متن کتاب

انتشارات انصار امام مهدی (ع) عدد (133) پاسخ‌های روشنگر بر بستر امواج (جلد پنجم) پاسخ‌های سید احمد الحسن علیه‌السلام به پرسش‌های مطرح شده از طریق اینترنت ترجمه الجواب المنیر عبر الأثیر گردآوری و تنظیم هیئت علمی‌ انصار امام مهدی(ع) مترجم گروه مترجمان انتشارات انصار امام مهدی(ع) نام کتاب: پاسخ‌های روشنگرانه (جلد پنجم) نویسنده: احمد الحسن(ع) گردآوری و تنظیم: هیئت علمی انصار امام مهدی(ع) مترجم: گروه مترجمان انتشارات انصار امام مهدی(ع) نوبت انتشار: دوم تاریخ انتشار: 1394 ویرایش ترجمه: دوم برای شناخت بیشتر در مورد دعوت سید احمد الحسن (ع) به تارنمای زیر مراجعه کنید: www.almahdyoon.or(ع)

-مقدمه

والحمد لله رب‌العالمین وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً خداوند متعال فرمود: ﴿وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا * وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا * وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا﴾([1])، (قسم به خورشید و نورش، قسم به ماه وقتی بعد از خورشید بیاید، قسم به روز وقتی خورشید را روشن گرداند) روز به روز خداوند سبحان با فضل و مِنتَّش از چشمان ما گِل ماده را می‌زُداید، تا بازگردیم و همان‌طور که خداوند عزوجل برای ما اراده کرده، ببینیم، و آیات بزرگی که به واسطه آن برای آفریدگانش تجلی کرده را مشاهده کنیم و به واسطه آن خداوند، خودش را برای آنان معرفی می‌کند، و به آنان تَفضُل می‌کند ونعمت و کَرم می‌بخشد. یکی از آن آیات بزرگ، وجود حجت خداوند -جل و علا- در بین ما که مسائل را برای ما روشن می‌سازد، همان‌طور که خداوند متعال فرمود:﴿یا اهل الْکتَابِ قَدْ جَاءکمْ رَسُولُنَا یبَینُ لَکمْ کثِیراً مِّمَّا کنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکتَابِ وَیعْفُو عَن کثِیرٍ قَدْ جَاءکم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَکتَابٌ مُّبِینٌ﴾([2])،( ای اهل کتاب، پیامبر ما به سوی شما آمده که بسیاری از چیزهایی از کتاب (آسمانی خود) را که پوشیده می‌داشتید برای شما بیان می‌کند، و از بسیاری (خطاهای شما) در می‌گُذرد. قطعاً برای شما از جانب خدا روشنایی و کتابی روشن‌گر آمده است). بله به خدا قسم برای ما از سوی خداوند نور و کتاب آشکار آمده است، و به ذهن مردم نمی‌رسید که رؤیا یا چیزی که به اصطلاح به آن خواب‌ها می‌گویند، وسیله شناختی باشد که از طریق آن حق آشکار می‌شود و بدی و خُبث باطن را از آن نفی می‌کند و از حقیقتی پرده بر می‌دارد که پنهان و مخفی بوده، وآن این که نفس انسان ظرفی برای کلمات خداوند سبحان است، و به خاطر همین خداوند بزرگ، او را آفریده است. این نفس ظرفی است و ریزش در این ظرف به حَسب پاکی واخلاص آن است ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکاهَا﴾([3])،( فردی که نفسش را پاک نموده، رستگار می‌شود) ریزش کلمات خداوند سبحان در ملکوت است، عالَمی‌که در آن به‌اندازه یک چشم به هم زدن از خداوند عصیان نشده است، و آن بر شروع بخشش عطاکننده و فضل او دلالت می‌کند، و هم‌چنین آن بیانی برای مردم مبنی بر این که همه آنان در مشروع پیامبران و فرستادگان خداوند سبحان هستند، ولی متأسفانه آنان بَهره خود را از بین بردند و پروردگارشان را به خَشم آوردند. امروزه در این دعوت مبارک، اِعتبار ملکوت خداوند بازگشته است، چیزی که مردم آن را به سبب فرو رفتن در عالم ماده از بین بردند، به طوری که گِل آن وارد گوش‌ها و چشمان شده و متأسفانه بسته شدند، و از شنیدن حق از خداوندِ حق و بدون واسطه، محروم گشتند، و بدون این که درب برای فلانی یا فلانی باز بشود تا به ناقل خبر یا متن خبر شک کنند، و این خبری است که افرادی آن را نقل نکردند، بلکه به صورت مستقیم در ظرفی که خداوند سبحان آن را مکانی برای این مسائل قرار داده از سوی خداوند سبحان فرستاده شده است. دور از ذهن نیست که در این دعوت مبارک جنگ برای اثبات رؤیا به عنوان یک طریق الهی برای هدایت است که نمی‌توان آن را انکار کرد، مگر از روی نادانی و لجاجت، و به ذهن خواننده خُطور نکند که معنای جنگ در این‌جا، دعوت به عنف است، بلکه کاملاً برعکس است، و آن همان دعوت حقیقی به اسلام حقیقی است، چون معنای جنگ در این‌جا همان جنگ حقیقی با مَنیَّت که آن یک حجاب ظلمانی در نفس انسانی که به نور خداوند سبحان تشکیک وارد می‌کند و آن را در عالم مادی حَبس می‌کند، ماده‌ای که عدمِ قابلِ وجود است، یعنی در نتیجه عالمی‌آست که عدم است و حقیقت نیست، هرچند بهره‌ای از وجود دارد و این بهره به واسطه نور خداوند سبحان اُستوار شده است، و این عالم فقط برای امتحان است، و عوالم حقیقی عوالمی هستند که به نور حق نزدیک می‌شوند. ملکوت عالمی‌آست که از عالم دنیا به نور حق نزدیک‌تر است، و آن عالم اطاعت است، و آن چه بنده در آن می‌بیند همان حقی است که از نزد حق است و در آن گمراهی یا فریب دادن نیست، و به همین خاطر تیرهای فقهای آخرالزمان و افرادی که سخنان آن‌ها را می‌گویند، به آن مُتوجه است، تا مردم در حقی که در عالم ملکوت می‌بینند، تشکیک وارد کنند، عالمی‌که خداوند به برکت وجود وصی و فرستاده امام مهدی (ع) درب‌های آن را باز نموده است فقط این نیست، و یمانی (ع) -وصی و فرستاده امام مهدی (ع)- روشن ساخت که آن‌چه از ملکوت می‌آید، شناخت الهی بزرگی است برای آن چه که فرد در ملکوت می‌بیند، و چه بسا در به دست آوردن این شناخت، عمر از بین برود، و شاید به دست بیاید یا به دست نیاید، ولی با بالارفتن روح او به عالم ملکوت، آن شناخت را به دست می‌آورد، در طول زمانی که از چند لحظه هم نمی‌گذرد، برای درک این مطلب گوهری ملکوتی را نقل می‌کنم و این رؤیای یکی از برادران است که خداوند سبحان او را مُوفق نموده است که کلمات او را در عالم ملکوت به دوش بِکِشد، و تأویل قائم آل محمد و یمانی آنان (ع) را در مورد این کلمات نقل می‌کنم، کلماتی که ‌این برادر در ملکوت خداوند سبحان دیده است و منظور از آن را متوجه نشده است و پرسشش را به قائم آل محمد و یمانی آنان (ع) فرستاده است، پرسش این گونه است:

-پرسش/ 489: رؤیای آنچه پیامبر خدا حضرت موسی (ع) به قومش گفت.

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلِّ علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. آقا و مولای من، ای فرزند رسول الله، درود پروردگار من بر تو و پدران پاک و مهدیین از فرزندانت. آقا و مولای من، رؤیایی دیدم که از تفسیر و گرفتن عِبرت از آن ناتوان هستم، آقای من، به سمت شما رو آوردم تا مقصود از رؤیایم را بفهمم: آقای من، بنده و تعدادی از دانشجویان به سمت کشور خارجی برای تحصیل علم رفتیم، ولی زمانی که به آن شهر رسیدیم متوجه شدیم که آن‌جا به درد ما نمی‌خورد، می‌خواستیم از آن بیرون برویم، برادرانی که با من بودند در مورد راه صحیح و شرح علت مناسب برای فردی که به ‌این شهر فرستاده شدیم اختلاف داشتند، اِنگار به آنان می‌گفتم: سخن‌تان را یکی کنید و سخنی را بگویید که پیامبر خدا موسی به قومش فرمود. سخن پیامبر خدا موسی به قومش که مُتناسب با این حال ما بود چیست؟ آیا این سخن با قضیه امام مهدی (ع) مُرتبط است؟ درچنین جایگاهی چه نصیحتی به من می‌کنید؟ پاسخ به ‌این صورت آمد، و من این پاسخ الهی را رها می‌کنم تا خود در مورد آن سخن بگوید، بدون اینکه تَعلیقی به آن بزنم، و از خدای سبحان می‌خواهم که در این رؤیا و در تاویل آن، راهی برای هدایت خواننده باشد تا حق و دعوت کننده آن را بشناسد و برای یاری آن عمل کند، پاسخ سید احمد الحسن در مورد رؤیا این چنین است: [بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. خدابه شما توفیق دهد، بِدان که بعد از صیحه جبرئیل، صیحه ابلیس می‌آید، و بعد از هر صیحه حقی صیحه باطلی می‌آید، همان گونه که دعوت حق و دعوت کننده حق را می‌شنوی، باید در کنار آن امتحانی باشد و از شیاطین انسان و جن شبهاتی را می‌شنوید که می‌خواهند به واسطه آن حق را بپوشانند، و با آن مردم را از راه مستقیم دور کنند، و این رؤیای شما پاسخ مناسب به شیعه مَراجع و یا یاوران و یاران آن‌هاست، افرادی که تقلید از غیر معصوم را با هواهای خود واجب کردند، و برای خودشان گوساله و سامری قرار دادند و از راه راست گمراه شدند، و خداوند برای شما بیان می‌کند که پاسخ مناسب به آنان وقتی شما را به دوری از حق دعوت می‌کنند، این سخن موسی (ع) به اَمثال این هاست:﴿وَإِذْ قَالَ مُوسَی لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنَّکمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَکمْ بِاتِّخَاذِکمُ الْعِجْلَ فَتُوبُواْ إِلَی بَارِئِکمْ فَاقْتُلُواْ أَنفُسَکمْ ذَلِکمْ خَیرٌ لَّکمْ عِندَ بَارِئِکمْ فَتَابَ عَلَیکمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ﴾([4])، (چون موسی به قوم خود گفت: ای قوم من، شما با (به پرستش) گرفتن گوساله، بر خود ستم کردید، پس به درگاه آفریننده خود توبه کنید، و خودتان را به قتل برسانید، که ‌این (کار) نزد آفریدگارتان برای شما بهتر است. پس (خدا) توبه شما را پذیرفت، که او توبه‌پذیر مهربان است). هم‌چنین سخن موسی (ع) به قومش برای آنان مناسب است: ﴿یا قَوْمِ اذْکرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیکمْ إِذْ جَعَلَ فِیکمْ أَنبِیاء وَجَعَلَکم مُّلُوکاً وَآتَاکم مَّا لَمْ یؤْتِ أَحَداً مِّن الْعَالَمِینَ﴾([5]) (و (یاد کن) زمانی را که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من، نعمت خدا را بر خود یاد کنید، آن گاه که در میان شما پیامبرانی قرار داد، و شما را پادشاهانی ساخت، و آن‌چه را که به هیچ کس از جهانیان نداده بود، به شما داد). با آن می‌توانید آنان را نصیحت کنید و وصیت رسول الله محمد (ص) را به یادشان بیاورید، وصیتی که امامان ومهدیین (ع) در آن منصوب شده‌اند ﴿إِذْ جَعَلَ فِیکمْ أَنبِیاء وَجَعَلَکم مُّلُوکاً﴾ (زمانی که در میان شما پیامبرانی قرار داد وشما را پادشاهانی قرار داد)، واجب است که شما و در میان خود نعمت بزرگ خداوند به میمنت اتباع حق و تمسک جستن به وصیت رسول الله حضرت محمد (ص) شکر نمایید، و خداوند به شما چیزی داده که به فردی از جهانیان نداده است، بخصوص که شما در این امت وقتی که برای شما رَهبرانی قرار داد که بهترین آفریدگان خداوند سبحان هستند و آنان محمد وآل محمد (ع) -امامان ومهدیین- هستند، ﴿یا قَوْمِ اذْکرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیکمْ إِذْ جَعَلَ فِیکمْ أَنبِیاء وَجَعَلَکم مُّلُوکاً وَآتَاکم مَّا لَمْ یؤْتِ أَحَداً مِّن الْعَالَمِینَ﴾( ای قوم، نعمت خداوند بر شما را یاد کنید، وقتی در میان شما پیامبرانی قرار داد وشما را پادشاهانی قرار داد، و به شما چیزی داد که به فردی از جهانیان نداده است)]. آیا اُمتی که به حضرت محمد (ص) -اشرف کاینات- مُنتسب است، کوتاهی بزرگ خود را در حق بخشش بزرگ الهی جُبران می‌کند، وقتی که خداوند با ظهور دعوت کننده حق -یمانی آل محمد (ع) - به آنان تَفضُّل نموده است، و اوبه آنان همان‌طور که موسی (ع) به قومش گفت، خطاب می‌کند: (یا قَوْمِ اذْکرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیکمْ إِذْ جَعَلَ فِیکمْ أَنبِیاء وَجَعَلَکم مُّلُوکاً وَآتَاکم مَّا لَمْ یؤْتِ أَحَداً مِّن الْعَالَمِینَ) موسی قائم آل ابراهیم (ع) است و اَحمد (ع) قائم آل محمد (ع) است، و جالب است که مسلمانان صلوات ابراهیمی را زمزمه می‌کنند-همان‌طور که ‌این نام را آنان به ‌این صلوات می‌گویند- بدون این که راز آن را بدانند! تا این که قائم آل محمد سید احمدالحسن (ع) راز آن را در متشابهات بیان کرده است، من آن را برای فایده و تذکر نقل می‌کنم، به خاطر اِمتثال سخن خداوند متعال: ﴿وَذَکرْ فَإِنَّ الذِّکرَی تَنفَعُ الْمُؤْمِنِینَ﴾([6]) (تذکر بِده، چون تذکر برای مؤمنین فایده دارد). این پرسش و پاسخ سید احمدالحسن (ع) در مورد این مطلب است: [پرسش/ 117: اللهم صلِّ علی محمد وآل محمد کما صلیت علی إبراهیم و آل إبراهیم" خدایا بر محمد و آل محمد درود بفرست، همان‌طور که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، مشخص است که محمد و آل محمد از ابراهیم و آل ابراهیم افضل‌ترند، پس چگونه از خداوند درخواست می‌کنیم که همان‌طور که بر ابراهیم و آل ابراهیم (ع) درود فرستاده بر محمد وآل محمد (ع) درود بفرستد، آیا این گونه نیست که درود بر محمد و آل محمد از درود بر ابراهیم و آل ابراهیم (ع) با فضیلت‌تر باید باشد؟؟ پاسخ: درود بر محمد و آل محمد به معنای این است که از خداوند -سبحان و متعال- درخواست می‌شود که برای محمد و آل محمد (ع) گشایشی حاصل شود و قائم آنان را آشکار کند، به همین خاطر با درود بر ابراهیم و آل ابراهیم همراه شده است، چون خداوند سبحان و متعال در فَرَج ابراهیم و آل ابراهیم (ع) تعجیل نموده و قائم آنان را آشکار کرده است و او پیامبر خدا موسی (ع) بود، و درخواست از خداوند برای درود بر محمد و آل محمد (ع) همان‌طور که بر ابراهیم و آل ابراهیم (ع) درود فرستاده شده، به معنای این است که خداوندا، قائم آل محمد (ع) را آشکار کن، همان‌طور که قائم آل ابراهیم (ع) را آشکار نمودی، و ایشان همان حضرت موسی (ع) بودند، بنی اسرائیل مُنتظر موسی (ع) بودند، همان‌طور که الان مسلمانان منتظر امام مهدی (ع) هستند]. ستایش بسیار و پاک مخصوص خداوند است، به خاطر این که ما را اهل زمان قائم آل محمد (ع) قرار داد، وبا مِنَّت و فَضل خود بر ما، به ما توفیق شناخت حق و دعوت کننده او قرار داد، شناخت ما به‌اندازه ماست، نه به‌اندازه خداوند سبحان، از مولای عزوجل می‌خواهیم که ما را با سخن ثابت اُستوار بدارد و ما را در نصرت اهل ولایتش قبول کند، اوست که شنونده و پاسخ دهنده دعای دعوت کننده -زمانی که او را می‌خواند- است... والحمد لله وحده وحده وحده. هیئت علمی انصار امام مهدی مکن الله له فی الارض زکی انصاری 6 / ماه رمضان مبارک / 1432هـ 6 / آگوست/ 2011 م پاسخ‌های روشنگرانه جلد پنجم درآن دو بخش است: بخش اول: پاسخ‌های سید احمد الحسن (ع). در این بخش چند قسمت وجود دارد: اول: پاسخ‌های عقایدی. دوم: پاسخ‌های فقهی. سوم: پاسخ‌های متفرقه. چهارم: تأویل رؤیا. بخش دوم: پاسخ‌های انصار امام مهدی (ع). قسمت اول

-محور اول: پاسخ‌های عقایدی

-پرسش/403: آیا فرقی بین قرآن و کتاب وجود دارد، اگر فرقی هست، آن فرق چیست؟؟

فرستنده:محمد موسوی-عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. قطعاً قرآن وکتاب با هم اختلاف دارند، اما این که آن اختلاف چیست، نیازمند به ‌این است که روشن شود منظور شما کدام کتاب و کدام قرآن و در چه مَقامی‌ است، اما به صورت کلی همین قرآن موجود، می‌تواند کتاب و قرآن باشد. نسبت به کسی که آن را نوشته و از او صادر شده کتاب است، و نسبت به کسی که آن را دریافت کرده و تحصیل نموده و خوانده، قرآن است. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته. أحمد الحسن ذو القعدة/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 404: اتفاقاتی که بعد از او تا قیام قائم اتفاق می‌افتد...

درود و سلام خداوند بر تو ای بقیه الله و بر پدرانت و بر اهل بیت پاکت. پرسش زیر از سوی خواهر انصاری از آمریکا است: عن أبی عبد الله (ع) أن أمیر المؤمنین (ع) حدث عن أشیاء تکون بعده إلی قیام القائم فقال الحسین: (یا أمیر المؤمنین، متی یطهر الله الأرض من الظالمین ؟ قال: لا یطهر الله الأرض من الظالمین حتی یسفک الدم الحرام. ثم ذکر أمر بنی أمیة وبنی العباس فی حدیث طویل، وقال: إذا قام القائم بخراسان وغلب علی أرض کوفان والملتان، وجاز جزیرة بنی کاوان، وقام منا قائم بجیلان، وأجابته الآبر والدیلم، وظهرت لولدی رایات الترک متفرقات فی الأقطار والحرامات وکانوا بین هنات وهنات. إذا خربت البصرة، وقام أمیر الامرة، فحکی حکایة طویلة. ثم قال: إذا جهزت الألوف، وصفت الصفوف، وقتل الکبش الخروف، هناک یقوم الآخر، ویثور الثائر، ویهلک الکافر، ثم یقوم القائم المأمول، والإمام المجهول، له الشرف والفضل، وهو من ولدک یا حسین، لا ابن مثله، یظهر بین الرکنین فی دریسین بالیین، یظهر علی الثقلین، ولا یترک فی الأرض الأدنین، طوبی لمن أدرک زمانه ولحق أوانه، وشهد أیامه). از امام صادق (ع) که امیر المؤمنین (ع) از اتفاقاتی که بعد از او تا قیام قائم اتفاق می‌افتد سخن می‌گفتند که امام حسین (ع) عرض کردند: ای امیر المؤمنین، خداوند چه زمانی زمین را از ظالمان پاک می‌کند؟ فرمودند: "خداوند زمین را از ظالمان پاک نمی‌کند تا این که خون حرام ریخته شود. سپس امر بنی‌امیه و بنی‌عباس را در سخنی طولانی ذکر نمودند، و فرمودند: زمانی که قائم در خراسان قیام کند و بر زمین کوفان و ملتان غلبه نماید، و از جزیره بنی‌کاوان عبور کند، و قائمی از ما در گیلان قیام نماید، و آبر و دیلم او را اجابت کنند، و برای فرزندانم پرچم‌های تُرک آشکار شود که در شهرها و مناطق مختلف پخش شده‌اند و بین این‌جا و آن‌جا هستند، وقتی بصره تخریب شود، و امیرِ امیران قیام کند، ایشان (ع) حکایت طولانی نقل کردند. سپس فرمود: وقتی هزاران هزار نفر تجهیز شوند، و صفوف به صف شوند، و گوسفند نر کشته شود، آنجاست که آخرین به پا خیزد، و فتنه‌انگیز آشوب به پا کند، و کافر نابود گردد، سپس قائمی‌که در آرزویش هستند قیام کند که امام ‌ناشناخته است، دارای شرف و فضیلت است و او از فرزندان توست ای حسین که هیچ فرزندی چون او نیست، میان دو رکن آشکار گردد، در دو جامه پوسیده و کهنه بر جنّ و انس پیروز شود و در زمین جایی را بدون کشت و زرع (بیهوده و عاطل و بی‌ثمر) رها نکند، خوشا به حال کسی که زمان او را درک کند و به دوره او برسد و روزگار او را مشاهده نماید." مورد بالا خود نص روایت به صورت کامل است، همان‌طور که در بحارالانوار :ج52ص235 و در غیبت نعمانی: ص385 وارد شده است. پرسش: اگر امکان دارد، دوست دارم از سید احمد (ع) بپرسم که مرا از این امر آگاه کند،که امام مجهول کیست؟ مولای من، مرا در دعایت یاد کن، خداوند ما را زیر پرچمت جمع نماید، آمین یا رب العالمین فرستنده: أبو هاشم پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً کثیراً. خداوند توفیق هر خیری را به شما بدهد و از هر شری دور نماید. قطعاً امام مهدی محمد بن حسن (ع) به نسبت کسانی که ادعای تبعیت از او را دارند، و هم‌چنین نسبت به مخالفینش مجهول (و ناشناخته) نیست، پس منظور از امام مجهول مهدی اول از فرزندانش است، و او نسبت به مردم ناشناخته است، و خواسته خداوند این بوده که مردم متوجه حقیقت نصوص دال بر او -چه در تورات یا انجیل یا قرآن یا روایات- نشوند تا این که او ظاهر شد و برای آن‌ها نصوص و منظور آن را روشن نمود. از خداوند خواستارم که توفیق عمل و اخلاص در مسیرش را به شما دهد و اشتباه شما را بپوشاند. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. أحمد الحسن ذو القعدة/ 1431 هـ

-پرسش/ 405: تفسیر این آیات چیست؟

درود و سلام خداوند بر تو ای بقیه الله و بر پدرانت و بر اهل بیت پاکت تفسیر این آیات چیست؟ ﴿وَهَذَا کتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَک مُّصَدِّقُ الَّذِی بَینَ یدَیهِ وَلِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَی وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ یؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَی صَلاَتِهِمْ یحَافِظُونَ﴾([7]) (و این کتاب مبارکی است که آن را نازل نمودیم، آن‌چه بین دستان‌تان (تورات و انجیل) است را تصدیق می‌نماید، تا به واسطه آن ام القری (مادر شهرها) و مردم حوالی آن را انذار کنی، و کسانی که به آخرت ایمان دارند به‌ این قرآن ایمان دارند و آن‌ها بر نمازشان محافظت می‌کنند). ﴿إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکرَ وَخَشِی الرَّحْمَن بِالْغَیبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ کرِیمٍ﴾([8]) (همانا تو کسانی را می‌توانی اِنذار کنی که از ذِکر تبعیت کنند و از خداوند رحمان به واسطه‌ی غیب بترسند، پس این فرد را به بخشش و اجری کریمانه بشارت ده). انذار دهنده در این آیات کیست، و ما می‌توانیم از این آیه را در احتجاج بر علیه مخالفین به عنوان شاهد استفاده کنیم؟؟ تفسیر این آیه چیست؟ ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ یجْعَل لَّکمْ فُرْقَاناً وَیکفِّرْ عَنکمْ سَیئَاتِکمْ وَیغْفِرْ لَکمْ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ﴾([9]) (ای کسانی که ‌ایمان آوردید اگر تقوای الهی را پیشه کنید برای شما فرقان قرار می‌دهیم و گناهان‌تان را می‌پوشانیم و برای شما می‌آمرزیم و خداوند صاحب فضیلتی بزرگ است). تفسیر این آیة چیست: ﴿قَالَ بَلْ فَعَلَهُ کبِیرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن کانُوا ینطِقُونَ﴾([10]) (بلکه بت بزرگ‌شان این کار را کرد، پس از او پرسش کنید اگر سخن می‌گوید). شکی نداریم در اینکه سخن حضرت ابراهیم (ع) صادقانه است، ولی تاویل اینکه بزرگ‌شان انجام داده، چیست؟؟ به خاطر کوتاهیم در عمل مرا ببخش، و مرا در دعایت یاد کن ای مولای من، خداوند ما را زیر پرچمَت جمع نماید، آمین یا رب العالمین.. فرستنده: أبو هاشم پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً کثیراً. پاسخ پرسش 1: مُنذر (هشدار دهنده) همان حضرت محمد (ص) است، و هم‌چنین حجت خدا و خلیفه او در زمین در هر زمان منذر می‌باشد، و قرآن زنده است و نمی‌میرد و برای هر زمان منذری است... پاسخ پرسش 2: فرمودند خداوند متعال: ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ یجْعَل لَّکمْ فُرْقَاناً وَیکفِّرْ عَنکمْ سَیئَاتِکمْ وَیغْفِرْ لَکمْ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ﴾. تقوای خداوند متعال، نتیجه اجتناب بنده از هر آن چیزی است که خداوند به آن رضایت نداشته و التزام به هر آن چیزی که خداوند آن را دوست دارد، ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کتِبَ عَلَیکمُ الصِّیامُ کمَا کتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِکمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ﴾([11]) (ای کسانی که ‌ایمان آوردید روزه بر شما نوشته شده (واجب شده) است همان‌طور که بر گذشتگان شما واجب شده بود شاید تقوا پیشه کنید). و این تقوا موجب توجه انسان به ‌این می‌شود که خداوند در همه حرکات وسَکَناتش مراقب وی هست، و این بنده خداوند را یاد می‌کند، پس چگونه خداوند او را یاد نکند و هر آن‌چه که او برای نجات و خلاصی نیاز دارد را برای او روشن نکرده و به او نشناساند؟؟ در نتیجه فرد باتقوا صاحب وسیله‌ای برای شناخت حق از باطل می‌شود -و آن نور یا فرقان است- پس فرد باتقوا حق را شناخته و از آن تبعیت می‌کند و باطل را شناخته و از آن اِجتناب می‌کند، پس در نتیجه تقوا درجه‌ای از درجات عصمت است که خداوند به هر کس که قیمت آن را عرضه کند می‌دهد، و قیمت آن، توجه انسان به خداوند و یاد او در هر حالی و انجام آن‌چه خدا به آن راضی است و اجتناب از آن‌چه خداوند به آن رضایت ندارد می‌باشد. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ذَلِک الْکتَابُ لاَ رَیبَ فِیهِ هُدی لِّلْمُتَّقِینَ﴾([12]) (آن کتابی است که هیچ شکی در آن نیست و هدایتی است برای پرهیزکاران). بله آن هدایتی است برای متقین (پرهیزکاران)؛ زیرا متقیان وسیله‌ای برای شناخت حق از باطل دارند که خداوند به واسطه آن وسیله، آن‌ها را از سرپیچی و مخالفت از حجتَش معصوم نگه داشته است ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ یجْعَل لَّکمْ فُرْقَاناً﴾ (ای کسانی که ‌ایمان آوردید اگر تقوای الهی پیشه کنید خداوند برای شما فرقان قرار می‌دهد)، انسان تا زمانی که زندگی می‌کند به ‌این فرقان ونور نیازمند است؛ زیرا او در امتحان همیشگی است، حتی اگر او به حجت خدا در زمانَش ایمان داشته باشد زیرا شاید حجت بمیرد و خداوند او را به حجت بعدی امتحان کند، و شاید از مسیر گمراه شود اگر صاحب این نور و فرقان نباشد. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یؤْتِکمْ کفْلَینِ مِن رَّحْمَتِهِ وَیجْعَل لَّکمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَیغْفِرْ لَکمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ﴾([13]) (ای کسانی که ‌ایمان آوردید تقوای الهی پیشه کنید و به رسولَش ایمان آورید تا دوسهم از رحمت‌اش به شما ببخشد و برای شما نوری قرار دهد که بدان راه روید و شما را بیامرزد و خداوند آمرزنده مهربان است). همان‌طور که معلوم است ایمان به رسول به تنهایی نمی‌تواند برای نجات کفایت بکند، بخصوص زمانی که رسول یا حجت بمیرد و وصی او بیاید و انسان در شناخت و مُلحق شدن به ‌ایشان شکست بخورد، به همین دلیل خداوند روشن نمودند که در این‌جا وسیله‌ای وجود دارد که انسان را از گمراهی نگه می‌دارد، و این وسیله قیمتی نیز دارد، و قیمت آن همان‌طور که در آیات معلوم است، تقواست، و این وسیله همان نور و فرقان است که انسان به واسطه‌ی آن حق را از باطل تشخیص می‌دهد. و این وسیله عبارت است از وَحی خداوند متعال بر بندگان باتقوا، و شناساندن حق از باطل برای آن‌ها، و روشن‌ترین شکل این وحی که همه تقریباً آن را می‌شناسند همان رؤیایی است که مردم می‌بینند، و خداوند راه حق را از باطل به واسطه رؤیا به متقی می‌شناساند، و فقط ایمان به غیب و عمل به آن باقی می‌ماند، و در حقیقت فرد باتقوا باید ایمان به غیب داشته باشد و به آن عمل کند، زیرا صفت ایمان به غیب مُلازمه اوست . ﴿ذَلِک الْکتَابُ لاَ رَیبَ فِیهِ هُدًی لِّلْمُتَّقِینَ * الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَیقِیمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینفِقُونَ﴾([14]) (آن کتاب هیچ شکی در آن نیست هدایتی برای مُتقین است* کسانی که‌ ایمان به غیب دارند و نماز را اقامه می‌کنند و از آن‌چه که به آن‌ها روزی دادیم انفاق می‌کنند). أحمد الحسن ذو القعدة/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 406: آیا صحیح است که بگوییم خداوند در هر مکانی است؟

فرستنده: مسلم عامی پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین وسلم تسلیماً. صحیح است که بگوییم خداوند در هر مکانی است، ولی این کلام به معنای این نیست که مکان مُحتوی او شده است، بلکه به‌ این معناست که مکان قائم و موجود و پایدار به اوست، و اوست که مکان را خلق و ایجاد نموده است و تا زمانی که خداوند باشد مکان وجود دارد. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. أحمد الحسن ذو القعدة/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 407: از سید احمد بن الحسن خواهش می‌کنم

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته، اللهم صل علی محمد و آل محمد الطیبین الطاهرین الاشراف و عجل فرجهم. من به اِذن خداوند، یکی از انصار سید یمانی هستم و نیازمند به سِفارشات عرفانی و سلوکی از سید هستم، امیدوارم اگر دعا یا ورد یا ذکری که سید -حفظه الله- به آن توصیه نموده وجود دارد، به بنده ارائه دهید. از مشکل سختی رنج می‌برم که امیدوارم به برکت سید یمانی حل شود. فرستنده : هانی پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علة محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین وسلم تسلیماً. خداوند توفیق هر خیری را به شما بدهد، دعاها و آیات قرآنی و عباداتی وجود دارند که انصار را بر قرائت و عمل به آن و تقرب به سوی خدا به واسطه آن‌ها توجیه کردم، که می‌توانید از انصار آن‌ها را دریافت کنید و آن‌ها ان شاء الله در رساندن آن‌ها به شما کوتاهی نمی‌کنند، و بدان که اساس نزدیکی و تقرب به خداوند عمل است، و هیچ خیری در علم بدون عمل نیست، و بر توست که از خودت شروع کنی و آن را بر آن‌چه خدا بِدان امر نموده، اصلاح نمایی، و بهترین عمل در این زمان، رساندن حق به مردم تا آن‌ها را از دام ابلیس نجات دهید، و اگر خداوند بواسطه شما انسانی را هدایت کند برای شما از صدقه به مال تمام دنیا بهتر است. خداوند شما را موفق داشته و تسدید کند و امرتان را بر آن‌چه خداوند بدان راضی است آسان گرداند. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ * * *

-پرسش/ 408: خداوند متعال می‌فرماید: ﴿سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی...

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. السلام علیکم و رحمة الله و برکاته... خداوند متعال می‌فرماید: ﴿سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَیلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الأَقْصَی الَّذِی بَارَکنَا حَوْلَهُ لِنُرِیهُ مِنْ آیاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ البَصِیرُ﴾([15]) (پاک و مُنزه است کسی که سِیر داد بنده‌اش را شبی، از مسجد الحرام به سوی مسجد الاقصی که اطرافش را برکت دادیم تا آیات‌مان را به او نشان دهیم همانا او شنونده بیناست). 1- اسراء چگونه بود، آیا فقط با روح بوده یا باجسد و روح بود؟ 2- آیا اسراء متقدم و یا متاخر از معراج بود؟ 3- منظور از مسجدالحرام و مسجدالاقصی چیست؟ 4- منظور از برکت مخصوص به مسجدالاقصی و اطراف آن چیست؟ این مجموعه پرسش‌هایی است که از برادران انصار شده و سوال کننده پاسخ سوالات را از وصی و فرستاده‌ی امام مهدی (ع) می‌خواهد، قابل توجه است که پرسش کننده از فرقه احمدیه است. از خداوند می‌خواهم که رضایت خود و رضایت ولی‌اش را بر ما مِنت نَهد، والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. فرستنده: حسن جابری پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین. پاسخ 1: اسراء با روح و جسد بود، و معراج با روح و جسد مثالی که مناسب هر آسمان بود، خداوند متعال فرمود: ﴿فِی أَی صُورَةٍ مَّا شَاء رَکبَک﴾([16]) (در هر صورتی که اراده نمود ترکیب نمود). پاسخ 2: معراج بیشتر از یک بار صورت گرفت، و معراج، قبل و بعد اسراء اتفاق افتاده است. پاسخ 3: مسجد الحرام همان کعبه است، و مسجدالاقصی همان بیت الرب (خانه خدا) یا بیت التقرب (خانه نزدیکی) یا قربان یا هیکل سلیمان (ع) است، و هیکل سلیمان نامیده شد، چون پیغمبر خدا سلیمان همان کسی بود که آن را بنیان کرد. پاسخ 4: برکت همان فیض الهی است که بر اهل زمین نازل می‌شود. خداوند توفیق انجام هر خیری بدهد، و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ * * *

-پرسش/ 409: تدبر نمودن در قرآن و تفکر در آیات الهی...

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل و سلم علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً کثیراً. بعد از این که بر خداوند توکل نمودم و از حق و یاری نمودن شما تبعیت نمودم، ای سید و مولایم، در هنگام شنیدن قرائت قرآن خودم را خلاف آن حالتی که قبلاً می‌شنیدم یافتم، و مثلاً بعد از این که امروز هنگام تلاوت قرآن کریم سوره یس را می‌خواندم، خود را متفکر در این آیات زیر دیدم: ﴿وَضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَنَسِی خَلْقَهُ قَالَ مَنْ یحْیی الْعِظَامَ وَهِی رَمِیمٌ﴾([17]) (و برای ما مثلی زد و آفرینش خود را فراموش کرد گفت چه کسی استخوان‌ها را زنده می‌کند در حالی که از بین رفته است). ﴿أَوَلَیسَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَی أَنْ یخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَی وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ ( إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ کنْ فَیکونُ﴾([18]) (آیا کسی که آسمان‌ها و زمین را آفرید، قادر نیست که مانند ایشان را بیافریند؟ بله او آفریدگاری آگاه است* فرمان او هرگاه چیزی را اراده کند، این است که به او بگوید: باش، پس می‌شود). با خودم می‌گویم که خداوند امام حسین (ع) را دوباره در زمان امام مهدی (ع) می‌آفریند تا مظلومیت خود را معلوم کند، ولی در همین حال گفته می‌شود که چگونه امام حسین (ع) موجود خواهد بود در حالی که او مرده است؟ با این که قبل از ایمان آوردن به شما شنیده بودم که امام مهدی (ع) در زمان ظهورش مظلومیت اهل بیت (ع) را به طریقی روشن می‌کند، آیا من در این برداشت بر حق هستم یا بر گمراهی، به ما افاده (فایده) بفرمایید خداوند شما را یاری دهد؟؟ فرستنده: أم مصطفی پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین. تدبر نمودن در قرآن و تفکر در آیات الهی و پناه بردن به خداوند و اولیائش برای فهم قرآن و ملکوت آسمان‌ها و غیب اموری هستند که رسول خداوند حضرت محمد و ائمه (ع) بدان‌ها توصیه نموده‌اند، و بر شما باد به تدبر و تفکر و پناه بردن به خدا و اولیائش برای فهم حقائق، ولی این بدان معنا نیست که هر فهمی در نزد شما همان حق است؛ زیرا هوای نفس و دنیا و شیطان باعث ایجاد خطاء در فهم حقیقت نزد شما می‌شوند، و معرفت نیاز به اخلاص برای خداوند متعال دارد تا انسان را از ورود در باطل نگه دارد. أما به نسبت فرموده خداوند متعال: ﴿أَوَلَیسَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَی أَنْ یخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَی وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ﴾ و آن نیز بر امام حسین (ع) منطبق است، ولی در فرموده خداوند متعال: ﴿یخْلُقَ مِثْلَهُم﴾ یعنی مثل حسین (ع) نیز هم تدبر کن که او همان خود امام حسین (ع) نیست، خداوند شما را بر هر خیری موفق دارد. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ * * *

-پرسش/ 410: برای راهایی از حسد و سحر...

السلام علیکم برادرم أحمد الحسن: از شما کمک می‌خواهم، بعضی از اعضای خانواده‌ام مثل برادرانم در منزل و خویشاوندان مادرم و پدرم و خود پدرم بر من حسادت می‌ورزند، و برایم آرزوی خیر نمی‌کنند و با من همانند یک وسیله رفتار می‌کنند و نمی‌گذارند ما از منزل خارج شویم و هرکس برای خواستگاری ما پیش‌قدم می‌شود را رد می‌کنند. خواسته‌ی من این است که به من آیاتی یاد بدهید که هر روز آن‌ها را بخوانم یا برایم بیشتر توضیح بدهید خداوند به شما سلامت عطا فرماید، امکان دارد به من چیزی در برابر حسادت بدهید، به خاطر اینکه همسر پدرم برای پدرم کاری کرده (جادو) که سبب می‌شود که پدرمان ما را اذیت کند و هر کاری که دوست دارد انجام می‌دهد و ما جرأت پرسش از وی نداریم، برادرم شما را به حق حضرت زهراء پاسخ مرا بدهید و نگذارید بیشتر انتظار بکشم و به حق حضرت محمد (ص) و امام علی و به حق امام حسن (ع) و به حق غریب کربلا حضرت امام حسین (ع) به من کمک کنید که خداوند به شما سلامتی دهد و یاری کند و از نیک‌هایش به شما ببخشاید.. فرستنده: ن هـ پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین. برای رهایی از حسد و سحر، مقداری زعفران گرفته و آن را در کمی‌ آب قرا بده تا این که رنگ آب، مایل به قرمز شود، و بر این آب سوره‌های فاتحه و توحید و فلق و ناس و کافرون را بخوان، و با شاخه درختی تمیز با زعفران، بر برگه‌ای سفید، آیة الکرسی و کهیعص و حمعسق و ن و القلم و مایسطرون و یس و حم و الم و الر و سوره فلق و سوره ناس را بنویس، و بعد از این، این برگه را در مقداری آب -3 لیتر آب- قرا بده و با آب غسل کن، و آب اضافی از غسل را جمع کرده و آن را در مکانی پاک بریز، و ان شاء الله ‌این کار به برکت آیات الهی موجب از بین رفتن سحر از کسی که آن را انجام داده می‌شود، و بعد از این "سبحانه هو الله الواحد القهار" را ده هزار بار و در کمتر از سه روز قرائت کن، و همیشه ‌آیة الکرسی و سوره فلق را برای دفع حسد قرائت کن، به خصوص هنگام فجر(صبح) و غروب، تا خداوند تو را برای شناخت حق و سیر در آن موفق دارد. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ * * *

-پرسش/ 411: درخواست دعا یا دارویی برای شفا...

بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد ألائمة و المهدیین. و بعد... به سید و مولایم سید احمد الحسن -بر او و پدرانش صلوات- آقای من اگر امکانش هست درخواستی دارم. برادر کوچک‌تر از خود دارم و او از کودکی نابینا و یا ضعف بینایی داشته، و الان خدا بروی منت نهاده و بعد از ماه رمضان به دعوت مبارکه شما ایمان آورده، و من از آقایم احمد الحسن (ع) اگر امکان دارد، درخواست دعا یا دارویی برای شفاء او دارم، و شما و پدرانت اهل بزرگی و بخشش هستید پس بر این مسکین، با شفاء بخششی نما. از شما به حق مادرت زهرا (ع) مساَلت دارم که برای ثُبات و مرگ ما بر این دعوت مبارکه دعاء نمایی، والسلام علیکم رحمه الله وبرکاته. فرستنده: ابن المطهر - النمسا پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین. از خداوند مسالت دارم تا با شفاء بر او منت نهد. و او آیة الکرسی بر حسب تنزیل را هفت مرتبه درحالی که سرانگشتانش بر دو چشمش قرارداده بعد از نماز صبح به مدت چهل روز بخواند، و هم‌چنین بر ظرف آبی سوره فاتحه و توحید و قدر و فلق و ناس را هفتاد بار بخواند، و چشمانش را به مدت هفت روز با این آب بشوید، و نگذارد که پس مانده آب به مکانی غیر تمیز برود. خداوند شما را موفق دارد. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته. أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ * * *

-پرسش/ 412: عوض (اجر) شهادت و قتل شبیه عیسی (ع)...

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. السلام و الصلاة علی یمانی آل محمد و رحمة الله و برکاته. آقای من، خداوند عوض شهادت امام حسین (ع) سه امر معروف داد، و خداوند در عوض به صلیب کشیدن و قتل شبه حضرت عیسی (ع) به جای حضرت عیسی (ع) چه داده است؟ فرستنده : عارف - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین. خداوند می‌دهد و می‌بخشد، و بخشش وی همیشه اول است و هیچ کس منتی بر او نداشته و حتی عملی وجود ندارد که به‌ اندازه حقیقت او باشد، بلکه خداوند با فضلَش با ما این گونه برخورد می‌کند، و ما به حول و قوت و توفیق و تسدید و عصمت او عمل می‌کنیم، ولی با این حال به ما اجر می‌دهد و ما را جزء نیکوکاران می‌شمارد، و این از فضل اوست، اما در عدل، ما هیچ چیزی از امر نداریم مگر اختیار، و هر کس که خدا را اختیار کند نجات پیدا می‌کند، و مصلوب شدن فضیلتی از جانب خدا و نعمتی بزرگ از اوست. و به نسبت کسی که خدا را شناخته، می‌داند که خداوند بر او تفضل نموده که او را مکلف به عمل نموده است، و آن امری بزرگ و نعمتی بزرگ است که نیاز به شکری دارد که وی از اداء آن عاجز است، اما چه چیزی بر مصلوب تفضل نمود؟ و بر وی قبل و بعد با نعمت‌هایی بزرگ تفضل و بخشش نمود و بزرگترین نعمت این بود که عملش خالص برای خداوند بود و این عمل خالص همانند مصلوب شدن در راه خداست. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ * * *

-پرسش/413: درخواست دعا برای حفاظت از شیاطین انس و جن...

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. سلام علیکم ای أهل بیت نبوت و معدن رسالت، سلام برشما ای بقیة الله در زمینش، سلام برشما و بر وصی شما أحمد الحسن (ع). آقا و مولایم یمانی آل محمد (ع)، از شما برای خود و انصار تقاضای دعائی برای حفظ از شر شیاطین انس و جن دارم، زیرا در این زمان تعدادشان زیاد شده، و از خداوند می‌خواهم که بر فرزندان آسان گرفته و آن‌ها را موفق دارد تا با پدرشان امام مهدی (ع) و وصی‌اش-مکن الله لهم فی الارض- دیدار کنند. اللهم صل علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها. فرستنده: أبو علی - کویت پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین. برای حفاظت از شیاطین انس و جن ده بار بعد از نماز صبح بگو: (أشهد أن لا إله إلا الله، وحده لا شریک له، إلهاً واحداً أحداً فرداً صمداً لم یتخذ صاحبة ولا ولداً). و هم‌چنین این دعاء را بخوان: (یا عزیز العز فی عزه، یا عزیز یا عزیز یا عزیز، أعزنا بعزک، وأیدنا بنصرک، وابعد عنا همزات الشیاطین، وادفع عنا بدفعک، وامنع عنا بمنعک، واجعلنا من خیار خلقک، یا واحد یا أحد یا فرد یا صمد). والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ * * *

-پرسش/ 414: آیا پس از استقرار یافتن امر یمانی، توبه برداشته میشود...

السلام علیکم و رحمة الله باسم محمد و آل محمد، اللهم صل علی محمد و آل محمد، وعجل فرجهم، والعن أعداءهم ومنکری فضائلهم والمشککین فی مناقبهم. آیا توبه به هنگام برقراری امر برای سید یمانی وقبل از تسلیم نمودن پرچم به امام حجت علیه السلام برداشته می‌شود، یا هنگام ظهور پرچم یمانی، درب توبه بسته می‌شود و توبه کسی که اراده توبه دارد پذیرفته نمی‌شود؟ فرستنده: أحمد الخاقانی -نروژ پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین. توبه در هر حالی پذیرفته می‌شود مگر هنگام نزول معجزه‌ی قاهر الهی که فرصت یا مجالی برای غیب نمی‌گذارد؛ تا ایمان انسان نزد خداوند مقبول باشد، در این هنگام توبه برداشته شده و ایمان و توبه انسان قبول نمی‌شود؛ زیرا این ایمان، ایمانی صد در صد مادی است، همان‌طور که احوال افرادی که رسولان را تکذیب می‌کنند این گونه است، زمانی وجود ندارد که توبه از همه آفریده‌ها برداشته شود، مگر زمانی که ‌آیات و معجزات قاهره (مجبور کننده) فرستاده شود و شامل همه آنان شود، و جایگاه‌ ایمان به غیب از همه آنان برداشته شود، اما زمانی که آیات قاهر فقط بر جماعت معینی فرستاده شود، توبه فقط از آنان برداشته می‌شود، هم‌چنین آیات عمومی ممکن است نسبت به گروهی قاهره باشد ولی نسبت به گروه دیگر، قاهر نباشد، به ‌این خاطر که نزد آنان معلومات و شناخت قبلی از سوی خداوند به عنوان حجت به آنان رسیده است، ملاک در قبول توبه و عدم آن، باقی ماندن جایگاهی که ‌ایمان به غیب باشد، و توبه به خاطر غیب باشد، و به خاطر معجزه مادی قاهره نباشد که جایگاهی برای غیب باقی نمی‌گُذارد. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیعْلَمَ اللَّهُ مَن ینصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِی عَزِیزٌ﴾([19]). (همانا فرستادگان‌مان را با بینات فرستادیم و همراه آن‌ها کتاب و میزان را نازل کردیم تا مردم بر قسط قیام کنند و آهن که در آن سختی شدید و منافعی برای مردم است را نازل کردیم و تا خداوند بداند چه کسی او و رسولش را با غیب یاری می‌کند؟ همانا خداوند قوی با عزت است). و هم‌چنین می‌توانی برای توضیح بیشتر به کتاب روشنگری جلد سه و هم‌چنین تفسیر آیه‌ای از سوره یونس که در مورد این امر است را مطالعه نمایید، خداوند شما را موفق بدارد. والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته. أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ * * *

-پرسش/ 415: آیا گفتن کلمه رمضان بدون آوردن ماه قبل از آن صحیح است؟...

بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد. برادران عزیزی که با سید احمد الحسن همکاری می‌کنند برایشان هرخیری را آرزو می‌کنم. هنگامی‌که کتاب پاسخ روشنگری جلد سه را می‌خواندم جمله "روزه‌دار روزه‌اش را در هر روز از روزهای رمضان تمام می‌کند..." را ملاحظه کردم. و ملاحظه من در کلام سید احمد الحسن است که رمضان را بدون اضافه کلمه "شهر(ماه)" آورده‌است؛ زیرا در روایات اهل بیت (ع) یافتم که رمضان اسمی‌ از اسماء خداوند است و بر ما حرام است که بگوییم رمضان آمد و رمضان رفت، و دوست دارم توضیحش را از شما طلب کنم، خداوند ما و شما را به حق محمد و آل محمد توفیق دهد. فرستنده: AbuMuhaame - فلسطین پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند توفیق هر خیری را به شما بدهد، روزهای رمضان همان ماه (شهر) رمضان است، و فرقی بین گفتن ماه رمضان یا روزهای رمضان نیست، و ما می‌گوییم ایام الله و نمی‌گوییم خدا آمد یا خدا رفت؛ زیرا رفتن و آمدن از صفات حادث است، و در فرق این‌ها تدبر کن خداوند شما را برای خیر در آخرت و دنیا توفیق دهد. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ * * *

-پرسش/ 416: معنی این سخن خداوند متعال: ... فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّیرِ فَصُرْهُنَّ ...

همه می‌گویند منظور از کلمه "فصرهن" این است که آن را قطعه قطعه کن، و یکی از مفسرین می‌گوید: منظور از آن "فصیرهن الیک" به‌ این معنا که به آن‌ها نیکی کن و غذا و آب بده تا با تو اُلفت بگیرند، و منظور از زنده کردن مردگان در این‌جا زنده کردن دل‌هاست، "إنک لا تسمع الموتی ولا تسمع الصم الدعاء إذا ولوا مدبرین" (تو نمی‌توانی مردگان را به شنیدن وادار و به کَران نِدا دهی زمانی که پُشت می‌کنند) از باب اگر فرد زنده را صدا بزنی، می‌توانی او را به شنیدن واداری، ولی زندگی برای فردی که او را صدا می‌زنی نیست (چون مرده است)، و از باب زنده کردن اجساد بعد از مرگ نیست، چون جسدهای مرده، فقط در روز قیامت یا رجعت برانگیخته می‌شوند، اما دل‌ها بیشترشان همان‌طور که می‌دانیم، بالفعل مُرده‌اند، پرسش در مورد معنای صحیح است؟؟ فرستنده: أبوذر شوقی - مصر پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کیفَ تُحْیـی الْمَوْتَی قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَی وَلَکن لِّیطْمَئِنَّ قَلْبِی قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّیرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیک ثُمَّ اجْعَلْ عَلَی کلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یأْتِینَک سَعْیاً وَاعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکیمٌ﴾ ([20]) (و زمانی که ابراهیم گفت: پروردگارا به من نمایان نما که چگونه مردگان را زنده می‌کنی. فرمود: آیا ایمان نداری؟ عرض کرد: ایمان دارم ولی برای اطمینان قلب می‌خواهم. فرمود: پس چهار پرنده بگیر و آن‌ها را به خود نزدیک کن سپس جزئی از هر کدام را بر کوهی قرار ده، سپس آن‌ها را بخوان که به سَمت تو می‌آیند و بِدان که خداوند عزیز و با حکمت است). پرندگان چهار تا و کوه‌ها ده‌کوه بودند. خداوند تو را بر هر خیری موفق بدارد. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.. أحمد الحسن أواخر صفر/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 417: پرسشی در زمینه توحید...

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ای وصی و رسول امام أحمد الحسن الیمانی و رحمة الله و برکاته. مولایم: علی بن ابراهیم روایت نموده، از پدرش، از نضر بن سوید، از هشام بن حکم، که ‌ایشان از امام صادق (ع) از اسماء الهی و اشتقاق آن، که الله از چه چیزی مشتق (گرفته) شده، پرسش نمود؟ گفت: حضرت به من فرمودند: (یا هشام، الله مشتق من إله، والإله یقتضی مألوهاً والاسم غیر المسمی، فمن عبد الاسم دون المعنی فقد کفر ولم یعبد شیئاً، ومن عبد الله الاسم والمعنی فقد کفر وعبد اثنین، ومن عبد المعنی دون الاسم فذاک التوحید، أفهمت یا هشام؟ قال: فقلت: زدنی، قال: إن لله تسعة وتسعین اسماً فلو کان الاسم هو المسمی لکان کل اسم منها إلهاً، ولکن الله معنی یدل علیه بهذه الأسماء وکلها غیره. یا هشام، الخبز اسم للمأکول، والماء اسم المشروب، والثوب اسم للملبوس، والنار اسم للمحرق، أفهمت یا هشام فهما تدفع به وتناضل به أعداءنا والمتخذین مع الله جل وعز غیره. قلت: نعم، قال: فقال: نفعک الله به وثبتک یا هشام. قال هشام: فهو الله ما قهرنی أحد فی التوحید حتی قمت مقامی هذا).([21]) (هشام بن حکم گوید از حضرت صادق راجع باسماء خدا و اشتقاق آن‌ها پرسیدم که اللَّه از چه مشتق است؟ فرمود: یا هشام از «الاه» و اله مألوهی (آنکه پرستشش کنند) لازم دارد و نام غیر صاحب نام است، کسی که نام را بدون صاحب نام پرستد کافر است و چیزی نپرستیده، و هر که نام و صاحب نام را پرستد کافر است و دو چیز پرستیده و هر که صاحب نام را پرستد نه نام را این یگانه‌پرستی است، ای هشام فهمیدی. عرض کردم: بیشتر بفرمائید. فرمود: خدا را نود و نه نام است. اگر هر نامی همان صاحب نام باشد باید هر کدام از نامها معبودی باشند، ولی خدا خود معنائی است که ‌این نام‌ها بر او دلالت کنند و همه غیر خود او باشند، ای هشام کلمه خبز (نان) نامی‌ است برای خوردنی و کلمه ماء (آب) نامی‌ است برای آشامیدنی و کلمه ثوب (لباس) نامی ا‌ست برای پوشیدنی و کلمه نار (آتش) نامی‌ است برای سوزنده، ای هشام طوری فهمیدی که بتوانی دفاع کنی و در مبارزه با دشمنان ما و کسانی که همراه خدا چیز دیگری پرستند پیروز شوی، عرض کردم آری، فرمود: ای هشام خدایت بدان سود دهد و استوارت دارد. هشام گوید: از زمانی که از آن مجلس برخاستم تا امروز کسی در مباحثه توحید بر من غلبه نکرده است). وعن أبی الحسن الرضا (ع): هو نفسه ونفسه هو، قدرته نافذة، فلیس یحتاج أن یسمی نفسه، ولکنه اختار لنفسه أسماء لغیره یدعوه بها؛ لأنه إذا لم یوصف لم یعرف، عن أبی الحسن الرضا (ع): (هو نفسه ونفسه هو، قدرته نافذة، فلیس یحتاج أن یسمی نفسه، ولکنه اختار لنفسه أسماء لغیره یدعوه بها؛ لأنه إذا لم یدع باسمه لم یعرف، فأول ما اختار لنفسه العلی العظیم؛ لأنه أعلی الأشیاء کلها، فمعناه الله، واسمه العلی العظیم هو أول أسمائه، علا علی کل شیء، دع باسمه لم یعرف، فأول ما اختار لنفسه العلی العظیم؛ لأنه أعلی الأشیاء کلها، فمعناه الله واسمه العلی العظیم هو أول أسمائه، علا علی کل شیء) ([22]). (و از ابی الحسن رضا (ع): او خودش بود و خودش، قدرتش نافِذ است، و نیازی به ‌این که خود را بِنامد ندارد، و اما برای خود، به خاطر(نیاز) دیگران اسمائی اختیار کرد که با آن او را بخوانند؛ زیرا او اگر وصف نشود شناخته نمی‌شود، از ابی الحسن رضا (ع): او خودش بود و خودش، او قدرتش نفوذ داشت پس نیازی نداشت که خود را نام ببرد ولی برای خود نام‌هائی برگزید تا دیگران او را بآن نام‌ها بخوانند، زیرا اگر او به نام خود خوانده نمی‌شد شناخته نمی‌شد و نخستین اسمی‌که برای خود برگزید: علی عظیم بود، زیرا او برتر از همه چیز است، معنای او اللَّه است و اسم او علی عظیم است که اول نام‌های اوست و برتر از همه چیز است). آقای من، از شما مسالت دارم که حقیقت توحید که جدتان امام همام جعفر بن محمد صادق (ع) در این حدیث شریف اشاره فرمودند، را به من بشناسانی، این پرسش اول. و پرسش دوم: و أبی الحسن الرضا (ع) می‌فرماید: (او خودش بود و خودش، او قدرتش نفوذ داشت پس نیازی نداشت که خود را نام ببرد ولی برای خود نام‌هائی برگزید تا دیگران او را به آن نام‌ها بخوانند، زیرا اگر او به نام خود خوانده نمی‌شد شناخته نمی‌شد و نخستین اسمی‌که برای خود برگزید: علی عظیم بود، زیرا او برتر از همه چیز است، معنای او اللَّه است و اسم او علی عظیم است که اول نام‌های اوست و برتر از همه چیز است). از مولایم یمانی بزرگوار درخواست دارم که ‌این حدیث شریف را طوری بیان نمایند تا به معرفت حقیقی این اسم شریف دست پیدا کنم. و پرسش سوم: آقای من یمانی، آیا معاد جسمانی است یا روحانی؟ والسلام علیک و رحمة الله و برکاته. فرستنده: عارف - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. پاسخ پرسش‌هایی که در خصوص توحید است به زودی در تفسیر سوره توحید می‌آید، و ان‌شاء الله انتشارش به زودی به فضل خداوند انجام می‌گیرد، و از خداوند مسالت دارم که بر شما با شفاء و عافیت مِنت نَهَد که او ولی من و صالحین است، و تمام احوالات شما را اصلاح فرماید. و بِدان که دنیا خانه بلاء و امتحان است، و آن روزهایی است که ما نمی‌توانیم مقداری از زندگی‌مان که گذشته را یاد کنیم. حتی اگر کسی از شما بخواهد که از سال‌هایی که بر تو گذشته سخن بگویی هرگز نمی‌توانی در مورد آن بیشتر از یک ساعت یا دو ساعت صحبت کنی، و سزاوار است، زندگی‌ای که لحظه یا لحظاتی بیش نیست انسان به آن توجه نکند، ﴿قَالَ کمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ * قَالُوا لَبِثْنَا یوْماً أَوْ بَعْضَ یوْمٍ فَاسْأَلْ الْعَادِّینَ * قَالَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا قَلِیلاً لَّوْ أَنَّکمْ کنتُمْ تَعْلَمُونَ * أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکمْ عَبَثاً وَأَنَّکمْ إِلَینَا لَا تُرْجَعُونَ﴾([23]) (خداوند فرمود: چه مدت به حساب سال‌ها در زمین به سَر بردید؟* گویند: یک روز یا پاره‌ای از یک روز به سر بردیم، پس از حساب گَران بپرس* گویند:جز اندکی دِرنگ نکردید، اگر به درستی می‌دانستید* آیا پنداشته‌اید که شما را بیهوده آفریدیم و شما به نزد ما بازگردانده نمی‌شوید؟). خداوند شما را توفیق دهد، آیة الکرسی را با زعفران بر برگه‌ای بنویس و به همراه خود حمل کن، و هم‌چنین سوره یس و واقعه را با زعفران در برگه‌ای بنویس و برگه را در آبی قرار بده تا آب نوشته‌ها را حل کند و با آب غسل کن و اجازه مده که (غُساله) باقیمانده آب به مکان نجسی برود بلکه آب را جمع کن و در مکانی پاک بریز و از خداوند عافیت کامل را خواستارم. والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته. أحمد الحسن أواخر صفر/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 418: معنی نقطه در سخن أمیر المؤمنین (ع):‌ قرآن در فاتحه است...

بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. السلام علیک یا مولای یمانی آل محمد وعلی إخوتی أنصار الله ورحمة الله وبرکاته. أما بعد ... أمیر المؤمنین (ع) در تفسیر قرآن کریم می‌فرماید: (القرآن فی سورة الفاتحة، والفاتحة فی البسملة، والبسملة فی الباء، والباء فی النقطة). (قرآن در سوره فاتحه، و فاتحه در بسمله و بسمله در حرف باء و باء در نطقه آن است). و از آن‌جا که نقطه در زمان دولت اموی بر حروف گذاشته شد. مردمی‌که امیر المؤمنین برای آن‌ها توضیح می‌داد چگونه معنای نقطه را فهمیدند؟؟ فرستنده: شمری - امارات پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. نقطه همان اصل است که حروف از آن‌ها تشکیل شده خداوند به شما توفیق بدهد، و نقطه فقط آن چیزی که زیر یا روی حرف قرار می‌گیرد نیست. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.. أحمد الحسن أواخر صفر/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 419: معنی مغفرت براد بهشتیان در این سخن خدای متعال: وَمَغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ...

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أَنْهَارٌ مِّن مَّاءٍ غَیرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِن لَّبَنٍ لَّمْ یتَغَیرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِینَ وَأَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّی وَلَهُمْ فِیهَا مِن کلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ کمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِی النَّارِ وَسُقُوا مَاءً حَمِیمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ﴾([24]) (وصف بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده (این است که) در آن نهرهایی است از آبی که نگندد، و نهرهایی از شیر که مَزه اش دگرگون نشود، و نهرهایی از شراب که برای نوشندگان لذتی است، و نهرهایی از عسل خالص. و در آنجا هرگونه میوه‌ای برایشان هست، (از همه بالاتر) آمرزشی از پروردگارشان. (آیا چنین کسی) مانند کسی است که جاودانه در آتش است و آبی جوشان به خوردِشان داده می‌شود پس روده‌هایشان را از هم می پاشد؟). آیه‌ی قرآن از بهشت و وعده خدا که به متقین داده شده ﴿وَمَغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ﴾ سخن می‌گوید، مقصود از این مغفرت چیست اگر آن‌ها در بهشت هستند؟ و اگر آن‌ها وارد بهشت شدند مقصود از متقین که خطاب به آن‌ها شده چیست؟ آیا مغفرت قبل از ورود به بهشت است یا بعد از آن؟ همین و از شما مولایم تقاضای دعا دارم. فرستنده: ابن الطف - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أَنْهَارٌ مِّن مَّاء غَیرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِن لَّبَنٍ لَّمْ یتَغَیرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِینَ وَأَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّی وَلَهُمْ فِیهَا مِن کلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ کمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِی النَّارِ وَسُقُوا مَاء حَمِیماً فَقَطَّعَ أَمْعَاءهُمْ﴾. مُتقون (پرهیزکاران) محمد و آل محمد (ع) و شیعیان‌شان هستند، و آن‌ها اهل بهشت و مغفرت‌اند. مغفرت و بخشش مراتبی دارد، و هر یک از آن‌ها به حسب حال خود مرتبه‌ای دارند، مغفرت بعضی از آن‌ها این است که خداوند گناهان و بدی‌شان را بپوشاند و خداوند آن را حتی از فرشتگان نویسنده که می‌دانستند و یا گناهان بندگان را مشاهده کرده را دچار فراموشی می‌کند، بلکه خود آن‌ها نیز گناهان خود را فراموش می‌کنند، و گناهان و بدی‌شان موجب تلخی نعمت‌های بهشت که بر آن‌ها داده شده، نمی‌شود. و بعضی از آن‌ها مقام بالاتری دارد و مغفرت‌اش همان فتح مبین و بخشش گناهی است که برای محمد (ص) بخشیده شد، یعنی مغفرت گناه انا (منیت)، و اما شخصی با درجه‌ای پایین‌تر از محمد (ص)، و این امر را در مواضع زیادی روشن نمودم، و می‌توانی به متشابهات مراجعه کنی خداوند شما را توفیق دهد. خداوند متعال در خطاب به حضرت محمد (ص) می‌فرماید: ﴿إِنَّا فَتَحْنَا لَک فَتْحاً مُّبِیناً * لِیغْفِرَ لَک اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِک وَمَا تَأَخَّرَ وَیتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیک وَیهْدِیک صِرَاطاً مُّسْتَقِیماً﴾([25]) (همانا ما برای تو فتح و گشایشی آشکار نمودیم* تا خداوند برای تو گناه گذشته و آینده‌ات را ببخشد و نعمتش را بر تو تمام نموده و تو را به راه حق و صراط مستقیم هدایت نماید). والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 420: در این سخن خداوند متعال «إِنِّی لَکمْ رَسُولٌ أَمِینٌ» ، رسول کیست؟...

بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیکم یا آل محمد و رحمة الله و برکاته، السلام علی یمانی آل محمد (ع) وذریته الطیبین الطاهرین و رحمة الله و برکاته، السلام علی أنصارک و رحمة الله و برکاته. آقای من، در قرآن کریم این آیات مبارک وارد شده است: ﴿وَلَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَجَاءهُمْ رَسُولٌ کرِیمٌ * أَنْ أَدُّوا إِلَی عِبَادَ اللَّهِ إِنِّی لَکمْ رَسُولٌ أَمِینٌ﴾([26]) (و همانا پیش از آن‌ها قوم فرعون را آزمایش نمودیم و فرستاده‌ای بزرگوار برای آن‌ها آمد* که بندگان خدا را به من تسلیم کنید، همانا من برای شما پیامبری امین هستم). این فرستاده کیست، و محدوده عصمت اش چگونه است بطوری که می‌فرماید: ﴿أَنْ أَدُّوا إِلَی عِبَادَ اللَّهِ إِنِّی لَکمْ رَسُولٌ أَمِینٌ﴾، (که بندگان خدا را به من تسلیم کنید، همانا من برای شما پیامبری امین هستم) و امانتی که به خود نسبت می‌دهد چیست، و آیا پیش از شما فرستاده‌ای از جانب امام بود، و محدوده رسالتش چگونه بود، آیا فقط برای حوزه یا برای همه مردم بود؟ و الحمدلله وحده. فرستنده: شیخ إیاد - إیران پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَلَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَجَاءهُمْ رَسُولٌ کرِیمٌ * أَنْ أَدُّوا إِلَی عِبَادَ اللَّهِ إِنِّی لَکمْ رَسُولٌ أَمِینٌ * وَأَنْ لَّا تَعْلُوا عَلَی اللَّهِ إِنِّی آتِیکم بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ * وَإِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَرَبِّکمْ أَن تَرْجُمُونِ * وَإِنْ لَّمْ تُؤْمِنُوا لِی فَاعْتَزِلُونِ * فَدَعَا رَبَّهُ أَنَّ هَؤُلَاء قَوْمٌ مُّجْرِمُونَ * فَأَسْرِ بِعِبَادِی لَیلاً إِنَّکم مُّتَّبَعُونَ * وَاتْرُک الْبَحْرَ رَهْواً إِنَّهُمْ جُندٌ مُّغْرَقُونَ﴾([27]) (و همانا پیش از آن‌ها قوم فرعون را آزمایش نمودیم و فرستاده‌ای بزرگوار برای آن‌ها آمد* که بندگان خدا را به من تسلیم کنید، همانا من برای شما پیامبری امینم* و این‌که بر خدا گردن‌کشی نکنید که من برای شما حجتی آشکار آوردم* و همانا من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می‎برم از اینکه سنگسارم کنید* و اگر به من ایمان نمی‌آورید، پس از من کِناره گیرید* پس پروردگار خود را خواند که اینان مردمی گناهکارند* پس (گفتیم) بندگان مرا شبانه حرکت بده، که شما مورد تعقیب خواهید بود* و دریا را آرام پشت سر بگذار که آن‌ها سپاهی غرق شدنی هستند). آیات از حضرت موسی (ع) سخن می‌گویند و این از مقدمه روشن است ﴿قَوْمَ فِرْعَوْنَ﴾ و از پایان‌اش ﴿إِنَّهُمْ جُندٌ مُّغْرَقُونَ﴾. و این مَثَل و تشبیه را زدند که مردم در زمان رسول خدا محمد (ص) و در زمان قائم از آنان پند گیرند، زیرا موسی (ع) نیز قائم بود و به او نیز همانند قائم آل محمد بشارت داده شده بود. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ * وَنُمَکنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِی فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا کانُوا یحْذَرُونَ﴾([28]) (و می‌خواستیم بر کسانی که در زمین مُستضعف شدند مِنت نَهیم و آن‌ها را امام گردانیم و ایشان را وارثان زمین قرار دهیم* و در زمین تمکین‌شان دهیم و به فرعون و هامان و سپاه‌شان چیزی را که از آن حذر داشتند نشان دهیم). والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 421: معنی سخن خداوند:‌مُشْتَبِهاً وَغَیرَ مُتَشَابِهٍ ...

السلام علیکم یا آل محمد و رحمة الله و برکاته، سلام بر یمانی آل محمد و بر فرزندان پاک و طاهرت. مولای من در قرآن این آیات مبارک آمده است: ﴿وَهُوَ الَّذِی أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ کلِّ شَیءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِراً نُّخْرِجُ مِنْهُ حَبّاً مُّتَرَاکباً وَمِنَ النَّخْلِ مِن طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِیةٌ وَجَنَّاتٍ مِّنْ أَعْنَابٍ وَالزَّیتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَغَیرَ مُتَشَابِهٍ انظُرُواْ إِلِی ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَینْعِهِ إِنَّ فِی ذَلِکمْ لآیاتٍ لِّقَوْمٍ یؤْمِنُونَ﴾([29]) (و اوست کسی که از آسمان، آبی فرود آورد؛ پس به وسیله آن از هر گونه گیاه برآوردیم، و از آن (گیاه) جوانه سبزی خارج ساختیم که از آن، دانه‌های مُتراکمی بر می‌آوریم. و از شکوفه درخت خرما خوشه‌هایی است نزدیک به هم. و (نیز) باغ‌هایی از انگور و زیتون و انار -همانند و غیر همانند- خارج نمودیم. به میوه آن چون ثمر دَهَد و به (طرز) رسیدنش بنگرید. قطعاً در این‌ها برای مردمی‌که ‌ایمان می‌آورند نشانه‌هاست). معنی و یا تأویل این کلمات از آیه: ﴿مُشْتَبِهاً وَغَیرَ مُتَشَابِهٍ﴾، چیست در حالی که خداوند سبحان از درختان و گیاهان صحبت می‌کند و می‌فرماید مُشْتَبِهاً وَغَیرَ مُتَشَابِهٍ، ومنظور خداوند چیست، آیا منظور همان موضوع است، یا منظور آن همان آل محمد (ص) هستند. و الحمد لله وحده. فرستنده: شیخ إیاد - إیران پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. زمانی که به شاخه و برگ‌های درخت زیتون و انار نگاه کنید، بین آن‌ها شباهتی را می‌یابید ولی میوه‌ی آن‌ها شبیه به هم نیست. هم‌چنین خداوند علومی را از اولیائش ظاهر می‌کند تا بندگانش از آن سود ببرند، و با این که اولیاء خداوند شبیه به هم هستند ولی میوه‌هایی که خداوند از آن‌ها ظاهر نموده شبیه نیست، مثلاً می‌بینید که خداوند دعاء را بر زبان زین العابدین علی بن حسین (ع) ظاهر نمود، و فقه را بر زبان صادق جعفر بن محمد (ع). والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 422: در خصوص حساب، شناخت خدا و رویتش، و کساند که هلاک میشوند...

