آیا خریدن کاشی دارای نقش ستارۀ پنج پر یا شش پر برای سرویس بهداشتی جایز است؟

پی‌نوشت/ 3 آگوست 2016: مهدی العراقی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. آقای من! پرسش من در خصوص ستارۀ پنج‌پر است؛ اینکه آیا این ستاره به پیامبری از انبیا بازمی‌گردد، مثل ستارۀ شش‌پر که به داوود نبی(ع) بازمی‌گردد؟ و آیا خریدن سرامیک‌های سرویس‌های بهداشتی که دارای ستاره پنج‌پر هستند جایز است؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من خداوند تو را زنده بدارد. خریدن سرامیک چه بر آن ستارۀ پنج‌پر باشد و چه شش‌پر، جایز است. پی‌نوشت/ 3 اگوست 2016: علی البصری: سلام بر شما، آقای من. سؤالی خاص دارم. آیا می‌توانم به شما ارسال کنم؟ آقای من، برای من و پدرم دعا کنید تا انصار شما باشیم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. بفرست. پی‌نوشت/ 3 آگوست 2016: Mahdie Ahmadi: سلام بر شما آقا و مولای من... ای پدرم! ان‌شاء‌الله بنده یکی از مؤمنان به این دعوت مبارک و آسمانی هستم... ای مولای من، چندین بار پیامی برای شما نوشتم ولی به آن پاسخ ندادید. آیا ـ‌به‌عنوان مثال‌ـ از بنده آزرده‌خاطر یا خشمگین هستید و به همین دلیل پاسخ پیامم را نمی‌دهید؟ اگر دلیلش این است، آیا ممکن است مرا نصیحت بفرمایی، ای آقای من؟ من سه مرتبه شما را در رؤیا دیده‌ام. آرزو می‌کنم آن روزی که تمکین می‌یابید فرابرسد و ما زیر پرچم شما باشیم و شما را ـ‌ای آقای من‌ـ از نزدیک ببینیم... مولای من، خداوند شما را ان‌شاء‌الله حفظ کند... خادم شما هستم، مولای من. مرا ببخشید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. پی‌نوشت/ 3 آگوست 2016: Mahdi Irani: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. سؤالی دارم اگر اجازه بدهید آن را بفرستم. با تشکر. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. بفرست. ** ** **

-آدرس الکترونیکی دیدار استاد صفا خزعلی با سید احمدالحسن

Ahmed Alhasan احمدالحسن/19 آگوست 2016: آدرس زیر برای کسانی است که مایل‌اند ملاقاتی را که استاد صفاء خزعلی اجرا کرده است بشنوند.[255] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​A​U​b​n​r​S​M​0​y​Y​8​&​f​e​a​t​u​r​e​=​y​o​u​t​u​.​b​e ** ** **

-تسلیت به‌مناسبت شهادت امام جواد(ع)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/2 سپتامبر 2016: خداوند پاداش‌های شما را در یاد شهادت امام جواد، محمد بن علی، بزرگ گرداند.[256] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​h​m​e​d​.​A​l​h​a​s​a​n​.​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​v​b​.​4​5​7​3​9​7​0​0​4​3​0​7​9​6​8​/​1​0​7​7​5​3​0​9​0​5​6​2​7​9​0​5​/​?​t​y​p​e​=​3​&​t​h​e​a​t​e​r ** ** **

-انقلاب حسین بزرگ‌تر از کربلای گذشته و کربلای کنونی است

Ahmed Alhasan احمدالحسن/4 اکتبر 2016: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما خداوند پاداش‌های شما را در مصیبت حسین، آل حسین و اصحاب حسین بزرگ گردانَد. انقلاب حسین بزرگ‌تر از کربلای گذشته و کربلای کنونی است. حسین برای جامۀ عمل پوشاندن به اصلاح و عدالت خروج کرد؛ در حالی که می‌دانست انقلابش مشعلی است که برافروخته خواهد شد تا راه را برای عدالت و حکومت انسانیِ عادلانه‌ای که انسان از زمان سپیده‌دمان تاریخ به‌دنبالش است، روشن گرداند. از نظر من: تاریخ هنوز پایان نیافته است و دموکراسیِ سرمایه‌داری پایان تاریخ نیست. “History says,‎ Don’t ‎hope‎ On ‎this ‎side ‎of ‎the ‎(ع)rave But then, once in a lifetime The lon(ع)ed for tidal wave Of justice can rise up And hope and history rhyme” ترجمه: «تاریخ به ما می‌گوید این سوی قبر امیدی نیست؛ ولی یک روزی در طول زندگانی، موجِ بلندِ عدالت بر فرازِ این جزر‌و‌مد اوج خواهد گرفت تا تاریخ و امید هم‌قافیه شوند.» ابیات از شاعر و نویسندۀ شهیر جهانی شیموس هینی. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/9 اکتبر 2016: آه ای عباس.[257] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​h​m​e​d​.​A​l​h​a​s​a​n​.​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​v​b​.​4​5​7​3​9​7​0​0​4​3​0​7​9​6​8​/​1​1​0​5​7​2​6​1 ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/11 اکتبر 2016:[258] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​h​m​e​d​.​A​l​h​a​s​a​n​.​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​v​b​.​4​5​7​3​9​7​0​0​4​3​0​7​9​6​8​/​1​1​0​7​4​8​0​0​8​5​9​6​6​3​2​0​/​?​t​y​p​e​=​3​&​t​h​e​a​t​e​r ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/11 اکتبر 2016:[259] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​h​m​e​d​.​A​l​h​a​s​a​n​.​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​v​b​.​4​5​7​3​9​7​0​0​4​3​0​7​9​6​8​/​1​1​0​7​5​6​1​2​9​5​9​5​8​1​9​9​/​?​t​y​p​e​=​3​&​t​h​e​a​t​e​r ** ** ** پی‌نوشت/ 12 اکتبر 2016: Sayed Rashid Hashemi: سلام بر تو ای صاحب مصیبت، ای مولای ما، سید احمد‌الحسن(ع). Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام. خداوند پاداش‌های شما را بزرگ بگرداند و اعمالتان را بپذیرد. پی‌نوشت/ 12 اکتبر 2016: Sayed Rashid Hashemi: سلام بر تو ای امام زمان ما، ای مولای من، ای یمانی آل‌محمد(ع). Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام. خداوند پاداش‌های شما را بزرگ بگرداند و اعمالتان را بپذیرد. پی‌نوشت/ 12 اکتبر 2016: غفران عبد‌الحسین: خداوند پاداش‌های شما را بزرگ بگرداند، ای آقای من. Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند پاداش‌های شما را بزرگ بگرداند و اعمالتان را بپذیرد. پی‌نوشت/ 12 اکتبر 2016: صالح الجبوری الجبوری: آقا و مولای من، قائم آل‌محمد(ع)! خداوند پاداش شما را در این فاجعۀ دردناک بزرگ بگرداند. Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند پاداش‌های شما را بزرگ بگرداند و اعمالتان را بپذیرد. ** ** **

-شما با عراق چه کرده‌اید ای احزاب فاسد؟!

Ahmed Alhasan احمدالحسن/20 اکتبر 2016: شما با عراق چه کرده‌اید ای احزاب فاسد[260]؟! h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​h​m​e​d​.​A​l​h​a​s​a​n​.​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​v​b​.​4​5​7​3​9​7​0​0​4​3​0​7​9​6​8​/​1​1​1​4​7​6​6​8 ** ** **

-انتشار آدرس‌های کتاب «وهم الحاد» (توهم بی‌خدایی) به عربی و انگلیسی

Ahmed Alhasan احمدالحسن/30 اکتبر 2016: کتاب «توهم بی‌خدایی» به زبان انگلیسی: The Atheism Delusion in En(ع)lish: h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​s​a​v​i​o​r​o​f​m​a​n​k​i​n​d​.​c​o​m​/​A​t​h​e​i​s​m​_​D​e​l​u​s​i​o​n​/​#​p​=​1 کتاب «توهم بی‌خدایی» به زبان عربی: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​a​r​a​b​i​c​/​d​o​c​u​m​e​n​t​s​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/ ** ** **

-گفتار امیر‌المؤمنین(ع) در وصف متقین

Ahmed Alhasan احمدالحسن/31 اکتبر 2016: امیر‌المؤمنین علی بن ابی‌طالب (صلوات خدا بر او) در توصیف متقین می‌فرماید: «هرگاه یکى از آنان را تمجید کنند از آن تمجید بیمناک شده، گوید: من از دیگران به خودم آگاه‏ترم، و پروردگارم از خودم به من داناتر است؛ خداوندا، مرا به آنچه درباره‏ام می‌گویند مگیر و از آنچه مى‏پندارند بهتر گردان و زشتى‏هایى را که از من خبر ندارند بر من ببخشای. از نشانه‏هاى دیگرِ آنان این است که هرکدام را داراى نیرومندى در دین، دوراندیشى با نرمى، ایمان همراه یقین، حرص در دانش، علم با بردبارى، میانه‌روى در توانگرى، فروتنى در عبادت، آراستگى در تهیدستى، بردبارى در سختى، جویا در حلال، نشاط در هدایت، و دورى از طمع می‌بینى. اعمال شایسته به جا می‌آورد در حالی که ترسان است. شب مى‏کند در حالی که همت و تلاشش شکرگزاری است، و روز مى‏کند در حالی که همت و تلاشش به ذکر است. شب را به سر مى‏برد با خوف، و روز مى‏نماید دلشاد: خوف از غفلتى که او را از آن برحذر داشته‏اند، و دلشاد از فضل و رحمت حق که به دست آورده است. اگر نفسش او را در آنچه بر او سنگین است پیروى نکند او نیز آنچه را که نفسش به آن رغبت دارد به او نخواهد داد. روشنى چشمش در آنچه است که زوالی ندارد، و بى‏رغبتى‏اش در آنچه است که پایدار نیست. بردبارى را با دانش، و گفتار را با عمل در هم می‌آمیزد. او را می‌بینی که آرزویش نزدیک و کوتاه، لغزشش اندک، دلش فروتن، نفْسش قانع، خوراکش اندک، امورش آسان، دینش محفوظ، شهوتش مرده، و خشمش فروخورده است. از او توقع خیر دارند، و از شرّش در امان هستند. اگر در میان غافلان باشد از ذاکران به حساب آورده می‌شود، و اگر در میان ذاکران باشد در شمار غافلان شمرده نمی‌شود. از آن که بر او ستم روا داشته در می‌گذرد، به آن که او را محروم نموده عطا کند، و با کسى که با او قطع رحم نموده پیوند می‌کند. زبانِ دشنام ندارد، گفتارش نرم، زشتی‌اش غایب و خوبی‌اش حاضر است، نیکى‏اش روى آورده، و شرّش روى گردانده، در حوادث آرام، در ناخوشی‌ها سنگین، و در خوشی‌ها شاکر است. بر آن کسی که خشم می‌گیرد ستم نمى‏کند، و برای آنچه دوستش می‌دارد مرتکب گناه نمى‏شود. پیش از آنکه بر ضدش گواهی داده شود، خودش اعتراف به حق مى‏کند. امانت را تباه نمى‏کند، و آنچه را به یادش آرند به فراموشى نمى‏سپارد، احدى را با لقب زشت صدا نمى‏کند، به همسایه زیان نمى‏زند، برای بلاهایى که به سر مردم مى‏آید شادى نمى‌کند، در باطل وارد نمى‏شود، و از حق خارج نمى‏گردد. اگر سکوت کند سکوتش غمگینش نکند، و اگر بخندد صدایش بلند نمی‌شود، و چون به او ستم روا دارند صبر پیشه سازد تا خدا انتقامش را بگیرد. از خود در رنج است، و مردم از او در راحتی. در امر آخرت، خود را به زحمت اندازَد، و مردم را از جانب خود قرین آسایش کند. دوری‌اش از آن که دورى مى‏کند محض زهد و پاک ماندن، و نزدیکى‏اش به آن که نزدیک مى‏شود به خاطر نرمى و رحمت است، دوری‌اش از راه تکبّر و بزرگی، و نزدیکى‏اش از باب مکر و فریب نیست.»[261] ** ** **

-پذیرفتن رشوۀ یک میلیون دلاری توسط وزیر امور خارجۀ آمریکا،‌کلینتون‌.

Ahmed Alhasan احمدالحسن/5 نوامبر 2016: #دموکراسی وقتی کلینتون وزیر خارجۀ آمریکا بود کمکی (رشوه‌ای) به ارزش یک میلیون دلار از قطر پذیرفت. وقتی یک میلیون دلار در سیاست خارجی آمریکا تأثیرگزار است، ما چاره‌ای نداریم جز اینکه این ضرب‌المثل معروف عراقی را به زبان آوریم: «الله یدیمک یا رخص/ خداوند این حقارت را مستدام بدارد.» احمدالحسن #Democracy When Clinton was the forei(ع)n minister of America, she accepted a donation of one million dollars from Qatar (as a bribe). At‎ a ‎time ‎that‎ a ‎million‎ dollar ‎has ‎an ‎impact ‎on ‎America's ‎forei(ع)n ‎policy, ‎we’ve‎ (ع)ot ‎nothin(ع) ‎to ‎say ‎but ‎as ‎the ‎famous ‎Iraqi ‎quote‎ states ‎“May ‎(ع)od ‎last ‎this‎ heapness” AHMED AL HASAN h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​r​e​u​t​e​r​s​.​c​o​m​/​a​r​t​i​c​l​e​/​u​s​-​u​s​a​-​e​l​e​c​t​i​o​n​-​f​o​u​n​d​a​t​i​o​n​-​i​d​U​S​K​B​N​1​2​Z​2​S​L ** ** **

-تسلیت به‌مناسبت شهادت حیدر خزعلی و فراخوان برای بازخواست مسببان سقوط موصل

Ahmed Alhasan احمدالحسن/6 نوامبر 2016: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما انا لله و انا الیه راجعون. خداوند پاداش همۀ شما را در شهادت برادرتان و فرزند عزیز ما «حیدر خزعلی» در موصل، بزرگ بدارد. از خدا می‌خواهم شأن و منزلت او را افزون کند و با محمد و آل‌محمد مبعوثش بدارد و پاداش خانواده و دوستدارانش را در او بزرگ بدارد و به آن‌ها بر مصیبتشان صبر الهام فرماید و عاقبتشان را خیر آخرت و دنیا قرار دهد. همچنین: اظهار تسلیت و همدردی می‌کنم با همۀ خانواده‌های پاکی که محبوب و عزیزان خود را در نبردهای موصل و تمامی میدان‌های جنگِ پیش از آن، از دست داده‌اند. و تکرار می‌کنیم: بازخواست همۀ کسانی که مسبب سقوط موصل شدند ـ‌تا آنجا که کار به تهدید مقدسات ما رسید و بسیاری از دوستان و عزیزانمان را در نیروهای مسلح از دست دادیم‌ـ واجب است. کسانی که مسبب سقوط موصل ـ‌‌و مصیبت‌هایی که به دنبال آن به بار آمد‌ـ شدند برای هیچ‌کسی ناشناخته نیستند. کسانی که در این موارد باید بازخواست و محاکمه شوند عبارت‌اند از: فرماندۀ کل نیروهای مسلح در آن زمان، و فرماندۀ قوای نظامی که به‌طور مستقیم با این حادثه ارتباط دارند و استاندار پیشین نینوا. تلاش برای ایجاد بهانه‌های پوچ و واهی برای این افراد از سوی احزاب یا دوستانشان، یا آزاد‌گذاشتن آن‌ها بدون هیچ محاکمه یا بازخواستی، گناه و خیانت در حق مردم عراق شمرده می‌شود و توهین و بی‌احترامی به خون‌های پاکی است که برای پاسداری از سرزمین و عِرض و مقدسات ریخته شده است. / ترجمۀ متن تصویر: بسم الله الرحمن الرحیم (انا لله و انا الیه راجعون) به دل‌هایی مؤمن به قضا و قدرت الهی. به این وسیله دفتر ممثل مکتب سید امام احمدالحسن ـ‌وصی و فرستادۀ امام مهدی‌ـ در بغداد تسلیت و همدردی خود را به سید امام(ع) و همۀ برادران انصار و خانواده‌های شهید برادر انصاری «حیدر خزعلی» اعلام می‌نماید. او در حالی که از سرزمین و عِرض و آبرو و مقدسات دفاع می‌کرد در میدان نبرد موصل به شهادت رسید. از خداوند سبحان‌و‌متعال می‌خواهیم او را قرین رحمت خود قرار دهد و با رحمت وسیع خود پذیرایش شود و ساکن بهشت‌های پهناورش نماید و به خانواده و دوستانش صبر جمیل و آرامش الهام فرماید. ** ** **

-عقیده و دیانت ترس و ترور، همان سلفی‌گری وهابی است

Ahmed Alhasan احمدالحسن/21 نوامبر 2016: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما از خدا می‌خواهم این امر را سببی برای ثبات قدم شما بر حق و یاری‌دادنش و فزونی پاداش‌های شما نزد خدای سبحان قرار دهد. عزیزان در آرژانتین و در هر جای دیگر: از خدا می‌خواهم این رفتار اشتباه از سوی برخی مقامات را سببی قرار دهد برای اینکه به آن‌ها بیان کنید تروریسم یک شاخصۀ عمومی اسلامی نیست و عقیدۀ آل‌محمد از ارعاب و ترور و آزار‌دادن دیگران، به‌دور است. عقیده و دیانت ترس و تروریسم، سلفی‌گری وهابی است و خاستگاه و پشتیبانش از ناحیۀ سعودی و برخی دولت‌های خلیج است که ترس و ترور وهابی‌سلفی را در سراسر جهان پشتیبانی می‌کنند. همۀ دولت‌های جهان باید موضع‌گیری روشنی نسبت به تروریسم وهابی سلفی اتخاذ نمایند و همان ‌طور که پیش‌تر بیان کردم همۀ سازمان‌های تروریستی ـ‌که بر ترویستی‌بودن آن‌ها در جهان اتفاق‌نظر وجود دارد‌ـ سلفی‌های وهابی هستند و هر وهابی سلفی، یا یک تروریست است یا یک سرمایه‌گذاریِ تروریستی برای آینده. به‌علاوه: از شما که مردم و به‌خصوص غیر‌مسلمان‌ها را در همۀ جهان دعوت می‌کنید می‌خواهم از بحث و مناقشات حاکمیت و امور سیاسی متعلق به دین، دوری کنید و فقط به بحث و بررسی دینیِ اعتقادی بسنده نمایید. خداوند بهترین پاداش نیکوکاران را به شما عطا فرماید. Peace, mercy and blessin(ع)s of Allah be upon you. I ask (ع)od to make this matter a reason for your steadfast on the truth and its support and to increase your rewards with Him Almi(ع)hty. Loved ones in Ar(ع)entina and everywhere else, I ask (ع)od to make this erroneous behaviour of some authorities a reason to explain to them that terrorism is not Islamic in (ع)eneral. The doctrine of the pro(ع)eny of Muhammad is far from terrorism and harmin(ع) others and that the doctrine and reli(ع)ion of terrorism is the Salafi Wahhabism. Their ori(ع)in and support is from Saudi Arabia and some of the (ع)ulf countries that are supporters of the Wahhabi Salafi terrorism around the world. The countries of the whole world should take a clear position a(ع)ainst the Wahhabi Salafi terrorism. As I previously said, all the terrorist or(ع)anisations that are widely a(ع)reed to be terrorist or(ع)anisations are Salafi Wahhabi. Every Wahhabi Salafi is a terrorist or a future terrorist project. I also hope that when you spread the word to people around the world, especially non-Muslims, to refrain from discussin(ع) the supremacy and political matters related to reli(ع)ion and to suffice only to the reli(ع)ious ideolo(ع)ical discussion. May Allah reward you with reward of the (ع)ood doers.[262] / ** ** **

-آدرس لینک نشست گفت‌وگو به‌مناسبت شهادت رسول خدا(ص)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/30 نوامبر 2016: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. آدرس الکترونیکی نشست گفت‌وگو که «دانشکدۀ پژوهش‌های عالی دینی و زبان‌شناسی» در نجف اشرف به‌مناسبت شهادت رسول خدا(ص) برگزار کرد: https://youtu.be/uWmpltvVouI ** ** **

-شرکت نکردن نکردن امام صادق(ع) در حکومت عباسیان علی رغم اینکه بنیان‌گزارانش مشارکت را به امام پیشنهاد داده بود

Ahmed Alhasan احمدالحسن/15 دسامبر 2016: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما به‌مناسبت یادبود ولادت رسول خدا محمد(ص) و ولادت امام صادق جعفر بن محمد (صلوات خدا بر او) هر سال همه در خیر و عافیت باشید. امام صادق(ع) در حکومت عباسیان مشارکت نکرد؛ علی‌رغم اینکه بنیان‌گذارانش (ابوسلمه خلال و ابومسلم) مشارکت در حکومت را به امام عرضه کرده بودند. بنده معتقدم این ماجرا به بازخوانی عمیقی نیازمند است ـ‌تا عقیدۀ آل‌محمد (صلوات خدا بر آنان) را دربارۀ حکومت عادلانه با نگاهی عبرت‌آمیز برگیرید‌ـ زیرا بیشتر طرح‌هایی که دربارۀ آن مطرح می‌شود دقیق نیست. ** ** **

-تبریک به‌مناسبت ولادت عیسی(ع)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/24 دسامبر 2016: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما به‌مناسبت ولادت مبارک او: هر سال شما و همۀ دوستداران عیسی یا یسوع ـ‌از مسلمان و مسیحی‌ـ در خیر و عافیت باشید. پی‌نوشت/ 25 دسامبر 2016: شیخ ابوحیدر ناصری: صلوات و سلام بر شما، خانواده و انصارتان ای عزیز من، آقای من. تو احمد، که شایسته‌ترین و بهترین نامت احمد است. هیچ‌یک از اسم‌هایت چنین نامی را که خداوند تو را با آن نامیده است به تو نمی‌دهند. الحمد لله؛ خیر به رویت و قدمت و بیعتت. به خدا قسم اگر بگویم همۀ بهشت‌ها معادل اندک چیزی از نسیم‌های روحانی محمدی شما نیستند مبالغه نکرده‌ام. سلام و صلوات تام و تمام خداوند بر محمد بن الحسن العسکری و وزیر و خاندانش. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، شیخ جلیل ابوحیدر ناصری، خداوند تو را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم تو را حفظ کند و برایت مبارک گرداند و خیر آخرت و دنیا را روزی‌ات فرماید، و مرا توفیق خدمت به شما دهد. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند. پی‌نوشت/ 25 ژانویه 2016: عباس فتحی: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته، ای آقا و مولای من! این مناسبت برایتان مبارک باشد. از خدا می‌خواهیم شما و پدرتان را در زمین تمکین عطا فرماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. پی‌نوشت/ 25 ژانویه 2016: علی البصری: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من و پدرم، خداوند شما را زنده بدارد. برایم دعا کن. آقای من، نصیحت شما به جوانان چیست؟ مرا از دعای خود فراموش نکن، ای حبیب من. شکر خدا که جزو رتبه‌اولی‌های دانشگاه شدم. از شما تشکر می‌کنم. خداوند شما را برای ما محفوظ بدارد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. هزار تبریک. از خدا می‌خواهم گام‌هایت را به آنچه خودش می‌پسندد و راضی است استوار سازد و خیر آخرت و دنیا را روزی‌ات فرماید. پی‌نوشت/ 25 ژانویه 2016: جواد طاهر الغرابی الحسینی: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. و بر تو ای عیسی، سلام خدا با ذکری پیروزمند. اینک او، شبیه توست در عالم بالا از آل‌احمد و ملیح. اینک او، تسلی‌بخش، قائمِ مهدی است، دارندۀ قلبی دردمند. Ahmed Alhasan احمدالحسن: سید جلیل حسینی، خداوند تو را زنده بدارد. خداوند شما را حفظ کند و از خدا می‌خواهم خیر آخرت و دنیا را روزی‌تان بگرداند. پی‌نوشت/ 25 ژانویه 2016: صدرا علی‌پور: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. هر سال در هزار هزار خیر باشی، ای سید و سَنَد و مولای من. خداوند شما را در زمین تمکین عطا فرماید. سلام بر مهدی، پسر فاطمۀ زهرا(ع) آقا و مولای من، احمدالحسن! تو همان هستی که ما را از شرارت‌ها، پلیدی‌ها و زینت‌های دنیا دور کردی و ما را با نور فهم و علم، بزرگ داشتی. آقای من، به خاطر این کلمات از جنابتان عذر می‌خواهم: متأسفانه پس از گذشت سه سال که پیام‌های پیاپی به مکتب شریف فرستاده‌ایم، به نظر می‌رسد مکتب شریف نه‌فقط پاسخ استدلال‌های ما را نمی‌دهد، بلکه حتی ـ‌طبق اخباری که به ما رسیده است‌ـ در کمال شگفتی، آن‌ها به ما پشت کرده‌اند و مسئولانی که بر مکتب شریف اشراف دارند فقط به اخبار تهمت‌ها، اشارات و دروغ‌هایی را که به ما بسته می‌شود گوش می‌سپارند و سخن ما را نمی‌شنوند. با این حال بنده و تعداد بسیاری از دوستان انصار ناشناخته، سال‌های بسیاری بی‌هیچ چشمداشتی امور خود را برای اعلام دعوت شما پیگیری می‌کنیم و اکنون احساس گناه و کوتاهی از سوی خود می‌کنیم؛ زیرا لازم بود پیش از این‌ها در ارائۀ موضوع به شما شتاب می‌کردیم؛ ولی خواستم به شما بگویم ـ‌ای آقای من‌ـ به‌سبب این تبعیضی که از سوی مکتب به ما روا داشته شده است من اکنون اعلام را رها می‌کنم؛ چون نمی‌خواهم جای دوستان حقیقی از انصار عرب‌زبان را برای مکتب بگیرم؛ و مسئول این تصمیم، مکتب و انصار مشرف بر آن هستند که ما را در این سال‌ها به حال خود رها کرده‌اند و نامه‌ها و اعتراض‌های ما را پاسخ نگفته‌اند. علی‌رغم این وضعیت، ما به‌طور کامل به مکتب یمانی موعود ایمان داریم؛ ولی می‌دانیم که انتقاد از برخی از کارهای مکتب و مسئولین، به دستور شماست و شما به همۀ انصار اجازۀ چنین کاری را صادر فرموده‌ای. امیدوارم قصور و کوتاهی ما را ببخشید؛ زیرا خود شما فرموده‌ای انتقادهای ما موجب پیشرفت و اصلاح در دعوت مبارک می‌شود. از شما خواستار دعا هستیم. تعدادی از انصار ایران. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو و همۀ دوستان مؤمن در ایران عزیز را زنده بدارد. اگر شکایتی دربارۀ موردی دارید یا درخواستی دربارۀ موردی معین دارید می‌توانید آن را با یکی از اعضای مکتب، مورد بحث و بررسی قرار دهید، و اگر گفت‌وگو کرده‌ای و آن‌ها قادر به یاری شما نبودند می‌توانی نامه‌ای به من بنویسی و خواستۀ خود را در آن بنویسی و به شیخِ فاضل ناظم العقیلی یا یکی از اعضای ادارۀ مکتب در نجف اشرف بدهی و ان‌شاء‌الله آن‌ها آن را به من خواهند رساند. پی‌نوشت/ 25 ژانویه 2016: ابوغالب الشمری: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته، ای سید و مولای ما. [امسال] سالِ خیر و تمکین زمین برای شما باشد، آقا و مولای من. تبریکات مرا بپذیر ای پسر رسول خدا. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد.

-جایز نبودن برداشتن اموال شوهر بدون اجازۀ او

پی‌نوشت/ 25 ژانویه 2016: مصطفی ثقفی: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته، ای آقا و مولای من. پرسشی دارم: «اینجا و آنجا زن‌هایی هستند که اموالی از شوهران خود برمی‌دارند، بی‌آنکه شوهر بداند؛ در حالی که زن می‌گوید شوهرم به من پول نمی‌دهد و من ناچارم مقداری از اموال را بردارم بی‌آنکه او متوجه شود. آیا این کار حلال است یا حرام؟ آقای ما، خواهش می‌کنم پاسخ دهید.» Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. باید رابطۀ میان زن و شوهر فراتر از پول و اموال باشد، و باید میان آن دو مودّت و رحمت و رابطه‌ای پاک وجود داشته باشد که تفاهم بر آن حکم‌فرماست؛ اما به‌طور کلی تا وقتی شوهر به همسرش برای رفع نیازهایش و نیازهای فرزندانش آنچه را که احتیاج دارند نفقه می‌دهد برای زن جایز نیست اموال شوهرش را بدون اجازۀ وی بردارد. پی‌نوشت/ 26 ژانویه 2016: احمد کاظم علی الحاشی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. درگذشت برادر الناشی ابوفلاح را به شما تسلیت می‌گوییم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. خداوند پاداش همۀ شما را بزرگ گرداند. از خدا می‌خواهم با رحمت واسعۀ خودش رحمت آوَرَد و برای او شهادت راستی با محمد و آل‌محمد ثبت فرماید و به خانواده و دوستدارانش صبر بر مصیبت عطا فرماید. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند، و او ارحم‌الراحمین است.

-حمایت از علاقه‌مندان به درس خواندن در حوزۀ مهدوی و دانشکدۀ پژوهش‌های عالی

پی‌نوشت/ 26 ژانویه 2016: صهیب الرومانی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. ای مولای ما، سید احمد، ای نور دیدگان... سؤالی داریم... آیا راهی برای فرستادن یک یا دو نفر فقط برای طلب علم وجود دارد، به این دلیل که وجود متخصص، امری مهم و ضروری است؟ اگر صَرف‌کردن وقت برای طلب علم از نظر شما کاری پسندیده باشد... راه این کار چیست؟... زیرا درها برای این خواسته ـ‌آن‌طور که برادران به من خبر داده‌اند‌ـ در دسترس همگان قرار ندارد. چون تحصیل در حوزۀ مهدوی در عراق برای کسانی که خارج از عراق هستند فعلاً میسر نیست... و دری که در حال حاضر گشوده است، اینترنت است... ولی این در با اینکه سودمند است، متخصص نمی‌سازد... زیرا تخصص حقیقی ـ‌‌همان ‌طور که جنابتان مستحضر هستید‌ـ نیازمند فراغت حقیقی است. و مهم‌تر اینکه این عرصه نیازمند حداقل یک یا دو شخص متخصص است که از شایستگی‌های عالی برخوردار باشند و بتوانند به نوبۀ خود خبرهای خود را به دیگران نزد ما برسانند... و این‌گونه علم و خبرها منتقل می‌شود... و چنین تخصصی در حال حاضر نیازمند تحصیل در سرزمین اصلی، و نیازمند تماس عملی با علمای انصار در حوزۀ مهدوی است. و این ـ‌ان‌شاء‌الله‌ـ بهترین فایده را به ما خواهد رساند. آیا راهی به ما پیشنهاد می‌کنید تا بدانیم در برابر این واجب چه باید بکنیم؟ از خدای متعال و شما و همۀ انصار به خاطر جرئت و جسارتم در محضر شما عذر می‌خواهم. از خدا می‌خواهم ما را در برابر خویشتنِ خودمان یاری کند تا از ثابت‌قدمان و یاری‌کنندگان برای برآوردن نیازهای آل‌محمد اطهار باشیم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. تا جایی که به بنده مربوط می‌شود ان‌شاء‌الله همۀ حمایت‌های ممکن را برای دوستانی که مایل به تحصیل در حوزۀ مهدوی یا مؤسسۀ پژوهش‌های عالی هستند انجام خواهیم داد، چه از ایران باشند چه از افغانستان، سوریه، لبنان، کشورهای خلیج، مالزی، اندونزی، تایلند و دیگر کشورهای جهان. شما فقط باید اقدامات قانونی لازم برای اقامت قانونی در عراق را انجام دهید تا دچار مشکلات قانونی نشوید. بنده چندین مرتبه دوستان را در ادارۀ مکتب، مکلف به حل مسئلۀ اقامت برای کسانی کردم که می‌خواهند تحصیلات دینی در عراق داشته باشند؛ ولی آن‌گونه که معلوم است تا‌کنون به راه‌حلی نرسیده‌اند. به‌طور کلی شما به ارتباط‌داشتن با آن‌ها ادامه دهید تا به نتیجۀ سودمند برسید. خداوند همۀ شما را به آنچه خیر آخرت و دنیایتان در آن است یاری فرماید. ** ** **

-درمان فساد با ابزار و ادوات فاسد، شدنی نیست

Ahmed Alhasan احمدالحسن/10 فوریه 2017: / ** ** ** پی‌نوشت/10 فوریه 2017: ابوسجاد الساعدی: فعلاً فقط شعار میدن و دوباره برمیگردن سر خانۀ اولشان و همان مار قبلی از همان سوراخ قبلی آن‌ها را نیش می‌زند. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. معالجۀ فساد با ابزار و ادوات فاسد انجام نمی‌شود. چنین معالجه‌ای نتیجه‌بخش نخواهد بود و قابل اصلاح نیست. متأسفانه آنچه برخی از آن‌ها در این روزها انجام می‌دهند شبیه تابلویی است که بر آن نوشته شده سیگار‌کشیدن ممنوع، در حالی که خودش سیگاری به دست گرفته، می‌کِشد. ** ** **

-کشتن تظاهرات کنندگان بی‌گناه، گناهی است نابخشودنی

Ahmed Alhasan احمدالحسن/14 فوریه 2017: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. کشتن تظاهرات‌کنندگان بی‌گناه، گناهی است نابخشودنی. کسی که دستور می‌دهد یا آن کسی که گلولۀ جنگی به افراد ناتوان شلیک می‌کند، قصد کشتن دارد و باید محاکمه شود. کسی که دستور دهد یا آن کسی که گاز اشک‌آور شلیک کند مجرم و قاتل است و واجب است محاکمه شود؛ چراکه روشی مجرمانه برای کشتن برخی از تظاهرات‌کنندگان بی‌گناه به کار برده است. چنین عملی به‌شکلی فجیع بارها در تظاهرات تکرار شده است. احزابی که ادعای نمایندگی اسلام را دارند چیزی جز مرگ و خرابی به عراقی‌ها تقدیم نکرده‌اند. حکومت انسانی از زمان شکل‌گیری‌اش در سومر، بر پایه‌هایی استوار بوده که یکی از مهم‌ترینِ آن‌ها تلاش برای برپایی رفاه اجتماعی بوده است. آیا شما، احزاب یا یکی از آن‌ها را دیده‌اید که دیدگاهی اقتصادی ارائه کند و بخواهد آن را پیاده نماید و معتقد باشد رفاه جامعۀ عراق را محقق خواهد کرد؟! آیا دستِ‌کم از آن‌ها کلی‌گویی‌هایی در این خصوص شنیدید؟! چه برسد به جزئیات؟! آیا شنیده‌اید که یکی از آن‌ها ـ‌به‌عنوان مثال‌ـ بگوید با استفاده از سرمایه‌داری و اقتصاد بازار آزاد آزادی‌هایی را به ارمغان می‌آورد که فریدمان و هایک[263] نظریه‌پردازی کرده‌اند و در آمریکا و بیشتر دولت‌های غربی پیاده شده است؟! آیا شنیده‌اید یکی از آن‌ها بگوید با اقتصاد مبتنی بر دولت [اقتصاد سوسیالیستی]، تأمین اجتماعی به ارمغان آورده خواهد شد؟! آیا حتی شنیده‌اید یکی از آن‌ها هیچ دیدگاهی اقتصادی مطرح کرده باشد هرچند ایده‌های بیهودۀ بی‌ارزش بوده باشد؟! عراق امروز اساساً کشوری است که از نظر اقتصادی از دست رفته و تباه شده است، بی‌هیچ دیدگاهی اقتصادی؛ و آنچه امروز وجود دارد تنها گروهی حسابگر است که بر اساس فعل‌و‌انفعالات آنی و زودگذر رفتار می‌کنند، نه فراتر؛ مثل بردن عراقی‌ها زیر قرض بانک‌های دولتی. این دستِ‌کم برآوردی است که بنده با استفاده از زیرِ‌نظر‌گرفتن رفتار اقتصادی حکومت عراق از سال 2005 تا امروز به دست آورده‌ام. و فراتر از این شکست و ناتوانی در ادارۀ اقتصاد، ما دزدی‌ها و غارت‌های مفتضح را شاهد هستیم؛ به‌طوری که همگان آن را درک کرده‌اند و حتی خود سارقان هم به آن اعتراف می‌کنند؛ تا آنجا که کار به جایی رسیده است که آنچه دولت قانون و حزب الدعوة نامیده می‌شود برای اصلاح اوضاع به تلاش می‌پردازند و با وقاحت تمام در جست‌وجوی دزد و فاسد هستند تا او را بازخواست کنند و اموال چپاول‌شده را بازگردانند؛ گویا کسانی که بر عراق حکومت می‌کرده و هنوز هم حکومت می‌کنند عده‌ای هستند که از مریخ آمده‌اند و کسی آن‌ها را نمی‌شناسد و رهبران حزب الدعوة و دولت قانون و دیگرانی که احزاب سیاسی‌‌اسلامی نامیده می‌شوند نیستند. مَثَلی عراقی است که می‌گوید: «نان را به نانوایش بده حتی اگر نصفش را بخورد.» متأسفانه نان عراق در اختیار کسانی است که نان را نمی‌شناسند و بدتر اینکه همه‌‌اش را خورده و چیزی از آن را باقی نگذاشته‌اند؛ نه برای فقیر، نه یتیم و نه حتی برای معالجۀ کودک سرطانی! پی‌نوشت/14 فوریه 2017: Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند پاداش همۀ شما را در شهادت صدیقۀ طاهره، فاطمۀ زهرا بزرگ بدارد. پی‌نوشت/14 فوریه 2017: حسن الجبر: در حال حاضر... می‌بینیم بیشتر کشورها وقتی وارد فاز اجراییِ انتخابات می‌شوند کاندیداها نقشۀ کاربردی یا طرح‌های عملیاتی خود را که در آینده به کار خواهند گرفت ارائه می‌کنند ـ‌چه از نظر اقتصادی و چه امنیتی‌ـ با هدف تأمین رفاه اقتصادی، امنیتی و اجتماعی مردم... به جز عراق و حاکمان عراق که به حکومت می‌رسند تا فقط حکومت کنند و تسلط داشته باشند، بدون هیچ دیدگاه اقتصادی یا امنیتی... و نتیجه، اینکه فساد در همۀ پرونده‌های امنیتی، اقتصادی و اجتماعی دیده می‌شود. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، شیخ حسن الجبر، خداوند تو را زنده بدارد. شما با آن‌ها بوده‌ای و به حال آن‌ها و نتیجۀ کارهایشان آگاه‌تری. پی‌نوشت/14 فوریه 2017: ولید العبیدی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای آقا و مولای من! خداوند پاداش شما را در شهادت مادرتان زهرا(ع) ـ‌اولین مدافع وصیت مقدس‌ـ بزرگ بگرداند. آقای من،‌ ما همراه شما بر عهد و پیمان باقی می‌مانیم، ان‌شاء‌الله به نیرو و قوت او... هیچ نیرویی نیست مگر با خدا. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. خداوند پاداش‌های شما را بزرگ بگرداند و اعمالتان را بپذیرد.

-به کار بردن گاز اشک‌آور علیه تظاهر کنندگان

پی‌نوشت/16 فوریه 2017: Sarmed Alyamani: خداوند شما را زنده بدارد، ای آقای ما. خداوند پاداش شما را در مصیبت جده‌ات زهرا(ع) بزرگ بگرداند... دکتر عبادی اندکی پیش در مصاحبه با روزنامه‌نگاران برای توجیه کار زشت کشتن تظاهرات‌کنندگان گفته، چنین چیزی نبوده و شلیک گلوله‌های جنگی نیز در کار نبوده است؛ بلکه تنها پرتاب گاز اشک‌آور و گلوله‌های پلاستیکی بوده که گویی اسلحه محسوب نمی‌شوند. وی همچنین تلاش کرد تا تظاهرات را به داعش، تخریب بغداد و پرتاب موشک به بغداد ربط دهد؛ در حالی که به درگیر‌نکردن عراق به جنگ داخلی دعوت می‌کند و از دسیسه‌گران بر حذر می‌دارد. عذر بدتر از گناه! Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، دکتر سرمد، خداوند تو را زنده بدارد. گاز اشک‌آور بر سر تظاهرات‌کنندگان یا تجمعات انسانی پرتاب نمی‌شود؛ بلکه تنها به مکان‌های خالیِ جلوی تجمعات پرتاب می‌شود تا مانع از پیشروی آن‌ها بشود؛ اما متأسفانه آنچه در تظاهرات اتفاق می‌افتد این است که آن‌ها گازهای اشک‌آور را بر سر تظاهرات‌کنندگان و تجمعات انسانی پرتاب می‌کنند و این رفتار یعنی یا آن‌ها به‌عمد قصد کشتن دارند یا نحوۀ کاربرد ایمن و صحیح آن را نمی‌دانند و به این ترتیب فرماندهان نظامی و سیاسی در تمام سطوح، مسئولیت کشتن تظاهرات‌کنندگان را بر عهدۀ خود خواهند داشت.

-بنده هیچ دشمنیِ پیشینی با احزاب سیاسی اسلامی در عراق ندارم.

پی‌نوشت/16 فوریه 2017: حمید التمیمی: معروف و مسلّم است که عراق توسط هفت حزب و چندین شاخۀ منشعب‌شده از آن‌ها و بالاتر از آن خواسته‌های حکومت‌های منطقه‌ای و جهانی، اداره می‌شود که در نتیجه بحران و وضعیتی ناپایدار ایجاد کرده است؛ به‌اضافۀ القاعده و داعش و انشعابات آن‌ها؛ ولی باید در نظر داشته باشیم که متأسفانه ما می‌بینیم هجمه‌ها و طعنه‌ها به‌سوی یک گروه معین ـ‌یعنی حزب الدعوة‌ـ متوجه شده است و دیگران رها شده‌اند. آیا این از خردمندی، راست‌گویی و طرح مسئولیت است یا...؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. بنده هیچ دشمنیِ پیشینی با حزب الدعوة یا دیگر جنبش‌ها و احزاب سیاسی اسلامی یا دیگران در عراق ندارم. بنده در بیانیۀ بالا تنها از حزب «الدعوة» ـ‌بدون دیگران‌ـ انتقاد نکردم و حزب الدعوة را تنها به این جهت بیان کردم که بزرگ‌ترین مسئولیت را بر دوش می‌کشد؛ زیرا عراق را رهبری می‌کند؛ [و] نخست‌وزیر در طول دورۀ گذشته تا امروز، از آن‌ها بوده است. عامل نوشتن بیانیۀ فوق تکلیف شرعی و دینی بوده است، نه عوامل سیاسی یا تحقق‌یافتن منفعتی معین. ما در کارهای سیاسی شرکت نمی‌کنیم و تمایلی به شرکت در آن نیز نداریم.

-مقتدی صدر بهتر از دیگران است

پی‌نوشت/1 مارس 2017: علی رضا تمیمی: احمدالحسن، دیدگاه تو دربارۀ سید مقتدی صدر چیست؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. بهتر از دیگران است. پی‌نوشت/1 مارس 2017: سعید العراقی: آیا کتاب «توهم بی‌خدایی» شما در «سماوه» موجود است؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. این کتاب برای مطالعه در اینترنت وجود دارد و نسخۀ چاپی آن در چند شهر عراق موجود است. به‌طور کلی اگر مایل هستی نسخۀ چاپی آن را به دست بیاوری با مکتب نجف اشرف تماس بگیر و امیدوارم یکی از آن‌ها که از پاسخ من مطلع می‌شود یک نسخۀ آن را رایگان در اختیارت بگذارد. با تشکر.

-پیوستن به جبهه‌های موصل برای دفع شرّ وهابی‌ها

پی‌نوشت/5 مارس 2017: ابومحمد الحسیناوی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، ای آقا و مولای من! من خادم شما هستم و گروهی از انصار ناصریه با من هستند. ما از همۀ اصناف داخلی به پلیس مرکزی در موصل منتقل شده‌ایم و سبب انتقال ما ایمان‌آوردن به دعوت مبارک بوده است. آقا و مولای من، چشم‌‌انتظار نصیحت شما دربارۀ پیوستن یا باقی‌ماندن در استان خود برای خدمت به دعوت مبارک هستیم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: پاسخ: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند شما را زنده بدارد. بهتر است در این دوران بپیوندید تا شرّ وهابی‌هایی را که داعش خوانده می‌شوند دفع کنید. از خدا می‌خواهم شما را حفظ و هر بدی را از شما دفع فرماید. متأسفانه عراق را احزاب فاسد به این شکل هولناک اداره می‌کنند. این افراد فاسد همان کسانی هستند که عراق را ویران کرده، به مرز نابودی کشانده‌اند و هنوز هم با همین روش رفتار می‌کنند؛ روشی که آن‌ها را به‌زودی به فرجامی هولناک‌تر از پایان سَلَفشان صدام و جماعت‌های تبهکارش ـ‌که پیش از آن‌ها بر عراق حکومت می‌کردند‌ـ خواهد رساند. پی‌نوشت/5 مارس 2017: احمد ابومیثاق: سلام بر شما ای آقا و مولای من، احمدالحسن، که بهترین صلوات و تحیت و سلام بر او باد! پرسش: آقا و مولای من، در ایران گروه‌های مردمی متشکل از مردم وجود دارد که مثل یک ارتش زیر پرچم سید خامنه‌ای و تحت امر او با نام «بسیج» فعالیت می‌کنند. آن‌ها مردم را برای منافع خود به کار می‌گیرند و به آن‌ها آموزش‌هایی می‌دهند و نیز برخی از انصار با آن‌ها در کارهایشان مشارکت می‌کنند یا برای آموزش با آن‌ها همراه می‌شوند. آن‌ها ضد این دعوت مبارک هستند، به ما منحرف می‌گویند و ما را شیعیان داعشی می‌نامند و همچنین... دیدگاه شما دربارۀ انصاری که با آن‌ها مشارکت و آن‌ها را در کارهایشان یاری می‌کنند چیست؟ خواهش می‌کنم پاسخ دهید، ای آقا و مولای من! فرستنده: احمد ابومیثاق از طالقان. Ahmed Alhasan احمدالحسن: پاسخ: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. تا وقتی کارشان در حدود شرع باشد و موجب ستم بر کسی نباشند اشکالی در کارشان نخواهد بود. آن‌ها ایرانی هستند و حق دارند در هر تشکیلات نظامی برای دفاع از ایران مشارکت داشته باشند. پی‌نوشت/7 مارس 2017: علی الیمانی ابوالهدی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما... آقا و مولا و نور دیدگانم امام Ahmed Alhasan احمدالحسن، صلوات پروردگارم بر تو باد. آقای من، بنده دانشجوی پایۀ ششم هستم و رشته‌ام زیست‌شناسی است. از شما خواهش می‌کنم برای توفیق‌یافتن من دعای فرمایی، به حقی که زهرا(ع) بر شما دارد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم شما را به آنچه می‌پسندد و راضی است توفیق دهد و بر شما با آنچه خودش اهلش است تفضل فرماید. پی‌نوشت/7 مارس 2017: Jaafer Naser: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. مولای من، سؤالی از خواهر «سارة سرور الرحمن» برای شما نقل می‌کنم و چشم‌انتظار پاسخ شما هستیم ای آقای ما. علی‌رغم اینکه مشغله‌های شما بسیار است، از شما التماس دعا داریم. درود خدا بر شما برادرم جعفر، و درود خدا بر سید احمدالحسن. فقط دوست داشتم سؤالی را اینجا بر جناب احمدالحسن عرض کنم. در خصوص مسئلۀ بزرگی همچون فرایند تکاملِ انسان و سِیر عجیبش در منتقل‌شدنش از آخرین مرحلۀ حیوانی، چه حکمتی در حادث‌شدن چنین فرایندی وجود دارد؟ وجود عجز و ناتوانی در خالق ـ‌که از ساحت او بسی به‌دور است‌ـ از اینکه انسانی درست بیافریند... یا عامل دیگری وجود دارد که از ما پوشیده است و کتاب خداوند کریم به آن اشاره‌ای نفرموده است؟... مسئلۀ (و خلقناکم اطوارا/ ما شما را گونه‌گون آفریدیم) الزاماً به این فرایند تکاملی عجیب و فلسفه‌ای که در کتاب خدا به آن پرداخته نشده است اشاره نمی‌کند... می‌تواند اشاره داشته باشد به عوالم انتقال ما از عالم ذر به این دنیا، سپس جهان اصلاب ـ‌جایی که ما حیواناتی نطفه‌وار بودیم‌ـ سپس به جهان رحم‌ها ـ‌جایی که پیوستن به تخمک صورت می‌گیرد‌ـ و خروج ما به مراحل جنین، مضغه (گوشت جویده‌شده)، علقه (خون بسته‌شده)، سپس اشاره به مراحل معروف در فرایند تکامل آفرینش «علقه» سپس خروج ما به‌شکل انسانی درست به عالم مرگ و محل برزخ... سپس جهان آخرت. قرآن با اشاره به این گونا‌گونی، سخن را به‌گونه‌ای ادامه داده که جایی برای شک‌و‌تردید باقی نمی‌ماند. اما بنده نه در کتاب خدا و نه در احادیث رسول خدا و نه ائمه، هیچ اشاره‌ای به فلسفۀ آفرینشی که داروین و سید احمد مطرح می‌کنند ندیدم... بنابراین آیا در اینجا حلقۀ گمشده‌ای وجود دارد؟! یا چیز دیگری؟ به‌علاوه از چه رو این فرایند همان «ناموس فطری» (الهام درونی) در استمرار خلقت نباشد؛ یعنی آنچه داروین برای اساس پیدایش زندگی و خلقت موجودات به اثبات رسانده است... چگونه به خلقت در رحم زن و فرایند آفرینش جنین ـ‌پس از چیزهایی که دربارۀ اساس آفرینش پدر و مادرش به‌عنوان دو بشر دانستیم‌ـ منتهی شده است؟! و در این، دلیلی وجود دارد مبنی بر اینکه مسئلۀ آفرینش به فاعل و کارگاهی ایمن با چهارچوب‌هایی مشخص و استوار نیاز دارد تا آفرینش جنینی کوچک به‌درستی صورت پذیرد. حال چگونه طبیعتی گنگ و مبهم با اعضایی از‌هم‌پاشیده می‌تواند مردی کامل و در همان وقت زنی را بیافریند...؛ و از چه رو فرایند خلقتِ شناخته‌شده به‌طور پیوسته بر آن جاری نبوده است؟ آیا این عجز و ناتوانی در طبیعت محسوب می‌شود؟ یا چیز دیگری است؟

-نظریۀ تکامل حقیقت علمی ثابت شده‌ای است که هیچ ابهامی در موردش وجود ندارد

Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. نظریۀ تکامل، حقیقت علمی ثابت‌شده‌ای است؛ به‌طوری که امروز هیچ ابهامی درباره‌اش وجود ندارد، با دلایل علمی و قطعی بسیار از جمله دلایل ژنتیکی همچون ویروس‌های پس‌گرد و همجوشی کروموزوم دوم. اما متن دینی در اثبات یا انکار این نظریه هیچ سودی نمی‌رساند. این مطلبی است که بنده در کتاب «توهم بی‌خدایی» هنگام پرداختن به متون دینی بیان کرده‌ام و شما می‌توانید جزئیات آن را در این کتاب مطالعه کنید: «نظریۀ تکامل، نظریه‌ای علمی است و به همین دلیل هنگامی که ما به متون دینی سازگار با آن اشاره می‌کنیم، هدفمان اثبات نظریۀ تکامل از طریق متن دینی نیست؛ بلکه نهایت خواستۀ ما اثبات هماهنگی و موافقت متون دینی با این دستاورد علمی است.» (کتاب توهم بی‌خدایی)[264]

-تظاهرات حق مشروعی است که کسی نمی‌تواند به زور جلوی آن را بگیرد

پی‌نوشت/10 مارس 2017: حسین المنصوری: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. مولای من، من در دانشگاهِ «واسط» دانشکدۀ ادبیات در قسمت ترجمه مشغول هستم. امروز اتفاق ناگواری در دانشگاه روی داد. نخست‌وزیر ـ‌عبادی‌ـ به دانشگاه و به‌طور خاص به دانشکدۀ تربیت آمد و دانشجویان با استقبال‌نکردن به او پاسخ دادند. هزاران دانشجو بر ضد او تظاهرات کردند و در پایان عده‌ای اقدام به سرکوب تظاهرات‌کنندگان و شلیک گاز اشک‌آور و نیز گلوله‌های جنگی کردند. و نتیجه اینکه بیش از 100 دانشجو مجروح شدند و دو نفر در شُرُف مرگ هستند. آقای من، ای قائم آل‌محمد، نظر شما دربارۀ تظاهرات امروز در حریم دانشگاه چیست؟ و آیا تظاهرات محدود به مکان‌هایی خاص است؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد و شکر خدا که شما سلامت هستی. تظاهرات برای مطالبۀ حقوق ـ‌چه در میدان التحریر باشد، چه در استان‌ها و چه در دانشگاه‌ها‌ـ حقی است مشروع و کسی حق ندارد آن را با زور سرکوب کند. پی‌نوشت/10مارس 2017: Yusif Mohammed Salisu: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای آقا و مولای من. آیا ممکن است برای برادر بزرگم دعا بفرمایید؟ او بسیار بیمار است. من یکی از انصار از غنا هستم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم بر او با آنچه خودش اهلش است منت بگذارد؛ که او ارحم‌الراحمین است. پی‌نوشت/15مارس 2017: Kadm Hassan: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای آقا و مولای من، احمد اسماعیل الحسن. سید و مولای من، از خدا می‌خواهم شما و فرزندانت و اهل‌بیت بزرگوارت و برادر و تمامی رعیتت را حفظ فرماید و برایت تمکین عطا فرماید. مولای من، از شما می‌خواهم به حق مولایمان فاطمۀ زهرا(ع)، پدرش، همسرش، فرزندانش و سرّی که در او به ودیعت نهاده شده است مرا بیامرزی و برایم دعا کنی ـ‌ای کریم و ای فرزند کریمان پاک و مطهر‌ـ تا خداوند مرا بیامرزد و مرا به آنچه دوست دارد و راضی است توفیق دهد و از شما بابت تقصیرم عذر می‌خواهم، ای مولای من! اللهم صل علی محمد و علی آل‌محمد الائمة و المهدیین و سلم یا ربی تسلیماً کثیرا. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. خداوند به تو پاداش خیر دهد. از خدا می‌خواهم مرا توفیق خدمت به شما و ادای حقوقتان عطا فرماید. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند. پی‌نوشت/15 مارس 2017: محمد القلاف: سلام بر شما، سید و مولای من! خداوند به شما عافیت دهد و توفیقتان عطا فرماید. آیا ممکن است ـ‌اگر اجازه بدهید و ما را عفو بفرمایید‌ـ تفسیر چندین سؤال را بپرسیم: آیا انسان توانایی چنین کاری را دارد و آیا درست است که او بر روی آب راه می‌رود. ماجرای زیر نقل شده است: رفتن بر روی آب سید شفیع بروجردی در «الروضة البهیة» چنین می‌نویسد: گفت: از برخی افراد معتمد شنیدم که سید مرتضی علم‌الهدی( منزلی در بغداد قدیمی داشت و یکی از شاگردانش در بغداد جدید بود. این شاگرد با تأخیر در کلاس درس حاضر می‌شد، چون هر صبح مدتی منتظر می‌شد تا دو طرف رودخانه با یک پل به هم وصل شوند و طی همین مدت انتظار‌کشیدن، سید مرتضی درس را به پایان می‌رساند. آن شاگرد از استاد درخواست کرد که درسش را به تأخیر بیندازد تا او بتواند برسد و از حضور در کلاس بهره‌مند شود. سید مرتضی( برای او چیزی نوشت و گفت: این را نزد خودت نگهدار و هروقت می‌خواهی بیایی و دیدی پل متصل نشده است روی آب راه برو و به این نوشته نگاه نکن و نترس. شاگر به دستور استاد عمل کرد و همین ‌طور شد. هنگامی که اتصال پل دیر برقرار می‌شد، او روی آب راه می‌رفت، بی‌آنکه پایش خیس شود و در زمان معین‌شده به کلاس درس می‌رسید. یک روز شاگرد با خودش فکر کرد این چیزی که استاد نوشته است و چنین تأثیر بزرگی دارد چیست؟ آن برگه را باز کرد و به آن نگاه کرد و دید رویش نوشته بود: «بسم الله الرحمن الرحیم». روز بعد وقتی شاگرد خواست مثل روزهای قبل عبور کند در آب فرو رفت؛ پس بازگشت در حالی که دیگر نمی‌توانست از آن استفاده کند؛ زیرا شرطی را که سید برای او معین کرده بود ـ‌اینکه به آن نوشته نگاه نکند‌ـ نقض کرده بود. متشکرم. خادم شما، محمد القلاف.

-معجزه‌ها بیهوده نیستند و خداوند آزموده نمی‌شود

Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. این قصه ساختگی است و به‌دروغ به سید مرتضی‌( نسبت داده شده است. اما مسئلۀ معجزات، عبث و بیهوده نیستند و خداوند آزموده نمی‌شود. شما هر‌وقت در تنگنا یا نیاز به انجام کاری داشتی در آن هنگام خدا را خالصانه بخوان و به اولیایش توسل کن و خداوند ـ‌با آنچه خودش شایسته‌اش است‌ـ برایت گشایش قرار خواهد داد. بعید نیست که برای مؤمنی، کرامتی از سوی خدا واقع شود تا بدی را از او دفع یا خیری را برایش میسّر گرداند، که او ارحم الراحمین است. خداوند چه بسیار ما را در نشانه‌ها و کرامتش فرو برده و چه بسیار بدی‌ها که دفع کرده و چه بسیار خیری که لایقش نبوده‌ایم و او عطا فرموده است. برای خداوند سبحان اخلاص پیشه کن و با چشمانی آسوده و خرسند در غار مستحکمش بیتوته نما که نشانه‌هایش را خواهی دید. پی‌نوشت/15 مارس 2017: احسان بن ثامر: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما... از شما درخواست دعا داریم... Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد و به تو پاداش خیر دهد. از خدا می‌خواهم تو را در حزب خودش ثبت فرماید، از سربازانش قرار دهد و توفیقت دهد تا از اولیایش باشی. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند. پی‌نوشت/15مارس 2017: Mahdi Irani: سلام بر شما ای اهل‌بیت نبوت... روحم و بدنم به فدای شما. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم شما را توفیق دهد و گام‌هایتان را استوار بدارد و به من توفیق خدمت به شما عطا فرماید؛ که او ارحم‌الراحمین است. ** ** **

-تسلیت به‌مناسبت شهادت عمر عدی المحمدی در میدان‌های نبرد آزادسازی موصل

Ahmed Alhasan احمدالحسن/17 مارس 2017: شکسته؛ همچون شاخه‌های تاک پدرت؛ این کلمات... چیده شده؛ همچون بال‌های پدرت؛ این واژگان... عزیز من، عدی محمدی: خداوند پاداش تو، پاداش مادرش و پاداش همۀ دوستدارانش را بزرگ بگرداند. [ای مادر] حبیب من، بر امیر بزرگوارات مویه کن؛ در حالی برای تو می‌نویسم که اشک امانم نمی‌دهد. ما جوانانمان و جگرگوشه‌هامان را ـ‌که به‌سانِ عمْر گل بودند‌ـ از دست دادیم تا عراقِ علی و حسین را حفظ کنیم؛ زیرا جماعتی فاسد عراق را ربوده‌اند و آن برگزیده‌شان آن را به داعش واگذاشت. گریه کن [ای مادر] حبیب من که این‌ها شرمگین نمی‌شوند؛ در حالی که خون این جوانان در برابر کرسی‌شان بی‌ارزش است.[265] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​1​0​0​0​0​8​0​1​9​8​4​6​9​9​9​/​v​i​d​e​o​s​/​v​b​.​1​0​0​0​0​8​0​1​9​8​4​6​9​9​9​/​1​8​3​2​7​3​4​9​9​7​0​0​3​8​1​1​/​?​t​y​p​e​=​2​&​t​h​e​a​t​e​r پی‌نوشت/24 مارس 2017: Jawad Salehi: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای مولای من! ما انصار مقیم افغانستان ـ‌به حول و قوۀ الهی‌ـ آمادۀ آمدن به عراقِ علی و حسین و بذل جانمان به فدای شما هستیم تا برای کمک به قیام شما پیش‌قدم شویم و فدای حاکمیت الله باشیم تا پس از آن دیدگان شما را گریان نبینیم، ای امیر غریب ما. تو را به مادرت زهرا(ع) قسم می‌دهم پاسخ ما را بدهی. Mahmood Mahdi Dawood Zolfaqar Sayed Sayyed Ahmad Ansar Rashid Hashemi کمیل انصار محمد جاوید صالحی Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. خداوند به شما پاداش خیر عطا فرماید. شما شیعۀ علی و حسین هستید و دفاع از ضریح‌های امامانتان و پدرانتان(ع) از حقوق شماست و شما ـ‌ان‌شاء‌الله‌ـ شایستگی‌اش را دارید. از خدا می‌خواهم شما را به آنچه نیت کرده‌اید در شمارِ مدافعان علی و حسین(ع) ثبت فرماید. از خدا می‌خواهم شما را و افغانستان عزیز و اهلش را از شرّ سلفی‌های وهابی حفظ فرماید. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/24 مارس 2017: خداوند به شما پاداش خیر عطا فرماید[266]. h​t​t​p​s​:​/​/​m​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​s​t​o​r​y​.​p​h​p​?​s​t​o​r​y​_​f​b​i​d​=​1​2​6​1​2​2​2​5​4​3​9​2​5​4​0​6​&​i​d​=​4​5​7​3​9​7​0​0​4​3​0​7​9​6​8

-آیا وفای به نذر دیده شده در رؤیا واجب است؟

پی‌نوشت/24 مارس 2017: زهرا الحسینی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. ای پدر گرامی‌ام: آیا واجب است در عالم دنیا به نذرِ انجام‌شده در عالم رؤیا عمل شود؟ خداوند بهترین پاداش نیکوکاران را به شما عطا فرماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. واجب نیست. پی‌نوشت/24 مارس 2017: Hadi Ali Al Ansari: سلام بر شما ای آقای من، ای پسر رسول خدا. آقای من، ما خادمان شما از اروپا هستیم. آیا پی‌نوشت شما برای برادرانمان در افغانستان اذن برای دیگر انصار خارج از عراق نیز هست تا متوجه عراق و دفاع از سرزمین وطنی شوند؟ خداوند بهترین پاداش را به شما عطا فرماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. از هیچ‌کسی نخواستم متوجه عراق شود. خداوند به شما توفیق دهد. از خدا می‌خواهم طبق نیّتی که کرده‌اید و به آنچه او ـ‌سبحان‌ـ شایسته‌اش است به شما پاداش دهد. ** ** **

-در خصوص مسئلۀ کرکوک

Ahmed Alhasan احمدالحسن/28 مارس 2017: #کرکوک تقریباً یک سال پیش نوشتم: «سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما در سایۀ شرایط سختی که بر عراق می‌گذرد واجب می‌دانم همۀ کسانی را که به عراق اهمیت می‌دهند از موضوع زیر آگاه سازم: اول: وضعیت واقعی امروز به این صورت است که عراق یک حکومت یکپارچه نیست؛ بلکه عبارت است از دو دولت؛ دولت کردستان در شمال که فقط احزاب کرد بر آن حکومت می‌کنند، و دولت عراق در مرکز و جنوب که برخی از ساکنان آن‌ها بر آن حکومت می‌کنند و احزاب کرد در حکومت و نابود‌کردن آن با آن‌ها مشارکت می‌کنند. دوم: کرکوک شهری با قومیت‌های چندگانه است و هیچ‌یک از بخش‌های آن ـ‌حتی اگر از اکثریتِ آنجا برخوردار بوده باشند‌ـ حق ندارد پیوستن به حکومت وابسته به قومیت آن بخش را بر دیگر ساکنانش الزامی کند. چنین کاری طبق تمام معیارهای انسانی، اخلاقی و قانونی، قضیه‌ای ناعادلانه است و باید موضوع کرکوک، به همین شکل مورد بحث و بررسی قرار گیرد؛ زیرا چنین وضعیتی یک همه‌پرسی برای استقلال کرکوک از عراق نیست تا کرکوک دولتی با قومیت‌های گوناگون ـ‌که کرد و عرب و ترکمن در آن زندگی می‌کنند‌ـ باشد؛ بلکه آن‌ها می‌خواهند همه‌پرسی را برای پیوستن کرکوک به دولتی با قومیت کردی به اجرا درآورند؛ یعنی آن‌ها می‌خواهند از طریق همه‌پرسیِ کردها در کرکوک، صدها هزار ترکمن و عرب را مجبور کنند زیر سایۀ حکومتی با قومیت کرد زندگی کنند و چنین کاری، ظالمانه و ناعادلانه است؛ بنابراین بر هر عراقی و انسان شریفی که ظلم و سرکشی را ناخوش می‌دارد واجب است برای اینکه احزاب کرد، ترکمن‌ها و عرب‌ها و دیگر قومیت‌های کرکوک را برای زندگی در سایۀ دولتی با قومیت کردی مجبور نکنند، در راستای حق آن‌ها موضع‌گیری کند.» ** ** **

-تسلیت به‌مناسبت وفات شیخ اکرم الاسدی

Ahmed Alhasan احمدالحسن/1 آوریل 2017: خداوند پاداش‌های شما را با انتقال شیخ جلیل اکرم الاسدی به رفیق اعلی بزرگ بگرداند. از خدا می‌خواهم به خانواده و دوستانش صبر بر مصیبت عطا فرماید و خیر دنیا و آخرت را به آن‌ها ثواب دهد. از خدا می‌خواهم با رحمت فراگیرش به او رحمت کند و او را با محمد و آل‌محمد مبعوث فرماید. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند. / پی‌نوشت/3 آوریل 2017: Ahmed Alhasan احمدالحسن: از شما خواستار دعا در این روزهای مبارک هستم. خداوند به همگان پاداش خیر عطا فرماید. پی‌نوشت/30 آوریل 2017: شاکر الجابری: سلام بر شما، آقای من! یکی از برادران انصار در عمره است و به‌دلیل وجود ازدحام و هل‌دادن‌ها، یکی از شوط‌ها را خارج از مقام ابراهیم انجام شد. او چه کار باید انجام دهد؟ این سؤال از طرف خودِ اوست و او خودش با همین متن نوشته و منتظر پاسخ است. بنده اکنون برای ادای عمرۀ مفرده در مکه هستم و می‌خواهم به‌نیابت از پدرم مجدداً عمره بگزارم. آیا صحیح است غسل کنم و در هتل لباس احرام بپوشم، سپس به میقات (مسجد تنعیم) بروم، آنجا تلبیه کنم و احرام ببندم؟ یا این غسل و پوشیدن لباس احرام باید در میقات انجام شود؟ امکان پرسیدن از هیئت فقهی را ندارم؛ چون وسیله‌ای برای ارتباط در اختیارم نیست. منتظر پاسخ فوری هستم و شما را برای موفقیت و ثبات، دعا می‌کنم.

