انتشارات انصار امام مهدى ( عدد (17)
پاسخ قطعی به منکران
فرزندان امام مهدی(ع)
نویسنده: شيخ ناظم عقيلى
ترجمه: کوثر انصاری
چاپ اول
1435 هـ.ق – 2014 م
بهمن ماه سال 1392 هجرى شمسى
جهت اطلاعات بيشتر در مورد دعوت مبارک سيد احمد الحسن(ع)
لطفاً از وبسايت ما بازديد فرماييد:
http://almahdyoon.co
http://almahdyoon.co/ir
-اهداء
:
به ذريهی امام مهدی و سلالهی ائمه اطهار...
به دوازده مهدی مقرّب... به اول مهديين، خليفه و وصی امام مهدی...
به احمد... به محمد... به مهدی...
به زمينهسازان دولت الهی... اين تلاش اندک را متواضعانه تقديم میکنم، در حالیکه از خداوند مسئلت دارم که آن را اخلاصی از برای وجه خويش قرار دهد.
و الحمد لله رب العالمين، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهديين و سلم تسليما
-مقدمه
:
همانا گزافه و ياوهگويی جاهلان در نفی وجود ذريه برای امام مهدی (ع) فزونی يافته است، و نمیدانم دليل دفاعشان از اين نفی چيست و خداوند میفرمايد: ﴿قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ﴾، (بگو اگر راست مىگوييد دليل خود را بياوريد).(
[1]) پس ازدواج و ذريه از جمله سنّتهای الهی در خلق و از اخلاق انبياء و مرسلين و ائمه طاهرين (ع) میباشد. و خداوند سبحان و رسولش (ص) بر استحباب آن تأکيد بسياری دارند. پس آيا کسانی که ازدواج و ذريه برای امام مهدی (ع) را نفی میکنند، به تطبيق شريعت از سوی امام مهدی (ع) سزاوارتر هستند؟! جائیکه آن را بر امام مهدی (ع) محروم ساخته و برای خود و بقيهی مردم جايز میدانند؟! علاوه بر آن، هيچ متن صريحی وجود ندارد که بر نفی ذريه برای امام مهدی (ع) دلالت کند بلکه بر عکس، آن امری صحيح میباشد. روايات بسياری از وجود ذريه برای امام مهدی (ع) خبر میدهند: ﴿فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ﴾، (شما را چه شده چگونه داورى مىكنيد).(
[2]) احتمال میرود که سبب نفی ذريه از برای امام مهدی (ع) به دو دليل باشد:
اول: جهل و نادانی، و اين جاهلان هيچ هَم و غمی ندارند جز در تکذيب هر چيزی که بدان جهل داشتهاند، و اين همان جهل مرکب میباشد، جائی که آنان هيچ نمیدانند و ادعاء میکنند که بر علم و آگاهی بر سيرت اهل بيت (ع) میباشند.
و خداوند میفرمايد: ﴿بَلْ كَذَّبُواْ بِمَا لَمْ يُحِيطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ﴾، (بلكه چيزى را دروغ شمردند كه به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تأويل آن برايشان نيامده است كسانى [هم] كه پيش از آنان بودند همين گونه [پيامبرانشان را] تكذيب كردند پس بنگر كه فرجام ستمگران چگونه بوده است).(
[3])
دوم: کسانی که ازدواج و ذريه برای امام مهدی (ع) را نفی میکنند، در اصل؛ به وجود و زندگی امام مهدی (ع) شک و شبهه دارند، اينکه زنده است و از خلال اين سالهای طولانی روزی میگيرد.
و خداوند میفرمايد: ﴿فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ﴾، (انتظار بر آنان به درازا كشيد و دلهايشان سخت گرديد و بسيارى از آنها فاسق بودند). (
[4]) در تفسير اهل بيت (ع) برای اين آيه آمده است که مقصود از الْأَمَدُ، طولانی شدن غيبت و روزهای آن است.
﴿وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاَّ وَهُم مُّشْرِكُونَ﴾، (و بيشترشان به خدا ايمان نمىآورند جز اينكه [با او چيزى را] شريك مىگيرند).(
[5])
﴿وَانطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ * مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ * أَأُنزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِّن ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ * أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ﴾، (و بزرگانشان روان شدند و گفتند برويد و بر خدايان خود ايستادگى نماييد كه اين امر قطعاً هدف ماست * [از طرفى] اين [مطلب] را در آيين اخير [عيسوى هم] نشنيدهايم اين [ادعا] جز دروغبافى نيست * آيا از ميان ما قرآن بر او نازل شده است [نه] بلكه آنان در باره قرآن من دو دلند [نه] بلكه هنوز عذاب [مرا] نچشيدهاند * يا گنجينههاى رحمت پروردگار ارجمند بسيار بخشنده تو نزد ايشان است).(
[6])
پس اگر به وجود امام مهدی (ع) و وجودش يقين داشتند، چرا امکان ازدواج و ذريه برای حضرت را نفی میکنند، در حالیکه ايشان (ع) به تطبيق سنّت خداوند که از مهمترين آن، ازدواج و ذريه صالح است، سزاوارتر میباشد. و برای برافروختن مشعل و روشن کردن راه برای مردم در باب اين موضوع، در نگاشتن اين سطرهای متواضعانه برای اثبات ذريه امام مهدی (ع) از طريق روايات اهل بيت (ع) و ادعيّه ايشان و آراء علمای پيشين در مورد اين موضوع، بر خداوند توکّل کردم. پس اگر وجود ذريه برای امام مهدی (ع) ثابت گرديد، اشکالی که بر سيد احمد الحسن، وصی و فرستاده امام مهدی (ع) به سبب انتسابشان به امام مهدی (ع) وارد شده، دفع میگردد و در نهايت کلام خداوند سبحان بر اين جاهلان که ذريه امام مهدی (ع) را نفی میکنند، منطبق میگردد.
و خداوند میفرمايد: ﴿أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّي إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ﴾، (آيا كسى كه به سوى حق رهبرى مىكند سزاوارتر است مورد پيروى قرار گيرد يا كسى كه راه نمىنمايد مگر آنكه [خود] هدايتشود شما را چه شده چگونه داورى مىكنيد).(
[7])
از خداوند منّان مسئلت داريم که اين عمل اندک خالصانه را برای وجه خويش قرار دهد و حُسن عاقبت را در نصرت و ياری امام مهدی (ع) و شهادت در پيشگاه او را نصيب ما گرداند که او شنوای اجابت کننده است.
و الحمد لله رب العالمين
-ادله بر وجود ذريه برای امام مهدی (ع)
ميرزا نوری در کتاب النجم الثاقب، دوازده دليل بر وجود ذريه برای امام مهدی (ع) ذکر کرده که به زودی به ذکر آنها خواهيم پرداخت به اضافهی ادلهی ديگری که خداوند توفيق معرفتشان را به ما عطاء کرده است:
دليل اول:
شيخ نعمانی (شاگرد ثقة الاسلام، کلينی) در کتاب الغيبة و شيخ طوسی در کتاب الغيبة در دو سند معتبر روايت کرده است:
مفضل بن عمر گويد: از ابا عبدالله (ع) شنيدم که فرمودند: (إن لصاحب هذا الأمر غيبتين إحداهما تطول حتى يقول بعضهم: مات، ويقول بعضهم: قتل، ويقول بعضهم: ذهب، حتى لا يبقى على أمره من أصحابه إلا نفر يسير لا يطلع على موضعه أحد من ولده ولا غيره إلا المولى الذي يلي أمره).
(براى صاحب اين امر دو غيبت است كه يكى از آنها به طول مى انجامد تا اينكه بعضیها بگويند: مرده و بعضیها بگويند كشته شده و بعضیها گويند رفت تا اينكه بر امر (باور) او كسی نماند مگر اندكی از يارانش؛ و بر موضعش کسی مطلع نمیشود حتی فرزندانش و غير آنها، مگر مولايی كه امرش بعد از اوست).(
[8])
دليل دوم:
شيخ طوسی و جماعت با استنادهای متعدد روايت کردند:
يعقوب بن ضراب الإصفهاني قال: (حججت في سنة إحدى وثمانين ومائتين وكنت مع قوم مخالفين من أهل بلدنا. فلما قدمنا مكة تقدم بعضهم فاكترى لنا داراً في زقاق بين سوق الليل، وهي دار خديجة تسمى دار الرضا (ع)، وفيها عجوز سمراء فسألتها - لما وقفت على انها دار الرضا (ع) - ما تكونين من أصحاب هذه الدار؟ ولم سميت دار الرضا؟ فقالت: أنا من مواليهم وهذه دار الرضا علي بن موسى (ع)، أسكنيها الحسن بن علي (ع)، (وهي كانت واسطة بين الشيعة وإمام العصر (ع) - والقصة طويلة – وذكر في آخرها أنه (ع) أرسل إليها دفتراً وكان مكتوباً فيه صلوات على رسول الله وباقي الأئمة وعليه "صلوات الله عليه")، وأمره إذا أردت أن تصلي عليهم فصلي عليهم هكذا وهو طويل: (بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل على محمد سيد المرسلين، وخاتم النبيين، وحجة رب العالمين، المنتجب في الميثاق، المصطفى في الظلال، المطهر من كل آفة، البريء من كل عيب، المؤمل للنجاة، المرتجى للشفاعة، المفوض إليه دين الله (... إلى قوله (ع)) اللهم أعطه في نفسه وذريته وشيعته ورعيته وخاصته وعامته وعدوه وجميع أهل الدنيا ما تقر به عينه، وتسر به نفسه، وبلغه أفضل أمله في الدنيا والآخرة، إنك على كل شيء قدير (...... إلى قوله (ع)): اللهم صل على محمد المصطفى، وعلي المرتضى، وفاطمة الزهراء، (و) الحسن الرضا، والحسين المصطفى، وجميع الأوصياء مصابيح الدجى، وأعلام الهدى، ومنار التقى، والعروة الوثقى، والحبل المتين، والصراط المستقيم، وصل على وليك وولاة عهده، والأئمة من ولده، ومد في أعمارهم، وأزد في آجالهم، وبلغهم أقصى آمالهم [ديناً]، دنيا وآخرة إنك على كل شيء قدير).
احمد بن علی رازی، از ابی حسين محمد بن جعفر اسدی، از حسين بن محمد بن عامر اشعری قمی، از يعقوب بن يوسف ضراب غسانی - در اصفهان - در حديثی طولانی میگويد: (در سال 181 همراه قومی مخالف از سرزمينمان به سوی حج رفتم، هنگامیکه به مکه رسيديم، برخی از آنان برايمان اتاق (خانهای) در کوچه بين بازار شب کرايه گرفتند و آن اتاق (خانه) خديجه (ع) بود که به نام خانهی رضا (ع) گذاشته شده، در آن پير زنی گندم گونه بود، از او پرسيدم: از آنجا که نام اين خانه، خانهی الرضا (ع) است از اهل بيت اين خانه میباشی؟ و چرا اين خانه را به خانهی رضا نام گذاشتی؟ گفت: من از دوستداران ايشان هستم و اين خانهی علی بن موسی الرضا (ع) است که حسن بن علی (ع) ايشان به من دادند و اين خانه واسطهی بين شيعه و امام عصر (ع) بود – داستان طولانی گشت- و در آخر ذکر کرد که حضرت (ع) نامهای برای او فرستادند که در آن نوشته، هر گاه خواستی بر رسول الله و بقيهی ائمه (ع) صلوات بفرستی اين گونه بفرست: (بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل على محمد سيد المرسلين، وخاتم النبيين، وحجة رب العالمين، المنتجب في الميثاق، المصطفى في الظلال، المطهر من كل آفة، البريء من كل عيب، المؤمل للنجاة، المرتجى للشفاعة، المفوض إليه دين الله (.... تا جائیکه فرمودند): بار خدايا! به او عطا كن [یعنی به امام مهدی (ع)] براى خودش و فرزندانش، و پيروانش و رعيتش و خاصانش و همه ی آنانكه فرمانش برند و دشمنانش و همه ی اهل دنيا آنچه كه ديدگانش را به آن روشن كنى و دلش را به آن شاد نمايى و او را در دنيا و آخرت به برترين آرزوهايش برسان، به يقين تو بر هر چيز توانايى. (..... تا فرمودهی حضرت (ع)): و بر وليّت [امام مهدی (ع)] و زمامداران پایبند به عهدت كه امامان از فرزندانش هستند درود فرست، و بر عمرشان بيفزا و به طول حياتشان فزونى بخش، و به نهايت آرزوهاى دينى و دنيوى و اُخرويشان برسان كه به يقين تو بر هر چيز توانايى).
دليل سوم:
در زيارت خاصی که در روز جمعه خوانده میشود، و سيد رضی الدين علی بن طاووس در کتاب (جمال الأسبوع) چنين نقل کرده است: (صلی الله عليک وعلی آل بيتک الطيبين الطاهرين) و در موضع ديگر گويد: (صلوات الله عليک وعلی آل بيتک هذا يوم الجمعة)، و در آخر آن: (صلوات الله عليک و علی آل بيتک الطاهرين).
(و درود خداوند بر تو و بر آل بيت پاک و طاهرت باد) و در موضع ديگر از آن، گويد: (سلام و درود خداوند بر تو و بر آل بيتت باد، اين روز جمعه است). و در موضع ديگر گويد: (درود خداوند بر تو و بر آل بيت پاکت باد).