بسم الله الرحمن الرحیم سلام و صلوات بر قائم آل محمد و یمانی موعود، اول مهدیین و اول مومنین و زینت اولین و آخرین، آقا و مولایم احمد الحسن (ع). بسم الله الرحمن الرحیم ﴿لاَ یکلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا کسَبَتْ وَعَلَیهَا مَا اکتَسَبَتْ رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَینَا إِصْراً کمَا حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ﴾([30]) (خداوند هیچ نفسی را بیش از توانایی‌اش تکلیف نکرده است آن‌چه به دست آورد برای اوست و برعلیه اوست، پروردگارا بر ما زنجیر مَبَند همان‌طور که بر کسانی که پیش از ما بودند انداختی، پروردگارا آن‌چه ما طاقت‌اش را نداریم بر ما حمل مکن و از ما درگذر و ما را ببخش و به ما رحم کن تو سرور مایی، پس ما را بر قوم کافر پیروز گردان). آقای من، ابتدای آیه تکلیف خارج از توان را نفی می‌کند، و در وسطش این دعاء وارد می‌شود: ﴿رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ﴾ (پروردگارا بر ما آن‌چه که توانَش را نداریم، تحمیل مکن) و منظور خداوند از این کلام چیست؟؟ 2- تفسیر فرموده خداوند متعال که می فرماید: ﴿رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا﴾ (پروردگارا اگر ما فراموش کردیم یا خطاء نمودیم، ما را مواخذه مکن)، چیست و آیا انسان به خاطر فراموشی مواخذه می‌شود؟ 3- عن منصور بن حازم، قال: (قلت لأبی عبد الله (ع): إنّ الله أجلّ وأکرم من أن یعرف بخلقه، بل الخلق یعرفون بالله، قال: صدقت). ( به امام صادق (ع) عرض کردم: همانا خداوند بزرگوارتر و باعظمت‌تر از آن که به واسطه خلق‌اش شناخته شود، بلکه خلق به واسطه او شناخته می‌شوند، فرمودند: راست گفتی). آقای من، منظورشان از این سخن چیست؟؟ 4- آقای من به بزرگواری خودتان، مقصود این کلام امیر المؤمنین (ع) را برای ما بیان کنید: (رأته القلوب بحقائق الإیمان)، (قلب‌ها با حقیقت ایمان او را می‌بینند). در این حدیث آمده است که: أبی عبد اللّه (ع) می‌فرماید: (جاء حبر إلی أمیر المؤمنین (ع) فقال: یا أمیر المؤمنین، هل رأیت ربک حین عبدته ؟ فقال: ویلک ما کنت أعبد رباً لم أره, قال: وکیف رأیته ؟ قال: ویلک لا تدرکه العیون فی مشاهدة الأبصار, ولکن رأته القلوب بحقائق الإیمان). (عالمی ‌خدمت امیر المؤمنین (ع) رسید و گفت ای امیر مؤمنان: پروردگارت را هنگام پرستش او دیده‌ئی! فرمود: وای بر تو! من آن نیستم که پروردگاری را که ندیده‌ام بپرستم، عرض کرد: چگونه او را دیده‌ای؟ فرمود: وای بر تو دیدگان هنگام نظر افکندن او را درک نکنند ولی دل‌ها با حقایق ایمان او را دیده‌اند). 5- ﴿لَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ کلُّ شَیءٍ هَالِک إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُکمُ وَإِلَیهِ تُرْجَعُونَ﴾([31]) (با خداوند، الهی دیگر را مَخوان، هیچ الهی غیر او نیست هر چیزی به غیر وجه او هلاک می‌شود، حکم برای اوست و به سوی او باز می‌گردند) وجه خداوند همان امام علیه السلام است، با توجه به روایاتی که از شما اهل بیت علیه السلام آمده است، آقای من، منظور از هالک در کلام خداوند متعال چیست؟ و به عبارتی دیگر منظور خداوند از هلاکت اَشیاء چیست؟ 6- (یخرج المهدی من قریة یقال لها کرعة) ([32]) (امام مهدی(ع) از روستایی به نام کرعه خارج می‌شود). آقای من به بزرگواریتان نظرشریف‌تان را در مورد این حدیث بیان کنید. 7- دربعضی روایات واردشده که مهدی به جوانی موفق توصیف شده است، و آیا می‌توانم از شما توضیح این وصف را مساَلت کنم؟ 8- آقای من، بر ایمانم باقی ماندم و یقینم یک پس مانده‌های در آن مانده، امیدوارم که بر من تفضُل و منت نمایید و مرا کمک روحی کنید که ‌ایمانم با آن کامل شود و حق و حقیقت را در نَفسم مُستقر نمایید، که با منت و بخشش شما بر من از آن دست برندارم، ای آقای من، به لطف بخشش و نیکی بر من عطا کن، و به خاطر بی‌ادبی و جسارتم بر آقایم عذرخواهی می‌کنم، آقای من، آیا می‌نِگری به خاطر آرزوها به سمت شما آمدم، یا به اطراف ریسمانت چنگ زدم مگر هنگامی‌که گناهانم مرا از سرزمین وصال دور کرده است، چه بد مَرکبی از هوای نفس است که نفسم دارد، وای بر او چون گمان‌ها و آرزوها آن را زینت داده است، و وای بر آن به خاطر جراتش بر آقا ومولایم. و از مولا و پدر مهربانم یمانی خواهش دارم که مرا نزد پروردگارش یاد نماید، و مرا در دعایش بیاد آورد، و ستم و جرم و اسراف بر نفسم و کوتاهی با ایشان و با پدرش امام مهدی (علیهما السلام) را ببخشد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. فرزند جاهل شما فرستنده : شیخ حلی - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. پاسخ پرسش 1-2: خداوند متعال می‌فرماید: ﴿لِّلَّهِ ما فِی السَّمَاواتِ وَمَا فِی الأَرْضِ وَإِن تُبْدُواْ مَا فِی أَنفُسِکمْ أَوْ تُخْفُوهُ یحَاسِبْکم بِهِ اللّهُ فَیغْفِرُ لِمَن یشَاءُ وَیعَذِّبُ مَن یشَاءُ وَاللّهُ عَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ﴾([33]).(و آن‌چه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، برای خداوند است و اگر آن‌چه درون‌تان است را آشکار نموده و یا مخفی نمایید، خداوند به واسطه آن، شما را محاسبه می‌کند پس برای هر که بخواهد می‌بخشد و هر که را بخواهد عذاب می‌کند و خداوند بر هر چیزی تواناست). همان‌طور که از آیه روشن است، خداوند هر آن چه در نفس انسان پنهان است، محاسبه می‌کند، یعنی اگرانسان شَرّی را پنهان کند آن را محاسبه می‌کند، و خداوند معلوم نموده که ‌این مسئله از دایره توانایی انسان خارج نیست، یعنی انسان با توجه به فطرت و توانایی که در اوست، می‌تواند که خیر دائمی بوده و هیچ شری را پنهان نکند، و به واسطه فطرتش می‌تواند از کسانی باشد که خدا برای آن‌ها فتح نمود ﴿إِنَّا فَتَحْنَا لَک فَتْحاً مُّبِیناً﴾ (همانا ما برای تو فتح و گشایشی آشکار نمودیم)، و برای شیطان بهره‌ی حقیقی در وی و یا در نیات و افعالش نخواهد داشت، ولی با این که ‌این مسئله در دایره قدرت انسان است اما ما این را خارج از توان و طاقت بیشتر مردم می‌بینیم، و این به خاطر نقص در فطرت آن‌ها که خدا برایشان قرار داده نیست، بلکه به سبب تقصیر خود آن‌هاست، و در آخر خداوند در آیه‌ای که آوردی -وفقک الله- می‌فرماید: این محاسبه که بر نیت‌هایی که در نفس خواهد بود از بیشتر مردم برداشته شده، و خداوند مردم را مگر بر حسب توان و طاقتی که بیشتر مردم دارند مکلف می‌کند هرچند که مومن باشند و این تخفیفی برای مردم است، و به ‌این معناست که خداوند در حقیقت آنان را بر قدرتی محاسبه می‌کند که کم‌تر از قدرتی است که در وجود آنان داده است. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿عَلَیهَا مَا اکتَسَبَتْ﴾ یعنی خداوند انسان را به خاطر شری که از وی صادر شده مورد محاسبه قرار می‌دهد و نه فقط نیت و قصد وی، یعنی خداوند انسان را نسبت به شری محاسبه می‌کند که نیت آن را داشته و از او صادر شده باشد، و نسبت به کاری که نیت آن را دارد ولی توانایی انجام آن را ندارد، مورد حساب قرار نمی‌دهد، یا این که کاری انجام دهد ولی قبلش نیت انجام دادن آن را ندارد.. ﴿لاَ یکلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا کسَبَتْ وَعَلَیهَا مَا اکتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَینَا إِصْراً کمَا حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ﴾. و فرموده خداوند متعال که می‌فرماید: ﴿رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا ... وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ﴾، این روشن می‌کند که برای هر انسان توانایی و قدرتی است که خود انسان با عمل و سعی خودش آن را مشخص نموده است، بر اوست که از خداوند بخواهد که به خاطر کوتاهی و فراموشی او -یعنی ترک و غفلت او- نسبت به دستورات خدا درخواست بخشش نماید. ﴿رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا﴾ هم‌چنین درخواست نماید که امتحانش به‌ اندازه توانایی و قدرتش باشد، هرچند توانایی او پایین‌تر از از توانایی و قدرتی که در فطرتش نهاده شده باشد، و هر چند علت آن کوتاهی خود اوست، و اگر خداوند بالاتر از حدودش او را تکلیف کند، همه چیز را یعنی خارج از توانایی و قدرت او -چیزی که به خاطر کوتاهی اوست، کم‌تر از قدرت حقیقی که در فطرت او نهاده شده است- شکست می‌خورد و همه چیز را از دست می‌دهد، در نتیجه ‌این دعا به نسبت فردی که مقداری زیان دیده و می‌خواهد بیشتر زیان نکند که آن‌ها بیشتر فررندان آدم هستند، نهایت حکمت است، ﴿وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ﴾. پاسخ پرسش 3: خداوند خودش را به آفریدگانش می‌شناساند، و این طور نیست که آفریدگانش او را می‌شناسند، این معنای حدیث است. یعنی اگر بگوییم که خداوند با حجت‌هایش (ع) شناخته می‌شود،، و حجت‌های خداوند افرادی هستند که خداوند را می‌شناسند، منظور این است که خداوند خودش را برای بقیه آفریده‌هایش با آنان شناسانده است، نه ‌این که آنان به واسطه او شناختند. آنان وجه الله هستند که به واسطه آن‌ها با آفریده هایش مُواجه شد، یعنی خداوند است که با با کمک آن‌ها با آفریده‌هایش روبه رو گردید تا شناخته شود، نه ‌این که آنان از خودشان یا خود خداوند را معرفی می‌کنند. و اگر امر این‌گونه باشد، در آن وقت حقیقت اَمر این است که برای آنان چیزی از امر نیست، و خداوند سبحان اراده کرده که شناخته شود و آنان را آفریده، و با آنان شناخته شده و خودش را با واسطه آنان معرفی نمود. اما حقیقت این شناخت و چگونگی آن، را با تفصیل بیشتر -ان شاء الله- در کتاب تفسیر سوره توحید خواهید یافت، و ان شاء الله‌ این کتاب در حال مُنتشر شدن است. پاسخ پرسش 4: دیدن خداوند سبحان همان شناخت است، و در مورد آن قبلاً سخن گفتم، ولی ان شاء الله ‌این مسئله را به صورت مفصل در کتاب تفسیر سوره توحید خواهی یافت، و به ‌این خاطر که به زودی منتشر می‌شود، دلیلی وجود ندارد که ‌این‌جا سخن را تکرار کنم، چون طولانی است. خداوند به تو توفیق دهد. پاسخ پرسش 5: خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَمَن فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرَی فَإِذَا هُم قِیامٌ ینظُرُونَ﴾([34]).( و در صور دَمیده می‌شود، پس هر که در آسمان‌ها و هر که در زمین است بیهوش در می‌افتد، مگر کسی که خدا بخواهد؛ سپس بار دیگر در آن دمیده می‌شود و به ناگاه آنان بر پای ایستاده می‌نگرند). افرادی که هلاک نمی‌شوند، کسانی هستند که واقعاً وجه الله هستند که با آنان با آفریدگانش رو به رو گردید، به خاطر کرامت آنان و کرامت اسم اعظمی‌که آن را در قلب‌های نورانی‌شان -به واسطه نور خداوند سبحان و متعال- حمل کردند، و آنان هستند که هلاک نمی‌شوند و اصلاً از بین نمی‌روند، چون آنان خداوند باقی سبحان را بر خودشان انتخاب نمودند، خوش به حال آنان و چه بازگشت خوبی! و آنان -خداوند شما را توفیق دهد- فقط محمد و آل محمد (ع) نیستند- قبل و بعد از آمدن آن‌ها (ع) - درب برای هر انسانی باز است تا وجه الله شود، کوتاهی نکنید و بَهره (نصیب) خود را ضایع نکنید، و درب باز است و فرصت خوبی است، و زیان دیده فردی است که بهره‌اش را از این فضل بزرگ از دست بدهد، خوشا به حال افرادی که خداوند سبحان را بر خودشان اختیار و برتری دادند، آنان پرهیزگاران حقیقی هستند. از خداوند می‌خواهم که مَرا برای خدمت همه شما موفق نماید، و شما را جُزو پرهیزگارانی قرار دهد که هلاک نمی‌شوند و نمی‌میرند، بلکه آنان با باقی ماندن افرادی که خداوند سبحان و متعال و بزرگ را انتخاب کردند باقی می‌مانند. ﴿إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی مَقَامٍ أَمِینٍ * فِی جَنَّاتٍ وَعُیونٍ * یلْبَسُونَ مِن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَقَابِلِینَ * کذَلِک وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِینٍ * یدْعُونَ فِیهَا بِکلِّ فَاکهَةٍ آمِنِینَ * لَا یذُوقُونَ فِیهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولَی وَوَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ * فَضْلاً مِّن رَّبِّک ذَلِک هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ * فَإِنَّمَا یسَّرْنَاهُ بِلِسَانِک لَعَلَّهُمْ یتَذَکرُونَ * فَارْتَقِبْ إِنَّهُم مُّرْتَقِبُونَ﴾([35]). (به راستی پرهیزگاران در جایگاهی آسوده (اند)، در بوستان‌ها و کنار چشمه‌سارها. پرنیانِ نازک و دیبای سِتَبر می‌پوشند (و) برابر هم نشسته‌اند. چنین (خواهد بود) و آن‌ها را با حوریانِ درشت‌چشم همسر می‌گردانیم. در آنجا هر میوه‌ای را (که بخواهند) آسوده خاطر می‌طلبند. در آنجا جز مرگِ نخستین، مرگ نخواهند چشید و (خدا) آن‌ها را از عذاب دوزخ نگاه می‌دارد. (این) بخششی است از جانب پروردگار تو. این است همان کامیابی بزرگ. در حقیقت، [قرآن] را بر زبان تو آسان گردانیدیم، امید که پند پذیرند. پس مراقب باش، زیرا که آنان هم مراقبند). أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 423: معنی سخن خداوند متعال «مَن کانَ یظُنُّ أَن لَّن ینصُرَهُ اللَّهُ...»

بسم الله الرحمن الرحیم، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین. السلام علیک سیدی و والدی و ولی نعمتی، أسأل الله أن یجعلنی من خدامکم ومن أنصارکم وممن رضیتم إیمانهم. پرسشی دارم ولی قبل از این‌که آن‌را بپرسم، از شما می‌خواهم که برایم دعا کنید تا در راه محبت و ولایت شما شهید شوم، و مرا به گونه‌ای که شما دوست دارید و امر می‌کنید قرار دهد. آقای من پرسشم از تفسیر این آیه کریمه است:خداوند متعال می‌فرماید: ﴿مَن کانَ یظُنُّ أَن لَّن ینصُرَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ فَلْیمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَی السَّمَاء ثُمَّ لِیقْطَعْ فَلْینظُرْ هَلْ یذْهِبَنَّ کیدُهُ مَا یغِیظُ﴾([36]).( هرکس که گمان می‌کرد که خداوند، پیامبرش را در دنیا و آخرت هرگز یاری نخواهد کرد؛ پس سببی از آسمان قرار دهد، آنگاه آن را قطع کرده و بِنگرد که‌ آیا این نقشه خشم او را از بین می برد؟). امیدوارم که سبب رنجش خاطر شما نشدم، والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته. فرستنده: أمة پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. از خداوند می‌خواهم که شما را بر انجام خیر آخرت و دنیا توفیق دهد، و شما را از کسانی قرار دهد که به واسطه آن‌ها دین را یاری می‌نماید. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿مَن کانَ یظُنُّ أَن لَّن ینصُرَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ فَلْیمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَی السَّمَاء ثُمَّ لِیقْطَعْ فَلْینظُرْ هَلْ یذْهِبَنَّ کیدُهُ مَا یغِیظُ﴾. خداوند سبحان فرستادگان را می‌فرستد، و آن‌ها را با فرشتگان و سربازان خویش در ملکوت و آسمان‌هایش یاری می‌دهد، و در این آیه خداوند سبحان برای مردمی‌که در فرستاده شک می‌کنند بیان می‌کند که راهی برای شناخت حق وجود دارد، به‌ این که فرستاده‌ای که برای آن‌ها فرستاده شده حق است، و آن راه ‌این است که راه بین خود و آسمان را با توجه، به سوی خدا برای شناخت حق از جانب او باز نگه دارند: ﴿مَن کانَ یظُنُّ أَن لَّن ینصُرَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ فَلْیمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَی السَّمَاء﴾، در این هنگام انسان می‌تواند با فضل خدا، بین حق و باطل تشخیص دهد، و به روشنی می‌تواند راه حق را ببیند و آن‌چه می‌گوید بر حجت و بینه می‌گوید درحالی که وی به سوی حق و به همراه حق صاحب حق حرکت می‌کند، و در این هنگام است که آن‌چه در ملکوت آسمان‌ها می‌بیند، سببی خواهد بود برای دور شدن شَری که نفسش را فرا گرفته تا صفحه‌ی وجودش از ایمان و خیر پر شود. و السلام علیکم و رحمة الله وبرکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 424: معنی آیه «... ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کرَّتَینِ ...»

﴿ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کرَّتَینِ ینقَلِبْ إِلَیک الْبَصَرُ خَاسِأً وَهُوَ حَسِیرٌ﴾([37]) (باز دوباره چشم بِگردان (و بنگر، ولی) چشم ناکام و خسته (از یافتن عیب) به سوی تو باز می‌گردد). فرستنده: أدهم طائی - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقاً مَّا تَرَی فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَی مِن فُطُورٍ * ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کرَّتَینِ ینقَلِبْ إِلَیک الْبَصَرُ خَاسئاً وَهُوَ حَسِیرٌ﴾([38]) خداوند سبحان و متعال در این آیات، برای بندگانش بیان می‌کند که اوست که آسمان‌ها را با نظم و قانونی دقیق آفریده است، و قوانین الهی وجود دارد که برآن نظام حکومت می‌کنند، تا فقط کسانی که خداوند برای آن‌ها مقدر کرده است بتوانند وارد آن شده و در آن به سمت بالا عروج کنند و نقصی در آن نیست که شخصی بتواند در آن داخل شود یا اَخبار آن را بِدُزدَد و یا حکمت الهی موجود در آن را وسیله‌ای برای فریب مردم قرار دهد، پس نمی‌توان به آسمان‌ها عُروج کرد مگر با اجازه از خدا و وفق قانون او که بر بندگانش جاری است. اما برای سارقان شیاطین انس و جن، کمین و مانعی وجود دارد که مانع آن‌ها می‌شود و نمی‌توانند در ملکوت آسمان‌ها وارد شوند،﴿وَلَقَدْ زَینَّا السَّمَاء الدُّنْیا بِمَصَابِیحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُوماً لِّلشَّیاطِینِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِیرِ﴾([39])،( و همانا آسمان دنیا را با چراغ‌هایی زینت دادیم و آن‌ها را مایه راندَن شیاطین قرار دادیم، و برای آن‌ها عذابی دردناک آماده کرده‌ایم) و این آیه پاسخی است بر کسانی که ادعا دارند شیطان می‌تواند اخبار آینده را از ملکوت آسمان‌ها دریافت کند، (به کلام‌شان که می‌گویند: امکان دارد رؤیاهای متواتر مومنین در ارشاد به سمت خلیفه خدا، از شیطان باشد)، و در آخر این توجیه را سببی برای رد نمودن اخبار آسمان‌ها قرار دادند، اخباری که بر بندگان خدا که به سویش توجه می‌نمایند تا حق را بشناسند، فرودآمده است، در اینجا خداوند پاسخ قطع کنندگان مسیر خدا از علمای غیر عاملی را می‌دهد، آن دسته که چون خود از ملکوت آسمان‌ها بی‌بهره‌اند -به دلیل آن‌چه خود کسب کردند- تلاش می‌کنند تا مردم را نیز محروم کرده و آن‌ها را نیز گمراه کنند، به همین دلیل آن‌ها را می‌بینی که با هر روشی که می‌توانند، رؤیا را کم ارزش جلوه می‌دهند تا مردم را گمراه کرده و مانع آن‌ها شوند که به ملکوت آسمان‌ها توجه کنند و حق را از جانب خدا ببینند، و شما امروزه آن‌ها را می‌بینید که خود را می‌کشند تا رؤیا و کشف را کم ارزش جلوه دهند، که این دو راه انبیاء بوده و مَطالع وحی الهی هستند، و همانا همه انبیاء (ع) مبعوث شدند تا مردم را به شنیدن از ملکوت راهنمایی کنند، ولی همه فقهای گمراه در طول تاریخ با آن‌ها جنگیدند و ملکوت و رؤیا را کم ارزش جلوه دادند و جهل مردم نیز به آن‌ها کمک کرد، و مردم مشغول به دنیا هستند و انبیاء می‌آیند و از آن‌ها می‌خواهند که به ملکوت مشغول شوند، تا در ملکوت بنگرند، و فقهای گمراه تلاش می‌کنند همان گونه که الآن تلاش می‌کنند تا مردم را همان‌طور که هستند در دنیا باقی نگه دارند، و مانع آن‌ها می‌شوند که به جلو قدم بردارند تاکلمات الهی رابشنوند، و این به واسطه بی‌ارزش جلوه دادن ملکوت و رؤیاست، و متاسفانه مردم نیز نسبت به آن جاهل‌اند با این که آن راهی گشوده برای شناخت حق از جانب خدا و شنیدن کلمات الهی است، پس زیان کار کسی است که این مسیر بزرگ معرفتی را از دست دهد، گرفتار (و قربانی) کسی است که از فقهای کور و گمراه تبعیت کند آن‌هایی که حتی نمی‌توانند دستان خود را ببینند. خداوند شما را برای هر خیری توفیق دهد، و شما را از بینایان و از کسانی که کلمات الله را می‌شنود و درک می‌کند، قرار دهد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 425: چرا خداوند در برخی آیات با صیغه‌ی جمع سخن می گوید؟!

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما ای پدرم و ای امام و مولای من. آقا و مولا و امامم ای یمانی آل محمد، در ابتدا نمی‌دانم چگونه از شما تشکر کنم که مرا به عنوان دخترتان پذیرفتید، و از شما طلب دعا می‌کنم که مایه خوشنامی‌ شما باشم، پدر عزیزم از خداوند می‌خواهم که به من توقیق دیدار شما بدهد و شما را یاری و در زمین تمکین نماید. خداوند در بسیاری از آیات با صیغه‌ی جمع سخن گفته است مانند: - ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ﴾([40]) ( همانا ما آن را در شب قدر نازل کردیم) - ﴿إِن کنتُمْ فِی رَیبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَی عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ﴾([41]) ( اگر در آن‌چه که بر بنده‌مان نازل نمودیم شک دارید، پس سوره‌ای مانند آن بیاورید). - ﴿وَلَقَدْ مَکنَّاکمْ فِی الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکمْ فِیهَا مَعَایشَ قَلِیلاً مَّا تَشْکرُونَ﴾([42]) ( و همانا ما شما را در زمین تمکین دادیم و برای شما در آن‌ها منزل گاه‌ها قرار دادیم ولی عده کمی‌ شکر گذارند). و آیات زیادی. پرسش – ای امام و مولای ما- چرا خداوند سبحان با صغیه جمع سخن می‌گوید؟ و السلام علیکم و رحمة الله وبرکاته، و از خداوند می‌خواهم که فرج شما را سریع‌تر نماید و مرا از خادمان شما که حتی به ‌اندازه یک چشم به هم زدن امر شما را نافرمانی نکند قرار دهد. یا الله یا کریم. فرستنده: سعدیة - مغرب پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند شما را بر انجام هر خیری توفیق دهد و خطاهایت را تسدید نماید و شما را از کسانی قرار دهد که به واسطه آن‌ها دینَش را یاری می‌کند. بدان –خداوند به شما توفیق دهد- که برای خداوند کارگزارانی است که خداوند بر آن‌ها تفضل نموده و برای رساندن رسالتش به انبیاء و فرستادگان -و آنچه می‌خواهد در عالم جسمانی محقق شود- از آن‌ها استفاده می‌کند، و کارگزاران او از خلقَش هستند چه فرشتگان باشند و چه بشر، خداوند سبحان آن‌ها را یاد نموده و آن‌ها را قرین خود می‌کند -با این که آن‌ها با حول و قوه و امرش عمل می‌کنند- به خاطر بخشش و بزرگواری از وی بر آن‌ها، زیرا او کریمی‌ است که جزای کم را زیاد قرار داده است. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ

-پرسش/ 426: پرسشی از «نبی» در این سخن خداوند متعال: «...إِذْ قَالُوا لِنَبِی لَهُمْ...»

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین وسلم تسلیماً. سلام بر اهل بیت نبوت و معدن رسالت و مهبط -محل هبوط و نزول- وحی و تنزیل از اراده خداوند است که از شما شروع می‌کند، در آیه کریمه وارد شده که :﴿أَلَمْ تَرَ إِلَی الْمَلَإ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَی إِذْ قَالُوا لِنَبِی لَهُمْ ابْعَثْ لَنَا مَلِکا نُقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ... ﴾([43]) (آیا بزرگان بنی اسرائیل را بعد از موسی ندیدی، زمانی که به پیامبرشان گفتند برای ما فرمانده‌ای مبعوث کن تا در راه خدا بجنگیم). 1- این پیامبر بزرگوار که بود؟ اسم و صفت و حالت او چگونه است؟ 2- چرا خداوند این پیامبر را به عنوان پادشاه انتخاب نکرد؟؟ 3- آیا پادشاهی طالوت یک پادشاهی عمومی برای بنی اسرائیل یا فقط فرماندهی سپاهی بود؟؟ 4- آیا طالوت بر پیامبر ذکرشده در آیه حجت بود؟ فرستنده: أبو یوسف - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. پاسخ پرسش‌های 1 – 2 – 3 – 4: پیامبر همان پیامبر خدا صموئیل (اسماعیل) از نسل یعقوب علیه السلام بود، اما صفت و حالت او، همانند اسماعیل فرزند ابراهیم علیه السلام بود، به گونه‌ای که مادرش نیز پیرزنی عقیم بود مثل ساره (ع) همسر ابراهیم نبی (ع)، و مادرش او را برای خداوند نذر کرده و همانند مریم (ع) در خانه خدا خدمت می‌کرد و خداوند او را به عنوان پیامبر برای بنی اسرائیل برانگیخت، و در زمانش بنی اسرائیل از امر خداوند سبحان سرپیچی می‌کردند، ولی در آخرین روزهای زندگی‌اش، بازگشته و توبه کردند و نسلی صالح در میان‌شان به وجود آمد، و از او طلب کردند که برای آن‌ها فرمانده‌ای تعیین کند تا زیر پرچم‌اش بجنگند، و به امر خداوند، طالوت تعیین شد، و طالوت به امر پیامبر خدا اسماعیل عمل می‌کرد، و بعد از این که طالوت و سپاهش بر جالوت پیروز شدند، خداوند به اسماعیل نبی (ع) امر نمود که داود را به عنوان خلیفه بعد از خود برگزیند، داودی که سربازی در سپاه طالوت بود. اما چرا اسماعیل نبی (ع) پادشاه نبود، این است که او پیامبر و خلیفه‌ای در زمین بود و او حاکم منصوب از جانب خداوند بود، ولی آن‌ها حاکمی می‌خواستند که زیر پرچم اش بِجَنگند و به همراه آن‌ها بجنگد، زیرا در آن زمان باید پادشاه با سپاه خارج شود و بجنگد، در حالی که پیامبر خدا اسماعیل (ع) پیرمردی مُسِنّ که در آخرین روزهای زندگی‌اش بود، و به همین دلیل آن‌ها از وی (ع) خواستند که برایشان فرمانده‌ای که توانایی جنگیدن دارد، تعیین کند. خداوند به شما برای هر خیری توفیق دهد و شما را از بینایان قرار دهد و از کسانی قرار دهد که کلمات الهی را می‌شنود و آن را درک می‌کند. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن جمادی الأول/ 1431 هـ * * *

-محور دوم : پرسش‌های فقهی

-پرسش/ 427: حکم اهدای اسپرم به برادر عقیم...

مولایم سلام علیکم. آیا برای انسان جایز است که اسپرم خود را به همسرِ برادرش یا دوستش -به صورت تلقیح مصنوعی- بدهد، به ‌این خاطر که برادرش یا همسر دوستش، دارای فرزند نمی‌شوند، و حکم فرزندی که‌ این گونه به وجود می‌آید، چیست؟ فرستنده: سائل پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین. حکم شرعی: این عمل جائز نیست به ‌این که خانمی به واسطه منی غیر از همسرش باردار شود. اما حکم فرزندی که به خاطر کار شما به خاطر نادانی یا عدم شناخت حکم به وجود آمده حکم شُبهه می‌باشد، و این فرزند به صاحب منی مُنتسب می‌شود، و ایشان پدر اوست و فرزندان او، برادران و خواهران او می‌باشند، و مادرش همان کسی است که به او باردار بوده است، و هم‌چنین فرزندان این خانم (که فرزند در رَحِم او بوده است) برادران و خواهران او می‌باشند. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ * * *

-پرسش/ 428: نظر پدر در ازدواج دخترش...

السّلام علیکم و رحمة الله و برکاته، والصلاة والسلام علی سیدنا محمد و آله الطیبین الطاهرین. من با خانواده‌ام مشکلی دارم، به ‌این خاطر که فردی بَنا بر سُنّت خدا و پیامبرش به خواستگاری من آمده، ولی مذهب او (شیعه) جعفری نیست و سُنی است، و به همین خاطر، خانواده من به او پاسخ ردّ داده‌اند، ولی قلب من به‌ این فرد اطمینان دارد، البته او دوست‌دار اهل بیت رسول الله (ص) می‌باشد، و خانواده او بین مذهب شیعی و سنی تفاوتی قائل نیستند، آیا پدر و مادرم، درست می‌گویند و من دنباله رو احساساتم هستم، آیا این که باید آن‌ها در مورد این موضوع تجدید نَظر بدهند و به خواست خداوند این شخص نصیبم می‌شود؟؟! درخواست دارم که پاسخ نامه مرا خیلی زود بدهید، مُتشکرم. فرستنده : Some One - امارات عربی پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین. در مسئله ازدواج آن‌چه برای شما بهتر و افضل‌تر است این است که از نظر پدرت پیروی کنی، خداوند شما را برای انجام هر (کار) خیری مُوفق کند. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ * * *

-پرسش/ 429: حکم قَمه زنی در عزاداری...

نظر سید احمد الحسن درباره قمه زدن در عزاداری چیست؟ پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. اَفضل (و بهتر) این است که از این کار دوری کنید -خدا شما را مُوفق کند، هر چند این کار ضرر قابل توجهی به جسم نمی زند. أحمد الحسن * * *

-پرسش/ 430: ازدواج زن هاشمی با مرد غیر هاشمی...

برحسب نظر سید احمد الحسن (ع)، آیا رواست که خانم سیّده‌ای که نسل او به رسول الله (ص) می‌رسد، با فردی که سیّد نیست و نسلش به رسول الله (ص) بر نمی‌گردد ازدواج کند؟ لطف کنید منابع مُوَثق را هم بفرمایید. پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. جایز است. أحمد الحسن * * *

-پرسش/ 431: وضو پیش از قرائت قرآن...

سلام علیکم. دلیل وضو گرفتن قبل از قرائت (و خواندن) قرآن چیست؟؟ فرستنده: استشراقی - عراق / بصرة پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. قرائت قرآن، نیازی به وضو گرفتن ندارد، و می‌توانید بدون اینکه طهارت (و وضو) داشته باشید قرآن بخوانید، ولی لمس نوشته قرآن نیاز به طهارت (و وضو) دارد. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿لَّا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ﴾([44])، و ظاهر آیه ممنوع بودن لمس بدون طهارت (و وضو) الفاظ مکتوب قرآن، می‌باشد. أحمد الحسن ذو القعدة/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 432: خمس در زمان غیبت کبری...

آیا خمس در زمان غیبت کبری برای شیعه حلال است؟ لطف بفرمایید منابع مُوَثق را نیز بفرمایید. والسلام. فرستنده: سید عرفان کاظمی پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. هیچ فردی حق ندارد خمسی که مخصوص امام است را بگیرد، فقط امام یا فردی که امام به او اجازه داده می‌توانند آن را بگیرند، و ایشان به هیچ شخصی اجازه ندادند که به نیابت ایشان خمس را بگیرند، و کسانی که ادعای فقاهت می‌کنند، حق ندارد مالی که مخصوص امام است را بگیرند، و بعد از آن، اموال را در جایی که فکر می‌کنند امام راضی است، استفاده کنند، نمی‌دانم از کجا رضایت و خشنودی امام را می‌دانند؟؟! أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ * * *

-پرسش/ 433: کیفیت نماز صحیح و گروهای گمراه...

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً کثیراً. برادر عزیزم، بابت پاسخ دادن به پرسش‌هایم تشکر می‌کنم، سوالاتم عبارت اند از: 1- می‌خواهم از امام زمانم و پسر عمویم –سید احمد الحسن "مکن الله له فی الارض"- در مورد چگونگی نماز صحیح بپرسم، گروه‌های گمراه چه افرادی هستند؟ اشتباهاتی که در دین به وجود آمده و باید از آن دوری کنم چیستند؟؟ به عبارت دیگر، وصیتی می‌خواهم که تمام مسائل دنیوی و اخروی مرا در بر گیرد، به ‌این خاطر که ‌ایشان امامم هستند، و سلام بر(شما) ای کریمان.. فرستنده: بدر - عربستان پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند شما را به انجام هر (کار) خیری موفق نماید و از هر بدی دور کند، توصیف چگونگی نماز را در کتاب شرایع خواهید یافت که‌ این کتاب چاپ شده است، و اگر در مورد نماز پرسشی دارید و پاسخ آن را در شرایع نیافتید می‌توانید پرسشت را بفرستی، و ان شاء الله پاسخ آن را برایت ارسال می‌شود. اما پرسشت در مورد آن‌هایی که گمراه شدند، خداوند رُشد شما را بیشتر و شما را هدایت کند، بِدان که هر فردی که از (فرمان) خلیفه خداوند سرپیچی نماید، و از کسانی که به همراه فرشتگانِ خداوند که سجده نموده به حساب نیاید، قطعاً جُزو ابلیس و سربازان وی که خلیفه الهی را رد نمودند به حساب آمده می‌آید که امام صادق (ع) می‌فرماید: (إن الدین وأصل الدین هو رجل، وذلک الرجل هو الیقین وهو الإیمان وهو إمام أمته وأهل زمانه، فمن عرفه عرف الله، ومن أنکره أنکر الله ودینه، ومن جهله جهل الله ودینه وحدوده وشرایعه بغیر ذلک الإمام کذلک جری بأن معرفة الرجال دین الله والمعرفة علی وجهه معرفة ثابتة علی بصیرة یعرف بها دین الله ویوصل بها إلی معرفة الله)([45]). (همانا دین و اصل دین یک مرد است، و آن مرد همان یقین، و آن همان ایمان و وی امام امت و مردم آن زمان می‌باشد، هر کس او را شناخت، خداوند را شناخت، و هر کس او را انکار نماید، خدا و دین او را انکار نموده، و هر فردی که نسبت به وی نادانی داشته باشد، بدون آن امام نسبت به خداوند و دین او و حد (و حدود) و شرایع (و احکام) او نادانی دارد، شناخت مردان، دین خداست، و شناخت به همان صورت، شناخت ثابت و با بصیرت می‌باشد که به واسطه آن دین خدا شناخته می‌شود، و به واسطه آن به شناخت خدا رسیده می‌شود). خلفای الهی را بشناس و به واسطه آن‌ها به خداوند توجه کن، همان‌طور که خداوند سبحان و متعال دستور داده که ان شاء الله نجات‌یافته و رستگار می‌شوید، و بهترین شناخت، شناخت خلیفه خداست، چون آن، شما را به شناخت خداوند و ملکوت آسمان‌ها می‌رساند، و بهترین کار، هدایت نمودن مردم به سمت حق می‌باشد، که اگر خداوند، به واسطه تو، انسانی را هدایت نماید، برایت از صدقه دادن تمام اموال دنیا بهتر است، خداوند تو را برای انجام هر(کار) خیری موفق نماید، و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ * * *

-پرسش/ 434: معالجه زن توسط پزشک مرد...

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم یا أنصار الله و رحمة الله و برکاته. موقعی که متخصص زن نباشد، حکم رفتن خانم، نزد پزشک مرد چیست؟ خدا شما را برای یاری قائم آل محمد (ع) مُوفق نماید. فرستنده: نرجس - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. اگر لازمه درمان، مسئله حرامی مثل نگاه کردن پزشک به چیزی که نگاه به آن جایز نیست، مانند نگاه به جسم خانم یا مسح آن - باشد، جایز نیست، ولی درصورت اضطرار جایز است. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن أواخر صفر/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 435: سوالی در خصوص ازدواج...

بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً کثیراً. آمرزش و بخشش را از مولایم -حجت الله بر من و بر آفریده‌هایش سید احمد الحسن (ع)- می‌خواهم، و مولای من، و بابت طولانی بودن این نامه از شما عذر خواهی می‌کنم. خلاصه (عرض کنم) مولای من، من خانمی را در شهری که زندگی می‌کنم، می‌شناسم، ایشان مطلقه است و صاحب اخلاق نیکوست، و در این شهر غربی که مردم آن فاسدند به تنهایی زندگی می‌کند، ایشان را مدت زیادی می‌شناسم، و امروز وی را در حالتی که از سختی زیادی که در زندگی‌اش متحمل شده ملاقات نمودم، سختی که به خاطر وجود انسان‌هایی که مثل حیوانات وحشی هستند، دلم به حال وی وسایر زنانی که در این‌جا مقیم هستند سوخت و از سخنانش احساس کردم که می‌خواهد با فردی که پرهیزگار است، ازدواج کند، و ایشان می‌داند که بنده شیعه هستم و او مُطَلَّقه است، و از من به خاطر حفظ آبروی حمایت از وی درخواست ازدواج نموده با این که از نظر سنی با اختلاف کمی‌ از من بزرگ‌تر است، به او گفتم: اگر بخواهم دوباره ازدواج کنم، فقط با خانم مومن ازدواج می‌کنم، ایشان گفت: می‌خواهم بامومنی ازدواج کنم تا به سوی خدا بازگردم، و من هنوز مسئله دعوت را برایش مطرح نکردم، چون ایشان بی‌سواد بوده و چیزی نمی‌داند، به ‌ایشان گفتم: اگر خداوند مُقدَّر نمود و با تو ازدواج کردم ولی اگر ایمان نیاوری و مُلتزم نباشی، همه چیز تمام می‌شود (و من از تو جدا می‌شوم) ایشان موافقت نمود (و گفت:) می‌خواهد به سوی خدا بازگردد و از این زندگی پر از کثافت خسته شده و می‌خواهد که پاک شود، همان‌طور که او می‌داند که من ازدواج کردم و فرزندانی دارم، به او گفتم: استخاره می‌کنم و به وی پاسخ خواهم داد، و استخاره خدا نمودم به‌ این که: آیا این خانم، در آخرت و دنیا برای من خوب است، که استخاره به همراه توفیق و سعادت آمد. مطلب دیگر این که، ازدواج در این شهر بدین صورت است که خانم و همسر باید به همراه دو شاهد در مسجد حضور پیداکنند، چون مسجد برای افراد سنی است... مولای من نصحیت و تایید شما را می‌خواهم، چون شما داناتر هستید، خدابه شما و پدران پاک و فرزندان پاکت درود فرستد.. فرستنده: از اسپانیا پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. اگر خداوند برای شما خیر خواسته و خیر در همان چیزی است که خداوند سبحان خواسته است، اما در مورد عقد -خدا به شما توفیق دهد- می‌توانید بین خودتان اجرا نمایید و دو شاهد بگیرید یا این که بعد از اتمام عقد تعدادی از مردم را باخبر کنید به ‌این صورت که بعضی از اشخاصی که می‌شناسید را به مراسم اطعامی‌ دعوت کنید تا آن‌ها از ازدواج شما مُطلع شوند، و حتی اگر مراسم عقد را به خاطر اعتماد سازی یا علت دیگری در مسجد مخالفین انجام دادید، و اگر صیغه عقد مشکلی داشت، می‌توانید صیغه عقد را تکرار نمایید. در عقد کفایت می‌کند که خانم به شما بگوید: (زوجتک نفسی بمهر قدره – کذا - وتذکر المهر)، (خودم را در قِبال فلان مقدار مهریه به ازدواج تو در آوردم ومقدار مهریه را بگویید)، و شما بگویید: (قبلت التزویج) "ازدواج را قبول نمودم" و نیازی نیست که شخص سومی‌ باشد تا از شما این موارد را بخواهد و شما به او پاسخ دهید،([46] بلکه فقط باید دو شاهد هنگام عقد وجود داشته باشد، و اگر شاهد وجود نداشت، بعد از عقد باید این مسئله را آشکار نمایید به‌ این صورت که به تعدادی از مردم این مسئله رابیان نمایید که با فلان خانم ازدواج نمودید، و می‌توانید آشکار نمودن را به هر صورتی که دوست داری انجام دهید، مثل مراسم (و ولیمه) عروسی یا کارت دعوت و یا هر صورتی که مناسب احوال شماست، و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن أواخر صفر/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 436: سوالی در مورد شفع و وتر...

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. مولایم، السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. پرسشم در مورد دور کعت شفع و وتراست: 1- آیا در آن قنوتی وجود ندارد؟ و اگر وجود ندارد، علت آن چیست؟ 2- دلیل تَک رکعت بودن نماز وتر چیست؟ هم‌چنین دعایی مستحبی که در آن خوانده می‌شود که ترتیب آن بدین صورت است؛ طلب آمرزش برای چهل مومن، و استغفار هفتاد مرتبه، و هفت مرتبه گفتن "هذا مقام العائذ بک من النار" "این جایگاه فردی است که به تو پناه برده است" و سیصد مرتبه طلب آمرزش. دلیل این اعداد 40، 70، و 7 و 300 مرتبه در دعا چیست؟ امیدوارم برای من و برادران انصار دعا نمایید. فرستنده: منذر أحمد - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. در رکعت وتر، قبل از رکوع و بعد از رکوع، قنوت مستحب است -خدا شما را مُوفق نماید. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته أحمد الحسن أواخر صفر/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 437: معامله کردن اقساطی...

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. سلام علیکم و رحمة الله و برکاته آقا و مولایم یمانی آل محمد، سلام علیکم و رحمة الله و برکاته انصار الله. آیا معامله قسطی جایز است (تقطیع نمودن اموال در مدت زمان محدد و یا غیر محدد)، با توجه به ‌این که مبلغ بیشتری از قیمت واقعی کالا گرفته می‌شود؟ آیا در معامله کردن به ‌این صورت در بین انصار و غیر انصار فرقی هست؟ خداوند به شما جزای خیر دهد. فرستنده: علی صالحی - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. گرفتن سود مالی، به خاطر تاخیر در دادن همه یا بخشی از قیمت متداول بر خرید یک چیز معین ربا وحرام است، و ربا بین مومنین یا بین مومن و مسلمانی که دوستی محمد وآل محمد از ائمه و مهدیین را دارد، خواهد بود، و بین مومن و ناصبی یا بین مومن و غیر مسلمان ربا نیست. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.. أحمد الحسن أواخر صفر/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 438: کسی که نمیتواند در وقت تعیین شده در عرفه توقف کند...

حکم فردی که نمی‌تواند در عرفه در وقت شرعی که از سمت امام معصوم تعیین شده حضور پیدا کند چیست، به ‌این معنا که روز عرفه نزد امام حقّ روز بعد است و انصار بعد از وقوف جماعت باطل در عرفه قبل از وقت شرعی نمی‌توانند به عرفه بروند؟ فرستنده: ناصر أحمد - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. انجام عبادات واجب در صورت امکان باید در وقت خودش انجام شود، و فردی که نمی‌تواند در روز عرفه در عرفات حضور پیدا کند هر چند در شب کفایت می‌کند که بعد از فجر در مَشعر حضور پیدا کند؛ و اگر به خاطر مانع شدن ستم‌کاران- نمی‌تواند در عرفات و در مشعر با هم حضور پیدا کند، این چنین فردی مَصدود (و ممنوع) است و باید کارهای مصدود را انجام دهد، و این مسائل را به صورت تفصیلی در شرائع بیان نمودم، می‌توانید به آن رجوع نمایید و به حَسب آن عمل کنید-خدا شما را مُوفق نماید- و اگر در آن‌جا، برای شما مطلب غیر واضحی بود، می‌توانید در مورد آن پرسش کنید.. أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ * * *

-پرسش/ 439: ازدواج با زنان مخالف...

پرسش فقهی: آیا برای مردان انصاری که به شما ایمان دارند جایز است که با خانم‌های مخالفین یا اهل کتاب ازدواج موقت کنند، و آیا ازدواج دائم با خانم اهل کتاب جایز است یا خیر، چون من از تفقهات بعضی انصار شنیدم که ازدواج با خانمی‌که به امامان و مهدیین اعتقاد ندارد، حلال نیست، ولی من در پاسخ اخیرتان به یکی از برادران برعکس این را شنیدم که ازدواج با خانم مسلمان جایز است ولی بهتر این است که یمانی باشد، به عبارت دیگر مومن باشد، و ما به کتاب فقهی در زمینه ازدواج نیازمندیم و آن بغیر از مسائلی که در شرائع باشد. آقای من از شما می‌خواهم بپرسم که‌ آیا ازدواج با بیشتر از یک خانم صحیح است درحالی که مرد رضایت خانمش را در این مسئله لحاظ ننماید، چون الان خانمی نیست که ‌این مسئله را قبول نماید، و آیا خانم در این مسئله می‌تواند نظر بدهد، یا برای مرد جایز است که ازدواج نماید بدون این که به همسرش ارجاع نماید؟ و آیا انسان در صورتی که والدین او به دعوت ایمان نداشته باشند، عاقّ والدین می‌شود وقتی که قطع رَحِم کند و از آن‌ها برائت بجوید، یا چه باید بکند؟ فرستنده: أنصاری - سوید پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. برای مومن جایز است که با خانم مسلمان مخالف و اهل کتاب ازدواج نماید، ولی ازدواج با خانم ناصبی جایز نیست؛ و ازدواج مجدد جایز است، بدون این که خانمش را از ازدواج دوم باخبر کند. و برای مومن بهتر است که به نزدیکان خود نیکی نماید و به هر وسیله‌ای که ممکن است برای هدایت آن‌ها تلاش نماید، اما در خصوص پدر و مادر، باید به آن‌ها نیکی شود هر چند ایمان نداشته باشند خداوند متعال فرمودند: ﴿وَإِن جَاهَدَاک عَلی أَن تُشْرِک بِی مَا لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً وَاتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنَابَ إِلَی ثُمَّ إِلَی مَرْجِعُکمْ فَأُنَبِّئُکم بِمَا کنتُمْ تَعْمَلُونَ﴾([47]) (و اگر در مورد چیزهایی که به آن دانش نداری پدر ومادرت تلاش نمودند که برای من شریک قائل شوی، از آنان اطاعت نکن و در دنیا با آنان به خوبی رفتار کن و راه فردی که به سوی من توبه نموده است را پیش بگیر، بازگشت شما به سوی من است، شما را در مورد کارهایی که انجام می‌دهید، باخبر می‌سازم). خدا شما را بر انجام هر خوبی موفق نماید و به شما کمک کند، و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 440: فروختن سی دی‌های فیلم‌ خارجی...

بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله رب العالمین، وصل الله عل محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. خجالت می‌کشم که شما را پدر صدا کنم، چون بخاطر کوتاهی بزرگ در دعوت نمودن به سوی خدا استحقاق این را ندارم ولی مهربانی شما فراوان است، پدرم پرسشم فقهی است: یکی از انصار تعدادی از سی دی‌های فیلم‌های خارجی را پیدا کرده و برایم آورده تا آن‌ها را به افرادی که به‌این کار مشغولند (فروش فیلم‌های خارجی) بفروشم، چون وی به خاطر وضعیت سخت مالی من، به بنده لطف نموده است، نور چشمانم، در این کار ماندم، با این‌ها چکار کنم؟ فدایتان شوم. به خاطر طولانی شدن از شما عذر می‌خواهم، خداوند ما را از شما و علم‌تان مستفید گرداند. گرم‌ترین سلام‌ها و آرزوها را به عزیزترین عزیزان امام مستحفظ از آل محمد، محمد بن الحسن تقدیم می‌کنم. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته، خدا تمکین شما را سریع مُحقّق کند، و شهادت من زیر پرچم محمد و علی (ع) را سریع محقق کن. فرستنده: أبو: ش م پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خدا شما را برای انجام هر کار خیری موفق نماید، اگر در آن‌ها چیزی باشد که باعث برانگیخته شدن شهوت می‌شود، فروش آن جایز نیست، و از خداوند می‌خواهم که به شما روزی حلال که باعث بی‌نیازی شما شود بدهد، و اگر از جهت مادی نیازمند هستید، می‌توانید با برادرانت در بیت المال در ارتباط باشید، و ان شاء الله در حق شما کوتاهی نمی‌کنند، خدا شما را برای انجام هر (کار) خیری موفق نماید. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ

-پرسش/ 441: محاسبه خمس پس انداز شده و به دست آمده...

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. آقا و مولای من، می‌خواهم در مورد خمس بپرسم، من مقداری مال دارم که آن‌ها را جمع آوری نمودم، بخشی از آن هدیه وبخشی از آن مهریه من و بخشی از آن از حقوق شغلم می‌باشد، و بعضی از آن، یک سال گذشته، و بعضی از آن یک سال نگذشته است، آیا واجب است، خمس این اموال را بدهم؟ و آیا می‌توانم از حقوق ماهیانه خود خمس بدهم؟ فرستنده: فاطمة - کویت پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. در مالی که از مخارج سالیانه زیاد بیاید، خمس واجب است، و خمس یک بار داده می‌شود و خارج کردن خمس مجدد از آن تکرار نمی‌شود هر چند سال‌ها از اخراج خمس بگذرد. اما اموالی که ماهیانه به دست می‌آورید، دادن خمس آن در هر ماه واجب نیست، بلکه خمس مال اضافه در پایان سال داده می‌شود، به ‌این معنا که در سال، یک روز را تعیین کن، و در این روز از هر سال از مال اضافه که در یک سال جمع شده خمس را دربیاورید خدا شما را برای انجام هر(کار) خیری مُوفق نماید و بر حقّ ثابت بدارد، و شما را جزو افرادی قرار دهد که دینش را یاری می‌دهند. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 442: سوال از امامت نماز جمعه...

بسم الله الرحمن الرحیم صلوات و سلام بر اشرف خلق محمد و علی آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. آقا و مولای من، یمانی آل محمد، سلام علیکم و بر آل محمد و شما، بهترین درودها و سلام‌ها باد. آقای من، قبل از هر چیز ابتداء از خدا و شما عذر خواهی می‌کنم، به‌ این خاطر که من بنده گنه کار و مُقّصر، نمی‌دانم چه می‌گویم، و انسان بر نفس خودش آگاه است، ما مهاجر هستیم و خدا را شکر که پنج نفر شدیم، و نماز جمعه بر ما واجب است، و برادران مرا به عنوان امام جماعت معرفی کردند که نماز به امامت من برگزار شود ولی به درخواست‌شان پاسخ ردّ دادم، خداوند شاهد است، چون من مُستحقّ این کار نیستم، و کسی هست که کفایتش از من بهتر است، آقا و مولای من، نمی‌دانم چکار کنم، تقاضا دارم پاسخم را بدهید، توفیق از آن خداست و به خواست خداوند این فرد گنه کار خدمت‌گذار شماست. فرستنده: أبو محمد - أمریکا پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خدا به شما توفیق انجام هر کار خیری را بدهد، به خداوند توکل کن و با برادران انصارت نماز جمعه بخوان، و از خداوند می‌خواهم که به کار شما بَرَکت دهد، و خیر آخرت و دنیا روزیتان کند. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 443: پرسشی در خصوص فرزند شبهه ناک...

بسم الله الرحمن الله الرحیم آقا و مولایم سید أحمد الحسن وصی و رسول امام مهدی (ع) سلام علیکم ای جایگاه شناخت خداوند آقای من، فرزند خادم شما در سختی و درد زیادی به سر می‌برد که جز خدا و محمد و آل محمد (ص) آن را نمی‌دانند. امام من، همان‌طور که از شما دانستم، مسئله‌ای که من اقدام به تبرع اسپرم منی خود به همسر برادرم کردم حکم شُبهه دارد، و این تبرع من به خاطر دو امر بوده است: اول: آقای من همان‌طور که بیان کردم، ترس و علاقه من نسبت به خانواده برادرم از جدایی و ناراحتی شدید به خاطر فرزند نداشتن که در زندگی آن‌ها بود...حس عاطفه‌ام مرا واداشت که از صاحب شرع پرسش بکنم که آیا حق دارم برای آن‌ها تبرع و بخشش کنم، بعد از این که پزشکان برادرم را مطلع نمودند صاحب فرزندی نمی‌شود، چون نسبت اسپرم در نزد وی صفر است...این مسئله مدت زیادی با برادرم بود، وقتی دیدم زندگی آن‌ها این گونه است، با خود گفتم از صاحب شرع بپرسم، که تمثیل کننده شرع در آن وقت فقهای آخرالزمان بودند، چون به خاطر بدبختی و ستم به خودم، نمی‌دانستم که وصی وفرستاده امام مهدی (ع) ظهور کرده است، و به دنبال یافتن پاسخ را از فقهای آخرالزمان بودم، درحالی که من در یکی از کشورهای غربی زندگی می‌کنم و پی‌گیری این مسئله را به یکی از مردان دینی (روحانیت) سپردم و من به خاطر شناختی که نسبت به او داشتم، به ‌ایشان اعتماد کردم، و ایشان برای ما در مورد حلال بودن این قضیه پرسش می‌نمود، چون می‌دانستم ایشان بهره‌ای از علوم دینی دارد، و به حسب تعبیرات حوزوی ایشان، مجتهد متجزئ هستند. و تماس‌های من و این شخص شروع گردید تا از حِلیَّت این مسئله مطمئن شویم، و تماس بین ما در مورد این مسئله مدت زیادی در حدود 2 ماه طول کشید، و ایشان پرسش من را به افرادی که اهل تخصص و اهل تحقیق و مراجع بودند عرضه کرده بود، و از تعداد زیادی این مسئله را پرسیده بود...و سخنش را به یاد می‌آورم که می‌گفت: باید صبر کنیم و پرسش کنیم تا فردی مثل صدام برای ما متولد نشود، به ‌این معنا که 100درصد یقین کنیم که‌ این کار حلال است، و من نیز عجله نمی‌کردم...و بعد از استفتات و پرسش‌ها که بین ما از طریق تلفن رد و بدل می‌شد که در حدود دو ماه یا بیشتر طول کشید، و احتمال بیشتر به حلال بودن این عمل برای من آمد... بعد از توکل برخدا شروع به انجام این کار نمودیم... همسر برادرم بعد از تحمل سختی‌های زیاد نیز حامله شد، و در اثناء حامله بودن سختی‌هایی برای او نیز بوجود آمد به طوری که همسر برادرم در اثناء حامله بودن، رؤیایی دید که سنوگرافی می‌کند و کسی که سنوگرافی می‌کرد یک زن محجبه بود، و به وی گفت: شما به زودی با مشکل سختی روبرو می‌شوید و کسی که شما را از این سختی نجات می‌دهد دعا کردن حضرت عیسی ومریم (ع) می‌باشد.و همسر برادرم می‌گوید: وقتی بعد از آن به دکتر رفتم دیدم که فشار خونم بالاست و هنگامی‌که به سنوگرافی رفتم به من گفتند که کودک در خطر است، و خون به او نمی‌رسد و احتمال دارد بمیرد....اینجا بود که به عیسی پیامبر و مریم (ع) متوسل شدم و به واسطه آن‌ها به خدا متوسل شدم...و خدا دعایم را مستجاب نمود و کودک سالم متولد شد، هر چند خیلی کوچک بود، و چند وقت ماهی در دستگاهی دربیمارستان بود، و این رؤیا از جمله دلایلی بود که برای من اطمینان به وجود آورد که‌ این کاری که اقدام به تبرع اسپرم منی کردم درست بوده است... و رؤیایی که بعد از ولادت کودک دیدم به ‌این که من از انصار امام مهدی (ع) هستم و به غیر از این از رؤیاها که خود بشارتی از خاندان اهل بیت برای من است، تمام این مسائل این اطمینان را در قلبم بوجود آورد که کاری که انجام دادم درست بوده است، ولی آقا و مولایم احمدالحسن، که بر شما و پدرانت امامان و فرزندان مهدیین (ع) سلام باد، بعد از دریافت پاسخ شما تمام امور تغییر کرد و من الان در ناراحتی و سختی زیاد به سر می‌برم ونمی‌دانم چه کار کنم تا کار قبیحم را بپوشانم... خوبی را برای خودم و برادرم درنزد خدا می‌خواستم اگر من بر عکس شرع خدا عمل می‌کنم. آقا و مولای من علاوه بر مطالبی که عرض نمودم که می‌خواهم دستور خدا را در این مورد بدانم.... هم‌چنین: 1- معنی حکم شبهه چیست، آیا فرزند حرام است، یا نه، این شبهه را چگونه برطرف کنیم و حقیقت امر را بدانیم؟ 2- آیا وقتی کودک بزرگ شد، او را از این مسئله مطلع کنم، هم‌چنین کودکان خودم و عموهای کودکانم را (مطلع کنم) یا این کار را انجام ندهم؟ 3- کاری که در قِبال این کودک باید انجام بدهم چیست؟ 4- آقا و مولای من، احمد (ع) مرا در دعایت فراموش نکن، در حالی که شما حال من و ستم مرا به خودم می‌دانی. 5- بعد از این که حال مرا دانستی، آیا مرا به عنوان خادم و فرزند خودت قبول می‌کنید؟ در آخر از شما آقای من عذر خواهی می‌کنم، چون من نیز سختی و دردی به سبب شنیدن این خبر، برایتان ایجاد نمودم، چون با اطاعت از شما و اطاعت از شرع خداوند، دل شما را شاد می‌کنیم..و من با این کارم شما را ناراحت نمودم، آقا و مولای من، امیدوارم که مرا ببخشید، و آقای من به شما متوسل می‌شوم تا برایم دعاکنید تا گناه بزرگ مرا ببخشد و قبولم کنید به ‌این که خاک قدم‌های شما را ببوسم، و از خدا می‌خواهم که شما را یاری کند و بر دشمنان خود و دشمنان شما پیروز نماید. از خدا می‌خواهم و امیدوارم که پاسخ سریع به دست من برسد، چون برادر شما، اگر مرا به عنوان برادر قبول کنید، شدیداً در انتظار پاسخ شماست، و تمام احترام‌ها و تشکر از سوی من خدمت شما. فرستنده: أنصار الله پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. فرزند شُبهه به والدینش مُنتسب می‌شود، و فرزند حرام نیست خدا شما را مُوفق نماید در این حالت مذکور، صاحب آب (و منی) پدر کودک و صاحب تخمک مادر است و او از آن‌ها به ارث می برد و آن‌ها از او به ارث می‌برند. اما خبر دادن دختر هنگامی‌که توانست امور را درک کند، این امر باید صورت گیرد خداوند شما را توفیق دهد و در این‌جا مسئله مهمی وجود دارد، این که فرزندان مادرش صاحب تخمک حکم برادرانش از جهت مادر هستند و فرزندان پدرش صاحب آب (منی) خواهر و برادران پدری او هستند، اما وظیفه شما در قبال وی همان وظیفه‌ای که پدر در قبال دخترش دارد می‌باشد. و از خداوند می‌خواهم که برای انجام کارهای خوب آخرت و دنیا شما را مُوفق کند، ومرا برای اداء حقوق شما مُوفق کند خداوند شما را مُوفق نماید. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 444: تصفیه ی آب‌ سخت به آب شرب...

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. والصلاة والسلام علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. باخبر شدم که بعضی از دولت‌های اروپایی آب‌های مصرفی را تبدیل به آب‌های قابل نوشیدن می‌کنند، آیا این کار جایز است؟ با توجه به‌ این که بعضی از انصار در آن دولت‌ها زندگی می‌کنند خداوند شما را مُوفق کند. فرستنده: وصفی تمیمی - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. تبدیل آب‌های آلوده به آب‌های قابل نوشیدن، جایز است، و استفاده از این آب‌ها بعد از تبدیل آن‌ها مشکلی ندارد. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 445: حکم و خوردن و آشامیدن شاهدانه...

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته حکم خوردن یا نوشیدن یا کشیدن گیاه حشیش"ماری جوانا"چیست؟ از شما می‌خواهم که ‌این پرسش را خدمت سید احمد الحسن-حفظه الله- عرضه بدارید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته فرستنده: علی - امارات پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. ماده مُخدّری که از گیاه حشیش به دست می‌آید، خوردن یا نوشیدن یا کشیدن آن جایز نیست؛ چون ماده مُخدّری است که باعث مَستی می‌شود. ولی برای درمان، می‌توان در بَخش پزشکی از آن استفاده شود. أحمد الحسن جمادی الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 446: حکم بستن لوله ها...

بسم الله الرحمن الرحیم حکم بستن (لوله)، یعنی از بین بردن و قطع تخمدان به نیت باردار نشدن تا ابد به علت سختی و عدم تحمل خانم همان گونه که خودش گمان می‌کند، چیست؟ فرستنده : عبد الرحمن - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین. جایز است، اما خانمی‌که ازدواج کرده باید رضایت و موافقت همسر خود را به دست آورد. أحمد الحسن جمادی الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 447: حکم طهارت و نماز بیمار سکته ای...

بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. پرسش من در مورد حالت عبادت پدرم است، پدرم دچار سکته مغزی شده و بر سمت راست وی اثر گذاشته و ایشان نمی‌تواند حرکت کند و این حالت بر وضع روانی وی تاثیر بسیاری داشته است، نتیجه‌اش این شده است: به خاطر ابتلای سابق وی به بیماری قند و قبل از این ابتلای اخیر وی زیاد ادرار می‌کنند و هنگامی‌که دچار گردید (سکته مغزی) حالت نفسانی وی خیلی پایین آمد بطوری که ما مجبور به استفاده از وسایل حفاظت کننده برای وی شدیم چون او نمی‌داند، چه موقعی ادرار می‌کند، وقتی که ادرار در مثانه زیاد می‌شود، نمی‌تواند بر آن تسلط پیدا کند، و این حالت با حالت عقلی، که می‌داند چه موقعی ادرار می‌کند، تطابق ندارد، و پدرم تقریباً به صورت کلی زمان ادرار نمودن را درک نمی‌کند، تکلیف او در این حالت چیست؟؟ تیمم، یا وضو همان‌طور که بی‌عقلی باید چنین کند تکلیف او چیست؟؟ مسئله دیگر: پدرم مشکلی در نماز دارد، اشتباهاتش در نماز زیاد است، به ‌این خاطر که او تمرکز ندارد و چه بسا در وسط نماز با کودکان سخن می گوید و نمازش را به اتمام می‌رساند. قضیه بعدی این که ‌ایشان تعداد رکعات را فراموش می‌کند، و هم‌چنین تعداد سجده‌ها، چه بسا دو الی سه بار سجده می‌کند، و حساسیت زیادی دارد و اگر به او بگوییم که در نماز اشتباه نمودی، سخن ما را قبول نمی‌کند، تکیف او در نماز چیست، هم چنین تکلیف ما در قبال نماز و کارهای او چیست؟ از خداوند امید دارم که پاسخ سریع داده شود؛ چون ما تکلیف او و تکلیف خود را نمی‌دانیم، و الان ما برای اداء نمازش برای او تیمم می‌کنیم. فرستنده: أبو علی - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. در مورد قضیه تسلّط نداشتن بر ادرار، در صورت امکان خودش را از ادرار پاک (و تطهیر) کند و وضو می‌گیرد. در مورد فراموشی بسیار یا غفلت یا حتی کار منافی با نماز مانند سخن، اگر این مسئله با اراده او نباشد مانند این که‌ این موارد به خاطر زیادی سن و ضعیف بودن درک باشد، چیزی بر او نیست، و ان شاء الله نمازش قبول می‌شود، خداوند فردی را مگر به ‌اندازه تواناییش تکلیف ننموده است، و شما وظیفه‌ای ندارید که مراقب نمازش باشید و فراموشی یا غفلتش در نماز را به او یادآوری کنید. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن جمادی الأول/ 1431 هـ

-پرسش/ 448: بری کردن ذمه از شخصی که فوت شده است...

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته، ازخداوند می‌خواهم که شما و افرادی را که دوست داری، در خوبی و عافیت باشند. تقریباً در سال1980، 120دینار عراقی پول یکی از مردم نزدم بود، ولی در آن زمان در جنگ از دنیا رفت، و کسی از نزدیکانش را نمی‌شناسم، و الان نمی‌دانم چگونه دین خود را از این مبلغ بَری و آزاد کنم، و چگونه آن را بپردازم، در حالی که الان آن، هیچ قیمتی ندارد. امیدوارم که ما را در دعای مبارک خود فراموش نکنید. فرستنده: أبو ناظم - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. اگر وارثینی دارد که آن‌ها را می‌شناسید، باید آن مال را به آن‌ها بدهید، ولی اگر ورثه‌ای ندارد، یا شما آن‌ها را نمی‌شناسید، به نیابت از وی به نیازمندان مومنین صدقه بده، اما در مورد مبلغ، مبلغ همان موقع را در نظر بگیر، یعنی به مبلغ آن موقع نگاه کن که آن معادل چه چیزی یا قیمت طلا و بر اساس آن مقدارش را تعیین کن. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن جمادی الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 449: تراشیدن ریش از روی تقیه...

یکی از دوستان از من در مورد تراشیدن ریش به صورت تقیه پرسش کرده که‌ آیا جایز است یا خیر؟ فرستنده: أبو هود پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین وسلم تسلیماً. تراشیدن با تیغ، حتی اگر به صورت تقیه‌ای باشد جایز نیست، اما اگر منظورش تراشیدن با ماشین ریش تراشی باشد به گونه‌ای که بگویند ریش دارد جایز است. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن جمادی الأول/ 1431 هـ * * *

-محور سوم : پاسخ های متفرقه

-پرسش/450: حکمت اخفاف در نماز ظهر...

السلام علیکم چه حکمتی در این که نماز صبح دو رکعت و نماز ظهر چهار رکعت است، و چه حکمتی در عدم اجهار در نماز ظهر است. آقا و مولای من از شما تمنای دعاء برای شفاء پدرم از بیماری قند دارم، و دعاء برای ما و این که خداوند ما را بر محبت‌تان ثابت نگه دارد، امام و سید و مولایم من راه گم کرده‌ام و نمی‌دانم چه تکلیفی دارم و سوادی ندارم. فرستنده: علی - ألمانیا پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین وسلم تسلیما. پرسش از سبب نماز و جهر و اخفات را در گذشته پاسخ دادم، و از خداوند تقاضای توفیق و تسدید برای شما دارم، و از خداوند خواستارم که بر پدرتان با خیر آخرت و دنیا و شفای وی و با عافیت و سلامتی بر او منت نهد، و شما ان شاء الله گم‌شده نیستید، بلکه با شناخت حق به همه خیر رسیدید، خداوند شما را توفیق و تسدید کند و شما را از کسانی قرار دهد که همیشه و در هر حال حق را یاری می‌کنند. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن أواخر صفر/ 1431 هـ * * *

-پرسش/451: درخواست دعا...

درخواست بخشش از حبیب قلبم امام مهدی محمد بن الحسن و فرزند نیکویش احمدالحسن علیه السلام دارم، آقا و مولای من، السلام علیکم و رحمة الله و برکاته، و سلام گرم من بر پدر و فرزندان پاکت باد. خادم کوچک‌تان (ج.غ) از شما درخواست مغفرت دارد و شما نسبت به کاری که امروز از من صادر شده در خصوص پاسخ دادن به پرسشی به آن توجه نداشتم، که یکی از برادران –خداحفظ‌شان کند- مَرا متوجه کردند، داناترهستید و من از آن زمان نسبت به خودم خشمگینم و نمی‌توانم برای خدمت به شما وارد اتاق انسبیک شوم، و خجالت می‌کشم به خاطر کاری که از نفس خبیثم صادرشده و به ‌این خاطر که به نکته‌ای که برادر انصاری بدان تذکر دادند توجه نکردم، ولی این کار، طعنه‌ای بود که به محضر شما وارد کردم، آقای من، به خدا قسم بدون این که متوجه باشم، از مولاهایم و آقایانم می‌خواهم مَرا ببخشند و از من خشنود باشند، تا ابد و تا زمانی که زنده هستم این کار از من صادر نمی‌شود، به خدا پناه می‌برم و از او طلب آمرزش می‌کنم و به سوی او توبه می‌کنم. خداوند به دل شما نسبت به کاری که مخالفین و انکار کنندگان حق شما انجام می‌دهند و هر آن‌چه که از ما صادر می‌شود کمک نماید، و شما را به خداوندی می‌سِپارم که امانت‌های خود را از بین نمی‌برد. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. فرستنده: ج . غ - اسبانیا پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند به شما جزای خیر دهد و بر انجام هر خیری توفیق دهد، و از خداوند می‌خواهم که مَرا برای اداء حقوق شما موفق کند، و این که در حق شما کوتاهی نکنم، و برای کاری که قصدی در آن نداشتی عذرخواهی لازم نیست خداوند شما را موفق نماید. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن أواخر صفر/ 1431 هـ * * *

-پرسش/452: حکم همکاری با ارتش و درخواست دعا...

بسم الله الرحمن الرحیم درودی پاک به آقا و مولایم احمد علیه السلام، اما بعد... آقا و مولای من: 1- من در بخش حکومتی ارتش کار می‌کنم، آیا به من اجازه ادامه کار می‌دهید یا استعفاء خود را تقدیم کنم؟ 2- مولایم، می‌خواهم توبه کنم اما نمی‌دانم چرا نماز نمی‌خوانم و روزه نمی‌گیرم، یک چیزی نمی‌گذارد نماز بخوانم و یک چیزی نمی‌گذارد روزه بگیرم، مولای و آقای من، واقعاً به دعای شما نیاز دارم، اگر که بواسطه دعا می‌خوانم تقاضا دارم آن را به من بدهید. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته خادم مقصرشما أبوحسین. از برادران در هیئت علمی می‌خواهم که پرسش مَرا به امام احمدالحسن علیه السلام برسانند و امیدوارم که پاسخ از ایشان باشد. فرستنده: أبو حسین - کویت پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. اگر کار شما در حال حاضر وسیله کمک به ستم ستمکاران نباشد و در کار کمکی به ارتش آمریکا نباشد، می‌توانی ادامه بدهی، شاید خداوند شما را وسیله‌ای برای یاری حق قرار دهد.. اما در مورد نماز و روزه؛ خداوند شما را رحمت کند، بِدان که مشغولیت شیطان شما هستید، و بقیه افراد با بیرون رفتن از ولایت او را معاف کردند، وصیت من به شما این است که نماز شب بخوانید، هرچند دو رکعت هر شب باشد، و این که از برکت نماز شب این است که برایت حِصاری از شیطان و توفیقی برای انجام واجبات است، هم چنین بر شماست که بعضی از ذکرها را حتی در راه رفتن یا نشستن در خانه بخوانید، که ‌این ذکرها پناه گاهی از شیطان است، با این ذکرشروع کن: "سبحانه هو الله الواحد القهار" و سعی کن آن را 10000 مرتبه تکرار کنی، و توفیق از جانب خداوند است. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن أواخر صفر/ 1431 هـ * * *

-پرسش/453: آیا در سایر سیارات هم کسانی وجود دارند؟

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم و رحمة الله و برکاته ... آقا و حجت و دوست و نور قلبم، به خدا قسم کلماتی نمی‌یابم که بتوانم با آن‌ها میزان دوست داشتن مَرا به شما تعبیر نماید، و به خدا قسم نمی‌دانم چگونه از حِسی که نسبت به شما دارم را بیان کنم، درود و رحمت خداوند و برکات او بر شما، آقایم، جانم فدای شما، من و از منیت، گناه و شرک بزرگ به خداوند پناه می‌برم و به خداوند بلندمرتبه و بزرگ قسم می‌خواهم که آرزوی بوسیدن و خدمت گذاری خاکی باشم که قَدم شریف و پاک شما و اهل بیت پاک شما روی آن خاک راه رفته‌اند، مولایم، خیلی مشتاق دیدار شما هستم، مولای من، ای پاکان و ای کریمان، فقط خشنودی خداوند و خشنودی شما را می‌خواهم، مولایم، از کوتاهی و اشتباهاتم درگُذر و از خداوند و محمد و آل محمد (ع) می‌خواهم که از من خشنود باشید فقط خشنودی خدا و خشنودی شما، و حمد در همه حالات مخصوص خداست... مولایم، فقط یک پرسش دارم و از محضرتان می‌خواهم که به آن پاسخ دهید. سوال: آیا سیاره دیگری غیر از زمین وجود دارد که مردم یا گروه دیگری روی آن باشند که در میان آنان پیامبران و فرستادگان و محمد و امامان (ع) مبعوث شده باشند؟ فرستنده: خالد - کویت پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند به شما بهترین پاداش نیکوکاران عطا کند و شما را برای هر کار خیری موفق نماید، آفریده‌های زیادی در سیاره‌های دیگر وجود دارند، و بعضی از آن‌ها را می‌توانیم با چشمان زمینی مشاهده کنیم، البته اگر میان ما حضور پیدا کنند، و بعضی از آن‌ها را نمی‌توان مشاهده کرد، چون رنگ و غِلطتی که بتوانیم با چشمان‌مان ببینیم درآنان وجود ندارد. و بعضی از این آفریده‌ها مکلف هستند و خداوند در میان آنان فرستادگانی می‌فرستد تا به آن‌ها انذار و بشارت دهد، دقیقاً مانند فرستادن فرستاده‌هایی توسط خداوند برای انسان و جن در این زمین. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن أواخر صفر/ 1431 هـ * * *

-پرسش/454: درخواست دعا...