-طواف خارج از مقام ابراهیم به سبب ازدحام

Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. برای طوافی که به‌دلیل ازدحام، خارج از مقام ابراهیم(ع) انجام داده است چیزی بر عهده‌اش نیست. جایز است در هتل لباس احرام بپوشد و آنجا غسل کند، سپس به میقات برود و برای عمره، محرِم شود. پی‌نوشت/30 آوریل 2017: علی عدی المحمدی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما آقا و مولای من، Ahmed Alhasan احمدالحسن، ای قائم آل‌محمد. برادرم در موصل شهید شد و من تصمیم گرفتم به ارتش عراق بپیوندم تا به فیض شهادت نائل شوم ولی مادرم نمی‌پذیرد. آقای ما، لطفاً پاسخ دهید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من خداوند تو را زنده بدارد. از مادرت اطاعت کن. ** ** **

-تبریک و تهنیت به‌مناسبت یادبود ولادت امیر‌المؤمنین(ع)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/11 آوریل 2017: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. ولادت علی بن ابی‌طالب بر همۀ شما مبارک باد.[267] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​h​m​e​d​.​A​l​h​a​s​a​n​.​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​/​1​2​7​7​5​1​4​0​7​8​9​6​2​9​1​9 پی‌نوشت/12 آوریل 2017: نوفل عدنان البصراوی: انا لله و انا الیه راجعون، برادر کوچکم محمد عدنان هاشم به رحمت خدا پیوست؛ فدای شما سرورم؛ و ما نیز به فدای شما! مولای من، برای او دعا کنید. آخرین سخنی که بر زبان آورد این بود: دخیلک یا احمدالحسن. قبل از خوردن آب می‌گفت می‌خواهم همانند حسین(ع) تشنه‌لب بمیرم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند پاداش‌های شما را بزرگ بگرداند. از خدا می‌خواهم او را با محمد و آل‌محمد مبعوث، و به شما و همۀ خانواده و دوستدارانش صبر بر مصیبت عطا فرماید. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌فرماید. پی‌نوشت/11 آوریل 2017: علی الحسن: آقای من احمدالحسن، ما در ارتش سوری دیدگاه‌های شما را از سال 2012 دنبال می‌کنیم و امروز در درعا ـ‌که سرآغاز شکل‌گیری بحران سوریه بوده است‌ـ کارها شدت گرفته و هر روز عده‌ای از ما در رویارویی با «النصرة» ـ‌که تحت حمایت اردن است‌ـ شهید می‌شوند... سید احمدالحسن، چشم‌انتظار دعای شما برای ارتش سوری در درعا هستیم و اگر ممکن است نظر خودتان را دربارۀ روزهای آینده برای ما توصیف بفرما... زیرا ما شنیده‌ایم دعای شما رد نمی‌شود... خداوند شما را حفظ فرماید... و منتظر پاسختان هستم... علی الحسن، ارتش سوری.

-از خدا می‌خواهم تجمعات تبهکارانۀ تروریستی وهابی را خوار و زبون گرداند

Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم تجمعات تبهکارانۀ تروریستی وهابی را ـ‌که برای ویران‌کردن سوریه جمع شده‌اند‌ـ خوار و زبون گرداند و سوریه را قبر آنان و دین مجرمانه‌شان قرار دهد. پی‌نوشت/11 آوریل 2017: Ahmed A. Slan: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. ولادت امام علی(ع) بر مردان و زنان مؤمن مبارک باشد... ای سید ما، پیش‌تر در پی‌نوشت‌ها و تالار گفت‌وگو چند سؤال از محضرتان پرسیده بودم و منتظر پاسخ مبارک شما هستم. دو پرسش دیگر نیز دارم: 1. آیا این «قناة الحرة المؤمنة/ شبکۀ آزاد مؤمن»!!! تابع حکومت آمریکاست که عراق و بخش‌هایی از سوریه را اشغال کرده است؟؟! 2. می‌دانم سید مقتدی صدر مثل شما معصوم نیست و شما از او تعبیر به «بهترین فرد از میان مراجع موجود مخالف» یاد کرده‌ای. آیا دعوت او به کناره‌گیری «رئیس اسد» یک اولویت دینی است یا وطنی؟ یا کسی در پشت پرده با استفاده از این عنوان، سکان‌داری می‌کند؟ ... متشکرم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: شما فقط کمی خودت را آرام کن و تشنج ایجاد نکن و به سخن من چیزی اضافه نکن، و سخن و مواردی را که مطرح می‌کنم، چیزی بیش از آنچه در خود دارند تعبیر نکن. پی‌نوشت/11 آوریل 2017: احمد کاظم علی الحاشی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای سید من، احمدالحسن. ولادت سید العارفین و امام متقین، علی بن ابی‌طالب امیر‌المؤمنین(ع) را به شما تبریک می‌گوییم. آقای من، سؤالی از کتاب متشابهات دارم. پرسش 91 که به آن پاسخ داده‌اید. آقای من، از شما می‌خواهیم بر ما تفضل فرموده، معنای این عبارت از پاسخ خود را برایمان توضیح دهید: «و این چیزی که مؤمن در ملکوت آسمان‌ها مشاهده می‌کند ـ‌پس از آنکه تقوا پیشه کند و از خدای سبحان بترسد و صبوری پیشه کند‌ـ حتماً باید به آن ایمان آورد تا تأویل آنچه را که دیده است بداند.» آقای من، فهم قاصر من [از این سخن[ به این صورت است که مؤمن وقتی به این مقام می‌رسد رؤیایی را که می‌بیند می‌فهمد و تفسیر می‌کند. از شما متشکرم. لطفاً پیمانۀ ما را تمام بده که ما تو را از نیکوکاران می‌دانیم.

-دانستن تأویل رویا

Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من خداوند تو را زنده بدارد. آری، پس از اینکه رؤیا را به‌طور مستقیم ببیند یا بعد از اینکه در دنیای واقع محقق شود ـ‌اگر اخبار غیبی بوده باشد‌ـ ممکن است تأویل رؤیایش را بداند. همچنین ممکن است در حال، آن را نفهمد و فقط وقتی در واقعیت محقق شد بفهمد و ممکن است حتی از تحقق آن در دنیای واقع نیز غافل شود.

-حکم حل و فصل‌های عشایری

پی‌نوشت /11 آوریل 2017: جمال حمود سویلم: سلام بر شما، مولای من. حکم حل‌و‌فصل‌های اختلافات عشایری اگر با رضایت طرفین باشد چیست؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. تا وقتی ظلمی بر یکی از طرفین روا نشود اشکالی در آن نیست و به‌طور کلی با رضایت و صلح بین طرفین اشکالی وجود نخواهد داشت. پی‌نوشت/11 آوریل 2017: مجتبی العراقی: و علیکم السلام ای سید و مولای من. از خدا می‌خواهم شما را حفظ کند و یاری‌تان فرماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد و به تو پاداش خیر عطا فرماید.

-مسئلۀ پیوند سر از نظر علمی ممکن است و دین با نفْس در تعامل است

پی‌نوشت/11 آوریل 2017: محمود علیی: سید و مولای من، سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. اخبار جدید علمی را که در پایان امسال رخ خواهد داد شنیده‌اید؛ خبری که باعث سر‌و‌صدای زیادی در جهان پزشکی ـ‌به‌خصوص‌ـ و در سطح جامعه ـ‌به‌طور کلی‌ـ شده که عبارت است از عمل پیوند سر که دکتر سرجیو کاناوارو انجام خواهد داد. وی تصریح کرده است که این جراحی حدود یازده میلیون دلار هزینه خواهد داشت و حدود 36 ساعت به طول خواهد انجامید و با مشارکت 150 پزشک انجام می‌شود و شایان ذکر است میزان موفقیت 90% پیش‌بینی شده است. بحثی میان من و یکی از شاگردانم رخ داد که وقتی این جراحی انجام شود، آتشی بر مسائل متعدد افروخته خواهد شد و من به او وعده دادم که از شما جواب بگیرم. او کتاب توهم بی‌خدایی را مطالعه کرده است. پرسش بنده از شما: پاسخ شما دربارۀ این قضیه چیست؛ چراکه سرِ اهدا‌کننده (که می‌میرد) قطع و به بدن دیگری پیوند زده می‌شود...!؟ با تشکر فراوان و ببخشید که مطلب طولانی شد. از شما خواستار دعا هستم. «8 ماه تا اولین عمل «انتقال/پیوند سر» در تاریخ باقی مانده است! این عکس متعلق به یک پزشک جراح اعصاب ایتالیایی به نام سرجیو کاناوارو است که در ماه دسامبر امسال پس از سی سال تحقیق و برنامه‌ریزی، یک بیمار روسی به‌نام والری سبیریدنوف را که مبتلا به بیماری نادری به نام آتروفی عضلانی نخاعی (spinal muscular atrophy) است تحت جراحی قرار خواهد داد. او سر بیمار را منجمد خواهد کرد یا در درجۀ حرارت 15 قرار خواهد داد؛ و سپس این سر را به بدن اهدا‌کننده که از مرگ مغزی (Brain Death) رنج می‌برد پیوند خواهد زد. وی سپس با استفاده از پولی اتیلن گلیکول شروع به پیوند‌زدن اعصاب اصلی میان جسم و سر جدید خواهد کرد. انتظار می‌رود این عمل 11 میلیون دلار هزینه داشته باشد و با همکاری 150 پزشک و مجموعۀ پرستاری، تا 36 ساعت طول بکشد.» حبیب من، تمنا دارم پاسخ دهید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. سؤالی را که بالا تفضّل کردی نخوانده‌ام؛ ولی به‌طور کلی مسئلۀ پیوند سر، از نظر پزشکی ناممکن نیست و وقتی طب در زمینۀ درمان ژنتیکی و درمان با سلول‌های بنیادی پیشرفت کند آسان و در دسترس خواهد بود؛ پس مسئله، فقط مسئلۀ زمان است و حتی اگر این عمل شکست بخورد این موضوع از نظر علمی و عملی قابل‌تحقق است و به میزان زیادی با پیشرفت علم پزشکی در ارتباط است نه چیزی دیگر. اما از دیدگاه دینی، دین با نفْس تعامل می‌کند و تکلیف‌ها خطاب به نفْس انسانی است و از نظر حقوق شرعیِ مرتبط با جسم، جزئیات و تفاصیل بسیاری وجود دارد. ** ** **

-جنگ یا تهدید در سایۀ جنگ، بهترین راه حل برای گام‌های اقتصادی ترامپ

Ahmed Alhasan احمدالحسن/21 آوریل 2017: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. گام‌های اقتصادی ترامپ نیازمند تأمین مالی خارجی و سرمایه‌ای است که وارد آمریکا شود. جنگ یا تهدید در سایۀ جنگ بهترین راه‌حل است؛ به‌خصوص وقتی از مرزهای آمریکا، دور و در منطقۀ شرق آسیا و اطراف آن باشد؛ منطقه‌ای که سرمایه‌های مالی را جذب کرده و همچنان نیز جذب می‌کند. در نتیجه این منطقه همچون کیف پول بزرگی است که جنگ یا سایۀ جنگ می‌تواند آن را باز کند یا دستِ‌کم مهاجرت سرمایه‌ها به‌سویش را متوقف و چه بسا مقداری از این سرمایه‌ها را به آمریکا منتقل کند. موضوع برای ما واضح و روشن است. به همین دلیل همراه با افزایش تهدید جنگ هسته‌ای قطعاً همۀ ساکنان زمین ضرر خواهند کرد، و ما در برابر خدا و همۀ مردم، مسئولیت تاریخی و اخلاقیِ آن را بر عهدۀ حکومت آمریکا می‌دانیم؛ زیرا حکومت آمریکا به‌همراه دیکتاتوری که بر مردمِ کرۀ شمالی حکم می‌رانَد قویاً به این جهت کشانده می‌شود. Peace, mercy and blessin(ع)s of (ع)od be upon you Trump’s‎ Economic‎ Steps ‎Need‎ external‎ financin(ع)‎ and ‎capital ‎to‎ enter ‎America. War or the threat of its phantom serves as an ideal solution especially if it is far from the borders of America. East Asia and its surroundin(ع)s in particular which has attracted and continues to attract capital and therefore a substantial financial portfolio that could be unlocked by war or its phantom, or at least will stop the mi(ع)ration of capital to those areas. This could perhaps shift a portion of capital to America. The matter is clear and obvious to us. Therefore, with the escalation of threats towards a nuclear war that may harm the entire population of the Earth, we stand before (ع)od and all the people, and hold the American (ع)overnment historically and morally responsible because of its forceful push towards this direction with a dictator who dominates the North Korean people. ** ** **

-تسلیت به‌مناسبت شهادت امام کاظم(ع)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/23 آوریل 2017: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما خداوند پاداش‌های همۀ شما را بزرگ بگرداند و از خدا می‌خواهم اعمال شما را با بهترین قبول بپذیرد، که او ارحم‌الراحمین است. / پی‌نوشت/7 مِی 2017: ناطق السعیدی السعیدی: سلام علیکم برادر گرامی من. به خدا واقعاً شرمنده‌ام که این مطلب را بیان می‌کنم. من شما را نمی‌شناسم و چگونگی اثبات ادعای شما را مبنی بر اینکه احمد یمانی هستید نمی‌دانم. اميدوارم گفته‌های من شما را آزرده‌خاطر نکرده باشد. من واقعاً در حیرت و سردرگمی هستم. ای کاش شما پاسخ مرا بدهید؛ یا حتی یکی از برادرانی که اطلاعاتی در این زمینه دارد بتواند کمکم کند. با تشکر از شما. خداوند پاداش شما را بزرگ بدارد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند شما را زنده بدارد. می‌توانی کتاب «عقاید اسلام» را بخوانی تا از اصول اعتقادی مطلع شوی و نیز کتاب‌های بسیاری در سایت «المهدیون» وجود دارد که ادلۀ دعوت را بیان می‌کنند و می‌توانی از آن‌ها مطلع شوی. اگر سؤال به‌خصوصی داری در اینجا قرار بده و ان‌شاء‌الله یکی از دوستانی که در اینجا از سؤال شما مطلع می‌شود و توانایی پاسخ‌گویی نیز دارد به شما پاسخ خواهد داد. ** ** **

-تبریک به‌مناسبت ولادت امام مهدی(ع)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/7 می 2017: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. علی‌رغم درد... هر سال در خیر باشید.[268] h​t​t​p​s​:​/​/​m​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​s​t​o​r​y​.​p​h​p​?​s​t​o​r​y​_​f​b​i​d​=​4​1​2​0​6​8​5​6​9​1​7​4​8​3​9​&​i​d​=​1​0​0​0​1​1​1​5​0​9​8​9​3​4​5 پی‌نوشت/14 می 2017: Ali Kaawar: مرحبا... به مکتب سید احمدالحسن در نجف. شما در گذشته باب کمک و مشارکت در تأسیس ثرایا القائم[269] را باز کردید و متأسفانه تأسیس آن انجام نشد... بنابراین از شما می‌خواهم مبلغی را که با این هدف برای شما فرستاده بودم برگردانید... اما اگر آن را خرج کرده‌اید می‌خواهم خرج‌کرد آن را بدانم و این مسئله به خودم مربوط می‌شود که از آن بگذرم یا نه... لطفاً به خواستۀ من سریع پاسخ دهید و نگویید مشغلۀ ما زیاد است... Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من خداوند تو را زنده بدارد. تأسیس سرایا‌القائم انجام شد و با آنچه در توان داشتیم مجهز گردید؛ اما پس از منع حکومت عراق از شرکت‌کردنش در دفع شرارت وهابی‌های داعشی، بعداً متوقف شد و ما توقف آن را اعلام کردیم تا کسی که خواستار شرّ برای مؤمنان است حجتی نداشته باشد؛ خداوند آنچه را که بخواهد می‌کند. شما می‌توانی با سید حسین یا شیخ علاء ارتباط برقرار کنی و آنچه را که می‌خواهی برسانی و ان‌شاء‌الله ما در خدمت هستیم؛ اما عزیزان فعال در ادارۀ مکتب یا حوزه، این عزیزان به‌مدت دو ماه متوالی است که از پرداخت کامل شهریۀ دانشجویان و معممین ناتوان هستند و همان ‌طور که همۀ افراد مرتبط با این موضوع می‌دانند فقط نیمی از حقوق ماهیانه پرداخت شده است. پی‌نوشت/14 می 2017: Seyed Javad Hossaini: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. با تقدیم تحیاتم به شما. بنده در شمال سوئد زندگی می‌کنم. در اینجا خورشید به‌مدت یک یا دو ساعت طلوع می‌کند و بعضی روزها ما اصلاً خورشید نداریم. از محضر جنابعالی می‌خواهم مرا در چگونگی انجام نماز و روزه کمک کنید؛ طوری که بتوانم بفهمم و اعمال و واجبات را انجام دهم. لطفاً کمکم کنید؛ چیزی تا ماه رمضان باقی نمانده است. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته، عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. در دو کتاب زیر، جزئیات نماز و روزه در مناطق نزدیک به قطب را می‌توانی بیابی: h​t​t​p​s​:​/​/​l​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​l​.​p​h​p​?​u​=​h​t​t​p​%​3​A​%​2​F​%​2​F​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​%​2​F​a​r​a​b​i​c​%​2​F​d​o​c​u​m​e​n​t​s​%​2​F​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​%​2​F​A​j​w​i​b​a​-​f​i​9​h​-​s​a​l​a​t​-​1​.​p​d​f​&​h​=​A​T​0​z​v​F​u​E​P​l​z​b​w​O​w​F​6​5​I​J​h​q​Y​(​ع​)​k​K​5​E​(​ع​)​X​c​u​P​y​n​(​ع​)​y​2​Y​J​x​V​3​I​5​8​K​J​j​p​z​f​f​M​Q​Z​X​H​V​I​m​(​ع​)​n​P​d​0​6​f​I​c​i​K​4​B​W​Q​I​S​r​t​(​ع​)​S​4​9​3​a​Q​k​N​9​t​e​V​H​x​F​t​j​w​_​B​(​ع​)​k​U​O​9​d​a​w​W​-​z​j​x​h​P​2​L​r​x​7​W​E​K​(​ع​)​l​a​b​T​P​Z​D​4​F​B​o​3​J​(​ع​)​w​P​I​n​A​_​9​u​b​K​I​m​F​M​r​s h​t​t​p​s​:​/​/​l​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​l​.​p​h​p​?​u​=​h​t​t​p​%​3​A​%​2​F​%​2​F​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​%​2​F​a​r​a​b​i​c​%​2​F​d​o​c​u​m​e​n​t​s​%​2​F​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​%​2​F​A​j​w​i​b​a​-​f​i​9​h​-​4​.​p​d​f​&​h​=​A​T​2​P​x​q​D​Q​U​u​a​A​T​i​N​C​_​V​7​m​X​U​K​2​8​m​V​2​V​b​T​o​B​k​v​T​(​ع​)​8​j​0​(​ع​)​q​d​D​1​I​C​D​S​o​-​a​C​N​C​2​(​ع​)​3​K​C​3​T​n​1​l​F​q​y​U​R​o​T​L​t​I​U​R​l​_​j​a​f​Y​Q​R​B​Y​M​M​k​u​N​U​f​d​i​1​I​Y​d​e​9​Y​a​U​L​f​4​h​m​(​ع​)​I​6​m​x​K​U​O​6​R​q​u​K​b​N​Q​5​B​6​B​(​ع​)​9​6​U​k​d​z​e​i​l​h​C​5​P​v​A​S​M​_​y​4​3​o​d​k ** ** **

-خطیب منبر حسینی ـ‌شیخ رحیم شکری‌ـ ربوده شد

Ahmed Alhasan احمدالحسن/17 می 2017: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. خطیب منبر حسینی ـ‌شیخ رحیم شکری‌ـ از روز یادبود شهادت امام موسی بن جعفر ربوده شد. دوربین‌های نظارتی از ربایندگان تصویربرداری کرده‌اند. آن‌ها پیرو شخصی در مجلس استان بابل هستند که این شخص از اعضای حزبی است که عضو حشد الشعبی هستند. نه وزارت کشور کاری کرد و نه قو‌ۀ قضائیه هیچ حرکتی از خود نشان نداد. اگر افرادی که در حکومت هستند خودشان کسانی هستند که گروه‌های آدم‌ربایی را تشکیل می‌دهند خانواده و دوستداران شیخ باید به چه‌کسی شکایت کنند؟ #لک‌ـ‌الله‌ـ‌یاعراق شکیبایی ما و اندوه بسیار، همه سرآمدی دارد.[270] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​h​m​e​d​.​A​l​h​a​s​a​n​.​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​1​3​0​8​3​0​3​2​6​2​5​5​0​6​6​7

-جایز بودن افطار کردن دانش‌آموزان سال ششم آمادگی و دانشگاه در ماه رمضان

پی‌نوشت/18 می 2017: Ahmed Alhasan احمدالحسن: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. در خصوص افطار‌کردن دانش‌آموزان ششم آمادگی و دانشجویان دانشگاه‌ها و دیگران در ماه رمضان: پاسخ: دانشجو می‌تواند در ماه رمضان افطار کند؛ البته در صورتی که گمان کند روزه به موفقیت در امتحانش زیان می‌رساند و در نتیجه، معدل و آیندۀ علمی و عملی‌اش تأثیرگذار باشد، و قضا کردنش ـ‌بعداًـ واجب‌ است، ولی کفاره واجب نیست. این پاسخ قدیمی در همان موضوع است: پاسخ‌های فقهی، مسائل متفرقه، جلد چهارم: پرسش 32: حکم دانش‌آموزان مراحل پایانی ـ‌ششم ادبی و علمی‌ـ در خصوص روزه چیست؟ چون روزه باعث سرگیجه و گاهی نفهیمدن مطالب می‌شود؛ و برخی دیگر می‌گویند: به‌سبب تشنگی و سختی نمی‌توانیم به‌خوبی به سؤالات پاسخ دهیم؛ به خصوص اینکه امتحانات در سالن‌هایی است که در آن‌ها هیچ‌گونه وسیلۀ سرمایشی وجود ندارد. پاسخ: دانشجویان می‌توانند افطار کنند. h​t​t​p​s​:​/​/​l​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​l​.​p​h​p​?​u​=​h​t​t​p​%​3​A​%​2​F​%​2​F​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​%​2​F​a​r​a​b​i​c​%​2​F​d​o​c​u​m​e​n​t​s​%​2​F​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​%​2​F​A​j​w​i​b​a​-​f​i​9​h​-​4​.​p​d​f​&​h​=​A​T​N​D​H​1​N​w​W​X​T​N​X​E​d​n​w​I​d​6​l​Z​9​S​9​q​H​m​6​_​J​c​A​s​5​z​2​c​k​Y​E​z​z​o​C​V​N​t​W​2​n​W​a​e​C​T​Q​5​y​7​X​4​X​(​ع​)​L​X​b​K​-​z​O​y​R​X​k​F​s​6​o​9​l​u​Z​X​_​R​o​3​d​W​b​D​q​4​8​f​o​K​(​ع​)​9​W​n​2​7​A​T​C​p​B​l​Y​I​X​m​e​s​k​0​K​m​o​w​-​P​8​Z​w​t​7​p​s​Z​H​a​a​6​m​1​M ** ** **

-تاریخ ابن غنام شاهدی است برای واقعیت اندیشۀ تکفیری وهابی

Ahmed Alhasan احمدالحسن/24 می 2017: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. دکتر علاء سالم نوشته است: «تاریخ ابن‌غنام» شاهدی است بر واقعیت اندیشۀ تکفیری وهابی. حسین بن غنام، شیخ مورّخ وهابی است که کتابش را با راهنمایی خودِ محمد بن عبدالوهاب نگاشته است. این کتاب، مورد اعتماد وهابی‌هاست و آن را به‌عنوان مرجع اساسی که دین تروریستی‌شان را به ثبت رسانده است به حساب می‌آورند. این کتاب از ابتدا تا انتها گواهی بر واقعیت روش تکفیری وهابی، از زمان پیدایش آن تا به امروزِ این مردم است. ابن‌غنام کتاب خود را با تکفیر عموم مسلمانانی که به ابن‌عبدالوهاب اعتقاد ندارند آغاز می‌کند و سرزمین‌های اسلامی را یکی‌یکی برمی‌شمارد ـ‌قطیف، بحرین، مکه، جده، مدینه، یمن، موصل، بغداد، مصر، سرزمین‌های شام و ... به همین ترتیب‌ـ و همۀ مردمان آن‌ها را به‌دلیل اینکه قبور را زیارت می‌کنند و اولیا را بزرگ می‌دارند، به شرک و پرستش غیر خداوند متهم می‌کند! ابن‌غنام بخشی از کتاب خود را به چیزی اختصاص داده است که آن را «جنگ‌ها و فُتوحات»ی می‌نامد که خود ابن عبد‌الوهاب در آغاز دعوتش بر آن اِشراف داشته و پیروانش را مسلمان می‌نامیده و آنچه را که در عملیات‌های کشتار، غارت، چپاول و به‌اسارت‌گرفتن به آن دست پیدا کردند، فئ و غنیمت می‌شمُرده است. این جنگ‌ها ضد مردم سرزمین‌های اسلامی‌ای بود که او آن‌ها را مشرک می‌نامید! جنگ‌هایی ‌که عبارت بودند از عملیات تروریستی بَربَر‌صفتانه‌ای که جان‌ها و اموال مردم و هرچیزی را که در اختیار آن‌ها بود دربرمی‌گرفت و این نکته برای هرکسی که کتاب را بخواند روشن است. او همچنین کسانی را که همراه ابن‌عبدالوهاب به درعیه ـ‌پایتخت آغازین وهابی‌ها و مقر اقامت ابن‌عبد‌الوهاب و ابن‌سعود «جد الاسرة المالکة»‌ـ کوچ کردند مهاجرین می‌نامَد و کسانی که دعوتش را در آغاز لبیک گفتند، سبقت‌گیرندگان (سابقین)؛ اما دربارۀ دیگران، وی اعتقاد دارد حال و روز آن‌ها بدتر از اهل جاهلیت و در کفر و گمراهیِ شدیدتری نسبت به آن‌ها هستند! او سرزمین وهابی‌ها ـ‌مانند درعیه‌ـ را سرزمین اسلام برمی‌شمارد؛ اما دیگر مکان‌ها را دیار شرک و کفر توصیف می‌کند و در نتیجه از جمله سرزمین‌هایی خواهند بود که باید به زور گرفته شوند؛ البته طبق‌نظر امام خود که در کتابش از او نقل می‌کند و ... و مسائل بسیار دیگری که تأکید می‌کنند روش وهابی‌ها، به‌روشنی روش است تکفیری تروریستی. آدرس این کتاب برای کسی که می‌خواهد از آن اطلاع حاصل کند: https://www.mrkz(ع)ulf.com/dh4rlvqvsoxl برای کسب اطلاعات بیشتر: به وکیل سعودی «نایف آل منسی» ـ‌که قبلاً وهابی بود‌ـ گوش فرا‌دهید که اندیشۀ وهابی تکفیری را در برنامه‌هایی به نام «نقدهایی بر اندیشۀ وهابی» مورد نقد و بررسی قرار داده است که بنده قسمت دوم آن را در اینجا قرار دادم؛ قسمتی که در آن زمان، باعث بازداشتش توسط پادشاهی وهابی سعودی شد. بنده معتقدم اطلاعات بالا ـ‌و اطلاعات دیگر بسیار‌ـ حتی فراتر از کافی هستند تا [به‌راحتی] «عبدالعزیز المهنا» به دروغ‌پردازی و وارونه‌جلوه‌دادن عمدی حقایق محکوم شود![271] h​t​t​p​s​:​/​/​m​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​s​t​o​r​y​.​p​h​p​?​s​t​o​r​y​_​f​b​i​d​=​1​3​1​4​0​8​8​5​3​5​3​0​5​4​7​3​&​i​d​=​4​5​7​3​9​7​0​0​4​3​0​7​9​6​8 ** ** **

-تسلیت به‌مناسبت شهادت امیر‌المؤمنین(ع)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/13 ژوئن 2017: ای مرادی: انتقام چه‌چیزی را از علی گرفتید؟ هرگز هیچ بدی‌ای در مخیله‌اش نچرخید و هیچ جایی در آن نیافت! شما به او بدی می‌کردید در حالی که او به شما نیکی می‌کرد! در هنگام نماز برای آزار‌دادنش پشت سرش می‌ایستادید. در برابرش می‌ایستادید و خطاب به او می‌گفتید: (لئِنْ أَشْرَکتَ لَیحْبَطَنَّ عَمَلُک وَ لَتَکونَنَّ مِنَ الْخاسِرینَ| (اگر شرک بورزى حتماً عملت تباه خواهد شد و مسلّماً از زیانکاران خواهى شد).[272] او را تکفیر کردید، ناسزایش گفتید؛ ولی او مجازاتتان نکرد! بر جهل و نادانی شما شکیبایی می‌ورزید و با این سخنِ خداوند، به خودش صبر می‌داد: (فاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ وَ لا یسْتَخِفَّنَّک الَّذینَ لا یوقِنُون‏) (پس صبر کن که وعدۀ خدا حق است، و مبادا آنان که یقین ندارند تو را به ناشکیبایی و سبک‌سری وادارند).[273] خداوند پاداش شما را بزرگ بِگرداند. آنچه را که در سال 2015 منتشر نمودم تکرار می‌کنم: «سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. در مَثل چنین روزهایی یکی از خوارج ـ‌یعنی عبد‌الرحمن بن ملجم منافق‌ـ بر سر مبارک امام علی( ضربتی زد؛ در حالی که او در محراب بود و امام در اثر این ضربه، به شهادت رسید. خداوند خوارج اول‌الزمان و خوارج آخر‌الزمان را لعنت کند؛ سفیهانی که سوار‌شدن شیطان بر خود و فرماندهی‌اش را تا آنجا که بخواهد آسان می‌گردانند. اینان ستوران ابلیس و سپاهیانش هستند. شیطان در دهان‌هایشان آب دهان انداخت تا با بی‌خردی و کلام او لب به سخن بگشایند و در عقل‌های متعفن آنان لانه کرد تا او را به خواسته‌اش برسانند و سوارشان شد تا با سپاه خدا و اولیای خدا به نبرد برخیزند. ملعون‌هایی که با دین، در پیِ دنیا هستند یا دین خود را به دنیای دیگران می‌فروشند. آن‌ها باقی نخواهند ماند و از انتقام و لعنت خدا رهایی نخواهند یافت؛ لعنتی که دامن‌گیرشان است و نابودشان می‌کند. آنچه را که پیش‌تر منتشر کرده بودم بازنشر می‌کنم: «بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. در مثلِ چنین روزهایی زندگانی علی بن ابی‌طالب (صلوات خدا بر او) خاتمه یافت؛ زندگانی سرشار از درد و رنج که در آن هیچ آسایشی ندید. وقتی کودک بود فرصت نیافت تا همچون هر کودک دیگری ـ‌که از دوران کودکی خود بهره می‌برد‌ـ بازی کند. خداوند چنین اراده فرمود که پرورش‌دهندۀ او را یک پیامبر مبعوث فرماید تا آن حضرت خود را در مشاجره‌های کلامی ببیند؛ [مشاجره‌هایی] که بیشتر اوقات به پرتاب سنگ و حتی گاهی به پاره‌کردن شکم‌ها با نیزه منجر می‌شد. در چنین اوضاع و احوالی به دوران جوانی رسید تا خود را ناگزیر ببیند از اینکه شمشیری به دست می‌گیرد و از دین جدید و پیامبر خود و ایمان‌آورندگان به او دفاع می‌کند. پیش از اینکه محمد(ص) رحلت کند خداوند علی را جانشین و خلیفۀ خود در زمینش بعد از خلیفۀ خود محمد منصوب فرمود؛ همان ‌طور که سنت همیشگی و جاری خدا این‌چنین بوده است. محمد وفات کرد. و به این ترتیب علی خود را ناگزیر چنین دید که حقِ الهی خود را ـ‌که قوم برای غصب‌کردنش جمع شده بودند‌ـ درخواست نماید؛ درخواستی که باعث شد قوم بر وی یورش آورند و سپاهیان و گروه‌های خود را جمع کنند تا به منزلش هجوم برده، ایشان را با طناب بسته، بکشند و حضرتش را تضعیفش کنند، مورد اهانت قرار دهند و باعث آزار و اذیت همسر بزرگوارش فاطمه دُخت محمد(ص)[274] شوند که ـ‌بنا به روایت صحیح‌ـ هرکس او را آزار دهد پدرش پیامبر خدا محمد را آزرده و خشم خدای سبحان را برافروخته است.[275] فاطمه درگذشت، و علی بیش از بیست سال مظلومانه خانه‌نشین باقی ماند. اشتباهات، فزونی یافت و فریادهای مظلومان بلند شد و بعد از آن سه نفر، مردم برای وضعیتی که در آن به سر می‌بردند راه‌حلی جُز علی پیدا نکردند. شیطان با سه جنگ با او رو‌به‌رو شد. سپاهیانی از تمامی شیاطین زمین گرد آورد: یک بار آن‌ها را عایشه رهبری می‌کرد، یک بار معاویه و ابن‌عاص، و در انتها، خودِ شیطان آن‌ها را رهبری کرد. این جنگ‌ها هنوز به پایان نرسیده بود که علی(ع) خون‌آلود در بسترش بود. سلام بر تو ای اباالحسن به مقدار آن دردها و رنج‌هایی که جرعه‌جرعه نوشیدی. سلام بر تو ای اباالحسن؛ چقدر سبقت گرفتى و آیندگانِ پس از خود را چه بسیار به دشواری افکندى. به‌راستی که سوگ تو در آسمان‌ها بزرگ است و ماتم تو مردم را در هم کوفته است. همه از خداییم و به‌سوی او بازمی‌گردیم. خداوند پاداش‌های شما را در یاد مصیبت امیر‌المؤمنین علی بن ابی‌طالب (صلوات خدا بر او) بزرگ بدارد.» ** ** ** پی‌نوشت/22 ژوئن 2017: ابو محمد الحسیناوی: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند پاداش شما بزرگ بگرداند، ای سید و مولای من! آقای من، ظلم و ستم این‌ها عیان شده است؛ اما مردم چشمان خود را بسته‌اند! بنده ـ‌خادم شما‌ـ در میادین جنگ، شاهد ظلم و ستم این خوارج آخرالزمان بوده‌ام. بسیاری از رزمندگان در اثر جراحتی ساده می‌میرند؛ چون حتی امدادگران میادین جنگی نیز وجود ندارند و امدادهای اولیۀ ساده هم پیدا نمی‌شود. دوستم در اثر یک جراحت در کتف و یک جراحت در پایش درگذشت. از خدا می‌خواهم به حق مصیبت امیر‌المؤمنین به‌زودیِ‌زود شما را تمکین عطا فرماید تا این امت، از [شر] خوارج آخرالزمان رهایی یابند. آقای من، درخواست بنده این است که برای این بنده‌ای که در حق سَروَرش کوتاهی کرده دعا فرمایید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. خداوند شما را یاری کند و بر این ستمگران قاتل پیروزی عطا فرماید. از خدای سبحان می‌خواهم شما را ـ‌به سلامت‌ـ به خانواده و دوستدارانتان بازگرداند و به فضل و منت خودِ سبحانش، حفظتان فرماید.

-ناتوان بودن از گرفتن روزه به دلیل شرایط سخت و دشوار

پی‌نوشت/22 ژوئن 2017: شاکر الجابری: سلام و رحمت خدا بر شما. آقای من، یکی از برادران انصار ما در حین درگیری‌های خشونت‌بار امروز با داعشی‌ها در موصل و در اثر گرمای شدید و شرایط میدان نبرد نتوانست روزه را کامل کند و افطار نمود. حکم او و حکم گرفتن روزه در چنین شرایط برای برادران انصار رزمنده چیست؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. غیر از قضا‌کردن چیزی بر عهده‌اش نیست. به‌طور کلی در شرایط کار سخت و خشن که روزه‌گرفتن مشکل باشد اگر افطار کند اشکالی ندارد و بعداً قضا ‌کند؛ اما واجب است روزه‌گرفتن را امتحان کند و اگر بین «خودش و خدای خودش» خود را ناتوان از به‌پایان‌رساندن روزه دید، می‌تواند افطار کند و بعداً روزه را قضا نماید. هر انسانی به خودش و حال خودش آگاه است و خود او کسی است که بین خودش و خداوند، میزان تاب و توان خود در شرایط دشوار را معین می‌کند. پی‌نوشت/22 ژوئن 2017: عباس حافظ: سلام بر شما ای آقای ما. پدرم عمرش را به شما داد. شما را قسم می‌دهم به حق فاطمۀ زهرا برایش دعا کنی، ای آقای ما. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من خداوند تو را زنده بدارد. انا لله و انا الیه راجعون. خداوند پاداش‌های شما و پاداش‌های خانواده و فرزندان و دوستدارانش را بزرگ بگرداند. از خدا می‌خواهم او را در پوشش رحمت فراگیر خود قرار دهد؛ که او ارحم‌الراحمین است.

-شرایط ذبح در مورد گوشت و مرغ

پی‌نوشت/22 ژوئن 2017: Ali Abraham: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، آقا و مولای من، احمدالحسن! آقای من، در چند روز گذشته آگاه شدیم که از نظر اهل‌سنت، رو‌به‌قبله‌کردن قربانی مستحب است نه واجب. و متوجه شدیم کشتارگاه‌هایی وجود ندارد که مرغ را پشت به قبله می‌کشند و به این حکم شرعی ـ‌از نظر خودشان‌ـ استناد می‌کنند. آقا و مولای من، آنچه بنده شنیده‌ام این است که شما تفضل فرموده، تناول گوشت بازارهای اسلامی را جایز دانسته‌اید؛ ولی تحقیق در خصوص روش ذبح مرغ را واجب می‌دانید. چطور خوردن گوشت برای شخصی که به مسلمان‌بودن فروشنده و اسلامی‌بودن کشور اعتماد می‌کند جایز است، ولی در خصوص مرغ چنین حکمی وجود ندارد؟ ای پدر عزیزم، لطفاً پاسخ دهید. خداوند به شما بهترین پاداش را بدهد. از شما خواستار دعا هستیم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. ذبح‌شده توسط مسلمانی که به شهادتین گواهی می‌دهد ـ‌اگر همراه با شرایط صحیح تذکیه باشد‌ـ اشکالی ندارد و تا زمانی که دلیلی وجود نداشته باشد که باعث شک‌و‌تردید نسبت به صحت تذکیه شود دقت‌کردن واجب نیست. اما راجع به مسئلۀ تذکیۀ مرغ اشکالات فراوانی در این خصوص وجود دارد؛ به همین دلیل دقت و شناخت طریقۀ ذبح و چگونگی آن از منبع تولیدش واجب است. وقتی فهمیدید ذبح به‌شکل صحیح انجام شده ـ‌اینکه جلوی ذبیحه به‌سوی قبله باشد و شروط تذکیۀ صحیحی که قبلاً بیان نمودم[276] رعایت شده است‌ـ اشکالی در آن نیست؛ وگرنه از آن پرهیز کنید. پی‌نوشت/22 ژوئن 2017: ابو‌احمد سومری: انا لله و انا الیه راجعون. انصار امام مهدی در سوگ درگذشت فقید حاج حافظ شهاب ـ‌پدر امین و عباس حافظ شهاب‌ـ نشستند. اجل، وی را نیم ساعت پیش ـ‌در حالی که از حشد‌الشعبی بازگشته بود‌ـ در خانه‌اش واقع در دوایه برگرفت. آن‌ها هم‌اکنون عازم نجف اشرف هستند تا مراسم دفن را به پا دارند ـ‌انا لله و انا الیه راجعون‌ـ در استان ذی قار الدوایه. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند شما را زنده بدارد. انا لله و انا الیه راجعون. خداوند پاداش‌های شما و پاداش‌های خانواده و فرزندان و دوستدارانش را بزرگ بدارد. از خدا می‌خواهم او را با رحمت فراگیر خود در این ماه کریم رحمت کند، که او ارحم‌الراحمین است. ** ** **

-تبریک به‌مناسبت حلول عید مبارک فطر و دعای وداع با ماه رمضان

Ahmed Alhasan احمدالحسن/25 ژوئن 2017: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. همۀ شما هر سال در خیر و عافیت باشید. خدایا با بزرگ‌ترین چیزی که بنده‌ای از مخلوقاتت با آن از تو درخواست کرده‌ است، با اسماء کریمت، ثنای زیبایت، و دعای مخصوصت، از تو می‌خواهم بر محمد و آل‌محمد صلوات فرستی و این ماه ما را بزرگ‌ترین ماه رمضانی قرار دهی که از زمانی که ما را به دنیا فرود آوردی بر ما سپری شده است، تا برکتی در حفظ دینم و رهاییِ نفسم و برآورده شدن حوائجم باشد و مرا در درخواست‌هایم شفاعت کنی و نعمت را بر من تمام بداری و بدی را از من بازبگردانی، و لباس عافیتم در آن باشد. بارخدایا! آن را آخرین عهد ما از ماه رمضان قرار مده تا در روزهای آینده به بهترین حالی که دوست می‌داری و به آن راضی هستی ما را به آن برسانی. پی‌نوشت/25 ژوئن 2017: محمود علی: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته، ای آقای من. هر سال در هزاران خیر باشی، حبیب من. آقای من، دشمن بر ما چنگال انداخته و زمین بر ما تنگ شده است. از شما برای خود و برادرانم خواستار دعا برای فرج و ثبات‌قدم و یاری هستیم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. صبر کنید و صبر شما جز با خدا نیست. در ننگ و رسوایی دشمن شما همین بس که کارهای یزید و آل یزید را انجام می‌دهد؛ همان کارهای طغیانگران بنی‌امیه و بنی‌عباس، کارهای صدام و حزبش؛ بلکه برخی از اینان در سرکشی و ظلم و ستم افزون‌ترند. ** ** **

-مطالبۀ مظلومیت شیخ رحیم شکری

Ahmed Alhasan احمدالحسن/27 ژوئن 2017: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. ما محکوم می‌کنیم و آنچه را که شیخ بزرگوار رحیم شکری ـ‌خدا حفظش کند‌ـ درخواست کرده است مطالبه می‌کنیم؛ چراکه ایشان شخصی است که در معرض ظلمی بزرگ قرار گرفته است. آنچه موجب شد تا ما این مطالبه را مطرح کنیم مَطالبی است که از مکانی که شیخ رحیم شکری ـ‌خدا حفظش کند‌ـ در آنجا در بازداشت بوده به من رسیده است. جایی که ایشان در کنار خود تعدادی از مردم ربوده‌شده را می‌بیند که از شدیدترین شکنجه‌های جسمی رنج می‌برند. شیخ رحیم از آن مکان خارج شده است اما آن اشخاص ربوده‌شده همچنان در آنجا باقی مانده‌اند (کسانی که شیخ رحیم شکری تشخیص نداده است که آیا از فعالان مدنی هستند یا از صدری‌ها یا اهل‌سنت یا دیگر فرزندان مردم مظلوم عراق، و فقط توانسته است هویت یک شخصِ سنیِ ربوده‌شده را که همراه وی در همان سلول بازداشت شده بود شناسایی کند). شیخ رحیم شکری میانجی‌گری‌های عشایری را نپذیرفته، اصرار کرده است که قانون و سیستم قضایی مسیر خود را برای نجات این ربوده‌شدگان طی کند. پس لازم است جناب آقای وزیر کشور به اجرایی‌کردن دستورات قضایی برای دستگیری و بازخواست این باند و حامیانشان مبادرت نماید و مَقرّی که در آن افراد ربوده‌شده را زندانی کرده‌اند جست‌وجو کند، مردم را نجات دهد و اسیران آن‌ها را ـ‌اگر زنده هستند‌ـ آزاد کند؛ چرا‌که اینکه این کار بر او واجب است؛ زیرا او وزیر کشور همۀ عراقی‌هاست نه رهبران سازش‌کار بدر یا مجلس؛ بنابراین اگر او فرد فاسد یا مجرمی را در رهبران بدر یا مجلس یا وابستگانشان ببیند لازم است این شخص از اولین کسانی باشد که اقدام به بازخواست از او می‌شود؛ به خصوص هنگامی که تأخیری در اجرای دستورات قضایی به وجود آمده باشد. برخی از این افراد متأسفانه به‌جای اجرایی‌شدن دستورات صادر‌شده برای دستگیری‌شان تا هم‌اکنون آزاد گذاشته شده‌اند تا به جرایم خود ادامه دهند و کار به جایی رسیده است که شاهدان را تهدید می‌کنند تا از شهادت‌دادن دست بردارند و چون شاهدان به این تهدید بی‌اعتنایی کرده‌اند اقدام به تهمت‌زدن به شهود و دستگیری آن‌ها کرده‌اند. ما همچنین از سید عمار حکیم انتظار داریم که این باند را بازخواست کند و از آن برائت بجوید؛ چراکه این افراد از پیروان او هستند. اگر اقدامات فوری برای مهار این گروه و بازخواست از آنان صورت نگیرد مردم مظلوم عراق باید بدانند ـ‌و شکی در آن نیست‌ـ که چه کسانی این باندهای آدم‌ربایی و ترور را تشکیل می‌دهند و چه کسانی از آن‌ها پشتیبانی می‌کنند و به‌خصوص نامه‌های پیوست‌شده (حکم‌های بازداشت) روشن می‌سازد که این باند آدم‌ربایی چه کسانی هستند و هر عراقی می‌تواند وابستگی آن‌ها را دنبال کند و اینکه آن‌ها چگونه سعی می‌کنند خودشان را به‌وسیلۀ این وابستگی، از مسائل قانونی در امان بدارند و حتی تا آنجا پیش بروند که بی‌دلیل به حریم شاهدان تجاوز کرده، به دستگیری آن‌ها ادامه بدهند. هر خانوادۀ عراقی که عضوی ربوده‌شده دارد، باید این باند را پیگیری و فرزندان خود را مطالبه کند؛ به‌خصوص اهالی استان بابل، الاقضیه و نواحی تابع آن، و بغداد و نواحی تابع آن. جزئیات این ماجرا در ادامه طی آنچه شیخ بزرگوار رحیم شکری ـ‌خدا حفظش کند‌ـ نوشته است خواهد آمد. بعد از اینکه این باند اقدام به ربودن او و چهل روز شکنجه‌اش کردند خداوند نجاتش داد: «بسم الله الرحمن الرحیم سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما (دادخواست و درخواست محکومیت) به نخست‌وزیر، دکتر حیدر العبادی به وزیر کشور، آقای قاسم الاعرجی به استاندار بابل، آقای صادق مدلول سلطانی به سازمان‌های جامعۀ مدنی و حقوق بشر به همۀ عراقی‌های شریف و به همۀ انسان‌های غیور استان بابل برای توقف این نمایش مسخره‌ای که در استان بابل روی صحنه آمده است ورود کنید! یک باند تروریستی ذی‌نفوذ وجود دارد که اسم و پوششِ مقامات امنیتی را به کار می‌گیرد تا آدم‌ربایی‌ها و شکنجۀ هم‌وطنان را به‌شکلی وحشیانه و پَست اجرا کند و با کمال تأسف افرادی وجود دارند که شرافت شغلی‌شان را فروخته، با آن‌ها همکاری می‌کنند و آن‌ها را پوشش می‌دهند! ماجرایی که حیثیت و آبروی مقامات امنیتی و قضایی را در استان بابل به‌سبب وجود برخی اشخاص روانی که بی‌هیچ مانع و وجدانی دیوانۀ شکنجه‌کردن هم‌وطنان عراقی و ایجاد رعب و وحشت برای آن‌ها و خانواده‌هایشان هستند زیر سؤال می‌برد! من شیخ رحیم کاظم حمد شکری ـ‌خطیب حسینی و استاد حوزۀ علمیه در نجف اشرف‌ـ با مدرک کارشناسی ارشد در علوم اسلامی از دانشگاه المصطفی، در استان بابل در اطراف خیابان قاسم بن امام موسی بن جعفر(ع) بعد از خروج از مراسم عزاداری امام کاظم(ع) توسط یک باند مسلح مجرم ربوده شدم. آن‌ها در خیابان به‌طرز بی‌مانندی اقدام به ضرب‌و‌شتم بنده کردند؛ به نحوی که تمام بدنم خون‌آلود شد... آن‌ها مرا به مقر خود بردند و شدیدترین و بی‌رحمانه‌ترین شکنجه‌های بدنی و روانی را بر من روا داشتند؛ طوری که در بدنم عضو سالمی باقی نماند. آن‌ها مرا به‌مدت چهل روز چشم‌بسته نگه داشتند؛ به‌طوری که حتی شب و روزم را هم متوجه نمی‌شدم و این بر بینایی بنده نیز اثر گذاشت! آن‌ها خودروی شخصی بنده از نوع BMW با پلاک (34692) و تلفن همراه و بعضی از وسایل شخصی‌ام را نیز از من گرفتند. بعد از اینکه خانواده و برادرانم ربایندگان را شناسایی و از آن‌ها به مقامات امنیتی و قضایی بابل شکایت کردند... و بعد از صدور دستورات قضایی برای دستگیری بعضی از آن‌ها، آن‌ها مرا آزاد کردند به این شرط که از شکایت صرف‌نظر کنم و چیزی نگویم وگرنه مرا به قتل خواهند رساند. پس از آزاد‌شدن، شکایتم را پیگیری کردم و شکایت خود را به «حسن فدعم» وابستۀ مجلس اعلای اسلامی ارائه کردم؛ چراکه مالکان خودرو و ربایندگان و مقر شکنجۀ آنان شناسایی شده بودند... . بنده خودم هم آن‌ها را شناسایی کردم و توسط شاهدان و دوربین‌های امنیتی ـ‌که توانستیم به آن‌ها دست یابیم و به‌عنوان مدرک به دادگاه و دستگاه‌های امنیتی تحویل دادیم‌ـ نیز شناسایی شدند. بنده انتظار داشتم حق خود را از این تروریست‌های مجرم بگیرم. ولی جای شگفتی و تأسف دارد: اینکه این باند همچنان به حملات خود ادامه می‌دهند و برای خود جولان می‌دهند و قرار بازداشت آن‌ها اجرایی نشده است... آن‌ها در قالب گروه‌هایی که لباس نظامی به تن داشتند، به خانه‌های شاهدان و از جمله پسر‌عموی خودم و شوهر دخترم عرفان صبار شکری (ربوده‌شده) هجوم بردند و او را تهدید کردند که اگر از شهادت‌دادن دست برندارد به او تهمت دسیسه‌چینی خواهند زد؛ طوری که به‌هیچ‌وجه نتواند از آن خلاص شود. ما این واقعه را به دادگاه منطقۀ هاشمیه اطلاع دادیم و آن‌ها بعد از چند روز تهدید خود را عملی کردند؛ گروهی مسلح آمدند که بعضی از آن‌ها لباس مأموران امنیتی بر تن کرده بودند و همراه خود وسایل اتهام‌زدن به دسیسه‌چینی را به خانۀ عرفان صبار شکری آوردند، او را از خانه‌اش دزدیدند و از او تصاویری منتشر کردند مبنی بر اینکه او تروریست است و می‌خواهد عملیات تروریستی انجام دهد و این کار در برابر دیدگان دادگاه و دستگاه‌های امنیتی صورت پذیرفت! در نتیجه به‌جای اینکه تروریست‌ها و ربایندگان دستگیر و مجازات شوند و حق و کرامت مرا برگردانند، این عملیات مجرمانه را با ربودن شاهد «عرفان شکری» با اتهام دسیسه‌چینی تکمیل کردند و ما در حال حاضر از سرنوشت او هیچ اطلاعی در دست نداریم! این تبهکاران همواره با تهمت‌زدن به شاهدان ماجرای ربوده‌شدن بنده، برای فشار‌آوردن بر آن‌ها تلاش می‌کنند تا آن‌ها از شهادت‌دادن کوتاه بیایند و شکایت بنده و انتقام‌جویی از آنان باطل شود! بنابراین به هرکسی که عزت و آبروی عراق، دستگاه قضایی و نیروهای امنیتی عراق به‌طور کلی، و به‌خصوص بابل برایش مهم است می‌گویم: آیا عاقلانه است این باند، آزادانه رها شوند در حالی که در استان بابل به ربودن، اخاذی و شکنجۀ هم‌وطنان با برق و وسایل شکنجه به‌روشی وحشیانه اقدام می‌کنند؟! آیا عاقلانه است این باندِ عِنان‌بریده، رها شوند و در استان بابل حمله کنند و جولان دهند، بی هیچ بازخواست یا نظارتی؟ چراکه این باند نفوذ دارد و عناوین رسمی حکومت را به کار می‌گیرد؟! آیا عاقلانه است وضعیت به‌طور کامل واژگونه شود و شخص قربانی و خانوادۀ او با تهمت‌های ناروای حیله‌آمیزی مجازات شوند؟! آیا عاقلانه است این عده در زمانی که کشور در شرایط سخت با تروریسم وهابی داعشی روبه‌روست آزادانه رها شوند تا فتنه و آشوب به پا کنند...؟! به چه حق یا قانون یا دینی به این افراد اجازه داده می‌شود که بر هم‌وطنان مسلط شوند، به آن‌ها اهانت، و آن‌ها را شکنجه و هتک‌حرمت کنند؟! و در پایان، خطاب به همۀ مقاماتی که نگران هستند، به تمامی انسان‌های شریف و هرکسی که حیثیت و آبروی عراق و آبروی استان بابل برایش مهم است تکرار می‌کنم و درخواست می‌کنم: با قدرت و در اسرع وقت برای توقف این فاجعۀ زشت ورود کنید... و این باندی را که در استان بابل، فتنه و فساد و ترس ایجاد می‌کنند متوقف کنید... زیرا ظلم ـ‌چه در دنیا و چه در آخرت‌ـ ظُلُمات و تاریکی است. رونوشت به: ـ نخست‌وزیر، دکتر حیدر العبادی. ـ وزیر کشور، قاسم اعرجی. ـ استاندار بابل، آقای صادق مدلول سلطانی. ـ سید عمار حکیم. پیوست:[277] ـ تصاویر قرار قضایی برای دستگیری برخی افراد این باند تبهکار. ـ تصاویر کسانی که به دادگاه فراخوانده شدند و از آن‌ها شکایت شده است». پی‌نوشت/29 ژوئن 2017: Ahmed Alhasan احمدالحسن: خواهش می‌کنم در موضوع آدم‌ربایی، نام عشیره‌های محترم آن جنابان قرار داده نشود.[278] همۀ عشیره‌های عراقی، محترم و برای ما گرامی هستند و در این عشیره نیز ـ‌مثل دیگر عشیره‌های محترم عراقی‌ـ افراد مؤمن و صالح بسیار هستند. اگر یک یا دو نفر از این عشیره دست به کاری پلید بزنند، تبعات اخلاقی آن بر آن عشیره تحمیل نمی‌شود. پی‌نوشت/ 2017: سید عبدالله الغالبی: مولای عزیزم، دربارۀ مؤيد ابومحمد حسناوی، امروز بر او وارد شدیم. از شما دعایی می‌خواهم تا او شاد گردد و روحیه‌اش بهتر شود. آری، به خدا قسم ـ‌سرورم‌ـ فدای چشمای شما شوم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: از خدا می‌خواهم با شفا و صحت و عافیت بر او منت بگذارد؛ و شکر خدا برای سلامتی‌اش. پی‌نوشت/ 2017: علی علی الانصاری: بسم الله الرحمن الرحیم وَ لَا: (تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏) (هیچ بردارنده‌ای بار دیگری را بر دوش نمی‌کشد). نامه‌ای به سید احمدالحسن الیمانی پیش از وارد‌شدنم به جزئیات می‌خواهم به سید احمدالحسن بگویم اگر تو امام و از نسل علی(ع) هستی باید با مردم انصاف داشته باشی و از هر دو طرفِ «منازعه» بشنوی و تنها به یک طرف بسنده نکنی! امام ما علی(ع) حتی به یهودی هم انصاف روا می‌داشت. آنچه خواهم گفت فقط برای تبرئۀ خودم نیست؛ بلکه می‌خواهم تو و پیروانت را در پیشگاه خدا به قضاوت بکشانم. من و برادرانم از شیخ رحیم شکری می‌خواهیم در برابر دادگاه و قضاوت، کوتاه نیایند ـ‌حتی اگر در معرض فشار واقعی از طرف ربایندگان قرار گرفته باشدـ تا کار آن‌ها در برابر خدا و مردم رسوا شود. آن‌ها تلاش کردند تا با روش‌های خبیثانه، به ما اتهام بزنند؛ همان چیزی که برای شما هم شناخته‌شده است. داستان کامل به‌قرار زیر است؛ و خداوند به آنچه می‌گویم گواه است... پس از دو روز از این اتفاق، عمویم با من تماس گرفت. او شیخ عشیرۀ من و در شهر «القاسم» به عدالت و ایمان شهره است؛ همان شیخ مهدی حمد (ابوصلاح) معروف. او فقط یک کلمه به من گفت: آیا روز وفات امام کاظم(ع) به کوی عسکری رفتی؟ گفتم بله. به من گفت: آیا تو شاهد حالت عجیب‌و‌غریب او در حین رفتن بوده‌ای؟ گفتم: هرگز. به من گفت: ‌شیخ رحیم طبق ادعای خانواده‌اش ربوده شده است و اتومبیل تو در هنگام حادثه در همان خیابان بوده و خانوادۀ او تو را متهم می‌کنند. به او گفتم: شوخی می‌کنید؟! به من گفت: من جدی هستم. من و برادر بزرگم ـ‌که در دادگاه شهر القاسم مفتّش و بازرس است و در نظر همۀ مردم القاسم به پاکی معروف‌ـ رفتیم. پس از دیدار با نزدیکان شیخ آن‌ها به من گفتند: ما تو را به ربودن شیخ متهم می‌کنیم. ولی من اتهام را به‌طور کلی و جزئی انکار کرده، به آنان گفتم: اگر به کوی عسکری آمدم به این خاطر بود که مسابقۀ رئال را ببینم و به خاطر اینکه هوا بسیار بد و غبارآلود بود نتوانستم بروم. مقدار دید تقریباً در حد صفر بود. آن‌ها این موضوع را می‌دانند. نشستیم و گفت‌وگو ادامه یافت و برادر بزرگم همۀ گفت‌وگوهایی را که بین ما انجام شد ثبت و ضبط نمود و فایل ضبط‌شده موجود است و آمادگی این را دارم که آن را برای شما منتشر کنم. پس از آن ما به آنان گفتیم: ما برای هرچیزی آماده‌ایم و اگر هرگونه دلیلی دارید ما مدیون شما خواهیم بود. نمی‌خواهم مطلب را برای شما به درازا بکشم. پس از آن، شخصی از صدری‌ها را متهم کردند که نامش سجاد است، آن‌ها گروه‌ها را متهم کردند و بنده و برادرانم را متهم کردند؛ در حالی که ما بی‌گناه هستیم؛ همان ‌طور که گرگ در خصوص پسر یعقوب مبرّا بود. آن‌ها مرا به یک حزب سیاسی نسبت دادند ولی من به هیچ گروهی وابستگی ندارم. پس از گذشت بیش از ده روز، حقی که از شما و از انصار شما پنهان می‌کردند آشکار شد. فامیل نزدیکشان با آنان به توافق رسید؛ همان طور که خودشان در دادگاه مدعی شدند «فاضل دمک». بشارت خوبی به ما رسید؛ چراکه آدم‌ربایان حقیقی را می‌شناسند ولی پیروز شدن با گناه، آن‌ها را گرفت؛ در حالی که همچنان بر شکایت خود مصرانه باقی مانده‌اند و پس از گذشت 30 روز دستور بازداشت ما صادر شد و شاهدان دروغینی حاضر شدند؛ یعنی همان فلاح و عرفان که عرفان در حال حاضر ربوده شده است... پس از آن، آدم‌ربایان شیخ را آزاد کردند و ما خدا را سپاس گفتیم و شکر کردیم که او آدم‌ربایان حقیقی را می‌شناسد... ولی پس از آنکه او نزد خانوادۀ خود بازگشت به او گفتند: ما عشیرۀ «مراکصین» را متهم نمودیم و اگر تو آنان را بی‌گناه اعلام کنی علیه ما حق‌دار می‌شوند. پس از این مسئله او بر شکایت خود علیه ما تأکید کرد؛ ولی ما در این اتهام بی‌گناه هستیم... پیش از رفتنمان به دادگاه به سید احمدالحسن می‌گویم: می‌خواهم خود شما حکم کنی. اگر آن‌ها یک دلیل قطعی نزد تو بیاورند ما در مقابل خداوند و شما و همۀ مردم مدیون خواهیم بود... آنان می‌گویند: تصویری از دوربین‌های کنترلی دارند. باید آن را مقابل همۀ مردم ارائه و ما را آشکارا بی‌آبرو کنند، و اگر دلیل قانع‌کننده‌ای نداشته باشند پس از تمامی این مطالبی که دربارۀ من و برادرم منتشر نموده‌اند من ـ‌پس از خداوند‌ـ قانون را قاضی ایشان قرار می‌دهم. امیدوارم به این نامۀ من بی‌توجهی نکنی و گرفتار پیروزی با گناه نشوی؛ به همان صورتی که شیخ رحیم انجام داد. اطلاعات مهم: 1. کسی که مبلغ فدیه را با آنان به توافق رسید یکی از نزدیکان شیخ است؛ از نزدیکان برادر بزرگ آن‌ها. 2. هنگام بیرون‌آمدن، شیخ گفت: افرادی که او را ربودند اتومبیل‌هایی از نوع تویوتا بی آب سفید بودند. 3. اتومبیل من، رنجرور است که 5 سال است آن را دارم. 4. برادرم که متهم دوم است، در حین حادثه به شهادت بیش از 150 فرد مشخص، در موصل بود. 5. برادر بازجوی من در حین حادثه به‌مناسبت یادبود وفات امام و با حضور بیش از 14 کارمند همراهش در مجلسی حضور داشت. 6. این صفحه، خیالی است و هدف نهایی من از آن، همین نامه است... Ahmed Alhasan احمدالحسن: پاسخ: خداوند تو را زنده بدارد. ان‌شاء‌الله بنده از گناه به‌دور هستم؛ نه اینکه فقط مبتلا به پیروزی با گناه نباشم؛ و ان‌شاء‌الله احساسات و هواهای نفسانی بر من حاکم نیست. بنده فقط خواهان حق و برپایی حق هستم؛ هر چند علیه من و نزدیک‌ترین شخص به من بوده باشد! پس از اینکه برخی از مؤمنان تهدید‌شدن شیخ رحیم شکری توسط یکی از همکاران نزدیک «حسن فدعم» نسبت به قتل او را در صفحه‌اش به من نقل کردند، بنده پیام بالا را منتشر کردم و مطالب را از صفحۀ شیخ رحیم ـ‌خدا حفظش کند‌ـ الله نقل نمودم. این تهدید به‌خودیِ‌خود جرم دیگری محسوب می‌شود؛ علاوه بر اینکه این تهدید با درجه‌ای بالا بر اتهام مطرح‌شده علیه حسن فدعم و افرادی که او از آنان کمک می‌گیرد تأکید دارد. (این امکان وجود دارد که برخی از مؤمنان تصویر این تهدید را در پی‌نوشت‌ها منتشر کنند تا کسی که به این مسئله توجه دارد از آن مطلع شود). به‌علاوه: پس از اینکه شیخ رحیم شکری پیام خود را منتشر کرد، آدم‌ربایانی که موبایل شیخ را در دست داشتند پیام او را از صفحه‌اش حذف کردند. این نیز بر وارد‌آمدن اتهام دست‌کم نسبت به برخی از متهم‌ها تأکید می‌نماید. بنده شخصاً از این دو مسئله اطلاع حاصل کردم. اما دربارۀ مسئله‌ای که جناب‌عالی در اینجا نوشتی، من با دکتر علاء سالم ـ‌خدا حفظش کند‌ـ صحبت کردم تا با شیخ رحیم شکری تماس بگیرد و از او همۀ اتفاقات و جزئیات مربوط به نامۀ شما را جویا شود و منتظر پاسخ شیخ رحیم ـ‌خدا حفظش کند‌ـ هستم. به‌طور کلی فکر نمی‌کنم شیخ رحیم بخواهد کسی را آزار و اذیت کند یا مجازات نماید؛ ولی کسانی وجود دارند که از نفوذ حزب خود در دستگاه‌های امنیتی و حشد‌الشعبی سوء‌استفاده کرده، نسبت به شیخ رحیم و افراد دیگری تجاوز کرده، حقوقشان را از آنان سلب نموده‌اند. به همین جهت کسی که می‌خواهد مسائل را روشن کند ـ‌دستِ‌کم‌ـ گام اولش توبه و پشیمانی و آزاد‌کردن ستمدیدگان و بازگرداندن دارایی‌های گرفته‌شدۀ مردم است و پس از آن می‌تواند درخواست کوتاه‌آمدن از ادعای قضایی را مطرح کند. همچنین مجلس و سید عمار حکیم را نصیحت می‌کنم از کسی که با اتهامات آدم‌ربایی و آزار و اذیت دیگر مردم احاطه شده است کمک نگیرند؛ حتی اگر این افراد در دین و اعتقادات یا سیاست با آنان اختلاف داشته باشند. و وزیر کشور و رئیس پلیس بابل را نصیحت می‌کنم اشخاصی را که وابسته به دستگاه‌های امنیتی در بابل هستند و افرادی را که اقدام به بازداشت شاهد در هاشمیه[279] کرده‌اند و نیز به دو شیعه در «المسیب» اتهامِ داشتنِ کمربند انفجاری زده‌اند بازخواست کند. گویا مردم نمی‌دانند که ایمان‌آورندگان به این دعوت (یا آن‌گونه که خودشان، پیروان یمانی می‌نامند) شیعه هستند و هرساله به موکب‌های حسینی خدمت می‌کنند؛ به علاوه شما کِی چند تُن وسایل انفجاری را کشف کرده‌اید که به قلب استان بابل و به مرکز پایتخت رسیده و ارواح بی‌گناهان را ربوده باشد تا اینکه کار شما به آنجا برسد که نارنجک دستی و کمربند انفجاری را ـ‌که یکی از پیروان یمانی آن‌طور که شما می‌گویید در پشت بام مخفی کرده باشد‌ـ کشف و ضبط کنید؟! این چه نمایش مسخره و بازی بی‌ارزشی است که شما اجرا می‌کنید که حتی بزرگان نظام قبلی نیز آن را انجام نداده‌اند! پی‌نوشت/ 30ژوئن 2017: Ahmed Alhasan احمدالحسن: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. هدف از این بیانیه فقط رساندن مطلب به کسانی است که به موضوع رفتار و انصاف با ستمدیده اهمیت می‌دهند. لذا پس از آنکه مطلب را به دیگران رساندیم پیام را حذف خواهم کرد. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/30 ژوئن 2017: #موصل‌ـ‌آزادـ‌شد الحمد لله. اما هزینه‌اش واقعاً گزاف بود. امروز سیاسیون و دیگران برای آزادسازی موصل به یکدیگر تبریک و تهنیت می‌گویند؛ در حالی که: ـ مادرانِ فرزند از‌دست‌داده نام‌های جوانانی را صدا می‌زنند که در طول مسیرِ به‌سوی موصل، بر زمین افتاده‌اند. ـ پدران برای بهرۀ تباه‌شدۀ خود نوحه سر می‌دهند؛ چراکه فخر و گران‌ترین مایملک خود را از دست دادند تا موصل آزاد شود. ـ یتیمان پناه‌های شکوهمند خود را از دست دادند و یتیم شدند تا موصل آزاد شود. آیا کسانی که مسبب تمامیِ این خرابی‌ها، تباهی‌ها و آلام هستند بازخواست خواهند شد؟!