دليل چهارم:
و در آخر کتاب (مزار)، بحار الأنوار از کتاب (مجموع الدعوات) اثر هارون موسی تلعکبری نقل میکند: (سلام و درودی طولانی از رسول الله (ص) بر فرد فرد ائمه (ع) میفرستند و بعد از سلام و درود بر حضرت حجت (ع)، سلام و درودی خاص بر واليّان عهد حجت (ع) و بر ائمه از فرزندش میفرستند و برای ايشان اينگونه دعاء میکنند: (السلام على ولاة عهده (أي ولاة عهد الامام المهدي (ع)) والأئمة من ولده، اللهم صل عليهم وبلغهم آمالهم وزد في آجالهم وأعز نصرهم، وتمم لهم ما أسندت إليهم من أمر دينك، واجعلنا لهم أعواناً وعلى دينك أنصارا. اللهم فإنهم معادن كلماتك، وخزان علمك، وولاة أمرك وخالصتك من عبادك، وخيرتك من خلقك، وأوليائك، وسلائل أوليائك، وصفوتك وأولاد أصفيائك، صلواتك ورحمتك وبركاتك عليهم أجمعين).
(سلام و درود بر واليّان عهد او (يعنی واليّان عهد امام مهدی (ع)) و ائمهی بعد از حضرتش. آنها را به اميدهايشان برسان و عمرشان بلند و پيروزی را نصيبشان كن و به اتمام برسان آنچه را كه به آنها از امر دين واگذار كردی و ما را برای آنها كمک به حال و در دين از انصار قرارمان ده. خداوندا آنها هستند معدنهای كلماتت، و خزانهداران علمت و واليان امرت و خالصين از بندگانت و بهترين خلقتت و زنجيره اوليايت و برگزيدهات و فرزندان برگزيدگانت درود و رحمتت و بركتت بر همهی آنان باد).
دليل پنجم:
سيد ابن طاووس (ره) و غير ايشان، زيارتی از حضرت (ع) را نقل میکند که در موضعی از دعای بعد از اين زيارت آمده است: (اللهم أعطه في نفسه وذريته وشيعته ورعيته وخاصته وعامته وعدوه وجميع أهل الدنيا ما تقر به عينه وتسر به نفسه...).
(خداوندا به او بده (يعنی حضرت مهدی (ع)) در نفس و ذريهی او و شيعيان و رعيتش و خاصه و عامهاش ودشمناش و همهی اهل دنيا عطائی مرحمت فرما كه چشمش روشن و دلش شاد و او را به بهترين اميدهای دنيا و آخرت دارد برسان كه تو بر همه چيز توانايی...).
دليل ششم:
داستان جزيره خضراء.
دليل هفتم:
شيخ کفعمی در مصابيح خود: همسر ايشان (ع) يکی از دختران ابیلهب (يعنی از ذريهی ابیلهب است).
دليل هشتم:
و سيد جليل علی بن طاووس در کتاب (اعمال ماه رمضان) روايت میکند: پدرم دعائی خواند: (بايد در تمام روزها برای حفظ وجود امام حجت (ع) خوانده شود... و در قسمتی از اين دعاء، چنين آمده است: (وتجعله وذريته من الائمة الوارثين)، (او و ذريهاش از ائمهی وارثين...).
دليل نهم:
شيخ طوسی با سندی معتبر از امام صادق (ع) روايت میکند که حضرت در آن خبر، مقطعی از وصيّت رسول الله (ص) در شب وفات خويش به امير المؤمنين (ع) را ذکر میکند و از جملهی آن، میفرمايند: (پس هنگامیکه وفاتش فرا رسد آن را به فرزندش، اولين مقربين تسليم کند...). يعنی هنگامیکه وفات امام مهدی (ع) فرا رسد، آن را به فرزندش اولين مهديين تسليم کند.
دليل دهم:
شيخ کفعمی در مصباح خود، گويد: يونس ابن عبد الرحمن از امام رضا (ع) روايت میکند که ايشان همواره به دعاء برای صاحب امر (ع) اينگونه سفارش میکردند: (اللهم ادفع عن وليک... خداوندا دفع کن از وليّت...) و در مقطع ديگری ذکر کردند: (اللهم صل علی ولاة عهده والأئمة من بعده...)، (خداوندا بر واليّان عهد و ائمهی بعد از او درود فرست...). تا آخر آنچه از ايشان تقديم شد و در حاشيه گويد: (... يعنی نخست بر او و دوم بر آنان درود فرست، بعد از اينکه بر حضرت درود فرستاد، خواهان درود فرستادن بر ائمه بعد از ايشان از فرزندانش (ع) میباشد؛ زيرا آنان اشراف و عالم و امام کسی هستند که به آنان اقتدا کند و اين فرمودهی حضرت دال بر آن است: (و ائمه از فرزندش) در دعای روايت شده از امام مهدی (ع)).
دليل يازدهم:
در مزار محمد بن المشهدی روايت شده که امام صادق (ع) به ابی بصير فرمودند: (گويا نظارهگر نزول قائم (ع) به همراه اهل و عيالش در مسجد سهله هستم...).
دليل دوازدهم:
علامه مجلسی در کتاب الصلاة از البحار در خصوص اعمال صبح روز جمعه، از نسخه قديمی مؤلفات پيشينيانمان، دعائی طولانی آمده که بعد از نماز فجر خوانده میشود و در قسمتی از دعاء، در خصوص حضرت حجت (ع) چنين آمده است: (اللهم كن لوليك في خلقک ولياً وحافظا، وقائداً وناصرا، ودليلاً ومؤيدا، حتى تسكنه أرضك طوعا، وتمتعه فيها طولاً وعرضا، وتجعله وذريته من الأئمة الوارثين)، (خداوندا برای ولی خود در خلقت، ولّی و حافظ و رهبر و ياری دهنده و راهنما و مؤيد، و او را در زمينت به سلطنت بنشان و به رغبت مردم و بهره دهی او را در آن به طول و عرض قرار داده او را و ذريهی او را از ائمه وارثين قرار دهی).
و هرگز خبری متعارض با اين اخبار نرسيده است جز حديثی که شيخ ثقة الجليل فضل بن شعبان نيسابوری در غيبه خود، با استناد صحيح از حسن بن علی خزاز روايت کرده که گويد:
علی بن حمزه بر ابو الحسن الرضا (ع) وارد میشود و عرض میکند: (شما امام هستيد؟ فرمودند: آری. عرض میکند: من از جدّتان جعفر بن محمد (ع) شنيدم که فرمودند: امامی (از ما) نيست جز اينکه برای او ذريهای باشد. فرمود: ای شيخ فراموش کردهای يا خود را به فراموشی میزنی؟! جدّم جعفر (ع) چنين نفرمود بلکه فرمود: امامی نيست جز اينکه برای او ذريهای باشد. به جز آن امامیکه حسين بن علی بر او خروج میکند؛ زيرا ذريهای برای او نيست. سپس عرض کرد: راست گفتيد فدايتان شوم اينچنين از جدّتان شنيدم).
و سيد محمد حسينی ملقب به مير لوحی، شاگرد محقق داماد در کتاب کفاية المهتدي بعد از اينکه اين خبر را ذکر کرد: (مؤمنان در رياض به توافق رسيدند که اين خبر شهر شيعه و جزيره خضراء و بحر الابيض (دريای سپيد) که ذکر شده، در آنها، برای صاحب الزمان (ع) ذريه و فرزندان وجود دارد. اين حداقل اعتباری نسبت به صحت حديث صحيح میباشد و هر کس خواهان کسب اطلاع در خصوص آن است به کتاب مذکور مراجعه کند).
و شيخ طوسی اين خبر را در کتاب الغيبة نقل میکند، که مقصود از امامیکه فرزند ندارد، يعنی فرزندی برای او نيست و در حالیکه امام میباشد، خاتم اوصياء بوده و برای او فرزند ديگر به عنوان امام وجود ندارد. يا به عبارت ديگر، امامیکه حسين بن علی (ع) بر او رجعت میکند، فرزندی ندارد. پس اين امر با اخبار مذکور هيچ تعارض و تناقضی ندارد و الله اعلم).
و کلام ميرزا نوری (ره) به پايان میرسد. و بر خواننده پوشيده نيست که راه حل شيخ طوسی برای تعارض مزبور، هرگز جنبهی قناعت کنندهای برای اين تعارض نداشته بلکه اين تعارض همواره به صورت يک نقطهی کور و مبهم باقی ماند، که در روشنگری دوم از اين بحث ان شاء الله به حول و قوهی الهی به حل اين اشکال خواهيم پرداخت.
و اما بعد، لازم است بر برخی از ادلهای که بر وجود ذريه برای امام مهدی (ع) دلالت میکنند، گذری داشته باشيم که خداوند توفيق شناخت آنها را بر من ارزانی داشت و به زودی سلسله ادلهی ميرزا نوری (ره) که آنها را به دوازده دليل میرسانيم، را کامل خواهيم کرد.
دليل سيزدهم:
شيخ عباس قمی (ره) در مفاتيح الجنان در دعائی برای صاحب الزمان (ع) ص 616 و ادامهی آن بعد از دعای شريف عهد، در يکی از قسمتهای آن آمده است: (اللهم أعطه (أي على الامام المهدي (ع)) في نفسه وذريته وشيعته ورعيته وخاصته وعامته وعدوه وجميع أهل الدنيا ما تقر به عينه وتسر به نفسه)، (خداوندا به او بده ( يعنی حضرت مهدی (ع)) در نفس و ذريهی او و شيعيان و رعيتاش و خاصهاش و عامهاش و دشمناش و همهی اهل دنيا عطائی مرحمت فرما كه چشمش روشن و دلش شاد گردد).
و اين دعاء در خصوص ذکر يکی از فرزندان خاص امام مهدی (ع) میباشد و بعد از آن در خصوص ذکر ذريه ايشان، پس آنچه دلالت میکند اين است که اين فرزند دارای مقام خاص و والا میباشد و به زودی توضيحی در اين باب در روشنگری سوم از اين بحث خواهد آمد ان شاء الله تعالی.
دليل چهاردهم:
فرمودهی امام مهدی (ع) در خطبهای که هنگام قيام، در بين رکن و مقام میخواند:
(...همانا سبک شمرده شديم و مورد ظلم و ستم واقع گشتيم و از سرزمين و فرزندان خود رانده شديم و بر ما ظلم و ستم شد و از حق خود دفع شديم...)،(
[9])
و اين بيان و اعلان از جانب امام مهدی (ع) در آغاز قيام میباشد، مبنی بر اينکه به سبب تعقيب از جانب حُکام و ظالمان و جستجو به دنبال اثری از ايشان (ع) در هر زمان و هر مکان، از خانه و فرزندان خود دور گشته است.
و اين قسمت از کلام حضرت: (و از ديار و فرزندان خود رانده شديم)، انطباق بسيار زيادی بر امام مهدی (ع) تا بر پدران بزرگوارش (ع) دارد؛ زيرا ائمه (ع) هر چند با وجود ظلم و ستمیکه بر آنان روا شد و حقشان مغصوب بوده، همواره اغلب ايشان در کنار فرزندان و در ديار خود زندگی کردند، و اگر بگوييم اين قسمت برای عامهی ائمه (ع) میباشد، پس شامل امام مهدی (ع) نيز میباشد؛ زيرا از ائمه است و صاحب کلام میباشد و کلام در بار نخست مصداقی برای اوست و سپس بر ائمه ديگر غير از ايشان قابل انطباق میباشد.
دليل پانزدهم:
در بشارة الإسلام به نقل از بحار الأنوار از سطيح کاهن در خبری طولانی، در يکی از قسمتهايش، هنگامیکه برخی وقايع پيش از قيام امام مهدی (ع) را به تصوير میکشد، آمده است: (... فعندها يظهر ابن المهدي (ع))، (...پس در هنگامهی آن، فرزند مهدی (ع) ظهور میکند).(
[10]) و اين نّص به صراحت دلالت میکند بر اينکه قبل از قيام امام مهدی (ع) فرزند ايشان (ع) ظهور میکند و اين فرزند، همان فرزندی است که در ادعيّهی بسيار بر او تأکيد شده و او نخستين مهديين از فرزندان امام مهدی (ع) میباشد، همانگونه که اخبار بر او دلالت کرده است.
و ممکن است مهدی مذکور در خبری که شيخ طوسی استخراج کرده، همان فرزند باشد که آمده است: (ثم يخرج السفياني من الوادي اليابس، وهو من ولد عتبة بن أبي سفيان، فإذا ظهر السفياني اختفی المهدي، ثم يخرج من بعد ذلک)، (سپس سفيانی ملعون از سرزمين خشک خروج میکند و او از فرزند عتبه بن ابی سفيان میباشد، پس هنگامیکه سفيانی خروج کند، مهدی مخفی میگردد و سپس بعد از آن خروج میکند).(
[11])
پس مقصود از مهدی در اين روايت، امام مهدی (ع) نيست؛ زيرا امام مهدی (ع) بعد از سفيانی به مقدار حداقل شش ماه، خروج و قيام میکند و خروج سفيانی پيش از خروج ايشان بوده و نشآنهای از نشانههای نزديکی قيام امام مهدی (ع) به شمار میرود. پس مهدی مذکور در روايت _که قبل از سفيانی خروج میکند، سپس در هنگامهی خروج سفيانی مخفی میگردد و بعد از آن ظاهر میشود_
فرزند امام مهدی (ع)
میباشد و او نخستين مهديين و نخستين ياری دهندگان امام مهدی (ع) میباشد. همانگونه که اخبار صحيح از اهل بيت (ع) چنين توصيف کرده و ان شاء الله تفصيل آن در روشنگری پنجم از اين بحث خواهد آمد. پس خدا تو را خير دهد، در آن تأمل و تدبری کن.