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله، و صلی الله علی محمد و آله الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً کثیراً. أعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم ﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوک فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ﴾([48]) ﴿إِنَّ الَّذِینَ یبَایعُونَک إِنَّمَا یبَایعُونَ اللَّهَ یدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیدِیهِمْ فَمَن نَّکثَ فَإِنَّمَا ینکثُ عَلَی نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَی بِمَا عَاهَدَ عَلَیهُ اللَّهَ فَسَیؤْتِیهِ أَجْراً عَظِیماً﴾([49]). (و اگر آنان وقتی به خود ستم کرده بودند، پیش تو می‌آمدند و از خدا آمرزش می‌خواستند). ( در حقیقت، کسانی که با تو بیعت می‌کنند، جز این نیست که با خدا بیعت می‌کنند؛ دست خدا بالای دست‌های آنان است. پس هر که پیمان‌شکنی کند، تنها به زیان خود پیمان می‌شکند، و هر که بر آن‌چه با خدا عهد بسته وفادار بماند، به زودی خدا پاداشی بزرگ به او می‌بخشد). سلام بر مهدی -احمد- سلام بر وصی حجت خداوند، سلام بر فرستاده بقیة الله، سلام بر اولین مومنان وزینت اولین و آخرین، سلام بر صاد و نهری در بهشت، سلام بر یمانی موعود، سلام برشما ای آقا و مولای من احمد الحسن... و رحمت و برکات خداوند بر شما. آقا ومولای من، سلام برشما، ان شاء الله حال‌تان خوب و در خیر باشید. آقای من، من و پناه می‌برم از منیت، یکی از خادمان شما هستم و گناهانم زیاد شده، و نزد شما آمدم تا از شما طلب آمرزش کنم، امیدورارم که با فضل خودتان از من در گُذرید، که شما وسیله من نزد خداوند هستید، و این از توفیق خداوند است که به واسطه شما به ما منت نَهاده است. آقایم احمد الحسن ... توبه، توبه، خطایم را ببخش، که من بنده مقصر در حق شما هستم، ولاحول ولا قوة الا بالله، به او توکل می‌کنم و به سوی او باز می‌گردم. از شما درخواست دعا و ثابت قدم ماندن با شما به همراه سلامتی طلب می‌کنم. وفدت علی الکریم بغیر زاد من الحسنات والقلب السلیم نزد انسان کریمی بدون توشه آمدم و کارهای نیک و دل پاک ندارم. وحمل الزاد أقبح کل شیء إذا کان الوفود علی کریم و آوردن توشه بدترین کار است وقتی آمدن نزد انسان کریمی‌باشد. آقا و مولای من، در پناه خداوند و محافظت وی باشید، از خداوند بلندمرتبه و توانا می‌خواهم که برای شما تمکین حاصل کند... و از او می‌خواهم که با دعای شما مَرا ثابت قدم بِدارد... به خاطر طولانی شدن مَرا ببخش. فرستنده: محمد الصفار - کویت پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند به شما جزای خیر دهد، و شما را برای انجام هر کار خیری موفق نماید، و خداوند شما را جُزو افرادی قرار دهد که به واسطه آنان دینش را یاری می‌دهد.. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته. أحمد الحسن أواخر صفر/ 1431 هـ * * *

-پرسش/455: درخواست دعا برای توفیق...

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً کثیراً. سلام علیکم و رحمة الله وبرکاته، من از عاشقان خداوند و عاشق محمد و آل محمد و مهدی و مهدیین و سید احمدالحسن -یاری شده به واسطه خداوند- هستم، خداوندا امام مهدی و فرزندش سید احمد الیمانی فرد برگزیده و پاک را حفظ کن، و من تا روز قیامت به آنان ایمان دارم، و امیدوارم که نامه‌ام فقط به دست یمانی موعود و یاری شده برسد، و اینکه برایم دعای مخصوص در توفیق، و این که دل‌هایمان را بعد از هدایت شدن به ‌این اَمر نَلغزاند، و اگر خداوند ما را هدایت نمی‌کرد، هدایت نمی‌شدیم، و برای پدرم دعا کند که هدایت شود، و من به خدا قسم اولین باری که سید اسماعیل انصاری -خداوند او را موفق نماید و بهترین پاداش را به او بدهد- مرا دعوت کرد به شما ایمان آوردم، و شما را قسم می‌دهم به زهراء و پدرش و شوهرش و فرزندان و رازی که در آن به ودیعه گذاشته شده و امامان معصوم و مهدیین و شما را به اُم البَنین پاک و فرزندش قسم می‌دهم ما را در دعایتان فراموش نکنید، و از کوتاهی در نوشتن از شما عذر خواهی می‌کنم، ولی شما درب خداوند هستید، درود بر بقیة الله افرادی که انتخاب شدند و پاک هستند، و هم‌چنین بر انصارالله، و از طولانی شدن در نوشتن عذر خواهی می‌کنم، و از انصار این سایت تشکر می‌کنم و خادم شما و آنان و خاکی که بر آن قَدم می‌گذارید، والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً کثیراً برحمتک یا ارحم الراحمین، درود بر شما مادامی‌که شب و روز باقیست، و ما را از انصار شما قرار دهد، به حق آل محمد امامان و مهدیین، ای پروردگار جهانیان استجابت کن. فرستنده: منتظر انصاری - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند به شما جزای خیر دهد، و شما را برای انجام هر کار خیری موفق نماید، و خداوند شما را جُزو افرادی قرار دهد که به واسطه آنان دینش را یاری می‌دهد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن أواخر صفر/ 1431 هـ * * *

-پرسش/456: درخواست دعا...

مولا و آقای من، احمد الحسن، فرستاده بقیة الله محمد بن الحسن، خداوند فضل او را بر ما همیشگی نماید، و درود خداوند بر شما و پدران و مادر شما فاطمه زهراء خانم زنان جهانیان، روحم به فدای شما، سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. آقایم، در مکان صحرای غربی حوالی سال 1978، بعد از نا امید شدن از اوضاعی که بعد از تحقیق در مورد حقیقتی که سبب آن انقلاب شُومی ‌در روز سقیفه که بر رحمت خداوندی که از سمت پروردگار جهانیان فرستاده شد، که درود خداوند بر او و خاندان پاکش از امامان و مهدیین باد، قبل از طلوع فَجر رؤیایی دیدم که من به تنهایی در راهی می‌رفتم، و در کنار درب ساختمانی بتی بود که کم کم داشت باز می‌شد و از آن موجودی بد قیافیه خارج می‌شد گمان کردم که ابلیس لع است، و زبان شروع به گفتن "احد احد احد احد..." و صداها از پشت سرم با همین اسم نیز بلند شد و صداهایمان یکی شد و بالا گرفت که در این هنگام شکاف بت بسته شد و بت به حالت اولش برگشت و آن موجود زشت پنهان شد، و با حالت پریشان بیدار شدم و آن هنگامی بود که صدای موذن برای نماز صبح می‌آمد. مولا و آقای من، بدانید که ‌این رؤیا یکی از دلایلی بود که باعث شد شما را تصدیق کنم و به آن‌چه آوردید ایمان بیاورم، آقای من، از خداوند برایم توفیق بخواهید، و آقای من خداوند دوستی و محبت و دعوت به شما و خدمت انصارتان را روزی من نماید، والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته، خادم شما و مقصر گناهکار که طلب آمرزش دارد. فرستنده: أحمد - مغرب پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند به شما جزای خیر دهد، و شما را برای انجام هر کار خیری موفق نماید، و خداوند شما را جُزو افرادی قرار دهد که به واسطه آنان دینش را یاری می‌دهد. والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته.. أحمد الحسن أواخر صفر/ 1431 هـ * * *

-پرسش/457: آیا اسلام دوست داشتن را حرام می داند؟...

سلام علیکم آقا و مولایم وصی و رسول امام مهدی (ع). از پرسیدن این پرسش معذرت می‌خواهم، ولی دوست دارم به آن پاسخ دهید، چون در درون من درگیری به وجود آورده‌ ست، آیا دین اسلام عشق بین زن و مرد را حرام نموده است البته اگر نیت ازدواج و ارتباط رسمی‌ باشد، آیا این کار برای خانم جایز است یا حرام؟ از این پرسش معذرت خواهی می‌کنم و می‌خواهم سید احمد الحسن به‌ این پرسشم پاسخ دهد. فرستنده: دختر دانشجوی در دانشگاه - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند سبحان و متعال قانونی برای ارتباط عاطفی و جنسی بین زن و مرد به اعتبار این که مذکر و مؤنث هستند قرار داده و آن همان عقد ازدواج که شرط آن قرار دادن دو نفر شاهد بر عقد یا اگر دو شاهد نبود، بعد از عقد آن را علنی کنند... و این مسئله حقوق زن و نتیجه اتصال بین زن و مرد بشری را ضمانت می‌کند... خداوند می‌داند که سعی من طلب نصیحت برای شما و هر دختر مومنی است، تا قَدم‌هایتان را در راه صحیحی بگذارید، که تضمین کننده زندگی پاک و زیبایی برای شماست. همانا آن‌چه شما آن را عشق می‌نامید در حقیقت چیزی نیست جزء پسندیدن شکل یا ظاهر فرد یا بعضی از رفتارها و کلماتی که بیشترشان غیر واقعی بوده و از شخصیت حقیقی زن یا مرد به دور است، و بِدان که آن‌ها فقط پسندیدن چیزهای ظاهری است که بعضی از آن‌ها واقعی نیستند، به واقعیت عملی نظر کن، نمی‌خواهم بیشتر از آن چیزی که واقعیت عملی می‌گوید، بگویم، و هر آن‌چه که مباحثات و دروس استقرایی برای واقعیت عینی گفته‌اند، که از خلال بررسی واقعیت عملی آن چه که عشق یا دوستی بین زن و مرد نامیده می‌شود این علاقه بعد از مدت نه چندان طولانی بعد از ازدواج یا بعد از زندگی زناشویی به پایان می‌رسد همان‌طور که امروزه در غرب می‌باشد و چه بسا در بهترین حالات از چند سالی هم عبور نمی‌کند، در حالی که عشق حقیقی امکان ندارد که بعد از سال‌ها از بین برود، حتی بعد از مرگ و جدایی از این دنیا از بین نمی‌رود، عشق حقیقی و زنده و ماندگار، همان عشق خداوند سبحان و متعال است؛ چون با خداوند سبحان زنده و ماندگار مرتبط است، و در آخر هر دوست داشتن که با این دوست داشتن مُرتبط باشد، با زنده بودن این دوستی حقیقی باقی خواهد ماند، دوستی زن با شریکش و یا دوست داشتن شوهرش به خاطر خدا و اطاعت از خداست، و به ‌این خاطر که همراهش نزدیکی به خداوند و مطیع خداوند است، و این دوستی زنده و حقیقی خواهد بود؛ چون در حقیقت از دوستی خداوند سرچشمه می‌گیرد... و کسی که در دستانش دل‌ها می‌باشد و آن را تغییر می‌دهد، چگونه غیر از خداوند سبحان و متعال می‌خواهد؟ او تواناست تا دوستی بین زوجینی را که بر دوستی خداوند سبحان و متعال بنا نَهاده شده را دائمی نماید. و به همین خاطر رسول اکرم (ع)، انسان مومن را تشویق نموده که دختر مؤمن را انتخاب کرده و با وی شریک شود، و هم‌چنین زن را تشویق نموده تا فرد مؤمن را انتخاب و همراه او باشد، خداوند شما را توفیق دهد، کریم و با عزت و مطیع خداوند سبحان و کریم باش، خداوندی که دوستانش را از بین نمی‌برد و در دنیا و آخرت به آنان رحمت و مهربانی می‌کند، او قادر است تا دختر مومنی را که به او -سبحانه و تعالی- توجه کرده، همراه با انسان مومن و صاحب دین نماید. اما علاقه‌هایی که قبل از عقد ازدواج و همراهی، دوست داشتن نامیده می‌شود، در حقیقت در بیشتر اوقات علتی می‌شود که زن عزت و کرامت و عِفتش را از دست بدهد، کاری که دختر مومن و کریم و عزیز باید انجام دهد این است که از این مسئله دوری کند و عاطفه و دوستی‌اش را متوجه فردی کند که مومن و شایسته و با عقد شرعی با او همراه شده است. دختر مومن باید به خداوند اعتماد داشته باشد و به وی توکل نماید و از خداوند سبحان بخواهد که انسانی را که همراهش می‌کند به صورت حقیقی در نزدش مورد مقبول و رضایت است، و در آخر در روزهایی که خداوند برای وی در این دنیا مُقدر کرده یک زندگی با عزت و احترام به همراه عشق و مودت با همسرش داشته باشد. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. در این‌جا بعضی از متونی که خلاصه نتیجه تحقیقاتی است که بعضی از دانشمندان جامعه‌شناس از خلال بررسی‌های مداوم بدان رسیدند را قرار می‌دهم: دانشمند جامعه شناس آمریکایی ویلیام روبنسون به استناد بررسی مجموعه‌ای از داستان‌های عشق می‌گوید: (عمر احتمالی برای عشق، سه سال و نه بیشتر بعد از ازدواج است)، و می‌گوید: (وقتی که عشق به اواخر عمرِ احتمالیش می‌رسد، نور آن کم‌رنگ می‌شود؛ و به ‌اندازه تقریباً یک سال زمان لازم است تا طرف مقابل درک نماید که علاقه عشق حقیقتی است که زندگی مشترک از آن غافل گشته است). وی می‌گوید: (سیستم مغز که عملیات عشق را بر عهده دارد، تولید انرژی و انرژی عشق و نیروی عواطف را برای مدت سه سال تولید می‌کند، سپس آن انرژی‌ها متوقف می‌شوند و گویی همانند باطری خالی می‌ماند که نمی‌توان بار دیگر شارژ آن را برگرداند، سپس آن ارتباطی که بر مبنای عشق بنا شده به دوستی خالی و رهایی تبدیل می‌شود). پروفسور سیندی هازان از دانشگاه کورنیل نیویورک آزمایش زمینه‌ای بر عده‌ای که تعداد آن‌ها پنج هزار زن و مرد از 37 فرهنگ مختلف در جهان در سطح جهان پیشرفته و توسعه‌نیافته انجام داد، و این تحقیق عبارت از مجموعه‌ای از آزمایشات روانی و بیولوژی، برای مقایسه میزان عشق بین هر دو فردی که یکدیگر را دوست دارند و نتیجه آن این که: (عشقی وجود ندارد که بتواند در طول مدت زندگی استمرار داشته باشد، و این تحقیق تاکید می‌کند که دوستی با علاقه عمیق فقط تا نهایت مدت چهار سال ادامه پیدا می‌کند، سپس بعد از این مدت از بین می‌رود). أحمد الحسن أواخر صفر/ 1431 هـ * * *

-پرسش/458: درخواست حرز یا دعا...

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً کثیراً. سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. از آقا و مولایم احمد الحسن (ع) تقاضا دارم که برای کودک کوچکم که سن او از 6 سال نگذشته دعا کند تا شفا یابد، وی به بیماری قند (دیابت) مبتلاء شده است، خداوند شما را از آن در امان بدارد و شما در پناهگاه او باشید، خواب به چشمانش نمی‌رود، درود خداوند و سلام او بر شما اهل بیت (ع). فرستنده: خادم بن جنوب - کانادا پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة والمهدیین و سلم تسلیماً. خداوند به شما جزای خیر دهد، و شما را برای انجام هر کار خیری موفق نماید، و خداوند شما را جُزو افرادی قرار دهد که به واسطه آنان دینش را یاری می‌دهد. و از خداوند می‌خواهم تا بر فرزندت به عافیتی که می‌خواهد منت بگذارد، و خداوند شما را موفق نماید و شما را مُحکم کند. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن أواخر صفر/ 1431 هـ * * *

-پرسش/459: حرز یا دعایی که مرا به آن مخصوص گردانی...

سلام علیکم ورحمه الله شیخ فاضل: بعد از تحیت سلام... درباره شما زیاد شنیدم، من دانشجو هستم و به سن 45 سالگی رسیدم و من از شما درخواستی دارم و از خداوند بلند مرتبه و توانا تقاضای رسیدن به آن را دارم؛ و آن همان (حرز یا دعایی است که فقط مختص من قرار دهید)، و آن این که حرز برای شما باشد و مختص کسی دیگر از شیوخ و یا ائمه نباشد، با توجه به‌ این که من بیشتر از بیست سال از عمرم را در علوم اهل بیت و اولیاء و شایستگان گُذراندم، ولی تا الان به هدفم نرسیدم، و راه صحیح از آن خداست. فرستنده: أمجد نجار - مصر پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند توفیق انجام هر کار خیر به شما دهد، چگونه می‌خواهی به هدف برسی در حالی که راه را پیدا نکردی؟! اگر می‌خواهی راهی که شما را می‌رساند بشناسی و در آن قدم بگذاری، در طول مدت سه روز یا کمتر در صورت امکان با اخلاص خداوند را با این ذکر یاد کن: سوره نور را 70مرتبه بخوان، و: (نَبَّأَنِی الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ) 10000 مرتبه بگو بدون این که بخوابی و قطع کنی، خداوند شما را برای اخلاص موفق می‌کند، تا خداوند راه را برایت مشخص کند، و اگر راه را شناختی، می‌بینی که به هدفت رسیده‌ای، خداوند شما را موفق نماید. مبادا که فقط با زبان با خداوند روبرو شوی درحالی که از وی طلب هدایت می‌کنید، بر شماست که خود را از هر گونه شناخت قبلی که از خداوند یا از اولیائش که خداوند سبحان و متعال به آنان رهنمود کرده، رها کنی. بین دستان خداوند باید بدون افکار و احکام قبلی باشی، همان‌طور که خداوند سبحان به شما یاد داده که موی سرت را بتراشی وقتی که به سوی خانه او می‌روید، و موی در ملکوت به معنای افکار و آن‌چه در عقل انسان است می‌باشد. از هر فکر و حکم قبلی خود را رها کن، با اخلاص به خداوند رو کن، و خود را خواهی یافت که راه را شناختی و پا بر آن نهادی و به فضل خداوند بر شما به هدف رسیدی. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/460: معنی سخن امیر المؤمنین «...إذا صاح الناقوس...»

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم. پاسخ را فقط از امام و پدرم (ع) می‌خواهم. سلام و رحمت و برکات خداوند بر پدرم، متکلم موسی در کوه طور. آقای من ما را از خطبه‌ها و علم بسیار زیادتان محروم نکنید، خداوند شما را حفظ کند و ما را از انصار واقعی و راستین شما قرار دهد، خدایا استجابت کن. دوست دارم شما همه‌ی حدیث امام امیر المؤمنین یعسوب الدین و امام ما را تفسیر نمایید: "إذا صاح الناقوس وکبس الکابوس" "وقتی ناقوس به صدا در بیاید و کابوس چیره شود" تا آخر حدیث امام، و سلام بر شما ای پدر و امام و آقای من، ای متکلم موسی، ای شبیه موسی، ای شبیه عیسی (ع)، خداوند افرادی که سر حسین (ع) را در این زمان بالای نیزه می‌کنند لعنت کند. فرستنده: أنصاری - سوید پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند به شما جزای خیر دهد، و شما را برای انجام هر کار خیری موفق نماید، و خداوند شما را جُزو افرادی قرار دهد که به واسطه آنان دینش را یاری می‌دهد، و ان شاء الله وقتی احتیاجی به بیان سخنی برای مردم و انصار باشد، به فضل خداوند بر من، بیان خواهم کرد، و از خداوند سبحان و متعال می‌خواهم که مَرا با فضل و منتش به خدمت کردن به شما موفق کند. اما نشانه‌های ظهور و تفاصیل آن، خداوند شما را توفیق دهد، بعضی از آن‌ها در روایات برای اهداف و خواسته‌هایی رمز گذاری شده‌اند، برای ما امکان ندارد که از آن‌ها پرده برداریم مگر همان مقداری که خداوند در زمانی که خود بخواهد از آن پرده برداریم، اما آن چه را که ترک کردیم، برشماست که با توفیق خداوند به شما آن را بفهمید، و ان شاء الله در زمانش برای شما روشن و واضح می‌شود، خداوند شما را برای انجام هر کار خوبی موفق کند. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/461: درخواست مشورت برای ازدواج...

آقا و مولایم سلام علیکم. در ابتدا متاسفم، چون با مشکلات خاص خودم مشغول شدم، ولی خداوند می‌داند که چقدر از این موضوع ناراحت هستم، آقای من، مشکل من این است که هر وقت اراده ازدواج می‌کنم و شخص مناسبی پیدا می‌کنم، مشکلاتی به وجود می‌آید و عقد ازدواج به هم می‌خورد، و حتی در بعضی امور به خاطر این موضوع با انصار کدورتی به وجود می‌آورم، و مَرا سرزنش می‌کنند، ولی نمی‌دانم چرا این مسائل برای من اتفاق می‌افتد، و در بعضی اوقات همسر مناسب پیدا می‌کنم اما استخاره خوب نیست و یا این که استخاره خوب در می‌آید ولی آن شایسته همسری مرا ندارد و یا خانواده‌ام آن را رد می‌کنند، و یا وقتی نسبت به‌ این موضوع تلاش می‌کنم، مشکلاتی ایجاد می‌شود. و من در این موضوع سرگردانم، و نمی‌دانم چه کاری انجام دهم، بین این که من جوانم و علاقه‌ای به ازدواج دارم، و بین این موضوعی که مرا رها نمی‌کند حتی قبل از این که در این دعوت مبارک وارد شوم، و من بر این حالت هستم، انگار لعنتی است که دنباله روی من است، یا (جادو شده‌ام) یا چیزی شبیه آن، حتی از غیر از انصار [خانواده غیر انصار] خواستگاری کردم و آن دختر عمویم بود، و آن‌ها به خاطر انصاری بودنم قبول نکردند که دخترشان را بمن بدهند و مسائل بسیار دیگری وجود دارد... اما الان از خواستگاری هر خانمی می‌ترسم، چون از نتیجه آن می‌ترسم، و تا احساسات او را جَریحه‌دار نکنم، اما این نامه‌ام به‌ این خاطر است که می‌خواهم سرانجام کارم را بدانم. مسئله دوم این است که یکی از خواهران انصاری برایم دختر انصاری پیداکرده و من سرگردان هستم، آیا برای ازدواج با وی اقدام کنم، پدرم نظر شما چیست؟ اجازه بدهید شما را این گونه صدا بزنم، چون غیر از شما پدری ندارم، همه چیزی که می‌خواهم این است که مرا راهنمایی کنید که چه کاری انجام دهم؟ و از طولانی شدن متاسفم، در پناه و امنیت خداوند باشید. خداوند برای شما و آل محمد (ع) فَرج حاصل کند آمین. فرستنده: فیزیاء - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. از خداوند می‌خواهم که توفیق انجام دادن هر کار خیر به شما بدهد، و بر شماست که قبل از این که اقدام به ازدواج، دو رکعت نماز بخوان و از خداوند بخواه که ازدواج با خانم شایسته‌ای را برایت آسان نماید، تا شما را حفظ کند و در مسیرت بسوی خداوند و به حق یاورت باشد، و شما را در ثابت قدم ماندن در راه بزرگ یاری ات کند. و بهتر است که نمازت در کنار ضریح امام حسین علیه السلام باشد و حسین علیه السلام را نزد خداوند سبحان ومتعال شفیع خودت قرار بدهی، و بعداز این که خداوندسبحان با منتش ازدواج یا خانم شایسته‌ای رابرایت آسان کرد، بعداز عقدازدواج 2رکعت نماز شکر خداوند بخوان، و بعد از آن دعا کن، چون دعا موقع عقد ازدواج با اذن خداوند مُستجاب می‌شود، خداوند تو را برای انجام هر کار خیری موفق کند وخوبی آخرت ودنیا را نصیبت نماید.والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/462: قسم دادن برای دیدن یمانی از طرف کسی که او را ندیده است...

بسم الله الرحمن الرحیم آقا و مولایم یمانی آل محمد (ع) سلام علیکم. آیا برای فردی از انصار جایز است، زمانی که از وی پرسش شود: آیا سید احمدالحسن (ع) را دیدید، به آن‌ها پاسخ دهد: بله، و منظور وی این باشد که مثلاً در رؤیا او را دیده‌است؟ فرستنده: إیاد پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند شما را موفق کند و برای انجام هر کار خیری مُحکم نماید، نجات در راستگویی است، و حقیقت را همان‌طور که هست بگویید، هر فردی که خداوند بخواهد ایمان بیاورد ایمان می‌آورد، خداوند شما را موفق کند و محکم نماید و قدم‌هایتان را محکم کند. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/463: وضعیتم به گونه ای است که نمیتوانم بیعتم را علنی کنم.

آیا باید بیعت علنی باشد یا امکان دارد در قلب (تقیه) باشد؟ من در جایگاهی هستم که اجازه نمی‌دهد تا بیعتم را علنی کنم، و خانواده‌ای دارم و سرپرست آن‌ها هستم و سه کودک دختر دارم، چه کار کنم؟ اللهم صل علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً کثیراً. متشکرم. فرستنده: باسم - مصر پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. اگر وضعیت شما به گونه‌ای است که نمی‌توانید علنی کنید، می‌توانید ایمان‌تان را پنهان کنید، و اگر فردی را پیدا نمودید که امید خیر در او بود، می‌توانید او را تبلیغ کنید یا او را به خواندن و شنیدن طبق راه‌هایی که برایتان امکان دارد راهنمایی کنید. خداوند شما را برای انجام هر کار خوبی موفق کند و قدم‌هایتان را بر حق ثابت بِدارد. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/464: کدام یک برای دختر بهتر است:‌ ازدواج یا درس خواندن.

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. آقا و مولایم یمانی آل محمد (ع) سلام بر شما و تمامی ‌انصار، ان شاءالله خداوند ما را از افرادی که بر ولایت ثابت قَدم بماند قرار‌دهد. آقای من، پرسشی دارم که امیدوارم به آن پاسخ دهید، اگر جُزو افرادی باشم که مُستحق پاسخ به آنان باشم. و پرسشم: کدام یک برای دختر بهتر است، ازدواج یا درس خواندن؟ و اگر یکی از انصار برای خواستگاری او آمد، درس را رها کند و ازدواج کند بهتر است یا درسش را تکمیل کند؟ و اگر ازدواج را رد نمود، آیا به خاطر رد‌کردن اولیاء خداوند گناهی مُرتَکب شده درحالی‌که رد نموده‌است، چون آن‌ها قبول نمی‌کنند که زن درسش را تکمیل کند، و آیا جایز است با فردی غیر از انصار ازدواج کند؟ و آیا برای مردی جایز است که با غیر انصار ازدواج کند؟ این پرسشم است، و امیدوارم که شما آقایم پاسخ دهید، و آن‌چه که به صلاحم هست را برایم دعا کنید. فرستنده: نرجس - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. اگر بین ازدواج و آموزش تعارضی باشد، ازدواج برای زن بهتر است، و اما اگر تعلیم را برتر می‌داند برای وی جایز است که ازدواج را ترک کند و تعلیم را تکمیل کند، یا این که ازدواج کند و تعلیم را تکمیل کند، هرگاه بین این دو تعارضی نباشد. برای زنی که به حق ایمان دارد جایز است تا با مردی از اَهل حق که به ائمه و مهدیین ایمان دارد ازدواج کند، یا این که با مرد مسلمانِ مخالف ولی با ائمه و مهدیین دشمنی ندارد، ازدواج کند. به نسبت زن مومن، ازدواج با غیرِ‌مومن مکروه است، برای زن مومن بهتر است که از همراهی نمودن با مرد غیرِ‌مومن دوری نماید. اما مرد مومن، برایش ازدواج با زن مومن یا زن مسلمانی که مخالف است ولی با ائمه یا مهدیین دشمنی ندارد جایز است، هم‌چنین برای مرد مومن جایز است تا با زن اهل کتاب مسیحی یا یهودی ازدواج کند. خیر دنیا و آخرت را از خداوند برایت مسئلت می‌جویم و شما را بر حق و یاری حق ثابت قَدم بدارد، و کارهایت وفق خواسته‌ات و رضای خداوند آسان کند. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/465: پرسش فقهی و معنی این سخن خداوند متعال:‌« اشرح لی صدری...»

بسم الله الرحمن الرحیم سلام و درود بسیار بر اشرف خلق حضرت محمد و بر خاندان پاکش از ائمه و مهدیین باد. از خداوند بلند مرتبه سلامتی شما را خواهانم، و شما را از هر شر این دنیا محافظت کند، به حق لا اله الا هو الحی القیوم. آقای من، سوالاتی دارم که می‌خواهم به آن پاسخ دهید: پرسش اول: آیا برای فرد جایز است در محلی کار کند که درآن گوشت خوک خرید و فروش می‌شود، و گوشت را به مسلمانان نمی‌فروشد، هم‌چنین مالک آن مکان نیست و وی فقط در آن‌جا کار می‌کند؟ و پرسش دوم: اگر فردی راننده ماشینی باشد و در شرکتی که کار می‌کند گوشت‌های غیرِحلال یا غیر آن انتقال داده می‌شود، آیا بر وی حرامی‌ است؟ با توجه به ‌این‌که ‌این فرد فقط راننده است و ماشین در ملکیت وی نیست. و پرسش سوم: آیا سِپُرده گذاری در بانک‌های غیر‌اسلامی و گرفتن وام از آنان جایز است، و بعد از آن اگر توانست که ‌این مبلغ را به آن‌ها برگرداند و اگر نتوانست آن را برنگرداند؟ پرسش چهارم: تفسیر فرموده خداوند متعال چیست که فرمودند: ﴿قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی * وَ یسِّرْ لِی أَمْرِی* وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی* یفْقَهُوا قَوْلِی* وَ اجْعَل لِّی وَزِیراً مِّنْ أَهْلِی﴾([50]) (گفت: پروردگارا، سینه‌ام را گشاده گردان، و کارم را برای من آسان ساز، و از زبانم گره بگشای، (تا) سخنم را بفهمند، و برای من دستیاری از کسانم قرار ده). وپرسش پنجم: تفسیر خطبه کوثریه چیست؟ و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. فرستنده: محمد سویفی - کانادا پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. کار کردن در محل خرید و فروش گوشت‌هایی که خوردنش حلال نیست جایز است، مانند گوشت خوک یا گوشت‌هایی که به صورت شرعی تزکیه نشده‌است، هم‌چنین کار کردن به عنوان راننده ماشینی که گوشت‌هایی که خوردنش حلال نیست را حمل می‌کند جایز است، ولی جایز نیست که در محل فروش شراب یا راننده ماشینی که شراب را حمل می‌کند کار کند. و به نسبت معاملات با بانک‌هایی که در ملکیت غیر ‌مسلمانان است یا در ملکیت نواصبی که با امامان یا مهدیین دشمنی دارند جایز است تا از آنان وام‌هایی با سود بگیرید، یا نزد آنان سپرده گذاری نمایید و از آن‌ها سود بگیرید، چون ربایی بین مومن و غیر‌مسلمان نیست یا بین مومن و فردی که دشمنی دارد. و اگر از امثال این افراد وام گرفتی و نتوانستی پَس بدهی، اشکالی ندارد، خداوند شما را موفق کند. ج س4: خداوند متعال می‌فرماید: ﴿قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی ( وَ یسِّرْ لِی أَمْرِی ( وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی ( یفْقَهُوا قَوْلِی ( وَ اجْعَل لِّی وَزِیراً مِّنْ أَهْلِی﴾. وخداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَ إِذْ نَادَی رَبُّک مُوسَی أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ( قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلَا یتَّقُونَ ( قَالَ رَبِّ إِنِّی أَخَافُ أَن یکذِّبُونِ ( و َیضِیقُ صَدْرِی وَ لَا ینطَلِقُ لِسَانِی فَأَرْسِلْ إِلَی هَارُونَ﴾([51]). (و (یاد کن) هنگامی را که پروردگارت موسی را ندا در داد که به سوی قوم ستمکار برو: قوم فرعون؛ آیا پروا ندارند؟! گفت: پروردگارا، می‌ترسم مرا تکذیب کنند، و سینه‌ام تنگ می‌گردد، و زبانم باز نمی‌شود، پس به سوی هارون بفرست). دعای موسی (ع) واضح است که وی از خداوند موارد زیر را طلب نموده‌است: اشْرَحْ لِی صَدْرِی. سینه‌ام را گشاده گردان وَ یسِّرْ لِی أَمْرِی. وکارم را برای من آسان ساز وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی. و از زبانم گِره بِگشای یفْقَهُوا قَوْلِی. سخنم را بفهمند وَ اجْعَل لِّی وَزِیراً مِّنْ أَهْلِی. و برای من دستیاری از کسانم قرار ده در این آیات موسی (ع) علت درخواستش را -گِرِه گُشایی از زبانش- بیان می‌کند، به‌ این‌که آن‌چه می‌گوید را بفهمند. هم‌چنین علت درخواستش را بیان کرده‌است که سینه‌اش گُشاده شود، چون او می‌ترسد که سینه‌اش تنگ شود و زبانش به سخن نیایَد. نتیجه روشن است؛ نزد موسی (ع) در سخن گفتن و رساندن معلومات به دیگران مشکل وجود داشت، و با فرستادن هارون به عنوان وزیر که به وی در امر رساندن رسالت کمک کند این مشکل را بخصوص به صورت جزئی برای موسی (ع)، و به صورت کلی در رسالت موسی (ع) حل نمود. و مستجاب شدن دعای موسی (ع) توسط خداوند در نهایت حکمت تحقق یافت، و موسی خواست که قدرت بر تبلیغ نیکو شود، و درخواست کرد تا هارون را به عنوان وزیرش مبعوث کند، و خداوند قدرت موسی (ع) را بر تبلیغ به‌اندازه معین نیکو کرد، و با هارون (ع) به اتمام رساند، و خداوند هارون (ع) را به خاطر مستجاب کردن درخواست موسی (ع) مبعوث کرد، و مبعوث کردن او را در نهایت حکمت قرار داد، وایشان مشکل موسی (ع) را در تبلیغ فرعون و قومی‌که برای آن‌ها فرستاده شده را حل نمود، ﴿قَالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَک یا مُوسَی﴾([52]). (فرمود: ای موسی، خواسته‌ات به تو داده شد). و خداوند متعال بیان می‌کند که در بیان موسی (ع) خِلَلی وجود دارد که مُرتفع نشده، زمانی که سخن فرعون را تعریف می‌کند: ﴿أَنَا خَیرٌ مِّنْ هَذَا الَّذِی هُوَ مَهِینٌ وَ لَا یکادُ یبِینُ﴾([53]). (مگر نه ‌این است که من از این مردی که از خانواده و طبقه پستی است و هرگز نمی‌تواند فصیح سخن بگوید برترم؟). و خداوند متعال در مورد بیان سخن موسی (ع) می‌فرماید: ﴿وَأَخِی هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِسَاناً فَأَرْسِلْهُ مَعِی رِدْءاً یصَدِّقُنِی إِنِّی أَخَافُ أَن یکذِّبُونِ﴾([54]). ( و برادرم هارون زبانش از من فصیح‌تر است؛ او را همراه من بفرست تا یاور من باشد و مرا تصدیق کند؛ می‌ترسم مرا تکذیب کنند!). بنابراین نزد خود موسی (ع) چیزی از خلل در بیان باقی ماند، و این خواست خداست که ‌این خلل سببی باشد برای مدعیان باطل امثال فرعون و سربازان و مریدانشان وانمود کنند که از موسی حق‌تر هستند و این‌که آن‌ها بر حق هستند، و موسی (ع) (حاشاه) باطل است: ﴿وَ نَادَی فِرْعَوْنُ فِی قَوْمِهِ قَالَ یا قَوْمِ أَلَیسَ لِی مُلْک مِصْرَ و َهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِی مِن تَحْتِی أَفَلَا تُبْصِرُونَ * أَمْ أَنَا خَیرٌ مِّنْ هَذَا الَّذِی هُوَ مَهِینٌ وَ لَا یکادُ یبِینُ * فَلَوْلَا أُلْقِی عَلَیهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاء مَعَهُ الْمَلَائِکةُ مُقْتَرِنِینَ * فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فَاسِقِینَ﴾([55]) ( فرعون در میان قوم خود ندا داد و گفت: «ای قوم من! آیا حکومت مصر از آن من نیست، و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارد؟ آیا نمی‌بینید؟** مگر نه ‌این است که من از این مردی که از خانواده و طبقه پستی است و هرگز نمی‌تواند فصیح سخن بگوید برترم؟** (اگر راست می‌گوید) چرا دستبندهای طلا به او داده نشده، یا اینکه چرا فرشتگان دوشادوش او نیامده‌اند (تا گفتارش را تأیید کنند)؟!** (فرعون) قوم خود را سبک شمرد، در نتیجه از او اطاعت کردند؛ آنان قومی فاسق بودند!). به خطاب دینی فرعون دقت کن که فرق چندانی با خطاب فقهای گمراه امروز ندارد، او این سخن را می‌گوید ﴿یا قَوْمِ أَلَیسَ لِی مُلْک مِصْرَ وَ هَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِی مِن تَحْتِی أَفَلَا تُبْصِرُونَ﴾: یعنی او به قومش می گوید: نگاه کنید، خداوند مَرا یاری کرده و حکومت مصر را به من داده، و امور حکومت را برای من آسان کرده‌است، واگر موسی (ع) برحق بود، خداوند به او تمکین می‌داد و کارها را برای او آسان می‌کرد. این همان مغالطه دینی اول نزد فرعون و فقهای گمراه در هر زمان است. ﴿أَنَا خَیرٌ مِّنْ هَذَا الَّذِی هُوَ مَهِینٌ وَ لَا یکادُ یبِینُ﴾: فرعون می گوید: موسی (ع) نمی‌تواند درست صحبت کند، اگر با خداوند سبحان و متعال بود، خداوند زبانش را به صورت کامل اصلاح می‌کرد، و دیگر خِللی در سخن گفتن نداشت، پس در نتیجه: فرعون خودش را بالاتر می‌داند، چون در صحبت کردن تواناست و خِللی در زبانش ندارد، و این مغالطه دوم است، و فقهای گمراه و افرادی که امروزه با آن‌ها هم نوا شدند و سخن فرعون گرفتند و گویی فرعون پیشوا و معلم آن‌هاست، و دقیقاً شبیه سخنان و کارهای او انجام می‌دهند. ﴿فَلَوْلَا أُلْقِی عَلَیهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاء مَعَهُ الْمَلَائِکةُ مُقْتَرِنِینَ﴾: فرعون این سخن را گفت و فقهای گمراه و پیروان امروز آن‌ها در سخنش با وی مشارکت دارند (این گونه می‌گویند:) فردی که خداوند می‌فرستد و فردی که امام مهدی (ع) می‌فرستد باید او را بی‌نیاز کند و همه قدرت‌ها را برایش فراهم کند، از جمله قدرت مالی و قدرت اعجازی که ما را بر ایمان مجبور کند. آیا آیه را به خوبی ملاحظه می‌کنی که چگونه فرعون قبل از هزاران سال پیش سخنی گفته که امروزه فقهای گمراه همین سخن را دوباره تکرار می‌کنند: ﴿فَلَوْلَا أُلْقِی عَلَیهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاء مَعَهُ الْمَلَائِکةُ مُقْتَرِنِینَ﴾، معنی آن؛ چیزی که خارج از عادت باشد بیاورد و برای ما معجزه بیاورد، با معجزه قاهره روشن باید اثبات کند که خداوند و فرشتگان با او هستند. آن‌ها می‌خواهند که مجبور به‌ ایمان آوردن شوند، عصایی که تبدیل به افعی می‌شود برای‌شان فایده ندارد، چون افراد زیادی به غیر از موسی (ع) هستند که‌این کار را انجام می‌دهند، واگر ساحرانی باشند، موسی ساحر است، و اگر برآنان غلبه کند، او بزرگ‌ترین وماهرترین آنان است، ولی اصلاً امکان ندارد که فرستاده‌ای از سوی خداوند باشد. دست سفیدی که اشاره به پاکی موسی (ع) دارد برای‌شان فایده‌ای ندارد، وچگونه برای‌شان مفید است؟! اگر برای‌شان فایده‌ای داشت، به آن نیازی نداشتند، وآیا پاکی و طهارت دل موسی (ع) بر آنان پنهان بود، درحالی‌که با وی معاشرت داشتند و قبل و بعد از این که فرستاده شود او را می‌شناختند. رود نیل که تبدیل به رنگ سُرخ شد برای‌شان سودی ندارد، و می‌توانند به راحتی احتجاج کنند که ‌این مسئله طبیعی که رود نیل بخاطر جنگ‌های خونین در مسیر رود، قبل از این که به آن‌ها برسد با خون رنگی شود، و به راحتی می‌گویند: ارتباط موسی (ع) با این مسئله چیست؟! درنتیجه هر فردی که می‌خواهد تکذیب کند، به هر چیزی را به هر چیزی مُرتبط می‌کند، آنان کوری و گمراهی را بر بینایی و هدایت برتری دادند، به همین خاطر فرعون و فقهای گمراه به چیز زیادی نیاز ندارند، بلکه سخنان اندکی کفایت می‌کند، کافی است که فرعون بگوید: در نزد موسی (ع) خللی در رساندن سخن است، و موسی (ع) معجزه آشکاری که هیچ شبهه‌ای در آن نیست نیاورد، و فرعون و فقهای گمراه را می‌یابد که بیشتر مردم از آن‌ها -با غبار (و پنهانی) که شبیه آن نیست- تبعیت کرده‌اند، همان گونه که متاسفانه همیشه ‌این‌گونه هستند. ﴿فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فَاسِقِینَ﴾. و چه استخفاف تلخی است که علی (ع) را به صورتی قرار داد که تلخی‌اش را این گونه احساس می‌کند، مانند تیری که در دهانش کاشته شده‌است (و فی الحلق شجی) ([56]).)در حلق خار است.( واقعاً مسئله تلخی است، می‌بینی که خداوند سبحان و متعال فراعنه و فقهای گمراه را جلوی چشم همه مُفتضح می‌کند، و باطل آنان را به دست خودشان و کارها و تناقضات و سلوک منحرفشان و پیروی از هوا و هوس و طلب دنیا بیان می‌کند، ولی با همه ‌این‌ها مردم از آن‌ها دنباله‌روی می‌کنند، و با عذرهای پوچ برای رفتار وسخنان و روش منحرف و تحریف کننده شریعت برای آن‌ها توجیه می‌کنند. و الحمد لله رب العالمین. شما و مومنین سفارش می‌کنم که با همسران و خانواده‌تان نیکوکار باشید، خداوند شما را توفیق دهد، و نیکوکاری با همسر مومن، امور را به سمتی که در آن خوبیِ آخرت و دنیا سوق می‌دهد، و این رفتار رزق را سرازیر می‌کند و فقر و شر را دفع می‌کند، از خداوند برای‌تان خوبی دنیا و آخرت و اصلاح بین خودتان را می‌خواهم، خداوند شما را برای انجام هر کار خوبی موفق کند. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/466: چند پرسش از روایات.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الحمد لله رب العالمین، اللهم صل علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین الطیبین الطاهرین و سلم تسلیماً کثیراً. سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، ای اهل بیت نبوت، و معدن رسالت، و محل رفت وآمد فرشتگان، و محل حکمت. سلام بر پناه گاه اَمن خداوند، و راه مستقیم وی، و پُل عبور به ساحت قدس خداوند، ای قائم آل محمد... ای معلم موسی و شبیه عیسی و زِره پیامبران. سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، ای بنده صالح، ای حجت خداوند و فرزند حجتش و پدر حجت‌هایش، به سمت شما می‌آیم و به شما پناه می‌آورم، ای پناهگاه و دِژ و رحمت، ای یمانی آل محمد. آقای من، با بی‌صبری منتظر روزی هستیم که با خروج مبارک شما فجر دولت عدل الهی در آن طلوع کند،... روزی که برای آن پیامبران زمینه سازی کردند و اولیاء و شایستگان از زمان پیامبری آدم (ع) و تا به امروز منتظر آن هستند... از خداوند به حق شما می‌خواهیم که روز بالا رفتن شما بر منبر کوفه را به ما نشان دهد، تا همه‌ی بشریت را مورد خطاب قرار دهی... به حق آل محمد (ع) خداوند مَرا از خادمان شما قرار دهد، و این فضیلتی بزرگ و منتی بزرگ است که لایق آن نیستم، و به برکت دعای شما برای بنده حقیر و ضعیفی مثل من، به اذن خداوند سبحان به آن نائل می‌شوم. آقا و فرزند آقای من، در قلبم عشق و شوق بزرگی به شماست... کلمات مناسبی پیدا نمی‌کنم تا آن‌چه در سینه‌ام است را بیان نمایم، ولی خداوند سبحان خودش می‌داند. ای حجت خداوند، اگر ترس از طولانی شدن و سنگینی بر شما نبود، از نوشتن دست بر‌نمی‌داشتم... ولی آقای من، ای یمانی آل محمد (ع) سوالاتی دارم که به غیر از امثال شما کسی به آن پاسخ نمی‌دهند، و شما اهل بیت (ع) می‌توانید پاسخ دهید یا به خاطر نیاز یا مصلحتی به آن پاسخ ندهید، شما ای آقایم از من بر خودم اولی‌ترید. أولاً: شما را به حق صبر‌کننده زیاد صبر، صبری که بیشتر از 1150 سال طول کشید، درخواست می‌کنم برایم دعا کنید تا در خروج‌تان یاور شما باشم، برای حمایت از شما سلاح حمل کنم، و به خاطر اقامه دولت عدل الهی بجنگم... و می‌دانم که دعای شما رد نمی‌شود... و من و پناه به خداوند از منیت، مستحق این نیستم مگر با رحمت و منت خداوند سبحان، و شما کریم و اَهل فضل و همه فضل هستید. ثانیاً: ای جایگاه علم خداوند و ای کسی که پیامبران اولوا العزم آموزش دادی، از شما تقاضا دارم آن‌چه با کمک آن بتوانم محاسن اخلاق الهی را سیر کنم را به من تعلیم دهید و آن‌چه بتواند مرا با بعضی از حقایق آشنا کند تا بتوانم خود را به سوی خداوند سبحان نزدیک نمایم ... و کسی‌که به شما پناه می‌آورد وا ز شما درخواست می‌کند زیان نمی‌بیند، ای آقای آفریده‌ها. ثالثاً: پرسشم در مورد وصیت رسول الله (ص) در شب وفاتش است، وصیتی که برای اثبات حق شما به آن احتجاج می‌کنیم... در زمانی که جد شما ابو‌عبدالله‌ الحسین به سمت کربلا می‌رفت، کجا بود؟ چون بعضی از روایات وارده از اجداد شما (ع) بیان می‌کند که وصیتی وجود داشت که حسین (ع) آن را نزد اُم سلمه قرار داد، و در روز طَف (و عاشورا) وصیت‌هایی بود که آن را نزد فاطمه کبری (ع) قرار‌داد، و وصیت مقدسه محمد رسول الله (ص) به هنگام خروج امام حسین (ع) به سمت کربلا کجا بود؟ رابعاً: از پدرانتان (ع) وارد شده که فرمودند: (فإذا ظهر السفیانی اختفی المهدی ثم یخرج من بعد ذلک) (وقتی سفیانی ظهور کند، مهدی پنهان می‌شود، وبعداز آن خروج می‌کند). آقایم ای فرزند رسول الله (ع)، آیا ظهور سفیانی در این‌جا را می‌توان بر معنای غلبه حمل کرد؟ مانند فرموده خداوند متعال: ﴿لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ﴾([57]) ( تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند)؛ آقای من، چون فاصله زمانی که تمثیل کننده آغاز غیبت شما و سرگردانی مردم و امری که جَدِ شما رسول الله (ص) وجدتان امیر المؤمنین (ع) بدان خبر دادند، آن همان زمان ظهورش و غلبه وی بر همه احزاب سیاسی که بر سر ملکی که خداوند جز برای اهلش برای آن‌ها قرار نداده با هم رقابت می‌کنند، و دنباله‌روی دشمنان پیامبران (ع) شدند، بلکه بیشتر از آن، زمین مردمی بدتر از آن‌ها به خود ندید... و پرسشم این است: آیا امکان دارد استدلال کنیم که منظور از هرگاه سفیانی که در خبر وارد شده ظهور کند بر تعیین شخصیت سفیانی اول که خودش ... قرار دهیم...؟ خامساً: ای حجت خداوند در زمین، در وصیت مقدس رسول الله (ص) در شب وفاتشان به امیر المؤمنین ( این مقطع وجود دارد: (یا علی، أنت وصیی علی أهل بیتی حیهم ومیتهم، وعلی نسائی فمن ثبتها لقیتنی غداً، ومن طلقتها فأنا برئ منها، لم ترنی ولم أرها فی عرصة القیامة) (ای علی، شما وصیم بر اهل بیتم زنده و مرده آن‌ها و بر زنانم هستید هر کدام از آن‌ها را ثابت نگه داشتی فردا مرا خواهد دید و هر کدام را که طلاق دادی و من از آن مبراء هستم و در عرضه قیامت نه او مرا می‌بیند و نه من او ‌را)، پرسشم این است: آیا زنی که بر امیر المؤمنین (ع) خروج کند طلاق داده شد؟ آقای من، در پایان از خداوند سبحان می‌خواهم که برای شما در زمین تمکین حاصل کند و روز خروج‌تان را نزدیک‌تر نماید، و اَمر را بر شما آسان کند، و به برکت دعای شما، مَرا به عنوان خادم شما قبول کند، و چه روز بزرگی است که ببینیم قائم آل محمد احمدالحسن (ع) همه جهانیان را از مسجد کوفه مورد خِطاب قرار می‌دهد. فدایتان شوم، شما به نفسم اولی‌ترید... آقای من ای فرزند رسول الله (ص)، از من در گُذر، ای فرزند علی بن ابی طالب (ع) از من در گذر، ای فرزند امام مهدی (ع) به حَقِّ‌تان از کوتاهی من در گذر، به خدا قسم من در حق شما کوتاهی نمودم، و از شما درخواست بخشش و عَفو می‌کنم، و ای بهترین آفریدگان خداوند سبحان، شما اَهل بخشش هستید. ملاحظه: از برادران انصار الله خود می‌خواهم -خداوند مَرا خادم آنان قرار دهد- این نامه را به امام احمدالحسن (ع) تحویل دهند. فرستنده: زیاد - فنلاند پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند شما را بر انجام هر کار خوبی موفق نماید، و قدم‌هایت را برای چیزی که خوبی آخرت و دنیا در آن است محکم کند، و خداوند شما را جُزو افرادی قرار دهد که دینش را یاری می‌کنند، و با فضل و منتش ما را در دنیا و آخرت با شما جمع کند، از خداوند می‌خواهم که شما را از آن‌چه درحال آمدن هست نجات دهد، و اینکه نزد خداوند برای شما به همراه حسین (ع) و یاران حسین (ع) در هر زمانی قدم استواری داشته باشید، ان شاءالله شما با ایمان‌تان به همه خوبی رسیدید، ولی فقط به ما بر غلبه بر نفس‌ها و هواهای‌تان کمک کنید، خداوند شما را رحمت کند، درب‌های آسمان باز است، از آن چشم نپوشید، خداوند شما را موفق کند. اما در مورد آن‌چه در روایات ذکرشده یا آن‌چه در واقع اتفاق می‌افتد، خداوند شما را رحمت کند، اگر برایتان در بیان این اَمر فایده‌ای دیدم، ان شاءالله آن را در وقتش بیان می‌کنم. از خداوند می‌خواهم که از عذاب خداوند نجات پیداکنید، و شما را برای یاری حق موفق کند. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/467: درخواست دعا برای فرزند بیمار...

بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیکم و رحمة الله و برکاته، سلام بر شما، ای آقایم، و ای یمانی آل محمد بر شما و بر آنان بهترین درود‌ها و سلام‌ها. آقایم، شما را به خداوند یگانه و یکتا و تنها، خدایی که نه می‌زاید و نه زاده‌شده قسم می‌دهم، که خواهشا برای کودک مبتلا به بیماری قندی دعا کنید، و ای آقا و مولایم، شما را به بیمار کربلاء قسم می‌دهم که برایم دعا کنید، و مولایم از جراتم معذرت خواهی می‌کنم، ولی می‌دانم که سینه‌های آل محمد (ع) بزرگ است. و الحمد لله رب العالمین، ان شاءالله تا آخرین نفس خادم شما هستم. فرستنده: أبو محمد - أمریکا پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند شما را بر انجام هرکار خوبی موفق کند، و شما را جُزو افرادی قرار دهد که دینش را یاری می‌دهند، و از خداوند می‌خواهم که به بیمار شما به آن‌چه حق اوست منت بِنَهد، و اوست اَهل تقوی و اهل آمرزش است. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/468: سوالی در مورد روح...

و لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. آقا و مولایم امام احمدالحسن (ع)، سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما، پدر عزیزم، خداوند به شما در برابر ستم و جوری که بیابان و دریا را پُر‌کرده صبر دهد، و ای فرزند رسول الله (ص)، خداوند به شما و به ما کمک کند، خداوندی که حول و نیرویی برای فردی غیر از او نیست. در صحیفه سجادیه امام زین العابدین (ع) در درود بر حمل کنند گان عرش وهر فرشته نزدیکی آمده است: (وَالرُّوحُ الَّذِی هُوَ عَلَی مَلائِکةِ الْحُجُبِ، وَالرُّوحُ الَّذِی هُوَ مِنْ أَمْرِک، فَصَلِّ عَلَیهِمْ وَعَلَی الرَّوْحَانِیینَ مِنْ مَلائِکتِک) ( روحی که بر فرشتگان حجاب هاست، وروحی که از دستورات توست، بر آنان وبر روحانی های از فرشتگانت درود بفرست). امام علی بن الحسین (ع) به چه چیزی اشاره می‌کند؟ و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. فرستنده: زینب - امارات پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند شما را بر انجام هر کار خوبی موفق کند، کتابی در زمینه روح نوشته شده، و در آن تفاصیل بسیاری از مسائل متعلق به روح است، و ان شاء‌‌‌الله وقتی زمانش فرا برسد، مُنتشر می‌شود و آن را می‌خوانید. و مرا از دعای‌تان فراموش نکنید، خداوند شما را محکم نماید و به شما خوبی آخرت و دنیا روزی دهد. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/469: ادامه دادن در حوزه و درس دادن آن...

بسم الله الرحمن الرحیم از وی مدد می‌جوییم و شکر اول و آخر برای اوست و سلام و درود بر برترین خلقش حضرت محمد و خاندان پاکش از ائمه و مهدیین باد. و بعد... سلام علیکم و رحمة الله و برکاته، سلام بر یمانی آل محمد (ع)، سلام بر بقیة الله در زمینش و حجتش بر بندگانش. آقایم، برایم مایه افتخار است که برای‌تان می‌نویسم، از سوی فردی که وجودش عدم و تاریکی و گناه است به سوی فردی که وجودش نور وجود با ارزش است، خطاب به کسی که دل‌های مومنین گریبان وی شده، به کسی که راز پنهان خداست، آقای من به خدا قسم، خجالت می‌کشم که شما را مورد خطاب قرا ر می‌دهم، ولی چاره‌ای جز این ندارم، سوالاتی دارم که امیدوارم به آن پاسخ دهید: أولاً: من جزء افرادی هستم که به دعوت شما ایمان آوردم و برایم افتخار بزرگی است، و تا الان در حوزه مشغول هستم، ولی به آن قانع نیستم، چون از اخلاق طلبه‌ها و علوم مفیدی که در آن وجود ندارد، و به ‌این خاطر حقوق شوم و خوار‌کننده طلبه‌ها، خسته شده ام، و هم‌چنین شبهه از خودم در حوزه و منطقه دور کنم، آقایم به چه چیزی راهنمایم می‌کنید، آیا باقی‌ بمانم یا خیر؟ ثانیاً: بیشتر اوقات مردم در مورد احکام از من پرسش می‌کنند و به چیزی که در رساله‌های عملیه مُتعارف است پاسخ می‌دهم، ولی می‌ترسم که مبادا این مخالف آن‌چه در کتاب شرایع الاسلام وجود دارد باشد، آقایم راه حل چیست؟ ثالثاً: بعضی از طلبه‌ها از من می‌خواهند که به آن‌ها اصول و علوم عقلیه آموزش دهم و بنده به‌خاطر ترس از مخالفت شما از آن فرار می‌کنم؟ در آخر و از همه مهم‌تر امیدوارم آقای من، ای فرزند بقیة الله، به حق فردی که شما را بر رازش امین شمرده، دعایی در صلاح آخرت و دنیای من کنید، شما نزد خداوند آبروی زیاد و منزلت رفیعی دارید، و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. فرستنده: روح الحق - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند شما را بر انجام هر کار خوبی موفق کند، از باطل و اَهل آن دوری کنید، و بر خداوند توکل کنید، خداوند شما را ضایع نمی‌کند، او مهربان و بخشنده است. خداوند شما را موفق کند، از انسان در مورد عمرش که در چه راهی صرف کرده پرسش می‌شود، وقت خودت را با این افراد ضایع نکن، بلکه بر خواندن آن‌چه که از اهل بیت (ع) در بیان حق و قرآن روایت شده بنشین مطالعه کن. اما در مورد نیاز مادی‌ات می‌توانی با انصار ارتباط برقرار کنی و از بیت‌المال حقوقی را دریافت کنی، از این جهت که شما طالب علم هستی و خودت را برای هدایت مردم آزاد نمودی، و از خداوند می‌خواهم که در آن برکتی به شما دهد و شما را به واسطه حق از ستم‌گران بی‌نیاز کند. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته . أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/470: درخواست مشورت برای اتمام درس در آن...

و لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. سلام علیکم و رحمة الله و برکاته خطاب به امام احمدالحسن (ع) که خداوند ایشان را در زمین تمکین دهد و فَرَج محمد و آل محمد (ع) را نزدیک کند. آقا و مولای من، بعد از این که خداوند با منت و فضلش حق را به من شناساند، نه با استحقاق من... این دعوت تمام وجودم را فرا‌گرفته بطوری که جز به آن به چیزی دیگر فکر نمی‌کنم. فضل خداوند را به سبب ادخالم در این دعوت را فراموش نمی‌کنم، و این که شما را فرستاد تا ما را از تاریکی‌ها به سوی نور بیرون... مولای من، از خداوند می‌خواهم تا در تمکین شما در سریع‌ترین وقت تعجیل کند، بلکه الان اتفاق بیفتد. پدر عزیزم، به دعای شما نیازمندم به ‌این‌که خداوند کوتاهی ما را در تبلیغ دعوتش ببخشد و اشتباهات ما را بپوشاند... این نامه را برای شما فرستادم تا راهم را با واگذاشتن هر چیزی که دارم در خدمت این دعوت، کامل نمایم. و من و پناه بر خدا از من در حال حاضر، در کلاس دوازدهم هستم، و ان شاء الله بعد از تقریباً یک نیم سال درسم به اتمام می‌رسد... ای مولای من، دوست دارم که از شما بپُرسم: دوست‌دارید وارد چه مقطعی (رشته‌ای) شوم؟ چه چیزی می‌خواهید، که خواسته شما همان خواسته خداست... و از خداوند می‌خواهم که دل‌هایمان را ظرف‌هایی برای خواست خودش قرار دهد... و در توانم نیست که در خدمت شما باشم و خاکی که قدم‌هایتان بر آن رفته را ببوسم... و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. فرستنده: زینب - امارات پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند شما را برای انجام هر کار خوبی موفق کند، و قدم‌هایت را برای آن‌چه مورد خشنودی خداوند سبحان و متعال است محکم کند. خداوند شما را موفق کند، در مورد درسَت بهتر است که مکان به خانواده‌ات نزدیک باشد تا در کنار آنان باشی، خداوند قدم‌هایت را استوار کند، و مردان و زنان مومن می‌توانند به دین خداوند خدمت کنند، و از کسانی باشند که رسالات الهی را به‌سوی مردم حمل می‌کنند، با توجه به توانایی دنیایی که دارند، خداوند شما را موفق کند، مَرا از دعایت فراموش نکن. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن جمادی الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/471: چند پرسش در خصوص خلقت و هستی...

دوست دارم بعضی از سوالاتی را از سید (ع) بپرسم، که ‌ایشان بخشنده و فرزند بخشنده است. سلام بر آل محمد، سلام بر یمانی. پرسش‌های علمی: 1- آیا زمین مسطح است یا کُروی، وآیا خورشید و ماه به یک اندازه هستند، و آیا خورشید یکی است و ماه یکی است، یا چند مورد هستند، چگونه است که در مکانی روز و در مکانی دیگر شب است، هم‌چنین تفسیر فصل‌های چهار‌گانه چیست، و تفسیر مد و جزر چیست، و اگر زمین مسطح است تفسیر افق چیست وقتی آن را کُروی می‌بینیم، و آیا سطح تاحدی بی‌نهایت کشیده‌شده یا حدی دارد، و تفسیر سفر هواپیماها از یک جهت تا جهت دیگر دور کره همان‌طور که اذعان می‌کنند، چیست؟ یا این صحیح نیست و هیچ کس در آن‌جا پرواز نمی‌کند؟ 2- آیا آبی که امروزه می‌نوشیم که خود حاوی اَملاح معدنی مانند پُتاسیم و فلوراید و سُدیم و غیره است، آیا این عناصر واقعا از مکونات آب هستند یا این که به آن اضافه شده‌اند و سم‌های شیطانی هستند که بطور عمد توسط شیاطین انسان و جن به آن اضافه می‌شود؟ 3- آیا گلبول‌های سفید و قرمز و کروموزم و اسپرم‌ها و تخمک‌ها و میکروب‌ها و باکتری و ویروس‌ها وجود دارند و یا همه ‌این‌ها دورغ هستند؟ و وسیله دیگر و حقایق دیگری برای این وظایف نشاط و یا اشکال وجود‌‌دارد؟ 4- آیا یک جریان خونی در جسم وجود دارد یا آن جریان خونی نیست بلکه چیز دیگری همانند پمپاژ و یا افزایش سطح وجود‌دارد؟ 5- آیا تلوزیون در دو جهت عمل می‌کند بدان معنا که در منزلی پخش می‌شود و هم‌چنین فیلم‌برداری می‌شود و تصویر را به‌ایستگاه تلوزیون ارسال می‌کند؟ 6- آیا در سال 2012 چیزی خواهد‌بود و سیاره‌ای به نام نیبیرو یا سیاره‌ی ‌ایکس وجود‌دارد، و چه زمانی آشکار‌می‌شود، نه از باب وقت تعیین کردن بلکه از باب حساب ریاضی؟ 7- آیا صدف دریایی (خرچنگ دریایی) حلال یا حرام است، در مورد أم الروبیان([58]) (و آن روبیان بزرگ که دارای صدفی‌ها‌ست)؟ 8- آیا سفر در زمان ممکن‌است، مانند این که فردی بازگردد و از کشتن حسین (ع) جلوگیری کند، یاسفر به‌ آینده امکان دارد؟ و آیا می‌توان کاری انجام داد یا فقط نگاه و نظاره می‌کند؟ 9- گفته‌ می‌شود که در انسان عضوی وجود‌دارد که اگر فلوراید در آن نفوذ کند آن از ایمان به خدا و غیبیات جلوگیری می‌کند، آیا این صحیح است؟ و آیا این به‌علت مخلوط شدن آب با فلوراید است؟ 10- چگونه می‌توان وجود خداوند را برای فرد ملحد یا مادی اثبات‌کرد؟ 11- آیا هسته‌ی اتمی ‌در‌بر‌دارنده رازهای عالم انسان و حقیقت آن است، و آیا کامل یا ناقص است، و دلیل خِلل موجود در آن چیست؟ چگونه می‌توان لایه‌های موجود در آن را باز‌کرد و از آن آگاهی کسب کرد؟ 12- آیا پدران یا مهدیین(ع) با دستان خودشان خلقی مانند (آفریدن آسمان و بشر و غیر آن‌را) آفریدند، ؟ از شما تشکر می‌کنم. فرستنده: مسلم أنصاری پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند شما‌را برای انجام هر کار خوبی موفق کند، در مورد اموری مانند کروی بودن زمین و آن‌چه به فَلَک مربوط است و فیزیک و شیمی، مانند ترکیب بعضی از عنصرها یا آن‌چه مربوط به علم زیست شناسی، همه‌ این‌ها امور تجربی و ملموس و قابل‌دیدن هستند، و نظریاتی نیست که در مورد آن بپرسی که واقعی است یا خیر. اما به نسبت معادن موجود در جسم انسان، بله آن‌ها به شکل بزرگ بر رفتار و خوی انسان موثر هستند، و هم‌چنین تاثیری بر روشن شدن بعضی از مسائل غیبی برای انسان دارند. اما در مورد حدوث حادثه‌ای بر زمین و آمدن عذابی برای مردم زمین، این مسئله‌ای است که نسبت به آن انذار‌دادم و خداوند آن‌چه را بخواهد انجام می‌دهد، و امر از قبل و بعد در اختیار اوست، خواه‌ این عذاب به خاطر نزدیک‌شدن سیاره یا این که با زمین شهاب سنگی یا سیاره‌ای برخورد کند، یا امر آسمانی دیگری باشد، و این امر خداوند است و این طوفان دومی‌که بیشتر مردم در آن می‌میرند، و خداوند آن‌چه را می‌خواهد به انجام می‌رساند، اما وعده‌ی سال 2012 به شما می گویم شاید خیلی از آن نزدیک‌تر باشد، و امر قبل و بعد برای خداست. ج س7: خرچنگ خوردنش حرام است، أما خوردن روبیان جایز است. ج س10: اگر شما وارد دو مکان شوی که در آن درخت وجود‌دارد، و دریکی از آن‌ها دیدی که در آن درختان میوه‌دار به صورت منظم و به شکل مجموعه‌ای و در یک خط مستقیم کاشته شده‌اند، و در دومی‌ دیدی که در آن درختان متنوع که بعضی از آنان با بعضی دیگر مخلوط شده و به‌صورت پراکنده کاشته شده‌اند، و شما در مورد اولی حکم می‌کنی که آن باغ است و یک نیروی عاقلی به آن نظم داده‌است، و دیگری جنگلی است که انسان عاقلی وجود‌نداشته که در منظم کردن درختان و تحکم در انواع درختان کاشته‌شده دست زده‌باشد. الان به زمین منتقل شو که در آن بزرگ‌ترین آب‌های گوارای متحرک خواهی‌یافت، و اگر بی‌حرکت بودند از بیماری‌ها و حشرات و عفونت‌ها پُر می‌شد، و استفاده از آن سخت می‌شد اگر جریان نبودند؛ اما آب‌هایی که در جایگاه‌های بزرگ به صورت ساکن جمع شده‌اند، مانند اقیانوس‌ها و دریاها؛ آن‌ها را شور خواهی یافت و اگر گوارا و شیرین بودند از بیماری‌ها و دردها پُر می‌شد و باعث هلاک مردم زمین می‌شد. به ترکیب پوسته جوی نگاه کن که چگونه به‌صورت استوار ساکنان زمین‌را از پرتوهای جوی حمایت می‌کند، و اگر این گونه نبود پرتوهای جوی ساکنان زمین‌را نابود می‌کردند. نگاه کن و نگاه کن... که همه چیز‌را منظم و دقیق و یک اندازه خواهی یافت، آیا انسانی که به عقلش احترام می گذارد یافت می‌شود که بگوید: که‌ این امر بی‌هدف است، یا این‌که یک قدرت حکیم مطلقی وجود‌دارد که ‌این نظام دقیق را به‌وجود آورده‌است؟ فکرکنم این مقدار برای فردی که به عقلش احترام می گذارد و نمی‌خواهد تکبر نسبت به آفریننده سبحان را ادامه‌دهد کافی باشد. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن جمادی الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/472: منظور از «عزائم الجان» چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم مقصود (از عزائم الجان) که در دعای تاج آمده چیست؟ خداوند ولی من است و اوست که ولی شایستگان است، و السلام نامه تمام. فرستنده: حسین - کویت پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة والمهدیین. منظور از"عزائم جان" یا بطور کلی جن همان ذکرها هستند، یکی از آن‌ها آیه سخره است، خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّ رَبَّکمُ اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیامٍ ثُمَّ اسْتَوَی عَلَی الْعَرْشِ یغْشِی اللَّیلَ النَّهَارَ یطْلُبُهُ حَثِیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَ الأَمْرُ تَبَارَک اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ﴾.([59]) أحمد الحسن جمادی الأول/ 1431 هـ

-پرسش/ 473: درمان برخی دردها و رویاهای ناخوشایند.

بسم الله الرحمن الرحیم و سلام و درود بر خدا به بهترین فرستنده‌گان حضرت محمد و آله و ائمة و مهدیین پاکان بعد از این‌که تحیت و اکرام تقدیم شما بکنیم، از حال خودم به شما شکایت می‌کنم. من خانمی هستم که از فشار و بیماری قندی و کلسترول بالا و دردهای سخت در زانو و مفاصل رنج می‌برم، همان‌طور من از ضعف در اعصاب پاها هم رنج می‌برم که به‌ هنگام ایستادن ارتعاشی به من دست می‌دهد و نمی توانم نمازم را به‌صورت ایستاده ادا کنم. همان‌طور که خواب‌های ترسناک دائماً مرا اذیت می‌کند، خودم‌را در مکانی می‌بینم که هیچ نوری در آن نیست، و به فریادزدن ادامه می‌دهم و فرزندانم می‌شنوند و سعی می‌کنند که مَرا بیدار کنند، ولی من در خواب باقی می‌مانم، مگر این‌که خداوند بر من منت گذارد تا صدای فرزندانم را پاسخ دهم. ای آقایم و ای نائب امام، از شما می‌خواهم به واسطه علمی‌که خداوند به شما داده به من منت گذاری و مَرا درمان نمایید. همان‌گونه که از شما پاسخ صریح می‌خواهم: آیا درمانی برایم نزد شما وجود‌دارد؟ و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. فرستنده: خادمة أهل البیت - کویت پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین. خداوند شما‌ را برای انجام هر کار خوبی موفق کند، قبل از خواب آیة‌الکرسی را هفت‌بار بخوان، و آیه سخره را در روز هفت‌بار بخوان، و آن این است: ﴿إِنَّ رَبَّکمُ اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیامٍ ثُمَّ اسْتَوَی عَلَی الْعَرْشِ یغْشِی اللَّیلَ النَّهَارَ یطْلُبُهُ حَثِیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَ الأَمْرُ تَبَارَک اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ﴾. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن جمادی الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 474: مجموعه ای از پرسش های اعتقادی...