-ابزاری در دست احزاب سیاسی بر ضد حزب دیگری نشوید

پی‌نوشت/ 1 جولای 2017: Ahmed Alhasan احمدالحسن: ای دوستان مؤمن در عراق: همان ‌طور که در این مرحله ـ‌و چه بسا در آینده نیز خواهید دید‌ـ عملیات «ساقط‌کردن» در میان سیاستمدارها بالا گرفته است و می‌گیرد. انتظار می‌رود شما ابزارهایی در دست جریان‌های سیاسی علیه دیگر جریان‌ها نشوید تا ساقط‌کردن یک جریان بدون دخالت شما صورت پذیرد. ما با هیچ‌یک از جریان‌های سیاسی دشمنی نداریم؛ اما متأسفانه اتهام‌زدن بدون هیچ دلیلی ـ‌همان ‌طور که خود می‌دانید‌ـ بین سیاسیون عراق رایج است. هر آنچه را که یک سیاستمدار دربارۀ سیاستمدار دیگری می‌گوید ـ‌در حالی که در اصل با او دشمنی دارد و می‌خواهد او را ساقط کند‌ـ تصدیق، و در رسانه‌های اجتماعی منعکس نکنید. هر انسانی احترام خاص خود را دارد و ما راضی نمی‌شویم که شما تبدیل به ابزارهایی شوید برای ساقط‌کردن اشخاص در جامعه بدون مراعات احترام انسانی.

-زندان‌های نظام دموکراسی

پی‌نوشت/ 1 جولای 2017: Ahmed Alhasan احمدالحسن: آیا این‌ها زندان‌های نظام دموکراسی زیر سایۀ بنیانی دینی است که آن را مبارک شمرده است؟! Snaa Ahmedنوشته است: «​#​ن​ا​م​ه​‌​ا​ی​_​ا​ز​_​ز​ن​د​ا​ن​ی​ا​ن​_​ز​ن​د​ا​ن​_​م​ر​ک​ز​ی​_​ن​ا​ص​ر​ی​ه​_​ا​ل​ح​و​ت #​ب​ه​_​ه​ر​_​ک​س​ی​_​ک​ه​_​غ​ی​ر​ت​_​و​_​ش​ر​ا​ف​ت​_​د​ا​ر​د​ـ​ا​ی​ن​‌​ـ​‌​ن​ا​م​ه​‌​ـ​‌​ر​ا​_​د​ر​_​ه​م​ۀ​_​ر​س​ا​ن​ه​‌​ه​ا​ی​_​ا​ر​ت​ب​ا​ط​ا​ت​_​ج​م​ع​ی​_​م​ن​ت​ش​ر​_​ک​ن​د #به_داد_مستضعفان_برسید واقعیت زندان‌های مصیبت‌بار و آنچه زندانیان در زندان ناصریه در معرضش قرار دارند روشن شده است و بدترین شکل‌های شکنجه، اهانت‌ها و از‌بین‌بردن کرامت‌ها بر هیچ‌کس پوشیده نیست؛ زندان‌هایی که برای آنان همچون قبرهایی است که در آن دفن شده‌اند. سکوت، آن‌ها را می‌بلعد و رسانه‌ها و سازمان‌های حقوق بشر، به‌شکلی ننگ‌آور و خفت‌آور نسبت به آن‌ها خود را به نادانی می‌زنند. با توجه به اینکه بیشتر زندانیان در اثر ادعاهای فریب‌کارانه، جاسوس‌های مخفی و اتهامات ساختگی بازداشت شده و زیر شکنجه به جنایت‌هایی اعتراف کرده و ظالمانه محکوم شده‌اند. امروز ما در زندان ناصریه هستیم و احکام به زندان ابد و اعدام علیه ما صادر شده است و به‌دنبال رنج و سختی که از آزارهای شکنجه و اهانت‌های روانی و جسمانی متحمل می‌شویم همین امروز ـ‌قبل از فردا‌ـ آروزی مرگ می‌کنیم. برای اینکه سخن را به درازا نکشم کمترین رنج‌هایی را که در این زندان لعنت‌شده تحمل می‌کنیم برای شما بازگو می‌کنم: اول: بیماران را برای معالجه به خارج از زندان نمی‌فرستند؛ با توجه به اینکه بیشتر آنان از بیماری‌های مُزمن رنج می‌برند. دوم: همیشه غل و زنجیر بر دستان ما قرار می‌دهند؛ حتی وقتی درون سلول زندان هستیم. سوم: آبی برای حمام‌کردن وجود ندارد. برخی از ما بیش از یک ماه است که در این هوای بسیار گرم حمام نکرده‌ایم. چهارم: هر چند‌‌وقت یک‌بار اقدام به شکنجۀ جسمی و روانی ما می‌کنند. آن‌ها سگ‌های پلیس را به سراغ ما می‌آورند یا به ما خبر می‌دهند که حکم‌های اجرای اعدام به زندان رسیده است؛ در حالی که اخبار دروغینی هستند که ما را از نظر روانی آزار و اذیت می‌کنند. پنجم: ازدحام زندانیان در زندان، به‌حدی که خوابیدن و نماز خواندن ما نوبتی است. ششم: غذایی که برای ما آورده می‌شود نکبت‌بار است و قابل‌خوردن نیست. هفتم: هوای زندان بسیار گرم است؛ زیرا در کولرها آب نمی‌ریزند. هشتم: مغازۀ زندان نیز از ما سوء‌استفاده می‌کند و با ده‌ها برابر قیمت متعارف به ما جنس می‌فروشد؛ مثلاً قیمت پیراهن مردانه، ده‌هزار دینار عراقی است و وضعیت شیرینی و میوه نیز به همین صورت است. نهم: مبالغی را که خانوادۀ ما برایمان می‌فرستند به ما نمی‌دهند و ما را مجبور می‌کنند از مغازۀ زندان خرید کنیم. دهم: آفتاب‌گرفتن و هواخوری سه ساعت در روز بود؛ ولی الآن فقط پنج یا ده دقیقه شده است. آن‌ها دست و پاهای ما را غل و زنجیر می‌کنند و از ما می‌خواهند بدویم و ما را می‌زنند تا جایی که بیشتر ما روی زمین می‌افتیم؛ گویی این عقوبت ماست. امیدوارم کسی که پیام ما را می‌خواند آن را در حد امکان در معرض دید عموم قرار دهد». پی‌نوشت/ 1 جولای 2017: Snaa Ahmed: #​ن​ا​م​ه​‌​ا​ی​_​ا​ز​_​ز​ن​د​ا​ن​ی​ا​ن​_​ز​ن​د​ا​ن​_​م​ر​ک​ز​ی​_​ن​ا​ص​ر​ی​ه​_​ا​ل​ح​و​ت #​ب​ه​_​ه​ر​_​ک​س​ی​_​ک​ه​_​غ​ی​ر​ت​_​و​_​ش​ر​ا​ف​ت​_​د​ا​ر​د​ـ​ا​ی​ن​‌​ـ​‌​ن​ا​م​ه​‌​ـ​‌​ر​ا​_​د​ر​_​ه​م​ۀ​_​ر​س​ا​ن​ه​‌​ه​ا​ی​_​ا​ر​ت​ب​ا​ط​ا​ت​_​ج​م​ع​ی​_​م​ن​ت​ش​ر​_​ک​ن​د #به_داد_مستضعفان_برسید واقعیت زندان‌های مصیبت‌بار و آنچه زندانیان در زندان ناصریه در معرضش قرار دارند روشن شده است و بدترین شکل‌های شکنجه، اهانت‌ها و از بین بردن کرامت‌ها بر هیچ کس پوشیده نیست؛ زندان‌هایی که برای آنان همچون قبرهایی است که در آن دفن شده‌اند. سکوت، آن‌ها را می‌بلعد و رسانه‌ها و سازمان‌های حقوق بشر، به شکلی ننگ‌آور و خفت‌آور نسبت به آن‌ها خود را به نادانی می‌زنند. با توجه به اینکه بیشتر زندانیان در اثر ادعاهای فریب‌کارانه، جاسوس‌های مخفی و اتهامات ساختگی دستگیر شده و زیر شکنجه به جنایت‌هایی اعتراف کرده و ظالمانه محکوم شده‌اند. امروز ما در زندان ناصریه هستیم و احکام به زندان ابد و اعدام علیه ما صادر شده است و به دنبال رنج و سختی که از آزارهای شکنجه و اهانت‌های روانی و جسمانی متحمل می‌شویم همین امروز ـ‌قبل از فردا‌ـ آروزی مرگ می‌کنیم. برای اینکه سخن را به درازا نکشم کمترین رنج‌هایی را که در این زندان لعنت شده تحمل می‌کنیم برای شما بازگو می‌کنم: اول: بیماران را برای معالجه به خارج از زندان نمی‌فرستند؛ با توجه به اینکه بیشتر آنان از بیماری‌های مُزمن رنج می‌برند. دوم: همیشه غل و زنجیر بر دستان ما قرار می‌دهند حتی وقتی درون سلول زندان هستیم. سوم: آبی برای حمام کردن وجود ندارد. برخی از ما بیش از یک ماه است که در این هوای بسیار گرم حمام نکرده‌ایم. چهارم: هر چند وقت یک بار اقدام به شکنجۀ جسمی و روانی ما می‌کنند. آن‌ها سگ‌های پلیس را به سراغ ما می‌آورند یا به ما خبر می‌دهند که حکم‌های اجرای اعدام به زندان رسیده است؛ در حالی که اخبار دروغینی هستند که ما را از نظر روانی مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند. پنجم: ازدحام زندانیان در زندان تا جایی که خوابیدن و نماز خواندن ما نوبتی است. ششم: غذایی که برای ما آورده می‌شود نکبت‌بار است و قابل خوردن نیست. هفتم: هوای زندان بسیار گرم است؛ زیرا در کولرهایی که وجود دارند آب نمی‌ریزند. هشتم: مغازۀ زندان نیز از ما سوء استفاده می‌کند و با ده‌ها برابر قیمت متعارف به ما جنس می‌فروشد؛ مثلاً قیمت پیراهن مردانه، ده هزار دینار عراقی است و وضعیت شیرینی و میوه نیز به همین صورت است. نهم: مبالغی را که خانوادۀ ما برایمان می‌فرستند به ما نمی‌دهند و ما را مجبور می‌کنند از مغازۀ زندان خرید کنیم. دهم: آفتاب گرفتن و هواخوری سه ساعت در روز بود، ولی الآن فقط پنج یا ده دقیقه شده است. آن‌ها دست و پاهای ما را غل و زنجیر می‌کنند و از ما می‌خواهند بدویم و ما را می‌زنند تا جایی که بیشتر ما روی زمین می‌افتیم؛ گویی این عقوبت ما است. امیدوارم کسی که پیام ما را می‌خواند آن را در حد امکان در معرض دید عموم قرار دهد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم.

-خداوند ما را برای خدمت به شما یاری دهد

کامنت/ 1جولای 2017: کرار الزرکانی: سلام بر سید و مولایم یمانی آل‌محمد(ع). آقای من، دخترم ـ‌نور الیمانی‌ـ سه سال دارد و از بیماری التهاب شدید کبد رنج می‌برد. فرایند درمان این نوع بیماری در عراق انجام نمی‌شود؛ در خارج از عراق وجود دارد اما خیلی پرهزینه است، ای آقای من. به حقی که حضرت زهرا بر تو دارد برایش دعا کن تا زود شفا یابد. مولای من، عذر می‌خواهم که جسارت کردم ولی شما به دلِ یک پدر، داناتری. امیدوارم مرا ببخشایی، مولای من. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. دکتر علاء سالم را مکلف موضوع شما کردم. با او ارتباط برقرار کن و ان‌شاء‌الله خداوند ما را برای خدمت به شما یاری دهد. پی‌نوشت/ 1 جولای 2017: علی الحسن: آقای من، امیدوارم به‌خاطر نیازی که به این موضوع وجود دارد به این پرسش پاسخ دهید... آیا در حین نبردها ما جایز هستیم به زخمی‌های النصره و داعش سخت بگیریم و درمانگاه‌های صحرایی‌شان را تخریب کنیم؟... با توجه به اینکه بنده این پرسش را برای چهارمین بار است که مطرح می‌کنم... از شما می‌خواهم اگر مطلب را طولانی کردم مرا عفو بفرمایید.

-داعش و النصره هیچ حرمتی ندارند

Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. داعش، النصرة و القاعده هیچ حرمتی ندارند. در صورت اضطرار، جایز است.

-مجموعه‌ای از پرسش‌های مربوط به وجود و حضور سید الحمد الحسن، تصویرش، نَسَبش و ...

پی‌نوشت/ 5 جولای 2017: لواء الموعود: سلام بر آنان که از پیِ هدایت می‌روند. مجموعه‌پرسش‌هایی دارم و امیدوارم به آن‌ها پاسخ دهید. 1. چرا تصویر شخصی خودت را مخفی می‌کنی؟ 2. چرا در همین زمان اخیر بیرون ‌آمدی؟ 3. چرا شما در جنگ با سازمان‌های تروریستی حضور ندارید؟ 4. اگر تو فرزند امام محمد حسن عسکری هستی به چه‌عنوانی فرامی‌خوانی؟ یعنی چگونه تو احمدالحسن هستی و نه احمد بن محمد بن حسن عسکری؟ عاقلانه نیست که تو فرزند امام محمدِ مهدیِ منتظر باشی ولی نام‌ها متعارض باشد. 5. آیا عاقلانه است پسر، پیش از پدر خروج کند؟ 6. مُهری که به‌نام مکتب مخصوص شماست در استان نجف اشرف دزدیده شده، در حالی که شما اطلاع نداری! 7. آیا دلیلی از کتاب انجیل یا زبور در دست داری؟ 8. دلیلی می‌خواهم مبنی بر اینکه ـ‌همان طور که خود شما ادعا می‌کنید‌ـ تو از سوی پدرت فرستاده شده‌ای. از طول‌دادن نامه‌ام عذرخواهم و امیدوارم با کلماتم، باعث ناراحتی شما نشده باشم. توفیق تنها از سوی خداوند است و فرجام از آنِ پرهیزگاران. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. ـ بنده شخصاً مدتی طولانی از سال 2002، زمان اعلام دعوت در نجف اشرف هویدا بودم، نشست‌و‌برخاست داشتم و با مردم دیدار می‌کردم؛ ولی حکومت در زمان نوری مالکی، پس از حمله‌های مکرر به ما، ما را مجبور به دور‌شدن کرد، و آخرین حمله ـ‌پیش از دور‌شدن من‌ـ به خانه‌ام در نجف اشرف بود. چهرۀ و صدای مرا هزاران نفر از مؤمنان و دیگران که قبلاً با آن‌ها دیدار می‌کردم می‌شناسند؛ اما در حال حاضر دربارۀ مسئلۀ عکس پاسخ نمی‌دهم. موضوعی است که به امنیت شخصی بنده ارتباط دارد. ما کاری که در توان داریم انجام می‌دهیم و بقیه‌اش بر عهدۀ خداوند سبحان است، که او بهترین محافظ است. ـ دربارۀ سازمان‌های تروریستی ـ‌یا آنچه به‌طور دقیق در سال 2014 اتفاق افتاد‌ـ ما از روز اولِ سقوط موصل با حکومت ارتباط برقرار کردیم؛ ولی آن‌ها مسلح‌کردن ما را نپذیرفتند و حتی تشکیل نیروهای نظامی توسط ما برای مشارکت در نبرد علیه داعش را رد کردند. ما این مسئله را رها کردیم تا وقتی که آن‌ها عقب‌نشینی کردند و کار به سقوط «الرمادی» رسید. در آن زمان بود که «سرایا‌القائم» را برای دفاع از مقدساتمان تشکیل دادیم ـ‌چون جنگ به آنجا نزدیک شده بود‌ـ و مجدداً سیاستمداران ذی‌نفع نپذیرفتند؛ زیرا آن‌ها این وضعیت را راهی برای به‌دست‌آوردن دستاوردهای شخصی خود یا جلب منفعتی برای خود ارزیابی کردند. هر حزبی تشکیلات نظامی خود را دارد. با اینکه ما در حکومت، نه سر پیاز بودیم و نه ته پیاز و نه در انتخابات مشارکت می‌کنیم و نه در به‌دست‌آوردن منصب‌ها با آنان مسابقه می‌دهیم، و فقط خواستیم از مقدسات خود دفاع کنیم، آنان حتی به نپذیرفتن نیز بسنده نکردند و ما در صف تحمل سختی‌ها و دستگیرها شدن‌های در صفوف مؤمنان قرار گرفتیم. این‌چنین بود که برخی از مؤمنانی که در سرایا‌القائم داوطلب بودند رهسپار پیکار شدند و ضمنِ صفوف نیروهای مسلح ارتش و پلیس و گروه‌های مبارزه با تروریست قرار گرفتند. تعدادی از آن‌ها به شهادت رسیدند و تعدادی نیز زخمی شدند و در همین صفحه، تسلیت به برخی از آن‌ها و همدردی با برخی دیگر منتشر شد؛ تا آنجا که در آزادسازی آخرین وجب‌ها از ساحل ایمن در موصل، برخی از مؤمنان زخمی شدند. الحمد لله همان ‌طور که ملاحظه می‌کنید مؤمنان به این دعوت، در آزادسازی سرزمین عراق و دفاع از مقدسات شرکت کردند و ما هر آنچه در امکان داشتیم انجام دادیم، علی‌رغم تمام تلاش‌ها برای ممانعت و سخت‌گیری‌هایی که با آن‌ها با ما مواجه شدند. ـ امام مهدی، جد من است. نام من، احمد اسماعیل صالح... الحسن است؛ و نَسَب مرا با جزئیات در سایت رسمی دعوت می‌یابی. ـ مُهر و محتویات مکتب را نیرویی که امنیت وطنی نامیده می‌شود دزدیده‌ است. پس از تظاهرات اخیر در نجف، آن‌ها به مکتب حمله کردند. آن‌ها ما را ظالمانه متهم کردند که ما تظاهرات را برای آزار و اذیت مراجع رهبری کرده‌ایم.[280] ما موضع خود را در بیانیۀ بالا در همین صفحه[281] بیان نمودیم و اینکه اِخلال امنیتی از سوی هیچ فردی را نمی‌پذیریم. ـ من دلایل را در کتاب‌ها نوشته و منتشر کرده‌ام؛ از جمله دلایل عقلی، قرآنی و روایی، و نیز دلایلی از تورات و انجیل. شما می‌توانی در سایت رسمی بخوانی و آگاه شوی. از خداوند برای شما توفیق را خواستارم. بخوان و آگاه شو و خودت حقیقت را بشناس؛ به دیگری اعتماد نکن تا برای آخرت تو تصمیم بگیرد. ـ کتاب توهم بی‌خدایی: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/​m​o​b​i​l​e​/​i​n​d​e​x​.​h​t​m​l ـ کتاب عقاید اسلام: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​/​2​0​4​-​3​a​q​a​e​d​-​i​s​l​a​m​.​p​d​f ـ بحثی دربارۀ آیۀ اکمال‌الدین، و دلالت و معنای آن: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​7​a​b​7​W​u​R​9​1​-​w پی‌نوشت/ 5 جولای 2017: عدی الناشی: سلام بر شما... بنده اعتقاد دارم این یک جنگ است و همیشه در جنگ‌ها، کشته‌هایی از دو طرف به جا خواهد ماند. حال چگونه ممکن است شهرهایی از جرثومۀ سنگینی مثل داعش، بدون دادن شهیدان آزاد شوند؟؟؟؟؟؟ این از یک سو... از سوی دیگر کمی قبل‌تر شما نیرویی نظامی با عنوان «سرایا القائم» را ایجاد نموده و ادعا کردید عراق آزاد نشده و نخواهد شد مگر با مشارکت این نیرو در دفاع از عراق... ولی ما اکنون آزادسازی موصل را جشن می‌گیریم و پایان داعش را در عراق شاهد هستیم بی‌آنکه شما در نبرد با آن‌ها مشارکت کرده باشید. پاسخ شما چیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. سخن من در بالا برای عاقلان روشن است. من خواستار بازخواست کسانی هستم که مسبب این درد و ویرانی شده‌اند. اگر شما دیدگاه دیگری داری مختاری. از خداوند برای شما توفیق را خواستارم. بنده معتقدم شما دقیق نیستی. من نگفتم موصل هرگز آزاد نخواهد شد مگر فقط با مشارکت «سرایا القائم». با این حال واقعیت این است که بسیاری از داوطلبان در سرایا‌القائم در نیروهای مسلح رسمی عراق شرکت کردند و شما می‌توانی در همین صفحه از پیام‌های تسلیت به شهیدان و مجروحان مؤمن مطلع شوی. ما تا آخرین وجب از ساحل ایمن در موصل که آزاد شد مشارکت داشتیم؛ بنابراین ما مشارکت داشتیم و قربانی‌هایی دادیم که درد و آتشی در دل‌هایمان بر جا گذاشت که خاموش نمی‌شود. اگر شما می‌خواهی منکر این مطلب باشی، آزاد هستی و من برای شما توفیق و استواری را خواهانم. بنده آنچه را که اندکی پیش در پاسخ به یکی از سؤال‌کنندگان نوشتم کپی می‌کنم شاید برایت سودمند باشد؛ چراکه جزئیات مسئلۀ سرایا در آن وجود دارد و اینکه رویارویی با ما چگونه به آخر رسید؛ اگر شما خواهان دانستن حقیقت باشی. «دربارۀ سازمان‌های تروریستی ـ‌یا آنچه به‌طور دقیق در سال 2014 اتفاق افتاد‌ـ ما از روز اولِ سقوط موصل با حکومت ارتباط برقرار کردیم؛ ولی آن‌ها مسلح‌کردن ما را نپذیرفتند و حتی تشکیل نیروهای نظامی توسط ما برای مشارکت در نبرد علیه داعش را رد کردند. ما این مسئله را رها کردیم تا وقتی که آن‌ها عقب‌نشینی کردند و کار به سقوط «الرمادی» رسید. در آن زمان بود که «سرایا‌القائم» را برای دفاع از مقدساتمان تشکیل دادیم ـ‌چون جنگ به آنجا نزدیک شده بود‌ـ و مجدداً سیاستمداران ذی‌نفع نپذیرفتند؛ زیرا آن‌ها این وضعیت را راهی برای به‌دست‌آوردن دستاوردهای شخصی خود یا جلب منفعتی برای خود ارزیابی کردند. هر حزبی تشکیلات نظامی خود را دارد. با اینکه ما در حکومت، نه سر پیاز بودیم و نه ته پیاز و نه در انتخابات مشارکت می‌کنیم و نه در به‌دست‌آوردن منصب‌ها با آنان مسابقه می‌دهیم، و فقط خواستیم از مقدسات خود دفاع کنیم، آنان حتی به نپذیرفتن نیز بسنده نکردند و ما در صف تحمل سختی‌ها و دستگیرها شدن‌های در صفوف مؤمنان قرار گرفتیم. این‌چنین بود که برخی از مؤمنانی که در سرایا‌القائم داوطلب بودند رهسپار پیکار شدند و ضمنِ صفوف نیروهای مسلح ارتش و پلیس و گروه‌های مبارزه با تروریست قرار گرفتند. تعدادی از آن‌ها به شهادت رسیدند و تعدادی نیز زخمی شدند و در همین صفحه، تسلیت به برخی از آن‌ها و همدردی با برخی دیگر منتشر شد؛ تا آنجا که در آزادسازی آخرین وجب‌ها از ساحل ایمن در موصل، برخی از مؤمنان زخمی شدند. الحمد لله همان ‌طور که ملاحظه می‌کنید مؤمنان به این دعوت، در آزادسازی سرزمین عراق و دفاع از مقدسات شرکت کردند و ما هر آنچه در امکان داشتیم انجام دادیم، علی‌رغم تمام تلاش‌ها برای ممانعت و سخت‌گیری‌هایی که با آن‌ها با ما مواجه شدند.» پی‌نوشت/ 5 جولای 2017: Hameed Al Rubaie: سؤال: چگونه ارزیابی می‌شود این جوانانی که در نبردهای موصل و دیگر نبردها بر زمین افتادند شهید هستند یا نه؟ لطفاً پاسخ دهید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. پاسخی را که اندکی پیش به یک پرسشگر نوشتم برای شما نقل می‌کنم. پاسخ سؤال شما در آن هست: «دربارۀ سازمان‌های تروریستی ـ‌یا آنچه به‌طور دقیق در سال 2014 اتفاق افتاد‌ـ ما از روز اولِ سقوط موصل با حکومت ارتباط برقرار کردیم؛ ولی آن‌ها مسلح‌کردن ما را نپذیرفتند و حتی تشکیل نیروهای نظامی توسط ما برای مشارکت در نبرد علیه داعش را رد کردند. ما این مسئله را رها کردیم تا وقتی که آن‌ها عقب‌نشینی کردند و کار به سقوط «الرمادی» رسید. در آن زمان بود که «سرایا‌القائم» را برای دفاع از مقدساتمان تشکیل دادیم ـ‌چون جنگ به آنجا نزدیک شده بود‌ـ و مجدداً سیاستمداران ذی‌نفع نپذیرفتند؛ زیرا آن‌ها این وضعیت را راهی برای به‌دست‌آوردن دستاوردهای شخصی خود یا جلب منفعتی برای خود ارزیابی کردند. هر حزبی تشکیلات نظامی خود را دارد. با اینکه ما در حکومت، نه سر پیاز بودیم و نه ته پیاز و نه در انتخابات مشارکت می‌کنیم و نه در به‌دست‌آوردن منصب‌ها با آنان مسابقه می‌دهیم، و فقط خواستیم از مقدسات خود دفاع کنیم، آنان حتی به نپذیرفتن نیز بسنده نکردند و ما در صف تحمل سختی‌ها و دستگیرها شدن‌های در صفوف مؤمنان قرار گرفتیم. این‌چنین بود که برخی از مؤمنانی که در سرایا‌القائم داوطلب بودند رهسپار پیکار شدند و ضمنِ صفوف نیروهای مسلح ارتش و پلیس و گروه‌های مبارزه با تروریست قرار گرفتند. تعدادی از آن‌ها به شهادت رسیدند و تعدادی نیز زخمی شدند و در همین صفحه، تسلیت به برخی از آن‌ها و همدردی با برخی دیگر منتشر شد؛ تا آنجا که در آزادسازی آخرین وجب‌ها از ساحل ایمن در موصل، برخی از مؤمنان زخمی شدند. الحمد لله همان ‌طور که ملاحظه می‌کنید مؤمنان به این دعوت، در آزادسازی سرزمین عراق و دفاع از مقدسات شرکت کردند و ما هر آنچه در امکان داشتیم انجام دادیم، علی‌رغم تمام تلاش‌ها برای ممانعت و سخت‌گیری‌هایی که با آن‌ها با ما مواجه شدند.» ** ** **

-بیانیه‌ای برای اطمینان دادن مراجع نجف، اساتید و طلبه‌های حوزۀ علمیه

Ahmed Alhasan احمدالحسن/2 جولای 2017: به مراجع نجف و اساتید و طلبه‌های حوزه‌های علمیه! سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. مایلیم به اطلاع شما برسانیم و به شما اطمینان دهیم که امکان ندارد ما زندگی یا امنیت یکی از شما را با بدخواهی هدف قرار دهیم؛ زیرا دعوت ما، اعتقادی است و از همان روز اول چنین بوده و به حکمت و موعظۀ حسنه دعوت می‌کرده است. گاهی ما از عقیده یا تفکری معین ـ‌که با آن اختلاف داریم‌ـ انتقاد می‌کنیم؛ ولی این به‌هیچ‌وجه به آن معنا نیست که ما بخواهیم امنیت کسی را که آن عقیده را بنا کرده و به آن معتقد است مختل کنیم. برخی از افراد امنیتی هستند که موظف به حمایت از مراجع در نجف‌اند و از مؤمنان به این دعوت نیز هستند و مدتی پیش، از من سؤال کردند آیا لازم است ما از این کار استعفا بدهیم و کناره بگیریم؟! و من آنان را راهنمایی کردم که وظیفه‌شان را که نسبت به آن مکلف هستند به بهترین شکل و زیباترین صورت انجام دهند. بدانید که خون و امنیت شما برای ما محترم است، به خصوص غیرعراقی‌ها. ما مایلیم به آنان اطمینان بدهیم و آگاهشان کنیم که ما آمادگی حمایت از ایشان را داریم، نه آزار و اذیتشان؛ زیرا دعوت مهدوی، جهانی است و انصارش در برخی دولت‌ها بیش از انصار در عراق است. پس هیچ‌کس تصور نکند که ما ممکن است شعارهای قومی‌گرایی یا شعارهایی را که برای مردم یا کشورهای مشخصی ناپسند است بپذیریم. همچنین مایلیم تأکید کنیم تظاهراتی را که درخواست بازخواست از افراد فاسد و بازستانی حقوق مشروع مردم عراق دارد تأیید می‌کنیم؛ هرکجا که باشد! ما به حمایت و یاری همۀ تظاهرات‌کنندگان شریفی که خواستار حق مردم عراق هستند ادامه می‌دهیم و به کشتن جوان مظلوم «علی سلامی» که در تظاهرات اخیر نجف کشته شد، به‌شدت معترضیم و به خانواده و دوستداران و عشیره‌اش تسلیت می‌گوییم. کامنت/ 2 جولای 2017: سید جاسم الشریفی: مولای من و پسر مولای من، ای امام من، سید احمدالحسن! دخیل جدت هستم. تمنا دارم ولو برای یک بار برایم پیام بگذاری تا قلبم شاد شود یا دعایی که با آن در برابر این دنیا یاری بگیرم و معنویات روحیه‌ام با آن تقویت شود. جان من و ارواح همۀ خانواده‌ام فدای تو باد؛ ای امام من و امام مردم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم تو را توفیق دهد و خیر آخرت و دنیا را روزی‌ات گرداند و هر بدی‌ای را از تو دور فرماید. پی‌نوشت/ 2 جولای 2017: احمد العسکری: من انسانی ساده هستم. راه حق مثل روشنی خورشید در روز، روشن است و نیاز به توضیح ندارد. من از پشتیبانی خارجی نسبت به برخی حرکت‌های مشکوک که از طرف شبکه‌ها می‌آیند دل‌نگرانم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. خداوند از دین حق خودش دفاع می‌کند؛ از خارج یا داخل نترس. حسین همراه اهل‌بیت و انصارش در حالی که اندک بودند کشته شد؛ ولی خداوند خواست امر او را آشکار و شأن را بلند گرداند؛ زیرا او در زمان خودش دین حق خدا را به تصویر کشید. آنچه از آنِ خدا باشد رشد می‌کند و رفعت می‌گیرد. خداوند خود رسانندۀ امرش است. پی‌نوشت/ 2 جولای 2017: سید هاشم الجمالی الموسوی: آقای من، ای پسر زهرا! تو را به زهرا قسم می‌دهم! می‌خواهم با شما ارتباط برقرار کنم اما نمی‌دانم به چه وسیله‌ای. مرا راهنمایی بفرمایید. خداوند شما را حفظ و گام‌هایتان را بر مسیر حق استوار فرماید. خواهش می‌کنم دعا کنید تا بر هدایتِ شما توفیق یافتم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من خداوند تو را زنده بدارد. این صفحه برای ارتباط است؛ به علاوه می‌توانید از طریق مکتب در نجف اشرف یا ممثل‌های مکتب در استان‌ها ارتباط برقرار کنید و ان‌شاء‌الله در خدمت شما خواهم بود.

-این صفحه آکنده است از عکس‌ها، تسلیت گفتن‌ها و همدردی؛ پس چگونه ما با داعش نجنگیده‌ایم؟!

پی‌نوشت/ 2 جولای 2017: حسنین نعمه: شماها که با داعش نجنگیدید می‌خواهید از ما حمایت کنید! چرا آشکار نمی‌شوید تا با آنان بجنگید؟! این از یک جهت. موضوع دوم اینکه شما همیشه دربارۀ تظاهرات مسالمت‌آمیز سخن می‌گویید، در حالی که خانه‌های مردم بی‌گناه را به آتش می‌کشید! Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. چگونه ما با داعش نجنگیدیم؟! تو خودت این صفحه را می‌بینی که پر است از عکس‌ها، تسلیت‌گفتن‌ها و هم‌دردی با شهیدان، مجروحان و خانواده‌ها و دوستداران آن‌ها در تجهیز مبارزه علیه تروریسم، پلیس مرکزی و ارتش تا آخرین وجب از ساحل ایمن. ما مجروحانی داریم؛ پس در دل خودت از خدا بترس تا کینه‌توزی کورت نکند. پی‌نوشت/ 2 جولای 2017: کاظم حسین آل عبود الحمدانی: ممکن است خودت را بشناسانی؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. اگر مقصودت اسم است، اسم من احمد اسماعیل صالح ... الحسن است؛ اما اگر مقصود شما شناساندن دعوت است، می‌توانی در کتاب‌ها و سایت‌های رسمی از آن مطلع شوی. پی‌نوشت/ 2 جولای 2017: وعد طارق: سید احمد، چند ماه است از شما سؤال کرده‌ام و شما پاسخ نداده‌ای! Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. خواندن همۀ پی‌نوشت‌ها در این صفحه برایم میسر نیست. سؤالت را اکنون بنویس و اگر چیزی نیازمند پاسخ شخص خودم باشد خواهم دید و در خدمت شما خواهم بود؛ ان‌شاء‌الله.

-در مورد عکس، پاسخ نمی‌‌گویم زیرا به امنیت شخصی بنده مربوط می‌شود

پی‌نوشت/ 2 جولای 2017: وعد طارق: سلام بر شما ای آقای ما. پرسش اول: تصویری در صفحه‌های ارتباط اجتماعیِ برخی از انصار وجود دارد که آن را بر صفحۀ فیس‌بوک جناب‌عالی می‌گذارند؛ همان کسی که لباس عربی ـ‌یعنی عقال‌ـ بر تن دارد؛ آیا این تصویر شماست؟... پرسش دوم: موضع‌گیری شما نسبت به «جیش‌الغضب» چیست؟ آیا آن‌ها را تأیید می‌کنید یا از آنان ناراضی هستید؟... و پرسش سوم: آیا عبدالله هاشم را تأیید می‌کنید یا او از دعوت یمانی شما منحرف شده است؟ پرسش آخر: اینکه چه زمانی شما را خواهیم دید و شما در برابر مسلمانان آشکار خواهید شد؟ از شما متشکرم. خداوند شما را رعایت و حفظتان فرماید. چند سال است دعوت شما را دنبال می‌کنم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: راجع به عکس پاسخ نمی‌دهم؛ زیرا به امنیت شخصی‌ من ارتباط دارد؛ اما در خصوص افراد منحرفی که مدعی ایمان‌داشتن به این دعوت هستند همگی این‌ها در زمان اخیر ادعای ایمان کرده‌اند و اصلاً مرا نمی‌شناسند و با من دیدار نکرده‌اند. آنان فقط خواهان دنیا، و برخی از آنان از نظر اخلاقی منحرف هستند. اما مسئلۀ بازگشت ظهور علنی بنده برای دیدار با مردم در خانه‌ام در نجف اشرف، از خداوند سبحان خواستاریم که آن را با فضل و منّت خود و با دعای مؤمنان نزدیک بفرماید؛ ان‌شاء‌الله.

-من از شاگردان صدر دوم نبوده‌ام

پی نوشت/ 2 جولای 2017: Asaad Mohsen: آیا تو از شاگردان شهید صدر دوم بودی؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. نه نبوده‌ام. پی‌نوشت/ 3 جولای 2017: Abdul Latef: ای برادران ما، ای انصار احمد بن الحسن ما را نورانی کنید؛ شاید خداوند ما را به‌سوی او هدایت کند. شما ادعا می‌کنید او پسر امام مهدی ـ‌عجل الله تعالی فرجه‌ـ است. اسم کامل او چیست؟ اسم مادرش چیست؟ و آیا برادران یا خواهرانی دارد؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. می‌توانی از نَسَبم با جزئیاتش در آدرس زیر مطلع شوی؛ و ان‌شاء‌الله در خدمت شما هستیم. h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​i​m​a​m​/​s​i​r​a​a​/​n​a​s​s​a​b​.​h​t​m​l

-سخن علیه داعش و وهابیت در این صفحه واقعاً بسیار است!

پی‌نوشت/ 3 جولای 2017: ابومجتبی: عبادی واقعاً آدم بی‌کفایتی است. شما هم فتنه‌سازی می‌کنید. تا به حال ندیدم عليه داعش چیزی بگویید. خود را نایب امام می‌دانید در حالی که علیه برادران خودتان به مبارزه برخاسته‌اید! این پیام شما یک تهدید است و می‌خواهید بگویید من در میان شما مراجع هستم و هر وقت بخواهم می‌توانم عليه شما اقدام کنم. من يک مطلب را به شما گوشزد می‌کنم؛ اینکه مراجع از طرف آسمان محافظت می‌شوند و هیچ واهمه‌ای از مرگ ندارند و در دخمه‌ها پنهان نمی‌شوند! Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. راجع به مسئلۀ سخن علیه وهابیت و داعش، می‌توانی از دیگر پیام‌های این صفحه آگاه شوی و پیام‌های بسیاری در این خصوص خواهی یافت. به‌علاوه خواهی دید که این صفحه پر است از پیام‌های تسلیت و تسلّی برای شهدا و زخمی‌های مؤمن به این دعوت در ارتش عراق، پلیس مرکزی و مبارزه علیه تروریسم تا آخرین وجبی که از موصل آزاد شد. ما زخمی‌هایی داریم. قبل از اینکه متهم کنی، مطلع شو؛ زیرا خداوند بالای سرت است. اما خواندن بیانیۀ بالا توسط شما به این شکلِ تحریف‌شده و با این سوء‌برداشت، این تنها به خود شما بازمی‌گردد؛ اما بنده در آنچه می‌گویم راست‌گو هستم؛ بنده خودم را می‌شناسم که فردی راست‌گو هستم و آنانی که مرا می‌شناسند نیز مرا می‌شناسند. در خصوص آنچه در این بیانیه بیان کرده‌ام، تعدادی از مؤمنان به این دعوت که پرسش‌های فقهی را به من می‌رسانند از آن آگاه هستند. پی‌نوشت/ 3 جولای 2017: علی‌البصری: وضعیت شما مثل بابیت و بهائیت است. اگر دربارۀ مسائل پنهانی شما تحقیق شود روشن خواهد شد که سرویس اطلاعاتی کشور مشخصی وجود دارد که باعث می‌شود شما به این عقیدۀ منحرف و عجیب و غریب دعوت کنید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: بحث اکمال دین[282] را مطالعه کن، اگر شما جزو اهل علم و معرفت هستی. این بحث برای شما بیان می‌کند که حقیقت، چگونه منحصر در عقیده‌ای است که متن قرآنی، آن را مشخص نموده است و غیر آن، انحراف است. پی‌نوشت/ 3 جولای 2017: حیدر الموسوی: این‌طور نمی‌شود که هر روز یک مدعی پیدا ‌شود. حدیث رسول خدا(ص) می‌فرماید: ای علی، تو را دوست نمی‌دارد مگر كسی كه مؤمن باشد و تو را دشمن نمی‌دارد مگر منافق و فرزند زنا و فرزند حیض... مفهوم این حدیث روشن است و نیز میان شیعیان مشهور. هر روز یکی از شما ظاهر می‌شود! از ما چه می‌خواهید؟ فقط کسانی که عقل ناقصی دارند شما را باور می‌کنند... Ahmed Alhasan احمدالحسن: بخوان، آگاه شو و حقیقت را خودت بشناس: ـ کتاب توهم بی‌خدایی: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/​m​o​b​i​l​e​/​i​n​d​e​x​.​h​t​m​l ـ کتاب عقاید اسلام: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​/​2​0​4​-​3​a​q​a​e​d​-​i​s​l​a​m​.​p​d​f ـ بحثی درباره آیۀ اکمال‌الدین، و دلالت و معنای آن: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​7​a​b​7​W​u​R​9​1​-​w پی‌نوشت/ 3 جولای 2017: Mohammed Shammo: به‌صراحت بگویم من یکی از خطابه‌های شما را شنیدم؛ خیلی توهین‌آمیز بود. روش بیان شما را به‌هیچ‌وجه تأیید نمی‌کنم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. اگر بیشتر دقت کنی متوجه می‌شوی شما در اشتباه هستی. من هیچ کنفرانس ویدئویی ندارم. فقط بعضی از موارد ضبط‌شده، دیدارها و بحث‌های علمی صوتی دارم؛ از جمله همین بحث دربارۀ آیۀ اکمال دین و دلالت آن: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​7​a​b​7​W​u​R​9​1​-​w همچنین شما می‌توانی کتاب «عقاید اسلام» و «کتاب توهم بی‌خدایی» را در آدرس‌های زیر بخوانی: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/​m​o​b​i​l​e​/​i​n​d​e​x​.​h​t​m​l h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​/​2​0​4​-​3​a​q​a​e​d​-​i​s​l​a​m​.​p​d​f پی‌نوشت/ 3 جولای 2017: منی منی العبیدی: سید احمدالحسن محترم! پس از عرض تحیت، بیانیۀ شما آراسته به روح تسامح، احترام و اخلاق عالی است که شما از آن بهره‌مند هستید و چنین توصیفات اخلاقی و روحانی باید در یک بزرگ‌مرد دینی وجود داشته باشد؛ زیرا وی برای دیگران و فرزندان جامعه، رهبر محسوب می‌شود، به‌خصوص برای مقلدانش؛ زیرا رفتار یک مرد دینی، ترجمان اصول مذهبی است که او به آن‌ها معتقد، و شرح اصول و روح اسلام حقیقی است که دین، همۀ آن را آورده است؛ چراکه دین نزد خدا، اسلام است؛ همان حقیقتی که رسولان به‌خاطرش فرستاده شده‌اند؛ حقیقتی که حامل جزئیاتی است تا به آنجا که به دست فخر کائنات و خاتم رسولان (که بر او و خاندانش بهترین صلوات و کامل‌ترین سلام‌ها باد) به انتها برسد. این وظیفه با این حدیث خلاصه می‌شود: «من تنها برای این آمده‌ام که مکارم اخلاق را کامل کنم.» ولی!!! تسامح نمی‌تواند تواضع و ضعف باشد؛ در حالی که بیانیۀ شما با عبارت‌ها و کلماتی ضعیف به پایان می‌رسد؛ به‌طوری که از این عبارت‌ها، عذرخواهی از ستمکارِ بدکردار فهمیده می‌شود؛ و در اینجا مقصود، مرجعیت عُلیاست و آنچه از مرجعیت صادر شده برای همۀ مقلدان و دیگران مشترک است که در حال حاضر عبارت است از تشویق به عمل مجرمانۀ کشتن تظاهرات‌کنندگان اگر به عنوان مثال هم‌وطنان، پیش پا افتاده‌ترین حقوق قانونی و مشروع خود را مطالبه کنند؛ که عبارت است از تأمین دست کم بخشی از جریان برق به خصوص در وضعیتی که میانگین دما تا بالای پنجاه درجه سانتی‌گراد در سایه ـ‌طبق گزارشتان وضعیت جوی‌ـ بالا می‌رود؛ در حالی که واقعیت بیش از این را نشان می‌دهد؛ زیرا ‌هرچه دانسته می‌شود به‌طور رسمی بیان نمی‌شود‌؛ چراکه حتی این مسائل در سیاست، تأثیرگذار است؛ زیرا منجر به درخواست تأمین برق بیشتر، نیاز به تعطیل ادارات رسمی یا زودتر برگزار‌کردن امتحانات عمومی دانشجویان و دیگر مسائل خواهد شد... بنابراین عبارت‌های جنابتان که بیانیۀ فوق را با آن عبارت‌ها به پایان رساندی، کارآمد نیست و با وضعیت کنونی تناسبی ندارد و در نتیجه عمداً باعث نابودی‌ روح بی‌گناهان و مجروح‌کردن دیگران خواهد شد، آن هم برای اهداف شخصی، تا برق به طلبه‌های حوزه داده شود تا وجود آن‌ها مانند درخواست مادی برای حوزه‌های علمیه و مرجعیت دینی و فایدۀ معنوی طایفه‌ای محقق شود چراکه آن‌ها شیعه هستند حتی در جاهای شیعه‌نشین عراق ـ‌عذر می‌خواهم که از واژگان مذهبی استفاده می‌کنم‌ـ اما هر جایگاهی، سخن مخصوص به خود را دارد؛ بنابراین عبارت‌های حاکی از اندوه، اعتراض، تسلیت و تصدیق مظلومیت شهدای برق، اصلاً کافی نیست و قطعاً پذیرفته نیست و واجب است موضع‌گیری، راسخانه‌تر باشد و شما موضع‌گیری با مسئولیت بیشتری اتخاذ کنید؛ نه اینکه مانند انجام‌شدن کارها توسط مرجعیت یا فرزندانش باشد که تاکنون خود را مکلف به صدور دو سطر بیانیۀ عذرخواهی یا دلداری نکرده‌اند و مبتلا به پیروزی همراه با گناه شده‌اند. چنین مدعایی نمی‌تواند پذیرفته شود. پس حق را بگو گرچه بر ضد خودت و نزدیکانت باشد؛ زیرا خداوند متعال حق است و حق را دوست دارد و کسی که از بیان حق، سکوت می‌کند شیطانِ گُنگ است. پس واجب است دعوت به مطالبه با قصاص عادلانه برای این دو شهید، با تأثیر بیشتر و صدای رساتری انجام شود؛ چون صدایی رساتر از حق وجود ندارد تا مردم، قانون، دادگاه و مجلس، سخن خود را اخذ کنند. قانون مثل مرگ برای همه است پس باید موضع خود نسبت به مرجعیت را تعیین کند؛ مرجعیتی که کارها را به ریختن خون و اجرای آن توسط مقامات امنیتی کشانده است تا اوامر مرجعیتی که دیروز فتوای جهاد کفایی را صادر کرد از ما حمایت کند و وقتی این مسئله با مصالح مرجعیت، تعارض پیدا کرد ما را کشت به جای اینکه حامی مردم در مظلومیت و جنگ با فساد و ستم باشد. مردم را با خونسردی کشت و حضرت شما بالاتر از همۀ اینها عذرخواهی و اعتراض می‌کنی و بیانیه‌ات را با این همه آرامش به پایان می‌رسانی؛ فقط این مانده که به مرجعیت بگویید این قربانی مردم از طرف ما برای شما است و امیدواریم به بهترین شکل آن را قبول کنی...!!! ای برادرم رسالت مهدوی، امید مظلومان است، به همین سادگی و به خصوص در عراق مظلوم و زخم خوردۀ ما، و هدف از این رسالت، پر کردن دنیا از قسط و عدل است پس از آنکه از جور و ستم پر شده است... با تشکر. -استانداری نجف و شبکۀ ایرانی الکوثر ما را متهم به جهت‌دهی تظاهرات می‌کنند Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند شما را زنده بدارد. استانداری نجف و شبکۀ ایرانی الکوثر[283] و دیگر مقاماتی که برخی از آن‌ها دینی هستند ما را متهم کرده‌اند که تظاهرات نجف را برای کشتن مراجع، جهت‌دهی کرده‌ایم. بیانیۀ فوق برای توضیح این مسئله بود. اما در خصوص جوانان ستمدیده‌ای که مجروح شدند یا زندگانی خود را برای مطالبۀ حقوق خود و حقوق عراقی‌ها دادند، قطعاً ما درخواست قصاص از کسانی را داریم که بر آن‌ها تعدی کرده‌اند و این از ملزومات اعتراض است. پی‌نوشت/ 3 جولای 2017: Jasoor Auaad: سلام بر شما بنده تازه از شما مطلع شده‌ام. آیا برنامۀ خود را توضیح می‌دهید؟ چه بسا ما از یاری‌دهندگان شما بشویم! Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. بخوان و حقیقت را خودت بشناس: ـ کتاب توهم بی‌خدایی: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/​m​o​b​i​l​e​/​i​n​d​e​x​.​h​t​m​l ـ کتاب عقاید اسلام: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​/​2​0​4​-​3​a​q​a​e​d​-​i​s​l​a​m​.​p​d​f ـ بحثی درباره آیۀ اکمال‌الدین، و دلالت و معنای آن: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​7​a​b​7​W​u​R​9​1​-​w پی‌نوشت/ 3 جولای 2017: بسام السهلانی: چگونه برای صحت ادعایت برهان اقامه می‌کنی؟ به‌طور مختصر. و چگونه دلایل محکمی را که بر بطلان ادعایت اقامه می‌شود رد می‌کنی؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. بخوان، آگاه شو و حقیقت را خودت بشناس. اگر مختصر و مفید بخواهی و از اهل علم باشی، به بحث آیۀ اکمال دین گوش بده و تدبر کن و بفهم چگونه این امر تنها در انحصار یک سمت‌و‌سوی عقایدی است و اینکه چه خصوصیاتی دارد: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​7​a​b​7​W​u​R​9​1​-​w همچنین: خوب است کتاب «توهم بی‌خدایی» و «عقاید اسلام» را بخوانی که می‌توانی آن‌ها را در آدرس‌های زیر بیابی: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/​m​o​b​i​l​e​/​i​n​d​e​x​.​h​t​m​l h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​/​2​0​4​-​3​a​q​a​e​d​-​i​s​l​a​m​.​p​d​f

-این صفحه، رسمی است و خودم در آن می‌نویسم

پی‌نوشت/ 3 جولای 2017: حیدر الخاقانی: آیا کسی که به پی‌نوشت‌های ما پاسخ می‌دهد احمد بن الحسن است یا شخصی دیگر؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: این صفحه، رسمی و با نام من است و خودم در آن می‌نویسم. پی‌نوشت/ 3 جولای 2017: احمد محسن: باز هم خودش را وسط انداخت! Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. استاندار نجف و شبکۀ ایرانی ماهوارۀ الکوثر و دیگران به ما اتهام وارد کرده‌اند که ما تظاهرات نجف را به قصد کشتن مراجع جهت‌دهی کرده‌ایم و نیز برخی اتهامات باطل دیگر. ما هم موضع خود را نسبت به آن‌ها به‌روشنی بیان کردیم. آیا اکنون می‌توانیم بدانیم شما را چه شده است و چرا آزارده‌خاطر و آشفته‌ای؟ احمد محسن: تهمت‌های فراوانی که بین طرفین دعوا رد‌و‌بدل می‌شود تاوانش را مردم پس می‌دهند. من دیروز در بارگاه امیر‌المؤمنین بودم وحتی در سرویس‌های بهداشتی هم آب وجود نداشت. ساعت یک بعد از ظهر بود. با این دمای بسیار زیادِ این روزها دیگر چه کاری از دستمان برمی‌آید. آقای بزرگوار، شما میان خودتان سرِ هرچه می‌خواهید همدیگر را بکشید و بگذارید ما با زیارت امیر فقرا و یتیمان و درویشان تبرّک بجوییم. طرف سخن من شما احزاب سیاسی و دینی است. از شما چیزی نمی‌خواهیم جز آسایش خاطر. از اينکه پاسخ دادید تشکر می‌کنم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. بنده نیز از شما هستم و جزو آن‌ها نیستم. ما در هیچ کار سیاسی‌ای شرکت نکرده‌ایم و به چپاول حق مردم نیز اقدام نکرده‌ایم؛ بلکه هر کاری که در توان داریم برای فقیران و یتیمان انجام می‌دهیم و جمعیت‌های حمایت از یتیمان وجود دارد که ما از طریق آن‌ها هرآنچه بتوانیم ارائه می‌کنیم؛ از جمله جمعیت دار‌الزهرا در نجف اشرف. خداوند تو را همیشه زنده بدارد و ان‌شاء‌الله در خدمت شما هستیم. پی‌نوشت/ 3 جولای 2017: Hussam Wallace: آیا درست است که شما امام هستی؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. آگاه شو، بخوان و خودت حقیقت را بشناس. خودت پشت خودت را بخاران؛ این برای شما بهتر است. ـ کتاب توهم بی‌خدایی: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/​m​o​b​i​l​e​/​i​n​d​e​x​.​h​t​m​l ـ کتاب عقاید اسلام: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​/​2​0​4​-​3​a​q​a​e​d​-​i​s​l​a​m​.​p​d​f ـ بحثی درباره آیۀ اکمال‌الدین، و دلالت و معنای آن: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​7​a​b​7​W​u​R​9​1​-​w پی‌نوشت/ 3 جولای 2017: Saif Aoda: چه کسی این صفحه را اداره می‌کند؟ من کار خیلی مهمی با سید احمدالحسن دارم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. بفرما و آنچه را که می‌خواهی بنویس و ان‌شاء‌الله در خدمت شما هستم، یا می‌توانی با دکتر علاء سالم Alaa Alsalem ارتباط برقرار کنی. پی‌نوشت/ 3 جولای 2017: مهند المعزی: شما و داعش دو روی یک سکه هستید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: بخوان، آگاه شو و خودت حقیقت را بشناس: ـ کتاب توهم بی‌خدایی: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/​m​o​b​i​l​e​/​i​n​d​e​x​.​h​t​m​l ـ کتاب عقاید اسلام: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​/​2​0​4​-​3​a​q​a​e​d​-​i​s​l​a​m​.​p​d​f ـ بحثی درباره آیۀ اکمال‌الدین، و دلالت و معنای آن: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​7​a​b​7​W​u​R​9​1​-​w پی‌نوشت/ 3 جولای 2017: علی حریب التمیمی صائب ابومصطفی: صادق محمد طاهر ال.خلیوی صاحب النعیم صاحب النعیم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. بخوان، آگاه شو و خودت حقیقت را بشناس: ـ کتاب توهم بی‌خدایی: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/​m​o​b​i​l​e​/​i​n​d​e​x​.​h​t​m​l ـ کتاب عقاید اسلام: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​/​2​0​4​-​3​a​q​a​e​d​-​i​s​l​a​m​.​p​d​f ـ بحثی درباره آیۀ اکمال الدین، و دلالت و معنای آن: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​7​a​b​7​W​u​R​9​1​-​w پی‌نوشت/ 3 جولای 2017: محمد حامد الزیرجاوی یوسف العوینی انور العراقی احمد الجعفر: حالا کار به جایی رسیده که مهدی درخواست تظاهرات می‌کند! Ahmed Alhasan احمدالحسن: بخوان، آگاه شو و خودت حقیقت را بشناس: ـ کتاب توهم بی‌خدایی: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/​m​o​b​i​l​e​/​i​n​d​e​x​.​h​t​m​l ـ کتاب عقاید اسلام: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​/​2​0​4​-​3​a​q​a​e​d​-​i​s​l​a​m​.​p​d​f ـ بحثی درباره آیۀ اکمال‌الدین، و دلالت و معنای آن: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​7​a​b​7​W​u​R​9​1​-​w پی‌نوشت/ 3 جولای 2017: یوزر المهندس: احمد العلوانی Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. بخوان، آگاه شو و خودت حقیقت را بشناس و به بینه و یقین برس. به دیگران اجازه نده برای آخرتت تصمیم بگیرند: ـ کتاب توهم بی‌خدایی: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/​m​o​b​i​l​e​/​i​n​d​e​x​.​h​t​m​l ـ کتاب عقاید اسلام: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​/​2​0​4​-​3​a​q​a​e​d​-​i​s​l​a​m​.​p​d​f ـ بحثی درباره آیۀ اکمال الدین، و دلالت و معنای آن: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​7​a​b​7​W​u​R​9​1​-​w یوزر المهندس: عزیزم احمدالحسن، می‌توانم چند سؤال از شما بپرسم؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: حبیب من، بفرما، پرسش‌هایت را بنویس. وقتی برگردم ان‌شاء‌الله از آن‌ها آگاه می‌شوم. اکنون باید بروم.

