انتشارات انصار امام مهدى (ع)
راه بسوى امام مهدى
(مكن الله له في الأرض)
نويسنده
شيخ محمد حريشاوى
چاپ دوم
1432 هـ - 2011 م
برای آگاهی بیشتر در مورد دعوت سید احمد حسن علیه السلام
می توانید به این سایت کنید:
www.mahdyeen.ir
www.mahdyeen.org
-هديه
به محمد المصطفى(ص)
به علي المرتضى(ع)
به فاطمة الزهراء:
به حسن المجتبى(ع)
به حسين(ع) شهيد دركربلاء
اللهم صلی على محمد وآل محمد الأئمه والمهدیین وسلم تسلیماً کثیراً
وامیدوارم این مقدار ناچیز را به بهترین وجه ازمن قبول کنید.
-مقدمه
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾(
[1]).
( اي کساني که ايمان آوردهايد! از گامهاي شيطان پيروي نکنيد! هر کس پيرو شيطان شود (گمراهش ميسازد، زيرا) او به فحشا و منکر فرمان ميدهد! و اگر فضل و رحمت الهي بر شما نبود، هرگز احدي از شما پاک نميشد؛ ولي خداوند هر که را بخواهد تزکيه ميکند، و خدا شنوا و داناست!)
این کلمات ساده را می نویسم تا بعضی ازطرق و راه های حقیقی بسوی امام مهدی(ع)از میان سخنان اهل بیت (ع) را روشن کنم. وکلام آنها حقیقتی واضح از خداوند متعال است؛ زیرا که کلام آنها کلام شخص عادی نیست،و نه گمان است ونه رای بلکه ازطرف خداوند سخن می گویند،وآنها قرآن ناطق هستند،وحق مبین ازخداوندهستند.
وچه گفتاری بهتر از گفتار آنها ، وچه کلامی بر تر از قرآن وحدیث اهل بیت:،خود از آن می نوشم وشما را از آن می نوشانم ، و از میان کلام آنها : راه بسوی امام مهدی(ع) را روشن می کنم ، وبا یاری خداوند متعال و اهل بیت اطهار: و پیامبران و فرستادگان واولیاء واوصیاء ، مرا ازلغزش زبان وارتکاب گناه حفظ کنند وبرنهج وراه محمدوآل محمد ثابت قدم ومتمسک نگه دارند.
وصلَّ اللهم على محمد وآل محمد وعجل قيام قائم آل محمد واجعلنا من أنصاره وأعوانه واحشرنا معه في الدنيا والآخرة بمحمد وآل محمد، والحمد لله رب العالمين.
﴿وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ﴾(
[2]).
(و خداوند، پروردگار من و شماست! او را پرستش کنيد؛ اين است راه راست!)
شيخ محمد حريشاوى
20/ جمادي الأول/ 1425
اللهم صلِّ على محمد وآل محمد الأوصياء المرضين، وصلِّ على جميع أنبيائك ورسلك بأفضل صلواتك، وبارك عليهم بأفضل بركاتك، وصلِّ على أرواحهم وأجسادهم، اللهم بارك على محمد وآل محمد، وبارك لنا في يومنا هذا الذي فضلته وكرمته وشرفته وعظمت قدرهُ.
اللهم بارك لي في ما أنعمت به عليّ حتى لا أشكر أحداً غيرك، ووسع عليّ في رزقي يا ذا الجلال والإكرام, اللهم وما فقدت من شيء فلا تفقدني عونك عليه، حتى لا أتكلف ما احتاج إليه.
يا ذا الجلال والإكرام، يا مقلب القلوب والأبصار، يا مدبر الليل والنهار، يا محول الحول والأحوال، حول حالنا إلى أحسن حال، وصلى الله على محمد وآله الطيبين الطاهرين، والحمد لله رب العالمين.
-وجود امام مهدى (ع)
﴿أَمَّنْ يَبْدأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ( قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ﴾(
[3]).
(يا کسي که آفرينش را آغاز کرد، سپس آن را تجديد ميکند، و کسي که شما را از آسمان و زمين روزي ميدهد؛ آيا معبودي با خداست؟! بگو: «دليلتان را بياوريد اگر راست ميگوييد!» بگو: «کساني که در آسمانها و زمين هستند غيب نميدانند جز خدا، و نميدانند کي برانگيخته ميشوند!»)
واز اعتقادات مورد تأکید این است که امام مهدی(ع)بین ما موجوداست.و از عترت اطهار: روایت شده که بعد از غیبت طولانی ظاهرمی شود وزمین را پر از عدل وداد می کند بعدازاین که پرازظلم وستم شده است.
خداوند متعال میفرماید: ﴿اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾(
[4])،
(بدانيد خداوند زمين را بعد از مرگ آن زنده ميکند! ما آيات (خود) را براي شما بيان کرديم، شايد انديشه کنيد!)
یعنی خداوند زمین را بوسیله عدل قائم درهنگام ظهورش زنده می کند،بعدازاینکه بوسیله ظلم وستم ائمه ی گمراهی مرده بوده است.
وعن أبي جعفر محمد بن علي الباقر (ع) في معنى قول الله تعالى: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾(
[5])
(اي کساني که ايمان آوردهايد! (در برابر مشکلات و هوسها،) استقامت کنيد! و در برابر دشمنان (نيز)، پايدار باشيد و از مرزهاي خود، مراقبت کنيد و از خدا بپرهيزيد، شايد رستگار شويد!)
قال: (اصبروا على أداء الفرائض، وصابروا عدوكم، ورابطوا إمامكم المنتظر) (
[6]).
واز ابی جعفر محمد بن علی باقر(ع)در معنای کلام باری تعالی می فرماید: ( بر انجام واجبات صبر کنید،وبر دشمن خود صبر پیشه کنید،وبا امامی که منتظرش هستید ارتباط برقرارکنید).
وامیر مومنین(ع)می فرماید: (لا تستوحشوا في طريق الهدى لقلة من يسلكه) (
[7]).
(در طریق هدایت بدلیل کمی همراه و ره رو وحشت نکنید).
وهیچ کس – از دوستانش- وجود امام مهدی(ع) را منکرنمی شود وبسیاری ازمردم درهنگام دعامی گویند: (اللهم كن لوليك الحجة ابن الحسن في هذه الساعة … الخ)، ومی گویند: (اللهم عجل فرجه وسهل مخرجه) وزیارات مخصوص برای امام(ع) ، و تمام اینها از اهل بیت: روایت شده است، ودر اینجا همه به وجود امام مهدی(ع) سر تسلیم فرو می آورند وحتماً بعد از این غیبت طولانی ظهورخواهد کرد،همان طور که از اهل بیت(ع) روایت شده تا درسرزمین خدا به حاکمیت خدا حکومت کند.
* * *
-شناخت امام مهدى (ع)
بعد از اين كه وجود امام را قبول كرديم ونيز قبول كرديم كه زمين از حجت[ خدا] خالی نمی شود.پس برما واجب است كه به چگونگی شناخت اين امامی كه الگوی حق مبين برای خداوند سبحان است اندیشه ای بكنيم.
واز خود بپرسيم كه آيا راه های كافی وقطعی برای بهتر شناختن امام(ع) وجود دارد كه روی آنها حركت كنيم.
اگر بگوييم كه در آنجا از اهل بيت(ع) علامات حتميه آمده است مانند: خروج يمانی وسفيانی وخراسانی ، صيحه درماه رمضان، وقتل نفس زكيه بين ركن ومقام ، وخسف دربيداء (فرورفتگی زمین درصحرا) ، و در آنجا علامات غيرحتميه زيادی ست كه بيشتر آنها تحقيق يافته است.
مي گويم: اين علامات دليل قطعي برای شناخت امام(ع) نيست،بلكه ما نيازمند دليل قطعي هستيم كه فوق آن علامت ها باشد،زيرا كه ما نمي دانيم يمانی كيست وسفيانی چه كسی است وخراسانی كسيت،ونيزنمی دانيم نفس زكيه كه بين ركن ومقام كشته مي شود چه كسي است،وهمچنين علامات باقيمانده،پس بايد در آنجا كسي باشد كه باتوجه به تفسير قرآن وسنت صحيح روايت را تفسيري درست و بدون خطا تفسير كند .
و آشکار است کسی تفسیر قرآن را در نمی یابد جز راسخون و ریشه دارن در علم ، و ریشه داران در علم آنها اهل بیت پیامبر : هستند ،و تمام تفاسیری که اکنون در اختیار داریم همه آنها تفاسیر ظنی وگمانی هستند، (
[8]) اما تفسیر حق جزء خداوند و راسخون درعلم نمی داند ، پس از حکمت الهی بدور است که بندگان را بدون وجود حجت برآنها رها سازد ، بنابر این وجود زمینه ساز از جانب امام مهدی(ع) لازم ضروری است ودلیل ممهد این است که با قرآن بیاید ، زیرا که ما قبلاً گفتیم جز راسخون در علم تفسیر آن را نمی دانند ، واگر این ممهد به امام متصل باشد پس باید تفسیر قرآن وروایات اهل بیت: را بشناسد.
از ابی عبد الله،از پدرانش،از امیر مومنین(ع)،فرمودند: (قال رسول الله (ص) في الليلة التي كانت فيها وفاته لعلی : (ع)يا أبا الحسن احضر صحيفة ودواة، فأملى رسول الله (ص)وصيته حتى انتهى إلى هذا الموضع فقال: يا علی، انه سيكون بعدي اثنا عشر إماماً, ومن بعدهم اثنا عشر مهدياً, فأنت يا علی أول الأثنی عشر إمام، وساق الحديث إلى أن قال: وليسلمها الحسن (ع) إلى ابنه محمد المستحفظ من آل محمد (ع) فذلك اثنا عشر إماماً, ثم يكون من بعده اثنا عشر مهدياً, فإذا حضرته الوفاة فليسلمها إلى ابنه أول المهديين له ثلاثة أسامی: اسم كاسمی واسم أبی وهو عبد الله وأحمد, والاسم الثالث المهدی, وهو أول المؤمنين) (
[9]).
(رسول خدا (ص)درشب وفاتش به حضرت علی(ع) فرمودند:ای أبا الحسن صحیفه ودوات برایم حاضرکن ، پس رسول خدا(ص) وصیت خود را نوشتند تا اینکه به این موضوع رسیدند پس فرمودند: ای علی بعداز من دوازده امام خواهند بود ، و بعد از آنها دوازده مهدی ،وتوای علی اولین دوازده امام هستی،وبدین ترتیب حدیث خود را ادامه داد وفرمودند: وحسن(ع) آن را به فرزندش محمد مستحفظ از آل محمد(ع) تسلیم کند پس آنها دوازدهم امام هستند ، سپس بعد از او دوازده مهدی خواهندبود. واگر وفات به سراغش آمد آن را به فرزندش تسلیم کند، و او اول مهدیین است ودارای سه نام است : نامی مانند نام من و نام پدرم و او عبد الله واحمد،و نام سوم مهدی است ،واو اول المؤمنین( اولین ایمان آورندگان) است.