اللهم صل علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. سلام بر بقیه آل محمد (ع). از خداوند می‌خواهم که مولایم در خوبی و سلامتی باشد، و از خداوند فَرَج خیلی زود و زود برای آل محمد (ع) درخواست می‌کنم، خداوند کریم و پاسخ گوست. آقای من، از خداوند می‌خواهم که زیاده روی مَرا در کنارش ببخشد، و توبه مرا در کوتاهی من در حق شما بپذیرد. برادر ما محمد صوفی به چند نفر از برادران‌مان در مورد ایجاد بیت‌المال در کانادا سخن گفت، بر اساس کاری که بعضی از برادران در کشورهای غربی انجام دادند، و سود آن برای نشر دعوت مبارک و کمک به نیازمند اختصاص داده‌شود. و برادرم مَرا مُکلف نموده تا برای دریافت اجازه به شما نامه‌ای بنویسم. پدرم و آقایم، بعضی از سوالات این است: 1- آیا در عالم جسمانی مَجال تصحیح و توبه وجود‌دارد یا تحصیل حاصل عالم ذَرّ است، و در هر دو فرض تا چه حدی است؟ 2- وقتی به پیامبر خدا یعقوب (ع) گفته شد: فرزندت دزدی کرد... فرمود: نفس شما، مسئله را چنین در نظرتان آراسته است!، منظور از سخن ایشان‌چه بود، و آیا در این حادثه بشارت بازگشت یوسف (ع) بود؟ 3- ﴿وَ یدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمْ﴾([60]) (و آنها را در بهشت که اوصاف آن‌را برای آنان بازگو کرده وارد می‌کند). تعریف به چه وجهی است؟ 4- ﴿وَ یدْعُ الإِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءهُ بِالْخَیرِ وَ کانَ الإِنسَانُ عَجُولاً﴾([61])( انسان بدی‌ها را طلب می‌کند آن گونه که نیکی‌ها را می‌طلبد؛ و انسان، همیشه عجول بوده‌است!) معنای آن چیست؟ 5- ﴿فَمَا لَهُ مِن قُوَّةٍ وَ لَا نَاصِرٍ﴾([62]) (و برای او هیچ نیرو و یاوری نیست!) انسان در این سوره کیست، آیا همان انسان کامل است یا نادانی است؟ و سوالات خاصی دارم: 1- آیا نسب زیر صحیح است: (و ایشان شیخ سلطان عبد الله بن محمد باقر "فردی که از سودان به مکه مشرفه آمد" بن سید علی مدنی "فردی که در مدینه منوره و سال 889ه وفات یافت") بن شهوان حسینی جمیلی بن عمران بن علی نور الدین بن محمد وفا أبو العباس "فردی که در مصر و سال 768ه وفات یافت" بن علی نور الدین بن سلطان حسین أبو علی بن سلطان حسن أکبر بن إمام علی مکی بن سید إبراهیم "فردی که در مغرب وفات یافت" بن زاهد أبی القاسم محمد بن أبی بکر بن إسماعیل ذهبی بن عمر بن علی فاسی بن عثمان بن حسین أنور بن محمد حسینی بن موسی بن یحیی بن عیسی ابن علی بن محمد تقی بن حسن بن جعفر تواب بن امام علی هادی بن محمد جواد بن امام علی رضا بن إمام موسی کاظم بن إمام جعفر صادق بن امام محمد باقر بن إمام علی زین العابدین بن حسین بن علی بن أبی طالب (ع). این نسب از سند سید محمد طاهر بن امین عبدلابی نقل شده که تاریخ نوشتن آن به بیشتر از 150‌سال می‌رسد و آن از نسب قدیمی نقل شده که قبل از بیشتر از 400 سال نوشته شده است، و نزد من متن آن سند است، و فرزندان عموی شیخ عبدالله که آن‌ها از خانواده شریفی در فلسطین هستند که نیز از مکه کوچ نمودند، نسب به اتمام رسیده است، و پرسش می‌کنم: چون این نسبی است که عبدلاب آن‌را ادعا می‌کند، و آنان اجداد من هستند، و روایت دیگری وجود دارد که به عبدالله بن عباس می‌رسد و آن مشهور است. 2- من از علت مُزمِنی رنج می‌کشم، و همه اسباب من در شناخت اصل آن شکست‌خورده و در نتیجه درمان آن‌را بفرمایید، از شما می‌خواهم که دعا نمایید که خداوند مَرا از این بیماری شفادهد. 3- والدین من بر مذهب اهل سنت از دنیا رفتند، و کاری جزء دعا نمی‌توانم برای آن‌ها و برای مادر‌بزرگم که فضلی از او بر‌گردنم است که خدا آن‌را می‌داند بکنم، و در عین حال و به‌خاطر آن سختی می‌بینم... آیا با دعاکردن برای آمرزش این سه فرد ضرری به من می رسد؟ خداوند به حق پدران پاک و طاهرتان فَرج شما‌را برساند، و فَرج ما را در فرج خداوند بر‌شما قرار‌دهد... مولای من، دعایتان را می‌خواهم که همیشه به آن نیاز دارم، از خداوند بخواهید که سینه مَرا گشاده گرداند و کارم را آسان کند و مرا در دعوت به ولی و خلیفه او در زمین قبول کند، و مرا در صله‌رحمم و دعوتشان به حق موفق نماید، با کامل‌ترین صورتی که می‌خواهد. سلام بر بقیه آل محمد (ع)، تمنا دارم که سلام مرا به مولایم بقیة الله و حجتش که درود خداوند بر وی و خاندان و پدرانش برسانید، و عذرخواهی مرا به سبب کوتاهی‌ام، و این که با دعای شریف و مبارکش بر من تَفضل نماید. فرستنده: سلمانی ذری پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند شما‌را برای انجام هرکار خوبی موفق کند و قدم‌هایتان را محکم نماید. ج س1: قطعاً فرصت دیگر و امتحان دیگری ‌است، ولی اگر از نتیجه در آن می‌پرسی، و آن همان نتیجه در عالم ذر است، نه‌ این‌که مردم مجبور هستند که همان نتیجه ‌را تحقق کنند، بلکه آنان خود همان کوتاهی را تکرار‌می‌کنند. ج س2: وقتی یعقوب (ع) بنیامین را از دست داد: ﴿قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکمْ أَنفُسُکمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِیلٌ عَسَی اللّهُ أَن یأْتِینِی بِهِمْ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکیمُ﴾([63]) (نفس شما، مسئله را چنین در نظرتان آراسته است! من صبر می‌کنم، صبری زیبا، امیدوارم خداوند همه آن‌ها‌ را به من باز‌گرداند؛ چرااکه او دانا و حکیم است!) و منظورش اَمر اول است؛ امر انداختن یوسف (ع) توسط آنان در چاه گود، و او از سوی خداوند دانست که از‌ دست دادن فرزند دومش بنیامین نیز سببش همان کار اول آنان است، و آن همان انداختن یوسف در چاه گود توسط آنان﴿وَ جَآؤُوا عَلَی قَمِیصِهِ بِدَمٍ کذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکمْ أَنفُسُکمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِیلٌ وَ اللّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَی مَا تَصِفُونَ﴾([64]). ( و پیراهن او را با خونی دروغین آوردند؛ گفت: «هوس‌های نفسانی شما این کار‌را برایتان آراسته! من صبر جمیل خواهم داشت؛ و در برابر آن‌چه می‌گویید، از خداوند یاری می‌طلبم!»). ج س3: با رؤیا و مکاشفه به آنان شناساند، آنان بهشت را دیدند، و جایگاه خودشان را در آن جا با فضل خدا برآنان دیدند، درحالی که آنان در این زندگی دنیا هستند. ج س4: یعنی انسان با حکم دادن به چیزی که با آن مُواجه شده شتاب می‌کند، چه بسا بارها درمورد مسئله حکم می‌کنید که اگر به‌این شکل باشد بهتر بود، ولی در‌نهایت می‌بینی که خیر در آن‌چه اتفاق‌افتاد می‌باشد نه چیزی که اراده نمودی، و چه بسا بارها در مورد مسئله‌ای حکم نمودی که ‌این‌گونه است، ولی می‌بینی که حقیقت بر‌خلاف چیزی که حکم نمودی می‌باشد، و این چنین، و انسان به‌خاطر عجله‌اش چه‌بسا خطایی سر‌می‌زند و به‌سبب عجله‌اش نمی‌تواند بین خیر و شر تمییز قایل شود، ولی اگر ایشان صبر می‌کردند و بر خداوند توکل می‌نمود و از خداوند هدایت به آن‌چه به رشد نزدیک‌تر است بخواهد، قطعاً خداوند او‌را هدایت می‌کند و آن‌چه به نفع و به صلاح حالش است را برایش معلوم می‌کرد. ج س5: این مسئله در همه انسان‌ها‌ست. پاسخ سوالات خاص: ج س1: خداوند شما را برای هر‌کار خوبی موفق‌کند، در مورد نسب شما ان شاء‌الله نسب شریفی است، خداوند شما‌را موفق کند، اما شما نسبی باش که به آن مُنتسب شوند و بعد‌ از شما مردم به انتساب به آن افتخار کنند، چون شما در زمانی‌که یاران حق اندک است، و خداوند سبحان را یاری دادید. ج س3: به‌خاطر دعایت بر‌آنان حَرجی نیست، و در دعایت بگوی که عاقبتشان به‌خیر شود، و شما نمی‌دانید عاقبت چه کسی‌را خداوند به‌خیر نموده‌است، و خداوند در پایان زندگی‌اش وی را به‌سوی حق برگرداند، و اگر می‌خواهی حال آنان‌را بدانی و عاقبشان را بدانی، سه روز متوالی روزه بگیر و در هر روز سوره یس را سه مرتبه بخوان، و اگر خداوند بخواهد حالت آنان ‌را در رؤیا یا هر‌راهی که خداوند سبحان و متعال می‌خواهد به شما نشان‌می‌دهد. ج س2: از خداوند می‌خواهم که به شما منت بِنَهد و به شما رحم کند و با شما رفتاری کند که اهل آن است، چون ایشان اهل تقوا و اهل آمرزش است. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن جمادی الأول/ 1431 هـ * * *

-محور چهارم: تأویل رؤیا

-پرسش/ 475: رؤیای حرم امام حسین (ع).

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته. دوست دارم تفسیر خوابی‌که قبل از مدتی نه چندان طولانی دیدم را بدانم و آن این است که: یادم می‌آید که خواب دیدم در کربلا بین الحرمین هستم (و در حقیقت تا به حال در طول زندگیم به کربلا نرفته‌ام) و داشتم به آسمان نگاه می‌کردم و عکس می‌گرفتم ... شب بود و در آسمان ابرهای زیادی بودند که در بین آن‌ها نوشته‌ای را می‌دیدم، و آن نوشته این بود: یا صاحب الزمان ادرکنی... و هم‌چنان محو تماشای آن بودم و آن‌را می‌دیدم ... و در آنجا دو دختر جوان بود، به گمانم که از آن‌ها شناختی نداشتم و در نزدیکی من ایستاده بودند ... از من پرسیدند که نکند در عکسی که برداشتم ظاهر شده باشند؟ به من می‌گفتند که آن‌ها نمی‌خواهند در عکسی که گرفتم ظاهر شوند و از این قبیل ... و سعی بر آن داشتم که عکس‌ها را از اول مرور کنم و برایشان توضیح بدم که من از آسمان عکس‌برداری می‌کردم و هرگز از آن‌ها عکس نگرفتم. و شک بر آن داشتم که مبادا دوربین به اشتباه از آن‌ها عکس گرفته باشد و ناگهان وقت نماز مغرب و عشاء فرا رسید ... و خادمان حرم سعی بر آن داشتند که درهای حرم که سفید رنگ بودند را ببندند ... و نزدیک بود که درِ حرم بر رویم بسته شود و نتوانم وارد حرم شوم. مردم از حرم خارج می‌شدند همانا که آن‌ها نمی‌خواستند نماز را در حرم به جا بیاورند ... و تعداد بسیار اندکی از مردم در حرم باقی ماندند ... و درِ حرم نزدیک بود بسته شود که به خادم گفتم: آیا می‌توانم وارد حرم شوم و نمازم را به جا بیاورم؟ تا به حال هرگز امام را زیارت نکرده بودم... پس به من اجازه داد و وارد حرم شدم و ناگهان پشت من درِ حرم بسته شد ... و هنگامی‌که وارد شدم تشنه‌ی زیارت بودم و با شوق و توجه خاصی که در وجودم بود خودم را به عتبات یا چارچوب مقدس حرم رساندم. بر روی چارچوب درِ حرم سجده‌ی سریعی به جا آوردم، زیرا ترس از آن داشتم که مبادا آقایان مرا در حال سجده ببینند که ‌این جایز نیست... پس کفشم را از پا در آوردم و آن را به همراه خود وارد روضه کردم.... و به گمانم مکان مخصوص خانم‌ها را سراغ گرفته بودم... وارد حرم شدم و حرم خالی بود... مردم بسیار کمی‌ در آن بودند... وارد حرم شدم و نزدیک بود به خاطر مصیبت امام حسین (ع) گریه و فریاد کنم. هرگز باور نمی‌کردم که به مرقد امام حسین (ع) رسیده و وارد حرم آن بزرگوار شده‌ام... آسمان سرخ رنگ بود و به گمانم وارد قتل‌گاه شده‌ام ... تمام دیوارهای آنجا رنگی سرخ به خود گرفته بودند و به نظر می‌رسید در آن موقع من رو به دعا ایستاده بودم. در روز دوم (در خواب) حرم شلوغ بود ... و به همراه یکی از دوستانم که در ایام حج با آن آشنا شده بودم که دعاء نام داشت وارد حرم شدیم و در آن هنگام تصور می‌کنم زنی را دیدم که برایم ناشناس بود ولی حدس زدم که مادرم بود. پله‌های حرم را با هم بالا رفتیم ... من دو جام شیشه‌ای به همراه داشتم ... دعاء نیز دو جام در دست داشت و اما یکی از دو جامی‌که در دست داشتم بر روی پله‌های حرم افتاد و شکست ... از پله‌ها پایین آمدم تا تکه شیشه‌های پراکنده شده را جمع کنم که مبادا پای رهگذران را زخمی‌کند. و هم‌چنین صدای زن دیگری که در ایام حج با من بود و مادر مرتضی نام داشت را می‌شنیدم که در حق فاطمه زهرا (ع) مداحی می‌کرد و نوحه امام حسین (ع) را در حرم آن بزرگوار می‌خواند. فرستنده: عنایة - uk پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. دیدن امام حسین (ع) در خواب بیانگر دیدن حسین این زمان است. و خارج شدن مردم از حرم با وجود آن‌که داخلش بودند به معنای کفر آن‌ها و خروج‌شان از دایره ولایت می‌باشد. هر چند که آن‌ها قبل از اینکه مورد امتحان و آزمایش قرار بگیرند بر ولایت ظاهری به سر می‌بردند و ورود شما به حرم قبل از اینکه درها بر روی تو بسته شود به امید خدا حکایت از این دارد که شما به دعوت کننده‌ی حق و حسین این زمان ایمان خواهی آورد. از خداوند متعال برای شما خیر و برکت دنیا و آخرت را مسئلت دارم و از او می‌طلبم که خواب شما محقق شود همانا او سرپرستی نیکوکاران را عهده دار است. درود و رحمت خداوند بر شما باد. أحمد الحسن ذو القعدة/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 476: رؤیای امام مهدی (ع)...

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته. اللهم صل علی محمد و آل محمد. حقیقت این است از خوابی که دیده‌ام واقعا سرگردان و حیران شده‌ام. بسیار ترسیده بودم به ‌اندازه غیر قابل توصیف. آن روز به خواب عمیقی رفته بودم. خواب امام مهدی (ع) را دیدم در حالی که مردم را دعوت می‌کرد. و پیش از آن خواب قتل نفس زکیه را در مقابل رکن در کعبه دیدم و اینکه مردم شروع به جیغ و داد کردند. و امام مهدی (ع) را دیدم که ‌ایستاده بودند، اما چهره ‌ایشان را نمی‌دیدم و پریشان از خواب بیدار شدم. تلویزیون مقابل من بود که در آن از امام مهدی (ع) یاد می‌کردند و بعد از آن نیز خوابیدم. و خواب امام مهدی (ع) را دیدم و این خواب‌ها همه در همان روز اتفاق افتاد. از خواب بیدار شدم درحالی که وقت نماز صبح رسیده بود و ساعت3:13 دقیقه بود. لطف می‌کنید این خواب را برای من تفسیر کنید. با اینکه خود می‌دانید که 2 رؤیا را در همان روز قبل دیدم و هر وقت از خواب بیدار می‌شدم از تلویزیون یا مهدی (ع) و توسل به خداوند برای تعجیل در فرج ایشان را می‌دیدم؟ والسلام. فرستنده: علی بن عبد الله - قطر پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین وسلم تسلیماً. این خواب شما بشارتی از خداوند برایتان، که وقت ظهور فرا رسیده است و اگر دقت کرده باشی ساعتی که در آن خواب ظهور امام مهدی (ع) را دیدی اشاره به تعداد یاران امام مهدی (ع) 313 دارد. از خداوند تبارک و تعالی خیر و برکت دنیا و آخرت را برایت می‌طلبم که همانا او ولی من و سرپرست نیکوکاران است. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته أحمد الحسن ذو القعدة/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 477: رؤیای وارد شدن به یک مسجدی سنی که در آن ولیمه میدادند.

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته. امیدوارم که‌ این رؤیا را تفسیر کنید، خداوند شما را موفق کند: دیدم که با دو نفر از دوستان اهل سنتم جلوی یکی از مساجد اهل سنت ایستادیم، و من پیراهنی پوشیدم که پاک نیست، بلکه خاکی است، و ناگهان دو نفر از اعضای پارلمان اهل سنت را دیدم که وارد مسجد جامع می‌شوند، و فکر کنم فلانی و فلانی باشند، و انگار ولیمه افطاری بود و دوستانم مَرا برای ورود به مسجد دعوت کردند، با آنان وارد شدم ودر خِلال تفتیش یکی از مسئولین تفتیش در مسجد به من گفت: امیدوارم که وقتی وارد مسجد جامع می‌شوی، پیراهنت را اتو بزنی، و از سخنش فهمیدم که پیراهنت را بشویی یا آن را از خاک پاک کنی، بعد دوستانم از کنار من رفتند، و دیدم که همه می‌خورند و اِفطار می‌کنند، ولی به من چیزی نرسید، بعد دوست دیگرم غیر از دو دوست دیگرم که بیرون رفتند و مقداری غذا با خود داشتند و یکی از آنان به من غذا داد، و بعد از آن دوستان قبلی‌ام را دیدم و آنان رابه خاطر تنها گذشتنم سرزنش کردم. متشکرم از شما. فرستنده: عدنان زبیدی - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. طعام همان علمی‌است که انسان می‌آموزد، خداوند متعال می‌فرماید: ﴿فَلْینظُرِ الْإِنسَانُ إِلَی طَعَامِهِ﴾ ([65])یعنی که علمش را از چه کسی می‌گیرد، پس انسان می‌تواند علم‌اش را از اهل حق بگیرد تا حق شود، یا از اهل باطل بگیرد تا باطل باشد. و معنای حضور دو شخص-فلان و فلان- به مسجد این است که: آن دو شخص در مکانی که تو بودی، حاضر شدند، و آن ساختمانی نیست بلکه مکانی در اینترنت است، و مسجد سنی‌ها یعنی مکانی که اهلش به امام زمان‌شان -که بر آن‌ها اطاعت او واجب است- ایمان نیاوردند، هم‌چنین شیعیانی که همراه مراجع هستند در ملکوت به صورت سنی دیده می‌شوند؛ زیرا آن‌ها به آن کسی که باید از او تبعیت کنند، ایمان نیاوردند، و پیراهن مثال چیزی است که حالت حقیقی تو را می‌پوشاند یعنی مثل اسم مستعاری است که مردم با آن در اینترنت مواجه می‌شوند، فردی که از لباست انتقاد می‌کند، از نام مستعار تو انتقاد می‌کند، و نقد او مستقیم نیست، بلکه غیر مستقیم است، در رؤیا به تو گفت: لباست را اتو کن، و تو از آن معنای حقیقی را فهمیدی، همان پاک نمودن آن، فردی که به تو طعام داد، کسی است که از او مقداری علم آموختی. و رؤیای شما خبر غیبی است که با شما در اینترنت اتفاق می‌افتد. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ * * *

-پرسش/ 478: شنیدن منادی که ندا می دهد:‌ «زهرا را یاری کنید».

بسم الله الرحمن الرحیم السید أحمد الحسنی (این‌چنین)، سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. از شما می‌خواهم این خواب را که دیدم تفسیر کنید: در رؤیا دیدم که در ساختمان قدیمی هستم و زمین آن به صورت سراشیبی است، و دیدم که با زنان اهل سنت تفریح می‌کنم و آنان در آنجا نماز می‌خوانند، شنیدم منادی صدا می‌زند: ای مردم، زهراء را یاری دهید، به سمت درب دویدم و در بالای سرازیری بودم، تپه خاکی بزرگ دیدم و بالای آن تپه رفتم و جمعی از مردم را دیدم و بیشتر افرادی را دیدم که صاحب عمامه‌های سفید هستند و شیخ بودند، و همه صدا می‌زدند: زهراء را یاری کنید، و بادستان‌شان به دوست من اشاره می‌کردند و می‌گفتند: به عنوان امام جماعت با آنان نماز بخوان، به سمت دوستم دویدم و او را بادستانم گرفتم و به او گفتم: تا وقتی وضو می‌گیرم منتظر باش، و به سمت آب دویدم و چهار سرباز یهودی مسلح دیدم و از آنان نترسیدم و وضو گرفتم، خواب اینجا تمام شد. از محضرتان می‌خواهم که ‌این خوابم را تفسیر کنید و از شمابسیار متشکرم و به من منت نمودید. فرستنده: علی لبنانی - ألمانیا پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. مکان در خواب به معنای سایت اینترنتی است، و با توجه به سراشیبی آن مکان، شما به سمت بالای سر آشیبی برای یاری فاطمه زهرا (ع) رفته بودی و این بیان‌گر موضع شما و آن سایت که تو قبل از ایمان به دعوت الهی در آن بودی. و شما در قسمت پایین آن مکان بودی و به طرف بالا حرکت کردی. سپس به بالای تپه رفتی که بلندی مکان نشانه راه یابی به طرف حق و حقیقت است که آن محل نسبت به محل پایینی که در آن بودی در سطح بالاتری می‌باشد. و آن زنان اهل سنت که مشاهده کردی به ولایت حق اعتقاد ندارند، چرا که هر انسانی که حتی اگر به ظاهر از شیعه امام علی (ع) و ائمه (ع) باشد ولی به امام مهدی (ع) ایمان نیاورد همانند اهل سنت است که به امام علی (ع) ایمان نیاوردند. و آن منادی که برای یاری فاطمه زهرا (ع) ندا کرد، به معنای طلب یاری برای امام مهدی (ع) است چرا که یاری امام مهدی (ع) همان یاری حضرت فاطمه زهرا (ع) است زیرا خود امام مهدی (ع) است که انتقام حضرت فاطمه (ع) را از ظالمان می‌گیرد و شما که خواستار وضو و طهارت بودی بیانگر آمادگی و قدوم شما برای یاری امام مهدی (ع) است! و اما آن سربازان یهودی که دیدی آن‌ها از دین یهود نیستند بلکه یهودی‌های این زمانند هر چند که ادعای اسلام و تشیع دارند. پس آن‌ها در حال مبارزه با امام مهدی (ع) هستند همان‌طور که گذشتگان‌شان با حضرت عیسی (ع) مبارزه کردند. و اینکه آن‌ها راه تو را برای وضو و طهارت بسته بودند یعنی آن‌ها می‌خواستند راه هدایت را بر روی تو ببندند و با طرح شبهاتی تو را از یاری امام مهدی (ع) جلوگیری کنند و وضوی شما به معنای طهارت بود اما اینکه دوستت که امام جماعت بود به اسم او دقت کن. خداوند تو را به هر خیری موفق گرداند. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ * * *

-پرسش/ 479: رؤیای دو درخت که مانند کوه آتشفشان فوران کردند و روییدن زراعت.

بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، اللهم صلِّ علی محمد وآل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. مدتی پیش از یکی از انصار (خدا ایشان را موفق بگرداند) شنیدم که سید احمد الحسن (ع) فرمودند که: خواب‌های خودمان را نزد ایشان بفرستیم... و این رؤیایی است که خداوند متعال در صبح روز (12/10/2009) به من نشان داد: در منطقه ام القیوین که منطقه‌ای در امارات است دو درخت منفجر شدند و به صورت آتش‌فشانی در آمدند که انفجارشان پیدایش باغی بسیار زیبا به همراه داشت که تعجب همه را بر انگیخت پس با خود گفتم: اینجا فقط دو درخت هست که‌ اینقدر مزارع قشنگ با رنگ‌های مختلف ثمره دادند چه برسد به کشور عراق که در آن 12 یا 16 (عدد را به یاد ندارم) درختی به صورت آتش‌فشان درآمدند؟ حتما از آن‌ها باغ و مزارعی با انواع و اشکال مختلف به وجود می‌آید... پس در آن هنگام دیدم که انگار سید احمد الحسن (ع) گروهی را به آنجا ارسال کردند که گویا آنجا گنجی بود که باید پیدا کنند! آنجا شبیه به غاری تاریک و در زیر زمین بود و جسدهای زیادی در آنجا بودند. رفتن به آنجا برای من مقدور نبود زیرا رفتن به آنجا همت و تلاش زیادی می‌خواست که در خواب به دلیل داشتن بیماری قلبی توانایی رسیدن به آنجا را نداشتم پس من و دوستم لاوی نمی‌توانستیم به آنجا برویم (من در حقیقت بیماری قلبی نداشتم و لاوی، اسم مستعار یکی از انصار امام (ع) در پالتاک می‌باشد) پس ما از رفتن ممنوع شده بودیم. از بین آن گروهی که سید احمد الحسن (ع) برای جستجو فرستاده بودند دو دختر بنام بشری و یسری بودند که از همکلاسی‌های من هستند و از پیروان امام (ع) نیستند. بشری تلاش بسیار زیادی برای حل معما می‌کرد و بین آن جسدها به جستجو می‌پرداخت. (آنجا اجساد بسیار زیادی بود که روی هم افتاده بود) گویا یک معادله‌ای وجود داشت که بر اساس آن باید پیش رفت، پس بشری خانم تلاش بسیار زیاد می‌کرد ولی انگار در نتیجه‌گیری این معادله مشکل داشت و توانایی تکمیل حل معما را نداشت و بالاخره هیچ کس نتوانست آن معما را حل کند، سپس امام احمد الحسن (ع) با بشری حرفی زد و به او فهماند که در حل معما یک چیز ساده را از یاد برده که اگر آن را می‌دانست براحتی می‌توانست معما را حل کند، سپس امام (ع) سر مبارک‌شان را به سمت پایین تکانی داد و برای او چگونگی تکمیل حل مسئله را شرح دادند. سپس آن دختر خانم دیگر که یسری نام داشت پیش من آمد و گفت اجساد زیادی در آنجا بودند که از آن‌ها بوی متعفن و نا مطبوعی خارج می‌شود، به طور کلی منظره‌ای شگفت‌انگیز بود ولی بهرحال (منظورش مسئولین آنجا) در حمل اجساد به ما کمک می‌کردند، هم‌چنین گفت گویا یکی از بستگانش که اسم او علی بود و مدتی قبل فوت کرده، در بین آن اجساد است. و گفت که آن جسد، بسیار شبیه او بود و گمان می‌کنم که خود او باشد. رؤیا تمام شد. اللهم صل علی محمد وآل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. والحمد لله وحده وحده وحده.. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. فرستنده: ......... پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. درختان مثال بعضی از مومنان است خداوند آن‌ها را توفیق دهد، و شکفتن درختان و روییدن میوه‌ها یعنی علمی‌ که از بعضی انصار ظاهر می‌شود، علم و معرفتی که خداوند روزی آن‌ها نموده است و مردم می‌دانند. اما نسبت به غار و معما و بشری و یسری، پس این رؤیا برای شما روشن می‌کند که تعجیل فرج در دستان شماست و بستگی به عمل شما و اخلاص شما در عمل و صبرتان دارد، و منظور از نام‌های بشری و یسری معنای آن نام‌هاست، که از بشارت و مژده و آسانی می‌آیند. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ * * *

-پرسش/ 480: رؤیای زیارت امام حسین (ع).

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. بعد از اینکه به دعوت سید احمد الحسن (ع) ایمان آوردم شروع به بیان این دعوت مبارک به مؤمنین دیگر کردم. در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان با یکی از دوستان از اول شب تا دم سحری مشغول بحث در مورد دعوت بودم و هم‌چنین بعد از نماز صبح نیز دوباره کمی صحبت کردیم و بعد از آن به خواب رفتیم، روز دوم بعد از افطاری دوستم برایم تعریف کرد که: موقعی که به خواب رفتیم این‌گونه با خودم حرف زدم که خدایا من به ‌این شخص که احمد الحسن نام دارد اعتقاد ندارم، پس یک رؤیایی از حقیقت را به من نشان بده! سپس گفت در خواب دیدم که انگار من و برادرم و پسر عمویم سوار یک ماشین کرایه‌ای بزرگی شدیم که اشخاص دیگری همراه ما بودند که قصد زیارت امام حسین (ع) را داشتیم، سپس گفت: وقتی به کربلا رسیدیم و گنبد و مناره‌ی امام حسین (ع) نمایان شد به یک جایی رسیدیم که انگار آنجا ایست بازرسی بود. در آن نقطه تاخیر کردیم، از یکی از مسئولان بازرسی خواستم اجازه دهد که به زیارت امام حسین (ع) برویم. بازرس گفت: وقت زیادی داری، و می‌توانی زیارت کنی. خواب تمام شد. تقریباً بعد از یک هفته دوباره همان دوست به من گفت که در مورد من خوابی دیده است که: انگار من وارد خانه‌ی او شدم و بعد از سلام و احوا‌ل‌پرسی با هم در آنجا نشستیم پس به طور ناگهانی آنجا به یک مکان رسمی تبدیل شد که گویا من روی یک صندلی نشسته بودم و جلوی من یک میز قرار داشت. هم‌چنین آنجا یک مجری خانم از شبکه‌های تلویزیونی بود. دوستم در خواب به من گفت که مجری و شبکه‌ی تلویزیونی برایم آشنا بود ولی الان آن‌ها را به یاد نمی‌آورم و این مجری خواستار انجام یک گفتگو با من بود. در آن زمان علمایی از پیروان شهید صدر دوم و علمایی از پیروان سیستانی و علمایی دیگر وارد آنجا شدند تا با من مناظره کنند. در مقابل من نشستند و بین ما میزی بود. پس گفتم: بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة و... به سمت آن‌ها نگاهی کردم. دوستم گفت: با خود گفتم که تو می‌خواهی (و المهدیین) بگویی. من هم‌چنان به سمت آن‌ها خیره شده بودم. پس آن‌ها بلند شدند تا به تو سلام کنند. اول آن‌ها سیدی از پیروان صدر بود که به من سلام کرد و بر روی پشتِ سرم دست کشید سپس بقیه به من سلام کردند و خارج شدند. در این‌جا خواب به اتمام رسید. خواهش دارم که ‌این دو خوابم را تفسیر کنید، به خصوص خواب دوم. امیدوارم که سید احمد الحسن (ع) آن‌را برای من تفسیر کند و صل الله علی محمد وآل محمد الأئمه و المهدیین. فرستنده: عبد الستار - إسبانیا پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. زیارت امام حسین (ع) یعنی ولایت کسی است که، خداوند متعال ولایت آن را در زمان‌تان بر شما واجب کرد، و اینکه وقت زیادی برای ادای زیارت دارد یعنی ایمان آوردن او از زمان رؤیا تأخیر دارد ولی اینکه نمادی از امام حسین (ع) را در خواب مشاهده نمود به معنای دیدن امام زمان خود به وضوح است و اینکه گنبد امام حسین (ع) و گل‌دسته‌های مرقد را دید بیانگر وضوح تمام حجت‌ها و دلایل ولایت و دعوت برای او می‌باشد. و خواب دوم حکایت از اخبار غیبی حادثه‌ای می‌کند که برایت اتفاق خواهد افتاد. خداوند پشتیبان تو باشد و تو را بر هر خیری موفق گرداند و تو را از کسانی قرار دهد که بر حق استوار بوده و حق را یاری نمایند. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ * * * -پرسش/ 481: رؤیای صدایی که تکرار مد کرد:‌ «امام احمد الحسن الیمانی». بسم الله الرحمن الرحیم صبح امروز جمعه مصادف با 21 رمضان سال 1430 ساعت 6 صبح تقریبا بعد از طلوع آفتاب خوابی را دیدم، البته چنان‌چه تعبیر آن صحیح باشد من در خواب هیچ تصویری ندیدم و فقط تنها صدای دلنشینی بود که تکرار می‌شد و به صورت حرف حرف به من می‌گفت: (امام احمد الحسن (ع)) این صدا تکرار می‌شد. که در لحظه احساس راحتی و خوشنودی عجیبی داشتم که قابل توصیف نبود. ناگهان از خواب بیدار شدم و من هم‌چنان احساس خشنودی و آرامش داشتم. بعد از آن دوباره به خواب برگشتم که در خواب دو سری شبیه به هم که از هر نظر مطابق هم بودند که بر این دو سر یک عمامه سفیدی بود ولی جسمی برای آن ندیدم، آن شخص نگاه عجیبی به من می‌کرد که نگاه او از جانب چپ صورتش بود. نگاه او به من نگاه نا مطلوبی بود و شخصی به من می‌گفت: این همان امام احمد (ع) است! ولی من در درونم اعتقاد داشتم که‌ ایشان امام احمد الحسن (ع) نیست، زیرا که شکل او عجیب و نامطلوب و نگاه او نیز نامطلوب است. بعد از آن از خواب بیدار شدم! و از خداوند متعال برای خودم و شما طلب مغفرت دارم... توضیح: آن احساس خوشبختی و خوشحالی که داشتم را در طول عمرم تنها سه بار احساس کردم! اول: امروز هنگامی‌که صدای مکرری شنیدم و نام احمد الحسن (ع) را تکرار می‌کرد. دوم: سالها قبل که نماز شب را خواندم و صبح که بیدار شدم این احساس را داشتم، سوم: پانزده سال پیش بود که در ماه مبارک رمضان صدای اذان را با لحنی زیبا و دلنشین شنیدم که انگار صدایی از بهشت بود و تا اینکه به شهادت سوم رسیدم که می‌گفت: أشهد أن علیاً ولی الله ... پدرم مرا برای نماز بیدار کردند و ناگهان صدای مؤذن مسجد را شنیدم که شهادت دوم یعنی: اشهد أن محمد رسول الله ... را تکرار می‌کرد ... پایان. از خداوند تعالی می‌طلبم که ما و شما را ثابت قدم نگه دارد. فرستنده: أبو الزهراء - کویت پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. این خواب شما از جانب خداوند حق تعالی است که بیانگر دو صیحه است که ظهور قائم (ع) را به همراه دارد و آن‌ها ندای جبرئیل (ع) و صدای ابلیس ملعون یا همان ندای حق و فریاد باطل می‌باشند. این خواب شما دارای تأییدی از حق و هشداری برای تو از فریاد باطل است که از اهل باطل می‌شنوی که به هر طریق و نحوی می‌خواهند ندای حق را با ابهاماتی زیر پرسش ببرند و مردم را از پیروی حق گمراه می‌کنند و با استفاده از شبهات و ابهامات چهره‌ای باطل برای حق و حقیقت به ترسیم در آورند تا با این کار باطل خود به سرور خود یعنی ابلیس کمکی کرده باشند تا مردم را گمراه کرده و آن‌ها را از حق و حقیقت دور نمایند. پس این خواب یک برهانی از جانب خداوند متعال برای توست که ابتدا ندای حق را می‌شنوی که تو را به راه حقیقت و هدایت نزدیک می‌کند، سپس صدای فریاد باطل را خواهی شنید که با ترسیم چهره‌ی نادرست از حق برای تو نمایان می‌شود تا از رسیدنت به حقیقت جلوگیری کند. پس شما باید به سفارش‌های اهل‌بیت (ع) عمل کنید و همیشه تابع صدای اول یعنی همان ندای حق باشید و از پیروی صدای دوم یعنی فریاد باطل که همان صدای ابلیس است دوری جویید که شما صدای باطل را از زبان پیروان ابلیس (جن و انس تابع ابلیس) خواهید شنید. و از خداوند متعال می‌طلبم تا تو را بر نفس درونت و ابلیس پیروز کند و تو را در پیروی از حق و ثبات بر راه مستقیم یاری نماید و با پیروان فریاد باطل از نابود شدگان نباشی و خداوند متعال تو را در پناه خود قرار دهد. پس خدا را سپاس می‌گویم که در ماه مبارک رمضان ندای حق را به گوش شما رساند تا در این شب‌ها و روزهای مبارک تابع حق باشی و هم‌زمان از باطل و پیروان آن دوری جویی، از خداوند متعال خواستارم تا از فضل و بخششش بر تو بیفزاید که او شنونده و داناست. والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته. أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ

-پرسش/ 482: رؤیای ظهور امام مهدی.

سال‌ها قبل خوابی دیدم در حالی‌که به دعوت شما ایمان نیاورده بودم، و دعوت مبارک و حتی اسم مبارک‌تان را نشنیده بودم، خوابم این‌گونه بود که در قلبم یقین پیدا کردم که امام مهدی (ع) ظهور کرده است. من رفتم تا مردم را دعوت کنم تا به او ایمان بیاورند اما بعداً آن رؤیا را فراموش کردم. اما بعد از اینکه به دعوت مبارک ایمان آوردم و به شما سلام کردم، خوابم را بیاد آوردم و شروع به گریه کردم، پس فهمیدم که خداوند متعال خواست به من یاد آوری کند که ‌این امام مهدی (ع) که در خواب دیدم همان یمانی است که به او سلام و درود فرستادم! آیا این پیام همان پیام خداوند است که می‌خواست آن را به من برساند؟ سپس بعد از این خوابی که برای شما تعریف کردم چند باری پیام هایی از جانب امام مهدی علیه‌السلام را مشاهده کردم، از جمله برای دو بار بصورت مکرر دیدم که پرتوهایی از نور از وسط آسمان عبور می‌کردند و در آن‌ها نوشته شده بود (لا اله الا الله، محمد رسول الله) که در دو مرحله به طور وضوح این رؤیا را مشاهده کردم. هم‌چنین در خواب دیده بودم که در کعبه شریف و مکرمه دو شخص سیاه پوستی با قدی کوتاه سیگار می‌کشیدند پس آن‌ها را از آنجا بیرون کردم و در داخل کعبه نماز خواندم، و در شب قدر بعد از احیای آن شب، فرشتگانی بصورت نور برایم نمایان شدند که در حال نزول به زمین بودند. و در همین ماه مبارک رمضان رؤیایی را دیدم که روحم در حال پرواز در آسمان بود و آسمان اول برای من باز شد. گمان می‌کنم این خوابم بعد از ایمانم به دعوت مبارک باشد. من برای اولین بار آسمان را در خواب می‌دیدم و قلبم به تپش افتاد و روحم در ارتفاع آسمان به پرواز در آمدتا جایی که حتی ستارگان را دیدم. هم‌چنین در ماه رمضان، تابوت امام علی (ع) را دیدم و در ماه مبارک رمضان احساس عجیبی پیدا کردم که تا به قبل از ایمانم به دعوت این‌گونه احساسی نداشتم، هم‌چنین روز قیامت را در خواب دیده بودم که آسمان در حال بارش عذاب و شهاب سنگ بود. از شما تقاضا دارم این خواب‌ها را برایم تفسیر کنید، هم‌چنین خواهش دارم تا برای هدایت برادرانم و مادرم دعا بفرمائید و از خداوند بخواهید که مرا از لغزش‌های شیطان بدور نگه دارد. هنگامی‌که کتاب (سفر موسی به مجمع بحرین) را خواندم احساس الهامی از جانب خداوند متعال کردم که به گمانم بیانگر اینکه من یک مسئولیتی به عهده دارم، خواهش دارم که مولایم یمانی آل محمد (ع) این خواب‌ها را برایم تفسیر بفرمایند. در آخر پرسشی دارم که، مسلمانان تا زمان امام صادق (ع) آیا تنها مکلف به ‌ایمان آوردن به دوازده امام (ع) بودند بدون اینکه به مهدیین (ع) ایمان داشته باشند؟ و چرا شیعیان از ایمان به مهدیین (ع) در غفلتند و به آن‌ها روی نمی‌آورند؟ و ارتباط آن‌ها (12 امام و 12 مهدی) در چیست؟ هم‌چنین توضیحی درباره دلیل پوشیده ماندن امر مهدیین (ع) و اولین آن‌ها (ع) را از شما می‌طلبم. از خداوند متعال می‌خواهم که شما را در پناه خود قرار دهد و به ما عمر طولانی دهد تا شما را در هنگام خروج یاری نماییم. هم‌چنین دلیل اینکه مردمی مثل بنده خواب‌های عجیبی از امام مهدی (ع) می‌بینند بدون اینکه در مورد او پرسشی کنند، و حتی نمی‌دانند که او ظهور کرده است چیست؟ در آخر، خداوند متعال را سپاس گزارم که نعمت وجود شما را به ما بخشید. فرستنده: عبد الله - سوید پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند در هر کار نیکی تو را پیروز کند. خداوند متعال را شاکرم که شما را با دعوت حق آشنا ساخت و به فضل و بخشش او، ندای حق را به گوش‌تان رساند و تو را به رؤیت حق و حقیقت در ملکوتش موفق گردانید و تو را از کسانی قرار داد که به ندای حق گوش فرا دهند و کلام او را باور کنند و آن یاری دهند . اما شکافته شدن آسمان در رؤیا و نوشته شدن جمله لا اله الا الله و محمد رسول الله (ص) برای شما بیانگر پیام و دعوتی همانند دعوت حضرت محمد (ص) است، چرا که امام مهدی (ع) همانند جدش رسول الله (ص) یک رسول و هشدار دهنده و بشارت دهنده از جانب خداوند است. هم‌چنین امام مهدی (ع) سنت جدش رسول الله (ص) را برای جهانیان تکرار می‌نماید، بعد از اینکه اهل باطل این سنت مبارک را با پرده‌ای از باطل پوشانده‌اند. رسول خدا (ص) فرمودند: (إن الإسلام بدأ غریباً وسیعود غریباً کما بدأ فطوبی للغرباء)([66]). (اسلام به صورت غریبانه آغاز شد و در آینده به همان ناآشنایی و غربت باز خواهد گشت، پس خوشا به حال غریبان) دین اسلام با دعوت محمد (ص) شروع غریبی داشت و با آمدن دعوت امام مهدی (ع) به همان غربت باز خواهد گشت! خداوند متعال تو را برای هر کار خیر موفق بگرداند. خواب شما از آن دو شخص سیاه‌پوست کوتاه‌قد که سیگار می‌کشیدند و تو آن‌ها را از آنجا راندی و در داخل کعبه نماز خواندی نشان می‌دهد، اشخاصی که مسئولیت کعبه را بر عهده دارند، از اهل باطل هستند چرا که آن‌ها سیاه‌پوست و قدکوتاه هستند که ‌این نماد اهل باطل است. هم‌چنین کوتاهی قد و قامت به ضعف آن‌ها و دشمنی و افترای آن‌ها به‌حق اهل‌بیت (ع) اشاره دارد و اما سیگار کشیدن آن‌ها بیانگر این است که به مصیبتی مبتلا می‌شوند که آن‌ها را نابود می‌کند که نتیجه‌ی آزار و اذیت و اعمال دیگری که از آن‌ها صادر می‌شود. ان شاء الله که تو از جمع یاران امام مهدی (ع) خواهی بود و آن‌ها را از خانه خدا بیرون خواهید کرد. خداوند تو را توفیق دهد. رؤیای دیگر تو تقریباً واضح است، و تابوت امام علی (ع) حکایت از علم ایشان و آنچه بین مردم ترک کرد، می‌کند که آن‌ها همان اهل‌بیت حضرت محمد (ص) و امام علی (ع) هستند. و از خداوند متعال می‌خواهم که تو را در هر کاری موفق کند و تو را هدایت نماید و هم‌چنین هدایت خداوندی را برای افرادی از خانواده‌ی تو که هدایت خداوند برای آن‌ها نوشته شده خواستارم که او ولی و سرپرست من و افراد صالح است. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ * * *

-پرسش/ 483: رؤیای زنی که کودکی به نام عبدالرحمن را حامله است.

بسم الله الرحمن الرحیم صلوات خداوند بر پیامبر اکرم (ص) و خاندانش و یاران پاک و مطهرش. سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. از شما تقاضا دارم خوابی که یکی از بستگانم دیده است را برایم تفسیر نمایی. این مرد دارای زنی است که مدتی چند باردار شده است و بار او (جنین او) پسر است. آن مرد، اسم پسر را عبدالرحمن گذاشته است. اما در شب ولادت آن نوزاد پدرش در خواب دید که، پسری برای او متولد شد و به همراه او مشغول طواف کعبه بود و در حین طواف چند پیرمرد، با لباس سفید پیش او آمدند و از او پرسیدند: این کیست؟! گفت: این عبد الرحمن است، پس آن‌ها گفتند : نه، این محمد است.پایان. و آخرین دعای ما، حمد و ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است. فرستنده: محمد - مغرب پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. این رؤیا یک بشارتی از جانب خداوند برای شما نسبت به ظهور حضرت مهدی (ع) است. نوزاد، خود بشارت از جانب خداست و نام او محمد بوده، که اسم مهدی اول (ع) در آسمان محمد و در زمین احمد است. و کعبه قبله‌ی مردم به سوی خداست و اشاره به خلیفه‌ی خدا در هر زمان است، پس خلیفه‌ی خدا خود قبله‌ی حقیقی به سوی خدا می‌باشد، همان‌طور که خداوند فرشتگان را امر کرد که آدم (ع) را قبله‌ی خود قرار دهند. از خداوند برای تو در هر کار نیکی آرزوی موفقیت دارم. و السلام علیکم و رحمة الله . أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ

-پرسش/ 484: رؤیای آنفولانزای خوکی.

در خواب نوشته‌ای دیدم که: آنفولانزای خوکی یکی از عملیات نیروهای آمریکایی که در کنار آن نام احمد الحسن نوشته شده بود، یعنی این نوشته از سید احمد الحسن نقل شده است . و بعد از اینکه‌این خواب را دیدم شروع به دعا کردن نمودم و خداوند را به مقام حضرت محمد (ص) و اهل بیت ایشان (ع) قسم دادم که حقیقتِ این دعوت را برای من نمایان سازد، درحالی‌که تمام جسمم به لرزه در آمده بود و با صدای بلند مشغول دعا بودم!... با کمال احترام، تعبیر این رؤیا چیست؟؟ فرستنده: غائب منتظر - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. خداوند شما را در انجام هر کار خیری یاری دهد و خطاهای تو را ببخشد و تو را در جمع طالبان مخلص حق قرار دهد و از او خواستارم که حق را همان‌طور که هست به تو نشان دهد و تو را در پیروی از آن یاری نماید و باطل را همان‌طور که هست برای تو نمایان سازد و در اجتناب از آن به تو کمک کند. او یاور من است و او دوست شایستگان است. و السلام علیکم و رحمة الله وبرکاته. أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ * * *

-پرسش/ 485: رؤیای جوانی به نام احمد که اذان می گفت.

در خواب دیدم که در یک جای وسیع و بزرگی بودم که در آن جا مردم زیادی حضور داشتند که امام احمد علیه‌السلام بر روی یک جای بلندی ایستاده بود که من توانستم او را از پشت سر، مشاهده کنم که قامت بلندی داشتند و جسم نحیف و لاغر با کمری کشیده بود و در حالی که آنجا نشسته بودند با دست به مردم اشاره می‌کردند که به یک جوانی اشاره نمود و او را با اسم صدا کرد و گفت: ای احمد اذان بگو، تو مؤذن من هستی. در آن هنگام احمد بالا رفت و برای مردم اذان گفت. فرستنده: عاملی - آلمان پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. مؤذن کسی است که دعوت را اعلام و منتشر می‌کند و اذان نماد دعوت به سوی حق است. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته. أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ * * *

-پرسش/ 486: رؤیای شروع کردن به خواندن آیه کرسی.

بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً کثیراً. از من درخواست شده که تعبیر خواب یک دختر 12 ساله‌ای را از مولایم احمد الحسن (ع) بپرسم و خواب اینگونه بود که: تمام دنیا را تاریک دیده بود، پس شروع به تلاوت آیه کرسی کرد و تا اینکه به‌ آیه مبارکه (الحی القیوم ...) رسید ناگهان صدای زیبایی را شنید که همراه او تلاوت می‌کرد، و از خوابش بیدار شد. و سلام و درود به مولا و سرورم و فرزند مولایم علیه‌السلام باد. والسلام علیکم جمیعاً و رحمة الله و برکاته. فرستنده: خاکزاد - امارات عربیة پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. اینکه دنیا را به شکل تاریک دیده بیانگر این است که جهان و دنیا پر از ظلم و ستم شده است و او راه هدایت و روشنایی را در این تاریکی نمی‌شناخت. اما اینکه شروع به تلاوت آیة الکرسی نمود، به‌این معناست که توانست حق و حقیقت را ببیند و به سوی ایمان و هدایت گامی بردارد، پس خداوند متعال در این امر به او کمک کرد و اولیای خود را جهت یاری او فرستاد و این همان صدایی بود که ‌آیة الکرسی را همراه او کامل نمود. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته. أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ

-پرسش/ 487: رؤیای افسر ارتش که تاج و درجه ی پنج ستاره داشت.

السلام علیکم. در رؤیا یک فرمانده نظامی بین جمعیتی از مردم دیدم که او برای آن‌ها یزله می‌گفت! او درجه‌ی نظامی عجیبی داشت که پنج ستاره و یک تاج بود. فرستنده: علی جمال - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. تأویل فرمانده نظامی، فرشته‌ای از فرشتگان است که امام مهدی (ع) را یاری می‌دهند تا دولت عدل را بر پا نماید اما درجه پنج ستاره‌ای اشاره به اصحاب کساء یمانی دارد، که آن‌ها (محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین (ع)) هستند. و تاج پادشاهی اشاره به – خلافت الهی – خلافت مهدی (ع) است. یعنی درجه فرمانده اشاره به یمانی و فرمانروایی امام مهدی (ع) و برپایی حاکمیت خداوند است. چرا که پنج تن علیهم السلام در زیر پوشش (کساء) یمانی جمع شدند و حضرت محمد (ص) بعد از قرار گرفتن زیر کساء شفا پیدا کرد و این شفا و درمان اشاره به اصلاح اسلام محمدی بعد از خرابی و ویرانی توسط یمانی دارد. و آن‌چه که تو در رؤیای خودت دیدی همان خشنودی ملائکه و تمام ساکنان ملکوت نسبت به ظهور یمانی و آمادگی جهت قیام و برپایی حکومت عدل الهی و حاکمیت خداوند و نمایان شدن فضل و برکت محمد و آل محمد علیهم السلام به خصوص اهل کساء (ع) است. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته. أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ * * *

-پرسش/ 488: رؤیای زهرا (ع).

برادرم در خانه خوابیده بود و رؤیایی دید که‌ این رؤیا دو ماه قبل از فارغ شدن همسرش بود، برادرم دید که در بیمارستان در کنار همسرش روی تختی خوابیده بود که ناگهان فاطمه زهرا (ع) ظاهر شد و به او گفت: خداوند به تو درود می‌فرستد. او به قلب تو نگاه کرد و بهتر از تو کسی را نیافت، پس فرزندی به تو خواهد داد که شأن و منزلت بزرگی خواهد داشت و نزد فرزندم امام مهدی (ع) فرمانده خواهدشد، آن هنگام حضرت فاطمه (ع) به زنم نزدیک شد و در زایمان به همسرم کمک نمود سپس نوزاد را به طرف آسمان گرفت و خداوند متعال را دعا کرد ... برادرم اشاره دارد که ‌این خواب در نیمه ماه مبارک شعبان بود. فرستنده: عاملی - آلمان پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. تفسیر این رؤیا ان شاء الله واضح و آشکار است، اما تعبیر نوزاد به معنای فرزند برای برادرت نیست بلکه به معنای برادر اوست، در واقع این نوزاد شما هستی، اما اینکه شما در خواب متولد شده‌ای درحالی‌که تو الان در دنیا هستی بر این حدیث صدق دارد که هرکسی که به ولایت خداوند متعال هدایت شود مانند کسی شود که تازه به دنیا آمده و هیچ گناهی مرتکب نشده است و دیدن حضرت زهرا (ع) به‌عنوان قابله به ‌این معناست که‌ ایشان سبب و دلیل هدایت شما به حق است و اینکه تو را به طرف آسمان بلند کرد این است که او سبب و دلیلی خواهد شد تا تو بتوانی ملکوت آسمان را ببینی، همچنین دیدن نوزاد در خواب یک بشارت است و اینکه برادرت در خواب دیده که صاحب فرزندی می‌شود بیانگر این است که تو بشارتی به او خواهی رساند و این بشارت همان ظهور امام مهدی (ع) می‌باشد. چرا که او در خواب دیده بود که ‌این نوزاد از یاران امام مهدی (ع) خواهد بود، پس برادر تو هم به فضل خداوند امیدوار باشد که فرزندی نیکو کار از یاران امام مهدی (ع) به او بدهد. خداوند متعال تو را در امور خیر و نیک موفق نماید. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته. أحمد الحسن ذو الحجة/ 1430 هـ * * * پرسش/ 489: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدین وسلم تسلیماً. مولا و سرورم، ای فرزند رسول خدا درود خداوند بر شما و پدران مطهرت و صلوات خداوند بر مهدیین علیهم‌السلاام از فرزندانت. مولای من، رؤیایی دیدم که توانایی تفسیر و عبرت گرفتن از آن را نداشتم لذا به شما روی آوردم تا مقصود رؤیا را بفهمم: در خواب خودم را همراه تعدادی از همکلاسی‌هایم دیدم که به یک کشور خارجی رفته بودیم تا یک تحقیق آموزشی انجام دهیم، اما وقتی به آن منطقه رسیدیم انگار منطقه مورد نظر ما نبود، پس تصمیم گرفتیم که از آنجا خارج شویم، سپس هنگام خروج، از همکلاسی‌هایم می‌شنیدم که هر کدام دلیلی را مرور می‌کردند تا برای آن شخصی که ما را به آنجا فرستاده بود بیان کنند، در آن لحظه من لب به زبان گشودم و گفتم: یک اتفاق نظر داشته باشیم و بگذارید آن‌چه که حضرت موسی (ع) برای قومش گفت را بگوئیم. سخن حضرت موسی (ع) به قومش که مناسب با حکایت ما باشد چیست؟ آیا این قول و اقوال ارتباطی با قضیه امام مهدی (ع) دارد ؟ نصیحت و پند شما برای من چیست ؟ فرستنده: یوسف - عربستان پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. از خداوند برای تو آرزوی موفقیت دارم، بدان که ندای جبرئیل (ع)، صدا و دعوت ابلیس ملعون را به دنبال دارد، پس در مقابل هر ندای حق یک صدای باطلی وجود دارد که آن را همراهی می‌کند، پس همان‌طور که دعوت حق را می‌شنوی، خودت را برای امتحان آماده کن چرا که شیاطین جن و انس با طرح شبهاتی از باطل سعی بر این دارند که دعوت حق را بپوشانند و دیگران را از راه مستقیم گمراه کنند. پس این خواب، پاسخ مناسبی برای طرفداران مراجع تقلید را بیان می‌کند که تقلید از غیر معصوم را بر دیگران واجب می‌دانند و با نصب و ساختن گوساله‌ی سامری، دیگران را از راه هدایت به دور می‌کنند، پس خداوند متعال با این رؤیا خواسته است پاسخ مناسبی برای کسانی که تو را از راه حق و حقیقت دور کنند بیان کند و این با کلامی‌که حضرت موسی (ع) به امثال همین اشخاص در آن زمان داد تناسب دارد: ﴿وَإِذْ قَالَ مُوسَی لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنَّکمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَکمْ بِاتِّخَاذِکمُ الْعِجْلَ فَتُوبُواْ إِلَی بَارِئِکمْ فَاقْتُلُواْ أَنفُسَکمْ ذَلِکمْ خَیرٌ لَّکمْ عِندَ بَارِئِکمْ فَتَابَ عَلَیکمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ﴾([67]). (و حضرت موسی به قوم خود گفت که: ای قوم، شما از جهالت و نادانی گوساله‌پرست شدید و به نفس خود ستم کردید، اکنون به سوی خدا باز گردید و به کیفر جهالت و نادانی خود به کشتن یکدیگر تیغ بر کشید این در پیشگاه خداوند بهترین کفاره عمل شماست، آنگاه از شما درگذشت و توبه‌تان را پذیرفت که خدا بسیار توبه‌پذیر و مهربان است). و هم‌چنین حضرت موسی (ع) به قوم خود گفت: ﴿یا قَوْمِ اذْکرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیکمْ إِذْ جَعَلَ فِیکمْ أَنبِیاء وَجَعَلَکم مُّلُوکاً وَآتَاکم مَّا لَمْ یؤْتِ أَحَداً مِّن الْعَالَمِینَ﴾([68]) (ای قوم، نعمت خدا را به خاطر بیاورید آنگاه در میان شما پیامبرانی فرستاد و شما را پادشاهی و فرمانروایی داد و به شما آنچه را که به هیچ‌یک از اهل جهان نداد، عطا کرد). این دو آیه پاسخ مناسبی است که می‌توانی آن‌ها را یادآوری کنی و به‌وسیله آن‌ها وصیت رسول خدا (ص) که ائمه (ع) و مهدیین را بعد از خود به عنوان جانشین معرفی نمود: ﴿إِذْ جَعَلَ فِیکمْ أَنبِیاء وَجَعَلَکم مُّلُوکاً﴾، (هنگامی‌که بین شما پیامبرانی فرستاد و به شما فرمانروایی و پادشاهی داد)، و برشما واجب است که خداوند را شکر کنید که نعمت پیروی از حق را به شما عطا نمود و وصیت رسول خدا (ص) را در بین شما قرار داد، پس خداوند آن چیزی را که به تمام عالم نداد، به شما داد به‌خصوص شما که در جمع این امت هستید و بهترین رهبران و فرماندهان را برای هدایت شما قرار داد و آن‌ها (حضرت محمد (ص) و اهل بیت ایشان و مهدیین (ع)) هستند ﴿یا قَوْمِ اذْکرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیکمْ إِذْ جَعَلَ فِیکمْ أَنبِیاء وَجَعَلَکم مُّلُوکاً وَآتَاکم مَّا لَمْ یؤْتِ أَحَداً مِّن الْعَالَمِینَ﴾. (ای قوم نعمت خداوند را به‌یاد بیاورید که در بین شما پیامبرانی قرا داد و به شما پادشاهی عطا کرد و چیزی به شما داد که به تمام جهانیان نداده بود). والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته. أحمد الحسن صفر/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 490: رؤیای فلجی که از برکه خارج شد.

رؤیایی که دوستم دیده است: من و وصاحب رؤیا در یک جایی بودیم که مشغول گفتگو درباره یک موضوع مهمی بودیم، در این حین برکه‌ی آبی در کنار ما بود که از آن یک شخصی که فلج بود خارج شد و در مقابل ما قرار گرفت. یک شباهتی به شکل ماهی داشت که در پشت او شکافی بود که روی آن لفظ جلاله (الله) نوشته شده بود که‌ این امر تعجب و شگفتی ما را بر انگیخت و معتقد شدیم که ‌این شخص از اولیای خداست پس خود شروع به سخن کرد و گفت که من نیز چنین اعتقادی دارم پس ما یک خوش آمد گویی با او کردیم و با اشتیاق با او هم‌صحبت شدیم و به تمام حرف‌هایش خوب گوش می‌دادیم. پس او شروع به پرسش کردن نمود که چند نفر و چه کسانی را می‌شناسیم؟ در مرحله‌ی اول بیننده‌ی خواب هیچ شکی به او نداشت اما کمی بعد به او شک کرده بود که نیرنگی در کار او می‌باشد و می‌خواهد ما را فریب دهد. صاحب رؤیا من را به جایی دورتر برد و گفت: چیزی به او نگو. چون من احساس می‌کنم که یک حیله‌ای در کار است و او دارد ما را گول می‌زند و گمان کنم که از اولیا نیست! سپس گفت اسرار قلبت را برای او بازگو نکن و من با اشاره به او گفتم: چشم. من با خوشحالی و شوق با آن شخصی که از برکه خارج شده بود صحبت می‌کردم و در حالی که صاحب رؤیا من را هشدار می‌داد و من هم‌چنان با اشاره‌ی سر، حرف او را تأیید می‌کردم که فرزندان یک پیرمردی که با هم در یک قطار بودیم در قسمت پایین بودند، دوستم بیننده رؤیا را مشغول خود کردند که به آن‌ها کمک کند و مرا به حال خودم گذاشت که در این لحظه خواب به پایان می‌رسد. فرستنده: أبو محمد - فلسطین پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. خداوند تو را موفق بگرداند. خواب دوستت از جانب خداوند متعال است و یک هشداری واضح برای شما نسبت به شخصی که زیاد به آن اهمیت می‌دهید، اما فرزندان شیخی که دوستت سعی در کمک و نجات آن‌ها داشت بعضی از پیروان آن شیخ و تابع کلام او هستند. والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته. أحمد الحسن صفر/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 491: رؤیای خسوف ماه و پنهان شدنش.

سلام و درود خدا بر انصار الله. مدت ها پیش یک خوابی دیدم که تقاضای تفسیر آن را دارم. در خواب دیدم که وقت اذان صبح بود، دقیقاً یادم نیست، من و مادرم صدای اذان را شنیدیم. هر دو خارج شدیم و ماه را در حال خسوف دیدیم، پس کم کم ماه به طور کامل پنهان شد و چهار عدد ماه در اطراف ماه پوشیده شده ظاهر شدند و ناگهان احساس کردم که زمین در زیر پاهایمان داغ شد، به مادرم گفتم: زمین دارد می‌جوشد، مادرم گفت: نه، چیزی نیست... این چیزی است که از رؤیا به یاد دارم. خداوند به شما اجر فراوان بدهد. وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. فرستنده: نرجس - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. اذان در خواب به معنای دعوت حق است و ماه بیانگر وصی است اما پنهان شدن آن، امری واضح و روشن است و ظهور چهار ماه در اطراف آن از اتصال و ارتباط اشخاص مؤمن به وصی حکایت می‌کند، و اما فوران زمین به معنای عذاب الهی است که اگر بداء (تغییر) اتفاق نیفتد بر اهل زمین نازل می‌شود و بیشتر آن‌ها را به هلاکت می‌رساند و عذاب الهی هیچ وقت نازل نمی‌شود مگر اینکه رسول یا هشدار دهنده‌ای برای ساکنان زمینی که عذاب بر آن‌ها نازل خواهد شد وجود داشته باشد. که خداوند می‌فرماید: ﴿وَمَا کنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولاً﴾([69]). (هیچ وقت عذابی را نازل نکرده‌ایم مگر قبل از آن رسولی را به آنجا فرستاده باشیم). والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن صفر/ 1431 هـ

-پرسش/ 492: رؤیای سید خمینی در حالی که به حضرت زهرا استغاثه می کرد.

من به همراه یک دوست قدیمی‌که سنی بود در حال رفتن به یک مکانی بودیم، وارد مکانی شدیم و امام خمینی را دیدیم که روی تپه‌ای از گوشت گاو نشسته بود و با گوشت ور می‌رفت و گریه می‌کرد و به حضرت زهرا (ع) پناه می‌برد و یاری می‌جست و بر گوشت‌ها گندم می‌پاشید، پس من هم در مقابل او نشستم و همانندش شروع به گریستن کردم و روی گوشت گندم می‌پاشیدم و به حضرت زهرا (ع) پناه می‌بردم و از او یاری می‌طلبیدم، در آن لحظه به دوستم اشاره کردم که همراه ما بیاید ولی او قبول نکرد سپس امام خمینی یک تکه‌ی گِردی از گوشت برداشت و به من داد و گفت: اگر این گوشت فاسد شد، او امام نیست و این گوشت، هرگز خراب و فاسد نمی‌شود! پس من با تعجب آن تکه گوشت را گرفتم و بین مردم دور می‌زدم و به آن‌ها می‌گفتم که: سید احمد (ع) امام است و با آن‌ها شرط می‌بستم که ‌این گوشت فاسد نمی‌شود، در آن هنگام به من گفت: در وجود سید احمد (ع) یک رازی است که در تمام جهان همانند آن وجود ندارد ولی من آن را فراموش کردم. فرستنده: عاملی - آلمان پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. از خداوند متعال برای شما آرزوی موفقیت دارم، و از خداوند خواستارم که ‌این خواب شما را واقعیت قرار دهد و با فضل و بخش خداوند بر تو و دیگران تحقق رؤیای خودت را در حقیقت ببینی، و از او می‌طلبم که مردم را به راه حق و حقیقت هدایت کند و شما را از پیروان حق قرار دهد. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته. أحمد الحسن صفر/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 493: رؤیای مردن پس از گزفتن مدرک کارشناسی.

در خواب زن عمویم که ماه‌ها پیش از دنیا رفت، را دیدم که با ما صحبت می‌کرد و از یک خوابی که او دیده بود برایمان می‌گفت، که (زن عمویم می‌گفت: با اینکه او از دنیا رفته بود ولی یک خوابی را دیده بود!) آن مرحومه می‌گفت: خواب دیده بودم که مردم بعد از فارغ التحصیلی از دوره لیسانس از دنیا می‌رفتند و همانا بتول بعد از پایان دوره لیسانس خواهد مرد! و گویا من در خواب در سال سوم دوره لیسانس بودم و نیمی‌ از سال سوم و سال چهارم مانده تا لیسانس را بگیرم، درحالی‌که در حقیقت من دوره لیسانس را مدت‌ها پیش به پایان رسانده بودم. هم‌چنین زن عمویم چیزی شگفت انگیز و عجیب را یادآور شد و گفت که: بتول فارغ التحصیل مدرسه‌ی سادات بعد از لیسانس خواهد مرد اما به غیر از من اشاره‌ای نکرد که فارغ التحصیل مدرسه سادات بود! چرا که بین اهالی منطقه من تنها کسی بودم که در مدرسه اهل‌بیت (سادات بشر) عضو هستم. فرستنده: بتول محمد - کویت پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. خداوند شما را بر هر خیری موفق بدارد، موضوع رؤیا، تمام شدن عقل و آسمان کلی هفتم است. فرشتگان هنگامی‌که می‌خواهند برای تو امری را روشن نمایند، از رمزهای این عالم که شما می‌شناسید و می‌توانید درک کنید، تبیین می‌کنند، و هم‌چنین این رمز در نفس‌های شما نقش بسته، پس ظاهر نمودن آن برای فرشتگان آسان می‌شود. پس رمز آموزش ابتدایی در دین مثلاً معرفت ظاهری عقاید و عبادات است، اما رمز آموزش ثانوی یا همان شش سال دوم که بعد از درس ابتدایی است، اشاره به آسمان‌های شش گانه ملکوتی دارد، که انسان به آن عروج می‌کند و با تطبیق آن‌چه می‌داند و بدان عمل می‌کند، در آن ارتقاء می‌یابد، تا حقایق را بشناسد، یعنی عمل با عبادات و جهاد با نفس و شیطان و دنیا و زینت‌های آن، و نتیجه عمل، ارتقای در آسمان‌های شش گانه ملکوتی مثالی و جزئی می‌شود، و این دقیقاً مانند کاری بود که بعد از انتهای ابتدایی انجام دادی، وقتی در آموزش دومی‌آن‌چه در خواندن کتاب‌ها و حل مسائل و یادگیری علوم وتحصیل مقدمات آن یادگرفتی استفاده نمودی. اینکه چگونه بخوانی و بنویسی. اما در کلیه (دانشکده) در آموزش تطبیق کردن را آموختی، یعنی اینکه در خلال یادگیری در دانشکده که به دیگران آموختی یا کاری که دیگری از انجام آن ناتوان است را به دیگری آموزش دادی، و این مسئله دقیقاً مطابق با شناختی است که پیامبران در آسمان هفتم کلی آن را به دست می‌آورند، تا آماده اِرسال شوند، چیزی که مطابق با کاری که برای خروج از دانشگاه انجام می‌دهند، یعنی وقتی پیامبران فرستاده می‌شوند، به دیگران آموزش می‌دهند یا نسبت به کاری که از انجام آن ناتوان هستند به آنان فایده می‌رسانند، آموزش پیامبران به دیگران معروف است، اما منفعت آنان به دیگران شاید برایت روشن شود، وقتی به کار اقتصادی یوسف (ع) یا سیاسی و اجتماعی ایشان و بقیه پیامبران فرستاده (ع) مراجعه کنی. اما در مورد رؤیایت بالخصوص: معنایش این است که با اخلاص و توفیق خداوند به تو از اَهل آسمان هفت کلی هستی، رؤیا با به اتمام رسیدن آن –با فضل خداوند بر تو- بشارتی برای توست، اما مرگ ان شاء الله به معنای حقیقی آن است، یعنی قطع شدن (از همه چیز) به سوی خداوند و آخرت بعد از شناخت حقیقت، علی (ع) فرمود: (إنما کنت جاراً جاورکم بدنی أیاماً)([70]). (همانا من یک همسایه‌ای برای شما بودم که برای مدت کوتاهی جسمم همسایه شما بود). حضرت محمد (ص) فرمودند: (من أراد أن یری میتاً یسیر علی الأرض فلینظر إلی علی بن أبی طالب). (هر کسی که بخواهد شخص مرده‌ای را ببیند که روی زمین راه می‌رود به علی بن ابی طالب بنگرد). این مسئله را بیشتر برای شما شرح خواهم داد: أول: زمین = مدرسه ابتدایی یعنی اموری که با چشم دیده می‌شود و با گوش شنیده می‌شود. و..و..و..، که همه‌ی این امور بدون عمل، هیچ‌وقت به عالم ملکوت نخواهد رسید، یعنی انسان هم‌چنان زمینی خواهد بود و علم او از حیطه سطح زمین فراتر نمی‌رود، حتی اگر هزاران کتاب دینی و عقاید و عبادات را مطالعه کند. -خداوند تو را موفق بگرداند- به‌ این کلام خداوند متعال توجه کن که می‌فرماید: ﴿یعْلَمُونَ ظَاهِراً مِّنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ﴾([71]) (آن‌ها در واقع به امور ظاهری دنیوی عمل می‌کنند درحالی‌که از آخرت در غفلتند)، مخاطبین این آیه تاجرانی نیستند که تجارت آن‌ها را مشغول کرده است، بلکه‌ اینها عالمان دین هستند که مشغول یادگیری و تدریس دین و مسائل عقایدی هستند ولی خداوند به آن‌ها می‌گوید: شما هیچ چیزی نمی‌دانید. و عمل شما تنها دنیوی و مادی است و هیچ ارتباطی به جهان آخرت ندارد! انسان اگر چیزی بداند بر او واجب است که به آن‌چه می‌داند عمل کند و شرط عمل باید اخلاص در آن باشد تا انسان بتواند ارتقاء یابد و شناختش حقیقی باشد، و شما اگر خواندن و نوشتن را در دوره‌ی ابتدایی یاد گرفتی و هیچ گونه عملی جهت شناخت در این زمینه نداشته باشی، فرق تو با یک شخص بی‌سوادی که خواندن و نوشتن را نمی‌داند چیست؟ بلکه شاید آن بی‌سواد، اگر خوب به حرف معلم گوش دهد خیلی بهتر از تو خواهد بود. مگر سنگ بهتر از دل‌های سنگی نیست گاهی اوقات که نمی‌شنوند ﴿ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکم مِّن بَعْدِ ذَلِک فَهِی کالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یشَّقَّقُ فَیخْرُجُ مِنْهُ الْمَاء وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یهْبِطُ مِنْ خَشْیةِ اللّهِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ﴾([72]). (سپس دل‌های شما بعد از این [واقعه] سخت گردید همانند سنگ یا سخت‌تر از آن چرا که از برخی سنگ‌ها جوی‌هایی بیرون می‌زند و پاره‌ای از آن‌ها می‌شکافد و آب از آن خارج می‌شود و برخی از آن‌ها از بیم خدا فرو می‌ریزد و خدا از آن‌چه می‌کنید غافل نیست). دوم: ملکوت = مدرسه متوسطه که آن‌ها را به شکل معادلاتی برایتان شرح خواهم داد که بیشتر برای تو واضح گردد که ‌این مراحل شش‌گانه نماد شش آسمان ملکوتی است. شش سال = شش آسمان شش مرحله‌ای که هر کدام بالاتر و بعد از دیگری است = شش آسمانی که هر کدام بالای دیگری و بعد از آن قرار گرفته است. تطبیق آموزش قبلی برای شناخت بیشتر= عمل به علم قبلی برای زیاد کردن شناخت. به همین خاطر بسیار طبیعی است که فرشتگان نمادی از شش آسمان ملکوتی و پیشرفت و ارتقاء در آن‌ها هستند و یا پایان بخشی از مرحله‌ی تعلیم در شش سال متوسطه، که بعد از مرحله ابتدایی می‌باشد، بلکه حتی این نماد از حکمت است تا فرشتگان به ‌این صورت و به‌ این شکل، شناخت و معرفت عالم ملکوت را برای شما به صورت واضحی نمایان سازند. هم‌چنین تا مقدار نزدیکی رمزی روشن شود. توجه کن، تو در هنگام درس خواندن در مقطع متوسطه از ابزاری که در مقطع ابتدایی کسب کردی، استفاده می‌کنی که آن‌ها همان خواندن و نوشتن است، اما آیا این ابزار برای پیشرفت و ارتقاء تو به پایه‌ی بالاتر کافی است یا اینکه احتیاج به دقت بیشتری برای فهم آن‌چه را که می‌خواندی و می‌نوشتی، لازم بود. به تأکید که به درک و فهم بیشتری نیازمند بودی در غیر این‌صورت دستیابی به شناخت و انتقال به مرحله بالاتر از مرحله‌ای که در آن بودی امکان پذیر نیست، بنابراین ارتقاء و پیشرفت در آسمان‌های شش‌گانه‌ی عالم ملکوت نیز همان گونه است. پس عمل کردن به چیزی که قبلاً آموختی به تنهایی برای ارتقاء به مرحله‌ی بالاتر و آسمانی بالاتر از آن‌چه که در آن بودی،کافی نیست بلکه باید در عمل اخلاص داشت چون عمل بدون اخلاص هیچ اعتباری ندارد، همان گونه که خواندن بدون دقت و فهم هیچ ثمره‌ای ندارد. مثلاً شاید روزی یک کتابی در دست داشته باشی و مشغول خواندن آن باشی ولی فکر و ذهن تو مشغول یک مشکل خانوادگی باشد بنابراین در موقع بستن کتاب متوجه ‌این می‌شوی که گویا اصلاً کتاب را باز نکرده‌ای. به ‌این قرب و نزدیکی رمزی بین آن‌ها دقت کن و ببین که چقدر حکمت‌آمیز است که ارتقاء ملائکه در آسمان‌های شش‌گانه مثلاً به دوره‌ی تحصیلی متوسطه تشبیه شده است. سوم: دانشکده یا تحصیلات عالی در دانشگاه = آسمان کلی هفتم در اینجا رمز به دلیل مطابقت بین اسم‌ها می‌باشد. آسمان هفتم همان آسمان کلی است و شامل جزئیات و امور متنافی و مخالف نیست و هم‌چنین آموزش عالی که بعد از دوره‌ی متوسطه است همان‌طور که شایع است (کلیه= دانشکده) نامیده می‌شود. هر چند اشکالی ندارد بر اینکه اصل این اصطلاح از زبان عربی نیست، آن‌چه که اهمیت دارد اینکه درس خواندن در مقاطع بالاتر به‌ این اسم معروف است، هم‌چنین همان‌طور که در بحث گذشته شرح داده‌ام، تعلیم در دانشکده در حقیقت مطابق امری با واقعیت است یعنی اینکه انسان از یک جامعه انسانی برای یادگیری بیشتر وارد دانشکده می‌شود و بعد از اینکه درس خود را به پایان برساند به سوی همان جامعه‌ای که از آن آمده باز خواهدگشت تا از آن‌چه که آموخته به دیگران یاد دهد و به مجتمع انسانی سود برساند. یا حداقل می‌توان گفت که ‌این شخص بعد از فارغ التحصیلی آماده این امر (انتقال علوم به دیگران) شده است و این گونه است که انسان بعد از پیشرفت و شناخت و معرفت از عالم آسمان کلی هفتم توانایی این را خواهد داشت که علوم خود را به دیگران منتقل کند تا بتواند یک شخص مفیدی برای اصلاح جامعه انسانی خود باشد. برای توضیح بیشتر بگویم: همانا فارغ التحصیلان آسمان هفتم همان پیامبرانی هستند که ممکن است از جانب خداوند به سوی مردم ارسال شوند و یا ممکن است فرستاده نشوند ولی در دو حالت برای دیگران مفید هستند و برای مجتمع انسانی مثمر ثمر می‌باشند و در دو حالت مردم را به سوی خدا هدایت می‌کنند. آری، تفاوت زیادی بین پیامبر فرستاده شده و نوع دیگر از پیامبران که فرستاده نشده‌اند وجود دارد. که برای فهم و درک بیشتر این تفاوت می‌توانی به کتاب (ختم نبوت) مراجعه کنی. و اما پرسشی که ممکن است به ذهن انسان خطور کند که: هر انسانی چه مرد و چه زن باشد، آیا می‌تواند پیامبر باشد، یعنی مقام نبوت داشته باشد و به آسمان کلی هفتم ارتقا پیدا کند و علومی را که خداوند متعال یادگیری آن علوم را آسان نموده، به دست بیاورد؟ در پاسخ باید گفت: آری نبوت محدود به مردان نیست و آن‌چه که به مردان اختصاص دارد، فقط ارسال از جانب خداست. و درهای ارتقاء و پیشرفت بر روی هر انسانی باز است و تفاوتی بین شخصی با دیگری نیست. پس تفاوتی بین مرد و زن، عرب و غیر عرب، سفید و سیاه وجود ندارد. این باز بودن درها برای همه انسان‌ها مطابق با قانونی صورت می‌پذیرد و آن قانون: (تمام دنیا جهل و نادانی است مگر جایگاه‌های علم، و همه‌ی علم حجت است مگر چیزی که به آن عمل شود، و همه‌ی علم ریا و تظاهر است مگر اینکه با اخلاص باشد، و اخلاص همیشه در معرض خطر بسیار بزرگی است که شخص چگونه آن را به پایان برساند). همه‌ی مردم در این قانون مساوی هستند. خوشا به حال کسانی که می‌شنوند به لطف خداوند پند می‌گیرند و اندیشه می‌کنند. از خداوند متعال برای شما آرزوی موفقیت دارم و از شما تقاضا دارم که در دعاهایتان مرا به یاد بیاورید، خداوند در کارهایتان به شما پاداش دهد. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته. أحمد الحسن صفر/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 494: رؤیای زنی که می گوید:‌ سید احمد میان شما است.