-باقی ماندن در حوزه‌ها تا سرآمدی معین

پی‌نوشت/ 4 جولای 2017: الحاجة ام‌حیدر: سلام بر تو ای آقا و مولای من، احمدالحسن! از خداوند عزوجل می‌خواهم که شما پاسخ سؤالم را به‌زودیِ‌زود بفرمایی. من در یکی از حوزه‌های تابع یکی از مراجع، معلم هستم و شغلم را خیلی دوست دارم. بنده فقه و سیره و اخلاق درس می‌دهم و می‌خواهم در حوزه بمانم تا برخی از مواردی را که اختصاص به این دعوت دارد ـ‌به‌طور غیرمستقیم‌ـ اصلاح کنم. آقای من، از شما خواهشی دارم. من متحیرم در حوزه بمانم یا از شغلم منصرف شوم. آقای من، از شما بسیار سپاسگزارم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. به‌خوبی بیندیش و از همۀ جزئیات عقایدی که بیان نموده‌ام اطلاع حاصل کن و مانعی ندارد در حوزه‌‌های آن‌ها ـ‌تا یک زمانی‌ـ باقی بمانی. از خداوند برایت توفیق و تسدید را خواستارم؛ او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند. پی‌نوشت/ 4 جولای 2017: محمد الهلالی: آقای ما، دیشب در بیمارستان مدینة‌الطب بغداد همراه برادر و دوستم ابومحمد الحسیناوی بودم. او در جنگ اخیرِ آزادسازی شهر قدیم موصل از ناحیۀ سر آسیب دیده است. آقای ما، ما چه فجایعی در بیمارستان دیدیم! جوانانی مثل دستۀ گل که اعضایشان قطع و سر و چشم و پایشان زخمی شده است؛ در حالی که بیمارستان به‌دلیل مرخصی یا تعطیلات عید تا هفت روز خالی از مراقبت‌های پزشکی بود. داروی کافی برای مجروحان وجود ندارد و سر وقت‌های معین ـ‌که لازم است رعایت شود‌ـ به بیمار یا مجروح دارو داده نمی‌شود. ای آقای ما، به من گفتند یک جوان حشد‌الشعبی در طبقۀ یازدهم بیمارستان عدنان بستری است و نُه روز است که هیچ دارویی به او داده نشده و پرستاران او را رها کرده‌اند؛ زیرا او هیچ همراهی ندارد؛ چون خانواده‌اش خبر ندارند و راهی برای ارتباط با خانواده‌اش نیز وجود ندارد. آقای من، ما چندین بار به مسئولین وزارت کشور شکایت کردیم ولی فایده‌ای نداشت. حتی مدیر بیمارستان آمد و با هدف نشر و تبلیغات با ما و دیگر مجروحان در سالن‌ها عکس سلفی گرفت؛ ولی او هیچ تغییری ایجاد نکرد و هیچ اقدامی نکرد. حتی یکی از آن‌ها به‌صراحت با لهجۀ عراقی گفت: «ما نمی‌تونیم کاری براتون بکنیم.» پس حساب ما با خداست؛ و او چه نیکو وکیلی است، ای آقای ما. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم هر وقت بخواهد باب گشایش را به‌فضل خودش باز کند؛ که او ارحم‌الراحمین است. پی‌نوشت/ 4 جولای 2017: Rasha Kamel: یک کلمۀ منصفانه در حقت می‌گویم. با پیگیری‌ای که از راه دور از تو انجام داده‌ام آنچه در تو یافتم در بسیاری از مدعیان دین نیافتم! خداوند شما را به هر خیری توفیق دهد و با نگهبانی خدای رحمان پایدار باشید؛ شمایی که با اخلاقت از آن‌ها فراتری.

-از خدا می‌خواهم مرا با مکارم اخلاق تربیت کند

Ahmed Alhasan احمدالحسن: از شما به خاطر حسن‌ظن نسبت به بنده، متشکرم و از خداوند خواستارم که مرا با مکارم اخلاق تربیت کند و مرا از اهل ریا یا طالبان دنیا یا مقام قرار ندهد. پی‌نوشت/ 4 جولای 2017: عبد‌الرضا السماوی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. از شما التماس دعا دارم؛ واقعاً در تنگنا هستم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم کارَت را آسان گرداند و هر بدی‌ای را از تو دور فرماید. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند. پی‌نوشت/ 4 جولای 2017: ناجی المیاحی: به‌مناسبتی، بنده با یکی از پیروان کسی که مهدی نامیده می‌شود دیدار می‌کنم. همۀ حرف‌هایش حمله به مرجعیت است و می‌گوید پیروان مرجعیت باطل هستند و هیچ مرجعی وجود ندارد. این حقیقتی است که بنده فهمیده‌ام. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. بخوان، آگاه شو و خودت حقیقت را بشناس و به بینه و یقین برس. به دیگران اجازه نده برای آخرتت تصمیم بگیرند: ـ کتاب توهم بی‌خدایی: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/​m​o​b​i​l​e​/​i​n​d​e​x​.​h​t​m​l ـ کتاب عقاید اسلام: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​/​2​0​4​-​3​a​q​a​e​d​-​i​s​l​a​m​.​p​d​f ـ بحثی درباره آیۀ اکمال‌الدین، و دلالت و معنای آن: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​7​a​b​7​W​u​R​9​1​-​w پی‌نوشت/ 4 جولای 2017: مرتضی محمد: مولای من، یمانی! شما می‌گویی من وصی امام مهدی هستم و به حدیث «رزیة الخمیس/ پنج‌شنبۀ مصیبت‌بار» استناد می‌کنی که پیامبر در آن وصیت کرد. یک جای دیگر می‌گویی پسر امام مهدی هستم. یک بار هم می‌گویی من وزیر امام مهدی هستم! باید به‌شکلی واضح به انصارت توضیح بدهی اگر پسر مهدی هستی حتماً باید مادری داشته باشی و این مادر باید معروف و شناخته‌شده باشد، نه اینکه مخفی بوده باشد؛ این مغالطه‌ای است بزرگ! مسئلۀ دوم: به وصیت از کتاب‌های علما ـ‌از جمله شهید صدر‌ـ استناد می‌کنی و طبق اخبار موثق، تو در دهۀ نود در درس شهید حاضر می‌شدی. بسیار خوب. چرا این حدیث؟ البته من حدیث را به‌شکل دقیق به یاد نمی‌آورم؛ اما معروف است که امام صادق فرموده است یمانی، خراسانی و سفیانی در یک سال و یک ماه و یک روز خروج می‌کنند. خراسانی و سفیانی کجا هستند؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. بخوان، آگاه شو و خودت حقیقت را بشناس و به بینه و یقین برس. به دیگران اجازه نده برای آخرتت تصمیم بگیرند: ـ کتاب توهم بی‌خدایی: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/​m​o​b​i​l​e​/​i​n​d​e​x​.​h​t​m​l ـ کتاب عقاید اسلام: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​/​2​0​4​-​3​a​q​a​e​d​-​i​s​l​a​m​.​p​d​f ـ بحثی درباره آیۀ اکمال‌الدین، و دلالت و معنای آن: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​7​a​b​7​W​u​R​9​1​-​w

-چه وقت عراق از داعش خلاص می‌شود؟

پی‌نوشت/ 4 جولای 2017: حیدر بصراوی ملکی: سؤالی دارم و خواهشمندم پاسخ آن را بدهید. چرا شما بیانیه‌هایتان را در فیس‌بوک منتشر می‌کنی؟ بهتر نیست بیانیه را روی کاغذ بنویسی و مهر خود را بر آن بزنی. دوم اگر شما فرزند امام مهدی(ع) هستی [از امام مهدی] نپرسیدی چه وقت عراق از داعش خلاص می‌شود؟! خواهشاً خواهشاً پاسخ دهید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: از داعش خلاص می‌شود آن هنگام که مردم عراق چنین تصمیمی بگیرند یا درصد بزرگی از عراقی‌ها چنین تصمیمی بگیرند؛ تصمیم بگیرند به راه‌حل منطقی و صحیح برسند؛ نه اینکه در مداری بسته ـ‌که از سال 2003 تا به امروز در آن می‌چرخند‌ـ دور بزنند: (إِنَّ اللهَ لا یغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ) (به‌راستی که خداوند [سرنوشت] قومى را تغییر نمى‏دهد تا آن هنگام که آنان خودشان خود را تغییر دهند؛ و چون خدا براى قومى تباهی بخواهد هیچ برگشتى براى آن نیست، و برای آنان به غیر از او حمایتگرى نخواهد بود).[284] پی‌نوشت/ 4 جولای 2017: حسین المحمداوی: آیا امکان دارد شما را ببینیم؟ و ظهور علنی برای مردم چه زمانی است؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. ان‌شاء‌الله خداوند کارها را آسان می‌کند و امکان حضور علنی برایم فراهم خواهد شد؛ همچون گذشته که در خانه‌ام بودم و با مردم دیدار می‌کردم.

-آگهی‌های تبلیغاتی موجود در صفحه

پی‌نوشت/ 4 جولای 2017: احمد کریم: مولای من، چه کسی از شما پشتیبانی می‌کند و مسئول آگهی‌های تبلیغاتی است؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. اگر آگهی‌های تبلیغاتی وجود داشته باشند بنده از آن‌ها اطلاع ندارم. برخی از مؤمنانی که این صفحه را اداره و از آن مراقبت می‌کنند مسئول آگهی‌های تبلیغاتی هستند و پشتیبانی‌های مالی‌ای وجود دارد که مؤمنان به این دعوت تقدیم می‌کنند؛ خداوند به آن‌ها پاداش خیر دهد.

-آیا شخص دیگری وجود دارد که در این صفحه پاسخ می‌گوید؟

پی‌نوشت/ 4 جولای 2017: Aqeel Jasim Mohammed: پرسش: آیا شما همان احمدالحسن هستی که به مردم پاسخ می‌دهد؟ یا شخص دیگری در فیس‌بوک وجود دارد که مدیر سایت است به مردم پاسخ می‌دهد؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: من ـ‌احمد‌الحسن‌ـ در این صفحه پاسخ می‌دهم. این صفحه، صفحۀ شخصی و رسمی من است. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. می‌توانی بخوانی و خودت آگاه شوی. به شخص دیگری اعتماد نکن تا برای آخرتت تصمیم بگیرد: ـ کتاب توهم بی‌خدایی: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/​m​o​b​i​l​e​/​i​n​d​e​x​.​h​t​m​l ـ کتاب عقاید اسلام: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​/​2​0​4​-​3​a​q​a​e​d​-​i​s​l​a​m​.​p​d​f ـ بحثی درباره آیۀ اکمال‌الدین، و دلالت و معنای آن: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​7​a​b​7​W​u​R​9​1​-​w پی‌نوشت/ 4 جولای 2017: علاء الحسانی غسان الشحمانی: مگه نمی‌خوای تغییر ایجاد کنی؟... برو سراغ اونا! Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. بخوان، آگاه شو و خودت حقیقت را بشناس. به شخص دیگری اعتماد نکن تا برای آخرتت تصمیم بگیرد: ـ کتاب توهم بی‌خدایی: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/​m​o​b​i​l​e​/​i​n​d​e​x​.​h​t​m​l ـ کتاب عقاید اسلام: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​/​2​0​4​-​3​a​q​a​e​d​-​i​s​l​a​m​.​p​d​f ـ بحثی درباره آیۀ اکمال‌الدین، و دلالت و معنای آن: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​7​a​b​7​W​u​R​9​1​-​w

-امام مهدی(ع) جدّ من است

پی‌نوشت/ 4 جولای 2017: Omniyat Shaiq: سؤالی از احمدالحسن: آیا امام مهدی جد توست یا پدرت؟؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. او جد من است و می‌توانی در سایت رسمی از نَسَب و جزئیات اطلاع حاصل کنی. به‌علاوه: بخوان، آگاه شو و خودت حقیقت را بشناس. به شخص دیگری اعتماد نکن تا برای آخرتت تصمیم بگیرد: ـ کتاب توهم بی‌خدایی: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/​m​o​b​i​l​e​/​i​n​d​e​x​.​h​t​m​l ـ کتاب عقاید اسلام: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​/​2​0​4​-​3​a​q​a​e​d​-​i​s​l​a​m​.​p​d​f ـ بحثی درباره آیۀ اکمال الدین، و دلالت و معنای آن: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​7​a​b​7​W​u​R​9​1​-​w پی‌نوشت/ 4 جولای 2017: ثائر الجبوری: محمد فتاح Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. بخوان، آگاه شو و خودت حقیقت را بشناس. به شخص دیگری اعتماد نکن تا برای آخرتت تصمیم بگیرد: ـ کتاب توهم بی‌خدایی: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/​m​o​b​i​l​e​/​i​n​d​e​x​.​h​t​m​l ـ کتاب عقاید اسلام: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​/​2​0​4​-​3​a​q​a​e​d​-​i​s​l​a​m​.​p​d​f ـ بحثی درباره آیۀ اکمال‌الدین، و دلالت و معنای آن: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​7​a​b​7​W​u​R​9​1​-​w

-درمان جن‌زده

پی‌نوشت/ 5 جولای 2017: محمد القلاف: مولای من ـ‌احمد‌ـ به حق جدت حسین، پاسخِ پرسشم را بده! مولای من ـ‌احمد‌ـ سلام علیکم. این پرسش را از مکتب مبارک پرسیدم ولی پاسخی برایم نیامد؛ امیدارم پاسخ نامه‌ام را بفرمایی. ما در راه‌ها سرگردان مانده‌ایم و ـ‌ای وجه‌الله‌ـ راه‌حلی جز شما برای مشکلم نمی‌یابم. خواهری دارم که بسیار باتقوا بود و زهد داشت و زندگی‌اش را با آرامش تمام سپری می‌کرد. تقریباً از سه سال پیش دعوت مبارک شما به او رسید و الحمد لله به آن ایمان آورد؛ البته پس از اینکه رؤیایی دربارۀ شخصی دید که بالای پشت بام کعبه رفته، می‌گفت: ای مردم، مهدی ظهور کرده است با او بیعت کنید. وی زهرا(ع) را می‌دید و رؤیایی پس از رؤیای دیگر می‌دید که به وقوع می‌پیوندد و پرده از برابرش برداشته شده بود. ولی تقریباً یک سال قبل، حالتش تغییر کرد، موسیقی گوش می‌داد و می‌گفت: خمینی آن را حلال کرده است. بی‌علت راه می‌فت و بی‌جهت می‌خندید. همیشه پریشان‌حال بود. در برابر همگان ناگهان شروع به خندیدن می‌کرد و روزهایی فرارسید که حتی نماز را ترک گفت. الآن یک سال است او را تشویق می‌کنیم به دکتر روان‌شناس مراجعه کند ولی او نمی‌پذیرد. از او می‌خواهیم نزد سید برود تا برایش دعا بخواند؛ چون شاید شیطان او را لمس کرده یا جادو شده باشد؛ ولی او نمی‌پذیرد. او سنش بالاست، چه بسا از 45 سال گذشته باشد؛ به نظر ما حالش وخیم است و روز‌به‌روز بدتر می‌شود. پدر و مادرش از این وضعیت او رنج می‌کشند در حالی که هر دو مُسن هستند. پس از اینکه شوهرش او را طرد کرد در شُرُف طلاق و جدایی است. بیشتر اوقات تنها می‌نشیند. مولای من، راه‌حل چیست؟ ای طبیب آن کسی که طبیبی ندارد، ای مولای من ـ‌احمد‌ـ طبیبی جز تو ندارم که داروی مناسبی تجویز کند. ابو‌الحر از کویت Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. آن‌گونه که شما حالش را توصیف می‌کنی او جن‌زده شده و نیازمند درمانی نفْسانی است. در چندین پاسخ پیشین نوشته‌ام کسی که به این بیماری مبتلاست چگونه با قرآن و ذکر درمان می‌شود. او خودش باید آمادگی معالجه و ذکر را داشته باشد. برخی از این پاسخ‌ها را در کتاب پاسخ‌های روشنگرانه خواهی یافت.[285] پی‌نوشت/ 6 جولای 2017: هاشم البهادلی الیمانی هاشم: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. خداوند شما را زنده بدارد. خداوند اجر شما را برای رحلت برادر برادرمان عماد سویعدی بزرگ بدارد. برادر عزیزمان سویعدی ـ‌خداوند او را بیامرزد‌ـ که پس از دست‌و‌پنجه نرم‌کردن با بیماری وفات یافت. سرورم، خداوند اجرتان را بزرگ بدارد. مولای من، از شما برای او درخواست دعا دارم؛ که شما اهل دعا هستی. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. خداوند پاداش‌های شما و پاداش عماد السویعدی و خانواده‌اش را بزرگ بگرداند. از خدا می‌خواهم به آن‌ها صبر بر مصیبتشان روزی بفرماید. پی‌نوشت/ 7 جولای 2017: فرقد الموسوی: سلام بر شما. من از انصار شما نیستم و از مؤمنان به آن هم نیستم و نمی‌خواهم به آن ایمان بیاورم؛ اما!!! در حال حاضر سخنان او نشان می‌دهد مقاصد دعوت، خصمانه نیست و ضمن کلام ایشان ـ‌که پیام وی به مراجع و همۀ شیعیان رسانده می‌شود‌ـ معلوم می‌شود این شایعه که صاحبان این دعوت ـ‌به‌طور خاص‌ـ با شیعیان دشمنی دارند و می‌خواهند آن‌ها را سرنگون کنند شایعه‌ای باطل است. وجود آن‌ها و دعوتشان درست مثل دیگران است و رسول خدا(ص) فرموده اختلاف امتم رحمت است. بنده از همین جا انصار را دعوت به پایبند‌بودن به این سخن دل‌نشین می‌کنم، و سادات خودمان و علمایشان را نیز دعوت می‌کنم با او مناظره کنند یا به ولایت او دعوت نمایند تا شناخت راه حق و یاری‌دادن آن برای ما میسر شود. سخنان ایشان در حال حاضر از تفکر و دعوت به هدایت تعبیر می‌نماید، نه قتل و آدم‌ربایی و ترویج فتنه‌های طایفه‌ای میان فرزندان خونی ما! بنده متوجه شدم بیشتر انصار از عامۀ مردم فقیر هستند و از حمایت‌ها یا مبالغ خمس و زکات برخوردار نیستند. پس ای حضرت احمدالحسن، سخنان تو راستی و درستی مقاصد دعوت را نشان می‌دهد و نیز نشان می‌دهد در این دعوت چیزی جز تشویق دل‌های شیعیان به نهی از جنگ میانشان وجود ندارد. انصار را دعوت می‌کنم قلباً و با ایمان کامل به سخنان او پایبند باشند. و سلام بر اهلش. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. فرقد الموسوی: ظهور مهدوی، بیدارگری کرده است. این همان شب فتنه‌هاست. کور و پر‌پیچ‌و‌خم. تیرگی و گمراهی‌اش افزون شده و بیشتر مردم ـ‌بی‌شراب‌ـ مست گشته‌اند. نه امام هدایتی هست و نه علمی دیده می‌شود. نمی‌دانند چی به چی است! در این تیرگی‌هاست که گشایش ماهِ خدا و درخشش آن و چشمۀ زندگانی‌اش، خواهد بود؛ زیرا هنگام تنگنا، گشایش خواهد شد؛ چراکه پس از سختیِ امتحان، نتایج اعلام خواهد شد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: شما می‌توانی از عقاید راستین در کتاب «عقاید اسلام» مطلع شوی و اگر پس از اطلاع‌یافتن، هرگونه سؤالی به ذهنت رسید ـ‌ان‌شاء‌الله‌ـ در خدمت شما خواهم بود: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​7​a​b​7​W​u​R​9​1​-​w پی‌نوشت/ 7 جولای 2017: Adel Hasan: کارها مشتبه، و حقایق در دریای تاریک گم شده است. چه‌کسی را تصدیق و چه‌کسی را تکذیب کنیم. خدایا خدایا خدایا ما ساده‌دلان را دریاب؛ هرروز چیزی جدید، شخصیتی جدید و رهبری جدید! از کودکی دوازده امام را شناختیم که اولشان پدر حسنین، امام علی است و آخرشان قائم آل‌محمد صلوات خدا بر او و بر همگی‌شان. مفاهیم را پیچیده نکنید و کاری نکنید دیگران ما را نقد کنند و آن‌ها را علیه ما متحد کنید ـ‌و چقدر این افراد بسیارند‌ـ که هرچه بادبان‌های کشتی بیشتر باشد مردم را بیشتر می‌فریبد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. کتاب «عقاید اسلام» را مطالعه کن و نحوۀ استدلال ما بر عقاید حق را بشناس و هرگونه سؤالی به ذهنت رسید ان‌شاء‌الله در خدمت شما خواهم بود. کتاب عقاید اسلام: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​7​a​b​7​W​u​R​9​1​-​w پی‌نوشت/ 7 جولای 2017: ابو‌علی العمیدی: اما موضوع وصیت، دلالتی بر شما ندارد. آیا ممکن است وصیت و چگونگی دلالت‌داشتنش بر خودتان را شرح بدهی؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. این مسئله را به‌طور مفصل در کتاب «عقاید اسلام» شرح داده‌ام. می‌توانی از آن آگاه شوی و اگر پس از آگاه‌شدن سؤالی به ذهنت رسید ان‌شاء‌الله در خدمت شما خواهم بود. کتاب عقاید اسلام: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​7​a​b​7​W​u​R​9​1​-​w

-کتاب توهم بی‌خدایی به الحاد علمی پاسخ می‌دهد

پی‌نوشت/ 7 جولای 2017: ابوعلی العمیدی: برخی از صفحات کتاب شما را خواندم «توهم بی‌خدایی» این کتاب را خسته‌کننده و برعکس آنچه تصور می‌کردم دیدم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. کتاب «توهم بی‌خدایی» در عرصۀ زندگی زمینی و نظریۀ تکامل و در عرصۀ کیهان و فیزیک کیهان‌شناسی و نظری به الحاد علمی پاسخ می‌دهد. به همین دلیل نیازمند مطالعه همراه با تأنّی و اندکی صبر است. شما می‌توانی از لینک زیر نیز استفاده کنی که در آن مسائل بسیاری دربارۀ الحاد را بیان کرده‌ام. برای شروع، شاید شنیدن برای شما آسان‌تر از خواندن باشد: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​n​n​I​b​w​N​1​f​l​I​U پی‌نوشت/ 9 جولای 2017: عبدالله المحمدی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. آقای عزیز من، خداوند شما را زنده بدارد و مسرورتان گرداند. آقای کریم من، همان طور که می‌دانید دانشجویان عزیز ما در این روزها شرایط دشوار و سختی را تحمل می‌کنند و فصل امتحانات نهایی (امتحانات وزارتخانه) را پشت سر می‌گذرانند. برق نیست یا قطعی‌های بسیاری در آن رخ می‌دهد؛ چه در لحظۀ امتحان یا پیش از آن. اگر برق نباشد سالن‌های امتحان از خدمات اساسی مثل سیستم تهویه و...، خالی خواهد بود. سؤال این است: آیا بالا‌بودن درجۀ حرارت و رطوبتِ همراهش و نیز دور‌بودن مکان دانشجویان، بر دانسته‌های اندوخته‌شدۀ دانشجو و فهم و حافظه‌اش مؤثر است و در نتیجه مقدار و کیفیت چیزی که قبلاً به دست آورده است، با وجود چنین موانعی اگر با نگرانی و استرس همراه شود تحت تأثیر قرار می‌گیرد و نوعی پاک شدن در حافظه ایجاد می‌شود؟ آقای عزیز ما، از شما متشکریم. از خداوند سبحان می‌خواهم شما و اهل‌بیت عزیز شما را حفظ کند و دربی از فضلش را برای شما باز کند و برایتان در زمین تمکین ایجاد فرماید. التماس دعا دارم؛ و درود من به خانوادۀ عزیز؛ درود خداوند بر تو و بر همۀ آن‌ها.

-هر انسانی می‌تواند در عرصه‌ای که دوستش دارد نوآوری کند

Ahmed Alhasan احمدالحسن: با وجود اینکه تحقیق و پژوهش و آموزش مهم است، ولی اولیای امور لازم است بدانند که هر انسانی می‌تواند در عرصه‌ای که دوستش دارد ثمره بدهد و نوآوری کند و ضروری نیست که حتماً در محدودۀ دانشگاه‌ها یا دانشکده‌هایی باشد که بسیاری از مردم تمایل دارند وارد آن‌ها شوند. زندگی، کوچی است که باید آن را غنیمت شماریم و در چهارچوبی عمل کنیم که در دسترس ما قرار می‌گیرد و زمان خود را در سرزنش یا ناله‌کردن برای سهم خود یا دیگر موارد مشابه آن، تباه نکنیم. پی‌نوشت/ 9 جولای 2017: عبدالله محمدی: از خداوند متعال می‌خواهیم به ما توفیق انجام بهترین کوچ را همراه شما بدهد و ما را بر کوچ‌کردن ثابت‌قدم بدارد، ای قائم آل‌محمد! سلام خداوند بر تو و پدران پاکت و فرزندانت مهدیون(ع).

-بر فرزندانتان بیش از توانشان تکلیف نکنید

Ahmed Alhasan احمدالحسن: اولیای اموری هستند ـ‌پدران یا مادران‌ـ که متأسفانه فرزندان خود را ناگزیر به عاق‌کردن خود می‌کنند. در خصوص پسران و دختران خود تقوای الهی پیشه کنید و آن‌ها را به چیزی که توانش را ندارند یا مناسب حالشان و وضعیت روانی و جسمی‌شان نیست مجبور نکنید. پی‌نوشت/ 9 جولای 2017: محمد الکربلایی: به امام احمدالحسن؛ سلام بر شما! علم ائمه ـ‌مثل انبیا‌ـ علم الهام است به جز تو. گفته می‌شود تو فارغ‌التحصیل دانشگاه بصره هستی و همۀ اساتیدت داناتر از تو هستند و البته این بدیهی است. می‌توانی این را توضیح بدهی؟ مسئلۀ دیگر اینکه یک بار خودت را مهدی و بار دیگر پسر مهدی و دفعۀ بعد یمانی معرفی می‌کنی. لطفاً به ما پاسخ بدهید، تو کیستی؟ آیا تو اسماعیل کاطع هستی؟ و اکنون کجا هستی که فیس‌بوک می‌خوانی و در یوتیوب یا توییتر مطلب می‌نویسی؟ لطفاً به این سؤالات پاسخ بده تا از تو پیروی کنیم و به تو ایمان بیاوریم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. نامم احمد اسماعیل صالح است و در سلسلۀ نَسَبم، اسم کاطع وجود ندارد. همان ‌طور که می‌بینی شما حتی در سطحی این‌چنین ساده ـ‌یعنی در سطح اسم شخصی که برایش می‌نویسی‌ـ قربانی گمراهگری شده‌ای؛ پس وضعیتِ دیگر جزئیات چگونه خواهد بود! شما را نصیحت می‌کنم کتاب «عقاید اسلام» را بخوانی و از آن آگاه شوی. در این کتاب خواهی دید که ما چگونه بر عقیدۀ خود استدلال می‌کنیم. پس از آگاه‌شدن، هرگونه سؤالی به ذهنت رسید ـ‌ان‌شاء‌الله‌ـ در خدمت شما خواهم بود: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​/​2​0​4​-​3​a​q​a​e​d​-​i​s​l​a​m​.​p​d​f پی‌نوشت/ 9 جولای 2017: م. صادق الکلابی: آیا تو امام هستی و اطاعت از تو واجب است؟ از تو می‌خواهم سؤالم را پاسخ بدهی تا مطمئن شوم؟ من چه‌مقدار مال به همراه فَیئ در اختیار دارم؟ و اکنون در چه وضعیتی هستم؟ نشسته، خوابیده یا ایستاده؟ اگر به این پرسش‌ها پاسخ ندهی پس تو جاهلی بیش نیستی و پیروانت نیز همین طور! Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. با مطالعۀ کتاب «عقاید اسلام» از «دلیل» اطلاع حاصل کن و پس از آگاه‌شدن، هر سؤالی که به ذهنت برسد ـ‌ان‌شاء‌الله‌ـ در خدمت شما خواهم بود: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​/​2​0​4​-​3​a​q​a​e​d​-​i​s​l​a​m​.​p​d​f پی‌نوشت/ 9 جولای 2017: (ع)ian Tanu: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما آقا و مولای من، احمدالحسن، و ممثل‌ها در نجف اشرف! ما انصار اندونزی هستیم. نامۀ مهمی برایتان ارسال کردیم و امیدواریم به آن نگاه کنید؛ زیرا نیاز شدیدی به یاری شما داریم. با کمال احترام و تشکر. فرستنده: انصار اندونزی. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. ان‌شاء‌الله نامۀ شما وقتی به من برسد آن را خواهم دید، ببینم چه کار می‌توانم برای خدمت به شما انجام دهم. خداوند رسانندۀ توفیق است. پی‌نوشت/ 9 جولای 2017: Ahmad Sobhi: سلام بر شما ای قائم آل‌محمد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. پی‌نوشت/ 9 جولای 2017: محمد الغرابی: چه‌چیزی اثبات می‌کند شما از آل‌محمد هستی؟؟؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. دلیل و واقعیت. در کتاب «عقاید اسلام» از «دلیل» مطلع شو: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​/​2​0​4​-​3​a​q​a​e​d​-​i​s​l​a​m​.​p​d​f پی‌نوشت/ 10 جولای 2017: Ali Bajalan: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. امام و آقای عزیز من! بنده پیام را به انگلیسی می‌نویسم و امیدوارم پیامم را نامحترمانه ارزیابی نفرمایید. خدا شما را با خوبی برکت دهد. من یک سؤال دارم. سؤالی که گاهی باعث می‌شود در مقابل مخالفان اسلام سکوت کنم؛ نمی‌دانم چه پاسخی بدهم؛ امروزه می‌توانیم ببینیم برده‌‌داری توسط پیروان ایدئولوژی وهابیت و سلفی‌ها انجام می‌شود و آن‌ها این مسئله را تبلیغ می‌کنند؛ چیزی که سرانجام، منجر به تجاوز به کودکان بی‌گناه (دختران) و حتی زنان بالغ می‌شود. هنگامی که مردم با ما مواجه می‌شوند از ما می‌پرسند با توجه به این آیه در قرآن که می‌فرماید: (وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَکتْ أَیمانُکمْ کتابَ اللهِ عَلَیکم‏﴾ (و زنانِ شوهردار [نیز بر شما حرام شده است‏] به‌استثناى زنانى که مالک آنان شده‏اید؛ [این‏] فریضۀ الهى است که بر شما مقرر گردیده است).[286] وقتی توضیح می‌دهیم ما برده‌‌داری یا تجاوز را ترویج نمی‌کنیم، آن‌ها این آیه را علیه ما به کار می‌برند و ما به آن‌ها پاسخ می‌دهیم که این آیه هیچ نوع حمایت یا تبلیغ برده‌داری یا تجاوز را نشان نمی‌دهد. اما آن‌ها پافشاری می‌کنند که آیۀ مذکور چنین‌چیزی را نشان می‌دهد و اگر قبول نکنیم با اصرار از ما می‌پرسند پس چه‌چیزی را نشان می‌دهد؛ و این همان چیزی است که ما قادر به پاسخ‌گویی نیستیم. سؤال من: در آیۀ (و زنانِ شوهردار [نیز بر شما حرام شده است‏] به‌استثناى زنانى که مالک آنان شده‏اید)، عبارت «به‌استثناى زنانى که مالک آنان شده‏اید» چه معنایی می‌دهد؟ امیدوارم این سؤال موجب ناراحتی شما نشود و از اینکه به زبان انگلیسی نوشتم عذر می‌خواهم. اگر ترجیح می‌دهید دفعۀ بعد به عربی بنویسم؛ ان‌شاء‌الله. دنبال یک انصار می‌گردم تا برایم ترجمه کند؛ هرچند نمی‌خواهم وقتشان را بگیرم. خدا شما را به‌خوبی برکت دهد؛ ارادۀ خداوند با پیروان شما باد. Ali Bajalan از سوئد

-برده‌داری در اسلام

Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. هر زمان و مکان و وضعیت اجتماعی، وضعیت متناسب با شرایط خودش را دارد. وقتی قرآن نازل شد برده‌داری و ملزوماتش مسئله‌ای اجتماعی بود که در سراسر جهان منتشر شده بود و آنچه قرآن انجام داد فقط این بود که برخی از محدودیت‌ها یا قوانینی وضع کرد که باعث شد برخی از این ظلم و ستم‌ها برچیده شود و با گذشت زمان این مسئله به پایان برسد و بیش از این امکان‌پذیر نبود؛ زیرا عمل به چیزی امکان‌پذیر بهتر از مقابلۀ همراه با ناکامی است که هیچ نتیجه‌ای نداشته باشد. بنده معتقدم اگر انتقاد‌کنندگان قرآن و اسلام، فقط تاریخ معاصر را مطالعه کنند درمی‌یابند که برده‌داری در آمریکا و بیشتر کشورهای جهان صرفاً در دوران اخیر پایان یافت؛ در حالی که این برده‌ها از هیچ‌گونه حقوق انسانی برخوردار نبودند؛ بلکه آن‌ها در این کشورها حتی از آن مقدار عاطفه‌ای که اربابان سفیدپوست آمریکایی‌شان و دیگران با حیوانات اهلی دست‌‌پرودۀ خود داشتند نیز محروم بودند. آیا خدا و محمد و اسلام و قرآن را سرزنش می‌کنید و مورد عتاب قرار می‌دهید که اقدام به ساماندهی و دادن برخی از حقوق به بردگان کرد، در حالی که در شرایطی به جامعۀ جهانی آمد که بیش از هزار سال کار مشخصی را انجام می‌دادند و این کار را جزو بدیهیات برمی‌شمردند؛ به‌طوری که نمی‌شد به‌یک‌‌باره آن را ملغی نمود؟! با وجود اینکه همین پاسخ کافی است، ولی شما باید بدانی کسانی که انسان‌شناسی، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی یا زیست‌شناسی و به‌خصوص تکامل را آموخته‌اند همه ـ‌به‌نوبۀ خود‌ـ از درک مسئلۀ برده‌داری و علت ظهور آن در جامعۀ انسانی ناتوان هستند؛ زیرا این مسئله‌ای است عمیق و نیازمند مطالعات و پژوهش‌های تطبیقی از همۀ این علوم با دیدۀ عبرت‌آموز؛ در حالی که متأسفانه آنچه ما شاهد هستیم فقط نقدی از سوی افرادی است که بیشترشان ـ‌به‌عنوان مثال‌ـ چیزی از زیست‌شناسی تکاملی نمی‌دانند، و نمی‌دانند برده‌داری و بهره‌کِشی جنسی ـ‌هر دو‌ـ دو راهبرد از راهبردهای تکامل هستند و هرگاه هریک از انواع حیوانی فرصتی برای یکی از این راهبردها به دست بیاورد آن ‌را از دست نمی‌دهد؛ بلکه ژن‌هایش او را به سوء‌استفاده از آن وادار می‌کنند. اجرای بردگی در کلونی‌های مورچه‌ها مثالی است از این دست. بهره‌کِشی فاخته از دیگر پرندگان برای نگهداری از جوجه‌هایش و کشتن جوجه‌های آن‌ها نیز نمونۀ آشکار دیگری است. راهبرد بهره‌کشی حیوانات نر از ماده‌ها ـ‌به‌طور کلی‌ـ و تلاش برای واگذاردن تربیت فرزندان به ماده‌ها و فرار به‌منظور انجام عمل جنسی با یک مادۀ دیگر به‌جهت انتقال ژن‌های خودش نیز نمونۀ بارز دیگری است. بنابراین برده‌داری و بهره‌کشی جنسی، راهبردهای تکاملی هستند و در نتیجه ساماندهی قرآن برای این مسئله و تلاش برای دادن بعضی از حقوق به قربانیان و تلاش برای آزاد‌کردن آن‌ها از طریق احکام کفاره‌ها، به نفع قرآن به شمار می‌رود و درست نیست قسمتی از مجموعه قوانین قرآن در این خصوص جدا شود و گفته شود: ببیند، قرآن چگونه برده‌داری و بهره‌کشی جنسی را قانونی کرده است؛ این سخن درستی نیست. همۀ آنچه قرآن انجام داده، این است که مسئله‌ای را که جامعۀ انسانی بر روی زمین با آن سلامت می‌یابد ساماندهی فرموده است و ما معتقدیم این ساماندهی قرآنی یکی از مهم‌ترین اسبابی است که منجر به رسیدن آگاهی انسانی به آنجا شد که برده‌داری و بهره‌کشی جنسی را رها کند. پی‌نوشت/ 10 جولای 2017: قیس‌الانصاری: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. حبیب من، قائم آل‌محمد(ع) خداوند شما را زنده بدارد. آقای من! یک نوع روزۀ روح وجود دارد که در آن، انسان از غذایی که از روح بیرون می‌آید ـ‌مثل گوشت، ماهی و...‌ـ پرهیز می‌کند. آیا این کار (روزۀ روح) مستحب یا سنتی از اهل‌بیت(ع) است؟؟؟ امیدوارم به من لطف فرموده، پاسخ دهید. خداوند بهترین پاداش را به شما عطا فرماید. عزیز من، از خداوند و شما به‌خاطر تقصیر در محضرتان عذرخواهی می‌کنم.

-روزۀ روح از خوردن حیوانات و فرآورده‌هایشان

Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. بنده بشخصه هر سال در طول ماه ذی‌قعده و نُه روز اول ذی‌حجه از تناول حیوانات و فرآورده‌های حیوانی پرهیز می‌کنم و به‌علاوه در نُه روز اول ذی‌حجه روزۀ معمولی شناخته‌شده را هم به این روزه می‌افزایم؛ ولی این واجب نیست و فقط برای روح انسان و ارتقای او و سلامتی بدنش مفید است.

-حکم کمک کردن معلم در دادن پاسخ سؤالات به دانشجویان

پی‌نوشت/ 10 جولای 2017: شیخ مرتضی شریفی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. آقای عزیز ما! از خداوند خواستارم به‌زودیِ‌زود برای شما تمکین حاصل کند و شما و خانوادۀ شما را از هر بدی و ناخوشایندی حفظ فرماید و ما را بر ثبات قدم بر ولایت و اطاعت از شما توفیق دهد. ای سید عزیز! سؤالی دارم. آیا معلم یا مدرس می‌تواند در امتحانات نهایی یا دیگر موارد قسمتی از پاسخ را به برخی از دانشجویان یاد بدهد و کمک کند؟ و آیا این کار در حلال یا حرام‌بودن حقوقی که می‌گیرد اثر دارد؟ خداوند شما را به‌عنوان معلم و مُرشد و یک پدر مهربان برای ما حفظ فرماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. جایز نیست چنین کند. باید طبق قوانین مؤسسۀ آموزشی‌ای که در آن کار می‌کند عمل نماید. پی‌نوشت/ 10 جولای 2017: ابوامیر المنصوری: سلام بر شما Ahmed Alhasan. آن‌طور که بنده متوجه شدم شما عرب هستی و زبان عربی را با بلاغت می‌دانی و نیز ادعا می‌کنی معصوم و به قرآن از اهلش داناتر هستی. و همان طور که شما می‌دانی قرآن به زبان عرب نازل شده است... و خداوند زبان عرب را در قرآنش به زبان مبین توصیف فرموده و شما می‌دانی معنای مبین چیست و بنده نمی‌خواهم در آن وارد شوم... ولی جملۀ شما در پیام بالا توجه مرا به خودش جلب کرد؛ یعنی این قسمت: «الی مرجعیات النجف/ به مرجعیت‌های نجف» اینکه چگونه شما «مفرد مذکر» را «جمع مؤنث بستی»!... صحیح‌تر این است: «الی مراجع النجف/ به مراجع نجف». چه بسا هضم و فهم برخی مسائل در قواعد زبان عربی دشوار باشد... ولی جملۀ شما در بالا قابل‌فهم و روشن است... اما این اشتباه فاحشی است که شایستۀ جایگاه شما نیست... ولی شک‌و‌تردیدی را در من به وجود آورده که چگونه امام توضیح‌دهندۀ قرآن... ـ‌قرآنی شیوا به‌ زبان عرب‌ـ در چنین اشتباهی با ساده‌ترین الفبای عربی گرفتار می‌شود و مفرد مذکر را با صیغۀ جمع مونث، جمع می‌بندد... امیدوارم پاسخ دهید یا پیام را اصلاح کنید... و متشکرم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: شما دچار اشتباه شده‌ای و تصور می‌کنی کلمۀ «مرجعیات» ریشه‌ای ندارد. برای شما بیان می‌کنم که «مرجعیات» صحیح و جمع «مرجعیت» است؛ بنابراین مشکل شما در اینکه روی سخن من گروهی خاص باشد ـ‌به‌طوری که شامل یک فرد و بیشتر می‌شود‌ـ چیست؟ پی‌نوشت/ 10 جولای 2017: ابوامیر المنصوری: بنده نگفتم ریشه‌ای ندارد؛ بلکه اگر خطاب به یک مرجع است باید بگویی «الی المرجع الفلانی» و اگر خطابت به همه است... باید بگویی «الی مراجع»... و انکار نکردم که الی «مرجعیات» ریشه‌ای ندارد... این مسئلۀ اول... دوم: شما در بالا اعتراف کردی که جمع «مرجع»، «مراجع» است. سوم: شما چطور به همه‌چیز عالم هستی در حالی که متوجه دامِ من نشدی و در آن گرفتار شدی؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند بر آنچه در آن هستی کمکت کند! پی‌نوشت/ 10 جولای 2017: شوقی حبیب الحاج: اگر ممکن است سؤالی مطرح کنم... بیشتر انبیا و اوصیا و علما در کشورهای ما بوده‌اند و خود شما بهترین دلیل بر آن هستی!! چرا این تعداد فراوان از افراد مقدس، برای اینکه ما کشوری پیشرفته از نظر اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و ایمن مثل دیگر کشورهای پایدار با اهالی بهره‌مند از خوبی و خوشبختی باشیم، فایده‌ای نداشته‌اند؟! آیا ادیان و فرستادگان و علما برای تغییر واقعیت به وضعیتی بهتر نیستند!! آیا با وجود امثال شما ـ‌آن‌طور که ادعا می‌کنید‌ـ منطقی نیست که برای تغییر زندگی‌مان به وضعیتی بهتر، به ما ارشادات مادی قانع‌کننده‌ای بدهید!! آیا غیبیات و خرافاتی که نمی‌دانیم چه‌کسی آن‌ها را نوشته و چگونه در دل کتاب‌ها برای ما نقل شده‌اند تا با تحریف و قصور به ما برسد کافی نیست!! پرسش بنده... چرا پیام‌های خود را در کشورهای عقب‌مانده که دچار جنگ‌ها و مشکلات اقتصادی هستند متمرکز کرده‌اید!! چرا دعوت خود را به‌عنوان مثال در سوئد یا فنلاند منتشر نمی‌کنید تا از طریق وارد‌کردن کفار به اسلام مزد بزرگی به دست بیاورید و سپس آن‌ها را به جنبش خود فراخوانید!! ما مردمی خسته و ملول هستیم!! و شما نمی‌توانی از ما بهره‌ای به دست بیاوری؟؟ هیچ عاقل فرستاده‌شده‌ای از طرف خداوند سبحان‌و‌متعال که مثل شما تسدید شده باشد ـ‌آن‌طور که خودتان ادعا می‌کنید‌ـ به عراق نمی‌آید!! من شما را به این چالش دعوت می‌کنم که فقط یک نشر در کشوری غیر از عراق منتشر کنی!! این گوی و این میدان!!

-پیشرفت مادی مرهون عملکرد منظم جامعه است

Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. خانم دکتر ابتسام، برای شما لینک‌هایی از برخی از مؤمنان را قرار داده است و خودِ خانم دکتر ابتسام نیز از عراق نیست. او استاد دانشگاهی در مراکش است و مدرک دکترای مهندسی دارد. تصور می‌کنم همین مورد کافی باشد برای بستن باب اینکه دعوت مهدوی، نیازمند سرپیچی، جهل یا جامعه‌ای خسته ـ‌یا سخنان نسنجیدۀ مشابه دیگر‌ـ است. اما مسئلۀ «پیشرفت مادی» در گِرو عملکرد منظم جامعه است. دین و انبیا به کار منظم، پاک‌بودن، انجام واجبات و دادن حقوق تشویق می‌کنند و این برای تبرئۀ دین حق از سرپیچی یا عقب‌ماندگی که برخی از کشورهای اسلامی از آن رنج می‌برند کافی است. اما در خصوص ارائۀ راه‌حل برای وضعیت فعلی، من در برخی از دیدارها مسائلی را بیان کرده‌ام و شما می‌توانی کتاب‌ها را مطالعه کنی و نظر مرا بدانی. همچنین می‌توانی از کتاب «توهم بی‌خدایی» اطلاع حاصل کنی و اگر درخواست توضیح یا پرسشی به ذهنت رسید ـ‌ان‌شاء‌الله‌ـ در خدمت شما هستم: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/​m​o​b​i​l​e​/​i​n​d​e​x​.​h​t​m​l

-با مردم انصاف داشته باش و به هیچ کس ظلم نکن

پی‌نوشت/ 10 جولای 2017: علاء الطفیلی: سلام بر تو ای پدر و رهبر. خداوند به برکت دعایت به تو پاداش خیر بدهد. امروز ابلاغیۀ بازگشتم به کار به من اعلام شد. پس از رنجی که به‌مدت یک سال و هشت ماه به طول انجامید؛ چون با استناد به عدم صلاحیت برای کار امنیتی و تحت عنوان مصلحت عمومی، من و گروهی بالغ بر 108 نفر از همراهانم به وزارت کار ارجاع داده شده بودیم... مصیبت بزرگ این است که در این مدت هیچ حقوق ماهیانه‌ای دریافت نکردیم... و از عوامل اصلی ارجاع‌دادن خود من فقط این بود که از مؤمنان به دعوت امام مهدی(ع) هستم و نه چیز دیگر. چون پیش از ارجاع‌دادنم، پنج جلسۀ تحقیقاتی با اتهامات حیله‌گرانه در حقم تشکیل و فشارها و تهدیدهای گوناگون در حق من انجام دادند تا مرا قانع کنند که از این دعوت مبارک خارج شوم؛ و در پایانِ هر جلسه، کمیتۀ تشکیل‌شده برای تحقیقات اعلام می‌کند که این اتهامات باطل هستند ولی می‌گویند چه کنیم دست ما نیست. هیچ کمیته‌ای نتوانست مرا به هیچ‌گونه کوتاهی‌ای محکوم کند؛ تا اینکه کمیته را با صدور قرار انتقال ظالمانه و بدون توجیه قانونی مختومه کردند. ای پدرم عزیزم اکنون و پس از اینکه به کار قبلی‌ام بازمی‌گردم و همۀ فرماندهی‌ها در کارم می‌دانند که من یک یمانی هستم ـ‌و البته به آن افتخار می‌کنم‌ـ از شما درخواست نصیحتی دارم. آن‌ها هرگز نخواهند پذیرفت که بازگشت من با سلام و سلامتی همراه باشد. ای پدرم به‌خاطر طولانی‌کردن سخن عذر می‌خواهم. از خدا می‌خواهم ما را بر ولایت اولیایش محمد و آل‌محمد ائمه و مهدیون(ع) ثابت‌قدم بدارد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. کارَت را به بهترین شکل انجام بده، با مردم منصف باش و به کسی ستم نکن. ان‌شاء‌الله افراد با انصاف بسیاری همراه تو کار می‌کنند؛ اما در خصوص بی‌انصاف‌ها، آن‌ها ناگزیر رو به زوال‌اند.

-آیا عبارت «بانگ برداشتن به بدی» در آیۀ قرآن «دشنام دادن» را شامل می‌شود؟

پی‌نوشت/ 10 جولای 2017: جعفر محسن البهادلی: ﴿لا یحِبُّ اللهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ کانَ اللهُ سَمیعاً عَلیماً﴾ (خداوند بانگ‌برداشتن به بدی را دوست ندارد مگر از کسى که بر او ستم رفته باشد، و خدا شنواىِ داناست).[287] آقای من، احمدالحسن! پرسش من دربارۀ این آیه: بنده شخصی را از دشنام‌دادن بازداشتم و او این آیه را برای من بیان کرد و گفت شخص مظلوم می‌تواند سبّ کند و دشنام دهد. آقای من آیا ﴿إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ﴾ (مگر کسی که بر او ستم شده باشد) استثنایی را بیان می‌کند؟ از تواضع و اِهتمامی که به ما دارید متشکرم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. «بانگ‌برداشتن به بدی» به‌معنای بانگ‌برداشتن با چیزی است که شخص مقابل را به ستوه می‌آورد و آشفته می‌کند؛ و در این جایگاه دلیلی وجود ندارد که «جهر به سوء/ بانگ برداشتن به بدی» «سب و ناسزا» را شامل شود. چگونه این افراد نادان با این آیه بر جایز‌بودن «سب و ناسزا و دشنام‌دادن» استدلال می‌کنند؟! با وجود اینکه دلیلی در خارج از این آیه وجود دارد که «جهر به سوء» شامل «سب» نمی‌شود و من ـ‌به‌صورتی که شکی در آن راه ندارد‌ـ بیان کرده‌ام که چگونه منهج الهی و قرآنی، سبّ و دشنام را برنمی‌تابد. به آنچه قبلاً نوشته‌ام مراجعه کنید.[288] خداوند به شما پاداش خیر دهد. پی‌نوشت/ 10 جولای 2017: نسمة العامری: سلام بر شما ای اهل‌بیت رحمت. پرسش بنده دربارۀ شبیه‌سازی انسانی یا حیوانی است. آیا این کار، اخلاقی یا شرعی است؟ تلاش‌ها و پژوهش‌های بسیاری دربارۀ شبیه‌سازی وجود دارد؛ ولی اصلاً چه فایده‌ای دارد؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. پیش‌تر بیان داشتم که دربارۀ مسئلۀ شبیه‌سازی حیوانی یا انسانی[289] ـ‌هنگام وجود ضرورت و نیاز به آن و عدم وجود مانع شرعی از موانعی که بیان کرده‌ام‌ـ اشکالی وجود ندارد. بنده معتقدم شبیه‌سازی برای نجات زندگی بسیاری از مردم مهم و ضروری است. همچنین برای درمان نابینایان و افراد ناتوان جسمی و دیگر مسائلی از این دست. به علاوه در خصوص مسئلۀ شبیه‌سازی جنین و استفاده از سلول‌های بنیادی برای تولید اعضای بشری برای مرد یا زن صاحب جنین شبیه‌سازی شده، مانعی وجود ندارد.

-استخاره هنگام اختلاف بین راه‌ها و سرگردانی است

پی‌نوشت/ 10 جولای 2017: رؤیا موسوی: سلام بر شما ای پدرم... مرد مؤمنی خواست با زن مؤمنی ازدواج کند و هرکدام از آن‌ها نسبت به دیگری قانع شده‌اند، ولی استخاره، بد بوده و موضوع را رها کردند... در حقیقت این موضع باعث شده است که بنده بسیار پرس‌و‌جو کنم و همواره پاسخ می‌دهند که استخاره برای زمان سرگردانی است. آیا در این خصوص این دو نفر اشتباه کرده‌اند؟ یعنی استخاره به‌شکلی صحیح نبوده است یا صحیح بوده و در چنین حالاتی استخاره، عملی درست محسوب می‌شود؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. «استخاره» برای زمان اختلاف راه‌ها و سرگردانی و ندانستن راه بهتر یا صحیح است؛ اما شخصی که مایل است با زنی ازدواج کند یا زنی که مایل است با مردی ازدواج کند، در چنین مواقعی استخاره معنا ندارد. این کار به انجام تحقیقات مناسب و صحیح‌بودن آن برای هر دو نفر بستگی دارد. پی‌نوشت/ 10 جولای 2017: امیر التمیمی: سلام بر شما. من به دعوت شما ایمان ندارم. چه دلیلی برای دعوت شما وجود دارد؟ من به‌دنبال حقیقت هستم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. از دلایل، در کتاب «عقاید اسلام» آگاه شو و پس از اطلاع حاصل‌کردن هرگونه سؤالی به ذهنت رسید بنده می‌نویسم و ان‌شاء‌الله در خدمت شما خواهم بود: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​/​3​-​2​0​4​a​q​a​e​d​-​i​s​l​a​m​.​p​d​f پی‌نوشت/ 10 جولای 2017: العراقی الحمزاوی: مولای ما، از تسلیت شما تشکر می‌کنم؛ ولی بهتر بود می‌فرمودید شهادت، نه «کشته‌شدن جوان، علی سلامی». آیا این صحیح است سید یا نه؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. آری؛ او در حالی که حق خود و حقوق مردم مظلوم عراق را مطالبه می‌کرد به شهادت رسید؛ ولی من از نوشتن کلمۀ «قتل = کشته‌شدن» منظوری داشتم؛ زیرا به این معناست که قاتلی وجود دارد که باید دربارۀ کار زشتی که انجام داده است بازخواست و مجازات شود. عزیز من، بار دیگر خداوند پاداش‌های شما را بزرگ بِدارد.

-دشوار بودن اذان و اقامه برای کودکان

پی‌نوشت/ 10 جولای 2017: حسین قمبر: سلام بر شما ای سید احمد. خداوند طاعات شما را بپذیرد. چطورید؟ چه خبر؟ سید! مسئله‌ای ضروری دارم و امیدوارم پاسخ دهید. کودکانی که به سن تکلیف رسیده‌اند هنگام اذان و اقامۀ هر نماز ـ‌به‌خصوص نماز صبح‌ـ واقعاً احساس سختی می‌کنند؛ طوری که بر ایشان سنگین است و اذان و اقامه را بارها و بارها تکرار می‌کنند. این مسئله یک روز آن قدر تکرار شد که منجر به گریۀ کودکان یا تنفرشان شد! راه‌حل چیست؟ آیا اذان و اقامه برای آن‌ها واجب است؟ التماس دعا. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. اذان و اقامه را به‌شکل صحیح به آن‌ها آموزش دهید. شما برای این کار وقت دارید. همچنین می‌توانید نماز را همراه خانواده به جماعت بخوانید و نیز می‌توانید به اذان کسی که در همان زمان و مکان نماز اذان گفته است بسنده کنید.

-پی‌نوشت/ 12 جولای 2017:

حزن المیاحی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، آقا و مولای من! خداوند صبح شما را به خیر و عافیت بدارد، ای سید من! جانم به فدای شما. از خدا می‌خواهم ـ‌به حق خودت‌ـ پاسخم را بدهی، هرچند با یک کلمه باشد، و دلم را شاد گردانی، ای کریم، ای فرزند کریمان. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. پی‌نوشت/ 12 جولای 2017: مِحٍمِدّ اٌلِسْفاٌحٍ[290]: ای فرزند مهدی، برایم پول می‌فرستی؟! من نیازمندم! اگر شما واقعاً فرزند مهدی هستی برایم پول بفرست. مگر نه اینکه خاندان شما در رسیدگی به نیازمندان پیش‌قدم بوده‌اند؟! Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. بفرمایید در مکتب نجف در خدمتتان باشیم. لطفاً یکی از مؤمنان، نشانیِ مکتب را در پی‌نوشت‌ها بنویسد. خداوند جزای خیرش بدهد. پی‌نوشت/ 12 جولای 2017: Abo Assad: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. آقای من، سؤالی اعتقادی از یک نفر به من رسیده است. وی می‌پرسد خدا کجاست؟ پاسخ دقیق این سؤال چیست؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. پاسخ این سؤال را در کتاب «توهم بی‌خدایی» می‌یابی.[291] پی‌نوشت/ 12 جولای 2017: Leila Ansari: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای پدرم! خداوند صبح شما را در خیر و عافیت قرار دهد. هیچ نیروی نیست مگر با خدا. پدرم، من ـ‌و به خدا پناه می‌برم از من‌ـ شما را خیلی دوست دارم؛ چون تو حجت خدا و پسر حجت خدا هستی و به‌سوی حجت خدا دعوت می‌کنی. شما آن پدری هستی که خداوند برای ما برگزیده است و به‌سوی صاحبمان امام مهدی(ع) دعوت می‌کنی. پدرم، با شما و پدرانتان ـ‌ائمۀ طاهرین(ع)ـ و پسرانتان ـ‌مولاهایم مهدیون(ع)ـ تجدید بیعت می‌کنم. اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا و الائمة من ولده حجج الله و اشهد ان احمدا و المهدیین من ولده حجج الله پدرم، سلام و بیعت و شهادت مرا به پدرتان امام مهدی (‌صلوات و سلام خدا بر او) ـ‌که صاحب من و حجت خدا در زمین است‌ـ برسان. خداوند به شما و پدرت تمکین عطا کند و شما را یاری پیروزمندانه فرماید و برایتان فتحی آسان بگشاید و از طرف خودش برای شما سلطان یاری‌کننده‌ای قرار دهد خدایا، به فضل خود برای قائم آل‌محمد دری بگشای! و در زمینش، بهترین تمکین را به او عطا کن و او را در برابر مردم ستمکار یاری فرما! ای پدرم، ما را از دعایتان فراموش نکنید، ای نور دیدگانم! اللهم صل علی محمد و آل‌محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. پی‌نوشت/ 12 جولای 2017: جعفر البصراوی: سلام بر شما ای سید ما. پرسشی دارم: خدای سبحان چه هدفی از آفریدن ما دارد؟ یعنی برای چی ما را آفرید؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند تو را زنده بدارد. پاسخ قرآنی بسیار مختصری وجود دارد؛ اینکه خدای سبحان ما را آفرید تا او را بشناسیم (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیعْبُدُونِ‏) (و جن و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا بندگی کنند).[292] یعنی مرا بشناسند. هدف از بندگی، تقرب به خداوند است، و تقرب به خدای سبحان یعنی شناخت و معرفت، و افزودن معرفت؛ اما بنده مسئلۀ آفرینش را در کتاب «توهم بی‌خدایی» به تفصیل شرح داده‌ام و ان‌شاء‌الله برخی قسمت‌ها را در همین صفحه خواهم آورد. پی‌نوشت/ 12 جولای 2017: سید حیدر شاکر موسوی: طبق ادعایی که شما داری، شما مرجعیت در زمان امام مهدی را قبول نداری. و در روایات آمده است که هنگام ظهور، تقلید باطل می‌شود. اگر امروز اربابانت تو را دعوت می‌کنند که دستت را در دستشان بگذاری، همه‌‌تان کارگزار هستید اما هرکسی دوره‌ای دارد! Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. این بیانیه فقط خطاب به مرجعیت‌ها و طلاب حوزه بوده است؛ چون استاندار نجف و شبکۀ ایرانی الکوثر[293] و نیز دیگران ما را به جهت‌دهی تظاهرات برای آتش‌زدن یا تخریب خانه‌ها و کشتن آنان و دیگر اتهامات مشابه باطل، متهم کرده‌اند؛ به همین دلیل برای آن‌ها بیان کردیم که ما به آن‌ها و دارایی‌هایشان تجاوز نمی‌کنیم و اینکه این تهمت درست نیست. از خدا می‌خواهم شما را توفیق دهد و هر بدی‌ای را از شما دور گرداند؛ اما در خصوص شخصِ خودم، بنده با شما هستم و مطالبۀ حق شما را تأیید می‌کنم و هرکسی که به شما تعدی کند ستمکار است. بنده در بیانیه توضیح دادم که شهید علی سلامی کشته شده است و این یعنی قاتلِ تبهکاری وجود دارد که باید بازخواست و مجازات شود.