و امام صادق (ع) فرمودند:(إن منا بعد القائم اثنا عشر مهدياً من ولد الحسين (ع))(
[10]).
همانا از ما بعد از قائم دوازده مهدی از فرزندان حسین است).
وفي البحار: (قلت للصادق جعفر بن محمد (ع): يا بن رسول الله، سمعت من أبيك (ع) أنه قال يكون من بعد القائم اثنا عشر اماما ، فقال: إنما قال اثنا عشر مهدياً, ولم يقل اثنا عشر إماماً, ولكنهم قوم من شيعتنا يدعون الناس إلى موالاتنا ومعرفة حقنا)(
[11]).
ودر بحار الانوار: (به امام صادق جعفر بن محمد(ع) گفتم: ای فرزند رسول خدا ، از پدرت(ع) شنیدم که فرمودند : بعد از قائم دوازده امام می باشند ، پس فرمودند: همانا فرمودند دوازده مهدی،ودوازده امام نگفتند،اما آنها قومی از شیعه ی ما هستند ، مردم را به پیروی ازما ومعرفت حق ما دعوت می کنند.
واز امیر مومنین(ع)در خبری طولانی فرمودند: (... ألا وإن أولهم من البصرة وآخرهم من الأبدال ...) (
[12]).
(...آگاه باشید که اولین آنها از بصره وآخرین آنها ازابدال است...)
واز امام صادق(ع) درخبری طولانی اصحاب قائم(ع) را یاد کردند : (... ومن البصرة ... أحمد...) (
[13]).
(...واز بصره ... احمد...)
امام باقر(ع) فرمودند: (له – أي القائم - اسمان؛ اسم يخفى واسم يعلن, فأما الذي يخفى فأحمد, وأما الذي يعلن فمحمد) (
[14]).
(برای او- یعنی قائم – دو نام است؛ نامی مخفی ونامی آشکار،واما نامی که مخفی است احمد ، ونامی که آشکار ا ست محمد).
واز امام باقر(ع): (مشرف الحاجبين، غاير العينين، بوجهه أثر) (
[15]).
(ابروانی از میان بلند ،چشمان بزرگ،درصورتش اثری است)
وخداوند متعال می فرماید: ﴿رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾(
[16]).
(پروردگارا! در ميان آنها پيامبري از خودشان بر انگيز، تا آيات تو را بر آنان بخواند، و آنها را کتاب و حکمت بياموزد، و پاکيزه کند؛ زيرا تو توانا و حکيمي (و بر اين کار، قادري)!)
اکنون ، باید در آنجا کسی باشد که با صاحبان علم وعترت: متصل باشد ، و در زمان ما امام حجت بن الحسن مهدی(ع) و از بدیهیات است کسی که بامعصوم متصل باشد علم را از او می گیرد ... والا هیچ ، و هر کس که به آنچه در قرآن وعترت:آمده مخالف کند همان طور که در روایت آمده او هلاک شده وگمراه وکافراست.
از عبد الرحمن، به ابی حسن(ع) گفت: خداوند به چه چیزی وحی کرد؟ فرمود : (يا يونس، لا تكون مبتدعاً، من نظر برأيه هلك، ومن ترك أهل بيت نبيه ضل، ومن ترك كتاب الله وقول نبيه كفر)(
[17]).
(ای یونس ، بدعت گذاز مباش ، هرکس به رأی خود نظر دهد هلاک شده ، و هرکس که اهل بیت پیامبر: را ترک کند گمراه شده ، وهرکس که کتاب خدا و کلام پیامبر(ص) را ترک کند کافراست).
امام علی(ع) ، فرمودند: (قال رسول الله(ص): تتفرق أمتي على ثلاث وسبعين فرقة، فرقة منها ناجية والباقون هالكون، والناجون الذين يتمسكون بولايتكم ويقتبسون من علمكم ولا يعملون برأيهم فأولئك ما عليهم من سبيل) (
[18]).
(رسول خدا(ص) فرمودند : امت من به هفتاد وسه فرقه تقسیم می شوند ، یک فرقه از آنها نجات یافته است و بقیه هلاک شدگان هستند، ونجات یافته گان کسانی هستند که به ولایت شما متمسک می شوند و ازعلم شما می آموزند و به رأی خود عمل نمی کنند پس آنان هیچ راه ( گمراهی ) برآنها نیست)
وقال الله تعالى: ﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾(
[19]).
(آنچه را رسول خدا براي شما آورده بگيريد (و اجرا کنيد)، و از آنچه نهي کرده خودداري نماييد؛ و از (مخالفت) خدا بپرهيزيد که خداوند کيفرش شديد است!)
واز رسول خدا(ص)،فرمودند: (إني تارك فيكم الثقلين كتاب الله وعترتي أهل بيتي ما إن تمسكتم بهما لن تضلوا) (
[20]).
(ومن دو امانت گرانبها را در بین شما ترک می کنم کتاب خدا وعترت اهل بیتم که اگربه آنها تمسک جوئید گمراه نمی شوید).
دلائل قرآنی وروایتی در این زمینه فراوان است ، مختصرا به بعضی از آنها اشاره می کنم:
امام رضا(ع)،فرمودند: (شيعتنا المسلّمون لأمرنا، الآخذون بقولنا، المخالفون لأعدائنا، فمن لم يكن كذلك فليس منا) (
[21]).
(شیعه ی ما کسانی هستند که تسلیم امرما باشند ، به گفتارما عمل می کنند ، مخالف دشمنان ما هستند، واگر این چنین نباشند ازما نیستند)
امیر مومنین(ع) ، فرمودند: (من أخذ دينه من أفواه الرجال أزالته الرجال، ومن أخذ دينه من الكتاب والسنة زالت الجبال ولم يزل) (
[22]).
(کسی که دین خود را از دهان مردان بگیرد همان مردان هستند که او را از راه خارج می کنند ، وکسی که دین خود را ازکتاب وسنت بگیرد کوها از بین رفته اما او از بین نمی رود).
واز ابی عبد الله(ع)،می فرمودند: (ما أحد أحب إليّ منكم، إن الناس سلكوا سبلاً شتى، منهم من أخذ بهواه، ومنهم من أخذ برأيه، وإنكم أخذتم بأمر له أصل) (
[23]).
( هیچ کس به اندازه شما نزد من محبوب نیست ، زیرا مردم راه های مختلفی را درپیش گرفتند ، بعضی از آنها طبق هوای نفسش رفته ، و بعضی از آنها به رأی خود عمل کرده ، ولی شما امری را درپیش گرفتید که دارای اصل و اساس است) .
واز ابی جعفر(ع)،فرمودند: (ليس عند أحد من حق ولا صواب. ولا أحد من الناس يقضي بقضاء حق إلا ما خرج من عندنا أهل البيت، وإذا تشعبت بهم الأمور كان الخطأ منهم والصواب من علي (ع)) (
[24]).
( نزد هیچ کسی حق و رشد نیست ، و هیچ یک از مردم به حق داوری نمی کند جز اینکه از ما اهل بیت صادرشده باشد ، وهرگاه که امور بر آنها منشعب و متفرع شد خطا از آنهاست و رشد و صواب از علی(ع)است ).
بنابر این از آن درشک و تردید نباشید که درآینده پشیمان خواهید شد وازهوای نفستان پیروی می کنید همانطور که گذشت گان ازقبل عمل کردند،
خداوند متعال فرمودند : ﴿مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لا يُبْصِرُونَ﴾(
[25]).
(آنان [منافقان] همانند کسي هستند که آتشي افروخته (تا در بيابان تاريک، راه خود را پيدا کند)، ولي هنگامي که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفاني ميفرستد و) آن را خاموش ميکند؛ و در تاريکي هاي وحشتناکي که چشم کار نميکند، آنها را رها ميسازد.)
وقال الله سبحانه: ﴿وَلا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ﴾(
[26]).
(آيا وقت آن نرسيده است که دلهاي مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل کرده است خاشع گردد؟! و مانند کساني نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسماني داده شد، سپس زماني طولاني بر آنها گذشت و قلب هايشان قساوت پيدا کرد؛ و بسياري از آنها گنه کارند!)
* * *
-صراط مستقيم
خداوند متعال می فرماید: ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ( صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلا الضَّالِّينَ﴾(
[27]).
(ما را به راه راست هدايت کن... راه کساني که آنان را مشمول نعمت خود ساختي؛ نه کساني که بر آنان غضب کردهاي؛ و نه گمراهان.)
برای هر زمانی صراط مستقیمی است. وصراط مستقیم همان طریق حق محض وخالی ازمتعلقات صراط باطل است.
خداوند متعال می فرمایید: ﴿وَلا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾(
[28]).
(و حق را با باطل نياميزيد! و حقيقت را با اينکه ميدانيد کتمان نکنيد! )
وحق محض و خالص حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) وعترت پاک : هستند ، و آنان صراط مستقیم بسوی خداوند متعال هستند ، یعنی آنهاهمان صراط خدا بسوی خدا هستند. وبرای هرصراط مستقیم راهی وجوددارد ، اگر صراط مستقیم خدا همان محمد وعلی و اهل بیت(ع) باشند پس چه کسی می تواند راه (سبیل) مستقیم بسوی محمد وآل محمد باشد ، و این شناخت نمی تواند از حیث اسم وعاطفه وظاهر باشد ، بلکه شناخت حق محض از این پاکان است که خداوندمتعال آنان را بر جهانیان برتری داده است.
بعد از اینکه دانستیم که اهل بیت: آنها صراط مستقیم برای رسیدن به شناخت خداوند متعال هستند ، و در حال حاضر صراط مستقیم برای شناخت خداوند همان امام مهدی(ع)است ، وقبلاً گفتیم که برای هرصراط مستقیم حتماً راه مستقیمی وجود دارد ، و دانستیم که شناخت خداوند به صراط مستقیم وابسته است واو امام مهدی(ع) است ، و هم چنین شناخت امام مهدی(ع) به راه مستقیم وابسته است،پس وجود ممهد و زمینه ساز که متصل به صراط مستقیم باشد ازضروریات است و او امام مهدی(ع) است ، زیرا او حق محض از سوی خداوند متعال است ، و حق محض موجود است و آن قرآن کریم است ، پس اگر حقیقت آن ممهد از قرآن باشد پس واجب است ازمیان مردم دنبال اوبگردیم، واگر او مخالف قرآن باشد پس این ممهد نیست.
حال به این نتیجه می رسیم که خداوند متعال موجود است وامام مهدی(ع) موجود است ونیز ممهد برای امام (ع) موجوداست.
اما اختلاف و شبه در کیفیت و چگونگی شناخت خداوند متعال است، واگر خداوند را شناختی رسول امام مهدی(ع) را می شناسی ، واگر رسول را شناختی امام مهدی(ع)را خواهی شناخت.