دليل شانزدهم:
داوود بن کثير الرقی گويد: از ابا الحسن موسی بن جعفر (ع) در مورد صاحب اين امر پرسيدم، حضرت (ع) فرمودند: (هو الطريد، الوحيد، الغريب، الغائب عن أهله، الموتور بأبيه (ع))، (او همان دور افتاده، تنها، غريب، غائب از اهل خويش، خوانخواه پدرش (ع) است).(
[12]) پس معنای "اهل" هر چند بر پدر و مادر و غيرشان دلالت میکند، اما بر همسر و فرزندان نيز دلالت میکند بلکه واژهی "اهل" نسبت به بقيهی معانی، بيشترين نزديکی و دلالت را بر همسر و فرزندان دارد، و امکان استدلال بر خلاف آن وجود ندارد و شايد اين حديث، قرينه و مؤيدی برای بقيهی ادلهای که وجود ذريه برای امام مهدی (ع) در غيبت کبری، دلالت میکنند، باشد.
دليل هفدهم:
شيخ حائری در الزام الناصب نقل میکند: (در حديث جم الفوائد کثير العوائد حسن السبک، آن را ميوهای از شاخهی اين درخت مبارک قرار داد و آن، حديث وارد در تأويل سورهی القدر و العصر در شأن صاحب الأمر (ع) از سيد ثقة الجليل الفقيه سيد نعمة الله جزائری (ره) در برخی مؤلفاتش از ابن عباس گويد: هنگامیکه خلافت به امير المؤمنين و سرور اوصياء و پيشرو سپيد رويان علی بن ابیطالب (ع) رسيد، در روز سوم، مردی با لباس سبز به سوی ما آمد و در درب مسجد ايستاد و امير المؤمنين (ع) در مسجد نشسته و مردم سمت راست و چپ ايشان را احاطه کرده بودند. پس آن مرد عرض کرد: سلام بر اهل بيت نبوّت و معدن رسالت_ تا آنجا که درباره سوره قدر پرسيد و حضرت (ع) پاسخ دادند تا اينکه بدين موضوع رسيدند و امير المؤمنين (ع) فرمودند: و أما قوله: ﴿تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ﴾،(
[13]) فإنه لما بعث الله محمد صلى الله عليه وآله ومعه تابوت من در أبيض له اثنا عشر باباً، فيه رق أبيض فيه أسامي الإثني عشر فعرضه على رسول الله (ص) وأمره عن ربه أن الحق لهم وهم أنوار، قال: ومن هم يا أمير المؤمنين؟ قال: أنا وأولادي الحسن والحسين وعلي بن الحسين ومحمد بن علي وجعفر بن محمد وموسى بن جعفر وعلي بن موسى ومحمد بن علي وعلي بن محمد والحسن بن علي ومحمد بن الحسن صاحب الزمان صلوات الله عليهم أجمعين، وبعدهم أتباعنا وشيعتنا المقرون بولايتنا المنكرون لولاية أعدائنا...). (
[14])
و اما فرمودهی خدای عز و جل: ﴿تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ﴾، (فرشتگان نازل میشوند). آن هنگامیکه خداوند حضرت محمد (ص) را مبعوث کرد، همراه او تابوتی بود از مرواريد سپيد، که برای آن دوازده درب است، و در آن رقعهای سپيد است که در آن نام دوازده نفر میباشد، بر رسول خدا (ص) عرضه نمود. و از طرف پروردگارش به او امر شد که حق برای آنهاست و آنها نور هستند. ابن عباس عرض کرد: ای امير المؤمنان آنها چه کسانی هستند؟ امام علی (ع) فرمودند: من و فرزندانم حسن و حسين و علی بن الحسين و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و محمد بن الحسن صاحب الزمان که درود خداوند بر آنها باد هستيم، و بعد از آنها پيروان و شيعيان ما اقرار کننده به ولايت ما و انکار کننده ولايت دشمنان ما خواهند بود).
و اين روايت بر استمرار تنزيل در شب قدر بر اتباع و شيعهی اهل بيت (ع) اقرار کنندگان به ولايت اهل بيت (ع) دلالت میکند و اين شيعه، مهديين اولياء از
ذريهی امام مهدی (ع)
میباشند. کسانی که قيادت و رهبری اُمت را بعد از پدر بزگوارشان (ع) بر عهده میگيرند و روايت ديگر دال بر اين امر میباشد:
عن أبي بصير قال قلت للصادق جعفر بن محمد (ع): (يا ابن رسول الله (ص) سمعت من أبيك (ع) أنه قال يكون بعد القائم اثنا عشر اماما. فقال إنما قال اثنا عشر مهديا ولم يقل اثنا عشر إماماً ولكنهم قومٌ من شيعتنا يدعون الناس إلى موالاتنا ومعرفة حقنا).(
[15])
ابی بصير گويد: به امام صادق (ع) عرض کردم: ( ای فرزند پيامبر از پدرتان شنيدم كه فرمود: بعد از قائم دوازده امام میباشند. امام (ع) فرمودند: ايشان فرمودند دوازده مهدی و نفرموند دوازده امام ولی آنها گروهی از شيعيانمان هستند كه مردم را به ولايت و شناخت ما دعوت میكنند).
پس امام (ع) در اين روايت، مهديين را به همان وصفی که در روايت گذشته توصيف شدند، توصيف کردند: (و بعد از آنان _ يعنی بعد از ائمه معصومين_ پيروانشان و شيعهی ما، اقرار کنندگان به ما و انکار کنندگان ولايت دشمن ما).
و آنچه حائز اعتقاد میباشد، اين است که بعد از امام مهدی (ع)، حکم برای مدت طولانی استمرار خواهد يافت، که در اين دوره، ملائکه در شب قدر به حضور چه کسی شرفياب میشوند؟! پس تطبيق اين روايت اول بر کسی جز
ذريهی امام مهدی (ع)
امکانپذير نيست.
و اما کسی که میگويد، همانا نزول ملائکه در شب قدر، بعد از امام مهدی (ع) بر ائمهی معصومين در رجعت، مُيَسَر میگردد.
میگويم: اول: در اين بحث، با استناد بر روايات سلسلهوار و متعدد با سند صحيح و شايستهی اعتقاد، حکومتداری ايشان (ع) بعد از امام مهدی (ع) را ثابت کردم. و اما رجعت، بعد از حکومتداری
ذريهی امام مهدی (ع)
يعنی دوازده مهديين، مُيَسَر میگردد.
دوم: روايت اول: (و بعد از آنان، پيروان آنان و شيعهی ما، اقرار کنندگان به ولايت ما...). اگر مقصود روايت، رجعت ائمهی معصومين به زندگی دنيا بود، به تحقيق آنان را ائمه توصيف میکرد نه پيرو و تابع خط مشی ائمه، و اين امر در روايت بسيار صريح و روشن است که نياز به توضيح بيشتر ندارد.
دليل هجدهم:
عن الإمام الرضا (ع)، قال: (كأني برايات، من مصر مقبلات، خضر مصبغات، حتى تأتي الشامات، فتؤدي الى ابن صاحب الوصيات).(
[16])
از امام رضا (ع): (گويا پرچمهائی كه سبز رنگ هستند و از مصر رو میآورند را میبينم، تا اينكه به شام میرسند و به فرزند صاحب وصيتها داده شود).
پس دلالت اين روايت بسيار واضح است که قبل از قيام قائم، درفشها به سوی فرزند صاحب وصايا هدايت میشوند، (بيعت میکنند) و صاحب وصايا، همان وارث ائمهی معصومين و خاتم ايشان و کسی است که وصيّت بدو رسيده و ايشان امام محمد بن الحسن عسکری صاحب العصر و الزمان (ع) و مستحفظ از آل محمد (ع) میباشد.
پس برای ما حاصل شد که فرزندی برای امام مهدی (ع) و قبل از قيام حضرتش موجود میباشد و برای زمينهسازی پدر بزرگوارش (ع) قيام میکند و اين روايت و روايت قبلی، با روايات مهديين دوازدگانه از
ذريهی امام مهدی (ع)
کاملاً مطابقت دارد.
دليل نوزدهم:
ذکر
ذريهی امام مهدی (ع)
در دعای روز سوم از ماه شعبان، روز ولادت امام حسين (ع) وارد شده: دعای وارد شده از امام حسن عسكری (ع): امام حسين (ع) روز پنجشنبه سوم شعبان متولد شد پس روزه بگير آن را و اين دعاء را بخوان: (اَللّهُمَّ اِنّي اَساَلُكَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ في هذَا الْيَوْمِ، الْمَوْعُودِ بِشَهادَتِهِ قَبْلَ اْستِهْلالِهِ وَوِلادَتِهِ... الْمُعَوَّضِ مِنْ قَتْلِهِ اَنَّ الاْئِمَّةَ مِنْ نَسْلِهِ، وَالشِّفاءَ في تُرْبَتِهِ، والْفَوْزَ مَعَهُ في اَوْبَتِهِ، والاْوصِياءِ مِنْ عِتْرَتِهِ بَعْدَ قائِمِهِمْ وَغَيْبَتِهِ حَتّى يُدْرِكُوا الاْوْتارَ، وَيَثْأَرُوا الثّارَ، وَيُرْضُوا الْجَبّارَ، وَيَكُونُوا خَيْرَ اَنْصار، صَلَّى اللهُ عَلَيْهِمْ مَعَ اْختِلافِ اللَّيلِ وَالنَّهارِ، اَللّهُمَّ فَبِحَقِّهِمْ اِلَيْكَ اَتَوَسَّلُ وَاَسْأَلُ سُؤالَ مُقْتَرف مُعْتَرف مُسيئ اِلى نَفْسِهِ، مِمَّا فَرَّطَ في يَوْمِهِ وَاَمْسِهِ يَسْأَلُكَ الْعِصْمَةَ اِلى مَحَلِّ رَمْسِهِ).(
[17])
(خداوندا از تو درخواست مىكنم به حق مولود در اين روز حضرت حسين كه بيش از آنكه متولد شود وعده شهادت داده شده... و به انتقام خون پاكش امامان را از نسل او و شفاء را در تربتش قرار دادی و پيروزی را با ائمه بعد از قائمشان و غيبتش قرار دادی تا آنكه به خون خواهی او برخيزند و خدا را خشنود كنند بهترين ياران خدا باشند، كه صلوات خدا بر آنها باد با تغيير روز و شب).
و اين متن صريحی است که ائمه از نسل امام حسين (ع) و اوصياء بعد از امام مهدی (ع) از عترت امام حسين (ع) بواسطهی امام مهدی (ع) میباشند و اين دعاء نيز افزون بر روايات مهديين بعد از قائم (ع) میباشد.
دليل بيستم:
و آن، مدح امام حسن عسکری (ع) در خصوص اسباط از ذريهی قائم (ع) میباشد:
بعضی از علماء از جمله مجلسی تصريح کردند: پدر بزگوار امام محمد حسن عسکری (ع) با خط خود بر پشت کتاب نوشتهاند: (قد صعدنا ذري الحقائق بأقدام النبوة والولاية، وذرنا سبع طرائق أعلام الفتوة والهداية، ونحن ليوث الوغى، وغيوث الندى، وفينا السيف والقلم في العاجل، ولواء الحمد في الآجل، أسباطنا خلفاء الدين القويم، و [فرزندِان فرزندان ما جانشينان ديناند] و مصابيح الأمم، ومفاتيح الكرم).(
[18]) و در اينجا امام حسن عسکری (ع) به اسباط خويش اشاره میکند: (أسباطنا خلفاء الدين القويم)، [فرزندانِ فرزندان ما جانشينان ديناند]و سبط يعنی نوه، يعنی فرزندِ فرزند. و برای امام حسن عسکری (ع) فرزندی جز محمد (ع) نيست. پس تعيين میکند که اين اسباط از
ذريهی امام مهدی (ع)
و خلفای ايشان در امت میباشند و همچنين اين روايت، پشتوانهای ديگر برای روايات
ذريهی امام مهدی (ع)
که بعد از ايشان حکومتداری میکنند، میباشد.
نتيجه:
از اخباری که ذکر شد، نتيجهگیری میشود که امام مهدی (ع) ازدواج کرده و ذريه دارند و ذريهی ايشان کسانی هستند که بعد از وفات پدرشان، امر رهبری اُمت را بر عهده میگيرند، و آنان همان کسانی هستند که روايات از ايشان به عنوان مهديين يا مقربين ياد کرده و صاحب مقام والا و رفيع میباشند؛ و آنان ائمهای هستند که متصدی و متولّی امامت اُمت اسلامی بعد از وفات امام مهدی (ع) خواهند شد. و اين معنا از خلال اخبار متواتر که بدين امر اشاره و تأکيد میکند، مقطوع به صحت میباشد مبنی بر اينکه همگی بر اين نّص و مضمون آن سود میبخشد، و خودِ اين امر برای استدلال بر وجود
ذريهی امام مهدی (ع)
از باب اثبات اين ذريه، بدون وجود تعارض و تناقض تا آنجا که آيا قبل از قيام امام (ع) موجود بوده يا بعد از قيام حضرتش (ع) کفايت میکند.
و از بديهيات است که اثبات
ذريهی امام مهدی (ع)
بعد از قيام، ضروری است؛ زيرا با نفی آن، اصل موضوعی که جملهای از اخبار بدان تصريح میکنند، نفی شده است.
بايد وجود
ذريهی امام مهدی (ع)
، قبل از قيام حضرتش را ثابت کرد و از اين معنا، دليل اول، ششم، هفتم، يازدهم، چهاردهم، پانزدهم، شانزدهم و دليل هجدهم، از دلايل که قبلاً ذکر شد، مستفاد میگردد. [به آنها مراجعه کنيد].