-مباهله و فرود آمدن عذاب بر دروغ‌گو

پی‌نوشت/ 12 جولای 2017: Mahdi Irani: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای اهل‌بیت نبوت! چند سؤال دارم و امیدوارم پاسخ دهید: 1. آیا «مباهله» امری اختصاصی برای امام معصوم است؟ وقتی مخالفانِ دعوتِ مبارک درخواست مباهله می‌کنند، آیا انجام آن برای مؤمنان جایز است؟ زیرا مخالفان، بسیار درخواست مباهله می‌کنند و اگر ما شرکت نکنیم گمان می‌کنند خودشان بر حق هستند؛ چون مباهلۀ بین غیرمعصومین، گاهی اوقات در شهر من انجام می‌شود. 2. اگر مباهله انجام شود آیا مخالفان فوراً هلاک می‌شوند یا برای توبه زمان دارند؟ آقای من! بنده زیاد عربی نمی‌دانم؛ به‌خاطر دقیق‌نبودن عذر می‌خواهم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. مباهله بین دو طرف برای فرود‌آوردن لعنت بر دروغ‌گوی افترا‌زننده است و در نتیجه هریک از طرفین مباهله باید عقیدۀ طرف دیگر را به‌روشنی بداند؛ اما عقوبت، بر یکی از طرفین که افترا‌زنندۀ دروغ‌گو باشد فرود می‌آید و چه بسا اگر هر دو دروغ‌گو باشند بر هر دو فرود می‌آید و ضرورتی ندارد که عقوبت به‌طور آنی یا در همان لحظۀ مباهله انجام شود. پی‌نوشت/ 12 جولای 2017: Ali Naail: Ali Hussain مصطفی الجبوری Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیزم خداوند تو را زنده بدارد. می‌توانی کتاب «توهم بی‌خدایی» و کتاب «عقاید اسلام» را مطالعه کنی: ـ‌کتاب توهم بی‌خدایی: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/​m​o​b​i​l​e​/​i​n​d​e​x​.​h​t​m​l ـ‌کتاب عقاید اسلام: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​/​3​-​2​0​4​a​q​a​e​d​-​i​s​l​a​m​.​p​d​f پی‌نوشت/ 2017: عدنان تلعفری الأنصاری: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. خداوند تو را زنده بدارد. عزیز من و نور دیدگانم و آقایم، قائم آل‌محمد(ع). ای سید و مولای من، به‌فضل خداوند متعال و به فضل رهبری و دعای شما در حق ما و به‌فضل دعای برادران پاکم (خداوند توفیقشان دهد) موفق شدم ـ‌و الحمدلله و از خداوند متعال متشکرم‌ـ با درجۀ ممتاز از مرحلۀ چهارم فارغ‌التحصیل شوم و درسم را در دانشگاه به پایان برسانم. آقای من، به حق جدت امام صادق(ع) به شما توسل می‌جویم که پاسخم را بدهی و مرا ناامید از درگاهت نرانی؛ چون با امید به پاسخ، درب شما را کوبیدم. التماس دعا دارم. ای مولای من، مرا از دعای خود فراموش نکن؛ زیرا بسیار به آن نیازمندم، ای مولای من. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. از خداوند می‌خواهم توفیقتان دهد و گام‌هایت را در آنچه خیر آخرت و دنیایت در آن است استوار فرماید و از خداوند خواستارم با فضل و رحمت خودش، تلعفر آزاد شود و مردمش سالم و سلامت بازگرداند. پی‌نوشت/ 2017: Abbas Almosawi زین‌العابدین علی Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. ـ‌کتاب توهم بی‌خدایی: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/​m​o​b​i​l​e​/​i​n​d​e​x​.​h​t​m​l ـ‌کتاب عقاید اسلام: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​b​o​o​k​s​-​s​a​e​d​/​3​-​2​0​4​a​q​a​e​d​-​i​s​l​a​m​.​p​d​f پی‌نوشت/ 2017: رؤیا الموسوی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما... از خدا می‌خواهم در خیر و عافیت باشید... نگران عراق پس از داعش هستم؛ به خصوص اینکه با قتل یک جوان که ‌به‌خاطر بلند‌بودن موهایش کشته و ربوده شد آغاز گردید و... و... نگران مسلط‌شدن گروه‌های شِبهِ‌نظامی بر عراق ـ‌به‌طور کامل‌ـ و دِرو کردن ارواح بی‌گناهان با آلات قتاله هستم. اینان حتی خطرناک‌تر از باندهای تبهکار داعش هستند. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. بیشتر مردم عراق خطرِ رها‌شدن نیروهای مسلح پیرو احزاب را احساس می‌کنند. ** ** **

-چرا خداما را آفرید و ما کجا هستیم؟

Ahmed Alhasan احمدالحسن/12 جولای 2017: چرا خداوند ما را آفرید و ما کجا هستیم؟ مجموع انرژی در جهان و جهانی از هیچ چیز: در مطالب پیشین، هنگامی که به بحث دربارۀ انرژی تاریک پرداختیم، مشخص شد که چگونه فیزیک‌دانان توانسته‌اند ـ‌با استناد به دلایل روشن و قابل‌اعتماد‌ـ مطمئن شوند جهان مسطح است. بر این اساس، اگر جهان مسطح باشد، برخی فیزیک‌دانان مانند دکتر لاورنس کراوس می‌گویند مجموع انرژی جهانِ مسطح برابر با صفر است؛ به این دلیل که انرژی جاذبۀ منفی در مقابل انرژی مثبت ماده می‌ایستد و از آنجا که انرژیِ مثبتِ جهانِ مسطح، فقط برای گریز کفایت می‌کند انرژی مثبت دقیقاً با انرژی منفی برابر است. به این ترتیب، مجموع انرژی کل جهان صفر خواهد بود. به عقیدۀ لاورنس کراوس و هم‌فکران او، جهانی که مجموع انرژی آن صفر باشد می‌تواند از هیچ به وجود آمده باشد؛ زیرا هیچ انرژی خارجی در آن دخالت نداشته و به این ترتیب انرژی هستی و مادۀ آن، صرفاً محصول عملکرد داخلی است، و ناپایداری‌های کوانتومی در خلأ مبتنی بر اصل عدم قطعیت و مکانیک کوانتوم، تضمین‌کنندۀ این ایده است. به این ترتیب ناپایداری‌های کوانتومی، جهان را از هیچ پدیدار ساخته است؛ بنابراین نیازی به دخالت خارجی در تکوین جهان وجود ندارد؛ چراکه در این صورت جهان به چنین دخالتی نیازی ندارد؛ بنابراین جهان به‌خودیِ‌خود و به‌واسطۀ ناپایداری‌های کوانتومی در خلأ ـ‌که بنا بر مکانیک کوانتوم، خلأ نمی‌تواند خالی از این ناپایداری‌های باشد‌ـ پدید آمده است. به این ترتیب نیازی به فرض‌گرفتن وجود خدایی که جهان را از خارج ابداع کرده، نیست. این‌ها همه با صرف‌نظر‌کردن از فضایی است که ناپایداری‌های کوانتومی در خلأ، در آن اتفاق می‌افتند؛ زیرا خود این فضا هرچند بی‌نهایت کوچک باشد، به شرح و تفسیر نیاز دارد و ما قبلاً در‌این‌باره بحث کرده‌ایم. بنابراین ما با فضا و ناپایداری‌های کوانتومی که طبق قوانین مکانیک کوانتوم یا به‌خصوص اصل عدم قطعیت در این فضا پدیدار می‌شوند روبه‌رو هستیم. باید توجه داشته باشیم که اصل عدم قطعیت، هرچند بر این باور است که وجود ناپایداری‌های کوانتومی در فضا الزامی و حتمی است، ولی علت وجودی آن‌ها را بیان نمی‌کند؛ علت و سبب پدیدار‌شدن این ناپایداری‌ها، مجهول مانده است و مکانیک کوانتوم می‌کوشد به‌وسیلۀ الغای اصل علیت، از دلیل‌آوری در این خصوص چشم‌پوشی کند. این در حالی است که اصل علیت در همۀ رویدادهای درون جهان، در سطحی بالاتر از سطح کوانتوم ثابت و برقرار است. قانون علیت در هیچ رویداد کیهانی حتی یک بار هم نقض نشده، چگونه فرض می‌کنند که این قانون در اینجا نقض شده است؟! چرا توانایی‌های ما ـ‌که قطعاً مطلق نیست‌ـ ما را به وجود‌داشتن این علت رهنمون نمی‌شود؟ به نظر من الغای علیت در واقع فرار از ارائۀ راه‌حل است، نه یک راه حل. ما به‌سادگی می‌توانیم از طریق ایده‌ای که «هیو اِوِرت» مطرح کرده است دلیل بیاوریم که این دلیل، همان وجود‌داشتن کیهان‌های دیگری است که ممکن است برخی از آن‌ها بر برخی دیگر اثرگذار باشند؛ در این صورت ناپایداری‌های کوانتومی عبارت‌اند از آثاری از جهان مجاور جهان ما یا آثار عبور‌کننده در بین جهان‌ها. اینکه مجموع انرژی جهان یا برآیند نیروهای موجود در آن برابر با صفر است، به‌معنای نفی وجود خدا نیست. آن‌ها می‌خواهند بگویند: چیزی از خارج به جهان وارد نشده، بنابراین چرا باید از نیاز به وجود خدا دم بزنیم؟ ولی چه‌کسی گفته حتماً باید چیزی از خارجِ جهان به آن وارد شود، تا ما فرض وجود خدا را مطرح کنیم یا نیاز به فرض وجود خدا داشته باشیم؟! موضوع وجود خدا مستدل و ثابت‌شده است و دلایل علمی برای آن را ارائه نمودم؛ از جمله دقیق‌بودن ثابت کیهانی. نظر شخصی من این است که اصولاً ورود چیزی از خارج جهان‌ها به درون آن‌ها مجاز نیست و باید مجموع انرژی‌ها در آن‌ها برابر با صفر باشد؛ زیرا وجود کلّیِ مخلوق نباید چیز دیگری غیر از عدم خودش باشد. اگر وجود کلی مخلوق، عدم نباشد، در مقابل ذات الهی قرار می‌گیرد و در این صورت ما به ورطۀ بزرگ‌ترین اشکال فلسفی و کلامی لاینحل کشیده می‌شویم؛ به این مضمون که وجود مخلوق در کجای خدا قرار دارد؟ آیا مخلوقات در ذات خلق شده‌اند یا در خارج از ذات؟ یا می‌توانیم سؤال را به این شکل مطرح کنیم: آیا خدا داخل در خلقش است یا خارج از آن‌ها جای دارد؟ اگر وجود کلی مخلوق صرفاً عدم نباشد، هر پاسخی که داده شود به یکی از دو وضعیت منجر خواهد شد: یا خدا حادث است یا وجود مخلوق قدیم؛ و این یعنی نقض الوهیت مطلق یا نفی وحدانیت خداوند سبحان‌و‌متعال. اینکه بگوییم: خدا نه داخل اشیاست و نه خارج از آن، یا مخلوقات نه در ذات خدا هستند و نه خارج از آن، پاسخ محسوب نمی‌شود؛ بلکه فقط انکار دو پاسخ قبلی است. البته به هر حال از دو پاسخ قبلی و آنچه از نقض الوهیت و وحدانیت خداوند سبحان‌و‌متعال برمی‌آید، بهتر است. حقیقت آن است که وجود مخلوقات در برابر وجود خداوند سبحان ـ‌که وجودی حقیقی است‌ـ صرفاً یک وجود اعتباری است. وضعیت ما شبیه وضعیت ناپایداری‌های کوانتومی در فضاست که بدن‌های ما با آن به تکاپو می‌افتند و نوسان می‌کنند. ما در مقابل خداوند سبحان، صرفاً عدم هستیم؛ چرا‌که اصولاً ما از عدم خارج نشده‌ایم؛ ما در عدم هستیم و عدممان را با خود به همراه داریم؛ در واقع جز خداوند سبحان چیز دیگری موجود نیست. شاید درک این عبارات برای برخی متدیّنین دشوار باشد، هرچند برهان علمیِ آن را پیش از خودش بیان داشته‌ام. البته حقایق علمی ثابت‌شدۀ بسیاری وجود دارد ـ‌همچون مکانیک کوانتوم و نسبیت عام‌ـ که فهم آن‌ها نیز دشوار است. آیا فهم و درک اینکه یک الکترونِ تنها که یک ذرۀ مادی است، می‌تواند در آنِ واحد از دو شکاف به یک صفحه وارد شود، آسان است، یا به‌راحتی می‌توان این مطلب را درک کرد که زمان بُعد چهارم کیهان همانند ابعاد سه‌گانۀ مکان است، و جرم زمین بر زمان تأثیر می‌گذارد و آن را در بافت مکانی خم می‌کند. ما کجاییم؟! پرسشی که در مبحث پیشین به آن پاسخ دادم، یکی از مهم‌ترین مسائل اعتقادی است ـ‌اگر نگوییم اولین و مهم‌ترین آن‌ها‌ـ که بر انسان سنگینی می‌کند و از آنجا که آدمی در اول راه جست‌و‌جوی حقیقت قرار دارد، بر ذهن انسان گذر می‌کند. هر انسانی این پرسش را پیش می‌کشد و به این می‌اندیشد که: ما کجاییم یا ما نسبت به خدا در کجا هستیم؟ خدا ما را کجا آفریده است؟ آیا ما را در ذاتش آفریده است یا در خارج از آن؟ اگر خارج از ذاتش هستیم، این خارجْ کجاست؟ آیا او این خارج را آفریده، سپس ما را در آن خلق کرده است؟ یا این خارج قدیم و ازلی است؟ مشخص است که نمی‌تواند قدیم و ازلی باشد؛ زیرا معنای آن تعدد قدیم‌ها یا لاهوت مطلق خواهد بود؛ ولی اگر این خارجْ خلق ‌شده، خلقت او کجاست؟ آیا خدا آن را در خارجی دیگر که قدیمی‌تر از آن است آفریده؟ این دیدگاه به تسلسل می‌انجامد تا در نهایت به یک خارج قدیم ازلی خاتمه یابد! اگر خارجی که ما را در آن آفریده، قدیم ازلی باشد، یا به قدیم ازلی منتهی شود، تعدد قدیم‌ها پیش می‌آید! همچنین تعدد لاهوت مطلق! و چنین چیزی بی‌هیچ تردیدی باطل و شرک است. وهابی‌ها به این عقیدۀ فاسد قائل هستند و می‌گویند آفرینش در خارج از ذات صورت گرفته است. این ایده بسیار بدتر از عقیدۀ تثلیث مسیحیان (اقانیم سه‌گانه) است. اما این سخن که ما در ذات او خلق شده‌ایم، یعنی ذات او حادث است؛ زیرا محلی برای رخدادها است؛ و با این عقیده، قدیم‌بودن او و لاهوت مطلق بودنش نقض می‌شود. هم این پاسخ که آفرینش در خارج قدیم ازلی است و هم پاسخ دیگر که در نهایت به خارج قدیم ازلی منتهی می‌شود، پذیرفتنی نیست؛ زیرا اگر چنین فرض بگیریم به‌معنای اضافه‌شدن بر وجود اوست و این یعنی تعدد قدیم‌ها؛ و اگر خلقت در او باشد، محلی برای وقوع حوادث خواهد شد و مفهومش این خواهد شد که او حادث است و آغازی دارد و در عین حال قدیمِ ازلی است. این امر محال است و یک چیز نمی‌تواند هم حادث باشد و هم قدیم. به‌علاوه اعتقاد به وجود خارج از ذات یعنی نقض لاهوت مطلق خداوند سبحان؛ زیرا وجود مطلق او را نقض می‌کند و این خارج‌بودن، حدی برای او سبحان‌و‌متعال ایجاد می‌کند؛ زیرا او دیگر در این خارج نخواهد بود. همان ‌طور که می‌بینیم، این مسئله بسیار گیج‌کننده است و به همین دلیل معمولاً کسانی که در باب عقاید مطالبی نوشته‌اند، از پرداختن به این قضیه پرهیز کرده‌اند. برخی مسلمانان پاسخی برگزیده‌اند که مفاد آن چنین است: او نه در اشیاست و نه در خارج از آن. این پاسخ بیشتر برای پاسخ‌ندادن به سؤال مطرح شده، تا حل این معضل؛ و در واقع بازتولید جملۀ منسوب به امام علی(ع) است که فرمود: «قَرِیبٌ مِنَ الْأَشْیاءِ مِنْ غَیرِ مُلَامَسَةٍ بَعِیدٌ مِنْهَا مِنْ غَیرِ مُبَاینَةٍ» «نزدیک است به چیزها بدون اینکه با چیزى تماس بگیرد؛ دور است از آن‌ها، اما جدا از آن‌ها نیست.» این پاسخ نیز جواب مفصلی به این مسئله نبوده؛ بلکه فقط انکاری است بر هر دو جواب غلطِ گفته‌شده؛ یعنی: اینکه خدا در اشیاست یا او خارج از اشیاست. اینکه ائمه(ع) این موضوع بزرگ عقیدتی را که به اثبات وجود خدا و توحید مربوط است و به شرح و بسط نیاز دارد، تشریح ننموده‌اند، به‌خاطر همان دلایلی است که پیش‌تر بارها گفته‌ایم؛ اینکه گاهی اوقات متشابهات به حال خود رها می‌شوند و توضیح داده نمی‌شوند تا حجتی از حجت‌های الهی در زمان خودش آن را تفسیر و تبیین کند و دلیلی بر حقانیت او باشد؛ همچنین چه بسا گاهی اوقات مسائل روشن نمی‌شود، زیرا زمان آن فرا نرسیده و اهل آن مهیای شنیدنش نشده‌اند؛ به‌عنوان مثال در زمان امام امیرالمؤمنین(ع) چه‌کسی می‌توانست معنای سرعت گریز یا تَکینگی را دریابد یا درک کند که ماده، ضد خود را همراه دارد یا پادماده چیست و بسیاری از مقولات دیگر را که در آن زمان، هنگام بیانش فرا‌نرسیده بود، دریابد؟ امام صادق(ع) فرمود: «نه هرچه دانسته شده، گفتنی است و نه هرچه گفتنی است، زمان آن فرارسیده، و نه هرچه وقتش رسیده، اهل آن مهیایش هستند.» «به هر حال، وقتی او که روح راستی است، بیاید، شما را به تمام حقیقت رهبری خواهد کرد، زیرا از خود سخن نخواهد گفت؛ بلکه فقط دربارۀ آنچه بشنود سخن می‌گوید و شما را از امور آینده باخبر می‌سازد.» پی‌نوشت/ 13 جولای 2017: عباس فتحی: سلام خداوند بر تو ای سید و مولای من، قائم آل‌محمد. پدر و مادرم فدای تو ای صاحب امر و ای وارث علم انبیا و رسولان. من ـ‌و به خدا پناه می‌برم از من‌ـ سال‌ها در فلسفه تحقیق کردم و از نظرات بزرگ‌ترین فلاسفه، متکلمان و صوفیه آگاه شدم و خدا و فرشتگان و انبیا را شاهد می‌گیرم که چنین علم و پاسخ مبتنی بر برهان محکمی در دست بزرگ و کوچکشان ندیدم. بیدار شوید ای مردگان. به خدای بزرگ سوگند، این علم جز از سوی خداوند متعال نمی‌آید. سپاس خدایی را که با شناخت و ایمان‌آوردن به مهدی اول(ع) بر ما منت نهاد. از خدا می‌خواهم قدم‌های ما را ثابت بگرداند و ما را برای خدمت به شما به کار بگیرد، ای اهل‌بیت عصمت. آقا و مولای من، چند سؤال و شبهه برای من و برخی از برادرانم ـ‌شیوخ مؤمن‌ـ مطرح شده است. اگر شما اجازه دهی و موافقت فرمایی برایتان در اینجا می‌نویسم. امر به دست شماست؛ هر وقت بخواهی و مقرر بداری. خداوند مرا فدای شما کند! Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. سلام من به همۀ مردان و زنان مؤمن در ایران. می‌توانی بپرسی ـ‌خداوند توفیقت دهد‌ـ و ان‌شاء‌الله از سؤالات شما مطلع خواهم شد.

-اسباب بالا رفتن درجه حرارت زمین

پی‌نوشت/ 15 جولای 2017: ام رتاج الحسنی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای سید و مولای من، احمدالحسن! آقای من، تقریباً یک سال است سؤالی در ذهن من می‌چرخد و خواهش می‌کنم پاسخ گفته، بر ما تفضل فرمایید... آقای من، در یکی از گزارش‌های گوگل خواندم افزایش دما به این شکل در نتیجۀ انجام عملیاتی صورت گرفته و انجام‌دهندۀ آن، آمریکا ـ‌دجال اکبر‌ـ است و طبق این گزارش دلایل محکمی وجود دارد که این مطلب را ثابت می‌کند... آیا این امکان‌پذیر است ای آقای من؟ و آیا شما از این مطلب اطلاع دارید؟... آقای من، مرا از دعای خیرت فراموش مکن ـ‌ای پاکیزه‌ـ چراکه من نیاز مُبرمی به دعای شما دارم... خادم تقصیرکار شما: زهرا حسین http://non14.net/73953/ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. این سخن ـ‌به‌طور کلی و جزئی‌ـ نادقیق و ناصحیح است. علت افزایش درجۀ حرارت کل زمین، حبس‌شدن حرارت است و اولین علت آن، کشورهای صنعتی و در رأس آن‌ها آمریکاست؛ به‌علاوه انفجارهای خورشیدی نیز تأثیرگذار هستند که گاهی شدت می‌یابند. دربارۀ عراق و منطقه، جنگ و فرسایش خاک ناشی از جنگ و ابزارهای نظامی نیز مزید بر علت می‌شود. پی‌نوشت/ 15 جولای 2017: أحمد آلبو حسن: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، ای امام ما! سید و مولای من! پدرم در هوشیاری چند بار به من گفته است که از مؤمنان به شماست. سلام خدا بر شما. با چشمانی اشک‌بار گفت به شما ایمان دارد؛ نه به این دلیل که بیمار است، بلکه چون شما از آل‌محمد(ع) هستید و می‌گوید مال و خانواده‌اش را فدای شما می‌کند. و به من توصیه کرد به شما سلام بدهم و در محضر جدتان رسول خدا(ص) کنارش باشید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. سلام و دعای مرا به پدر بزرگوارت برسان. از خداوند می‌خواهم با خیر آخرت و دنیا بر او منت بگذارد. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌فرماید. از خداوند می‌خواهم به شما کمک کند و کارهای شما را آسان گرداند؛ که او ارحم‌الراحمین است. احمد آلبو حسن: متشکرم مولای من. نمی‌دانم چه بگویم. با تصدق شما بر ماست که خدای رحمان دهان ما را به کرمش بسته است. Ahmed Alhasan احمدالحسن: من خادم شما هستم، عزیز من. پی‌نوشت/ 13 جولای 2017: Resalet Ahmed: پدر عزیز و مهربانم، سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. آقای من، یک سال پیش سؤالی شرعی دربارۀ آشکار‌کردن دست در آموزش و کار در عرصۀ دندان‌پزشکی از شما پرسیدم. آقای من، در آن زمان سعی کردم با آن‌ها گفت‌وگو، و راه‌حل‌هایی برایشان مطرح کنم؛ مانند مچ بند و دستکش بلند. ولی آن‌ها نپذیرفتند و پاسخ دادند سال آینده، این قانون را سفت و سخت خواهند گرفت. من راه‌حلی جز ترک آموزش در آن دانشکده نداشتم. آقای من، به داروخانه رفتم و از خداوند می‌خواهم مرا در این عرصه موفق بدارد. آقای من، امسال در کلاس‌های خصوصی شرکت کردم تا بتوانم به دانشکدۀ داروشناسی راه یابم. الحمد لله به فضل خدا در این رشته موفق شدم و به دانشگاه رفتم، ای آقای من. پدرم، از شما می‌خواهم دعا کنید تا به دانشگاهی که به ما نزدیک است وارد شوم؛ خداوند شما را برای ما حفظ فرماید، آقا و مولا و پدر عزیز و مهربانم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. از خداوند می‌خواهم کار شما را به آنچه خیر آخرت و دنیایت در آن است آسان فرماید. اگر به آموزش دندان‌پزشکی علاقه داری بنده اعتقاد دارم انتخاب‌های دیگری نیز وجود دارند و موضوع تنها به آشکار‌کردن دست یا ترک درس در زمینه‌ای که علاقه به خواندن و فعالیت در آن داری منحصر نیست؛ مثلاً دانشگاه‌های دیگری نیز وجود دارند که چنین شرط‌هایی نمی‌گذارند و نیز مچ‌بندهای طبی و غیره وجود دارد؛ اما اینکه از آن‌ها بخواهی بنده معتقدم فایدۀ چندانی ندارد و شما می‌توانی آن‌ها را در برابر یک عمل انجام‌شده قرار دهی تا مجبور به ایجاد راه‌حل شوند؛ زیرا حضور شما در دورۀ آموزشی موقتی است نه در کار‌کردن.

-بین دین و نظریۀ تکامل تعارضی وجود ندارد

پی‌نوشت/ 12 جولای 2017: حسین حمید الرمل: سلام بر شما داشتم برخی صفحات کتاب توهم بی‌خدایی را می‌خواندم و دیدم شما نظریۀ تکامل را تصدیق می‌کنی. سؤالم از شما این است که اگر تکامل را تأیید می‌کنی چگونه قرآن را تصدیق می‌کنی؟! تکامل و قرآن به‌طور کامل با یکدیگر در تضاد هستند! ارادتمند شما! Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. امروزه تکامل ـ‌پس از آشکار‌شدن دلایل ژنتیکی‌ـ بدون هیچ ابهامی تبدیل به یک حقیقت علمی شده است و در تمامی دانشگاه‌های معتبر جهان تدریس می‌شود. بنده معتقدم کسانی که تکامل را نمی‌پذیرند نیازمند تجدید‌نظر در این مسئله هستند. اما آیا قرآن یا دین با تکامل در تضاد است؟! بنده این مطلب را در کتاب «توهم بی‌خدایی» بیان کردم و اینکه تعارضی میان دین راستین و تکامل وجود ندارد. وقتی از مطالب آن آگاه شدی هر سؤالی که به ذهنت برسد بنویس و ان‌شاء‌الله در خدمت شما خواهم بود. پی‌نوشت/ 13 جولای 2017: عارف الحلی الخفاجی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. آقای ما، امام احمدالحسن... پرسش بنده: اگر ما عدم هستیم یا عدم و نیستی خود را با خود به‌همراه داریم ـ‌همان ‌طور که شما (صلوات خدا بر شما) فرموده‌اید‌ـ پس چگونه ما وجود داریم و منشأ آثار و کار هستیم و از چیزهایی که با ما و در اطراف ما وجود دارند تأثیر می‌پذیریم، در حالی که از نظر علمی ثابت‌شده است که عدم، از اساس و به‌هیچ‌وجه تأثیرگذار و مولد نیست؟! از خداوند می‌خواهم حقیقت را به ما بشناساند و به ما نزدیک گرداند تا ـ‌به برکت دعای شما و برکت صلوات و سلام بر محمد و آل‌محمد ائمه و مهدیون‌ـ با حقیقت یکی شویم... Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. این مطلب را از طریق آنچه هنگام بحث دربارۀ متن دینی مربوط به محمد و حجابِ در حالِ نوسان او و اینکه همۀ عالم به‌همراه او در نوسان هستند بیان داشته‌ام متوجه خواهی شد. همچنین از طرق تئوری‌های علمیِ فیزیک یعنی قانون عدم قطعیت هایزنبرگ، ناپایداری‌های کوانتومی و پیدایش ذرات در فضا بدون هیچ عامل مادی شناخته‌شده‌ای که ظاهر‌شدن این ذرات را از هیچ توجیه می‌کند. نکاتی را از کتاب «توهم بی‌خدایی» برایت نقل می‌کنم که این مسئله را بهتر روشن می‌کند: «مثالی برای روشن‌شدن بحث: تصور می‌کنیم فردی اقدام به حفر گودالی در عدم کرده و خاک یا آنچه را از گودال خارج کرده، کنار گودال کُپه کرده است. در اینجا ما گودال داریم و خاکی در کنار آن (یا آنچه از گودال خارج کرده‌ایم) مجموعۀ این دو، چیز جدیدی محسوب نمی‌شود؛ به این معنا که اگر ما یک بار دیگر خاک‌ها را به این گودال برگردانیم قضیه به همان صورتی که بوده یعنی به هیچ چیز بازمی‌گردد. به دیگر سخن، نه گودالی در کار خواهد بود و نه خاکی؛ یعنی ما فقط عدم داریم. در این حالت، چیزی از بیرون وارد معادله نشده که گفته شود اینجا موجودیتی حقیقی وجود دارد؛ بلکه همیشه عدم بوده است. ولی این، عدم مطلقی نیست که فاقد هیچ موجودیتی باشد. این عدمی که در اینجا درباره‌اش صحبت می‌کنیم عبارت است از گودال و کپۀ خاکی که کاملاً با آن برابر است و در نتیجه در این عدم، ما موجودیتی تقدیری (مجازی) داریم و این چیزی که عدمش را با خود دارد از هیچ‌‌چیز ظهور نیافته؛ بلکه کسی باعث پیدایش او بوده و او همان فرد یا نیرویی است که گودال را حفر کرده است. بنابراین حتی اگر موجودیت، موجودیتی تقدیری در عدم باشد، مانند پیدایش ذرات یا ریسمان‌های ذرات زیرْاتمی و ضد آن‌ها و نابود‌شدن برخی به‌وسیلۀ برخی دیگر طبق اصل عدم قطعیت در مکانیک کوانتوم، که پیش‌تر شرح داده شده، این را پیدایش از هیچ چیز نام نمی‌نهند؛ بلکه حقیقت آن است که چیزی که پدیدار شده، ذرۀ دارای انرژی مثبت، و در مقابل آن نیز ذرۀ دارای انرژی منفی ظهور یافته است. پیدایش ذرۀ دارای انرژی مثبت قطعاً سببی دارد و علتی آن را پدید آورده است. همان ‌طور که پیش‌تر اشاره شد، طبق تفسیر کپنهاگن، مکانیک کوانتوم با الغای اصل علیت می‌کوشد از بحث دربارۀ علت و سبب بگریزد؛ ولی این فرار باعث نمی‌شود علت و سبب حقیقی ملغی شود؛ بلکه نهایتاً می‌توان چنین گفت که علت و سبب ناشناخته مانده است. در مثال قبلی علتِ ناشناخته، عاملی است که گودال را حفر کرده است. این دقیقاً وجود خداوندگار را ثابت می‌کند و نیز اثبات‌کنندۀ چیزی است که همواره گفته‌ایم؛ اینکه هستی را خدا آفریده است و برپاداشتگی مستمر آن به دست خداوند است. البته مقصود این نیست که خداوند به‌طور مستقیم پدیدآورندۀ خلق یا برپادارندۀ آن است؛ بلکه مراد همان است که در قرآن فرموده: (وَ السَّماءَ بَنَیناها بِأَیدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ) (و آسمان را با دستانی برافراشتیم، و بى‏گمان، ما گسترش دهنده‌ایم).[294] خداوند از داشتن دستان واقعی منزه است. «أَیدٍ/ دست‌ها» در اینجا یعنی اسباب یا کارگزارانی که خداوند سبحان آن‌ها را پدید آورده است. نکته: موضوع ناپایداری‌های کوانتومی در فضا یا پیدایش ذرات یا ریسمان‌هایی با انرژی مثبت و نیز ضد آن‌ها و فنا‌شدنشان، به‌روشنی مؤید سخن همیشگی ماست؛ اینکه اولین مخلوق (محمد) بین ظهور و فنا در نوسان است؛ یا اگر بخواهیم آن را به شیوۀ فیزیک‌دانان امروزی بیان کنیم می‌توانیم بگوییم مجموع انرژی مثبت و منفی، ظاهر و پنهان می‌شود. تمام کیهان‌ها ـ‌که کیهان ما نیز جزئی از آن‌هاست‌ـ در این نوسان پیرو او هستند؛ بنابراین کاملاً ممکن و حتی طبیعی است که انرژی در سطح ذرات زیراتمی، در فرایندی شبه‌نوسانی که امام صادق(ع) توصیف می‌فرماید، پیدا و پنهان شود؛ یعنی همچون حجابی که تکان می‌خورد یا به‌عبارت دیگر پرده‌ای که جلوی در قرار دارد و باد آن را حرکت می‌دهد و می‌جنباند. نکته: وقتی می‌گوییم خدا خالق عدم است، مقصود این نیست که او عدم مطلق را خلق کرده است؛ زیرا عدم مطلق چیزی نیست تا خدا آن را خلق کرده باشد؛ بلکه منظور ما آن است که خداوند سبحان عدمِ هرچیزی را در کنار آن چیز آفریده است. همان طور که اکنون روشن شده است که در سطح زیراتمی، ذرات، پیدا و پنهان می‌شوند و یکدیگر را نابود می‌سازند؛ زیرا این‌ها دارای انرژی منفی و مثبت یا به‌عبارت دیگر ماده و ضد ماده هستند. این موضوع مهمی است و پاسخ معقول و منطقی به این اشکال است که می‌گوید «وجود حادث در ذات خداوند است یا در خارج از آن؟»؛ ‌یا به دیگر سخن، از آنجا که فقط خداوند سبحان ازلی است و جز او وجودِ ازلیِ دیگری نیست، خدا خلق را کجا به وجود آورده: در داخل خود یا خارج از خود؟ اگر درون خدا باشد، حدوث برای خدا پیش می‌آید و قدیم‌بودن و لاهوت مطلق‌بودنش باطل می‌شود. اگر هم خارج از خدا باشد، قدیم و ازلی‌بودن غیر خدا لازم می‌شود، آن هم در جایی خارج از آنجا که خدا آفرینش را پدید آورده است. اکنون روشن شد که نه این درست است و نه آن. چیزی که آن را وجود حادث می‌نامیم، چیزی نیست جز وجودی که عدمش را با خود به همراه دارد، که در دانش نوین آن را ماده و ضدماده یا انرژی مثبت و انرژی منفی می‌نامند. بر این اساس، آفرینش نه در درون ذات خداوند است و نه خارج از آن؛ زیرا به‌طور کلی آفرینش در حقیقتِ وجودی‌اش هنگامی که در قیاس با خداوند سبحان‌و‌متعال ـ‌که موجودی است حقیقی‌ـ قرار می‌گیرد، هیچ است.» پی‌نوشت/ جولای 2017: Suehila I(ع)ram-Smith: سلام و رحمت و برکات خداوند بر سید و امام ما احمدالحسن Ahmed Ahasan Milou van Bakel در بیمارستان است و از وضعیتی به‌نام placenta previa[295] رنج می‌برد. حالتی که جفت، دهانۀ رحم را مسدود می‌کند و می‌تواند در تولد کودک تأثیر بگذارد. کودک او (دختر) 22 هفته و 3‌روزه است. مایع آمنیوتیک او نشت کرده و او در بیمارستان بستری شده است. پزشکان در حال تلاش برای نگه‌داشتن کودک در رحم برای حدود 2 هفتۀ دیگر هستند تا کودک در 24‌هفتگی متولد شود که در این صورت زنده خواهد ماند. او در حال حاضر بستری است و در بیمارستان باقی خواهد ماند و از شما درخواست دعا برای خودش و کودکش دارد و گفت: «این به دست خداست». سبحان‌الله. سپاس و ستایش تنها از آنِ خداست. خداوند سبحان‌و‌متعال به شما پاداش خیر عطا فرماید، ای امام عزیز ما. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. از خدا می‌خواهم با سلامتی بر «مادر» منت بگذارد و در ازای آنچه از آن‌ها گرفته شده است به آن‌ها عوض خیر عطا فرماید؛ که او ارحم‌الراحمین است.

-آیا نظریۀ تکامل می‌گوید انسان از میمون است؟

پی‌نوشت/13 جولای 2017: سید الحوازم: پرسشی مطرح می‌شود: آیا نظریۀ تکامل می‌گوید اصل انسان، میمون بوده است؟ یا نه، عکسِ آن را می‌گوید؟ و آیا صاحب نظریۀ تکامل، به وجود خداوند ایمان دارد یا خیر؟ او می‌گوید جلال و جمال در این زندگی با نیروهای متعددش وجود دارد و آفریننده برای اولین بار آن را در چند مقوله، از صورت یا در یک صورت دمیده است... Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند تو را زنده بدارد. نظریۀ تکامل به این معناست که تمام زندگانی زمینی به یک اصل مشترک بازمی‌گردد. در دوره‌های اخیر، نزدیک‌ترین موجود به انسان ـ‌از نظر نزدیک‌بودن‌ـ انسان‌واره‌های اخیر هستند و نزدیک‌ترین انسان‌واره‌های اخیر به انسان، شامپانزه و بونوبو هستند. در مرحلۀ بعد، این سه با گوریل، در یک نیای مشترک، اشتراک دارند؛ سپس این چهار تا، با اورانگوتان در یک اصل مشترک، اشتراک دارند. پس میان انسا‌ن‌واره‌های اخیر و انسان، نیای مشترکی وجود دارد. این نیا‌های مشترک همگی منقرض شده‌اند و اکنون وجود ندارند. حال اگر سؤال شما این است که آیا اصل انسان، میمون است و منظور از میمون، انسان‌واره‌هایی باشد که هم‌اکنون زندگی می‌کنند، قطعاً پاسخ منفی است. اما ایمان یا کفر داروین هیچ تأثیری در موضوع سوء‌‌‌استفادۀ ملحدان از نظریۀ تکامل با هدف انکار نیاز به وجود خداوندگار ندارد. نظریۀ تکامل در زمان داروین به دلایل قوی و مستحکم ـ‌یعنی دلایل ژنتیکی کنونی که صحت نظریۀ تکامل را به اثبات می‌رساند‌ـ مستند نبود. کتاب «توهم بی‌خدایی» را مطالعه کن: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/​m​o​b​i​l​e​/​i​n​d​e​x​.​h​t​m​l پی‌نوشت/15 جولای 2017: خالد الطائی: سلام علیکم. من می‌دانم شما پاسخ مرا هرگز نخواهی داد؛ ولی به شما می‌گویم برای مدت 3 سال از انصار بودم، ولی امروز بیعت را می‌شکنم و دعوت را رها می‌کنم؛ چون این هم دعوتی مانند دعوت‌های پیشین، و وضعیتش همچون وضعیت مراجع دینی امروزی است. مدیران دفترهای شما را این‌گونه یافتم که به ایمان و تقوا تظاهر می‌کنند؛ در حالی که از خداوند و فرستاده‌اش به‌دور هستند. وقتی دختر جوانی برای معالجۀ غدۀ برادرش از آن‌ها درخواست کمک و مساعدت به‌اسم اسلام و شیعه را کرد، هیچ‌کس به او کمک و یاری نرساند؛ در حالی که بنده گمان می‌کردم ما کسانی هستیم که کمک می‌کنیم و کسانی هستیم که دارایی خود را فدای برادر مسلمان خود می‌کنیم. با مکتب شما در میسان ارتباط برقرار کردم و به آن‌ها گفتم این دختر چنین وضعیتی دارد و امیدوارم از کمک‌های مالی انصار مبلغی جمع کنید و ما نیز در کربلا هستیم و به او کمک می‌کنیم و پاسخ آن‌ها تنها این بود که نمی‌توانند کمک کنند. مجدداً تلاش کردم و همان پاسخ داده شد. در کربلا نیز همان پاسخ داده شد. پس انسانیت کجاست؟ روح اسلام کجاست؟ ما که نداریم! اگر خداوند سبحان می‌خواهد با بیرون‌رفتن من از دعوت شما عذابم کند از وضعیت شما به حضور او شکایت می‌کنم. خداوند به بندگانش بیناست. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. ایمان‌داشتن یا نداشتن شما مسئله‌ای است که به خودت برمی‌گردد و این خود تو هستی که برای آخرت خودت تصمیم می‌گیری؛ اما این خانمی که برای درمان برادرش به مقداری پول نیازمند است، این خانم لطف کند و به مکتب رسمی در نجف اشرف مراجعه کند تا ان‌شاء‌الله به ایشان خدمت‌رسانی کنیم. پی‌نوشت/15 جولای 2017: Yasser El-saadi: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای مولای من، ای قائم آل‌محمد(ع)! مولای من با این امید و خواسته شروع به نوشتن برای شما کردم که از مشکلم مطلع شوید و تفضل فرمایید؛ ولی ناگهان موانعی پیش آمد و نوشتۀ من حذف شد. نمی‌دانم علت چیست. مولایم شکر و فضیلت برای شماست.

-من همیشه پاسخ نمی‌دهم بلکه گاهی قضایا را به کسانی دیگر می‌سپارم

Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. حتماً الزامی نیست که بنده پاسخ بدهم؛ چون گاهی قضایا را به کسانی که پیگیری می‌کنند می‌سپارم. به‌طور کلی مسئله‌ات را اینجا قرار بده و من مطلع خواهم شد و اگر کسی برای پیگیری نباشد ان‌شاء‌الله به آن نظر خواهم کرد؛ اما دربارۀ موانع، شاید یکی از کسانی که صفحه را اداره می‌کنند اشتباهی این کار را کرده باشد. پی‌نوشت/13 جولای 2017: عبدالله العبودی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. آقای من احمد، در خصوص فیزیک و زیست‌شناسی اطلاعاتی ندارم؛ ولی دوست دارم کتاب توهم بی‌خدایی را بخوانم. چه‌چیزی مرا برای خواندن این کتاب آماده می‌کند؟ و توفیق، تنها از طرف خداوند است.

-هرآنچه می‌توانی از کتاب توهم بی‌خدایی بفهمی شما را کفایت خواهد کرد

Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. اگر این کتاب را به ترتیب خودش بخوانی بدون اینکه در آن غوطه‌ور شوی، مسائل علمی را برایت شرح خواهد داد. این کتاب فصل‌های مستقلی دارد و در پاره‌ای موارد عناوین مستقلی نیز دارد. اگر فهم یک موضوع برایت مشکل باشد شاید بخش دیگری را متوجه بشوی. آن بخشی که فهمیدن و شناختنش برایت ممکن باشد تو را کفایت خواهد کرد. پی‌نوشت/13 جولای 2017: سلوان الکربلائی: تو حتی پاسخ سؤال را ندادی. فقط فلسفه‌بافی کردی و گرد موضوع چرخیدی... با تشکر! Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. پاسخ را به‌روشنی بیان کردم. اگر مطلبی دربارۀ پاسخ مذکور داری بفرما مطرح کن و اگر همان ‌طور که از سخنت پیداست این پاسخ برایت روشن نشده، در نکات زیر دقت کن. همچنین می‌توانی کتاب «توهم بی‌خدایی» را مطالعه کنی. «مثالی برای روشن‌شدن بحث: تصور می‌کنیم فردی اقدام به حفر گودالی در عدم کرده و خاک یا آنچه را از گودال خارج کرده، کنار گودال کُپه کرده است. در اینجا ما گودال داریم و خاکی در کنار آن (یا آنچه از گودال خارج کرده‌ایم) مجموعۀ این دو، چیز جدیدی محسوب نمی‌شود؛ به این معنا که اگر ما یک بار دیگر خاک‌ها را به این گودال برگردانیم قضیه به همان صورتی که بوده یعنی به هیچ چیز بازمی‌گردد. به دیگر سخن، نه گودالی در کار خواهد بود و نه خاکی؛ یعنی ما فقط عدم داریم. در این حالت، چیزی از بیرون وارد معادله نشده که گفته شود اینجا موجودیتی حقیقی وجود دارد؛ بلکه همیشه عدم بوده است. ولی این، عدم مطلقی نیست که فاقد هیچ موجودیتی باشد. این عدمی که در اینجا درباره‌اش صحبت می‌کنیم عبارت است از گودال و کپۀ خاکی که کاملاً با آن برابر است و در نتیجه در این عدم، ما موجودیتی تقدیری (مجازی) داریم و این چیزی که عدمش را با خود دارد از هیچ‌‌چیز ظهور نیافته؛ بلکه کسی باعث پیدایش او بوده و او همان فرد یا نیرویی است که گودال را حفر کرده است. بنابراین حتی اگر موجودیت، موجودیتی تقدیری در عدم باشد، مانند پیدایش ذرات یا ریسمان‌های ذرات زیرْاتمی و ضد آن‌ها و نابود‌شدن برخی به‌وسیلۀ برخی دیگر طبق اصل عدم قطعیت در مکانیک کوانتوم، که پیش‌تر شرح داده شده، این را پیدایش از هیچ چیز نام نمی‌نهند؛ بلکه حقیقت آن است که چیزی که پدیدار شده، ذرۀ دارای انرژی مثبت، و در مقابل آن نیز ذرۀ دارای انرژی منفی ظهور یافته است. پیدایش ذرۀ دارای انرژی مثبت قطعاً سببی دارد و علتی آن را پدید آورده است. همان ‌طور که پیش‌تر اشاره شد، طبق تفسیر کپنهاگن، مکانیک کوانتوم با الغای اصل علیت می‌کوشد از بحث دربارۀ علت و سبب بگریزد؛ ولی این فرار باعث نمی‌شود علت و سبب حقیقی ملغی شود؛ بلکه نهایتاً می‌توان چنین گفت که علت و سبب ناشناخته مانده است. در مثال قبلی علتِ ناشناخته، عاملی است که گودال را حفر کرده است. این دقیقاً وجود خداوندگار را ثابت می‌کند و نیز اثبات‌کنندۀ چیزی است که همواره گفته‌ایم؛ اینکه هستی را خدا آفریده است و برپاداشتگی مستمر آن به دست خداوند است. البته مقصود این نیست که خداوند به‌طور مستقیم پدیدآورندۀ خلق یا برپادارندۀ آن است؛ بلکه مراد همان است که در قرآن فرموده: (وَ السَّماءَ بَنَیناها بِأَیدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ) (و آسمان را با دستانی برافراشتیم، و بى‏گمان، ما گسترش دهنده‌ایم).[296] خداوند از داشتن دستان واقعی منزه است. «أَیدٍ/ دست‌ها» در اینجا یعنی اسباب یا کارگزارانی که خداوند سبحان آن‌ها را پدید آورده است. نکته: موضوع ناپایداری‌های کوانتومی در فضا یا پیدایش ذرات یا ریسمان‌هایی با انرژی مثبت و نیز ضد آن‌ها و فنا‌شدنشان، به‌روشنی مؤید سخن همیشگی ماست؛ اینکه اولین مخلوق (محمد) بین ظهور و فنا در نوسان است؛ یا اگر بخواهیم آن را به شیوۀ فیزیک‌دانان امروزی بیان کنیم می‌توانیم بگوییم مجموع انرژی مثبت و منفی، ظاهر و پنهان می‌شود. تمام کیهان‌ها ـ‌که کیهان ما نیز جزئی از آن‌هاست‌ـ در این نوسان پیرو او هستند؛ بنابراین کاملاً ممکن و حتی طبیعی است که انرژی در سطح ذرات زیراتمی، در فرایندی شبه‌نوسانی که امام صادق(ع) توصیف می‌فرماید، پیدا و پنهان شود؛ یعنی همچون حجابی که تکان می‌خورد یا به‌عبارت دیگر پرده‌ای که جلوی در قرار دارد و باد آن را حرکت می‌دهد و می‌جنباند. نکته: وقتی می‌گوییم خدا خالق عدم است، مقصود این نیست که او عدم مطلق را خلق کرده است؛ زیرا عدم مطلق چیزی نیست تا خدا آن را خلق کرده باشد؛ بلکه منظور ما آن است که خداوند سبحان عدمِ هرچیزی را در کنار آن چیز آفریده است. همان طور که اکنون روشن شده است که در سطح زیراتمی، ذرات، پیدا و پنهان می‌شوند و یکدیگر را نابود می‌سازند؛ زیرا این‌ها دارای انرژی منفی و مثبت یا به‌عبارت دیگر ماده و ضد ماده هستند. این موضوع مهمی است و پاسخ معقول و منطقی به این اشکال است که می‌گوید «وجود حادث در ذات خداوند است یا در خارج از آن؟»؛ ‌یا به دیگر سخن، از آنجا که فقط خداوند سبحان ازلی است و جز او وجودِ ازلیِ دیگری نیست، خدا خلق را کجا به وجود آورده: در داخل خود یا خارج از خود؟ اگر درون خدا باشد، حدوث برای خدا پیش می‌آید و قدیم‌بودن و لاهوت مطلق‌بودنش باطل می‌شود. اگر هم خارج از خدا باشد، قدیم و ازلی‌بودن غیر خدا لازم می‌شود، آن هم در جایی خارج از آنجا که خدا آفرینش را پدید آورده است. اکنون روشن شد که نه این درست است و نه آن. چیزی که آن را وجود حادث می‌نامیم، چیزی نیست جز وجودی که عدمش را با خود به همراه دارد، که در دانش نوین آن را ماده و ضدماده یا انرژی مثبت و انرژی منفی می‌نامند. بر این اساس، آفرینش نه در درون ذات خداوند است و نه خارج از آن؛ زیرا به‌طور کلی آفرینش در حقیقتِ وجودی‌اش هنگامی که در قیاس با خداوند سبحان‌و‌متعال ـ‌که موجودی است حقیقی‌ـ قرار می‌گیرد، هیچ است. نکته: همان طور که آشکار کردم و دلایل علمی روشن ارائه نمودم، این یک حقیقت محض است؛ ولی احتمالاً بسیاری از افراد نمی‌پسندند که به آن‌ها بگویی شما هیچ چیزی نیستید. این انکار، گویی در برخی رجال دینیِ متکبر شدیدتر است؛ ولی به نظر من این عده امروز یا فردا مجبور می‌شوند بپذیرند که ما از ماده‌ای که ضدماده‌اش را با خود به‌همراه دارد تشکیل شده‌ایم و در یک کیهان مادی که ضدماده‌اش را با خود دارد و انرژی مثبت یا منفی‌اش با هم برابر است زندگی می‌کنیم؛ مگر اینکه این افراد مدت‌زمانی چند بر مواضع خود اصرار بورزند؛ همان طور که پیش‌تر اصرار داشتند که زمین نمی‌چرخد؛ یا شاید با توجه به اینکه ده‌ها سال از نظریۀ نسبت عام اینشتین می‌گذرد خود را با این احتمال که مردم همچنان از درک و فهم این علوم ناتوان می‌مانند دل‌خوش کنند. متأسفانه هنوز افراد فرهیختۀ اندکی با این نظریه آشنا هستند و گروهی کم‌شمار با معنای زمان‌‌مکان، نسبیت زمان و مکان و اینکه عامل پدیدآورندۀ جاذبه، انحنای بافت کیهانی (زمان‌‌مکان) است آشنایی دارند. چقدر زمان باید بگذرد تا مردم نظریۀ M را درک کنند و بدانند در جهان، بیش از ده بُعد وجود دارد؟ چقدر آن‌ها ـ‌پیشوایان جهالت‌ـ فرصت دارند تا مردم بدانند و بفهمند که اکنون علم ثابت کرده است که آن‌ها ضدماده‌شان را با خود به‌همراه دارند و جهانی که در آن زندگی می‌کنند نیز ضدماده‌اش را به‌همراه خود دارد؟! به‌طور قطع بسیاری از مردم تاکنون چیزی به‌نام ضدماده یا مادۀ تاریک را نشنیده‌اند. این فراخوان خطاب به هرکسی است که می‌تواند این مسائل را درک کند، تا این مطالب را مطالعه نماید و از آن‌ها آگاهی یابد و با دیگران به اشتراک بگذارد و بکوشد آن‌ها را به‌گونه‌ای صحیح برای یاری دین، اثبات وجود خدا و اثبات این مطلب که خدا نه جدای از خلق است و نه در درون آن‌ها، به کار گیرد؛ همان ‌طور که در مقابل، ملحدان نیز با تمام توان می‌کوشند از این علوم برای ابطال دین بهره‌برداری کنند، و نیز وهابی‌هایی که با استفاده از جهل و نادانی، در پِی آن هستند تا مردم را گمراه سازند و آن‌ها را از توحید و عبادت خدا به‌سمت عبادت بت بزرگی که زاییدۀ اوهام و نادانی‌های آن‌هاست منحرف کنند؛ همان خدایی که جدا از خلقش است و بالای آسمان‌ها قرار دارد. امیدوارم مردم این بار، مسئولیت‌پذیر باشند و برخلاف گذشتۀ قرن‌های طولانی، به حقیقت پشت نکنند.» کتاب توهم بی‌خدایی: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/​m​o​b​i​l​e​/​i​n​d​e​x​.​h​t​m​l پی‌نوشت/13 جولای 2017: Haider Faris: Waleed (ع)hanim یه نگاهی به پیام مخلد بینداز. Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند شما را زنده بدارد. کتاب توهم بی‌خدایی: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/​m​o​b​i​l​e​/​i​n​d​e​x​.​h​t​m​l