وبعد از اینکه دانستیم که شناخت خداوند متعال و شناخت امام مهدی(ع) و شناخت فرستاده ای که از سوی امام مهدی(ع) است تمام شناخت آنها به صراط مستقیم وابسته است ، واگر بخواهیم صراط مستقیم را بشناسیم باید مراحل زیر را طی کنیم.
-تعيين حق :
حق از سوی خداوند متعال معین شده است ونیازی به تعیین ندارد ، بلکه نیاز به کشف وتوضیح وتفسیر دارد .خداوندمتعال می فرماید:﴿وَلا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيراً﴾(
[29]).
(آنان هيچ مثلي براي تو نميآورند مگر اينکه ما حق را براي تو ميآوريم، و تفسيري بهتر)
حال حق تعیین شده ازسوی خداوندسبحان آن همان قرآن کریم است واهل بیت:، وآنها قرآن ناطق دربین بندگان هستند ، ویک سؤال می پرسم : آیا قرآن وعترت آنها حق اند یا خیر؟
پس اگر بگویید آنها حق اند ، پس چرا در دین تان اختلاف دارید؟ و می گویید در زمان ما حق نیست!
به شمامی گوییم: حق تعیین شده از سوی خداوند متعال است ، وکلام شما به اینکه امروز حق نیست این اعتراض بر خداوند متعال است ، پس اگر در آنجا از جانب خداوند حقی تعیین نشده باشد ، اکنون خداوند شما برچه چیزی مورد حساب و کتاب قرارمی دهد؟ و بخاطر چه چیزی شما را عذاب می دهد؟ وبر اساس چه چیزی بعضی ها را وارد بهشت وجهنم می کند؟
نه ای گوینده ، حق وجود دارد وازسوی خدا تعیین شده است وآن قرآن واهل بیت: هستند اما کوتاهی از کسانی است که کتاب را با دست خود می نویسند ومی گویند که این از طرف خداوند است ، کسانی هستند که از قرآن وسنت پیروی نمی کنند ، حتی آنها حق را مخفی کردند وآن را نزد مردم ازبین بردند.
از رسول خدا(ص)،فرمودند: (سيأتي عليكم من بعدي زمان ليس فيه شيء أخفى من الحق, ولا أظهر من الباطل، ولا أظهر من الكذب على الله ورسوله, وليس عند ذلك الزمان سلعة أبور من الكتاب - القرآن - إذا تُليَ حق تلاوته، ولا أنفق منه إذا حرف عن مواضعه, ولا في البلاد شيء أنكر من المعروف, ولا أعرف من المنكر) (
[30]).
(بعد از من زمانی بر شما خواهد آمد که در آن چیزی مخفی تر از حق , و آشکارتر از باطل نیست, وآشکارتر از دروغ بر خدا و رسولش نیست , ودر آن زمان وسیله ای بی ارزش تر از کتاب ـ قرآن ـ نیست اگر تلاوتش به حق تلاوت شود ، و از دست رفته تر از آن نیست وقتی که از جایگاهش تحریف شد , و درکشورها چیزی منکرتر از معروف, و معروف تر ازمنکر نیست)
واز امام صادق(ع)،فرمودند: (... فإذا رأيت الحق قد مات وذهب أهله، ورأيت الجور قد شمل البلاد، ورأيت القرآن قد خلق وأحدث فيه ما ليس فيه و وجه على الأهواء، ورأيت الدين قد انكفى كما ينكفي الماء، ورأيت أهل الباطل قد استعلوا على أهل الحق، ورأيت الشر ظاهراً لا ينهى عنه ويعذر أصحابه ...) (
[31]).
(...پس اگر دیدی حق از بین رفته واهلش نیز از میان رفته باشند ، واگر دیدی که ظلم همه ی کشورها را فراگرفته است ، واگر دیدی که قرآن جدیدی بوجود آمده وچیزهایی در آن روی داده که درآن نیست وازروی هوی وهوس توجیه می شود ، واگر دیدی که دین چپ شده(از بین رفته) همانند آب که چپ شود ، واگر دیدی که اهل باطل بر اهل حق بر ترشدند،واگر دیدی که شرآشکاراست واز آن نهی نمی کنند واصحابش را معذور می دارد ...)
بعد از اینکه حق را روشن کردیم و آن قرآن واهل بیت: هستند، پس بر ما واجب است که از گفته های قرآن پیروی کنیم و به آنچه که اهل بیت : به ما امر کردند عمل کنیم واز آنچه که نهی کردند دوری جوئیم.
از رسول خدا(ص)،فرمودند: (إنكم في زمان من ترك عشر ما أمر به هلك, وسيأتي عليكم زمان من عمل بعُشر ما أمر به نجا) (
[32]).
(شما درزمانی هستید که اگریک دهم چیزی که به آن امر شدید ترک کنید هلاک می شوید,ولی زمانی خواهدآمد که اگر به یک دهم چیزی که به شما امر شده عمل کنند نجات می یابید).
وکلام رسول خدا (ص) دلیل بر این است که اکنون طبق آنچه که اهل بیت(ع) به ما امر کردند عملی یافت نمی شود واگر به یک دهم آن عمل می شد مردم از تفرقه وفتنه نجات پیدا می کردند.
-اظهار و روشن سازى حق:
بعد از اینکه دانستیم که حق ازسوی خدا تعیین شده است پس بر ما واجب است که آن را روشن سازیم ،و از بیان آن چیزی درک نخواهیم کرد، جز آنکه بعد از مطالعه ی عصر جاهلیت وسیره ی پیامبران وفرستادگان وآنچه بین آنها واقوام شان گذشته است.
ودر اینجا عصر جاهلیت را بطور مختصر و ساده بررسی می کنیم ، وآیا ما اکنون درعصر جاهلیت زندگی می کنیم وآن را احساس نمی کنیم وبه آن توجه نمی کنیم؟؟
-عصر جاهليت :
چرا آنها بت ها را می پرستیدند ؛ چون آنها بوجود خدایی اعتقاد داشتند ، برای همین است آنها خدایی بر حسب ظن وگمان و رأی بزرگانشان برای خود در نظر گرفتند ، وخداوند خالق حقیقی را نشناختند،وبه همین دلیل خداوند پیامبران و فرستادگان را مبعوث کرد ؛ تا خداوند متعال را بشناسند وخداوند متعال می فرمایند: ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُوراً﴾(
[33])، (و هنگامي که به آنان گفته شود: «براي خداوند رحمان سجده کنيد!» ميگويند:«رحمان چيست؟! (ما اصلا رحمان را نميشناسيم!) آيا براي چيزي سجده کنيم که تو به ما دستور ميدهي؟!» (اين سخن را ميگويند) و بر نفرتشان افزوده ميشود!) وآیات بسیاری برهمین روش و شیوه هستند.
آنها برحسب ظن و رأی خود حلال وحرام می کردند ، و جشن وپایکوبی را بر پا می کردند و زنان را برای قصه می آوردند و در نزد آنها نه عفت و نه شرف ی بود و از خوردن خمر دست برنمی داشتند ، کسی که دارای اموال زیادی باشد محترم شمرده می شود وتقدیر وتقدیس می شود اما فقیر خوار و ذلیل است ، وهنگامی که حکم می کنند حکم آنها براساس رغبت وشهوت ها ولذت وتمتع و راحتی ومیل نفس آنهاست ، آنها برده بودند نه آزاده ، بعضی ازآنها برده ی بت ها بودند ، و بعضی ازآنها برده ی همسر و فرزندانش بودند ، وبعضی برده ی اموال خود است...الخ.
و در عصر جاهلیت امور زیادی است که فرصتی نیست همه آنها را ذکرکنم و بر کسی که بدنبال حق است واجب است عصرجاهلیت رامطالعه کند وآن را با زمان کنونی ما مقایسه ومقارنه کند و با سخنان اهل بیت: وقرآن کریم و همچنین دشمنان پیامبران و فرستادگان چه کسانی هستند مطابقت کند .
-عصر حاضر ودشمنان امام مهدى(ع):
1- آیا در نزد ما بت پرستان یافت می شوند وما احساس نمی کنیم ؟
امام باقر(ع) فرمودند: (يتغير أهل الزمان حتى يعيدوا الأوثان، ويبتلى المؤمنون، وتولد الشكوك في القلوب، وتخلع ربقة الدين من الأعناق) (
[34]).
(اهل زمان تغییر خواهند کرد تا اینکه بت ها را باز می گردانند ، ومؤمنان مورد امتحان قرار می گیرند ، و دردل ها شک و تردید بوجود می آید ، و ریسمان دین ازگردن ها خلع می شود[ ترک سنت نموده ])
واز أبی بصیر،از صادق(ع)،فرمودند: (قلت له ﴿اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللَّهِ﴾(
[35])، فقال (ع): آما والله ما دعوهم إلى عبادة أنفسهم, ولو دعوهم إلى عبادة أنفسهم ما أجابوهم, ولكن أحلوا لهم حراماً وحرموا عليهم حلالاً, فعبدوهم من حيث لا يشعرون) (
[36]).
(به اوگفتم((آنها) دانشمندان و راهبان خويش را معبود هايى در برابر خدا قرار دادند، )،پس (ع) فرمودند: (به خداسوگند (علمای بی عمل ) مردم رابه عبادت خود دعوت نکردند, واگر مردم را به عبادت خود دعوت می کردند اجابت نمی کردند , اما حلالی را حرام وحرامی را حلال کردند,ومردم بدون اینکه چیزی احساس آنها را عبادت کردند)
حال ، عبادت بت ها وجود دارد. واكنون ما در اين زمان می بينيم كه دين مهم نيست،بلكه مهم اين است كه زندگی بكنيم و اموالی را كسب كنيم وبدون اينكه توجهی به محل جمع آوری وصدورآنها داشته باشيم خواه حلال ياحرام بوده باشد،مهم اين است كه (فقط) نام شان دينار باشد ، ومی بينيم كه مردم برای دنيا و نه برای آخرت باهم رقابت مي كنند ، وگويا مردم برای آباد کردن دنيای خود با هم مسابقه دارند ، وصبح می كنند كه يكی برديگری برتر باشد ، خداوند متعال را فراموش كردند حتی خود را فراموش كردند تا آنجايی كه ديگرمردم دنبال رو پيامبر نيستند وبه عمل هيچ وصی اعتقاد ندارند وبه غيب ايمان ندارند واز عيب مردم گذشت نمی كنند!! حال دشمنان امام مهدی(ع) همان هايی هستند كه بت ها را پرستش می کنند.
ودر اينجا دو باره سؤال تكرارمی شود: بت ها چه كسانی هستند ؟
بطور واضح می توان گفت که بت ها همان کسانی که برای غیر تفقه می کنند و برای غیرعلم و آن قرآن است می آموزند, ودنیا را باعمل آخرت می طلبند ، و کسانی که قلب هایشان مانند قلب گرگ است ، و تلخ تر از صبر [نوعی گیاه بسیار تلخ] است.
