متن کتاب

انتشارات انصار امام مهدی(ع) پاسخ‌های روشنگر بر بستر امواج (جلد اول) سید احمد الحسن(ع) گردآوری و تنظیم هیأت علمی انصار امام مهدی(ع) مترجم گروه مترجمان انتشارات انصار امام مهدی(ع) نام کتاب: پاسخ‌های روشنگر بر بستر امواج (جلد اول) نویسنده: احمد الحسن(ع) گردآوری و تنظیم: هیأت علمی انصار امام مهدی(ع) مترجم: گروه مترجمان انتشارات انصار امام مهدی(ع) نوبت انتشار: دوم تاریخ انتشار: 1394 کد کتاب: 2/120 ویرایش ترجمه: دوم جهت کسب اطلاعات بیشتر در خصوص دعوت مبارک سید احمد الحسن(ع) به تارنماهای زیر مراجعه نمایید. www.almahdyoon.co/ir www.almahdyoon.co فهرست پیش‌گفتار 7 پرسش 1: چگونه می‌توانم سید احمد الحسن(ع) را تصدیق نمایم 9 پرسش 2: مضمون دعوت شما و اهدافش چیست؟ 9 پرسش 3: چگونه عیسی(ع) پشت غیرپیامبر نماز می‌خواند؟! 10 پرسش 4: مفهوم عبارت: «اما خمس، برای شیعیان ما مباح شد....» 11 پرسش 5: منظور از سگ اصحاب کهف چیست؟ 12 پرسش 6: تفسیر رویای رسیدن به حضور امیر المومنین(ع) 13 پرسش 7: تفسیر رؤیا در مورد پشت بام و باغ سرسبز 14 پرسش 8: آیا میوه چیدن آدم(ع) روی درخت تأثیر داشت؟ 15 پرسش 9: چگونه به عوام ثابت می‌کنی که چنین هستی؟! 15 پرسش 10: چگونگی عمل به علم حروف 16 پرسش 11: آیا زمان مرگ‌تان را می‌دانید؟ 16 پرسش 12: ویژگی‌هایی که شما را شایسته‌ی این مهم نموده، کدام است؟ 17 پرسش 13: آیا شما از محتومات و تمثیل کدام شخصیت می‌باشی؟ 18 پرسش 14: سخن خداوند متعال: «و اذ قال موسی لقومه.... التواب الرحیم» 19 پرسش 15: چگونه با دلایل عقلی و نقلی ثابت می‌کنید که شما سفیر پنجم هستید 25 پرسش 16: آیا ممکن است بر شما نیرویی مسلط شده باشد؟ 37 پرسش 17: این نشانه‌ی روح اخلاقی والای شما است. 37 پرسش 18: چطور امام شما به شما نیاموخته من کی هستم و تحصیلاتم چقدر است؟! 38 پرسش 19: آیا شما وصیّ امام مهدی(ع) هستی یا فرزند او؟ 39 پرسش 20: نکاتی از داستان موسی(ع) در سفرش برای دیدار با حضر(ع) 40 پرسش 21: زندگی‌نامه‌ی سید احمد الحسن(ع) 43 پرسش 22: آیا می‌توانید از غیبیاتی که اجازه‌شان داده شده است، مرا آگاه نمایید؟ 45 پرسش 23: روح القدسی که در قرآن آمده است، کیست؟ 45 پرسش 24: سخن خداوند متعالی: «و من یتق الله یجعل له مخرجاً....» 47 پرسش 25: گروه‌هایی که شمشیر امام(ع) به سویشان کشیده می‌شود 48 پرسش 26: وظیفه‌ی من در رابطه با دعوت مبارک چیست؟ 48 پرسش 27: توقیع سمری 49 پرسش 28: سید نزد چه کسی درس خوانده و آیا او از نسل امام(ع) است 51 پرسش 29: آیا جایز است که زن بدون محرم به زیارت برود؟ 52 پرسش 30: نقشه‌ی دینی که آورده‌اید چیست؟ 53

پرسش 31: شناخت شجره‌نامه‌ی کامل

55 پرسش 32: شناخت اصل موضوعی که به آن دعوت می‌نمایید 55 پرسش 33: چطور می‌توان چنین ادعایی را تصدیق نمود؟! 57 پرسش 34: ادعای قیسی و نامه‌ی تکذیبیه‌ی نامه‌ی وصایت 58 پرسش 35: سؤال ماجد المهدی درباره‌ی دو اسم مخفی در سوره‌ی فاتحه 62 پرسش 36: چگونه می‌توانم تصدیق کنم و حال آنکه مدعیان بسیارند 77 پرسش 37: چرا قرآن بر حسب نازل شدن جمع نشده است 78 پرسش 38: چرا پلیس محکوم می‌شود و حال آنکه آنها هدفشان فقط معیشتشان است 79 پرسش 39: حکم تراشیدن موی گونه‌ها در آرایشگاه‌ها چیست؟ 80 پرسش 40: منظور از رود، خورشیدپرستان و برائت از علی(ع) در زمان قائم چیست؟ 80 پرسش 41: عم با احتیاط به رساله‌های سه‌گانه 84 پرسش 42: آل فلان در صیحه‌ی جرئیل(ع) چه کسانی هستند؟ 84 پرسش 43: ازدواج زن مسلمان با مرد مسیحی. 85 پرسش 44: چگونه شناخت احکام ممکن است در حالی که شما مرجعیت را باطل می‌دانید؟ 86 پرسش 45: تهدید حمد آل ملحان 86 پرسش 46: اگر مرا شفا دهی، خادمت خواهم شد. 88 پرسش 47: بیست سؤال متنوع 90 پرسش 48: چگونگی مشاهده‌ی امام مهدی(ع) و دعوت به مناظره 94 پرسش 49: چرا برای عامه‌ی مردم معجزه ظاهر نمی‌کنی؟ 95 پرسش 50: لطفا تفاصیل خمس و زکات را بفرمایید. 97 پرسش 51: چه چیزی شما را از سایر مدعیان متمایز می‌سازد؟! 98

-پیش‌گفتار

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً سؤال‌های دریافت شده از طریق اینترنت که ارسال‌کننده‌های آنها و همچنین ما که جاهل و تقصيركاریم، مشتاق دریافت پاسخ‌هایشان هستیم.... تا از نور شما بهره‌ای گیریم و از علم شما به ما افزوده گردد.... علم محمد و آل محمد(ع).... و از میوه‌ی محمد و آل محمد که سلام و صلوات پروردگارم بر همه‌ی ایشان باد، تناول کنیم.... و افتخار ما این است که این میوه را از دست مباک شما برگرفته‌ایم.... و چه دستی! دستی که معصوم را لمس و با او مصافحه نموده است.... و حتی این دست، بخشی از وجود او(ع) می‌باشد. خداوند این دست را برای یاری دینش و انتشار فضل و رحمتش حفظ فرماید.... عذر تقصیر دارم! کسی که به خدمت پروردگارش مشرّف شده أبو محمّد الجابر بسم الله الرحمن الرحیم

-پرسش 1: چگونه می‌توانم سید احمد الحسن(ع) را تصدیق نمایم

چگونه می‌توانم از طریق کوتاه‌ترین راه باور کنم که سید احمد الحسن، فرستاده و وصیّ امام مهدی(ع) می‌باشد؟ زینب موسوی - 16 صفر 1426 هـ‌.ق[1] پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمین کوتاه‌ترین راه ایمان به غیب، خودِ غیب است. بعد از اینکه سه روز روزه گرفتی و به حضرت فاطمه(ع) دخت گرامی پیامبر(ص) متوسّل شدی از خداوند بخواه که حقیقت را به وسیله‌ی رؤیا یا مكاشفه یا به هر نشانه‌ای از نشانه‌های غیبیِ ملکوتیِ خداوند سبحان و متعال، از سوی خداوند بشناسی. احمد الحسن

-پرسش 2: مضمون دعوت شما و اهدافش چیست؟

مضمون دعوت شما و اهدافش چیست؟ Reta Jorj - زن مسیحی - 16 صفر 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمین حضرت عیسی(ع) فرمود: «بنی آدم فقط با غذا زنده نمی‌ماند بلکه کلام خداوند نیز انسان را زنده نگه می‌دارد» و منِ بنده‌ی خداوند به شما می‌گویم که بنی آدم با غذا می‌میرد و با کلام خداوند زنده می‌شود. دعوت من همانند دعوت نوح(ع)، ابراهیم(ع)، موسی(ع)، عیسی(ع) و مانند دعوت محمّد(ص) مى‌باشد؛ اینکه توحید در جای جای کره‌ی زمین انتشار یابد. هدف من همان هدف انبیا(ع) و امامان(ع) است. من تورات، انجیل و قرآن و اختلافاتی را که در آن دارید را برایتان واضح و آشکار می‌سازم و همچنین انحراف علمای یهود، مسیحی و مسلمان و خروجشان از دین الهی و مخالفت آنها را با وصیت‌هاى پیامبران(ع) را! خواست و اراده‌ی من همان خواست و اراده‌ی خداوند سبحان ومتعال است؛ اینکه ساکنان کره‌ی زمین جز به آنچه خداوند اراده فرموده است، عمل نکنند، زمین پر از عدل و داد شود همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است، گرسنه‌ها سیر شوند و هیچ فقیری بى‌سرپناه نباشد، یتیم‌ها بعد از غم‌های طولانی شاد شوند و زنان بیوه نیازهای مادی خودی را با عزّت و کرامت به دست آورند و.... و.... و .... اینکه عدالت، رحمت و صداقت که مهم‌ترین موارد در شریعت الهی می‌باشد، فراگیر گردد. از شما تقاضا می‌کنم اعتقادت به عیسی بن مریم(ع) را به طور واضح بیان کنی و همچنین پای‌بندی‌ات به آیات انجیل را، تا بتوانم حقیقت را برای شما و برای همه‌ی کسانی که خواهان حقیقت هستند و از دو قیامت صغری و کبری و از معاد و از خداوند سبحان و متعال می‌ترسند، بیان کنم. احمد الحسن

-پرسش 3: چگونه عیسی(ع) پشت غیرپیامبر نماز می‌خواند؟!

چطور می‌گویید که پیامبر خدا عیسی(ع) در آخر الزمان ظهور می‌کند و پشت سر کسی که می‌گویید پیامبر نیست و نامش محمّد المهدی است، نماز می‌خواند؟! آیا این عجیب نیست؟! چطور یک پیامبر پشت سر کسی که پیامبر نیست، نماز می‌خواند؟! Reta Jorj - زن مسیحی - 16 صفر 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمین ای خواهر! نماز خواندن پیامبر خدا حضرت عیسی بن مریم(ع) پشت سر امام مهدی(ع) از دو احتمال خارج نیست: اول: اینکه امام مهدی(ع) برتر از عیسی(ع) باشد و به طور طبیعی امام مهدی(ع) نمی‌تواند برتر باشد مگر اینکه مقام نبوّت را نیز دارا باشدکه در این صورت، جایی برای بحث درباره‌ی اشکالی که شما طرح نمودید، وجود ندارد. با وجود اینکه من به این مورد معتقدم ولی احتمال دوّمی را نیز مطرح می‌کنم و به آن پاسخ می‌گویم. دوم: اینکه عیسی(ع) برتر از امام مهدی(ع) باشد؛ در این صورت اشکالی که شما مطرح نمودید، برای روشن شدن حق و حقیقت، جای بحث و بررسی دارد. پاسخ، در دو کتاب تورات و انجیل يا عهد قدیم و عهد جدید وجود دارد؛ همان‌طور که در قرآن نیز موجود می‌باشد. از تورات یا عهد قدیم داستان شاؤول (یا طالوت) و داوود(ع) را برای شما انتخاب می‌کنم. داوود(ع) پیامبری از پیامبران خدا و برتر از طالوت می‌باشد، با این حال داوود در ابتدا، سربازی در سپاه طالوت(ع) بود و از دستورات وی پیروی می‌کرد و تابع وی بود؛ چرا که طالوت(ع) (شاؤول) پادشاهی بود که از جانب خداوند سبحان و متعال برگزیده شده بود. داوود(ع)، جالوت (جلیات) که لعنت خدا بر او باد را وقتی سربازی از سربازان طالوت بود به هلاکت رسانید. ساموئیل اوّل،اصحاح 17را در تورات و داستان طالوت در قرآن‌کریم را بخوان. امّا از انجیل یا عهد جدید، برای شما داستان عیسی(ع) و یحیی(ع) (یا یوحنا) را انتخاب می‌کنم. عیسی(ع) برتر از یحیی(ع) بود ولی با این حال عیسی(ع) آمد تا از یوحنا یا یحیی(ع) غسل تعمید بگیرد. این عمل، تمثیلی از تقدیس و تطهیر و تزکیه می‌باشد و در این مقام، یحیی(ع) (یوحنا) تمثیل حجّت الهی بر عیسی(ع) می‌باشد. در انجيل متى اصحاح سوّم آمده است: «هنگامى كه يسوع از جليل به اردن به سوی يوحنا آمد تا از او تعمید یابد 13 يوحنا در حالی که می‌گفت «من باید از شما تعمید یابم و حال آنکه شما به سوی من می‌آیید؟!» او را منع نمود 14 يسوع پاسخ داد و به او گفت: گوش فرا گير؛ اکنون شايسته است كه ما تمام نیکی را به کمال برسانیم. پس در اين هنگام به او اجازه داد 15 هنگامى كه عیسی تعمید یافت فوراً از آب بیرون آمد و در ساعت، آسمان براى او گشوده شد؛ پس ديد كه روح خدا چونان کبوتری فرود و به سویش آمد 16 ....»[2]. در هر دو مورد، داوود و عيسى(ع) از يحيى و طالوت(ع) برتر بودند. والحمد لله وحده. احمد الحسن

-پرسش 4: مفهوم عبارت: «اما خمس، برای شیعیان ما مباح شد....»

امّا در رابطه با خمس که بر شیعه‌های ما تا روز ظهور مباح شد؛ چگونه بفهمم این عبارت شریف از آقا و مولای‌مان امام زمان(ع) است؟ علاء رزاق - 13 ربیع الأول 1426 هـ ق[3] پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمین تا فرزندانشان سالم و پاک بمانند، و انصار ایشان از فرزندان حلال می‌باشند نه حرام که اگر نطفه و جسمشان از مال حرام پرورش یابند، مورد غضب خلیفه‌ی خدا در زمینش خواهند بود. خمس، مال خاص (امام) است؛ پس صاحبش می‌تواند آن را هر جا که بخواهد، مصرف کند و کسی نمی‌تواند به ایشان معترض شود. صاحب خمس در این زمان، امام مهدی(ع) و جانشینان او می‌باشند. احمد الحسن

-پرسش 5: منظور از سگ اصحاب کهف چیست؟

ممکن است که برایمان توضیح دهید که منظور از سگ اصحاب کهف چیست یا چه کسی است؟ اگر یک سگ عادی است، چرا اسمش چند بار در این قصّه آمده و گاهی هم با صیغه‌ی جمع (... پنجمین‌شان، سگشان بود)[4] آمده است؟ علاء رزاق - 8 ربیع الأول 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمین به همراه اصحاب کهف(ع) یک سگ عادی نیز بود ولی مسأله‌ی مهّم خودِ این سگ نبود بلکه کسی بود که این سگ را هدایت می‌کرد و بر او احاطه داشت و او یک جن به نامِ قطمیر بود (جّن این قدرت را دارد که حیواناتی مثل گربه و سگ را هدایت و راهنمایی کند) و این جن (قطمیر) خواست از طریق این سگ، توجّه آنان را به وجود و قدرتش برای کمک به آنان بعد از ایمان آوردن به دعوتشان، جلب کند. قطمیر از جمله جن‌هایی است قدرت پر کردن دل‌ها از ترس و لرزانیدن قلب‌های شجاعان را دارند. خداوند متعال می‌فرماید: «وَكَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِراراً وَ لَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً»[5] (و سگشان بر درگاه غار، دو دستش را دراز کرده بود. اگر سر وقتشان می رفتی گريزان بازمی‌گشتی و از آنها سخت می‌ترسيدی) و آن که قلب‌های کسانی که نزدیکشان می‌شد را آکنده از ترس و وحشت می‌کرد، همین جن (قطمیر) بود که حراست آنها را بر عهده داشت و قطمیر یکی از یاران قائم(ع) می‌باشد[6]. احمد الحسن

-پرسش 6: تفسیر رویای رسیدن به حضور امیر المومنین(ع)

از توجّه شما به انسان گمراهی مثل خودم که به دنبال امامش هست ولی خودخواهی و حبّ دنیا مانعش می‌شود، بسیار سپاسگزارم. رؤیایی دیده‌ام که مایلم با شما در میان بگذارم و تصوّر می‌کنم درباره‌ی موضوع سید احمد الحسن باشد. یک سال پیش من و گروهی از دوستانم درباره‌ی موضوع سید احمد الحسن و میزان صحّت سخنانش بحث و گفت‌وگو می‌کردیم. در همان شب من در خواب دیدم که خودم و برادرم و دوستم سیّد غالب، جلوی دربِ مرقد امام علی(ع) ایستاده بودیم؛ همان دری که قبل از درِ ضریح مطهّر می‌باشد و به ضریح که با نور زيادى احاطه شده بود نگاه می‌کردیم. گویا ما از درِ اوّل رد شدیم و فقط درِ دوّم، مقابل ما باقى مانده بود. این رؤیای من بود و خداوند داناتر است. علاء رزاق - 7 ربیع الأول 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمین اِن شـاء الله کـه چـنـیـن اسـت. احمد الحسن

-پرسش 7: تفسیر رؤیا در مورد پشت بام و باغ سرسبز

یک بار مولا و آقایم امام زمان(ع) را در خواب دیدم که از پنجره‌ی اتاق با من صحبت می‌کرد؛ در حالی که من داخل اتاق بودم. به من فرمود: من بسیارنزدیک هستم. سپس به خانه‌ی بزرگی که نزدیک آنجا بود اشاره کرد و گفت: این خانه‌ی من است، اگر به پشت بام (آن خانه) بروی باغ سرسبز بزرگی خواهی دید. سید احمد الحسن، تفسیر این خواب چیست؟ خداوند به شما خیر دهد! علاء رزاق - 6 ربیع الأول 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمین سرسبز بودن، دین و پشت بام، بالا رفتن در ملکوت آسمان‌ها می‌باشد. این رؤیا یک صورت ساده‌ای هم دارد که پیش روی شما حاضر است: سایت انصار در اینترنت و باغ سرسبز، دانش موجود در این سایت و پشت بام، همان امواج یعنی راه اتصال به اینترنت و پنجره همان پنجره‌ی سایت و خانه‌ی بزرگ نیز خودِ سایت می‌باشد؛ چرا که پنجره در مقایسه با سایت کوچک‌تر است. احمد الحسن

-پرسش 8: آیا میوه چیدن آدم(ع) روی درخت تأثیر داشت؟

زمانی که حضرت آدم(ع) از آن درخت میوه چید آیا آن میوه‌ی چیده شده بر مجموعه تکالیف و واجبات مربوط به این درخت، تأثیری داشت؟ علاء رزاق - 13 ربیع الأول 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمین آن درخت، درخت علم آل محمّد(ع) می‌باشد که خودش تأثیر نمی‌پذیرد ولی آدم(ع) از آن درخت سود نبرد؛ چرا که اجازه‌ی چیدن از آن درخت به وی داده نشده بود. خداوند متعال می‌فرماید: «وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً»[7] (و ما پيش از اين با آدم پيمان بستيم ولی فراموش کرد و او را استوار و ثابت‌قدم نيافتيم). حتی متضرّر شد و این ضرر شامل بعضی از نسل آدم(ع) نیز شد: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآِدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى»[8] (و آنگاه که به فرشتگان گفتيم: آدم را سجده کنيد، همه سجده کردند جز ابليس که سرپيچی نمود). احمد الحسن

-پرسش 9: چگونه به عوام ثابت می‌کنی که چنین هستی؟!

بعد از سلام.... می‌خواهم بدانم شما چطور به مردم ثابت ‌کنی این گونه که اعدا می‌کنی هستی.... و نیز می‌خواهم بدانم که نظر شما درباره‌ی فقه و احکام فقهی چیست؟ آیا احکام فقهیِ شما همان احکامی هستند که فُقَهای موجود صادر ‌کنند یا فرق دارد و اگر فرق می‌کند مثالی در این مورد بزنید. با سپاس و تشکر. صادق - فوق لیسانس علوم دینی - 25 صفر 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمین من ثابت می‌کنم که چنین هستم همان طور که نوح(ع)، هود(ع) و محمّد(ص) ثابت کردند که چنان هستند. اما در رابطه با فقه، شما باید بپرسی و من جواب را برایتان می‌فرستم. احمد الحسن

-پرسش 10: چگونگی عمل به علم حروف

سلام علیکم و رحمت الله و برکاته خداوند شما را برای خدمت به دین حنیف اسلام و سنّت رسول اکرم(ص) و خاندان پاک و معصوم آن حضرت از هر گناه و معصیتی مصون دارد. خداوند شما را برای خدمت به مولایمان صاحب الزمان(ع) حفظ کند و ما و شما را از یاران و خادمان آن حضرت قرار دهد! سؤال ما از جناب سید گران‌قدر درباره‌ی علم گران‌سنگ حروف و تفصیل نحوه‌ی عمل به آن می‌باشد. از نعمت‌هایی كه خداوند به شما داده است، نیاز مردم به شما است. خداوند شما را با عزّت و وقار حفظ فرماید. صفا الدبیسی - 24 ربیع الأول 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمین پاسخ برخی از سؤال‌هایت در کتاب تفسیر سوره‌ی توحید که اگر عُمری باشد انشاء الله به زودی منتشر خواهد شد[9]، موجود می‌باشد، و همه‌ی امور از ابتدا تا انتها به دست خداوند است. شاید خداوند سبحان و متعال توفیقم داد تا در آینده کتابی درباره‌ی علم حروف منتشر کنم، انشاء الله. احمد الحسن

-پرسش 11: آیا زمان مرگ‌تان را می‌دانید؟

با سلام و تحیّات پاک.... سرور من، آیا زمان مرگتان را به واسطه‌ی امام خود می‌دانید؟ Reta Jorj - زن مسیحی - 25 ربیع الأول 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمین علامت‌ها و نشانه‌هایی را می‌شناسم که اگر آنها را ببینم زمان نزدیک شدن بازگشتم به سوی خداى سبحان و متعال را خواهم دانست. احمد الحسن

-پرسش 12: ویژگی‌هایی که شما را شایسته‌ی این مهم نموده، کدام است؟

به سید بزرگوار احمد الحسن با عرض سلام و تحیّات پاک.... ویژگی‌هایی که شما را شایسته‌ی این مأموریت کرده یا ویژگی‌هایی که شما را از دیگر فرزندان شیعه متمایز ساخته است تا مهدی(ع) شما را برای جانشینی و نمایندگی خود انتخاب کند کدام‌ها هستند؟ با سپاس. Reta Jorj - زن مسیحی - 25 ربیع الأول 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمین زمانی که خداوند با موسی(ع) سخن گفت، به او فرمود: هر وقت به مناجات آمدی با خودت کسی را بیاور که تو از او برتر باشی. موسی(ع) به هر کسی که برخورد می‌کرد جرأت نمی‌کرد به وی بگوید از او برتر است. پس انسان‌ها را رها کرد و سراغ حیوانات رفت تا اینکه از کنار یک سگ بیمارِ گَر گذر کرد. گفت: این را می‌برم. بر گردنش ریسمانی نهاد و آن را به دنبال خود کشید. اندکی از راه را رفته بود که موسی(ع) نگاهی به سگ انداخت و گفت: نمی‌دانم تو با کدام زبان خداوند را تسبیح می‌گویی؛ پس چطور می‌توانم از تو برتر باشم؟ موسی(ع) سگ را رها کرد و به مناجات رفت. پروردگار فرمود: آنچه به تو امر کردم کجا است؟ موسی(ع) فرمود: پروردگارا، نیافتمش! پس پروردگار فرمود: ای پسر عمران، اگر آن سگ را رها نمی‌کردی قطعاً نامَت را از دیوان پیامبران محو می‌کردم[10]. من بنده‌ی حقیر به فکرم خطور نمی‌کند که از سگ مریضی هم برتر باشم؛ چرا که پروردگار رؤوف رحیم مرا از گناه بزرگم در پیشگاهش آگاه ساخته است. احمد الحسن

-پرسش 13: آیا شما از محتومات هستی؟ و تمثیل کدام شخصیت می‌باشی؟

سید بزرگوار من.... سلام علیکم و ورحمة و بركاته دعوتتان را از ابتدای آغاز آن شنیدیم و سعی کردیم شما را ببینیم و در رابطه با دعوتتان با شما در نجف اشرف صحبت کنیم؛ ولی به دلیل حکمتی که خداوند از آن آگاه است، موفق به این کار نشدیم. سرورم.... خداوند با شناخت اهل بیت(ع) و تلاش برای کسب محبت ایشان(ع) بر ما منّت نهاد. ابتدا فکر می‌کردیم مرجعیّت و اجتهاد راه آشکار و درستِ نزدیک شدن ما به اهل بیت(ع) و جلب محبت آنان می‌باشد ولی خداوند بر ما منّت نهاد و ما را از ناراستی و میزان ناشایستگی آن و خیانت آنها علیه ایشان(ع) آگاه نمود. هر چه در این راه سیر کردیم، خود را دورتر از حق یافتیم (سرعت حرکت کردن، جز به دوری نمی‌افزود). پس سپاس خداوندی را که این شناخت را تقریبا ً پنج یا شش سال پیش ارزانی‌مان داشت و از آن زمان به دنبال چیزی می‌گردیم که ما را متّحد کند و اساس کیان ما را که با نیّت تقرب به سوی خداوند ویرانش کرده بودیم از نو بنیان کند؛ پس از آن که آن را آکنده از بت‌ها و راه‌های شیطانی یافتیم! پس حمد و ستایش مخصوص خداوند است و شکر از آنِ او. آقای من! ما قضیه‌ی شما را دنبال کردیم و تقریباً از تمامی چیزهایی که ارایه نمودید اطلاع یافتیم و آشکارا و نهان به سوی شما دعوت کردیم و با تکیه بر اشارات و رؤیاهایی که خداوند با آنها بر ما منّت نهاد، مردم را از شما و از حقیقتی كه از آن پیروی می‌کنید آگاه ساختیم. سرورم، از اینکه کلامم طولانی شد عذرخواهم؛ ولی سؤال‌هایی دارم که پاسخ‌گویی یا پاسخ ندان به آنها به اختیار شما است: 1 - آیا شما از محتومات (علایم حتمی) هستيد یا خیر؟ 2 - اگر شما از محتومات هستيد، در قالب کدام شخصیت مى‌باشيد؟ 3 - آیا شما از شخصیت‌های اوّل هستید یا دوّم؟ 4 - آقاى من در احادیث آمده است که امیرالمؤمنین، امام حسین و سایر ائمه(ع) به دنیا برمی‌گردند؛ آیا رجعت توسط خود امامان صورت می‌گیرد یا در قالب شخصیت‌های دیگر؟ و اگر رجعت در قالب شخص دیگر است شما بیانگر کدام شخص معصوم هستید؟ سپاس‌گذارم. فهمی صالح - 27 ربیع الأول 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمین 1، 2، 3 و 4: من، بنده‌ی حقیرِ بی‌ارزشِ ذلیلِ کم‌عمل با گناهان بسیار، خود را گناهى بزرگ در پیشگاه پروردگار رؤوف رحیم مى‌بينم. پدرم و آقایم محمّد بن الحسن المهدی(ع) به من دستور داده‌اند که این سخنان را بگویم: «من سنگی در دست امیرالمؤمنین علی(ع) هستم؛ روزی آن را انداخت تا به وسیله‌ی آن کشتی نوح(ع) را هدایت کند، و بار دیگر برای نجات ابراهیم(ع) از آتش نمرود و بار دیگر برای نجات یونس(ع) از شکم نهنگ، و موسی(ع) به وسیله‌ی آن در کوه طور با خداوند سخن گفت و آن را عصایی قرار داد تا دریاها را شکافت و زرهی برای داوود(ع)، و در جنگ احد آن زره‌پوش را به تن کرد و در جنگ صفین آن را پیچید و مخفى نمود». احمد الحسن

-پرسش 14: سخن خداوند متعال: «و اذ قال موسی لقومه.... التواب الرحیم»