-توضیح جهان مسطح به صورت ساده

پی‌نوشت/15 جولای 2017: Mohammad Sajiraty: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، ای آقای من! از خداوند سبحان‌و‌متعال می‌خواهم در خیر و عافیت باشی. مولا و حبیب من، ممکن است به‌صورت ساده برایم شرح دهید شکل کیهان مسطح است یا نه و چرا؟؟؟ خواهش می‌کنم ویدئوی موجود در لینک زیر را ببینید که از مسطح‌بودن کیهان سخن می‌گوید و نظرتان را در این موضوع بفرمایید. https://l.facebook.com/l.php?u از خدای سبحان و متعال می‌خواهم برای همۀ مشکلات شما گشایش و فرج حاصل فرماید. Bilel Mnasri: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. خداوند شما را زنده بدارد. آری، کیهانی که در آن زندگی می‌کنیم مسطح است؛ ولی درست نیست از کلمۀ مسطح در اینجا این‌طور بفهمیم که دو‌بُعدی و مانند شکلی روی یک کاغذ مسطح است؛ بلکه مقصود ما این است که اگر سه نقطه در کیهان تصور کنی ـ‌با هر فاصله‌ای از یکدیگر‌ـ و با این سه نقطه، مثلثی تشکیل بدهی، مجموع زوایای این مثلث 180 درجه خواهد بود. ممکن است شما بگویی مجموع زوایای داخلی مثلث همیشه 180 درجه است، اما واقعیت این است که این قضیه فقط در فضای مسطح صحیح است که قواعد هندسۀ اُقلیدسی در آن صادق باشد؛ اما اگر فضا منحنی باشد (مثل زین اسب یا کره) مجموع زاوایای داخلی هر مثلث بزرگ‌تر یا کوچک‌تر از دو زاویۀ قائمه (یعنی 180 درجه)، و قواعد هندسۀ ریمان در آن برقرار خواهد بود. پس کلمۀ مسطح ـ‌در حقیقت‌ـ هندسۀ فضا در کیهان را توصیف می‌کند و به همان معنای متعارف عبارتی که می‌شناسیم نیست. آزمایش‌ها و اندازه‌گیری‌ها ثابت کرده است که انحنای کیهانی که ما در آن زندگی می‌کنیم صفر است؛ یعنی به‌طور کلی مسطح است. برای دانستن جزئیات به کتاب توهم بی‌خدایی مراجعه کن و در خصوص موضوعی که مطرح کردی هرچه بخواهی در آن می‌یابی. Ahmed Alhasan احمدالحسن: Bilel Mnasri احسنت. پی‌نوشت/ جولای 2017: Mohammed Adnan: Ammar Muneim Mohammed Adnan: او فقط از شکاف‌ها و رخنه‌ها سوء‌استفاده می‌کند. استدلال‌هایش چرخشی و باطل است و اصلاً استدلالی ندارد. سخنش هیچ معنایی ندارد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: سخن بنده معنادار و بسیار دقیق است. در خصوص وجود خداوندگار هیچ نقض و خلل یا شکاف علمی که مانعی برای فرض‌گرفتن وجود اله باشد در کتاب «توهم بی‌خدایی» وجود ندارد؛ بلکه برهان‌های قطعی برای وجود خدا وجود دارند. سخن در اثبات وجود خدا در دو سطح است: اول: در سطح زندگانی زمینی و تکامل. دوم: در سطح کیهان. برهان در سطح زندگانی زمینی و تکامل: ختم کلام: «تکامل هدفمند است»: ما با ژن‌ها، جهش ژنتیکی و قانون بقای ژن برتر ـ‌یا به‌عبارت دیگر موجود برتر‌ـ سر‌و‌کار داریم. تفاوت ژن با موجود جاندار همچون تفاوت نقشۀ ساختمان با خود ساختمان است. قانون بقای ژن برتر، این ژن‌ها را صیقل می‌دهد. اکنون با کمال اطمینان می‌دانیم که وسیلۀ بقای موجود شایسته‌تر در زندگی زمینی، به‌طور کلی همان ابزار هوشمندی وی یا مغز وی است. ابزار هوشمندی یا مغز، به مقدار زیادی غذا نیاز دارد و برای موجود زنده بسیار هزینه‌بر است؛ با این حال تکامل مجبور است در مسیر این رویکرد یعنی پیشرفت‌دادن ابزار هوشمندی گام بردارد. جهش ژنتیکی از همان آغاز وجود داشته است؛ بنابراین باید ژن‌های ساخت ابزار هوشمندی (برای مثال مغز) دیر یا زود به وجود آیند؛ هرچند جهش ژنتیکی کاملاً بی‌هدف تلقی شود. و از آنجا که در روند تکامل، قانون بقای ژن‌های برتر یا بقای موجود برتر حاکم است، می‌توانیم قاطعانه بگوییم سمت‌و‌سوی حرکت تکامل از آغاز مشخص بوده و هدف آن نیز تولید ژن‌های ابزار هوشمندی یا موجود باهوش بوده است؛ بنابراین تکامل هدفمند است. به نظر من این استدلال تام و تمام برای رد‌کردن نظریۀ الحادی دکتر داوکینز ـ‌آنجا که می‌گوید زندگی زمینی بر پایۀ تکامل، در درازمدت بی‌هدف است‌ـ کافی باشد. در حقیقت اگر بخواهیم حکم پیشین را بیشتر توسعه دهیم و این حکم را به هر نوع حیاتی که در مخیله‌مان می‌گنجد تعمیم دهیم، طبق قانون تکامل ـ‌که مبتنی بر جهش همانندسازها یا ابزارهای نسخه‌برداری و انتخاب برترین آن‌هاست‌ـ می‌توانیم قاطعانه نظر خود را به این صورت بیان کنیم: هر نوع زندگی، خواه زندگی زمینی ما باشد ـ‌که بر آب، کربن، نیتروژن و دیگر مواد شیمیایی استوار است‌ـ و خواه زندگی در سیاره یا جهانی دیگر ـ‌که به‌جای آب بر آمونیاک یا به‌جای کربن بر سیلیکون متکی باشد، چون می‌تواند زنجیره‌های طولانی همچون کربن را به وجود آورد‌ـ نتیجۀ حتمی آن، ایجاد ابزار هوشمندی خواهد بود و بر اساس قانونی که اکنون می‌شناسیم این همان هدف حتمی تکامل است و هیچ حیات یا همانندسازی یا ابزار نسخه‌برداری و تکامل نمی‌تواند دیر یا زود از رسیدن به آن برکنار بماند. می‌دانیم و انتظار داریم که هر نوع حیات در جهان ما، باید بر آب و کربن استوار باشد؛ زیرا آب مایعی بسیار مناسب برای میزبانی زندگی است؛ چرا‌که هنگام انجماد جرم حجمی‌اش کم می‌شود و یخ روی سطح آب می‌آید و به این ترتیب یخ این اجازه را می‌دهد که زندگی زیرش در آب‌های روان همچنان ادامه یابد. این عناصر چهارگانۀ هیدورژن، اکسیژن، نیتروژن و کربن، به‌میزان بیشتری در جهان یافت می‌شوند. کربن به‌تنهایی قادر است زنجیره‌های ضعیفی به وجود بیاورد که برخلاف زنجیره‌های سیلیکونی به‌راحتی شکسته می‌شود و برای متابولیسم و زندگی مناسب است. به این ترتیب به سخن نهایی و حل اختلافات در خصوص امکان اثبات وجود پروردگار یا خدا بر اساس نظریۀ تکامل می‌رسیم. ثابت کردیم که زندگی هدف دارد و هدفمند است؛ و تکامل نیز به همین صورت. از آنجا که «صفت اثر، دلالتی است بر صفت مؤثر» به این ترتیب اثبات می‌شود که مؤثر نیز دارای صفت هدفمندی و تعقل و دانایی است و بر این اساس وجود یک مؤثر هدفمند، منطقی و دانا را اثبات کرده‌ایم. در نتیجه وجود پروردگار یا خدا اثبات می‌شود؛ چه خودِ او به‌طور مستقیم مؤثر بوده باشد، یا مؤثر مستقیم، یکی از مخلوقات او بوده که با این صفت خود به او نیز دلالت خواهد داشت؛ یعنی همان صفت هدفمندی که ما به اثبات رساندیم. این موضوع، به‌خودیِ‌خود برای رد‌کردن نظریۀ الحادی جدید، مبنی بر اینکه تکامل فاقد هدفی درازمدت است ‌کفایت می‌کند. ابزار هوشمندی: گفتیم هدفِ تکامل، رسیدن به ابزار هوشمندی است؛ زیرا ابزار هوشمندی، همان ابزار بقای شایسته‌تر در تنازع شدید ژن‌ها برای بقاست. امروزه وجود هفت میلیارد انسان روی زمین، برای اثبات این حقیقت کافی است؛ ولی برای روشن‌شدن مطلب، خوب است این حقیقت را به‌اختصار، بیشتر بررسی کنیم. حتی اگر فرض کنیم جهش ژنتیکی از همان ابتدا تصادفی بوده باشد ما باز هم خواهیم گفت باید ژنی را که قابلیت ایجاد ابزار هوشمندی را دارا باشد فراهم نماید. منظور از ابزار هوشمندی، مغز فعلی انسان و حیوانات نیست؛ بلکه مراد هرچیز قابل‌تصوری است که بتوانیم آن را به‌عنوان نخستین مرحلۀ ساخت مغز در نظر بگیریم؛ مثل یک سلول عصبی. مسلماً جاندارانی که از ابزار هوشمندی بهره‌مندند، در تنازع پیروزند و بهرۀ آن‌ها برای بقا بیشتر است؛ بنابراین اگر تنازع بین موجوداتی باشد که همگی دارای ابزار هوشمندی باشند، آن‌هایی که هوشمندی بیشتری دارند، در این پیکار پیروزی بیشتری به دست می‌آورند؛ و به همین ترتیب ادامه می‌یابد؛ بنابراین در تکامل، سرآغاز ایجاد ابزار هوشمندی، موضوعی حتمی است؛ همچنین بهبود و پیشرفت ابزار هوشمندی همراه با گذر زمان نیز فرایندی حتمی به شمار می‌رود. به این ترتیب می‌توانیم بگوییم ابزار هوشمندی هدف حتمی تکامل است؛ یعنی هدف از تکامل به‌اختصار، رسیدن به هوشمندی است. مایلم اشاره کنم من نمی‌گویم که نتیجۀ هر تنازعی که میان افراد جریان دارد به سود فرد هوشمند خواهد بود، و حتی دربارۀ تنازع انواع نیز چنین نظری ندارم. سخن بنده این است که ژن سازندۀ ابزار هوشمندی همیشه در این پیکار غالب و قطعاً در رقابت پیروز است. گاهی فرد هوشمندتر یا جانداری که از ابزار هوشمندی برتری بهره می‌برد، از کسی که هوشمندی کمتری یا ابزار هوشمندی پایین‌تری دارد یا حتی اصلاً فاقد ابزار هوشمندی است، شکست می‌خورد. این وضعیت پیامد ویژگی‌ها و شرایط رویارویی طرف‌های درگیری است. گاهی در تنازع بقا، گونه‌ای که از ابزار هوشمندی برتر برخوردار است در مقابل گونه‌ای که ابزار هوشمندی ضعیف‌تری دارد شکست می‌خورد؛ زیرا از ویژگی‌ها و شرایط خاصی برخوردار است. البته هنگامی که ژن ایجاد‌کنندۀ ابزار هوشمندی ایجاد شود و وارد مجموعه‌ای از ژن‌های سازندۀ موجودات زنده گردد، ممکن نیست در تنازع در برابر ژن‌های دیگر شکست بخورد و امکان ندارد از مجموعۀ ژن‌های عامل در ساختن موجودات زنده خاج شود؛ بلکه پیش خواهد رفت و آهنگ رو به جلو با گذر زمان پیشرفت خواهد کرد؛ زیرا میان این ژن‌ها و دیگر ژن‌ها در تنازع بقا یا پیشرفت و رسیدن به جایگاه نخست، تفاوت بسیاری وجود دارد. رقابت میان ژن‌ها فقط به تنازع بقا محدود نمی‌شود؛ بلکه میان ژن‌ها برای تقدم و صدرنشینی در مجموعۀ ژن‌هایی که جسم موجودات زنده را می‌سازند نیز رقابت وجود دارد. هر ژن می‌کوشد تا تعداد بیشتری داشته باشد. رقابت‌کردن این ژن به‌شکلی ناآگاهانه و غیرهوشیارانه نیست؛ بلکه این رقابت و تنازع، از خلال قانون عمومی تکامل عبور می‌کند و تابعی از آن به شمار می‌رود. کتاب توهم بی‌خدایی: h​t​t​p​:​/​/​a​l​m​a​h​d​y​o​o​n​.​o​r​(​ع​)​/​.​.​.​/​l​i​v​e​/​w​a​h​m​i​l​h​a​d​/​m​o​b​i​l​e​/​i​n​d​e​x​.​h​t​m​l Mohammed Adnan: از آنجا که شما تکامل را تصدیق و آن را به‌سمت هوشمندی هدفمند ارزیابی می‌کنی، پس در طول 5/4 میلیارد سال گذشته چه کار می‌کرده است؟ فایدۀ تکامل صفت‌هایی مثل حجم بزرگ نهنگ‌ها، درازی گردن زرافه، بال پرندگان و غیره چیست، اگر هوشمندی از همان ابتدا هدف بوده باشد؟ آیا نباید فرایند تکامل فقط روی تکامل مغز موجودات پیاده شود؟ اگر شما را همراه یک پرنده از بلندای یک کوه پرت کنم کدام‌یک نجات خواهید یافت؟ شما شاید به‌نسبت 1‌درصد نجات پیدا کنی، در حالی که پرنده به‌نسبت 99.9‌درصد نجات می‌یابد؛ زیرا شما مثل یک پرنده بالی برای پرواز نداری. این موضوع به شرایط محیط‌زیست بستگی دارد. تعمیم سخن شما بر گونه‌های دیگر زندگی، اشتباه است. شما ادعا می‌کنی قطعی است، اما حقیقت این است که صدها احتمال دیگر وجود دارد و شاید آن موجودات ـ‌با توجه به شرایط سیارۀ محل زندگی خود‌ـ نیازمند به تکاملِ هیچ گونه هوشمندی نداشته باشند. تکامل ابزار هوشمندی ـ‌‌در این حالت‌ـ هیچ فایده‌ای نخواهد داشت. اگر با استناد به آنچه می‌گویی فرض کنیم تمامی موجودات زنده در آینده‌ای نزدیک به مرتبۀ بالایی از هوشمندی برسند ‌ـ‌مطابق هدفی که تکامل دنبال می‌کند‌ـ و فرض کنیم پرندگان با استفاده از ابزار هوشمندی بر تمامی موجودات برتری بیابند و اقدام به قتل‌عام بشر کنند. آیا این مطلب مخالف کتاب‌های آسمانی که بر بشر نازل شده است نخواهد بود؟ به‌علاوه به‌فرض که تکامل توسط خداوندگاری ارسال شده باشد. در این صورت من چنین فرض خواهم گرفت که خدای پرندۀ وحشی اسپاگتی همان کسی است که تکامل را ارسال کرده است؛ و چرا بودا یا دیگر خدایان نباشند؟ چرا به‌طور مشخص خدای اسلام باشد؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: Ammar Muneim Mohammed Adnan آیا شما سخن مرا پیش از اینکه توضیحات فوق را بنویسی، خواندی؟! دو احتمال وجود دارد: یا توضیح مرا نخوانده‌ای یا آنچه را که پیش‌تر نوشته‌ام نفهمیده‌ای، یا اینکه درک شما از تکامل و چگونگی انجامش سطحی و آکنده از اشتباهات بوده است؛ که از سخن شما چنین برمی‌آید. تکامل طی این میلیاردها سال چه کار می‌کرده است؟ قطعاً همان کاری را می‌کرده که همیشه در صورت وجود زندگی به انجام می‌رسانده است. آیا به‌عنوان مثال شما تصور می‌کنی اگر تکامل هدفمند باشد، طی یک میلیون یا ده میلیون سال مغز برتر یا چشم، کامل شده یا ابزار شنیداری کامل را فراهم خواهد ساخت؟ هریک از این‌ها به میلیاردها سال زمان نیاز دارد تا به‌صورتی که هم‌اکنون ما می‌بینیم برسد؛ چراکه پیوسته جهش‌های بی‌هدف وجود دارند؛ عاملی که بازه‌های زمانیِ لازم برای رسیدن به هدف را طولانی‌تر می‌کند. به‌علاوه بازۀ زمانی‌ای که شما نوشتی اشتباه است؛ چراکه زمان تکامل به‌اندازۀ عمر زمین نیست (عمر زمین تقریباً 6/4 میلیارد سال است)، بلکه حداقل صدها میلیون سال زمان نیاز است تا سطح زمین خنک شود و آمادۀ پذیرفتن زندگی گردد. بخشی از سخنم در بالا را مجدداً کپی می‌کنم تا هنگامی که بار دیگر آن را می‌خوانی بفهمی مقصود از ابزار هوشمندی، ابزار برتر برای بقاست و در نتیجه مثال ساده‌ای از تنازع بین افراد انواع گوناگون، مثل پرنده و انسان یا حتی رویارویی شیر با انسان را مطرح نکنی. علاوه بر اینکه این مثال‌ها میان دو گونۀ مختلف مطرح می‌شوند که هرکدام دارای ابزار هوشمندی است. به همین دلیل این مثال‌ها از اساس اشتباه است و کسانی هم هستند که با هدف اشکال‌گرفتن به آنچه بنده مطرح کرده‌ام مثال تنازع میان باکتری و انسانی را که دچار بیماری شده است پیش می‌کشند؛ به این اعتبار که باکتری دارای ابزار هوشمندی نیست، همان ‌طور که استیون هاوکینگ مثال زده است و بنده این مثال را در کتاب «توهم بی‌خدایی» پاسخ داده‌ام؛ می‌توانی مراجعه کنی. به‌طور کلی اگر آنچه را که در ادامه برای شما کپی می‌کنم متوجه بشوی برای فهمیدن این مسئله و آنچه را که درباره‌اش می‌گویم کافی خواهد بود؛ چون موضوع به این سادگی که شما می‌فهمید ـ‌یعنی تنازع بین دو فرد از دو گونۀ مختلف‌ـ نیست و تکامل، بزرگ‌تر و گسترده‌تر از چنین فهم ساده‌ای است که از آن برداشت می‌شود. «مایلم اشاره کنم من نمی‌گویم که نتیجۀ هر تنازعی که میان افراد جریان دارد به سود فرد هوشمند خواهد بود، و حتی دربارۀ تنازع انواع نیز چنین نظری ندارم. سخن بنده این است که ژن سازندۀ ابزار هوشمندی همیشه در این پیکار غالب و قطعاً در رقابت پیروز است. گاهی فرد هوشمندتر یا جانداری که از ابزار هوشمندی برتری بهره می‌برد، از کسی که هوشمندی کمتری یا ابزار هوشمندی پایین‌تری دارد یا حتی اصلاً فاقد ابزار هوشمندی است، شکست می‌خورد. این وضعیت پیامد ویژگی‌ها و شرایط رویارویی طرف‌های درگیری است. گاهی در تنازع بقا، گونه‌ای که از ابزار هوشمندی برتر برخوردار است در مقابل گونه‌ای که ابزار هوشمندی ضعیف‌تری دارد شکست می‌خورد؛ زیرا از ویژگی‌ها و شرایط خاصی برخوردار است. البته هنگامی که ژن ایجاد‌کنندۀ ابزار هوشمندی ایجاد شود و وارد مجموعه‌ای از ژن‌های سازندۀ موجودات زنده گردد، ممکن نیست در تنازع در برابر ژن‌های دیگر شکست بخورد و امکان ندارد از مجموعۀ ژن‌های عامل در ساختن موجودات زنده خاج شود؛ بلکه پیش خواهد رفت و آهنگ رو به جلو با گذر زمان پیشرفت خواهد کرد؛ زیرا میان این ژن‌ها و دیگر ژن‌ها در تنازع بقا یا پیشرفت و رسیدن به جایگاه نخست، تفاوت بسیاری وجود دارد. رقابت میان ژن‌ها فقط به تنازع بقا محدود نمی‌شود؛ بلکه میان ژن‌ها برای تقدم و صدرنشینی در مجموعۀ ژن‌هایی که جسم موجودات زنده را می‌سازند نیز رقابت وجود دارد. هر ژن می‌کوشد تا تعداد بیشتری داشته باشد. رقابت‌کردن این ژن به‌شکلی ناآگاهانه و غیرهوشیارانه نیست؛ بلکه این رقابت و تنازع، از خلال قانون عمومی تکامل عبور می‌کند و تابعی از آن به شمار می‌رود.» تعمیم بنده برای تمامی انواع حیات و در سطح کل این کیهانی که ما در آن زندگی می‌کنیم صد‌در‌صد درست است؛ چراکه مواد سازندۀ آن در سطح لپتون‌ها (کوارک‌ها، فوتون‌ها و الکترون‌ها) یا در سطح اتم‌ها یکسان است. در تمام مکان‌ها در کیهان به‌عنوان مثال فوتون‌هایی وجود دارند و در نتیجه اگر تکامل، جهش لازم برای احساس فوتون‌ها را فراهم کند تکامل به ابزار حس‌کردن فوتون‌ها خواهد رسید. این ابزار به‌عنوان مثال برای ما چشم است؛ بنابراین در یک سیارۀ دیگر باید چیزی باشد که همان وظیفه را انجام دهد ‌چه این چیز شبیه چشم ما باشد یا نباشد؛‌ اما همان وظیفه را به انجام خواهد رساند؛ یعنی حس‌کردن فوتون‌ها یا آن‌گونه که ما می‌نامیم دیدن یا توانایی نگریستن و دیدن اطراف. وضعیت را با گام‌های زیر برای شما بیان می‌کنم: در فرایند تکامل جهش ژنتیکی وجود دارد که اگر وقت کافی در اختیار داشته باشد حتماً ـ‌دیر یا زود‌ـ باید همۀ احتمالات را فراهم آورد و در اینجا انتخابی وجود دارد که برای موجود برتر و شایسته‌تر اجازۀ بقا را فراهم می‌آورد. حال اگر به گذشته بازگردیم به زمانی که هنوز هیچ ابزاری برای تعامل با فرکانس‌های نوری یا صوتی یا الکترومغناطیسی یا ابزاری برای تعامل با بوهای شیمیایی وجود نداشت ـ‌یعنی اکنون ما دربارۀ زندگی در سطح باکتری‌ها صحبت می‌کنیم یا یوکاریوت‌هایی که فاقد سلول‌های حسی برای درک محیط اطراف خود هستند‌ـ سپس دستاوردهای تکامل را در این حیات ابتدایی ـ‌که در گذشته‌های بسیار دور فقط این‌گونه حیات بر روی زمین وجود داشته است‌ـ لحاظ کنیم به این نتیجه می‌رسیم که جهش، ناگزیر باید دیر یا زود ابزار ادراک را فراهم آورد؛ چه ابزارهای حساس به نور باشند، چه ابزارهای درک دیگر چیزهایی که در محیط موجود زنده وجود دارد. موجودی که دارای این ابزار باشد ـ‌چه سلول عصبی حساس به نور باشد، چه سلول حساس به امواج الکترومغناطیس یا غیره‌ـ موجودی خواهد بود که نسبت به دیگر موجودات از یک ویژگی برتر برخوردار است؛ زیرا این ابزار، توان بالاتری برای تهیۀ غذا و گریختن از دشمن در اختیار وی قرار خواهد داد. به همین دلیل تکامل حتماً چنین جهشی را به وجود خواهد آورد؛ چراکه چنین موجودی در انتقال ژن‌ها به نسل‌های بعدی، موفق‌تر از همتایان خود خواهد بود. اگر قضیه مثلاً با سلول حساس به نور آغاز شود ـ‌بر اساس قوانین پیش‌گفته‌ـ انتظار می‌رود همۀ جهش‌هایی که منجر به افزایش کارآیی آن می‌شود نیز به آن اضافه گردد؛ به این ترتیب طبیعی است که فرجام کار، پیدایش چشم و حتی چشمی همچون چشم شاهین باشد که شاهین با استفاده از آن می‌تواند بسیار روشن و واضح ببیند و با سرعتی فوق‌العاده بر سر شکارش فرود آید؛ یا انتظار می‌رود در نهایت، ابزارهای کارآمد شنوایی همانندِ ابزاری که خفاش‌ها و دلفین‌ها در اختیار دارند و دستگاه‌های قوی سونار نامیده می‌شوند پدیدار گردد. به‌طور کلی آنچه می‌خواهیم بیان کنیم این است که در مسیر تکامل، تولید و تکامل حسگرها حتمی است؛ زیرا جهش باید ابزارهای درک محیط را به وجود آورد و انتخاب نیز حتماً آن را تثبیت خواهد کرد؛ بنابراین هنگامی که حسگرها در زندگی زمینی به وجود بیایند ـ‌هرچند ابتدایی باشند، مثل گروهی از سلول‌های حساس به نور یا گروهی از سلول‌های حساس به الکتریسیته‌ـ هر ابزاری که آن‌ها را به هم ربط دهد و عملکرد آن‌ها را با دیگر اندام موجود زنده هماهنگ سازد، به گونه‌ای که موجود سود بیشتری از این رهیافت به دست بیاورد، این ابزار به هر شکلی که باشد یقیناً تکامل آن را تثبیت خواهد کرد. این ابزار در حقیقت همان ابزار هوشمندی است یا به دیگر سخن، اصل یا اساس ابزار هوشمندی به همان شکلی است که ما به‌طور معمول می‌شناسیم؛ و از آنجا که ابزار هوشمندی، ابزار بقای برتر است، حتماً تکامل خواهد یافت تا به ابزار هوشمندی برتر برسد. کتاب «توهم بی‌خدایی» درصدد است که با دلایل متقن علمی ثابت کند خدایی وجود دارد و به‌دنبال اثبات این مطلب نیست که کدام دین، حق است و کدام دین اشتباه؛ این مرحلۀ بعدی است و کلام در این خصوص را می‌توانی در کتاب «عقاید اسلام» بیابی و امیدوارم پیش از نوشتن، آرام باشی و درک کنی. Mohammed Adnan: شاید شما نیز حرف مرا نفهمیده باشی؛ اما من هرگز مثل تو برای افراد سطحی دست به مغالطه نخواهم زد و اغراق هم نخواهم کرد. شما اشاره کردی تکامل مغز ـ‌دیر یا زود‌ـ حتمی است. مثال من دربارۀ پرنده برای تنازع نبود؛ بلکه برای بیان این بود که تکاملِ یک چیزِ نوعی ـ‌مثل چشم یا بال یا مغز‌ـ با توجه به شرایط و نیازمندی‌های محیط، مسئله‌ای است نسبی؛ یعنی تکاملِ مغز، حتمی نیست. وجود مغز بدون نیاز به آن، نقض مفهوم تکامل محسوب می‌شود. شما در منبع زیر خواهی دید که موجودات اسفنجی و دیگر موجودات، دارای مغز یا چیزی شبیه به مغز بوده‌اند، ولی به مرور زمان آن را از دست داده یا ساده‌سازی کرده‌اند؛ چون نیازی به آن نداشتند. .​.​.​-​a​n​i​m​a​l​s​-​t​h​a​t​-​l​o​s​t​-​t​h​e​i​r​2​0​1​5​0​4​2​4​h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​b​b​c​.​c​o​m​/​.​.​.​/ به این ترتیب نتیجه می‌گیریم وجود حسگرهای نوری هنگامی که شرایط محیطی، نیاز به وجود چنین حسگرهایی را اقتضا کند می‌تواند مفید باشد؛ اما اگر موجود در شرایط تاریک مثل غارها زندگی کند این حسگرها را به‌دلیل بی‌فایده‌بودن از دست خواهد داد، و این شامل مغز (ابزار هوشمندی) نیز می‌شود؛ به هر شکلی که باشد؛ پس عدم‌نیاز به مغز موجب زوال یا دستِ‌کم مختصر‌کردنش خواهد شد و به این ترتیب ژن‌های مغز ـ‌آن‌گونه که شما ادعا می‌کنی‌ـ صدرنشین نخواهند بود. به علاوه آیا شما اعتقاد داری ادامه‌دادن توضیحات متعدد باعث می‌شود این موضوع صحیح بشود که همچنان به نوشتن توضیحات ادامه می‌دهی؟! Ahmed Alhasan احمدالحسن: Mohammed Adnan به شما گفتم پیش از آنکه اقدام به نوشتن سخن ناصحیح و مبتنی بر فهم سطحی خودت از تکامل کنی، آرام باشی و آنچه را که نوشتم بخوان یا برای فهمیدنش تلاش کن. پیش‌تر به شما گفتم: روی سخن متوجه فرد یا گونۀ معینی نیست؛ بلکه متوجه ژنِ ابزار هوشمندی است که به‌طور قطع و یقین در مجموعۀ ژن‌های عامل وجود دارد. چرا وجود این ژن حتمی است؟ چون هر موقع زمان لازم برای جهش مهیا باشد جهش، آن ژن را فراهم خواهد ساخت و انتخاب، آن را تثبیت خواهد کرد؛ زیرا این ژن‌ها حسگرهای محیط را ـ‌که وجود آن‌ها نیز به‌نوبۀ خود حتمی هستند‌ـ شکل می‌دهند. چرا وجود این حسگرها حتمی است؟ زیرا این حسگرها، محیط (فوتون‌ها، امواج صوتی، مواد شیمیایی، امواج الکترومغناطیسی و...) را درک می‌کنند و می‌شناسند؛ بنابراین هنگامی که زمان لازم برای جهش مهیا باشد جهش، این حسگرها را برای درک محیط فراهم خواهد ساخت و انتخاب طبیعی به‌طور قطع آن‌ها را تثبیت خواهد کرد. اکنون نتیجه‌ای که برای ما آشکار می‌شود چیست؟ وجود ابزار هوشمندی حتمی است، زیرا وجود مقدماتش حتمی است. استمرار تکاملِ این ابزار در مجموعۀ ژن‌های عامل تا رسیدن به ابزار هوشمندی برتر نیز حتمی است؛ زیرا ابزار هوشمندی برتر، ابزار بقای بهتر است و من پیش‌تر این مطلب را بیان نمودم. روی سخن در مقولۀ ژنتیک، متوجه مجموعۀ ژن‌های عامل است و مربوط به یک گونه و یک فرد نمی‌شود و در نتیجه، عدول از آن در نوعی معین در اثر شرایط معین به آن معنا نخواهد بود که ابزار هوشمندی برتر، همیشه ابزار بقای بهتر در تکامل نبوده است؛ این مطلب را درک کن. اما موضوع تاریکی به‌شکلی که شما مطرح کردی ـ‌یعنی در محدودۀ زندگی زمینی‌ـ ارزشی ندارد؛ زیرا مجموعۀ ژن‌های عامل، به یک یا ده گونه که مثلاً در تاریکی یک محیط ژرف زندگی می‌کنند منحصر نمی‌شود؛ بلکه در ارتباط با مجموع همۀ موجوداتی است که حامل آن ژن‌ها هستند؛ یعنی همۀ موجودات زنده‌ای که بر روی این زمین این ژن‌ها را طی گذر زمان با خود حمل می‌کنند. اضافه می‌کنم در سطح تمام کیهان، اگر نور یا فوتون‌ها در یک مکانی از بین بروند، آیا امواج صوتی نیز از بین خواهند رفت، آیا مواد شیمیایی از بین خواهند رفت و آیا امواج الکترومغناطیسی نیز از بین خواهند رفت؟ و آیا تمام لپتون‌ها از بین خواهند رفت؟ آیا ممکن است در این کیهان، منطقه‌ای خالی از ذرات و لپتون‌ها وجود داشته باشد و در عین حال قادر به میزبانی از حیات و زندگی نیز باشد؟! آیا اکنون متوجه شدی که بدون فهمیدن سخن می‌گویی؟ تو (یا غیر تو) می‌توانی استدلال مرا فقط در یک صورت نقض کنی و نه در هیچ صورت دیگر؛ اینکه ثابت کنی فرض‌گرفتن وجود‌ منطقه‌ای در این کیهان که پذیرا و میزبان حیات باشد و در عین حال خالی از هرگونه امواج صوتی، امواج الکترومغناطیسی و ... باشد، فرضی است واقعی. آیا شما می‌توانی تصور کنی این‌چنین محیطی، شایستگی حیات در این هستی که ما را دربرگرفته و آن را به خوبی می‌شناسیم داشته باشد؟! ** ** **

-خاطرات من از شهادت سید محمد صدر (خدا رحمتش کند)

Ahmed Alhasan احمدالحسن/28 جولای 2017: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. به خانوادۀ سید محمد صدر( و همۀ پیروان و دوستداران او: خداوند پاداش شما را بزرگ بِدارد. به‌جهت بازگویی خاطراتم از به‌قتل‌رسیدن و شهادت سید محمد صدر(خدا رحمتش کند): همۀ جزئیات را بیان نخواهم کرد؛ بلکه تنها به ذکر برخی از مسائلی که مهم می‌دانم یا شاید برای برخی مهم باشد بسنده خواهم کرد. پیش از آنکه مرجعیت سید محمد صدر در عراق گسترش یابد و پیش از آنکه نماز جمعه بر پا کند او‌( نماز ظهر و عصر را داخل ضریح امام علی(ع) به‌جا می‌آورد و فقط برخی از زائران و یک یا دو مُعمم در جلوی دیگران پشت سرش نماز می‌گزاردند، نه بیشتر. من نیز این وضعیت را می‌دیدم؛ زیرا گاهی اوقات، نماز ظهر و عصر را نزدیک ضریح امام علی(ع) می‌خواندم و در راه به‌سمت ضریح از کنار سید محمد صدر( عبور می‌کردم. او داخل ضریح، نزدیک درب اولِ ورودی ضریح نماز می‌خواند. گاهی اوقات که او آنجا می‌آمد و در مکان خودش پیش از بر‌پا‌شدن نماز می‌نشست من نیز می‌نشستم و به او سلام می‌کردم. او معمولاً هنگام اذان می‌آمد. سپس مرجعیت او( گسترش یافت و نماز جمعه بر پا نمود که به‌نوبۀ خود سهم بزرگی در منتشر‌شدن مرجعیت وی داشت. مکان سکونت من در این دوران، بسیار به حضرت علی نزدیک بود و به‌طور مشخص در کوچۀ مقابلِ کوچۀ مدرسۀ یزدی بود؛ همانجا که شیخ مرجع، مرتضی بروجردی( ـ‌شرح‌دهندۀ مباحث سید خویی(‌ـ به قتل رسید[297] و زمانی که او( به قتل رسید، بین من و او فقط به‌اندازۀ عرض خیابان فاصله بود. من او را دیدم که وارد کوچۀ مدرسۀ یزدی شد ـ‌همانجا که خانه‌اش قرار داشت‌ـ و چند لحظه بعد از وارد‌شدنش صدای شلیک تپانچه را شنیدم. شیخ مرجع ـ‌مرتضی بروجردی‌ـ دلی پاک داشت و اشکش زود جاری می‌شد. من گاهی اوقات با او دیدار و به او سلام می‌کردم. از به‌قتل‌رسیدنش رنجور شدم و لحظۀ تحویل جسدش ـ‌شخصاً‌ـ به بیمارستان رفتم و وارد غسال‌خانه، و در تشییع جنازه و تدفینش حاضر شدم. مدتی پس از آن هم شیخ مرجع، علی غروی تبریزی( در راه بازگشت از زیارت کربلا به قتل رسید.[298] آنچه در اینجا برای بنده از بیان به‌قتل‌رسیدن این دو نفر اهمیت دارد، اتهام وارد‌شده از سوی برخی از شیوخ حوزه یا دیگر احزاب است که متوجه سید محمد صدر( یا برخی از پیروان او شده بود. قطعاً بسیاری از شما سخن سید صدر را در یکی از دیدارهایش شنیده‌اید که تهمت به‌قتل‌رساندن شیخ غروی را از خودش دفع می‌کند. کسی که این مطلب را نشنیده است می‌تواند به دیدار ضبط‌شدۀ سید محمد صدر مراجعه نماید. من مجبور شدم ـ‌پیش از اینکه خانۀ جدیدی برای سکونت ترتیب دهم‌ـ به‌طور ناگهانی خانه‌ای را که در آن زندگی می‌کردم ترک کنم. مجبور شدم به‌طور موقت در مدرسۀ دینی با برخی از دوستانِ معمم ساکن شوم و در همان مکان شیخ عبد‌المهدی کربلایی ـ‌نمایندۀ فعلی سید سیستانی‌ـ نیز سکونت داشت. من در اتاقی در طبقۀ دوم ساکن بودم و او در اتاقی در طبقۀ اول. من در آن زمان او را نمی‌شناختم. او نیز مجبور شده بود در این مدرسه ساکن شود و علت انتقال او این بود که سید محمد صدر، قانونی وضع کرده بود که آن‌ها را از مکان سکونت قبلی‌شان در مدارس حوزوی نظامی محروم کرده بود؛ مدارسی که حکومت پیشین عراق، مدیریتش را به سید محمد صدر( تحویل داده بود. گاهی اوقات می‌دیدم شیخ عبد‌المهدی کربلایی برای نماز شب بیدار می‌شود و پیش می‌آمد که گاهی اوقات در محل سکونت یا در خیابان با یکدیگر برخورد می‌کردیم؛ ولی ارتباطی جز سلام علیک با او نداشتم. همچنین از برخی از معممین مدرسۀ دینی و خارج از آن می‌شنیدم که از او انتقاد می‌کردند و می‌گفتند او در توزیع اموال عدالت ندارد. او گاهی اوقات حقوق یا کمک‌هایی را از دفتر سید سیستانی توزیع می‌کرد. اندکی پیش از به‌قتل‌رسیدن سید محمد صدر، به‌شکل بسیار گسترده‌ای، نواری از دو شیخ حوزۀ علمیه پخش شد که یکی از ایشان شیخ حسن کوفی( بود و شیخ دیگر خطیب حسینی بود که او هم شناخته‌شده بود. از گفتن اسمش پرهیز می‌کنم تا گرفتار خطر یا مسائل مشابهی نشود. در این نوار ضبط‌شده، آن شیخِ خطیب از شیخ حسن کوفی سؤال می‌کند و شیخ کوفی از سید محمد صدر( انتقاد می‌کرد. وقتی در ماه رمضان به بصره رفتم، شنیدم این شیخ خطیب در یکی از مساجد قرائت دارد. شبی در مجلسش حضور یافتم و چون مجلس به پایان رسید او نزد من آمد، به من سلام کرد و نزدیکم نشست. به او گفتم: مناسب نیست که شما و شیخ حسن اقدام به پخش نواری علیه سید محمد صدر کنید، و اینکه این نوار به‌منزلۀ فتوای حلال‌کردن خون سید است. او از من خواست موضوع فیصله داده شود. او بسیار در تنگنا بود و چه بسا پشیمان شده بود. همچنین در این دوران، روزی در خیابان رسول نزدیک مدرسۀ یزدی قدم می‌زدم که شیخ معممی به من سلام کرد. او یکی از اساتید عقاید در آن زمان بود و نیز یکی از مهم‌ترین وُکلای سید سیستانی در آن موقع. او جزوه‌ای به من داد که عبارت بود از جلد اولِ مجموعۀ مسجد ضرار. وقتی به اتاقم بازگشتم و جزوه را خواندم متوجه شدم منظور از مسجد ضرار، سید محمد صدر( بوده است. طبیعتاً مجموعۀ مسجد ضرار کامل نشد؛ زیرا کسی که با آن قصد شده بود طی کمتر از دو هفته پس از انتشار جلد اول به قتل رسید. دو رؤیای من، در این دوران: رؤیای اول: مجلس عروسی بسیار بزرگی دیدم که حضارش بی‌تردید زیاد بودند. دیدم دامادِ آن مجلس سید محمد صدر( بود. پایان رؤیا. تأویل عروسی معمولاً انتقال به زندگی دیگر را تمثیل می‌کند و در چنین حالتی، مرگ است. دومین رؤیا: دیدم درخت بسیار بزرگی هست که برگ‌های بسیاری دارد. برگ سبزی از این برگ‌ها جدا شد و شروع به افتادن کرد و هنگامی که در هوا تکان می‌خورد نام سید محمد صدر را روی آن خواندم. پایان رؤیا. این رؤیا را نیز به مرگ او تأویل نمودم. در روز جمعه سید محمد صدر به قتل رسید و من آن روز در نجف بودم. صبح روز شنبه، مدارس دینی تقریباً خالی بودند و مأموران امنیتی در کوچه‌های قدیمی شهر با لباس عادی حضور داشتند. پس از به‌قتل‌رسیدن سید و پیش از سرد‌‌شدن خونش و حتی در عصر جمعه، سخنان واقعاً تندی از برخی از معممین شنیدم که به‌یقین اعتقاد دارم از آن سخنان پشیمان شده‌اند. پس از چند روز، رؤیایی دیدم: در دستانم، دو گردنبند و بر هر گردنبند یک بطری از خون سید محمد صدر( قرار داشت. اولی را به گردن صدام آویزان کردم و دیگری را به گردن شخص دیگری که از بیان نامش خودداری می‌کنم. پی‌نوشت/ 29 جولای 2017: Ahmed Alhasan احمدالحسن: هرکس از آنچه در بیانیۀ قبلی گفته‌ام مطلع نشده است، این فایل ضبط‌شده از سید محمد صدر( است که اتهام باطل اقدام به قتل شیخ علی غروی تبریزی را از خود دفع می‌کند.[299] پی‌نوشت/ 29 جولای 2017: مصطفی السندی: سلام بر شما سید احمدالحسن. با توجه به اینکه من به شما ایمان ندارم، اما دربارۀ شما گفته‌اند از آل‌محمد(ص) هستی و تفسیر قرآن و رؤیا و...و...و...و... می‌دانی. یکی از نزدیکانم رؤیایی دید. رؤیا را به چند مفسر عرضه کردیم اما از تفسیرش ناتوان بودند. در حقیقت این دو رؤیا را دو خواهر دربارۀ شخصی با نام کرّار دیده‌اند. رؤیا. خواهر بزرگ‌تر که ساکن آمریکاست دو نفر را دید: یکی مردی بود به‌نام «سِرّ الله» و شخص دوم دختری به نام «نور الهدی». آن‌ها گفتند وقتی کرّار با نور الهدی ازدواج کند خداوند نسلی به او روزی خواهد کرد که این نسل از انصار امام مهدی(ع) خواهند شد. و دو روز پس از رؤیای اول، خواهر کوچک‌تر در رؤیا دید که ساکن کربلاست و همان خواب و همان افراد را دید که همان سخن را به او گفتند. اما در این دو رؤیا گفتار افراد به عربی، انگلیسی یا فارسی نبود و تقریباً زبان رمزگونه بود؛ ولی وقتی با دو خواهر سخن گفتند سخن خود را به آن‌ها فهماندند. امیدواریم زودتر پاسخ دهید ای سید بزرگوار. چندین روحانی و سید و شیخ از تفسیرش ناتوان شده‌اند. خدا ارحم‌الراحمین است. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. سرّ الله = خلیفۀ خدا. نور الهدی: دین حق. ازدواج‌کردن نور الهدی به این معناست که دین حق، پا می‌گیرد و دعوتِ به خداوند پا می‌گیرد و رفیق و همراه آن در زندگی می‌شود و روزی داده‌شدنِ نسل، یعنی او دوباره متولد می‌شود و از انصار امام مهدی می‌گردد. این رؤیا این شخص را تشویق به انجام عمل می‌کند تا از انصار امام مهدی شود و چه بسا خداوند سبحان او را به آنچه اراده می‌فرماید توفیق دهد. پی‌نوشت/ 30 جولای 2017: کرار الصالحی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. مولای عزیز من، دیروز ازدواج کردم و ـ‌شکر و سپاس، خداوند را که‌ـ به برکت دعای شما خداوند این کار را آسان فرمود. از شما درخواست می‌کنم برای داشتن نسل صالح دعایم فرمایی تا آن‌ها را در راه خدا و در برابرت آگاه کنم، ای حبیب من. شوق و عطوفت من برای شما و پدرت. Ahmed Alhasan احمدالحسن: کرار الصالحی اسماء احمد و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. مبارک باشد. از خدا می‌خواهم شما را به آنچه خیر آخرت و دنیا در آن است توفیقتان دهد و به شما نسل صالح عطا فرماید.

-من نخواستم در عقیده یا فقه، به رؤیایی که در پیامم گفتم اعتماد شود

پی‌نوشت/ 30 جولای 2017: سید عقیل کمونه: این هم یک نظر است؛ شاید هم دوست داری شخصیتی برجسته باشی... اما حوزه به ما آموخته است که رؤیا را مبنا قرار ندهیم... به‌علاوه شما عیوبی داری: اول: به سید صدر طعنه زدی. دوم: به شیخ کربلایی طعنه زدی... چرا شخصاً در کوچاندن برخی از طلبه‌ها دخالت کردی و چرا در مدرسه حضور داشتی.......... این انتقاد ادامه‌دار است. Ahmed Alhasan احمدالحسن: از شما یا دیگران درخواست نکردم در عقیده یا فقه به رؤیاهایی که در بیان فوق نقل کردم اعتماد کنی. رؤیاها این‌گونه نیستند؛ بلکه اخبار غیبی هستند که به وقوع پیوسته‌اند. آنچه نوشتم حقایقی است که در زندگی خود و زندگی در حوزۀ علمیه با آن مواجه شدم و فقط نقل کردم و کسی را متهم نکردم و هرگونه نتیجه‌گیری خیالی که برخی افراد از سخن و نوشتۀ من در این بیانیه‌ به خیال خود برداشت کنند مسئولیتش با من نیست. پی‌نوشت/ 30 جولای 2017: وعد طارق: سلام بر شما سید احمد. آیا شما معتقدی شیخ حسن کوفی پس از نوار ضبط‌شده‌ای که توسط پیروان صدام انتشار پیدا کرد بی‌گناه بوده و بی‌گناه‌بودنش در آن زمان دربارۀ سید شهید مشهور نشده بود؟ اینجا می‌بینیم شما به حسن کوفی رحمت می‌فرستی... سؤال دوم: آیا شما در آن زمان، از طرف صاحب‌الزمان فرستاده شده بودی... یا خیر؟... وقتی به سید شهید سلام می‌کردی آیا با هم بحث می‌کردید یا خیر؟ همگان سید را به‌عنوان مردی شایسته می‌شناسند و بسیاری از مردم می‌دانند و صالح را از بدکردار تشخیص می‌دهند. آیا او در آن زمان تو را شناخت که در آینده صاحب دعوت حق هستی؟ سید احمد از شما متشکرم.

-شیخ حسن کوفی در مورد سخنی که دربارۀ سید محمد صدر گفت خطاکار بود

Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. بنده معتقدم شیخ حسن کوفی( خطاکار و گناهکار بود و گناهش بزرگ است؛ همچنین معتقدم او همچون قوچی قربانی شد و کسانی که او را به‌سوی اشتباه کشاندند گناهش را بر دوش می‌کشند. نتیجه این شد که او زندگی‌‌اش را به‌خاطر رفتار اشتباهش از دست داد. ** ** **

-انتشار درخواست یک مادر دردمند برای آزادی فرزندش در سعودی

Ahmed Alhasan احمدالحسن/18 آگوست 2017: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. امیدوارم نسبت به انتشار درخواست این مادر دردمند اِهتمام بورزید تا پسرش عبدالله هانی آزاد شود. خداوند به شما پاداش خیر عطا فرماید.[300] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​h​m​e​d​.​A​l​h​a​s​a​n​.​1​0​3​1​3 پی‌نوشت/ آگوست 2017: احمد آلبو حسن: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، حبیب من، سید من، و مولای من... پدرم را از دست دادم و با از‌دست‌دادن او ـ‌ از دوست‌ـ یتیم شدم، و در نبود او زندگی جدیدی را آغاز کردم که کسی جز شما آن را پر نمی‌کند... چراکه شما پدر حقیقی، دوست، امان و مهربان هستی، و صبر و تسلی با شماست... Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. مرگ عبور‌کردن از این دنیا به آخرت است و وقتش که برسد ناگزیر همه باید آن را بپیماییم؛ پس خوشا به حال کسی که توشه‌اش را برای آن آماده کند. خدایا! به تو پناه می‌آورم از غم و اندوه و سختی مرگ، و از بازگشتگاه بد در قبر، و از پشیمانی‌های روز قیامت. از تو زندگانی گوارا، مرگ درست و محل بازگشت کریمانه بدون رسوایی و فضاحت را خواستارم. خداوند پاداش‌های شما و پاداش‌های خانوادۀ بزرگوار و همۀ دوستدارانش را بزرگ بگرداند. از خداوند می‌خواهم او را با محمد و آل‌محمد مبعوث و به شما صبر بر مصیبت روزی فرماید. پی‌نوشت/13 آگوست 2017: ابو محمد الحسیناوی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. آقا و مولای من، خداوند به برکت دعای شما شفایم داد، ای سید و مولای من. به بزرگی خداوند قسم، پزشک‌ها در مجتمع پزشکی بغداد گفته بودند بیش از شش ماه زمان لازم است تا دست و پایت را حرکت بدهی؛ ولی به فضل دعای شما و دعای مؤمنان، دو هفته است که شروع به حرکت‌دادن پاهایم کردم و الآن خیلی سالم هستم؛ و الحمد لله رب العالمین. سید و مولای من، دوست داشتم اولین پیامم را ـ‌پس از یک ماه قطع ارتباط‌‌ـ برای شما بنویسم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. الحمد لله که سالم هستی. پی‌نوشت/5 آگوست 2017: محمد العراقی: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. سید و مولای من، خداوند تو را حفظ کند و نگهدارت باشد. آقای من، سؤالی دارم و امیدوارم با پاسخ‌دادن، بر من تفضل فرمایید. پرسش #س/ حدیثی قدسی هست که خداوند با موسی(ع) سخن می‌گوید و به او می‌فرماید: ای پسر عمران وقتی دیدی ثروت و بی‌نیازی روی آورده است بگو گناهی است که عقوبت شتاب گرفته، و وقتی دیدی فقر و نیازمندی رو کرده است بگو مرحبا به نشانۀ صالحان. این حدیث نشان می‌دهد که فقر و نیازمندی، نشانۀ شایستگان است. حدیثی از امام علی(ع) نیز وجود دارد که برای مردم شناخته‌شده است: «اگر فقر و نیازمندی به شکل مردی بود او را می‌کشتم.» چگونه امام فقر و نیازمندی را می‌کشد در حالی که نشانۀ شایستگان است؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیزم خداوند تو را زنده بدارد. «مرحبا به نشانۀ صالحان»: یعنی راضی‌بودن به قضا و قدر خداوند و آن روزی‌ که برای ما ثبت کرده است و این به آن معنا نیست که فقر و نیازمندی چیز زیبایی بوده باشد که باید برای رسیدن به آن، آرزو یا دعا شود؛ بلکه عکسش صحیح است. در دعای وارد‌شده از ائمه(ع) می‌بینی امامان(ع) به درخواست روزی از خداوند و رفع نیاز و درخواست بی‌نیازی از آنچه در اختیار مردم است تشویق فرموده‌اند. سؤالت را به‌زیبایی خلاصه کردی. خداوند توفیقت دهد. پی‌نوشت/5 آگوست 2017: Ahmed Ahmed: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای حبیب و سید من. من و برادرم بیکار هستیم. برای کاری با ما تماس گرفتند؛ کار در پمپ بنزین خصوصی، بدون حقوق. شما می‌دانی هر لیتر بنزین 450 هست و در همۀ پمپ بنزین‌ها صاحب پمپ بنزین هر لیتر را 500 می‌فروشد و به شما می‌گوید: برای هر لیتری 50؛ یعنی هر 10 لیتر 500. مولای من! آیا این پول حرام است یا حلال؟ سر کار برویم یا نه؟ من و برادرم نیازمند گشوده‌شدن باب رزق و روزی هستیم. حبیب و سید و مولای من! لطفاً لطفاً به من پاسخ بدهید تا پاسخ صاحب پمپ بنزین را بدهم و در جست‌وجوی کار دیگری برویم... خدمتگزار شما احمد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. اشکالی در این کار وجود ندارد. پی‌نوشت/5 آگوست 2017: حیدر کرار: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما... سید و مولای من، ای قائم آل‌محمد(ع)!... به خدا سوگند حیا می‌کنم برایتان مطلبی بنویسم؛ چون گناهان و تقصیراتم بسیار است... ولی مولای من، دوست داشتم به شما مژده دهم که از ششم با معدل 80 موفق شدم. درست است من همانی نیستم که شما آرزویش را دارید ولی می‌دانم که خداوند همیشه برای ما خیر و خوبی می‌خواهد... ما را از دعای خود فراموش نکن؛ چراکه تو همان پدر بخشنده هستی. از خداوند می‌خواهیم به‌زودیِ‌زود در تمکین شما تعجیل کند و میان ما و شما چشم بر‌هم‌زدنی فاصله نیندازد... دختر گناهکار شما: مها عثمان Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند تو را زنده بدارد. مبارک باشد. از خداوند برای شما توفیق آنچه را که خیر آخرت و دنیایت در آن است خواستارم. پی‌نوشت/5 آگوست 2017: Jesus Ahmed: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. سید و مولای من، از خداوند می‌خواهم در خیر و سلامتی و عافیت باشید. آقای من، دنیا بر ما تنگ شده است. در بحرین به ما ظلم و ستم می‌شود. آقای من، بر ما لطف بفرمایید و دعا کنید تا در این دعوت مبارک ثابت‌قدم باشیم و خداوند ما را از انصار مخلص شما و تسلیم امر شما قرار دهد و امورمان را روزی‌مان گرداند و نیازهای ما را برطرف فرماید. فرزند حقیر مقصر شما: عیسی الانصاری Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. از خداوند می‌خواهم برای شما فَرَج و گشایش قرار دهد و هر بدی‌ای را از شما دفع کند؛ که او ارحم‌الراحمین است. پی‌نوشت/5 آگوست 2017: Yaseen Alhamoy: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. سید احمدالحسن، نظریۀ شما را دربارۀ ایثار بدون چشمداشت خواندم و از آن برای نوشتن تحقیقی تربیتی دربارۀ ایثار و هوشمندی استفاده کردم... ولی آیا ممکن است ماهیت ارتباط بین این دو مسئله را برای من توضیح دهید؟ یا اینکه ایثار را چگونه بر اساس هوشمندی تفسیر می‌کنیم ...؟! به‌علت ضروری‌بودن سؤال و جواب، امیدوارم پاسخ دهید...

-ایثار بدون چشمداشت و ارتباطش با هوشمندی

Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. ایثار بی‌چشمداشت ایثاری است که مجموعۀ ژنی، هیچ سود نزدیک یا دوری از آن برداشت نمی‌کند؛ بلکه این ایثار، مجموعۀ ژنی را در معرض انقراض قرار می‌دهد. به همین دلیل از نظر ژنتیکی مانند ایثار متقابل، ایثار به نزدیکان و موارد مشابه دیگر، قابل تفسیر و توجیه نیست. ایثار بی‌چشمداشت مثل یک سرکشی علیه ابزارهای خودخواهی است که ژن‌ها ساخته‌اند؛ یعنی «بدن‌ها». بدن‌ها با خودخواهی خود تلاش می‌کنند مجموعۀ ژنتیکی خود را به نسل بعدی منتقل کنند و در محدودۀ مجموعۀ ژن‌های عامل باقی بگذارند. به همین دلیل برخی از دانشمندان زیست‌شناسی تکاملی، نظریۀ میم فرهنگی را مطرح کرده‌اند تا ایثار بی‌چشمداشت را تفسیر کنند. در کتاب «توهم بی‌خدایی» گفته‌ام: «ما نیاز داریم ایثار را بیاموزیم. من این موضوع را در بخش بعدی مطرح خواهم کرد و به‌دنبال آن با هم می‌کوشیم تا دریابیم چه‌کسی ایثار را به ما آموخت؟! یا از کجا ایثارگری واقعی را فرا‌گرفتیم؟! در حالی که این‌ها با ترکیب بیولوژیکی خودخواه ما که ما را به‌سمت خودخواهی ژنتیکی سوق می‌دهد، در تضادِ بی‌چون‌و‌چراست!» همچنین گفته‌ام: «این قضیه، پرسش ظریف و کلیدی را به میدان می‌آورد؛ اینکه انگیزۀ ما از انجام این ایثارگری واقعی چیست؟ و چه‌چیزی آن را ـ‌به‌طور خاص‌ـ در وجود ما پدید می‌آورد؟» پاسخ این پرسش‌ها را به تفصیل در کتاب «توهم بی‌خدایی» می‌یابی. اما پرسش شما دربارۀ ایثار حقیقی یا ایثار بی‌چشمداشت و ارتباط آن با هوشمندی یا مغز: مسئله همان است که قبلاً بیان کردم: ایثار بی‌چشمداشت عکس جریان خودخواهانه‌ای حرکت می‌کند که بدن و ژن‌هایی را که بدن را ساخته‌اند ویران می‌کند؛ زیرا آن‌ها را در معرض انقراض و نابودی قرار می‌دهد و طبیعتاً ابزار هوشمندی نیز ضمن همین موارد قرار دارد و در معرض این خطر واقع می‌شود. پی‌نوشت/ 13 آگوست 2017: حیدر الجابر: سلام بر شما. چگونه می‌توان با احمدالحسن ارتباط داشت؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند تو را زنده بدارد. این یک صفحۀ رسمی است و بنده سعی می‌کنم بر قسمتی از آنچه در آن نوشته می‌شود مطلع شوم و از طریق آن تا حد امکان و به‌مقدار فرصتی که به من دست می‌دهد با جامعه ارتباط داشته باشم. حیدر جابر: جنابتان تفسیر فرمودی که چگونه امام علی(ع) نقطۀ زیر «با» بسم الله الرحمن الرحیم است؛ اما ما می‌دانیم نقطه‌گذاری حروف، پس از شهادت امام علی(ع) انجام شد!

-اولین کسی که شروع به حرکت‌گذاری و نقطه‌گذاری حروف کرد

Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند تو را زنده بدارد. سؤالت واضح نیست. اما در خصوص نقطه‌گذاری و اعراب‌گذاریِ حروف برای متمایز‌کردن حروف شبیه ‌به ‌هم، اولین کسی که آغاز به انتشار آن بین مردم نمود، امام علی بن ابی‌طالب(ع) بود. آری؛ این کار، منتشر و مشهور نشد تا مصحف‌های رسمی زیادی در زمان ایشان(ع) نسخه‌برداری شود. این چیزی است که ما ـ‌با چشم‌پوشی از گمانه‌زنی‌های تاریخی برخی افراد‌ـ به آن معتقدیم. ** ** **

-وصیت رسول خدا(ص) به ابوذر

Ahmed Alhasan احمدالحسن/14 آگوست 2017: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. اى اباذر! به‌راستی تو براى خدا به خشم آمدى؛ پس به همان کسى که به‌خاطرش غضبناک شدى امید داشته باش. این مردم براى دنیاى خود از تو ترسیدند؛ در حالی که تو برای دین خود از آنان ترسیدى؛ پس آنچه را که در اختیار آنان است رها کن و به‌خاطر همان چیزی که از آن‌ها ترسیدی از آن‌ها بگریز. آن‌ها به آنچه تو منعشان کردی چه بسیار نیازمندند؛ در حالی که تو از چیزی که آن‌ها منعت کردند چه بی‌نیازی! و به‌زودى خواهى دانست چه‌کسى فردا سود کرده است و چه‌کسى بیشتر مورد حسادت است. اگر آسمان‌ها و زمین درهاى خود را به روی بنده‌اى بسته باشند، اما او تقوای خدا داشته باشد، قطعاً خداوند راه خروجی از آسمان‌ها و زمین برای او قرار می‌دهد. جز حق انیس و مونس تو نشود و چیزی جز باطل تو را به وحشت نیندازد. اگر تو دنیای آن‌ها را می‌پذیرفتى قطعاً آن‌ها دوستت می‌داشتند، و اگر سهمى از آن برمی‌گرفتى قطعاً از تو دست برمی‏داشتند.[301] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​h​m​e​d​.​A​l​h​a​s​a​n​.​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​1​3​8​8​6​7​2​6​1​1​1​8​0​3​9​8​/​?​f​r​e​f​=​t​s پی‌نوشت/ 14 آگوست 2017: Zaind Alsadte: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، آقای و مولای من. این درخواست را برای شما می‌فرستم، به این امید که به قضیۀ من نگاهی بیندازید؛ زیرا من قبلاً نامه‌ای به دادگاه رسمی فرستاده بودم و تاکنون جوابی از آن‌ها به من نرسیده؛ در حالی که یک سال است از این ماجرا می‌گذرد. نمی‌توانم قضیه‌ام را در معرض دید عموم بنویسم. آیا می‌توانم آن را در خاص به شما بفرستم؟ پدر عزیزم خدا به شما جزای خیر دهد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند تو را زنده بدارد. به دکتر علاء یا یکی از کارگزاران در مکتب نجف اشرف بفرست.

-مویی که میان عاقل و مجنون است پاره نمی‌شود

پی‌نوشت/ 14 آگوست 2017: حیدر العطبی: مولای من، سؤالی دارم و خواهش می‌کنم پاسخ بدهید. راه درمان عصبانیت و خشمگین‌‌شدن چیست؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. پدرم ـ‌خدا رحمتش کند‌ـ همیشه حکمتی را در گوشم تکرار می‌کرد و آن این بود: «مویی که میان عاقل و مجنون است پاره نمی‌شود.» اگر معنای این حکمت را فهمیدی که خیر است و اگر متوجه نشدی معنای آن را از علاء سالم ـ‌خدا حفظش کند‌ـ بپرس.[302] پی‌نوشت/ آگوست 2017: صفا خزعلی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما آقای من، یمانی آل‌محمد. آقای عزیزم، به فضل و منت خداوند متعال ـ‌و خدا را شکر‌ـ و به برکت دعاهای پاک شما توانستیم خبرگزاری مُنقذنیوز را افتتاح کنیم تا صدایی برای حق و حقیقت، و یاری مظلوم باشد. آقای من، این تلاش ساده و متواضعانه را در پیشگاه شما قرار می‌دهیم و از شما می‌خواهیم برای توفیق ما دعا بفرمایید. http://thesavioews.com/index.php Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. الحمد لله. خداوند به شما پاداش خیر عطا فرماید. پی‌نوشت/ 14 آگوست 2017: عارف حلی خفاجی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. آقا و امام ما احمدالحسن، وصی و فرستادۀ امام مهدی(ع)... برادران جامعه‌شناس می‌گویند: در فرهنگ جامعه‌شناختی، کارهای سیاسی برای شخصیت دینی حرام نیست؛ اما حلال‌و‌حرام‌کردن و شناخت مصداق جرم و گناه، در استفاده از شریعت و فقه اسلامی برای ادارۀ دولت، نهادها و سازمان‌ها تأثیر [سوء] می‌گذارد. به یک دلیل ساده: هر فقه و مذهبی که برای ادارۀ دولت انتخاب شود سببی کافی برای پاره‌پاره و پراکنده‌شدن جامعه خواهد بود. دیدگاه و پاسخ خلفای خدا و اسلام در‌بارۀ این نظریه چیست؟ محبت و وفاداری خالصانۀ من از آنِ شماست، ان‌شاء‌الله تعالی. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. به خواست خدا در آینده پاسخ را خواهی دید. پی‌نوشت/ 14 آگوست 2017: هدوء البحر: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته، آقا و مولای من، احمدالحسن. این پیام را چهار بار برای شما و در این صفحۀ مبارک فرستاده‌ام ولی پاسخی برایش دریافت نکرده‌ام. آقای من، می‌دانم شما گرفتار هستید و مسئولیت‌های بسیاری دارید؛ ولی مسئله‌ای که باعث شد درب شما را بکوبم این بود که کسی جز شما نمی‌تواند سؤال مرا جواب دهد؛ زیرا شما امام معصوم هستی و فقط شما هستی که رؤیاها و خواب‌ها را تفسیر می‌کنی. ای مولای من، [در رؤیا] نامه‌ای مخصوص به خودم را ـ‌که مستقیماً از طرف خداوند عزوجل بود‌ـ دیدم که مهم است. نتوانستم آن را تفسیر کنم و می‌ترسم در حق خداوند نادانسته کوتاهی کنم، ولی آن را نمی‌توانم اینجا بگویم. شما را به پهلویِ حضرت زهرا(ع) قسمتان می‌دهم پاسخم را بفرمایی و راهی به من بدهی تا این خواب را برایتان بفرستم و آن را برایم تفسیر بفرمایی. آقای من، امیدوارم مرا ناامید از درگاهت برنگردانی؛ چراکه تو پسر کریمانِ سخاوتمند هستی. امید دارم پیام مرا بی‌جواب نگذاری. شما را به خدا قَسَم می‌دهم؛ چون من نیاز شدیدی به تفسیر آن دارم. به خدا قسم سختی و تلخی‌های بسیاری دارم ولی درخواستی از شما نمی‌کنم؛ زیرا می‌گویم امام به قدر کافی مشغله و مشکل دارد و نباید قلبش را با مشکل خودم آزرده کنم؛ اما غیر از شما مولایم، راه دیگری برای تفسیر رؤیایم وجود ندارد؛ ع ع س س. Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند تو را زنده بدارد. برای دکتر علاء یا شیخ ناظم یا هرکسی که در ادارۀ مکتب نجف اشرف هست بفرست. پی‌نوشت/ 14 آگوست 2017: جواد طاهر غرابی حسینی: و علیکم السلام و رحمة الله تعالی و برکاته. حق برای دیروزِ شما دوستی باقی نگذاشت. حق برای امروزِ شما هم دوستی باقی نگذاشت. از خداوند متعال بخشش و عافیت در دنیا و آخرت را مسئلت داریم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند تو را زنده بدارد، ای سید ما. مرا از دعای خود نزد ضریح امیر‌المؤمنین(ع) فراموش نکن. پی‌نوشت/ آگوست 2017: محمد الوائلی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای سید ما. پرسشی دارم: وقتی یک کودک یهودی یا مسیحی بمیرد آیا به بهشت می‌رود یا آتش؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. طبق وضعیتش در امتحان قبلی در عالم ذر.

-«شیوعیه» (متعقدان به اندیشۀ مالکیت اشتراکی) از احزاب سیاسی اسلامی به دین نزدیک‌ترند

پی‌نوشت/ آگوست 2017: نوال الشیوعیة: سلام بر شما برادرم احمدالحسن، عصر بخیر... از طریق راه‌های ارتباط‌جمعی و از طریق کتاب توهم بی‌خدایی به صفحۀ شما رسیدم و پرسشی از شما پرسیدم و با تمام احترام پاسخ دادی و اصلاً به تفکر بنده توهین نکردی و من برای این برخورد، از شما متشکرم. پس از پرسشم از شما، درخواست دوستی از سوی پیروان شما دریافت کردم. یکی از آن‌ها شخصی است به‌نام شیخ جعفر بهادلی که مقداری از روش و اندیشۀ شما را برایم بیان کرد و واقعاً شخص محترمی بود. از ایشان متشکرم... پس از زیاد‌شدن دوستانی از پیروان شما ـ‌و با توجه به اینکه بنده هر درخواست دوستی‌ای را می‌پذیرم تا تبادل اندیشه صورت بگیرد‌ـ در زیر پست یکی از پیروان شما ـ‌ با کمال ادب و احترام‌ـ توضیحی نوشتم. وقتی این توضیح را گذاشتم پیروان شما با توهین و ناسزا بر آن هجوم بردند و اینکه تو کافر و بی‌خدا هستی؛ تا جایی که من به‌خاطر بسیار‌بودن پی‌نوشت‌ها نتوانستم پاسخشان را بدهم. به خداوند بزرگ سوگند من زنی هستم که به وجود خداوند ایمان دارم و دینم اسلام و مذهبم شیعه است و مرقدهای امامان را زیارت می‌کنم. بله، طرز تفکر من گاهی [مالکیت[ اشتراکی[304] و مایل به انسانیت و مبانی [مالکیت[ اشتراکی است؛ ولی اعتقادم به پروردگارم، مسئلۀ دیگری است و همان طور که خود شما هم می‌دانید اعتقاد یک چیز است و طرز تفکر و اندیشه چیزی دیگر. از شدت درد و ناراحتی و نسبت‌داده‌شدنم به کفر و الحاد وسیله‌ای جز این نیافتم که در صفحۀ شما [چیزی[ بنویسم و به همین جهت به‌زودی فیس‌بوکم را خواهم بست و پس از آن اصلاً با کسی بحثی نخواهم کرد. به خدا سوگند که خداوند خودش نسبت به بندگانش آگاه است که چه چیزی را پرستش می‌کنند. به‌خاطر طول‌دادن سخنم متأسفم. با تشکر. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. به‌طور کلی هر توهینی از سوی یک انسان به انسان دیگر طبق تمام ملاک‌های اخلاقی، عقلی و دینی پذیرفته نیست. برخی از بی‌خدایان وارد این صفحه می‌شوند و بنده با کمال احترام با آنان سخن می‌گویم. نتیجه اینکه همۀ ما بشر هستیم و عیب است به‌شکلی برخورد کنیم که پیش از هرچیز دیگری، به انسانیت ما اهانت شود. به‌طور کلی در خصوص معتقدان به [مالکیت[ اشتراکی یا افرادی که ایدۀ کارگری دارند، بنده شخصاً آنان را نسبت به افرادی که احزاب سیاسی اسلام نامیده می‌شوند ـ‌در حالی که اندیشۀ سرمایه‌داری در سر دارند و گرد آن می‌چرخند و ابزارهای اقتصادیِ آن‌ها را ترویج می‌کنندـ به دین و اندیشۀ دینی نزدیک‌تر می‌دانم. بانوی گرامی، به‌طور کلی انسان در زندگی خود با مسائل بسیاری رویارو می‌شود؛ پس باید شکیبایی بورزد و مدارا کند و بنده اعتقاد دارم «زن» شُهره به شکیبایی است.

-اسلام، بردگی و سوء استفادۀ جنسی

پی‌نوشت/ آگوست 2017: نوال شیوعیة: عصر به خیر احمدالحسن... چرا در اسلام ـ‌تا همین لحظه‌ـ برده و کنیز وجود دارد. برخی دچار چنین اشتباهی می‌شوند که این کارها، کارهای داعش و افراد پیرو آنان است؛ ولی در حقیقت وقتی تاریخ اسلام را ورق می‌زنیم می‌بینیم اسلام در خصوص قضیۀ کنیزان و اسیران، به‌طور کامل با اندیشۀ داعشی هم‌خوانی دارد. حتی در زمان رسول خدا وقتی مسلمانان وارد شهری می‌شدند زنان را بین خود تقسیم می‌کردند و تاکنون نیز بالای منابر می‌گویند: هنگام فتح یکی از شهرهای جهان جایز است زن‌هایشان به اسارت گرفته شود؛ و زنان را بین خود تقسیم می‌کنند. پس در این صورت حقوق زن چه می‌شود؟ از شما متشکرم و امیدوارم پاسخ دهید؛ چون با دیگران تفاوت دارید. این چیزی است که بنده دیده‌ام. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. قبل از هرچیز لازم است بدانیم که برده‌داری یا بهره‌کشی بدنی و جنسی، وضعیتی نیست که فقط مخصوص جامعۀ انسانی باشد؛ بلکه یکی از استراتژی‌های تکامل محسوب می‌شود؛ به همین دلیل در جوامع حیوانی نیز بسیار شایع است. جنس مؤنث پرندۀ کوکو (فاخته) از پرندگان دیگر سوء‌استفاده می‌کند و آن‌ها را ـ‌بی‌آنکه خودشان بدانند‌ـ به بردگی می‌کشد و در وضعیتی قرارشان می‌دهد که جوجه‌هایش را تربیت کنند. برده‌داری در کلونی مورچه‌ها به‌روشنی دیده می‌شود؛ چه در بهره‌کشی از انواع مورچه‌های دیگر یا بهره‌کشی از برخی از حشرات برای انجام کارها و خدمت به سرزمین مورچه‌هایی که از آنان سوء‌استفاده و بهره‌کشی می‌کنند. به همین دلیل طبیعی است که این وضعیت را در جامعۀ انسانی نیز شاهد باشیم؛ چراکه این جامعه نیز نوعی جامعۀ حیوانی است و بدن‌های ما عبارت‌اند از مستعمره‌های ژنتیکی که از این نظر همانند بدن‌های دیگر حیوانات و حشرات است. شما می‌توانی به تاریخ اخیر مراجعه کنی تا ببینی برده‌داری در آمریکا صرفاً در دورۀ اخیر به پایان رسید. اما ارتباط اسلام با برده‌داری ارتباطی از نوع سامان‌دهی و قانونمند‌کردن حقوق بردگان و وضع‌نمودن کفاره‌هایی برای آزادسازی آنان و تشویق جامعه به آزاد‌کردن آنان است. وقتی محمد رسول خدا مبعوث شد، در جهانی مبعوث شد که به برده‌داری و سوء‌استفادۀ بدنی و جنسی اقرار داشتند و امکانی جز وضع‌کردن قانونی که برخی از حقوق را به بردگان اعطا می‌کرد و نیز تشویق به آزاد‌کردنشان، وجود نداشت. پس اسلام، بردگی را تشریع و قانون‌گذاری نکرد و نسبت به آن تشویق ننمود؛ بلکه قوانینی ایجاد کرد که در پایان‌دادن و یکسره‌کردن کار برده‌داری در آن زمان سهیم بود و این نهایت کاری بود که می‌توانست در آن دوران صورت پذیرد.