رسول خدا(ص)،فرمودند: (قال: أوحى الله إلى بعض أنبيائه قل للذين يتفقهون لغير الدين, ويتعلمون لغير العمل, ويطلبون الدنيا لغير الآخرة, يلبسون للناس مسوك الكباش وقلوبهم كقلوب الذئاب, ألسنتهم أحلى من العسل, وأعمالهم أمر من الصبر, إياي يخادعون وبي يستهزءون, لأتيحن لهم فتنة تذر الحكيم حيراناً) (
[37]).
(فرمود : خداوند برای بعضی از پیامبرانش وحی نمود به کسانی که برای غیر دین تفقه می کنند , و برای غیر عمل علم می آمورند ,و دنیا را بدون آخرت می طلبند,ومردم را گول می زنندوحق را ناحق می کنند ودل هایشان مانند دل گرگ است,زبان هایشان شیرین تر از عسل,وعمل شان تلخ تر از صبر است بگو , به من نیرنگ می زنند و مرا مورد استهزاء قرار می دهند, فتنه ای برای آنها ایجاد کنم که دانشمند درآن سرگردان بماند)
آیا از خود پرسیدیم: چرا خدوند متعال آنها را به فتنه ای مبتلا کرد که باعث شده انسان دانا وبردبار حیران وسرگردان بماند؟وجواب: زیرا آنها قانون الهی را ترک کردند واز قانون خود پیروی کردند, وبخاطر اینکه آنها قانون الهی را ترک کردند لذا خداوند آنها را با فتنه ای امتحان کردکه انسان داناو حلیم سرگردان وحیران بماند، تا آنجایی که آنها اگر از قانون خودشان سر پیچی کنند تنبیه ومورد عقاب قرارمی گیرند، پس( حال و روز آنها ) چگونه که اگر با قانون خداوند متعال مخالفت کنند.
رسول خدا(ص)، فرمودند: (الفقهاء أمناء الرسل ما لم يدخلوا في الدنيا، قيل: يا رسول الله، وما دخولهم في الدنيا؟ قال(ص): إتباع السلطان، فإذا فعلوا ذلك فاحذروهم عن دينكم)(
[38]).
(فقه ها امین پیامبران هستند تازمانی که داخل دنیا نشوند، گفتند: ای رسول خدا،منظوراز دخول آنها در دنیا چیست؟ فرمودند(ص): پیروی از پادشاه ، پس اگرچنین کردند ازآنها در دین تان برحذرباشید)
رسول خدا(ص)، فرمودند: (العلماء أمناء الرسل على عباد الله ما لم يخالطوا السلطان، فإذا فعلوا ذلك فقد خانوا الرسول فاحذروهم) (
[39]).
(علما امانتداران پیامبران بربندگان خداهستند تا وقتی که با پادشاهان رفت وآمد نداشته باشند، واگراین چنین کردند به پیامبران خیانت کرده وازآنها برحذرباشید).
پس ، بر مرد دین یا عالم به امور دین واجب است که به قانون خداوند سبحان عمل کند نه به قانون آراء مردم، و برحسب چیزی که تعبیرمی کنند ومی گویند: می خواهیم که ملت به رای خود تعبیر وعمل کنند.
ودر اینجا یک سؤال می پرسم : اگر رأی ملت مخالف قانون خدا باشد، چه کار می کنید ودرحالی که شماها عالم وامین برای پیامبران (ع) هستید؟ آیا با قانون خدا مخالفت می کنید واز هوی وآراء مردم پیروی می کنید، آیا این خیانت به رسول خدا(ص) نیست؟ وکسی که به رسول خدا(ص) خیانت کند به خدا خیانت کرده است ، و کسی که به رسول خدا(ص) وخدا سبحان خیانت کند جایگاهش جنهم وبد منزل گاهی است.
رسول خدا(ص)، فرمودند: (شرار العلماء الذين يأتون الأمراء، وخيار الأمراء الذين يأتون العلماء) (
[40]).
(شرورترین علما کسانی هستند که برای امیران رابطه دارند، وبهترین امیران کسانی هستند که باعلما دوست هستند).
رسول خدا(ص)، فرمودند: (سيكون أمراء تعرفون منهم وتنكرون، فمن أنكر فقد برء، ومن كره فقد سلم، ولكن من رضي وتابع أبعده الله ...) (
[41]).
(امیرانی خواهند بود که چیزهایی از آنها می دانید ومنکر آنها می شوید، پس کسی که منکرشد به تحقیق تبرئه شد، وکسی که ناراضی شد سالم ماند، ولی کسی که راضی شد وپیروی کرد خداوند اورا دورکرد...).
رسول خدا(ص)، فرمودند: (أكمل الناس عقلاً أخوفهم لله وأطوعهم له، وأنقص الناس عقلاً أخوفهم للسلطان وأطوعهم له) (
[42]).
(کامل ترین مردم از نظر عقلی ترسوترین آنها از خدا ومطیع ترین آنها از او، وناقص ترین مردم از نظر عقلی ترسوترین آنها از سلطان ومطیع ترین آنها ازاوست).
خداوند متعال می فرماید: ﴿وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ﴾(
[43]).
(گر از بيشتر کساني که در روي زمين هستند اطاعت کني، تو را از راه خدا گمراه مي کنند؛ (زيرا) آنها تنها از گمان پيروي مينمايند، و تخمين و حدس (واهي) ميزنند.)
2- برحسب گمان ورای خود حلال وحرام می کنند:
خداوندمتعال می فرماید: ﴿كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا ... قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلاءِ أَضَلُّونَا﴾(
[44]).
((خداوند به آنها) ميگويد: «در صف گروههاي مشابه خود از جن و انس در آتش وارد شويد!» هر زمان که گروهي وارد ميشوند، گروه ديگر را لعن ميکنند؛ تا همگي با ذلت در آن قرار گيرند. (در اين هنگام) گروه پيروان درباره پيشوايان خود ميگويند: «خداوندا! اينها بودند که ما را گمراه ساختند؛ پس کيفر آنها را از آتش دو برابر کن! (کيفري براي گمراهيشان، و کيفري بخاطر گمراه ساختن ما.)» ميفرمايد: «براي هر کدام (از شما) عذاب مضاعف است؛ ولي نميدانيد! (چرا که پيروان اگر گرد پيشوايان گمراه را نگرفته بودند، قدرتي بر اغواي مردم نداشتند.)»)
از چیزهای واضح این است که تشریع متعلق به علماست وآنها کسانی هستند که مردم را به حلال وحرام فتوی می دهند ، وبرما واجب که به این تشریع توجه کنیم که آیا آن از سوی خدا یا از غیر خداست ، وچگونه می توانیم تشریع آنها را بشناسیم ، اگر با تشریع اسلامی مطابقت داشت پس آن ازسوی خداوند است؛ زیرا آنها آن را از قرآن واهل بیت: گرفتند، اما اگر تشریع آنها با قرآن وسنت مخالف باشد پس این تشریع نیست ، بلکه این تشریع ظن و رای به صفت اجتهاد است، به همین دلیل بین مجتهدین تفرقه می بینی ورای فلان مجتهد با فلان مجتهد مختلف است،برای چه؟! و در حالی که دین خدا درآن خلافی نیست، اما دلیل تفرقه بین آنها عدم گرفتن کلام خداست وآن همان قرآن وائمه ی اطهار: است؛ زیرا اگرآنها از قرآن وسنت تشریع می کردند ، بین آنها اختلاف ایجاد نمی شد,چرا که قرآن وسنت ودین خدا واسلام یکی هستند.
از امام صادق(ع)،فرمودند: (من أفتى الناس برأيه فقد دان الله بما لا يعلم، ومن دان الله بما لا يعلم فقد ضاد الله حيث أحل وحرم فيما لا يعلم) (
[45]).
(هرکسی که به رأی خودفتوی دهد به چیزی که نمی داند خداوند را اطاعت کرده است ،وکسی که به چیزی که نمی داند خداوند را اطاعت کند به تحقیق ضد خداست،زیرا حلال وحرام می کند درحالی که نمی داند).
امام رضا(ع)،فرمودند: (شيعتنا المسلمون لأمرنا، الآخذون بقولنا، المخالفون لأعدائنا، فمن لم يكن كذلك فليس منا) (
[46]).
(شیعه ی ما کسانی هستند که امرما رااطاعت می کنند،به سخنان ما عمل می کنند،با مخالفین ما دشمن هستند،پس اگر کسی این چنین نباشد از ما نیست).
واز ابی عبد الله(ع)،فرمودند:﴿اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللَّهِ﴾(
[47])، فقال: (أما والله ما دعوهم إلى عبادة أنفسهم ولو دعوهم ما أجابوهم، ولكن أحلوا لهم حراماً وحرموا عليهم حلال فعبدوهم من حيث لا يشعرون) (
[48]).
﴿اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللَّهِ﴾ ،((آنها) دانشمندان و راهبان خويش را معبودهايي در برابر خدا قرار دادند، )فرمودند: (به خداسوگند (علمای بی عمل ) مردم رابه عبادت خود دعوت نکردند,واگر مردم را به عبادت خود دعوت می کردند اجابت نمی کردند , اما حلالی را حرام وحرامی را حلال کردند, ومردم بدون اینکه چیزی بدانند آنها را عبادت کردند)
واز ابی جعفر(ع)،فرمودند: (من أصغى إلى ناطق فقد عبده، فإن كان الناطق يؤدي عن الله فقد عبد الله، وإن كان الناطق يؤدي عن الشيطان فقد عبد الشيطان)(
[49]).
(کسی که به سخنان گوینده ای گوش کند او را عبادت کرده است،پس اگر گوینده از خداوند بگوید به تحقیق خدا را عبادت کرده است، واگر گوینده از شیطان بگوید پس به تحقیق شیطان را عبادت کرده است)
عن أبي محمد العسكري (ع) في قول الله تعالى: ﴿فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ﴾(
[50])، قال: هذه الآية لقوم من اليهود، إلى أن قال: وقال رجل للصادق (ع): إذا كان هؤلاء العوام من اليهود لا يعرفون الكتاب إلا بما يسمعونه من علماءهم فكيف ذمهم بتقليدهم والقبول من علماءهم ؟ وهل عوام اليهود إلا كعوامنا يقلدون علماءهم ؟إلى أن قال: فقال (ع): بين عوامنا وعوام اليهود فرق من جهة وتسوية من جهة.أما من حيث الاستواء, فإن الله ذم عوامنا بتقليدهم علماءهم كما ذم عوامهم، وأما من حيث افترقوا فإن عوام اليهود كانوا قد عرفوا علماءهم بالكذب الصراح وأكل الحرام والرشا وتغير الأحكام وأخطروا بقلوبهم إلى أن من فعل ذلك فهو فاسق, لا يجوز أن يصدق على الله ولا على الوسائط بين الخلق وبين الله، فلذلك ذمهم.