در خواب دیدم که زن پدرم که سیده بود پیش من آمد و گفت چرا متحیر هستی و دلیل گریه‌ات چیست ؟ آیا به‌دنبال سید احمد هستی؟ گفتم: آری، پس سیده به‌من گفت: سید احمد (ع) در بین شماست. که در این لحظه از خواب بیدار شدم و من از همان لحظه تا حالا گریه می‌کنم و آرزو دارم بدانم که سید احمد‌الحسن (ع) چه‌نظری درباره‌ی این خواب دارد؟ و می‌خواهم بدانم که تکلیف من چیست و باید چه‌کار کنم؟ چگونه زندگیم‌ را ادامه‌ دهم و من شخصی سیاسی هستم و انتخابات‌را پیش‌رو دارم و در دولت و قبیله‌ام معروف هستم، از سید احمد‌الحسن (ع) خواهش‌دارم تا به‌من اشاره‌ای در این‌باره بدهد که‌ آیا ممکن‌است خداوند من‌را از سربازان امام حجت ابن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف انتخاب کرده‌باشد؟ فرستنده: سلام اسدی - مالزی پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند تو‌را در هر‌کار خیری که مورد رضایت اوست موفق کند و گناهان تو‌را ببخشد. ما در این دنیا نیامدیم مگر برای گذراندن امتحانی‌که فرشتگان آن‌را سپری نمودند. خداوند متعال فرمود:﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیعْلَمَ اللَّهُ مَن ینصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِی عَزِیزٌ﴾([73]) ( ما رسولان خود‌‌را با دلیل روشن فرستادیم و با آن‌ها کتاب و میزان نازل‌کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند و آهن‌را نازل کردیم که از آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش‌را یاری‌می‌کند بی آن‌که او‌را ببینند، خداوند قوی و شکست‌ناپذیر است). پس امتحان با یاری خداوند و رسولش امکان‌پذیر است و خوشا به‌حال کسانی که سر‌انجام موفق‌می‌شوند و تکبر‌نمی‌کنند و از جمع سجده کنندگان می‌باشند و خلیفه‌ی خدا در خود‌را یاری می‌دهند. اما پرسش شما، خداوند شما‌را موفق بگرداند: اگر خداوند تو‌را انتخاب نمود که از سربازان او خواهی‌شد پس بدان که خداوند متعال آن‌که را می‌خواهد انتخاب می‌کند پس بر تو است که با لطف‌الهی تصمیم حقیقی و واقعی بگیری که خداوند متعال‌را برگزینی و این استعداد را خواهی‌داشت که هرچه داری را در راه خداوند تقدیم کنی و تنها رضای او‌را بطلبی. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 495: آیا رؤیای حائض از جانب خدا است یا خواب های پریشان؟

آیا خواب زن حائض از خداوند است یا خواب غیر‌صادقه می‌باشد؟ آرزو دارم خوابی‌را که دیدم، که من از پنجاه زن یاران امام هستم واقعیت باشد و این آرزوی من است که حسین زمان (ع) را یاری نمایم. امیدوارم که برای شفای من و همسرم دعا‌نمایی و هم‌چنین برای موفقیت دخترم و پسرانم دعا کنی. سرورم، دخترم مهم‌تر است، برایش دعا کنید که خداوند سلامتی و قدرت‌بدنی و اعتماد به‌نفس به او بدهد و بیماری‌ها ‌را از او و خواهرانش و والدینش و تمام انصار به‌دور کند. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. فرستنده: بتول - کویت پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. زن حائض می‌تواند رؤیایی صادقه از ملکوت آسمان ببیند، و از خداوند خواستارم که همه شما ‌را بر خیر آخرت و دنیا موفق بدارد او ولی من است و او نیکوکاران را سرپرستی می‌کند. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 496: رؤیای امام مهدی (ع)‌ و وصیش.

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته. اما بعد... سلام بر بقیة الله، سلام و درود بر حضرت محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و امام سجاد و امام باقر و امام جعفر‌صادق و امام کاظم و امام رضا و امام جواد و امام هادی و امام حسن‌عسکری و امام مهدی‌منتظر و امام دلیر و قدرتمند (قائم آل محمد) (ع) و سلام و درود بر محمد و آل محمد ائمه و مهدیین و سلم تسلیماً کثیراً. و سلام و درود من بر‌انصار خداوند و یاران حضرت محمد و آل بیتش ائمه و مهدیین که همان یاران احمد یمانی می‌باشند که بین رکن و مقام با‌او بیعت می‌شود. سرور و ملایم احمد، با این‌که پیامم‌را طولانی کردم خواستم بگویم که من با نام و ذکر تو به درگاه خداوند متعال پناه‌می‌برم پس نزد پروردگارت و آل‌بیت پاک و مطهر برای ما شفاعت کن. و اما پرسش بنده: اول: راز مثلث برمودا چیست؟ دوم: امروز که پنجشنبه مصادف با 14 محرم 1431 و 31/12/2009 می‌باشد، خداوند متعال و اهل بیت پیامبر (ع) را دعا می‌کردم، که تا رضای خداوند‌را جلب نکنم از دنیا نروم و همراه امام مهدی (ع) و یمانی (ع) بر‌علیه ظالمان بجنگم. به‌خداوند متعال قسم می‌خورم، که بعد از نماز صبح خودم‌را بین دو لشکر بسیار‌بزرگ دیدم که پیش من آمد و یک لباس سیاه قشنگی به من داد در حالی‌که به‌گروه دوم لباس سفید داد و گفت: کسی‌که همراه امام مهدی (ع) بجنگد لباسش همین لباس‌های سیاه است، رؤیا طولانی بود ولی به‌جز این مواردی که ذکر‌کردم چیز دیگری به‌یاد ندارم و خداوند عظیم و متعال شاهد کلام من است. این خواب اولین خوابی نیست که من بعد از ایمان‌آوردنم به‌دعوت امام احمد موعود (ع) می‌بینم بلکه خواب‌های متعددی مشاهده‌نمودم که از جمله‌ی آن‌ها: قبل از مدتی امام مهدی (ع) و امام احمد‌الحسن یمانی (ع) همراه او بود ولی نتوانستم چهره‌ی آن‌ها را ببینم و چون هر‌دو صورت نورانی و درخشان بود. گویا که امام مهدی (ع) دست راستش‌را بر‌روی کتف احمد‌الحسن (ع) گذاشت و گفت: این بیعت شده‌ی بین رکن و مقام است، این همان احمد‌الحسن یمانی (ع) است. و سلام و درود خداوند بر‌شما باد. هم‌چنین سلام و احترام من به یاران سید احمد‌الحسن (ع). قسم به‌خداوند من خودم ‌را خادم کفش آن‌ها می‌دانم و سلام و درود من بر سید احمد (ع) و در مرحله اول خدا‌را شاکرم، سپس از اهل‌بیت (ع) و احمد موعود (ع) و پدرانش (ع) سپاس‌گذارم. مولای من از شما می‌خواهم برایم دعا‌کنی که تا روز قیامت از یاران شما خواهم‌بود و خداوند مرا در این امر موفق‌سازد و در پایان سخن، باز سلام و درود می‌فرستم و تشکر‌می‌کنم. سلام و درود خداوند بر محمد و آل محمد و صلوات خداوند بر ائمه و مهدیین و شهادت می‌دهم که مهدی و مهدیین (ع) حجت‌های خدا هستند. امیدوارم که پیام‌های من در اسرع وقت به دست سید احمد‌الحسن (ع) برسد با‌تشکر و سپاس. فرستنده: منتظر - سوریا پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. از خداوند متعال خواستارم که شما‌را در جمع کسانی قرار‌دهد که به‌وسیله‌ی آن‌ها دین خود‌را پیروز گرداند و تو‌را موفق کند که بر حق ثابت‌قدم باشی و یار و پیرو حق گردی. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن ربیع الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 497: رؤیای شبیه عیسی (ع).

السلام علیکم. سال‌ها قبل در رؤیا دیدم که من همراه تعدای افراد دیگر و چند اسب‌سوار در یک صحرا منتظر آمدن جدم امام علی (ع) بودم، ولی در نهایت امر برایم مشخص‌شد که او حضرت عیسی (ع) با مشخصات وصف‌شده در روایات بود. با دیدن ایشان بر‌روی زمین صحرا به‌سجود رفتم و در حالی‌که چشمانم با اشک‌هایم خیس شده‌ بود بی‌هوش شدم. پس حضرت عیسی (ع) از اسب خود فرود‌آمده و به‌سوی من حرکت کرد و من‌را از زمین بلند کرد در حالی که من در رکوع بودم و به من یک زره و شمشیر داد و من مشغول تماشای زیبایی او بودم. رؤیای دوم مربوط به محبوب من و جدم امام مهدی (ع) بود، در این رؤیا من به‌همراه گروهی از کودکان از تمام اطراف دور او جمع شده‌بودیم که لباس سفیدِ خالص و پاک به‌تن داشتند. با لبخندی به‌من نگاه کرد. چنین برایم وانمود‌‌شد که بلند قد و چهره‌ای سفید داشت و جسم او تنومند و رنگ مویش خرمایی بود. خواب سومم این بود که: من بر‌‌روی آب دریا ایستاده‌بودم و در مقابل دیدگانم قرص از سمت مغرب طلوع کرد. خواب چهارم مربوط به مادرم می‌باشد که حضرت مریم عذراء (ع) را مشاهده کرد و در آن‌زمان به‌من باردار بود (من در شکمش بودم). حضرت مریم (ع)، آن زن پاک دامن در کنار مادرم نشست در حالی‌که فرزندش حضرت مسیح (ع) را در گهواره‌ای حمل می‌کرد. به‌مادرم گفت : پسری‌را به‌دنیا خواهی‌آورد که برای مدت سه روز اسم او عیسی خواهد بود، سپس اسم او محمد می‌شود و این امر اتفاق افتاد. از سرورم (ع) و فرزند عمویم سید احمد الحسن (ع) خواستارم که‌این خواب‌ها را برای من تفسیر کند چرا که من احساس‌می‌کنم او از نیکوکاران است و من به‌او و یاری ایشان به امام زمانمان بسیار امیدوارم. خداوندا؛ اگر ادعای یمانی بودن او درست‌باشد من‌را در یاری رساندن به‌او کمک کن و من‌را در یاری رساندن به خلیفه‌ات صاحب العصر و الزمان ثابت قدم نگه دار. برای من دعا کن که از اولین یاران و سربازان خداوند و امام مهدی (ع) بر علیه سفیانی باشم. و السلام. فرستنده: سید محمد حیدر - چین پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. خواب اول بشارتی برای شماست که اگر خداوند متعال به‌شما توفیق و اخلاص بدهد از یاران امام مهدی (ع) خواهی بود که او هم‌چون امام علی (ع) و شبیه حضرت عیسی (ع) است بنابر‌این شما در خواب منتظر او (ع) با هیئت امام علی (ع) بودی ولی او‌را در هیئت حضرت عیسی (ع) دیدی. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن جمادی الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 498: رؤیای مرد سجده کننده و کسی که در کنارش دعا می کند.

سجده‌ می‌کردم و در کنارم مردی بود که با شدت برایم دعا ‌می‌کرد، بعداز آن به‌من گفت: چرا دعایت مُستجاب نمی‌شود، روشت‌را تغییر بده، به‌سوی خداوند باز‌گرد. فرستنده: لؤی الهاشمی - هلند پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. این خواب همزمان بشارت‌دهنده و هشدار‌دهنده برای شماست. پس باید همیشه و در هر‌حال برای شناخت حق به خدا پناه ببری و در عمل در راه خدا اخلاص داشته‌باشی و یار و یاور اولیاء حجت خدا باشی تا برای‌ تو اجابت کند. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن جمادی الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 499: رؤیای آسمان و نورانی شدنش.

سرورم و امامم، در عالم رؤیا آسمان را به شکل طبیعی‌اش دیدم که ناگهان به‌شکل یک چراغ نورانی در‌آمد که چندین بار نورانی می‌شد و دوباره به‌شکل طبیعی خود باز‌می‌گشت. چند روز بعد، خوابی شبیه به‌این رؤیا ‌را دیدم ولی این‌بار آسمان که روشن گشت دیگر نور آن خاموش نشد. پس در خواب به‌خود گفتم: این همان‌گونه است. نمی‌دانم چرا جمله‌ی (این همان گونه است) را گفتم. فرستنده: خالد - کویت پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. این خواب از فضل و بخشش خداوند برای شماست و إن شاء‌الله یک نقطه شروع خیری باشد که خداوند شما‌را با عالم ملکوت و آسمان‌ها و عالم فرشتگان آشنا سازد. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن جمادی الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 500: رؤیای رسول خدا (ص) که به احمد (ع) شهادت می دهد.

شبی از شب‌ها بعد‌از قرائت دعای رؤیا به نقل از وصی (ع) خوابی دیدم که ‌این‌گونه بود: (شخصی‌را دیدم که در مقابل من روی صندلی یا چیزی شبیه آن نشسته‌بود که فاصله بین من و آن شخص نیم‌متر بود و من احساس کردم که ‌این شخص رسول خدا (ص) است. از او پرسیدم: آیا تو محمد رسول الله (ص) هستی؟ با اشاره با سر خود به پرسشم پاسخ بلی داد. از او پرسیدم: من و بسیاری از برادران به دعوت سید احمد الحسن (ع) ایمان آورده‌ایم، آیا او از فرزندان شما و فرستاده‌ای از جانب شماست؟ پس بار‌دیگر با تکان‌دادن سر پاسخ پرسشم‌را، بله پاسخ‌داد. سپس یک لبخندی زد که در آن‌لحظه نوری هم‌چون اشعه‌ی نور خورشید و یا قوی‌تر، از چهره‌ی ‌ایشان درخشید که من به خاطر نور شدید، چشمانم را بستم. هنگامی‌که دوباره چشمانم‌ را باز کردم خودم ‌را بیدار دیدم. (و خداوند بر این کلامم گواه شاهد است). از شما خواهش‌دارم که خوابم‌را به‌طور واضح توضیح دهید. خداوند شما‌را توفیق دهد. فرستنده: حسین اسدی - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. خداوند تو‌را در امور خیر موفق کند. خواب شما بسیار واضح و آشکار است و در آن بشارتی برای توست،که تو حضرت محمد (ص) را دیده‌ای و هر‌کس ایشان (ص) را ببیند ان شاء‌الله از بهترین خلق خدا می‌باشد اگر خداوند او‌را در اخلاص موفق کند و عاقبت او‌را به خیر خاتمه دهد. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن جمادی الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 501: رؤیای فرمان از جانب خداوند برای ذِبح کردن همسر.

خطاب به آقا و مولایم سید احمدالحسن (ع)، به یمانی آل محمد (ع)، درود و سلام خداوند بر‌ایشان و خانواده اش، روح‌های ما و خانواده و همه‌ی فرزندانم فدای شما. آقایم و مولایم، رویایی دیدم: خداوند به‌من دستور‌داد که همسرم ‌را ذِبح کنم، به‌سمت همسرم رفتم و ایشان همراه من در‌خانه بودند، و به‌او گفتم: خداوند به‌من دستور داده‌است تا تو‌را ذِبح کنم، و در دستانم چاقویی بود، وقتی همسرم این سخنم‌ را شنید، فوراً تسلیم‌شد و روی زمین خوابید و سرش‌را کج کرد و گردنش‌را برای من آشکار‌نمود، و به‌من گفت: مرا ذبح کن، ولی من نتوانستم او‌را ذبح کنم، و چاقو در دستانم بود و گریه می‌کردم و می‌گفتم: نمی‌توانم تو‌را ذبح کنم. فرستنده: محمد تمیمی پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. تاویل رویا این است که ‌او به‌تو امر نموده که دائماً همسر خود‌را به‌تبعیت از حق امر‌نمایی، و به‌عبادت و طاعت خدا و اخلاص برای خدا امر‌نمایی، و هم‌چنین انجام آنچه که از مستحبات مقدور است؛ مثل نماز شب، پس ذبح او یعنی کشته‌شدن منیت و هوای‌نفس و حب‌دنیا در نفس. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن جمادی الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 502: رؤیای اینکه احمد، وصی است.

مولای کریم و بخشنده‌ام... من در خواب دیدم که شما وصی هستی و در مورد شما جست‌وجو کردم، من می‌خواهم از پیروان وصی باشم، مرا خبر کن. و السلام علی محمد و آل محمد و أوصیائه العترة الشرفاء. فرستنده: علی علی - بحرین پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. از‌خداوند خواستارم که شما‌را بر شناخت حق و تبعیت از آن موفق‌دارد، و شما‌را از باطل و تبعیت از آن دور‌کند. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن جمادی الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 503: رؤیای اینکه مهدی، حسین این زمان است.

سلام علیکم. سرور و مولای من، در‌خواب مرد بلند قامتی‌را دیدم که چهره‌ی واضحی برای‌ ‌او دیده‌ نمی‌شد و مردم به شکل نیم‌دایره به‌دور او جمع شده‌ بودند. من از دور می‌آمدم و صدایی از‌سوی آسمان می‌شنیدم که به ‌من می‌گفت: به‌مردم خبر‌بده و بگو که‌ ایشان امام حسین (ع) است، ولی مردم آن‌چه را که می‌گفتم باور ‌نمی‌کردند. درود خداوند بر‌شما باد سرورم. فرستنده: میثم - اسبانیا پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. حسین (ع) در این زمان همان مهدی (ع) است. خداوند تو‌را بر هر خیری موفق دارد. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن جمادی الأول/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 504: رؤیای حضرت رقیه که چادرش را به زنی هدیه می کند.

در خواب دیدم که در‌حال رفتن به‌خانه‌ای بودم که در آن مراسم شبیه‌خوانی امام حسین (ع) اجرا ‌می‌شد، و در آن مکان فقط زن بود که داشتند نقش حضرت رقیه (ع) را بازی‌می‌کردند. درب آن خانه باز‌بود و در جلوی منزل فضایی باز و خالی بود، سپس یک دختر جوانی با لباس مشکی آمد که حتی چهره‌اش واضح و نمایان نبود. یکی از آن زنان به‌من گفت: این حضرت رقیه (ع) است، که آمده. سپس زن دیگری به‌من گفت: چرا تو نقش حضرت رقیه (ع) را بازی ‌نمی‌کنی؟ پس به‌او پاسخ‌دادم که: من به شبیه‌خوانی علاقه‌ای ندارم فقط آمده‌ام تماشا کنم و هم‌چنان در آنجا ماندم تا حضرت رقیه (ع) عبایش‌را به‌من داد ولی عباء آن‌قدر سنگین‌بود که احساس کردم سرم درد گرفت. با خود گفتم: خداوند به‌کمک حضرت رقیه (ع) برسد، چگونه توانسته‌بود سنگینی آن‌را تحمل کند؟ فرستنده: أم علی - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. این خواب بشارت برای آن کسی است که حضرت رقیه (ع) عبای خود‌ را به‌ او داد، ان شاء‌الله که او در یک جایگاه و مقام بلند‌مرتبه‌ای قرار بگیرد اگر خداوند به‌او توفیق اخلاص و عاقبت خیری دهد. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. أحمد الحسن جمادی الأول/ 1431 هـ * * *

-قسمت دوم: پاسخ‌های أنصار امام مهدی (ع)

-پرسش/ 505: صاحب یاسین کیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. السلام علیکم یا أهل بیت الرحمة و معدن العلم و موضع الرسالة. ابن عباس، از پیامبراکرم (ص)، روایت می‌کند که حضرت فرمودند: (السبق ثلاثة، فالسابق إلی موسی یوشع بن نون، والسابق إلی عیسی صاحب یس, والسابق إلی محمد علی بن أبی طالب؛ افرادی که سِبقت گرفتند، سه نفر هستند: فردی که به سمت موسی سبقت گرفت یوشع بن نون بود، و فردی که به سمت عیسی سبقت گرفت صاحب یس بود، و فردی که به محمد سبقت گرفت علی بن ابی طالب بود). صاحب یس کیست؟ فرستنده: زینب - UAE پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآله الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. آن چه که در روایات أهل بیت (ع) آمده‌ این که صاحب یاسین همان حبیب نجار است. هیئت علمی انصار امام مهدی مکن الله له فی الارض شیخ ناظم عقیلی شعبان الخیر1431ه * * *

-پرسش/ 506: رؤیای امام کاظم (ع)

سلام بر أنصار الله. در روز چهارشنبه مصادف با زیارت امام کاظم (ع) و بعد از بازگشت از زیارت، امام کاظم (ع) را در عالم رؤیا دیدم که گویی نماز می‌خواند و در نمازش می فرمود: (اللهم صل علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً). فرستنده: سلوان شمری - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآله الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته. رؤیای مبارکی است، خداوند به شما برکت دهد، این نعمتی از خداوند است که خداوند بر حقانیت عقیده تان شهادت بدهد، و در خوابتان با شما سخن بگوید، خداوند را به خاطر فضلیتی که به شما ارزانی کرده شکر گذار باشید و از خداوند ثبات قدم و یاری و فرج سریع را برای تمامی‌ انصار خداوند متعال بخواه و تمنای دعا از شما داریم. هیئت علمی أنصار امام مهدی (مکن الله له فی الأرض) شیخ ناظم عقیلی شعبان الخیر/1431 ه * * *

-پرسش/ 507: نظر شما درباره بن لادن و گروه های مبارز اسلامی چیست؟

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته الحمد لله رب العالمین، و عاقبت برای متقیان و دشمنی نیست مگر بر ظالمان. اما بعد... از نبراس به احمدالحسن (ع) یمانی بصری... بر اساس آن چه مطالعه کردم و درباره شما فهمیدم، شما همان یمانی موعود از اهل بیت، و امام معصوم از جانب خداوند و فرستاده شده از جانب امام مهدی (ع)، سلام به همه بشر بعنوان انذاره و بشارت دهنده هستید اما در مورد پرسشم، می‌خوام دیدگاه شما را در مورد شیخ اُسامه بن لادن را بدانم؟ آیا این فرد مجاهِد حقی است یا مُزدور آمریکایی است، یا همان سفیانی مذکور در احادیث است؟ نظر شما در مورد گروهک های مبارز در جهان اسلام مانند سومال و دولت عراق اسلامی و جنگجویان در الجزائر و در چچن و کشمیر، به طور کلی گروه القاعده چیست؟ و آیا گروه طالبان همان صاحبان پرچم های سیاه مذکور در احادیث پیامبر(ص) است، وآیا آنان برحق هستند یا باطل؟ سخنی در شبکه های ماهواره‌ای و کتاب های متفکرین و سایت ها وجود دارد، مَبنی بر این که آمریکا با عذاب خدایی از بین می رود، آیا شما همین نظر را دارید یا نظر دیگری ؟ هم چنین بعضی از محققین در اِعجاز علمی قرآن به نزدیکی زوال اسرائیل به دست امام مهدی (ع) می‌گویند، و بعضی ها می‌گویند: 2012، بعضی ها می‌گویند: 2028، و این سخن من نیست و به آن اعتقاد ندارم، چون غیب را فقط خداوند می‌داند. فرستنده: نبراس قریشی - مغرب عربی پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً کثیراً. وعلیکم السلام و رحمة الله و برکاته. اسامه بن لادن گمراه است و بر اوست که به یمانی و اوصیای آل محمد (ص) ایمان بیاورد، اما گروه القاعده یک گروه شیطانی است. و می توانی کتاب‌های برادران انصار را مطالعه کنی تا حقیقت پرچم های سیاه را بشناسی، در هر حال چیزی که تو ذکر کردی نیست. اما مسیر آمریکا زوال و نابودی است و به زودی زمین از همه دولت شیطانی پاک می‌شود، و بِدان که آل محمد (ص) وقت تعیین نمی‌کنند، و مضمون حدیث است که: (کذب الوقاتون؛([74]) افرادی که وقت تعیین می‌کنند دروغگو هستند). هیئت علمی أنصار امام مهدی (مکن الله له فی الأرض) استاد أبو محمد انصاری شعبان/ 1431هـ * * *

-پرسش/ 508: اسم آشکار و پنهان شما چیست؟

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته. نام ظاهر و باطنی شما چیست؟ آیا من جزو 313 نفر هستم؟ فرستنده: احمدعلی - یمن پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً کثیراً. اسم سید همان‌طور که وصیت رسول الله (ص) ایشان را ذکر کردند: احمد و عبدالله و مهدی است، این چیزی است که برای تو مهم است، و از خلال این می توانی بفهمی‌که او حجتی از حجت های خداوند و وصی از اوصیاء رسول الله است. و سید احمدالحسن (ع) در یکی از کتاب هایش ذکر کرده که نام مهدی اول در زمین احمد و در آسمان محمد است. اما برای 313 مقامی‌ است که هر فردی که بعد از ایمان به حجت‌های خداوند متعال سعی کند و عمل کند می تواند به آن دست پیدا کند. هیئت علمی أنصار امام مهدی (مکن الله له فی الأرض) استاد أبو محمد أنصاری شعبان/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 509: چرا امام مهدی، شخصا ظاهر نمی شود؟ و آیا انتخابات بر حق است؟

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته. درود نیکو و ان شاء الله خداوند عمر شما را طولانی کند. من دوست دارم مشکلم را بیان کنم: با هرشخصی که در مورد دعوت مناقشه نمودم، پرسشی بر من مطرح می‌کنند که چرا امام مهدی (ع) خودش ظهور نمی‌کند، چرا شما را برای ما فرستاد؟؟ و پرسش دیگر: چرا انتخاب رئیسی برای دولت عراق برای ما اشتباه است، آیا عراق را این چنین بدون رئیس رَها کنیم؟ و من پاسخ این دو پرسش را نمی‌دانم، و نمی‌توانم آن‌ها را قانع کنم، از شما تمنا می‌کنم که پاسخ سوالاتم را بدهید و واقعاً متشکرم. فرستنده: راویه معموری - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً کثیراً. وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته. در مورد پرسش اول: و آن بدون شک از آن، تمرد بر حق از جانب پرسش کننده استنباط می‌شود، و در واقع الان امام مهدی (ع) سید احمدالحسن (ع) را فرستاده است، و بر فرد پرسش کننده است که دلیلی در مورد این حقیقت خارجی که واقع شده طلب کند، اما این پرسش که چرا امام خودش ظهور نکرد و فرزندش را فرستاد، کافی است که بدانیم: امام (ع) حکیم و داناست و آن‌چه انجام می‌دهد عین صواب است، سپس اگر اراده خداوند متعال این بوده چه کار کنیم؟ آیا به خداوند اعتراض کنیم؟ بر ماست که واقعیت را مناقشه کنیم ومطمئن شویم که آن واقعیت و حقیقت است، اما فرض کردن واقعیت در نزد خودمان و بعدپرسش از این که چرا این واقعیتی که ما فرض کردیم تحقق نیفتاده است، فکر کنم آن از وسوسه های شیطانی است که می‌خواهد مردم را از حق باز دارد. اما در مورد پرسش دوم: همه می‌دانند که حجت خداوند متعال قبل از ورود نیروهای احتلال وجود داشت و فقهای نجف و غیرآن‌ها این مطلب را می‌دانستند، اگر ایمان داشتند برای آن‌ها سزاوار بود باید دور او جمع می‌شدند، هم چنین اصل انتخابات واختیار حاکم توسط مردم از نظر شرعی باطل است، و از آن سید احمدالحسن (ع) و دعوت شریفش شناخته می‌شود و ایشان نیستند که به بطلان انتخاب حاکم توسط مردم قایل باشند، بلکه خداوند متعال این را می‌گوید، و آیا خداوند دانا تر و حکیم‌تر است یا مردم؟ همان‌طور که مومنین می‌دانند، دین مهم ترین و گران بهاترین چیزی که در زندگی است، و دین کامل است و کمبودی در آن نیست، آیا صحیح است که دلیل های واهی بیاوریم که ما نمی توانیم کشورمان را بدون حاکم رَهاکنیم، و از آموزه های دینمان جداشویم؟ سبحان الله، خداوند آنان را بعد از سقوط صدام دیکتاتور سنجید، آیا دنباله روی شهوات و هوای نفس خود می‌روند و برای خودشان حاکم انتخاب می‌کنند یا به حجت خدا چَنگ می زنند و فقط حکمش و حکم فردی که او را فرستاده است می گیرند، و شکست بدی خوردند، و سخن آنان که عراق را بدون حاکم ترک کنیم؟ این سخن برای فرو رفتن در باطل خودشان است و اینکه اتباع خودشان را فریب دهند. در آخر می گویم: این رئیس یا حاکمی‌که انتخاب می‌کنند براساس چه علمی بر آنان حکومت می‌کند، آیا مطابق آموزه های اسلامی عمل می‌کند؟ و چگونه، در حالی که اسلام را فقط حجت خداوند بر روی زمین تطبیق می‌دهد؟ پس در نتیجه حاکمی‌که انتخاب می‌کنند فقط نمونه‌ای دیگر از طاغوت هاست، و نتیجه زیان دنیا و آخرت است، و نتیجه‌ی آن روبروی ماست، و به غیر از خسران آشکار از انتخاب‌شان به چه چیزی رسیدند؟ هیئت علمی أنصار امام مهدی (مکن الله له فی الأرض) استاد أبو محمد انصاری شعبان/ 1431 هـ

-پرسش/510: سوال در مورد متعه (ازدواج موقت).

تمام سخنان شما صحیح نیست و نزد ما ثابت نشده است، ما می‌دانیم که پیامبر (ص) متعه را در روز خیبر حرام کرده است، هم چنین می‌دانیم و یقین داریم که ائمة سلام الله علیهم متعه را حرام می‌کنند، همان‌طور به شما می گویم: برای شما زشت است، از خداوند حیاکنید، چرا بر صَحابه -ابوبکر و عمر- دروغ می بندید؟ در دین بدعت ایجاد کردند و سنت را سوزاندند، این سخنی است که عقل آن را قبول نمی‌کند، اما این دلیلی بر کینه توزی شما بر آنان است، از خداوند برای شما سلامت و هدایت را خواستاریم. ولی از شما می پرسم: اگر خانمی مثلاً در مدت یک ماه بیشتر از یک ازدواج موقت کند و باردار شود، این فرزند برای کیست؟ پاسخ قبلی هیئت علمی: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. ازدواج متعه "ازدواج موقت" به نص کتاب و سنت ازدواج شرعی است، و این در منابع مسلمانان -اهل سنت و شیعه- ثابت است و فقط فرد لجوج آن را انکار می‌کند، اما تحریم متعه نه از سوی خداوند سبحان و نه از نزد رسولش (ص) نیامده است، ورسول الله (ص) از این جهان رحلت کردند در حالی که‌ این تشریع پا برجا بود، و ابوبکر آمد و این تشریع پا برجا بود و در مورد آن یک کلمه هم نگفت، وقتی عمر آمد دو متعه حج وخانم ها را حرام کرد، آیا عمر در شریعت محمد (ص) خِلَلی دید که آن را تکمیل کرد؟؟ اگر بگویی بله، به سخن خداوند متعال در قرآن که فرموده: ﴿الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ...﴾([75]) (امروز دین شما را کامل کردم...) دروغ بستی، و اگر بگویی خیر، این بدین معناست که عمر در دین بدعتی ایجاد کرد و هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی در آتش است، و این حدیث نزد شما از مطالب ثابت است، و این پرسش که ائمة (ع) متعه می‌کردند یا خیر و نام فرزندان متعه‌ای آنان چیست؟ این پرسش دلیلی بر سفاهت پرسش کننده است، و ازدواج ائمة (ع) مسئله‌ای است که مختص آنان است، آیا از ادب است که درمورد مسائل خصوصی پرسش کنیم؟ اما اینکه ازدواج شرعی است، این ازدواج به نص کتاب و سنت شرعی است، و حرام کردن ازدواج موقت توسط عمر، جزء بدعت هایی است که عمر به وجود آورده و بدعت های او قابل شمارش نیست، او اولین فردی بود که صفوف مسلمانان را به واسطه تازیانه به هم متصل کرد، او اولین فردی بود که بدعت آتش زدن خانه پیامبر (ص) در حالی که خانواده‌اش در آن بودند را ایجاد نمود و او ودوستش ابوبکر اولین افرادی بودند که آتش زدن سنت پاک نبوی را بدعت نَهادند، و ابوبکر بر اساس آن‌ چه دخترش عایشه می گوید: نزدیک 500 حدیث از احادیث پیامبر(ص) را به ادعای شک در آن که آن مایه تعجب است به آتش کشید، چگونه به حدیث پیامبر(ص) شک می‌کند کسی که ادعا می‌کنید که وی از نزدیک ترین مردم به پیامبر اکرم (ص) بود ؟ اما عمر بیشتر از دوستش عمل کرد، و تمام آن چه که رسول الله (ص) روایت شده را جمع نمود و آن را به صورت تپه‌ای از کاغذها در آورد و آن را به آتش کشید و اعلام کرد که: هر فردی که بگوید: رسول الله (ص) فرمود، مورد عِقاب قرار می‌دهد، و بدعت هایی هستند که عمر آن‌ها را ابداع نمود که کسی نمی‌تواند آن‌ها را بشمارد، و می‌توانی به کتاب ها صحاح و مصادر خودتان مراجعه کنید، تا با چشم خودت صدق آن چه که می گوییم را ببینید، این در صورتی است که بدنبال حق باشی، و جُزو افرادی نیستی که بازی جهالت در تنازع و بغض و دشمنی او را فریب داده است. از خداوند سبحان هدایت را برای همه خواستاریم، والحمد لله وحده وحده وحده.. هیئت علمی‌انصار امام المهدی (مکن الله له فی الأرض) استاد دکتر زکی انصاری، جمادی الآخرة/1431هـ فرستنده: ریماس الخطیب - یمن پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً کثیراً. تقوای الهی پیشه کن و بر رسول (ص) چیزی که نمی‌دانی نگو، به کتاب های خودتان مراجعه کنید و قبل از سخن گفتن تحقیق کن، و این احادیث از صحیح ترین کتاب های شماست، همان‌طور که گمان می‌کنید، تاحقیقت را بشناسی: در بخاری آمده است: عمران بن حصین می‌گوید: (نزلت آیة المتعة فی کتاب الله ففعلناها مع رسول الله صلی الله علیه وسلم ولم ینزل قرآن یحرمه ولم ینه عنها حتی مات، قال رجل برأیه ما شاء، قال محمد (أی البخاری): یقال عمر رضی الله عنه([76])؛ آیه متعه در کتاب خداوند فرستاده شد، و به همراه رسول الله (ص) انجام می‌دادیم و در قرآن نیامده که آن را حرام کند، و از آن تا این که فوت کند نهی نکرده بود، مردی با نظرش آن‌چه خواست گفت، محمد بخاری می گوید: گفته شد عمر رض بود). این حدیثی است که بخاری در صحیحش آورده‌ است، و علمای اهل سنت به اجماع آن را بعد از قرآن صحیح ترین کتاب می‌دانند، و با عبارت صریح که قابل تاویل نیست، بیان می‌کند که متعه مُباح است و این مباح بودن تا روز قیامت ادامه دارد، همان‌طور که‌این حدیث تصریح به ‌این دارد که قرآن برحرمت آن فرستاده نشده است، و آن تصریح می‌کند که پیامبر (ص) از آن نهی نکرده است تا اینکه به ملکوت اعلی رفت، همان‌طور که آن تصریح می‌کند که فردی که آن را حرام کرده است خلیفه عمربن خطاب بود. اما پیشوای حدیث در نزد اهل سنت امام مسلم، وی در صحیح خودش در باب نکاح متعه حدیثی آورده‌است: إسماعیل از قیس روایت می‌کند که می گوید: (سمعت عبد الله یقول: کنا نغزو مع رسول الله صلی الله علیه وسلم لیس لنا نساء، فقلنا: ألا نستخصی، فنهانا عن ذلک ثم رخص لنا أن ننکح المرأة بالثوب إلی أجل، ثم قرأ عبد الله: ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تُحَرِّمُواْ طَیبَاتِ مَا أَحَلَّ اللّهُ لَکمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ یحِبُّ الْمُعْتَدِینَ﴾([77])؛ از عبدالله شنیدم که می‌گفت: "با رسول الله (ص) به جنگ می رفتیم و خانم ها با ما نبودند، عرض کردیم: آیا استمناء کنیم؟ ایشان ما را از این کار باز داشتند، و به ما اجازه داد تاخانم را تا مدت معلوم با لباس نکاح کنیم، بعد عبدالله ‌این آیه را خواند: " ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چیزهای پاکیزه‌ای را که خدا برای (استفاده) شما حلال کرده، حرام مَشمارید و از حدّ مگذرید، که خدا از حدّ گذرندگان را دوست نمی‌دارد). روایت دیگری که نیز در صحیح مسلم آمده است: أبی نضرة می گوید: (کنت عند جابر بن عبد الله، فأتاه آت فقال: ابن عباس وابن الزبیر اختلفا فی المتعتین، فقال جابر: فعلناهما مع رسول الله صلی الله علیه وسلم ثم نهانا عمر فلم نعد لهما؛([78]) نزد جابر بن عبدالله بودیم، فردی نزد او آمد، گفت: ابن عباس و ابن زبیر در مورد دو متعه اختلاف کردند، جابر گفت: به همراه رسول الله (ص) انجام می‌دادیم، سپس عمر ما را نهی نمود و دیگر بدنبال آن‌ها نرفتیم). هم چنین امام مسلم حدیثی آورده‌است: (... کان ابن عباس یأمر بالمتعة، وکان ابن الزبیر ینهی عنها، قال: فذکر ذلک لجابر بن عبد الله، فقال: علی یدی دار الحدیث، تمتعنا مع رسول الله صلی الله علیه وسلم، فلما قام عمر قال: إن الله کان یحل لرسوله ما شاء بما شاء، وإن القرآن قد نزل منازله فأتموا الحج والعمرة لله کما أمرکم الله، وأبتوا نکاح هذه النساء، فإن أوتی برجل نکح امرأة إلی أجل إلا رجمته بالحجارة([79])؛ ... ابن عباس به متعه دستور می‌داد و ابن زبیر از آن نهی می‌کرد، گفت: این مطلب را به جابر بن عبدالله گفتند، گفت: حدیث را من می‌دانم، با رسول الله (ص) متعه می‌کردیم، و وقتی عمر بلند شد گفت: خداوند برای رسولش آن‌چه را خواست حلال کرد، و قرآن منازلش را فرستاد، حج و عمره را همان‌طور که خداوند به شما دستور داد به اتمام برسانید، و با این خانم ها ازدواج نکنید، و اگر مردی نزد شما آوردند که با خانمی‌ ازدواج موقت کرد، او را با سنگ رَجم کنید). اما در مورد منع عمر و ابوبکر از نوشتن سنت و به آتش کشیدن آن‌ها، این احادیث را از کتاب‌هایتان برایت می‌آوریم: عمر بن الخطاب به أبی هریرة می گوید: (لتترکن الحدیث عن رسول الله أو لألحقنک بأرض دوس ([80])؛ حدیث از رسول الله (ص) را ترک می‌کنی یا اینکه تو را به سرزمین دوس (قبیله‌ای که ابوهریره از آن بود) می فرستم). وهم چنین باو گفت: (لتترکن الحدیث عن رسول الله أو لألحقنک بأرض الفیح یعنی أرض قومه ([81])؛ حدیث از رسول الله(ص) را ترک می‌کنی یا اینکه تو را به سرزمین فیح می فرستم، یعنی سرزمین قومش). و یحیی بن جعدة می گوید: (إن عمر بن الخطاب أراد أن یکتب السنة، ثم بدا له أن لا یکتبها ثم کتب فی الأمصار من کان عنده منها شیء فلیمحه ([82])؛ عمربن خطاب خواست که سنت را بنویسد، بعد تصمیم گرفت که نباید آن را بنویسد، سپس به شهرها نوشت که هر فردی نزدش چیزی از احادیث است، آن را از بین ببرد). و قاسم بن محمد بن أبی بکرمی گوید: (إن عمر بن الخطاب بلغه أنه قد ظهر فی أیدی الناس کتب، فاستنکرها وکرهها وقال: أیها الناس، إنه قد بلغنی أنه قد ظهرت فی أیدیکم کتب، فأحبها إلی الله أعدلها وأقومها، فلا یبقین أحد عنده کتاباً إلا أتانی به، فأری فیه رأیی، فظنوا أنه یرید أن ینظر فیها ویقومها علی أمر لا یکون فیه اختلاف، فأتوه بکتبهم فأحرقها بالنار ثم قال: أمنیة کأمنیة أهل الکتاب ([83])، وفی بعض القول: (مثناة کمثناة أهل الکتاب) ([84])؛ به عمر بن خطاب خبری رسید که در دستان مردم کتاب هایی است، و منکر آن‌ها شد و از آنها بَدش آمد، و گفت: ای مردم، به من خبر رسید که به دستان شما کتاب هایی رسیده است، به خاطر خدا دوست دارم آن‌ها را درست و استوار گردانم، فردی نزدش کتابی نباشد، مگر اینکه ان را برایَم بیاورد، تا نظرم را در موردش را بدهم، و آنان گمان کردند که می‌خواهد در آن نگاه کند و آنان را به صورتی قرار دهد که اختلافی در آنها نباشد، و کتاب هایشان را برایش آوردند و او آن‌ها را در آتش سوزاند، سپس گفت: آرزوی همانند آرزوی اهل کتاب" در بعضی از سخنان این گونه آمده است: "کجی همانند کجی اهل کتاب"). عایشه دختر حالت خلیفه را با سخنش توصیف نموده است: (... جمع أبی الحدیث عن رسول الله ، وکانت خمسمائة حدیث، فبات لیلته یتقلب کثیراً، قالت: فضمنی، فقلت: أتتقلب لشکوی أو لشیء بلغک ؟ فلما أصبح قال: أی بنیة، هلمی‌آلأحادیث التی عندک، فجئته بها، فدعا بنار فأحرقها !! فقلت: لم أحرقتها ؟ قال: خشیت أن أموت وهی عندی فتکون فیها أحادیث عن رجل قد ائتمنته ووثقت ولم یکن کما حدثنی فأکون قد نقلت ذلک) ([85]) انتهی النص ؛ پدرم از رسول الله (ص) حدیث جمع کرد و500 حدیث بود، یک شب بسیار مُنقلب بود و عایشه گفت: مرا در آغوش کشید، به وی گفتم: آیا به خاطر شکایتی پریشان هستی یا به خاطر مطلبی که به تو رسیده است؟ وقتی شب را به صبح رساند گفت: دخترم، احادیثی که نزد توست بیاور، آن‌ها را نزد او آوردم، آتشی خواست و آنها را در آتش سوزاند! گفتم: چرا آن را سوزاندی؟ گفت: ترسیدم که بمیرم و آن احادیث نزد من باشد و در آن احادیثی از فردی باشد که مورد اعتماد و وثوق من است ولی آن طور که حدیث کردم نباشد و من آن‌ها را نقل کرده باشم). ذهبی می گوید: (إن أبا بکر جمع أحادیث النبی  فی کتاب، فبلغ عددها خمسمائة حدیث، ثم دعا بنار فأحرقها([86])؛ ابوبکر احادیث پیامبر (ص) را در کتابی جمع کرد، و تعداد آن به 500 حدیث رسید، بعد آتشی خواست و آن را سوزانید). روی القاسم بن محمد أحد أئمة الزیدیة، عن الحاکم، بسنده إلی عائشة، قالت: (جمع أبی الحدیث عن رسول الله، فکانت خمسمائة حدیث فبات لیله یتقلب، فلما أصبح قال: أی بنیة، هلمی‌آلأحادیث التی عندک، فجئته بها فدعا بنار فأحرقها ([87])؛ حاکم از عایشه نقل می‌کند که گفت: "پدرم حدیث از رسول الله (ص) را جمع کرد، و500حدیث شد و در یک شب منقلب شد، وقتی شب را به صبح رساند گفت: دخترم، احادیثی که نزد توست را بیاور، آن را آورد و آتشی خواست تا آن را به آتش بکشد). اما پرسشت: اگر خانمی ‌در مدت مثلا یک ماه ازدواج موقت کند و باردار شود، فرزند برای کیست؟ پاسخش این است: اگر حقیقت ازدواج متعه و شروط آن را می‌دانستی این پرسش را نمی پرسیدی، و یکی از شروط متعه‌ این است که عده اش دو حیض بعد از اتمام آمیزش است، و اما اگر حائض نمی‌شود ویائسه نیست، عده اش45 روز است. وعده وفات اگر آمیزش نکرده باشد و باردار نباشد چهار ماه و ده روز است، و اگر باردار باشد دورترین مدت است. هیئت علمی أنصار امام مهدی (مکن الله له فی الأرض) استاد أبو محمد انصاری 20/ رجب/ 1431 * * *

-پرسش/ 511: آیا امام متاهل است؟

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. آیا دلایل صحیح السندی وجود دارد که ثابت کنند که برای امام مهدی عج فرزندانی است؟ اگر لطف کنید دلایل صحیحی از کتاب هایمان می‌خواهیم، متشکرم. فرستنده: اسیر - عربستان سعودی پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة و المهدیین وسلم تسلیماً کثیراً. وعلیکم السلام و رحمة الله و برکاته. از رسول الله (ص) حدیثی به ‌این مضمون آمده است: (الزواج سنتی فمن اعرض عن سنتی فلیس منی؛ ([88])ازدواج سنت من است، هرفردی از سنت من روی گردان شود از من نیست). و یمکنک أن تستدل من الروایات التی سأسردها علیک الآن و هی غیض من فیض أن الإمام متزوج، إذ کیف تکون له ذریة دون زواج، و إلیک الروایات: و می توانی به‌این روایاتی که الان برایت می‌آورم استدلال کنی، و این بخشی از آنهاست که امام ازدواج کرده است، پس چگونه برای وی نسلی هست بدون این که ازدواج کرده باشد؟ برایت روایات زیر است: دلیل اول: شیخ نعمانی (دانش آموز موثق اسلام شیخ کلینی) در کتاب غیبت خود، و شیخ طوسی در کتاب غیبت با دو سند معتبر از مفضل بن عمر که می گوید: (سمعت أبا عبد الله یقول: إن لصاحب هذا الأمر غیبتین، أحدهما تطول حتی یقول بعضهم مات، ویقول بعضهم قتل، ویقول بعضهم ذهب، حتی لا یبقی علی أمره من أصحابه إلا نفر یسیر لا یطلع علی موضعه أحداً من ولده ولا غیره إلا المولی الذی یلی أمره؛ از امام صادق (ع) شنیدم که می‌فرماید: برای صاحب این امر دو غیبت است که یکی از آن ها طولانی تر از دیگری است. تا آن جا که گفته می‌شود از دنیا رفته است و بعضی می‌گویند: کشته شده است، پس فقط عده کمی‌ از یاران حضرت بر امر او ثابت قدم باقی می مانند و هیچ کس از فرزندانش و غیر آن به مکان و امور او مطلع و آگاه نخواهد شد، بجزء غلامی‌که امور و کارهای حضرت را انجام می‌دهد). دلیل دوم: شیخ طوسی و گروهی با اسناد متعدد از یعقوب بن ضراب اصفهانی روایت می‌کنند که‌ایشان در سال 281به حج رفتند و شبی در مکه و در بازار به منزلی که به منزل خدیجه معروف است رفتند،که در آن جا پیر زنی زندگی می‌کرد و این زن واسطه بین امام عصر (ع) و شعیان می‌باشد- و داستان طولانی است – که در آخر آن آورده‌است که‌ ایشان (ع) برای وی مکتوبی ارسال کردند که در آن صلواتی بر رسول الله (ص) و بقیه ائمه (ع) نوشته بود، و به ‌ایشان امر داده بودکه هرگاه خواستی بر آن ها صلوات بفرستید و این گونه بر آن ها صلوات بفرستید وآن طولانی است، و در یک جای آن آمده است: (اللهم أعطه فی نفسه وذریته وشیعته ورعیته وخاصته وعامته وعدوه، وجمیع أهل الدنیا ما تقر به عینه"، وفی أخره هکذا: اللهم صل علی محمد المصطفی، وعلی المرتضی، وفاطمة الزهراء، والحسن الرضا، والحسین المصفی، وجمیع الأوصیاء مصابیح الدجی وأعلام الهدی ومنار التقی والعروة الوثقی والحبل المتین والصراط المستقیم، وصل علی ولیک وولاة عهده والأئمة من ولده، ومد فی أعمارهم وزد فی آجالهم، وبلغهم أقصی آمالهم دنیا ودیناً وآخرة إنک علی کل شیء قدیر؛ خداوندا، در مورد خودش و فرزندانش و پیروانش و زیردستانش و نزدیک ترها و دورتر‌هایش و دشمنانش و همه اهل جهان، آن چه که چشمش را روشن کند؛ و در آخرش می‌فرماید خداوندا، درود بفرست بر محمد مصطفی، علی مرتضی، فاطمه زهرا، حسن پسندیده، حسین برگزیده و همه جانشینان او، آنان که چراغ های روشن‌گر تاریکی و نشانه‌های هدایت و مشعل‌های تقوی، و دستگیره‌ی استوار و رشته‌ی ناگسستنی و راه راست به سوی تو هستند. و بر ولی خودت، و والیان عهد او، و پیشوایان از فرزندانش درود فرست، و عمر آنان را طولانی و بر مدت زندگی شان بیفزای و در دین و دنیا و آخرت به آخرین آروزهایشان برسان، حقا که تو برهر چیز توانایی). دلیل سوم: در زیارت مخصوص که در روز جمعه خوانده می‌شود، آمده است که سیدرضی الدین علی بن طاووس در کتاب خود (جمال الاسبوع)(زیبایی هفته) نقل می‌کنند: (صلی الله علیک وعلی آل بیتک الطیبین الطاهرین؛ خداوند بر شما و اهل بیت پاک و طاهرتان درود بفرستد) و در بخش دیگری از آن: (صلوات الله علیک وعلی آل بیتک هذا یوم الجمعة؛ درود خداوند بر شما و اهل بیت شما، امروز جمعه است) ودر آخرش: (صلوات الله علیک وعلی آل بیتک الطاهرین؛ درود خداوند بر شما و اهل بیت پاک‌تان). دلیل چهارم: در آخر کتاب مزار بحارالانوار از کتاب مجموع الدعوات هارون موسی تلعکبری سلام و درود طولانی از رسول الله -یکی یکی از امامان- ذکر می‌کند، بعد از ذکرسلام و درود بر حجت علیه السلام سلام و درود مخصوصی بر والیان حجت علیه السلام و بر امامان از فرزندانش نقل می‌کند و برای آنان دعا می‌کند: (السلام علی ولاة عهده، والأئمة من ولده، اللهم صل علیهم، وبلغهم آمالهم، وزد فی آجالهم، وأعز نصرهم، وتمم لهم ما أسندت من أمرهم، واجعلنا لهم أعواناً وعلی دینک أنصاراً، فإنهم معادن کلماتک، وخزان علمک، وأرکان توحیدک، ودعائم دینک، وولاة أمرک، وخلصاؤک من عبادک، وصفوتک من خلقک، وأولیاؤک وسلائل أولیائک، وصفوة أولاد أصفیائک، وبلغهم منا التحیة والسلام، واردد علینا منهم السلام، والسلام علیهم ورحمة الله وبرکاته؛ سلام بر والیان عهدش و امامان از فرزندانش، خدایا برآنان درود بفرست و آنان را به آرزوهایشان برسان، و اَجل هایشان را زیاد کن، و یاریشان بده، و امرشان را به اتمام برسان، و ما را یاران آن‌ها قرار بده و بردینت یارانی قرار بده، چون آن‌ها معدن‌های کلمات تو هستند و نگهبانان علمت هستند، و ارکان توحیدت، و ستون‌های دینت و والیان امرت، و بندگان خالص تو هستند، و آفریده‌های برتر تو هستند، و سرپرستان و فرزندان سرپرستان هستند، و برگزیدگان فرزندان برگزیدگانت هستند، و درود و سلام ما را به آنان برسان، و پاسخ سلامشان را از سوی ما بده، درود و رحمت وبرکات خداوند برآنان). دلیل پنجم: سیدبن طاوس ره در جمال الاسبوع ص306 و غیر آن زیارتی برای ایشان نقل می‌کند و در یکی از بخش‌های این دعا بعد از نماز این زیارت این گونه است: (اللهم أعطه فی نفسه وذریته وشیعته ورعیته وخاصته وعامته وعدوه وجمیع أهل الدنیا ما تقر به عینه، وتسر به نفسه …؛ خدایا به او و فرزندان شیعیان و مردم و خواص و عوام و دشمنش و همه اهل دنیا چیزی بده که به واسطه آن چشمش روشن می‌شود و نفسش خوشحال می‌شود...). دلیل ششم: داستان جزیره خضراء (سبز)که علامه مجلسی آن را در بحارالانوار نقل می‌کنند و در آن آمده است: (من کیفیت معاش اهل آن بلد را از ایشان پرسش کردم و پرسیدم که: (روزی ایشان از کجا می‌آید؟ زیرا که من مزرعه‌ای برای ایشان ندیده بودم). او گفت: (روزی اهل این بلد از جانب جزیره خضراء و دریای سفید که از جزیره‌های اولاد حضرت صاحب الامر علیه السلام است، می‌آید). گفتم: (در هر چند مدّت می‌آید)؟ گفت: (در سال دو مرتبه . یک مرتبه ‌این سال آمد، مرتبه دیگرش باقی است). گفتم: (چقدر باقی است تا وقت آمدن ایشان)؟ گفت: (چهار ماه). دلیل هفتم: روی السید الجلیل علی بن طاووس فی کتاب (عمل شهر رمضان): عن أبی قرة دعاء لابد أن یقرأ فی جمیع الأیام لحفظ وجود الإمام الحجة (ع)، و من فقرات هذا الدعاء: (وتجعله وذریته من الأئمة الوارثین؛ ایشان و فرزندانشان را از امامان وارث قرار بده). دلیل هشتم: روایت وصیت که شیخ طوسی آن را روایت می‌کندکه ذکر آن در روایات مهدیین گفته شده که در آن حضرت فرمودند: (فإذا حضرته الوفاة فلیسلمها إلی ابنه أول المقربین … الخ؛ هرگاه زمان مرگش فرا برسد آن را به فرزندش اولین نزدیکان وی ... تسلیم نماید)، یعنی هنگامی‌که زمان وفات امام مهدی علیه السلام فرا برسد آن را به فرزندش اولین مهدیین تسلیم نماید. دلیل نهم: در مزار محمد بن مشهدی از امام صادق علیه السلام روایت است که‌ایشان به ابی بصیر فرمودند: (کأنی أری نزول القائم (ع) فی مسجد السهلة بأهله وعیاله...([89]) گویا نزول حضرت قائم به همراه خانواده اش در مسجد سهله را مشاهده می‌کنم ...). دلیل دهم: علامه مجلسی در جلد نماز بحار دراعمال صبح روز جمعه از اصل قدیمی‌آز مولفات قُدمای ما دعای طولانی نقل می‌کند، وآن بعداز نماز صبح خوانده می‌شود، یکی از بخش‌های آن دعا برای امام حجت (ع) است: (اللهم کن لولیک فی خلقک ولیاً وحافظا وقائداً وناصراً حتی تسکنه أرضک طوعاً، وتمتعه منها طویلاً، وتجعله وذریته فیها الأئمة الوارثین …؛ خدایا برای ولی‌ات در میان آفریده‌هایت ولی و نگهدار و فرمانده و یاری گر باش، تا اینکه او را در زمین به آسانی سکونت دهی، و او را در مدت طولانی بهره من سازی، و او و فرزندانش را از امامان وارث قرار دهی...). دلیل یازدهم: شیخ عباس قمی‌ در مفاتیح الجنان دعایی برای امام صاحب زمان (ع) نقل می‌کند که‌ این دعا بعد از دعای عهد آمده است. در جایی از آن آمده است: (اللهم أعطه فی نفسه وأهله ووَلَدِه وذریته وأمته وجمیع رعیته ما تقربه عینه وتسربه نفسه …؛ خدایا به او و خانواده و فرزندش و فرزندانش و مردمش و همه مردمش چیزی عطاکن که چشمانش نورانی شود و خوشحال شود). و این دعا به ذکر یکی از فرزندان امام مهدی (ع) اهتمام می‌کند و بعد از آن ذریه (نسل) امام را ذکر می‌کند که خود دلالت می‌کند این فرزند مقام خاصی دارد. دلیل دوازدهم: فرموده امام مهدی علیه السلام در خطبه‌ای که به هنگام قیام خود بین رکن و مقام بیان می‌کند: (… فقد أخفنا وظلمنا وطردنا من دیارنا وأبنائنا، وبغی علینا ودفعنا عن حقنا …؛([90]) ما مورد وحشت و ستم قرار گرفتیم و از شهرها و فرزندانمان رانده شدیم و بر ما ستم شد و از حقمان کنار زده شدیم). و این اعلان و بیان از طرف امام مهدی (ع) در ابتدای قیامش می‌باشد به ‌این که ‌ایشان از منزل و فرزندانش رانده شده و آن به سبب مطاردت ایشان توسط ظالمان، و جست و جوی ایشان در هر مکان و زمان است. دلیل سیزدهم: از أبی الحسن الرضا علیه السلام که می‌فرماید: (کأنی برایات من مصر مقبلات، خضر مصبغات، حتی تأتی الشامات، فتهدی إلی ابن صاحب الوصیات،([91]) گویا پرچم های سبز رنگ را که از مصر رو آورده می‌بینم که بشامات آید و به فرزند صاحب وصیت ها هدایت کند). و دلیل این روایت واضح است به‌ این که قبل از قیام قائم پرچم ها به فرزند صاحب وصیت ها هدایت می‌شوند (یعنی بیعت می‌شود). و صاحب وصیت ها همان وارث ائمه معصومین و خاتم آن‌ها و کسی که وصیت به وی منتهی می‌شود و ایشان همان امام محمد بن حسن عسکری علیه السلام صاحب زمان است و ایشان هستند که از خاندان محمد محفوظ مانده است. و روایت بیان می‌کند که پرچم ها به فرزند صاحب وصیت ها یعنی فرزند امام مهدی علیه السلام هدایت می‌شود. دلیل چهاردهم: ذکر فرزندان امام مهدی علیه السلام در دعای روز 3ماه شعبان روز ولادت امام حسین (ع) آمده است. ابوالقاسم ابن علا همدانی وکیل امام عسکری (ع) می‌گوید: حسین (ع) در پنج شنبه سوم شعبان به دنیا آمده است، این روز را روزه بگیر و این دعا را بخوان: (اللهم إنی أسألک بحق المولود بهذا الیوم ...... قتیل العبرة، وسید الأسرة، الممدود بالنصرة یوم الکرة، المعوض من قتلِه إن الأئمة من نسله، والشفاء فی تربته، والفوز معه فی أوبته، والأوصیاء من عترته بعد قائمهم وغیبته، حتی یدرکوا الأوتار، ویثأروا الثار، ویرضوا الجبار، ویکونوا خیر أنصار، صلی الله علیهم مع اختلاف اللیل والنهار ...؛([92]) خدایا از تو به حق مولود این روز درخواست می‌کنم... کشته اشک، و آقای خاندان، فردی که در روز رجعت یاری می‌شود، عوض کشته شدنش این است که امامان از نسل ایشان هستند، و شفاء در تربت ایشان است، و رستگاری با او و بازگشت اوست، و اوصیاء از عترت ایشان بعد از قائم آنان و غیبت اوست، تا اینکه آنان را درک کنند و خون خواهی کنند، و خداوند جبار را خوشحال کنند، و بهترین یاران شوند، درود خداوند بر آنان با رفت وآمد شب و روز...). دلیل پانزدهم: امام حسن عسکری علیه السلام اسباط خود را از نسل حضرت قائم علیه السلام را مدح می‌کند: مجلسی می‌گوید: به خط امام حسن عسکری علیه السلام در پشت کتاب نوشته شده بود:(قد صعدنا ذری الحقائق بأقدام النبوة والولایة، وذرنا سبع طرائق بأعلام الفتوة والهدایة، ونحن لیوث الوغی، وغیاث الندی، وفینا السیف والقلم فی العاجل، ولواء الحمد فی الآجل، أسباطنا خلفاء الدین القویم، ومصابیح الأمم، ومفاتیح الکرم ...؛([93]) بی‌گمان قلّه‌های حقیقت را با گام‌های نبوّت و ولایت فتح کردیم و هفت (طبقه) آسمان را با چراغ‌های فتوّت روشن نمودیم. ما شیران کارزار و باران رحمتیم، در این دنیا، شمشیر و قلم و در آن دنیا، پرچم ستایش و دانش به دست ماست، فرزندانمان خلفای دین، هم پیمان یقین، چراغ امت‌ها و کلید کرامت‌اند ...). امام حسن عسکری (ع) در اینجا به نواده‌های خود اشاره دارد، ( أسباطنا خلفاء الدین القویم) (نوه‌های ما خلفای دین استوار هستند) نوه فرزندِ فرزند است، و فرزندی غیر از امام مهدی (ع) برای امام حسن عسکری (ع) نبود، مشخص می‌شود که ‌این نواده‌ها از نسل امام مهدی (ع) هستند و آنان خلفای او در میان امت هستند. همچنین این روایت را روایات فرزندان امام مهدی که بعد از ایشان حکومت می‌کنند محکم می‌کنند. هیئت علمی أنصار امام مهدی (مکن الله له فی الأرض) استاد أبو محمد أنصاری 20/ رجب/ 1431 * * *

-پرسش/ 512: چگونگی رفتار کردن با کسانی که از یمانی(ع) بدگویی می کنند.

بسم الله الرحمن الرحیم با افرادی که نسبت به سید احمد یمانی (ع) سخن بد می‌گویند، چگونه رفتارکنم؟؟ فرستنده: امیرالدین - استرالیا پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً کثیراً. در این مورد بیان ذیل از سیداحمدالحسن (ع) آمده است: س/ حکم فردی که به پیامبر یا وصی فحاشی می‌دهد چیست، بعضی از نادانان هستند که به سید احمدالحسن علیه السلام وصی و فرستاده امام مهدی (ع) فحاشی می‌کنند، برخورد با این افراد چگونه باید باشد؟ ج/ حکم فردی که به پیامبر یا وصی یا سیده زهراء (ع) یا فردی که در مقام آنان مانند عباس بن علی علیه السلام و زینب (ع)، فحش دهد، قتل بعد از قطعی شدن بر اصرار وی به فحش دادن است. اما فردی که بالخصوص به من فحش می‌دهند، من از این فرد می‌گُذرم، و دشنام را با دشنام باید پاسخ داد یا بخشیدن از گناه، یکی از نادان‌ها، به مادر یکی از معصومین (ع) فحش داد، ایشان علیه السلام فرمود: (إن کنت صادقاً غفر الله لها، وإن کنت کاذباً غفر الله لک؛([94]) اگر راست می‌گویی خداوند او را بیامرزد، و اگر دروغ می‌گویی خداوند تو را بیامرزد). یکی از نادان ها به امام حسن (ع) فحش داد و ایشان او را بخشید و امام حسن (ع) به او نیکی نمود، و این مسئله با امام کاظم (ع) تکرار شد و ایشان به او احسان کرد. بخشش و احسان اخلاق آنان و اخلاق پیامبران و اوصیاء (ع) است، و امیدوارم که من نیز آن گونه باشم. امام صادق علیه السلام فرمودند: (إن فی التوراة مکتوباً: یا ابن آدم، اذکرنی حین تغضب أذکرک عند غضبی، فلا أمحقک فیمن أمحق، وإذا ظلمت بمظلمة فارض بانتصاری لک، فإن انتصاری لک خیر من انتصارک لنفسک،([95])در تورات نوشته شده است: موقع خشم مرا به یاد بیاور تا موقع خشمم تو را به یاد بیاورم، و به تو آسیبی نمی‌رسانم، و زمانی که ستمی به تو کردند، به یاری من نسبت به خودت خشنود باش، یاری من برای تو بهتر از یاری خودت برای خودت می‌باشد). و نسبت به یاری خداوند به من خشنودم، ایشان بهترین مولا و بهترین یاور است. ای برادران بدانید که ‌این نادانان می‌دانند که ‌این دعوت حق است ﴿وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَعُلُوّاً فَانْظُرْ کیفَ کانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ﴾([96]) (و با آنکه دل‌هایشان بدان یقین داشت، از روی ظلم و تکبّر آن را انکار کردند. پس ببین فرجام فسادگران چگونه بود). و خود را ناتوان تر از ناتوان دیدند در رد کردن دلایل محکم که از ثقلین قرآن و اهل بیت (ع) و از ملکوت آسمان‌ها می‌باشد، و به غیر از روپوشی از ترس شیاطین و زوزه سگان ردی نیافتند و با آن خود را پوشاندند بعد از این که حسد دل هایشان را گرفت. ﴿أَمْ یحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَی مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَینَا آلَ إِبْرَاهِیمَ الْکتَابَ وَالْحِکمَةَ وَآتَینَاهُمْ مُلْکاً عَظِیماً﴾([97]) (بلکه به مردم، برای آنچه خدا از فضل خویش به آنان عطا کرده رَشک می‌ورزند، در حقیقت، ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم، و به آنان ملکی بزرگ بخشیدیم) و مثل آن ها ﴿کمَثَلِ الْکلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیهِ یلْهَثْ أَوْ تَتْرُکهُ یلْهَثْ ذَلِک مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کذَّبُوا بِآیاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یتَفَکرُونَ﴾([98]). (مثل او همچون سگ است که اگر به او حمله کنی، دهانش را باز، و زبانش را برون می‌آورد، و اگر او را به حال خود واگذاری، باز همین کار را می‌کند؛ این مثل گروهی است که ‌ایات ما را تکذیب کردند؛ این داستانها را بازگو کن، شاید بیندیشند)! ما خاندان محمد و خاندان ابراهیم هستیم و ما قومی هستیم که به ما حسادت شده است، و به شما سخنی را می گویم که امام ستمدیده علی بن ابی طالب (ع) به عمار بن یاسر فرمود، وقتی دید که عمار با فردی که امامت امام علی (ع) را انکار می‌کند سخن می گوید: (دعه یا عمار، فإنه علی عمد جعل الشبهات عاذراً لسقطاته؛ ([99]) ای عمار، او را رهاکن، او عمداً شبهات را عذری برای سقوط خود قرار داده است). خودتان را با این ستمکاران خسته نکنید، بگذارید دروغ ببندند و افترا بزنند و آنچه را می‌خواهند معروف کنند و آنچه می‌خواهند را بگیرند، بله خداوند چه حاکم خوبی است و وعدگاه قیامت است. من دیدم و خواهم دید و فرزندانم (ع) بعد از من بدتر از آن چه پدرانم (ع) دیدند می‌بینند ﴿فَصَبْرٌ جَمِیلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَی مَا تَصِفُونَ﴾([100]). (من صبر جمیل خواهم داشت؛ و در برابر آنچه می‌گویید، از خداوند یاری می‌طلبم)! أبو عبد الله (ع) می‌فرماید: (إن قائمنا إذا قام استقبل من جهل الناس أشد مما استقبله رسول الله (ص) من جهّال الجاهلیة، قلت: وکیف ذاک ؟ قال: إن رسول الله (ص) أتی الناس وهم یعبدون الحجارة والصخور والعیدان والخشب المنحوتة، وإن قائمنا إذا قام أتی الناس وکلهم یتأول علیه کتاب الله یحتج علیه به، ثم قال: أما والله لیدخلن علیهم عدله جوف بیوتهم کما یدخل الحر والقر؛ ([101]) قائم ما چون قیام کند از جهل مردم شدیدتر از آنچه رسول خدا صلی الله علیه و آله با آن از سوی نادانان جاهلیت روبرو شد برخورد می‌کند، عرض کردم: این چگونه ممکن است؟ فرمود: همانا رسول خدا درحالی به سوی مردم آمد که آنان سنگ و کلوخ و چوبهای تراشیده و مجسمه‌های چوبین را می‌پرستیدند، و قائم ما چون قیام کند در حالی به سوی مردم می‌آید که جملگی کتاب خدا را علیه او تأویل می‌کنند و بر او بدان احتجاج می‌نمایند، سپس فرمود: بدانید به خدا سوگند که موج دادگستری او بدان گونه که گرما و سرما نفوذ می‌کند تا درون خانه‌های آنان راه خواهد یافت). فرورفتن در باطل روش آن‌هاست، و زمانی که حق میدانگاه آن‌ها رسید، چاره‌ای به جز این ندارند، به رفتار گذشتگان خود رفتند کسانی که داود (ع) را متهم کردند که به خانمی برهنه نگاه کرد، وز کریا (ع) را به زنا متهم کردند، و مریم (ع) را به زنا متهم کردند، و محمد(ص) را به نگاه کردن به همسر فرد تربیت شده اش زید بن حارثه متهم کردند، و او را به توجه به ثروتمندان متهم کردند و اینکه در صورت فقراء بد نگاه می‌کند و از آنان دوری می‌کند، و او را متهم کردند که در اطاعت خداوند و تطبیق شریعت سستی می‌کند، تا اینکه با حالت خشم برخواستند و برایشان خطبه‌ای خواند، و علی (ع) را به جهل در جنگ ها متهم کردند با اینکه در امواج جنگ فرو رفته بود با این که هنوز به بیست سالگی نرسیده بود، و او را به نوشیدن شراب متهم کردند، او را متهم به ... کردند، و او را متهم به ... کردند. آنان در دنباله روی سیره گذشتگان‌شان (لعنهم الله) اشتباه نمی‌کنند، همان‌طور که من در سیره پدرانم (ع) اشتباه نمی‌کنم، من چیزی جدیدی نسبت به فرستادگان نیستم ﴿ قُلْ مَا کنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِی مَا یفْعَلُ بِی وَلا بِکمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یوحَی إِلَی وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ مُبِینٌ﴾([102]). (بگو: «من پیامبر نوظهوری نیستم؛ و نمی‌دانم با من و شما چه خواهد شد؛ من تنها از آنچه بر من وحی می‌شود پیروی می‌کنم، و جز بیم‌دهنده آشکاری نیستم»)! هیئت علمی أنصار امام مهدی (مکن الله له فی الأرض) استاد أبو محمد انصاری 20/ رجب/ 1431 * * * -پرسش/ 513: حلال بودن و حرام بودن سرکه. سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته. می‌خواهم نظر سید احمد (ع) را در مورد حلیت یاحرمت سرکه هر دو نوع آن ترش و شیرین بدانم، آیا حلال است یا حرام است، و دوست دارم نظر سید را در مورد حلال بودن مرغ هایی که در برزیل ذبح می‌شود بدانم، مرغ هایی که موسسات دینی مانند دفتر سید شهید صدر بر آن نظارت می‌کند، آیا حلال است یا حرام؟ فرستنده: عبدالله مذنب - عراق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً کثیراً. در مورد سرکه‌ای که برای خوردن ساخته شده اشکالی در آن نیست، البته مادامی‌که مست کننده نیست. و در مورد مرغ ذبح شده، اگر ذبح بر وفق شرایط شرعی از اسلام و رو به قبله بودن و بسم الله گفتن و بریدن چهار رگ باشد، حلال است... و گرنه حرام است. و واجب است که در این مورد تحقیق شود، خداوند شما را برای انجام هر کار خوبی موفق کند. هیئت علمی أنصار امام مهدی (مکن الله له فی الأرض) شیخ ناظم عقیلی رجب الأصب/ 1431هـ

-پرسش/ 514: به مدعی «...»