علاوه بر آن، در مورد باقی ادله، احتمال بزرگی میرود که از آنها تنها از نظر زمان و وقت، تهی هستند و اصلاً بر نفی ذريه برای امام مهدی (ع) در قبل از قيام حضرتش، دلالت نمیکنند و به زودی به اثبات
ذريهی امام مهدی (ع)
در عصر ظهور و ما قبل قيام در روشنگری اول از اين بحث، خواهم پرداخت ان شاء الله تعالی.
******
-روشنگری اول
ذريهی امام مهدی (ع)
کلام کسانی که از عدم وجود ذريه برای امام مهدی (ع) سخن میگويند، از هر گونه دليل شرعی و عقلی، تهی میباشد.
و اما دليل شرعی، هيچ روايتی در نفی ذريه برای امام مهدی (ع) چه قبل از قيام و چه بعد از آن، وجود ندارد. جز يک روايت؛ که برخیها متوهم شدند، وجود ذريه برای امام مهدی (ع) را نفی میکند و به زودی در روشنگری دوم آن را مورد مناقشه قرار خواهم داد، ان شاء الله تعالی. و علاوه بر عدم وجود روايت در خصوص نفی ذريه، روايات بسياری وجود دارند که بر وجود ذريه برای امام مهدی (ع) قبل و بعد از قيام مقدس، تأکيد میکنند. پس نمیدانم معنای اين همه اصرار برای نفی
ذريهی امام مهدی (ع)
، چيست! در حالیکه اصل خلقت در وجودش است و بر مستحب بودنش تأکيد میشود.
و اما از جهت دليل عقلی، هيچ مورد عقلی پيدا نشد که ازدواج و
ذريهی امام مهدی (ع)
در هر وقت و زمان يا به صورت دائم، را نفی کند؛ جز اينکه ازدواج و ذريه باعث آشکار شدن شخصيّت حضرت برای دشمنان يا باعث از بين رفتن معنای غيبتی که خداوند سبحان برای ايشان اختيار کرده، گردد. و به نظر کوتاهبين من، از اينگونه قيد و شرطهايی که وجود همسر و فرزند برای امام مهدی (ع) را جايز میکند، مجال گريز نيست. و درازهگويی در آن بسيار است؛ زيرا هنگامیکه وجود ذريه برای امام مهدی (ع) از طريق روايات ثابت شد، اين شيوه در کيّفيّت غيبت حضرت و پوشيده ماندن راز ايشان از دشمنان و حفاظت از جايگاه غيبتش (ع) بسيار حکيمتر و داناتر است. پس چرا ما نفس خود را مکلّف کرده و برای آن قيّد و شرط قرار میدهيم، و آيا اين عاقلانه است که اين امور به عقول ناقص ما برسد و از امام مهدی (ع) مخفی بماند؟! و بلا نسبت ايشان که صاحب عقل کامل و معصوم است.
پس ممکن است امام مهدی (ع) همسر نیکوکاری برای خويش برگزيند که صاحب راز ايشان بوده و آن را از مردم و حتی از ذريهاش کتمان کند، و اين در صورتی است که بگوييم همسر ايشان از حقيقت شخصيّت امام (ع) آگاهی دارد.
و اما اگر بگوييم که همسر، از شخصيّت حقيقی امام (ع) بی اطلاع است، پس امر آسانتر از مورد قبلی میشود، جائی که امام مهدی (ع) حتی برای همسر خويش، ناشناس باقی میماند. و عرض کردم که امام (ع) در تدبير امور خويش داناتر میباشد و در آن شکی نيست، پس هرگز نفس خود را به آنچه که به ما مربوط نيست، مکلّف نمیسازيم تا ازدواج امام مهدی (ع) در دوران غيبت را ناممکن جلوه دهيم. و برای ما شايستهتر است که به موسوعه مهدوی (فرهنگنامهی مهدويت) مراجعه کنيم و نظر سيد صدر در اين باره، مطالعهای داشته باشيم:
شهيد سيد محمد، محمد صادق صدر ( در خصوص غيبت کبری میگويد: (نظرات دوم: نظراتی در باب پنهان بودن جايگاه، تمام کلامیکه ديديم، بدون موضوعيت است. مهدی (ع) از ازدواج در صفت حقيقی خويش، معذور میبود، پس چرا از عدم وجود زن خاص، مورد پسند و مطلوب، سخن بگوييم؟! اما ازدواج در صفت شخصيّتی عادی در اجتماع يا در شخصيّتی دوم، امکانپذير است و از جمله امور راحت و تسهيل گونه میباشد جائی که همسرشان در طول عمرش از حقيقت حضرت بی اطلاع بماند، پس اگر به مرور زمان، برخی تصرفات حضرت يا عدم ظاهر شدن آثار پيری در ايشان... زن را به شک و ترديد انداخت، آيا اين امکان برای مهدی (ع) وجود دارد که با نوشتن دست نوشتهی ساده او را طلاق دهد و از خود دور سازد و بار ديگر از نو ازدواج کند و... و اگر ازدواج ايشان ممکن گشت، کلام در تحقق آن نيز ممکن میگردد. و اينکه امام مهدی (ع) در غيبت کبری، فعلاً ازدواج کردند؛ زيرا در آن تطبيقی بر سنّت مؤکده در اسلام و اوامر بسيار در ازدواج و حرص بزرگی بر آن، و اجتناب از ترکش، وجود دارد. و مهدی (ع) در پيروی از سنّت اسلام، سزاوارتر است و به خصوص اينکه بگوييم، معصوم مستحب را ترک نکرده و مکروه را انجام نمیدهد و به عصمت مهدی (ع) ملتزم باشيم که صحيحتر اين است، پس تعيين میکند، بعد از رسيدن به امکان ازدواج ايشان و عدم منافت بودنش با غيبت حضرت (ع)، و اگر با اين تصور سير يابيم، اين امکان برايمان بوجود میآيد که در هر قوم يا در ميان بيشتر اقوام، به مرور زمان، پيدايش ذريهی جديدی برای حضرت تصور میکنيم، اما همسر نمیداند که از نسل امام مهدی (ع) میباشد؛ زيرا حضرت حقيقت خويش را بر همسر و فرزندان خود آشکار نکرده، و اگر نه چگونه نسلهای متأخر از ذريهی ايشان باشند).(
[19])
و سيد صدر ( کلامی طولانی در مناقشهی رواياتی که ذريهی امام مهدی (ع) را ثابت میکنند، دارد که يک بار آنها را تقويت میبخشد و بار ديگر تضعيف میکند و به زودی به صورت خلاصه به آنچه که اين بحثم را تأييد میکند، بسنده خواهم کرد.
سيد صدر ( سه وجه برای روايت شيخ طوسی ذکر میکند: (... لا يطلع على موضعه أحد من ولده ولا غيره إلا المولى الذي يلي أمره)، (بر موضعش کسی مطلع نمیشود حتی فرزندانش و غير آنها، مگر مولايی كه امرش بعد از اوست).
سيد در وجه اول و سوم، کلام در باب وجود ذريه برای امام مهدی (ع) را تضعيف میکند و اما در وجه دوم میگويد: (حد اقل اقرار به وجود کلمهی فرزند در روايت، بر امر اضافهای که قواعد دو نظر مطرح شده، (پنهانی جايگاه) بر آن قضاوت کرده، دلالت نمیکند. ممکن است امام مهدی (ع) ذريهای داشته باشد در حالیکه از حقيقت پدر خود به اندازهای که امرش بر آنان ظاهر نگردد و رازش فاش نشود، بی اطلاع باشند، همانگونه بيش از اين دانستيم و يا اينکه مهدی (ع) همسری مورد اعتماد از ميان نسلها اختيار کرده که از حقيقت حضرتش آگاهی داشته و حافظ راز ايشان از ذريهاش شده و اما وجود فرزند يا ذريهای که با ايشان (ع) نشست و برخاست داشته باشد و ايشان را بشناسند، بر اساس متن روايت، امری نفی شده است، همانگونه که به اقتضای قواعد، نفی شده میباشد).(
[20])
و اما داستان جزيره خضراء: سيد صدر (کلام طولانی در تضعيف و عدم استدلال با آن دارد، اما تعليقی در خصوص اين مقام دارد که جهت سودمندی، آن را ذکر میکنيم: (و جملتاً در حقانيّت اين دو روايت [روايات جزيرة الخضراء]، وقوع ازدواج امام مهدی (ع) با يک زن از خلال نسلها، کفايت میکند. همانگونه که آشکار است، قواعد عامه نيز آن را نفی نمیکند. پس هرگز چيزی از روايات نيافتيم که بر مضمون اضافهای که از قواعد عامه شناختيم، بتوان بر آن استدلال کرد).(
[21])
و شخص متفکر در کلام سيد صدر ( نتيجهای با اين مضمون استخراج میکند: (اگر وجود ذريه و همسر برای امام مهدی (ع) باعث ايجاد خطر و سبب بر ملا شدن شخصيّت و فاش شدن راز حضرت مقابل مردم شود، اين مخالف قواعد عامه بوده و حاصل شدن آن امکانپذير نيست. اما اگر وجود همسر و ذريه باعث ايجاد خطر برای امام (ع) نشود و اسرارش را فاش نسازد؛ پس چنين امری، بسيار راحتتر بوده و امکان استدلال با آن وجود دارد؛ زيرا موافق قواعد عامه بوده و اخبار نيز آن را تأييد میکند).(
[22])
و در گذشته اشاره کردم، اگر از مجموع روايات، برای امام مهدی (ع) همسر و ذريه مستفاد گرديديم. امام مهدی (ع) خود داناتر و نگهبانتر است نسبت به مراعات قواعد عامه و ايشان به قدرت خداوند متعال در تدبير امور خويش در زمينهی ازدواج و ذريهداری به همراه مراقبت از عدم فاش شدن اسرار و در معرض خطر دشمنان قرار گرفتن، بسيار آگاهند.
امام صادق (ع) به ابی بصير میفرمايند: (گويی نظارهگر نزول قائم (ع) به همراه اهل و عيال خويش در مسجد سهله هستم...).(
[23])
فرمودهی امام مهدی (ع) در خطبهای که هنگام قيام، در بين رکن و مقام میخواند: (... همانا سبک شمرده شديم و مورد ظلم و ستم واقع گشتيم و از سرزمين و فرزندان خود رانده شديم و بر ما ظلم و ستم شد و از حق خود دفع شديم...).(
[24])
داستان جزيرة الخضراء: و هر کس خواهان شناخت گويندگان به صحتش از علماء، به تعليق سيد ياسين موسوی در النجم الثاقب جزء دوم ص172 در حاشيه شماره3 و داستان جزيرة الخضراء در نجم الثاقب ج2 ص172 موجود است باشد، که بيست و يک عالم از علمای شيعه، آن را نقل کردند. از جمله: سيد نور الله تستری در کتاب مجالس المؤمنين ج1 ص 78، و شيخ علی حائری در کتاب الزام الناصب ج2 ص85 و مقدس اردبيلی در کتاب حديقة الشيعه ص729 و فيض کاشانی در نوادر الأخبار ص300 و شهيد اول، محمد بن مکی و سيد هاشم بحرانی در تبصرة الوالی فط من رأی القائم المهدی (ع). و از جملهی آنان: علامه ميرزا اصفهانی در تفسير الأئمة لهداية الأمة و حر العاملی در اثبات الهداة ج7 ص371 و محقق کرکی و استاد اکبر، مؤسس مدرسهی اصوليه الوحيد البهبهانی در بحث صلاة الجمعة ص221 و عبدالله شبّر در جلاء العيون و سيد مهدی بحر العلوم، صاحب الکرامات و المقامات في الفوائد الرجالية ج3 ص136و ديگر علمای بزرگ، کسانی هستند که داستان جزيرهی خضرا، محل سکونت فرزندان امام مهدی (ع) و شيعهی ايشان میباشد و کسی از آن مطلع نمیگردد جز اينکه خداوند خواهد. و اين علمای بزرگوار، ادلهای در تأييد صحت و واقعيّت اين قصه، نقل کردهاند،که اگر ثابت گردد، پس آن بزرگترين دليل بر وجود ذريه برای امام مهدی (ع) در غيبت کبری میباشد. و غير از اين، ادلهی بسياری بر وجود ذريه برای امام مهدی (ع) در عصر غيبت کبری دلالت میکنند و ذکر آنها، در خور اين بحثِ مختصر نيست.
******
-روشنگری دوم
روايات ذريه، در تعارض نيستند
ميزرا نوری صاحب کتاب نجم الثاقب، يگانه روايتی که برخیها متوهم شدند، با روايات بسياری که بر ذريهی امام مهدی (ع) در غيبت کبری يا بعد از آن، دلالت میکنند، در تعارض است و ميرزا نوری راه حلی برای اين تعارض ذکر میکند و آن را به شيخ طوسی نسبت میدهد. اينکه به حل اين تعارض، وعده داده شد که به حول و قوه الهی، ديگر چشم پوشی بدان باقی نمیماند و اين روايت:
حسن بن علی خزاز روايت کرده که گويد: (علی بن حمزه بر ابو الحسن الرضا (ع) وارد میشود و عرض میکند: شما امام هستيد؟ فرمودند: آری. عرض میکند: من از جدتان جعفر بن محمد (ع) شنيدم که فرمودند: امامی (از ما) نيست جز اينکه برای او ذريهای باشد. فرمود: ای شيخ فراموش کردهای يا خود را به فراموشی میزنی؟! جدّم جعفر (ع) چنين نفرمود بلکه فرمود: امامی نيست جز اينکه برای او ذريهای باشد. به جز آن امامیکه حسين بن علی بر او خروج میکند؛ زيرا ذريهای برای او نيست. سپس عرض کرد: راست فرموديد فدايتان شوم اينچنين از جدّتان شنيدم).(
[25])
و بعضیها متوهم شدند که اين روايت،
ذريهی امام مهدی (ع)
را نفی میکند، بدين سبب که گمان میکنند امام مذکور در روايت که فرزند و عَقِب ندارد، امام مهدی (ع) است و اين درک و فهم اشتباهی است.