وكذلك عوامنا إذا عرفوا من علماءهم الفسق الظاهر والعصبية الشديدة والتكالب على الدنيا وحرامها, فمن قلد مثل هؤلاء فهو مثل اليهود الذين ذمهم الله بالتقليد؛ لفسق علماءهم، فأما من كان من الفقهاء صائناً لنفسه، حافظاً لدينه، مخالفاً لهواه، مطيعاً لأمر مولاه فللعوام أن يقلدوه، وذلك لا يكون إلا بعض فقهاء الشيعة لا كلهم. فإن من ركب من الفضائح والفواحش مراكب علماء العامة فلا تقبلوا منهم عنا شيئاً ولا كرامة, وإنما كثر التخليط فيما يتحمل عنا أهل البيت لذلك الفسقة يتحملون عنا فيحرفونه بأسره لجهلهم, ويضعون الأشياء على غير وجهها لقلة معرفتهم، وآخرون يتعمدون الكذب علينا الحديث)(
[51]).
از ابی محمد عسکری(ع)در فرمایش خداوند متعال: ﴿فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ﴾،( پس واي بر آنها که نوشتهاي با دست خود مىنويسند، سپس ميگويند: «اين، از طرف خداست.» تا آن را به بهاي کمى بفروشند. پس واي بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند؛ و واي بر آنان از آنچه از اين راه به دست مىآورند!) فرمودند: این آیه در شأن قوم یهود نازل شده است، تااین که فرمود: ومردی به امام صادق(ع) گفت: اگر یهودیان مردمی عادی هستند که کتاب را نمی شناسند جز آنچه را که از علمای خود شنیدند پس چگونه بسبب تقلید ازعلمای خود وقبول آنها مورد مذمت قرار گیرفتند؟ وآیا مردم عادی یهود همانند مردم عادی ما علمای خود را تقلید می کردند؟ (ع)فرمودند: بین مردم عادی ما ومردم عادی یهود از یک جهت فرق و از جهتی دیگر تشابه وجود دارد . اما دلیل تشابه آنها این است که خداوند همانطور که مردم عادی ما را بدلیل تقلید از علمایشان مذمت کرد مردم عادی یهود نیز مذمت شدند، واما دلیل تفاوت آنها این است که مردم عادی یهود می دانند که علمایشان دروغگویان آشکار و حرام خور و رشوه گیر واحکام را تغییر می دادند ودر دل خود آگاه بودند کسی که این اعمال را انجام دهد اویک فاسق است, و جایزنیست کلام آنها را به کلام خداوند ونه به واسطه هایی که بین مردم وخداوند هستند ( نسبت داد) پذیرفت، وبدین دلیل آنها را مذمت کرد.
وهم چنین مردم عادی ما اگر از علمای خود فساد آشکار وتعصب شدید و حرص و طمع دنیوی و خوردن حرام را بفهمند, پس هر کس که از این چنین اشخاص تقلید کند او هم مانند قوم یهود که خداوند آنها را بخاطر تقلید از علمای فاسق خود مورد مذمت قرار داد سرزنش می شود، واما از فقه هایی که پاسدار نفس خود، و حافظ دین خود، ومخالف هوی وهوس خود، ومطیع اوامر امام خود باشد مردم عادی می توانند از او تقلید کنند، و آن شامل بعضی از فقه های شیعه می شود نه همه آنهاست. پس هر کس که مرتکب رسوایی و بدنامی و فسوق همانند ارتکاب علمای عامه شد، هیچ کرامتی و قولی از سوی ما از او قبول نکنید، و همانا تحریف احادیث اهل بیت زیاد شده وآن را به ما نسبت می دهند، بخاطر آن تبهکارانی که از ما می گیرند و بخاطر جهلشان تمامی آنها را تحریف می کنند، و بعلت کمی دانش آنها چیزها را به غیر وجه خود قرار می دهند، وگروهی دیگر عمدا احادیث دروغی را به ما نسبت می دهند).
وبعضی از علمای بزرگوار بر این روایت تفسیری دارند، وگفتند: اجازه تقلید در این جا همانا آن قبول روایت است نه قبول رأی واجتهاد و گمان است، واین واضح است ودرآن خلافی دیده نمی شود.
امام صادق (ع) فرمود: (إن قائمنا إذا قام استقبل من جهلةِ الناس أشد مما استقبله رسول الله(ص) من الجاهلية, فقيل له: كيف ذلك ؟ فقال: إن رسول الله(ص) أتى الناس وهم يعبدون الحجارة والصخور والعيدان والخشب المنحوتة وإن قائمنا إذا قام أتى الناس كلهم يتأولون عليه كتاب الله، ويحتج عليه به ويقاتلونه عليه، أما والله ليدخلن عليهم عدله جوف بيوتهم كما يدخل الحر والقر) (
[52]).
(قائم ما چون قیام کند از جهل مردم شدیدتر از آنچه رسول خدا (ص) با آن از سوی نادانان جاهلیت رو برو شد برخورد می کند، عرض کردم:این چگونه ممکن است؟فرمود: همانا رسول خدا (ص)در حالی به سوی مردم آمد که آنان سنگ و کلوخ و چوبهای تراشیده ومجسمه های چوبین را می پرستیدند، و قائم ما چون قیام کند در حالی به سوی مردم می آید که جملگی کتاب خدا راعلیه او تأویل می کنند و بر ا و بدان احتجاج می نمایند، سپس فرمود: بدانید به خدا سوگند که موج دادگستری او بدانگونه که گرما و سرما نفوذ می کند تا درون خانه های آنان راه خواهد یافت)
یعنی بر حسب ظن ورأی خود به کتاب خدا از قائم استقبال می کنند، آن آراء متفاوتی که هیچ نفعی برای حق ندارند.
واز کلام ابن عربی: (أعداؤه مقلدة الفقهاء أهل الاجتهاد لما يرونه يحكم خلاف ما ذهب إليه أئمتهم, ولولا أن السيف بيده لأفتوا بقتله ولكن الله يظهره بالسيف والكرم فيطيعونه ويخافون فيقبلون حكمه من غير إيمان بل يضمرون خلافه ..) (
[53]).
(دشمنان اومقلدین فقه های اهل اجتهادند آنگاه که می بینند اوبرخلاف فقه هایشان حکم می کند، واگرشمشیربدستش نبود فتوی به قتل او می دادند اما خداوند او را باشمشیر وکرامت ظاهرم ی کند پس اورا اطاعت می کنند واز او می ترسند , وحکم او را بدون ایمان قبول می کنند بلکه برخلاف آن پنهان می کنند...).
واز جعفر بن محمد(ع)،فرمودند: (يا نعمان، إياك والقياس فإن أبي حدثني عن آبائه أن رسول الله(ص) قال: من قاس شيئاً من الدين برأيه قرنه الله مع إبليس في النار، فإن أول من قاس إبليس، حيث قال خلقتني من نار وخلقته من طين، فدع الرأي والقياس وما قال قوم ليس له في دين الله برهان، فإن دين الله لم يوضع بآراء ومقاييس) (
[54]).
(ای نعمان،از قیاس حذرکن همانا پدرم از پدرانش این حدیث را شنید که رسول خدا(ص)فرمودند: هرکس که دردین به رأی خود قیاس وفتوی دهد خداوند او را درجهنم قرین ابلیس می کند، زیرا ابلیس اولین کسی بود که قیاس کرد، وگفت مرا ازآتش واو را از گِل آفریدی، پس قیاس ورأی وآنچه را که مردم بدون برهان ودلیل دردین خدا می گویند را ترک و رها کن، زیرا دین خدا بوسیله آراء ومقیاسها قرارداده نشده است).
وأمير المؤمنين (ع) يقول:
حال دین حقیقی همان دین خدا یعنی کلام خداوندی که بین دستان ما موجود است، پس چرا دین خود را ازکلام مردان می گیرید، درحالی که امیر المومنین(ع)می فرمایند: (من أخذ دينه من أفواه الرجال أزالته الرجال, ومن أخذ دينه من الكتاب والسنة, زالت الجبال ولم يزل).
(هرکس که دین خود را از زبان مردان بگیرد مردان او را منحرف می کنند ، ولی هرکس که دین خود را ازکتاب وسنت بگیرد، کوه ها از جای خود منحرف می شوند اما او پایدار و استوار باقی می ماند).
وچگونه از اهل رأی و گمان پیروی می کنید در حالی که آنها شدید ترین دشمن برای امام مهدی(ع) هستند، وامیر مومنین(ع) می فرمایند: (... وينتقم من أهل الفتوى بما لا يعلموا فتعساً لهم ولأتباعهم، أوَ كان الدين ناقصاً فتمموه, أم كان به عوجاً فقوموه، أم هَمَّ الناس بالخلاف فأطاعوه أم أمرهم بالصواب فعصوه, أم هَمَّ المختار فيما أوحي إليه فذكروه أم الدين لم يكتمل على عهده فكملوه أم جاء نبياً بعده فاتبعوه ...) (
[55]).
(...واز اهل فتوی به سبب آنچه که نمی دانند وفتوی می دهند انتقام می گیرد هلاکت برای آنها و پیرو انشان باد، آیا دین ناقص بوده وآن راتمام کردند، یا کجی داشته وآن را راست کردند، یامردم برخلاف دین حرکت کردند وآنها را به اطاعت ازدین دعوت کردند، یا آنها را به عمل درست دعوت کردند ونافرمانی کردند، یا انسان مختاررابه سمتی که به او وحی شده تذکردادند، یا دین در زمانش کامل نبوده وآن راتکمیل کردند، یا پیامبری بعدازاوآمده وازاو پیروی کردند...).
امام باقر(ع)، فرمودند: (من أفتى الناس بغير علم ولا هدى من الله لعنته ملائكة الرحمة وملائكة العذاب ولحقه وزر من عمل بفتياه) (
[56]).
(هرکس که بدون دانش و هدایت از خدا به مردم فتوی دهد فرشتگان رحمت وفرشتگان عذاب اورا لعنت می کنند و گناه هرکس که به فتوی او عمل کرده به او می رسد).
رسول خدا(ص)،فرمودند: (لست أخاف على أمتي غوغاء تقتلهم، ولا عدواً يجتاحهم، ولكني أخاف على أمتي أئمة مضلين إن أطاعوهم فتنوهم، وإن عصوهم قتلوهم) (
[57]).
(برامّتم ازغوغایی که آنهارا به قتل می رساند، و ازدشمنی که برآنها تسلط کند نمی ترسم، اما برامّتم از ائمه گمراه می ترسم که اگر از آنها اطاعت کردند فتنه در بین آنها ایجاد می کنند، واگر از آنها نافرمانی کردند آنها را به قتل می رسانند).
ورسول خدا(ص)درمورد طلب علم درآخرزمان فرمودند: (يتفقه أقوام لغير الله وطلباً للدنيا والرئاسة، يوجه القرآن على الأهواء ويصير الدين بالرأي) (
[58]).