بسم الله الرحمان الرحیم: «وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِإتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَیرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَیكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»[11] (و آن هنگام را که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من، شما به آن سبب که گوساله را پرستيديد، بر خود ستم روا داشتيد. اينک به درگاه آفريدگارتان توبه کنيد و يکديگر را بکشيد، که چنين کاری نزد آفريدگارتان ستوده‌تراست. پس خدا توبه‌ی شما را پذيرفت؛ زيرا او توبه‌پذير و مهربان است). به جناب سید احمد الحسن، وصیّ و فرستاده‌ی امام مهدی(ع)، سلام علیكم ورحمة الله و بركاته. من یک شهروند مسلمان شیعه هستم که دعوتتان را شنیدم و وقت زیادی صرف دعوت شما کردم؛ نه از این رو که به دعوت شما یا به خود شما ایمان دارم بلکه از این جهت که شاید خداوند سبحان دیدارم با امام زمان را به دست شما مقرر فرماید. ای سرورم، من از عبادت بت‌های انسانی یعنی کسانی که خودشان را مراجع عظام می‌نامند در حالی که استخوان‌های پوسیده‌ای بیش نیستند، خسته شدم و چقدر خوشحال شدم وقتی بیانات شما را شنیدم و اینکه شما آن بت‌هایی را که بر صدر امّت یعنی امّت محمد(ص) تکیه زده‌اند را از بین خواهید برد. چیزی که من از شما می‌خواهم این است که اگر شما از ذرّيه‌ی رسول اکرم(ص) هستید به حق جدّت مرا به دیدار امام زمان(ع) دعا کنید؛ حتى اگر در خواب نایل شوم. سرورم، من به خاطر دروی ایشان از ما، یا بهتر بگویم به خاطر دوری‌ام از ایشان بسیار ناراحت و نگرانم و هیچ چیز جز دیدارم با ایشان(ع) برایم مهم نیست. می‌خواهم کسی باشم که مورد پسند خداوند و رسول خدا(ص) می‌باشد. از اینکه وقتتان را گرفتم بسیار متأسفم ولی من شما را نور امیدی می‌بینم که از دور می‌درخشد، با سپاس. سلام بر شما.... برادر دینی شما.... ابو مریم. توجّه: اگر قرار است جوابی به این نامه داده شود می‌خواهم که خود سید احمد الحسن جواب دهد نه انصار وی؛ و تصور نمى‌كنم از پاسخ دادن به آن صرف نظر كنند زيرا اين نامه متوجّه خود ايشان می‌باشد. أبو مریم - 23 ربیع الأول 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمین برادر، ابو مریم.... من و پناه می‌برم به خدا از منیّت، بنده‌ی فقیرِ مسکینِ درمانده در پیشگاه پروردگارش، به خداوند پناه می‌برم. شما و همه‌ی کسانی که در جست‌وجوی حق هسنتد را دعوت می‌کنم به اینکه مثل ابراهیم(ع) تبری بردارند و همه‌ی بت‌هایی را که به جای خداوند پرستیده می‌شوند، نابود کنند؛ از جمله بتی که در بین دو پهلوی شما قرار دارد که همان منیّت می‌باشد. بسیار خداوند را یاد کنید و بدان، هر قدر خداوند را یاد کنید باز هم از غافلین می‌باشی تا ولىّ خدا را پیروی کنی و از سجده‌كننده‌ها باشى. مِیل به دنیا را کم کن و بدان که هر قدر زهد پیشه کنی باز هم طمعی به دنیا هست تا اینکه از آن گردنه عبور کنی و خود را از آتش دنیا و آخرت، رهایی بخشی. ابان بن تغلب می‌گوید: به ابو عبد الله(ع) عرض کردم: فدایتان شوم، معنای آیه‌ی: «فَلَا اِقْتَحَمَ الْعَقَبَة» (و از آن گردنه عبور نکرد) چیست؟ ایشان(ع) فرمودند: «کسی که خداوند او را به ولایت ما گرامی بدارد از این گردنه عبور می‌کند. ما همان گردنه‌ای هستیم که هر کس بتواند از آن بگذرد نجات یافته است». ابان می‌گوید: سکوت کرد و بعد به من فرمود: «آیا سخنی را به تو بياموزم که از دنیا و هر آنچه در آن است برایتان ارزشمندتر و بهتر است؟». گفتم: بله فدایتان گردم. ایشان(ع) فرمودند: «خداوند فرموده است: «فَكُّ رَقَبَةٍ» (آزاد کردن بنده‌ای)» سپس فرمود: «همه‌ی مردم برده و بنده‌ی آتش‌اند غیر از تو و یارانت؛ چرا که خداوند شما را به خاطر ولایت ما اهل بیت(ع) از آتش جهنم رها ساخته است»[12] و عیسی(ع) فرمود: «خوش به حال کسی که عليه من برنمى‌خيزد». خودت را در پیشگاه پروردگارت قربانی کن تا امروز و فردا به جامی برسی که پس از نوشیدن آن، دیگر هرگز تشنه نخواهى شد. بِسْمم الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ: «إِنَّا أَعْطَیناكَ الْكَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ * إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الأَبْتَرُ» (ما کوثر را به تو عطا کرديم * پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن * که بدخواه تو، خود، ابتر است). امام رضا(ع) فرمود: «از پدرم موسى بن جعفر شنيدم كه فرمود: از پدرم جعفر بن محمّد شنيدم كه فرمود: از پدرم محمّد بن على شنيدم كه فرمود: از پدرم على بن حسين شنيدم كه فرمود: از پدرم حسين بن على شنيدم كه فرمود: از پدرم على بن ابى طالب(ع) شنيدم كه فرمود: شنيدم رسول خدا(ص) فرمود: شنيدم خداوند عزوجل مى‌فرماید: لا اله الا الله دژ و قلعه‌ی استوار من است، هر کس وارد این قلعه شود از عذاب من در امان خواهد بود». هنگامی که شتر به راه افتاد، امام رضا(ع) به ما فرمود: «با شرایطی، و من از شرایط آن هستم». و حق را به شما مى‌گویم: و من از شرایط آن هستم. به نام امام مهدى(ع) به سوی شما آمده‌ام و خواهان اراده و خواست خود نيستم بلكه خواهان اراده و خواست کسی هستم که مرا فرستاده است.... پس کسی که مرا قبول نکند، پدرى که مرا فرستاده را قبول نکرده است، و حقیقت این است: کسی که پسر را اکرام نکند پدرى كه او را فرستاده اكرام نكرده است. از شما به خداوند شکایت نخواهم کرد بلکه جدّم رسول خدا(ص) از شما شکایت خواهد کرد؛ چرا که او مرا در وصيّت خود ذکر كرده است و اسم و نسب و ویژگی‌هایم را بیان فرموده است. پدرانم ائمه(ع) از شما شکایت خواهند کرد چون آنها مرا به اسم، نَسَب، خصوصیات و محل سکونتم ذکر کرده‌اند. خون امام حسین(ع) که در کربلا که به خاطر خداوند و برای پدرم(ع) و به خاطر من جاری شد، از شما شکایت خواهد کرد. و اشعیا، ارمیا، دانیال و یوحنای بربری(ع) از شما شکایت خواهند کرد؛ چرا که آنها موضوع مرا از سال‌های طولانی پیش از این، برای اهل زمین روشن کرده‌اند. با همه‌ی اينها باز شما مرا تنها می‌گذارید؟! من خواهان زندگی و نجات شما هستم، پس به خاطر خودتان مرا یاری کنید. خوش به حال کسی که خود را قربانیِ پروردگارش کند و خوش به حال کسی که علیه من برنخيزد و خوش به حال غريب‌هاى ديوانه از دید اهل زمین، كه در پیشگاه اهل آسمان، عاقلان‌اند. اگر می‌خواهی امام زمان(ع) را رؤیت کنی، چهل شب بعد از نیمه شب این دعا را بخوان: بسم الله الرحمن الرحیم اَلْلهُمَّ أَنْتَ دَليلُ الْمُتَحَيِّرين وَ مَفْزَعُ الْمَكْروبين وَ غِياثُ الْمُسْتَغيثين ما لي إلٰهٌ غَيْرَك فَأَدْعوهُ وَ لا شَريك لكَ فَأَرْجوه صَلِّ عَلى مُحمد و ال محمد وَ اجْعَلْ لِي مِنْ أَمْرِي فَرَجاً وَ اهْدِنِي لِاَ قْرَبَ مِنْ هٰذا رَشَداً قَرَعْتُ بابَكَ وَ أَنَخْتُ رَحْلِي بِساحَةِ قُدْسِكَ وَجَنابِكَ طالِباً شَهادَتَكَ وَ أَنا الْعَبْدُ الْخَسِيسُ الذَّلِيلُ وَ أَنْتَ الرَّبُّ الْعَزيزُ الْجَلِيل ، بَيِّنْ لِي أَمْرَ اَحمد الْحَسَن بِأَوْضَحِ بَيَانٍ وَ اَفْصَحِ لِسانٍ فَاِنْ كَانَ وَلِيَّكَ صَدَّقْتُهُ وَ بَايَعْتُهُ وَ نَصَرْتُهُ وَ اِنْ كانَ عَدُوِّكَ كَذَّبْتُهُ وَحَارَبْتُهُ يا مَنْ أَوْحىٰ لِلْحَوَارِيّيِنَ وَ شَهِدَ لَهُمْ بِأَنَّ عِيسى(ع) رَسُولُهُ «وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَ بِرَسُولِي قَالُوا آمَنَّا وَ اشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ»[13]، اِشْهَدْ لِي وَ بَيِّنْ لِي هٰذَا الْأَمْر فَقَدْ شَهِدَ شَعْرِي وَ بَشَرِي وَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ عَظْمِي وَ مَا أَقَلَّتِ الْأَرْضُ مِنِّي وَ رُوحِي إِنَّ شَهَادَتَكَ اَكْبَرُ شَهَادَةٍ «قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ»[14]، يٰا مَنْ عَرَضَ نَفْسَهُ لِلْكٰافِرينَ بِرِسَالَةِ مُحَمَّدٍ(ص) شَاهِداً فَقَالَ «وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ»[15]، «أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئاً هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِ كَفَى بِهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»[16]، «قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيراً بَصِيراً»[17]، فَزَهِدْوا بِشَهَادَتِكَ، اِشْهَدْ لِي يٰا رَبِّ فَإِنِّي لٰا اَزْهَدُ بِشَهَادَتِكَ، وَ اَشْهَدُ أَنَّ الرُّؤْيَا حَقٌّ مِنْ عِنْدِكَ وَ طَلائِعُ وَحْيِكَ وَكَلِمَاتِكَ الَّتِي تَفَضَّلْتَ بِهٰا عَلَى الْعٰالَمِين يٰا مَنْ مَدَحَ اِبرٰاهِيمَ وَجَعَلَ النُّبُوَّةَ فِي ذُرِّيَتِه لِأَنَّهُ صَدَّقَ الرُّؤْيٰا فَقُلْتَ سُبْحَانَكَ «وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ»[18]، وَ مَدَحْتَ مَرْيَمَ فَقُلْتَ «وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا»[19]، يٰا مَنْ خٰاطَبَ مُحَمَّد(ص) فَقَالَ «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ * إِذْ قَالَ يُوسُفُ لَأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ»[20]، فَسَمَّيْتّ الرُّؤْيٰا أَحْسَنَ الْقِصَصِ فِي كِتٰابِكَ الْكَرِيمِ وَ مَدَحْتَ مَنْ صَدَّقَ بِهَا مِنْ أَوْلِيٰائِكَ وَ أَنْبِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ وَ ذَمَّمْتَ مَنْ كَذَّبَ بِهٰا وَ سَمَّاهٰا أَضْغٰاثُ أَحْلٰامٍ فَقُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقِّ «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ * مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ يَلْعَبُونَ * لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ * قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ»[21]، وَ قَالَ مَلَأُ فِرْعَوْنِ وَ زَبَانِيَتِهِ «أَضْغَاثُ أَحْلامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الْأَحْلامِ بِعَالِمِينَ»[22]، وَ صَدَّقَ يُوسُفُ بِالرُّؤْيٰا وَ أَوَلُها فَمَدَحْتَهُ وَ قُلْتَ سُبْحٰانَكَ «يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ»[23]، اَلَّلهُمَّ اجْعَلْنِي كَأَوْلِيٰائِك وَ أَنْبِيٰائِكَ وَ رُسُلِكَ اَصْدَقُ بِالرُّؤْيٰا طَلائِعَ وَحْيِكَ وَ كَلِمٰاتِكَ الَّتِي تَفَضَّلْتَ بِهٰا عَلَى الْعٰالَمِينَ وَ اَحْسَنَ الْقَصَصِ فِي كِتٰابِكَ وَ لٰا أَنْقُضُ عَهْدَكَ وَ لٰا اَخْلُفُ وَعْدَكَ. ثم تقول: أَغِثْنِي يٰا رَبِّ بِحَقِّ فٰاطِمَة، اِرْحَمْنِي يٰا رَبِّ بِحَقِّ فٰاطِمَة، اِهْدِنِي يٰا رَبِّ بِحَقِّ فٰاطِمَة به نام خداوند بخشاینده‌ی بخشایش‌گر خداوندا! تویی راهنمای سرگشتگان و پناهگاه دردمندان و یاری‌گر یاری‌طلبان، جز تو خدایی ندارم که بخوانمش و هیچ شریکی نداری که چشم امید به او داشته باشم، بر محمّد و آل محمّد درود فرست و گشایشی برای مشکل من فراهم فرما و مرا به نزدیک‌ترین راه رشد هدایت فرما، درب سرای تو را کوبیدم و بارَم را مقابل ساحت مقدّس تو و در جَنبِ تو بر زمین گذاشتم در حالی که خواهان گواهی و شهادت تو می‌باشم. من بنده‌ی خوارِ ذلیل هستم و تو پروردگار عزیزِ بزرگوار. مسأله‌ی احمد الحسن را برای من با واضح‌ترین بیان و گویاترین زبان، روشن فرما؛ که اگر از اولیای تو باشد او را تصدیق و با او بیعت و او را یاری می‌کنم ولی اگر دشمن تو باشد او را تکذیب می‌کنم و با او می‌جنگم. ای کسی که به حواریون وحی فرمود و برای آنها گواهی داد که عیسی(ع) فرستاده‌اش است: «و به حواريّون وحی کردم: به من و به پيامبر من ايمان بياوريد. گفتند: ايمان آورديم، گواه باش که ما تسليم‌شدگانیم». برای من هم گواهی دِه و این مسأله را برایم روشن فرما، پوست و مو و گوشت و خون و استخوانم و هر چه از روح و جسم من در زمین هست، شهادت می‌دهد که گواهیِ تو بزرگ‌ترین گواهی است: «بگو: شهادت چه کسی از هر شهادتی بزرگ‌تر است؟ بگو: خدا ميان من و شما شهادت می‌دهد». ای کسی که خودش را برای کافرین برای رسالت محمد(ص) شاهد قرار داد و فرمود: «و کافران می‌گويند که تو پيامبر نيستی. بگو: خدا برای شهادت ميان من و شما کافی است»، «يا می‌گويند: اين کتاب، دروغی است که خود بافته است. بگو: اگر من آن را چون دروغی به هم بافته باشم، شما نمی‌توانيد خشم خدا را از من باز داريد. خدا از آن طعن‌ها که به آن می‌زنيد آگاه‌تر است و شهادت او ميان من و شما کافی است و او است آمرزنده‌ی مهربان» ، «بگو شهادت خدا ميان من و شما کافی است؛ زيرا او به بندگانش آگاه و بينا است»؛ آنها گواهی تو را نادیده گرفتند. پروردگارا، به من گواهی دِه که من گواه و شهادت تو را نادیده نمی‌گیرم و گواهی می‌دهم که رؤیا، واقعیت و حقی است از جانب تو و نشانه‌های وحیت و کلماتی است که بر جهانیان تفضّل فرمودی. ای کسی که ابراهیم(ع) را مدح کردی و پیامبری را در نسل ایشان قرار دادی؛ چرا که ایشان رؤیا را تصدیق نمود و تو خدای سبحان فرمودی: «ما ندايش داديم: ای ابراهيم * رؤیا را تصدیق کردی و ما این چنین نيکوکاران را پاداش می‌دهيم» و مریم را مدح کردی و فرمودی: «و مريم دختر عمران را که شرمگاه خويش را از زنا نگه داشت و ما از روح خود در آن دميديم و او کلمات پروردگارش را تصديق کرد». ای کسی که محمّد(ص) را خطاب قرار دادی و فرمودى: «با اين قرآن که به تو وحی کرده‌ايم، بهترين داستان را برايت حکايت می‌کنيم، که تو پیش از اين از بی‌خبران بودی * آنگاه که يوسف به پدرش گفت: ای پدر، در خواب يازده ستاره و خورشيد و ماه را ديدم، ديدم که سجده‌ام می‌کنند». پس رؤیا را در کتاب گران‌قَدرت بهترین حکایت نامیدی و هر کس از اولیایت و پیامبران و فرستادگانت که رؤیا را باور و تصدیق کرد، مدح فرمودی و کسانی که آن را تکذیب کردند و آن را خواب و خیالی پریشان و بی‌اساس نامیدند، سرزنش نمودی و در حالی که سخن تو حق است، فرمودی: «روز حساب مردم نزديک شد و آنان همچنان در غفلت روي‌گردانند * از سوی پروردگارشان برايشان هيچ اندرز تازه‌ای نيامد، جز آنکه آن را شنيدند و سرگرم بازيچه بودند * دل‌های‌شان به لهو خو گرفته است و آن ستمگران سر در گوش يکديگر نهادند و گفتند: آيا اين مرد جز اين است که انسانی همانند شما است؟ آيا با آنکه به چشم خود می‌بينيد، همچنان از پِیِ جادو می‌رويد؟ * گفت: پروردگار من از هر سخنی در آسمان و زمين آگاه است و او شنوا و دانا است * گفتند: نه، خواب‌های پريشان است، يا دروغی است که به هم می‌بافد يا شاعری است؛ پس برای ما از آن گونه که به پيامبران پيشين داده شده بود، معجزه‌ای بياورد» و فرعون و یارانش گفتند: «اينها خواب‌های آشفته است و ما را به تعبير اين خواب‌ها، آگاهی نيست». یوسف رؤیا را تصدیق و آن را تأویل نمود و تو ای خدای سبحان او را ستودی و فرمودی: «ای يوسف، ای مرد راست‌گوی». خداوندا! مرا همانندِ اولیایت و پیامبران و فرستادگانت قرار دِه تا رؤیا که شعاعی از وحیت و کلماتی است که بر جهانیان تفضّل فرمودی و آن را بهترین حکایت در کتابت قرار دادی، باور کنم و عهد و پیمانم را با تو نشکنم و وعده‌ات را فراموش نکنم. سپس می‌گویی: پروردگارا! به حق حضرت فاطمه(ع) یاریَم کن، پروردگارا! به حق حضرت فاطمه(ع) به من رحم کن، پروردگارا! به حق حضرت فاطمه(ع) مرا هدایت فرما! احمد الحسن

-پرسش 15: چگونه با دلایل عقلی و نقلی ثابت می‌کنید که شما سفیر پنجم هستید

شما شیعیان معتقدید که سفرای امام زمان چهار نفر هستند و بعد از آن، سفارت قطع شده است. چطور با دلیل عقلی و نقلی از قرآن، تورات و انجیل ثابت می‌کنيد که شما سفیر پنجم هستيد؟! Reta Jorj - زن مسیحی - 25 ربیع الأول 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمین در تورات دوّمین سِفر پادشاهان اصحاح دوّم آمده است: «1 و چون پروردگار اراده نمود تا ایلیا را در گردباد به آسمان برد.... 8 و ایلیا ردایش را گرفت و آن را پیچاند و آن را به آب زد و آب به این سو و آن سو شکافته شد و هر دویشان به خشکی عبور نمودند 9 و هنگامی که عبور کردند، ایلیا به یشع گفت: قبل از اینکه از تو گرفته شوم آنچه را می‌خواهی برایت انجام دهم، بخواه. پس یشع گفت: نصیب مضاعف روح تو بر من شود 10 پس ایلیا گفت: درخواست بزرگی طلب نمودی! پس اگر هنگامی که من از نزد تو گرفته می‌شوم، مرا ببینی، برای تو چنین خواهد شد وگرنه نخواهد شد. 11 و چون این دو راه می‌رفتند و صحبت می‌کردند، ناگهان ارابه‌ی آتشین و اسبان نزول کردند و بِینشان جدایی انداخت. پس ایلیا در گردباد به آسمان بالا رفت 12 و یشع این صحنه را می‌دید و او فریاد می‌زد: پدر! پدر ! ارابه‌ی اسرائیل و سوارانش! و دیگر او را ندید....». این وضعیت پیامبر خدا و فرستاده‌اش ایلیا(ع) است که مرفوع می‌باشد و تا حالا نمرده است و در زمین کارهای زیادی را برای خداوند سبحان و متعال انجام می‌دهد؛ ولی ساکنان زمین او را نمی‌بینند، چون کور هستند اگر چه چشمانشان باز است و نیز مانند ایلیا(ع)، خضر(ع) می‌باشد که او نیز مرفوع است و به دستور خداوند سبحان وظایفی در زمین دارد و همچنین عیسی(ع) که مرفوع است و اعمالی به امر خداوند سبحان در زمین دارد و امام مهدی(ع) محمد بن الحسن(ع) که او نیز مرفوع است و به امر خداوند سبحان، وظایفی در زمین دارد. در آغاز غیبت عیسی(ع)، جانشینان و فرستادگان وی فرستاده شدند تا حقیقتی را که عیسی(ع) از جانب خداوند آورده بود تثبیت کنند و دین خداوند را روی زمین منتشر نمایند. از جمله‌ی ایشان، «شمعون صفا» یا آن گونه که در انجیل نامیده شده است «سمعان پطرس» و همچنین «یوحنا بربری» که اسمش در انجیل «یوحنا لاهوتی» است، می‌باشند. سپس رسالت عیسی(ع) متوقف شد؛ ولی اینکه مدتی رسالت ایشان متوقف شود به این معنی نیست که تا ابد خاتمه یافته است. هیچ دلیل عقلی و نقلی وجود ندارد که این موضوع را تأیید کند بلکه دلایلی وجود دارد که عکس این قضیه را ثابت می‌نماید؛ از جمله اینکه عیسی(ع) هنگام بازگشتش و نزدیک شدن قیامت صغری، کسی را که تمثیلی از او است، ارسال می‌کند؛ که انشاء الله دلیلش را خواهم آورد. اما در خصوص امام مهدی(ع)، سفرای چهارگانه‌اش را در مدت غیبت صغری فرستاد؛ غیبتی که نزدیک هفتاد سال طول کشید. سپس سفارت و ارسال از جانب امام مهدی(ع) متوقف شد و در اینجا هم توقف برای مدتی به معنای خاتمه یافتن آن برای همیشه نیست؛ بلکه دلیلی وجود دارد که وقتی قیام امام مهدی(ع) نزدیک شود و هنگامه‌ی قیامت صغری برسد، فرستاده‌ای از جانب که خود تمثیلی از او می‌باشد، می‌فرستد، که انشاء الله دلیل را خواهم آورد. حال قبل از اینکه دلیل ارسال فرستاده‌ای از سوی ایشان که تمثیلی از این چهار نفر یعنی خضر، ایلیا، عیسی و محمد بن الحسن المهدی(ع) باشد را بیاورم، باید ببینیم که آیا مأموریت آنها یکی است یا با هم فرق می‌کند؟ حقیقت این است که مأموریت اینان یکی است و آنها متّحد هستند و هیچ اختلافی بین آنها وجود ندارد؛ چرا که پروردگارشان یکی و دینشان نیز یکی است؛ یعنی تسلیم شدن در برابر خداوند سبحان و متعال. همه‌ی آنها به سوی خداوند فرامی‌خوانند و به دستور و فرمان او عمل می‌کنند. حقیقتی که به آن فرا می‌خوانند یکی است و غایت آنها که همان قیامت صغری می‌باشد نیز یکسان است و هدفشان نیز یکی است؛ یعنی نشر عدالت و توحید و بندگی خداوند در روی زمین آن گونه که مورد پسند خداوند سبحان و متعال است. پس اینان متحدند و هیچ اختلافی بینشان نیست، غایت و هدف یکسانی را طلب می‌کنند و پروردگار و خدایشان نیز، یکی است، پس باید فرستاده‌ی همگی‌شان نیز یکی باشد و در عین حال، او فرستاده‌ای از جانب خداوند نیز می‌باشد؛ چرا که ایشان به فرمان خداوند عمل می‌کنند و نماینده‌ی آنها، نماینده‌ی خداوند و جانشین آنها روی زمین، جانشین خداوند می‌باشد؛ چرا که آنها، جانشینان خداوند در روی زمینش می‌باشند. حال دلایلی را ارایه می‌نماییم که هنگام قیامت صغری و برپایی دولت عدل الهی، آنها فرستاده‌ای را از جانب خود می‌فرستند؛ فقط چند دلیل می‌آوریم و تفصیل مطلب در این مقام نمی‌گنجد. اوّل: در قرآن، احادیث پیامبر(ص) و احادیث ائمه(ع): الف - در قرآن: 1 - خداوند متعال می‌فرماید: «ارْتَقِبْ یوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِینٍ * یغْشَى النَّاسَ هذا عَذابٌ أَلِیمٌ * رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ * أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرى وَقَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِینٌ * ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ * إِنَّا كاشِفُوا الْعَذابِ قَلِیلاً إِنَّكُمْ عائِدُونَ * یوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرى إِنَّا مُنْتَقِمُونَ»[24] (چشم انتظار روزی باش که آسمان دودی آشکارا بياورد * و آن دود مردم را در خود فرو پوشد و اين عذابی است دردآور * ای پروردگار ما، اين عذاب را از ما دورگردان که ما ايمان آورده‌ايم * کجا پند می‌پذيرند؟ حال آنکه چون فرستاده‌ای روشنگر بر آنها مبعوث شد * سپس از او رويگردان شدند و گفتند: ديوانه‌ای است تعليم يافته * عذاب را اندکی برمی‌داريم و شما باز به آيين خويش بازمی‌گرديد * روزی آنها را به صولتی سخت فرو گيريم که ما انتقام گيرنده‌ايم). این دود، عذابی است و عذاب بعد از فرستاده شدن فرستاده‌ای واقع می‌شود. خداوند متعال می‌فرماید: «وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً»[25] (و ما هيچ قومی را عذاب نمی‌کنيم تا آنگاه که برايشان فرستاده‌ای بفرستيم). همچنین این دود یا عذاب، مجازات تکذیب کردن فرستاده‌ای است که برای آنها فرستاده شده در حالی که فرستاده، در میانشان است، همان طور که به وضوح در آیا قرآن مشخص می‌باشد: «ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ» (سپس از او رويگردان شدند و گفتند: ديوانه‌ای است تعليم يافته). و نیز این دود یا عذاب پس از سایه افکندن، ایمان ساکنان زمین را به این فرستاده آشکار می‌کند همان طور که عذاب بر قوم یونس(ع) یا یونان سایه افکند. همچنین این دود یا عذاب، مقارن با قیامت صغری می‌باشد و همان گونه که در آیه واضح است، همان حمله‌ی کوچک (بطشه صغری) می‌باشد و پس از آن چیزی جز حمله‌ی بزرگ (بطشه کبری) و انتقام از ظالمین نخواهد بود. بنابراین دود (دخان) از نشانه‌های قیام قائم(ع) که در سخنان ائمه(ع) نقل شده است و هم‌زمان با آمدن فرستاده‌ای می‌باشد؛ بلکه به دلیل تکذیب این فرستاده از سوی ساکنان زمین واقع می‌شود. پس عقوبتی برای آنها می‌باشد: «أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرى وَ قَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِینٌ» (کجا پند می‌پذيرند؟ حال آنکه چون فرستاده‌ای روشنگر بر آنها مبعوث شد). این فرستاده کیست؟ ارسال‌کننده‌ی این فرستاده کیست؟ 2 - خداوند متعال می‌فرماید: «بِسْم اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یسَبِّحُ لِلهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَكِیمِ * هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الأُمِّیینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَكِّیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ * وَآخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ * ذلِكَ فَضْل الله یؤْتِیهِ مَنْ یشاءُ و اللهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ»[26] (به نام خدای بخشاينده‌ی مهربان. خدا را تسبيح می‌گويند هر چه در آسمان‌ها و هر چه در زمين است، آن فرمانروای پاک پیروزمند حکیم را * او است خدايی که ميان مردمی بی‌کتاب، پيامبری از خودشان مبعوث داشت تا آياتش را بر آنها بخواند و کتاب و حکمتشان بياموزد اگر چه پيش از آن در گمراهی آشکار بودند * و بر گروهی ديگر که هنوز به آنها نپيوسته‌اند و پيروزمندِ حکيم است * اين نعمت خداوند است که به هر که خواهد ارزانيش دارد و خدا را بخشايشی است بزرگ). یعنی بر گروهی ديگر که هنوز به آنها نپيوسته‌اند، در بینشان فرستاده‌ای از خودشان خواهد فرستاد تا آیات خداوند را بر آنان بخواند و آنها را پاک سازد و به آنان کتاب الهی و حکمت خداوند را بیاموزد. به طور قطع امکان ندارد حضرت محمّد(ص) بعد از رحلتش به سوی خداوند آیات خداوند را بر دیگران (نسل‌های بعدی) بخواند، پس باید بعد از او فرستاده‌ای باشد؛ فرستاده‌ای از امیّین یعنی امّ القرای زمان خودش و این صفات را داشته باشد که آیات خداوند را تلاوت کند و مردم را پاک سازد؛ یعنی آنها را پاکیزه گرداند تا در ملکوت آسمان‌ها نظاره کنند، و به آنها کتاب و حکمت بیاموزد. 3 - خداوند می‌فرماید: «وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِی بَینَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لا یظْلَمُونَ»[27] (و هر امّتی فرستاده‌ای دارد و چون فرستاده‌شان بيامد، کارها ميانشان به عدالت فيصله يافت و مورد ستم واقع نشدند). جابر از امام باقر(ع) روایت می‌کند: از تفسیر اين آیه پرسیدم: «وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِی بَینَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لا یظْلَمُونَ». فرمود: «تفسیر باطنی آن این است که در هر قرنی برای این امّت، فرستاده‌ای از خاندان محمّد(ص) به سوی قرنی که او فرستاده‌ی آن است، خروج می‌کند. آنها اولیا و فرستادگان‌اند و اما این سخن خداوند«إِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِی بَینَهُمْ بِالْقِسْطِ» این است که فرستادگان با قسط و عدالت قضاوت و رهبری می‌کنند و همان‌طور که خداوند می‌فرماید، آنها مورد ظلم واقع نمی‌شوند»[28]. این موارد به اختصار، کفایت می‌کند و اگر بخواهیم دلایل قرآنی را برشمریم مطلب به درازا خواهد کشید. ب - از حضرت محمّد(ص) احادیث زیادی از طریق شیعه و سنّی نقل شده است که دلالت بر وجود یک مهدی و قائم قبل از امام مهدی(ع) می‌نمایند؛ او با امام زمان در ارتباط است و فرستاده‌ی وی(ع) و دست راستش و وصیّش می‌باشد. وصیّت رسول اکرم(ص) به این شخص با اسم و صفت هدایت می‌کند؛ اینکه او مهدی اول است، نامش احمد و از نسل امام مهدی(ص) می‌باشد. ائمه(ع) نیز این شخصی که امام مهدی(ع) او را می‌فرستد با اسم، محل سکونت و ویژگی‌هایش توصیف کرده‌اند؛ نامش احمد است، از بصره و.... و.... به جهت اختصار، از نقل احادیث معذورم، برای اطلاعات بیشتر به کتاب‌های منتشر شده‌ی انصار امام مهدی(ع) مراجعه کنید مانند «البلاغ المبین»، «الرد الحاسم» و «الرد القاصم» و بعضی از بیانیه‌هایی که در آنها به برخی از این روایات اشاره شده است؛ روایاتی که بزرگان علمای شیعه از صدها سال پیش از رسول خدا(ص) و ائمه(ع) روایت می‌کنند و بعضی از این روایت‌ها را علمای سنّی نیز در کتاب‌هایشان روایت نموده‌اند. دوّم: در تورات 1 - سِفر إشعیا: «26 پس پرچمی برای امّت‌های دور دست برپا می‌شود و از جای جای زمین برایشان فریاد خواهد زد 27 ناگهان آنان به سرعت می‌آیند در حالی که در میان آنها شخص از پا افتاده‌ای وجود ندارد، نه چرت می‌زنند و نه می‌خوابند نه کمربندشان و نه بند کفششان پاره نمی‌شود 28 کسانی که نوک تیرهایشان تیز و سُم اسب‌هایشان چون سنگ خارا است و چرخ‌هایشان مثل طوفان شمرده خواهد شد 29 جوانانشان مثل طوفان هستند. مثل بچه شیر می‌غرند و به سرعت شکار خود را به چنگ می‌آورند و به سلامت می‌برند و رهاننده‌ای نخواهد بود 30 و در آن روز بر ایشان چون دریا شورش خواهند کرد....»[29]. این ویژگی‌ها یعنی نمی‌خوابند و.... و.... و.... خصوصیات اصحاب قائم(ع) می‌باشد همان گونه که در روایات از آل محمد(ع) نقل شده است[30]. حال برپا کننده‌ی پرچم کیست؟ (پرچم را برای امّت‌ها برخواهد افراشت)؛ یعنی کسی كه از مردم بیعت می‌خواهد و انصار و یاران را برای امام مهدی(ع) و عیسی و ایلیا و خضر(ع) گرد خواهد آورد. اصحاح یازدهم: «1 و از تنه‌ی یسّی شاخه‌ای خارج می‌شود و شاخه‌ای از ریشه‌هایش خواهد شکفت 2 و روح پروردگار بر او قرار خواهد گرفت، روح حکمت و فهم، روح مشورت و قدرت، روح معرفت و ترس از خداوند 3 و خوشی او در ترس از پروردگار خواهد بود، صرفاً بر وفق مشاهده‌ی چشمش قضاوت نمی‌کند و موافق سمع گوش‌هایش حکم نمی‌دهد 4 بلکه مسکینان را با عدالت داوری خواهد کرد و در میان بی‌نوایان زمین با انصاف حکم خواهد راند. زمین را با عصای دهانش می‌زند و منافق با نفس لب‌هایش خواهد مرد 5 کمربند کمرش، عدالت و کمربند میانش، امانت خواهد بود 6 پس گرگ با گوسفندان سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله با شیر.... 9 و در تمام کوه مقدس من، فساد نمی‌کنند و کار زشتی انجام نمی‌دهند زیرا زمین از معرفت پروردگار پُر می‌شود همان طور که آب، دریا را می‌پوشاند 10 و در آن روز ریشه‌ی یسّی به عنوان پرچمی برای مردم برپا خواهد شد و امّت‌ها فقط او را طلب خواهند کرد و او با جلال خواهد بود»[31]. تمام این حوادث با قیامت صغری مناسبت دارد و در گذشته اتفاق نیفتاده است و جز در دولت عدالت الهی اتفاق نمی‌افتد. اما یسّی در تورات شناخته شده است؛ او پدر پیامبر خدا داوود(ع) است و مادر امام مهدی(ع) از نسل داوود(ع) می‌باشد. داستان آن به صورت کاملاً خلاصه به شرح زیر می‌باشد: «او ملکه‌ای است که جدّش قیصر روم می‌باشد. در خواب، عیسی(ع) و جانشین وی یعنی شمعون صفا و محمّد(ص) را می‌بیند و حضرت محمّد(ص) او را از حضرت عیسی(ع) برای فرزندش امام حسن عسکری(ع) خواستگاری می‌کند. عیسی(ع) به شمعون صفا (سمعان بطرس) می‌گوید: افتخار بزرگی نصیبت شده است؛ چرا که وی (مادر امام زمان(ع)) از نوادگان شمعون صفا (سمعان بطرس)، وصی و جانشین عیسی(ع) می‌باشد. بعد از این رؤیا، رؤیاهای زیادی می‌بیند، خودش را اسیر می‌کند و معجزه‌های زیادی برایش اتفاق می‌افتد تا به خانه‌ی امام علی هادی(ع) می‌رسد و آن حضرت وی را به همسری فرزندش امام حسن عسکری(ع) درمی‌آورد و از او امام محمّد بن الحسن المهدی(ع) متولد می‌شود»[32]. پس امام مهدی محمد بن الحسن العسکری(ع) از ناحیه‌ی مادری جزو نوادگان اسرائیل (یعقوب(ع)) و از ناحیه‌ی پدری از نوادگان محمّد(ص) به شمار می‌رود. پس اینکه حضرت مهدی(ص) شاخه‌ای از تنه‌ی یسّی است، بر او صدق می‌کند. همان گونه که این مورد بر مهدی اوّل از مهدیون دوازده‌گانه نیز صدق می‌کند؛ چرا که او نیز شاخه‌ای است که از شاخه‌ای از تنه‌ی یسّی بیرون می‌آید؛ چرا که او از نسل امام مهدی(ص) است. مهدی اوّل که طبق روایات رسول اکرم(ص) و ائمه(ع)، نامش احمد است، فرستاده‌ی امام مهدی(ع) و وصی و نیز دست راست وی می‌باشد و اولین کسی است که در آغاز ظهورش، قبل از اینکه با شمشیر قیام کند به وی ایمان می‌آورد. به جهت اختصار، به این مقدار بسنده می‌کنم. اگر خواستار توضیحات بیشتر هستی به تورات سِفر اشعیا، اصحاح‌های سیزدهم، چهل و دوم، چهل و سوم، چهل و چهارم، چل و نهم، شصت و سوم، شصت و پنجم و شصت و ششم مراجعه نما و در آنها به خوبی تدبّر کن. 2 - سفر دانیال اصحاح دوّم: «.... 31 ای پادشاه تو در خواب مجسمه‌ی بزرگی دیدی.... 34 وقتی تو به آن نگاه می‌کردی، سنگی بدون این که کسی به آن دست بزند، به پاهای گلی و آهنین آن مجسمه اصابت کرد و آن مجسمه را درهم شکست. 35 آن‌گاه آهن، گِل، برنج، نقره و طلا همه با هم خُرد شدند و باد ذرات آن را همچون گرد و غباری که در تابستان از کاه خرمن برمی‌خیزد چنان پراکند که دیگر اثری از آن بر جای نماند. اما آن سنگی که به مجسمه برخورد کرد آن قدر بزرگ شد که مانند کوه بزرگی گردید و سراسر روی زمین را پوشانید....»[33]. این سنگی که حکومت طاغوت و شیطان را از بین می‌برد، فرستاده‌ای از سوی امام مهدی(ع) و عیسی و ایلیا و خضر(ع) می‌باشد. اصحاح هفتم: «2 دانيال پاسخ داد و گفت: شبگاهان در عالم رؤيا ديدم كه ناگاه چهار باد آسمان بر دريای عظيم تاختند 3 و چهار حیوان بزرگ كه با هم فرق داشتند از دريا بيرون آمدند 4 اولین آنها مثل شير بود و بال‌های عقاب داشت و من نظر كردم تا بال‌هايش كنده شد و بر زمین برخاست و بر پايهای خود مثل انسان قرار گرفت و قلب انسان به او داده شد 5 و اينك حیوان دوم مثل خرس بود و بر يک طرف خود بلند شد و در دهانش در ميان دندان‌هايش سه دنده بود و وی را چنين گفتند: برخيز و گوشت بسيار بخور 6 بعد از آن نگريستم و اينک مثل پلنگ بود كه بر پشتش چهار بال پرنده داشت و اين حیوان وحشی چهار سر داشت و سلطنت به او داده شد 7 بعد از آن در رؤياهای شب نظر كردم و اينک وحش چهارم كه هولناک و مهيب و بسيار زورآور بود و دندان‌های بزرگ آهنين داشت و باقی‌مانده را می‌خورد و پاره پاره می‌كرد و با پاهایش پايمال می‌نمود و با همه‌ی وحوشی كه قبل از او بودند، فرق داشت و او ده شاخ داشت 8 پس در اين شاخ‌ها تأمّل می‌نمودم كه اينک از ميان آنها شاخ كوچک ديگری برآمد و پيش رويش سه شاخ از آن شاخ‌های اول از ريشه كنده شد و اينک اين شاخ، چشمانی مانند چشم انسان و دهانی كه به سخنان تكبرآميز متكلّم بود، داشت 9 و نظر می‌كردم تا كرسی‌ها برقرار شد و قديم‌الايام جلوس فرمود. لباسش مثل برف سفيد و موی سرش مثل پشم پاک و عرش او شعله‌های آتش و چرخ‌هایش آتش ملتهب بود 10 نهری از آتش جاری شده، از پيش روی او بيرون آمد. هزاران هزار او را خدمت می‌كردند و كرورها كرور به حضور وی ايستاده بودند. ديوان برپا شد و دفترها گشوده گرديد 11 آنگاه نظر كردم به سبب سخنان تكبّرآميزی كه آن شاخ می‌گفت. پس نگريستم تا آن وحش كشته شد و جسد او هلاک گرديده، به آتش مشتعل تسليم شد 12 اما ساير وحوش، سلطنت از ايشان گرفته شد، لكن درازی عمر به ایشان داده شد، تا زمانی و وقتی 13 در رؤيای شب نگريستم و اينک مَثَل پسر انسان با ابرهای آسمان آمد و نزد قديم الايام رسيد و او را به حضور وی آوردند 14 و سلطنت و جلال و ملكوت به او داده شد تا جميع قوم‌ها و امّت‌ها و زبان‌ها او را خدمت نمايند. سلطنت او سلطنت جاودانی و بی‌زوال است و ملكوت او زايل نخواهد شد 15 اما روح من دانيال در جسدم مدهوش شد و رؤياهای سرم مرا مضطرب ساخت 16 و به يكی از حاضرين نزديک شده، حقيقت اين همه امور را از وی پرسيدم. او به من تكلم نموده، تفسير امور را برایم بيان كرد 17 كه اين وحوش عظيمی كه عدد ايشان چهار است، چهار پادشاه می‌باشند كه از زمين خواهند برخاست 18 اما مقدسان حضرت اعلی سلطنت را خواهند گرفت و مملكت را تا به ابد و تا ابدالآبدین متصرّف خواهند بود 19 آنگاه آرزو داشتم كه حقيقت امر را درباره‌ی وحش چهارم كه مخالف همه‌ی ديگران و بسيار هولناک بود و دندان‌های آهنين و چنگال‌های برنجين داشت و سايرين را می‌خورد و پاره پاره می‌كرد و با پاهایش پايمال می‌نمود، بدانم 20 و كيفيّت ده شاخ را كه بر سر او بود و آن ديگری را كه برآمد و پيش روی او سه شاخ افتاد، يعنی آن شاخی كه چشمان و دهانی را كه سخنان تكبّرآميز می‌گفت داشت و نمايش او از رفقايش سخت‌تر بود 21 پس ملاحظه كردم و اين شاخ با مقدّسان جنگ كرده، بر ايشان استيلا يافت 22 تا حينی كه قديم الايام آمد و داوری به مقدّسان حضرت اعلی تسليم شد و زمانی رسيد كه مقدّسان ملكوت را به تصرّف آوردند 23 پس او چنين گفت: اما وحش چهارم، چهارمین سلطنت بر زمين خواهد بود و با همه‌ی سلطنت‌ها متفاوت خواهد بود و تمامی جهان را خواهد خورد و آن را پايمال نموده، پاره پاره خواهد كرد 24 و ده شاخِ اين مملكت، ده پادشاه می‌باشند كه خواهند برخاست و ديگری بعد از ايشان خواهد برخاست و او مخالف اولين خواهد بود و سه پادشاه را به زير خواهد افكند 25 و سخنان بر ضدّ حضرت اعلی خواهد گفت و مقدّسان حضرت اعلی را ذليل خواهد ساخت و قصد تبديل نمودن زمان‌ها و شرايع خواهد نمود و ایشان تا زمانی و دو زمان و نصف زمان به دست او تسليم خواهند شد 26 پس ديوان برپا خواهد شد و سلطنت او را از او گرفته، آن را تا به انتها تباه و تلف خواهند نمود 27 و ملكوت و سلطنت و حشمت مملكتی كه زير تمامی آسمان‌ها است به قوم مقدّسان حضرت اعلی داده خواهد شد كه ملكوت او ملكوت جاودانی است و جميع ممالكت فقط او را عبادت و اطاعت خواهند نمود 28 انتهای امر تا به اينجا است....»[34]. شیری با دو بال اشاره به امپراطوری انگلستان دارد كه در اروپا قد علم كرد و سمبلش شیری با دو بال می‌باشد. امّا خرس نمادِ شوروی است كه گوشت زیادی می‌خورد یعنی مردمان زیادی را كشته است.... ولی حیوان چهارم که از آهن است، امپراطوری آمریكا می‌باشد كه با اسلحه و ثروت به همه جای این دنیا تسلط پیدا كرده است و آن را لگد کوب می‌کند. قدیم الایّام همان امام مهدی(ع) است و همان طور که دانیال گفته است، در نهایت آمریکا در آتش خواهد سوخت، ان شاء الله. امام مهدی(ع) و عیسی و ایلیا و خضر(ع) در قیامت صغری می‌آیند؛ قیامتی که حساب، عذاب و نقمتی است برای ظالمان. آیا عذاب و نقمت قبل از هشدار دادن، درست است؟ پس بیم‌دهنده كیست؟‌ پس باید فرستاده‌ای قبل از ظهور ایشان(ع) باشد تا مردم را بیم و بشارت دهد. این مقدار به اختصار از تورات كافی است. سوّم: در انجیل انجیل متی اصحاح بیست و چهارم: «و ... 6 و جنگ‌ها و اخبار جنگ‌ها را خواهید شنید.... 15 پس چون مكروه ویرانی را كه به زبان دانیال نبی گفته شده و در مكان مقدس موجود است ببینید.... 22 ولی به خاطر برگزیدگان آن روزها كوتاه خواهد شد.... زیرا همچنان كه برق از مشرق‌ها ساطع شده تا به مغرب‌ها ظاهر می‌شود آمدن پسر انسان نیز اینچنین خواهد بود.... و ‌بعد از مصیبت آن ایام آفتاب تاریک گردد و ماه نور خود را ندهد....». در این اصحاح، عیسی(ع) نشانه های قیامت صغری را ذكر می‌كند همان طور كه رسول خدا حضرت محمد(ص) و ائمه(ع) ذكر كرده‌اند، جنگ‌ها، خورشید گرفتگی، ماه‌گرفتگی[35].... و مكروه ویرانی (آمریكا).... مهّم این است كه وی در آغاز ظهورش از مشرق به سمت مغرب حركت می‌كند و مشرق نسبت به مكان عیسی(ع) در آن زمان عراق مى‌باشد، و نوری كه از مشرق خارج و در مغرب ظاهر شده ابراهیم است كه از عراق خارج و در سرزمین مقدس ظاهر شده است. و عیسی(ع)‌ درباره‌ی یوحنا (یحیی) گفته كه او ایلیا یا مَثَل ایلیا است؛ «ولی اکنون به شما می‌گویم كه ایلیا آمده است و او را نشناختند بلكه آنچه خواستند با وی انجام دادند. به همین صورت پسر انسان نیز از ایشان آزار و اذیت خواهد دید. گویا شاگردان دریافتند كه درباره‌ی یحیی تعمید دهنده به ایشان سخن می‌گفت....»[36]. عيسى(ع) درباره‌ی يوحنا می‌فرماید: «اگر خواستید قبول كنید این همان ایلیا است که انتظار آمدنش وجود دارد، هر كه گوش شنوا دارد بیاید و بشنود»[37]. بنابراين خروج فرستاده‌ای كه امام مهدی(ع) و کسانی كه با او هستند یعنی عیسی و ایلیا و خضر(ع) می‌فرستند، از عراق خواهد بود، و می‌توان به این معنی، خروج او را خروج عیسی(ع) دانست، همان گونه که خروج یوحنا در یک مرحله‌ی مشخص بیانگر خروج ایلیا بود و ممكن است این فرستاده از ملّت دیگری باشد همانطور كه عیسی(ع) می‌فرماید: «از این رو به شما می‌گویم كه ملكوت خداوند از شما گرفته مى‌شود و به امّتی كه به ثمره‌اش عمل می‌کند، عطا خواهد شد»[38]. و عیسی(ع) فرمود: «پس شما نیز آماده باشید؛ زیرا در ساعتی كه گمان نمی‌برید پسر انسان می‌آید. پس آن غلام امین دانا كیست كه آقایش او را تعيين كرده است تا بر بنده‌هايش طعام (يا همان علم و معرفت و حكمت) دهد. در اين حال خوشا به حال آن غلامی كه چون آقایش آید او را در چنین كاری مشغول یابد»[39]. این غلام امین دانا كیست؟ جز فرستاده‌ای از جانب امام مهدی، عیسی، ایلیا و خضر(ع)؟ و عیسی(ع) فرمود: «5 امّا الآن نزد فرستنده‌ی خود می‌روم و كسی از شما از من نپرسد به كجا می‌روی 6 وليكن چون اين را به شما گفتم، دل شما از غم پُر شده است 7 و من به شما راست می‌گويم كه رفتن من برای شما بهتر است؛ زيرا اگر نروم تسلّی‌دهنده نزد شما نخواهد آمد. اما اگر بروم او را نزد شما می‌فرستم 8 و چون او آيد، جهان را بر گناه و عدالت و داوری ملزم خواهد نمود 9 اما بر گناه؛ زيرا آنها به من ايمان نمی‌آورند 10 و اما بر عدالت، از آن سبب كه نزد پدر خود می‌روم و ديگر مرا نخواهيد ديد 11 و امّا بر داوری، از آن رو كه بر رئيس اين جهان حكم شده است»[40]. این تسلّی‌دهنده كه فرستاده می‌شود كیست؟ و این فردی كه اهل جهان را به جهت گناهانشان و تكذیب انبیا و رسولان و قتل آنان و نپذیرفتن حقیقت انبیا و وصيّت‌هايشان و برای ضایع کردن بهره‌ی آنها در قیامت صغری و بی‌حرمتی‌شان به رئیس این جهان یعنی امام مهدی(ع) سرزنش و توبیخ می‌كند، کیست؟ عیسی(ع) می‌فرماید: «12 و بسيار چيزهای ديگر نيز دارم که به شما بگويم، ولی الآن طاقت تحمّل‌شان را نداريد 13 ولی هنگامی که او يعنی روحِ راستی آيد، شما را به جميع راستی هدايت خواهد كرد زيرا كه از خود تكّلم نمی‌كند بلكه فقط به آنچه شنيده است سخن خواهد گفت و از امور بسیاری به شما خبر خواهد داد 14 او مرا جلال خواهد داد زيرا آنچه از آنِ من است خواهد گرفت و به شما خبر خواهد داد»[41]. از ابو عبد الله(ع) روایت شده است كه فرمود: «علم بیست و هفت حرف دارد و همه‌ی آن چیزی كه انبیا آورده‌اند دو حرف است، مردم تا امروز جز این دو حرف از علم چیزی نمی‌دانند. پس اگر قائم،‌ ظهور كند بیست و پنج حرف دیگر علم را نیز خارج می‌کند و آن را بین مردم منتشر می‌كند و این دو حرف را نیز به آن می‌پیوندد تا بیست و هفت حرف علم بین مردم منشتر شود»[42]. فكر می‌كنم توضيحاتی كه دادم هر چند مختصر بود ولی برای كسی كه طالب حق و حقیقت است كافی باشد. اگر توضیحات بیشترى خواستید در رؤیای یوحنای لاهوتی مطالب بسیاری برای كسی كه طالب حقیقت است وجود دارد و من جهت اختصار از آوردن‌شان صرف نظر می‌کنم. یادآور می‌شوم هنگامی که عیسی(ع) مبعوث شد، یهود گفتند: «آیا از ناصره چیز صالحی خارج می‌شود؟»[43] و گفتند: «تحقیق کنید و ببینید که هیچ پیغمبری از جلیل نبوده است»[44] و گفتند: «و آیا مسیح از جلیل می‌آید؟ آیا کتاب نگفت که او از نسل داوود از بیت لحم است؟ مسیح از روستایی که داوود در آن بوده است، می‌آید؟»[45]. و در انتها نصیحت من به شما این است كه در این سخنان نیک بیندیشی.... در تورات آمده است: «با تمام قلبت به من توکّل كن و به فهم و اندیشه‌ی خود اعتماد مكن. در همه‌ی راه‌ها مرا بشناس و من راه را به تو نشان خواهم داد. خود را حكیم مپندار، مرا گرامی بدار و خودت را با سخن من تأدیب نما». احمد الحسن