-آیا زن می‌تواند ذبح کند؟

پی‌نوشت/ آگوست 2017: قادر محسنی حمیدی: آقای من، آیا ذبح‌کردن برای زن (یعنی زن‌ها) جایز است؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. جایز است.

-ننگ و عار بر کسی که علم را از دانشجویش منع می‌کند

پی‌نوشت/ آگوست 2017: سجاد العیدانی: وزارت تربیت عراق نظریۀ تکامل را از کتاب‌های درسی حذف می‌کند: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​a​l​m​a​d​a​.​f​o​u​n​d​a​t​i​o​n​/​v​i​d​e​o​s​/​9​9​9​6​9​2​2​9​6​8​3​6​1​0​8 Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. ننگ و عار بر کسی که علم را از دانشجویش منع می‌کند و در نتیجه بر دستاوردهای آیندۀ آن‌ها و توانایی‌شان برای ابداع و نوآوری تأثیر می‌گذارد و نتیجه‌‌اش سرزمین‌هایی خواهد بود که از سوار‌شدن بر موج پیشرفت و تمدن مادی عقب می‌مانند... نظریۀ تکامل امروزه در همۀ مدارس و دانشگاه‌ها و مؤسسات پژوهشیِ طراز اول کشورهای پیشرفته از قارۀ آمریکا تا اروپا، چین، ژاپن، کره و استرالیا تدریس می‌شود. پی‌نوشت/ آگوست 2017: نور القائم: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای آقای من! مولای من! دو پرسش دارم که امیدوارم با پاسخ‌دادن بر من تفضل فرمایید: 1. شخصی که قبلاً در دوران کودکی‌اش در دهۀ هشتاد و نود روزه نگرفته است و علتش هم این بوده که نمی‌دانسته روزه واجب است یا چه بسا به‌دلیل زیاد اهمیت‌ندادن به دین و نیز غفلتی که آن زمان در اثر کم اطلاعی گرفتارش بود‌ه است. آیا وی افطار کنندۀ عمدی به شمار می‌رود یا در برابر هر روز، یک روز، روزه می‌گیرد؟ و کفاره‌اش چیست؟؟ 2. اگر نسبت به تذکیه‌بودن مرغ کنسرو‌شده یقین نداشته باشیم آیا خوردنش حرام خواهد بود؟ آیا نجس هم هست و چیزی که با آن برخورد کند نیز نجس می‌شود؟؟ Hazem Ahmed: ج 1. بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلى الله على محمد و آل‌محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. امام احمد‌الحسن(ع) فرموده است: «و قضا واجب می‌شود... بر هرکسی که پس از واجب‌شدن روزه بر او، روزه را ترک کند... و پشتِ‌سر‌هم‌بودن در قضا مستحب است، و می‌تواند میان روزه‌های قضا فاصله بیندازد... .» (احکام نورانی اسلام، ص‌87) معنای این عبارت: کسی که روزۀ ماه رمضان بر او واجب است، ولی روزه را ترک کرده است، هر زمانی که بتواند قضا کند واجب است قضا نماید، و رعایت ترتیب در روزهای قضا برایش مستحب است و نیز جایز است بین آن‌ها فاصله بیندازد. اما روزه‌‌گرفتن چه زمانی واجب می‌شود؟ ایشان(ع) فرموده‌اند: «چیزهایی که باوجود آن، روزه بر انسان واجب می‌شود: بلوغ، کمال عقل... و صحت از بیماری... ». (احکام نورانی اسلام، ص86) «و بلوغی که به واسطۀ آن، عبادات واجب می‌شود... تمام‌شدن نُه سال و وارد‌شدن در ده سال در خصوص زنان» (احکام نورانی اسلام، ص‌86) بنابراین قضای روزۀ ماه رمضان از زمان بلوغ و پس از آن بر شما واجب است. این دربارۀ قضای روزه بود. و اگر ترک‌کردن روزه‌ات از عمد بوده باشد کفاره بر آن مترتب می‌شود. «و کفاره در ماه رمضان ‌در عوض‌ هر روز، آزاد‌کردن یک بنده یا دو ماه روزۀ پی‌در‌پی یا غذا‌دادن به شصت نیازمند است و وی برای انتخاب از میان این کفاره‌ها، اختیار دارد.» (احکام نورانی اسلام، ص‌81) و دربارۀ کفاره «هرکس دو ماه روزۀ پیاپی بر او واجب شده، ولی از روزه‌گرفتن این مدت ناتوان باشد باید 18 روز، روزه بگیرد و اگر ‌کلاً از روزه‌گرفتن ناتوان باشد از خداوند استغفار می‌کند و استغفار، کفارۀ او خواهد بود.» (احکام نورانی اسلام، ص83) والحمدلله رب العالمین. واثق الحسینی 3‌جمادی‌الاول‌1433 Ahmed Alhasan احمدالحسن: Hazem Ahmed خداوند به تو پاداش خیر عطا فرماید. ** ** **

-نقشۀ شیطانی در کربلا از به قتل رساندن حسین فراتر رفت

Ahmed Alhasan احمدالحسن/30 سپتامبر 2017: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. خداوند عزاداری و اعمال شما را قبول کند و به شما با آنچه خودش اهلش است پاداش عطا فرماید. دعای خالصانه در عزای امام حسین(ع) ـ‌ان‌شاء‌الله‌ـ مستجاب است؛ بنابراین، از آن غفلت نکنید. خداوند شما را توفیق دهد و گام‌هایتان را استوار بدارد. نقشۀ شیطانی در کربلا از قتل حسین(ع) فراتر می‌رود تا وارثان برنامۀ الهی را به پایان رسانده، کار آن‌ها را یکسره کند. این نکته‌ای است که از کشتاری که سپاه اموی در حق این خاندان ـ‌حتی شیر‌خوارشان‌ـ انجام داد واضح و بدیهی است؛ همان خاندانی که آن‌ها با دیدۀ خاندان حاکمِ تأیید‌شده با متن صریح شرعی به آن‌ها می‌نگریستند، در حالی که خودشان با اینکه عملاً حاکم و پادشاه بودند از پشتوانۀ چنین متنی برخوردار نبودند. به همین دلیل نقش زینب(ع) در کربلا بس بزرگ و اساسی بود. او از زندگی امام علی بن حسین ـ‌وارث طرح و برنامۀ الهی‌ـ محافظت کرد. او در کربلا از امام پرستاری کرد و سپاه اموی یزیدی نتوانست موفق به کشتن آن حضرت شود و به موضع‌گیری‌هایش در سپر‌کردن خود برای امام زین‌العابدین ادامه داد تا وقتی از اسارت سپاه اموی یزیدی بازگشتند. سلام بر حسین پسر امیر‌المؤمنین. سلام بر زینب دختر امیر‌المؤمنین. سلام بر علی پسر حسین، سلام بر ابوالفضل‌العباس، سلام بر اصحاب حسین که خون را در دفاع از حسین(ع) بخشیدند؛ و رحمت و برکات خدا بر ایشان باد. پی‌نوشت/ سپتامبر 2017: Ahmed Alhasan احمدالحسن.[305] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​7​w​Q​4​M​w​A​P​r​B​(​ع​) پی‌نوشت/ آگوست 2017: Khadm Alansar: سلام بر شما آقا و مولای من. خداوند پاداشت را بزرگ بگرداند! پیروان بنی‌امیه و بنی‌عباس چقدر بر شما و انصارت جسارت دارند. آقا، دیشب تعدادی از انصار ایران در شهر مقدس قم برای مراسم عزاداری و احیای شب تاسوعا جمع شدند که 72 نفر متشکل از مردان و زنان و کودکان بودند. مأموران اطلاعات ایران به آن‌ها حمله کرده، مردها را دستگیر کردند و زنان و کودکان را در آن خانه تا صبح حبس کردند و به وحشت انداختند. مولای من، خداوند قلب تو را یاری کند. از شما التماس دعا داریم ای آقای ما. خداوند اجر شما را بیفزاید و ان‌شاء‌الله همۀ ما فدای تو شویم، همان ‌طور که آن انسان‌های پاک فدای جدت حسین شدند؛ لبیک ای آقای من. چقدر امروز، شبیه دیروز است؛ دیروز اصحاب و اهل‌بیت حسین ـ‌صلوات خدا بر او‌ـ ترسانده و مرعوب شدند و امروز نیز یاران یمانی ـ‌صلوات خدا بر او‌ـ در چنین روزهایی ترسانده و به وحشت افکنده شده‌اند؛ و صبر شما جز با خدا نیست. لا قوة الا بالله لا قوة الا بالله لا قوة الا بالله حسبنا الله و نعم الوکیل حسبنا الله و نعم الوکیل. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. خداوند شما را یاری کند. از خدا می‌خواهم برای مردان و زنان مؤمن در ایران فرج و گشایش حاصل کند و اجر آن‌ها را در مصیبت حسین و اهل بیت و اصحابش(ع) مضاعف فرماید. عزیزان من، اجر و پاداش به‌میزان سختی و مشقت است. شما به زودی یاری خواهید شد و زندانبانان شکست خواهند خورد. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/1 اکتبر 2017:[306] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​h​m​e​d​.​A​l​h​a​s​a​n​.​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​1​4​2​6​6​5​4​3​4​0​7​1​5​5​5​8​/​?​f​r​e​f​=​t​s پی‌نوشت/ 1 اکتبر 2017: Mnh Amin: پدرم! خداوند قلب تو را یاری فرماید و پاداشت را بزرگ بِدارد. امروز در عزای حسین(ع) دستم را به دعا بلند کردم؛ زیرا همان ‌طور که شما فرموده‌ای دعا در عزای حسین، مستجاب است. و از خداوند خواستم که به حق حسین و مظلومیت حسین، برای شما فَرَج و گشایش ایجاد کند. پدرم! خداوند برایتان گشایش قرار دهد! Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند اعمال شما را بپذیرد و به شما خیر آخرت و دنیا عطا فرماید. Mnh Amin: پدرم! احمدالحسن امیدوارم برای ثابت‌قدم‌بودن و حُسن عاقبت ما دعا فرمایید. من و مادرم شش ماه است با شما بیعت کرده‌ایم و پس از بیعت، خداوند برای مادرم، حج خانۀ خودش را به‌آسانی فراهم فرمود. امیدوارم خداوند را بخوانی زیرا مادرم نیازمند دعاهای شماست. من در عالم رؤیا دیدم که در حج طواف می‌کنم و در طواف لغزیدم و افتادم، و بازگشتم و طوافم را کامل کردم. امیدوارم رؤیایی را که دیده‌ام برایم تفسیر فرمایید. چه بسا آنچه دیده‌ام خیر باشد. پروردگارم برای شما فَرَج و گشایش حاصل کند، و ـ‌به حق محمد و آل‌محمد ما را جزو انصار‌الله قرار دهد؛ همان‌هایی که در عالم ذر با تو بیعت کرده‌اند. Ahmed Alhasan احمدالحسن: حج، پیروی از خلیفۀ خداست؛ پس شکر خدا را به‌جا بیاور که تو را از لغزش و افتادن محافظت، و کامل‌کردن راه حق را روزی‌ات فرمود. از خداوند می‌خواهم به شما و همۀ مردان و زنان مؤمن، حُسن عاقبت روزی کند و عاقبتتان را ختم به خیر فرماید. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند. پی‌نوشت/ 1 اکتبر 2017: خبرنگار ماهر الحسین: واحُسینا! هم‌اکنون از مجلس روضۀ اباعبدالله می‌آیم. امیدوارم مقبول درگاه خداوند واقع شده باشد. آقا جان! یزید و مزدورانش از چه شیوۀ تبلیغاتی استفاده کرده‌اند که‌ در نتيجه امام حسین(ع) را خارجی جلوه دادند و اینکه مبارزه با وی مستحب است! چراکه علیه امارت یزید ـ‌لعنت خدا بر او‌ـ خروج کرده بود! و به قصد قربِ الهی خون مبارکش را ریختند! Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند اعمال شما را بپذیرد و از خدا می‌خواهم با آنچه او سبحان سزاوارش است بر شما منت بگذارد. ** ** **

-نیروهای امنیتی به خانه‌ای که انصار در قم برای به پا داشتن مراسم عاشورا گرد آمده بودند هجوم آوردند

Ahmed Alhasan احمدالحسن/12 نوامبر 2017: بسم الله الرحمن الرحیم والحمدلله رب العالمین سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. در نهم محرم‌الحرام، نیروهای نظامی به خانه‌ای در شهر قم ایران هجوم بردند که تعدادی از مردان و زنان مؤمن و کودکان ـ‌طبق رَویۀ معمول شیعه در این روزهای دردناک‌ـ برای اقامۀ عزای حسین(ع) در آن جمع شده بودند. در آنجا یک مداح برای حسین(ع) روضه می‌خواند و آن‌ها برای شنیدن مصیبت حسین(ع) جمع شده بودند. آن‌ها امنیت هیچ‌کسی را تهدید نکرده بودند و موجب آزار هیچ‌کسی نشده بودند. ما این برخورد ظالمانه را که امکان ندارد توسط انسان سلیم و عاقل انجام شود ـ‌چه برسد به کسی که مدعی و دنباله‌روی از محمد و آل‌محمد (صلوات خدا بر آنان) است‌ـ محکوم و از آن اعلام انزجار می‌کنیم. آری، این‌چنین برخوردهای ظالمانه و وحشیانه‌ای را شاهد هستیم که در طول تاریخ توسط اموی‌ها و عباسی‌ها و مشابهان آنان انجام شده است؛ به خصوص در جنگ آن‌ها علیه آل‌محمد(ع) و شیعیانشان. متأسفانه علی‌رغم آزاد‌شدن ده‌ها تن از مؤمنانی که ـ‌از روی ظلم و ستم‌ـ در این حادثه زندانی شده‌اند، برخی از اساتید و فضلای حوزۀ قم ـ‌تا به امروز‌ـ بدون هیچ توجیهی زندانی هستند. به همین دلیل ما از عُقلا، افراد میانه‌رو و باانصاف در نظام ایران و حکومت ایران می‌خواهیم خود را از ظلم و ستم، پاک سازند و این افراد معمم و فاضل را آزاد کنند. این افراد از بزرگان دینداری هستند که به دینداری و صالح‌بودن ـ‌چه قبل و چه بعد از ایمان‌آوردن به این دعوت مبارک مهدوی‌ـ شهره بوده و هستند. فهرست نام برخی از کسانی که تاکنون ظالمانه زندانی هستند، آن‌گونه که از برخی از مؤمنان در ایران عزیز به من رسیده است: ۱. شیخ عظیم ابوالقاسمی: استاد و محقق حوزۀ علمیۀ قاضی و عضو ستاد فرهنگی دزفول و معاون فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی Islamic Azad University؛ ۲. شیخ مجتبی ابوالقاسمی: استاد و محقق حوزۀ علمیه، و کارگزار در دانشگاه صنعتی اصفهان Isfahan University of Technolo(ع)y، استادیار خطابه در موسسۀ «امیر بیان»، و مسئول خوابگاه دانشگاهی حوزۀ صدر خواجو در اصفهان؛ ۳. شیخ طه احدی: استاد و محقق حوزۀ علمیه، مُبلّغ و مسئول جمعیت «شجرۀ صالحین» برای تربیت جوانان در قم و دزفول؛ ۴. مهندس محمد جواد چوب‌تراش: استاد اخلاق و احکام و علوم قرآن؛ 5. شیخ مسعود قربانی؛ ۶. شیخ احمد میر عرب؛ ۷. شیخ احمد رزقی. / پی‌نوشت/ نوامبر 2017: عباس فتحی: صلوات خداوند بر تو ای آقای من، قائم آل‌محمد! پدر و مادر و خودم و خانواده و مالم فدای شما! خوشا به حال آنان که دعوت تو را لبیک گفتند و گوشه‌ای از دردها را همراه شما چشیدند. شیخ احمد رزقی سال‌هاست که دوست من است. از او هیچ بدی و نادرستی‌ای ندیدم. بیش از 15 سال است که محقق و نویسندۀ علوم قرآنی است. کاش می‌دانستم چگونه دست این بندۀ مؤمن مظلوم را بستند؛ او که صدایش از گوش‌هایش بالاتر نمی‌رفت و در میان شیوخ، به ادب و اخلاق شُهره بود. شیخ احمد میرعرب، دوست من و در رحمت و اخلاق، الگوی ماست. چگونه توانستند او را دستگیر کنند در حالی که او دو دختر کوچک دارد؟! شیخ مسعود قربانی (خدا حفظش کند) حتی به معاندان هم تبسم می‌کرد و بیشتر مردم، در ادب و روحیه و اخلاق حتی به نزدیکی او هم نمی‌رسند. چگونه دستانش را بستند، در حالی که کودک شیرخوارۀ کوچکی دارد! انا لله و انا الیه راجعون حسبنا الله و نعم الوکیل Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. خداوند به شما پاداش خیر دهد و یاری‌تان کند. به‌زودی گواهی‌های شما ثبت خواهد شد و آن‌ها مورد بازخواست قرار خواهند گرفت. پی‌نوشت/ نوامبر 2017: شیخ رحیم یمانی: آقای ما! به خدا سوگند ما از برادرانمان ـ‌گنج‌های طالقان‌ـ عجایب بسیار دیده‌ایم. آن‌ها در تبلیغ دعوت حق، مردمی جان‌بر‌کف هستند و هیچ‌کس نمی‌تواند پشت آنان را در رساندن حق به جویندگانش خم کند. خداوند ایشان را برای هر خیری موفق بِدارد و ما و آن‌ها را در روزی که گام‌ها لغزان است ـ‌بر صراط مستقیم‌ـ ثابت‌قدم بدارد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند به همۀ شما خیر آخرت و دنیا عطا فرماید. پی‌نوشت/ نوامبر 2017: احمد کاظم الحاشی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. آقای من خداوند اجرتان را بزرگ گرداند! و برای برادران مظلموممان فرج و گشایش قرار دهد. آقای من ـ‌احمد‌ـ شما فرموده‌اید از دشمنان پرهیز کنید. آقای من ـ‌بدون اینکه زحمتتان بدهم‌ـ می‌توانید راه و روش این کار را بفرمایید.

-نحوۀ عملکرد در دعوت حق

Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. کار شما، تبلیغ و رساندن حق به مردم و شناساندن دینی که خدای سبحان می‌پسندد به آن‌هاست؛ اما در خصوص پرهیز، خداوند سبحان آن را می‌آورد و هرچیزی را سرآمدی است نوشته‌شده، و خداوند امرش را به سرانجام می‌رساند. مرا از دعا فراموش نکن. پی‌نوشت/ نوامبر 2017: Shihan Ali Nasser: آقا و مولای من... هر‌آنچه برای شما اهل‌بیت (صلوات و سلام پروردگارم بر همۀ شما) اتفاق افتاده و اتفاق می‌افتد، بیانگر این نکته است که ابلیس همۀ افرادی را که متصدی جنگ با شما اهل‌بیت و پیروانتان هستند به کار گرفته است... از خداوند عزوجل می‌خواهم مردم را به‌سوی حقی که شما بر دوش خود می‌کشید هدایت فرماید و ما نیز در راه حقی که منهج و طریق شماست حرکت کنیم. آقایان من، به‌خاطر کوتاهی‌مان در برابر شما عذر می‌خواهیم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. خداوند به‌انجام‌رسانندۀ امرش است. از خداوند سبحان می‌خواهم ما و شما را تسلیم امر خود قرار دهد و آنچه را که می‌خواهد، با ما انجام دهد. از خداوند سبحان چیزی جز خیر و احسان ندیدیم. پی‌نوشت/ نوامبر 2017: Mohtadin Al-anbary: سلام بر شما آقای من! خداوند پاداش شما را بزرگ بِدارد. خداوند یاریگر قلبت باشد. از خدا می‌خواهم هر مؤمنی را که ـ‌از روی ستم‌ـ زندانی شده است آزاد فرماید. آقای من، از شما می‌خواهم برای عمویم ـ‌وسام انباری‌ـ دعا کنید. او ماه‌هاست ـ‌ظالمانه‌ـ زندانی است و [حکم] آزادی‌اش صادر نشده است. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته، از خداوند می‌خواهم او را آزاد، و مکر و حیلۀ ستمکاران را از او دور فرماید. پی‌نوشت/ نوامبر 2017: حسین قمبر: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته ای سید پاک و کریم ما! التماس دعا. به‌زودی امتحان دانشگاه را در پیش رو دارم. از خداوند می‌خواهم برای ستمدیدگان در همۀ نقاط عالم، گشایش و فرج قرار دهد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: ان‌شاء‌الله، با توفیق الهی. پی‌نوشت/ نوامبر 2017: سلوان کربلایی: سلام بر شما... ما این برخورد نابخردانه را ـ‌که حقوق و آزادی انسان در عقیده و دین را مقیَّد می‌کند‌ـ زشت و قبیح می‌شماریم... با اینکه من پیرو شما نیستم و ـ‌ای احمد‌ـ تمامی سرزنش‌ها را متوجه تو می‌دانم، ولی قلباً می‌خواهم این زنان و شیوخ آزاد شوند. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. خداوند به خاطر هم‌دردی و انصافت نسبت به ستمدیدگان، به تو پاداش خیر عطا فرماید. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/17November,,2017: / ** ** ** ازدواج با دختر‌بچه‌ها Ahmed Alhasan احمدالحسن/18 نوامبر 2017:

-ازدواج با دختر بچه‌ها

[307] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​m​o​n​q​i​t​h​.​t​v​/​v​i​d​e​o​s​/​1​6​1​2​6​2​4​5​3​8​7​5​7​5​8​3​/

-آیا صفحۀ رسمی به زبان انگلیسی وجود دارد؟

پی‌نوشت/ نوامبر 2017: Sarmed Alyamani: آقای پُر برکت ما، هر سال در هزار خیر و عافیت باشی... آقای عزیز ما، الآن که فیس‌بوک‌گردی می‌کردم صفحه‌ای به انگلیسی دیدم که درست شبیه همین صفحۀ مبارک است. آیا شما صفحه‌ای به انگلیسی داری که آن را اداره می‌فرمایی و بر آن اشراف و نظارت داری؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. من فقط همین صفحه را دارم و نیز صفحه‌ای در توییتر که به این صفحه مرتبط است؛ هر‌آنچه در آن صفحه می‌نویسم در اینجا نیز نشان داده می‌شود. برخی از مؤمنان (خداوند به آنان پاداش خیر عطا فرماید) صفحاتی دارند که چه بسا آنچه را در اینجا می‌نویسم به زبان‌های دیگر منتقل می‌کنند.

-خلیفۀ خدا مشمول امتحان در این دنیا است

پی‌نوشت/ نوامبر 2017: سجاد عیدانی: حبیبِ من، پرسشی دارم و امیدوام ـ‌با پاسخ‌دادن‌ـ بر من تفضّل فرمایید؛ چون من در کتاب‌های مبارک شما پاسخی نیافتم و این سؤال به‌واقع اِشکالی است که در ذهنم می‌چرخد: چگونه می‌توانم میان این دو سخن شما سازگاری ایجاد کنم: «امام معصوم به‌سبب عمل و اخلاصش استحقاق پیدا کرد که خلیفۀ خداوند در زمین باشد» و «برخی از امامان (صلوات خدا بر آنان) خلافت را در پنج یا هشت‌سالگی دریافت کردند»؟ آیا مسئله فقط مربوط به عالم ذر می‌شود و آنچه در اینجا هست فقط کسب آن چیزی است که حاصل شده (تحصیل ما حَصَل) و وضعیت همۀ کسانی که وارد این عالم جسمانی شده‌اند این‌چنین است؟ با توجه به اینکه دنیا محل امتحان است آیا خلیفۀ خدا مشمول امتحان در این عالم نیست؟!... فکر می‌کنم در پرسش بنده آشفتگی وجود دارد؛ ولی این در اثر ناآگاهی و معرفت کم بنده است و نمی‌دانم به چه‌شکلی بپرسم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. بله، او در عالم ذر امتحان شده است و خداوند وضعیت و استحقاق او را دانست. به‌طور کلی این حالت، استثناست و ویژگی‌های خاص خودش را دارد؛ ولی با این حال، او عمل خواهد کرد و در زندگی در دنیا اخلاص خواهد ورزید، در حالی که خداوند وضعیت و بازگشت او را می‌داند. -آیا در حالی که عایشه نُه سال داشت پیامبر با او ازدواج کرد؟ پی‌نوشت/ نوامبر 2017: مصطفی حمید: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای سید و مولای من... آیا ازدواج آقایمان محمد(ص) با عایشه ـ‌‌در حالی که نُه سال داشت‌ـ ازدواج با دختربچه به شمار می‌رود؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. پیامبر با عایشه در این سن ازدواج نکرد؛ بلکه عایشه بزرگ بود. پی‌نوشت/ نوامبر 2017: Al Buraq Al Muhmady: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما... متن زیر در یکی از کتاب‌های شما آمده است... «این قطعاً فرصتی دیگر و امتحانی دیگر است؛ ولی اگر از نتیجۀ آن سؤال می‌کنی، همان نتیجۀ حاصل‌شده در عالم ذر خواهد بود؛ نه به این دلیل که مردم مجبورند همان نتیجه را محقق سازند، بلکه آن‌ها همان تقصیر و کوتاهی را تکرار می‌کنند... در زندگی این دنیا اگر انسان پروردگارش را اطاعت کند و برای رضای خداوند سبحان سعی و تلاش کند و در آسمان‌های ملکوتی برای خود جایگاهی داشته باشد، از اصحاب یمین خواهد بود و نامش جزو زندگان و اسمش در طومار حیات نوشته خواهد شد و از کسانی خواهد بود که بهشت را به ارث می‌برند. اگر در اطاعت خداوند جدیّت داشته باشد از مقرّبین (اولیای خداوند) خواهد بود... .» ای مولای من، شما سخن خود را چنین شروع کردی که نتیجه برای مردم ثابت است و آن‌ها همان تقصیر و کوتاهی را تکرار می‌کنند... و پس از آن فرمودی کسی که در این زندگی دنیا از خداوند اطاعت کند و برای خشنودی و رضایت او تلاش کند جزو اصحاب یمین می‌شود و اگر در طاعت جدیت داشته باشد جزو مقربان و نزدیکان خواهد شد... مولای من، آیا بنده کلام را باید این‌گونه بفهمم که وضعیت مؤمن می‌تواند تغییر کند یا ـ‌آن‌طور که در ابتدای سخن خود فرمودی‌ـ وضعیتش ثابت است؟ یا مقصود شما از وضعیت ثابت، فقط وضعیت افراد تقصیرکار است؟ ... مولای من، عفو بفرمایید اگر سؤال را به‌شکل درستی مطرح نکردم... از خداوند بزرگ و توانا می‌خواهم دیدگان ما را با تمکین شما روشن فرماید... مولای من التماس دعا دارم.

-به انسان فرصت تغییر و توانایی ایجاد این تغییر داده شده است ولی او بر همان نتیجه اصرار می‌ورزد

Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. این امکان وجود دارد و آن‌ها توانایی تغییر دارند و فرصت تغییر به آنان داده شده است؛ اما نتیجه‌ای را که قبلاً به آن دست یافته‌اند هرگز تغییر نخواهند داد؛ چه آنان که نیکی کرده‌اند و چه آنان که بدی کرده‌اند.

-اگر نتیجه قطعی شده است پس عمل و دعا چه فایده‌ای دارد؟

پی‌نوشت/ نوامبر 2017: Al Buraq Al Muhmady: مولای کریم من، خداوند شما را زنده بدارد... خداوند شما را یاری کند و برای ما ذخیره قرار دهد... از خدا می‌خواهم ما را از فیض شما محروم نسازد. مولای من، چرا نتیجه را تغییر نمی‌دهند؟ طبق برداشت بنده از برخی سخنان شما برای رسیدن انسان به مقامات عالی، شما از ما می‌خواهی دعا و عمل کنیم... در حالی که این دنیا، امتحان دوم است و به این ترتیب نتیجه حتمی و تعیین‌شده است... پس عمل و دعا چه بهره‌ای خواهد داشت؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: فایدۀ عمل و دعا، رسیدن به بالاترین مقام و جایگاه است؛ ولی هیچ انسانی جز به‌اندازۀ حقیقت خود ـ‌که آن را در عالم پیشین آشکار نموده است‌ـ هرگز عمل نمی‌کند؛ اما فایدۀ تکرار امتحان در این عالم یا عالم رجعت، این مطلب را قبلاً در چند کتاب بیان کرده‌ام.[308]

-تعدد همسر

پی‌نوشت/ نوامبر 2017: علاء‌الطفیلی: سلام بر شما ای مولای من. خداوند پاداش شما را بزرگ بِدارد. آیا تعدد همسر مصلحتی هم دارد؟ اگر نگوییم همۀ زن‌ها اما بیشتر زن‌ها وقتی موضوع زن دوم مطرح شود می‌گویند گناه و تقصیر من چیست؛ گویا مسئله فقط مربوط به وجود نقص و کمبودی در همسر اول است تا مرد برای بار دوم ازدواج کند. شما در پاسخ خود به یکی از تشکیک‌کنندگان سخنی به این مضمون فرموده بودید: «من از این مال فناپذیر دنیا چیزی ندارم. فقط یک همسر دارم که مادر بچه‌هایم است.» ای اهل بیت نبوت! سلام بر شما. از شکل و سیاق نادرست پرسشم عذرخواهی می‌کنم. درود بر پدری که رهبر است. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. قبلاً دربارۀ تعدد همسران سخن گفتم[309] و ان‌شاء‌الله اگر عمری باقی باشد و خداوند سبحان بخواهد دربارۀ آن سخن خواهم گفت.

-معالجۀ «تابعه» (ام صبیان)

[310] پی‌نوشت/ نوامبر 2017: اریحا احمد: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. آقای من، سؤالی دارم و خواهش می‌کنم به آن پاسخ دهید. بنده ـ‌خادم شما‌ـ هفت سال است ازدواج کرده‌ام و از ابتدای ازدواج بیش از یک سال در معرض هجوم ابلیس‌های ملعون قرار گرفتم؛ به‌طوری که آن‌ها را شب‌هنگام می‌دیدم که مرا می‌ترساندند و من شروع به جیغ و داد و بی‌قراری می‌کردم و کارم حتی به خودآزاری هم رسید؛ ولی به فضل خدا و برکت قائم آل‌محمد از این وضعیت رها شدم. من در این کار خودم متحیر بودم و علتش را نمی‌دانستم. عده‌ای گفتند سحر است و برخی گفتند جن‌زدگی است؛ خدا می‌داند. در این سال‌ها فرزندی روزی‌ام نشده است. شش ماه پیش باردار شدم و در اولین ماه‌ها بدون علت واضحی آن را از دست دادم و چهار ماه بعد از آن مجدداً باردار شدم و در همان موقع در ماه دوم بارداری، آن را نیز از دست دادم که این مسئله هم علت پزشکی مشخصی نداشت؛ با توجه به اینکه همیشه دارو می‌خورم، به خدا پناه می‌برم و دعا می‌خوانم. مشکل دیگر این است که بارداری من به‌وسیلۀ دستگاه سونوگرافی یا آزمایش مشخص نمی‌شود تا وقتی که کودک ناگهان سقط می‌شود و این نکته پزشک معالج را سرگردان کرده است و وی پاسخی نمی‌یابد! شنیده‌ام چیزی به‌نام «تابعه» یا «ام صبیان» وجود دارد که باعث سقط جنین می‌شود! و نیز اینکه سحر و جادو روی جنین و پایدار‌بودنش تأثیر می‌گذارد! آقا و مولای من! آیا شما تفسیری برای این وضعیت دارید؟ و اینکه این حالت مخصوص من نیست و حالت‌های بسیاری وجود دارد؟ خداوند به شما جزای خیر دهد. از شما التماس دعا داریم. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. نماز شب را ترک نکن. بعد از نماز صبح، بر ذکر‌گفتن مداومت داشته باش. پیش از خواب، آیة‌الکرسی و معوذتین[311] را بخوان. آیة‌الکرسی و معوذتین را با زعفران روی یک کاغذ بنویس و نوشته را در ظرف آبی حل، و با این آب غسل کن؛ ولی آب غسل را رها نکن که به‌جای نجسی برود؛ بلکه آن را جمع کن و پای یک درخت ـ‌یا جایی مانند آن‌ـ بریز. 12 آیۀ اول سورۀ مریم و 10 آیۀ اول سورۀ صافات را هر روز بخوان.

-آیا دادن پول برای تجارت و دریافت سودی معین، ربا محسوب می‌شود؟

پی‌نوشت/ نوامبر 2017: Sahar Al Anbary: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. خداوند در یاد شهادت پیامبر(ص) و عترت پاک و مطهر، پاداش شما را بزرگ بِدارد. آقای من! پرسشی دربارۀ بهرۀ پول دارم... اگر شخصی، پولی به یک تاجر بدهد ولی سود معینی بگیرد در حالی که زیان و خسارت، برای دو طرف تاجر و صاحب مال محاسبه شود... آیا این در حکم ربا خواهد بود؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند پاداش شما را بزرگ بِدارد و کارهایتان را قبول کند. اشکالی ندارد و ربا شمرده نمی‌شود.

-جزیه همان مالیات امروز است

کامنت/ نوامبر 2017: هشام الحسن: سلام بر شما، مولای عزیزم! سؤالی دارم که مرا به خود مشغول داشته است: چرا اسلام جزیه را بر مسیحیان واجب کرده است؟ اما در مقابل می‌بینیم مسیحیان جزیه را بر مسلمانانی که در سرزمین آن‌ها ساکن هستند و زندگی می‌کنند واجب نکرده‌اند. امیدوارم برای من توضیح دهید چرا جزیه واجب شده است؟ و آیا این موضوع توسط قائم پیاده می‌شود یا تفاوت‌ها و مسائل دیگری وجود دارد؟ امیدوارم پاسخ دهید. والحمد لله. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. جزیه، یک حکمِ شرعیِ تعبّدی نیست؛ بلکه صرفاً قانونی است که در حکومت اسلامی ـ‌که رسول خدا بنیانش نهاد‌ـ سُنّت شد. مسلمانان مالیات را از راه زکات و خمس و صدقات به دولت پرداخت می‌کنند و غیرمسلمانان این مالیات را تحت‌عنوان «جزیه» به دولت اسلامی می‌پردازند. اما این سخن که امروز کشورهای مسیحی یا سکولار جزیه را بر مسلمانان واجب نمی‌کنند صحیح نیست؛ زیرا در این کشورهای امروزی همگان ـ‌چه مسلمان و چه غیرمسلمان‌ـ مالیات را باید بپردازند. به‌طور خلاصه «جزیه» همان «مالیات» امروزی است. در دولت عادل اسلامی، شخص مؤمن مالیات را به‌عنوان خمس و زکات می‌دهد و به پاداش و ثواب دست پیدا می‌کند؛ ولی غیرمؤمن یا شخصی که از خمس و زکات منع شده است، آن را با ذلت و خواری با دستان خود می‌دهد و مالیات یا جزیه ـ‌یا هر نامی که شما دوست داری‌ـ را پرداخت می‌کند. در الفاظ، جای بحث و مناقشه نیست. پی‌نوشت/ نوامبر 2017: سجاد العیدانی: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. «پس از اینکه گفتم: ما اکنون در فصل «خریف/ پاییز» هستیم شاگردی از من پرسید: پس چرا روی تخته سیاه نوشته شده: ماه ربیع‌الاول؟ در همان لحظات زنگ تفریح مرا نجات داد؛ چون حیران بودم چگونه برایش توضیح بدهم... .» این مطلبی است که یکی از فرهنگیان گران‌قدر در صفحۀ خود نگاشته است و می‌گوید: از چنین سؤالاتی بسیار در رنج است و پاسخی قانع‌کننده برای کودکان ندارد. پاسخ مناسب چیست؟ با توجه به اینکه این موضوع با دین اسلام ارتباط دارد! Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. این موضوع به تاریخ هجری قمری ارتباط دارد. این سیستم تاریخ‌نگاری یک نظام تاریخی است که رسول خدا بنیان‌گذارش نبوده است تا به حساب دین اسلام گذاشته شود؛ بلکه در زمان رسول خدا محمد(ص) تاریخ عبریِ قمریِ شمسی وجود داشته و عرب، این تاریخ را از یهود گرفته است. طبق این تاریخ، اشکالی در مطابقت‌داشتن ماه «ربیع/ بهار» با بهار حقیقی در بیشتر کشورهای جهان وجود ندارد؛ و این کمبود و نقصان در سال قمری اضافه شده است تا با سال شمسی مطابقت داشته باشد. پی‌نوشت/ نوامبر 2017: المعرف بالذات: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما... پدرم! خداوند پاداش شما را بزرگ بِدارد... مولای من! موضع شما دربارۀ قوانین جاری که هم‌اکنون در عراق اجرا می‌شود چیست؟ چه مدنی باشد، چه شرعی، جزایی یا حتی قانون اساسی...؟ آقای من! امیدوارم با پاسخ‌دادن به ما لطف بفرمایید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. برخی از قوانین، نیازمند بازنگری و اصلاح هستند. همچنین: در دین خداوند، اعدام یک انسان با حکم قضایی، مادام که معصوم اعدام وی را تصدیق نکرده باشد جایز نیست. اما در خصوص قانون اساسی عراق، اشکالات بزرگی در آن وجود دارد. با چشم‌پوشی از اختلاف ما با آنچه در آن وارد شده است، اشکال بزرگی وجود دارد که می‌توانیم آن را متوجه ناکام‌بودن قانون اساسی عراق در حفظ استقلال سیستم قضایی و در عین حال پاک ماندنش بنماییم.

-تأویل رؤیای بشارت دهنده به سِیر بر راه و روش حق

پی‌نوشت/ نوامبر 2017: مصطفی السندی: سلام بر شما. آیا امکان دارد رؤیای زیر را تفسیر کنید؟ مدتی پیش رؤیایی دیدم. داشتم برای وارد‌شدن به حرم امام حسین(ع) آماده می‌شدم در حالی که همۀ عالم در حال فرار از صحن حرم یا از امام بودند. همه داشتند خارج می‌شدند و فقط من بر عکس همه داشتم وارد می‌شدم در حالی که لباس سیاهی بر تن داشتم. وقتی وارد شدم، شمارۀ نُه را دیدم و دنیا سفید بود. و امروز در عالم رؤیا دیدم که به یکی از دوستانم می‌گفتم: من حتی پیامبر خدا نوح را دیدم که به زیارت امام حسین(ع) آمد. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. رویاها، بشارت و مژده‌ای برای شماست نسبت به حرکت در راه حق و طریقت حسین(ع) در زمانی که سِیر‌کنندگان با حق، اندک هستند.

-حکم پیش یا پس انداختن زیارت‌ها از وقتشان بنا به دلایل منطقی

پی‌نوشت/ نوامبر 2017: وسام ابواحمد مختاری: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما آقا و مولای من، احمدالحسن. پرسشی دربارۀ زیارت‌ها دارم؛ چه زیارت اربعین باشد، چه زیارت مخصوص شعبان یا دیگر زیارت‌ها. آیا برای ما لازم است در همین روز مشخص، امام حسین(ع) را زیارت کنیم؟ و اگر پیش از این روزِ ب‌‌خصوص با پای پیاده یا با ماشین برسیم، آیا برای ما این زیارت، همان زیارت مخصوص به حساب خواهد آمد، چه زیارت اربعین باشد و چه زیارت شعبانیه؟ یا تنها زیارتی مستحب به شمار خواهد رفت؟ خداوند به شما پاداش خیر عطا فرماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. اگر نیت، همان زیارت مخصوص باشد اشکالی در پیش یا پس ‌انداختن نیست؛ البته تا زمانی که دلایل منطقی برای این پیش یا عقب ‌انداختن وجود داشته باشد؛ مانند ازدحام شدید یا شرایط خاص و دیگر دلایل مشابه. پی‌نوشت/ نوامبر 2017: حسین قمبر: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. آقای خوب ما احمد، خداوند طاعات شما را قبول بفرماید. چهارشنبۀ پیشِ‌رو در حسینیۀ صراط مستقیم در کویت دربارۀ نظریۀ رانش‌ قاره‌ها در 200 میلیون سال قبل گفت‌وگویی برگزار خواهم کرد. از شما می‌خواهم این برنامه را دنبال کنید. در فیس‌بوک و اینستاگرام، مستقیم پخش خواهد شد. التماس دعا. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. اینجا قرار بده و اگر خدا بخواهد از آن مطلع خواهم شد. پی‌نوشت/ نوامبر 2017: ابو جعفر: اللهم صل علی محمد و آل‌محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیما. مولای عزیز من، خداوند صبح شما را به خیر کند و ما و شما را از شیطان‌های انس و جن در حِرز و پناه قرار دهد! Ahmed Alhasan احمدالحسن: عزیز من، شیخ بزرگوار ابوجعفر، خداوند تو را زنده بدارد. خداوند صبح تو را در خیر و عافیت قرار دهد. خداوند بهترین پاداش نیکوکاران را به تو عطا بفرماید. از خدا می‌خواهم بر ما لطف کرده، ما را مشمول این دعا فرماید و ما را از شیطان‌های انس و جن در حِرز و پناه قرار دهد.

-اینکه سنّ زهرا(ع) هنگام شهادتش 18 سال بوده است صحیح نیست

پی‌نوشت/ نوامبر 2017: Alwaseela Taha: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما... مولای من، ازدواج خانم فاطمۀ زهرا با امام علی ـ‌صلوات پروردگارم بر آن دو‌ـ چگونه بود؟... طبق آنچه از زمان کودکی‌ام می‌شنیدم خانم فاطمه زهرا در حالی که نزدیک به 18 سال داشت وفات نمود در حالی که در آن زمان، ازدواج کرده، مادر 3 کودک بود. ای سلالۀ عُلما، امیدوار توضیح دهید. آقای من، ان‌شاء‌الله در زمانی نزدیک و زود خداوند برای شما تمکین حاصل فرماید. التماس دعا. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. اینکه عمر آن حضرت (صلوات خدا بر او) هنگام شهادتش 18 سال بوده است صحیح نیست.

-سؤال از واسطه‌گری در معامله

پی‌نوشت/ نوامبر 2017: مهدی الحسن: سلام بر تو ای سید و مولای من! من کارمند یک شرکت در ایران هستم و کارم ترجمه برای تاجران عراقی است. یکی از تُجار موادی خواست که ما نداشتیم. گفت در دیگر شرکت‌ها برایم جست‌وجو کن و اگر بتوانی پیدا کنی حق‌الزحمه خواهم داد. من هم پیدا کردم. آن شرکت قیمت را به من اعلام کرد. آیا من مجاز هستم چیزی بر قیمت اضافه و به تاجر اعلام کنم تا از طریق این معامله سودی عایدم شود؟ افراد بسیاری هر دو زبان عربی و فارسی را می‌دانند و در این عرصه کار می‌کنند و به عنوان دلال سود می‌برند. از پاسختان متشکرم و التماس دعا. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند تو را زنده بدارد. تا وقتی که سود، محدود و در بازار پذیرفته‌‌شده باشد، اشکالی در آن نیست. پی‌نوشت/ نوامبر 2017: ابو‌العباس شامی: امیدوارم پاسخ‌ندادن به پیام‌های ما ناشی از روی‌گردانی شما از ما نباشد. آقای من، ما می‌دانیم از مقصرین و کوتاهی‌کنندگان در حق شما هستیم. آقای من، رسول خدا (صلی الله علیه و سلم) چگونه به شهادت رسید؟

-رسول خدا(ص) مسموم درگذشت

Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند تو را زنده بدارد. رسول خدا (صلوات خدا بر او و بر خاندانش) مسموم درگذشت. ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/22 نوامبر 2017: / ** ** ** Ahmed Alhasan احمدالحسن/24 نوامبر 2017:[312] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​l​y​a​m​a​n​i​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​1​7​1​7​6​8​5​0​4​8​2​7​6​5​1​0​/ روش صحیح رفتار با کودک از نظر زدن و تنبیه‌کردن پی‌نوشت/ نوامبر 2017: Sahar Attai: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. پدرم، آیا این سخن صحیح است که کودک نباید تأدیب و تنبیه شود، مگر پس از کامل‌شدن هفت سال؟ و آیا بعد از هفت سال، تعلیم و تأدیب کودک آغاز می‌شود؟ و آیا این به آن معناست که توضیح مسائل درست و غلط فقط پس از هفت‌سالگی برای او انجام شود؟ برخی افراد از روایت این‌طور برداشت کرده‌اند که واجب است کودک به مدرسه نرود و آموزش نبیند مگر هنگام تمام‌شدن هفت سالگی. آیا این فهم درست است؟ Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. صحیح این است که از [کتک]زدن کودک اجتناب شود؛ ولی باید او را به صحیح و غلط، توجیه و آگاه و راهنمایی کرد؛ اما دربارۀ آموزش، کودک از زمانی که پا به زندگی می‌گذارد از والدین و محیطش می‌آموزد. پس بازداشتن او از آموختن مسائلی معین در سنی معین ـ‌در حالی که او آمادگی و توانایی تحصیلِ علمیِ آن مواد علمی در مدرسه را دارد‌ـ سفیهانه است.

-حکم خوردن معجون ژاپنی به قصد درمان

پی‌نوشت/ نوامبر 2017: Maysa Hassan: حلال‌بودن خوردن غذای ژاپنی برای درمان. سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. اللهم صل علی محمد و آل‌محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً کثیراً. سپاس پروردگار عوالم را که با وجود امامی بر ما منت نهاد تا در حلال و حرام به او مراجعه کنیم. سید و مولای من! مایلم دربارۀ حلال‌بودن خوردن معجون ژاپنی «میسو» به‌قصد درمان بپرسم. این معجون عبارت است از تخمیر برنج یا جو با استفاده از نمک، و دفن آن زیر زمین به‌مدت 6 تا 18 ماه پیاپی. این معجون برای درمان بیماری‌های سخت کاربرد دارد. آدرس نحوۀ آماده‌سازی: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​W​h​r​5​8​w​j​-​6​5​A Ahmed Alhasan احمدالحسن: تا زمانی که مقدار الکل موجود در آن، اندک باشد و باعث مستی یا تأثیرات جانبی نشود اشکالی در آن نیست. همچنین باید دقت کرد که الکل‌ به آن اضافه نشود. اگر به آن الکل‌ اضافه شده باشد واجب است از آن دوری شود؛ زیرا به‌طور معمول از انواع الکل‌ مست‌‌کننده می‌افزایند که نجس است. حتی اگر مقدار اندکی الکل افزوده شود غذا را نجس می‌کند. ** ** **

-تکامل، هدفمند است

Ahmed Alhasan احمدالحسن/25 نوامبر 2017: مستند «توهم بی‌خدایی»: تکامل هدفمند است.[313] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​A​h​m​e​d​.​A​l​h​a​s​a​n​.​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​1​4​7​2​8​5​6​6​4​2​7​6​1​9​9​4​/ پی‌نوشت/ نوامبر 2017: Hussain Almoali: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. آقایم من، یمانی آل‌محمد! یادبود ولادت رسول اعظم ـ‌محمد(ص)‌ـ را به شما تبریک عرض می‌کنیم و به همین مناسبت کارکنان مؤسسۀ یمانی ـ‌با تقدیم تبریک و تهنیت‌ـ ساخت برنامه‌ای با عنوان «استفتائات شرعی» سید احمدالحسن(ع) را اعلام می‌دارند... از مولای عزوجل خواستاریم این کار را از ما بپذیرد تا باعث خوشحالی قلب محمد و آل‌محمد(ع) گردد... آقای من، باعث افتخار ماست که از صفحۀ‌مان بازدید کنید؛ و از مولای عزوجل خواستاریم با صحت و محافظت و سلامتی از هر بدی بر شما و ما منّت بگذارد... h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​M​u​2​a​s​s​a​t​.​A​l​y​a​m​a​n​i​/​v​i​d​e​o​s​/​7​7​2​3​0​1​3​4​9​6​2​2​3​6​1 Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام. از خدا می‌خواهم با شما و برای شما برکت قرار دهد. خداوند به شما پاداش خیر عطا فرماید. پی‌نوشت/ نوامبر 2017: حمید ابورغیف: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. اللهم صل علی محمد و آل‌محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا... ستایش خدایی را که با تو بر ما منت نهاد! ای سیدِ من، برایمان دعا کن تا از اسباب تمکین تو شویم، ای پسر زهرا! آقای من، از تو می‌خواهم برای مادرم ـ‌که به جوار پروردگارش منتقل شد‌ـ دعا فرمایی تا مشمول دعایت شود و دعا کنی خداوند او را در شفاعت محمد و آل‌محمد وارد کند. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. خداوند پاداش‌های شما را بزرگ بگرداند و به شما و همۀ خانواده و دوستدارانش صبر بر مصیبت عطا فرماید. از خدا می‌خواهم با رحمتش به او رحمت کند؛ که او ارحم‌الراحمین است. پی‌نوشت/ نوامبر 2017: Fateema Fateem: ای پدر عزیزم، سیدم و مولایم، آیا جایز است؟ سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما! آقای من، هنگامی که شخصی از دیگری می‌خواهد چیزی را به مبلغ 2 برای او بفروشد و مشتری پیدا می‌شود و به قیمت 5 یا بیشتر از او می‌خرد، آیا در این حالت جایز است 1 یا 5/1 از مبلغ را برای خودش بردارد در حالی که وی این معامله را با اطلاع و رضایت مالک قبلی انجام نداده است؟ یا چنین شیوه و معامله‌ای جایز نیست؟ سید و مولای من، خداوند به شما پاداش خیر عطا فرماید. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. جایز است. پی‌نوشت/ نوامبر 2017: سلمان فاطمی: سلام بر شما آقا و مولای ما. ای سید کریم، برایمان دعا کن و پیمانه را برای ما کامل بفرما و بر ما تصدق بنما که خداوند صدقه‌دهندگان را پاداش می‌دهد. من به‌علت ایمان‌داشتن به اهل‌بیت، در دادگاه‌های جمهوری اسلامی به ده سال زندان محکوم شده‌ام. دعا کنید همۀ انصار در مشرق‌ها و مغرب‌های زمین، آزاد شوند. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند شما را زنده بدارد. ستم و آزاری که به شما می‌رسد بر ما گران است. از خداوند مسئلت دارم برای شما گشایش و فرج حاصل کند و شما را یاری پیروزمندانه عطا فرماید. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند. پی‌نوشت/ نوامبر 2017: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما سؤال: من در کارهایم به هر سمتی رو می‌کنم درها به رویم بسته می‌شود و علتش را نمی‌دانم!!! حتی اخیراً اقدام به کاری کردم و گمان می‌کردم محقق می‌شود، اما به رویم بسته شد. آیا راه‌حلی هست؟!!!! خداوند شما را رحمت کند. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. به خداوند سبحان چنگ بینداز، به او نزدیک شو و دلت را همیشه به یاد او مشغول بدار و اهمیت نده که کاری به تأخیر افتد یا جلو بیفتد؛ شاید آن کاری که به تأخیر می‌افتد برایت خیر باشد؛ زیرا خداوند سبحان به فرجام کارها داناست. به غار خداوند پناه ببر و او سبحان را پناهگاه خودت قرار بده. اهمیت نده که دری یا درهایی به روی تو بسته می‌شود؛ زیرا حتماً روزی در بهترین حالت برایت گشوده خواهد شد. در آن هنگام خواهی دانست که بسته‌بودن آن درها تو را به خیر آخرت و دنیا رسانده است. بر نماز شب و دعا مداومت داشته باش و ان‌شاء‌الله خداوند درهای خیر را برایت خواهد گشود. پی‌نوشت/ نوامبر 2017: Ali Kaawar: سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما... سید کریم ما، من و پنج نفر از انصار بزرگوار تقریباً مدتی طولانی است که هر روز در اسکایپ جمع می‌شویم و دربارۀ مسائل دعوت مبارک گفت‌وگو، و برای رشد کارهای تبلیغی میان خودمان تبادل‌نظر می‌کنیم... آیا سید احمدالحسن به ما لطف می‌کند و دعوت ما را در جلسه‌ای خاص در اسکایپ می‌پذیرد تا با ما همراه باشد و در تبادل نظر با ما همکاری فرماید؟ خادم شما، علی عاملی. Ahmed Alhasan احمدالحسن: و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته. عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. اگر مطلبی دارید آن را در فایلی بنویس و برایم بفرست و ان‌شاء‌الله به شما پاسخ می‌دهم و در خدمت شما هستم. پی‌نوشت/ نوامبر 2017: نسمة العامری: به امید اینکه قلبت شاد گردد. h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​M​u​2​a​s​s​a​t​.​A​l​y​a​m​a​n​i​/​v​i​d​e​o​s​/​7​7​2​3​0​1​3​4​9​6​2​2​3​6​1​/​?​h​c​_​l​o​c​a​t​i​o​n​=​u​f​i Ahmed Alhasan احمدالحسن: خداوند به شما پاداش خیر عطا فرماید. ** ** **

-اسلام، برده‌داری و بهره‌کشی جنسی

Ahmed Alhasan احمدالحسن/6 دسامبر 2017: شاعر میثم طفیلی سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما... مولای من، پرسشی از سوی برخی برادران مُلحد (بی‌خدا) مطرح می‌شود که به احکام اسلام در جنگ اشکال می‌گیرند که این پرسش نیز از همین اشکالات است. می‌گویند چرا در فُتوحات اسلامی ـ‌حتی در زمان پیامبر اکرم حضرت محمد(ص)‌ـ لشکر پیروز اسلام، زن‌ها را می‌گرفتند و به‌عنوان اسیر می‌فروختند و مسلمانان، آنان را بین خودشان تقسیم و خرید‌و‌فروش می‌کردند؛ با توجه به اینکه لشکر اسلام پدران یا همسران این زن‌ها را در حین نبرد به قتل رسانده‌اند و به این ترتیب این زن‌ها چگونه می‌پذیرند کسی به آن‌ها نزدیک شود؟ آیا این عین خواری نیست؟ و چه تفاوتی است بین چنین کارها و کارهایی که داعش امروز انجام می‌دهد؟... با توجه به اینکه این پرسش، سؤال یکی از بی‌خدایان است. آقای من، از شما متشکرم. و علیکم السلام و رحمة الله و برکاته عزیز من، خداوند تو را زنده بدارد. قبل از هرچیز لازم است از مسئلۀ مهمی در ارتباط با این موضوع آگاه شویم؛ اینکه مسئلۀ برده‌داری و بهره‌کشی جنسی و سوء‌استفاده از نیروی کارگر، یکی از استراتژی‌های تکامل برای منتشر‌کردن، بقا و عبور‌کردن به‌سوی نسل‌های بعدی شمرده می‌شود. این نکته از وجود‌داشتن و باقی‌ماندنش در طی تاریخ تکامل تا به امروز در چندین گونۀ حیوانی واضح و روشن است. بهترین مثال این نوع سوء‌استفاده، پرندۀ کوکو (فاخته) است که از پرندگان دیگر بهره‌کشی می‌کند تا تخم او و کودکانش را تربیت و به آن‌ها خدمت کنند؛ و نیز مورچه‌ای که برخی حشرات و انواع دیگر مورچه‌ها را به بردگی‌ می‌گیرد. هوموساپیِنس (که به‌عنوان یک «بدن» نمادی از مُستعمرۀ ژنتیکی است) فرایند سوء‌استفاده را در طول تاریخ خود به انجام رسانده و تقریباً تا همین اواخر بدترین روش‌های برده‌داری در آمریکا به انجام می‌رسیده است. آن‌ها تنها به سوء‌استفاده از دسترنج برده‌ها بسنده نمی‌کردند؛ بلکه برده‌ها را شکنجه و حقوق آنان را نیز پایمال می‌کردند. پیوسته تا امروز افراد گونۀ هوموساپینس هرگاه فرصت برایشان مهیا بوده است ـ‌تا بدون هیچ عقوبت و قصاصی راه فراری داشته باشندـ به این بهره‌کشی اقدام می‌کرده‌اند؛ عقوبت و قصاص برای بهره‌کشی جنسی که بسیار و پیوسته از طریق تصاحب و تجاوز یا فریفتن یا با هر ابزار دیگری اتفاق می‌افتاده است. از دید من، بنده می‌بینم که امروز برده‌داری به زشت‌ترین شکلی که می‌توان به تصور آورد وجود دارد؛ اما این برده‌داری، از نوع برده‌داری فردی نیست که برای به‌دست‌آوردن نیروی کار آن فرد و سوء‌استفاده از او به انجام برسد، بلکه بهره‌کشی و به‌‌بردگی‌کشاندن امت‌ها و کشورها و مردمان است. آنچه را در لیبی، سوریه و یمن اتفاق افتاده است می‌توانیم به‌شکل دیگری بازخوانی کنیم؛ در یکی از این جنبه‌‌ها اقدامات کثیفی انجام شد که به‌قصد تصاحب سرمایه‌هایی که از آن کشورها به کشور عربی دیگری که اقتصادش در سال 2008 میلادی دچار ناکامی شده بود گریخته بود انجام شد؛ یا برای استفاده از راکد‌کردن اقتصاد آن کشورها به نفع کشوری دیگر. این‌چنین بود که اقتصاد مردم سوریه و یمن ـ‌همان کسانی که در اصل بسیاری از آنان در فقر و بدبختی به سر می‌برند‌ـ به‌خاطر مصالح یک کشور عربی ثروتمند ـ‌که نقش کفتارِ سوء‌استفاده‌کننده از فرصت‌ها برای حمله به جسد یا حیوان مجروح را بازی می‌کند‌ـ دوشیده شد؛ پس برده‌داری امروز بسیار بزرگ‌تر از برده‌داری هزار یا دو هزار سال قبل است. امروز ـ‌هر زمانی که فرصت دست بدهد‌ـ ملت‌ها به کامل‌ترین شکلِ ممکن به بردگی گرفته می‌شوند. این درست است که افراد، آزاد هستند و طبق برداشت متعارف از برده‌داری، برده نیستند و کسی نیست که از تلاش و کار فردی آنان به‌طور مستقیم و فردی سوء‌استفاده کند، ولی در واقع کار و تلاش شخصی آنان و چه بسا تلاش پدران و همۀ اجدادشان با دخالت اقتصادی‌ـ‌نظامی‌ـ‌سیاسی مورد سوء‌استفاده قرار گرفته، به زیر سلطه کشیده می‌شود. روشن است که امروز برده‌داری به‌شکل قدیمی خود بی‌فایده است؛ بلکه بهره و سود به‌طور مستقیم به بهره‌ای که از ورای برده‌داری برداشت می‌شود سمت و سو گرفته است؛ یعنی اقتصاد و تسلط بر تولیدات و کار و توانایی‌ها در هر زمانی که فرصت به برخی از کشورها یا حکومت‌ها یا همان «کفتارهای انسان‌نما» دست بدهد. اما اسلام ـ‌به‌عنوان یک دین‌ـ برده‌داری را نیاورده است. برده‌داری پیش از اسلام وجود داشته است و همۀ کشورهای جهان ـ‌یا جامعه‌های هوموساپینس‌ـ در جنگ‌های خود از آن استفاده می‌کرده‌اند و برای لشکر اسلام در زمان رسول خدا(ص) امکان‌پذیر نبود که این روش را کنار بگذارد؛ زیرا کنار‌گذاشتن آن به‌معنای زیان و از‌بین‌رفتن فوری بود؛ حتی پیش از اینکه اسلام در جزیرة‌العرب شروع به گسترش نماید. اگر رقیبان شما بفهمند که شما آن‌ها را به همان روشی که آن‌ها شما را عقوبت می‌کنند عقوبتشان نخواهی کرد از شما نخواهند ترسید و عقب نخواهند کشید و شما را با صلح و سلامتی رها نخواهند کرد. به همین دلیل حق‌تعالی می‌فرماید: (وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیرٌ لِّلصَّابِرینَ) (و اگر [ستمگر را] مجازات کردید، پس فقط به‌مانند ستمی که به شما شده مجازات کنید، و اگر شکیبایی ورزید این کار برای شکیبایان بهتر است).[314] رسول خدا را چنین می‌بینیم که تلاش می‌کند صبر را به‌عنوان جایگزین آزار و اذیت ارائه کند و به همین دلیل اسیران بدر را آزاد می‌فرماید و آنان را به بردگی نمی‌گیرد؛ و این به‌وضوح اقدامی به‌طور کامل در تضاد با آنچه بود که در آن دوران به‌طور معمول در حق امثال آن‌ها به انجام می‌رسید؛ ولی آیا طرف دیگر چنین برخوردی با شما خواهد داشت؟ و اگر پاسخ ـ‌همان ‌طور که در آن زمان اتفاق افتاد‌ـ منفی است تا چه مقدار برای شما امکان‌پذیر خواهد بود که بر این مسیر حرکت کنی و در عین حال بقا و استمرار شما نیز تضمین شود؟! در حقیقت این وضعیت تنها به یک راه حل منجر می‌شود که عبارت است از انجام آنچه انجامش امکان‌پذیر است؛ و در سایۀ آن شرایط و محیط حیوانیِ سختی که بر عقل‌های هوموساپینس در آن زمان سایه افکنده بود، برای اسلام راه‌حلی باقی نبود، جز نظام‌مند‌کردن این برده‌داری به‌گونه‌ای که با گذشتن زمان از بین برود و از آن بیزار شوند. اسلام در پیشگاه خداوند سبحان و در ارزش‌های انسانی‌شان میان آزاد و برده برابری ایجاد کرد، و احسان و نیکی به برده و آزاد‌کردن او را از بهترین ابزارهای نزدیک‌شدن به خداوند قرار داد و دیگر امور از تشریعات واجب که از جمله دستاوردهایش این شد که با گذشت زمان از سوء‌استفادۀ بدنی یا جنسی بیزار شوند و دور گردند و آن را موردی مردود و غیرقابل پذیرفتن به شمار آورند. شکی نیست که این احکام اسلامی که در جهان و بین ملت‌ها گسترش یافت در پذیرفتن هوموساپینس نسبت به تحریم برده‌داری و بازداشتن از آن ـ‌به به آرامی و به مروز زمان‌ـ بر روی این زمین پیشگام بوده است. اگر این پاسخ برایت کافی بود که هیچ، و اگر ملاحظه یا بحثی داشتی، اگر خدا بخواهد در بیان آنچه نیازمند توضیح باشد در خدمت شما هستم. توجه شما را به یک نکته جلب می‌کنم: بنده عبارت «هوموساپینس» ـ‌و نه «انسان»‌ـ را با قصد و منظوری استفاده کردم تا به جنبۀ ژنتیکی و حیوانی اشاره داشته باشم؛ خصوصیتی که او را به برده‌داری یا سوء‌استفاده از هر دو نوع آن (جنسی و بهره‌کِشی) سوق می‌دهد. ** ** ** -شیخ گران‌قدر حبیب سعیدی، التماس دعا Ahmed Alhasan احمدالحسن/6 دسامبر 2017: شیح جلیل حبیب سعیدی: التماس دعا.[315] h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​f​a​c​e​b​o​o​k​.​c​o​m​/​m​o​m​a​t​i​l​e​a​t​.​n​a​j​a​f​1​0​3​1​3​/​v​i​d​e​o​s​/​1​5​5​6​3​7​2​3​1​7​7​8​5​3​8​4​/

پا ورقی ها

[1] . کهف، 110.