(مردمی برای غیر خدا و طلب دنیا وریاست تفقه می کنند، وقرآن با میل توجیه
می شود ودین با رأی می شود).
رسول خدا(ص) فرمودند: (يكون في أمتي فزعة فيصير الناس إلى علمائهم فإذا هم قردة وخنزير) (
[59]).
(در امّتم آشفتگی ایجاد می شود پس بسوی علمای خود می شتابند پس بناگاه آنها بصورت میمون وخوک می یابند).
اگر حق از سوی خدای سبحان یکی باشدپس چرا در دین خود متفرق و پراکنده هستید و پراکندگی دلیلی بر پوشاندن حق است ،پس اگر حق برای فقهاء مشخص نیست وملتبس است پس چگونه از آنها پیروی می کنید وآنها حق را از راه خود تغییر می دهند وکلام را از جایگاهش منحرف می سازند وحق را به باطل تبدیل می کنند، وشما آن رامی دانید ومی گوئید که این مصلحت دینی است، وعالِم ودانشمند به مصلحت داناتراست درحالی که حرام را حلال وحلال را حرام می کند ومی گویید مصلحت دینی است؟ باطل را قبول می کنند ومنکر حق می شوند ومی گویید مصلحت دینی است؟ تا کی می مانید و شما از حق چیزی در نمی یابید، کلام قرآن واهل بیت اطهار(ع) را منکر می شوید و از کلام مردان پیروی می کنید، ودر ینابیع آمده است: (إذا خرج القائم (ع) فليس له عدوٍ مبين إلا الفقهاء خاصة، وهو والسيف أخوان) (
[60]).
(هنگامی که قائم(ع)خروج کند هیچ دشمن آشکاری ندارند جز فقه ها مخصوصا، واو و شمشیربرادرند).
ودر فتوحات مکیه گفت:(دین را برپا می دارد و روح را در اسلام می دمد، و اسلام بوسیله او بعد از خواری عزیز می گردد وبعد از مرگش به آن حیات می دهد، جزیه را جاری می کند وبا شمشیر بسوی خداوند دعوت می کند، پس هرکس سرپیچی کرد کشته می شود وهرکس با او در بیفتد خوار و ذلیل می گردد، از دین آشکار می سازد آنچه برآن بوده که اگر رسول خدا(ص) می بود با آن حکم می کرد، تمام مذاهب را از زمین برمی چیند، وهیچ دینی جز دین خالص خدا باقی نمی ماند، ودشمنان او فقه های اهل اجتهادند ؛ آنگاه که ببینند بر خلاف ائمه ی آنها حکم کند، پس با اکراه و ترس از شمشیر وقدرتش و آرزوی آنچه در دستانش است زیر حکومت او درمی آیند، با آمدنش عموم مسلمین بیشتر از خواص آنها شادمان می شوند، از اهل حقایق عارفان به خداوند متعال از راه شهود وکشف وتعریف الهی با او بیعت می کنند) (
[61]).
واز امیر مومنین(ع)،فرمودند: (فقهائهم يفتون بما يشتهون وقضاتهم يقولون ما لا يعملون, وأكثرهم بالزور يشهدون, من كان عنده دراهم كان موقراً مرفوعاً, وإن كان مقلاً فهو عندهم موضوع) (
[62]).
(فقه های آنها به آنچه دلشان بخواهد فتوی می دهند و قاضیان آنها می گویند و عمل نمی کنند، و بیشترآنها با زور شهادت می دهند، و هرکس که ثروتمند باشد پیش آنها مقام بلند وشایسته دارد,وانسان فقیرکم ارزش است).
واز امام صادق(ع)در تفسیر فرمایش خداوند متعال فرمودند: (﴿يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْراً قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ﴾(
[63])، يعني خروج القائم، فإذا ظهر لم يقبل توبة المخالف) (
[64]).
( اما آن روز که بعضي از آيات پروردگارت تحقق پذيرد، ايمان آوردن افرادي که قبلا ايمان نياورده اند، يا در ايمانشان عمل نيکي انجام ندادهاند، سودي به حالشان نخواهد داشت! بگو: «(اکنون که شما چنين انتظارات نادرستي داريد،) انتظار بکشيد ما هم انتظار (کيفر شما را) ميکشيم!») یعنی خروج قائم(ع) واگر ظهور کرد توبه ی مخالف را نمی پذیرد).
وامیر مومنین(ع)در شرحی براین آیه، فرمود: (فعند ذلك ترفع التوبة، فلا توبة تقبل ولا عمل يرفع ولا ينفع نفساً إيمانها لم تكن آمنت من قبل) (
[65]).
(پس درآن هنگام دَرب توبه بسته می شود، ونه توبه ای ونه عملی پذیرفته می شود و ايمانآوردن افرادي که قبلا ايمان نياوردهاند سودي به حالشان نخواهد داشت).
امام صادق (ع) فرمودند: (إذا خرج القائم لم يكن بينه وبين العرب وقريش إلا السيف، ما يأخذ منها السيف، وما يستعجلون بخروج القائم ؟ والله ما لباسه إلا الغليظ، وما طعامه إلا الشعير الجشب، وما هو إلا السيف والموت تحت ظل السيف)(
[66]).
هنگامی که قائم قیام کند میان او وعرب وقریش جز شمشیر چیزی نخواهده بود، از آنان چیزی دریافت نخواهد کرد جز شمشیر، و چرا شما به فرارسیدن زمان خروج قائم شتاب می کنید، به خدا قسم لباس او جز جامه درشت وخوراکش جزنان جوین نامطبوع نخواهد بود، و جز شمشیر چیزی درکار نیست ومرگ در سایه شمشیر است(جز شمشیر، ومرگ درسایه آن چیزی درکار نیست).
حال،هنگام قیام قائم توبه برداشته می شود وتوبه ای پذیرفته نمی شود، پس بر حذر باشید و از جستجوگران حق محض و خالص از خدا و بسوی خدای متعال باشید وآنها همان اهل بیت وقرآن کریم هستند، ودر دین خود تحت تاثیر احساس و عاطفه و ظاهر افراد قرار نگیرید، واز هوای نفس خود پیروی نکنید، زیرا صبح می کنید و برکرده ی خود پشیمان می شوید.
3- اسلام غريب است:
اسلام در عصر جاهلیت وجود داشته، ودر ادیان آسمانی گذشته متمثل است، اما هر کدام از آنها بر حسب رأی وهوای نفس خویش اسلام را می شناسد، وهر چیزی که مخالف هوی نفس شان باشد آن را از اسلام به حساب نمی آوردند، بدان سبب می بینی که در عصر جاهلیت اسلام وجود داشت اما در شناخت حقیقی اسلام ناقص بودند، برای این که آنها از هوی نفس خود پیروی می کردند وبه رأی خود عمل می کنند، پس اسلام در بین آنها غریب بود وکسانی که از اسلام پیروی می کردند نیز غریب بودند لذا می بینی که پیامبران و فرستادگان از مردم خود اذیت و آزارهای زیادی دیدند.
رسول خدا(ص) فرمودند: (إن الإسلام بدأ غريباً وسيعود غريباً فطوبى للغرباء) (
[67]).
(اسلام از ابتدا غریب آغاز شد ودو باره غریب باز می گردد پس خوشا به حال غریبان ).
اکنون روشن است که ما در زمان عصر جاهلیت زندگی می کنیم؛ زیرا امروز اسلام مانند عصر جاهلیت غریب مانده است، وهریک از بزرگان دین برحسب آنچه خود از اسلام تدبر و اندیشه می کند برداشت می کند، وهرکدام از آنها گمان می کند که اسلام اوبرحق است وغیره باطل هستند!!!
رسول خدا(ص)فرمودند: (يأتي على أمتي زمان لا يبقى من القرآن إلا رسمه, ولا من الإسلام إلا اسمه، يسمون به وهم أبعد الناس عنه, مساجدهم عامرة وهي خراب من الهدى, فقهاء ذلك الزمان شر فقهاء تحت السماء، منهم خرجت الفتنة وإليهم تعود) (
[68]).
(زمانی بر امّتم خواهد آمد که از قرآن جزء خط آن باقی نخواهد ماند، واز اسلام جز نامش نخواهد ماند، به نام اسلام نامیده می شوند در حالی که آنها دورترین مردم به اسلام هستند، مساجد آنها آباد در حالی که از هدایت خالی هستند، فقه های آن زمان شرور ترین فقه ها زیر آسمان هستند، فتنه از آنها خارج می شود وبسوی آنها بازمی گردد).
رسول خدا(ص) فرمودند: (يأتي على أمتي زمان لا يبقى مع الإسلام إلا اسمه، ولا من القرآن إلا رسمه، فحينئذ يأذن الله تعالى - له للإمام المهدي عجل الله فرجه - بالخروج، فيظهر الله الإسلام به ويجدده، طوبى لمن أحبه وتبعه، والويل لمن أبغضه وخالفه) (
[69]).
(زمانی بر امّتم خواهد آمد که با اسلام جز نامش باقی نخواهد ماند، واز قرآن جز خط آن باقی نخواهد ماند، در آن هنگام خداوند متعال به- امام مهدی عجل الله فرجه- اجازه ی خروج می دهد ، و اسلام را بوسیله او ظاهر و آشکار می گردد و بوسیله او تجدید می شود، خوشا به حال کسی که اور ادوست بدارد واز او پیروی کند، و وای برکسی که اورا اذیّت کند وبا او مخالفت کند).
رسول خدا(ص) فرمودند: (يأتي على أمتي زمان الصابر منهم على دينه كالقابض على الجمر) (
[70]).
(زمانی برامّتم خواهدآمد آن که از آنها بردینش بردبار باشدهمانند کسی است که آتش گداخته دردست گرفته باشد).
واز امیر مومنین(ع)که اهل آخر زمان را توصیف می کند وفرمودند: (مساجدهم يومئذ عامرة من البني، خراب من الهدى, سكانها وعمارها شر أهل الأرض, منهم تخرج الفتنة وإليهم تأوي الخطيئة, يردون من شذ عنها فيها ويسوقون من تأخر عنها, يقول الله تعالى: فبي حلفت لأبعثن على أولئك فتنة أترك الحليم فيها حيران) (
[71]).
(مساجدآنها از لحاظ ساختمان آباد، وازهدایت خراب وخالی است، ساکنان و اهل آن شرور ترین افراد اهل زمین هستند، فتنه ازآنها خارج می شود و گناهان به آنها بازمی گردد، وکسی که ازآن(فتنه) خارج شده به درون آن می فرستند وکسی که ازآن تأخیرکرده به سمت آن سوق می دهند، خداوندمتعال می فرمایند: به (عزت) خود سوگندخوردم فتنه ای برآنها خواهم فرستاد که بردبار و شکیبا درآن سرگردان ترک کنم).