-پرسش 16: آیا ممکن است بر شما نیرویی مسلط شده باشد؟

آيا ممكن است كه در وجود شما نیرویی بر قدرت ذهن شما تسلط پیدا کرده و در شما چنین احساسی به وجود آورده باشد؟ Reta Jorj - زن مسیحی - 25 ربیع الأول 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمان الرحیم والحمد لله رب العالمین عیسی(ع) فرمود: «47 كسی كه از خدا باشد، كلام خدا را می‌شنود. شما از این رو كلام خدا را نمی‌شنوید که از خدا نیستيد. 48 قوم یهود در پاسخ گفتند: آیا خوب نگفتیم كه تو سامری هستی و یک دیو داری. 49 یسوع در پاسخ گفت: من دیو ندارم، لكن پدر خود را حرمت می‌دارم و شما مرا بی‌حرمت می‌سازید 50 من مجد خودم را طالب نیستم ولی كسی هست كه می‌طلبد و داوری می‌كند. 51 حقیقت، حقیقت را به شما می‌گویم كه اگر كسی كلام مرا حفظ کند تا ابد مرگ را نخواهد دید»[46]. احمد الحسن

-پرسش 17: این نشانه‌ی روح اخلاقی والای شما است

امیدوارم از سخنان من ناراحت نشده باشید و از اینکه در سؤال‌هایم جانب ادب رعایت نشده است، متأسفم. مجدداً از شما سپاس‌گزارم كه بر من منّت گذاشتید و عنایت فرمودید و این نشانه‌ی روح اخلاقی والای شما است. در پناه پدر، پسر و روح القدس! Reta Jorj - زن مسیحی - 25 ربیع الأول 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمان الرحیم والحمد لله رب العالمین ناراحت نمی‌شوم.... ولی ناراحتی من به خاطر شما است؛ زيرا شما اى اهل زمين در صحراى ماديات سرگردان شده‌ايد همان گونه كه قوم بنى‌اسرائيل در صحراى سينا سرگردان شده بودند. احمد الحسن

-پرسش 18: چطور امام شما به شما نیاموخته من کی هستم و تحصیلاتم چقدر است؟!

درود بر سید احمد الحسن.... سلام علیكم تمام پاسخ‌هایتان را دریافت كردم، متشكر و ممنونم از اینكه به من توجّه فرمودید.... ولی موضوع مهمی باعث تعجب من شده است؛ اینكه شما می‌خواهید سطح تحصیلات و میزان پایبندی من به دین را بدانید در حالی كه شما می‌گویید «من بهتر از مسیحیان، انجیل می‌دانم و همچنین تورات و قرآن را از شما بهتر می‌دانم....» چگونه است كه امام شما به شما نیاموخته است....؟‌ تا بدانی كه من چه کسی هستم و تحصیلاتم چقدر است تا حقیقت آنچه را كه می‌گویید به امثال من نشان دهید؟! پاسختان چیست؟ با تشكر فراوان و احترام و تقدیم دوستیِ من به شما. در امان خدا باشید. reta Jorj - زن مسیحی - 23 ربیع الأول 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمان الرحیم والحمد لله رب العالمین «و همچنين رؤسای كاهنان به همراه كاتبان و شیوخ با مسخرگی گفتند، دیگران را نجات داد ولی قادر نبود خود را نجات دهد؛ اگر او پادشاه یهود است، باید حالا از صلیب پایین بیاید تا به او ایمان بیاوریم. به خدا توكل كرد، اگر از او بخواهد باید او را نجات دهد». اگر کسی موسی(ع) را ببیند آيا نمى‌داند در دستش عصا دارد؟ خداوند سبحان چطور؟ پس چرا پرسید: در دست چه داری، ای موسی؟ احمد الحسن

-پرسش 19: آیا شما وصیّ امام مهدی(ع) هستی یا فرزند او؟

سلام علیكم ورحمة الله تعالى وبركاته امیدوارم لطف بفرمایيد و این مسأله را واضح‌تر بیان نمایید: آیا شما وصیّ و جانشین امام هستید یا فرزند او؟ فایز العراقی - 22 صفر 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمان الرحیم والحمد لله رب العالمین، السلام علیكم ورحمة الله وبركاته سید احمد الحسن فرستاده‌ی امام مهدی محمّد بن الحسن(ع) به سوی همه‌ی مردم و همچنین اوّلین وصی از اوصیای دوازده‌گانه‌ی امام مهدی(ع) بعد از وفاتش می‌باشد؛ همان گونه كه در خبر آمده است كه بعد از حضرت مهدی(ع) دوازده مهدی می‌باشند[47]. سید احمد الحسن از نوادگان امام مهدی(ع) نیز هست؛ یعنی امام مهدی جدّ او می‌باشد. این درست است كه گفته می‌شود سید احمد الحسن فرزند امام مهدی(ع) است ولی منظور، فرزند بلاواسطه نیست بلکه از نسل امام مهد(ع) می‌باشد؛ همان طور که کسی که منتسب به رسول الله(ص) باشد گفته می‌شود فرزند او است. اجداد سید احمد الحسن تا امام مهدی(ع) همگی وفات یافته‌اند غیر از امام مهدی(ع)، که خداوند در زمین تمکینش دهد. همانگونه كه امام مهدی(ص) بارها هنگام سخن گفتن با سید احمد الحسن عبارت «بُنیَّ» (پسرکم) را به زبان می‌آورده است؛ همان گونه که در یکی از بیانات ایشان این گونه روایت شده است: «پسرم فدایت شوم عجله كن....». می‌توانی از طریق نوار صوتی آن بررسی نمایید[48]. او اوّلین مهدی از مهدیّون دوازده‌گانه و اوّلین ایمان آورنده به دعوت امام مهدی(ص) می‌باشد. انصار امام مهدی که خداوند در زمین تمکینش دهد

-پرسش 20: نکاتی از داستان موسی(ع) در سفرش برای دیدار با حضر(ع)

چگونه می‌توانم از داستان موسی(ع) در سفرش برای دیدار با خضر(ع) در سفرِ دیدارمان با امام مهدی(ع) بهره‌مند شویم؟ علاء رزاق - 4 ربیع الأول 1426هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمان الرحیم پاسخ در سایت مکتب موجود است: كتاب متشابهات جلد سوّم برگرفته از پاسخ سؤال چهارم كه سید احمد الحسن در ذیل آن پاسخ داده است. انصار امام مهدی که خداوند در زمین تمکینش دهد اما داستان عالِم(ع) با موسی(ع).... در زمان قائم‌(ع) نیز کشتی، پسر و دیواری که زیرش گنج بود نیز وجود خواهد داشت. کشتی که متعلق به اصحاب قائم‌(ع) است، معیوب می‌شود تا از گزند طاغوتیان در امان بماند: «یظهر فی شبهه لیستبین» (با شُبهه آشکار می‌گردد تا آشکار گردد)، یعنی قائم‌(ع)؛ که این معنا در روایات ائمه‌(ع) آمده است[49]. اما پسر، کشته می‌شود زیرا باطنی سیاه دارد و به درد ابلیس لعنت الله گرفتار است: «أنا خیرٌ مِنه» (من از او بهترم)[50]؛ از ائمه‌(ع) روایت شده است که قائم‌(ع) یکی از کسانی که در کنار او کار می‌کند و از مقرّبین حضرتش است را می‌کشد[51]. اما گنج، عِلم آل محمد‌(ع) است که از زیر دیوار بیرون کشیده و بین مردم نشر داده می‌شود. از امام صادق‌(ع) روایت شده است که فرمود: «علم بیست و هفت حرف است و همه‌ی آنچه پیامبران آورده‌اند تنها دو حرف است و مردم تا امروز جز آن دو حرف را نمی‌شناسند. هنگامی که قائم ما قیام کند، بیست و پنج حرف دیگر را بیرون می‌آورد و آن را بین مردم نشر می‌دهد، و آن دو حرف را نیز ضمیمه می‌کند و بیست و هفت حرف را منتشر می‌سازد»[52]. و سخن امیر المؤمنین(ع): در میان شما شبیه او (ذو القرنین) وجود دارد[53]؛ یعنی قائم(ع) که مردم را دعوت می‌كند و مردم به او می‌گویند: ای پسر فاطمه برگرد. برای بار دوّم مردم را دعوت می‌كند و مردم به او می‌گویند: ای پسر فاطمه، برگرد[54]. اما در مرتبه‌ی سوّم خداوند وی را بر آنها چیره می‌سازد و آنقدر از آنها می‌كشد تا خداوند سبحان و متعال خوشنود گردد[55]؛ تا جایی که یكی از نزدیكان وی می‌گوید: تو مردم را به مانند گله‌ی چهارپایان فراری می‌دهی[56] و تا جایی که مردم می‌گویند: این شخص از آل محمّد(ع) نیست؛ چرا که اگر از آل محمّد(ع) می‌بود ترحّم می‌نمود؛ همان طور که در روایات از ایشان(ع) نقل شده است[57]. امیدوارم آنچه گفتم برای مؤمنان سودمند باشد و هر چند در این قصه‌های سه‌گانه رازهای بسیاری نهفته است که آنها را بیان ننموده‌ام[58]. نتیجه‌ای كه می‌خواهم بیان كنم این است كه این قصه‌های سه‌گانه ارتباط تنگاتنگی با قائم(ع) و یارانش و علایم ظهورش دارد. این پاسخ سید احمد الحسن بود.

-پرسش 21: زندگی‌نامه‌ی سید احمد الحسن(ع)

لطفاً زندگی‌نامه‌ی سید احمد الحسن را بیان نمایید؟ بكر السكینی - 25 صفر 1426 هـ ق بسم الله الرحمن الرحیم از كاركنان سایت در خواست می‌شود بر ما تفضّل نموده، زندگی‌نامه‌ی سید بزرگوار احمد الحسن که سایه‌اش مستدام باد و در صورت امکان همراه با عكس ایشان، در اختیار ما قرار دهند. خداوند شما را تسدید فرماید! طالب خیری - 16 ربیع الأول 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمان الرحیم، والحمد لله رب العالمین 1- در بصره در عراق به دنیا آمده است. 2- فارغ التحصیل دانشكده‌ی مهندسی / مهندسی شهرسازی است. 3- در حوزه‌ی علمیه‌ی نجف اشرف درس خوانده است. 4- امام مهدی(ع) حدود پنج سال پیش او را برای اصلاح حوزه‌ی علمیه‌ی نجف اشرف ارسال فرمود و كارهایى از قبيل اصلاح عِلمى، عَمَلى و اقتصادى در حوزه و به طور کلی در جامعه به انجام رسانید. الف - اصلاح علمی: از آنجا که در حوزه قرآن تدریس نمی‌شد، قرآن را در حوزه تدریس نمود و قضیه‌ی امام مهدی(ع) را انتشار داد. ب - بعد از اینكه صدام، قرآن را با خون نجسش نوشت صریحاً اعلام كرد كه صدام این كار را به قصد نزدیک شدن به شیطان رجیم انجام داده است و به جهت همین تصریح در كلام از طرف نیروهای صدام كافر مورد تعقیب قرار گرفت. او تنها كسی بود كه در نجف این اقدام را با اقتدار تمام بر عهده گرفت و بیان نمود که صدام با دست خودش حكم مرگش را امضا كرده و به حكومتش پایان داده است؛ یعنی هنگامی كه قرآن را با خون نجسش نوشت، و به علمای نجف و به طور کلی به همه‌ی علمای مسلمانان به خاطر سكوتشان در برابر این اقدام ناپسند صدام کافر، اعتراض نمود. ج -‌ اصلاح عملی: به این جهت بود كه حوزه‌ی علمیه، امر به معروف و نهی از منكر و اهتمام به امور مردم را ترک کرده بود و آشکارا به همه‌ی قسمت‌ها می‌فرمود كه به امور دینی و دنیوی مردم و‌ رفع ظلم و ستم از آنها بپردازند. د - اصلاح اقتصادی: به آنچه به نام انقلاب علیه فساد مالی در حوزه‌ی علمیه معروف شد، اقدام نمود. در این مورد بسیاری از طلاب حوزه او را يارى كردند. روزی نزدِ یكى از وکلای مراجع رفت و در حالی که بیش از سی نفر از طلاب او را همراهی می‌كردند، از آن وکیل خواستند تا فساد مالی آن مرجع را منتشر كند و ضرورت اصلاح آن را یادآور شد. همچنین طلّاب را از حوزه‌ی علمیه به سوی مراجع فرستاد تا از آنها بخواهد فساد مالی موجود در خزینه‌هایشان را اصلاح كنند زیرا اموالشان را به وکلایشان می‌بخشیدند و فقیران و یتیمان و بیوه‌زنان كه از گرسنگی به خود می‌پیچیدند را رها کرده بودند. هـ - تقریباً سه سال پیش در زمان حكومت صدام طغیان‌گر اعلام كرد كه او فرستاده‌ی امام مهدی(ع) می‌باشد و درنتیجه نیروهای صدام اقدام به دستگیری او نمودند که خداوند سبحان و متعال با لطف خودش او را از چنگ این طاغوت نجات داد و اکنون او مردم را به سوی امام مهدی(ع) و ضرورت یاری و تمکین او دعوت می‌كند..... و خدا را شکر. این توضیحات بسیار خلاصه تقدیم حضورتان شد و از اینكه جزئیات را بیان نكردیم پوزش می‌خواهیم. انصار امام مهدی که خداوند در زمین تمکینش دهد

-پرسش 22: آیا می‌توانید از غیبیاتی که اجازه‌شان داده شده است، مرا آگاه نمایید؟

بسمه تعالی.... به جناب سید احمد الحسن.... آیا می‌توانید از امور غیبی که اجازه‌شان به انسان‌ها داده شده است، مرا آگاه نمایید؟ والسلام علیكم. زینب موسوی - 16 صفر 1426هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمان الرحیم، والحمد لله رب العالمین در خصوص غیبیاتی که به دعوت مربوط می‌شود، به زودی کتاب غیبیات مربوط به دعوت مانند رؤیا، شفا و سایر موارد، منتشر خواهد شد[59]. سایت را دنبال کنید مخصوصا صفحه‌ی جدیدی که باز شده است و صفحات دیگر را نیز به اطلاع شما خواهیم رسانید. انصار امام مهدی که خداوند در زمین تمکینش دهد

-پرسش 23: روح القدسی که در قرآن آمده است، کیست؟

روح القدسی كه در قرآن آمده است، كیست و بر چه كسی نازل می‌شود و میان او و حضرت فاطمه‌ی زهرا(ع) چه رابطه‌ای وجود دارد؟ وائل سعیده - صفر 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمان الرحیم، والحمد لله رب العالمین پاسخ، در کتاب متشابهات موجود می‌باشد و همچنین به همراه فاطمه، پدرش، شوهرش و فرزندانش، ائمه و مهدیون روح القدس اعظم هستند. احمد الحسن روح القدس همان روح پاكی و عصمت است. اگر بنده نیّتش را برای خداوند سبحان و متعال خالص گرداند و خواهان وجه او باشد، خداوند او را دوست می‌دارد و ملکی را موکّل او می‌کند تا او را به هر خیری وارد و از هر شرّی خارج كند و او را به سوی مکارم اخلاق (والاترین خصوصیات اخلاقی) سوق می‌دهد. روح القدس واسطه‌ی انتقال دانش به انسانی که موکّلش است، می‌باشد. روح القدس‌ها متعددند و یکی نیستند؛ روح القدسی كه با حضرت عیسی(ع) و انبیا بوده است با روح القدسی كه با محمّد(ص)، علی(ع) و فاطمه(ع) و ائمه(ع) است فرق می‌كند؛ این روح القدس، همان روح القدس اعظم است كه فقط برای حضرت محمّد(ص) نازل شد و پس از وفات او به علی(ع) منتقل شد و و پس از او به ائمه(ع) انتقال یافت و پس از ایشان به مهدیون دوازده‌گانه منتقل می‌شود. از ابوبصیر روایت شده است كه گفت: از ابوعبد الله(ع) درباره‌ی این سخن خداوند تبارک و تعالی پرسیدم: «وَكَذَلِكَ أَوْحَینَا إِلَیكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِی مَا الْكِتَابُ وَلا الْأِیمَانُ»[60] (و اینچنین روحی از امر خودمان را به تو وحی کردیم در حالی که تو نمی‌دانستی که کتاب چیست و ایمان کدام است). فرمود: «مخلوقی از مخلوقات خداوند عزوجل كه از جبرئیل و میكائیل بزرگ‌تر است و همراه حضرت محمد(ص) بود و به او خبر می‌داد و راهنمایی می‌كرد و بعد از ایشان، همراه ائمه‌ی بعد از او می‌باشد».[61] ابو بصیر می‌گوید: از ابو عبد الله(ع) درباره‌ی این سخن خداوند عزوجلّ پرسیدم: «وَیسْأَلونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی»[62] (از تو درباره‌ی روح می‌پرسند. بگو: روح از امر پروردگارم است). فرمود: «آفریده‌ای عظیم‌تر از جبرئیل و میكائیل(ع) كه همراه رسول خدا(ص) بود و با ائمه(ع) می‌باشد و این روح از ملكوت است»[63]. از ابوحمزه روایت شده است كه گفت: از ابو عبد الله(ع) درباره‌ی علم پرسیدم كه آیا همان علمی است كه عالِم از دهان دانشمندان یاد می‌گیرد یا در كتابی نزد شما است كه آن را می‌خوانید و یاد می‌گیرید؟ فرمود: «مسأله بزرگ‌تراز اينها است. این سخن خداوند متعال را شنیده‌ای كه می‌فرماید: «وَكَذَلِكَ أَوْحَینَا إِلَیكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِی مَا الْكِتَابُ وَلا الْأِیمَانُ»[64] (و اینچنین روحی از امر خودمان را به تو وحی کردیم در حالی که تو نمی‌دانستی که کتاب چیست و ایمان کدام است). سپس فرمود: «نظر اصحاب شما درباره‌ی این آیه چیست؟ آیا اقرار می‌كنند كه پیامبر(ص) در وضعیتی بود كه نمی‌دانست كتاب چیست و ایمان كدام است؟» گفتم: فدایتان گردم، نمی‌دانم كه آنها چه می‌گویند. حضرت(ع) به من فرمود: «آری، او(ص) در حالتی بود كه نمی‌دانست كتاب و ایمان کدام است تا اینكه خداوند متعال این روح را كه در قرآن ذكر شده است، فرستاد. پس زمانی كه خداوند این روح را به پیامبر وحی فرمود، پیامبر به وسیله‌ی این روح، علم و فهم را دانست. این روحی است كه خداوند به هر كه بخواهد عطا می‌فرماید. اگر آن را به بنده‌ای عطا فرماید، علم را به او آموخته است»[65]. بنابراین رسول خدا حضرت محمّد(ص) هنگامی که به این عالم جسمانی آمد تا بعد از امتحان اوّل در عالم ذر وارد امتحان دوّم در این عالم كه با جسم مادی پوشیده شده است، شود. زمانی كه برای خداوند سبحان و متعال آنچنان که زمین، نظیرش را نشناخته بود، اخلاص ورزید، خداوند او را به دوست برگزید و روح القدس اعظم را وکیل او نمود. به این صورت در این دنیا نیز درست مانند امتحان اول یا عالم ذر، در مسابقه پیروز گردید. احمد الحسن

-پرسش 24: سخن خداوند متعالی: «و من یتق الله یجعل له مخرجاً....»