[2] - طوسی قبل از برشمردن روایاتی که بر امامت ائمه دلالت دارند گفته است: «... اما روایاتی که از جهت خاصه ـ‌شیعه‌ـ روایت شده‌اند بیش از آن است که بتوان شمرد...» و مجموعه‌ای از روایت‌ها را برشمرده که روایت وصیت نیز در میان آن‌ها است. مراجعه کنید به کتاب غیبت: ص 137 تحقیق عباد الله طهرانی.

[3] . مجموعۀ فتاوای ابن‌عثیمین.

[4] . ضمیمۀ شرح او بر کتاب لمعة‌الاعتقاد ابن قدامه.

[5] - غلط‌های املایی از طرف خود دعوت‌کننده به مباهله بوده است. (مترجم)

[6] - اللهم رب السماوات السبع ورب الأرضین السبع، عالم الغیب والشهادة الرحمن الرحیم، إن کان أحمد الحسن جحد حقا وادعى باطلا فأنزل علیه حسبانا من السماء أو عذابا ألیما، وإن کان ناصر محمد جحد حقا وادعى باطلا فأنزل علیه حسبانا من السماء أو عذابا ألیما.

[7] - آل عمران: 61.

[8] - کلینی روایت کرده است: علی بن ابراهیم از پدرش از ابن ابی‌عمیر از محمد بن حکیم از ابو‌مسروق از اباعبدالله امام صادق( روایت کرده است: «عرض کردم: ما با مردم گفت‌وگو می‌کنیم و با آنان به گفتار خداوند عزوجل که می‌فرماید: ﴿خدا و رسول را و اولیای امرتان را فرمان برید﴾ (نساء، 59) احتجاج می‌کنیم و مردم می‌گویند: این آیه دربارۀ فرماندهان جنگی نازل شده است. براى آنان با این گفتار خداوند عزوجل حجت می‌آوریم: ﴿جز این نیست که ولىّ شما خدا و فرستادۀ اوست﴾ (تا آخر آیۀ مائده، 55) و مردم می‌گویند: این آیه دربارۀ مؤمنان نازل شده است. برای آن‌ها با این گفتار خداى عزوجل دلیل می‌آوریم: ﴿بگو اى محمد، من از شما مزدى جز دوستى دربارۀ نزدیکانم نخواهم...﴾ (شورى، 23) آنان گویند: این آیه دربارۀ نزدیکان و خویشان اسلامى نازل شده است. راوی گوید: من هرآنچه را که از این آیات و همانند آن‌‌ها در خاطر داشتم بیان کردم؟ حضرت به من فرمود: «اگر چنین شد آن‌ها را به مباهله دعوت کن.» عرض کردم: چگونه (مباهله) کنم؟ فرمود: «سه روز خود را اصلاح کن ـ‌و به گمانم فرمود: روزه بگیر‌ـ و غسل کن و همراه طرف مقابل خود به صحرا بروید و انگشتان دست راست خود را در انگشتان او شبکه‏وار بینداز. سپس دربارۀ او انصاف داشته باش. ابتدا از خودت شروع کن و بگو: "بارخدایا! ای پروردگار آسمان‌های هفت‌گانه و زمین‌های هفت‌گانه! ای دانای غیبت و آشکار! ای رحمان و رحیم! اگر ابو مسروق حقی را انکار و باطلی را ادعا کرده است بر او صاعقه‌ای از آسمان یا عذاب دردناکی فروبفرست». سپس نفرین را به او برگردان و بگو: «و اگر فلانی حقی را انکار و باطلی را ادعا کرده است بر او صاعقه‌ای از آسمان یا عذابی دردناک فروبفرست." سپس فرمود: «پس از آن زمانی نمی‌گذرد که اثر آن را در آن شخص به چشم خودت خواهى دید.» (ابو مسروق گوید): به خدا سوگند هیچ‌کس را ندیدم که مرا در این کار اجابت کند.» (کافی، ج‌2، ص‌513)

[9] - غلط املایی از طرف خود شخص مباهله‌کننده است. (مترجم)

[10] - انعام، 124.

[11] - M-Theory

[12] . توهم بی‌خدایی.

[13] . از الواح سومر، کریمر.

[14] . نبرد گیلگمش، طه باقر.

[15] . از الواح سومر، ساموئل کریمر، ‌ص‌251 و 252.

[16] . نبرد گیلگمش ـ طه باقر.

[17] . اساطیر بابل، شارل.

[18] . از الواح سومر، کریمر، ص ۲۳۹.

[19] . من و دموزی، مراسم ازدواج مقدس، نزد سومریان، سموئیل کریمر.

[20] . اساطیر بابل، ص 29.

[21] . اساطیر بابل، ص 38.

[22] . از الواح سومر، کریمر.

[23] . از الواح سومر، د.کریمر.

[24] . حزقیال 8: 13 تا 16.

[25] . از الواح سومر، ص277 تا 279.

[26] . اینانا ملکۀ آسمان و زمین، ساموئیل نوح کریمر و دایان ولکشتاین.

[27] . تموز نام یکی از ماه‌های عبری، رومی و سریانی است که تقریباً معادل تیرماه شمسی است. (مترجم)

[28] . ایشتار و مصیبت تموز، د. فاضل عبد‌الواحد علی.

[29] . ایشتار و مصیبت تموز، د. فاضل عبد‌الواحد علی.

[30] . ایشتار و مصیبت تموز، د. فاضل عبد‌الواحد علی.

[31] . خصال، شیخ صدوق، ص58 و 59؛ عیون اخبارالرضا، ج‌2، ص‌187.

[32] . صافات، 88 و 89.

[33] . کافی، ج‌1، ص‌465.

[34] . بحارالانوار، ‌مجلسی، ج44، ص242.

[35] . بحار‌الانوار، ‌مجلسی، ج44، ص243.

[36] . اساطیر بابل، ‌شارل ویرولو.

[37] . ایشتار و مصیبت تموز، د. فاضل عبد‌الواحد علی.

[38] . نبرد گیلگمش، طه باقر.

[39] . جمعه، ۵.

[40] . اعراف، ۱۷۶.

[41] . مائده، ۶۰.

[42] . اساطیر بابل، شارل ویرولو.

[43] . حماسۀ گیلگمش،طه باقر.

[44] . حماسۀ گیلگمش، طه باقر.

[45] . اساطیر بابل و کنعان، ویرلو.

[46] . حماسۀ گیلگمش، طه باقر.

[47] . اساطیر بابل و کنعان، ویرولو.

[48] . حماسۀ گیلگمش، طه باقر.

[49] . بحار‌الانوار، ج‌52، ص‌336.

[50] . حماسۀ گیلگمش،طه باقر.

[51] . حماسۀ گیلگمش، طه باقر.

[52] . حماسۀ گیلگمش، طه باقر.

[53] . فرقان، ۲۳.

[54] . حماسۀ گیلگمش، طه باقر.

[55] . یوسف، ۲3.

[56] . یوسف، آیات ۴۷ تا ۴۹.

[57] . سومریان، ساموئیل نوح کریمر، ص‌۲۸۸.

[58] . از الواح سومر، ساموئیل نوح کریمر، ص‌۳۲۳ تا ۳۷۳.

[59] . حماسۀ گیلگمش.

[60] . حماسۀ گیلگمش، طه باقر، ص ۷۵ و ۷۶.

[61] . حماسۀ گیلگمش، طه باقر، ص ۷۹ تا ۸۲.

[62] . کهف، ۶۰.

[63] . حماسۀ گیلگمش، طه باقر، ص ۸۷.

[64] . از الواح سومر، ساموئیل کریمر، ص ۸۲.

[65] . از الواح سومر، ساموئیل کریمر، ص‌۸۳ و ۸۴.

[66] . بقره، آیۀ ۲۵۸.

[67] . از الواح سومر، ساموئیل کریمر.

[68] . اعراف، 127 و 128.

[69] - اصل عبارت عربی: و صل علی محمد و آل محمد ما لاح الجدیدان.

[70] - اصل عبارت عربی: و صل علی محمد و آل محمد ما اطرد الخافقان.

[71] - اصل عبارت عربی: و صل علی محمد و آل محمد ما حدا الحادیان.

[72] - اصل عبارت عربی: و صل علی محمد و آل محمد ما عسعس الیل و ما ادلهم ظلام و ما تنفس صبح و ما اضاء فجر.

[73] . آل‌عمران، 144.

[74] . بقره، 251.

[75] . بقره، ‌247.

[76] . بقره، 249.

[77] . کافی، ج‌8، ص‌79.

[78] - ارشاد‌القلوب، دیلمی، ج‌1، ص‌17 و 18.

[79] - مجلس ملی فرانسه در تاریخ 3/2/2013 به‌طور رسمی، قانونی را تصویب کرد که ازدواج هم‌جنس‌گرایان را مجاز می‌شمارد. این خبر در آدرس زیر در دسترس است: h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​b​b​c​.​c​o​m​/​a​r​a​b​i​c​/​w​o​r​l​d​n​e​w​s​/​2​0​1​3​/​0​2​/​1​3​0​2​1​2​_​g​a​y​_​m​a​r​r​i​a​g​e​_​l​a​w​_​f​r​a​n​c​e مجلس عوام بریتانیا نیز در تاریخ 5/2/2013 اقدام مشابهی انجام داد که خبر آن در آدرس زیر در دسترس است: h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​b​b​c​.​c​o​m​/​a​r​a​b​i​c​/​w​o​r​l​d​n​e​w​s​/​2​0​1​3​/​0​2​/​1​3​0​2​0​5​_​u​k​_​s​a​m​e​_​s​e​x​_​m​a​r​r​i​a​g​e

[80] - ویلیام هیگ (William Hague) سیاستمدار بریتانیایی متولد 1961. منصب وزارت خارجۀ کشورش را از 12‌می‌2010 تا 8‌می‌2015 عهده‌دار بود.

[81] - در تاریخ 16/2/2013 هجوم انتحاری کامیون بمب‌گذاری‌شده در شهر «کویته» پاکستان منجر به کشته و مجروح‌شدن ده‌ها شیعه شد. این خبر در لینک زیر در دسترس است: h​t​t​p​:​/​/​a​r​c​h​i​v​e​.​a​r​a​b​i​c​.​c​n​n​.​c​o​m​/​2​0​1​3​/​w​o​r​l​d​/​2​/​1​7​/​P​a​k​s​i​t​a​n​.​B​l​a​s​t​C​a​u​s​e​/​i​n​d​e​x​.​h​t​m​l و در تاریخ 17/2/2013 چند منطقه در پایتخت ـ‌بغداد‌ـ شاهد بمب‌گذاری‌های زنجیر‌واری بود که غالباً با کامیون‌های انتحاری انجام شد. طبق آخرین آمار رسمی، 28 کشته و 124 نفر آسیب دیدند. این خبر در لینک زیر در دسترس است: h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​b​b​c​.​c​o​m​/​a​r​a​b​i​c​/​m​i​d​d​l​e​e​a​s​t​/​1​3​0​2​1​8​/​0​2​/​2​0​1​3​_​i​r​a​q​_​b​o​m​b​s​_​q​a​i​d​a

[82] - در تاریخ 15/2/2013 برخی از افراد حامی رئیس جمهور اسبق مصر ـ‌محمد مرسی‌ـ برای محکوم کردن خشونت‌ها در شهر جیزه در قاهره دست به تظاهرات زدند در حالی که عکس‌های بن لادن مجرم را بالابرده‌اند. این خبر در این لینک قابل دسترسی است: http://cutt.us/JipHa

[83] . بقره، 65.

[84] . مائده، 60.

[85] . اعراف: 166.

[86] . [بقره: 255[

[87] . [اعراف: 54-56[

[88] . [آل عمران: 26-27[

[89] . نگاه کنید به کتاب: الاجتهاد و التقلید، سید خمینی و کتاب الاجتهاد و التقلید، سید خویی.

[90] . [حشر: 2[

[91] - این فیلم، هلاکت خطیب مشهور علی شکری را چند روز پس از اینکه سید احمدالحسن را بر بالای منبر دشنام داد گواهی می‌دهد: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​k​D​H​7​e​v​3​f​d​K​s

[92] - به‌عنوان مثال نگاه کنید به: کتاب الامامة و السیاسة، ابن‌قتیبة، ج‌1، ص‌19، تحقیق الزینی؛ تاریخ بلاذری، ج‌1، ص‌587؛ تاریخ طبری، ج‌2، ص‌443؛ الاستیعاب، ابن‌عبد‌البر، ج‌3، ص‌975.

[93] - غیبت، طوسی: ص150، تحقیق عباد‌الله تهرانی، در چاپ فارسی، ص300.

[94] - محمد سعید رمضان البوطی (1929 تا 2013) دانشمند اشعری‌مذهب سوری، متخصص در علوم اسلامی است. او کتاب‌های متعددی مطابق با مذاهب چهارگانۀ سنی در زمینۀ شریعت دارد. وی همراه 42 نفر دیگر در دمشق به دست گروه‌های تکفیری تبهکار ترور شد.

[95] - دعای امام حسین ( در روز عاشورا.

[96] - مصباح المتهجد ـ طوسی: ص 826.

[97] - موزۀ امام حسین( در کربلا یک کپی از روی صندوقچۀ موجود در موزۀ «توپقاپی» در استانبول ساخته و روی آن ـ‌به‌وضوح‌ـ ستارۀ شش‌پر وجود دارد و عکس‌های این صندوق موجود است. این خبر در لینک زیر قابل دسترسی است: h​t​t​p​:​/​/​b​u​r​a​t​h​a​n​e​w​s​.​c​o​m​/​a​r​a​b​i​c​/​n​e​w​s​/​1​1​8​8​7​1

[98] - در موزۀ وردراسیاتیشز (Vorderasiatisches) در شهر برلین آلمان، قطعه‌ای باستانی مربوط به تمدن سومری وجود دارد که به 2500 سال پیش از میلاد بازمی‌گردد. روی این قطعه، ستاره‌ای شش‌پر دیده می‌شود و زکریا سیچین از آن عکس گرفته است. قابل دسترسی در: http://www.sitchin.com/

[99] - به‌عنوان مثال تا سال 1915 ستارۀ شش‌پر روی پرچم کشور مغرب قرار داشت که با ستارۀ پنج‌پر جایگزین شد.

[100] . [فرقان: 44[

[101] . [من لا یحضره الفقیه: ‌ج 2 ص 584؛ عیون اخبار الرضا: ج 1 ص 287؛ امالی شیخ صدوق: ص 120؛ بحار الانوار: ج 49 ص 283[

[102] - شنشنة اعرفها من اخزم: «شنشنة» یعنی عادت غالب. «اخزم» نام یک شخص در بین عرب‌های قدیم است. این جمله که امام به کار برده، ضرب‌المثلی است در تشبیه خلق‌و‌خو به پدران یک شخص. (مترجم)

[103] . [اعراف: 58[

[104] . » [معنایی که هیچ تأویل دیگری نمی‌تواند داشته باشد](مترجم)

[105] . [انعام: 108[.

[106] . [نحل: 125[.

[107] . [معانی الاخبار ـ شیخ صدوق: ص 149[.

[108] . [توبه: 32[.

[109] . [قصص: 83[.

[110] - دعای امام حسین ( در روز عاشورا.

[111] .[بقره: 69[.

[112] . [مائده: 69[.

[113] . [مستدرک‌الوسائل: ج 4 ص 278[.

[114] - فایل پیوست عبارت است از فایل صوتی ضبط‌شده‌ای با متن زیر: «بسم الله الرحمن الرحیم؛ و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً کثیراً. سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما. این صفحه برای ارتباط با عزیزان مؤمن و ـ‌به‌طور کلی‌ـ با جامعۀ انسانی افتتاح شده است و به‌فضل خدا در حال حاضر هدفش را محقق می‌کند و برای به‌انجام‌رساندن هدفش به‌شکلی کامل‌تر و برای بستن راه بر شیاطین انس و جن ـ‌که جهت ایجاد شک‌و‌تردید در انتساب این صفحه به صاحب صفحه تلاش می‌کنند‌ـ سلام خود به شما را ضبط کردم و آن را در این صفحه منتشر نمودم و امید دارم عزیزان کاملاً مطمئن باشند که من همان کسی هستم که ـ‌ان‌شاء‌الله‌ـ همواره در اینجا [مطلب] می‌نویسم. پس این صفحه به حمد خدا در امنیت، و در برابر نفوذ، ایمن است؛ مگر آنچه خداوند سبحان‌و‌متعال اراده فرماید؛ و الحمد لله رب العالمین. از خدا می‌خواهم با رحمت واسعۀ خود بر همۀ ما رحمت آورد. او سرپرست من است و صالحان را سرپرستی می‌کند؛ و سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما.»

[115] - کلیپ ویدئویی پیوست‌شده شامل قصیدۀ «بَکَیناکُم/ بر شما اشک ریختیم» از شعرهای شاعر احمد الخلیجی، و خوانندۀ سرود: مسلم الجیاشی است.

[116] - فایل پیوست شده شامل یک فیلم مستند در مورد روز نهم نمایشگاه بین المللی کتاب قاهره و مشارکت «نجمة الصباح للطباعة و النشر و التوزیع» با کتاب «توهم بی‌خدایی» در آن، می‌باشد.

[117] . احکام نورانی اسلام.

[118] - توهم بی‌خدایی، فصل سوم، ص198.

[119] - فایل پیوست عبارت است از یک فایل صوتی ضبط‌شده با متن زیر: «بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا. هر روز که سپری می‌شود ـ‌به فضل خدا‌ـ بسیاری از مردم، ‌اعم از طُلاب علوم دینی و دیگران‌ ایمان خود را به دعوت حق آشکار می‌کنند؛ اما همانند همۀ دعوت‌های الهی، برخی افراد برای اهداف خبیث پنهان، اعلام و اظهار ایمان می‌کنند. در دعوت حق، بسیاری از این منافقان که شیطان یا اغراض معینی فریبشان داده است وارد شده‌اند؛ ولی در نهایت، ناکام و بی‌یاور از آن بازگشتند: (وَ الَّذینَ یمْکرُونَ‏ السَّیئاتِ‏ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ وَ مَکرُ أُولئِک هُوَ یبُورُ( (و کسانی که حیله‌های زشت به کار می‌گیرند، برای آنان عذابی سخت خواهد بود، و بی‌تردید حیلۀ آنان نابود می‌شود). [فاطر، 10] در این روزها به من [خبر] رسیده است که بعضی از کسانی که ادعای ایمان به مرا دارند، نسبت به مکتب رسمی در نجف اشرف و نسبت به این صفحۀ مبارک ـ‌که در آن پیامی با صدای خودم منتشر کردم‌ـ ایجاد شک‌و‌تردید کرده‌اند. بعد از این پیام صوتی، عذری برای هیچ‌یک از اینان باقی نخواهد ماند؛ پس اگر دچار اشتباه شده‌اند باید هم‌اکنون به‌طور علنی توبه و استغفار کنند؛ در غیر این صورت باید از من دوری گزینند و ادعای ایمان به مرا نداشته باشند؛ و سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما.»

[120] - ایجدو، منشأ کروموزوم انسان، ۲: همجوشی تلومر، تلومر اجدادی، قابل‌دسترس در نشانی: h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​p​n​a​s​.​o​r​g​/​c​g​i​/​r​e​p​r​i​n​t​/​8​8​/​2​0​/​9​0​5​1​.​p​d​f

[121] - دکتر یاکوب جرج ایجدو (Dr. Jacob Geoge Ijdo)، روماتولوژیست و استادیار رشتۀ پزشکی داخلی بالینی و ایمنی‌شناسی (Immunology) در دانشگاه آیوا در آمریکا، دکتری از دانشگاه آمستردام در هلند.

[122] - دکتر کِنِت میلر (Kenneth R. Miller) (زادۀ 14‌ژوئیه‌19۴۸) زیست‌شناس آمریکایی، متخصص زیست‌شناسی سلولی و زیست‌شناسی مولکولی است. وی در حال حاضر سمت استادی زیست‌شناسی دانشگاه براون را برعهده دارد.

[123] - مک دونالد، شناسایی، توصیف و مقایسۀ ژن‌های ویروس‌های پسگرد داخلی شامپانزه، قابل دسترس در نشانی: http://genomebiology.com/2006/7/6/R51

[124] - دکتر جان مک دونالد (John McDonald) دکتری ژنتیک دانشگاه کالیفرنیا: h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​b​i​o​l​o​g​y​.​g​a​t​e​c​.​e​d​u​/​p​e​o​p​l​e​/​p​u​b​l​i​c​a​t​i​o​n​s​/​j​o​h​n​-​m​c​d​o​n​a​l​d

[125] - Chloroquine

[126] - Silent Mutations

[127] - فرانسیس کالینز، زبان خدا، گلچینی از فصل ۵.

[128] - فرانسیس کالینز، زبان خدا، گلچینی از فصل ۵.

[129] - منبع: ریچارد داوکینز، کتاب بزرگ‌ترین نمایش روی زمین؛ مدرکی برای تکامل. Dawkins R. 2009, The Greatest Show on Earth: The Evidence for Evolution, Free press, Transworld, Page 174.

[130] - این ویدئو در مورد شرح این مسأله است: شبکۀ ویدئویی کتاب وهم الحاد، توضیح عصب بازگشتی حنجره در زرافه، قابل دسترس در نشانی: h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​k​A​J​K​Z​d​H​m​i​T​g

[131] - محمد شیرازی، مناظره بین اسلام و داروین، چاپ اول ۱۳۹۲ ه‍. ق ۱۹۷۲ م. قابل دسترس در: h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​a​l​s​h​i​r​a​z​i​.​c​o​m​/​c​o​m​p​i​l​a​t​i​o​n​s​/​n​i​r​a​i​/​d​a​r​w​i​n​/​f​e​h​r​e​s​.​h​t​m

[132] - محمد شیرازی، مناظره بین اسلام و داروین، چاپ اول ۱۳۹۲ه‍. ق ۱۹۷۲م. فصل استقرا، قابل دسترس در: h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​a​l​s​h​i​r​a​z​i​.​c​o​m​/​c​o​m​p​i​l​a​t​i​o​n​s​/​n​i​r​a​i​/​d​a​r​w​i​n​/​f​e​h​r​e​s​.​h​t​m

[133] - محمد شیرازی، مناظره بین اسلام و داروین، چاپ اول ۱۳۹۲ ه‍. ق ۱۹۷۲ م. فصل استقراء، قابل دسترس در: h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​a​l​s​h​i​r​a​z​i​.​c​o​m​/​c​o​m​p​i​l​a​t​i​o​n​s​/​n​i​r​a​i​/​d​a​r​w​i​n​/​p​a​r​t​1​/​2​.​h​t​m

[134] - Relative Dating Method

[135] - Absolute Dating Method

[136] - محمد شیرازی، مناظره بین اسلام و داروین، چاپ اول ۱۳۹۲ ه‍. ق ۱۹۷۲ م. فصل استقراء، قابل دسترس در: h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​a​l​s​h​i​r​a​z​i​.​c​o​m​/​c​o​m​p​i​l​a​t​i​o​n​s​/​n​i​r​a​i​/​d​a​r​w​i​n​/​p​a​r​t​1​/​2​.​h​t​m

[137] - در نسخۀ الکترونیکی این کتاب جملۀ فوق به این صورت است: «چرا دیده نمی‌شود که ...» و این عبارت جمله را متناقض می‌کند و چه بسا ناشی از خطای چاپی باشد.

[138] - محمد شیرازی، مناظره بین اسلام و داروین، چاپ اول ۱۳۹۲ه‍. ق ۱۹۷۲م. فصل انتخاب اصلح

[139] - Homo erectus

[140] - Homo sapiens

[141] - محمد شیرازی، مناظره بین اسلام و داروین، چاپ اول ۱۳۹۲ ه‍. ق ۱۹۷۲ م. فصل انتخاب اصلح

[142] - پروفسور کریگ ونتر (Craig Venter) اولین سلول زنده را در آزمایشگاه تولید کرد.

[143] - رهبر و نماد انقلاب مارکسیستی در کوبا. وی در سال 1928 در آرژانتین متولد شد و در سال 1967 در بولیوی ـ‌پس از سال‌های طولانی که در جنگ چریکی و انقلاب آزادی در آمریکای جنوبی و آفریقا سپری کرد‌ـ با شلیک گلوله اعدام شد.

[144] . [اعراف: 51[.

[145] . [طه:39[

[146] . [طور: 48[.

[147] . [ذاریات: 47[.

[148] - شهید عباس سبتی، متولد سال 1966 در استان میسان است. وی پس از سقوط صدام طاغوت به دعوت حق ایمان آورد. پس از سال 2008 دستگیر شد و در تاریخ 13/3/2014 به فوز شهادت نایل گردید.

[149] - به‌عنوان مثال نگاه کنید به: کتاب الامامة و السیاسة، ابن‌قتیبة، ج‌1، ص‌19، تحقیق الزینی؛ تاریخ بلاذری، ج‌1، ص‌587؛ تاریخ طبری، ج‌2، ص‌443؛ الاستیعاب، ابن‌عبد‌البر، ج‌3، ص‌975.

[150] - غیبت، طوسی: ص150، تحقیق عباد‌الله تهرانی، در چاپ فارسی، ص300.

[151] - سایت مرکز پژوهش‌های اعتقادی (۱۴۳۳ه‍. ق) معرفی مرکز، قابل دسترس در: http://www.aqaed.com/about

[152] - قرآن کریم، سورۀ سجده، آیۀ ۷.

[153] - قرآن کریم، سورۀ رحمن، آیۀ ۱۴.

[154] - قرآن کریم، سورۀ اعراف، آیۀ ۱۱.

[155] - قرآن کریم، سورۀ صافات، آیۀ ۱۱.

[156] - قرآن کریم، سورۀ حجر، آیات ۷۱ و ۷۲.

[157] - ثمار الافکار

[158] - System

[159] - Entropy

[160] - Isaac Asimov

[161] - Jeremy Rifkin

[162] - قرآن کریم، سورۀ انبیاء، آیۀ ۱۸.

[163] - سایت مرکز پژوهش‌های اعتقادی وابسته به اقای سیستانی (۱۴۳۳ ه‍. ق)، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، آفریتش، بطلان نظریۀ تکامل، نشانی اینترنتی: http://www.aqaed.com/faq/2666

[164] - قرآن کریم، سورۀ نوح، ایات ۱۴ تا ۱۷.

[165] - قرآن کریم، سورۀ انبیاء، آیۀ ۱۸.

[166] - هنری موریس (۱۹۱۸-۲۰۰۶ م) استاد مهندسی عمران، یک آمریکایی مسیحی متدین و رئیس انستیتوی پژوهش‌های آفرینش و دارای تعدادی تألیفات علمی و دینی می‌باشد.

[167] - ماه با سرعت اندک 8/3 سانتی‌متر در سال در حال دور شدن از زمین است. (سایت سازمان فضایی آمریکا ناسا) h​t​t​p​:​/​/​e​c​l​i​p​s​e​.​g​s​f​c​.​n​a​s​a​.​g​o​v​/​S​E​h​e​l​p​/​A​p​o​l​l​o​L​a​s​e​r​.​h​t​m​l

[168] . فایل ویدئوی پیوست شده مربوط به زیر گرفتن یک کودک توسط یک خودرو است که او را بی‌جان در خیابان رها می‌کند.

[169] - اسمی مستعار در فیس‌بوک که شخص منافقی به‌نام «علی غریفی» به این اسم مطلب می‌نویسد.

[170] . [آل‌عمران، 159[

[171] - /

[172] - به عنوان مثال نگاه کنید به: کتاب الامامة و السیاسة، ابن‌قتیبه، ج‌1، ص‌19، تحقیق‌الزینی؛ تاریخ بلاذری، ج‌1، ص‌587؛ تاریخ طبری، ج‌2، ص‌443؛ الاستیعاب، ابن‌عبدالبر، ج‌3، ص‌975.

[173] - نگاه کنید به: من لا‌یحضره الفقیه، صدوق: ‌ج‌4، ص‌125؛ صحیح بخاری، ج‌4، ص‌210، باب مناقب مهاجرین و فضیلتشان؛ صحیح مسلم، ج‌7، ص‌141 باب فضائل فاطمه؛ مسند احمد، ج‌4، ص‌5.

[174] - نگاه کنید به: مسند احمد، ج‌1، ص‌247؛ البدایة و النهایة، ابن‌کثیر، ج‌3، ص‌397.

[175] - گاندی: مهانداس کارامچاند گاندی (1869 ـ 1948) رهبر سیاسی و معنوی هند در جنبش استقلال هند از یوغ استبداد از طریق نافرمانی مدنی مسالمت آمیز بود که الهام‌بخش بسیاری از جنبش‌های فراخوان آزادی و حقوق مدنی در جهان شد. ماندلا: نلسون ماندلا (1918 ـ 2013) فعال سیاسی مخالف آپارتاید (نژادپرستی) در آفریقای جنوبی بود. فعالیت او منجر به 27 سال زندان شد و در سال 1990 در اثر فشارهای بین‌المللی از زندان آزاد شد تا پس از آن برای تحقق اهدافش فعالیت کند.

[176] - به‌عنوان مثال نگاه کنید به: اسد الغابة، ابن‌الاثر، ج‌4، ص‌295؛ الاصابة، ابن‌حجر، ج‌5، ص‌560.

[177] - به‌عنوان مثال مراجعه کنید به: تاریخ طبری، ج‌2، ص‌501 تا 503؛ الاصابة، ابن‌حجر، ج‌5، ص‌560 و 561.

[178] - فایل‌های پیوست شامل دو کلیپ ویدئویی است. در اولی شیخی از الازهر دربارۀ کشته‌شدن صحابی، مالک بن نویره و زنا با همسر او و پختن سر او در آتش توسط خالد بن ولید سخن می‌گوید، و در دومی شیخی سلفی سخن می‌گوید و مقتل مالک به دست خالد بن ولید را به طرزی بسیار مجرمانه و نفرت‌انگیز ترسیم می‌کند.

[179] - نساء: 128.

[180] - به‌عنوان مثال نگاه کنید به کتاب متشابهات، ج‌3، سؤال شمارۀ 86.

[181] - سید احمد‌الحسن( فرمود: «اگر نافرمانی از طرف مرد با ادا‌نکردن حقوق زن باشد، زن می‌تواند (نزد حاکم) حقش را مطالبه و حاکم می‌تواند مرد را مجبور کند (که حقوق زن را ادا کند). زن می‌تواند بعضی از حقوقش مانند نفقه و حق هم‌خوابی را ترک کند تا دل شوهرش را به دست آورد، و بر شوهر حلال است که آن را قبول کند.» احکام نورانی اسلام، ج3، توضیح نافرمانی.

[182] . [فرقان: 44[.

[183] - آدرس الکترونیکی مطالعۀ رایگان ترجمۀ فارسی کتاب «توهم بی‌خدایی»: https://almahdyoon.co/doa.html (مترجم).

[184] . ]انبیاء، 34 و 35[.

[185] - فایل پیوست، عزاداری به‌مناسب وفات حاجیۀ پاک مادر عقیل کعبی است. خداوند با رحمت فراگیرش او را رحمت فرماید.

[186] - مراجعه کنید به: بحار الانوار، مجلسی: ج 18 ص 112؛ صحیح بخاری: ج 4 ص 183.

[187] - به‌عنوان مثال مراجعه کنید به: کتاب امامت و سیاست ـ ابن‌قتیبیه: ج 1 ص 19 تحقیق زینی؛ تاریخ بلاذری: ج 1 ص 587؛ تاریخ طبری: ج 2 ص 443؛ استیعاب، ابن‌عبد‌البر: ج 3 ص 975.

[188] - وقـولـة لـعلـی قـالـهـا عـمر/ اکــرم بـسـامعها اعـظـم بـلـقـیـهـا حرقت دارک لا ابـقی علیـک به/ ان لم تبایع و بنت المصطفی فیها ما کان غیر ابی حفص یفوه بها/ امـام فـارس عـدنـان وحـامـیـها

[189] - المعجم الکبیر ـ طبرانی: ج 1 ص 62؛ تاریخ طبری: ج 2 ص 619؛ کنز العمال‌ـ متقی هندی: ج 5 ص 631 و 623؛ تاریخ شهر دمشق ـ ابن عساکر: ج 30 ص 418؛ تاریخ اسلام‌ـ ذهبی: ج 3 ص 117 و 118.

[190] - آیۀ مُلک: (قُلِ اللَّهُمَّ مالِک الْمُلْک تُؤْتِی الْمُلْک مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْک مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیدِک الْخَیرُ إِنَّک عَلى‏ کلِّ شَی‏ءٍ قَدیرٌ * تُولِجُ اللَّیلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیلِ وَ تُخْرِجُ الْحَی مِنَ الْمَیتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیتَ مِنَ الْحَی وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیرِ حِسابٍ( (بگو بار خدایا، تویى مالک حکومت؛ هرکس را که خواهى، حکومت بخشى، و از هرکه خواهى، حکومت بازستانى؛ و هرکس را که بخواهى عزت بخشى و هرکس را بخواهى خوار گردانى؛ همۀ خوبی‌ها به‌ دست توست، و تو بر هر چیز توانایى * شب را به روز درمى‏آورى و روز را به شب درمى‏آورى؛ و زنده را از مرده بیرون مى‌آورى و مرده را از زنده خارج مى‏سازى؛ و هرکه را بخواهى، بى‏حساب روزى مى‏دهى). [آل‌عمران، 26-27[

[191] - آیۀ شهادت: (شَهِدَ اللهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ * إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذینَ أُوتُوا الْکتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَینَهُمْ وَ مَنْ یکفُرْ بِآیاتِ اللهِ فَإِنَّ اللهَ سَریعُ الْحِسابِ( (خدا و فرشتگان و دارندگان علم گواهی می‌دهند که معبودی جز او نیست، که قائم به قسط است. هیچ معبودی جز او نیست، و اوست عزیز و حکیم * به‌راستی دین نزد خدا، اسلام است؛ و کسانى که کتاب به آنان داده شده است، از روی تجاوزگری میان خویش با یکدیگر به اختلاف نپرداختند، مگر پس از آنکه علم براى آنان آمد؛ و هرکس به آیات خدا کفر ورزد، پس خدا سریع‌الحساب است). [آل‌عمران، 18 و 19[

[192] - آیۀ سخره: (إِنَّ رَبَّکمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی‏ سِتَّةِ أَیامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ یغْشِی اللَّیلَ النَّهارَ یطْلُبُهُ حَثیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَک اللهُ رَبُّ الْعالَمینَ * ادْعُوا رَبَّکمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیةً إِنَّهُ لا یحِبُّ الْمُعْتَدینَ * وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللهِ قَریبٌ مِنَ الْمُحْسِنینَ( (در حقیقت، پروردگار شما آن خدایى است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید؛ سپس بر عرش، استیلا یافت. روز را به شب ـ‌که شتابان آن را مى‏طلبد‌ـ مى‏پوشاند، و خورشید و ماه و ستارگان را که به فرمان او رام شده‏اند [پدید آورد]. آگاه باش که خلقت و امر از آنِ اوست. فرخنده خدایى است پروردگار جهانیان * پروردگار خود را به زارى و نهانى بخوانید که او از حد‌گذرندگان را دوست نمى‏دارد * و در زمین پس از به‌اصلاح‌درآمدنش فساد نکنید و با بیم و طمع او را بخوانید. به‌راستی که رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است). [اعراف، 54 تا 56[

[193] - آیۀ نور: (اللهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کمِشْکاةٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی‏ زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کأَنَّها کوْکبٌ دُرِّی یوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکةٍ زَیتُونَةٍ لا شَرْقِیةٍ وَ لا غَرْبِیةٍ یکادُ زَیتُها یضی‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ یهْدِی اللهُ لِنُورِهِ مَنْ یشاءُ وَ یضْرِبُ اللهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللهُ بِکلِّ شَی‏ءٍ عَلیمٌ اسْتَوى‏ فی‏ بُیوتٍ أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یذْکرَ فیهَا اسْمُهُ یسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ اسْتَوى‏ رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِکرِ اللهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إیتاءِ الزَّکاةِ یخافُونَ یوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ اسْتَوى‏ لِیجْزِیهُمُ اللهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ یزیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللهُ یرْزُقُ مَنْ یشاءُ بِغَیرِ حِسابٍ( (خداوند نور آسمان‌ها و زمین است. مَثَلِ نور او چون چراغدانى است که در آن چراغى است، و آن چراغ در شیشه‏اى است. آن شیشه گویى اخترى است درخشان که از درخت خجستۀ زیتونى ـ‌که نه شرقى است و نه غربى‌ـ افروخته مى‏شود. نزدیک است روغنش روشنى بخشد هرچند به آن آتشى نرسیده باشد. نوری بر روى نوری است. خدا هرکه را بخواهد با نور خود هدایت مى‏کند، و این مثل‌ها را خدا براى مردم مى‏زند و خدا به هرچیزى داناست * [این نور] در خانه‌هایی است که خدا اذن داده رفعت یابند و نامش در آن‌ها ذکر شود. همواره در آن خانه‌ها صبح و شام او را تسبیح می‌گویند * مردانى که نه تجارت و نه هیچ داد‌و‌ستدى، آنان را از یاد خدا و بر‌پا‌داشتن نماز و دادن زکات، به خود مشغول نمى‏دارد؛ در حالی که از آن روزى که دل‌ها و دیده‏ها در آن زیرورو مى‏شود در هراس‌اند * تا خدا بهتر از آنچه انجام مى‏دادند به ایشان جزا دهد و از فضل خود بر آنان بیفزاید، و خدا هرکه را بخواهد بى‏حساب روزى مى‏دهد). [نور، 35 تا 38[

[194] - آخر کهف: (قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کلِماتُ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً * قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکمْ یوحى‏ إِلَی أَنَّما إِلهُکمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یشْرِک بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً( (بگو اگر دریا براى کلمات پروردگارم مُرکّب شود پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان پذیرد قطعاً دریا پایان مى‏یابد، هرچند نظیرش را به یاری بیاوریم * بگو من تنها بشرى همچون شما هستم که به من وحى مى‏شود؛ اینکه خداى شما خدایى یگانه است. پس هرکس به دیدار پروردگار خود امید دارد باید به کاری شایسته بپردازد، و هیچ‌کس را در پرستش پروردگارش شریک نسازد). [کهف، 109 و 110[

[195] - قصیدۀ «زینب و صبر» از سروده‌های «طاهره احمد» و اجرای «مسلم الجیاشی».

[196] - می‌توان به این مبحث به‌صورت مکتوب و مفصل در کتاب عقاید اسلام، سید احمدالحسن(، ص86 مراجعه نمود.

[197] . [حج: 39 تا 41[.

[198] - قصیده‌ای با عنوان «دَقت طبول الحرب هاشمیة/ طبل‌های جنگ هاشمی نواخته شد».

[199] . [توبه: 47[.

[200] . [توبه: 46[.

[201] . [توبه: 68[.

[202] . [احزاب: 57[.

[203] . [فتح: 6[.

[204] - فایل پیوست، ویدئویی است در پاسخ به شبهاتی که سید حسن نصرلله دربارۀ دعوت حق یمانی مطرح کرده است.

[205] - در فایل پیوست بعدی، لینک دیدار منتشر خواهد شد.

[206] . [مائده: 8[.

[207] - به عنوان مثال نگاه کنید به: کتاب الامامة و السیاسة ، ابن‌قتیبه، ج‌1، ص‌19، تحقیق‌الزینی؛ تاریخ بلاذری، ج‌1، ص‌587؛ تاریخ طبری، ج‌2، ص‌443؛ الاستیعاب، ابن‌عبدالبر، ج‌3، ص‌975.

[208] - نگاه کنید به: من لا‌یحضره الفقیه، صدوق: ‌ج‌4، ص‌125؛ صحیح بخاری، ج‌4، ص‌210، باب مناقب مهاجرین و فضیلتشان؛ صحیح مسلم، ج‌7، ص‌141 باب فضائل فاطمه؛ مسند احمد، ج‌4، ص‌5.

[209] . [انفال: 35[.

[210] - شاید منظور، ترک‌گفتن مکه و حج خانۀ خدا باشد. (مترجم)

[211] - بیت «یا عین أبکیهم وجودي بعبرة... فقد آن للتسکاب و الهملات» از قصیدۀ دعبل خزاعی و فایل پیوست‌شده، ویدئوی مرثیه‌خوانی مرحوم شیخ عبد‌الزهرا کعبی است.

[212] . [ص: 39[.

[213] . [حجرات: 15[.

[214] . [توبه: 88[.

[215] . [نساء، 95[.

[216] - به‌مناسبت شهادت امام حسن بن علی (صلوات الله علیه) این قطعه، شامل قصیده‌ای با عنوان «ای صیحۀ حق» است. کلمات: طاهره احمد. اجرا: حسنین الربیعی.

[217] - دیدار با سید احمدالحسن( در خصوص مسائل مربوط به الحاد. مجری دیدار: دکتر عبد‌الرزاق دیراوی.

[218] - فایل پیوست، قطعه‌ای ویدئویی است از صفحۀ «زمان ظهور» به زبان فارسی که انصار امام مهدی در ایران منتشر می‌کنند.

[219] - در تابستان سال 2015 به سبب کاهش سطح خدمات و قطع جریان برق، عراق شاهد تظاهرات عظیمی بود. سپس در ابتدای سال 2016 پس از فراخوان سید مقتدی صدر در 26 فوریه به آمدن به خیابان‌ها، حوادثی به دنبال آن پیش آمد زد و خوردهایی بین تظاهر کنندگان و طرف‌های دیگر روی داد.

[220] - یا هند لم أعشق و مثلي لا یری عشق النساء دیانة و تحرجا لکن جبي للوصي مخیم في الصدر یسرح في الفؤاد تولجا فهو السراج المستنیر و من به سبب النجاة من العذاب لمن نجا

[221] - پس از حمله به مجلس ملی عراق در منطقۀ خضراء در تاریخ 30/4/2016 این اتهامات را به تظاهرکنندگان نسبت دادند.

[222] - چهارشنبه 11/5/2016 سه انفجار بزرگ، بغداد را لرزاند و ده‌ها قربانی به‌‌جا گذاشت. قابل دسترسی در: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​a​l​h​u​r​r​a​.​c​o​m​/​a​/​i​r​a​q​-​s​a​d​r​-​c​i​t​y​-​e​x​p​l​o​s​i​o​n​/​3​0​5​9​0​5​.​h​t​m​l

[223] - تصویر «انصار» یکی از مؤمنان متوفای به دعوت حق در تایلند.

[224] . [فرقان: 77[.

[225] . مصباح‌المتهجد، طوسی: ص604، دعای اولین روز ماه رمضان.

[226] - فایل پیوست، بخشی از ویدئوی گزارش شبکۀ ماهواره‌ای دجله، از یکی از بمب‌گذاری‌های بغداد است که قربانی‌های بسیاری از عراقی‌های بی‌گناه بر جای گذاشت.

[227] - از سخنان امیر المومنین (صلوات خدا بر او) در خطبه‌اش وقتی مردم تصمیم به بیعت با عثمان گرفتند. نگاه کنید به: نهج البلاغه: ص 102 ـ تحقیق: صبحی سالم.

[228] - قتل‌عام اسپایکر در 12‌ژوئن‌2014 در دوره دوم حکومت مالکی رخ داد. پس از تسلط سازمان تروریستی داعش بر شهر تکریت بیش از 2000 نفر از دانشجویان نیروی هوایی در پایگاه هوایی اسپایکر را اسیر کرد و آن‌ها را به کاخ‌های ریاست‌جمهوری در تکریت بردند و قتل‌عامشان کردند.

[229] - این پی‌نوشت هم‌اکنون در میان پی‌نوشت‌های صفحۀ رسمی موجود نیست.

[230] - فایل پیوست بخشی از ویدئوی است که در آن یک زن پس از یکی از بمب‌گذاری‌های جنایتکارانه‌ای که همزمان با عید مبارک فطر موجب از هم پاشیدن زندگی بسیاری از بی‌گناهان در الکرادة‌ـ‌بغداد گردید صحبت می‌کند.

[231] - /

[232] . [نجم: 39 تا 41[.

[233] - بمب‌گذاری الکرادة در 3 تموز (تیرماه) 2016 از خونین‌ترین بمب‌گذاری‌ها از زمان حمله به عراق در سال 2003 ارزیابی شد. قابل دسترسی در: h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​b​b​c​.​c​o​m​/​a​r​a​b​i​c​/​m​i​d​d​l​e​e​a​s​t​/​1​6​0​7​0​5​/​0​7​/​2​0​1​6​_​i​r​a​q​_​d​e​a​t​h​_​t​o​l​l​_​r​i​s​e​s

[234] - پس از انفجار تروریستی که در الکرادة در تموز سال 2016 روی داد و از خونین‌ترین بمب‌گذاری‌هایی به شمار می‌رود که عراقی‌های بی‌گناه را درو کرد.

[235] . نگاه کنید به کتاب گوساله ـ سید احمدالحسن: ج2 بحث از اسباب غیبی.

[236] . [مؤمنون:13 و 14[.

[237] - فایل پیوست بخشی از ویدئویی است که در آن، یک کودک شرکت‌کننده در تظاهرات دربارۀ درد و رنج عراقی‌ها و ظلم و فساد حکومت صحبت می‌کند.

[238] . [طلاق: 3[

[239] - مراجعه کنید: پاسخ‌های فقهی، نماز، مسئلۀ کثیر السفر، پرسش 165 و 169.

[240] - سید صالح صافی به‌خاطر عقیده‌اش در زندان بود و چند روز قبل از این پاسخ آزاد شده بود.

[241] - فایل پیوست بخشی از ویدئویی است که در آن، زنی عراقی در تظاهرات علیه افراد فاسد صحبت می‌کند.

[242] . متشابهات، ج2، س29.

[243] . [ذاریات: ‌47[

[244] . [یس: 71[.

[245] ترجمه فارسی: احکام نورانی اسلام.

[246] . کعب: برآمدگی روی پا، مفصل. (مترجم)

[247] - احکام نورانی اسلام، سید احمدالحسن، ج1، کتاب طهارت.

[248] . این یک ضرب‌المثل است که امام احمدالحسن ع در پیام تاریخ 17‌دسامبر‌2012، داستانش را نقل فرموده است. (مترجم)

[249] . [طلاق: 2 و 3[.

[250] - خطاهای نوشتاری از خود پی‌نوشت‌های اصلی است که به منظور رعایت امانت‌داری ـ‌تا حد ممکن‌ـ این خطاها در ترجمه منعکس شده است. (مترجم)

[251] - پودر کارمن استخراج‌شده از حشرۀ کارمن. رنگ قرمزدانۀ مکزیکی توسط FDA بی‌خطر تشخیص داده شده است و در صنایع غذایی کاربرد دارد. پودر کارمن با کد(E120) هم شناخته می‌شود. (مترجم. منبع: ویکی‌پدیا فارسی).

[252] - نام یک حشره. (مترجم)

[253] - کافی، کلینی، ج2، ص120، باب التواضع.

[254] - مجلس عراق در تاریخ 1/8/2016 وزیر دفاع عراقی ـ‌خالد العبیدی‌ـ را استیضاح کرد و جلسۀ استیضاح شاهد ایراد اتهاماتی میان او و رئیس مجلس ـ‌سلیم الجبوری‌ـ بود. قابل دسترسی در: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​a​l​h​u​r​r​a​.​c​o​m​/​a​/​i​r​a​q​-​c​o​r​r​u​p​t​i​o​n​-​p​a​r​l​i​a​m​e​n​t​-​d​e​f​e​n​s​e​/​3​1​7​3​0​9​.​h​t​m​l

[255] - این دیدار در تاریخ 17/8/2016 ضمن برنامۀ «العراق ثورة/ عراق و انقلاب» صورت پذیرفت و شبکۀ «المنقذ العالمی» آن را ضبط کرد و بیشتر محور آن در خصوص اوضاعی است که عراق در این مرحله سپری می‌کند.

[256] - فایل پیوست، بخشی از ویدوی زیارت امام جواد (صلوات الله (علیه السلام) با صدای قاری علی ساعدی است.

[257] - فایل پیوست، بخشی از ویدئوی مربوط به نوحه‌خوانی برای ابو‌الفضل العباس (صلوات خدا بر او) است.

[258] - فایل پیوست، بخشی از قصیده‌ای حسینی در شهادت مسلم بن عقیل (صلوات خدا بر او) است.

[259] - فایل پیوست، بخشی از ویدئوی نوحه‌خوانی با صدای قاری صباح الزیادی است.

[260] - فایل پیوست، بخشی از ویدئوی مربوط به یکی از مدارس ابتدایی در عراق است که کتاب‌های کهنه و پاره و مندرس را بین دانش‌آموزان توزیع می‌کند.

[261] - نهج‌البلاغه، ص‌305، خطبۀ 193 تحقیق: صبحی الصالح.

[262] - تصاویر موجود در این بیانیه برگرفته از صفحۀ «Mariano ricardo Calle» است.

[263] - میلتون فریدمن (1912 تا 2006) اقتصاددان آمریکایی. پشتیبانی او از اقتصاد بازار آزاد معروف است. او در سال 1962 به کاستن نقش حکومت در اقتصاد اشاره کرد و در سال 1976 جایزۀ نوبل در اقتصاد را به دست آورد. فردریش هایک (1899 تا 1992) اقتصاددان اتریشی است و با دفاع خود از سرمایه‌داری مبتنی بر بازار آزاد و نقد بر تفکر اشتراکی [مخالفت با سوسیالیسم] در گذشته شناخته می‌شود. وی در سال 1974 جایزۀ نوبل اقتصاد را به‌همراه رقیبش جونار میردال به دست آورد.

[264] . توهم بی‌خدایی، نظریۀ تکامل و قرآن، ص 136. (مترجم)

[265] - فایل پیوست، بخش از ویدئویی است که توسط اکانت «عمر عدی العاصمی» به اشتراک گذاشته شده است و در آن یکی از درگیری‌ها با داعشی‌ها در پیکار آزادسازی موصل نشان داده می‌شود.

[266] - فایل پیوستی ویدئویی است که از اکانت «سید صالح عزیز صافی» دربارۀ مشارکت «شرکت نجمة الصباح للطباعة و النشر و التوزیع» در «نمایشگاه بین المللی کتاب بغداد» به اشتراک گذاشته شده است.

[267] . فایل پیوست، بخشی از ویدئوی شبکۀ «الحرة الفضائیة» شامل حکمت‌ها و فرمایش‌های امیر‌المؤمنین (صلوات الله علیه) است.

[268] - فایل پیوست شده بخشی از ویدئوی یک قصیده در یادبود ولادت امام مهدی (صلوات خدا بر او) از شاعر «میثم طفیلی» است.

[269] . سرایا القائم؛ اشتباه از نویسنده است. (مترجم)

[270] . فایل پیوست، بخشی از ویدئوی قصیدۀ شاعر عراقی راحل عبدالرزاق عبدالواحد با عنوان «ای صبر ایوب» است.

[271] - فایل پیوست، قسمتی از یک فیلم ویدئویی است؛ اول: وکیل سعودی ـ‌نایف آل منسی‌ـ در قسمت دوم از برنامه‌های «نقدهایی بر اندیشۀ وهابی» دربارۀ روش تکفیری محمد بن عبدالوهاب سخن می‌گوید؛ و دوم: روزنامه‌نگار و نویسندۀ سعودی ـ‌عبدالعزیز المهنا‌ـ که در آن، برای وارونه‌جلوه‌دادن و تبرئۀ دین وهابی از تکفیر و ترور تلاش می‌کند.

[272] . زمر، 65.

[273] . روم، 60.

[274] . به عنوان مثال نگاه کنید به: کتاب امامت و سیاست، ابن‌قتیبه، ج‌1، ص‌19 تحقیق الزینی؛ تاریخ بلاذری، ج‌1، ص 587؛ تاریخ طبری: ج‌2، ص‌443؛ الاستیعاب، ابن‌عبد البر، ج‌3، ص‌975.

[275] . نگاه کنید به: من لا یحضره الفقیه، صدوق، ‌ج‌4، ص‌125؛ صحیح بخاری، ج‌4، ص210، باب مناقب مهاجرین و فضیلتشان؛ صحیح مسلم، ج7، ص141، باب فضائل فاطمه؛ مسند احمد، ج4، ص5.

[276] . نگاه کنید به پاسخ‌های فقهی، سید احمدالحسن(، مسائل متفرقه، ج‌1.

[277] . پیوست‌ها در اینجا درج نشده‌اند و در بیانیۀ شیخ رحیم شکری در صفحه‌اش وجود دارد.

[278] . این پی‌نوشت در نتیجۀ شرکت‌داشتن یکی از افراد منتسب به این عشیره در ماجرای آدم‌ربایی شیخ رحیم شکری درج شده است.

[279] - محلی که باند مذکور از شاهد خواستند از شهادتش ـ‌که ربایندگان را مدیون می‌کند‌ـ دست بردارند و چون او از این کار سر باز زد اتهام حمل کمربند انفجاری به او زدند و در نتیجه او بازداشت شد. آن‌ها همین کار را با دو مؤمن در منطقۀ المسیب کردند و این را اهرم فشاری برای شیخ شکری قرار دادند تا از شکایت خود علیه آن‌ها چشم‌پوشی کند.

[280] . به‌سبب بدتر‌شدن خدمات‌رسانی (به‌طور دقیق قطع برق) در نیمۀ عصر 30/6/2017 تظاهراتی در نجف اشرف شروع شد. قابل دسترسی در: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​a​l​h​u​r​r​a​.​c​o​m​/​i​r​a​q​/​2​0​1​7​/​0​6​/​3​0​/​%​D​8​%​B​6​%​D​8​%​A​D​%​D​8​%​A​7​%​D​9​%​8​A​%​D​8​%​A​7​-​%​D​8​%​A​8​%​D​9​%​8​5​%​D​8​%​B​8​%​D​8​%​A​7​%​D​9​%​8​7​%​D​8​%​B​1​%​D​8​%​A​7​%​D​8​%​A​A​-​%​D​8​%​A​A​%​D​8​%​A​E​%​D​9​%​8​4​%​D​9​%​8​4​%​D​9​%​8​7​%​D​8​%​A​7​-​%​D​8​%​A​5​%​D​8​%​B​7​%​D​9​%​8​4​%​D​8​%​A​7​%​D​9​%​8​2​-​%​D​9​%​8​6​%​D​8​%​A​7​%​D​8​%​B​1​-​%​D​9​%​8​1​%​D​9​%​8​A​-​%​D​8​%​A​7​%​D​9​%​8​4​%​D​9​%​8​6​%​D​8​%​A​C​%​D​9​%​8​1

[281] . بیانیۀ منتشر‌شده در تاریخ 2/7/2017 راجع به موضوع بعدی در این کتاب؛ اما علت تقدم این پی‌نوشت بر آن موضوع، این است که این پی‌نوشت دنبالۀ موضوع «آزادسازی موصل» است که در تاریخ 30/6/2017 منتشر شده بود.

[282] - قابل دسترسی در: h​t​t​p​s​:​/​/​w​w​w​.​y​o​u​t​u​b​e​.​c​o​m​/​w​a​t​c​h​?​v​=​7​a​b​7​W​u​R​9​1​-​w

[283] - قابل دسترسی در: http://cutt.us/ooW78 http://www.alkawthartv.com/news/81208

[284] . رعد، 11.

[285] . به‌عنوان مثال مراجعه کنید به: پاسخ‌های روشنگرانه، سید احمدالحسن(، جلد 3 ، پرسش 353.

[286] . نساء، 4 .

[287] . نساء، 148.

[288] - به بیانیه و پیام تاریخ 27/9/2013 مراجعه کنید.

[289] - مراجعه کنید: پاسخ‌های فقهی، سید احمدالحسن(، مسایل متفرقه، جلد 1.

[290] . حرکات به همین صورت توسط نویسنده نوشته شده است. (مترجم)

[291] . نگاه کنید به توهم بی‌خدایی، ص 558 تا 560؛ و در ترجمۀ فارسی: ص.522 (مترجم)

[292] . ذاریات، 56.

[293] . قابل دسترسی در: https://www.alalamtv.net/news http://www.alkawthartv.com/news/81208

[294] . ذاریات، 47.

[295] . جفت سرِراهی یا   Placenta Previaیکی از مشکلات زایمان است. (مترجم)

[296] . ذاریات، 47.

[297] . ایشان( در تاریخ 24 ذی‌حجه 1418ق در زمان طاغوت صدام (لعنه‌الله) ترور شد.

[298] . آن مرحوم در تاریخ 23 صفر 1419ق در راه کربلاـ‌‌نجف در زمان طاغوت صدام (لعنه‌الله) به قتل رسید.

[299] - این پی‌نوشت در بر دارندۀ بخشی از یک ویدئوست که سید محمد صدر( در آن صحبت می‌کند.

[300] - فایل پیوست، حاوی بخشی از ویدئوی مادر یک فرد بازداشت‌شده در سعودی است. این مادر از پادشاه سعودی و ولیعهدش می‌خواهد فرزندش را به قتل نرسانند.

[301] - فایل پیوست شده متضمن بخشی از یک ویدئو است که در آن شیخ شعراوی دربارۀ وصیت پیامبر به ابوذر سخن می‌گوید.

[302] . روزی سید احمدالحسن شنید اختلافی میان دو نفر از مؤمنان پدید آمده است و چنین پاسخ داد: «آن‌ها باید یار و یاور ما باشند و به اصلاح حال مردم و هدایت آن‌ها مشغول شوند، نه به تباه‌کردن وقت با ستیزه‌گری. آن‌ها را به صلح میان خود نصیحت کنید. پدرم ـ‌رحمت خدا بر او باد‌ـ مرد حکیمی بود و من از او دو حکمت مهم فراگرفتم: حکمت اول: او همیشه این جمله را برای من تکرار می‌کرد: «هر حاجتی پس از نماز، برآورده است.» یعنی اگر می‌خواهی حاجتت برآورده شود آن را رقیب نماز نکن و اگر توانستی آن را پس از نماز به‌جا بیاور که بهتر است و ان‌شاء‌الله برآورده می‌شود. حکمت دوم: می‌گفت: «مویی که میان عاقل و مجنون است پاره نمی‌شود.» معنای گفته‌اش را برایت خلاصه می‌کنم: اختلاف ـ‌اختلافی که به‌ قطع رابطه منجر شود‌ـ فقط بین دو دیوانه روی می‌دهد. معنای «مویی که میان عاقل و مجنون است پاره نمی‌شود» یعنی مویی را تصور کن که دو شخص دو طرفش را گرفته‌اند. اگر یکی محکم بکشد و دیگری هم محکم بگیرد پاره خواهد شد؛ اما اگر یک طرف، آن را اندکی شُل کند پاره نخواهد شد. وقتی یک طرف، مو را محکم می‌کشد شخص عاقل آن را اندکی شل می‌کند تا آن مو پاره نشود. آری، شخص عاقل آن را محکم نمی‌کشد. اگر هر دو طرف عاقل باشند هیچ‌کدام محکم نخواهند کشید. اگر یکی از آن دو عاقل باشد وقتی دیوانه یا کودک، مو را محکم می‌کشد او آن را شل خواهد کرد. بنابراین در هر دو حالت، آن مو پاره نخواهد شد. مو فقط در یک حالت پاره خواهد شد: هر دو طرف دیوانه یا عصبانی باشند و عصبانیتشان بر آنان غلبه کند. از وقتی کودک بودم این حکمت‌ها را برای من تکرار می‌کرد؛ خداوند رحمتش کند. از این حکمت‌ها خیلی استفاده کردم.»

[303] . معتقدان به اندیشۀ مالکیت اشتراکی.

[304] . مالکیت اشتراکی و ایدۀ کارگران ـ‌با تعریف خاصی که از آن ارائه می‌کنند‌ـ از مبانی کمونیسم است. «مالکیت اشتراکی» آن نظامی از مالکیت است که در جامعه کمونیستی آینده برقرار خواهد شد. منظور از مالکیت اشتراکی، یا به‌ عبارت دقیق‌تر «مالکیت اشتراکی وسایل تولید» استفاده، مدیریت و کنترل اشتراکی وسایل تولید و به‌دنبال آن محصولات تولیدی توسط جامعه است. (منبع: ویکی‌پدیا فارسی؛ مترجم)

[305] - فایل پیوستی حاوی قصیدۀ «قاروره» با اجرای باسم کربلایی است.

[306] - فایل پیوست دربردارندۀ مرثیه‌ای است که در شبکۀ «المنقذ العالمی» با صدای قاری صباح الزیادی پخش شده است.

[307] - فایل پیوست شامل بحثی است که دکتر علاء سالم در خصوص ازدواج با دختربچه‌ها ضمن برنامۀ «آخر‌الزمان/ الزمن الاخیر» انجام داده است؛ برنامه‌ای که در شبکۀ ماهواره‌ای «المنقذ العالمی» منتشر می‌شود.

[308] . به‌عنوان مثال نگاه کنید به: عقاید اسلام، سید احمدالحسن(، ص244 فارسی، مبحث «چرا رجعت؟» و ص242 عربی، بحث «لماذا الرجعة».

[309] . به پیام تاریخ 14/9/2013 مراجه کنید.

[310] . موجودی از جنیان که به اعتقاد برخی بر جَنین تأثیرگذار است. (مترجم)

[311] - سوره‌های فلق و ناس. (مترجم)

[312] . فایل پیوست، ویدئویی است دربارۀ تحقیق منشأ و ریشۀ تمدن انسانی. ارائه‌شده توسط استاد مهندس عباس طاهر.

[313] - فایل پیوست، حاوی جلسه‌ای در خصوص «تکامل، هدفمند است» است که در برنامۀ مستند مبنی بر گزیده‌هایی از کتاب «توهم بی‌خدایی» با ارائۀ دکتر توفیق مسرور در شبکۀ ماهواره‌ای «المنقذ العالمی» پخش می‌شود.

[314] . نحل، 126.

[315] . فایل پیوست، بخشی از ویدئوی مناجات الزاهدین با صدای شیخ حبیب سعیدی است.