پس امامیکه فرزند و ذريه ندارد و حسين بن علی (ع) بر او خروج میکند، آخرين مهديين است که بعد از امام مهدی (ع) حکومتداری میکنند و ذريه و فرزندان ايشان (ع) هستند.
عن أبي عبد الله الصادق (ع): (إن منا بعد القائم أحد عشر مهدياً من ولد الحسين (ع)).(
[26])
امام صادق (ع) میفرمايند: (از ما بعد از قائم يازده مهدی از فرزندان حسين (ع) خواهند بود).
عن أبي عبدالله (ع) عن آبائه (ع) عن أمير المؤمنين (ع)، قال: قال رسول الله (ص): (... و ليسلمها الحسن إلى ابنه محمد المستحفظ من آل محمد، فذلك اثنا عشر إماما؛ ثم يكون من بعده اثنا عشر مهديا، فإذا حضرته الوفاة فليسلمها إلى ابنه أول المهديين له ثلاثة أسامي اسم كاسمي واسم أبي وهو عبد الله واحمد والإسم الثالث المهدي وهو أول المؤمنين).(
[27])
ابی عبدالله (ع) از پدران بزرگوارش (ع) از امير المؤمنين (ع) نقل میکند که فرمودند: رسول الله (ص) فرمودند: (... و اگر وقت وفات حسن عسكری رسيد خلافت را به فرزندش م ح م د، مستحفظ از آل محمد (ع) تسليم كند و ايشان دوازده امام مى باشند و سپس دوازده مهدى بعد از او خواهند بود. پس اگر مرگ به سوی او (حجت ابن الحسن) آمد خلافت را به فرزندش، نخستين مهديين تسليم كند كه سه نام دارد، نامى مانند نام من و نام پدرم: عبد الله و احمد و نام سوّم مهدى است. و او اولين ايمان آورنده (به پدرش) است).
و در دعائی برای امام مهدی (ع) روايت شده: (صل على وليك وولاة عهدك والأئمة من ولده ومد في أعمارهم...)، (و درود بفرست، و بر ولّی خودت و واليان عهد تو و پيشوايان از فرزندان او درود فرست و طول در عمرشان مرحمت فرما).(
[28])
و اين مهديين از
ذريهی امام مهدی (ع)
هستند که بعد از وفات ايشان، حکومتداری میکنند و آخرين آنان، فرزند و ذريه ندارد؛ زيرا امام حسين (ع) بر ايشان خروج میکند، يعنی رجعت میکند.
عن جابر الجعفي قال سمعت أبا جعفر (ع) يقول: (والله ليملكن منا أهل البيت رجل بعد موته ثلاثمائة سنة ويزداد تسعا. قلت: متى يكون ذلك؟ قال: بعد القائم. قلت: وكم يقوم القائم في عالمه؟ قال: تسع عشرة سنة ثم يخرج المنتصر فيطلب بدمه ودماء أصحابه فيقتل ويسبي حتى يخرج السفاح وهو أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (ع)).(
[29])
جابر جعفی گويد: از ابا جعفر (ع) شنيدم که فرمودند: (به خدا كه، مردی از اهل بيت ما بعد از مرگش سيصد سال بر زمين حكم میكند، و نُه سال بر آن اضافه شود. عرض کردم: چه وقت باشد؟ فرمودند: بعد از قائم. عرض کردم: و چقدر قائم در عالمش قيام میكند؟ فرمودند: نوزده سال، سپس منتصر خروج میکند. پس به خونخواهی خود و يارانش مطالبه كند و بكشد و به اسارت گيرد تا آنكه سفاح و او امير المؤمنين علی ابن ابی طالب (ع) است خروج کند).
پس ممکن است ضمير شخصی در کلمهی (وفاته) به امام مهدی (ع) باز گردد؛ زيرا کلام امام صادق (ع) دربارهی ايشان (ع) است.
و در روايت دوم آمده است: (ثم يخرج المنتصر إلى الدنيا وهو الحسين (ع) فيطلب بدمه ودماء أصحابه فيقتل ويسبي حتى يخرج السفاح وهو أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (ع)).(
[30])
(سپس منتصر به دنيا خروج میکند و او حسين (ع) است پس به خونخواهی خود و يارانش مطالبه كند و بكشد و به اسارت گيرد تا آنكه سفاح و او امير المؤمنين علی ابن ابی طالب (ع) است خروج کند).
و از اين دو روايت، مستفاد میشود: کسی که حسين (ع) بر او خروج میکند و کسی که بعد از امام مهدی (ع) به مدت سيصد و نه سال حکومت میکند، او آخرين مهدی از ذريه و فرزندان امام مهدی (ع) میباشد و او همان مهدی است که فرزند و ذريه ندارد و حسين بن علی (ع) در رجعت، بر او خروج میکند.
پس سخن در باب اينکه مقصود از مهدی مذکور در روايت که فرزند و ذريه ندارد، خودِ امام محمد بن الحسن عسکری (ع) است، به سبب مخالفتش با مجموع روايات صحيح و عدم وجود روايت متناقض، سخنی غير صحيح است و به پهنای ديوار کوبيده میشود. و اين امر، تعارض موجود را از بين میبرد و بيان میکند که اختلاف موجود، ناشی از فهم سوء روايات میباشد؛ زيرا بعضیها متوهم شدند، مقصود از امامیکه فرزند و ذريه ندارد، امام مهدی (ع) میباشد و از آنچه که ذکر شد، خلافش را ثابت گرداند و مقصود از آن امام، آخرين مهديين از
ذريهی امام مهدی (ع)
میباشند که بعد از ايشان حکومتداری میکنند.
پس هيچ روايتی باقی نمیماند که
ذريهی امام مهدی (ع)
را نفی کند و اينچنين رواياتی که ذريه را اثبات میکنند، بدون هيچ تعارض و تناقضی، ماندگار میمانند و اينگونه نيز اختلاف ميان محققان در قضيهی مهدوّيت که گاه به حکومتداری مهديين از فرزندان امام مهدی (ع) بعد از ايشان (ع) و گاه به حکومتداری و رجعت ائمه معصومين (ع) به زندگی دنيايی، بعد از امام مهدی (ع) میروند، حل میشود.
و راه درست همان راهی است که روايات اهل بيت (ع) تأييد میکنند، مبنی بر اينکه حکم بعد از امام مهدی (ع)، از آنِ دوازده مهدی از ذريهی حضرتش میباشد و بعد از حکومتداری آن دوازده فرزند، رجعت به وقوع میپيوندد و خداوند داناتر و حکيمتر است و حمد و منّت از آنِ خداوند است (اين کلام، از سخنان سيد احمد الحسن (ع) مستفاد گرديده است).
******
-روشنگری سوم
فرزند امام مهدی (ع)
در مجموعه اخباری که بر وجود ذريه برای امام مهدی (ع) تأکيد میکنند، تأکيد بسياری بر يکی از فرزندان حضرت و تمايز او از بقيهی ذريه شده و او نخستين ايمان آورندگان به امام مهدی (ع) و نخستين انصار و اولين مهديينی است که بعد از امام مهدی (ع) حکومتداری میکنند و يکی از نامهای او "احمد" است. برخی روايات اشاره میکنند که او در جهت زمينه سازی برای امام مهدی (ع) قبل از قيام حضرت و قتل دشمنان آل محمد (ع)، قيام میکند. و لازم است در بين برخی مقدمهها، مقايسهای ايجاد کنيم تا به نتيجهای مطلوب برسيم که امکان اعتماد بر آن، بدون غيرش مُيَسَر گردد.
مقدمه ی اول:
نخستين انصار امام مهدی (ع) از بصره و نامش احمد است:
عن أمير المؤمنين (ع) في خبر طويل: (... ألا إن أولهم من البصرة وآخرهم من الأبدال).(
[31])
امير المؤمنين (ع) در خبری طولانی فرمودند: (... اولين آنان از بصره و آخرين آنان از ابدال است).
عن الصادق (ع) في خبر طويل سمی به أصحاب القائم (ع): (... ومن البصره عبد الرحمن بن الأعطف بن سعد وأحمد ومليح وحماد...). (
[32])
و امام صادق (ع) در خبر طولانی که نام اصحاب قائم را ذکر میکند، میفرمايند: (... و از بصره عبد الرحمن بن الأعطف بن سعد و احمد و مليح و حماد...).
مقدمهی دوم:
بعد از امام مهدی (ع) دوازده فرزند از ذريهی ايشان (ع) حکومتداری میکنند که نخستين آنان، سه نام دارد و يکی از نامهايش احمد است و روايت بعدی او را اولين ايمان آورندگان، توصيف میکند و اولويت او در ايمان مستلزم تصديق امام مهدی (ع) و ياری ايشان در آغاز ظهور و قبل از هر کسی، میباشد. و الا اگر اين فرزند، بعد از قيام امام مهدی (ع) میآمد و نه قبل از آن، همانگونه که بعضیها چنين میگويند، بر اين اساس جملهی نخستين ايمان آورندگان بر او صدق نمیکند؛ زيرا در اين صورت، قبل از او، تعدادی اندک به خداوند و امام مهدی (ع) ايمان آورده بودند. و اينکه اساساً سيصد و سيزده نفر يا دوازده تن از نقباء، قبل از قيام قائم موجودند. پس اين فرزند بايد قبل از قيام امام مهدی (ع) حضور داشته باشد تا معنای «نخستين ايمان آورندگان به امام مهدی (ع)» و نخستين انصار، مصداق او گردد.
عن أبي عبدالله (ع) عن آبائه (ع) عن أمير المؤمنين (ع)، قال: ( قال رسول الله (ص) في الليلة التي كانت فيها وفاته لعلي يا أبا الحسن احضر صحيفة ودواة فأملى رسول الله (ص) وصيته حتى انتهى إلى هذا الموضع فقال يا علي انه سيكون بعدي اثنا عشر إماما ومن بعدهم اثنا عشر مهدياً فأنت يا علي أول الإثني عشر إمام، وساق الحديث إلى ان قال وليسلمها الحسن إلى ابنه محمد المستحفظ من آل محمد، فذلك اثنا عشر إماما، ثم يكون من بعده اثنا عشر مهديا، فإذا حضرته الوفاة فليسلمها إلى ابنه أول المهديين له ثلاثة أسامي اسم كاسمي واسم أبي وهو عبد الله واحمد والإسم الثالث المهدي وهو أول المؤمنين).(
[33])
از امام صادق (ع) از پدرانش (ع) از امير مؤمنان (ع) نقل شده است که فرمود: (پيامبر خدا (ص) در شبى كه وفات او بود به على (ع) فرمود كه يا ابا الحسن صحيفه و دواتى حاضر كن. و پيامبر خدا (ص) وصيتش را املاء فرمود تا اينكه به اين جا رسيد كه فرمود: يا على پس از من دوازده امام خواهند بود و پس از آنها دوازده مهدى. و تو يا على نخستين دوازده امام مىباشى. و حديث به درازا كشيد تا اينكه فرمود: يا علی تو خليفه و جانشين من بر امتم پس از من میباشی،...... تا آنجا که فرمودند...... و اگر وقت وفات حسن عسكری رسيد خلافت را به فرزندش م ح م د، مستحفظ از آل محمد (ع) تسليم كند و ايشان دوازده امام مى باشند و سپس دوازده مهدى بعد از او مى باشند. پس اگر مرگ به سويش (حجة ابن الحسن) آمد خلافت را به فرزندش، نخستين مهديين تسليم كند كه سه نام دارد، نامى مانند نام من و نام پدرم: عبد الله و احمد و نام سوّم مهدى است. و او نخستين ايمان آورندگان (به پدرش) است).
و ميرزا نوری، صاحب کتاب النجم الثاقب ذکر میکند که سند اين حديث معتبر است و شيخ طوسی در کتاب الغيبة نيز آن را ذکر کرده است.
خبری که قبلاً از سطيح کاهن گذشت و در آن بر وجود فرزندی برای امام مهدی (ع) قبل از قيام حضرتش دلالت میکند: (... فعندها يظهر ابن المهدي (ع))، (...پس در هنگامهی آن، فرزند مهدی (ع) ظهور میکند).
عن الإمام الرضا (ع)، قال: (كأني برايات، من مصر مقبلات، خضر مصبغات، حتى تأتي الشامات، فتؤدى الى ابن صاحب الوصيات).(
[34])
از امام رضا (ع): (گويا پرچمهايی كه سبز رنگ هستند و از مصر رو میآورند را میبينم، تا اينكه به شام میرسد و به فرزند صاحب وصيتها داده شود).
و از مقدمهی اول و دوم میتوانيم اين نتيجه را استخراج کنيم که: نخستين انصار امام مهدی (ع) از بصره و نامش احمد است و از ذريهی امام مهدی (ع) و اولين ايمان آورنده به دعوت مهدی و اولين زمينهسازانی است که اُمت را بعد از وفات امام مهدی (ع) رهبری میکنند.
عن نعيم بن حماد، عن أمير المؤمنين (ع): (... يخرج رجل قبل المهدي – من أهل بيته، بالمشرق، ويحمل السيف على عاتقه ثمانية أشهر).(
[35])
نعيم بن حماد از امير المؤمنين (ع) نقل میکند که فرمودند: (... مردى قبل از مهدی (ع) _ از اهل بيتش در مشرق، خروج میکند و به مدت هشت ماه شمشير را بر دوش خود حمل مى كند).