«وَمَنْ یتَّق اللهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً.... قَدْ جَعَل اللهُ لِكُلِّ شَیءٍ قَدْراً»[66] (و هر که از خدا بترسد، برای او راهی برای بيرون شدن قرار خواهد داد * و از جايی که گمانش را ندارد روزی‌اش می‌دهد و هر که بر خدا توکل کند، خدا او را کافی است. خدا کار خود را به اجرا می‌رساند و هر چيز را اندازه‌ای قرار داده است). سؤال: سرّ نهفته شده در این آیات قرآن چیست؟‌ وائل سعیده صفر 1426هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمان الرحیم، والحمد لله رب العالمین آیا تو می‌دانی سرّ چیست؟ این یک سؤال مغرضانه است و سؤال یک خواهان حقیقت نیست. امیر مؤمنان(ع) می‌فرماید: «اگر آسمان‌ها و زمین‌ها برای بنده‌ای سخت و غیرقابل نفوذ گردند سپس آن بنده تقوای الهی پیشه كند، خداوند برای او از آن دو، راهِ خروجی قرار خواهد داد». پس راه خروج (مخرج) از تقدیر الهی است؛ همان قَدَر و قانون و سنّت خداوند است كه تغییر نمی‌یابد و ملازم و همراه تقوى می‌باشد. احمد الحسن

-پرسش 25: گروه‌هایی که شمشیر امام(ع) به سویشان کشیده می‌شود

گروه‌هایی كه شمشیر آقا و مولایمان امام زمان(ع) به سمتشان كشیده خواهد شد كدام‌ها هستند و برای چه علمایی كه اجازه‌ی تأویل احادیث و قرآن را ندارند این روایت امام صادق(ع) را روشن نمی‌سازند: «.... خیلی بیشتر از سختگیری رسول اكرم نسبت به كفار سختگیری خواهد نمود....». آیا امام زمان با كسانی كه با او نمی‌جنگند ولی به وی ایمان ندارند نیز خواهد جنگید؟ آیا زمانی كه او(ع) قیام می‌كند مردم فقط به دو دسته تقسیم می‌شوند و یا دسته‌ی دیگر هم وجود خواهد داشت كه نه از این گروه است و نه از آن گروه؟ علاء رزاق - 2 ربيع الاول 1426 پاسخ: بسم الله الرحمان الرحیم، والحمد لله رب العالمین دعوت امام مهدی(ع) مثل هر دعوت الهی دیگری است و مردم در این دعوت به سه گروه مؤمن، منافق و كافر تقسیم می‌شوند. رسول اكرم محمّد(ص) دستور دادند كه منافقان را به حال خود واگذارند؛ ولی قائم(ع) مأمور است که ابتدا كافران و سپس منافقين را از بین ببرد. همه‌ی امور چه قبل و چه بعد از آن، به دست خداوند است و سپاس تنها سزاوار خداوند یگانه است. احمد الحسن

-پرسش 26: وظیفه‌ی من در رابطه با دعوت مبارک چیست؟

سید احمد الحسن، خداوند شما را برای یاری ولیّ‌اش و قائم به امرش توفیق عطا فرماید.... من مردم را به مسأله‌ی شما دعوت می‌كنم و ايده و فكر حرکت انصار را برای‌شان شرح می‌دهم بدون اینکه پاسخ مثبتی از آنان دریافت نمایم. سؤال من اين است که آیا تكلیف بنده در رابطه با دعوت همین است؟ یا این یک عمل ناپخته از منِ حقیر می‌باشد؟ آیا در این خصوص من باید موافقت مولا و آقایم امام زمان را کسب کنم؟‌ خواهش می‌كنم وضعیت من در این خصوص و نظر خود امام را بیان فرمایید و اینكه ایشان چه توصیه‌هایی برای من دارند و چگونه رضایت ایشان جلب می‌شود؛ خداوند فرج ایشان را تعجیل و خروج او را آسان فرماید. خداوند یگانه آگاه است که من از این دعا شادمانم و از شما تقاضا می‌کنم برایم دعا نمایید تا به درک معانی آن و نیز استفاده از آن جهت رسیدن به یاری امام مظلومِ از حقش محروم شده، توفیق یابم. علاء رزاق - 5 ربيع ثانى1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمان الرحیم، والحمد لله رب العالمین الحمد لله على بلائه و عظیم نعمائه. اللهم صلی على محمّد وال محمّد. السلام علیكم ورحمة الله وبركاته.. أما بعد: تكلیف هر شخصی كه به فرستاده شدن سيد احمد الحسن از جانب امام مهدی(ع) ایمان بیاورد، دعوت کردن مردم به این قضیه و یاری دادن آن و همراهی کردن با آن و پیروی از آن می‌باشد؛ البته طبق دستورات سید احمد الحسن یا نمایندگان تعیین شده از سوی ایشان. اذن و اجازه‌ی سید احمد الحسن در هر موردی همان اذن و اجازه‌ی امام مهدی(ع) می‌باشد؛ چرا که سید احمد الحسن نماینده‌ی خاصّ امام زمان(ع) و منتقل کننده از ایشان است. از خداوند برای همه‌ی‌مان توفیق یاری حق و صاحب حق را مسئلت می‌نمایم.... والحمد لله وحده. شيخ ناظم العقيلى - انصار امام مهدی(ع)

-پرسش 27: توقیع سمری

سلام بر كسی كه از پِیِ هدایت گام برمی‌دارد. خبر رسالت شما به من رسید و شما به من توصیه کردید كه كتاب «پاسخ کوبنده» را بخوانم. من آن را خواندم و چیز جدیدی در آن نیافتم. این كتاب فقط شامل یک سری احادیث مجمل و متشابه كه همگی قابل تأویل است می‌باشد که علم آن به دست علمای متخصص در علم رجال و درایه است. من كتاب «ادعای سفارت در غیبت کبری» تأليف شیخ محمّد السند را به شما معرفی می‌كنم كه در آن گمشده‌ی هر فرد منصف و عادی وجود دارد و من اکنو توقیعی از ناحیه‌ی مقدسه که هزاران تحیت و سلام بر او باد را برای شما می‌خوانم: «بسم الله الرحمن الرحیم. ای علی بن محمّد سمری، خداوند پاداش برادرانت را درباره‌ی تو بزرگ نماید. تو در فاصله‌ی شش روز از دنیا خواهی رفت. پس، کارهای خود را انجام بده و به هیچ‌کس وصیت نکن که پس از تو جانشینت باشد؛ زیرا غیبت دومِ کامل واقع شد و ظهوری نخواهد بود، مگر پس از اذن خداوند عزوجلّ و این اجازه پس از مدتی طولانی است که دل‌ها سخت شود و زمین از ستم آکنده گردد. و کسی که ادعای مشاهده می‌کند، به زودی به سراغ شیعیان من خواهد آمد. آگاه باشید! کسی که قبل از خروج سفیانی و صیحه‌ی آسمانی ادعای مشاهده کند، دروغ‌گو و افترا‌زننده است و هیچ قوت و نیرویی نیست، مگر برای خداوند بلندمرتبه‌ی بزرگ....»[67]. محمد العقابی - العراق – بصره - 5 ربیع الثانی 1426 هـ ق اين همان چيزى است كه من برای او فرستادم تا کمی اعصاب خود را کنترل کند و دو كتاب «الرد الحاسم» و «الرد القاسم» را بخواند. ابو محمد جابر دنبال کننده‌ی سایت انصار امام مهدی در اینترنت پاسخ: بسم الله الرحمان الرحیم، والحمد لله رب العالمین الحمد لله على بلائه و عظیم نعمائه. اللهم صلی على محمّد وال محمّد. السلام علیكم ورحمة الله وبركاته. به برادر محمّد العقابی.... از خداوند برای شما توفیق درک و فهم و جست‌وجوی دقیق درباره‌ی این قضیه‌ی حق را مسئلت دارم و از خداوند می‌خواهم كه شما را از تكذیب‌كنندگان قرار ندهد؛ آنهایی که با این سخنش آنان را سرزنش فرموده است: «بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ یحِیطُوا بِعِلْمِهِ»[68] (بلکه چيزی را دروغ شمردند که به علم آن احاطه نيافته بودند). اما در رابطه با كتاب «الرد الحاسم» این كتاب درباره‌ی نسل و ذریه‌ی امام مهدی(ع) و اثبات آن می‌باشد و به اثبات امكان مشاهده‌ی امام زمان(ع) در زمان غیبت كبری اختصاص ندارد. من موضوع امكان مشاهده‌ی امام(ع) را در كتاب «پاسخ قاطع به منکران رویت قائم»‌ مورد بحث و بررسی قرار داده‌ام و در آن «توقیع السمری» و سایر موارد را مورد نقد و بررسی قرار دادم و در آن امکان مشاهده‌ی امام(ع) را ثابت نمودم. امیدوارم به این كتاب مراجعه و در آن دقت نمایی که انشاء الله مقصود و گمشده‌ی خود را در آن خواهی یافت و نیز توصیه می‌كنم كه همه‌ی كتاب‌هایی را كه در این خصوص منتشر می‌شود به دقت مطالعه و در آنها تدبّر نمایی.... و اینكه از خداوند متعال با دعا و گریه بخواهی كه تو را راهنمایی كند تا بتوانی حقی را که در آن اختلاف می‌کنند تشخیص دهی. خداوند متعال می‌فرماید: «وَمَنْ لَمْ يجْعَل اللَهُ نُوراً فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ»[69] (و آن که خدا راهش را به هيچ نوری روشن نکرده باشد، هيچ نوری فرا راه خويش نيابد). والحمد لله رب العالمین . شیخ ناظم عقیلی - انصار الإمام المهدی(ع)

-پرسش 28: سید نزد چه کسی درس خوانده و آیا او از نسل امام(ع) است

بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمین و لعنت دایمی بر دشمنان دین! سؤال اوّل:‌ سید احمد الحسن نزد كدام يک از علماى مرجع درس خوانده است و وی از كدام كشور می‌باشد؟ سؤال دوّم: آیا او فرزند مستقیم امام زمان(ع) است و امام زمان(ع) كه جان‌هایمان فدای وی باد چطور ازدواج كرده‌اند؟ اسم مادر سید احمد الحسن چیست و از كدام كشور است؟‌ لطفاً‌ با سند و مدرک به این سؤال‌هایمان پاسخ دهید و سؤال‌هاى ديگرى نیز داريم. صالح المیاحی - العراق 4 ربیع الثانی 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمان الرحیم، والحمد لله رب العالمین الحمد لله على بلائه و عظیم نعمائه. اللهم صلی على محمّد وال محمّد. السلام علیكم ورحمة الله وبركاته. جواب سؤال 1: سید احمد الحسن نزد امام مهدی(ع) ‌درس خوانده است و دروسی كه مراجع داده و می‌دهند با وی هیچ ارتباطی ندارد. او مبلّغ و نقل کننده از امام مهدی(ع) و زمینه‌ساز ظهور او است و از استان بصره در‌ عراق می‌باشد. جواب سؤال 2: سید احمد الحسن از نسل و نوادگان امام مهدی(ع) است و فرزند مستقیم ایشان نمی‌باشد و ازدواج امام مهدی(ع) و نسل ایشان در كتاب «پاسخ کوبنده به منکران ذریه‌ی قائم» آمده است. ممکن است منظور از فرزند، فرزند مستقیم و یا مراد از آن، نسل و نواده باشد. امام حسن و حسین و سایر ائمه(ع) فرزندان رسول اكرم(ص) خوانده مى‌شوند در حالی كه فرزندان مستقیم آن حضرت نیستند بلكه از نسل ایشان و پاره‌ی تن ایشان، یعنی فاطمه‌ی زهرا(ع) می‌باشند. امام مهدی(ع) نیز در برخی روایات پسر فاطمه(ع) خوانده شده است در حالی که فرزند مستقیم ایشان نیست بلكه از نسل و ذریه‌ی ایشان می‌باشد. خداوند متعال در سوره‌ی یوسف در حكایتی از زبان یعقوب(ع) به فرزندش یوسف می‌فرماید: «وَكَذَلِكَ یجْتَبِیكَ رَبُّكَ وَیعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ وَیتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیكَ وَعَلَى آلِ یعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَیكَ مِنْ قَبْلُ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِیمٌ حَكِیمٌ»[70] (و به این گونه پروردگارت تو را برمی‌گزيند و تعبير خواب‌ها را به تو می‌آموزد و همچنان که نعمت خود را پيش از اين بر پدران تو ابراهيم و اسحاق تمام کرده بود، بر تو و خاندان يعقوب هم تمام می‌کند، که پروردگارت دانا و حکيم است). واضح است كه پیامبر خدا ابراهیم(ع) پدر بدون واسطه‌ی یوسف(ع) نیست و با این حال ابراهیم(ع) پدر یوسف(ع) توصیف شده است.... والحمد لله وحده. شیخ ناظم عقیلی انصار امام مهدی(ع)

-پرسش 29: آیا جایز است که زن بدون محرم به زیارت برود؟

آیا جایز است زنی كه ازدواج كرده است و 35 سال سن دارد با موافقت همسرش و بدون به همراه داشتن محرم به زیارت امام رضا(ع) برود؟ خداوند پاداش نیکو به شما عنایت فرماید! صلاح الفلاحی - ربیع الثانی 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمان الرحیم، والحمد لله رب العالمین الحمد لله على بلائه و عظیم نعمائه. اللهم صلی على محمّد وال محمّد. السلام علیكم ورحمة الله وبركاته. رفتن زن به زیارت امام رضا(ع) بدون محرم جایز است اگر همان طور که در سؤال قید شده است، با موافقت شوهرش انجام شود.... والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. براى جواب از سيد احمد الحسن کمک گرفته شده است. شیخ ناظم عقیلی - انصار امام مهدی(ع)

-پرسش 30: نقشه‌ی دینی که آورده‌اید چیست؟

بسم الله العزیز الحكیم به سید احمد الحسن.... نظرتان درباره‌ی ولیّ مقدس سید محمّد صادق صدر چیست؟ بحث رسالت دینی كه آوردید تا حجّتی بر مؤمنان باشید چیست؟‌ نیازی نیست كه شما برای اثبات دعوت خود نزد مراجعی كه شما را تكذیب می‌كنند بروی؛ چرا که طبق ادعای خودتان، شما فرستاده‌ی امام می‌باشید. اميدوارم خودتان به سؤال‌هایم پاسخ گویید. توجّه: من منكر وجود هر نوع ارتباطی با امام(ع)نیستم؛ چرا که امام زمان حاضر هستند و منتظر ظهور کبرای وی می‌باشیم. نمیر - 7 ربیع الثانی 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمان الرحیم، والحمد لله رب العالمین الحمد لله على بلائه و عظیم نعمائه. اللهم صلی على محمّد وال محمّد. السلام علیكم ورحمة الله وبركاته. طبق نظر سید احمد الحسن، شهید محمّد صادق صدر یكی از اصلاح‌گران و از كسانی مى‌باشد كه تلاش‌های زیادی جهت زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی(ع) انجام داده است؛ رحمت خدا و برکاتش بر او باد! رسالت سید احمد الحسن حجّیت وی به این صورت است كه وی از جانب امام مهدی(ع) فرستاده شده تا امّت را از اختلاف و پراكندگی كه در بین‌شان حاكم است برهاند و آنان را زیر پرچم امام مهدی(ع) گرد آورد و با تفکر دموكراسی حزبی كه مردم آن را به پا داشته‌اند به نبرد برخیزد، حاكمیت خداوند را در روی زمین تأیید و تصدیق كند كه این موضوع را در كتاب خود «حاكمیت خداوند نه حاكمیت مردم» بیان فرموده است و امید می‌رود به این كتاب مراجعه و در آن تدبّر شود. دلایل زیادی برای حقانیت سید احمد الحسن وجود دارد؛ امیدوارم در سایت به آنها مراجعه كنید. چند تا از این منابع را به اختصار ذكر می‌كنم: «بلاغ المبین ج 1»، «پاسخ کوبنده» و «پاسخ قاطع» و سایر كتاب‌های انتشارات انصار امام مهدی(ع). سنّت خداوند درباره‌ی صاحبان دعوت الهی به این صورت است كه این دعوت بین مردم تبلیغ شود و دلایل این دعوت نیز به آنها گفته شود؛ اگر مردم یا علما مخالف این دعوت‌ها باشند و نسبت به آن بی‌اعتنا، باید صاحبان دعوت درهای آنان را بكوبند و دلایل این دعوت را به آنها گوش‌زد نمایند که این همان روش انبیا و ائمه(ع) است. رسول اكرم(ص) این گونه توصیف شده است: «مانند پزشكی دوره‌گرد بود كه در میان مردم می‌گشت و بیماران را مداوا می‌کرد و داروهایش نیز اثر بخش‌ترین بود». حضرت (ص)در آغاز بعثتش نمایندگانی را نزد پادشاهان فرستاد، مانند پادشاه روم، پادشاه ایران و سایرین، از آنان خواست كه به رسالت وی که از سوی خداوند متعال بود، ایمان آورند و خداوند متعال این سنت و روش را در موارد مختلفی در قرآن کریم ذكر فرموده است. از جمله این سخن خداوند متعال در وصف دعوت نوح(ع): «قَالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیلاً وَنَهَاراً * فَلَمْ یزِدْهُمْ دُعَائی إِلَّا فِرَاراً * وَإِنِّی كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِیابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَاراً * ثُمَّ إِنِّی دَعَوْتُهُمْ جِهَاراً * ثُمَّ إِنِّی أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَاراً»[71] (گفت: ای پروردگار من، قوم خود را شب و روز دعوت کردم * و دعوت من جز به فرارشان نيفزود * و هر بار که دعوتشان کردم تا تو آنها را بيامرزی، انگشت‌هایشان را در گوش‌های خود کردند و جامه به سر کشيدند و پای فشردند و هر چه بيشتر سرکشی کردند * پس به آواز بلند دعوتشان کردم * باز به آشکار گفتم و در نهان گفتم). شیخ ناظم عقیلی انصار امام مهدی(ع)

پرسش 31: شناخت شجره‌نامه‌ی کامل

سلام علیكم.... مایلم شجره‌نامه‌ی كامل سید احمد را بدانم. احمد - 8 ربیع الأول 1426هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمان الرحیم، والحمد لله رب العالمین الحمد لله على بلائه و عظیم نعمائه. اللهم صلی على محمّد وال محمّد. السلام علیكم ورحمة الله وبركاته. اول: درخواست برادر احمد جهت اطلاع از شجره‌نامه‌ی کامل سید احمد الحسن هیچ نفعى برای شناخت حقانیت سید احمد الحسن ندارد؛ چون وی تقریباً از نسل پنجم مقطوع النسب می‌باشد. دوم: باید شما روی این موارد تحقیق نمایید: آیا وی واقعاً‌ فرستاده‌ای از سوی امام مهدی(ع) است یا نه؟ اگر ثابت شد، همه‌ی آن چیزهایی که می‌گوید، ثابت و بر مردم حجّت می‌گردد. مسأله‌ی اثبات نسب و نسل امام مهدی(ع) جز از طریق خداوند و خود امام مهدی(ع)‌ امكان پذیر نیست؛ چرا که مردم از این موضوع اطلاع ندارند و از آنها مخفی می‌باشد. اگر مایل به کسب اطلاعات بیشتر در خصوص نسل امام(ع) هستید مراجعه به كتاب «پاسخ قاطع به منکران ذریه‌ی قائم» از انتشارات امام مهدی(ع) را به شما پیشنهاد می‌كنم. خداوند شما را براى شناخت حق و پيروى از آن و ثابت بودن بر آن توفیق عطا فرماید.... والسلام عليكم.... والحمد لله وحده. شیخ ناظم عُقیلی أنصار امام مهدی(ع)

-پرسش 32: شناخت اصل موضوعی که به آن دعوت می‌نمایید

سلام علیكم و رحمة الله وبركاته.... من یكی از برادران شما و شیعه‌ی امامی هستم و از نوع متعصب آن نسبت به هر موضوعی که در اجتماع مطرح می‌شود، نمی‌باشم. در خصوص چیزهایی که شنیده‌ام، مسایلی دارم که مطرح می‌نمایم و ان شاء الله آنچه شنیده‌ام خیر باشد.... امیدوارم با سینه‌ای باز به سؤال‌هایم پاسخ دهید. به اعتقاد من این حق یک فرد است كه بپرسد وجست‌وجو كند به ویژه اگر مربوط به دین و اعتقادات فرد باشد که خداوند سبحان نیز به آن امر فرموده است.... باتشكر. اوّل: می‌خواهم بدانم اصل موضوعی كه شما برای دعوت به آن آمدید، چیست؟‌ داستان سید احمد الحسن كه طبق گفته‌ی شما وصی و فرستاده‌ی امام زمان(ع) است، چیست ؟ دلایل شما برای این وصایت و جانشینی چیست؟ ‌آیا او معجزاتی دارد؟‌ چرا كه معجزه در این گونه مسایل حكم كننده است، به ویژه اینكه در این زمان مدعیان زیادی وجود دارند (خداوند شما را از این گونه مدعیان قرار ندهد). اگر شما آن گونه هستید که می‌گویید پایه‌هایی كه دعوت شما بر آن استوار است چیست؟ امیدوارم برخی از سؤال‌های مرا به حساب تعصب نگذارید؛ سؤال‌های من استفهامی هستند نه به جهت انکار.... تا زمانی که دلیل مثبت یا منفی از سوی شما نیابم، موضع بی‌طرفی اتخاذ می‌كنم تا خداوند حكم كند كه او بهترین حكم كننده‌ها است.... از شما بسیار سپاس‌گزارم والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. سؤال کننده... ابو صالح پاسخ: بسم الله الرحمان الرحیم، والحمد لله رب العالمین الحمد لله على بلائه و عظیم نعمائه. اللهم صلی على محمّد وال محمّد. السلام علیكم ورحمة الله وبركاته. در آغاز مایلم از برادر ابوصالح علی حسن به خاطر ارسال این نامه و جست‌وجوی وی درباره‌ی حقیقت تشكر كنم و از خداوند می‌خواهم كه شما براى شناخت حقیقت و یاری آن و ثابن بودن بر آن موفق بدارد. اصل موضوع دعوت سید احمد الحسن این است كه وی از جانب امام مهدی(ع) فرستاده شده است تا این امّت را از پراكندگی و تفرقه به اتحاد برساند و به سوی یاری امام مهدی(ع) سوق دهد. و اما داستان سید احمد بسیار طولانی است و در سایت با عنوان «داستان ملاقات من با امام مهدی(ع)» موجود می‌باشد و پاسخ به این سؤال شما بسیار طولانی می‌باشد. خواهش می‌كنم به انتشارات امام مهدی(ع) در سایت مذکور مراجعه نمایید؛ از جمله «بلاغ المبین جلد 1»، «پاسخ کوبنده» و «پاسخ قاطع» و سایر موارد که کفایت می‌کنند. از مهم‌ترین اركان دعوت سید احمد الحسن، اجرا و تطبیق حاكمیت خداوند سبحان و متعال و رد حاكمیت مردم (تفکر دموكراسی عربی) می‌باشد. سید احمد درباره‌ی این موضوع در كتاب خود به نام «حاكمیت خدا نه حاكمیت مردم» به بحث و بررسی پرداخته است. می‌توانید از طریق این سایت به آن دسترسی داشته باشید. از خداوند توفیق راهنمایی و هدایت بر هر خیری را برایتان مسئلت می‌نمایم.... والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.... والحمد لله وحده. شیخ ناظم عُقیلی انصار امام مهدی(ع)

-پرسش 33: چطور می‌توان چنین ادعایی را تصدیق نمود؟!

بسم الله الرحمن الرحیم ‌چطور می‌توان چنین ادعایی را تصدیق نمود؟! چیزی كه همه‌ی علما به طور کلی و جزئی آن را رد كرده‌اند و می‌گویند هیچ سفیری بعد از وفات سفیر چهارم وجود ندارد! در این خصوص چه می‌گویيد؟ عبد الله ساعدی - 24 ربیع الثانی 1426 هـ . ق پاسخ: بسم الله الرحمان الرحیم، والحمد لله رب العالمین همه‌ی علما چنین چیزی را رد نکرده‌اند بلكه علمایی هستند كه بيعت و از حقيقت پيروی نمودند؛ از جمله‌ی اين علما ‌سيد حسن حمّامی فرزند فقيه و مرجع دينی سيد محمّد علی حمّامی(ره) می‌باشد. بعضی از علما ‌نيز مردّد هستند. حتی اگر همه‌ی علما حق را نپذيرند، نپذيرفتن‌شان دليل بر باطل بودن حق نيست؛ آيا نپذيرفتن دعوت حضرت محمّد(ص) از جانب علمای يهود، مسيحی و.... در آغاز دعوت ايشان دلیل بر باطل بودن دعوت اسلامی محمدی بود؟‌!!‌ احمد الحسن - جمادی الأول 1426 هـ ق