واکنون در زمان ما می بینی که مساجد آنها آبادند و با جدید ترین تکنولوژی ساخته شده اند وبرای ساختن هر مسجد مبلغ زیادی خرج می کنند تا این که در آن نام او یاد شود نه ذکر خدای متعال , و بر زینت و بنای مساجدشان بر یک دیگر فخر فروشی می کنند تا مردم بگویند مسجد فلانی از مسجد فلانی افضل تر وبر تراست، اکنون مساجد خداوند که کلمه ی لا اله إلا الله حقیقی در آنها باشد کجاهستند، با تأسف مساجدآنها از هدایت خالی ست، و دلیل آن این است که هر مسجد اسلامی غیر از اسلام مسجد دیگری دارد، هر مسجدی دارای اسلام خاص ودین خاص وشریعت مخصوص است، با این که می دانندهمه آنهاخود را به دین یکتاوشریعت واحد واسلام واحدنسبت می دهند، اگرشماها این چنین باشید پس چرا با هم اختلاف دارید، و رسول خدا(ص) درباره ی شما می فرماید شماها شرور ترین افراد از اهل زمین هستید، فتنه ازشماها خارج می شودوگناه به شما پناه می برد، چرا ازروی هوی وهوس عمل می کنید در حالی که امام صادق(ع) می فرماید: (وحدود الهی رامی بینم که تعطیل شده است وازروی هوی وهوس به آن عمل می شود).
وامير مومنين(ع)، فرمودند: (لا يظهر القائم حتى يكون أمور الصبيان، وتضيع حقوق الرحمن، ويتغنى بالقرآن) (
[72]).
(قائم ظهورنمی كند تازمانی كه اموردردست جوانان قرار بگيرد، وحقوق خدای رحمان فراموش شود، وقرآن با آوازخوانده شود).
آيا در حال حاضر امر برای جوانان نيست وحقوق رحمان فراموش شده؟؟!! وكدام حق برای خدای رحمان باقی مانده است وامام باقر(ع) می فرمايند: (يقل الورع، ويكثر الطمع، ويُرى المؤمن صامتاً لا يُقبل قوله، والكاذب يكذب ولا يرد عليه كذبه، والفاسق يمتدح بالفسق لا يرد عليه قوله) (
[73]).
( پر هیزگاری كم می شود، وطمع زياد می شود، ومومن را می بينی كه سكوت اختيار کرده وكسی سخنان او را قبول ندارد، در حالی كه دروغگو دروغ می گويد وكسی بر او اعتراضی نمی كند، وفاسق به فسق خود افتخارمی كند و كسی بر او اعتراضی نمی كند).
وامام صادق(ع) فرمودند: (… ورأيت المؤمن محزوناً محتقراً ذليلاً، ورأيت البدع والزنا قد ظهر، ورأيت الناس يقتدون بشاهد الزور، ورأيت الحرام يحلل، ورأيت الحلال يحرم، ورأيت الدين بالرأي وعطل كتاب الله وأحكامه، ورأيت الليل لا يستحيى به من الجراءة على الله، ورأيت المؤمن لا يستطيع أن ينكر بقلبه، ورأيت العظيم من المال ينفق في سخط الله عز وجل، ورأيت الولاة يقربون أهل الكفر ويباعدون أهل الخير، ورأيت الولاة يرتشون في الحكم، ورأيت الولاية قبالة لمن زاد) (
[74]).
(… دیدی مومن اندوهگین و تحقیر شده و ذلیل است، و دیدی بدعت و زنا آشکار می شود، و دیدی مردم به شاهد زور اقتدا می کنند، و دیدی حرام حلال شود، و حلال حرام شود، و دیدی دین به رأی شود و کتاب خدا و احکامش تعطیل شود، و دیدی در شب از جسارت به خداوند شرم نمی کنند، و دیدی مومن نمی تواند در قلبش انکار کند، و دیدی اموال فراوانی در غیر از رضای خدا انفاق شود، و دیدی قاضیان به اهل کفر نزدیک شده و از اهل خیر و نیکی دوری می کنند، و دیدی قاضیان در قضاوت رشوه گیرند، و دیدی مسئولان نسبت به ثروتمندان روی آورند ).
* * *
-جنگ ضد امام مهدى (ع)
به زمان حال ما نگاه کن ملاحظه می کنی که بیشترمردم دارند با امام مهدی(ع) می جنگند بدون این که آگاه باشند.
از رسول خدا(ص)، فرمودند:(يأتي على الناس زمان همهم بطونهم، وشرفهم متاعهم، وقبلتهم نساءهم، ودينهم دراهمهم ودنانيرهم، أولئك شر الخلق لا خلاق لهم عند الله)(
[75]).
(برمردم زمانی خواهد آمد که هم وغم شان شکم شان باشد، ومال وثروت شان افتخارشان باشد، و قبله ی آنها وزنان شان باشد، ودین آنها درهم ودینارشان باشد، آنها شروترین مردم هستند ونزد خداوند ارزشی ندارند).
واز او(ص)، فرمودند: (يصبح الرجل مؤمناً ويمسي كافراً، ويمسي مؤمناً ويصبح كافراً, يبيع أحدكم دينه بعرض من الدنيا قليل) (
[76]).
(مردصبح مومن است و شب کافر، و شب مومن است وصبح کافرمی شود، هریک ازشما دین خودرا در مقابل چیز بی ارزشی به دنیا می فروشد).
واز او(ص)، فرمودند: (إذا كثر الجور والفساد وظهر المنكر وأمرت أمتك به ونهي عن المعروف وينكرون الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر) (
[77]).
واز او فرمودند:(هنگامی که ظلم وفساد زیا دشود ومنکرآشکارشود و امتت به آن امر شوند وازمعروف نهی شوند وامربه معروف ونهی ازمنکر را انکار کنند).
واز او(ص)، فرمودند: (وغار الصدق، وفاض الكذب, واستعملت المودة باللسان, وتشاجر الناس بالقلوب, وصار الفسوق نسباً والعفاف عجباً, ولبس الإسلام لبس الفرو مقلوباً) (
[78]).
( راستگویی از بین برود و دیده نشود، ودروغگویی زیاد شود، و مودّت ودوستی فقط با زبان استعمال می شود، ومردم در دل باهم اختلاف و کشمکش دارند، وفسق اصل شود وعفاف مایه ی تعجب شود، واحکام اسلامی برعکس نشان داده می شود مانندکسی که لباس چرم رابرعکس بپوشد).
واز او(ص)، فرمودند: (يكون هلاك الرجل على يد أبويه, فإن لم يكن له أبوان فعلى يد زوجته وولده, فأن لم يكن له زوجة وولد فعلى يد قرابته وجيرانه … ويعيرونه - أي الرجل - بضيق المعيشة ويكلفونه ما لا يطيق حتى يوردوه موارد الهلكة) (
[79]).
(هلاک مرد بدست والدین او خواهدبود، اگر پدر و مادر نداشته باشد بدست همسر وفرزندانش خواهد بود، واگر همسر وفرزند نداشته باشد بدست نزدیکان وهمسایگان....و تنگی معیشت را به رخش می کشند و به چیزهایی که در توان او نیست مکلّف می کنند تاجایی که او را به راه های هلاک وارد می کنند).
واز او(ص)، فرمودند: (يفتري الولد على أبيه، ويدعو على والديه، ويفرح بموتهما)(
[80]).
(فرزند برپدرش کذب وافتراء می کند، وبر والدین دعا (نفرین) می کند، وبه مرگ شان خوشحال می شود).
واز او(ص)، فرمودند:(يحسد الرجل أخاه، ويسب أباه، ويتعامل الشركاء بالخيانة)(
[81]).
(مردبه برادرش حسد می ورزد، وبه والدین خود سب و شتم می کند، وشریکان درمعاملات به یکدیگرخیانت می کنند).
واز امام صادق(ع)، فرمودند: (ورأيت القمار قد ظهر، ورأيت الشراب يباع ظاهراً ليس له مانع) (
[82]).
(و دیدی که قمار بازی آشکار گردد،و دیدی شراب آشکارا خرید وفروش شود وکسی مانع آن نشود).
همان طور که امروزه می بینیم مردم بوسیله ی دستگاه ماهواره [اینترنیت] در یک ساعت می توانند همه ی فساد جهان را تماشا کنند!!
رسول خدا(ص)،فرمودند: (تقسم أموال ذوي القربى تقسم بالزور، ويتقامر عليها، وتشرب بها الخمور)(
[83])، وهي أموال الخمس.
(واموال اهل بیت(ذوی القربی)به زور تقسیم می شود، و برآن قمار بازی می کنند، وبرای نوشیدن شراب مصرف می کنند) وآن اموال خمس است.
رسول خدا(ص)،فرمودند: (لتركبن سنن من كان قبلكم شبراً بشبر وذراعاً بذراع، لو أن أحدهم دخل في جحر ضب لدخلتم فيه، وحتى أن أحدهم لو جامع امرأته في الطريق لفعلتموه) (
[84]).
( سنن وآداب گذشتگان وجب به وجب و زراع به زراع برشما مستولی وچیره می شود، حتی اگر یکی از آنها وارد سوارخ کفتار مخفی شده باشد شما نیز وارد می شوید، تا آنجایی که اگر یک نفربا همسرش در راه نزدیکی کند شماهم همین کاررا انجام خواهید داد).
وامام صادق(ع) فرمودند: (ورأيت الآمر بالمعروف ذليلاً، والفاسق فيما لا يحب الله قوياً محموداً)(
[85]).
( و دیدی امربه معروف کننده خوار وذلیل شود ،وفاسق را در انجام کارهایی که خداوند دوست ندارد قوی و ستایش شود).
واز امام باقر(ع)،فرمودند: (.. سيخرجون أقوام من دين الله أفواجا كما دخلوا فيه..) (
[86]).
(...اقوامی گروه گروه ازدین خدا خارج خواهند شد همانطوری که واردشدند...).
امیر مؤمنین(ع)، فرمودند: (ويكون أهل ذلك الزمان وجوه جميلة وضمائر ردية، من رآهم أعجبوه، ومن عاملهم ظلموه) (
[87]).
(ومردم آن زمان صورتی زیبا ودل و باطنی ناپسند دارند، هرکس آنها را ببیند پسند کند، وهرکس با آنها معامله کند به اوظلم می کنند).
واز ابن عباس، فرمودند: (يبعث الله المهدي بعد إياس وحتى يقول الناس: لا مهدي...)(
[88]).
(خداوند مهدی را بعد از یأس ونا امیدی مردم مبعوث می کندوحتی مردم می گویند: مهدی وجودی ندارد..).
رسول خدا(ص)،فرمودند: (... وذلك – يعني خروج القائم - حين تغير البلاد، وضعف العباد،والإياس من الفرج، وعند ذلك يظهر القائم منهم ...) (
[89]).
(...وآن – یعنی خروج قائم – آنگاه که کشورها تغییر می کنند، وبندگان ضعیف می شوند، وازفرج ناامید می گردند، ودرآن زمان مهدی از(بین)آنها ظهورمی کند...).