و در روايتی، امام صادق (ع) میفرمايد: (ويقبض أموال القائم ويمشي خلفه أصحاب الكهف، وهو الوزير الأيمن للقائم وحاجبه ونائبه ويبسط في المشرق والمغرب الأمن كرامة الحجة بن الحسن (ع)).(
[36])
(و اموال قائم را دريافت میکند و پشت سر او اصحاب كهف به راه میافتند و او وزير راست قائم، و وزير و نائبش است و در مشرق و مغرب امن را گسترش میدهد به بركت حجت ابن الحسن (ع)).
در بشارة الإسلام به نقل از بحار، آمده است: ابی عبدالله (ع) (به ابی بصير) فرمودند: (... يا أبا محمد ليس ترى امة محمد فرجاً أبداً مادام لولد بني فلان ملك حتى ينقرض ملكهم فإذا انقرض ملكهم أتاح الله لأمة محمد برجل منا أهل البيت يسير بالتقى ويعمل بالهدى ولا يأخذ في حكمه الرشا. والله إني لأعرفه باسمه واسم أبيه ثم يأتينا الغليظ القصرة ذو الخال والشامتين القائد العادل الحافظ لما استودع يملأها عدلاً وقسطاً كما ملأها الفجار جوراً وظلماً). (
[37])
(... اى ابو محمد! مادامیكه بنى عباس بر تخت سلطنت تكيه زدهاند، امت محمد (ص) فرج و راحتى ندارند. وقتى كه دولت آنها منقرض گرديد، خداوند مردى را كه از اهل بيت ماست و براى امت محمد (ص) نگاه داشته ظاهر گرداند تا دستور تقوى دهد و به هدايت رفتار كند و در صدور حكمش رشوه نگيرد. به خدا قسم من او را به اسم خود و پدرش میشناسم. سپس مردى كه گردنى قوى دارد و داراى دو خال سياه است به سوى ما خواهد آمد او قائم عادل و حافظ امانت الهى است، او زمين را پر از عدل و داد مىكند چنان كه فاجران آن را پر از ظلم و ستم كرده باشند).
معنای (از ما اهل بيت) يعنی؛ از ذريهی امام مهدی (ع).
و به زودی بيان آن در روشنگری چهارم و پنجم خواهد آمد، ان شاء الله تعالی.
******
-روشنگری چهارم
هشدار قبل از عذاب
در روايات آمده است که قيام امام مهدی (ع) عذاب و مصيبتی بر کافران و منحرفان فاسق، کسانی که در آزمايش عصر غيبت کبری شکست خوردند، میباشد. و همچنين در آن هنگامه، در دل امام مهدی (ع) هيچ رحم و شفقتی نسبت به دشمنان خدا و رسولش (ص) نيست و چيزی به آنان جز شمشير و مرگ زير سايهی شمشير نمیدهد. برخی روايات، قيام امام مهدی (ع) را به ساعت (الساعة) و قيامت صغری توصيف میکنند، و از جمله سنّت خداوند قبل از عذاب و انتقامستيزی، وجود هشدار در جهت اقامه و اتمام حجت بر بندگان بوده است. و خداوند میفرمايد: ﴿وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا﴾، (و ما تا پيامبرى برنينگيزيم به عذاب نمىپردازيم). (
[38])
و نيز میفرمايد: ﴿سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا﴾، (در باره كسانى كه پيشتر بودهاند [همين] سنت خدا [جارى بوده] است و در سنت خدا هرگز تغييرى نخواهى يافت). (
[39]) و سنّت خداوند که در اُمتهای پيشين، جاری بوده، در مورد اُمت محمد (ص) نيز جاری میباشد.
رسول الله (ص) فرمودند: (سيکون في أمتي ما کان في بني إسرائيل حذو النعل بالنعل وحذو القذة بالقذة)، (در امت من تمام چيزهايی که در بنی اسرائيل رخ داده، اتفاق خواهد افتاد مو به مو و بدون هيچ کم و کاست). (
[40])
پس بايد پيش از وقوع حساب و عذاب و مصيبت بر منحرفان بر اساس سنّت جاری الهی، يک هشداری باشد. و مجموعه رواياتی که بر قيام امام مهدی (ع) توأم با شدت عذاب و مصيبت و هول و بلاست تا آنجا که خداوند راضی گردد، و در آن هيچ نرم خوئی وجود نداشته، دلالت میکند. اين روايات در پيشروی شما خوانندهی گرامی میباشند:
ذکر القائم عند أبي الحسن الرضا، فقال: (أنتم اليوم أرخی بالاً منکم يومئذٍ، فقالوا: وکيف؟ قال: لو قد خرج قائمنا (ع) لم يکن الا العلق والعرق والنوم علی السروج).(
[41])
ابا الحسن الرضا (ع) در ذکر قائم (ع) فرمودند: (شما امروز خيالی آسوده داريد. عرض شد: چگونه؟ فرمودند: چون قائم ما قيام کند، جز مخلوط شدن خون و عرق و خواب بر روی زينها نيست (از فرط خستگی و مبارزه پی در پی)).
عن أبي جعفر (ع) يقول: (لو يعلم الناس ما يصنع المهدي اذا خرج لأحب اکثرهم أن لا يروه مما يقتل من الناس اما انه لا يبدأ الا بقريش فلا يأخذ منها الا السيف ولا يعطيها الا السيف حتی يقول کثير من الناس ما هذا من آل محمد لو کان من آل محمد (ع) لرحم).(
[42])
امام باقر (ع) فرمود: (اگر مردم بدانند که مهدی (ع) به هنگام خروجش چه میکند؟ اکثرشان دوست بدارند که او را نبينند از کشتاری که از مردم میکند هان که آغاز از قريش خواهد کرد اخذ و عطای او شمشير باشد تا آنجا که بسياری از مردم گويند: اين از آل محمد (ع) نيست اگر از آنان میبود رحم میکرد).
میگويم: اين احاديث و غيره، تأکيد میکنند که امام مهدی (ع) به مردم چيزی جز شمشير و مرگ زير سايهی شمشير نمیدهد. و اين به عين خود، همان عذاب است که طبق سنّت الهی، قبل از آن، يک هشدار به عنوان فرصتی ديگر به منحرفين داده میشود.
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع): (يَقُومُ الْقَائِمُ بِأَمْرٍ جَدِيدٍ وَکِتَابٍ جَدِيدٍ وَقَضَاءٍ جَدِيدٍ عَلَى الْعَرَبِ شَدِيدٌ لَيْسَ شَأْنُهُ إِلَّا السَّيْفَ لَا يَسْتَتِيبُ أَحَداً وَلَا يَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ).(
[43])
ابو جعفر (ع) فرمودند: (قائم با امری جديد و کتابی جديد و حکمی جديد قيام میکند و بر عرب بسيار سختگير است و در شأن او چيزی جز شمشير نيست و در امر خدا، سرزنش هيچ ملامتگری در او اثری ندارد).
أبي عبد الله (ع) قال: (ما تَسْتَعْجِلُونَ بِخُرُوجِ القائِمِ، فَوَاللَّهِ مَا لِباسُهُ اِلاّ الغَليظَ وَلا طَعامُهُ اِلاَّ الجَشِبَ وَما هُوَ اِلاَّ السَّيفُ وَالمَوتُ تَحْتَ ظِلِ السَّيفِ). (
[44])
ابی عبدالله (ع) فرمودند: (چرا به فرا رسيدن خروج قائم شتاب میکنيد؟ به خدا قسم لباس او جز جامه درشت و خشن نخواهد بود و غذايش جز خوراک ناگوار و ناخوش نباشد و جز شمشير [برای دشمنان] چيزی در کار نبوده و مرگ زير سايه شمشير خواهد بود).
و رواياتی که بر اين معنا تأکيد میکنند، در نزد شيعه و اهل سنت، متواتر بوده و بدان اعتقاد دارند. و بدين ترتيب ثابت میشود که قيام امام مهدی (ع) عذابی سخت و خوارکننده بر منحرفين شکست خورده در امتحان الهی در عصر غيبت کبری میباشد و بيشتر جوامع را تشکيل میدهند، پس برای اقامهی حجت بر اينان، بايد فرستادهای به عنوان بشارتدهنده و هشدار دهنده به نزديکی قيام امام مهدی (ع) ارسال گردد.
و خداوند میفرمايد: ﴿رُّسُلًا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا﴾، (پيامبرانى كه بشارتگر و هشدار دهنده بودند تا براى مردم پس از [فرستادن] پيامبران در مقابل خدا [بهانه و] حجتى نباشد و خدا توانا و حكيم است). (
[45])
و نيز میفرمايد: ﴿أَوَ عَجِبْتُمْ أَن جَاءكُمْ ذِكْرٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِّنكُمْ لِيُنذِرَكُمْ وَلِتَتَّقُواْ وَلَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون﴾، (آيا تعجب كرديد كه بر مردى از خودتان پندى از جانب پروردگارتان براى شما آمده تا شما را بيم دهد و تا شما پرهيزگارى كنيد و باشد كه مورد رحمت قرار گيريد).(
[46])
و نيز میفرمايد: ﴿وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا﴾، (و ما تا پيامبرى برنينگيزيم به عذاب نمىپردازيم).(
[47])
******
-روشنگری پنجم
مردی قبل از مهدی (ع) خروج میکند
بعد از اينکه شنيدنیهای روشنگری چهارم را شنيديم، به مجموعه رواياتی منتقل میشويم که از آمدن زمينهسازان قبل از قيام امام مهدی (ع) خبر میدهند، که برای فرمانروائی ايشان زمينهسازی میکنند و ياورانی را جهت ياری جمع میکنند و برای مردم بشارتدهنده و بيم دهندهای میباشند که بعد از اين فرستادگان، ديگر حجتی بر مردم باقی نماند و عذر و بهانهای نياورند مبنی بر اينکه اگر هشدار دهندهای میآمد، آنان ايمان میآورده و ياریاش میکردند: ﴿وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا * يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا * لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا﴾، (و روزى است كه ستمكار دستهاى خود را مىگزد [و] مىگويد اى كاش با پيامبر راهى بر مىگرفتم * اى واى، كاش فلانى را دوست [خود] نگرفته بودم * او [بود كه] مرا به گمراهى كشانيد پس از آنكه قرآن به من رسيده بود و شيطان همواره فرو گذارنده انسان است). (
[48])
آری فلان و تو چه میدانی فلان کيست، اين امری است که مردم را از پيروی فرستادگان، باز میدارد و ای کاش میديدی که چگونه در گمراهی و به ضلالت کشيدن مردم، تمکين يافته و نظری در مورد کسی که اطاعت نمیکند، ندارم و يک اشاره برای انسان آزاده کفايت میکند. و بعد از اين همه به ذکر برخی روايات میپردازيم که بر آمدن زمينهسازان، قبل از قيام امام مهدی (ع) دلالت میکنند و لو احياناً گاهی در متن با هم متفاوتند اما از لحاظ مضمون و محتوا، يک معنا دارند و آن: قيام زمينهساز يا زمينهسازان قبل از قيام امام مهدی (ع) میباشد و اين در اثبات هدف، کفايت میکند.
سيد صدر به نقل از الحاوی اثر سيوطی از نعيم بن حماد از حضرت على (ع) نقل میکنند که فرمود: (... إذا بعث السفياني فخسف بهم في البيداء ويخرج رجل من قبله – أي الإمام المهدي –من أهل بيت، بالمشرق، ويحمل السيف على عاتقه ثمانية أشهر).(
[49])
(هنگامیکه سفيانی (لشکر خود را میفرستد، پس زمين در بيداء آنان را فرو میبلعد... و مردى قبل از او _ امام مهدی (ع) _ از اهل بيت در مشرق، خروج كرده و به مدت هشت ماه شمشير را بر دوش خود حمل مى كند).