-پرسش 34: ادعای قیسی و نامه‌ی تکذیبیه‌ی نامه‌ی وصایت

بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمین، والسلام من اتبع الهدی و عرف الیقین، اما بعد.... ای مدعی رسالت و وصایت! بدان، هر امری دو وجه دارد: وجه معلوم و وجه مجهول؛ كه این قاعده همه‌ی امور این دنیای فانی را شامل می‌شود. ولی سخن تو درباره‌ی جانشینی و سفارت، دروغ محض است و با روایاتی كه از زبان معصومین(ع) وارد شده، منافات دارد. اما درباره‌ی این سخن تو كه نماینده‌ی امام هستی: برای آن حضرت(ع) شایسته‌تر است خودش ظهور كند نه به واسطه‌ی احمد الحسن كه قصدش از نوشتن كتاب‌هایش جمع‌آوری درهم و دینار و تخریب شئونات حوزه می‌باشد! ای مدعی متوهّم! برتر از آنچه ادعا می‌کنی، اصلاح نمودن است، اما به نام خودت و نه به نام امامت، که این به تقوی و راست‌گویی نزدیک‌تر است ولی تو حتی گِل را از خشت تشخیص نمی‌دهی! حتی وضعیت را بدتر كردی و خودت را پنجمین سفیر قرار دادی و باعث شدی مورد تمسخر دیگران قرار گیری. جایگاه امام(ع) والاتر و برتر از آن است كه كسی مثل تو که نمی‌تواند حق را از باطل تشخیص دهد نماینده‌ی وی باشد. سفارت جز بحث بین طلبه‌های حوزه نیست؛ كسانی كه از فهم و ادراک حق بهره‌ای ندارند مگر احکام مُتعه و خمس و نفاس و به هم بافتن آيات قرآن و حفظ کردن برخی روایات منسوب به ائمه(ع). اگر در ادعایت صادق هستی كه هرگز چنین نیست، من تو را به مناقشه از طریق اینترنت دعوت می‌كنم تا کوتاهیِ فکر تو آشکار شود؛ کوتاهی از شناخت و معرفت امام(ع) و اینکه چرا ایشان غایب و از نظر مردم پنهان شدند تا چون تویی فرستاده‌ی انتخاب شده‌ی او و همچنین وصىّ مؤید به جبرئيل و ميكائيل همانند محمّد ابن عبد الله(ص) باشی تا مردم ساده‌دل را با اين اسم‌ها بترسانى. تو را به مناظره می‌طلبم تا حقيقت جبرئيل و تمثیل رسول اعظم را بدانی؛ فرشته و فرستاده‌ای كه امروز به خاطر مقام مسخره‌اش تو را تأیيد مى‌كند و بال‌هايش را روى كتف‌های تو می‌گذارد! سپاس خداوندی را که نابینا را با بصیرت هدایت کرد و اراده فرمود و تقدیر کرد و حمد و سپاس بسیار خداوند را برای همه‌ی نعمت‌هایش! اما بدبخت‌هایی كه از تو پیروی می‌كنند، به واقع، شیطان بصیرت را از آنها گرفته و آنها را كوركرده است. پس از خداوند برای ایشان طلب هدایت می‌کنم. اگر ذرّه‌ای عقل در وجودشان بود از تو پیروی نمی‌كردند تا طریقت امام را با پیروی از قصابِ دزدِ دروغ‌گویی که به اسم امام عمل می‌کند، سلاخی کنند! بدان ای فلانی، تو اوّلین كسی نیستی كه ادعا می‌كنی و آخرین هم نخواهی بود. این طور نیست كه هر كس شام زیادی بخورد و بخوابد و در خوابش یک رؤیا ببیند، باید از او پيروى نمود. نصیحت می‌كنم شب‌ها دیگر شام نخوری تا با شكم خالی و راحت بخوابی، ‌و دیگر این چرندیات را نبافی و از خداوند به خاطر عقل‌هایی كه فاسد كردی طلب مغفرت نمایی. خداوندا! من بسیار نصیحت كردم و آنان را به راه صواب دعوت كردم. خدایا، خودت گواه باش! بنده‌ی فقیر خداوند علی القیسی - فرستاده‌ی انسانیت معذب - وصیّ بیچارگان 24 ربیع الثانی 1426 هـ ق بسم الله الرحمن الرحیم، السلام علی من اتبع الهدی.... اما بعد.... من به خدا سوگند به خاطر چیزهایی كه صبح امروز در حق شما نوشتم، متأسفم. به طور کلی از خداوند طلب مغفرت می‌کنم؛ چرا که من از حدّ یک مریض روانی و دیوانه پا را فراتر گذاشتم! از خداوند می‌خواهم كه به شما عافیت دهد و شما را شفا بخشد و راه تیمارستان را به خانواده‌ات نشان دهد تا تو از این بیماریت رها شوی. گاهی كسانی را می‌یابی كه به حرف‌هایت گوش و تو را باور می‌كنند؛ از خداوند برای همه‌ی مریض‌ها طلب شفا می‌كنم!!‌ دعا کننده برای عافیت.... علی قیسی.... هموطن نیکوکار این خارج از موضوع است ولی هدیه‌ای از طرف من می‌باشد: موضوع موسی و دریا آن گونه كه تو تصوّر می‌كنی نیست؛ بلكه عبارت از یک جزر و مدّ می‌باشد و این یک رخداد طبیعی است كه اتفاق می‌افتد و از همین رو بود که فرعون، موسی را تعقیب نمود! ولی اگر آن طور بود كه تو تصوّر می‌كنی هرگز به آن دریا وارد نمی‌شد؛ مگر دیوانه‌ای مثل تو و سپاهیانش! علی قیسی - بغداد پاسخ: بسم الله الرحمان الرحیم منتظر جواب سید احمد الحسن ـ‌یمانی موعود‌ـ باش. به خطبه‌ی وی در آدرس زیر گوش بده: h​t​t​p​:​/​/​h​o​m​e​.​r​i​p​w​a​y​.​c​o​m​/​2​0​0​5​-​3​/​2​6​8​3​4​4​/​k​h​_​s​/​k​h​_​s​0​1​.​h​t​m ما به خاطر این سخنانت از تو تشكر می‌كنیم؛ چرا که تو یكی از دلایلی كه حقانیت دعوت سید احمد الحسن و کسانی که پیروی‌اش می‌کنند را ثابت می‌كند را اثبات نمودی؛ این دلیل، یکی از دلایلی است که ما علیه تکذیب‌کنندگان استفاده می‌کنیم و آن: متهم نمودن سید احمد الحسن به دیوانگی و بیماری است؛ تهمتی كه تقریباً هیچ نبی‌ای از انبیا و هیچ وصی‌ای از اوصیا از آن برکنار نبوده است. آیا اهل مكه هنگام ورود حضرت محمّد(ص) به مكه از وی استقبال كردند یا بر او بانگ فریاد برآوردند؟ و با کلمات عامیانه او را «... مخبل» یعنی مجنون و دیوانه خواندند، و به طرف وی سنگ پرتاب كردند و دنده‌های حضرت زهرا(ع) را شكستند. قرآن ده‌ها آیه ذكر كرده كه مردم انبیا را با کلماتی مانند دیوانه، ساحر و نظایر آن و یارانشان را نیز ارازل و فرومایه توصیف نمودند؛ که هرگز چنین نبوده‌اند[72]! آیا هیچ شنیده‌اید که به ابولهب، فرعون، معاویه يا صدام مجرم، لقب دیوانه بدهند؟ آنها همگی مورد احترام و تكریم بودند! لعنت خدا بر همه‌ی آنها باد! در مقایسه با آن زمان، ما در بدترین زمان به‌سر می‌بریم. پیروزی حتماً اتفاق خواهد افتاد. لعنت خدا به دجّال یک‌چشم كه از سیستان بلند خروج می‌کند[73]؛ طبق روایات اهل بیت(ع) که در تعدادی از منابع بزرگ حدیث بیان نموده‌اند. لعنت خدا بر دجال بزرگ، لعنت بر سفيانی. این بود جواب ما انصار؛ انصار خدا، انبيا، فرستادگان، امام حسين(ع) و مهدى(ع). بعد از این، منتظر پاسخ سید احمد الحسن باش. هر چند ما می‌خواستيم كه تو قسم برائت ياد كنى و بگویى: «اُبرّأ من حول الله و قوته إلى حولی وقوتی، إن كان السيد احمد الحسن رسول و وصی الإمام المهدی» (از حول و قوه‌ی الهی خودم را خارج می‌کنم و به حول و قوه‌ی خودم پناه می‌برم اگر که سید احمد الحسن فرستاده و وصی امام مهدی باشد)؛ ولی تو را نصيحت مى‌كنيم كه اين کلمات را ادا نکنی مگر بعد از پاسخ سيد احمد الحسن؛ شايد كه به دست او هدايت شوى! برادر دیوانه‌ی من و در عین حال با صدها تفسیر؟! سلام بر يمانی، سلام بر يمانی. انصار امام مهدی - ربیع الثانی 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمین خداوند متعال می‌فرماید: «فَأَوْحَینَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ»[74] (پس به موسی وحی کرديم که: عصايت را بر دريا بزن. دريا بشکافت و هر پاره، چون کوهی عظيم گشت). در این آیه: «فَانْفَلَقَ ، كُلُّ فِرْقٍ.... كَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ»: فانفلق (شكافت)، كل فرق (هر پاره) كالطود العظیم (مانند كوهی بزرگ). بعضی از جاهلان به حقیقت، تمام اینها را به جزر و مد تأویل می‌کنند. در جزر، آب فقط به یک طرف حركت می‌كند و نمی‌شكافد تا دو پاره شود و هر قسمت ارتفاعی به اندازه‌ی کوهی عظیم از زمین پیدا کند! به كسانی كه از حقیقت بی‌خبرند می‌گویم كه این آیه و نشانه درباره‌ی یوشع بن نون(ع) وصیّ موسی(ع) و سپاهیانش نيز اتفاق افتاده است؛ رود می‌شكافد و آنها به ساحل می‌رسند. چنین حادثه‌ای برای ایلیا(ع) (الیاس) و وصیّ وی یشع(ع)‌ نیز اتفاق افتاده و داستانش در تورات آمده است كه رودخانه برای وی می‌شكافد. آیا پدیده‌ی جزر و مد به رودخانه‌ها انتقال یافته است؟!! اما در مورد سایر سخنان قیسی.... پاسخشان در كتاب خدا وجود دارد: «نْ وَالْقَلَمِ وَمَا یسْطُرُونَ * مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ * وَإِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَیرَ مَمْنُونٍ * وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ * فَسَتُبْصِرُ وَیبْصِرُونَ * بِأَیكُمُ الْمَفْتُونُ»[75] (نون. سوگند به قلم و آنچه می‌نويسند * که تو، به فضل پروردگارت، ديوانه نيستی * و تو را پاداشی پايان‌ناپذير است * و تو بر خُلقی عظيم هستی * زودا که تو ببينی و آنها نيز ببينند * که ديوانگی در کدام يک از شما است). و پاسخ وی از كتاب خداوند: «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ * مَا یأْتِیهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ یلْعَبُونَ * لاهِیةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِینَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ * قَالَ رَبِّی یعْلَمُ الْقَوْلَ فِی السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ * بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْیأْتِنَا بِآیةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ»[76] (روز حساب مردم نزديک شد و آنان همچنان در غفلت روي‌گردانند * از سوی پروردگارشان برايشان هيچ اندرز تازه‌ای نيامد، جز آنکه آن را شنيدند و سرگرم بازيچه بودند * دل‌های‌شان به لهو خو گرفته است و آن ستمگران سر در گوش يکديگر نهادند و گفتند: آيا اين مرد جز اين است که انسانی همانند شما می‌باشد؟ آيا با آنکه به چشم خود می‌بينيد، همچنان از پی جادو می‌رويد؟ * گفت: پروردگار من از هر سخنی در آسمان و زمين آگاه است و او شنوا و دانا است * گفتند: نه، خواب‌های پريشان است، يا دروغی است که به هم می‌بافد يا شاعری است؛ پس برای ما از آن گونه که به پيامبران پيشين داده شده بود، معجزه‌ای بياورد)‌. و پاسخ او در این سخن خداوند متعال: «مَا كَانَ محمّد أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللهِ وَخَاتَمَ النَّبِیینَ وَكَانَ اللهُ بِكُلِّ شَیءٍ عَلِیماً»[77] (محمد پدر هيچ يک از مردان شما نيست. او رسول خدا و خاتم پيامبران است، و خداوند به هر چيزی دانا است)، «.... یا أَیهَا النَّبِی إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِیراً * وَدَاعِیاً إِلَی اللهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجاً مُنِیراً * وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللهِ فَضْلاً كَبِیراً * وَلا تُطِعِ الْكَافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَی اللهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِیلاً»[78] (ای پيامبر، ما تو را فرستاديم تا شاهد و مژده‌دهنده و بيم‌دهنده باشی * و مردم را به فرمان خدا به سوی او بخوانی و چراغی تابناک باشی * و مؤمنان را بشارت ده که از سوی خدا برايشان فضيلتی بزرگ آمده است * از کافران و منافقان اطاعت مکن و آزارشان را واگذار و بر خدا توکل کن،که کارسازی را خدا بسنده است). احمد الحسن - جمادی الاول 1426

-پرسش 35: سؤال ماجد المهدی درباره‌ی دو اسم مخفی در سوره‌ی فاتحه

بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله و الصلاة و السلام على سیدنا محمّد و آله الطیبین الطاهرین.سید احمد الحسنى ... السلام علیكم و رحمة الله و بركاته. من مؤلّف تحقیقی درباره‌ی امام زمان(ع) هستم با عنوان «آغاز جنگ آمریكا عليه امام مهدی(ع)». می‌توانید این كتاب را در سایت زیر ببینید.... h​t​t​p​:​/​/​w​w​w​.​(​ع​)​e​o​c​i​t​i​e​s​.​c​o​m​/​a​l​m​a​h​d​i​o​n​2​0​2​2 یكی از برادران، ادعای شما را به من اطلاع داد و آدرس سایت شما را به من داد تا بتوانم بیشتر از نظریات و ايده‌هاى شما آگاهی یابم. از این سخنم معذرت می‌خواهم ولی من چنین می‌پندارم كه سخن شما به هیچ دردی نمی‌خورد و این ادعایی است كه بسیاری از مردم در طول تاریخ بارها آن را ادعا كرده‌اند و برای من ثابت نشده است كه امام زمان(ع) فرستاده‌ای از جانب خود برای مردم خواهد فرستاد. من چیزهایی فهمیده‌ام كه آنها را در كتابم ذكر نكرده‌ام. اگر آنچه را كه می‌گویید واقعیت داشته باشد باید به آن احاطه‌ی كامل داشته باشید؛ چرا که شما ادعا می‌كنید عالم‌ترین مردم به كتاب خداوند سبحان و متعال می‌باشید. سؤال من این است.... دو اسم كه در سوره‌ی فاتحه پنهان‌اند و از آن قابل استخراج می‌باشند و آن دو اسم به شكلی نامألوف نوشته شده ، یكی از آنها از راست به چپ و دیگری از چپ به راست نوشته شده است؛ این دو اسم كدام‌اند و چطور آنها استخراج می‌شوند؟‌ اگر من جوابی از شما دریافت كنم انشاء الله با شما بیعت خواهم كرد اما اگر پاسخی قانع‌کننده از شما دریافت نکردم، دلیلی بر باطل بودن ادعای شما خواهد بود. و الحمد لله رب العالمين الذي هدانا لهذا و ما كنا لنهتدي لولا ان هدانا الله و صلی الله على سيدنا محمّد و على آله الطيبين الطاهرين. ماجد المهدی 24 ربیع الثانی 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمين، وصلی الله على محمّد وآل محمّد الأئمة والمهديين «إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآيةً لِمَنْ خَافَ عَذَابَ الْآخِرَةِ ذَلِكَ يوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَذَلِكَ یوْمٌ مَشْهُودٌ * وَمَا نُؤَخِّرُهُ إِلَّا لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ»[79] (در اينها برای کسانی که از عذاب آخرت بيمناک‌اند عبرتی است. در آن روز که مردم گرد آورده شوند و آن روز که مردم را در آن حاضر آورند * و جز تا اندک مدتی به تأخيرش نمی‌اندازيم). 1 - اگر تو اندک اطلاعی (و نه اطلاعاتی وسیع) از كتاب‌های «متشابهات، تفسیر سوره‌ی فاتحه و روشنگری‌هایی از دعوت‌های فرستادگان و فتنه‌ی گوساله» كه در سایت وجود دارد، داشتی كه به نظر تو به هیج دردی نمی‌خورند، می‌فهمیدی كه در آنجا بیان نمودم كه تمامى اسامى خداوند سبحان و متعال و همچنين اسم پیامبر اكرم(ص) و علی(ع) و فاطمه(ع) و ائمه(ع) و مهديين(ع) در سوره‌ی فاتحه وجود دارد. 2 - اگر كلام من به هیچ دردی نمی‌خورد، جایی برای عذرخواهی وجود ندارد؛ ولی اگر بر عكس باشد، هیچ عذرخواهی جایز نخواهد بود مگر استغفار و طلب توبه از خداوند واحد قهار. 3 - اگر برایت ثابت نشده است كه امام مهدی(ع) فرستاده‌ای را برای مردم خواهد فرستاد، آیا محمّد دارای نفس زكیه، فرستاده نيست؟! آیا یمانی فرستاده نيست؟ آیا خروج‌کننده از مشرق، فرستاده نیست؟ روايت‌هايى كه از آل محمّد(ع) وارد شده است را بخوان و روایت‌هایی را که شیخ ناظم عقيلی (که خداوند حفظش کند) در كتاب خود «پاسخ کوبنده» به آنها استدلال کرده را نیز بخوان؛ این کتاب عبارت است از مناظره‌ای بين شيخ ناظم عقيلى و سيد علی سيستانی و دفتر و مرکز تحقیقات عقایدی وابسته به او. شاید خداوند قلبت را نورانى و به حق هدایت كند. این هم گوهری از دریای امیر مؤمنان علی(ع) كه در آن مرا ذکر فرموده است: از اصبغ بن نباته روایت شده است که گفت: خدمت امیرالمومنین(ع) آمدم، دیدم ایشان چوبی در دست گرفته بود و به زمین می‌زند. به ایشان عرض کردم: ای امیرالمومنین! چه شده است که شما را می‌بینم متفکرانه سر چوب را به زمین می‌زنید؟ آیا به این زمین علاقه‌ای دارید؟ حضرت فرمود: «خیر، به خدا قسم که هیچ وقت رغبتی به زمین و دنیا نداشته‌ام، لکن در مورد مولودی فکر می‌کنم که از نسل فرزند یازدهم از فرزندانم می‌باشد، او همان مهدی است که زمین را پر از عدل و داد می‌کند چنان که از ظلم و جور پر شده است. حیرت و غیبتی برای او پیش می‌آید که در آن بعضی از اقوام گمراه و بعضی دیگر هدایت می‌شوند». عرض کردم: ای امیرالمومنین! حیرت و غیبت چه مدتی خواهد بود؟ حضرت فرمود: «شش روز یا شش ماه یا شش سال». عرض کردم: آیا واقعاً این امر صورت می‌گیرد؟ فرمود: «آری، گویی او خلق شده است، ولی ای اصبغ تو را با این امر چه کار است؟ آنها نیکان این امّتند همراه با نیکان این عترت». عرض کردم: بعد از آن چه می‌شود؟ فرمود: «پس از آن، هر چه خدا خواهد می‌شود زیرا برای خدا بداءها و اراده‌ها و غایات و پایان‌ها است (هر طور که خدای تعالی بخواهد عمل می‌کند)»[80]. يازدهمین فرزند امیرالمؤمنین(ع)، امام مهدی(ع) است و کسی که از نسل او است، مهدی اول از مهدیون دوازده‌گانه که وصی و فرستاده‌ی امام مهدی(ع) می‌باشد. در دعای امام رضا(ع) برای امام مهدی(ع) آمده است: «.... خدایا! به وی و خانواده‌اش و پسرش و اولادش و امّتش و همگی پیروانش چیزی را عطا فرما كه با آن شادمان شود....»[81]. این فرزندی كه امام رضا(ع) در دعایش ذکر فرموده همان مهدی اوّل، وصی و فرستاده‌ی امام مهدی(ع) می‌باشد. پس خدا را حمد و سپاس می‌گویم كه مرا نزد خودش و پدرانم، رسول اكرم(ص)، امیرالمؤمنین(ع) و ائمه(ع) ياد كرد و آنها(ع) مرا فراموش نكردند. به علاوه تو خود در كتابت فرستاده شدن فرستاده‌ای از جانب امام مهدی(ع) ‌را واجب دانسته‌ای؛ در فصل سوم كتابت گفته‌ای: «امیدوارم خواننده‌ی این كتاب مانند كسانی نباشد كه به موسی(ع) گفتند: خداوند را آشکارا به ما نشان بده. اکنون اگر فرض كنیم خداوند سبحان و متعال بخواهد به مردم بگوید كه ظهور امام مهدی(ع) نزدیک (ان شاء الله) و بر آنها واجب است که او را یاری نمایند و پرچم لا اله الا الله و محمّد رسول الله را بالا ببرند، چگونه برای مردم واضح و به ایشان تبليغ خواهد شد؟ بنابراین، خداوند متعال باید یكی از بندگان خود را انتخاب فرماید تا در وقت مناسب آنچه اراده می‌فرماید را به دست او اجرا کند، تا این امر ضروری در وقتش اعلام و حجّت بالغه بر بندگان اقامه گردد». آیا آنچه در كتابت نوشته‌ای را فراموش كردی یا خود را به فراموشی می‌زنی؟! 4 - چطور چنین تصور می‌کنی که اگر من به چیزهایی كه تو از محاسبات خودت (با برعكس كردن كلمات) به دست می‌آورى و تصور می‌كنی كه درست است، وارد نشوم، ادعاهای من باطل است. ای سعد، شترها را اینچنین آب نمی‌دهند[82]! 5 - اگر به روش خودت در حساب اعداد پایبند هستی و به درست و حق بودنش یقین داری، به همان روش خودت و به روشى كه حساب اعداد برای تو ثابت شده است و می‌خواهی آن را به مردم ثابت كنی، با من حساب کن:‌ من هو احمد = هو رسول المهدی؛ همان طور كه در فصل سوم کتابت حساب كردی: من هو محمّد = هو نبی الله. المهدی با جمع بزرگ با عدد 90 حساب و با جمع كوچک به 9 تبدیل می‌گردد؛ همان گونه كه در كتابت «محمّد» را اینچنین حساب كردی. م+ ن + هـ + و + ا + ح + م + د = 4 + 5 + 5 + 6 + 1 + 8 + 4 + 4 = 37 هـ + و+ ر + س + و + ل + (ا ل م هـ د ی) = 5 + 6 + 2 + 6 + 6 + 3 + (9) = 37 همچنین حساب کن:‌ «ما هو كتاب الله» را برابر مى‌يابى با «هو رسول المهدی» همان طور كه در كتابت حساب كردی: ما هو كتاب الله، هو القرآن الكريم. م + ا + هـ + و + ك + ت + ا + ب + ا + ل + ل + هـ = 4 + 1 + 5 + 6 + 2 + 4 + 1 + 2 + 1 + 3 + 3 + 5 = 37 هـ + و + ر + س + و + ل + (ا ل م هـ د ی) = 5 + 6 + 2 + 6 + 6 + 3 + (9) =37 هـ + و + ا + ل + ق + ر + ا + ن + ا + ل+ ک + ر + ی + م = 5+ 6 + 1+ 3 + 1 + 2 + 1+ 5 + 1 + 3 + 2+ 2 + 1 + 4 = 37 پس برای تو آشكار شد كه احمد، فرستاده‌‌ی مهدی است و همچنین كتاب خدا و قرآن ناطق است، با همان روشی كه تو آن را در كتابت «شروع جنگ آمریکا علیه امام مهدی» دلیلی برای درست بودن علم حروف قرار دادی. از خداوند بترس و به سخن امیرمؤمنان علی(ع) در حق خاندان محمّد(ع) پایبند باش كه فرمود: «ولا تعلموهم فانهم اعلم منكم»[83] (به آنان آموزش ندهید كه از شما عالم‌تراند). به این ترتیب، با همان روشی که خودت در کتابت اقرار نمودی، حجّت بر تو تمام شد؛ پس روى برگرداندن و پاسخ نگفتن شما مورد قبول نخواهد بود. حال از اسرار عدد 37 برایت چیزهایی روشن می‌كنم. خداوند متعال می‌فرماید: «فَصِیامُ ثَلاثَةِ أَیامٍ فِی الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ یكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ»[84] (سه روز در حج روزه بدارد و هفت روز چون از حج بازگردد، تا ده روز کامل شود و اين حکم برای کسی است که از مردم مکه نباشد). ده، همان آسمان‌های هفت‌گانه (عرش عظيم) + كرسى + عرش اعظم + سرادق عرش اعظم است و این سه مورد یعنی خانه‌ی خدا، شهر كمالات الهی در مخلوقات و شهر علم حضرت محمّد(ص). پس هر كس از خاندان محمّد(ع) باشد، ده‌گانه‌ی ایمان او در حج یعنی در خانه‌ی خدا یعنی در مدینه‌ی علم یعنی در خانه‌ی نبوت و معدن رسالت می‌باشد؛ برای کسب اطلاعات بیشتر به کتاب متشابهات جلد 3، سؤال درباره‌ی راز عدد چهل و سؤال درباره‌ی عرش و كرسی، مراجعه نما. 1 - عدد 37 از دو عدد 3 و 7 تشكیل شده است که جمع‌شان 10 می‌شود که همان مراتب ده‌گانه‌ی توحید است. پس هر كس آن را انجام دهد و به حج خانه‌ی خدا برود و شهر علم را زیارت كند و عقلش كامل گردد و جزو سيصد و سيزده نفر شود، از ما اهل بیت به شمار می‌رود. این مضمون از پدرانم(ع) روایت شده است: «ایمان ده درجه دارد[85] و سلمان همه‌ی این ده درجه را به پایان رسانید، درود خدا بر سلمان باد. پس سلمان از ما اهل بیت است»‌[86]. ما اهل بِیتیم و درجات دهگانه در حج و در خانه‌ی خدا. 2 - عدد 37 از 10 + 27 تشكیل شده است؛ 10 همان ده‌گانه‌ی حج و 27 علمی است كه انتشارش بین مردم اجازه داده شده است، همان طور که در روایات اهل بيت(ع) آمده است. پس هر كس ده‌گانه‌ی حج (درجات ده‌گانه‌‌ی ایمان) را تمام کند می‌تواند حامل 27 حرف توحید كه امام مهدی(ع) منتشر می‌سازد، باشد. خداوند متعال می‌فرماید: «وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ»[87] (و ما بر آن هستيم که بر کسانی که روی زمين به استضعاف کشیده شدند منّت گذاریم و آنان را پيشوايان سازيم و وارثان گردانيم). کسانی که خداوند اراده می‌فرماید تا ائمه قرار دهد، خاندان محمّد(ع) ائمه و مهدیون(ع) و نیز سیصد و سیزده یار امام مهدی(ع) می‌باشند و این سرّ و راز آغاز سوره‌ی قصص یعنی «طسم» است؛ اگر عدد این حروف مقطعه را با جمع بزرگ حساب كنی: ط + س + م = 9 + 60 + 40 = 109 پس نتیجه 9 + 100 می‌باشد و اگر آن را به جمع كوچک تبدیل كنی 9 + 1 نتیجه 10 می‌شود و این همان ده‌گانه‌ی حج مربوط به ائمه (سیصد و سیزده) است كه در آیه ذكر شده است و همان ده‌گانه‌ی توحید می‌باشد. هر كس به حج خانه‌ی خدا برود، به آن آراسته و عقلش كامل می‌گردد و یقین پیدا می‌كند و همه چیز برایش ثابت می‌گردد و خداوند سبحان (هو) را به یگانگی می‌پرستد. اگر حروف «هو» را جمع كنی، می‌بینی: هـ + و = 5 + 6 = 11 که 1 +10 می‌باشد. حال ده‌گانه را شناختی كه همان ده‌گانه‌ی حج و ایمان است و عدد یک همان خداوند سبحان و متعال می‌باشد؛ پس هر كس به این ده‌گانه آراسته باشد به وحدانیت خداوند یقین پیدا می‌كند. برای تو به اختصار بیان کردم كه در این عدد (37) ده‌گانه‌ی حج و توحید و نیز 27 حرف از علم توحید وجود دارد. پس هر كس به حج برود و به این ده‌گانه آراسته گردد، امكان تحمل و شناخت 27 حرف را وقتى بين مردم منتشر می‌شود، دارا می‌باشد، و این، سرّی است كه هيچ کس تحملش را ندارد مگر پیامبر فرستاده شده يا فرشته‌ی مقرّب یا مؤمنی كه خداوند قلبش را با ایمان آزموده باشد؛ درنتیجه، بنده به يقين می‌رسد و به وحدانيت خداوند سبحان و متعال (هو) یقین پيدا می‌کند. براى اينكه بيشتر بدانی، اگر «طسم» را با جمع كوچک حساب كنی: ط + س + م = 9 + 6 + 4 = 19 و تعداد حروف «بسملة» (بسم الله الرحمن الرحیم) 19 و بسمله، آیه‌ی توحید می‌باشد. خداوند متعال می‌فرماید: «وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ یفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْراً وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُوراً»[88] (و بر دل‌هاشان پرده افکنيم تا آن را درنيابند و گوش‌هاشان سنگين کنيم، و چون پروردگارت را در قرآن به يکتايی ياد کنی، بازمی‌گردند و می‌رمند)؛ یعنی بگو: بسم الله الرحمن الرحیم، همان طور كه از ائمه(ع) روایت شده است[89]. پس دانستی كه «طسم» اشاره به اهل توحید دارد که آنها 313 نفرند و از همین رو، عدد حروف آیه‌ی توحید (بسم الله الرحمن الرحیم) با عدد آیه‌ی موحّدین (طسم) برابر و مساوی است؛ و همچنین با عدد مشرکین اهل آتش؛ از همین رو خداوند تعدادشان را با عدد آیه‌ی موحّدین برابر قرار داده است. خداوند متعال می‌فرماید: «عَلَیهَا تِسْعَةَ عَشَرَ * وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِینَ كَفَرُوا لِیسْتَیقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَیزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَاناً وَلا یرْتَابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِیقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللهُ بِهَذَا مَثَلاً كَذَلِكَ یضِلُّ اللهُ مَنْ یشَاءُ وَیهْدِی مَنْ یشَاءُ وَمَا یعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِی إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ»[90] (نوزده فرشته بر آن گماشته‌‌اند * موکلان دوزخ را جز از ملائکه قرار نداديم و شمار آنها جز برای امتحان کافران نيست تا اهل کتاب يقين کنند و بر ايمان مؤمنان بيفزايد و اهل کتاب و مؤمنان شک نکنند و تا آنان که در دل‌هاشان مرضی است و کافران نگويند: خدا از اين مثل چه می‌خواسته است؟ خدا اينچنين هر کس را که بخواهد گمراه و هر کس را که بخواهد راه می‌نمايد و شمارِ سپاهيان پروردگارت را جز او نداند و اين سخن جز اندرزی از برای مردمان نيست)، و موحّدین، همان اصحاب يمين در سوره‌ی مدثر هستند كه بدون حساب وارد بهشت می‌شوند و آنها یاران يمانی، وصی و فرستاده‌ی امام مهدی(ع) می‌باشند. خداوند سبحان می‌فرماید: «كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِینَةٌ * إِلَّا أَصْحَابَ الْیمِینِ»[91] (هر کس در گرو عملی است که کرده است * مگر اصحاب یمین). برای اینکه بیشتر بدانی و به یقینت افزوده گردد ـ‌اگر در جست‌وجوی حقیقت هستی و از کسانی باشی که کتاب به آنها داده شده است یا کسانی که به کتاب ایمان دارند‌ـ بیانیه‌ی اخیر یمانی را مطالعه کن. خداوند متعال می‌فرماید: «وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِینَ كَفَرُوا لِیسْتَیقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَیزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَاناً» (و شمار آنها جز برای امتحان کافران نيست تا اهل کتاب يقين کنند و بر ايمان مؤمنان بيفزايد). با من حساب كن: كلمه‌ی «وصی»، «الیمانی»، «من هو اليمانى»، «هو وصى» ، «هو وصی المهدی»، «اصحاب الیمین». ولی قبل از اینكه حساب را شروع كنیم سری به چیزهایی که خودت در کتابت به نگارش درآوردی می‌زنیم؛ «آغاز جنگ آمریكا عليه امام مهدی(ع)» در فصل دوّم كتابت گفته‌ای:قرن ششم - پیش‌گویی سی و سوم: «در آخر دستش را به سمت آلوس خونی دراز می‌كند، از حمایت خود در دریا عاجز خواهد ماند و از سپاه بین النهرین خواهد ترسید و شخصی سیاه و خشمگین او را از كرده‌اش پشیمان خواهد كرد» سپس در ادامه كتابت گفته‌ای: این از عجیب‌ترین پیشگویی‌های نوستراداموس می‌باشد که در آن به وضوح و نه به طور ضمنی امام مهدی(ع) را نام برده است. مترجمان در معنی نام وارد شده در این پیش‌گویی‌ها در حیرت مانده‌اند و بیشترشان آن را همان طور که وارد شده است یعنی «الوس» ذکر کرده‌اند. برخی از مترجمان از جمله در ترجمه‌ی انگلیسی، اقدام به حذف آن نمودند امّا در اصل فرانسوی، این اسم موجود است و مترجم كلمه «ALUS» را به الآلوس ترجمه كرده یعنی یک «ال» معرفه‌ی زبان عربی به آن اضافه كرده است، ‌در حالی كه معنایش را نمی‌داند و آن را به تاریخ واگذارده است یعنی تا زمانی كه آن واقعه رخ دهد و معما حل شود؛ ولی من هدف و قصد نوستراداموس را از این كلمه کشف کرده‌ام. در اینجا نوستراداموس طبق عادت خود از جناس تصحیفی (يعنى انتخاب كلمه‌ی غلط مشابه با كلمه‌ی اصلى) یا ترخیم (يعنى حذف حرفى از كلمه) استفاده كرده است. او هنگامی کلمه‌ای مربوط به اسامی یا القاب می‌باشد اقدام به حذف حرف «I» از انتهای آن کلمه می‌نمود؛ حال اگر ما این حرف را به انتهای کلمه اضافه کنیم کلمه‌ی ALUSI (الوصی) را خواهیم داشت و معنی بسیار واضح و آشكار خواهد شد چرا كه ما می‌دانیم لقب اوصیا به ائمه‌ی دوازده‌گانه از اهل بیت(ع) اطلاق می‌گردد و امام مهدی(ع) نیز یکی از اوصيا می‌باشد و درنتیجه می‌تواند کلمه‌ی «الوصی» بر وی اطلاق گردد. در اینجا نوشته‌ی نوستراداموس با عقاید شیعه موافق و سازگار است. به علاوه نوستراداموس در اینجا شخص معينی را توصیف می‌كند كه فرمانده نظامی یا رئیس كشوری است كه سعی می‌كند امام مهدی(ع) را به قتل برساند و نیروهای وی را از بین ببرد ولی از سپاه (ارتش امام مهدی(ع)) كه در بین النهرین (عراق) موجود هستند می‌ترسد؛ و یا مردی از سپاه امام مهدی(ع) كه مردی سیاه توصیف شده یعنی او شیعه است؛ چرا که لباس سیاه اشاره به شیعه بودن دارد. یا شاید یک مرد عرب مسلمان آفریقایی (سياه‌پوست) باشد، او و نیروهایش را در حالی كه در دریا هستند از بین می‌برد (چه بسا در یكی از ناوگان‌های جنگی یا در یكی از هواپیمابرها)‌. قبل از اینكه حساب را شروع كنم، شرحی به سخنان پیشین تو می‌دهم؛ وصیّ یاد شده در پیشگویی نوستراداموس امام مهدی(ع) نیست بلكه وصیّ امام مهدی(ع) ‌و اوّلین مهدی از مهدیون دوزاده‌گانه از اوصیای امام مهدی است. او فرستاده‌ی امام مهدی(ع) و جانشین او است که امرش را برعهده دارد، همان گونه که در روایات آمده است. او یمانی آل محمد، همان وعده داده شده‌ای است که به حق دعوت می کند و همان طور که در روایات ائمه(ع) وارد شده است، روی‌گردان از او از اهل آتش می‌باشد. در وصیت رسول خدا(ص) آمده است: از ابو عبدالله(ع) از پدرانش(ع) از امیر المومنین(ع) نقل شده است که فرمود: «پيامبر خدا(ص) در شبی كه وفاتش بود به علي(ع) فرمود: يا اباالحسن، صحيفه و دواتی حاضر كن. پيامبر خدا(ص) وصيّتش را املا فرمود تا به اين جا رسيد كه فرمود: يا علی پس از من دوازده امام خواهند بود و پس از آنها دوازده مهدی، و تو ای علی، نخستينِ دوازده امامی و حدیث را ادامه می‌دهد تا اینکه می‌فرماید: حسن(ع) خلافت را به پسرش م ح م د که حافظ دین آل محمد(ع) است بسپارد. اینان، دوازده امامند و پس از آنان دوازده مهدی هستند. پس هرگاه وفات مهدی(ع) رسد، باید امر خلافت را به پسرش، اولین مقربین (اولین مهدیین) بسپارد که برای او سه نام است: اسمی مانند اسم من و اسم پدرم عبد الله و احمد و اسم سوم مهدی است که او، اولین مؤمنان است»[92]. از امام صادق(ع) روایت شده است كه فرمود: «از نسل ما بعد از قائم دوازده مهدی از فرزندان حسین(ع) خواهند بود»[93]. از امام صادق(ع) روایت شده است كه فرمود: «از نسل ما بعد از قائم یازده مهدی از فرزندان حسین(ع) خواهند بود»[94]. در این روایت قائم همان مهدی اوّل است نه امام مهدی(ع) چون بعد از امام مهدی(ع) دوازده مهدی خواهند بود. امام باقر(ع) در وصف مهدی اول فرموده است: «.... داراى قرمزى صورت، چشم‌هاى گود، ابروهاى برجسته، فراخ و پهنى ميان دو شانه، در سرش شوره و درصورتش اثرى است، رحمت خدا بر موسی باد»[95]. و از امیرمؤمنان(ع) در خبری طولانی روایت شده است: «.... فرمود: آگاه باش كه اوّلین آنها از بصره و آخرینشان از ابدال است....»[96]. و از امام صادق(ع) در خبری طولانی كه اصحاب قائم(ع) را نام برده است، روایت شده است: «.... و از بصره.... احمد....»[97]. و از امام باقر(ع) روایت شده است كه فرمود: « دو اسم دارد ـ‌یعنی قائم‌ـ اسمی مخفی و اسمی آشكار؛ اما اسمی كه پنهان می‌ماند احمد و اسمی كه آشكار می‌شود محمّد است»[98]، و احمد، اسم مهدی اوّل و محمّد اسم امام مهدی(ع) است، همان طور كه از وصیت رسول خدا(ص) آشكار شده است. از امام باقر(ع) روایت شده است كه فرمود: « خداوند متعال گنجی در طالقان دارد كه نه از طلا است و نه از نقره؛ ‌دوازه هزار در خراسان که شعارشان «احمد احمد» است و رهبرى آنها را جوانى از بنى هاشم که سوار بر قاطرى خاکستری است و پيشانى‌بند قرمز رنگ دارد، بر عهده دارد. گویی به او مى‌نگرم كه فرات را مى‌گذرد و اگر شنيديد، به سوى او بشتابيد حتى اگر سینه خيز بر يخ و برف باشد»[99]. احمد، اسم مهدی اوّل و وصیّ امام مهدی(ع) و اوّلین ایمان‌آورنده به امام مهدی(ع) در آغاز ظهورش است و او فرستاده‌ی امام مهدی(ع) به سوی همه‌ی مردم می‌باشد. در دعای روز سوم شعبان (روز ولادت امام حسین(ع)) که از امام مهدی(ع) نقل شده، آمده است: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ فِي هَذَا الْيَوْمِ.... الْمُعَوَّضِ مِنْ قَتْلِهِ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ نَسْلِهِ وَ الشِّفَاءَ فِي تُرْبَتِهِ وَ الْفَوْزَ مَعَهُ فِي أَوْبَتِهِ وَ الْأَوْصِيَاءَ مِنْ عِتْرَتِهِ بَعْدَ قَائِمِهِمْ وَ غَيْبَتِه. حَتّى یُدْرِکُوا الاْوْتارَ وَیَثْاَروُا الثّارَ وَیُرْضُوا الْجَبّارَ وَیَکُونُوا خَیْرَ اَنْصارٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِمْ مَعَ اْختِلافِ اللَّیلِ وَالنَّهارِ اَللّهُمَّ فَبِحَقِّهِمْ اِلَیْکَ اَتَوَسَّلُ....»[100] (بارخدایا! از تو درخواست مى‌کنم به حق مولود در این روز.... در عوض شهادتش، امامان و پیشوایان دین از نسل پاک او هستند و شفاى هر مرض در تربت او و هر که را محبت او است در رجعتش پس از قائم آل محمد(ع) و طول غیبت رستگار خواهد بود تا آنکه به خون‌خواهى او برخیزند و خدا را خوشنود سازند و بهترین یاران دین خدا باشند. درود خدا بر آنان تا زمانی که آمد و شد روز و شب در جهان برقرار است. بارالها! به حق آنها به درگاه تو توسّل مى‌جویم....). اگر در این دعا تدبّر کنی به یقیین می‌رسی كه منظور از اوصيا، اوصیا و جانشینان امام مهدی(ع) می‌باشند و از بین ایشان، پدرشان، اوّلین مهدیین(ع) می‌باشد كه در روایت ذكر شده است. کسی که پیش‌گویی نوستراداموس یهودی گفته است كه وی حجّت قطعی بر تمام یهود و مسیحیان و جهان غرب خواهد بود؛ همان کسانی که به این پیش‌گویی ایمان دارند چرا که درستی آن را در بسیاری از رخدادها دیده‌اند و از آنجا که بر زبان یک یهودی فرانسوی از خودشان جاری شده است. حال بعد از اینكه برايت روشن شد كه وصی ذكر شده در پیشگویی همان وصی مهدی(ع) می‌باشد به حساب برمی‌گرديم: اول: اليمانی هو الوصی. كلمه‌ی «وصی»: 1 - و ص ی = 6 + 90 + 10 = 106 با جمع بزرگ و تبدیل آن به جمع كوچک : 6 + 100 بعد از حساب کردن با جمع كوچک: 6 + 1 = 7. 2 - و ص ی = 6 + 9 + 1 = 16 با جمع کوچک. کلمه‌ی «الیمانی»: 1 - ا ل ی م ا ن ی = 1+ 30 + 10 + 40 + 1 + 50 + 10 = 142 با جمع بزرگ و تبدیل آن به جمع كوچک: 2 + 40 + 100 و بعد از حساب کردن با جمع کوچک: 2+ 4 + 1 = 7. 2 - ا ل ی م ا ن ی = 1+ 3 + 1 + 4 + 1 + 5 + 1 = 16 با جمع کوچک. و از حساب‌های گذشته روشن شد كه: وصی = الیمانی = 7 ، بعد از حساب کردن با جمع بزرگ و تبدیلشان به جمع كوچک. وصی = الیمانی = 16 ، بعد ازحساب کردن آن دو با جمع كوچک. دوّم: هنگام سؤال كردن از شخصیت یمانی می‌گوییم «من هو اليمانى» (یمانی کیست) و اگر یمانی، وصیّ امام مهدی(ع) (یعنی مهدی اوّل كه در وصیت رسول خدا(ص) ذكر شده است) باشد، جواب «هو وصى المهدى» (او وصی مهدی است) يا «هو وصى» (او وصی است) می‌باشد. عدد المهدى به صورت زیر است: ا ل م هـ د ی = 1 + 30 + 40 + 5 + 4 + 10 = 90 با جمع بزرگ و تبدیل آن به جمع كوچک: 90 = 9 حالا محاسبه کن: من هو اليمانی: م ن هـ و + (ا ل ی م ا ن ی) = 4 + 5 + 5 + 6 + (7) = 27. هو وصی المهدی: هـ و + (وص‌ی) + (ا ل م هـ د ی) = 5 + 6 + (7) + (9) = 27. هو وصی = هـ و + (و ص ی) = 5 + 6 + (16) = 27. پس روشن شد كه از نظر عدد: من هو الیمانی = هو وصی المهدی = هو وصی. با جمع کوچک، عدد «هو الیمانی» را حساب کن خواهی دید برابر با 27 حرفی که قائم(ع) بین مردم منتشر خواهد ساخت، می‌شود. از ابو عبد الله(ع) روایت شده است كه فرمود: «علم بیست و هفت حرف دارد و همه‌ی آن چیزی كه انبیا آورده‌اند دو حرف است، مردم تا امروز جز این دو حرف از علم چیزی نمی‌دانند. پس اگر قائم،‌ ظهور كند بیست و پنج حرف دیگر علم را نیز خارج و آن را بین مردم منتشر می‌كند و این دو حرف را نیز به آن می‌پیوندد تا بیست و هفت حرف علم بین مردم منشتر شود»[101]. هـ و ا ل ی م ا ن ی = 5 + 6 + 1 + 3 + 1 + 4 + 1 + 5 + 1 = 27 سپس عدد «اصحاب الیمین» را در این آیه، حساب كن: «كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ * إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ»[102] (هر نفسی در گروه عملی است كه انجام داده است * مگر اصحاب یمین). «الیمین» با جمع بزرگ محاسبه و بعد به جمع كوچک تبدیل و نتیجه حاصل می‌شود: ا ص ح ا ب + (ا ل ی م ی ن) = 1 + 9 + 8 + 1 + 2 + (1 + 4 + 1) = 27. و دانستی كه عدد 27 بیانگر بیست و هفت حرف از علم (شناخت خدا و توحيد او سبحان) است كه امام مهدی(ع) در بین مردم منتشر می‌كند. از محاسبات گذشته متوجّه شدی كه یمانی، وصی مهدی(ع)، و اوّلین مهدی، ظرف بیست و هفت حرف از علم می‌باشد؛ او ظرفی است كه این فیض‌ها را از امام مهدی(ع) دریافت می‌كند و به یارانش می‌بخشد؛ پس یمانی نسبت به امام مهدی(ع) نون و نقطه‌ی نون می‌باشد. خداوند متعال می‌فرماید: «نْ وَالْقَلَمِ وَمَا یسْطُرُونَ * مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ * وَإِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَیرَ مَمْنُونٍ * وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ * فَسَتُبْصِرُ وَیبْصِرُونَ * بِأَیكُمُ الْمَفْتُونُ * إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ»[103] (نون. سوگند به قلم و آنچه می‌نويسند * که تو، به فضل پروردگارت، ديوانه نيستی * و تو را پاداشی پايان‌ناپذير است * و تو بر خُلقی عظيم هستی * زودا که تو ببينی و آنها نيز ببينند * که ديوانگی در کدام يک از شما است * هر آينه پروردگار تو بهتر می‌داند چه کسی از طريق او گمراه گشته است، که او به ره‌يافتگان داناتر است) و یمانی نسبت به سیصد و سیزده تن از یاران امام مهدی(ع) حرف باء و نقطه‌ی حرف باء در بسم الله الرحمن الرحیم است. پس او داراى دو مقام رسالت وولایت می‌باشد. بنابراین او در این زمان شخصيت محمّد(ص) و علی(ع) را تمثيل مى‌كند. او شهر علم است، او دربِ شهر است؛ پس به کجا می‌روید؟ «وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ * فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ * إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ * لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ * وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ»[104] (و آن سخن، سخن شيطان رجيم نيست * پس به کجا می‌رويد؟ * اين کتاب چیزی نیست جز پندی برای جهانيان * برای هر کس از شما که بخواهد به راه راست افتد * و شما نمی‌خواهيد مگر آنچه را که پروردگار جهانيان خواسته باشد). از محاسبات گذشته متوجّه شدی که اصحاب الیمین که همان اصحاب یمانی هستند، ظرف بیست و هفت حرف علم می‌باشند. آنها ظرف‌هایی هستند که علم را از یمانی وصی و فرستاده‌ی امام مهدی(ع) به سوی همه‌ی مردم، دریافت می‌کنند و سپس به همه‌ی مردم می‌رسانند و ایشان، سیصد و سیزده تن می‌باشند. ای برادر، اضافه می‌نمایم که: دلایل دعوت، بسیار است و دلایلی كه انبیا و فرستادگان(ع) و محمّد(ص) و ائمه(ع) آورده بودند من هم آورده‌ام. یكی از برادران انصار امام مهدی(ع) به نام استاد ضیاء الزیدی، ده‌ها دلیل را در كتاب خود «نور المبین» به نگارش درآورده است؛ این كتاب چاپ شده است و می‌توانید آن را مطالعه نمایید، و همچنین كتاب «بلاغ المبین جلد 1» نوشته‌ی شیخ ناظم عُقیلی که خدا حفظش کند. از جمله دلایل این دعوت: 1 - روایات رسول خدا محمّد(ص) و ائمه(ع) كه به اسم و شهرو ویژگى‌ها تصریح دارند. 2 - علم به محكمات و متشابهات و راه‌های آسمان كه از ویژگی‌ها و اسرار ائمه(ع) می‌باشد. 3 - مباهله، قسم برائت، دعوت به سوی حق و.... و.... و.... 4 - مکاشفه در عالم بیداری و در رؤیاهای صادقه كه تعداد بسیار زیادی از مردم به وسیله‌ی حضرت محمّد(ص)، علی(ع)، زهرا(ع) و ائمه(ع) دیده‌اند که ایشان بر حقانیت این دعوت تاکید کرده‌اند و صحت رؤیاهای آنها(ع) ثابت شده و از طریق قرآن و روایات ائمه(ع) ثابت شده است که حق می‌باشند. به اضافه‌ی آنچه از پیش‌گویی‌های نوستراداموس که تو خودت اقرار نمودی و خودت را به آنها ملزم نمودی؛ آنجا که در فصل دوم کتابت چنین متنی آورده‌ای: «قرن سوم، پیش‌گویی نود و چهارم: تا مدت پانصد سال دیگر او را درخواهید يافت. پس او زینت زمان خودش خواهد بود. پس به ناگاه وحی بزرگ فرستاده خواهد شد كه مردم آن قرن را مسرور و خوشحال خواهد نمود». آن وحی بزرگ چیست؟ جز رویاهایی كه تعداد زیادی از مردم آنها را می‌بینید و حق و صاحبش را بیان خواهند كرد؟ ای برادر با تأمل و اندیشیه بخوان، و همواره طلب حق را نصب العین خود بگردان (فقط در جست‌وجوی حق باش) و با دقت به بحث و بررسی بپرداز و با خودت به انصاف رفتار کن و خود را از عذاب جهنم نجات بده. از خداوند برای تو هدایت طلب می‌کنم و اینكه حقیقت را آن گونه که هست به تو نشان دهد و پیروی از آن را روزیت گرداند و باطل را آن گونه که هست به تو نشان دهد و دوری از ان را روزی‌ات گرداند. والحمد لله وحده. احمد الحسن - جمادی الأول 1426 هـ ق