از خداوند بترس و به مردم دروغ نگو، و بدان که فردی که بر رسول (ص) دروغ بندد جای وی در آتش است، پناه به خدا، من تلاوت قرآن شما را شنیدم و به نادانی و دور بودن شما از دین یقین حاصل کردم. از خداوند می‌خواهم که تو را هدایت کند یا خداوند باعزت وبا اقتدار عمرت را بگیرد، خدایا ما را فتنه‌ای برای گروه کافر قرار نده. فرستنده: مهدی عثمان - عربستان سعودی پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام علی سید المرسلین محمد وآله الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. خوارج قرآن می‌خواندند و قرآن خواندن‌شان را همانند صدای زنبور می‌شنیدی، ولی قرآن از گلو‌هایشان بالاتر نمی رفت، امروز دقیقاً سنت آنان مو به مو تکرار می‌شود... نه به سخن ایشان (خدا) تعقل می‌کنید، ونه از اولیای خداوند می‌پذیرید، حکمتی که به کمال رسیده؛ امّا انذارها (برای افراد لجوج) فایده نمی‌دهد. از خداوند بترس، حق را بشناس تا اهل حق را بشناسید، فردا این سخن برایت فایده ندارد: ما نیاکان خود را بر آئینی یافتیم،... اولیای خدا به حسب چیزی که مردم دوست دارند نمی‌آیند، و برای شناخت آنان خداوند قانونی قرار داده است که آن را از قرآن و سنت بشناس تا هدایت شوید. هیئت علمی أنصار امام مهدی (مکن الله له فی الأرض) استاد أبو محمد أنصاری أواخر ذی القعدة/ 1430 هـ * * *

-پرسش/ 515: آیا شما عرب ها یا وهابیت را تایید می کنید؟

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته فردی که نامه مرا می‌خواند آن را به سیدحسن برساند. در سایه‌ این فتنه‌ای که در عراق به وجود آمده، به خصوص بر ضد شیعه از سوی عرب و تکفیری ها، به نظرم شما نیروهای افرادی که مردم بی گناه را به خاطر شیعه بودنشان می‌کشند زیاد کردید. پرسشم این است: آیا شما عرب یا وهابیت را تایید می‌کنید؟ اگر پاسخ‌تان بله است، من با شما نیستم هر چند دعوت شما صحیح باشد. فرستنده: فراتی - آلمان پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام علی محمد وآله الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً کثیراً. سبحان الله ... چقدر سزاوار شماست وقتی فتنه‌ای که درباره آن سخن می‌گویید را احساس می‌کنید، که باید اسباب آن مشخص شود، و چقدر سزاوار شما بود که بافکرت به روش صحیح متوجه شوید، و با خود سخن بگو که از این فتنه کسی شیعه را بیرون نمی‌آورد، غیر از قائم آل محمد (ع)، و در جست وجوی از دلایل این دعوت مبارک بشتابید و در مورد آن تحقیق کنید، که تمامی فرج در آن است. این فرازی از نامه‌ای که امام مهدی (ع) به شیخ مفید نوشته است رابخوان: (... أنّا غیر مهملین لمراعاتکم، ولا ناسین لذکرکم، ولولا ذلک لنزل بکم اللأواء واصطلمکم الأعداء ... الخ؛ ... ما در مراعات شما را اِهمال نمی‌کنیم (و مراقب شما هستیم)، و یاد شما را فراموش نمی‌کنیم، اگر این طور نبود سختی ها به شما می رسید و دشمنان شما را از بین می بُردند). این بخش از نامه شریف به روشنی بیان می‌کند که مراعات امام مهدی (ع) و یاد دائمی ایشان نسبت به شیعه شان علت نیامدن عذاب است، و اینکه دشمنان نمی توانند بر آنان مسلط شوند و آنان را اذیت کنند (واصطلمکم الأعداء) (و دشمنان شما را از بین می بُردند) در حال حاضر همان‌طور که اعتراف می‌کنید دشمنان بر شیعه مسلط شده اند، و سختی ها به آنان رسید، و خون هایشان ریخته می‌شود، و حرمت‌های آن‌ها به دست آمریکا و لشکر اُموی از بین رفته است، آیا در این دلیلی نیست که امام مهدی (ع) مراقب آنان نیست و آنان را شیعه خودش نمی‌داند؟ بله، متاسفانه از مبدا حاکمیت خدا و تنصیب الهی برای حاکم دور شدند، و در دمکراسی آمریکایی وارد شدند (اصل تنصیب حاکم توسط مردم). سبحان الله، آیا ما افراد آنان را زیاد کردیم یا غیر ما که از روش آنان پیروی می‌کنند؟؟ آیا جزء نجات شما طلب نمی‌کنیم و شما را به جمع شدن به دور امامتان دعوت نمی‌کنیم... برادرم در مورد حق جست وجو کن، و در مورد دلایل این دعوت مبارک دقت و تامل کن، تا به اذن خدا در دنیا و آخرت نجات پیدا کنید. هیئت علمی أنصار امام مهدی (مکن الله له فی الأرض) استاد أبو محمد انصاری أواخر ذی القعدة/ 1430 هـ * * *

-پرسش/ 516: چرا علی(ع) به خاطر خلافت پیکار نکرد؟

به نام خداوند بزرگ و والا. پرسشم این است: چرا علی کرم الله وجهه به خاطر خلافت بعد از پیامبر (ص) نجنگید؟ فرستنده: یاسر - مغرب پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآله الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. خداوند رحمتت کند، بدان که نجنگیدن امام علی (ع) به خاطر گرفتن حق غَصب شده اش به خاطر ترس ایشان نبود، و ایشان از ترس بدورند و ایشان به شجاعت و نیرو و خشم به خاطر ذات خداوند سبحان معروف است. و شجاعت به تنهایی راه کنارزدن باطل و برپا داشتن حق نیست، و گاهی اوقات مومن در انتهای شجاعت و اقدام است ولی ماموربه آرامش و سکوت است، تا این که خداوند کاری که می‌خواهد را انجام دهد. محمدرسول (ص) به امام علی (ع) خبر داد که به زودی به وی ستم می‌شود و حقش غصب می‌شود و... وبه‌ ایشان دستور داد که اگر یاری پیدا نکرد، صبرکند... به خاطر حکمتی که محمد رسول (ص) می‌دانست. بنابراین عدم مبادرت امام علی (ع) به جنگ به خاطر انجام دادن دستور خداوند متعال و دستور پیامبر کریم(ص) بود، و آن از مناقب امام علی (ع) است، نه همان‌طور که ناصبی ها توهم می‌کنند، بلکه اگر ایشان با وصیت محمد رسول (ص) مخالفت می‌کرد این نقص و کمبودی برای ایشان بود، و امیرالمومنین و یعسوب (فرمانده) دین از نقص و مخالفت با خداوند و رسولش بدور است. اگر شاهدی از قرآن کریم برای سخنم می‌خواهید، به شما می گویم: این پیامبر خدا هارون است که وصی پیامبر خدا موسی (ع) است، وقتی موسی (ع) غائب شد و ایشان را جانشین خود در بنی اسرائیل قرار داد، وقتی سامری بنی اسرائیل را گمراه کرد و برایشان گوساله‌ای بیرون آورد تا آنان را از بندگی خداوند متعال گمراه کند، ایشان نجنگید، در حالی که پیامبر خدا هارون فقط خلافت از ایشان غصب نشد، بلکه سامری از دین چیزی -حتی ظاهر آن- باقی نگذاشت، چون مردم را به کفر آشکاری خداوند وارد کرد! بنابراین مبادرت به جنگ همیشه نزد خداوند متعال و نزد اولیایش راه حل اصلی نیست. هر چیزی که به آن "خوف" می‌گویند ترس نیست، خوف (ترس) بر دین خداوند ترس شمرده نمی‌شود، و این قرآن تصریح می‌کند که پیامبر خدا موسی (ع) از شهر فرعون به صورت ترسان و مراقب بیرون رفت:﴿فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفاً یتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ﴾([103])( موسی ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت گفت: پروردگارا، مرا از گروه ستم‌کاران نجات بخش). آیا خوف موسی (ع) ترس بود، حاشاه؟! اصلاً و اصلاً این طور نیست... بلکه خوف (ترس) موسی (ع) از جهت خودش نبود. بلکه برخودش می‌ترسید، چون خداوند او را به رساندن رسالتش مکلف کرده بود، در نتیجه باید مراقب خودش باشد و به خاطر انجام این تکلیف الهی به صورت کامل مواظب خودش باشد. و گرنه ما می‌بینیم که پیامبران و اوصیاء اصلاً در انجام دستور خداوند متعال در جنگ به خاطر دین الهی تردید نمی‌کنند. و در پایان روایات از محمد رسول (ص) و اهل بیتش که وصیت رسول (ص) را به علی (ع) به صبر را ذکر کرده‌اند، زیادند، اگر دوست داشتید ان شاء الله در مناسبات دیگر آن‌ها را می‌آورم. خداوند تو را برای انجام هر کار خوب و صلاحی موفق کند. هیئت علمی أنصار إمام مهدی (مکن الله له فی الأرض) شیخ ناظم عقیلی محرم الحرام/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 517: پرسش هایی در خصوص روایات.