حديث را در قالب امانتداری علمی نقل کردم، و الا در آن تصحيف موجود است. جمله (از اهل بيت) در اصل (از اهل بيتش) بوده و برای تأکيد و اطمينان بيشتر به کتاب الملاحم و الفتن اثر سيد بن طاووس (ره)، و کتاب الممهدون کورانی ص110، مراجعه شود، و سيد صدر ( در خصوص اين حديث گويد: (خبری که از سيوطی روايت کرديم و تصريح میکند، قتل و کُشتاری که صورت میگيرد، به دست مردی از جانب مهدی است نه به دست خود مهدی. و اگر اين مضمون را با دلالت عامش درک کنيم، صحيح بوده. پس کسانی که به جنگ و قتال بر میخيزند، اصحاب امام هستند نه شخص امام. و اگر به امام، به اعتبار اينکه بر اساس امر و نقشهی ايشان بوده، نسبت داده شود همانطور که میگوييم: امير، شهر را فتح کرد. و دليلی بر اينکه امام شخصاً به قتل و کشتار میپردازد، وجود ندارد. و اگر اين خبر را به طور دلالت خاص، درک کنيم. بدين معناست که مرد تعيين شده، کسی است که از جانب امام مهدی (ع) برای قيام در جهت انجام اين مأموريت، تعيين شده و شخص امام مهدی (ع) نيست. پس اگر اين احتمال را بدهيم، اين احتمال مستلزم تعيين مسؤول برای انجام آن است، و شايد ايشان مردی را مسؤول قتل و کشتار منحرفين تعيين کند، و به سبب عدم قابليّت اين خبر در اثبات تاريخی، مضمون ديگری جز اين را ثابت نمیکند).(
[50])
میگويم: بعد از ملاحظه روايت بعدی و تدبر در آن، چه بسا دلالت خاص را برای اين خبر ثابت کند. پس آن بر يک معنا دلالت میکند و آن معنا: مرد يا مردانی قبل از قيام امام مهدی (ع) برای قتلعام منحرفان؛ در جهت زمينهسازی برای ياری امام مهدی (ع) خروج میکنند و با خبری که سيد صدر ( در خصوص تقويت دلالت تاريخی آن ذکر کرده همخوانی دارد. و شهيد سيد صدر ( در موضعی ديگر به اين معنا، اشاره کرده: (... در هر حالت _ امام مهدی (ع) _ میتواند در صورت نياز، عملاً قيام کند چه شخصاً قيام کند يا بواسطهی خاصان. به شکلی که بتواند بين شر و وقوع آن تحوّل ايجاد کند).(
[51])
و سيد صدر ( همچنين به وجود بسياری از مخلصان اشاره میکند که در غيبت کبری با امام ملاقات دارند: (... در عالم _ طبق تصوری که در خصوص مهدی (ع) دارم _ تعداد بسياری از مردم، شخص مهدی را میشناسند و برای شناخت خود نسبت به ايشان، نيازی به اقامهی معجزه نيست؛ زيرا ايشان را در خلال غيبتش، يک يا چند بار ديدهاند، و همهی آنان افراد درجه يک در اخلاص و برخی هم افراد درجه دو مخلصان میباشند... و آنان واسطهی حضرتش به سوی مردم _ به شکل ديگر_ از خلال غيبت هستند و آنان خود بازتاباندگان حق و عدالت و زبان ناطق و شمشير بُرنده در بين دستان فرماندهشان مهدی (ع) خواهند بود. پس ممکن است _ با چشم پوشی بر هر چيز ديگر_ آنان، شاهدان صادق در معرفی رهبرشان به مردم باشند. چه بسا که از مجموع اعمال و گفتار راستين و بزرگی اهدافشان و همراهانشان، ثابت گردد و ديگر نيازی به اقامهی معجزه ندارند).(
[52])
در بشارة الإسلام به نقل از بحار، از ابی بصير از ابی عبد الله (ع) فرمودند: (... ليس ترى امة محمد فرجاً أبداً مادام لولد بني فلان ملك حتى ينقرض ملكهم فإذا انقرض ملكهم أتاح الله لأمة محمد برجل منا أهل البيت يسير بالتقى ويعمل بالهدى ولا يأخذ في حكمه الرشا؛ والله إني لأعرفه باسمه واسم أبيه ثم يأتينا الغليظ القصرة ذو الخال والشامتين القائد العادل الحافظ لما استودع يملأها عدلاً وقسطاً كما ملأها الفجار جوراً وظلماً).(
[53])
(... هيچ وقت امت محمد فرجی نبيند، هرگز، تا وقتی كه ملک در دست فرزندان بنی فلان است تا آن وقت كه ملكشان نابود شود پس هرگاه ملكشان منقرض شد خداوند برای امت محمد راه باز میكند كه مردی از ما اهل بيت به تقوى راه بپيمايد و به هدايت عمل كند و در حكمش رشوهای نگيرد به خدا قسم كه او را میشناسم به اسمش و اسم پدرش سپس میآيد آن چهارشانه صاحب خال و دو علامت، رهبر عادل، آن امانت نگهداركه زمين را پر از عدل میكند همچنان كه فاجرين و بدكاران آن را پر از ظلم و ستم كردهاند).
عن ثوبان أنه قال: قال رسول الله (ص): (إذا رأيتم الرايات السود خرجت من قبل خراسان فأتوها ولو حبواً على الثلج، فإن فيها خليفة المهدي). (
[54])
ثوبان گويد: رسول الله (ص) فرمودند: (موقعى كه ديديد پرچمهای سياه از طرف خراسان خارج شدند خود را به آنها برسانيد حتی اگر با دست و سينه بر روى برف برويد، چون كه در آن خليفه مهدى است).
و مقصود از خليفه ی مهدی در روايت قبلی، يعنی وصی ايشان که بعد از حضرت، حکم را به دست میگيرد و اين امر، بر مهدی اول که بعد از امام مهدی (ع) حکومت میکند و يکی از نامهايش احمد است منطبق است همانگونه که روايات چنين توصيف کردند، و الله اعلم.
عن علي بن الحسين: (... ثم يخرج السفياني من الوادي اليابس، وهو من ولد عتبة بن أبي سفيان، فإذا ظهر السفياني اختفی المهدي، ثم يخرج من بعد ذلک).(
[55])
امام سجاد (ع) میفرمايد: (... سپس سفيانی ملعون از سرزمين خشک خروج میکند و او از فرزند عتبه بن ابی سفيان میباشد، پس هنگامیکه سفيانی خروج کند، مهدی مخفی میگردد و سپس بعد از آن خروج میکند).
و (فتنه) نکتهی مهم، بر خواننده پوشيده نيست؛ حديثی که شيخ طوسی استخراج کرده، از طريق اهل بيت (ع) ثابت شده و متواتر بوده که سفيانی قبل از امام مهدی (ع) خروج میکند و مدت حکومت او شش ماه يا هشت ماه است، سپس امام در هنگام قيام خويش، او را به قتل میرساند.
اما اين حديث، تصريح میکند که مهدی پيش از ظهور سفيانی، ظهور کرده و در هنگام ظهور سفيانی، مخفی میشود و بعد از آن ظهور میکند.
و راه خروج از اين تعارض، همانطور که در سابق تقديم شد اين است که او، نخستين مهديين و اولين مقربين میباشد همانطور که برخی روايات صحيح بدان اشاره کردند و به خصوص وصيّت رسول الله محمد (ص) به علی (ع) و شيخ طوسی در الغيبة ص107، و ميرزا نوری در النجم الثاقب ج2 که ميرزا نوری و شهيد سيد صدر ( در تاريخ ما بعد الظهور ص650-640 به صحت سند آن، اعتراف میکنند. و هيچ روايتی پيدا نمیشود که وجود ذريه برای امام مهدی (ع) را نفی کند. پس بايد اولين مهديين،
فرزند امام مهدی (ع)
و قبل از قيام امام (ع) به دنيا آمده باشد و او کسی است که برای امام (ع) زمينه سازی میکند و به خصوص اينکه اگر به آنچه که روايت "مهديين دوازده گانه" بدان اشاره داشته، توجه کنيم. مبنی بر اينکه نام اولين آنان، احمد و نخستين ايمانآورندگان میباشد. در ظاهر او اولين ايمانآورندگان در تصديق دعوت و نصرت امام مهدی (ع) میباشد و همچنين اگر به رواياتی که خروج مردی قبل از مهدی را ذکر میکنند، توجه کنيم، آن هنگام که چنين توصيف میکنند: (أتاح الله لأمة محمد برجل منا أهل البيت)، (خداوند برای امت محمد راه باز میكند كه مردی از ما اهل بيت)، يعنی از (از اهل بيت مهدی (ع)) و همهی اين امور، بر خروج مردی قبل از امام مهدی (ع) و از ذريهی ايشان، دلالت میکنند، در صورتیکه در مورد آن، از هرگونه تأويل اجتناب کنيم و به سوی تأويل نمیرويم مگر در صورت ضرورت و در اين مورد، ضرورتی ديده نمیشود.
و سيد صدر ( در تاريخ ما بعد الظهور به اين معنا، اشاره میکند: (آری برخی از اخبار بدان پاسخ دادند، يکی از آنها گويد: (همانا از ما بعد از قائم دوازده مهدی هستند). و از فرمودهی ايشان "از ما" به طور اجمالی؛ يعنی، از نسل اهل بيت (ع). و خبر ديگر میگويد: (به فرزندش اولين مهديين تسليم کند) و دال بر اين است که نخستين ولّی، فرزند مهدی (ع) میباشد و اوليای بعد از او را ذکر نمیکند. و يکی از دعاها، میگويد: (واليان عهد تو و ائمه از فرزندت). پس اگر تمام اين اخبار قابل اثبات را معتبر شماريم، درک مستقلی میيابيم که مقصود از اين اولياء، از نسل اهل بيت (ع) میباشند و مُراد از اهل بيت (ع)، در زبان اخبار، جز ائمهی معصومين نمیتواند باشد. جائی که احتمال نمیرود از نسل امامی غير از امام مهدی (ع) به اعتبار بُعد زمانی، باشند. پس آنان از فرزندان شخص امام مهدی (ع) میباشند و اين فرض بسيار واضحی است که با برخی روايات ديگر که با هم اختلافی ندارند، همخوانی دارد).(
[56])
سيد بن طاووس به نقل از نعيم بن حماد چنين روايت میکند: (... يملک رجل من بني هاشم فيقتل بني أمية حتی لايبقي منهم إلا اليسير، لا يقتل غيرهم، ثم يخرج رجل من بني أمية يقتل بکل رجل اثنين حتی لا يبقی إلا النساء، ثم يخرج المهدي عليه أفضل الصلاة والسلام وعجل الله فرجه).(
[57])
(... مردی از بنی هاشم به سر کار میآيد، پس بنی اميه را به قتل میرساند و جز تعداد اندک، از آنان را باقی نمیگذارد و غيرشان را نمیکشد. سپس مردی از بنی اميه خروج میکند که دو به دو، مردان را به قتل میرساند و جز زنان را باقی نمیگذارد، سپس مهدی که برترين سلام و درودها بر او باد و فرجش تعجيل يابد، خروج میکند).
و همچنين سيد ابن طاووس از نعيم بن حماد نقل میکند: (ثم يملك رجل أسمر يملؤها عدلاً ثم يسير إلى المهدي فيؤدي اليه الطاعة ويقاتل عنه).(
[58])
(پس از آن، مرد گندمگونى، مالك مىشود و زمين را پر از عدل مینمايد و بعد از آن به سوى مهدى میرود و مطيع او شده از طرف او جنگ میكند).
جعفر محمد بن علی (ع) قال: (يخرج شاب من بني هاشم، بکفه اليمنی خال، من خراسان؛ برايات سود بين يديه شعيب بن صالح يقاتل اصحاب السفيانی فيهزهم)، (
[59])
ابی جعفر (ع) فرمودند: (جوانی از بنی هاشم از سوی خراسان با درفشهای سياه، خروج میکند كه در دست راست او «خال» و نشانهای قرار دارد که شعيب بن صالح به همراه اوست، و با اصحاب سفيانی به جنگ بر میخيزند و آنان را شکست میدهند).
عن الإمام الباقر (ع) انه قال: (تنزل الرايات السود التي تقبل من خراسان الكوفة فإذا ظهر المهدي بمكة بعث بالبيعة إلى المهدي).(
[60])
امام باقر (ع) فرمود: (پرچمهاى سياهى که از خراسان خارج مىشوند به کوفه وارد خواهند شد، چون مهدى (ع) در مکه ظاهر شد، جهت گرفتن بيعت به مهدی میفرستد).
قال رسول الله (ص) (تخرج من المشرق رايات سود لبني العباس، ثم يمکثون ما شاء الله، ثم تخرج رايات سود صغار تقاتل رجل من ولد أبي سفيان وأصحابه من قبل المشرق ويؤدون الطاعة للمهدي).(
[61])
رسول خدا (ص) فرمودند: (پرچمهای سياهی از مشرق از سوی «بنی العباس» خارج میشوند و تا آن موقعی كه خدا بخواهد خواهد ماند، سپس بعد از آن پرچمهای سياه ديگری نيز كه آن پرچمها هم سياه است ولی كوچک است قيام میكنند و با مردی از فرزندان ابو سفيان و ياران او میجنگند، و قيامشان نيز از مشرق زمين است. و سر انجام تسليم مهدی میشوند و زمام كار (و حكومت) خود را به دست آن حضرت میسپارند).
و ديگر روايات بسيار، که به دليل اختصار از ذکر آنها چشم پوشی کرديم و همه آنها بر يک معنا دلالت کرده و جمع میشوند و آن خروج مرد يا مردانی قبل از امام مهدی (ع) جهت زمينه سازی برای امام و ياری ايشان (ع) است. و با چشم پوشی بر همه چيز، امکان بی اطلاعی و سبک شماری نسبت به آنها و اعراض و رويگردانی از آنها، وجود ندارد، چرا که در مورد سرگذشت امت اسلامی بلکه بشريّت و کسب تکليف مسلمان سخن میگويد. پس به عين اعتبار، حائز اهميّت میباشد و لو حد اقل از باب دفع ضرر احتمالی.
﴿وَمَن كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا﴾.
(و هر كه در اين [دنيا] كور[دل] باشد در آخرت [هم] كور[دل] و گمراهتر خواهد بود). (
[62])
******
-روشنگری ششم
انقلابگر مشرق
اخبار بسياری از ائمه (ع) در خصوص ظهور زمينهسازان برای امام مهدی (ع) تأکيد کردند و همچنين بر ضرورت ياری و نصرت اين زمينه سازان، و لو با خزيدن بر روی برفها و حُرمت سرپيچی و دشمنی با ايشان تأکيد میکنند تا آنجا که يکی از توصيفشان، يمانی میباشد که شخص رويگردان از او، از اهل آتش است و يمانی به سوی حق _ امام مهدی (ع)_ دعوت میکند و اخبار بر صاحب درفشهای سياه يا درفشهای خراسانی تمرکز کرده و يکی از روايات، او را خليفهی مهدی توصيف میکند و ذکر اين روايت در روشنگری پنجم به ميان آمد. (مراجعه شود).
و امير المؤمنين (ع) او را قيامگر مشرق توصيف کرده و اينکه بر اساس راه و روش رسول الله (ص) حرکت میکند و مردم را از کوری جهالت و گمراهی نجات میدهد و پيروی و تبعيت از او، رنج طلب امام مهدی (ع) را به پايان میرساند؛ زيرا او کسی است که برای امام مهدی (ع) بيعت گرفته و پرچم را به دست حضرتش میسپارد.