-پرسش 36: چگونه می‌توانم باور کنم و حال آنکه مدعیان، بسیارند

سلام علیكم. من یک عراقی هستم و در مهجر در آلمان و به طور مشخص در مونیخ زندگی می‌كنم. مطالبی را درباره‌ی شما خوانده‌ام ولی چطور باور كنم و حال آنکه افراد بسیاری دیده‌ایم كه ادعا می‌كنند فرستاده‌ی امام مهدی می‌باشند در حالی كه دروغ‌گویی بیش نیستند؛ متاسفم منظورم شما نیستید. ولی من چطور شما را تصدیق كنم و چطور به یقیین برسم و شما گفته‌اید كه دانش را از امام مهدی(ع) آموخته‌ای. سؤال من این است که آیا می‌توانید با من ملاقاتی داشته باشید؟ و قسم می‌خورم كه من ترسانم چرا که من آخرت را می‌خواهم نه دنیا را. پس تو را به خدا قسم می‌دهم که امام مهدی(ع) را به من نزدیک نمایی. و سلام بر تو! طارق الانصاری ربيع الثانی 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین برادرم! وجود داشتن باطل، دلیل بر باطل بودن حق نیست؛ وجود مسیلمه‌ی كذاب (که لعنت خدا بر او باد) دلیل بر باطل بودن حضرت محمّد(ص) نیست. غسل كن، سه روز، روزه بگیر و این دعا را بخوان.... (دعا در پاسخ سؤال 14 وجود دارد). از خداوند برای تو طلب هدایت به راه راست می‌کنم و اینكه حق را آن گونه که هست، به تو نشان دهد و پیروی از آن را روزی‌ات گرداند و باطل را آن گونه که هست به تو نشان دهد و دوری از آن را روزی‌ات گرداند. احمد الحسن جمادی الأول 1426 هـ ق

-پرسش 37: چرا قرآن بر حسب نزول آیات جمع نشده است

بسمه تعالی.... اگر قرآن در زمان رسول خدا(ص) جمع شده، چرا بر حسب نزول آیات جمع نشده است؟ چرا آفرینش زمین چهار روز و آفرینش آسمان فقط دو روز به طول انجامیده است. يوسف علی - 22 ربيع الثانی 1426هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین در رابطه با جمع‌آوری قرآنی كه اکنون بین مردم هست، همه می‌دانند كه پس از زمان رسول خدا حضرت محمد(ص) جمع شده، اما آنچه در زمان حیات رسول خدا(ص) جمع شده است نزد امام(ع) می‌باشد. اما در خصوص سؤال دوّم، پاسخ در متشابهات جلد چهارم موجود می‌باشد و به زودی منتشر خواهد شد؛ ان شاء الله. احمد الحسن جمادی الأول 1426 هـ ق

-پرسش 38: چرا پلیس محکوم می‌شود و حال آنکه آنها هدفشان فقط معیشتشان است

من به تمام نواری كه ضبط شده بود گوش دادم؛ ولی در این نوار پلیس محكوم شده بود و اینكه آنها مزدوران آمریكايى هستند. این درست نیست؛ چرا که آنها به دنبال معیشت خود هستند و برخی از آنها کسانی را دارند که سرپرستی‌شان می‌كنند و از كجا مخارج زندگی خود را تأمین کنند؟ امیدوارم در کوتاه‌ترین زمان به سؤال من پاسخ دهید. من از پيروان شما و طلبه‌ی حوزه هستم و به خاطر فتنه‌های زیاد گوشه‌نشینی را برگزیده‌ام و 23 سال دارم. احمد - 21 ربيع الثانی 1426هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین 1 - كسی كه دوشادوش آمریكای کافر سلاح برمی‌دارد و به ضریح مطهر علی بن ابی طالب(ع) حمله و به كشتن جوانان در حرم علی بن ابی طالب(ع) افتخار مى‌كند و در ماهواره‌ها ظاهر می‌شود در حالی كه از دهانشان خون جوانانی كه به حرم مطهر علی(ع) پناه برده بودند؛ امثال جزایری‌های جنایتكار رئیس پلیس نجف، آیا مزدور و سربازان سپاه شیطان، یعنی آمریكا نیست؟ 2 - پلیس نجف صدها نفر از شهروندان را در حالی که در راهپیمایی آرام و بدون اسلحه بودند، به قتل رسانید. اینان كه از سرِ حقد و کینه‌هایی که دارند عنان از کف داده و صدها بدبخت و بیچاره را آغشته به خون كرده‌اند، آیا مزدوران و سربازان سپاه شیطان، یعنی آمریكا نیستند؟‌ 3 - در حال حاضر بعضی از این پلیس‌ها وسپاهيان.... سر عقل آمده و به این دعوت حق ایمان آورده‌اند و در میان اینها افرادی با درجه‌ی بالا نیز وجود دارد. من از همه‌ی آنها خواستم كه به ظالم كمک نكنند حتی به اندازه‌ی شكافتن خرمایی و اینكه انصاف را در بین مظلومان رعایت كنند حتی اگر علیه خودشان باشد، و در همه حال آماده‌ی مبارزه با آمریكای کافر و پیروان جنایتكارش باشند. احمد الحسن جمادی الأول 1426 هـ ق

-پرسش 39: حکم تراشیدن موی گونه‌ها در آرایشگاه‌ها چیست؟

سلام بر قائم آل محمد (که سلام و صلوات خداوند بر او و پدران پاکش و فرزندان برگزیده‌اش باد). سلام بر مضطرّی که اگر دعا کند، اجابت می‌شود. سلام بر خواهان انتقامِ انبیا و فرزندان انبیا. سلام بر خون‌خواهِ خونِ مقتول کربلا. سلام بر تو ای مولای من و رحمت الله و برکاته.... سلام بر فرستاده‌ی امام و وصیّ‌اش. سلام بر مظلومی که همانند جدّش محمد(ص) در بین امّتش می‌باشد. سلام بر کسی که حقّش مانند علی بن ابی طالب(ع) در امّتش غصب شده است. سلام بر تو ای مولای من و رحمت الله و برکاته.... برادران ایمانی، سلام عليكم ورحمة الله وبركاته وتحياته، و اما بعد.... مولای من، حكم تراشیدن موی گونه‌ها كه نزد آرایش‌گرها مرسوم است، چیست؟‌ والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته. خداوند شما را یاری دهد و با یاری شما دین و شریعتش را یاری نماید! خادم انصار امام (ابو علی) - 20 ربيع الثانی 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین تراشیدن ریش حرام، ولی تراشیدن موی گونه‌ها جایز است. احمد الحسن - جمادی الاول 1426 هـ ق

-پرسش 40: منظور از رود، خورشیدپرستان و برائت از علی(ع) در زمان قائم چیست؟

سلام عليكم و رحمة الله و بركاته از اینكه به سؤال قبلی‌ام پاسخ دادید، بسیارمتشكرم.... پرسش‌های دیگری نیز دارم. بسیار ممنون می‌شوم كه اگر به اینها نیز پاسخ دهید. 1 - رودی كه یاران قائم(ع) با آن آزموده می‌شوند چیست؟ آیا یک رود مادی معلوم است یا چیز رمزگونه‌ی دیگری كه با رودخانه به آن اشاره می‌شود؟ 2 - مقصود از آنچه در این حدیث از معصوم(ع) وارد شده است، چیست؟ «و در آن شبیه خورشید پرستان و ماه‌پرستان داخل مى‌شوند». 3 - از علامت‌های ظهور این است كه دو بيانیه براى برائت از علی(ع) در كوفه و بصره خوانده مى‌شود. آیا این خوانده شدن، علنی است و با موافقت اهل بصره و كوفه انجام می‌شود یا چیزی دیگری می‌باشد؟ از شما بسیار سپاس‌گزار و ممنونم. فهمی صالح - 18 ربيع الثانی 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین جواب سؤال 1: اصحاب قائم(ع) با چیز دیگری مورد آزمایش قرار مى‌گیرند که یک رودخانه‌ی مادی نیست. از امام صادق(ع) روایت شده است كه فرمود: «یاران طالوت با رودی مورد آزمایش قرار گرفتند که خداوند در موردش می‌فرماید: «إِنَّ اللهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَر»[105] (خداوند شما را به جوی آبی می‌آزمايد) و اصحاب قائم(ع) نیز به چیزی مانند این رود مورد آزمایش قرار می‌گیرند»[106]. او، همان دروازه‌ی آل محمّد(ع) همان طور كه در روایت از امام صادق(ع) نقل شده است، می‌باشد: «ركن یمانی دروازه‌ی ما است كه از آن وارد بهشت می‌شوند و در آن رودی از بهشت وجود دارد كه اعمال بندگان در آن انداخته می‌شود»[107] و امام مهدی(ع) چهار رکن دارد: خضر(ع)، ایلیا(ع) (الیاس)، عیسی(ع) و یمانی. یمانی، همان سنگی است كه در ركن یمانی در كعبه وجود دارد و به حجر الاسود معروف است (همان طور كه از ائمه(ع) روایت شده كه او ملکی است كه كتاب عهد و میثاق را بلعيده است)[108] و یمانی، كتاب عهد و و پیمانی است كه از بنی آدم و انبیا و فرستادگان گرفته شده است، و یمانی همان مهدی اوّل ذکر شده در وصیت رسول خدا(ص) می‌باشد و یمانی همان رودی است كه اصحاب قائم(ع) با آن آزموده می‌شوند، ولی این مرتبه هرکس که از آن بنوشد از من است و هر کس كه از آن ننوشد، از من نخواهد بود؛ همان بيست و هفت حرف علم است که بین مردم منتشر می‌شود و پیشتر منتشر نشده و به آنها اجازه‌ی ورود به این علم داده نشده بود. جواب سؤال 2: افرادى كه عقيده‌ی فاسد يا نيمه‌فاسد داشتند؛ قبل از اينكه به حق هدايت شوند. جواب سؤال 3: در اينجا منظور از علی، علی بن ابی طالب(ع) نيست؛ چرا که او در بین عموم مسلمان چه شیعه و چه سنی شخصیتی مقدس به شمار می‌آید و طبق آنچه شیعه و سنی از رسول خدا(ص) نقل كرده‌اند، دوست داشتن وی، ایمان و دشمنی با وی، كفر و نفاق محسوب می‌گردد[109]. آن علی كه مردم از او برائت خواهند جست شخصی است كه بیانگر و تمثیلی از شخصيت علی ابن ابی طالب(ع) در زمان ظهور امام مهدی(ع) مى‌باشد؛ به ویژه هنگامی كه علایم ظهور مهدی(ع) آشكار می‌شود. احمد الحسن - جمادی الاول 1426 هـ ق

-پرسش 41: عمل با احتیاط به رساله‌های سه‌گانه

بسم الله الرحمن الرحیم وصی و فرستاده‌ی امام مهدی، سید احمد الحسن، اخیراً اشکالی در تشریع شیعه به نظر می‌رسد به این صورت که آن گونه كه در میان شیعیان معروف است، در زمان ظهور امام(ع) یا ظهور نایب خاصّ وی، همه‌ی احكام از ناحیه‌ی مقدّسه صادر می‌گردد. این موضوع در تضاد با چیزی است كه از شما صادر شده؛ عمل با احتیاط به رساله‌های شرعی سه‌گانه‌ی سید صدر اوّل، سید صدر دوّم و سید خمینی! فایده‌ی عمل با احتیاط چیست؟ می‌دانیم که بیشتر رساله‌ها شامل احكام ظنّی است؛ كه اگر حکمش درست باشد پاداش ندارد و اگرحکمش درست نباشد گناه محسوب می‌گردد. اگر در سخن به بی‌راهه رفتم یا کلام نابه‌جایی گفتم، بسیار متاسف می‌باشم. سید ضیاء - 26 ربيع الثانی 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین شما در مورد هر حكم شرعی که سؤال داری بپرس من جواب را به شما می‌رسانم. احمد الحسن جمادی الأول 1426 هـ ق

-پرسش 42: آل فلان در صیحه‌ی جبرئیل(ع) چه کسانی هستند؟

بسم الله الرحمن الرحیم در روایت اهل عصمت و طهارت(ع) آمده است كه جبرئیل(ع) فریاد می‌زند حق با آل فلان است؛ آل فلان چه كسانی هستند؟ علاء رزاق - 27 ربيع الثانی 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین به درستی كه حق با آل امام مهدی(ع) است و ایشان باقی‌مانده‌ی آل محمّد(ع) و ایشان، مهدیون دوازده‌گانه می‌باشند. حق با یمانی و یارانش است؛ آنها یمانی‌های سیصد و سیزده‌گانه و هر كس كه از آنها پیروى کند، می‌باشند. اما اهل باطل بسیارند؛ از جمله سفیانی و آل سفیانی. توجّه داشته باشید كه ابوسفیان از فرزندان امیّه است و او، برادر هاشم، جدّ حضرت محمّد(ص) می‌باشد؛ بنابراین هر دو آنها یعنی امیّه و هاشم از فرزندان ابراهیم(ع) می‌باشند. در آخرالزمان نیز چنین است؛ ابوسفیان، محمّد و هردوى آنها. احمد الحسن جمادی الاول 1426 هـ ق

-پرسش 43: ازدواج زن مسلمان با مرد مسیحی.

سلام علیكم. امیدارم به سؤال من پاسخ دهید؛ چرا که شما نسبت به امور دینی عالم‌ترین هستی. یک مرد مسیحی (كاتولیک) به خواستگاری من آمد و از آنجا که انسان صادق و مؤمن به خدا و مخلصی بود قبول كردم؛ ولی مایلم با شما مشورت كنم که ازدواج با وی جایز است؟ آیا ازدواج به او حلال است یا حرام؟ این سؤال را می‌پرسم چون من یک زن مسلمان هستم. خواهش می‌كنم به این سؤال من پاسخ دهید؛ حیران مانده‌ام (بعضی می‌گویند حلال است و بعضی می‌گویند حرام، و اکنون به شما پناه آورده‌ام). با تشکر. هبة از اردن - مسلمان 21 ساله - 29 ربيع الثانی 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین اگر مسلمان هستی، جایز نیست با غیرمسلمان ازدواج كنی. احمد الحسن جمادی الاول 1426 هـ ق

-پرسش 44: چگونه شناخت احکام ممکن است در حالی که شما مرجعیت را باطل می‌دانید؟

سلام عليكم و رحمة الله و بركاته سؤالی دارم که مایلم برای سید احمد الحسن مطرح کنم. از شما نقل شده است كه شما مرجعیّتِ علما را باطل می‌دانید؛ پس شخص مكلّف چطور می‌تواند احكام دینی را دریابد؟ اگر گفته شود گفتارشان را قبول کنید ولی كردارشان را نه، این نوعی تناقض است؛ چرا که چطور می‌توانم گفتار شخصی که از نظر اعتبار و عدالت محل تردید است را قبول کنم؟ آيا درست است از کسی که راه مستقیم را نمی‌شناسد، راه رفتن بیاموزم؟ امیدوارم به این سؤال پاسخ گویید. با تشکر. ابو صالح - 29 ربيع الثانی 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین شما در مورد هر حكم شرعی که سؤالی دارید بپرسيد، من جواب را به شما می‌رسانم. احمد الحسن - جمادی الاول 1426 هـ ق

-پرسش 45: تهدید حمد آل ملحان

بسم الله الرحمان الرحيم ، الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمرسلين محمّد بن عبد الله عليه أفضل الصلاة وأتم التسليم.... اما بعد : به کسی که ادعای رویت مهدی منتظر که علمش نزد خداوند سبحان و متعال است را دارد؛ در حالی كه هیچ دلیل واضح و آشكاری وجود ندارد كه ظهور او را اثبات نماید، به ویژه که ما اكنون در انقلاب عصر ارتباطات سیمی و بی‌سیمی و تكنولوژی صوتى و تصويرى مدرن زندگی می‌كنیم و این امكان برای كسى كه ادعاى ملاقات را می‌کند وجود دارد كه به آسانى سخنان و یا تصویر ایشان را ضبط كند. از خداوندی كه همه چیز را آفریده و هر مسأله‌ی دشواری را آسان نموده است می‌خواهم كه تو را سر عقل بیاورد تا نفاق و گسترش فتنه و تفرقه بین مسلمانان و صدور فتواهای گمراه کننده‌ی انسان‌ها و جن‌ها را ترک گویی و ادعای اينكه شفيع آنها هنگام ظهور مهدى منتظر حقيقى خواهى بود را رها کنی. این هشدارى بود برای تو و آخرین هشدار است؛ كه اگر از این ادعایت مبنی بر ظاهر ساختن ایمان و باطل نمودن کفر دست برنداری، به خداوند یكتا سوگند كه من خودم با شمشیرم تو را خواهم كشت. ای منافق شیرین زبان كه از سحر و جادو برای گمراه کردن مردم استفاده می‌كنی! بدان كه مكان سكونت تو به كمک دستگاه‌های مخصوص من شناسایی شده است؛ هرچند سعی کرده باشی که آن را مخفی نمایی! و خداوند هدایت کننده به راه مستقیم است. عربستان سعودی چنگ‌زننده به ریسمان الهی، حمد بن حسن بن زايد آل ملحان 30 ربيع الثانی 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین ادعا مى‌كنی به ریسمان الهی چنگ زده‌ای در حالی كه ریسمان الهی قرآن است و در قرآن آیه‌ای وجود دارد كه اگر آن را خوانده بودی بسیار به آن می‌اندیشی و تأمّل می‌‌كردی. خداوند متعال می‌فرماید: «بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ»[110] (بلکه چيزی را دروغ شمردند که به علم آن احاطه نيافته و هنوز از تأويل آن بی‌خبر بودند. کسانی که پيش از آنان بودند نيز (پيامبران را) چنين به دروغ نسبت دادند. پس بنگر که عاقبت کار ستمکاران چگونه بوده است). با كدام دلیل و با كدام برهان مرا متهم به دروغ و نفاق می‌كنی؟!! در قرآن آیه‌ای هست كه اگر آن را خوانده بودی اینچنین خشمگین نمی‌شدی و قسم نمی‌خوردی و تهدید نمی‌كردی. خداوند متعال می‌فرماید: «وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ * ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ»[111] (اگر پاره‌ای سخنان را به افترا بر ما ببندد * با قدرت او را فرومی‌گيريم * سپس شاهرگ قلبش را پاره می‌کنيم). ‌امام صادق(ع) فرموده است: «كسی جز صاحبش ادعای چنین امرى را نمی‌كند مگر اینكه خداوند عمرش را کوتاه می‌کند»[112]. و در قرآن آیه‌ای هست كه اگر آن را خوانده بودی مرا به سحر و جادو متهم نمی‌كردی. خداوند متعال می‌فرماید: «كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ»[113] (بدين سان بر آنهايی که پیش از اين بودند فرستاده‌ای مبعوث نشد مگر آنکه گفتند: جادوگری است، يا ديوانه‌ای است). حال به تو می‌گویم: کسی چون من، جز از خدا از كسی نمی‌ترسد و به کسی جز از سوی خدا و جز به خداوند سبحان و متعال، امید ندارد. الگوی من، جدّم رسول خدا(ص) است، آن هنگام كه كفّار خواستند او را بكشند و الگوی من، جدم حسین(ع) است زمانی كه گردن مبارک وی را بریدند. در انتها، در را به روی تو نمی‌بندم بلكه تو را دعوت می‌کنم به اینکه به درگاه خداوند گریه و زاری کنی و شناخت حقانیت مرا از او سبحان و متعال که عالِم به اسرار و ناپیدا است، طلب نمایی. این گونه دعا کن: (دعای مخصوص رویا در پاسخ سؤال 14 آمده است). احمد الحسن - جمادی الاول 1426 هـ ق

-پرسش 46: اگر مرا شفا دهی، خادمت خواهم شد.