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد وآله الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً کثیراً. پدر و سید و امام (... ) سلام علیکم و رحمة الله وبرکاته. دوست دارم که به سوالاتم پاسخ دهید، هر چند برخی از برادران انصار –خداوند متعال قدم‌هایشان را محکم کند- آن را شرح دادند، ولی دوست دارم که از چشمه صاف علم شما بنوشم. اولین پرسش این است: درحدیثی که از آنان (ع) رسیده آمده است: (کذلک غیبة القائم علیه السلام فإن الأمة تنکرها " لطولها" فمن قائل بغیر هدی بأنه لم یولد، وقائل یقول إنه ولد ومات، وقائل یکفر بقوله إن حادی عشرنا کان عقیماً، وقائل یمرق بقوله إنه یتعدی إلی ثالث عشر فصاعداً، وقائل یعصی الله بقوله: إن روح القائم علیه السلام ینطق فی هیکل غیره)([104])(و غیبت قائم نیز چنین است، زیرا این امت به واسطه طول مدتش آن را انکار می‌کند، پس گوینده‌ای به هذیان گوید او متولد نشده است، و گوینده‌ای دیگر گوید: او مرده است، و گوینده‌ای دیگر این کلام کفرآمیز را گوید که یازدهمین ما ائمه عقیم بوده است، و گوینده‌ای دیگر با این کلام از دین خارج شود که تعداد ائمه به سیزده و یا بیشتر رسیده است، و گوینده‌ای دیگر به‌ نافرمانی خدای تعالی پرداخته و گوید روح قائم در جسد دیگری سخن می‌گوید). تاویل آن چیست، چون آن متشابه است، چون اگر به محکم که همان وصیت رسول الله (ص) عرضه شود، تعارضی در آن است، حداقل در فهم ما، چون ما غیر معصوم هستیم. و دیگری: (ألا وإن لخروجه علامات عشرة، أولها طلوع الکوکب ذی الذنب، ویقارب من الحادی، ویقع فیه هرج ومرج وشغب، وتلک علامات الخصب، ومن العلامة إلی العلامة عجب، فإذا انقضت العلامات العشرة إذ ذاک یظهر منا القمر الأزهر، وتمت کلمة الإخلاص لله علی التوحید. (برای خروج مهدی (ع) ده علامت خواهد بود: طلوع ستاره دنباله‌دار که از مجاری، نزدیک خواهد شد و بعد از آن فتنه و آشوب‌هایی بپا می‌شود این اول آن علامت‌ها بود، و از آن علامت تا علامت دیگری عجائبی به وجود می‌آید و ماه نورانی در بین انقضاء این علائم ده‌گانه خواهد بود و کلمه اخلاص بر توحید به اتمام می رسد). مردی که به او عامربن کثیر می‌گفتند بلندشد و عرض کرد: ای امیرالمومنین، امامان کفر وخلفای باطل را به ما فرمودی، امامان حق و زبان‌های راستی بعد از خودت را بفرمایید، فرمود: نعم، إنه لعهد عهده إلی رسول الله (ص) وإن هذا الأمر یملکه اثنا عشر إماماً تسعة من الحسین، ولقد قال النبی (ص): لما عرج بی إلی السماء نظرت إلی ساق العرش فإذ مکتوب علیه: "لا إله إلا الله محمد رسول الله‌ ایدته بعلی و نصرته بعلی"، و رأیت اثنی عشر نوراً، فقلت: یا رب، أنوار من هذه ؟ فنودیت: یا محمد، هذه أنوار الأئمة من ذریتک، قلت: یا رسول الله، أفلا تسمیهم لی ؟ قال: نعم، أنت الإمام والخلیفة بعدی، تقضی دینی و تنجز عداتی، و بعدک ابناک الحسن والحسین، و بعد الحسین ابنه علی زین العابدین، و بعد علی ابنه محمد یدعی بالباقر، و بعد محمد ابنه جعفر یدعی بالصادق، و بعد جعفر ابنه موسی یدعی بالکاظم، و بعد موسی ابنه علی یدعی بالرضا، و بعد علی ابنه محمد یدعی بالزکی، و بعد محمد ابنه علی یدعی بالنقی، و بعده ابنه الحسن یدعی بالأمین، والقائم من ولد الحسین سمیی وأشبه الناس بی، یملاها قسطاً وعدلاً کما ملئت جوراً وظلماً)، (بله، این عهدی است که رسول الله (ص) از من گرفته است، و این امر را دوازده امام از نسل حسین فرمان‌دهی می‌کنند، پیامبر (ص) فرمود: وقتی خداوند مرا به آسمان برد در ساق عرش نگاه کردم و در آن نوشته شده بود: لا إله إلا الله محمد رسول الله، او را باعلی تایید و یاری دادم، و دوازده نور دیدم، عرض کردم: پروردگارمن، این‌ها نورهای کیست؟ نداداده شد: ای محمد، این نورهای ائمه از فرزندانت هستند، عرض کردم: ای رسول الله، آیا آنان را برایم نام نمی‌بَری؟ فرمود: بله، شما امام وخلیفه بعد از من هستی، دِین مرا اَدا می‌کنی و وعده‌های مرا عملی می‌کنی، وبعداز شما فرزندت حسن و حسین است، و بعد از حسین فرزندش علی زین العابدین، و بعد از فرزندش علی، فرزندش محمد که به او باقر می‌گویند، و بعد از محمد فرزندش جعفر که صادق نامیده می‌شود، و بعد از جعفر فرزندش موسی که به کاظم خوانده می‌شود، وبعداز موسی فرزندش علی که رضا خوانده می‌شود، و بعد از علی فرزندش محمد که به آن زکی گفته می‌شود، و بعداز محمد فرزندش علی که به او نقی گفته می‌شود، و بعد از او فرزندش حسن که به امین خوانده می‌شود، و قائم از فرزندان حسین هم نام من و شبیه‌ترین مردم به من است، همان‌طور که از ستم و جور پرشده است، آن را پر از عدل و داد می‌کند). چرا امام علی (ع) مهدیین (ع) را ذکر نکرد، چون از ایشان درخواست شد تا ائمه حق را ذکر نماید؟ هم چنین این حدیث: (یا محمد، هذه أنوار الأئمة من ذریتک، قلت: یا رسول الله، أفلا تسمیهم لی؟ قال: نعم، أنت الإمام و الخلیفة بعدی تقضی دینی و تنجز عداتی، و بعدک ابناک الحسن والحسین، و بعد الحسین ابنه علی زین العابدین، و بعد علی ابنه محمد یدعی بالباقر، و بعد محمد ابنه جعفر یدعی بالصادق، و بعد جعفر ابنه موسی یدعی بالکاظم، و بعد موسی ابنه علی یدعی بالرضا، و بعد علی ابنه محمد یدعی بالزکی، و بعد محمد ابنه علی یدعی بالنقی، و بعده ابنه الحسن یدعی بالأمین، و القائم من ولد الحسین سمیی وأشبه الناس بی، یملاها قسطاً وعدلاً کما ملئت جوراً وظلماً). (ای محمد، این نورهای ائمه از فرزندانت است، عرض کردم: ای رسول الله، آیا آنان رابرایم نام می‌بَری؟ فرمود: بله، شما امام و خلیفه بعد از من هستی، دِین مَرا می‌دهی و وعده مرا عملی می‌کنی، و بعد از شما دو فرزندت حسن و حسین هستند، و بعد از حسین فرزندش علی زین العابدین، و بعد از علی فرزندش محمد که باقر نامیده می‌شود، و بعد از محمد فرزندش جعفر که صادق نامیده می‌شود، و بعد از جعفر فرزندش موسی که کاظم نامیده می‌شود،و بعد از موسی فرزندش علی که رضا نامیده می‌شود، و بعد از علی فرزندش محمد که زکی نامیده می‌شود، و بعد از محمد فرزندش علی که به نقی نامیده می‌شود، و بعد از او فرزندش حسن که به امین نامیده می‌شود، و قائم از فرزندان حسین هم نام من وشبیه ترین مردم به من است، همان‌طور که زمین از جور وستم پرشده است، آن را پر از عدل و داد می‌کند). و هم چنین این حدیث که: أبو المفضل شیبانی، ازجعفر بن محمد حسینی علوی، ازأحمد بن عبد منعم صیداوی،از عمرو بن شمر، ازجابر، از أبی جعفر (ع) می گوید: جابرمی گوید: به امام باقر(ع)عرض کردم: ای فرزند رسول الله، گروهی می‌گویند: خداوند تبارک وتعالی امامت را درفرزندان حسن و حسین قرار داد، ایشان فرمود: (کذبوا الله، أولم یسمعوا الله تعالی ذکره یقول: ﴿وَجَعَلَهَا کلِمَةً بَاقِیةً فِی عَقِبِهِ﴾([105])، فهل جعلها إلا فی عقب الحسین علیه السلام ؟ ثم قال: یا جابر، إن الأئمة هم الذین نص علیهم رسول الله (ص) بالإمامة، و هم الذین قال رسول الله (ص): لما أسری بی إلی السماء وجدت أسامیهم مکتوبة علی ساق العرش بالنور اثنی عشر اسماً، منهم علی و سبطاه، و علی ومحمد و جعفر و موسی و علی ومحمد و علی و الحسن و الحجة القائم ، فهذه الأئمة من أهل بیت الصفوة و الطهارة، والله ما یدعیه أحد غیرهم إلا حشره الله تبارک و تعالی مع إبلیس و جنوده)([106]). (به خداوند دروغ بستند، آیا نشنیدند که خداوند متعال می‌فرماید: "آن را کلمه‌ای باقی در فرزندان او قرار دادیم" و آیا آن را به غیر در فرزندان حسین (ع) قرار داد؟ سپس فرمود: ای جابر، ائمه همان افرادی هستند که رسول الله (ص) به امامت آن‌هانص کرده است، وآنان افرادی هستند که رسول الله(ص) فرمود: زمانی که مرا به آسمان بردند، نام‌های آنان را در ساق عرش با نور نوشته شده دیدم که دوازده نام بودند، و از آنان علی و دو فرزندش بودند، و علی ومحمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی و حسن و حجت قائم هستند، و این ائمه از اهل بیت برگزیده و پاک هستند، به خداقسم فردی غیر از آنان آن را ادعا نمی‌کند مگر این که خداوند تبارک و تعالی او را با ابلیس و سربازانش محشور می‌کند). در این جا می‌فرمایدکه فردی غیر از آنان ادعا نمی‌کند،مگر این که خداوند او را با ابلیس محشور می‌کند، چطور نام آنان(ع) گفته می‌شود ولی مهدیین(ع) را نگفته است، و وصیت در مورد مهدیین (ع)می‌گوید؟ تفسیرشما از این احادیث چیست؟ به خصوص حدیث آخر که بیان می‌کند که هر فردی به غیر از این دوازده (ع) نفر ادعای این اَمر کند با ابلیس ملعون است، آیا بین این حدیث و وصیت تناقضی است، چگونه بین این حدیث و بقیه احادیثی که جلوتر نقل می‌کنم جمع می‌کنید؟ چون فقط انوار دوازده ائمه (ع)را ذکر کردند و بقیه انورها که انوار مهدیین (ع) هستند را ذکر نکردند،و قرآن آنان را ذکر می‌کند زمانی که موسی (ع) می‌آید تا آتشی برگیرد؟ شرح مُفصلی می‌خواهم که روح و عقل را پُر کند، و این احادیث را بعضی از برادران انصار برایم ذکر کردند و به من گفتند: این احادیث حالتی از شک ایجاد می‌کنند، احادیثی که می‌گوید: هر فردی به غیر از این دوازده (ع)نفر ادعای امامت کنند خداوند آنان را با ابلیس محشور می‌کند. آقایم و پدرم امام احمد (ع)، امیدوارم که با دستان شما کتابی در مورد تفسیر احادیث اهل بیت(ع) تالیف شود، به خصوص مسائلی که در مورد ظهور مقدس است. آقای من، پدرم علی (ع) می‌فرماید:(منهومان لا یشبعان، طالب مال وطالب علم)، (دو فرد هستند که سیر نمی‌شوند، طالب مال وطالب علم) من از علوم شریف شما و از کتاب‌هایتان سیر نمی‌شوم ، آیا بیشتر و بیشتر نمی‌شود، ای درخت زیتون، ما مانند شترهای تشنه وارد آبِشخور شدیم، آیا تشنگی ما را با علم سنگین‌تان سیراب می‌کنید، من اعتقاد دارم که چیزهایی است که در آغاز و قبل از هر چیزی باید بدانیم، من حس می‌کنم که شنیدن خطبه‌های صوتی شما را می‌خواهیم، ما و غیر ما را از آن بازندارید. پرسشی دارم، در این مورد که ‌آیا خداوند به همه آفریده‌ها فرصت می‌دهد، مومنین و مخلصینی که از جایی که دستور داده شده‌اند می‌خواهند او را بپرستند، و ایشان همان خلیفه خداست، آنجایی که می‌فرماید: آنان را در طغیان‌شان نگه می‌دارد، و صدای گوساله که خداوند آن را فتنه‌ای برای بنی اسرائیل قرار داد، آیا امکان داد که خداوند فردی را به دعوتی ایمان دارد که اعتقاد دارد حق است ایمانش را زیاد نماید، و او را بِفَریبد، و او را در طغیانش نگه دارد، تادرجه‌ای که رسول بیاید و به او خبر دهد که او حق است ولی در حالی که در باطل باشد، مانند صدای گوساله و نگه داشتن در طغیان، و به آنان فرصت می‌دهیم که فریب من استوار است،و آیا این از این باب امکان دارد؟ این مطلب را چگونه برای ما تفسیر می‌کنید که بعضی از مسیحی‌ها شفا می‌شوند و به کراماتی دست پیدا می‌کنند، با این که بر حسب اعتقاد آنان در مورد مسیح (ع) است، و(هم چنین) بعضی از عوامی‌که بر ولایت اهل بیت (ع) نیستند، به رغم این بعضی از آنان رسول (ص) را می‌بینند و ما نیز رؤیاهایی دیدیم که تاویل و تفسیر آن این‌گونه است که دعوت شما راست است ، ولی آیا امکان داد که خداوند ما را با طغیانمان نگه دارد، طبق منطقی که برایتان ذکر کردم که خداوند سبحان به آنان فرصت می‌دهد، و فریب او استوار است، و به آنان فرصت می‌دهد تا گناهشان افزایش پیدا کند؟ انسان چگونه بین این امداد از سوی خدا جدایی بیندازد، بر اساس این که انسان دعوت باطلی را بردوش می‌کِشد ولی اعتقاد دارد که آن حق است و خداوند به او فرصت می‌دهد تا گمراهی و فریبش افزایش پیدا کند، و فردی دیگری مانند ما اعتقاد دارد، چون ما به امامان و مهدیین (ع) ایمان آوردیم، و چگونه بین آن کید خداوندی جدایی بیندازیم، چون من فکر می‌کنم مردمی ‌از مخالفین وجود دارند، افرادی که عترت پاک (ع) را دوست دارند و خداوند را دوست دارند و از او می‌ترسند، آیا بهتر نیست که خداوند آنان را به ولایت اهل بیت (ع)هدایت کند؟ این فرصت وباقی ماندن درطغیان برای چیست، چگونه تشخیص دهیم که بر حق هستیم، و خداوند متعال در رؤیا به ما خبر می‌دهد که بر حق هستید،و این‌گونه نباشد که ما در طغیانمان نگه می‌دارد؟ آقای من از شما معذرت‌خواهی می‌کنم، پناه برخدا به شما شک نمی‌کنم، چون ایمان دارم که پیامبر (ص) فرمود: (إننی تارک فیکم ما إن تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی أبداً، کتاب الله وعترتی أهل بیتی). (من چیزی در میان شما به جا گذاشتم که اگر به آن دو چنگ بزنید، بعد از من هرگز گمراه نمی‌شوید، کتاب خدا و عترتم اهل بیتم). وفرمودند: (قربوا لی لأکتب لکم کتاباً لا تضلوا بعده أبداً) (برایم بیاورید، تا برایتان نوشتاری بنویسم که بعد از آن هرگز گمراه نشوید). آن وصیت است، و این بدین معناست که در وصیت تحریفی رُخ نمی‌دهد و مدعی(باطلی) آن را ادعا نمی‌کند، و گرنه چگونه می‌فرماید: نوشتاری که بعد از من هرگز گمراه نمی‌شوید، واین احتمال همه چیز را دارد، واگردراین مطلب اشتباه کردم، به من بگویید واین مطلبی است که به یکی از برادران انصار گفتم، زمانی که‌این احادیث را برمن عَرضه کرد، ونقل کننده‌ این احادیث و به خصوص حدیث آخری که برایتان ذکر کردم در وی نوعی از شک بود، و خواستم که از شما در این مورد بپرسم. چرا بعضی از مردم رؤیای پیامبر(ص) را می‌بینند که به او می‌گوید و او را به امامش نه فرد دیگری هدایت می‌کند، آیا بر این مطلب سخن خداوند قابل انطباق نیست ﴿ولو علم الله فیهم خیراً لأسمعهم ولو أسمعهم لتولوا﴾.( اگرخداوند درآن‌هاخیری می‌دید، آنان را شنوا می‌کرد و اگر آنان را شنوا می‌کرد، روی بر می‌گرداندند) از شخص شما می‌خواهیم که کتابی بنویسید که در آن چگونگی تعامل از رسول (ص) تا امام آخر (ع) در مورد امام مهدی پدر و پسر (ع) آمده باشد، یعنی مهدی و یمانی، و چگونه و چرا گاهی اوقات ساکت ماندند و گاهی سخن گفتند؟ از شما می‌خواهیم نه‌ اینکه برادران انصار بنویسند، با اینکه به آنان احترام می‌گذاریم و تلاش‌شان را تقدیر می‌کنیم. فرستنده: انصاری - سوئد پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآله الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته. ج س1: در خصوص روایتی که از آن پرسش کردید وآن همان روایت: (کذلک غیبة القائم (ع) فإن الأمة تنکرها (لطولها)، فمن قائل بغیر هدی بأنه لم یولد، وقائل یقول إنه ولد ومات، وقائل یکفر بقوله إن حادی عشرنا کان عقیماً وقائل یمرق بقوله إنه یتعدی إلی ثالث عشر فصاعداً، وقائل یعصی الله بقوله: إن روح القائم (ع) ینطق فی هیکل غیره). پاسخ آن را به شما می‌دهم که قبل از آن به یکی از برادران داده‌ام: با چشم پوشی از ضعف سند این روایت و با چشم پوشی از مُلزم کردن گروه به آنچه خودشان را به آن مُلزم کردند. و سخن امام (ع) در مورد افرادی است که وجود امام مهدی (ع) و امامت و بقایش را انکارمی‌کنند و فرموده‌اش: (وقائل یمرق بقولة أنه یتعدی إلی ثالث عشر فصاعداً) یعنی ایشان قائل به سیزدهمی وبیشتر است، با این سخن که امام مهدی (ع) درغیبت صغری یا کبری از دنیا رفته است، و منظور صِرف سخن در مورد فرزندان و خلفای امام مهدی (ع) نیست که بعد از قیام مقدس ایشان خلفاء هستند و اولین آنان زمینه سازشان (ع) است. و دلیل آن این که (ع) درمورد غیبت امام مهدی (ع) سخن می‌گوید، و اینکه مردم مُرتد می‌شوند و از ایشان مُنحرف می‌شوند ، چیزی که‌این‌جا ممنوع شده ، ‌این سخن است که امام مهدی (ع) درغیبت از دنیا رفته و نصب حجت سیزدهمی بعد از ایشان است، و این سخن به‌ این معناست که امام مهدی (ع) تا زمان ظهور و قیام باقی نمی‌ماند، تا این که زمین را پر از عدل وداد کند، همان‌طور که از ستم و جور پر شده است، همان گونه که ده ها یا صدها روایت در این مورد سخن گفته‌اند، اما این سخن که برای امام مهدی (ع) اوصیایی وجود دارد با این اعتقاد که امام مهدی (ع) وجود دارد وزنده است، تا اینکه دولت عدل الهی را تاسیس کند، این مسئله را این روایت نَفی نمی‌کند، بلکه به‌این معنا ده ها روایت تصریح و اشاره می‌کند، یعنی ده ها روایت به وجود مهدیین از فرزندان امام مهدی (ع) اشاره می‌کند، اگر خواستی به کتاب )پاسخ کوبنده به منکران فرزندان قائم (ع) ) مراجعه کن که آن یکی از کتاب‌های منتشر شده از انصار امام مهدی (ع) است. بنابراین، این روایت از موضوعی غیر از موضوع اوصیاء امام مهدی سخن می‌گوید، یعنی از عقیده‌ای سخن می‌گوید که قائل به مرگ امام مهدی در غیبتش هستند و به امام سیزدهمی ‌اعتقاد دارند، یعنی اعتقاد باطل ایمان به وجود اوصیایی برای امام مهدی نیست، بلکه سخن باطل، ایمان به اوصیاء علاوه بر مرگ امام مهدی درغیبتش است، و این مورد به طور تخصصی یعنی موضوعی از موضوع اعتقاد به اوصیای دوازده‌گانه از فرزندان امام مهدی (ع) بیرون است، چون ما به آن‌ها اعتقاد داریم اما به امامت امام مهدی علیه السلام درغیبت کبری هم معتقد هستیم و اینکه‌ ایشان حجت اصلی تا این که قیام کند و زمین را پر از عدل و داد کند. و ما قائل به ‌این نیستیم که امام مهدی علیه السلام در غیبتش از دنیا رفته است تا این روایت بر ما انطباق کند.این کجا و آن کجا؟!! درحقیقت افرادی که با این روایت به ما اعتراض می‌کنند، در انتهای نادانی و وهم هستند. هم چنین دلیل سخن من به‌ این که سخنان باطلی که امام صادق علیه السلام آن‌ها را ذکر می‌کند، همه آن‌ها به‌این معناست که امام مهدی علیه السلام وجود ندارد یا این که از دنیا رفته است.به سخنانی که در روایت آمده دقت کن: (فمن قائل بغیر هدی بأنه لم یولد) یعنی آن‌ها قائل هستند امام مهدی (ع) اصلا متولد نشده است. (وقائل یقول إنه ولد ومات)، و هم چنین آن‌هابه عدم وجود امام مهدی (ع) در غیبتش قائلند. (وقائل یکفر بقوله أن حادی عشرنا کان عقیماً)، یعنی امام حسن عسکری (ع) عقیم است، و امام مهدی (ع) به وجود نیامده است، و نتیجه آن نیز عدم وجود امام مهدی علیه السلام در زمان غیبتش است. (وقائل یمرق بقوله أنه یتعدی إلی ثالث عشر فصاعداً)، و در این‌جا نیز بدین معناست که امامت از سیزدهم گذشته و به صورت تصاعدی رفته است، یعنی نتیجه آن نیز انکار وجود و امامت امام مهدی (ع) در غیبتش است، و تمام مفهوم روایت بر افرادی است که امام مهدی (ع) را در غیبتش انکار می‌کنند. (وقائل یعصی الله بقوله أن روح القائم علیه السلام ینطق فی هیکل غیره)، واین نیز به ‌این معنا که روح قائم حُلول کرده یا در بدن دیگری سخن می‌گوید، این سخن نیز باطل است، و بدین معناست که حجت فردی غیر از امام مهدی (ع) است، یعنی حجت فردی است که روح قائم در آن سخن می گوید. هم چنین این روایت دربعضی از کتاب‌ها با این لفظ آمده است: (وقائل یمرق بقوله أنه یتعدی إلی ثالث عشر وما عدا)(وقایلی خارج می‌شود با این سخنش که وی از سیزده وبعداز آن گذشت می‌کند)، واین یعنی امامت در غیبت قائم (ع) از ایشان منتقل نشده و به سیزدهمی سرایت کرده است، و بطور قطع فردی که قائل به ‌این که امامت به فردی غیر از امام مهدی (ع) منتقل شده و ایشان در غیبتش از دنیا رفته از دین بیرون رفته است. وفرموده‌اش: (وما عدا) (و بعد از آن) به‌این معناست که امامت در غیبت امام مهدی (ع) مَنوط به ‌ایشان است، و ایشان حجت اصلی بر آفریده‌هاست، و طبعاً این بدین معنا نیست که برای ایشان نائب یا وصی نباشد، چون سخن به وصی داشتن به معنای این نیست که امامت منتقل شده یا از ایشان به وصی‌اش منقل شده است، و علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) وصی محمد رسول (ص) در زمان زندگی‌اش بود، و فردی قائل به‌ این نشده که حجیت بر مردم به امام علی (ع) منقل شده مگر بعد از وفات رسول الله (ص)، و این چنین حسن و حسین در زمان زندگی امام علی علیه السلام اوصیای ایشان بودند، و این به ‌این معنا نیست که امامت از امام علی علیه السلام به آن دو منتقل شده، مگر بعد از وفات امام علی (ع)، و این چنین بقیه ائمه (ع)، اوصیائشان موجود بودند و این بدان معنا نیست که امامت و حجیت از فرد قبلی به فرد بعدی منتقل شده است، مگر بعد از وفات فرد قبلی. فکر کنم این مسئله از مسائلی است که روشن است و از شرح و تفصیل بی‌نیاز است. الان ما قائل نیستیم که امامت از امام مهدی (ع) به وصی‌اش سید احمدالحسن (ع) منتقل شده و از ایشان گذشته است، بلکه قائل هستیم که حجت بر سید احمدالحسن (ع) و همه آفریده‌ها امام مهدی حجت ابن الحسن (ع) است، و حجیت سید احمدالحسن به ‌این خاطر که وی فرستاده و وصی امام مهدی (ع) است، و از طرف ایشان (ع) مبعوث شده‌اند، و این که اصلاً امکان ندارد که سید احمدالحسن (ع) با دستور و نهی امام مهدی (ع) مخالفت کند، بلکه سید احمدالحسن (ع) تصریح نمودند که وی ناقل از امام مهدی (ع) است، و مردم را به سوی ایشان دعوت می‌کند و برای قیام مقدس ایشان مقدمه‌سازی می‌کند. آن چه که معلوم هست این که امام حسین (ع) وصی و امام در زمان محمد رسول الله (ص) و در زمان امام علی و در زمان حسن ( بودند، به خاطر فرموده محمد رسول الله (ص) که مضمون آن: (الحسن والحسین إمامان إن قاما وإن قعدا)([107])، (حسن و حسین چه قیام کنند و چه بنشینند امام هستند) اما قائل شدن به امامت حسین (ع) به معنای انتقال حجیت بر خلق از محمد رسول الله(ص) یا از امام علی یا از امام حسن به امام حسین (ع) نیست، بلکه حجیت در دو حالت فقط منتقل می‌شود یا بعد از وفات آنان (ع)، یا زمانی که امام حسین (ع) به عنوان نائب یا فرستاده‌ای از سوی محمد رسول (ص) یا از سوی امام علی (ع) یا از سوی امام حسن (ع) مکلف شود. هم چنین چیزی که معلوم هست این که علی بن ابی طالب علیه السلام در زمان محمد رسول(ص) حجت بود، و این مسئله در زمان غیاب رسول(ص) بود یا در زمانی بود که‌ ایشان را در مسئله مشخصی مکلف کرده بود، مانند ارسالش به یمن. واین به‌ این معنا نیست که حجیت به صورت کلی از محمدرسول(ص) به امام علی علیه السلام منتقل شده است، بلکه آن به صورت نیابی است. وبه صورت کلی بعداز وفات محمدرسول (ص) منتقل می‌شود. سپس فرقه‌ای که قائل است که امام مهدی علیه السلام از دنیا رفته و امامت به فرزندش منتقل شده، در زمان‌های خیلی دور مُنقرض شده است، یعنی آن تقریباً مستقیماً بعد از غیبت صغری، شیخ طوسی در کتابش (غیبت ص 228) تصریح می‌کند که ‌این فرقه منقرض شده و به پایان رسیده است. و سخن امام صادق (ع) محقق شده است و آن ناظر به‌ این فرقه است که اعتقاد دارند که امام مهدی (ع) از دنیا رفته و امامت در عصر غیبت به فرزندش منتقل شده است، و سخن امام صادق (ع) به نفی فرزندان یا اوصیای امام مهدی (ع) ارتباطی ندارد. و فکر کنم تا این حد مسئله مانند روشنی خورشید در روشنی روز روشن شده است. والحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآله الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً کثیراً. ج س2: فرموده‌اش (ع): (فهذه الأئمة من أهل بیت الصفوة والطهارة، والله ما یدعیه أحد غیرهم (غیرنا) إلا حشره الله تبارک وتعالی مع إبلیس وجنوده). این حدیث اصلاً به معنای نفی امامت یا وصایت از مهدیین از فرزندان امام مهدی (ع) نیست، برای توضیح چند نکته را ذکر می‌کنم: الف- باید دقت شود که ذکر ائمه دوازده گانه (ع) به معنای نفی اوصیایی به غیر از آنان نیست، به خصوص وقتی در سخنان ائمه (ع) به آنان تصریح شده باشد، همان‌طور که گفته می‌شود: (اثبات چیزی نفی غیر آن را نمی‌کند). در بسیاری از روایات آمده که عترت به علی و فاطمه و حسن و حسین تفسیر شده‌اند، و این به‌ این معنا نیست که ائمه از فرزندان حسین (ع) از عترت نیستند یا از اهل بیت محمد رسول الله (ص) نیستند، افرادی که خداوند پلیدی را از آنان برده و آنان را پاک نموده است. أبی بصیر می‌گوید: (قلت لأبی عبد الله علیه السلام: من آل محمد (ص) ؟ قال: ذریته. فقلت: أهل بیته ؟ قال: الأئمة الأوصیاء. فقلت: من عترته ؟ قال: أصحاب العباء. فقلت: من أمته ؟ قال: المؤمنون الذین صدقوا بما جاء به من عند الله ، المتمسکون بالثقلین اللذین أمروا بالتمسک بهما: کتاب الله ، وعترته أهل بیته الذین أذهب الله عنهم الرجس وطهرهم تطهیراً، وهما الخلیفتان علی الأمة بعده (ص))([108]). (به امام صادق (ع) عرض کردم: آل محمد چه کسانی هستند؟ فرمود: فرزندانش، عرض کردم: اهل بیت ایشان؟ فرمود: امامان، اوصیاء، عرض کردم: عترتش چه کسانی هستند؟ فرمود: اصحاب عباء، عرض کردم: امتش چه کسانی هستند؟ فرمود: مومنینی که آن چه از نزد خداوند آمده را تصدیق نمودند، کسانی که به ثقلین چنگ می‌زنند، ثقلینی که دستور به چنگ زدن به آن شده‌اند: کتاب خدا و عترتش، اهل بیت ایشان کسانی که خداوند از آنان پلیدی را برده و آنان را پاک نموده است، و آن دو خلیفه بعد از وی بر امتش هستند). می‌بینیم که در روایت قبلی امام صادق (ع) تصریح کرده که عترت همان اصحاب عباء هستند، و بین آنان و بین آل (خاندان) که بر همه امامان و اوصیاء منطبق می‌شود، فرق قائل شده است، بلکه حتی اگر ایشان خاندان یا اهل بیت (ع) تفسیر نموده که آنان ائمه اوصیاء هستند بدون این که بر فاطمه زهراء (ع) نص کرده باشد، فاطمه‌ای که قطعاً در مقدمه خاندان و اهل بیت است، و آیا این به‌ این معناست که مثلاً فاطمه (ع) از اهل بیت نیست؟ به عترتی که در روایت قبلی به اصحاب عباء (علی و فاطمه و حسن و حسین) تفسیر شده بر می‌گردیم، و ببینیم آیا فقط در خصوص آنان است یا بر همه ائمه از فرزندان حسین (ع) نیز صِدق می‌کند؟ از امام صادق جعفر بن محمد، از پدرش محمد بن علی، از پدرش علی بن حسین، از پدرش حسین بن علی، از پدرش علی بن أبی طالب (ع)که فرمودند: (قال رسول الله (ص): إنی مخلف فیکم الثقلین: کتاب الله، وعترتی أهل بیتی. وإنهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض کهاتین - وضم بین سبابتیه - فقام إلیه جابر بن عبد الله الأنصاری، فقال: یا رسول الله، ومن عترتک ؟ قال: علی، والحسن والحسین، والأئمة من ولد الحسین إلی یوم القیامة) ([109]). (رسول الله (ص) فرمود: من در میان شما دو چیز گران‌بها می‌گذارم: کتاب خدا و عترتم اهل بیتم، این دو از هم جدا نمی‌شوند تا این که بر حوض نزدم باز گردند، مانند این دو و دو انگشت سبابه‌اش را کنار هم قرار داد، جابر بن عبدالله انصاری بلند شد و عرض کرد: ای رسول الله، عترت شما چه افرادی هستند؟ فرمود: علی و حسن و حسین و امامان از فرزندان حسین تا روز قیامت). آیا برای فردی درست است که قائل شود که بین این دو حدیث تعارض وجود دارد؟! چون حدیث اول عترت را به اصحاب عباء تفسیر کرده و حدیث دوم آن را به ائمه از فرزندان حسین (ع) تا روز قیامت تفسیرکرده است! طبعاً درست نیست، پاسخ به فرد اعتراض کننده ‌این گونه می‌آید: تفسیر عترت به اصحاب عباء به معنای اختصاص آن فقط به آنان نیست، و اثبات ویژگی برای چیزی به معنای نفی آن از غیرش نیست، بلکه برای سخن اهل بیت (ع) حکمت‌ها و هدف‌ها و اراده‌ها و مناسبت‌ها و حالت‌ها و اجمال و تفصیل و ظروفی دارد، از جمله تقیه و ابتلاء و رعایت حال شنونده و مراعات به خاطر نگهداری اسرار از غیراهلش... الخ می‌باشد. این‌ها به عنوان مثال بود و شواهد اجمال و تفصیل در سخن اهل بیت (ع) بسیار است. ب- بر فردی که به مسئله اوصیای امام مهدی (ع) آگاه است پنهان نیست که آن از اسراری است که محمد رسول الله(ص) و اهل بیتش (ع) قصد پنهان کردن آن را داشتند، به خاطر حکمتی که خود می‌دانند، و راز را نمی‌توان در هر زمان و مکانی پخش کرد، وگرنه دیگر راز نیست، بلکه اگر ضرورتی به اشاره کردن به آن باشد به آن با اشاره و پنهان کردن و... الخ اشاره می‌شود. به همین خاطر می‌یابیم که اهل بیت (ع) مهدیین را به خاطر اتمام حجت بر منکرین‌شان یا بر اهل زمان‌شان ذکر می‌کنند، ولی طبعاً به صورت اشاره و ایماء و پنهان کردن و گاهی به صورت غیر آشکار تصریح می‌کردند، چون زمان امتحان به آنان در آن وقت نبوده است، و چون مردم به دوازده ائمه‌ ایمان نداشتند، چه برسد به غیر آنان، بلکه به خلافت امیرالمومنین (ع) ایمان نداشتند، و اگر دقت کنیم به‌ این که مسئله اوصیای امام مهدی (ع) در ضمن بلا و امتحانی که برای مردم آخرالزمان است، قطعاً باید این امتحان و بلا برای اینکه صحیح باشد پنهان باشد وگرنه بلا و امتحان نبود، فردی این کار را نمی‌کند که سوالات امتحانی را بدهد و پاسخ‌های آن را به صورت صریح بدهد، که هیچ‌گونه شک یا اِغماضی در آن نباشد. از این امتحان اهل بیت (ع)در روایات زیاد بر حذر داشتند و شیعیان‌شان را از احتمالات معینی که حاصل می‌شود برحذر می‌داشتند، و اگر اتفاق بیفتد نباید آن را انکار کرد، و بعضی از روایات را ذکر می‌کنم و شرحش را برای خواننده دانا می‌گذارم: فضیل بن یسار از أبی جعفر علیه السلام روایت می‌کند و می‌گوید: (قال: قلت له: لهذا الأمر وقت ؟ فقال: کذب الوقاتون، کذب الوقاتون، إن موسی (ع) لما خرج وافداً إلی ربه واعدهم ثلاثین یوماً، فلما زاده الله علی الثلاثین عشراً، قال له قومه: قد أخلفنا موسی، فصنعوا ما صنعوا، فإذا حدثناکم بحدیث فجاء علی ما حدثناکم به، فقولوا: صدق الله، وإذا حدثناکم بحدیث فجاء علی خلاف ما حدثناکم به، فقولوا: صدق الله، تؤجروا مرتین) ([110]). به آن حضرت عرض کردم: آیا این امر وقت معینی دارد؟ فرمود: «کسانی که وقت معین می‌کنند دروغ می‌گویند، کسانی که وقت تعیین می‌کنند دروغ می‌گویند، همانا موسی (ع) هنگامی‌که به دعوت پروردگار خود بیرون شد به قومش سی روز وعده داد، و هنگامی‌که خداوند بر آن سی روز ده روز افزود، قوم او گفتند: موسی با ما خلاف وعده کرد، پس کردند آنچه کردند، پس هر گاه ما حدیثی را برای شما بازگو کردیم و طبق آنچه برای شما گفته‌ایم پیش آمد بگوئید: خداوند راست فرموده است، و هر گاه حدیثی را برای شما بازگو کردیم و خلاف آنچه گفته‌ایم پیش آمد باز شما بگوئید، خداوند راست فرموده است، که دو بار پاداش داده خواهید شد». أبی بصیر از أبی عبد الله علیه السلام روایت می‌کند که می‌فرماید: (إن الله تعالی أوحی إلی عمران أنی واهب لک ذکراً سویاً مبارکاً، یبرئ الأکمه والأبرص ویحیی الموتی بإذن الله، وجاعله رسولاً إلی بنی إسرائیل، فحدث عمران امرأته حنة بذلک وهی أم مریم، فلما حملت کان حملها بها عند نفسها غلام، فلما وضعتها قالت: رب إنی وضعتها أنثی ولیس الذکر کالأنثی، أی لا یکون البنت رسولاً، یقول الله: والله أعلم بما وضعت، فلما وهب الله تعالی لمریم عیسی کان هو الذی بشر به عمران ووعده‌ایاه، فإذا قلنا فی الرجل منا شیئاً وکان فی ولده أو ولد ولده فلا تنکروا ذلک) ([111]). (خدای تعالی به عمران (پدرم مریم مادر عیسی (ع)) وحی کرد که من به تو پسری می‌بخشم، سالم و مبارک که به اذن خدا کور مادر زاد و پیس را درمان کند و مردگان را زنده کند و پیغمبر بنی اسرائیلش قرار دهم، عمران این مطلب را به همسرش حنة که مادر مریم است گزارش داد، چون به مریم حامله گشت، فکر می‌کرد که حملش پسر است، چون او را زائید (و دید دختر است) گفت: پروردگارا! «من دختر زائیدم و پسر مانند دختر نیست» یعنی دختر که پیغمبر نمی‌شود. خدای عز و جل (در باره او) می‌فرماید: خدا به آنچه او زائیده داناتر است، سپس چون خدای تعالی عیسی را به مریم بخشید، او همان پیغمبری بود که به عمران بشارت داده شده بود و به او وعده کرده بودند. پس هر گاه ما درباره مردی از خاندان خود چیزی گفتیم. و در فرزند یا فرزند زاده او پیدا شد آن را انکار نکنید). أبی عبد الله (ع) می‌فرماید: (إذا قلنا فی رجل قولاً، فلم یکن فیه وکان فی ولده أو ولد ولده فلا تنکروا ذلک، فإن الله تعالی یفعل ما یشاء) ([112]). (هر گاه درباره مردی سخنی گوئیم و در او نباشد و در فرزند یا نوه او باشد، انکار نکنید، زیرا خدای تعالی هر چه خواهد می‌کند). أبی خدیجة می‌گوید: از أبا عبد الله (ع) شنیدم که می‌فرماید: (قد یقوم الرجل بعدل أو یجور وینسب إلیه ولم یکن قام به، فیکون ذلک ابنه أو ابن ابنه من بعده، فهو هو)([113]). (گاهی انسان با صفت عدالت یا ستم سنجیده می‌شود و به آن سنجش نسبتش می‌دهند، در صورتی که خودش آن صفت را دارا نیست، بلکه پسرش یا پسر پسرش بعد از او دارای آن صفت می‌باشد، پس او همانست (که آن صفت درباره‌اش گفته شده). أبی حمزة ثمالی می‌گوید: أبو جعفر و أبو عبد الله ((ع)) فرمودند: (یا أبا حمزة، إن حدثناک بأمر أنه یجیء من هاهنا فجاء من هاهنا فإن الله یصنع ما یشاء، وإن حدثناک الیوم بحدیث وحدثناک غداً بخلافه فإن الله یمحو ما یشاء ویثبت) ([114]). (ای ابوحمزه، وقتی در مورد مسئله‌ای به شما گفتیم که از این‌جا می‌آید، ولی از آن‌جا آمد خداوند هر کاری بخواهد انجام می‌دهد، و اگر امروز به شما حدیثی گفتیم و فردا بر خلاف آن گفتیم، خداوند آن‌چه بخواهد محو و اثبات می‌کند). آیا این اخبار و امثال آن هشدار به چیزی که در آخرالزمان واقع می‌شود اشاره نمی‌کنند، و در مورد مسئله امام مهدی (ع) اهل بیت (ع) حریص بودند که به آن اشاره کنند بدون این که بدان تصریح نمایند، به خاطر حکمت مشخصی که آنان می‌دانند، آیا بعد از این انذار عذری برای عذر آورنده‌ای باقی می‌ماند تا در دین خداوند با نظرش بنگرد، یا این‌که می‌خواهد امام مهدی (ع) بر اساس آن ‌چه می‌فهمد یا می‌شناسد بیاید، و گرنه‌ ایشان را تصدیق نمی‌کند و از دستور ایشان اطاعت نمی‌کند؟! مسئله پنهان کردن عمدی موضوع اوصیای امام مهدی (ع) و اینکه آن جزو رازهاست، این موضوع را می‌توانیم از مطلب زیر بفهمیم: عبد الله بن حارث می‌گوید: (قلت لعلی علیه السلام: یا أمیر المؤمنین، أخبرنی بما یکون من الأحداث بعد قائمکم، قال: یا ابن الحارث، ذلک شیء ذکره موکول إلیه، و إن رسول الله صلی الله علیه و آله عهد إلی أن لا أخبر به إلا الحسن والحسین () ([115]). (به علی (ع) عرض کردم: ای امیر المؤمنین! از رخدادهای پس از امام قائم (ع) مرا مطلع گردان. فرمود: ای پسر حارث! این چیزی است که ذکر آن موکول به خود اوست و رسول خدا (ص) به من سفارش کرده است که آن را جز به حسن و حسین ( نگویم). و در حدیثی از أمیر المؤمنین (ع)که درآن بعضی علامات قیام قائم (ع) ذکر می‌کند آمده است: (فعند ذلک ترفع التوبة، فلا تقبل توبة ولا ینفع نفساً إیمانها لم تکن آمنت من قبل أو کسبت فی إیمانها خیراً، ثم قال (ع): لا تسألونی عما یکون بعد هذا، فإنه عهد إلی حبیبی رسول الله (ص) أن لا أخبر به غیر عترتی) ([116]).(در این هنگام توبه برداشته شود و هیچ توبه‌ای پذیرفته نشود و عملی بالا نرود و فردی ایمانش مورد پذیرش نیست، مگر این‌که از قبل ایمان آورده باشد یا در ایمانش خیری کسب کرده باشد. سپس فرمود: دیگر از من نپرسید که بعد از آن چه خواهد شد زیرا حبیبم رسول خدا (ص) از من پیمان گرفته است که آن را جز به خاندانم نگویم). ذکر فرزندان امام مهدی (ع) به صورت واضح اشاره نشده مگر بعد از کشته شدن امام حسین(ع) یا اندکی قبل از آن بوده است، و حتی وصیت رسول الله (ص) به مهدیین (ع) به صورت علنی جزء در زمان امام صادق (ع) برای ما روایت نشده است، و این حکمت خداست که برای حفظ این راز بزرگ اقتضاء کرده است. به همین خاطر بعضی از روایات اوصیاء را می‌یابیم که اوصیاء را ذکر می‌کنند و آن‌ها را تا قائم (ع) به حساب می‌آورد، و بعضی‌ها به سخن (تاروز قیامت) کفایت کرده‌اند، و بعضی از آن‌ها به اوصیای بعد از قائم (ع) اشاره دارد نه‌اینکه آنان فرزندانش هستند، و این نقشه خداوند متعال و حکمت ایشان در پنهانی این مسئله است تا این‌که وقتش برسد و صاحبش آن را بیان کند، و تا فردی غیر از صاحبش آن را ادعا نکند، در بسیاری از روایات وارد شده که (وقتی قائم (ع) قیام کند، به امر پنهانی دعوت می‌کند که جمهور از آن بی‌خبر هستند، و ایشان به مسئله جدیدی که بر عرب شدید است دعوت می‌کند). أبی جعفر علیه السلام می‌فرماید: (إن قائمنا إذا قام دعا الناس إلی أمر جدید کما دعا إلیه رسول الله (ص)، وإن الإسلام بدأ غریباً وسیعود غریباً فطوبی للغرباء) ([117]). (قائم ما چون قیام کند مردم را به امر نوینی دعوت خواهد نمود همان گونه که رسول خدا (ص) دعوت فرمود، و اسلام غریبانه آغاز شد و باز همچنان که شروع شده غریب خواهد گردید، و خوشا بحال غریبان). مالک جهنی گوید: «به امام باقر (ع) عرض کردم: (إنّا نصف صاحب هذا الأمر بالصفة التی لیس بها أحد من الناس. فقال: لا والله لا یکون ذلک أبداً حتی یکون هو الذی یحتج علیکم بذلک ویدعوکم إلیه) ([118]). (ما صاحب این امر را به گونه‌ای وصف می‌کنیم که احدی از مردم بدان گونه نیست، فرمود:نه به خدا قسم [هرگز] این نخواهد شد تا آنکه او خود بر شما بدان احتجاج کند و شما را به سوی آن بخواند). أبی جعفر (ع) می‌فرماید: (وإنما سمی‌المهدی مهدیاً؛ لأنه یهدی إلی أمر خفی) ([119]).(مهدی به‌ این خاطر مهدی نامیده می‌شود، چون به مسئله پنهانی هدایت می‌کند). و امام صادق (ع) می‌فرماید: (إذا قام القائم جاء بأمر غیر الذی کان) ([120]).(وقتی قائم قیام کند، امری می‌آورد که قبلاً نبوده است). و أمیر المؤمنین (ع) در خطبة خیلی طولانی می‌فرماید: (و یظهر للناس کتاباً جدیداً وهو علی الکافرین صعب شدید، یدعو الناس إلی أمر من أقر به هُدی، ومن أنکره غوی، فالویل کل الویل لمن أنکره) ([121]).(کتاب جدیدی آشکار می‌کند، و آن بر کافرین سخت و شدید است، مردم را به امری دعوت می‌کند که هر فردی به آن اقرار کند، هدایت می‌شود، و هر فردی آن را انکار کند گمراه می‌شود، وای و وای بر فردی که او را انکار کند). با این حال می‌یابیم که اهل بیت در روایات زیادی به ذکر مهدیین از نسل امام مهدی (ع) تصریح کردند، برای این که بر منکرین و انکار کنندگان حجت اقامه کنند، هم‌چنین به آن به صورت غیر مستقیم اشاره کردند، مواردی که در آن‌ها اشاره شده مانند موارد زیر است: أمیر المؤمنین (ع) ، عن رسول الله (ص) فی حدیث طویل عن المعراج: (فنودیت: یا محمد، فقلت: لبیک ربی و سعدیک تبارکت وتعالیت، فنودیت: یا محمد، أنت عبدی وأنا ربک فإیای فاعبد، وعلی فتوکل، فإنک نوری فی عبادی ورسولی إلی خلقی وحجتی فی بریتی، لمن تبعک خلقت جنتی، ولمن خالفک خلقت ناری، ولأوصیائک أوجبت کرامتی، ولشیعتک أوجبت ثوابی، فقلت: یا رب، ومن أوصیائی ؟ فنودیت: یا محمد، (إن) أوصیاءک المکتوبون علی ساق العرش، فنظرت - وأنا بین یدی ربی - إلی ساق العرش فرأیت اثنی عشر نوراً، فی کل نور سطر أخضر مکتوب علیه اسم کل وصی من أوصیائی، أولهم علی بن أبی طالب وآخرهم مهدی أمتی، فقلت: یا رب، أهؤلاء أوصیائی من بعدی ؟ فنودیت: یا محمد، هؤلاء أولیائی وأحبائی وأصفیائی وحججی بعدک علی بریتی، وهم أوصیاؤک وخلفاؤک وخیر خلقی بعدک. وعزتی وجلالی لأظهرن بهم دینی، ولأعلین بهم کلمتی، ولأطهرن الأرض بآخرهم من أعدائی، ولأملکنه مشارق الأرض ومغاربها، ولأسخرن له الریاح، ولأذللن له الرقاب الصعاب، و لأرقینه فی الأسباب، و لأنصرنه بجندی، ولأمدنه بملائکتی حتی یعلن دعوتی و یجمع الخلق علی توحیدی، ثم لأدیمن ملکه و لأداولن الأیام بین أولیائی إلی یوم القیامة)([122]). (ای محمد! گفتم: ای پروردگار من! تبارکت و تعالیت، ندا رسید: ای محمد تو بنده من و من پروردگار توأم، مرا پرستش کن و بر من توکل نما، تو نور من در میان بندگان من و فرستاده من به سوی خلقم و حجت من در بین مردمانی، بهشت من برای کسی است که از تو پیروی کند و آتش من برای کسی است که با تو مخالفت کند، و کرامتم را برای اوصیای تو لازم گردانیدم و ثوابم را برای شیعیان تو مقرر داشتم، گفتم: پروردگارا! اوصیای من چه کسانی هستند؟ ندا رسید ای محمد! اوصیای تو بر ساق عرش نوشته شده است و من، در حالی که در مقابل پروردگارم بودم، به ساق عرش نگریستم و دوازده نور دیدم و در هر نوری سطری سبز بود که نام هر یک از اوصیای من بر آن نوشته شده بود، اول ایشان علی بن أبی طالب و آخر آنها مهدی امتم بود، گفتم: پروردگارا! آیا آنها اوصیای پس از من هستند؟ ندا آمد که ‌ای محمد! آنها اولیا و دوستان و برگزیدگان و حجت‌های من بر خلایق پس از تو هستند و آنها اوصیا و خلفای تو و بهترین خلق من پس از تو می‌باشند، به عزت و جلالم سوگند که به واسطه ‌ایشان دینم را چیره و کلمه‌ام را بلند می‌نمایم و توسط آخرین آنها زمین را از دشمنانم پاک می‌گردانم و مشرق و مغرب زمین را به تملیک او در می‌آورم و باد را مسخر او می‌کنم و گردن‌کشان سخت را رام او می‌سازم و او را بر نردبان ترقی بالا می‌برم و با لشکریان خود یاریش می‌کنم و با فرشتگانم به او مدد می‌رسانم تا آنکه دعوتم را آشکار کند و مردمان را بر توحیدم گرد آورد، سپس ملکش را تداوم بخشم و روزگار را در اختیار اولیای خود قرار دهم تا روز قیامت فرا رسد). با چه فردی فرماندهی امام مهدی (ع) و دولت ایشان دائمی می‌شود، و منظور از اولیایی چه افرادی هستند؟که خداوند روزگار دولت عدل الهی بین آنان تا روز قیامت می‌چرخد؟ با توجه به ‌این‌که امام مهدی (ع) بعد از مدت کوتاهی از فرماندهی‌اش از دنیا می‌رود یا به شهادت می‌رسد، هم‌چنین با توجه به ‌این‌که خداوند فرمود: (ثم لأدیمن ملکه) "سپس فرماندهی را تداوم می‌بخشم" و پنهان نیست که (ثم)(سپس) عطف با فاصله را می‌رساند، بعد خداوند متعال این سخن را آورده‌ است که روزگاران بین اولیای ایشان می‌چرخد. و چیزی که معلوم است این که مذهب خاندان محمد (ع) برای این استوار است که خداوند بر مردم حجتی را بر پا نمی‌کند مگر این که وی معصوم و از نسل امام حسین (ع) باشد، پس اصلاً ممکن نیست که ‌این اولیاء غیر از مهدیین از نسل امام مهدی (ع) باشند که در وصیت رسول الله محمد(ص) در شب وفاتش برآنان منصوص شده، و غیر از آن در روایات اهل بیت (ع) ذکرشده‌اند. و در خبر بیهس، رسول جن بسوی أمیر المؤمنین (ع)، و پرسشش از تفسیر سورة قدر آمده است: (فلما أن هبط آدم علیه السلام إلی الدنیا کانت الدنیا مظلمة، فقال آدم (ع): بإذن ربهم، أتدری أی إذن کان ؟ قال: لا، قال: أنزل الله تعالی إلی جبرائیل یا رب بحق محمد وعلی إلا رددت علی النور الذی کان لی، فأهبطه الله تبارک و تعالی إلی الدنیا فکان آدم یستضئ بنورنا، فلذلک سمی لیلة القدر، فلما بقی آدم علیه السلام فی الدنیا وعاش فیها أربعمائة سنة أنزل الله علیه تابوتاً من نور له اثنا عشر باباً، لکل باب وصی قائم یسیر بسیرة الأنبیاء، قال: یا رب، من هؤلاء؟ قال الله: یا آدم، أول الأنبیاء أنت، والثانی نوح، والثالث إبراهیم، والرابع موسی، والخامس عیسی، والسادس محمد خاتم الأنبیاء، وأما الأوصیاء أولهم شیث ابنک، والثانی سام بن نوح، والثالث إسماعیل بن إبراهیم، والرابع یوشع بن نون، والخامس شمعون الصفا، والسادس علی بن أبی طالب علیه السلام، وآخرهم القائم من ولد محمد الذی أظهر به دینی علی الدین کله ولو کره المشرکون، قال: فسلم آدم التابوت إلی شیث وقبض آدم، فلذلک قال الله تعالی: ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ * وَمَا أَدْرَاک مَا لَیلَةُ الْقَدْرِ * لَیلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ﴾([123]) و إن نورنا أنزله الله إلی الدنیا حتی یستضئ بنورنا المؤمنون ویعمی‌الکافرون. وأما قوله: ﴿تَنَزَّلُ الْمَلَائِکةُ﴾([124]) فإنه لما بعث الله محمد (ص) ومعه تابوت من در أبیض له اثنا عشر باباً فیه رق أبیض فیه أسامی‌آلاثنی عشر فعرضه علی رسول الله (ص) وأمره عن ربه أن الحق لهم وهم أنوار. قال: ومن هم یا أمیر المؤمنین ؟ قال: أنا و أولادی الحسن و الحسین و علی بن الحسین ومحمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی ومحمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی ومحمد بن الحسن صاحب الزمان صلوات الله علیهم أجمعین، و بعدهم أتباعنا وشیعتنا المقرون بولایتنا المنکرون لولایة أعدائنا) ([125]). (وقتی آدم (ع) به دنیا هبوط نمود، دنیا تاریک بود، آدم (ع)گفت: با اجازه پروردگارشان، آیا می‌دانی چه اجازه‌ای بود؟ گفت: خیر، فرمود: خداوند متعال به جبرئیل فرستاد، ای پروردگار من، به حق محمد و علی، نوری که برایم بوده را بازگردان، خداوند تبارک و تعالی او را به دنیا هبوط نمود و آدم با نور ما روشنی می‌گرفت، به همین خاطر شب قدر نامیده شد، وقتی آدم (ع) در دنیا باقی ماند و در آن چهار صد سال زندگی کرد، خداوند بر او تابوتی از نور فرستاد که دوازده درب داشت، برای هر دربی وصی قائمی‌ است که با سیره پیامبران رفتار می‌کند، عرض کرد: پروردگار من، این‌ها چه کسانی هستند؟ خداوند فرمود: ای آدم، اولین پیامبران تو هستی، و دومی نوح، و سومی ‌ابراهیم، و چهارمی موسی، و پنجمی عیسی، و ششمی محمد خاتم الانبیاءست، اما اوصیاء اولین آنان فرزندت شیث، و دومی سام بن نوح، و سومی اسماعیل بن ابراهیم، و چهارمی یوشع بن نون، و پنجمی‌شمعون صفاست، و ششمی علی بن ابی طالب (ع) است، و آخرین آنان قائم از فرزندان محمد است، فردی که توسط وی دینم را بر تمام دین‌ها آشکار می‌کنم، هر چند مشرکین آن را ناپسند بدانند، فرمود: آدم تابوت را به شیث داد و آدم از دنیا رفت، به همین خاطر خداوند متعال فرمود: "ما در شب قدر نازل کردیم. و از شب قدر، چه آگاهت کرد. شبِ قدر از هزار ماه ارجمندتر است) نور ما را خداوند به دنیا فرستاد، تا بانور ما مومنین نور بگیرند و کافرین کور شوند. اما فرموده‌اش: (فرشتگان فرستاده می‌شوند) خداوند وقتی محمد (ص) را مبعوث کرد، با ایشان تابوتی از دُر سفید بود که برایش دوازده درب بود و در آن صحیفه‌ای سفید است که در آن نام‌های دوازده نفر است، و آن را بر رسول الله (ص) عَرضه کردند و دستورش از پروردگارش این بود که حق برای آنان است و آنان انوارند، عرض کرد: ای امیرالمومنین، آنان چه افرادی هستند؟ فرمود: من و فرزندانم هستیم، حسن و حسین و علی بن حسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و محمد بن حسن صاحب الزمان (ع) ، و بعد از آنان اتباع ما هستند، و شیعیان ما که به ولایت ما اقرار می‌کنند و ولایت دشمنان ما را انکار می‌کنند). در این‌جا بیهس از افرادی پرسش می‌کند که صاحب حقند، و آنان انوار هستند، و کسانی هستند که فرشتگان در شب قدر بر آن‌ها نازل می‌شوند، پاسخ آمد که آنان دوازده امام (ع) هستند و بعد از آنان این افراد هستند: (وبعدهم أتباعنا وشیعتنا المقرون بولایتنا المنکرون لولایة أعدائنا). (و بعد از آنان دنباله‌روهای ما هستند، و شیعیان ما که به ولایت ما اقرار می‌کنند و ولایت دشمنان ما را انکار می‌کنند). چیزی که معلوم است مقصود از حق در این‌جا همان حق امامت و خلافت و حجیت بر آفریده‌هاست، و هم‌چنین معلوم است که فرشتگان در شب قدر فقط بر حجتی معصوم از آل محمد(ع) فرستاده می‌شوند، چه کسانی بعد از دوازده امام (ع) این ویژگی را دارند، غیر از مهدیین از فرزندان امام مهدی (ع)؟ اگر گفته شود: این افرادی که در روایت به شیعه اهل بیت (ع) توصیف شدند، چگونه می‌توانند اوصیاء باشند؟ می‌گویم: لفظ شیعه از مشایعت و همراهی گرفته شده، و به معنای همراهی و اقتداء و یاری کردن است، و مفهومی مُشَکَّک است، یعنی بر مصادیقش هر کدام به حَسب خود و با تفاوت صِدق می‌کند، و آن صفت بزرگی است که پیامبر خدا ابراهیم (ع) به آن توصیف شده است، خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَإِنَّ مِن شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ﴾([126])، ([127]).(و ابراهیم جُزو شیعیان اوست). بنابراین همه ائمه (ع) شیعه امیرالمومنین (ع) هستند، هم چنین مهدیین و بقیه شیعیان و هرکدام به حَسب خودشان، چون ائمه (ع) بر روش و رفتار علی بن ابی طالب (ع) هستند، و آنان در بالاترین مرتبه‌های همراهی و دنباله‌روی و یاری جزو شیعیان او هستند. در موارد دیگر می‌یابیم مهدیین توصیف شدند که گروهی از شیعه خاندان محمد(ص) هستند: ابو بصیر گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: (یا ابن رسول الله، إنی سمعت من أبیک (ع) أنه قال: یکون بعد القائم اثنا عشر مهدیاً، فقال: إنما قال: اثنا عشر مهدیاً، و لم یقل: إثنا عشر إماماً، و لکنهم قوم من شیعتنا یدعون الناس إلی موالاتنا و معرفة حقنا)([128]). (ای فرزند رسول خدا! من از پدر شما شنیدم که می‌فرمود: پس از قائم دوازده مهدی خواهد بود، امام صادق (ع) فرمود: دوازده مهدی گفته است نه دوازده امام آنها قومی از شیعیان ما هستند که مردم را به موالات و معرفت حق ما می‌خوانند). مخفی نماند که مقام ائمه از جهت فضیلت غیر از مقام مهدیین (ع) است، و وصیت محمد رسول الله (ص) این مسئله را مُحکم نموده است، و اوصیای بعد از محمد رسول الله (ص) را به دوازده امام و دوازده مهدی تقسیم نموده است، در این جا دو مقام وجود دارد: مقام امامت و مقام هدایت، و این به‌ این معنا نیست که دوازده امام (ع) مهدیین نیستند، و هم چنین به ‌این معنا نیست که مهدیین دوازده گانه (ع) ائمه نیستند، و اهل بیت (ع)در روایات‌شان تصریح کردند که ائمه دوازده گانه (ع) مهدیین هستند، و هم چنین از آنان (ع) وارد شده که همه مهدیین از فرزندان امام مهدی (ع) امام هستند: از امام مهدی (ع) در چگونگی درود بر اوصیاء روایت شده است: (وصل علی ولیک، و ولاة عهده، و الأئمة من ولده، و مد فی أعمارهم، وأزد فی آجالهم، و بلغهم أقصی آمالهم [دیناً] دنیا و آخرة، إنک علی کل شیء قدیر)([129]). (و بر ولیت و والیان عهدش و امامان از فرزندانش درود بفرست، و به عمرهایشان مدت ببخش، و در اَجل‌هایشان زیاد کن، و آنان را به بهترین آرزوهای دینی و دنیوی و اخروی آنان برسان، تو بر هرچیزی توانا هستی). از امام رضا (ع) در دعای برای صاحب الامر (ع) روایت شده است: (اللهم، صل علی ولاة عهده، والأئمة من بعده، و بلغهم آمالهم، و زد فی آجالهم، و أعز نصرهم، و تمم لهم ما أسندت إلیهم من أمرک لهم، و ثبت دعائمهم، و اجعلنا لهم أعواناً و علی دینک أنصاراً، فإنهم معادن کلماتک، و خزان علمک، وأرکان توحیدک، و دعائم دینک، و ولاة أمرک، و خالصتک من عبادک، و صفوتک من خلقک، و أولیاؤک و سلائل أولیائک، و صفوة أولاد نبیک، و السلام علیه و علیهم و رحمة الله و برکاته) ([130]). (خدایا بر والیان عهدش و امامان ما بعدش درود بفرست، و آنان را به آرزوهایشان برسان، و یاری‌شان نما، و امرشان را به اتمام برسان، و ستون‌هایشان را ثابت کن، و ما را یاور آنان قرار بده، و یاران دینت قرار بده، آنان معدن‌های کلمه‌های تو هستند، و نگهبانان علمت، و ارکان توحیدت، و ستون‌های دینت، و والیان امرت، و بندگان خالصت، و برگزیدگان آفریده‌هایت، و اولیای تو نواده‌های اولیایت، و برگزیده‌های فرزندان پیامبرت هستند، والسلام علیه و علیهم و رحمة الله و برکاته). از مطالبی که گذشت می‌فهمیم: اگر اوصیای بعد از امام مهدی (ع) را به ائمه دوازده گانه منصوب و مقرون کنیم، آنان مهدیین هستند، به خاطر اینکه بین مقام امامت و هدایت جدایی بیندازیم، و اگر به اوصیای امام مهدی (ع) از جهت خودشان نگاه کنیم، و آنان مهدیین و ائمه هستند، چون آنان جزو اوصیای محمد رسول(ص) هستند و بعد از امام مهدی (ع) حجت بر مردم زمین هستند. مفضل بن عمر گوید: (قلت لأبی عبد الله علیه السلام: قول الله تعالی: ﴿بَلْ کذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَأَعْتَدْنَا لِمَن کذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِیراً﴾([131])، قال لی: إن الله خلق السنة اثنی عشر شهراً، و جعل اللیل اثنتی عشرة ساعة، وجعل النهار اثنتی عشرة ساعة، ومنا اثنا عشر محدثاً، و کان أمیر المؤمنین علیه السلام ساعة من تلک الساعات) ([132]). (به امام صادق (ع) عرض کردم: این فرمایش خداوند عز وجل معنایش چیست که می‌فرماید: «بلکه آن ساعت را دروغ شمردند و ما نیز شعله‌های آتش را برای کسی که قیامت را دروغ شمرد آماده ساختیم» آن حضرت در پاسخ فرمود: همانا خدای عز و جل سال را به شکل دوازده ماه آفرید و شب را دوازده ساعت و روز را نیز دوازده ساعت قرار داد، از ما اهل بیت نیز دوازده نفر آفرید که فرشتگان با آنان حدیث می‌کنند، و امیر المؤمنین (ع) یکی از آن ساعت‌ها است). از أبی سائب نقل شده که: امام صادق (ع) فرموده: (اللیل اثنا عشر ساعة، والنهار اثنا عشر ساعة، والشهور اثنا عشر شهراً، والأئمة اثنا عشر إماماً، والنقباء اثنا عشر نقیباً، وإن علیاً ساعة من اثنی عشر ساعة، وهو قول الله: ﴿وَأَعْتَدْنَا لِمَن کذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِیراً﴾) ([133]). (شب دوازده ساعت است و روز نیز دوازده ساعت می‌باشد و ماه‌ها نیز دوازده ماه است، و ائمه نیز دوازده امام هستند، و نقباء نیز دوازده نقیب‌اند، و علی خود ساعتی از آن دوازده ساعت است، و آن همان گفتار خداوند عز و جل است که می‌فرماید: «بلکه آن ساعت را دروغ شمردند و ما شعله‌های آتش را برای کسی که ساعت موعود را دروغ شمارد آماده ساخته‌ایم»). اشاره به مهدیین در این دو روایت روشن و واضح است، به فرموده ‌ایشان (ع) در روایت اول دقت کن: (و شب را دوازده ساعت قرار داد، و روز را دوازده ساعت قرار داد، و از ما دوازده مُحدث است، و امیرالمومنین (ع) یکی از این ساعات است)، یعنی ایشان ساعتی از ساعت‌های شب است و ائمه بعدش تا امام حجت محمدبن الحسن (ع) نیز این‌گونه هستند، چون آنان در دولت باطل می‌زیستند. فقط باید افرادی که دوازده ساعت روز را تشکیل می‌دهند را بشناسیم و اینکه مقصود از روز چیست؟ روایت دوم مسئله را بیشتر توضیح می‌دهد، به سخن ایشان (ع) دقت کن: (شب دوازده ساعت است و روز دوازده ساعت است و ائمه دوازده امام هستند، و نقیب‌ها دوازده نقیب (برگزیده) هستند، و علی یکی از ساعات دوازده ساعت است) این دوازده نقیب که ذکر آنان بعد از دوازده امام شده چه کسانی هستند؟ کسانی که مقابل دوازده ساعت روز هستند، درحالی که ائمه (ع) در مقابل دوازده ساعت شب هستند. واضح است که ساعت‌های روز در دو حدیث و هم‌چنین منظور از دوازده نقیب در روایت دوم، همان دوازده مهدی از فرزندان امام مهدی (ع) هستند، و به خصوص وقتی این مطلب را با روایاتی که بر دوازده مهدیین و از نسل امام مهدی (ع) پشتیبانی کنیم، واهل بیت (ع) ما را به دقت نمودن در سخن‌شان راهنمایی کردند: امام صادق (ع) فرمود: (خبر تدریه خیر من عشر ترویه، إن لکل حق حقیقة، ولکل صواب نوراً، ثم قال: إنا والله لا نعد الرجل من شیعتنا فقیهاً حتی یلحن له فیعرف اللحن)([134]). (یک خبر که آن را درک می‌کنی بهتر است از ده خبر که صرفاً آن را روایت می‌کنی، همانا هر حقی دارای حقیقتی است و هر کار درستی را نوری است، سپس فرمود: و به خدا سوگند، کسی از شیعیان خود را فقیه نمی‌شماریم تا این‌که به رمز سخنی به او گفته شود و او آن رمز را دریابد). وقتی به روایات اهل بیت (ع) برای شناخت شب و روز که به آنان و دولت‌شان (ع) مربوط است مراجعه کنیم مسئله به بهترین صورت روشن می‌شود: ابوبصیر از امام صادق (ع) روایت می‌کند و می‌گوید: (سألته عن قول الله: ﴿وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا﴾، قال: الشمس رسول الله (ص) أوضح الله به للناس دینهم، قلت: ﴿وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا﴾، قال: ذلک أمیر المؤمنین (ع)، قلت: ﴿وَاللَّیلِ إِذَا یغْشَاهَا﴾، قال: ذلک أئمة الجور الذین استبدوا للأمر دون آل رسول الله (ص) وجلسوا مجلساً کان آل رسول الله (ص) أولی به منهم، فغشوا دین رسول الله (ص) بالظلم والجور، وهو قوله: ﴿وَاللَّیلِ إِذَا یغْشَاهَا﴾، قال: یغشی ظلمهم ضوء النهار، قلت: ﴿وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا﴾، قال: ذلک الإمام من ذریة فاطمة (ع) یسأل عن دین رسول الله فیجلی لمن یسأله، فحکی الله قوله: ﴿وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا﴾، وقوله: ﴿وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا﴾، قال: خلقها وصورها، وقوله: ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾ أی عرفها وألهمها ثم خیرها فاختارت، ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکاهَا﴾ یعنی نفسه طهرها، ﴿وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا﴾([135]) أی أغواها) ([136]). (در مورد فرموده خداوند پرسیدم که فرموده: (قسم به خورشید و نورش) فرمود: (خورشید رسول الله (ص) است که به واسطه آن برای مردم دین‌شان را روشن کرده است)، عرض کردم: (قسم به ماه وقتی بعد از آن بیاید) فرمود: (آن امیرالمومنین (ع) است)، عرض کردم: (و شب زمانی که آن را بپوشاند) فرمود: (این‌ها ائمه جور و ستم هستند که به غیر از خاندان رسول الله (ص) در امر استبداد کردند، و در مکانی نشستند که خاندان رسول الله (ص) از آنان به آن سزاوارتر است، در نتیجه دین رسول الله (ص) را با ستم و جور پوشیدند، و آن سخن خداوند است)، (و قسم به شب زمانی که آن را می‌پوشاند) فرمود: (ستم آنان نور روز را می‌پوشاند)، عرض کردم: (و قسم به روز زمانی که آن را روشن کند) فرمود: (این امامی ‌از فرزندان فاطمه (ع) است که از دین رسول الله (ص) از او پرسیده می‌شود و برای فردی که از او بپرسد تجلی می‌کند، و سخن خداوند را حکایت نمود): (و قسم به روز زمانی که آن را روشن کند) و سخن خداوند: (و قسم به نفس و آنچه او را وسوسه کند) فرمود: آن را آفرید و شکل داد، و سخن خداوند): (و کارهای بد و نیکش را به او الهام کرد)، (یعنی به او شناساند و به او الهام نمود، بعد او را مُخیر کرد و انتخاب نمود)، (فردی که آن را پاک کند رستگار شد)(یعنی نفسش را پاک کرد)، (و فردی که او را فریب داد زیان نمود) (یعنی او را فریب داد). محمد بن مسلم می‌گوید: (سألت أبا جعفر (ع) عن قول الله: ﴿وَاللَّیلِ إِذَا یغْشَی﴾، قال: اللیل فی هذا الموضع فلان غشی أمیر المؤمنین فی دولته التی جرت له علیه، وأمیر المؤمنین (ع) یصبر فی دولتهم حتی تنقضی، قال: ﴿وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّی﴾([137])، قال: النهار هو القائم (ع) منا أهل البیت، إذا قام غلب دولته الباطل، والقرآن ضرب فیه الأمثال للناس وخاطب الله نبیه به ونحن، فلیس یعلمه غیرنا)([138]). (از امام باقر (ع) درمورد سخن خداوند پرسیدم: "قسم به شب زمانی که در برگیرد" فرمود: "شب در این‌جا فلانی است که امیرالمومنین (ع) را در دولتی که برای او، و علیه حضرت جاری شد در بر گرفت، و امیرالمومنین (ع) در دولت آنان تا زمانی که به اتمام برسد صبر کرد، عرض کرد: "و روز وقتی تجلی نماید" فرمود: منظور از روز قائم (ع) ما اهل بیت است، وقتی قیام کند دولتش بر باطل غلبه پیدا کند، و در قرآن ضرب المثل‌هایی برای مردم زده شده است و خداوند به واسطه قرآن پیامبرش و ما را مورد خطاب قرار داده است، و فردی غیر از ما آن را نمی‌داند). بنابراین شب همان دولت باطل بعد از محمد رسول الله (ص) است، و منظور از دوازده ساعت شب همان دوازده امام هستند که اولین آنان امیرالمومنین (ع) و آخرین آنان امام مهدی (ع) است، چون آنان زندگی خود را در آن دولت گذراندند. و منظور از روز همان دولت امام مهدی (ع) و دولت عدل الهی است، و منظور از ساعت‌های آن همان دوازده نقیب مهدیین هستند، که اولین آنان احمد وصی امام مهدی (ع) و آخرین آنان کسی که فرزندی ندارد و حسین بن علی (ع) بر او خروج (و رجعت) می‌کند. و از آن‌جایی که عمر شریف امام مهدی (ع) در دولت عدل الهی خیلی کوتاه است هرگاه آن را با مدت زمان زندگی ایشان در دولت باطل مقایسه کنیم، ایشان از این جهت جزو ساعت‌های شب است، ولی از جهت دیگر خود ایشان روز است، و دوازده ساعت آن همان اوصیای مهدیین ایشان هستند، چون آنان ادامه حکومت و دولت و فرماندهی و روش ایشان هستند، حتی نام ایشان (مهدی) است. و اگر بگویید: بر این اساس شایسته است که مهدی اول (احمد) یعنی اولین اوصیای امام مهدی (ع) وجود نخواهد داشت مگر بعداز قیام امام مهدی (ع)، چون ایشان جزو ساعت‌های روز است، و ساعت‌های روز بعد از تابیدن خورشید امام مهدی (ع) آغاز می‌شوند. می‌گویم: اولین ساعت از ساعات روز از جهت شرعی همان ساعت فجر است، یعنی از زمان طلوع فجر تا طلوع خورشید، و این ساعت در حقیقت برزخ و حد فاصلی بین شب و روز است، به خصوص از جهت مخلوط بودن نور وتاریکی با یکدیگر، در نتیجه از یک جهت صحیح است که آن را توصیف به روز کنیم، چون اولین ساعت آن است، و از یک جهت صحیح است که آن را توصیف به شب کنیم، چون تاریکی به صورت کامل از آن از بین نرفته است، بلکه روایت شده که ‌این ساعت نه از ساعت‌های شب است و نه از ساعت‌های روز، و آن ساعتی از ساعت‌های بهشت است. در گفت‌وگوی دانشمند مسیحی با امام باقر (ع) آمده است: (فقال النصرانی: أسألک أم تسألنی؟ فقال أبو جعفر علیه السلام: سلنی، فقال النصرانی: یا معشر النصاری، رجل من أمة محمد یقول: سلنی، إن هذا لملئ بالمسائل، ثم قال: یا عبد الله، أخبرنی عن ساعة ما هی من اللیل ولا من النهار أی ساعة هی ؟ فقال أبو جعفر (ع): ما بین طلوع الفجر إلی طلوع الشمس. فقال النصرانی: فإذا لم تکن من ساعات اللیل ولا من ساعات النهار فمن أی الساعات هی ؟ فقال أبو جعفر (ع): من ساعات الجنة وفیها تفیق مرضانا) ([139]). (نصرانی عرض کرد: من از تو بپرسم یا تو از من می‌پرسی؟ فرمود: تو از من بپرس. نصرانی رو به نصاری کرده گفت: ای گروه نصاری مردی از امت محمد به من می‌گوید: تو از من بپرس! شایسته است چند مسئله از او بپرسم، سپس عرض کرد: ای بنده خدا بگو: آن ساعتی که نه از شب است و نه از روز چه ساعتی است؟ امام باقر (ع) فرمود: ما بین سپیده‌ دم تا زدن خورشید. نصرانی گفت: اگر نه از ساعت‌های شب است و نه از ساعت‌های روز پس از چه ساعتی است؟ امام (ع) فرمود: از ساعت‌های بهشت است، و در آن ساعت است که بیماران ما بهبودی یابند). اینجاست که فرد متأمل در کلام اهل بیت (ع) از ربط عجیب در سخن‌شان شگفت زده می‌شود، وقتی که می‌بیند که اولین اوصیای امام مهدی (ع)که اولین ساعت روز را تمثیل می‌کند، برزخ و حد فاصلی بین دولت باطل و بین دولت حق (بین شب و روز) است، و ایشان اولین ساعت روز از یک جهتی که اولین وصی برای امام مهدی (ع) و معاصر ایشان و اولین حاکم دولت عدل الهی بعد از پدرش (ع) هستند، و از جهت دیگر می‌بیند که ایشان شبیه ساعت شب است، چون در پایان دولت ستم ظهور می‌کند، و مقدمه ساز پدرش (روز) است، چون تاریکی شب به صورت کامل از بین نرفته است، بلکه شب (فجر) به تدریج از بین می‌رود، و ایشان از این جهت به او نگاه می‌شود که جزو ساعت‌های شب است یا شبیه آن است، بلکه بیشتر از ساعت‌های روز به ساعت شب نزدیک‌تر است، و به تدریج شبیه ساعت روز می‌شود، تا اینکه از این جهت که جزو ساعت شب است به او نگاه می‌شود، بلکه از ساعت‌های شب به ساعت روز نزدیک‌تر است. این دلیل یا مویدی است که اولین اوصیای امام مهدی (ع) باید مقدمه‌ساز ایشان باشد و باید قبل از قیام مقدس ایشان وجود داشته باشد، و این اشاره را از دست ندهیم که‌ این سخن با وصیت رسول الله (ص) در شب وفاتش ارتباط عجیبی دارد، وصیتی که اولین وصی امام مهدی (ع)را به اولین مومنان توصیف کرده است، اولین مومنین به امام مهدی (ع) در هنگام ظهور ایشان و اولین تصدیق کننده و یاری‌گر ایشان، و تفصیل این مطلب در کتاب‌های دیگر وجود دارد و آن را تکرار نمی‌کنم. بلکه می‌بینیم که مهدی اول (احمد) از افضل‌ترین اوصیای امام مهدی (ع) است، یعنی ایشان با فضیلت‌ترین ساعت روز است، و این مطابق با سخن اهل‌بیت (ع) است که او اولین ساعت از ساعات روز است، همان‌طور که در سخن امام باقر (ع) وجود دارد و ساعت فجر را به یکی از ساعات بهشت توصیف کرده است، با این فرموده‌اش: (من ساعات الجنة و فیها تفیق مرضانا). (از ساعات بهشت است، و بیماران ما در آن خوب می‌شوند). هم‌چنین فرد خردمند نباید توجه به‌ این سخن ایشان (ع) را از دست بدهد: (وفیها تفیق مرضانا)(و بیماران ما در آن خوب می‌شوند)، خوب شدن از بیماری، همان صحت و نماد شفا پیدا کردن شیعه آل محمد(ع) در دولت ستم است، و در مدت غیبت حجت و فرورفتن مردم در فتنه‌ها و انحراف، آنان بیمار هستند. اگر مقداری از چیزی که به مردم رسیده از جایی که می‌دانند یا نمی‌دانند، به آنان نرسیده باشد، در نتیجه ظهور وصی امام مهدی (ع) (اولین ساعات روز و فجر است)، بیدار نمودن آنان از خواب غفلت، و نجات آنان از سرگردانی و حیرت است و هرکدام در حد خودشان کم‌کم شروع به دیدن حقایق می‌کنند تا این‌که خورشید طلوع کند و اصلاً پنهانی نباشد. از امام باقر (ع) در توصیف این ساعت در پاسخش به نصرانی به لفظ دیگری آمده است: (هی الساعة التی بین طلوع الفجر إلی طلوع الشمس، یهدأ فیها المبتلی، ویرقد فیها الساهر، ویفیق فیها المغمی علیه، جعلها الله فی الدنیا رغبة للراغبین، وفی الآخرة للعاملین لها، وجعلها دلیلاً واضحاً وحجة بالغة علی الجاحدین المتکبرین التارکین لها) ([140]). (این ساعتی بین طلوع فجر تا طلوع خورشید است و فرد مصیبت‌دیده در آن آرام می‌شود و فرد سحرخیز در آن می‌خوابد و فردی که به اغماء رفته است در آن افاقه پیدا می‌کند، خداوند آن را در دنیا رغبتی برای راغبان قرار می‌دهد و در آخرت برای افرادی که برای آن کار می‌کردند و آن را دلیل روشن و حجت رساننده‌ای بر انکارکنندگان و متکبّران و ترک‌کنندگان آنان قرار داده است). و بر اساس این لفظ، در حقیقت نمی‌دانم بر کدام‌یک از این فَقَره تعلیق بزنم: (یهدأ فیها المبتلی)(و فرد مصیبت‌دیده در آن آرام می‌شود)، (و یرقد فیها الساهر)(و فرد سحرخیز در آن می‌خوابد)، (و یفیق فیها المغمی علیه)(و فردی که به اغماء رفته است در آن افاقه پیدا می‌کند)، (جعلها الله فی الدنیا رغبة للراغبین)(خداوند آن را در دنیا رغبتی برای راغبان قرار می‌دهد)، (و فی الآخرة للعاملین لها)(و در آخرت برای افرادی که در آن کار می‌کردند)، (وجعلها دلیلاً واضحاً وحجة بالغة علی الجاحدین المتکبرین التارکین لها)(و آن را دلیل روشن و حجت رساننده‌ای بر انکارکنندگان و متکبران و ترک‌کنندگان آنان قرار داده است) سخن در بیان اسرار آن طولانی می‌شود... فضیلت داشتن ساعتی از ساعات روز بر بقیه ساعات فقط در روایات نیست، بلکه حتی در قرآن کریم هم وارد شده است، خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً﴾([141])، (قرآن فجر را برپا دار؛ چراکه قرآن فجر، مشهود است!) و روایت شده که فرشتگان شب و فرشتگان روز هنگام فجر را مشاهده می‌کنند. و خداوند متعال می‌فرماید: ﴿کلَّا وَالْقَمَرِ * وَاللَّیلِ إِذْ أَدْبَرَ * وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ * إِنَّهَا لَإِحْدَی الْکبَرِ * نَذِیراً لِّلْبَشَرِ * لِمَن شَاء مِنکمْ أَن یتَقَدَّمَ أَوْ یتَأَخَّرَ * کلُّ نَفْسٍ بِمَا کسَبَتْ رَهِینَةٌ * إِلَّا أَصْحَابَ الْیمِینِ﴾([142]). (این‌چنین نیست که آن‌ها تصوّر می‌کنند، سوگند به ماه، و به شب، هنگامی‌که پشت کند و به صبح هنگامی‌که چهره بگشاید که آن از مسائل مهم است! هشدار و انذاری است برای همه انسان‌ها، برای کسانی که از شما که می‌خواهند پیش افتند یا عقب بمانند، هر کس در گرو اعمال خویش است، مگر «اصحاب یمین»). محمد بن فضیل از ابوالحسن (ع) روایت کرده است که‌ ایشان فرمود: (کل من تقدم إلی ولایتنا تأخر عن سقر، وکل من تأخر عن ولایتنا تقدم إلی سقر) ([143]). (هرکسی به سمت ولایت ما بیاید، از آتش جهنم دور می‌ماند و هرکسی از ولایت ما دور بماند، به‌سوی آتش جهنم می‌رود). محمد بن فضیل گوید: از حضرت ابوالحسن (ع) روایت می‌کند: (قلت: وَمَا هِی إِلَّا ذِکرَی لِلْبَشَرِ؟ قال: نعم ولایة علی (ع). قلت: إِنَّهَا لَإِحْدَی الْکبَرِ، قال: الولایة. قلت: لِمَن شَاء مِنکمْ أَن یتَقَدَّمَ أَوْ یتَأَخَّرَ؟ قال: من تقدم إلی ولایتنا أخر عن سقر، ومن تأخر عنا تقدم إلی سقر. إِلَّا أَصْحَابَ الْیمِینِ، قال: هم والله شیعتنا. قلت: لَمْ نَک مِنَ الْمُصَلِّینَ؟ قال: إنا لم نتول وصی محمد والأوصیاء من بعده ولا یصلون علیهم. قلت: فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْکرَةِ مُعْرِضِینَ؟ قال: عن الولایة معرضین. قلت: کلَّا إِنَّهُ تَذْکرَةٌ ([144])؟ قال: الولایة)([145]). (عرض کردم: این جز یادآوری برای بشر نیست؟ فرمود: آری، ولایت علی (ع) ‌است. عرض‌کردم: آن یکی از حوادث بزرگ است؟ فرمود: یعنی ولایت. عرض‌کردم: برای هر کس از شما که بخواهد جلو رود یا عقب افتد؟ فرمود: یعنی کسی که به ولایت ما جلو رود از دوزخ عقب افتد و آنکه از ما عقب کشد، به دوزخ جلو رود. عرض‌کردم: جز اصحاب یمین؟ فرمود: آن‌ها به خدا شیعیان ما می‌باشند. عرض‌کردم: ما از نمازگزاران نبودیم؟ فرمود: یعنی ما وصی محمد (ص) و اوصیاء پس از او را دوست نداشتیم، و بر آن‌ها درود نمی‌فرستادند. عرض‌کردم: آن‌ها را چه شده که از این تذکر روی گردانند؟ فرمود: یعنی از ولایت روی گردانند. عرض کردم: نه این یادآوری است؟ فرمود: یعنی ولایت). ‌ جابر از امام باقر (ع) در مورد فرموده خداوند پرسید: (و قوله: وَمَا هِی إِلَّا ذِکرَی لِلْبَشَرِ، لِمَن شَاء مِنکمْ أَن یتَقَدَّمَ أَوْ یتَأَخَّرَ، قال: یعنی الیوم قبل خروج القائم علیه السلام من شاء قبل الحق وتقدم إلیه، ومن شاء تأخر عنه وَکنَّا نُکذِّبُ بِیوْمِ الدِّینِ، قال: یوم الدین خروج القائم علیه السلام. وقوله: فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْکرَةِ مُعْرِضِینَ یعنی بالتذکرة، والآیة أمیر المؤمنین صلوات الله علیه ثم قال الله تعالی: بَلْ یرِیدُ کلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن یؤْتَی صُحُفاً مُّنَشَّرَةً، قال: یرید کل رجل من المخالفین أن ینزل علیه کتاب من السماء، ثم قال تعالی: کلَّا بَل لَا یخَافُونَ الْآخِرَةَ ([146]) هی دولة القائم (ع)([147])) (و فرموده‌اش: آن تنها تذکری برای مردم است، برای فردی از شما که بخواهد جلو بماند یا عقب بماند. فرمود: یعنی روزی پیش از خروج قائم (ع)، هرکسی می‌خواهد حق را قبول کند و به سمت آن برود و هرکسی بخواهد از آن عقب بماند. و روز دین را تکذیب می‌کردیم، فرمود: روز دین روز خروج قائم (ع) است، و فرموده خداوند: آنان را چه شده که از تذکر روی‌گردان هستند. یعنی با تذکر و آیه امیرالمؤمنین (ع)، سپس خداوند متعال فرمود: بلکه هرکدام از آنان می‌خواهد که نامه‌ای بازشده برایشان بیاید، فرمود: هرکدام از افرادی مخالفین می‌خواهند که کتابی از آسمان برای آنان فرستاده شود، سپس خداوند متعال فرمود: خیر، از آخرت نمی‌ترسند، آن دولت قائم (ع) است). هرکسی که در این روایات بیندیشد، آنچه برایش معلوم و به‌سوی آن راهنمایی شده مشخص می‌شود، و در این مختصر، تفصیل دادن نمی گنجد، امیدوارم معذرت‌خواهی را قبول کنید. بنابراین اولین ساعات روز همان اولین مهدیین از نسل امام مهدی (ع) است و ایشان شبیه ساعات شب است، یا بگو: ایشان برزخ و حد‌‌‌ ‌فاصلی بین شب و روز است، یا بگو: ایشان برزخ یا حد‌ فاصلی بین دولت کفر و دولت عدل است، یا بگو: ایشان برزخ و مانعی بین مقام امامت و هدایت است، همه ‌این‌ها به یک معناست. محمد بن حسن بن میمون از أبی هاشم روایت می‌کند: (قلت لأبی الحسن الماضی (ع): لم جعلت الصلاة الفریضة والسنة خمسین رکعة لا یزاد فیها ولا ینقص منها؟ قال: إن ساعات اللیل اثنتا عشرة ساعة، وفیما بین طلوع الفجر إلی طلوع الشمس ساعة، وساعات النهار اثنتا عشرة ساعة، فجعل لکل ساعة رکعتین، وما بین غروب الشمس إلی سقوط القرص غسق)([148]). (به امام علی النقی (ع) گفته: چرا نماز واجب و نافله در شبانه‌روز پنجاه رکعت است و کم‌ ‌‌و زیاد نمی‌شوند؟ فرمود: شب دوازده ساعت دارد و میانه سپیده‌دم تا برآمدن خورشید نیز ساعتی است و روز نیز دوازده ساعت است؛ و برای هر ساعتی دو رکعت نماز نهاده شده و از فرو‌شدن آفتاب تا نهان شدن روشنی آن غسق گفته شده است). شیخ صدوق می گوید: حسن بن عبدالله بن سعید عسکری از عموی خود نقل می‌کند که ابواسحاق گفت: ثعلب برای ما ساعات شب را چنین املا کرد: غسق، فحمه، عشوه، هدأة، جنح، هزیع، فقد، عقر، زلفة، سحرة، بهرة و ساعات روز را چنین املا کرد: راد، شروق، متوع، ترحل، دلوک، جنوح، هجیر، ظهیرة، اصیل و طفل ([149]). حتی نامیدن اولین ساعات روز به (راد) شاید به اولین مهدیین ارتباطی داشته باشد، یعنی ایشان برگرداننده دین خداوند به اصولش است، یا اهل بدعت‌ها و انحراف و ستم و جور را رد می‌کند... الخ. یا از (ردء) گرفته شده، یعنی یاور و یاری گر، هم‌چنین یعنی پناهگاه، همان‌طور که در فرموده خداوند متعال و از زبان پیامبر خدا موسی (ع) است:﴿وَأَخِی هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِسَاناً فَأَرْسِلْهُ مَعِی رِدْءاً یصَدِّقُنِی إِنِّی أَخَافُ أَن یکذِّبُونِ﴾([150]). (و برادرم هارون زبانش از من فصیح‌تر است؛ او را همراه من بفرست تا یاور من باشد و مرا تصدیق کند؛ می‌ترسم مرا تکذیب کنند!) زبیدی در تاج العروس ج 4 ص 450، 453 در ماده (ردد) می گوید: (و فرموده خداوند متعال: ﴿فَأَرْسِلْهُ مَعِی رِدْءاً یصَدِّقُنِی﴾(او را به‌عنوان پشتیبان من بفرست تا مرا تصدیق کند) کسی که ‌این گونه آیه را بخواند، جایز است که از اعتماد باشد؛ و به معنای اعتقاد سنگین است، درصورتی‌که که ‌آیه را با وقف و مخفّف کردن همزه بخواند). مفضل بن عمر گوید: از امام صادق (ع) روایت می‌کند: (سألته عن قول الله: ﴿وَإِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ﴾([151])، ما هذه الکلمات؟ قال: هی الکلمات التی تلقاها آدم من ربه فتاب الله علیه وهو أنه قال: «أسألک بحق محمد وعلی وفاطمة والحسن والحسین إلا تبت علی» فتاب الله علیه إنه هو التواب الرحیم. فقلت له: یا ابن رسول الله، فما یعنی بقوله: ﴿فَأَتَمَّهُنَّ﴾؟ قال: یعنی فأتمهن إلی القائم اثنی عشر إماماً تسعة من ولد الحسین (ع). قال المفضل: فقلت: یا ابن رسول الله، فأخبرنی عن قول الله: ﴿وَجَعَلَهَا کلِمَةً بَاقِیةً فِی عَقِبِهِ﴾([152])، قال: یعنی بذلک الإمامة، جعلها الله تعالی فی عقب الحسین إلی یوم القیامة. قال: فقلت له: یا ابن رسول الله، فکیف صارت الإمامة فی ولد الحسین دون ولد الحسن ( وهما جمیعاً ولدا رسول الله (ص) وسبطاه وسیدا شباب أهل الجنة؟ فقال (ع): إن موسی وهارون کانا نبیین مرسلین وأخوین، فجعل الله النبوة فی صلب هارون دون صلب موسی (ع)، ولم یکن لأحد أن یقول لم فعل الله ذلک، وإن الإمامة خلافة الله فی أرضه ولیس لأحد أن یقول لم جعله الله فی صلب الحسین دون صلب الحسن ( لأن الله تبارک وتعالی هو الحکیم فی أفعاله ﴿لَا یسْأَلُ عَمَّا یفْعَلُ وَهُمْ یسْأَلُونَ﴾([153])) ([154])). از این قول خدای سبحان پرسش کردم (وإذ ابتلی إبراهیم ربه بکلمات)، که این چه کلماتی است؟ فرمود: همان کلماتی است که آدم آن را از پروردگارش دریافت کرد و بر زبان جاری نمود و خداوند توبه‌اش را پذیرفت و ایشان این‌ها را گفتند: «خداوند بحق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین توبه مرا بپذیر». و خداوند توبه او را پذیرفت که او باز پذیر و بخشنده است. عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! مراد از(فأتمهن) چه بوده است؟ فرمود: فرمود: یعنی آنها را تا قائم (ع) ذكر كرده و تمام كرد و آنان دوازده امام هستند که نه تن از ایشان از امام حسین (ع) هستند. مفضل گوید: عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! مرا از معنی این کلام الهی که می‌فرماید: ﴿وَجَعَلَهَا کلِمَةً بَاقِیةً فِی عَقِبِهِ﴾ آگاه کنید، فرمود: مقصود از آن امامت است که خدای تعالی آن را تا روز قیامت در نسل حسین (ع) قرار داد. گوید: عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! چرا امامت اختصاص به فرزندان حسین (ع) یافت نه فرزندان حسن (ع)، در حالی که آنها هر دو فرزندان رسول خدا (ص) و دو سبط او و سید جوانان بهشت هستند؟ فرمود: موسی و هارون دو پیامبر مرسل و دو برادر بودند و خدای تعالی پیامبری را در سلاله هارون قرار داد نه در سلاله موسی، هیچ یک از آن دو پیامبر را نگفتند: چرا خداوند چنین کرده است؟ و امامت، خلافت حق تعالی در زمین است و هیچ کس را شایسته نیست که بگوید: چرا آن را در سلاله حسین (ع) قرار داده است و نه حسن (ع)، زیرا خدای تعالی در جمیع افعالش حکیم است، از کردارش پرسش نشود اما از افعال آنها پرسش شود از کاری که می‌کند بازخواست نمی‌شود، و از آنان پرسش و بازخواست می‌شود). در این روایت امام صادق (ع) بیان کرده است: اولاً: خداوند کلمات را در فرزندان حسین (ع) تا روز قائم (ع) به اتمام رسانده است، سپس در پاسخ دیگرش بیان می‌کند: خداوند امامت را تا روز قیامت در فرزندان حسین (ع) قرار داده است، و از این می‌فهمیم که خداوند متعال آن را کلمه باقی در فرزندان قرار داده است، یعنی در امام بعد از امام مهدی (ع) که به‌واسطه ‌ایشان (ع) به اتمام می‌رسد، یعنی امامت مهدیین، یا بگو: مقام هدایت که بعد از مقام ولایت و امامت می‌آید، و این فهم نزدیک‌تر و روشن‌تر است، زمانی که برای ما مشخص شد که قیامت مستقیم بعد از مرگ امام مهدی (ع) نیست، بلکه عمر ایشان در دولت عدل الهی واقعاً کوتاه است، همان‌طور که روایات آن را بیان می‌کند، و بعد از ایشان امامان و حجت‌هایی است که دولت عدل الهی را که خداوند بشریت را به آن وعده داده است، رهبری می‌کنند. تصور نشود که دولت امام مهدی (ع) مرهون به وجود زندگی شریف ایشان فقط خواهد بود، مدتی که روایت شده نه سال یا نوزده سال یا نزدیک به این مدت است، درحالی‌که بشریت هزاران سال در دولت ستم و طاغوت زندگی کردند، بلکه روایات بیان می‌کند که دولت امام مهدی (ع) تا زمان‌های خیلی طولانی ادامه دارد: یونس بن رباط گوید: شنیدم امام صادق (ع) می‌فرمود: (إن أهل الحق لم یزالوا منذ کانوا فی شدة أما إن ذلک إلی مدة قلیلة وعافیة طویلة)([155]). (همانا اهل حق از آن هنگام که در سختی و شدت بوده‌اند پیوسته در آن به سر خواهند برد، هان بدانید این کار تا مدت کوتاهی است، اما به عافیتی طولانی خواهد انجامید.) بلکه از روایات استفاده می‌شود: که آخرین مهدیین از فرزندان امام مهدی (ع)، 309 سال حکومت می‌کند و بعد از آن رجعت واقع می‌شود و با خروج امام حسین (ع) آغاز می‌شود: جابر بن یزید جعفی گوید: (سمعت أبا جعفر (ع) یقول: والله لیملکن منا أهل البیت رجل بعد موته ثلاثمائة سنة یزداد تسعاً. قلت: متی یکون ذلک؟ قال: بعد القائم (ع). قلت: وکم یقوم القائم فی عالمه؟ قال: تسع عشرة سنة ثم یخرج المنتصر فیطلب بدم الحسین (ع) ودماء أصحابه، فیقتل ویسبی حتی یخرج السفاح) ([156]). (شنیدم امام باقر (ع) می‌فرمود: به خدا قسم مردی از ما اهل‌بیت سیصد سال به‌اضافه نه حتماً و بدون تردید حکومت خواهد کرد، گوید: به آن حضرت عرض کردم: این کی خواهد شد؟ فرمود: پس از وفات قائم (ع)، به آن حضرت عرض کردم: قائم (ع) چقدر در عالم باقی می‌ماند تا از دنیا برود؟ فرمود: نوزده سال، بعد منتصر خروج می‌کند و خون‌خواهی حسین (ع) و یارانش را می‌کند، می‌کشد و به اسارت می‌گیرد تا اینکه سفاح خروج کند). منظور از منتصر در اینجا امام حسین (ع) و منظور از سفاح امیرالمؤمنین (ع) است، و امام حسین (ع) بعد از حکومت دوازده مهدیین از نسل امام مهدی (ع) خروج می‌کند، یعنی رجعت بعد از انتهای حکومت دوازدهمین مهدی از اوصیای امام مهدی (ع) می‌باشد، و این دوازدهمین مهدی مدت حکومتش فقط 309 سال است، و این جدا از آبائش یازده مهدیین بوده، و دوازدهمین مهدی بدون فرزند است، یعنی برایش فرزندی نیست، چون امامت به پایان رسیده و رجعت آغاز شده است، و رجعت عالمی است که با عالم دنیوی الآن ما تفاوت دارد: حسن بن علی خزاز می‌گوید: (دخل علی بن أبی حمزة علی أبی الحسن الرضا (ع) فقال له: أنت إمام؟ قال: نعم، فقال له: إنی سمعت جدک جعفر بن محمد (ع) یقول: لا یکون الإمام إلا وله عقب. فقال: أنسیت یا شیخ أو تناسیت؟ لیس هکذا قال جعفر (ع)، إنما قال جعفر (ع): لا یکون الإمام إلا وله عقب إلا الإمام الذی یخرج علیه الحسین بن علی (ع) فإنه لا عقب له. فقال له: صدقت جعلت فداک هکذا سمعت جدک یقول) ([157]). (علی بن ابی حمزه بر امام رضا (ع) وارد شد و به ایشان عرض کرد: شما امام هستی؟ فرمود: بله، به ‌ایشان عرض کرد: من از جدتان جعفر بن محمد (ع) شنیدم که امام نیست مگر اینکه فرزند داشته باشد، فرمود: ای شیخ آیا فراموش کردی یا خود را به فراموشی زدی؟ جعفر (ع) این‌گونه نفرمود، جعفر (ع) فرمود: امام نیست مگر اینکه فرزند دارد، مگر امامی که حسین بن علی (ع) بر او خروج می‌کند، و ایشان فرزند ندارد. به‌ایشان عرض کرد: فدایتان شوم، راست گفتید، از جدتان این‌چنین شنیدم که فرمود). این معنا از خلال روایت دیگر بیشتر روشن می‌شود، و آن گفتگوی علی بن ابی حمزه با امام رضا (ع) است، بطائنی به امام رضا (ع) در سخن طولانی می گوید: ... إنا روینا أن الإمام لا یمضی حتی یری عقبه، قال: فقال أبو الحسن (ع): أما رویتم فی هذا الحدیث غیر هذا؟ قال: لا. قال: بلی والله لقد رویتم، إلا القائم، وأنتم لا تدرون ما معناه ولم قیل. قال له علی: بلی والله إن هذا لفی الحدیث. قال أبو الحسن (ع): ویلک، کیف اجترأت علی شیء تدع بعضه) ([158]). ( ... ما روایت کردیم که امام از دنیا نمی‌رود مگر اینکه فرزندش را ببیند، ابوالحسن (ع) فرمود: آیا در این حدیث مطلبی غیر از این نقل کردید؟ عرض کرد: خیر، فرمود: بله به خدا قسم این روایت را نقل کردید، مگر قائم (ع)؛ و شما معنای آن را نمی‌دانید و اینکه برای چه گفته شده است، علی به‌ایشان عرض کرد: بله به خدا قسم این در حدیث است، ابوالحسن (ع) فرمود: وای بر تو، چگونه به چیزی جرئت کردی که بعضی از آن را ترک کردی؟) خدا تو را موفق کند، به فرموده امام رضا (ع) دقت کن: (وأنتم لا تدرون ما معناه ولم قیل)(و شما معنای آن را نمی‌دانید و اینکه برای چه گفته شده است)، اگر منظور امام مهدی (ع) بود، این مطلب بر مردی مانند علی بن ابی حمزه بطائنی پنهان نمی‌شد، فردی که به زیادی حفظ و روایت حدیث اهل‌بیت (ع) متمایز شده است، چگونه بر او پنهان بود درحالی‌که بیشتر مردم در آن زمان می‌دانستند که منظور از قائم امام مهدی (ع) است، بنابراین مادامی‌که این معنا (لا عقب له) (فرزندی ندارد) بر علی بن ابی حمزه و بقیه راویان پنهان بود، پس باید منظور از این فرد شخصی غیر از امام مهدی (ع) باشد، و این فرد آخرین مهدیین از فرزندان امام مهدی (ع) است. این مسئله‌ای است که منظور امام رضا (ع) بود، با این فرموده‌اش: (وأنتم لا تدرون لما قیل وما معناه). (و شما معنای آن را نمی‌دانید و اینکه برای چه گفته شده است) به مسئله (وجعلها کلمة باقیة فی عقبه) (و آن را کلمه باقی در فرزندانش قرار دادیم) و دلالت آن بر مهدیین از فرزندان امام مهدی (ع) بازمی‌گردیم، و روایت دیگری ذکر می‌کنم که این فهم را تأیید می‌کند: هشام بن سالم می گوید: (قلت للصادق جعفر بن محمد (ع) : الحسن أفضل أم الحسین؟ فقال: الحسن أفضل من الحسین. [قال]: قلت: فکیف صارت الإمامة من بعد الحسین فی عقبه دون ولد الحسن؟ فقال: إن الله تبارک وتعالی أحب أن یجعل سنة موسی وهارون جاریة فی الحسن والحسین (، ألا تری أنهما کانا شریکین فی النبوة کما کان الحسن والحسین شریکین فی الإمامة، وإن الله جعل النبوة فی ولد هارون ولم یجعلها فی ولد موسی وإن کان موسی أفضل من هارون (، قلت: فهل یکون إمامان فی وقت واحد؟ قال: لا، إلا أن یکون أحدهما صامتاً مأموماً لصاحبه، والآخر ناطقاً إماماً لصاحبه، فأما أن یکونا إمامین ناطقین فی وقت واحد فلا. قلت: فهل تکون الإمامة فی أخوین بعد الحسن والحسین (؟ قال: لا، إنما هی جاریة فی عقب الحسین (ع)، کما قال الله: ﴿وَجَعَلَهَا کلِمَةً بَاقِیةً فِی عَقِبِهِ﴾([159])، ثم هی جاریة فی الأعقاب وأعقاب الأعقاب إلی یوم القیامة)([160]). (به امام صادق (ع) گفتم: حسن افضل است یا حسین؟ فرمود: حسن(ع) از حسین (ع) افضل است. گوید گفتم: پس چگونه است که امامت پس از حسین (ع) در فرزندان وی است و نه در فرزندان حسن (ع)؟ فرمود: خدای تعالی خواسته است که سنت موسی و هارون را در حسن و حسین ( جاری سازد. آیا نمی‌بینی که آن دو در نبوت شریک بودند هم چنان که حسن و حسین ( در امامت شریک بودند و خدای تعالی نبوت را در فرزندان هارون (ع) قرار داد نه در فرزندان موسی (ع)، گرچه موسی (ع) افضل از هارون (ع) بود، گفتم: آیا ممکن است در یک‌زمان دو امام باشند؟ فرمود: خیر، مگر آنکه یکی از آن دو خاموش باشد و از دیگری پیروی نماید و دیگری ناطق و پیشوای وی باشد، اما در یک‌زمان دو امام ناطق نخواهد بود، گفتم: آیا می‌شود پس از حسن و حسین ( دو برادر امام باشند فرمود: خیر و امامت در عقب حسین (ع) جاری است، همچنان که خدای تعالی فرموده است: ﴿وَجَعَلَهَا کلِمَةً بَاقِیةً فِی عَقِبِهِ﴾، بعد از آن نیز در فرزندان و فرزندان فرزندان او تا روز قیامت جاری است). عبدالعلی بن اعین می گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: (إن الله خص علیاً (ع) بوصیة رسول الله (ص) وما یصیبه له، فأقر الحسن والحسین له بذلک، ثم وصیته للحسن وتسلیم الحسین للحسن ذلک حتی أفضی الأمر إلی الحسین لا ینازعه فیه أحد له من السابقة مثل ماله، واستحقها علی بن الحسین لقول الله: ﴿وَأُوْلُواْ الأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَی بِبَعْضٍ فِی کتَابِ اللّهِ﴾([161])، فلا تکون بعد علی بن الحسین إلا فی الأعقاب وأعقاب الأعقاب) ([162]). (خداوند عز و جل، علی (ع) را به وصیت رسول (ص) اختصاص دادند و آنچه از آن حضرت به آن جناب رسید مال او می‌باشد یعنی اموال رسول خدا و ماترک و آثار نبوت جملگی بعد از پیامبر (ص) از آن علی (ع) می‌باشد و امام حسن و امام حسین ( نیز به این معنا اقرار نمودند، سپس علی (ع) وصیت فرمودند که آن‌ها از آنِ امام حسن (ع) بوده و امام حسین (ع) نیز آن‌ها را بدون هیچ‌گونه معارضه‌ای تسلیم امام حسن (ع) نمودند، تا وقتی‌که امر ولایت و امامت منتقل به حضرت سید الشهداء (ع) گردید در این هنگام تمام اموال و ودایع مذکور منتقل به آن جناب شد و احدی با حضرتش در آن به منازعه برنخاست و پس ‌از آن حضرت اموال به حضرت علی بن الحسین (ع) منتقل گردید و آن جناب مستحق آن‌ها شدند نه دیگری، به دلیل فرموده حق: ﴿وَأُوْلُواْ الأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَی بِبَعْضٍ فِی کتَابِ اللّهِ﴾ و پس از علی بن الحسین (ع) ودایع نبوت و امامت صرفاً در فرزندان و فرزندان فرزندان است). بر ماست که بپرسیم: چرا امام صادق (ع) این سخن را فرمود: (فی الأعقاب وأعقاب الأعقاب) (در فرزندان و فرزند فرزندان). چون کلمه اعقاب دو بار تکرار شده است، و کلمه اعقاب جمع عقب است، و آن بر نه معصوم (ع) صِدق می‌کند، و برای این‌که سخن واضح شود نیازی نیست که دوباره تکرار کنم! درنتیجه باید فایده و معنای دیگری برای کلمه اعقاب دومی‌ باشد، چون ائمه (ع) با سخن اضافه سخن نمی‌فرمایند، (حاشاهم) و آنان سروران بلاغت و فصاحت هستند، همان‌طور که می‌فرمایند: (خیر الکلام ما قل ودل)(بهترین سخن کلامی است که اندک و رساننده باشد). هرکسی که در این روایت دقت کند و آن را با بعضی از روایات مقایسه کند درمی‌یابد که معنای آن این است که امامت بعد از حسین (ع) در دو مرحله استمرار دارد و یکی از آنان با دیگری در مقداری فضیلت تفاوت دارند: آن دو مرحله امامت و مرحله هدایت است، یعنی اعقاب ائمه و اعقاب مهدیین بعد از امام مهدی (ع) هستند، به همین خاطر امام صادق (ع) کلمه اعقاب را دو مرتبه تکرار کرد (الأعقاب وأعقاب الأعقاب). به همین مقدار به‌عنوان شاهد کفایت می‌کنم... عمرو بکائی از کعب الاحبار نقل می‌کند که درباره خلفا گفت: (هم اثناعشر، فإذا کان عند انقضائهم وأتی طبقة صالحة مد الله لهم فی العمر کذلک وعد الله هذه الأمة، ثم قرأ: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ﴾([163])، قال: وکذلک فعل الله ببنی إسرائیل، ولیست بعزیز أن تجمع هذه الأمة یوماً أو نصف یوم، ﴿وَإِنَّ یوْماً عِندَ رَبِّک کأَلْفِ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ﴾([164])) ([165]). آنان دوازده نفرند که وقتی به پایان رسیدند و طبقه شایسته‌ای سرکار آمدند، خداوند عمر آنان را طولانی می‌کند، خداوند به این امت چنین وعده داده است، سپس این آیه را خواند: (خداوند به کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته انجام داده‌اند، وعده داده که آنان را جانشینان زمین کند، همان‌گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند جانشینان کرده بود). او گفت: خداوند با بنی‌اسرائیل هم‌چنین کرد و دشوار نیست که این امت را یک روز و یا یک نصف روز یکجا جمع کند. (و همانا یک روز نزد پروردگارت مانند هزار سال است از آنچه می‌شمرند). ابن أبی حاتم رازی در تفسیرش این خبر را با کمکی اختلاف آورده که با اسنادش از عمرو بکالی که از کعب الأحبار نقل می‌کند: (هم اثناعشر، فإذا کان عند انقضائهم فیجعل مکان اثنی عشر اثنا عشر مثلهم، وکذلک وعد الله هذه الأمة، فقرأ: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ﴾ وکذلک فعل ببنی إسرائیل. قوله تعالی: ﴿وَلَیمَکنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ﴾) ([166]). (آنان دوازده نفر هستند، وقتی مدت آنان به پایان برسد خداوند به‌جای آن دوازده نفر، دوازده نفر مثل آنان قرار می‌دهد، و خداوند این امت را این‌چنین وعده داده است و (این آیه را) خواند: (خداوند به افرادی از شما که ایمان آوردند و کار شایسته انجام دادند وعده داده است: همان‌طور که افراد قبلشان را به خلافت رساند، آنان را در زمین به خلافت می‌رساند) و با بنی‌اسرائیل این‌چنین رفتار نمود، سخن خداوند متعال: (و دینی که از آن خشنود است را برای آنان تمکین می‌بخشد). هرچند این روایت از کعب الاحبار روایت شده، ولی با روایات اهل‌بیت (ع) موافق است، و آن بر لفظ صدوق (روایت اول) دلالت می‌کند که گروه شایسته‌ای از خلفا بعد از امام مهدی (ع) وجود دارند، و خلفا و حجت‌های بر مردم باید معصوم باشند، و از اوصیای رسول (ص) و به‌خصوص از نسل امام حسین (ع) و به‌خصوص از نسل امام مهدی (ع) باشند، چون امامت تا روز قیامت در فرزندان و فرزند فرزندان است، همان‌طور که روایات متواتر به آن تصریح می‌کند. بنابراین امکان ندارد که آنان افرادی غیر از مهدیین از نسل امام مهدی (ع) باشند، افرادی که با وصیت رسول الله (ص) و روایات متواتر معنوی از اهل‌بیت (ع) به آنان تصریح شده است. اما با لفظ رازی (روایت دوم) و آن برآمدن دوازده خلیفه بعد از دوازده ائمه (ع) تصریح می‌کند، و این‌که آنان وعده خداوند متعال هستند. تا اینجا به آوردن روایات اشاره‌کننده به مهدیین از اوصیای امام مهدی (ع) کفایت می‌کنم وگرنه آن‌ها زیاد هستند، و از ذکر روایاتی که بر مهدیین و بر نسل امام مهدی (ع) تصریح می‌کند خودداری کردم، چون آن‌ها در نزد برادران انصار مشخص است، و آن‌ها در تعدادی از کتب انصار امام مهدی (ع) نوشته و شرح داده شده است. ج: اما روایتی که پنداشته شده که با روایات مهدیین (ع) در تعارض است، متن آن عبارت است از: (... و آنان افرادی هستند که رسول الله (ص) فرمود: زمانی که مرا به آسمان بردند، نام‌های آنان را در ساق عرش با نور نوشته‌شده دیدم، دوازده نام بود، یکی از آنان علی و دو فرزندش بودند، و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی محسن و حجت قائم هستند، این ائمه از اهل‌بیت برگزیده و پاک هستند، به خدا قسم فردی غیر از آنان آن را ادعا نمی‌کند مگر اینکه خداوند تبارک‌وتعالی او را با ابلیس و سربازانش محشور می‌کند...). سخن از آن مانند روایت زیر است: و فرموده‌اش: (زمانی که مرا به آسمان بردند، نام‌های آنان را در ساق عرش با نور نوشته‌شده دیدم، دوازده نام بود، یکی از آنان علی و دو فرزندش بودند و علی ومحمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی و حسن و حجت قائم هستند). بدون در نظر گرفتن هر چیزی، روایت تا اینجا با روایاتی که دوازده ائمه (ع) را تا قائم (ع) می‌شمارد و این‌که آنان اوصیای رسول الله (ص) هستند تفاوتی ندارد و قبلاً بیان کردیم که‌ این‌چنین روایاتی، زمانی که ثابت می‌کنند ائمه دوازده نفرند، به معنای نفی دوازده مهدیین نیست، همان‌طور که گذشت: اثبات چیزی نفی مطالب غیر آن را نمی‌کند. و فرموده‌اش (ع): (این ائمه از اهل‌بیت برگزیده و پاک هستند)، بیان شد که مقام امامت غیر از مقام هدایت است، و اثبات عدد ائمه به معنای نفی تعداد مهدیین نیست، در نتیجه تعارضی در اینجا نیست؛ یعنی وقتی سخن در مورد ائمه و تعداد آنان است، این به آن معنا نیست که مهدیین نفی می‌شوند یا اوصیاء و حجت‌ها فقط آن‌ها هستند و غیر از آنان نیستند. و فرموده‌اش (ع): (به خدا قسم فردی غیر از آنان آن را ادعا نمی‌کند مگر اینکه خداوند تبارک‌وتعالی او را با ابلیس و سربازانش محشور می‌کند)، در کتاب دلائل الامامه که علامه مجلسی از آن نقل کرده نیز چنین آمده است: (غیرنا) (غیر ما) و نه (غیرها) (غیر آن) و نه (غیرهم) (غیر آنان). هم‌چنین در کتاب الزام الناصب و معجم احادیث امام مهدی (ع) و موسوعه امام جواد (ع) نیز این‌چنین است. روایت با لفظ (غیرها) (غیر آن) فقط در بحار و منبعی که صاحب بحار از آن نقل کرده، عبارت با لفظ (غیرنا) (غیر ما) همان‌طور که از کتاب کفایة الاثر بیان کردم؛ بنابراین روایت، مهدیین (ع) را نفی نمی‌کند، چون سخن ناظر به نفی امامت از نسل امام حسن (ع) است، همان‌طور که در آغاز روایت است، و پاسخی است به فردی که گمان می‌کند امامت در فرزندان حسن و حسین ( ادامه دارد و به فرزندان حسین (ع) اختصاص ندارد. حتی اگر سخن را عمومیت ببخشیم این روایت در مقام نفی امامت از افرادی به غیر از اهل برگزیده و پاکی از اوصیای رسول الله (ص) می‌باشد، کسانی که در وصیت شب وفات ایشان (و در غیر آن در روایات متواتر معنوی به آنان تصریح شده است و آنان اوصیای امام مهدی (ع) و حجت‌های بر مردم بعد از ایشان هستند. این مطلب علاوه بر چیزی است که گذشت، به‌ اینکه اهل‌بیت (ع) به‌صورت عمدی خواستار پنهان کردن مسئله مهدیین (ع) بودند و بر اشاره کردن و کنایه و نص اعتماد کردند تا به‌صورت آشکار به آنان جلب توجه نشود. به خاطر حکمت مشخصی که تفصیل آن گذشت. اگر بگوییم معنای سخن این است که: فردی غیر از این دوازده فرد ادعا نمی‌کنند، و آن نیز ناظر به مقام امامت است و نه هدایت، وگرنه مقام هدایت با روایات بسیاری ثابت است که اصلاً نمی‌توان آن را رد کرد، حداقل باید کلام متشابه اهل‌بیت (ع) را به محکم آن برگردانیم و فقط از متشابه دنباله‌روی نکنیم و روایات مهدیین صریح و محکم هستند و دلالتشان روشن است به‌ این‌که بعد از امام مهدی (ع) دوازده مهدی حجت‌های بر خلق هستند. امام رضا (ع) فرمود: (من رد متشابه القرآن إلی محکمه فقد هدی إلی صراط مستقیم، ثم قال علیه السلام: إن فی أخبارنا محکماً کمحکم القرآن، ومتشابهاً کمتشابه القرآن، فردوا متشابهها إلی محکمها ولا تتبعوا متشابهها دون محکمها فتضلوا)([167]) (فردی که متشابه قرآن را به محکم آن برگرداند به راه مستقیم هدایت یافته است، سپس فرمود: در خبرهای ما روایات محکمی مانند محکم قرآن است و روایات متشابهی مانند متشابه قرآن است، متشابه آن را به محکم آن برگردانید و از متشابه (به‌غیر از محکم) آن دنباله‌روی نکنید، چون گمراه می‌شوید). برادرم لفظی که در پرسشت آوردی: (فلا یدعیه أحد غیرهم)(فردی غیر از آنان ادعا آن را نمی‌کند) اصلاً آن را در هیچ‌یک از منابع نیافتم. هم‌چنین آن با مهدیین تعارضی ندارد، چون به مقام امامت باز می‌گردد، و این مقام برای دوازده ائمه (ع) است، همان‌طور که وصیت رسول (ص) به آن تصریح می‌کند: (ای علی، بعد از من دوازده امام و پس از آنان دوازده مهدی هستند). خلاصه سخن: روایت در صَدَد نفی امامت در فرزندان امام حسن (ع) یا فرزندان غیر اوست، و آن را فقط محصور در فرزندان حسین (ع) می‌کند و اوصیای امام مهدی (ع) از فرزندان حسین (ع) و از اهل‌بیت (ع) هستند، اصلاً این روایت ارتباطی به نفی امامت مهدیین (ع) ندارد. ج س 3: سخن شما: (پرسشی دارم، در این مورد که آیا خداوند به همه آفریده‌ها فرصت می‌دهد، از جمله‌ی مؤمنین و مخلصینی که از جایی که دستور داده‌ شده و می‌خواهند او را بپرستند، و او خلیفه خداست، آنجایی که می‌فرماید: آنان را در طغیان‌شان نگه می‌دارد، و صدای گوساله که خداوند آن را فتنه‌ای برای بنی‌اسرائیل قرار داد، آیا امکان دارد خداوند فردی را که به دعوتی ایمان دارد و معتقد است که آن حق است و اعتقادش را زیاد نماید و او را بِفَریبد و او را در طغیانش نگه دارد تا درجه‌ای که رسول بیاید و به او خبر دهد که او برحق است با اینکه وی در باطل باشد، مانند صدای گوساله و نگه‌داشتن در طغیان و آنان را در طغیان نگه می‌داریم فریب من محکم است، آیا این مورد، امکان دارد؟). پاسخ: أ- خداوند متعال می‌فرماید: ﴿یرِیدُ اللّهُ لِیبَینَ لَکمْ وَیهْدِیکمْ سُنَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِکمْ وَیتُوبَ عَلَیکمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکیمٌ﴾([168])(خدا می‌خواهد برای شما توضیح دهد، و سنت کسانی را که پیش از شما بوده‌اند به شما بنمایاند، و بر شما ببخشاید، و خدا دانای حکیم است). خداوند متعال می‌فرماید:﴿وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ﴾([169])(افرادی که در مورد ما جهاد می‌کنند، آنان را به راه‌هایمان هدایت می‌کنیم، و خداوند با نیکوکاران است). خداوند متعال نزد حُسن ظن بنده مؤمنش است و ایشان از مادر و پدر به او مهربان‌تر است و رحمتش بر خشمش سبقت‌گرفته است، از خداوند به دور است که کسی که طلب هدایت کند را گمراه نماید و یا فردی که به او امیدوار است را ناامید کند، در دعاهای اهل‌بیت (ع) آمده است: (یا دلیل المتحیرین)(ای راهنمای سرگردانان)، (یا دلیل من لا دلیل له)(ای راهنمای فردی که راهنمایی ندارد)، (یا عماد من لا عماد له)(ای تکیه‌گاه فردی که تکیه‌گاه ندارد)، (یا سند من لا سند له)(ای اعتماد فردی که اعتمادی ندارد). اگر کسی از ما گناه‌کاران شناخت راه را بخواهد، سعی در فریب و گمراهی او نمی‌کنیم، چه برسد به خداوند متعال، همان‌طور که مضمون سخن پیامبر خدا عیسی (ع) است: (من منکم یطلب منه ابنه خبزاً فیعطیه حجراً فإذا کنتم أنتم الخاطئون لا تفعلون ذلک فکیف بالله تعالی؟). (کدام یک از شما فرزندش از او نان می‌خواهد ولی به او سنگ می‌دهد؟ وقتی شما خطاکاران این‌گونه نیستید، چگونه خداوند متعال این کار را می‌کند؟). اگر خلاف این را بگوییم، فردی نمی‌ماند که به خداوند متعال و هدایت او اعتماد داشته باشد، بلکه فردی به سخن معصوم نیز اعتماد نمی‌کند و نفس دچار وسوسه می‌شود که شاید قصد گمراهی مرا دارد و قصد هدایت مرا نداشته است! بله هر فردی که حجت آشکار خدا و حق آشکار را ترک کند و از هوا و گمراهی دنباله‌روی کند، در اینجا امکان دارد خداوند متعال آنان را گمراه کند، چون حجت بر آنان از سوی خداوند متعال در تبعیت از پیامبر یا فلان امام تمام‌شده است. سپس این حق روشن را ترک کردند و به خاطر استجابت هوا و هوس و ابلیس و سربازانش از جن و انسان، از شبهات تبعیت نمودند. موضوع سامری و گوساله و بنی‌اسرائیل از این قبیل است، چون آنان موسی (ع) خلیفه خدا فردی که برای آنان نصب شده بود را ترک کردند، و فراموش کردند، یا خود را نسبت به حجت‌ها و برهان‌ها و معجزه‌هایی که با چشمانشان از موسی و هارون ( دیدند به فراموشی زدند، و از سامری و گوساله‌اش دنباله‌روی کردند، آنان در این هنگام مستحق زیادی گمراهی هستند، چون آن‌ها در حقیقت بعد از اقامه حجت بر آنان گمراه شدند و اطاعت از پیامبر خدا و خلیفه‌اش را ترک کردند، بلکه حتی با فطرت و عقلشان مخالفت کردند. اصلاً خداوند متعال بنی‌اسرائیل را گمراه نکرد و ابداً فردی را گمراه نکرد و خدا از این مطلب به دور است، بلکه ‌این بنی‌اسرائیل بودند که خودشان را گمراه کردند و با زیاد شدن گمراهی‌شان عقوبت برای آنان آمد. برخی از عذاب‌های خدا دنیوی و برخی اخروی هستند، یعنی خواری در دنیا قبل از خواری آخرت است. اما هنگام آمدن پیامبر یا امامی از سوی خداوند متعال، یا همان‌طور در زمان ما، فردی از سوی امام مهدی (ع) می‌آید، امکان ندارد که خداوند مؤمنین را گمراه کند، زمانی که به او پناه می‌برند تا آنان را به‌راستی یا دروغ بودن او راهنمایی کند. آیا این افراد مسکین، حجت منصوب‌شده خداوند بر خودشان را ترک کردند، یا این‌که فرستاده، آنان را به انکار امام و حجت خداوند بر مردم دعوت کرد تا مستحق گمراهی شوند؟ چگونه عاقل قبول می‌کند که ‌این افراد را با بنی‌اسرائیلی مقایسه کند که پیامبری از پیامبران خدا را ترک نمودند و از سامری دنباله‌روی کردند و از جَمادی دنباله‌روی کردند که نه زیان و نه نفعی می‌رساند، بعد از این‌که آنان معجزه‌ها را با چشمانشان دیدند؟! بنابر‌این ، آیا ملاکی برای شناخت هدایت خداوند از وسوسه‌های شیطان باقی می‌ماند؟! این سخن که خداوند فردی را که به او پناه برده را گمراه می‌کند، اصلاً صحیح نیست، بلکه کفر آشکار به خداوند متعال است؛ خداوند متعال فرمود:﴿مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِی عَزِیزٌ﴾([170]) (قدر خدا را چنان که درخور اوست نشناختند. در حقیقت، خداست که نیرومند شکست‌ناپذیر است)، حتی افرادی که خودشان را گمراه می‌کنند، خداوند متعال آنان را مؤاخذه نمی‌کند، مگر بعد از این‌که حجت بالغه بر آنان از سوی خداوند متعال اقامه شود؛ خداوند متعال می‌فرماید:﴿مَّنِ اهْتَدَی فَإِنَّمَا یهْتَدی لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یضِلُّ عَلَیهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی وَمَا کنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولاً﴾([171]). (هر کس به راه آمده تنها به سود خود به راه آمده و هر کس بیراهه رفته تنها به زیان خود بیراهه رفته است؛ و هیچ بردارنده‌ای بار گناه دیگری را برنمی‌دارد و ما تا پیامبری برنینگیزیم، به عذاب نمی‌پردازیم). خداوند عزوجل از بندگانش کفر و گمراهی را نمی‌خواهد و از آن خشنود نیست، مردم هستند که از خدا دوری می‌کنند و با او دشمنی می‌کنند. برادرم با دقت در این آیات کریمه‌ تدبر کن: خداوند متعال می‌فرماید: ﴿نسُواْ اللّهَ فَنَسِیهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾([172]). (خدا را فراموش کردند، پس فراموش‌شان کرد. در حقیقت، این منافقانند که فاسق‌اند). ﴿اللّهُ یسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَیمُدُّهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ یعْمَهُونَ﴾([173]). (خدا ریشخندشان می‌کند و آنان را در طغیان‌شان فرو می‌گذارد تا سرگردان شوند). ﴿وَمَکرُواْ وَمَکرَ اللّهُ وَاللّهُ خَیرُ الْمَاکرِینَ﴾([174]). (و نقشه کشیدند؛ و خداوند چاره‌جویی کرد؛ و خداوند، بهترین چاره‌جویان است). ﴿إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یخَادِعُونَ اللّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ﴾([175])(با خدا نیرنگ می‌کنند و حال آنکه او با آنان نیرنگ خواهد کرد). ﴿یخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَمَا یخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا یشْعُرُونَ﴾([176])(با خدا و مؤمنان نیرنگ می‌بازند؛ ولی جز بر خویشتن نیرنگ نمی‌زنند و نمی‌فهمند). ﴿الَّذِینَ یلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الصَّدَقَاتِ وَالَّذِینَ لاَ یجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ فَیسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ﴾([177])(آن‌هایی که از مؤمنان اطاعت کار، در صدقات‌شان عیب‌جویی می‌کنند و کسانی را که جز به مقدار توانائی خود دسترسی ندارند، مسخره می‌نمایند، خدا آن‌ها را مسخره می‌کند و برای آن‌ها عذاب دردناکی است!). جهت بیان این آیات از چشمه زلال خاندان محمد (ع) در روایت ذیل استفاده می‌کنیم: علی بن حسن بن علی بن فضال از پدرش، از رضا علی بن موسی (ع) روایت می‌کند و می گوید: (سألته عن قول الله: ﴿سَخِرَ اللّهُ مِنْهُمْ﴾، وعن قول الله: ﴿اللّهُ یسْتَهْزِئُ بِهِمْ﴾، وعن قوله: ﴿وَمَکرُواْ وَمَکرَ اللّهُ﴾، وعن قوله: ﴿یخَادِعُونَ اللّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ﴾، فقال: إن الله تبارک وتعالی لا یسخر ولا یستهزئ ولا یمکر ولا یخادع، ولکنه یجازیهم جزاء السخریة وجزاء الاستهزاء، وجزاء المکر والخدیعة، تعالی الله عما یقول الظالمون علواً کبیراً) ([178]). (از امام رضا (ع) در مورد سخن خداوند پرسیدم: (خداوند آنان را مسخره می‌کند) و از سخن خداوند: (خداوند آنان را به استهزاء می‌گیرد) و از سخن خداوند: (آنان حیله کردند و خداوند حیله نمود) و از سخن خداوند: (خدا را می‌فریبند و او آنان را می‌فریبد) فرمود: خداوند تبارک‌ و تعالی مسخره نمی‌کند و به استهزاء نمی‌گیرد و فریب نمی‌دهد و خُدعه نمی‌کند، اما در قبال مسخره و سبک‌شماری و مکر و نیرنگ و فریب بندگان ناشایست خویش پاسخی مطابق کردارشان داشته، خداوند از سخنانی که ستمکاران در مورد او می‌گویند منزه و والاتر است). و به مقدار رحمت خداوند متعال به بندگان و حرص و عجب و ریای ایشان بر دل‌هایشان می‌نِگریم. الخ. أبی عبیدة حذاء از أبی جعفر (ع) روایت می‌کند که حضرت فرمودند: (قال رسول الله (ص): قال الله: إن من عبادی المؤمنین لمن یجتهد فی عبادتی فیقوم من رقاده ولذیذ وساده فیتهجد فی اللیالی ویتعب نفسه فی عبادتی فأضربه بالنعاس اللیلة واللیلتین نظراً منی له وإبقاء علیه فینام حتی یصبح ویقوم وهو ماقت لنفسه زار علیها، ولو أخلی بینه وبین ما یرید من عبادتی لدخله من ذلک العجب فیصیره العجب إلی الفتنة بأعماله ورضاه عن نفسه حتی یظن أنه قد فاق العابدین، وجاز فی عبادته حد التقصیر فیتباعد منی عند ذلک وهو یظن أنه یتقرب إلی) ([179]) (رسول الله (ص) فرمود: خداوند فرمود: بعضی از بندگان من در پرستش من تلاش می‌کنند و از رختخواب‌شان برمی‌خیزند و از لذت خوابش می‌گذرد، شب‌زنده‌داری می‌کند و بدنش را در عبادت من به‌سختی می‌اندازد، و یک شب یا دو شب خواب‌آلودگی می‌کشد، به خاطر نگاه کردن من به او و باقی گذاشتن او، می‌خوابد تا اینکه صبح می‌شود و بلند می‌شود، درحالی‌که به خودش خشمگین است، اگر من اجازه می‌دادم مرا عبادت نماید، از این عبادت عُجب وارد او می‌شد و این عُجب باعث فتنه در کارهایش می‌شد و اینکه از خودش خشنود باشد تا اینکه گمان می‌کند از عبادت‌کنندگان شده است و در عبادت از حد کوتاهی عبور می‌کند و درنتیجه در آن زمان از من دور می‌شود، ولی خودش فکر می‌کند که به من نزدیک می‌شود). پیامبر اکرم (ص) از جبرئیل از الله روایت می‌کند: (قال الله تبارک وتعالی: من أهان ولیاً لی فقد بارزنی بالمحاربة، وما ترددت فی شیء أنا فاعله مثل ما ترددت فی قبض نفس المؤمن یکره الموت وأکره مساءته ولا بد له منه، وما تقرب إلی عبدی بمثل أداء ما افترضت علیه، ولا یزال عبدی یتنفل لی حتی أحبه، ومتی أحببته کنت له سمعاً وبصراً ویداً ومؤیداً، إن دعانی أجبته، وإن سألنی أعطیته، وإن من عبادی المؤمنین لمن یرید الباب من العبادة فأکفه عنه لئلا یدخله عجب فیفسده ذلک، وإن من عبادی المؤمنین لمن لا یصلح إیمانه إلا بالفقر ولو أغنیته لأفسده ذلک، وإن من عبادی المؤمنین لمن لا یصلح إیمانه إلا بالغناء ولو أفقرته لأفسده ذلک، وإن من عبادی المؤمنین لمن لا یصلح إیمانه إلا بالسقم ولو صححت جسمه لأفسده ذلک، وإن من عبادی المؤمنین لمن لا یصلح إیمانه إلا بالصحة ولو أسقمته لأفسده ذلک، إنی أدبر عبادی لعلمی بقلوبهم، فإنی علیم خبیر) ([180])(خداوند تبارک وتعالی فرمود: هر فردی به ولی من اهانت کند، با من به جنگ پرداخته است و در انجام دادن چیزی مردّد نمی‌شوم مانند مردّد شدن در قبض نفس مؤمن که از مرگ بدش می‌آید و من از بدی او کراهت دارم، ولی باید او از دنیا برود و بنده‌ام به‌واسطه چیزی مانند انجام چیزی که بر او واجب کردم به من نزدیک نشده است و بنده‌ام دائماً مستحبات را انجام می‌دهد تا اینکه او را دوست می‌دارم و هر زمانی او را دوست بدارم گوش و چشم و دست و تأییدکننده او می‌شوم، اگر مرا بخواند پاسخش را می‌دهم و اگر از من درخواست کند به او عطا می‌کنم و بعضی از بندگان مؤمن من هستند که درخواست گونه‌ای از عبادت را می‌نمایند، ولی من او را از آن بازمی‌دارم، تا عجب وارد او نشود، و عجب او را فاسد کند و بعضی از بندگان مؤمن من هستند که‌ ایمانش فقط با فقر نیکو می‌شود و اگر او را بی‌نیاز کنم باعث فساد او می‌شود و بعضی از بندگان مؤمن من هستند که ‌ایمانش فقط با بی‌نیازی نیکو می‌شود و اگر او را فقیر کنم باعث فساد او می‌شود و بعضی از بندگان مؤمن من هستند که‌ ایمانش فقط با بیماری نیکو می‌شود و اگر جسمش را صحت ببخشم باعث فساد او می‌شود و بعضی از بندگان من هستند که‌ ایمانش فقط با صحت نیکو می‌شود و اگر او را بیمار کنم باعث فساد او می‌شود، من بندگانم را تدبیر می‌کنم، چون به دل‌های آنان آگاهی دارم، من دانا و خُبره هستم.) حتی صاحب گناهان و معاصی و حتی صاحب گمراهی اگر به خداوند با دل سلیم توجه کند و از او درخواست هدایت کند، محال است خداوند متعال او را گمراه کند یا او را فریب دهد و باطل را به‌عنوان حق به او نشان دهد، خداوند واقعاً از آن به دور است. هم‌چنین انسان مؤمن با چشم خداوند متعال نگاه می‌کند، باید راهی برای او با خداوند متعال باشد و فردی که در زمان شدائد و سختی‌ها به خداوند پناه می‌برد، این دلیل تکیه و اعتماد وی به خداوند متعال است و فردی که به خداوند اعتماد دارد و از او می‌ترسد، خداوند برایش فرقانی برای شناخت حق از باطل قرار می‌دهد، وگرنه عبادت خداوند را باید ترک کنیم و سنگ‌ها را بپرستیم، پناه برخدا. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ یجْعَل لَّکمْ فُرْقَاناً وَیکفِّرْ عَنکمْ سَیئَاتِکمْ وَیغْفِرْ لَکمْ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ﴾([181])(ای کسانی که‌ ایمان آورده‌اید! اگر از خدا بپرهیزید، برای شما وسیله‌ای جهت جدا ساختن حق از باطل قرار می‌دهد؛ و گناهانتان را می‌پوشاند؛ و شما را می‌آمرزد؛ و خداوند صاحب فضل و بخشش عظیم است!). علی بن إبراهیم در تفسیرش می گوید: (قوله: ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ یجْعَل لَّکمْ فُرْقَاناً﴾ یعنی العلم الذی تفرقون به بین الحق والباطل) ([182]). (فرموده‌اش: ای کسانی که‌ ایمان آورده‌اید! اگر از خدا بپرهیزید، برای شما وسیله‌ای جهت جدا ساختن حق از باطل قرار می‌دهد. یعنی علمی که با آن بین حق و باطل جدایی انداخته می‌شود). و ابن عباس می گوید: (قرأ رسول الله (ص): ﴿وَمَن یتَّقِ اللَّهَ یجْعَل لَّهُ مَخْرَجاً﴾([183])، قال: من شبهات الدنیا، ومن غمرات الموت، و شدائد یوم القیامة) ([184]) (رسول الله (ص) (این آیه را) خواند: هر کس تقوای الهی داشته باشد برای او محل خروجی قرار می‌دهد. فرمود: از شبهات دنیا و از سختی‌های مرگ، و شداید روز قیامت). و امام علی (ع) می‌فرماید: (اعلموا أنه من یتق الله یجعل له مخرجاً من الفتن، ونوراً من الظلم)([185])(بدانید هر فردی تقوای الهی داشته باشد برای او محل خروجی از فتنه‌ها و نوری از تاریکی قرار می‌دهد). راه‌های رسیدن به خداوند به‌اندازه آفریده‌هاست، در ساحت خداوند بخلی نیست، فقط بر بنده است که درب را با اخلاص و خضوع و راستی بزند و صاحب‌خانه کریم و بخشنده درب منزلش را بر روی فردی که قصد ایشان کرده را نمی‌بندد و زیادی بخشش فقط به بخشش و کرم او می‌افزاید و انسان بر خودش داناست، هرچند عذر بیاورد، همان‌طور که خداوند فرمودند. ب- سخن شما: (چگونه برای ما تفسیر می‌کنید که مسیحیان شفا می‌دهند و به کراماتی دست پیدا می‌کنند، برحسب اعتقاد گمراهشان در مورد مسیح (ع)). می‌گویم: امکان ندارد که کرامات و معجزات و آیات خداوند متعال به دست منحرفین جاری شود، و می‌گویم: (کرامات و معجزات و آیات) نه سحر و شعبده و نه مکر خداوند به افرادی که حجت‌ها و بینات و آیات خداوند را ترک کردند، می باشد، مانند صدای گوساله بنی‌اسرائیل و نه مُفتضح کردن افراد باطل، همان‌طور که برای مسیلمه کذاب رخ داد و در چاه آب دهان انداخت و آبش خشک شد. اگر کرامات خدا و معجزات و آیات او به دست افراد باطل آشکار شود، گمراه نمودن و مخلوط نمودن حق با باطل پیش می‌آید، خداوند از آن بسیار بالاتر است. این داستان را می‌خوانیم، در آن پندی بزرگ است: امام حسن بن علی (ع) می‌فرماید: (لما کاعت الیهود عن هذا التمنی وقطع الله معاذیرهم، قالت طائفة منهم - وهم بحضرة رسول الله (ص) وقد کاعوا وعجزوا -: یا محمد، فأنت والمؤمنون المخلصون لک مجاب دعاؤکم، وعلی أخوک ووصیک أفضلهم وسیدهم؟ قال رسول الله(ص) بلی. قالوا: یا محمد، فإن کان هذا کما زعمت فقل لعلی یدعوا الله لابن رئیسنا هذا، فقد کان من الشباب جمیلاً نبیلاً وسیماً قسمیاً لحقه برص وجذام وقد صار حمی لا یقرب، ومهجوراً لا یعاشر، یناول الخبز علی أسنة الرماح. فقال رسول الله (ص): ایتونی به، فأتی به، فنظر رسول الله (ص) وأصحابه منه إلی منظر فظیع سمج قبیح کریه، فقال رسول الله (ص): یا أبا حسن، ادع الله له بالعافیة، فإن الله یجیبک فیه. فدعا له فلما کان بعد (عند) فراغه من دعائه إذا الفتی قد زال عنه کل مکروه وعاد إلی أفضل ما کان علیه من النبل والجمال والوسامة والحسن فی المنظر. فقال رسول الله (ص) للفتی: یا فتی، آمن بالذی أغاثک من بلائک. قال الفتی: قد آمنت - وحسن إیمانه -، فقال أبوه: یا محمد، ظلمتنی وذهبت منی بابنی، یا لیته کان أجذم أبرص کما کان ولم یدخل فی دینک، فإن ذلک کان أحب إلی. قال رسول الله (ص): لکن الله قد خلصه من هذه الآفة وأوجب له نعیم الجنة. قال أبوه: یا محمد، ما کان هذا لک ولا لصاحبک، إنما جاء وقت عافیته فعوفی، فإن کان صاحبک هذا - یعنی علیاً - مجاباً فی الخیر فهو أیضاً مجاب فی الشر، فقل له یدعو علی بالجذام والبرص، فإنی أعلم أنه لا یصیبنی، لیتبین لهؤلاء الضعفاء الذین قد اغتروا بک أن زواله عن ابنی لم یکن بدعائه. فقال رسول الله (ص): یا یهودی، اتق الله وتهنأ بعافیة الله‌ایاک، ولا تتعرض للبلاء ولما لا تطیقه، وقابل النعمة بالشکر، فإن من کفرها سلبها، ومن شکرها امتری مزیدها. فقال الیهودی: من شکر نعم الله تکذیب عدو الله المفتری علیه، وإنما أرید بهذا أن أعرف ولدی أنه لیس مما قلت له وادعیته قلیل ولا کثیر، وأن الذی أصابه من خیر لم یکن بدعاء علی صاحبک. فتبسم رسول الله (ص) وقال: یا یهودی، هبک قلت إن عافیة ابنک لم یکن بدعاء علی (ع)، وإنما صادف دعاؤه وقت مجیء عافیته، أرأیت لو دعا علی علیه السلام علیک بهذا البلاء الذی اقترحته فأصابک، أتقول إن ما أصابنی لم یکن بدعائه، ولکنه صادف دعاؤه وقت بلائی؟ قال: لا أقول هذا؛ لأن هذا احتجاج منی علی عدو الله فی دین الله واحتجاج منه علی، والله أحکم من أن یجیب إلی مثل هذا فیکون قد فتن عباده ودعاهم إلی تصدیق الکاذبین. فقال رسول الله (ص): فهذا فی دعاء علی (ع) لابنک کهو فی دعائه علیک، لا یفعل الله تعالی ما یلبس به علی عباده دینه ویصدق به الکاذب علیه. فتحیر الیهودی لما بطلت علیه شبهته، وقال: یا محمد، لیفعل علی هذا بی إن کنت صادقاً. فقال رسول الله (ص) لعلی (ع): یا أبا حسن، قد أبی الکافر إلا عتواً وتمرداً وطغیاناً، فادع علیه بما اقترح، وقل: اللهم ابتله ببلاء ابنه من قبل، فقالها فأصاب الیهودی داء ذلک الغلام مثل ما کان فیه الغلام من الجذام والبرص، واستولی علیه الألم والبلاء، وجعل یصرخ ویستغیث ویقول: یا محمد، قد عرفت صدقک فأقلنی. فقال رسول الله (ص): لو علم الله صدقک لنجاک، ولکنه عالم بأنک لا تخرج عن هذا الحال إلا ازددت کفراً، ولو علم أنه إن نجاک آمنت به لجاد علیک بالنجاة، فإنه الجواد الکریم) ([186]). (زمانی که یهود از این آرزو دست برداشتند و خداوند عذر آنان را قطع کرد، گروهی از آنان درحالی‌که در محضر رسول الله (ص) بودند و ترسیدند و ناتوان شدند، عرض کردند: ای محمد، آیا شما و مؤمنان مخلص دعایتان مستجاب است، و علی برادر و وصی تو بهترین آنان و آقای آن‌هاست؟ رسول الله (ص) فرمود: بله، عرض کردند: ای محمد، اگر این‌گونه است که گمان می‌کنی، به علی بگو برای این فرزند رئیس ما دعا کند، و از جوانان زیبا و نیکو بود، مخصوصاً اینکه برص و جُذام داشت، و فردی بود که به او نزدیک نمی‌شدند، و مهجوری که با او معاشرت نمی‌شد، و با سرنیزه به او نان می‌دادند. رسول الله (ص) فرمود: او را برای من بیاورید، او را آوردند، رسول الله (ص) نگاه کرد و یارانش منظره ترسناک و قبیح می‌دیدند، رسول الله (ص) فرمود: ای ابوالحسن، از خداوند درخواست عافیت برای او کن، خداوند پاسخ تو را می‌دهد، برای او دعا کرد، زمانی که از دعا فارغ شد، ناگهان آن جوان هر چیز ناپسندی از او برطرف شد، و به بهترین حالات زیبایی و نیکویی و قشنگی چهره شد، رسول الله (ص) به جوان فرمود: ای جوان، به فردی که تو را از مصیبتت نجات داد ایمان بیاور، جوان گفت: ایمان آوردم، و ایمانش نیکو شد، پدرش عرض کرد: ای محمد، به من ستم کردی و پسرم را از من گرفتی، ای‌کاش جذام داشت و برص داشت و در دین تو وارد نمی‌شد، من این مسئله را بیشتر دوست دارم. رسول الله (ص) فرمود: خداوند او را از این آفت نجات داد و نعمت بهشت را برای او واجب کرده است، پدرش عرض کرد: ای محمد، این در اختیار تو و همراهت (علی) نبود، زمان عافیت او رسید و عافیت پیدا کرد، اگر این همراهت (علی) دعای خیرش مستجاب می‌شود، همچنین دعای شرش مستجاب می‌شود، به او بگو: برایم دعا کند که جذام و برص بگیرم، من یقین دارم که ضرری به من نمی‌رسد، تا برای این ضعیفان که فریب تو را خوردند روشن شود که از بین رفتن آن از فرزندم به دعای او نبوده است. رسول الله (ص) فرمود: ای یهودی، از خداوند بترس و درخواست عافیت کن، و در مسیر مصیبت و آنچه در توانت نیست قرار نگیر، و در برابر نعمت شکر کن، هر فردی کفر نعمت کند، از او برداشته می‌شود، و هر فردی شکر نعمت نماید، بیشتر می‌شود. یهودی عرض کرد: یکی از مصادیق شکر نعمت‌های خداوند تکذیب کردن دشمن خداوند است که به او دروغ می‌بندد و به‌واسطه‌ این می‌خواهم به فرزندم بفهمانم که آنچه به او گفتی نیستی، و آنچه ادعا کردی اندک است و زیاد نیست و آنچه از خوبی به او رسیده است، با دعای علی همراهت نبود. رسول الله (ص) تبسم کرد و فرمود: ای یهودی، گفتی که عافیت فرزندت به دعای علی (ع) نبوده است، و دعای او اتفاقی و در زمان رسیدن عافیت او مستجاب شد، آیا فکر می‌کنی اگر علی (ع) علیه تو این دعا که به تو رسیده است را انجام دهد و به تو این مصیبت برسد، آیا می‌گویی که ‌این مصیبتی که به من رسیده است با دعای او نبوده است و دعای او به‌صورت اتفاقی در زمان مصیبت من اتفاق افتاده است؟ عرض کرد: این مطلب را نمی‌گویم: چون این احتجاج از من علیه دشمن خدا در دین خدا و احتجاج از او علیه من است، و خداوند با حکمت‌تر است که به‌مانند این مسئله پاسخ دهد و بندگانش را مورد آزمایش قرار دهد و آنان را به تصدیق دروغ‌گویان دعوت نموده است. رسول الله (ص) فرمود: این دعای علی(ع) برای فرزندت مانند دعای او علیه توست، خداوند متعال کاری انجام نمی‌دهد که بر بندگانش باعث اشتباه شود و دروغ‌گو بر او تصدیق شود، یهودی زمانی که شبهه‌اش علیه او باطل شد سرگردان شد، و عرض کرد: ای محمد، اگر راست می‌گویی این کار را در مورد من انجام بده. رسول الله (ص) به علی (ع) فرمود: ای ابو حسن، کافر از روی تمرّد و طغیان و سرپیچی ابا کرد، به آنچه می‌خواهد دعا کن و بگو: خدایا، او را به بلای فرزندش که داشت دچار کن، حضرت آن سخن را گفت و به آن یهودی درد آن جوان رسید، دردی مانند آنچه برای آن جوان از جذام و برص بود، و درد و مصیبت بر او مُستولی شد، و فریاد می‌زد و کمک می‌خواست و عرض کرد: ای محمد، راستی تو را فهمیدم پس از من درگذر. رسول الله (ص) فرمود: اگر خداوند راستی تو را می‌دانست، تو را نجات می‌داد، ولی خداوند می‌داند که تو از این حالت بیرون نمی‌آیی مگر اینکه کفرت افزایش می‌یابد، و اگر خداوند می‌دانست که با نجات دادن تو به او ایمان می‌آوردی، با نجات به تو جود می‌نمود، چون او بخشنده و کریم است). و شاهد این داستان این است که خداوند متعال کاری که باعث اشتباه شود و باعث از بین رفتن دین آنان و تأیید دروغ‌گویان افترا زننده شود انجام نمی‌دهد. بله گاهی خداوند دعای اهل باطل و کافران و مانند آنان را مستجاب می‌کند و نیازهایشان را برطرف می‌کند، ولی این از باب دادن پاداش کار خوب یا احسان آنان است و در آخرت بهره‌ای ندارند. أبی عبدالله (ع) می‌فرماید: (قال رسول الله (ص): قال الله: و عزتی و جلالی لا أخرج عبداً من الدنیا وأنا أرید أن أرحمه حتی أستوفی منه کل خطیئة عملها، إما بسقم فی جسده، وإما بضیق فی رزقه، وإما بخوف فی دنیاه، فإن بقیت علیه بقیة شددت علیه عند الموت. وعزتی وجلالی لا أخرج عبداً من الدنیا وأنا أرید أن أعذبه حتی أوفیه کل حسنة عملها، إما بسعة فی رزقه، وإما بصحة فی جسمه، وإما بأمن فی دنیاه، فإن بقیت علیه بقیة هونت علیه بها الموت)([187])(رسول الله (ص) فرمود:خداوند متعال فرمود: قسم به بزرگی و جلالم بنده‌ای را از دنیا بیرون نمی‌برم، درحالی‌که قصد دارم به او مرحمت کنم تا اینکه تمام اشتباهاتی که انجام داده است را از او می‌گیرم، یا با بیماری در جسدش، یا با تنگی در روزی‌اش، و یا با ترس در دنیایش، اگر با او باقی بماند، هنگام مرگ بر او شدید می‌گیرم و قسم به بزرگی و جلالم بنده‌ای را از دنیا بیرون نمی‌برم، درحالی‌که قصد دارم او را عذاب کنم تا اینکه تمام کارهای نیکی که انجام داده است را می‌گیرم، یا با وسعت در روزی، و یا با صحت در جسمش، و یا با امنیت در دنیایش، اگر با او باقی ماند، هنگام مرگ بر او راحت می‌گیرم.) ج- سخن شما: (بعضی از اهل عوام که بر ولایت اهل‌بیت(ع) نیستند، با این‌وجود بعضی از آنان رسول الله (ص) را می‌بینند، و ما نیز رؤیاهایی دیدم که تأویل و تفسیر آن در تصدیق دعوت شماست). می‌گویم: دیدن رسول الله (ص) و اهل‌بیتش (ع) در خواب، فقط مختص اهل حق نیست، ولی امکان ندارد که ملکوت خداوند متعال متناقض شود، امکان ندارد که خداوند متعال مثلاً شهادت دهد که سید احمدالحسن (ع) صاحب حق است و هم‌چنین شهادت دهد که دشمنانش بر حق هستند؛ بله گاهی اوقات ممکن است رؤیای متشابه باشد که صاحبش از آن می‌فهمد که او را تأیید می‌کند ولی در حقیقت برخلاف فهم اوست، یعنی آن غیرصریح و محکم است، یعنی مثلاً من از یکی از اتباع فقها شنیدم که رؤیایی دید: امیرالمؤمنین (ع) در یک مکانی بود، و وقت نماز بود و مردم آمدند تا پشت سر ایشان نماز بخوانند ولی ایشان به آنان اشاره کرد تا بروند و پشت سر آن فردی که در آن مکان بود نماز بخوانند، و او یکی از علماء بود، یکی از مدعیان علم. برداشت صاحب رؤیا این بود که‌ این رؤیا آن عالم را تأیید می‌کند، درحالی‌که ‌این‌گونه نیست، چون اگر مردم مستحق نماز خواندن پشت سر امیرالمؤمنین (ع) بودند، ایشان آن‌ها را منع و محروم نمی‌کرد، و نماز رمز ولایت است، و اگر آن عالم از دوستداران واقعی امیرالمؤمنین (ع) بود، چرا جداگانه نماز می‌خواند و به امیرالمؤمنین (ع) اقتدا نکرد، و مشخص می‌شود که مردم از علماء دنباله‌روی می‌کنند و نه از اهل‌بیت (ع)، یعنی امام علی (ع)به آنان می گوید: شما از اتباع علماء هستید و از اتباع من نیستید، و بروید و پشت سر فردی که پیرو او هستید نماز بخوانید، خداوند داناتر است، وگرنه چگونه امیرالمؤمنین (ع) باشند و در یک مکان مشخصی نماز بخوانند و نماز جماعتی با امامت غیر ایشان در همان مکان برگزار شود؟! و ایشان امیرالمؤمنین و امام متقیان است، و اگر این افراد مُتّقی بودند امیرالمؤمنین (ع) امام آنان می‌شد، پناه برخدا از گمراهی و گمراه نمودن. ولی اگر امام علی(ع) به آنان مثلاً این‌گونه می‌فرمود: این عالم وکیل من یا نائب من نماینده من است. یا ایشان حق است و پشت سرش نماز بخوانید یا از او پیروی کنید، رؤیا محکم و صریح بود به ‌این‌که عالم حق و عادل است. اما رؤیاهایی که خداوند به‌واسطه آن بر مؤمنین انصار منت گذاشته، در حد خودش معجزه است، آن‌ها صدها رؤیاست، اگر نگوییم هزاران، و از سوی مردم مختلف است، بلکه حتی از افرادی که دشمن دعوت مبارک هستند، بلکه از افرادی که جریان دعوت را نمی‌دانستند، یعنی قبل از این‌که دعوت سید احمدالحسن (ع) را بشنوند، و رؤیاها صریح و محکم است بلکه در انتهای صراحت و محکم بودن است و احتمال تأویل ندارد. برای انسان امکان دارد که در یک رؤیا یا دو رؤیا یا ده رؤیا یا بیست رؤیا شک کند. ولی چگونه می‌تواند در این تعداد بسیار از رؤیاهای صادقه به معصومین شک نماید، رؤیاهایی که تصریح می‌کند که سید احمدالحسن (ع) حق است و ایشان وصی و فرستاده امام مهدی (ع) و یمانی موعود است، الخ. علاوه بر این بعضی از رؤیاها دربردارنده کرامات و خبرهایی است که در واقع اتفاق افتاده است، همان‌طور که شهید محمد محمد صادق صدر ( می گوید: این قبیل رؤیاها ازجمله معجزات است. د- سخنت: (من اعتقاد دارم که مردمی از مخالفین هستند که ولایت عترت پاک (ع) را ندارند، و خدا را دوست دارند و از او می‌ترسند، آیا شایسته نیست که خداوند آنان را به ولایت اهل‌بیت (ع) هدایت کند، چرا این نگه‌داشتن و استمرار در طغیان وجود دارد، چگونه تشخیص دهیم که بر حق هستیم و خداوند متعال در رؤیا به ما خبر داده که بر حق هستید، و ما را در طغیانمان در نعمت‌هایش نگه نداشته است؟). می‌گویم: افرادی که ولایت اهل‌بیت (ع) را ندارند در حقیقت خداوند متعال را دوست ندارند، خداوند متعال می‌فرماید: ﴿قُلْ إِن کنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْکمُ اللّهُ وَیغْفِرْ لَکمْ ذُنُوبَکمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ﴾([188])(بگو: اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید! تا خدا شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد؛ و خدا آمرزنده مهربان است). فردی که از رسول الله (ص) پیروی نمی‌کند، خداوند متعال را دوست ندارد و رسول الله (ص) به ولایت اهل‌بیت (ع) و دشمنی با دشمنان آنان دستور داده است و مخالفین برعکس آن عمل کردند، وقتی‌که دشمنان اهل‌بیت (ع) را دوست دارند و دانسته یا ندانسته با اهل‌بیت (ع) دشمنی می‌کنند، بعضی از آنان به خاطر تقلید و پیروی از دین پدران و اجدادشان و بعضی از آنان به خاطر تعصب و حسد و کینه الخ. اگر بدانیم که خداوند عادل است و در ساحتش ستم و بخل نیست، می‌فهمیم که حجت را بر همه آفریده‌ها خواه اجمالی یا تفصیلی تمام کرده است، اما افرادی که خداوند می‌داند که پاسخ نمی‌دهند و ایمان نمی‌آورند، مسئله به دست خداوند متعال است، می‌خواهد تفاصیل را به آنان برساند یا خیر. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّ الَّذِینَ کفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَیهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یؤْمِنُونَ﴾([189]) (کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی‌کند که آنان را بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد). و می‌فرماید: ﴿وَسَوَاء عَلَیهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یؤْمِنُونَ﴾([190]). (برای آنان یکسان است: چه انذارشان کنی یا نکنی، ایمان نمی‌آورند!). خداوند سبحان اگر بداند که فردی به‌راستی طالب حق است، قطعاً دست کمک برای هدایت او دراز می‌کند، خداوند متعال می‌فرماید: ﴿أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِیةٌ بِقَدَرِهَا﴾([191]) (خداوند از آسمان آبی فرستاد؛ و از هر درّه و رودخانه‌ای به‌اندازه آن‌ها سیلابی جاری شد). فیض خداوند پیوسته و دائمی است، ولی دل‌ها ظرف‌هایی است و بهترین آن‌ها با ظرفیت‌ترین آن‌هاست و هر فردی به‌اندازه ظرفش می‌گیرد، اما اگر ظرف برعکس باشد، چیزی نمی‌گیرد و بهترین چیزی که به آسمان می‌رود اخلاص است و بهترین چیزی که فرستاده می‌شود، توفیق است. و در حدیث قدسی آمده است: (من تقرب إلی شبراً تقربت إلیه ذراعاً، ومن تقرب منی ذراعاً تقربت منه باعاً، ومن أتانی مشیاً أتیته هرولة)([192]). (هر فردی به من به‌اندازه یک انگشت نزدیک شود، به‌اندازه یک ذراع (تقریباً نیم متر) به او نزدیک می‌شود و هر فردی به من به‌اندازه یک ذراع نزدیک شود، به‌اندازه یک باع به او نزدیک می‌شوم و هر فردی با پای پیاده به سمت من بیاید، به هروله به سمتش می‌آیم). و أبی عبدالله (ع) می‌فرماید: (ما أمر العباد إلا بدون سعتهم، فکل شیء أمر الناس بأخذه فهم متسعون له، وما لا یتسعون له فهو موضوع عنهم، ولکن الناس لا خیر فیهم)([193]). (خداوند به بندگانش بدون وسعت‌شان دستور نداده است، هر چیزی که مردم به گرفتن آن دستور داده شده‌اند، در وسع آنان است و آنچه در وسع آنان است، برایشان قرار داده شده است، ولی در مردم خیری نیست). مؤمنی که دینش را از خداوند متعال و از حجت‌هایش می‌گیرد و نه از مردان، سست نمی‌شود و می‌داند که بر حق است و افراد غیر او بر باطل هستند، خداوند متعال فرمودند:﴿أَوْ کظُلُمَاتٍ فِی بَحْرٍ لُّجِّی یغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ یدَهُ لَمْ یکدْ یرَاهَا وَمَن لَّمْ یجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ﴾([194]). (همچون ظلماتی در یک دریای عمیق و پهناور که موج آن را پوشانده و بر فراز آن موج دیگری و بر فراز آن ابری تاریک است؛ ظلمت‌هایی است یکی بر فراز دیگری، آن‌گونه که هرگاه دست خود را خارج کند ممکن نیست آن را ببیند! و کسی که خدا نوری برای او قرار نداده، نوری برای او نیست!). ﴿وَمَن یهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّضِلٍّ أَلَیسَ اللَّهُ بِعَزِیزٍ ذِی انتِقَامٍ﴾([195]). (و هر کس را خدا هدایت کند، هیچ گمراه‌کننده‌ای نخواهد داشت آیا خداوند توانا و دارای مجازات نیست؟!). افرادی که از خداوند هستند، سخن خداوند را می‌شنوند و می‌شناسند. همان‌طور که سید احمدالحسن (ع) فرمود. هـ- (اگر والدین شخصی به دعوت ایمان نیاورند و ایشان از آنان برائت بجوید، آیا عاق والدین و قاطع رحم آنان شده است، یا چه رفتاری باید انجام دهد؟ آیا درست است که مادرم، خواهرم و یا برادرم را یاری دهم، درحالی‌که آنان بر عقیده من نیستند، با توجه به ‌اینکه مادرم به غیر از برادران و خواهرانم به شما ایمان آورده‌ است، آنان در حال تحقیق هستند و برایشان امید هدایت دارم، چون آقایم، به آنان گفتم: پدری برایم غیر از محمد (ص) و علی (ع) نیست و این‌ها رحم من هستند و با رحم فردی که با رحم رسول الله (ص) قطع رحم کرده است متصل نمی‌شوم، هرچند خانواده من باشند. آیا من قطع رحم کردم؟ آیا واجب است که خانواده‌ام را دوست بدارم، درحالی‌که آنان بر عقیده من به امامان و مهدیین (ع) نیستند، چه کار کنم؟). می‌گویم: خداوند متعال می‌فرماید: ﴿لَا ینْهَاکمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یقَاتِلُوکمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یخْرِجُوکم مِّن دِیارِکمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیهِمْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ﴾. ([196])(خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در راه دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهی نمی‌کند؛ چرا که خداوند عدالت‌پیشگان را دوست دارد). افرادی که با دعوت حق دشمنی نمی‌کنند، مانعی از نیکی و یاری به آنان نیست، الخ؛ بلکه بر فرد مؤمن واجب است که اخلاق آل محمد (ع) را به مردم انتقال دهد و آن را در سخنان و کارها و سکناتش به عمل برساند تا زینت خاندان محمد (ع) باشد، نه مایه زشتی آنان. مؤمن باید بر هدایت خانواده‌اش بیشتر حریص باشد، چون عاقبت فردی که ‌ایمان نمی‌آورد و از حق پیروی نمی‌کند شدید و بد است و آن جهنم است، پناه به خداوند متعال از آن. خداوند متعال می‌فرماید:﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکمْ وَأَهْلِیکمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَیهَا مَلَائِکةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیفْعَلُونَ مَا یؤْمَرُونَ﴾. ([197]) (ای کسانی که ‌ایمان آورده‌اید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسان‌ها و سنگ‌هاست نگه‌دارید؛ آتشی که فرشتگانی بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمی‌کنند و آنچه را فرمان داده ‌شده‌اند اجرا می‌نمایند!). والحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآله الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. هیئت علمی أنصار امام مهدی (مکن الله له فی الأرض) شیخ ناظم عقیلی محرم‌الحرام/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 518: آیا مهدی عالم ترین مردم نسبت به علوم فقهی و قرآن است.