عن مسعدة بن صدقة، قال: (سمعت أبا عبد اللّه جعفر بن محمّد ـ (ع) – يقول: (خطب الناس أمير المؤمنين (ع) ـ بالكوفة ـ فحمد اللّه وأثنى عليه... إلى قوله: (واعلموا أنَّكم إن أطعتم طالع المشرق سلك بكم منهاج رسول اللّه (ص)، فتداويتم من الصّمم، واستشفيتم من البكم، وكفيتم مؤنة التعسّف والطلب، ونبذتم الثقل الفادح عن الأعناق. فلا يبعد اللّه إلاّ مَنْ أبى الرحمة، وفارق العصمة، "وسيعلم الّذينَ ظلموا أيَّ منقلب ينقلبون").(
[63])
از مسعده گويد: از امام صادق (ع) شنيدم که فرمود: امير المؤمنان (ع) خطبهای در کوفه، فرمود: (... و بدانيد اگر شما از انقلابگر مشرق پيروی كنيد، او شما را به راه و روش پيامبر راهنمايی میكند و از بيماری كری و كوری و گنگی رهايی میبخشد، تا از رنج طلب و ظلم آسوده شويد و بار سنگين را از شانههايتان بر زمين نهيد، خداوند از درگاه خود نراند جز آن كس را كه تسليم حق نباشد و ظلم و ستم پيشه كند و آنچه را كه حق او نيست برگيرد."و کسانی که ظلم کردند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه خواهند برگشت").
در دعای ندبه برای امام مهدی (ع) چنين آمده است: (وصِلْ اللهم بيننا وبينه وصلة تؤدي الى مرافقة سلفه، وتجعلنا ممن يأخذ بحجزتهم، ويمكث في ظلهم). (
[64])
(خداوندا بين ما و او را پيوند ده، پيوندی که ما را با سلفش (بعد او) همراه کند و ما را از كسانی قرار ده كه جنگ به دامان آنها بگذارد و در سايهاشان زندگی كند).
پس در واضحترين بيانها؛ (صلة، پيوند) يعنی اتصال به امام مهدی (ع) از طريق يکی از مهديين، کسانی که ائمه (ع) در اخبار صادره از ايشان (ع) به ما وعده دادند و آنان را به عنوان اهل بيت خويش، توصيف کردند و همچنين خداوند متعال در قرآن کريم، ايشان را صاحبان قدرت و سخت انتقام گيرنده، توصيف کرده است: ﴿وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا * فَإِذَا جَاء وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُوْلِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُواْ خِلاَلَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولًا * ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا﴾، (و در كتاب آسمانى[شان] به فرزندان اسرائيل خبر داديم كه قطعاً دو بار در زمين فساد خواهيد كرد و قطعاً به سركشى بسيار بزرگى برخواهيد خاست * پس آنگاه كه وعده [تحقق] نخستين آن دو فرا رسد بندگانى از خود را كه سخت نيرومندند بر شما مىگماريم تا ميان خانهها[يتان براى قتل و غارت شما] به جستجو در آيند و اين تهديد تحقق يافتنى است * پس [از چندى] دوباره شما را بر آنان چيره مىكنيم و شما را با اموال و پسران يارى مىدهيم و [تعداد] نفرات شما را بيشتر مىگردانيم).(
[65])
عن أبي عبد الله (ع) في قوله تعالى: ﴿وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الأَرْضِ مَرَّتَيْنِ﴾ قال: قتل علي بن أبي طالب (ع) وطعن الحسن (ع)، ﴿وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا﴾ قال: قتل الحسين (ع)، ﴿فَإِذَا جَاء وَعْدُ أُولاهُمَا﴾ فإذا جاء نصر دم الحسين (ع) ﴿بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُوْلِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُواْ خِلاَلَ الدِّيَارِ﴾ قوم يبعثهم الله قبل خروج القائم (ع)، فلا يدعون وتراً لآل محمد إلا قتلوه، ﴿وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولًا﴾ خروج القائم (ع)). (
[66])
امام صادق (ع) درباره فرموده خداوند متعال: (و بر بنی اسرائيل در کتاب مقرر داشتيم که در زمين دو بار فساد خواهيد کرد)، فرمود: کشتن امام علی بن ابی طالب (ع) و طعنه زدن به امام حسن (ع) است. (و قطعاً به سرکشی بسيار بزرگی بر خواهيد خاست)، کشتن امام حسين (ع) است. (پس زمانی که وعده ی اول آن دو فرا رسد)، يعنی زمانی که پيروزی خونخواهان حسين (ع) برسد، (بندگانی از خود که سخت نيرومند هستند بر شما مبعوث میکنيم، پس در خانهها به تجسس در آيند)، آنها گروهی هستند که خداوند آنها را قبل از خروج قائم (ع) مبعوث میکند. پس خونی (و مسئول خونی) از آل محمد به جای نگذارند مگر آن که او را بکشند. و آن وعدهای انجام شدنی است، يعنی خروج قائم (ع)).
پس اين مردان نيرومندی که قبل از قيام قائم (ع) ظهور کرده و انتقام امام حسين (ع) را میستانند، بايد پيش از اين با امام مهدی در ارتباط باشند تا فعل و کارشان به ايشان (ع) نسبت داده شود؛ زيرا مهدی انتقام خون حسين (ع) را میگيرد، چه خود به شخصه و چه بواسطهی انصار و يارانشان. و همچنين اشارهای به مهديين يا دعوت کنندگان به سوی آل محمد (ع) در دعای شريف عهد، اشاره شده است: (اللهم إن حال بيني وبينه الموت الذي جعلته علی عبادک حتماً مقضياً فأخرجني من قبري مؤتزراً کفني شاهراً سيفي مجرداً قناتي ملبيا دعوة الداعي في الحاضر و البادي).(
[67])
(پروردگارا اگر ميان من و او، مرگی که تو بر تمام بندگانت قضای حتمیقرار دادهای، جدايی افکند، پس مرا از قبر بر انگيز در حالیکه کفنم را ازار خود کرده و شمشيرم را از نيام بر کشيده و لبيک گويان دعوتش را که بر تمام مردم شهر و ديار عالم لازم الاجابه است، اجابت کنم).
پس بعد از شنيدن روايات متعددی که بر وجود دعوت کنندگان و مهديين برای امام مهدی (ع) قبل از قيام حضرتش، در دعای شريف اشاره شده است: ممکن است اين دعوت کننده (ملبياً دعوة الداعي)، يکی از مهديين باشد که به سوی آل محمد (ع)، يعنی امام مهدی (ع) دعوت کرده و خواهان بازشناسی فراخوانی از دعوتی که دارای عناوين شخصی بوده، و نتيجهاش تنها تفرقه افکنی و شقه شقه کردن اجتماع به طايفهها گرديده، که يکديگر را لعن و نفرين میکنند و هر کس بر اساس مصلحت خود عمل میکند، همانطور که اين شرح حال زندگانی شده است.
و برخی اخبار، به اين مضمون اشاره میکنند:
عمار بن ياسر گويد: (... و اهل غرب به سوی مصر خروج میکنند و چون در آن در آيند، پس آن امارت سفيانی است و قبل از آن مردی خروج میکند که به سوی آل محمد (ع) دعوت میکند).(
[68])
و همچنين عمار بن ياسر گويد: (دعوت اهل بيت پيامبرتان در آخر الزمان است ملازم خانههای خود باشيد و از جای خود حرکت نکنيد و صبر پيشه کنيد تا اينکه رهبر قيام را ببينيد).(
[69])
و ديگر اخبار بسيار که در مقدمهی اين بحث ذکر شد و آنچه که از ذکرش چشم پوشی کرديم و همهی اين امور بر اجابت و ياری اين دعوت کنندگان به سوی آل محمد (ع) قبل از قيام قائم و لو با خزيدن بر برفها و عدم سرپيچی از آنان و دشمن ستيزی با آنان تأکيد و حرص میورزد، و به احتمال بسيار، مقصود از اجابت کننده (لبيک گويان دعوتِ دعوت کننده)، کسی است که دعوت کننده به سوی آل محمد (ع) يا زمينهساز امام مهدی (ع) را اجابت کند و اگر اندکی کوتاه آييم، میگوييم؛ آن يک احتمال است و امکان استدلال بر خلافش، وجود ندارد؛ زيرا اگر احتمال به ميان آيد، استدلال باطل میشود و بر ماست که از هر لحاظ، جانب احتياط را برگيريم تا در باتلاق و ورطهی دشمنی با اهل بيت عصمت (ع) در حالیکه خود ندانسته وارد آن میشويم، قرار نگيريم. بدين سبب که امير المؤمنين (ع) به کميل بن زياد میفرمايند: (... ای کميل در دينت، جانب احتياط را برگير).(
[70])
تا اينکه در هنگام ظهور امر امام مهدی (ع)، در قالب شبهه، دچار سرگردانی نشويم که از ائمه (ع) روايت شده که فرمودند: (امرش در شبهه ظاهر میشود تا اينکه آشکار گردد).(
[71]) و (امر ما در يک چشم بر هم زدن است).(
[72]) پس بر حذر و با ورع باشيد.
و الحمد لله رب العالمين و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهديين الميامين و سلم تسليماً
شيخ ناظم عقيلی
24/جمادی الثانی/ 1425 هـ.ق
و الحمدلله رب العالمین
[1] . البقرة: 111.
[2] . يونس: 35.
[3] . يونس: 39.
[4] . الحديد: 16.
[5] . يوسف: 106.
[6] . ص: 9-6.
[7] . يونس: 35.
[8] . النجم الثاقب: ج2 ص 69.
[9] . الغيبة للنعمانی: ص 29، ما بعد الظهور للسيد الصدر (قدس سره): ص 222.
[10] . بشارة الإسلام: ص 157.
[11] . الغيبة: ص 294.
[12] . کمال الدين: ج2 ص 394.
[13] . القدر: 5-4.
[14] . الزام الناصب: ج1 ص 106.
[15] . بحار الأنوار: ج53 ص 145.
[16] . الإرشاد للمفيد: ص 250، بشارة الإسلام: ص 158.
[17] . مفاتيح الجنان: ص 222، ضياء الصالحين: ص 31، مصباح الکفعمی: دعای سوم شعبان.
[18] . بشارة الإسلام: باب 12 ص 168.
[19] . الغيبة الکبری: ص 62.
[20] . الغيبة الکبری: ص 65.
[21] . الغيبة الکبری: ص 66.
[22] . الغيبة الکبری: ص 66.
[23] . النجم الثاقب: ج2 ص72.
[24] . الغيبة للنعماني: ص 290، ما بعد الظهور للسيد الصدر (قدس سره): ص 222.
[25] . النجم الثاقب: ج2ص 73، غيبة الطوسی: ص 224.
[26] . بحار الأنوار: ج52 ص148، البرهان: ج3 ص 310، الغيبة: ص 385.
[27] . بحار الأنوار: ج53 ص145، الغيبة للطوسی: 150.
[28] . الغيبة للطوسی: ص280، النجم الثاقب: ج2 ص70، بحار الأنوار: ج2ص 14.
[29] . الغيبة للطوسی: ص 478.
[30] . الغيبة للطوسی: 309.
[31] . بشارة الإسلام: ص 148.
[32] . بشارة الإسلام: ص 181.
[33] . بحار الأنوار: ج53 ص 150، النجم الثاقب: ج2ص 41.
[34] . الإرشاد للمفيد: ص 250/ بشارة الإسلام: ص 158.
[35] . ما بعد الظهور للسيد الصدر: ص 480.
[36] . إلزام الناصب: ج2 ص 158.
[37] . بشارة الإسلام: ص 118.
[38] . الاسراء: 15.
[39] . الاحزاب: 62.
[40] . رسول الله ( فرمودند: (در امت من تمام چيزهايی که در بنی اسرائيل رخ داده، اتفاق خواهد افتاد مو به مو و بدون هيچ کم و کاست). عيون أخبار الرضا (: ج1 ص 296.
[41] . غيبة للنعمانی: ص 296.
[42] . غيبة للنعمانی: ص 238.
[43] . غيبة للنعمانی: ص 238.
[44] . غيبة للنعمانی: ص 239.
[45] . النساء: 165.
[46] . الأعراف: 63.
[47] . الاسراء: 15.
[48] . الفرقان: 29- 27.
[49] . ما بعد الظهور: ص 408.
[50] . ما بعد الظهور: ص 411.
[51] . الغيبة الکبری: ص 152.
[52] . ما بعد الظهور: ص 234.
[53] . بشارة الإسلام: 118.
[54] . بشارةالإسلام: ص 236.
[55] . الغيبة: ص 294.
[56] . ما بعد الظهور: ص 650.
[57] . الملاحم و الفتن: ص 43.
[58] . ملاحم و الفتن: ص 39.
[59] . ملاحم و الفتن: ص 38.
[60] . الملاحم و الفتن: ص 40.
[61] . الملاحم و الفتن: ص 40.
[62] . الإسراء: 72.
[63] . بشارة الإسلام: 52.
[64] . مفاتيح الجنان: ص 613.
[65] . الاسراء: 6-4.
[66] . کتاب القرآن يتحدث عن الامام المهدی: ص 46.
[67] . مفاتيح الجنان: ص615.
[68] . الغيبة للطوسی: ص 202.
[69] . الغيبة للطوسی: 292.
[70] . ميزان الحکمة: ج1 ص 706.
[71] . بحار الأنوار، ج53، ص 3.
[72] . الزام الناصب في إثبات الحجة الغائب: ج1 ص 408.