واز امیر مؤمنین(ع)، فرمودند: (... ويطيع الرجل زوجته ويعصي والديه ويجفوهما ويسعى في هلاك أخيه وترفع أصوات الفجار ...) (
[90]).
(...ومرد از همسرش فرمانبری می کند واز والدین خود نا فرمانی می کند وبه آنها ظلم وستم می کند وبرای هلاک برادرش تلاش می کند وصدای انسان های فاجر(زناکار)بلند شنیده می شود...).
واز او(ص)،فرمودند: (لعن الله الرجل يلبس لبسة المرأة، والمرأة تلبس لبسة الرجل)(
[91]).
(خداوند مردی که لباس زن می پوشد، و نیززنی که لباس مردرامی پوشد لعنت کند).
واز او(ص)،فرمودند: (كيف بكم إذا فسد نساءكم، وفسق شبانكم، ولم تأمروا بالمعروف بل أمرتم بالمنكر ونهيتم عن المعروف، وإذا رأيتم المعروف منكراً والمنكر معروفاً، فقيل له: ويكون ذلك يا رسول الله ؟ فقال: نعم، وشر من ذلك ...) (
[92]).
(چگونه خواهید بود هنگامی که زنان شما فاسد شوند, وجوانان شما فسق کنند، وبه معروف امر نمی کنید بلکه به منکرامرمی کنید واز معروف نهی می کنید، هنگامی که معروف رامنکر ومنکر را معروف ببینید, پس به اوگفتند: یارسول الله اینها وجوددارد؟ پس فرمودند: بله ، بدتر ازاینها...).
واز امیر مومنین(ع)،فرمودند: (يظهر في آخر الزمان واقتراب الساعة - وهو شر الأزمنة - نسوة كاشفات عاريات، متبرجات من الدين، داخلات في الفتن، مائلات إلى الشهوات، مسرعات إلى اللذات، مستحلات للمحرمات، في جهنم خالدات [داخلات]) (
[93]).
(در آخر زمان و نزدیکی ساعت [قیامت] - وآن بدترین زمان هاست- آشکار می شود زنان لخت و عریان، رنگ وصبغه دینی دارند، در داخل فتنه ها هستند، به شهوت ها میل دارند، به سوی لذت ها سرعت دارند، چیزهای حرام راحلال می کنند، در جهنم خالد و همیشگی هستند[واردجهنم می شوند)
واز رسول خدا(ص)،فرمودند: (سألت أخي جبرائيل: أتنزل بعد إلى الدنيا ؟ قال: نعم، أنزل عشر مرات وأرفع جواهر الأرض، قلت: وما ترفع ؟ قال: في المرة الأولى أرفع البركة من الأرض، وفي المرة الثانية أرفع الشفقة من قلوب العباد، وفي المرة الثالثة أرفع الحياء من النساء، وفي المرة الرابعة أرفع العدل من أولي الأمر، وفي المرة الخامسة أرفع المحبة من قلوب الخلائق، وفي المرة السادسة أرفع الصبر من الفقراء، وفي المرة السابعة أرفع السخاوة من الأغنياء، وفي المرة الثامنة أرفع العلم من العلماء، وفي المرة التاسعة أرفع القرآن من المصاحف ومن قلوب القراء، وفي المرة العاشرة أرفع الإيمان من قلوب أهل الإيمان) (
[94]).
(از برادرم جبرائیل سؤال کردم: آیا بعد از من بر دنیا نازل می شوی؟ فرمودند: بله، ده مرتبه نازل می شوم وجواهرات زمین را بالا می برم، گفتم: وچه چیزی را بالامی بری؟ فرموند: در مرتبه ی اول برکت را از زمین بالامی برم، ودر مرتبه ی دوم شفقت ومهربانی را از دل بندگان بالامی برم، ودر مرتبه ی سوم شرم وحیاء را از زنان بالامی برم، ودر مرتبه چهارم عدل را از اولی الأمر بالامی برم، ودر مرتبه پنجم محبّت را از دل مردم بالا می برم، ودر مرتبه ششم صبر را از فقراء بالا می برم، ودر مرتبه هفتم سخاوت را از ثروتمندان بالامی برم، ودر مرتبه هشتم علم را از علما بالامی برم، ودر مرتبه نهم قرآن را از مصاحف ودل های قاریان بالامی برم، ودر مرتبه دهم ایمان را ازدل اهل ایمان بالامی برم).
اگر از خودمان بپرسیم چرا خداوند به جبرائیل امرمی کند که بعد از رسول خدا(ص) ده مرتبه برزمین نازل شود وجواهرات زمین را بردارد...؟ زیرا برای هر چیزی قانونی وجود دارد، وبرای هر قانونی حکم خاصی است، واین حکم ممکن است از نفس وهوی خودشان باشد یا از سوی خداوند سبحان باشد. وحکم حقیقی همان حکم خداوند است، وخداوند سبحان بر حسب قانون عادلش حکم می کند، پس اگر کسی بر خلاف قانون الهی عمل کند مجازاتش بوسیله ی خداوند متعال می شود، لذا می بینیم به سبب مخالفت مردم باقانون الهی خداوند به جبرائیل برای بالابردن جواهرات زمین امرمی کند.
خداوند متعال می فرمایند: ﴿أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ( وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ﴾(
[95]).
(آيا با شما عهد نکردم اي فرزندان آدم که شيطان را نپرستيد، که او براي شما دشمن آشکاري است؟! و اينکه مرا بپرستيد که راه مستقيم اين است؟!)
اکنون اگر بخواهیم به امام مهدی(ع) وشناختش برسیم پس باید طناب ها و زنجیرهای شهوات نفسانی که ما را به دنیا وابسته می کنند را قطع کنیم، و هر انسانی امروزه بنده است اما خود احساس نمی کند، پس اگر از روی صدق خواهان امام هستیم ما باید خود را از خواری عبودیت هوی وعبادت شخصیت ها آزاد کنیم وشهوات وامیال مادی را ترک کنیم، وبه قانون خداوند متعال وآن همان قرآن وعترت:است عمل کنیم، وهر کس که به آنها تمسک جوید هر گز گمراه نمی شود، و هر کس که آنها را ترک کند از راه وطریق خداوند متعال را گم می شود، به غیر از کتاب و عترت: از چیز دیگری پیروی نکنیم؛ زیرا آنها وسیله ودَرب ِنجات وطریق مستقیم بسوی خداوند متعال هستند، وهنگامی که مدعی ادعای حق بسوی خدا کند وبا قرآن وعترت: بسوی ما بیایید لذا برما لازم است که از حقیقت این مدعی تحقیق وجستجوکنیم، پس اگر سخنانش از قرآن باشد او صادق است، واگر کلامش خارج از قرآن وعترت: باشد پس او از اهل حق نیست؛ زیرا ما می دانیم که حق حقیقی وثابت شده ومعین از سوی خداوند متعال آن همان قرآن وعترت:است.
خداوند متعال می فرمایند: ﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا﴾(
[96]).( آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد (و اجرا کنيد)، و از آنچه نهي کرده خود دارى نماييد؛ و از (مخالفت) خدا بپرهيزيد که خداوند کيفرش شديد است!)
خداوند متعال می فرمایند: ﴿الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ﴾(
[97]).( کساني که کتاب آسماني به آنها دادهايم [= يهود و نصاري] آن را چنان که شايسته آن است مى خوانند؛ آنها به پيامبر اسلام ايمان می آورند؛ و کسانى که به او کافر شوند، زيان کارند.)
خداوند متعال می فرمایند: ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ﴾(
[98]).( آيا گمان کرديد داخل بهشت مى شويد، بی آنکه حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان که گرفتاريها و ناراحتيها به آنها رسيد، و آن چنان ناراحت شدند که پيامبر و افرادى که ايمان آورده بودند گفتند: «پس ياری خدا کی خواهد آمد؟!» (در اين هنگام، تقاضاى ياری از او کردند، و به آنها گفته شد:) آگاه باشيد، يارى خدا نزديک است!)
خداوند متعال می فرمایند: ﴿كُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لا تَهْوَى أَنْفُسُهُمْ فَرِيقاً كَذَّبُوا وَفَرِيقاً يَقْتُلُونَ﴾(
[99]).( ما از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم؛ و رسولانى به سوى آنها فرستاديم؛ (ولى) هر زمان پيامبرى حکمى بر خلاف هوسها و دلخواه آنها مىآورد، عدهاى را تکذيب مى کردند؛ و عدهاى را مى کشتند.)
خداوند متعال می فرمایند: ﴿قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالاً ( الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً ( أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْناً ( ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَرُسُلِي هُزُواً﴾(
[100]).( بگو: «آيا به شما خبر دهيم که زيانکار ترين (مردم) در کارها، چه کساني هستند؟ آنها که تلاشهايشان در زندگى دنيا گم (و نابود) شده؛ با اين حال، مى پندارند کار نيک انجام مى دهند!» آنها کساني هستند که به آيات پروردگارشان و لقاي او کافر شدند؛ به همين جهت، اعمالشان حبط و نابود شد! از اين رو روز قيامت، ميزانى براى آنها برپا نخواهيم کرد!)
والحمد لله رب العالمين، والصلاة والسلام على أشرف الخلق محمد وآله الطيبين الطاهرين.
شيخ محمد حريشاوى
20/ جمادي الأول/ 1425 هـ
[8] - طبعاً باستثناء الموسوعات الحديثية المروية عن أهل البيت : في هذا الموضوع.
[9] - بحار الأنوار: ج53 ص148، البرهان: ج3 ص310، غيبت طوسى: ص385.
[10] - بحار الأنوار: ج53 ص148، البرهان: ج3 ص310، غيبت طوسى: ص385.
[14] - كمال الدين: ج2 باب 57 ص653.
[20] - كفاية الأثر للخزاز: ص162 – 163.
[32] - كنز الفوائد - الكراجكي: ص(ص)7.
[36] - البرهان في تفسير القرآن: ج10 ص120، أصول الكافي: ج1 ص73.
[39] - إيقاظ العلماء وتيه الأمراء: ص61.
[46] - وسائل الشيعة (الإسلامية): ج18 ص84.
[59] - الدر المنثور للسيوطي: ج6 ص62.
[72] - دلائل الإمامة - للطبري: ص473.
[76] - مجمع الزوائد - للهيثمي: ج7 ص301.
[77] - انظر: إلزام الناصب: ج1 ص187.
[78] - نهج البلاغة - محمد عبده: ج1 ص20(ص).
[86] - اختيار معرفة الرجال: ج1 ص275.
[89] - الأمالي - الشيخ الطوسي: ص351 – 352.
[91] - ميزان الحكمة للريشهري: ج2 ص1408.
[93] - من لا يحضره الفقيه - الشيخ الصدوق: ج3 ص3(ص)0.
[94] - مئتان وخمسون علامة / العلامة 28 ص(ص)2 – (ص)3.