(آیا مهدی داناترین مردم نسبت به علوم فقه و قرآن خواهد بود، یا وی رهبری برای مسلمانان است؟) وآن چه به نظرم بدان احتیاج داریم، این که مرجع شیعی است و نه سنی، یا این که مرجعیات اشتباهی وجود دارد و بعضی از صحیح‌ها غیرصحیح است. و علت ساده است، چون اختلاف در روش است و در عقاید نیست. همه ما نماز می‌خوانیم و روزه می گیریم و هر فردی که بیشتر انجام دهد پاداشش برای اوست، و کسی از علما را نمی‌شناسیم که در این به ‌این که قائل باشد که تنها مرجع و یا فقیهی خواهد بود که قرآن را برای ما تفسیر کند وآن چه که از آن مخفی است و بر مردم حجت خواهد بود این سخن باطلی نیست. ما فقط به رهبر نیاز داریم نه چیز دیگر. اولی‌ترین مردم به خلافت داناترین آن‌هاست یک سخن غیر صحیح است. و این که امام و یا مهدی یک عالم خواهد بود و با علمش حکومت می‌کند یک سخن نادرستی است... دلیلش این که اجداد قبل از وی حتی نتوانستند قرآن را تفسیر کنند. از بعضی از برادران مجتهد شنیدیم که برای این مردم اِلهام است یا آن‌چه محدث نامیده می‌شوند... صوفیه اجتهاداتی دارند، ابن خلدون می‌گوید: فرق بین ساحِر یا مُنَجم و فرد صالح این که فرد آخری برکتی از آسمان می‌دهد، اما منجم یا ساحر از آسمان سِرقت می‌کنند... و در هر دو حالت برای آن ارزشی نیست. و شیاطین خبرها را به سرقت می‌بردند، و دلالت نمی‌کند که یک نیرویی پشت این جهان باشد ... و پروردگاری بالاتر از بندگان. ادیان و مذاهب دینی با یکدیگر اختلاف دارند، و اختلاف آن‌ها متأسفانه به قصد نزدیکی به خداوند نیست، بلکه برای طلب دنیاست. مردم آیة الکرسی و یاسین و مُعوَّذات و دعا را می‌خوانند و به قبور شایستگان نزدیک می‌شوند، همه‌ این کارها برای امور دنیوی است و هیچ ارزشی ندارد، وقتی خداوند ایوب (ع) را به بلا دُچار نمود، ایوب از خداوند درخواست نکرد تا عذاب را از او بردارد... و زمانی که ابراهیم را در حُفره‌ای انداختند تا وی را بسوزانند، ابراهیم از فرشتگانی که خدمت او رسیدند نخواست تا به وی کمک کنند، و زمانی که اهل مکه به محمد (ص) گفتند: صفا را برایمان تبدیل به طلاکن تابه شما ایمان بیاوریم، جبرئیل نزد ایشان آمد و عرض کرد: اگر می‌خواهی آن را به طلا تبدیل می‌کنم، ولی ایشان نپذیرفت. فرق بین دین اسلام و دین یهودی این که اسلام از سوی فرشتگان پشتیبانی می‌شود، به همین خاطر ما در مجالس خود عکس نصب نمی‌کنیم، اما دین یهود و معجزات آن را جن و شیاطین پشتیبانی می‌کردند و برای سلیمان به دستور خداوند با نیروی جن مملکتی بود، هدف این است که همه ما نیروی جن و شیاطین را بشناسیم، و سپس نیروی فرشتگان را بشناسیم و بدانیم که خداوند از آنان نیرومندتر است، ولی بیشتر این جن‌ها و شیاطین کافر هستند و بیشتر آنان به دین موسی هستند، و زمانی که دیدند فرشتگان محمد (ص) را یاری می‌دهند، بدون اینکه بازگردند فرار کردند. ایمان به خداوند و توحیدش و ترک امور دنیا و عدم دعا برای اهداف دنیوی، انسان را از خداوند دور می‌کند، خداوند هم به آنان می‌دهد و هم به ‌این‌ها. و بخشش پروردگارت تمامی ندارد، بهترین دعا کسب رضای خداوند است، و ناپسندترین آن طلب دنیاست، خداوند مرگ و زندگی را آفرید تا ما را بیازماید که کدام یک از ما بهتر کار می‌کنیم. جن و انس مورد آزمایش قرار گرفتند، چون خواستند که بهترین بشر را انتخاب کنند، فضیلتی برای عرب و عجم نیست، و نه انسان و نه جن، بلکه‌این خواسته خداوند است که به هر فردی بخواهد می‌دهد. توحید و یگانه پرستی ستون دین است و نماز عبادت است و هر فردی برای دنیایش نماز بخواند بنده دنیاست... خداوند عاقبت گروهی را تغییر نمی‌دهد، مگر اینکه آنان خودشان تغییر دهند. اشکالی بر صوفیه نیست، ولی آنان دنیوی هستند، و برکت آنان از آسمان دزدیده شده است... صوفیه افتخار می‌کنند که علمایشان روی آب راه می‌روند، فایده‌اش چیست؟ پرسشم: توحید خداوند در رسالت شما کجاست، آن‌چه بیان نمودی برای اثبات خودت است، موسی این سخن را گفت که من اعلم‌تر از مردم هستم و خداوند خضر (ع) را برای او بیرون آورد، و خضر داناترین مردم روی زمین نبود و خودش بدان تصریح کرد، و گفت: و من این مطلب را از روی علم خود نیاوردم. علم به چیزی آخرین مرحله نیست ... و هدف از آن شناخت خداوند است... و ایمان به آن و سعادت با علم نیست، بلکه سعادت با شناخت حقیقی است. هرفردی به آن نزدیک شود خداوند او را مورد آزمایش قرار می‌دهد و او را از آن دور می‌کند و او را می‌آزماید... و فقط عده ‌اندک و اندک پیروز می‌شوند... پیروزی مسئله بزرگی است، یعنی: خداوند دست او می‌شود که به واسطه آن ضربه می‌زند، و گوشش و چشمش می‌شود، و هرچه از خداوند درخواست کند خداوند به او می‌دهد... و به معنای دیگر خداوند او را قبول می‌کند. پرسش دوم: دور از توحید است... اگر پاسخ دهید شما صاحب رسالت هستید، زمانی که خداوند نفس‌ها را در خواب می‌گیرد و روح‌های آنان را می‌گیرد، چه چیزی در جسد باقی می‌ماند، مسئله روح نزد خداوند است، ولی من از جسد از شما پرسش می‌کنم، فرق بین مرده و فرد خواب چیست، هر دوی آنان بدون روح هستند، پس چگونه فرد اول زندگی می‌کند و دومی به قدرت خداوند می‌میرد. فرستنده: عبد الله آل حقیل - عربستان. پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآله الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. 1- امام مهدی (ع) امام و رهبر همه زمین است، و امام و رهبر باید از همه مردم در قرآن و عقاید و فقه و اداره شهرها و بندگان آگاه‌تر باشد... و نمی‌توان بین امامت و اعلمیت جدایی انداخت، و هر گاه انسانی میزان دانایی‌اش به حرفه‌ای بیشتر باشد، امیدواری پیروزی وی در حرفه‌اش بیشتر خواهد بود، شما وقتی می‌خواهید برای خانواده‌ات ساختمانی بسازید محل مناسبی در طول زندگی آنان باشد، آیا به نظرت در انتخاب ماهرترین بناها حریص نخواهید بود، و فکر نکنم توانایی قانع کردن حتی کودک کوچکت را نسبت به حکمت خود در انتخاب بنای غیر ماهر را داشته باشید، و وقتی ساختمان به خاطر کمبود آگاهی بنا خراب شود، کار بدتر می‌شود. این در خصوص خانه کوچک است، چه برسد به مملکت خداوند متعال، حکمت چیست زمانی که خداوند آن را به پادشاه نادان بدهد و داناترین آفریده هایش را ترک نماید؟! خداوند متعال می‌فرماید:﴿... قُلْ هَلْ یسْتَوِی الَّذِینَ یعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یعْلَمُونَ إِنَّمَا یتَذَکرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ﴾([198]). (بگو: آیا کسانی که می‌دانند و کسانی که نمی‌دانند یکسانند؟» تنها خردمندانند که پندپذیرند). و خداوند متعال می‌فرماید: ﴿... أَفَمَن یهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَن یتَّبَعَ أَمَّن لاَّ یهِدِّی إِلاَّ أَن یهْدَی فَمَا لَکمْ کیفَ تَحْکمُونَ﴾([199]). (بگو: خداست که به سوی حقّ رهبری می‌کند؛ پس، آیا کسی که به سوی حقّ رهبری می‌کند سزاوارتر است مورد پیروی قرار گیرد یا کسی که راه نمی‌یابد مگر آنکه هدایت شود؟ شما را چه شده، چگونه داوری می‌کنید؟). ما این سخن شما که اجداد امام مهدی (ع) قرآن را تفسیر نکردند، جزء مطالب عجیب است، چگونه ‌این طور نباشد، درحالی که آنان هم تراز قرآن و ترجمان آن و یکی از ثقلین هستند که رسول الله (ص) برای هدایت مردم آن‌ها را به جای گذاشت. برای مثال به کتاب "البرهان فی تفسیرالقرآن" و کتاب "تفسیر قمی" و غیرآن‌ها مراجعه کن، مقدار بسیاری از روایات اهل بیت (ع) را در مورد تفسیر قرآن کریم می‌یابید، به رغم این که عمرآنان کوتاه بود و ستم به آنان رسیده است، و مهرسکوت که ازسوی طاغوت‌ها علیه آنان بوده و مبارزه با آنان و مبارزه با اتباع آنان در هر زمان و مکانی بوده است، امام مهدی (ع) فردی است که تفسیر و تاویل قرآن را به اتمام می‌رساند و آن را عملا انجام می‌دهد، همان‌طور که محمد رسول الله (ص) و اهل بیت (ع) ایشان به آن بشارت دادند. 2- سید احمدالحسن (ع) در یکی از سوالات کتاب متشابهات ج3پرسش شماره 119 که مربوط به پرسش شماست به آن پاسخ داده است: آیا برای روح دو قابلیت است، به‌ این که قسمتی از آن در هنگام خواب یا هنگام نماز مومن در جسد باقی می‌ماند، و قسم دیگر آن در آسمان است؟ پاسخ سید احمدالحسن (ع) این است: (الروح کالشمس، فإذا صعدت إلی السماء أو توفاها الله فی النوم بقی شعاعها متصلاً بالجسد یدبره). (روح مانند خورشید است، وقتی به آسمان صعود می‌کند یا خداوند آن را در خواب می‌گیرد، شعاعی از آن متصل به جسد می‌ماند تا آن را اداره کند). پاسخ به پایان رسید. از این سخن می‌فهمیم: روح موقع خواب به صورت کلی از جسد منقطع نمی‌شود، اما موقع مرگ به صورت کلی منقطع می‌شود و انسان مانند جُثه‌ای خاموش می‌شود. خداوند شما را برای شناخت حق و یاری و ثبات بر آن موفق نماید. هیئت علمی أنصار امام مهدی (مکن الله له فی الأرض) شیخ ناظم عقیلی محرم الحرام/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 519: چیز جدیدی نیاورده است.

سلام علیکم و رحمته و برکاته. قبل از حدود دو ماه یکی از برادران مَرا به تحقیق در مورد دعوت امام احمدالحسن یمانی -روحم فدایش- و تشویق کرد، و بیان کرد که ‌این موضوع ارزش خواندن را دارد، و به غیر از آن بر همه مومنین واجب شرعی است، و در مدت اخیر مطالعه و بررسی و تفکر نمودم، ولی به چیزی نرسیدم، دلیل این بود که همه دلایل و برهان‌ها و روایات را قبلاً مطالعه کردم و در موردشان زیادشنیدم، و چیز جدیدی نیاوردی، به غیر از (مشخص کردن مکان) دفن مولایمان فاطمه زهراء (ع)، هم چنین میزان صدق این سخن چه مقدار است؟ چون مثلاً من می‌توانم بگویم که قبر ایشان کنار قبر عموی رسول -حمزه (ع)- است، و راه اثبات آن چیست؟ یک چیز ملموس حسی شنیدنی و بینایی است نه فقط کلامی، این کافی نیست، هم چنین حداقل چرا حتی یک عکس هم برای شخصیت امام وجود ندارد؟ دلیل انجام ندادن این کار چیست؟ اگر قبول کنیم ایشان مورد تعقیب است ولی عکس چیزهایی را نشان می‌دهد که سخن آن را آشکار نمی‌کند، بسیاری از مسلمانان به رسول به مجرد دیدن ایشان ایمان آوردند، عکسی از ایشان به ما نشان دهید، خداوند شما را موفق کند، آیا ایشان به عترت پاک شباهتی دارد، آیا نور محمدی در ایشان است، فکر کنم درخواست من زیاد نیست و معجزه هم نیست، با اینکه می‌دانم خیلی‌ها این درخواست را مکرر کرده‌اند، پایدار باشید. فرستنده : رزاق جاروش – سوید پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآله الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. وعلیکم السلام و رحمة الله و برکاته. برادر عزیز، می‌گوید روایاتی که سید احمدالحسن (ع) با آن احتجاج کرده موجود است و شما آن را مطالعه کردید، آیا از سید احمدالحسن (ع) می‌خواهید مثلاً روایاتی که وجود ندارد را بیاورد؟! و اگر مردم روایات موجود را تصدیق نمی‌کنند، چگونه سید احمدالحسن (ع) را تصدیق می‌کند و وقتی مثلاً به آنان بگوید: رسول الله (ص) این چنین فرمود، یا امام علی (ع) چنین فرمود، یا امام مهدی (ع) چنین فرمود... یا آنان می‌گویند: ما اصلاً دعوت شما را قبول نداریم، چگونه سخنت را که در منابع وجود ندارد تصدیق کنیم، و چگونه ثابت می‌کنید که آن صحیح است!! برادرم... آیا محمد رسول الله (ص) بر یهود و نصارا احتجاج نکرد که در کتاب‌های آنان موجود و مذکور است و به‌ ایشان بشارت داده شده است؟ خداوند متعال فرمود: ﴿الَّذِینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِی الأُمی‌آلَّذِی یجِدُونَهُ مَکتُوباً عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ ... فَالَّذِینَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِی أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَـئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾([200]). (همانها که از فرستاده، پیامبر «امی» پیروی می‌کنند؛ پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، می‌یابند؛ آن‌ها را به معروف دستور می‌دهد، و از منکر باز می‌دارد؛ چیزهای پاکیزه را برای آن‌ها حلال می‌شمرد، و ناپاکی‌ها را تحریم می‌کند؛ و بارهای سنگین، و زنجیرهایی را که بر آن‌ها بود، بر می‌دارد، پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنان رستگارانند). می‌بینم شما مسئله را برعکس کردید، امیدوارم که به آن دقت کنید، به‌این که یکی از قوی‌ترین برهان‌ها این که انسان بر غیرش باچیزی احتجاج کند که به آن مُلزم است و آن‌چه نزد آنان موجود و ثابت است. اما اگر اصرار داری چیز جدیدی بشنوید یا مطالعه نمایید، این کتاب متشابهات است که پُر از مسائل جدید است، آیا در آن تدبر کردید یا خیر؟ این حاکمیت خداست که سید احمدالحسن (ع) به آن دعوت می‌کند و چیزی که فقهای آخرالزمان آن را ترک کردند و به قانون آخر تاریخ -دِمُکراسی آمریکایی- اقرار کردند. اما در مورد قبر زهرای صدیقه (ع)؛ آیا مثلاً می‌خواهید نبش قبر کنید تا باور کنید... فرض کن که سید احمدالحسن (ع) فردی نبود که قبر ایشان را مشخص کرده، بلکه خود امام مهدی (ع) به مکان قبر ایشان خبر داده است، آیا برای تصدیق ایشان شرط می‌گذارید که برایت قبر را نبش کند؟! پناه برخدا سید احمدالحسن (ع) در مورد قبر زهرا (ع) خبرداده است و فرمود: هر فردی می‌خواهد در این مورد یقین حاصل کند به نزد قبر برود و درآن جا برای برآوردن حاجات خود از خداوند درخواست کند، وان شاء الله تعالی پاسخ دادن خداوند متعال را می‌بیند. اما شما فقط با حواس پنجگانه‌ات رفتار می‌کنی و هر چیزی غیر از آن، وجود ندارد؟! اما عکس ایمان بر آن متوقف نیست، و شما مکلف به اعتقاد به امام مهدی (ع) هستید با اینکه ‌ایشان را اصلاً ندیدید، بلکه از خلال روایاتی که در حال حاضر می‌خوانید برایت این مسئله ثابت شده است، و همان‌طور که می‌گویید که آن‌ها مسئله جدیدی نیستند، فرض کن الان امام مهدی (ع) ظهور کرده و با آن روایات بر شما احتجاج نمود، آیا به ‌ایشان می‌گویید: این روایات را مطالعه کردیم ولی مسئله جدیدی نیستند؟! برادرم... خداوند متعال فرمود:﴿... وَمَن لَّمْ یجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ﴾([201]). (و خدا به هر کس نوری نداده باشد او را هیچ نوری نخواهد بود). سید احمدالحسن (ع) می‌فرماید: هدایت را از خداوند متعال درخواست کنید و از احمدالحسن درخواست نکنید. در آخر از خداوند می‌خواهم به شما برای شناخت حق و یاری آن و ثبات بر آن توفیق دهد، او شنوای پاسخ گوست. هیئت علمی أنصار امام مهدی (مکن الله له فی الأرض) شیخ ناظم عقیلی محرم الحرام/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 520: آیا غضب الهی فقط بر عراق سایه افکنده است؟!

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. اللهم صلِّ علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً کثیراً. بعد سلام برشما ای سید جلیل و محترم، مولایم و مولای هر مرد و زن مسلمان سید احمدالحسن (ع). مولایم، پرسشی دارم در خصوص خشم خداوند که الان شامل مردم عراق شده است، آیا این خشم فقط بر عراق است، مولایم، من می‌بینم که بیشتر اتفاقات در عراق اتفاق می‌افتد و می‌بینم بقیه دولت‌ها در رفاه هستند، انگار مانند ما مسلمان نیستند، پرسشم این است: چرا فقط تمام این مصیبت‌ها برعراق وارد می‌شود؟ آیا آن تحت تاثیر دعای امام حسین (ع) است، یا چیز دیگری است؟ امیدوارم که پاسخ پرسشم را بدهید. از شما تشکر بسیار می‌کنم، و از شما معذرت‌خواهی می‌کنم، و اگر در کلمه‌ای کوتاهی کردم می‌خواهم که از من در گذرید، و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته. فرستنده: نوره سویفی - کانادا پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآله الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. وعلیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿... وَمَا کنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولاً﴾([202]). (و عذاب نمی‌کنیم تا اینکه فرستاده‌ای بفرستیم). امام مهدی (ع) به عراق وصی و فرستاده‌اش را فرستاد، ولی او را تکذیب کردند و به استهزاء گرفتند، و او را طَرد کردند، و خونش را حلال شمردند، و حسینیه‌های او را مُنهدم کردند، و انصارش را کشتند، و جسدهای پاک‌شان را به بدترین نوع مُثله کردند، و بقیه آنان از خانواده‌شان طرد شده‌اند، و یا در زندان هستند که منافقین آنان را عذاب می‌کنند، آنان که با ستم و جورشان از صدام ملعون سبقت جستند، شما الان می‌بینید که همه مردم در عراق نسبت به کاری که حکومت بغداد با انصار امام مهدی (ع) انجام دادند خشنود هستند، بلکه بعضی از آنان به خاطر کشتن انصار امام مهدی (ع) به بعضی دیگر تبریک می‌گویند. آیا این کفایت نمی‌کند تا عذاب الهی به عراق و اهل آن برسد، مردمی‌که نه پیامبری را یاری دادند و نه امامی را، بلکه قبرهای اولیاء در عراق افزایش پیداکرده است، چون هر زمانی امامی برایشان می‌آمد او را خوار می‌کردند و می‌کشتند...الخ. اما بقیه عالم الان زلزله‌ها وبیماری‌ها و مشکلات مالی و جنگ‌ها و مشکلاتی که به آنان رسیده است را مشاهده می‌کنید... آن چه می‌آید بزرگ‌تر و شدیدتر است، و این به غیر از مقدمه عذاب چیز دیگری نیست. و عراق تا الان عذاب بزرگ بر آن نازل نشده و این عذاب پایین‌تر است، همان‌طور که خداوند متعال فرمود: ﴿وَلَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَی دُونَ الْعَذَابِ الْأَکبَرِ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ﴾([203]). (به آنان از عذاب نزدیک (عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ (آخرت) می‌چشانیم، شاید بازگردند!). از خشم خداوند به او پناه می‌بریم و گذشت از گناهان و کوتاهی‌مان را از وی می‌خواهیم. خداوند شما را برای انجام هر کار خوبی موفق کند، التماس دعا. هیئت علمی أنصار امام مهدی (مکن الله له فی الأرض) شیخ ناظم عقیلی محرم الحرام/ 1431 هـ * * *

-پرسش/ 521: چگونه انسان موفقیتش در امتحان نخستین را دریابد؟

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته. اللهم صلِّ علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً کثیراً. آقا و مولایم یمانی آل محمد، از خداوند برای شما پشتیبانی و توفیق می‌خواهم، شما در پاسخ‌های روشنگرانه از راه‌ اینترنت ذکر کردید که انسان در حال حاضر در امتحان دوم است و آن امتحان زندگی دنیاست، امتحان اول در عالم ذر بوده است، چگونه انسان بفهمد که در امتحان اول پیروز شده است؟ آیا فردی که در امتحان اول پیروز شده در امتحان دوم پیروز می‌شود؟ مولایم یمانی آل محمد چگونه است؟ از شما متشکرم و به خاطر وسعت سینه شما برای ما متشکرم. پرسش دوم این است: در مورد مثلث بِرمودا چه می گویید و راز آن چیست؟ مولایم خداوند شما را از هر بدی محافظت کند، آقایم از شما می‌خواهم که برایم دعا کنید، من خانم فقیر و حقیر و پر از گناهان هستم. آقایم، خدانگهدار شما. فرستنده: نوره سویفی - کانادا پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآله الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً. وعلیکم السلام و رحمة الله و برکاته. خواهر با فضیلتم... از علم خداوند چیزی درآسمان‌ها و زمین پنهان نیست، و او آفریده‌هایش که در امتحان اول پیروز شدند را می‌داند و می‌داند کدامیک از آنان شکست می‌خورد، و هم‌چنین می‌داند فردی که در امتحان اول پیروز شده، در امتحان دوم پیروز می‌شود، و فردی که در امتحان اول شکست خورده، در دومی‌شکست می‌خورد، و این امتحان برای اقامه بیشتر حجت بر مردم است... و با همه این کافرین در آخرت می‌خواهند که خداوند آنان را بازگرداند و برای بار سوم آنان را امتحان کند، تا کار شایسته انجام دهند، و خداوند متعال به آنان پاسخ می‌دهد: اگر باز می گشتند، به کفر و سرپیچی خود باز می‌گردند. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَلَوْ تَرَی إِذْ وُقِفُواْ عَلَی النَّارِ فَقَالُواْ یا لَیتَنَا نُرَدُّ وَلاَ نُکذِّبَ بِآیاتِ رَبِّنَا وَنَکونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ * بَلْ بَدَا لَهُم مَّا کانُواْ یخْفُونَ مِن قَبْلُ وَلَوْ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ﴾([204]). (و ای کاش هنگامی‌که بر آتش عرضه می‌شوند، می‌دیدی که می‌گویند: کاش بازگردانده می‌شدیم و آیات پروردگارمان را تکذیب نمی‌کردیم و از مؤمنان می‌شدیم. بلکه آن‌چه را پیش از این نهان می‌داشتند، برای آنان آشکار شده است. و اگر هم بازگردانده شوند قطعاً به آن‌چه از آن منع شده بودند برمی‌گردند و آنان دروغگویند). و خداوند متعال می‌فرماید: ﴿حَتَّی إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحاً فِیمَا تَرَکتُ کلَّا آن‌ها کلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَی یوْمِ یبْعَثُونَ﴾([205]). (تا آنگاه که مرگ یکی از ایشان فرا رسد، می‌گوید: پروردگارا، مرا بازگردانید، شاید من در آن‌چه وانهاده‌ام کار نیکی انجام دهم. نه چنین است، این سخنی است که او گوینده آن است و پشاپیش آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته خواهند شد). و أبی جعفر (ع) می‌فرماید: (لو علم الناس کیف ابتداء الخلق ما اختلف اثنان، إن الله قبل أن یخلق الخلق قال: کن ماء عذباً أخلق منک جنتی وأهل طاعتی، وکن ملحاً أجاجاً أخلق منک ناری وأهل معصیتی، ثم أمرهما فامتزجا، فمن ذلک صار یلد المؤمن الکافر والکافر المؤمن، ثم أخذ طیناً من أدیم الأرض فعرکه عرکاً شدیداً فإذا هم کالذر یدبون، فقال لأصحاب الیمین: إلی الجنة بسلام، وقال لأصحاب الشمال: إلی النار ولا أبالی، ثم أمر ناراً فأسعرت، فقال لأصحاب الشمال: ادخلوها، فهابوها، فقال لأصحاب الیمین: ادخلوها، فدخلوها، فقال: کونی برداً وسلاماً، فکانت برداً وسلاماً، فقال أصحاب الشمال: یا رب، أقلنا، فقال: قد أقلتکم فادخلوها، فذهبوا فهابوها، فثم ثبتت الطاعة والمعصیة فلا یستطیع هؤلاء أن یکونوا من هؤلاء، ولا هؤلاء من هؤلاء)([206]). (اگر مردم می‌دانستند آفرینش چگونه آغاز شده است حتی دو نفر هم با یکدیگر اختلاف نداشتند، خداوند قبل از اینکه آفریده‌ها را بیافریند فرمود: آب شیرین باش تا بهشتم و اهل اطاعتم را بیافرینم، شور باش تا آتشم و اهل معصیتم را بیافرینم، سپس دستور داد و با یکدیگر مَمزوج شدند، به‌ این خاطر مومن کافر می‌زاید و کافر مومن می‌زاید، سپس گِلی از روی زمین گرفت و آن را به شدت با هم مخلوط کرد، ناگهان آنان مانند ذره‌ای شدند که به آرامی‌شروع به حرکت کردند، به اصحاب یمین فرمود: با سلام به سمت بهشت روید، وبه اصحاب شمال فرمود: به سمت آتش بروید و من اِبایی ندارم، سپس دستور داد آتشی روشن کنند و آن خروشان شد، به اصحاب شمال فرمود: وارد آن شوید، از آن ترسیدند، و به اصحاب یمین فرمود: وارد آن شوید، وارد آن شدند و فرمود: سرد و به سلامت باش، و آتش سرد و به سلامت شد، اصحاب شمال گفتند: پروردگارا، از ما درگُذر، فرمود: درگذشتم، وارد آتش شوید، رفتند ولی از آن ترسیدند، از همین جا بود که اطاعت و معصیت ثابت شد، نه آنان توانستند که از آنان شوند و آنان نیز نتوانستند از آنان شوند). اما در مورد مثلث برمودا سید احمدالحسن (ع) در مورد آن الان چیزی نفرموده است. وفقک الله لکل خیر، وأسئلک الدعاء. هیئت علمی أنصار امام مهدی (مکن الله له فی الأرض) شیخ ناظم عقیلی محرم الحرام/ 1431 هـ * * * فهرست مقدمه 5 محور اول: پاسخ‌های عقایدی 14 پرسش/403: 14 پرسش/ 404: 14 پرسش/ 405: 16 پرسش/ 406: 19 پرسش/ 407: 19 پرسش/ 408: 20 پرسش/ 409: 22 پرسش/ 410: 23 پرسش/ 411: 24 پرسش/ 412: 25 پرسش/413: 26 پرسش/ 414: 27 پرسش/ 415: 28 پرسش/ 416: 29 پرسش/ 417: 30 پرسش/ 418: 33 پرسش/ 419: 34 پرسش/ 420: 35 پرسش/421: 37 پرسش/ 422: 38 پرسش/ 423: 44 پرسش/ 424: 45 پرسش/ 425: 47 پرسش/ 426: 48 محور دوم : پرسش‌های فقهی 51 پرسش/ 427: 51 پرسش/ 428: 51 پرسش/ 429: 52 پرسش/ 430: 52 پرسش/ 431: 53 پرسش/ 432: 53 پرسش/ 433: 54 پرسش/ 434: 55 پرسش/ 435: 56 پرسش/ 436: 58 پرسش/ 437: 59 پرسش/ 438: 59 پرسش/ 439: 60 پرسش/ 440: 61 پرسش/ 441: 62 پرسش/ 442: 63 پرسش/ 443: 64 پرسش/ 444: 67 پرسش/ 445: 68 پرسش/ 446: 68 پرسش/ 447: 69 پرسش/ 448: 70 پرسش/ 449: 71 محور سوم : پاسخ های متفرقه 72 پرسش/450: 72 پرسش/451: 72 پرسش/452: 73 پرسش/453: 75 پرسش/454: 76 پرسش/455: 77 پرسش/456: 78 پرسش/457: 79 پرسش/458: 82 پرسش/459: 83 پرسش/460: 84 پرسش/461: 85 پرسش/462: 87 پرسش/463: 88 پرسش/464: 88 پرسش/465: 90 پرسش/466: 96 پرسش/467: 100 پرسش/468: 100 پرسش/469: 101 پرسش/470: 103 پرسش/471: 104 پرسش/472: 108 پرسش/ 473: 108 پرسش/ 474: 109 محور چهارم: تأویل رؤیا 115 پرسش/ 475: 115 پرسش/ 476: 117 پرسش/ 477: 118 پرسش/ 478: 119 پرسش/ 479: 120 پرسش/ 480: 122 پرسش/ 481: 124 پرسش/ 482: 126 پرسش/ 483: 128 پرسش/ 485: 130 پرسش/ 486: 130 پرسش/ 487: 131 پرسش/ 488: 132 پرسش/ 489: 133 پرسش/ 490: 135 پرسش/ 491: 136 پرسش/ 492: 137 پرسش/ 493: 138 پرسش/ 494: 143 پرسش/ 495: 144 پرسش/ 496: 145 پرسش/ 497: 146 پرسش/ 498: 148 پرسش/ 499: 148 پرسش/ 500: 149 پرسش/ 501: 150 پرسش/ 502: 151 پرسش/ 503: 151 پرسش/ 504: 152 قسمت دوم: پاسخ‌های أنصار امام مهدی (ع) 154 پرسش/ 505: 154 پرسش/ 506: 154 پرسش/ 507: 155 پرسش/ 508: 156 پرسش/ 509: 157 پرسش/510: 159 پرسش/ 511: 165 پرسش/ 512: 172 پرسش/ 513: 176 پرسش/ 514: 177 پرسش/ 515: 177 پرسش/ 516: 179 پرسش/ 517: 181 پرسش/ 518: 242 پرسش/ 519: 246 پرسش/ 520: 249 پرسش/ 521: 251

پا ورقی ها

[1] - شمس: 3 – 1.

[2] - مائدة: 15.

[3] - شمس: 9.

[4] - البقرة: 54.

[5] - المائدة: 20.

[6] - ذاریات: 55.

[7] - الأنعام: 92.

[8] - یس: 11.

[9] - الأنفال: 29.

[10] - الأنبیاء: 63.

[11] - بقرة: 183.

[12] - بقرة: 2.

[13] - حدید: 28.

[14] - بقرة: 3 – 2.

[15] - اسراء: 1.

[16] - انفطار: 8.

[17] - یس: 78.

[18] - یس: 81 – 82.

[19] - حدید: 25.

[20] - بقرة: 260.

[21] - کافی: ج1 باب معانی اسماء واشتقاق آنها ص87 ح2.

[22] - کافی: ج1 ص113 ح2.

[23] - مؤمنون: 115 – 112.

[24] - محمد: 15.

[25] - فتح: 2 – 1.

[26] - دخان: 18 – 17.

[27] - دخان: 24 – 17.

[28] - قصص: 6 – 5.

[29] - انعام: 99.

[30] - بقرة: 286.

[31] - قصص: 88.

[32] - کتاب کشف الغمة فی معرفة الأئمة - اربلی: ج3 ص241.

[33] - بقرة: 284.

[34] - زمر: 68.

[35] - دخان: 59 – 51.

[36] - حج: 15.

[37] - الملک: 4.

[38] - الملک: 3 – 4.

[39] - الملک: 5.

[40] - قدر: 1.

[41] - بقرة: 23.

[42] - اعراف: 10.

[43] - بقرة: 246.

[44] - واقعة: 79.

[45] - بصائر الدرجات - محمد بن حسن صفار: ص549، مختصر بصائر الدرجات - حسن بن سلیمان حلی: ص82.

[46] (یعنی به عبارت دیگر نیاز به وکیل نیست، بلکه خود خانم و همسر می‌تواند این عبارات را بگویند). (توضیح مترجم)

[47] - لقمان: 15.

[48] - نساء: 64.

[49] - فتح: 10.

[50] - طه: 25 – 29.

[51] - شعراء: 10 – 13.

[52] - طه: 36.

[53] - زخرف: 52.

[54] - قصص: 34.

[55] - زخرف: 51 – 54.

[56] - علل الشرائع: ج1 بـ 122 ح12 ص150 – 151.

[57] - توبة: 33.

[58] - گونه‌ای خرچنگ دریائی است. (توضیح مترجم)

[59] - اعراف: 54.

[60] - محمد: 6.

[61] - اسراء: 11.

[62] - طارق: 10.

[63] - یوسف: 83.

[64] - یوسف: 18.

[65] - عبس: 24.

[66] - کمال الدین وتمام النعمة بـ 20 ح45 ص201.

[67] - بقرة: 54.

[68] - مائدة: 20.

[69] - اسراء: 15.

[70] - کافی ج1 ص299.

[71] - روم: 7.

[72] - بقرة: 74.

[73] - حدید: 25.

[74] - کافی ج1 باب کراهت توقیت.

[75] - مائدة: 3.

[76] - صحیح بخاری، باب فرموده خداوند: (وأنفقوا فی سبیل الله ولا تلقوا بأیدیکم إلی التهلکة) از کتاب تفسیر از جزءسوم ص71.

[77] - مائدة: 87.

[78] - صحیح مسلم ج4 باب إهلال النبی صلی الله علیه وسلم وهدیه.

[79] - صحیح مسلم ج4 باب حجة النبی صلی الله علیه وسلم.

[80] - محدث لفاضل: ص554 رقم 746، والبدایة والنهایة - ابن کثیر: ج8 ص160، وتدوین السنة الشریفة: ص431.

[81] - أخبار المدینة المنورة - ابن شیبة: ج3 ص800.

[82] - کنز العمال ج10 باب درآداب علماء – فصل در روایت حدیث رقم (29476).

[83] - تقیید العلم: ص52.

[84] - طبقات کبری - ابن سعد: ج1 ص140 چاپ لیدن.

[85] - تذکرة الحفاظ: ج1 ص5، وکنز العمال: ج10 ص285، وتدوین القرآن: ص370.

[86] - تذکرة الحفاظ - ذهبی: ج1 ص5، وعلوم الحدیث: ص39.

[87] - الاعتصام بحبل الله المتین: ج1 ص30، وتدوین السنة الشریفة: ص264، وتذکرة الحفاظ: ج1 ص5، وکنز العمال: ج1 ص285.

[88] - با این مضمون وبا الفاظ مختلف احادیث زیادی وارد شده است برای مثال به کتاب: جواهر الکلام ج29 ص12 نگاه کنید.

[89] - مزار: محمد بن مشهدی: ص134

[90] - غیبت نعمانی: ص290.

[91] - معجم موضوعی: ص451.

[92] - بحار الأنوار: ج53 ص94.

[93] - إلزام الناصب ج2 ص143، بشارة الإسلام: ب12 ص168.

[94] - مناقب آل أبی طالب ج3: ابن شهر آشوب: ص337. وبحار الأنوار ج46 ص289.

[95] - کافی: ج2 ص304.

[96] - نمل: 14.

[97] - نساء: 54.

[98] - اعراف: 176.

[99] - نهج البلاغة ج4 ص95.

[100] - یوسف: 18.

[101] - غیبت نعمانی: ص297.

[102] - احقاف: 9.

[103] - قصص: 21.

[104] - کمال الدین –شیخ صدوق ص354- 355. غیبت طوسی 170.

[105] - زخرف: 28.

[106] - بحار الأنوار ج36 ص357.

[107] - علل الشرائع ج1 بـ 159 ح2 ص211.

[108] - معانی الأخبار: ص94.

[109] - معانی الاخبار: ص91.

[110] - غیبت - نعمانی: ص305.

[111] - کافی: ج1 ص535.

[112] - کافی: ج1 ص535.

[113] - کافی: ج1 ص535.

[114] - بحار الأنوار: ج4 ص119.

[115] - کمال الدین وتمام النعمة: ص77.

[116] - تفسیر صافی - فیض کاشانی: ج4 ص75.

[117] - غیبت نعمانی: ص336.

[118] - غیبت نعمانی: ص337.

[119] - غیبت نعمانی: ص242 – 243.

[120] - غیبت طوسی: ص307.

[121] - إلزام الناصب: ج2 ص174 – 190.

[122] - کمال الدین وتمام النعمة: ص254 – 256.

[123] - قدر: 1 – 3.

[124] - قدر: 4.

[125] - إلزام الناصب در إثبات حجت غائب: ج1 ص100 – 102.

[126] - صافات: 83.

[127] - بحار الأنوار: ج82 ص80.

[128] - کمال الدین وتمام النعمة: ص358.

[129] - غیبت - شیخ الطوسی: ص280.

[130] - مصباح المتهجد - شیخ طوسی: ص411.

[131] - فرقان: 11.

[132] - غیبت نعمانی: ص86 – 87 باب4 ح13.

[133] - غیبت نعامنی: ص87 باب4 ح15.

[134] - غیبت - نعمانی: ص143 – 144 باب10 ح2.

[135] - شمس: 1 – 10.

[136] - تفسیر قمی: ج2 ص424، کافی: ج8 ص50 بالفظ خیلی نزدیک.

[137] - لیل: 1 – 2.

[138] - تفسیر قمی: ج2 ص425.

[139] - کافی: ج8 ص122 – 123.

[140] - مدینة المعاجز: ج 5 ص 73، دلائل الإمامة: ص 236 و بعدازآن.

[141] - اسراء: 78.

[142] - مدثر: 32 – 39.

[143] - بحار الأنوار: ج 8 ص 273.

[144] - مدثر: 31، 35، 37، 39، 43، 49، 54.

[145] - کافی: ج 1 ص 432 - 434.

[146] - مدثر: 31، 37، 46، 49، 52، 53.

[147] - بحار الأنوار: ج 24 ص 325 – 327.

[148] - خصال - شیخ صدوق: ص 488.

[149] - خصال - شیخ صدوق: ص 488.

[150] - قصص: 34.

[151] - بقرة: 124.

[152] - زخرف: 28.

[153] - انبیاء: 23.

[154] - کمال‌الدین و تمام النعمة: ص 358 – 359.

[155] - کافی: ج 2 ص 255.

[156] - غیبت - شیخ طوسی: ص 478 – 479 ح 505.

[157] - غیبت - شیخ طوسی: ص 224 ح 188.

[158] - بحار الأنوار: ج 48 ص 270.

[159] - زخرف: 28.

[160] - کمال‌الدین و تمام النعمة: ص 416 – 417.

[161] - انفال: 75.

[162] - علل الشرائع: ج 1 ص 207.

[163] - نور: 55.

[164] - حج: 47.

[165] - خصال صدوق: ص 474 – 475.

[166] - تفسیر ابن أبی حاتم: ج 8 ص 2628 ح 14769.

[167] - وسائل شیعة (آل البیت): ج 27 ص 115 ح 33355.

[168] - نساء: 26.

[169] - عنکبوت: 69.

[170] - حج: 74.

[171] - اسراء: 15.

[172] - توبة: 67.

[173] - بقرة: 15.

[174] - آل‌عمران: 54.

[175] - نساء: 142.

[176] - بقره: 9.

[177] - توبة: 79.

[178] - توحید - شیخ صدوق: ص 163.

[179] - توحید - شیخ صدوق: ص 404 – 405.

[180] - توحید - شیخ صدوق: ص 399 – 400.

[181] - انفال: 29.

[182] - تفسیر قمی: ج 1 ص 272.

[183] - طلاق: 2.

[184] - تفسیر مجمع‌البیان: ج 10 ص 43.

[185] - بحارالانوار: ج 8 ص 163.

[186] - بحار الأنوار: ج 9 ص 323 – 326.

[187] - کافی: ج 2 ص 444.

[188] - آل‌عمران: 31.

[189] - بقرة: 6.

[190] - یس: 10.

[191] - رعد: 17.

[192] - عوالی اللئالی - ابن أبی جمهور احسائی: ج 1 ص 56.

[193] - توحید - شیخ الصدوق: ص 347 باب 56 ح 6.

[194] - نور: 40.

[195] - زمر: 37.

[196] - ممتحنة: 8.

[197] - تحریم: 6.

[198] - زمر: 9.

[199] - یونس: 35.

[200] - اعراف: 157.

[201] - نور: 40.

[202] - اسراء: 15.

[203] - سجدة: 21.

[204] - انعام: 27 – 28.

[205] - مؤمنون: 99 – 100.

[206] - کافی: ج2 ص6 – 7.