بسم الله الرحمن الرحیم سید احمد الحسن.... سلام عليكم ورحمة الله وبركاته سید گران‌قدرم، نمی‌دانم چطور شروع كنم ولی عادت كرده‌ام با شما صریح صحبت کنم. داستان شما را براى یکی از دوستان عزیز و گرامی‌ام تعریف كردم و به وی گفتم معجزه‌هایی كه پیامبران آورده‌اند، شما هم می‌توانی انجام دهی. دوست من سی سال سن دارد و از کودکی زمین‌گیر بوده است و از فلج اطفال رنج می‌برد. وی از فرهنگ و آگاهی دینی نسبتاً خوبی بر خوردار است. او از وقتی که كودک شیر خواره بود، به دلیل تزریق اشتباه آمپول، فلج شد. مهم این است كه وقتی ندای شما را شنید در وى نور اميدى از سوی خداوند متعال زنده شد و پدر و مادرش و بیشتر خانواده‌اش به وی گفتند اگر سید احمد الحسن بتواند تو را شفا دهد، خادم و مطیع وی خواهیم بود؛ زیرا در مورد وی كارى از دست پزشكان برنمی‌آید و به وی گفتند كه هیچ درمانی ندارد. طبیعتاً بر من نیز به عنوان یک فردِ با سوادِ متوسط دینی وظیفه‌ای نهاده شده است و من علاقه‌مند به کثرت (و زیاد شدن مومنین) هستم بنابراین همگی ما به او گفتیم اگر سید احمد الحسن تو را شفا دهد ما نیز همراه تو به وی ایمان خواهم آورد و از انصار انتخاب شده‌ی امام معصوم خواهیم شد. مولای من، جوابتان چیست؟ لطفاً ما را بهره‌مند گردانید. خداوند به شما بهترین پاداش نیكوكاران را عطا فرماید! ابو مريم - حيدر/ بصره - 30 ربيع الثانی 1426 هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین برادر ‌ابو مریم، ایمان با جبر حاصل نمی‌شود؛ چرا كه در این صورت علت آمدنمان به این عالم جسمانی که همان امتحان و آزمایش می‌باشد، منتفی می‌گردد. اگر همه‌ی پیامبران مریضان را شفا می‌دادند و مرده‌ها را زنده می‌كردند دیگر جایی برای شک و تردید باقی نمی‌ماند تا مردم به درستی‌شان ایمان بیاورند و در این صورت، تایید و تصدیق مردم از روی جبر و قهری می‌شد. عیسی(ع) برخی از كسانی كه به وی ایمان آورده بودند را شفا داد و زنده كرد تا نشانه‌ای باشد و به یقین مؤمنان بیفزاید؛ ولی برای کافران جز به كفر و تكذیب و آزار و اذیت او و کسانی که آن نشانه‌ها برایشان حاصل شده بود، نیفزود. تو از خودت بپرس و آن شخص (مریض) نیز از خودش بپرسد آیا می‌خواهد از حقیقت پیروی كند یا می‌خواهد شفا یابد؟!‌ اگر می‌خواهد از حقیقت پیروی كند و آن طور که می‌گویی شخص مطّلعی است، آخرین بیانیه‌ی صادر شده که بیانیه‌ی یمانی است، او را کفایت می‌کند[114]. همچنین هزاران رؤیا كه تعداد زیادی از مردم دیده‌اند برای وی كافی است، و نیز شفای مریضان انصار كه یكی از آنها قبلاً به سرطان مبتلا شده بود و حال وی نیز از این بیمار ناامیدكننده‌تر بود؛ این شخص اکنون زنده است و پرونده‌های پزشکی وی نیز موجود می‌باشد و او در حضور خداوند گواهی می‌دهد که به سبب ایمان به این دعوت حق، شفا یافته است[115]. یکی از انصار هست كه به فلج اطفال دچار می‌باشد و او اکنون زمین‌گیر است ولی از زمان رژیم صدام به این دعوت ایمان آورده و در راه این دعوت با مال و بدن بیمارش با اخلاص، تلاش و کوشش می‌كند و همچنین با هر چیزی كه بتواند به این دعوت کمکی برساند و یقین کامل دارد ولی حتی یک بار هم از او نشنیده‌ام که در عوض پیروی‌اش از دعوت، تقاضای شفا نماید؛ در حالی که شما در این دنیا، حتی قبل از اینکه عملی انجام دهید و ایمان بیاورید، تقاضای پاداش می‌کنید! احمد الحسن جمادی الاول 1426 هـ ق

-پرسش 47: بیست سؤال متنوع

بسم الله الرحمن الرحیم جناب سید احمد الحسن.... سلام عليكم ورحمة الله وبركاته از اینکه شخص جنابعالی به سؤالی كه پیشتر فرستاده بودم جواب دادید، از شما تشكر می‌كنم و انشاء الله که به آن عمل خواهم نمود. اگر مانعی وجود نداشته باشد و باعث خستگی و ناراحتی شما نشود، مکاتبه با شما را ادامه خواهم داد. من از پیروان شما هستم. سؤال‌هایی دارم كه مایلم از حضرت عالی بپرسم و امیدوارم لطف بفرمایيد و شخصاً به آنها پاسخ دهید؛ اگرچه سؤال‌های بیهوده‌ای هستند ولی به جهت طلب حق و حقیقت پرسیده می‌شوند و می‌دانم كه شما به هر سؤالی از قرآن و تورات و انجیل، طبق اظهارت صریحی که از شما خوانده و شنیده‌ام، پاسخ می‌دهید. سؤال 1: آیا ممکن است جزئیات زندگیتان را قبل از اینکه به این مهم مکلّف شوید، بیان فرمایید؟ اگر لطف بفرمایید و با تفضیل بیان نمایید، لطفاً لطفاً لطفاً. سؤال 2: چه زمان دروس حوزه را ترک كردید؟ آیا شما در حال حاضر معمّم هستید یا خیر؟‌ سؤال 3: در كدام حوزه‌ی علمیه درس خوانده‌اید؟ و استادهای شما در آن زمان چه كسانی بودند؟‌ سؤال 4: در حال حاضر چند سال دارید؟ (به میلادی) سؤال 5:‌ این دعوت در زمان صدام طغیانگر چه وضعیتی داشت؟ ‌و چرا الآن آن را آشكار كردید؟ سؤال 6: آیا درست است كه خداوند بعد از رحلت امام مهدی به شما عمر خواهد داد و بعد از وی، حكومت را به دست خواهید گرفت؟ سؤال 7: نظرتان درباره‌ی دایرت المعارف مهدویت كه سید محمّد صادق صدر تألیف كرده‌اند، چیست؟‌ سؤال 8: آیا اجدادی در زندگیتان از امام مهدی كه از لحاظ سنی كوچک‌تر یا بزرگ‌تر از شما باشند، دارید؟‌ سؤال 9: آیا آن گونه که انصار شما ادعا می کنند، امام مهدی جدّ پنجم شما است؟ سؤال 10: آیا امام مهدی همچنان فرزندانى به دنیا مى‌آورند (مذكر یا مؤنث) و تعداد آنها چند تا است؟ سؤال 11: به نظر شما و به دلیل نزدیكی شما به امام، تاریخ تقریبی ظهور حجّت چه وقت می‌باشد؟ سؤال 12‌: آیا امام مهدی با بیش از یک زن ازدواج كرده یا فقط یک همسر داشته است؟ و اگر با بیش از یک زن ازدواج كرده آیا زنان وی می‌دانند كه وی، امام است یا فكر می‌كنند وی فردی عادی است؟‌ سؤال 13: آیا به اروپا، آفریقا یا آمریكا برای بیان حقیقت دعوت خود یا مسأله‌ی مهدی منتظر مسافرتی داشته‌اید؟ سؤال 14: آیا از نسل امام مهدی (که خداوند عمر همه‌شان را طولانی فرماید) كسی هست كه فاسق یا خارج از شریعت باشد؟ سؤال 15:‌ آیا امام مهدی در طول غیبت كبری در یک مكان اقامت داشته‌اند یا در چند مكان؟‌ سؤال 16: تكلیف امام مهدی در این زمان که قتل و خون‌ریزی می‌بیند، چیست؟‌ سؤال 17: آیا درست است كه شما غیب می‌دانید مانند این گفته‌ی شما به انصارتان که به زندان خواهید افتاد و موارد دیگر؟ سؤال 18: آیا دیدار شما با امام معصوم با خواست وی قابل انجام است؟ یا هر وقت و هر لحظه که شما بخواهید می‌توانید او را ببینید؟ مگر شما فرزند وی نیستید؟! سؤال 19: نزدیک‌ترین راه رسیدن به خداوند متعال چیست؟‌ سؤال 20: نصیحت شما براى من چیست؟ امیدوارم كه در نصیحت بر من بُخل نورزید! من و افرادی مانند من از کسانی هستیم که خداوند بر قلب‌شان حجاب افکنده است ولی رحمت خداوند متعال را خواستاریم. سرور بزرگوار، هدف از طرح این سؤال‌ها آزمایش یا منکوب کردن شما نیست و خداوند بر آنچه می‌گویم گواه است؛ سؤال‌هایی است که هر بار که یاد شما و قضیه‌ی شما به میان می‌آید، بین ما جوان‌ها پرسیده می‌شود؛ فقط همین. از شما برای سعه‌ی صدرتان و تحملتان در قبول کردن سؤال‌ها، سپاس‌گزارم. خداوند شما را با یاری‌اش، یاری فرماید که از راست‌گویان می‌باشی. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته. ابو مريم از بصره پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین جواب سؤال 1: در سایت موجود است. جواب سؤال 2 و 3: من و پناه می‌برم به خدا از منیّت، در ابتدای ورودم به حوزه با امام مهدی(ع) ملاقات كردم و شروع به علم‌آموزی از ایشان نمودم و به سفسطه‌گری‌های یونانی كه در حوزه وجود دارد، توجّهی نمی‌کردم. جواب سؤال 4: تقریبأ 35 سال. جواب سؤال 5: این دعوت در زمان رژیم صدام به صورت آشكار وجود داشت و از مردم بیعت خواستم و بسیاری از مردم در استان‌های مختلف مثل بغداد، نجف، كربلا، ناصریه، بصره، عماره و برخی شهرستان‌ها با من بیعت كردند. صدام طغیانگر در آن موقع اقدام به دستگیری من نمود كه خداوند مرا نجات داد و این مورد در جای خودش، معجزه است، اگر که بیندیشید. بسیاری از کسانی كه در زمان صدام با من بیعت كردند، اکنون وجود دارند و از انصار می‌باشند و شما می‌توانید از ایشان سؤال كنی و جزئیات را از آنها بشنوی. جواب سؤال 6: خداوند هر چه بخواهد انجام می‌دهد؛ ولی من شب و روز منتظر مرگ و ملاقات با پروردگارم هستم. جواب سؤال 7: زمینه‌سازی‌ای برای ظهور امام(ع) می‌باشد. جواب سؤال 8، 9 و 10: خیر. جواب سؤال 11: تعین وقت نمی‌كنم. جواب سؤال 12: آیا از این سؤال خجالت نمی‌كشی؟! زندگی خصوصی معصوم(ع) به تو و غير تو چه ارتباطی دارد؟! جواب سؤال 13: خیر. جواب سؤال 14: آنها نیز مانند دیگران مكلّف هستند و هیچ فرقی بین عرب و عجم و بین سفید و سیاه نیست جز در تقوی. جواب سؤال 15: در چند مكان اقامت می‌کند. جواب سؤال 16: من چه کسی هستم كه بخواهم از تكلیف خلیفه‌ی بزرگ خداوند صحبت کنم! جواب سؤال 17: از چیزهایی به فضل و منّت خداوند مطلع می‌شوم ولی برای اثبات این دعوت از آنها حرفی نمی‌زنم. جواب سؤال 18: هر وقت او بخواهد: «قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلا تَسْأَلْنِي عَنْ شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْراً»[116] (گفت: اگر از پیِ من می‌آيی، نبايد که از من چيزی بپرسی تا من خود، تو را از آن آگاه کنم). جواب سؤال 19: در قرآن ذكر شده است: «قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا»[117] (آيا زمين خدا پهناور نبود که در آن مهاجرت کنيد؟) ، «وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَماً كَثِيراً وَسَعَةً وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِراً إِلَى اللهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللهِ وَكَانَ اللهُ غَفُوراً رَحِيماً»[118] (آن کس که در راه خدا مهاجرت کند، روی زمين برخورداري‌های بسيار و گشايش‌ها خواهد يافت و هر کس که از خانه‌ی خويش بيرون آيد تا به سوی خدا و رسولش مهاجرت کند و آنگاه مرگ او را دريابد، مزدش بر عهده‌ی خداوند است، و خداوند آمرزنده و مهربان است). زمین خدا و راه خدا همان حجّت بر خلق می‌باشد؛ پس امام، راه هجرت به خداوند است، حتی نزدیک‌ترین راه رسیدن به خداوند می‌باشد. جواب سؤال 20: کتاب روشنگری‌هایی از دعوت‌های فرستادگان جلد دوم را با تأنّی و دقت بخوان و تدبّر کن. احمد الحسن جمادی الاول 1426 هـ ق

-پرسش 48: چگونگی مشاهده‌ی امام مهدی(ع) و دعوت به مناظره

بسمه تعالى، السلام عليكم ورحمة الله وبركاته از حضرتعالی تقاضا می کنم به دو سؤال زیر، پاسخ دهید؛ خداوند به شما پاداش نیکو عطا فرماید! سؤال 1: از معجزه‌های شما برای اثبات این که فرستاده از جانب امام مهدی(ع) می‌باشید این است که فرد، امام(ع) را در خوابش می‌بینند و آن حضرت او را به پیروی از شما فرمان می‌دهد. من تلاش كردم ولی تا حالا موفق نشده‌ام؛ خواهشمندم چگونگی این كار را برای من بفرمایید. خداوند به شما پاداش نیکو عطا فرماید! سؤال 2: كسانی ادعا می‌كنند كه از همه عالم‌تر و از همه به خداوند نزدیک‌ترند؛ مانند جناب سید محمود حسنی که ادعا می‌كند ولیّ امر مسلمین و خواهان مناظره است. از آنجا كه شما برای اثبات حجّت‌تان آمادگی خود برای مناظره را اعلام کرده‌اید، چرا با این شخص مناظره نمی‌كنید تا ادعای دروغ وی در اعلم بودن را فاش کنید؛ زیرا سید محمود حسنی ادعا كرده است یكی از دلایل اعلم بودن او این است که تا حالا كسی نتواسته با او مناظره كند و او تا کنون در مناظره بی‌رقیب مانده است. امیدوارم حضرتعالی به این دو سؤال پاسخ دهید؛ چرا که من بيش از حد معمول تحت تأثیر شما قرار گرفته‌ام ولی تا کنون پاسخی براى اين دو سؤال پیدا نكرده‌ام. خداوند در آنچه مورد رضایتش است شما را توفیق عطا فرماید! مرتضى - 5 جمادی الاولی 1426هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین دعا در سایت وجود دارد، آن را بخوان (این دعا در پاسخ سؤال 14 موجود است). من و پناه می‌برم به خدا از منیّت، همه را برای اثبات حق به مناظره به وسیله‌ی قرآن كریم دعوت كرده‌ام و از جمله‌ی آنها سید محمود حسنی كه به وسیله‌ی علم اصول فقه به مناظره دعوت می‌كند می‌باشد. شیخ ناظم عُقیلی كه از انصار است در كتاب «الافحام» پاسخ وی را داده است؛ این كتاب چاپ شده است و سید محمود حسنی یا هر کس دیگری مانند او، پاسخی به آن نداده است. كتاب «الافحام» در واقع مناظره‌ای فرضی بین سید محمود حسنی و انصار امام مهدی(ع) است؛ این كتاب را مطالعه كن و در آن بیندیش تا صاحب حق را بشناسی. از خداوند می‌خواهم كه تو را به راه راست هدایت فرماید و حق را آن گونه که هست به تو نشان دهد و پیروی از آن را روزیت گرداند و باطل را آن گونه که هست به تو نشان دهد و دوری از آن را روزیت گرداند! احمد الحسن - جمادی الاولی 1426 هـ ق

-پرسش 49: چرا برای عامه‌ی مردم معجزه ظاهر نمی‌کنی؟

به طور مرتب برای علما دلیل و برهان می‌آوری و می‌گویی اگر علما باشند من معجزه نشان خواهم داد؟ برای چه این حجّت و برهان را برای عوام نمی‌آوری تا از تو پیروی كنند همان گونه که پیامبر خدا انجام داد. اگر بگویی موسی(ع) ابتدا برای فرعون دلیل و برهان آورد، پاسخ این خواهد بود كه فرعون از قدرت نظامى برخوردار بود و قادر بود بنی‌اسرائیل را نابود كند، چرا که آنها تحت سیطره‌ی او بودند در حالی که در رابطه با علما، موضوع، بر عكس می‌باشد و چنین وضعیتی برای آنها وجود ندارد. در انتها تصویری از شما می‌خواهم تا شما را بشناسم. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته. محمّد الهلالی - العراق - 26 ساله - 5 جمادی الاولی 1426هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین 1 - عوام مردم یا بنده‌اند و یا آزاد؟ اگر آزاد باشند که دلایل زیادی برای اثبات حقانیت این دعوت وجود دارد که هر طالب حقی را می‌تواند اقناع کند. این دلایل، همان دلایل حقانیت رسول خدا حضرت محمّد(ص) می‌باشد؛ از آن جمله معجزه‌ و اخبار غیبی زیادی که برای انصار حاصل شده است می‌باشد كه بخش کوچکی از آنها چاپ و منتشر شده است[119]. 2 - آیا همه‌ی مرم باید معجزه ببینند؟! جز حُذیفه کس دیگری تسبیح سنگریزه‌ها در دست حضرت محمّد(ص) را ندید و كسی جز یک یهودی با گرگ صحبت نکرد و به جز اصحاب و انصارش، کس دیگری گریه‌ی ساقه‌ی درخت به خاطر رسول خدا را نشنید و راه رفتن درخت را جز اندكی از كافران قریش كس دیگری نديد و به همین صورت دوشیدن شیر گوسفند أم معبد و سایر معجزات ایشان(ص) را[120]؛ و موارد شبیه اینها نیز در این دعوت، به وقوع پیوسته است. از جمله معجزه‌های این بنده‌ی مسکین بی‌نوا در پیشگاه پروردگارش، این است كه به چشمان بعضی از طلاب حوزه‌ی علمیه در نجف در آغاز دعوتم در زمان صدام كافر (که لعنت خدا بر او باد) دست كشیدم و پرده از روی چشمانشان کنار رفت و آنان فرشتگان و ملكوت آسمان‌ها را دیدند و برای برخی از آنها معجزات مادی نیز اتفاق افتاد ولی بعد از مدتی كافر شدند و گفتند ساحر و جادوگر است و جن احضار می‌كند و.... و.... گویی اصلاً این سخن خداوند متعال را نشنیده بودند که: «وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَاباً مِنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ»[121] (اگر برايشان از آسمان دری بگشاييم که از آن بالا روند). حال بعضی از آنها آمدند و پس از اینکه در گذشته از دعوت مرتد شده بودند، دوباره بیعت كردند. پس ای برادر، شما دل مرا خون کردید همان طور كه گذشتگان شما دل امیر المؤمنین(ع) را خون کردند. احمد الحسن جمادی الأول 1426 هـ ق

-پرسش 50: لطفا تفاصیل خمس و زکات را بفرمایید.

‌ بسم الله الرحمن الرحیم من و پناه می‌برم به خدا از منیّت، یكی از ایمان آورندگان که خداوند با این نعمت بر آنها منّت نهاده است، می‌باشم. در رؤیا سید احمد الحسن را دیدم؛ گویا او از كسانی بود كه امام زمان(ع) را همراهی می‌کرد و گویا من او را می‌شناختم که سید است؛ با توجّه به اینکه من در گذشته از مقلّدين سید علی موسوی يا همان فرقه‌ی شیخیه بودم. از شما تقاضا دارم كه شرح تفصیلی خمس و زكات را عنایت فرمایید و نظر سید را در مورد حکم گوشت هندی كه از كویت وارد می‌شود و به صورت گوشت گوساله‌ی چرخ نشده است، بفرمایید؛ آیا خوردنش حلال است یا حرام؟ خواهر رشا از بصره - 8 جمادی الاول 1426هـ ق پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین خواهر مؤمن، سلام عليكم ورحمة الله وبركاته. از خداوند مسألت می‌کنم كه به همه‌ی مردان و زنان مؤمن خیر دنیا و آخرت را توفیق عطا فرماید. اما خمس و زكات، جزئیات بسیار زیادی دارند ولی به طور خلاصه چیزهایی را بیان می‌کنم: خمس مخصوص امام معصوم(ع) و حجّت بر مردم در هر زمان است؛ آنها اوصیای ایشان می‌باشند و به هر صورت که بخواهند می‌توانند آن را مصرف کنند. خمس در مواردی واجب می‌باشد؛ از جمله اموال و دارایی‌های استفاده نشده (نو). به خانه‌ای كه انسان در آن زندگی می‌كند و نیز اثاثیه‌هایی كه استفاده می‌شوند و اتومبیلی كه انسان جهت نقل و انتقال به آن نیازمند است و همچنین منبع درآمدِ روزی انسان، خمس تعلق نمی‌گیرد. اگر انسان خانه‌ی دیگری یا ماشین دیگری یا منبع درآمد دیگری داشته باشد، خمس بر آنها واجب می‌شود. اما گوشت هندی وارداتی و سایر موارد، خوردنش حرام است مگر اینکه ثابت شود به دست مسلمان و به صورت درست و شرعی ذبح شده باشد. احمد الحسن جمادی الأول 1426 هـ ق

-پرسش 51: چه چیزی شما را از سایر مدعیان متمایز می‌سازد؟!

وقتی انسان ادعاهای شما را می‌خواند، خنده‌اش می‌گیرد؛ چرا که دلیل و برهان و حجّت كافی برای این دعوت وجود ندارد. این ادعاهای شما انسان را به یاد افراد باطل و مغرض و گمراه و گمراه‌کننده‌ای می‌اندازد كه قبل از ظهور امام مهدی ظاهر می‌شوند (مانند مدعیان حسنی، یمانی و یا کسی که ادعا می‌کند مهدی است). چه چیزی شما را از این افراد متمایز می‌سازد؟ حتی اگر مورد کوچکی باشد، بگویید! حسين العوادی - عراق - 11 جمادی الاول 1426 پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین این دعوت با دلایل بسیاری تایید شده است و من و پناه می‌برم به خدا از منیّت، به كسی نمی‌گویم كه كوركورانه از من پیروی كند بلكه می‌گویم، چشمانت را باز كن و دلایل را درست تشخیص بده و صاحب حق را بشناس تا خود را از آتش برهانی. در كنار دعوت حق همواره ادعاهای باطلی نیز وجود داشته است؛ مانند وضعیت زمان رسول خدا(ص) كه هم‌زمان با وی، مُسَیلمه‌ی كذّاب (لعنت خدا بر او باد) و نظایرش نیز بودند. مفضّل بن عمر مى‌گوید: شنیدم ابا عبد الله(ع) می‌فرمود: «بپرهيزيد از شهرت دادن و فاش كردن! به خدا سوگند كه امام شما سال‌هاى سال از روزگار شما غايب شود و هر آينه شما در فشار آزمايش قرار گيريد تا آنجا كه بگويند: امام مُرد، كشته شد و به كدام دره افتاد و ديده‌ی اهل ايمان بر او اشک بارد، و شما مانند كشتی‌هاى گرفتار امواج دريا متزلزل و سرنگون شويد، و نجات و خلاصى نيست، جز براى كسى كه خدا از او عهد و پيمان گرفته و ايمان را در دلش ثبت كرده و به وسيله‌ی روحى از جانب خود تقويتش نموده باشد. دوازده پرچم مشتبه برافراشته گردد كه هيچ يک از ديگرى تشخيص داده نشود». مفضل گويد: من گريستم و عرض كردم: پس ما چه كنيم؟ حضرت(ع) به شعاعى از خورشيد كه در ايوان تابيده بود اشاره كرد و فرمود: «اى ابا عبد الله، اين آفتاب را می‌بينى؟» عرض كردم: آرى. فرمود: «به خدا سوگند، امر ما از اين آفتاب روشن‌تر است»[122]. بنابراین امام(ع) روشن كردند كه دعوت حق از خورشید هم روشن‌تر است. این دعوت نیز از خورشید روشن‌تر است؛ چرا که دلایل آن، همان دلایل انبیا و فرستادگان و حضرت محمّد(ص) و ائمه(ع) می‌باشد. پس به دلایل این دعوت توجّه كن و با دلایل رسول خدا حضرت محمد(ص) مقایسه كن. برخی از این دلایل را می‌توانی در كتاب «نورالمبین» نوشته‌ی استاد «ضیاء زیدی» و «البلاغ المبین» نوشته‌ی «شیخ ناظم عقیلی» مطالعه كنی. در این صورت خواهی دید كه دلایل بسیاری زیادی وجود دارد از جمله وصّیت رسول اكرم(ص) و روایات اهل بیت(ع)، علم، حق و هدایت، مباهله، قسم برائت، مکاشفه و رؤیای رسول اكرم(ص) و ائمه(ع) كه بسیاری از مؤمنان دیده‌اند و معجزات و غیبیات. و اگر همه‌ی این دلایل سودی به تو نرساند: «فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُبِينٍ * يَغْشَى النَّاسَ هَذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ»[123] (چشم انتظار روزی باش که آسمان دودی آشکارا بياورد * و آن دود مردم را در خود فرو پوشد و اين عذابی است دردآور) و در آن هنگام به همراه دیگران بگو: «رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ»[124] (ای پروردگار ما، اين عذاب را از ما دورگردان که ما ايمان آورده‌ايم) و پاسختان این گونه خواهد بود: «أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرَى وَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِينٌ * ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ»[125] (کجا پند می‌پذيرند؟ حال آنکه چون فرستاده‌ای روشنگر بر آنها مبعوث شد * سپس از او روي‌گردان شدند و گفتند: ديوانه‌ای است تعليم يافته). سبحان الله! آیا از حال امّت‌های پیشین عبرت نمی‌گیرید؟ وضعیت امروز شما مانند وضعیت یهود با پیامبرانشان است. آیا از كلام خداوند و داستان‌هایی که در قرآن هست، پند و عبرت نمی‌گیرید؟ به وضیت خودتان بنگرید؛ آیا همان وضعیت علمای یهود و مقلّدانشان نیست آن هنگام كه زكریا(ع) و یحيی(ع) و عیسی(ع) را به ریشخند می‌گرفتند؟ شما را به خدا سوگند، فرق شما با آنها چیست؟ اگر از كسانی باشی كه به سخن حق گوش فرا می‌دهند در حالی که او شاهد است، حتما با حالت گریان خواهی گفت: به خدا سوگند که ما از یهود و از علمای یهود هم بدتر هستیم؛ کسانی كه به دنیا چسبیدند و با انبیا و انصارشان به نبرد پرداختند؛ همان انصاری که به سوی آخرت شتافتند و به آن و به ملكوت آسمان‌ها و غیب ایمان داشتند. چه چیزی باعث می‌شود كه من و مؤمنان به این دعوت را به باد مسخره بگیرید؟‌ از خودت سؤال کن و به پروردگارت رجوع نما و «اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً»[126] (‌بخوان نامه‌ات را که امروز تو خود برای حساب کشيدن از خود، بسنده‌ای). در طول قرن‌ها مسخره كننده‌ها چه كسانی بودند؟ آیا شنیده یا خوانده‌اید كه انبیا، فرستادگان و مؤمنین كسی را مسخره کرده باشند؟‌ ولی همواره ملاحظه می‌کنید كه استهزا و مسخره کردن، روش و شیوه‌ی تكذیب كننده‌ها و كافران به دعوت‌های انبیا و فرستادگان، بوده است. چه بد قومی هستید شما ای اهل عراق! از بزرگانتان كه از آمریكا پیروی می‌كنند تبعیت می‌کنید، با آمریکا سازش و دموكراسی‌اش را تایید می‌‌كنید و در نهایت به سقیفه‌ی ظالمان راضی شدید و عذر كسانی كه امیر المؤمنین(ع) را از مقامش کنار زدند موجّه دانستید و به آیین پیشینیانتان که کافر به تنصیب از سوی خداوند و حاکمیت او سبحان و متعال بودند، بازگشتید و به طلب این دنیای کثیف و متعفّن، با این دعوت حق به مبارزه برخاستید. از كسی پیروی كردید كه مال و دنیایش چیزی جز ضرر نداشت؛ همان طور كه اهل مكه از ابوسفیان پیروی كردند و با جدّم رسول خدا(ص) به مبارزه برخاستند. چرا با من دشمنی می‌کنید در حالی كه من شما را به كتاب خدا و ولیّ بزرگوار خداوند حضرت مهدی(ع) و کنار گذاشتن باطل و اهلش دعوت می‌كنم؟! من جز برای اصلاح امّت جدم رسول خدا(ص) و به فرمان پدرم امام مهدی(ع) برنخاستم؛ همان طور كه جدّم امام حسین(ع) قیام كرد. اگر از رهبران گمراهی پیروی كنید که در گذشته نیز پدرانتان چنین کردند و فقهای گمراهی مانند شبث بن ربعی، شمربن ذی الجوشن و شریح قاضی را پیروی نمودن و ابن زیاد و یزید (كه لعنت خداوند بر آنان باد) را برای كشتن امام حسین(ع) یاری دادند، در حالی که خار در چشم و استخوان در گلو دارم و همه از خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم، در این صورت «وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ» (به زودی کسانی که ظلم کردند خواهند فهمید به کدامین بازگشت‌گاه باز خواهند گشت) و لا حول و لا قوّة الا بالله العلی العظیم. در این سخن خداوند متعال به نیکی تدبّر کنید: «إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ * فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيّاً حَتَّى أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ * إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ»[127] (آری، گروهی از بندگان من می‌گفتند: ای پروردگار ما، ايمان آورديم، ما را بيامرز، و بر ما رحمت آور که تو بهترين رحمت آورندگانی * و شما ريشخندشان می‌کرديد تا ياد مرا از خاطرتان بزدودند و شما همچنان به آنها می‌خنديديد * امروز آنها را به پاداش صبری که می‌کردند پاداش می‌دهم که آنها سعادتمند هستند). پس شما مسخره كنید و بسیار بخندید و سنّت گذشتگان خود را زیر پا نگذارید که به زودی ثمره‌ی آن را خون‌های ریخته‌شده برداشت خواهید کرد و آیندگان شما را لعنت خواهند نمود همان طور كه امروز كسانی كه با حضرت محمّد(ص) جنگیدند و او را مسخره كردند، لعن می‌شوند و فردا خواهید فهمید كه چه كسی سود برده است؛ زمانی كه دیگر عِلمتان سودی براى شما نخواهد داشت! من و پناه می‌برم به خدا از منیّت، رؤیایی را برای شما و دیگران تعریف می‌کنم، شاید که پند و عبرت بگیرید: «در خواب دیدم یكی از شیخ‌های حوزه‌ی علمیه‌ی نجف كه من او را می‌شناسم كنار من ایستاده بود و در نزدیكی ما گروهی از فرشتگان در هیأت انسان، ایستاده بودند. آنها از آن شیخ درباره‌ی من سؤال پرسیدند و دلایل این دعوت را به وی عرضه نمودند و شیخ این دعوت را تكذیب كرد. شخص با ابهت و والامقامی كه گویا بر این فرشتگان و بر همه‌ی عالم رؤیا سیطره داشت، آمد. فرشتگان به شیخ مذکور گفتند: این شخص نیز دعوتی دارد و اینها دلایلش هستند؛ و ملائکه به شیخ دلایل دعوت آن شخص والامقام را عرضه داستند. شیخ گفت: دعوت این شخص مانند دلایل دعوت احمد الحسن است. ملائكه به آن شیخ گفتند: آیا می‌دانی این مرد كیست؟! ‌این شخص محمّد بن عبد الله صاحب شمشیر بُرنده و تيرِ تیز است! شیخ یاد شده گفت: من نه به محمّد و نه به احمد ایمان ندارم. سپس رویش را برگرداند». به خداوند بلند مرتبه‌ی بزرگوار قسم مى‌خورم كه من این رؤیا را دیدم و در این رؤیا رسول خدا حضرت محمد(ص) حاضر بود. من این رؤیا را به عنوان دلیلی بر حقانیت این دعوت برایت تعریف نکردم ـ‌اگرچه رؤیا خود دلیل است‌ـ این رؤیا را برایت گفتم چون آن را نامه‌ای از جانب خداوند می‌دانم شاید خداوند توسط این رؤیا و مفاهیمی که در آن وجود دارد، به تو و دیگران سود برساند و پند بگیريد؛ و خداوند توفیق‌رسان است. سپاس خداوندی را كه ما را مؤمن به ملكوت آسمان‌ها و غیب و آخرت كه از غیب است، قرار داد. حمد و ستایش مخصوص خداوند یگانه است و لعنت خداوند بر هر كافری که به ملكوت آسمان‌ها وغيب ایمان ندارد. احمد الحسن - جمادی الاول 1426 هـ ق *‌ *‌ * و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمين، وصلی الله على سيدنا محمّد وآله وسلم تسليما

پا ورقی ها

[1] - 7 فروردین 1384 هـ ش (مترجم)

[2] - انجیل متی: اصحاح سوم: 13 تا 16.

[3] - دوم اردیبهشت 1384 هـ ش (مترجم).

[4] - خداوند عزوجلّ می‌فرماید: «سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاء ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا» (خواهند گفت: سه تن بودند و چهارميشان، سگشان بود و می‌گويند: پنج تن بودند و ششميشان، سگشان بود. تير به تاريکی می‌افکنند و می‌گويند: هفت تن بودند و هشتميشان سگشان بود. بگو: پروردگار من به تعداد آنها داناتر است و شمارِ ايشان را جز اندک کسان، نمی‌دانند. پس تو درباره‌ی آنها جز به ظاهر مجادله مکن و در این خصوص از کسی نظر مخواه) کهف: 22.

[5] - کهف: 18.

[6] - سبحان الله از یمانی آل محمد درباره‌ی سگ اصحاب کهف همان سؤالی پرسیده شد که از جدّش امیر المؤمنین پرسیده شد. گروهی از احبار یهود نزد عمر بن خطاب رفتند و به او گفتند: «ای عمر، تو ولیّ امر بعد از محمد و یار او هستی» و سؤالاتی از عمر پرسیدند. او سرش را پایین انداخت و پاسخ نگفت. پس گفتند: شهادت می‌دهیم که محمد پیامبر نبود و اسلام باطل است. سلمان فارسی ناگهان به سمت یهودیان رفت و به ایشان گفت که کمی صبر کنند. سپس نزد ابو الحسن علی بن ابی طالب رفت و آنها از او از بزرگ‌ترین امور سؤال کردند که از جمله، سگ اصحاب کهف بود. شیخ امینی در الغدیر در ضمن حدیثی طولانی روایت می‌کند: یهودی ناگهان ایستاد و گفت: ای علی، اگر تو عالِم هستی به ما بگو رنگ و نام سگ چیست؟ فرمود: «ای برادر یهودی، حبیبم محمد مرا باخبر کرد که سگ، ابلقِ تیره و نامش قطمیر بود. فرمود: هنگامی که جوان‌مردان به سگ نگاه کردند، بعضی به بعضی دیگر گفتند: می‌ترسیم این سگ با آوازش ما را آشکار کند، و شروع به پرتاب کردن سنگ به سوی او کردند. سگ به آنها که به سویش سنگ می‌انداختند و می‌خواستند از خود برانندش نگاه کرد، روی پاهایش نشست و با زبانی گویا گفت: ای جماعت، مرا از خود نرانید و من شهادت می‌دهم که خدایی جز الله که یگانه است و شریکی ندارد، وجود ندارد، اجازه دهید شما را در برابر دشمنانتان محافظت کنم و از این طریق به خدای سبحان و متعال نزدیکی جویم. او را رها کردند و اجازه دادند. پس با ایشان از دامنه‌ی کوه بالا رفت و با ایشان بر بالای غار شد». الغدیر: ج 6 ص 152.

[7] - طه: 115.

[8] - طه: 116.

[9] - این کتاب هم‌اکنون منتشر و به فارسی نیز ترجمه شده است (مترجم).

[10] - رجوع نمایید به عدّة الداعی: ص 204.

[11] - بقره: 54.

[12] - کافی: ج 1 ص 430 ؛ بحار الانوار: ج 24 ص 285.

[13] - مائده: 111.

[14] - انعام: 19.

[15] - رعد: 43.

[16] - احقاف: 8.

[17] - إسراء: 96.

[18] - صافات: 104 و 105.

[19] - تحریم: 12.

[20] - یوسف: 3 و 4.

[21] - انبیا: 1 تا 5.

[22] - یوسف: 44.

[23] - یوسف: 46.

[24] - دخان: 10 تا 16.

[25] - إسراء: 15.

[26] - جمعه: 1 تا 4.

[27] - یونس: 47.

[28] - تفسیر عیاشی: ص 119 ؛ بحار الانوار: ج 24 ص 306.

[29] - اصحاح پنجم: 6 تا 30.

[30] - در مورد فضایل یاران قائم روایاتی وارد شده است؛ از جمله روایتی که صدوق از ابو بصیر نقل کرده است که گفت: ابو عبدالله فرمود: «این سخن لوط به قومش «لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ» (کاش در برابر شما قدرتی می‌داشتم يا می‌توانستم به رکن شدید پناه ببرم) نبود مگر آرزوی او بر داشتن نیروی قائم و ذکری بر شدت یاران او؛ هر مردی از ایشان نیروی چهل مرد را خواهد داشت، قلبش از زبرجد سخت‌تر است، اگر بر کوه‌های آهن عبور کنند، ریشه‌کن‌شان کنند و شمشیرهای خود را بر زمین نگذارند تا خداوند عزوجلّ راضی شود» کمال الدین و تمام النعمة: ص 673.

[31] - اصحاح یازدهم: 1 تا 10.

[32] - رجوع نمایید به کمال الدین: ص 417 باب «آنچه درباره‌ی سیده نرجس مادر قائم روایت شده است».

[33] - اصحاح دوم: 31 تا 36.

[34] - سفر دانیال اصحاح هفتم.

[35] - به علامت‌های ظهور که پیامبر و اهل بیت طاهر او در منابع مسلمانان مراجعه نمایید. سید احمد الحسن بسیاری از آنها را در کتاب فتنه‌ی گوساله جلد 2 توضیح داده‌اند.

[36] - انجیل متی اصحاح هفدهم.

[37] - اصحاح یازدهم.

[38] - متی: اصحاح بیست و یکم.

[39] - اصحاح بیست و یکم.

[40] - انجیل یوحنا اصحاح شانزدهم.

[41] - انجیل یوحنا اصحاح شانزدهم.

[42] - مختصر بصائر الدرجات: ص 117 ؛ بحار الانوار: ج 52 ص 336.

[43] - یوحنا اصحاح اول - آیه: 46.

[44] - یوحنا اصحاح هفتم - آیه: 52.

[45] - یوحنا اصحاح هفتم - آیه: 41 و 42.

[46] - انجیل یوحنا: اصحاح هشتم.

[47] - شیخ طوسی با سند خودش از امام صادق از پدرش باقر از پدرش زین العابدین از پدرش حسین شهید از پدرش امیر المومنین از رسول خدا روایت کرده است که فرمود: «.... ای علی! بعد از من دوازده امام خواهد بود و بعد از ایشان، دوازده مهدی....». غیبت طوسی: ص150 ؛ مختصر بصائر الدرجات: ص159. قاضی نعمان مغربی در شرح الاخبار از علی بن الحسین روایت می‌کند که فرمود: «قائم از ما قیام می‌کند (یعنی مهدی) سپس بعد از او دوازده مهدی خواهد بود (یعنی ائمه از فرزندانش)....». شرح الاخبار: ج 3 ص 400. جهت کسب اطلاعات بیشتر به کتاب‌های مهدی و مهدیّین در قرآن و سنت، مهدیّون در حدیث اهل بیت، و سایر انتشارات انصار امام مهدی مراجعه نمایید.

[48] - بیانیه‌ای که عبارت مذکور در آن روایت شده است بیانیه‌ی صادر شده در 3 شوال 1224 هـ .ق می‌باشد.

[49] - اشاره می‌فرمایند به آنچه از ابو عبدالله امام صادق در حدیث مفضل روایت شده است: «ای مفضّل، در شبهه ظاهر می‌گردد تا آشکار شود. پس ذکرش بلند می‌شود و امرش آشکار می‌گردد و به نام و کنیه و نسبش ندا داده می‌شود. نام عزیزش در محافل دوست و دشمن و مردم باایمان و بی‌ایمان نقل می‌گردد تا حجّت بر همگان تمام شود و جامعه او را بشناسد و ما پیوسته نام و نشان و نسب او را اعلام کرده‌ایم و گفته‌ایم که او هم‌نام جدّش خاتم الانبیا و هم‌کنیه‌ی او است تا کسی نگوید که من نام و نسب و کنیه‌ی او را نمی‌دانستم. به خدا سوگند آنقدر نام و نسب و کنیه‌ی او بر زبان مردم جاری می‌شود تا دیگر برای کسی ابهامی نماند. تمام اینها برای این است که حجّت بر همگان تمام شود. آنگاه خداوند همان گونه که به جدّش وعده داده است، امر به ظهورش می‌فرماید: «هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ» (او کسی است که فرستاده‌اش را با هدايت و دين حق فرستاد تا آن دين را بر همه‌ی اديان پيروز گرداند حتی اگر مشرکان را خوش نیاید)». مختصر بصائر الدرجات: ص 179 ؛ بحار الانوار: ج 53 ص 3.

[50] - اشاره می‌فرماید به داستانی که خداوند متعال از زبان ابلیس بیان فرموده است آن هنگام که خودش را با آدم قیاس نمود: «قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَاْ خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِن طِینٍ» (خداوند گفت: وقتی تو را به سجده فرمان دادم، چه چيز تو را از آن بازداشت؟ گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفريدی و او را از گل) اعراف: 12.

[51] - از ابو عبدالله امام صادق روایت شده است که فرمود: «مردی که بالای سر قائم به او امر و نهی می‌کند. ناگهان می‌فرماید: بیاوریدش. او را پیش پاهایش می‌آورند و امر می‌کند گردنش را بزنند، و کسی باقی نمی‌ماند مگر اینکه از او ترسان و خاشع باشد». غیبت نعمانی: ص 245 ؛ بحار الانوار: ج 52 ص 355.

[52] - مختصر بصائر الدرجات: ص 117 ؛ بحار الانوار: ج 52 ص 336 ؛ خرائج و جرائح: ج 2 ص 841.

[53] - کلینی با سند خودش از حمران بن اعین روایت می‌کند که گفت: ابو جعفر فرمود: «علی محدث بود (به او وحی می‌شد)». به سوی یارانش رفت و گفت: چیزی عجیبی برایتان آوردم. گفتند: چیست؟ شنیدم ابو جعفر می‌فرماید: «علی محدث بود». گفتند: چیز عجیبی نگفتی مگر اینکه از او به پرسی چه کسی به او وحی می کرد. به سوی او بازگشتم و گفتم: آنچه شما فرمودید به یارانم گفتم و آنها گفتند: چیز عجیبی نگفتی مگر اینکه از او بپرسی چه کسی به او وحی می‌کرد؟ به من فرمود: «ملکی به او وحی می‌کرد». گفتم: آیا می‌فرمایی او پیامبر بود؟ در حالی که دستش را این گونه حرکت می داد، فرمود: «مثل یار سلیمان یا یار موسی یا مثل ذوالقرنین، یا آنچه به شما برسد که فرمود: و در میان شما هم نظیر او هست». کافی: ج 1 ص 271 ح 4 ؛ بصائر الدرجات: ص 341.

[54] - از ابو جعفر: «هنگامی که قائم به پا خیزد به سوی کوفه می‌رود. چند ده هزار نفر از بتریه که با خود سلاح دارند به او می‌گویند: به همان جا که آمده‌ای برگرد، ما به فرزندان فاطمه نیازی نداریم. پس شمشیر را در میانشان قرار می‌دهد و تا آخرینشان را می‌کشد. سپس به کوفه داخل شده، تمام منافقین شکاک را از بین می‌برد، کاخ‌هایشان را ویران می‌کند و مبارزینشان را می‌کشد تا خداوند عزوجل راضی گردد». بحار الانوار: ج 52 ص 338.

[55] - از ابو بصیر نقل شده است: شنیدم ابو جعفر می‌فرماید: «در صاحب این امر، سنت چهار پیامبر وجود دارد: سنتی از موسی، سنتی از عیسی، سنتی از یوسف و سنتی از محمد». گفتم: سنتی موسی چیست؟ فرمود: «ترسان و مراقب». گفتم: سنتی عیسی چیست؟ فرمود: «آنچه درباره‌ی عیسی گفته شد، درباره‌ی او گفته می‌شود». گفتم: سنت یوسف چیست؟ فرمود: «زندان و غیبت». گفتم: سنت محمد چیست؟ فرمود: «هنگامی که قیام کند به روش رسول خدا حرکت می‌کند با این تفاوت که او آثار محمد را آشکار می‌کند. شمشیر را هشت ماه بر دوشش حمل می‌کند و می‌کشد و می‌کشد تا خداوند راضی گردد». گفتم: چگونه رضایت خداوند را متوجّه می‌شود؟ فرمود: «خداوند رحمت را در قلبش می‌اندازد». غیبت نعمانی: ص 168 ؛ بحار الانوار: ج 52 ص 347.

[56] - عیاشی در خبری طولانی از ابو عبدالله امام صادق روایت می‌کند تا آنجا که فرمود: «.... تا به ثعلبیه می‌رسد که مردی از پشت پدرش و از همه‌ی مردم نیرومندتر و شجاع‌تر است (به غیر از صاحب این امر)، در مقابلش می‌ایستد و می‌گوید: فلانی، این چه کاری است که می‌کنی؟ به خدا قسم! تو مردم را مانند چهارپایان فراری می‌دهی. آیا این کارها با عهدی از رسول خدا انجام می‌شود یا چیز دیگری؟ پس آن خدمتکاری که متصدی امر بیعت بود بر او بانگ می‌زند: در جایت بنشین وگرنه به خدا سوگند سر از بدنت جدا می‌کنم. اما حضرت قائم به او می‌فرماید: فلانی ساکت باش. آری، به خدا سوگند عهدنامه‌ای از رسول‌خدا همراه من است! بعد صدا می‌زند: فلانی، آن خورجین یا کیف یا صندوقچه را بیاور. پس آن را می‌آورند و عهدنامه‌ی رسول خدا را می‌خواند. آن مرد عرض می‌کند: خداوند مرا فدای تو گرداند، سر مبارکت را نزدیک بیاور تا بر آن بوسه زنم. پس آن جناب سر مبارک خویش را پیش می‌آورد و آن مرد میان چشمان حضرت را می‌بوسد. سپس می‌گوید: خداوند مرا فدای تو سازد، بار دیگر از ما بیعت بگیر؛ که آن حضرت بیعت خود را تجدید می‌کند». تفسیر عیاشی: ج 2 ص 58 ؛ بحار الانوار: ج 52 ص 341.

[57] - از ابو جعفر روایت شده است که فرمود: «اگر مردم می‌دانستند قائم هنگامی که خروج کند، چه می‌کند، بیشتر مردم ترجیح می‌دادند که او را نمی‌دیدند از آنچه از مردم می‌کشد؛ او شروع نمی‌کند مگر از قریش و از آنها قبول نمی‌کند مگر شمشیر و به آنها جز شمشیر نمی‌دهد، تا آنجا که بیشتر مردم می‌گویند: او از آل محمد نیست که اگر از آل محمد می‌بود، رحم می کرد». غیبت نعمانی: ص 238 ؛ بحار الانوار: ج 52 ص 354.

[58] - جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره‌ی داستان‌های سه‌گانه به کتاب سفر موسی به مجمع البحرین که قائم آل محمد سید احمد الحسن به نگارش درآورده است، رجوع نمایید.

[59] - کتاب «کرامات و غیبیات» در حال حاضر منتشر شده است. (مترجم)

[60] - شوری: 52.

[61] - بصائر الدرجات: ص 475 ؛ ینابع المعاجز: ص 70.

[62] - إسراء: 85.

[63] - کافی: ج 1 ص 273.

[64] - شوری: 52.

[65] - کافی: ج 1 ص 274.

[66] - طلاق: 2 و 3.

[67] - کمال الدین: ص 526 ؛ غیبت طوسی: ص 395.

[68] - یونس: 39.

[69] - نور: 40.

[70] - یوسف: 6.

[71] - نوح: 5 تا 9.

[72] - برای شناخت کیفیّت اعتراض‌های معترضین به حجّت‌های خداوند سبحان به کتاب «اعتراض‌کنندگان به جانشینان خداوند» از انتشارات انصار مهدی مراجعه نمایید.

[73] - سیستان: استانی از استان‌های شرقی ایران است. شیخ عباس قمی در الکنی و الاقاب می‌گوید: سجستان معرب سیستان، ناحیه‌ی بزرگ وسیعی واقع در جنوب هرات است که زمینش رمله‌زار (شن‌زار) و رستم نیرومند منسوب به آنجا می‌باشد. الکنی و الالقاب: ج 1 ص 45.

[74] - شعرا: 63.

[75] - قلم: 1 تا 6.

[76] - انبیا: 1 تا 5.

[77] - احزاب: 40.

[78] - احزاب: 45 تا 48.

[79] - هود: 103 و 104.

[80] - غیبت طوسی: ص 164 تا 166 ح 127 و ص 336 ح 282 ؛ دلایل الائمه طبری (شیعه): ص 529 و 530 ح 504 ؛ اختصاص شیخ مفید: ص 209 ؛ هدایت الکبری حسین بن حمدان خصیبی: ص 362 با کمی اختلاف.

[81] - غیبت طوسی: ص 279 ؛ جمال الاسبوع: ص 306 ؛ مصباح کفعمی: ص 547 ؛ مفاتیح الجنان: ص 618.

[82] - ضرب المثلی عربی (مترجم).

[83] - امیر مومنان در یکی از خطبه‌هایش فرمود: «.... و قطعا دانستید و مستحفظان از اصحاب رسول خدا را شناختید. من و اهل بیتم از گناهان مبرّا هستیم. ایشان فرمود: از آنها پیشی نگیرید که گمراه می‌شوید و با آنها مخالفت نکنید که در جهل می‌مانید و از ایشان عقب نمانید که هلاک می‌گردید. به آنها نیاموزید که ایشان از شما عالم‌تراند و کوچک‌هایشان از شما حکیم‌تر....». مصباح البلاغه، مستدرک نهج البلاغه: ج 1 ص 142.

[84] - بقره: 196.

[85] - از عبد العزیز قراطیسی نقل شده است که گفت: ابو عبدالله به من فرمود: «ای عبد العزیز، ایمان ده درجه دارد که مانند نردبان است که پله پله باید از آن بالا رفت. فردی که دو پله بالا رفته نباید به کسی که در پله‌ی اول است بگوید که تو بهره‌ای نداری، تا اینکه به دهمین پله برسد. کسی که پایین‌تر از خودت است را ساقط نکن تا بالاتر از تو، تو را ساقط نکند و اگر کسی را در درجه‌ای پایین‌تر از خودت دیدی، او را با محبت بالا بکش و بر او بیش از توانش تحمیل مکن که می‌شکند و اگر کسی مومنی را بشکند، شکسته‌بندی‌اش بر او واجب می‌گردد». کافی: ج 2 ص 45.

[86] - پیامبر فرمود: «سلمان از ما اهل بیت است». عیون اخبار رضا: ج 1 ص 70. از ابو عبد الله نقل شده است که فرمود: «ایمان ده درجه دارد؛ مقداد در درجه‌ی هشتم، ابوذر در درجه‌ی نهم و سلمان در درجه‌ی دهم بود». بحار الانوار: ج 22 ص 341.

[87] - قصص: 5.

[88] - إسراء: 46.

[89] - از هارون از ابو عبدالله روایت شده است که به من فرمود: «بسم الله الرحمن الرحیم را کتمان کنید که به خدا سوگند اسماء بسیاری در آن مخفی است: هر وقت رسول خدا به منزلش وارد می‌شد و قریش دورش جمع می‌شدند، بسم الله الرحمن رحیم را آشکار و با صدای بلند می‌گفت. قریش پشت کرده، فرار می‌کردند. پس خداوند عزوجلّ در این خصوص نازل فرمود: «وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُوراً» (و چون پروردگارت را در قرآن به يکتايی ياد کنی، بازمی‌گردند و می‌رمند)». کافی: ج 8 ص 266.

[90] - مدثر: 30 و 31.

[91] - مدثر: 38 و 39.

[92] - غیبت طوسی: ص 150 ؛ غایة المرام: ج 2 ص 241 ؛ بحار الانوار: ج 53 ص 147.

[93] - غیبت طوسی: ص 385 ؛ برهان: ج 3 ص 310 ؛ بحار الانوار: ج 53 ص 148.

[94] - مختصر بصائر الدرجات: ص 38 ؛ غیبت طوسی: ص 478 ؛ بحار الانوار: ج 53 ص 145.

[95] - غیبت نعمانی: ص 223 ؛ بحار الانوار: ج 51 ص 40 ؛ معجم احادیث امام مهدی: ج 3 ص 237.

[96] - بشارت الاسلام: ص 148 ؛ مجمع النورین: ص 331 ؛ الزام الناصب: ج 2 ص 174.

[97] - بشارت الاسلام: ص 181.

[98] - کمال الدین: ص 653 ؛ جامع الاحادیث شیعه: ج 14 ص 568 ؛ معجم احادیث امام مهدی: ج 3 ص 41.

[99] - منتخب الانوار المضیئه: ص 343.

[100] - مصباح المجتهد: ص 826 ؛ مصباح کفعمی: ص 543 ؛ مختصر بصائر الدرجات: ص 35 ؛ مفاتیح الجنان: ص 215.

[101] - مختصر بصائر الدرجات: ص 117 ؛ بحار الانوار: ج 52 ص 336.

[102] - مدثر: 38 و 39.

[103] - قلم: 1 تا 7.

[104] - تکویر: 25 تا 29.

[105] - بقره: 249.

[106] - غیبت نعمانی: ص 316.

[107] - جامع السعادت: ج 3 ص 314.

[108] - از بكير بن اعين روایت شده است که مى‌گويد: از حضرت ابا عبد اللَّه (پرسيدم: براى چه خداوند حجر را در ركنى كه فعلاً در آن است قرار داد نه در اركان ديگر؟ و براى چه بوسيده مى‌شود؟ و براى چه از بهشت خارج شد؟ و براى چه ميثاق و عهد بندگان در آن قرار داده شده است نه در جای دیگر؟ فدايت شوم از علت این موارد مرا با خبر كنيد كه سرگردان و متحیّر مى‌باشم؟ بکیر می‌گوید: امام( فرمودند: «از مسأله‌ی بسيار مشكل و سختى پرسيدی و پى‌گيرى نمودى. پس بدان و دلت را فارغ بدار و گوش فراده تا ان شاء اللَّه تو را باخبر سازم. خداوند تبارك و تعالى حجر الأسود را كه گوهری بود از بهشت بيرون آورد و نزد حضرت آدم (قرار داد و در آن ركن قرار داده شد زيرا ميثاق و پيمان خلایق در آن بود. به این صورت که: زمانى كه ذریه‌ی بنى آدم را از صلب آن‌ها خارج نمود، خداوند در همین مكان از آن‌ها عهد و پیمان را اخذ نمود و در این مکان ايشان را رؤيت كرد و نيز از همین مكان پرنده بر حضرت قائم( فرود می‌آید و اولین نفری که با قائم بیعت می‌کند آن پرنده است که به خدا سوگند، همان جبرئیل( می‌باشد. به همین مقام قائم( تکیه می‌دهد در حالی که او دلیل و حجّتی است برای قائم و شاهدی است برای کسی که عهدش را در آن مکان وفا می‌کند و شاهدی است بر کسی که در آن مکان عهد و میثاقی که خداوند عزّوجلّ از بندگان گرفته است را ادا می‌نماید. اما بوسيدن و لمس کردنش به جهت تجدید عهد و میثاق است؛ تجدید پیمانی به جهت بازگردانیدنش به او، پیمانی که خداوند در عالم ذرّ از آنها گرفته است. بنابراین در هر سال نزد حجر می‌آیند و آن عهد و پیمانی که از ایشان گرفته شده است را به او بازمی‌گردانند؛ آیا توجّه نمى‌كنى كه وقتى به حجر می‌رسی مى‌گویى: امانتم را ادا كردم و ميثاقم را تجديد نمودم تا برايم شهادت دهى كه به عهدم وفا نمودم؟ به خدا سوگند غير از شيعيان ما احدى آن عهد را ادا نمى‌كند و غير از ايشان هيچ كس آن عهد و ميثاق را نگه نداشته است. هرگاه شیعیان نزدش مى‌آيند ايشان را می‌شناسد و تصديقشان مى‌كند و ديگران كه به حضورش مى‌رسند انكارشان كرده، تكذيبشان مى‌نمايد؛ به این جهت كه غير از شما شيعيان كسى آن امانت و عهد را حفظ و نگه‌دارى نكرده است و به خدا سوگند که به نفع شما و عليه و به ضرر ديگران شهادت مى‌دهد؛ يعنى شهادت مى‌دهد كه شما به عهد وفا كرديد و غيرشما آن را نقض و انكار كردند و به آن كفر ورزيدند در حالی که شهادت حجر در روز قيامت حجّت بالغه‌ی خداوند بر آنان است. در روز قيامت حجر مى‌آيد در حالى كه زبانى گويا و دو چشم دارد و اين هيأت حجر همان صورت اوّلین او است كه تمام خلایق او را با آن صورت می‌شناسند و انكارش نمى‌كنند. برای هر كسى که به آن وفا نماید و عهد و میثاقی که نزد او است را با حفظ کردنش و ادای امانت به جا آورد، شهادت می‌دهد و علیه هر كسى که آن را انکار نماید و عناد ورزد و با کفر و انکار، میثاق را فراموش نماید، شهادت می‌دهد. اما علّت این که خداوند آن را از بهشت خارج نمود، آيا مى‌دانى اصل حجر الأسود چيست؟ بكير مى‌گويد: عرضه داشتم: خير. حضرت( فرمودند: حجر، مَلَکی عظيم‌الشأن و از بزرگان ملائكه بود و وقتى خداوند از ملائکه ميثاق را اخذ نمود آن ملک اولين نفرى از ملائکه بود كه به آن ایمان آورد و اقرار نمود. بنابراین خداوند او را بر جميع مخلوقاتش امين قرار داد و ميثاق خلایق را در او به رسم امانت قرار داد و از تمام مخلوقات اقرار گرفت كه در هر سال نزد او ميثاق و عهدى كه خداوند عزّوجلّ از آن‌ها گرفته است را تجديد نمايند. سپس خداوند او را همنشین آدم (در بهشت قرار داد تا وى را متذكّر ميثاق مزبور نماید و نيز هر سال آدم (نزد او به عهد و پيمان گرفته شده اقرار كند و آن را به اين وسيله تجديد نمايد. وقتى آدم (عصيان نمود و از بهشت بيرون شد خداوند متعال آن عهد و پیمانی را که از او گرفته بود و همچنین برای فرزندانش بر محمد( و وصیش( گرفته بود از یادش برد و او را سرگردان و حیران نمود. هنگامى كه خداوند توبه‌ی آدم( را پذیرفت، آن ملک را به صورت مروارید سفیدی از بهشت به سوی آدم( پرتاب نمود در حالی که او در سرزمین هند بود. هنگامی که نگاه آدم( به او افتاد، با او انس گرفت ولی بیش از این که گوهری گران‌قدر است، شناختی نسبت به آن نداشت. خداوند عزّوجلّ آن سنگ را به نطق آورد و گفت: اى آدم آيا مرا مى شناسى؟ گفت: خير! سنگ گفت: البته که مرا مى‌شناسى منتهى شيطان بر تو غالب شد و پروردگارت را از يادت برد. سپس به همان صورتى كه در بهشت با آدم بود درآمد و به او گفت: كجا رفت آن عهد و ميثاق؟ آدم به سوی او پريد و ميثاق به يادش آمد و گريست و براى سنگ خضوع و خشوع نمود و آن را بوسيد و اقرار به عهد و ميثاق را نزد او تجديد كرد. سپس خداوند او را به گوهری سفيد و شفاف و نورانى و درخشنده تبديل فرمود. آدم( با عزت و احترام آن را بر دوش خود گرفت و حمل نمود و هرگاه خسته مى‌شد جبرئیل( آن را از آدم مى‌گرفت و با خود حمل مى‌كرد و به همين منوال مى‌رفتند تا به مكّه رسیدند. آدم( در مکه پیوسته با آن مأنوس بود و روز و شب ميثاق و عهد را با اقرار برای او، تجديد مى‌نمود. سپس خداوند عزّوجلّ وقتى كعبه را بنا نمود، سنگ را در آن مکان قرار داد چرا که وقتی خداوند تبارک و تعالی از فرزندان آدم عهد و میثاق گرفت، در آن مکان اخذ نمود و در آن مکان آن مَلَک میثاق را در خود فرو برد؛ به همين علت خداوند حجر را در آن ركن قرار داد. سپس خداوند آدم را از جاى بيت به طرف صفا و حوّا را به جانب مروه راند و سنگ را در آن ركن قرار داد. وقتى آدم از صفا چشمش به حجر افتاد كه در ركن نصب شده بود، اللَّه اكبر و لا اله اّلا اللَّه گفت و خدا را تمجيد و تعظيم نمود به همین علت سنّت است كه در هنگام روبه‌رو شدن با ركنى كه حجر در آن است، از صفا تكبير بگويند. خداوند عهد و ميثاق را در او به ودیعه نهاد نه در هیچ ملک دیگری؛ چرا که وقتی خداوند عزّوجلّ بر ربوبیت خودش و بر پیامبری حضرت محمد( و بر وصایت امیر المؤمنین( پیمان گرفت، پشت ملائکه لرزید در حالی که آن مَلَک اولين كسى بود که به اقرار شتاب نمود و در بین ایشان، دوست‌دارتر از او نسبت به محمد و آل محمد( وجود نداشت. از این رو خداوند او را از بین ایشان اختیار فرمود و میثاق را در او قرار داد. او روز قیامت می‌آید در حالی که زبانی گویا و چشم بینا دارد و برای هر کسی که در آن مکان عهد خود را وفا کند و میثاقش را حفظ نماید، شهادت خواهد داد». کافی: ج 4 ص 184 ؛ علل الشرایع: ج 2 ص 429 تا 431، و برای کسب اطلاعات بیشتر به آنچه سید احمد الحسن در انتهای کتاب تفسیر سوره‌ی توحید صفحه‌ی 142 به نگارش درآورده است، رجوع نمایید.

[109] - قندوزی از علی بن حسین از پدرش از جدش امیر المومنین روایت می‌کند که رسول خدا فرمود: «خداوند اطاعت از من را بر شما واجب گردانیده و نافرمانی از من را نهی فرموده است و پس از من، اطاعت از علی را بر شما واجب و نافرمانی از وی را نهی نموده است. او، وصی و وارث من است. او از من است و من از اویم؛ دوستی با او، ایمان و دشمنی با وی، کفر محسوب می‌شود. دوست دار او، دوست‌دار من و دشمن او، دشمن من است. او مولای کسی است که من مولای اویم و من مولای تمام مردان و زنان مسلمان هستم و من و او، پدران این امّت می‌باشیم». ینابیع المودة لذوی القربی: ج 1 ص 369.

[110] - یونس: 39.

[111] - حاقه: 44 تا 46.

[112] - کافی: ج 1 ص 373 ؛ امامت و تبصره: ص 136 ؛ ثواب الاعمال: ص 214.

[113] - ذاریات: 52.

[114] - بیانیه‌ی صادر شده در تاریخ 21 ریع الثانی 1326 هـ ق که عبارت است از سؤالی برای بیان حدود شخصیت یمانی و می‌توانید آن را در کتاب متشابهات جلد چهارم مطالعه نمایید.

[115] - به کتاب کرامات و غیبیات از انتشارات انصار امام مهدی مراجعه نماید که در آن فیوضات کرامات بسیاری که خداوند به انصار امام احمد الحسن که جانم فدایش باد، منّت نهاده است، به نگارش درآمده است.

[116] - کهف: 70.

[117] - نسا: 97.

[118] - نسا: 100.

[119] - اشاره می‌فرمایند به کتاب کرامات و غیبیات که از انتشارات انصار امام مهدی می‌باشد که در آن گوشه‌ای از عنایاتی که خداوند بر انصار امام احمد الحسن که جانم فدایش باد منّت نهاده، نگاشته شده است.

[120] - به کتاب فتنه‌ی گوساله جلد اول مراجعه نمایید که در آن سید احمد الحسن برخی از معجزاتی که به دست رسول خدا انجام شده را بیان فرموده است.

[121] - حجر: 14.

[122] - کافی: ج 1 ص 336.

[123] - دخان: 10 و 11.

[124] - دخان: 12.

[125] - دخان: 13 و 14.

[126] - اسراء: 14

[127] - مومنون: 109 تا 111.